کنایه رئیس سابق رسانه ملی به سانسورسخنانش درتلویزیون
وزیرمیراث فرهنگی: پلمب کردن مرکز اقامتی، ضایع کردن حقوق کسانیست که باید در آنجا اقامت داشته باشند.
سانسوررئیس رسانه ملی سابق(وزیرکابینه رئیسی)حرفهای من درموردپلمپ فروشگاه ها(اماکن) مشکلی داشت؟
کنایه ضرغامی(وزیرمیراث فرهنگی) به خبرنگار (آمنه سادات ذبیح پور) صحبتهای من درموردپلمپ مشکلی داشت که پخش نکردید؟
ضرغامی خطاب به آمنه سادات ذبیح پور(باخنده): خدایی مشکلی داشت صحبتهای من؟
من قلباً شمارادوست دارم،شمازحمت خودتان رامی کشید
ذبیح پور:شمابگوییدکدام قسمت مصاحبه؟
کنایه ضرغامی به سانسورسخنانش درصداوسیما
آمنهسادات ذبیحپور خبرنگار صداوسیما در حاشیه جلسه امروز هیئت دولت، سراغ وزیر میراث فرهنگی و گردشگری رفت که با واکنش ضرغامی نسبت به پخش گزینشی حرفهایش درباره پلمب برخی فروشگاهها در گزارش هفته قبل صداوسیما مواجه شد.
کنایه ضرغامی(وزیرمیراث فرهنگی) به خبرنگار (آمنه سادات ذبیح پور) صحبتهای من درموردپلمپ مشکلی داشت که پخش نکردید؟
توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر: واکنش ضرغامی به پلمب خانه عامریها
وزیرمیراث فرهنگی(کابینه رئیسی): پلمب کردن مرکز اقامتی، ضایع کردن حقوق کسانیست که باید در آنجا اقامت داشته باشند
ضرغامی در واکنش به پلمپ خانه عامریها گفت: در این مورد هماهنگی لازم با وزارتخانه صورت نگرفته بود. باید همیشه سلامت لازم فرهنگی اجتماعی توسط خانوادههای با فرهنگ مورد توجه باشد. پلمپ کردن مرکز اقامتی، ضایع کردن حقوق کسانیست که باید در آنجا اقامت داشته باشند./ ۲۴ اسفند ۱۴۰۱
ضرغامی:نمیتوانیم به گردشگر خارجی بگوییم از بله و ایتا استفاده کن!
عزت الله ضرغامی، وزیر میراث فرهنگی گفت: توریست خارجی باید به واتساپ دسترسی داشته باشد که اگر در ایران دستگیر شد، بتواند به خانوادهاش خبر بدهد!... نمیتوانیم به گردشگر خارجی بگوییم از بله و ایتا استفاده کن!۱۱ اسفند ۱۴۰۱
سیدعزتالله ضرغامی، وزیر میراث فرهنگی و گردشگری در توییتر نوشت:۲۰ مهر ۱۴۰۰
یک استکان چای با سردار جمیری
سپاه انصار مسئول حفاظت از اماکن حساس، از جمله فرودگاههای کشور است.
ایشان از فرماندهان پرتلاشی است که در کنار همهی ماموریتهایش آمادهی همکاری با وزارتخانه در حوزهی گردشگری به ویژه موضوع مهم رفع موانع ورود گردشگران خارجی، خصوصا در فرودگاههاست.
اصلاحات وزیرگردشگری
صبح روز یکشنبه۱۳ آبان ۱۳۵۸(۴نوامبر۱۹۷۹)۱۳ذی الحجه۱۳۹۹درحالیکه نم نم باران خیابانهای پایتخت را خیس کرده بود سیل جمعیت در خیابان طالقانی به راه افتاد.
چراسفارت امریکا "هدف"دانشجویان قرارگرفت؟
همه ماجرای تسخیرلانه جاسوسی-ازچگونگی وچرایی تصمیمات،دانشجویان ودانشگاه هایی که درتسخیرشرکت داشتند،چگونگی تصرف سفارت،موضع گیری دولت بازرگان وامام خمینی،تعدادگروگانها،برخوردباآنها،دانشجویانی که دروسط کاربریدند ودانشجویانی که باهم ازدواج کردندودانشجویانی که نفوذی بودند وازمنافقین وکشته شدگان مرصادشدند تا خودکشی یکی ازدانشجویان عالیرتبه درزندان تا مسؤلیتها "پست"هایی که گرفتند ودانشجویانی که شهیدشدند وتصمیمات مسؤلین بعدازحادثه طبس-تا آزادی گروگانها ومراجعت به کشورشان وپایان ماجرا رادراین پست خواهیدخواند،اگرنواقصی "کم وزیادی"درتهیه وجمع آوری آخبار این حادثه وجودداردپیشاپیش عذرخواهی میکنم:مدیریت سایت- پیراسته فر
اغتشاشات درجنوب وکردستان ،حضور مهندس بازرگان، نخست وزیر دولت موقت، و دکتر ابراهیم یزدی، وزیر امور خارجه این دولت، در جشن های سالگرد پیروزی انقلاب الجزایر و انتشار خبر ملاقات محرمانه این آقایان با دکتر زبیگنیو برژینسکی، مشاور امنیت ملی رئیس جمهور امریکا، که در حاشیة آن جشن ها انجام گرفت، نگرانی هایی را در محافل دانشجویی طرفدار انقلاب به وجود آورد. آن ها می گفتند که نکند دولت موقت می خواهد با امریکا سازش کند؛ همان امریکایی که کاپیتولاسیون ننگین را به ملت ما تحمیل کرد، اماممان را به مدت چهارده سال به تبعید فرستاد، تا لحظة آخر از رژیم پهلوی حمایت کرد و بعد از انقلاب به شاه فراری ایران پناه داد، همان امریکایی که دارایی های ملت ایران را در بانک هایش بلوکه کرد، تعهدات و قراردادهای نظامی خودش با ایران را یک طرفه ملغی نمود، به ضد انقلابیون و گروه های تروریستی سلطنت طلب و تجزیه طلب و چپ امریکایی، به خصوص آن هایی که در کردستان و بلوچستان و گنبد دستشان به خون جوانان این مرز و بوم آلوده شد، همه رقم حمایت تبلیغاتی و مالی را ارائه می داد.
لحظات اولیه تسخیرلانه جاسوسی-بازداشت کارکنان سفارت
در آن ایام، من نماینده انجمن اسلامی دانشجویان دانشکده هنرهای زیبا و عضو شورای سیاست گذاری انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران بودم. رحمان دادمان هم عضو این شورا بود. نمایندگی انجمن اسلامی دانشگاه صنعتی شریف را آقای یوسف رضا سیف اللهی بر عهده داشت. غیر از این آقایان، نمایندگانی هم از طرف انجمن های اسلامی دانشجویی دانشگاه پلی تکنیک و دانشگاه علم و صنعت در جلسه حضور داشتند.
شناسایی سفارت امریکا ازطبقه2اتوس شرکت واحد+موتورهوندا
مصوبه دیگر جلسه این بود که هر چه سریع تر شناسایی های دقیقی از موقعیت سفارتخانه به صورت خیلی مخفی و محرمانه انجام بگیرد. برای تحقق این امر، قرار شد بچه های عضو تیم های شناسایی روزی چند بار، سوار بر طبقه فوقانی اتوبوس های دوطبقه خط میدان سپاه به میدان انقلاب، که از مقابل سفارت امریکا عبور می کردند، محوطه داخل سفارت را دقیقاً زیر نظر بگیرند و ضمن یادداشت ریز مشاهداتشان آن ها را به مسئولان امر در انجمن اسلامی دانشگاه انتقال بدهند.
دیپلماتهای سفارت آمریکا در لحظات اولیه دستگیری توسط دانشجویان در محوطه سفارت. در تصویر تقی محمدی(سمت راست)دیده می شود
خود من هم سوار بر موتور هوندا 110 چند نوبت رفتم و خیابان ها و کوچه های اطراف سفارت را به خوبی شناسایی کردم.
چرا13آبان برای تسخرسفارت امریکاتعیین شد؟
بعد از تکمیل اطلاعات مورد نیاز، تصمیم گرفته شد در اولین فرصت مناسب ایده تصرف موقت سفارت امریکا را عملی کنیم. یکی از دو نگرانی اصلی ما به واکنش دولت موقت مربوط می شد که مبادا از طرف رئیس این دولت علیه حرکت اعتراضی بچه ها موضع گیری منفی علنی انجام بگیرد. نگرانی دوم ما مربوط می شد به اینکه مبادا جریان هایی نظیر مجاهدین خلق و گروه های چپ چریکی در صف ما رخنه کنند و اعمالی را انجام دهند که هم اصالت حرکت ما را نزد امام و مردم زیر سؤال ببرند و هم مهم ترین گزک را به دست دولت موقت بدهند، که ضمن برخورد با بچه های ما این راه کار اعتراضی را سرکوب کنند.
بعد از تکمیل فاز شناسایی های معابر اطراف و فضای داخلی سفارتخانه، نوبت رسید به انتخاب موعد مناسب برای وارد عمل شدن بچه ها. بحث زیادی انجام گرفت. هر کس روزی را برای اقدام پیشنهاد می کرد. دست آخر، اعضای حاضر در جلسه به اجماع رسیدند که بهترین موعد 13 آبان ماه 1358 است. قرار بود آن روز مردم تهران، به مناسبت پانزدهمین سالگرد تبعید امام و اولین سالگرد کشتار دانش آموزان از سوی رژیم شاه و نیز اعلام اعتراض به دخالت های امریکا در امور داخلی ایران، راهپیمایی اعتراض آمیزی به سمت سفارتخانه امریکا بر پا کنند. قرار شد ما بین مردم بُر بخوریم و به محض رسیدن به مقابل سفارت از صف مردم بیرون بزنیم و به سفارت هجوم ببریم.
صبح روز یکشنبه۱۳ آبان ۱۳۵۸(۴نوامبر۱۹۷۹)۱۳ذی الحجه۱۳۹۹درحالی که نم نم باران خیابان های پایتخت را خیس کرده بود، سیل جمعیت مردم در خیابان طالقانی به راه افتاد. گروه های مختلف دانشجویی هم از چندین دانشگاه تهران بین جمعیت در حرکت بودند و دست آخر در محلی نزدیک سفارت به هم ملحق شدند. بعد، بر اساس هماهنگی های به عمل آمده، همگی به سمت گیت اصلی سفارت امریکا، در تقاطع خیابان مبارزان ـ طالقانی سرازیر شدیم. به محض اینکه در مقابل ورودی اصلی سفارت قرار گرفتیم، نفرات پیشتازِ تعیین شده سریع از دیوار سفارت بالا کشیدند و به داخل آن نفوذ کردند.
بیشترین دانشجویان ازکدام دانشکده بودند؟
عمده دانشجویان پیشرو از دانشکده های فنی و پزشکی بودند. شخصیت برجسته آن جمع شهید بزرگوارمان محسن وزوایی بود. از قبل هماهنگ شده بود
خدمتی که "کمال تبریزی"کرد
آقای کمال تبریزی کلیه مراحل اشغال را با دوربین سوپر 8 خودش فیلم برداری کند. ازدحام جمعیت به حدّی زیاد بود که به راحتی نمی شد مردم را کنترل کرد. من و چند تا از بچه ها ایستادیم جلوی درِ ورودی و دیوار انسانی تشکیل دادیم تا مانع ورود افراد متفرقه و ناشناس به داخل محوطه سفارتخانه بشویم. زمان دقیق تکمیل تصرف سفارت را به یاد ندارم. شاید دو سه ساعتی طول کشید تا بچه ها به همه بخش های اداری و غیر اداری سفارت امریکا مسلط بشوند و پرسنل امریکایی و ایرانی شاغل در آنجا را دستگیر کنند. عمده معطلی بچه ها مربوط می شد به رخنه و تصرف ستاد آسیای جنوب غربی (C.I.A) و بخش های اتاق رمز و تله تایپ و سایر مراکز فوق سرّی آنجا. این هم علت داشت. گارد سفارت، که از اعضای سپاه تفنگ داران دریایی ایالات متحده با نام اختصاری U.S.M.C بودند، به شدت مقابل بچه ها مقاومت می کردند. بعدها متوجه شدیم علت مقاومت آن ها خریدن فرصت برای مأموران C.I.A در اتاق های رمز برای از کار انداختن کامپیوترها و نابود کردن بخش مهمی از اسناد سرّی مأموران ایرانی شان، به کمک دستگاه های عظیم کاغذخردکن، بوده است.خوشبختانه، سرانجام بچه ها موفق شدند مقاومت گارد سفارت را در هم بکوبند و آن بخش ها را هم تسخیر کنند.
شکل گیری"دانشجویان مسلمان پیرو خط امام"
موضوع بعدی رسانه ای کردن این حرکت دانشجویی بود. از قبل توافق شده بود که بچه های عمل کننده، در بیانیه های اعتراضی و کنفرانس های رسانه ای، خودشان را با نام «دانشجویان مسلمان پیرو خط امام» معرفی کنند. این نام گذاری هم علت موجّهی داشت. اولاً، با عنایت به اینکه اسفندِ سالِ قبل از آن چریک های فدایی به سفارت امریکا حمله کرده بودند، نمی خواستیم در اذهان مردم این طور تداعی شود که بچه های ما شاخه دانشجویی فدایی ها هستند. لذا تقدم را، در نام گذاری، دادیم به عنوان دانشجویان مسلمان. ثانیاً، نام گروه ما خرجمان را از مجاهدین خلق جدا می کرد؛ که، برخلاف حالا، آن ایام خودشان را به مراتب ضد امپریالیست تر از امام می دانستند و مدعی بودند خط راستین انقلاب در انحصار سازمان آن هاست. در نتیجه لازم بود روی «پیرو خط امام» بودن حرکت خودمان تأکید کنیم؛ یعنی ما، بر خلاف کمونیست ها، به مسلمان بودن خودمان مباهات می کنیم و به خلاف آقایان مجاهدین خلق مفتخریم که پیرو خط حضرت امام هستیم. الحق هم این نام گذاری اقدامی هوشمندانه و سمبلیک بود و از همان ساعات اول تصرف سفارت محبوبیت وصف ناپذیری برای بچه ها بین اقشار مختلف مردم به وجود آورد.
انقلابی که بزرگتر از انقلاب اول بود
سردارمحمدعلی(عزیز)جعفری:به محض انعکاس خبر تصرف لانه جاسوسی در اخبار ساعت 14 رادیو ایران، این حرکت دانشجویی تبدیل شد به کانون توجه و ابراز محبت های بی غل وغش توده های مردم کشور. از آن مهم تر این بود که مطلع شدیم حضرت امام هم این اقدام را تأیید و حمایت کرده و فرموده: «خوب جایی را گرفته اید. آنجا را ول نکنید!» مهم تر از این ها تعبیری بود که امام خمینی از حرکت ما داشت. ایشان از تسخیر لانه جاسوسی امریکا با عنوانِ «انقلابی بزرگ تر از انقلاب اول» یاد کرد. نقطة مقابل، همان طور که خودمان هم پیش بینی می کردیم، موضع رئیس دولت موقت و احزاب و گروه های سیاسی بود که مخالفت شدید خودشان را با حرکت ما اعلام کردند. حتی مهندس مهدی بازرگان، در اعتراض به این حرکت، روز بعد از تسخیر سفارت امریکا، استعفای خودش را از نخست وزیری دولت موقت به امام تقدیم کرد.»/ خاطرات (عزیزجعفری-فرمانده سپاه)با عنوان «لانه جاسوسی»
سرنوشت کسانی باشد که در امر تسخیر فعال بوده و نقش داشتند. البته در این میان برخی چهره های آشناتری دارند. بسیاری از این افراد با شروع جنگ تحمیلی راهی جبهه ها شدند و به شهادت رسیدند. عده ای هم وارد دنیای سیاست شدند و حتی در رده های بالای کشوری ایفای نقش کرده و همچنان فعال هستند. حتی در حال و هوای آن روزهای تسخیر که بیشتر از یک سال طول کشید تعدادی از دانشجویان با یکدیگر ازدواج کردند از جمله: معصومه ابتکار که با سید محمد هاشمی اصفهانی ازدواج کرد. ابراهیم اصغرزاده و طاهره رضازاده که هردو وارد عرصه سیاست شدند.
از دیگر بانوانی که در این ایام ازدواج کرد خانم فروز رجایی فر
از دیگر بانوانی که در این ایام ازدواج کرد خانم فروز رجایی فر، رئیس ستاد پاسداشت شهدای نهضت جهانی اسلام است. وی همچنین کارگردان مستند اعدام فرعون است. او از اعضای جمعیت دفاع از ملت فلسطین است و از فعالان حوزه انتفاضه فلسطین محسوب می شود.
کنفرانس مطبوعاتی دانشجویان درداخل سفارت آمریکا
البته در بین دانشجویان پیرو خط امام هنرمندان بنامی نیز حضور داشتند؛ کمال تبریزی که وارد عرصه هنر شد و از عرصه سیاست فاصله گرفت. کمال تبریزی فارغ التحصیل رشتهٔ سینما و تلویزیون از دانشگاه هنر است، از معروف ترین فیلم های او لیلی با من است می باشد. همچنین شاعر برجسته معاصر، قیصر امین پور. تعدادی از این دانشجویان دیروز نیز اکنون اساتید دانشگاه های معتبر کشور هستند مثل: دکتر فیروزآبادی؛ استاد مکانیک دانشگاه شریف. دکتر محمدحسین صادقی عضو هیأت علمی دانشگاه تربیت مدرس. از دکتر عبدالحسین روحالامینی استاد داروسازی دانشگاه تهران و تا محمدهاشم پوریزدانپرست، استاد اقتصاد دانشگاه شیراز.
در ادامه به فاتحان لانه جاسوسی اشاره می شود.
شهید حسین علمالهدی اگرچه مستقیماً در تسخیر لانه جاسوسی نقش نداشت اما همکاری مستقیم او با واحد بررسی و انتشار اسناد، سبب شد تا او را نیز دانشجوی پیرو خط امام بخوانند. به همراه حسین علمالهدی، محمد فاضل و علی حاتمی از دانشجویان پیرو خط امام بودند که به شهادت رسیدند.
محسن وزوایی از دانشجویان دانشگاه شریف که در لانه مسئولیت اطلاعات- عملیات را برعهده داشت، چند ماه زودتر از آغاز جنگ به سپاه پاسداران پیوست. با تیپ 10 سیدالشهدا وارد عملیات بیتالمقدس (فتح خرمشهر) شد و در این عملیات بود که در22 اردیبهشت هنگام هدایت نیروهایش چند کیلومتر مانده به خرمشهر به شهادت رسید.
عباس ورامینی نیز یکی دیگر از دانشجویان خط امام بود که مسئولیت آموزش نظامی دانشجویان را برعهده داشت. ورامینی همانند تعدادی دیگر از دانشجویان در سال 58 با یکی از دختران دانشجوی پیرو خط امام ازدواج کرد و خطبه عقد او را امام خمینی قرائت کرد. ورامینی سرانجام در 28 آبان 62 در ارتفاعات کانیمانگا و در عملیات والفجر 4 به شهادت رسید.
مهدی رجب بیگی، حسین سیف، علی صبوری، علیرضا هادیپور، حسین شوریده، غلامحسین بسطامی فرمانده سپاه سوسنگرد درابتدای جنگ، عبدالرحمن یا علی مدد، حسین بهادری، فضلالله عابدینی، حمید صفایی و جلال شرفی نیز از دیگر شهدای تسخیرکننده سفارت امریکا در تهران هستند.
معصومه ابتکار بانوی پرکار دولت خاتمی و دولت دکتر روحانی.
محمدرضا خاتمی که تا قبل از دولت احمدی نژاد در سیاست پرکار بود.
ابراهیم اصغرزاده، یک دوره نماینده تهران در مجلس.
عزت الله ضرغامی، رئیس پیشین صدا و سیما.
حبیبالله بیطرف، وزیر نیرو در دولت خاتمی.
رضا سیفاللهی، مدتی فرمانده حفاظت اطلاعات نیروی انتظامی بود.
محمدعلی(عزیز) جعفری، فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی.
حسین دهقان، وزیر دفاع دولت روحانی.
رحیم باطنی، دانشجوی دانشگاه ملی ایران
علیاکبر زحمتکش، دانشجوی مهندسی مکانیک دانشگاه صنعتی شریف
محمد نعیمیپور، دانشجوی مهندسی شیمی دانشگاه صنعتی شریف
وفا تابش، دانشجوی مهندسی عمران پلیتکنیک تهران
رحمان دادمان، دانشجوی مهندسی راه و ساختمان دانشگاه تهران
عباس عبدی، دانشجوی مهندسی پلیمر پلیتکنیک تهران
اکبر رفان، اولین فرمانده نیروی هوایی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی
سید محمد هاشمی اصفهانی
سید شمسالدین وهابی
محسن امینزاده
فروز رجایی فر
حسین شیخالاسلام
کمال تبریزی، کارگردان
احمد حسینی
حسین کمالی
فرخزاد سلحشور
محمد فاضل
سید جمال میر امیرخانی
علی حاتمی و ...
***
اسامی دانشجویانی که بعداً- توفیق حضوردرجبهه ها جنگ (عراق باایران)راداشتند وشهیدشدند
۱- غلامحسین احمدی/۲- حبیب برادران توکلی/۳- محمد بهبهانی/۴- محمد بولوردی/۵- غلامحسین بسطامی
۶- حسین بهادری فر/۷- هوشنگ ترکاشوند/۸- علی حاتمی/۹- جعفر ذاکر/۱۰- مهدی رجب بیگی/
۱۱- سید احمد رحیمی/۱۲- بهروز سلطانی/۱۳- حسن سیف/۱۴- جلیل شرفی/۱۵- اسدالله شیران
۱۶- حسین شوریده/۱۷- علی صبوری/۱۸- آفریدون صبری/۱۹- فضل الله عابدینی/۲۰- حسین علم الهدی
۲۱- محمد فاضلی/۲۲- ناصر فولادی/۲۳- کدخدا زاده/۲۴- محسن وزوایی/۲۵- محسن ماندگار./
۲۶- مجید موذن صفایی/۲۷- حسن میر سلطانی/۲۸- عباس ورامینی (فرمانده)/۲۹- جمال امیرخانی
۳۰- رحمان یا علی مددی/۳۱- علیرضا هادی پور
آیت الله محمدموسوی خوئینی ها:تقریبا ساعت ۱۰ صبح، دانشجویان وارد سفارت شدند. قراری که من با دانشجویان داشتم این بود که وقتی وارد سفارت شدند و دیدند مشکل خاصی نیست به من اطلاع بدهند که من هم به آنجا بروم. اطلاع دادند و من حرکت کردم. از ساختمان صداوسیما که دفتر کارم آنجا بود (در آن زمان بنده نماینده حضرت امام در سازمان صدا و سیما بودم) تا وقتی برسم به محل سفارت حدود ساعت ۱۲ شد. یعنی شاید دو ساعت من در خیابانها بودم. جمعیت از فاصله خیلی دور، راه نمیداد که من بروم به سمت سفارت. یعنی بلافاصله و برقآسا چنان این واقعه در شهر تهران پیچیده بود که گویی هرکه شنیده بود، به سوی سفارت راه افتاده بود. مردم از نقاط مختلف شهر، تا شب میآمدند. از شب تا صبح، فردا، پسفردا، هفته اول، هفته دوم... .
مرحوم حاجاحمدآقا بعدها به من گفت که «آقای موسوی برای من چیز عجیبی بود؛ من وقتی رفتم به امام موضوع را اطلاع دهم، دیدم امام سلام آخر نماز را میدهند؛ منتظر ماندم، همین که نماز امام تمام شد، نشستم و گفتم که آقای موسوی پشت خط است و این موضوع را میگوید؛ امام بلافاصله این جمله را گفتند که به فلانی بگویید خوب جایی را گرفتید، محکم نگه دارید».
موسوی خوئینی ها
***
به محض انعکاس خبر تصرف لانه جاسوسی در اخبار ساعت 14 رادیو ایران، این حرکت دانشجویی تبدیل شد به کانون توجه و ابراز محبت های بی غل وغش توده های مردم کشور. از آن مهم تر این بود که مطلع شدیم حضرت امام هم این اقدام را تأیید و حمایت کرده و فرموده: «خوب جایی را گرفته اید. آنجا را ول نکنید!» مهم تر از این ها تعبیری بود که امام خمینی از حرکت ما داشت. ایشان از تسخیر لانه جاسوسی امریکا با عنوانِ «انقلابی بزرگ تر از انقلاب اول» یاد کرد. نقطة مقابل، همان طور که خودمان هم پیش بینی می کردیم، موضع رئیس دولت موقت و احزاب و گروه های سیاسی بود که مخالفت شدید خودشان را با حرکت ما اعلام کردند. حتی مهندس مهدی بازرگان، در اعتراض به این حرکت، روز بعد از تسخیر سفارت امریکا، استعفای خودش را از نخست وزیری دولت موقت به امام تقدیم کرد.»/ خاطرات (عزیزجعفری-فرمانده سپاه)با عنوان «لانه جاسوسی»
دانشجویان دست اندرکارتسخیرلانه جاسوسی چندنفربودند؟
دانشجویان پیرو خط امام که در حدود ۴۰۰ دانشجو از دانشگاههای شریف و پلی تکنیک(امیرکبیر) و ملی(شهید بهشتی) و تهران بودند، در یک حرکت هماهنگ با شعار «الله اکبر» به سوی ساختمان سفارت آمریکا در تهران حرکت کردند و جاسوس خانه آمریکا را تصرف کردند
سفارت امریکا تاچه زمانی درتسخیردانشجویان بود؟گروگانهاچندنفربودند؟ مدت اسارت؟
در جریان تصرف سفارت آمریکا، ۵۲ کارمند و دیپلمات حاضر در این سفارتخانه، به مدت ۴۴۴ روز گروگان گرفته شدند که به ابتکار امام خمینی پس از چندی زنان و پس ازآن سیاه پوستانی که در میان گروگان ها بودند آزاد شدند دانشجویان سرانجام به دستور رهبر کبیرانقلاب اسلامی، جاسوسان را تحویل دولت دادند و مقرر شد که مجلس شورای اسلامی در باره آنان تصمیم بگیرد.
اتاق اسناد/بازسازی اسناد
چراسفارت امریکا "هدف"دانشجویان قرارگرفت؟
محوطه سفارت
نمازجماعت دانشجویان فاتح سفارت آمریکا به امامت حجت الاسلام سیدمحمدموسوی خوئیتی ها
نمازجماعت دانشجویان درمحوطه سفارت امریکابه امامت آیت الله سید محمدموسوی خوئینی ها
حاج سیداحمدآقا درکناردانشجویان-سفارت امریکاعکس 2نفری آجری رنگ
(مصاحبه مطبوعاتی)خانم معصومه ابتکار"مترجم"و حسین شیخ اسلام/عکس دیگر(جمعی)مصاحبه است عکس بالا(۳نفرردیف اول)سمت راست اصغرزاده-وسط(آیت الله موسوی خوئینی ها)سمت چپ شیخ اسلام عکس دستگاه خردکن اسناد
اعضای کمیتهٔ مرکزی تسخیر سفارت آمریکا-لانه جاسوسی:
ابراهیم اصغرزاده
محسن میردامادی
حبیبالله بیطرف
رضا سیفاللهی
رحیم باطنی
احمدرضا اسلامی
دیگر اعضای فعال در جریان تسخیر لانه جاسوسی در 13 آبان سال 58
معصومه ابتکار
عباس عبدی
کمال تبریزی
فروز رجایی فر
علیاصغر زحمتکش
محمد هاشمی اصفهانی
اکبر رفان
محمدرضا خاتمی
محسن امینزاده
رحمان دادمان
شمسالدین وهابی
وفا تابش
محمد نعیمیپور
حسین شیخالاسلام
احمد حسینی
حسین کمالی
محمد چمنی
محمدعلی جعفری
محمدحسین شریف زادگان
محمدجواد مظفر
مرحوم رحمان دادمان
روایتهای مختلفی از حضور ابوطالبی در سفارت آمریکا در ایران در سال 58 وجود دارد. خود وی و ابراهیم اصغر زاده اعلام کردهاند که سفیر معرفی شده ایران در سازمان ملل، تنها یک مترجم بوده است. ابوطابی خود میگوید:« من در سیزده آبان آن سال و زمان اشغال اصلا در تهران نبودم که از این امر مطلع ویا درآن مشارکت ویا حضور داشته ویا نامم مطرح باشد؛ بلکه من دراهواز از ماوقع مطلع شدم. مدتی بعد که به تهران آمدم یک روز مرحوم شهید دادمان به واسطه یکی دیگر ازشهدا و فرماندهان جنگ تحمیلی به نام مرحوم شهید ذاکر به من پیغام داد که آنها برای ترجمه به زبان فرانسه به کسی نیاز دارند که بتواند این کاررا انجام دهد؛ من پذیرفتم و از منزل به فرودگاه رفتم و به همراه نماینده ویژه پاپ رهبرمسیحیان کاتولیک که وارد تهران شده بود برای اولین بار وارد سفارت شدم. یکی دو باردیگر هم وقتی که درارتباط با خارج، کار ترجمه لازم بود آنرا به زبان انگلیسی ویا فرانسوی انجام دادم، مانند: ترجمه در زمان آزادی کارکنان زن و سیاه پوستان در کنفرانس مطبوعاتی؛ که جنبه ای کاملا انسان دوستانه داشت.»
اسامی | گرایش سیاسی | سوابق | مسئولیت فعلی | اظهار نظر در مورد تسخیر سفارت |
محمد موسوی خوئینیها | اصلاح طلب | نماینده مجلس شورای اسلامی و خبرگان رهبری – دادستان کل کشور عضو شورای بازنگری قانون اساسی | عضو مجمع روحانیون | . یعنی اگر فرض کنیم ایران به سال های قبل از ۵۷ بازگردد و اگر همان شرایط تکرار شود باز هم همان کار تکرار می شود. اما تسخیر سفارت آمریکا در دل آن حوادث معنا پیدا می کرد. من اگر در ابتدا کمی از فضای قبل از این حادثه گفتم به همین دلیل بود. شاید سابقه نداشته باشد که امام از هیچ کاری به این شکل تعریف کرده باشند به طوری با هیچ یک از اعضای مرتبط با آن هم آشنایی ای نداشته باشند جز من و بخاطر آن تعبیر انقلاب دوم را به کار ببرند. زمانی مفهوم و ارزش این تعریف مشخص خواهد شد که شرایط وقت را دریابیم |
حسین دهقان | اعتدال | جانشین وزارت دفاع در دولت های هفتم و هشتم - معاون رئیس جمهور و رئیس بنیاد شهید و امور ایثارگران در دولت خاتمی | وزیر دفاع |
- |
عزت الله ضرغامی | اصول گرا | معاونت وزارت ارشاد و معاونت صداوسیما در امور استانها و حقوقی و امور مجلس | رئیس سازمان صداوسیما | مبارزه با شیطان بزرگ و ادامه راه امام و شهدای لانه جاسوسی امر ساده ای نیست که دستخوش باند بازی های سیاسی شود. ضمناً بعضی دوستان ما که اینک در بعضی احزاب با اصل جریان تسخیر لانه مخالفت می کنند، در آن روزها، همین دوستان به شدت با اصل تحزب و تشکیل احزاب در جامعه مخالف بودند و مانع قرائت بیانیه های حزب جمهوری اسلامی و سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی اولیه از تریبون لانه جاسوسی می شدند. |
حبیب الله بیطرف | اصلاح طلب | استاندار یزد- وزیر نیرو در دولتهای هفتم و هشتم | استاد دانشگاه | این حرکت در سال ۱۳۵۸ و در شرایطی که انقلاب کاملا تثبیت نشده و نظام جمهوری اسلامی نوپا بود میتوانست معنی داشته باشد. |
معصومه ابتکار | اصلاح طلب | معاون رئیس جمهور و رئیس سازمان محیط زیست در دولت اصلاحات و عضو شورای شهر | معاون رئیس جمهور و رئیس سازمان محیط زیست در دولت روحانی | دانشجویان آن زمان به هیچ عنوان از اقدامی که در گروگانگیری سفارت آمریکا انجام دادند احساس پشیمانی نکردند و این تصمیم باید در آن شرایط زمانی خاص خود سنجیده شود و به نظر ما، این تصمیم بهترین کاری بود که مانع آسیب رسیدن به انقلاب می شد. |
ابراهیم اصغرزاده | اصلاح طلب | عضو شورای شهر | فعال سیاسی | :« اگر منافع ملی کشورم حکم کند حاضرم بابت گروگانگیری عذرخواهی کنم |
حسین شیخ الاسلام | اصول گرا | نماینده مجلس شورای اسلامی – قائم مقام وزارت خارجه و سفیر ایران در سوریه | مشاور رئیس مجلس در امور بین الملل | متاسفانه در حال حاضر برخی از دوستان تمایلی ندارند نامشان به عنوان افرادی که در ماجرای سفارت آمریکا مشارکت داشتند، برده شود. علیالخصوص آنانی که کار خارجی میکنند و به خاطر مشکلاتی که ممکن است برایشان به وجود آید ترجیح میدهند، ناشناس بمانند. اما من به صورت علنی فعالیت میکردم و خدا را هم شاکرم که در یک حادثه تاریخسازی حضور داشتم. |
عباس عبدی | اصلاح طلب | فعال سیاسی | فعال سیاسی | وقتی به عقب نگاه میکند، گروگانگیری را اشتباه میپندارد و متأسف بود که بخشی از آن است. |
سعید حجاریان | اصلاح طلب | عضو سابق شورای شهر- کارمند وزارت اطلاعات و نهاد ریاست جمهوری | فعال سیاسی | آتش زدن پرچم آمریکا در 13 آبان نوعی تندروی است |
فروز رجایی فر | اصول گرا | کارگردان مستند اعدام فرعون – استاد دانشگاه | رئیس ستاد پاسداشت شهدای نهضت جهانی اسلام | به هر صورت ملت ایران توانست با اشغال لانه جاسوسی و کوتاه کردن دست آمریکا از داخل ایران، بقا و هویت نظام جمهوری اسلامی را که منافع ملی با اولویت سطح اول تضمین و استقلال خود را هم حفظ کند. |
کمال تبریزی | - | کارگردان سینما | کارگردان سینما | - |
مرحوم رحمان دادمان | اصلاح طلب | وزیر راه و ترابری دولت خاتمی - اولین مدیرعامل شرکت شیلات جمهوری اسلامی | در اردیبهشت سال 80 در سانحه سقوط هواپیما جان خود را از دست داد |
- |
محسن میردامادی | اصلاح طلب | نماینده دوره ششم مجلس شورای اسلامی – استاندار خوزستان | در جریان حوادث سال 88 بازداشت شد | 13 آبان یکی از سرفصلهای مهم تاریخ سیاسی ایران است و به تعبیر امام خمینی سرآغاز انقلاب دوم در ایران است. |
محسن امین زاده | اطلاح طلب | معاون وزیر امور خارجه و عضو حزب مشارکت | فعال سیاسی | - |
محمدحسین شریف زادگان | اصلاح طلب | مدیر عامل سازمان تامین اجتماعی – وزیر رفاه و تامین اجتماعی | فعال سیاسی |
|
منبع این جداول:نامه نیوزاست
دانشجویان دست اندرکارلانه جاسوسی چگونه به" دانشجویان پیروخط امام"شناخته شدند؟
ساعاتی پس از تسخیر کامل سفارت امریکا در عصر روز 13 آبان چند دانشجوی جوان در یکی از اتاقهای سفارت مقابل خبرنگاران نشستند و پس از آنکه تعدادی از سلاحهای امریکایی را به آنها نشان دادند به قرائت بیانیه اول و دوم تسخیرکنندگان پرداختند. این دانشجویان وقتی در برابر این سؤال قرار گرفتند که نام شما چیست؟
پاسخ دادند: دانشجویان پیرو خط امام و این گونه بود که در تمام نشستهای خبری، سخنرانیها و اعلام مواضع تلویزیونی نامی از این دانشجویان به میان نمیآمد و آنها با عنوان «یکی از دانشجویان خط امام» معرفی میشدند حتی معصومه ابتکار مترجم و سخنگوی انگلیسی زبان نیز در گفتوگو با رسانههای غربی خود را «مری» معرفی میکرد و این گونه به «خواهر مری» معروف شد. دانشجویان شش ماه اول تسخیر را در سفارت امریکا که به آن لقب «لانه جاسوسی» داده بودند به سر بردند. هر کس در سفارت مسئولیتی داشت.
ابراهیم اصغرزاده، طراح اصلی تسخیر سفارت امریکا، رضا سیفاللهی، محسن میردامادی، حبیبالله بیطرف و رحیم باطنی شورای مرکزی دانشجویان را تشکیل میدادند. در کنار شورای مرکزی، شورای بازو وجود داشت. گفته میشود علی اصغر زحمتکش، عباس عبدی، سیدمحمد هاشمی اصفهانی، اکبر رفان، محمدرضا خاتمی، محسن امینزاده، رحمان دادمان، شمسالدین وهابی، وفا تابش، محمد نعیمیپور، حسین شیخالاسلام و فروز رجاییفر اعضای این شورا بودند.
عباس عبدی پس از چندی به خاطر مشکلات شخصی از لانه بیرون آمد و به شیراز رفت.
علی زحمتکش نیز مسئول عملیات تسخیر و در لانه کار حفاظت از گروگانها را بر عهده داشت، تنها فردی بود که در دادگاههای امریکا به خاطر بازداشتن یکی از گروگانها از نابود کردن اسناد تحت پیگرد قرار گرفت.
سیدمحمد هاشمی اصفهانی از دانشجویان دانشگاه امیرکبیر بعدها با معصومه ابتکار ازدواج کرد و برخلاف همسرش از فعالیت سیاسی کناره گرفت و از مدیران نفتی شد. اکبر رفان نیز در لانه مسئولیت تدارکات را بر عهده داشت.
محمدرضا خاتمی، محسن امینزاده، نعیمیپور و معصومه ابتکار در واحد روابط عمومی بودند که مهندس احمد حسینی بر کار آنها نظارت میکرد.
حسین کمالی مسئول تبلیغات بود. وفا تابش، حسین شیخالاسلام و فروز رجاییفر نیز در کار بررسی اسناد لانه بودند.
شیخالاسلام و رجاییفر به دلیل تسلط به زبان عربی و انگلیسی گاهی نقش مترجم را هم بازی میکردند. فروز رجاییفر در روز 13 آبان مسئول دفتر دانشجویان عملیاتکننده بود.
گروگانهارا ازهم جداکردند/استانهای مختلف بردند
پس از ماجرای طبس، دانشجویان خط امام که مقاومت گستردهای به مدت 6 ماه گذشته برای عدم تحویل گروگانها به دولت موقت و شورای انقلاب داشتند با همکاری اطلاعات سپاه به مسئولیت محسن رضایی تصمیم گرفتند که گروگانها را در چند دسته به شهرهای مختلف اعزام کنند. دلیل این تصمیم عدم تجمع گروگانها برای شکست هر گونه عملیات رهایی بود. مشهد، ساری، رشت، یزد، اصفهان، شیراز و چند شهر دیگر مقصد گروههایی از دانشجویان پیرو خط امام و گروگانها بود که مخفیانه با لباسهای مبدل به این شهرها سفر میکردند. در اواسط تابستان 59 فرار ناموفق یکی از گروگانها و سخت شدن نگهداری از گروگانها سبب شد تا شورای مرکزی دانشجویان در توافقی با سپاه پاسداران گروگانها را در اختیار دولت شهید رجایی قرار دهد. بدین ترتیب گروگانها به زندان اوین و زندان توحید (موزه عبرت) منتقل شدند تا دانشجویان خط امام که در مذاکرات الجزایر نیز کنار گذاشته شده بودند آخرین بهانه با هم بودن را نیز از دست بدهند. با تشکیل جلسهای در لانه، دانشجویان به ابراز نظر درباره آینده جنبش پرداختند. برخی معتقد به ایجاد حزب بودند و برخی دیگر نیز پایان کار تشکیلاتی را طلب میکردند، در نهایت رأیگیری شد و در نتیجه گروه دوم پیروز شدند و پایان کار تشکیلاتی دانشجویان خط امام اعلام شد.
سرنوشت سفارت امریکابعدازآزادی گروگانها
لانه جاسوسی اما تا چند سال در اختیار دانشجویان بود، کار بررسی اسناد ادامه داشت و عصرهای جمعه به بهانه دیدار، مسابقه فوتبالی نیز در زمین ورزش برگزار میشد اما با تصمیم دولت موسوی در سال 64 لانه جاسوسی تحویل سپاه پاسداران شد. اسناد و مدارک نیز منتشر شد و آنچه منتشر نشده بود، در اختیار وزارت تازه تأسیس اطلاعات قرار گرفت.
دانشجویان لانه جاسوسی درجبهه ها
مهر 59 همزمان با فراغت دانشجویان خط امام از نگهداری گروگانها، عراق تهاجم ناجوانمردانهای را به مرزهای غربی کشور آغاز کرد. دانشجویان نیز که در دوران حفاظت از گروگانها دورههای آموزش نظامی را به صورت کامل در پادگانهای شمال کشور گذرانده بودند، به جبهه رفتند. همچنین ارتباطات گسترده قبلی با سپاه پاسداران سبب شد تا اکثر دانشجویان لباس سبز پاسداری را به تن کنند. اکبر رفان که بعدها اولین فرمانده نیروی هوایی سپاه لقب گرفت، حسین دهقان مدتی به لبنان رفت و در دهه 80 رئیس بنیاد شهید انقلاب اسلامی شد، علیرضا افشار بعدها رئیس ستاد مشترک سپاه پاسداران، فرمانده کل بسیج و معاون فرهنگی ستاد کل نیروهای مسلح بود و رضا سیفاللهی که بعدها مسئول اطلاعات سپاه و اولین فرمانده نیروی انتظامی شد، از جمله این افراد بودند.
احمدرضا کاظمی پسرعموی شهید احمد کاظمی، علی زحمتکش، محمدرضا خاتمی و محمد نعیمیپور نیز از جمله پاسداران دهه 60 بودند.
شهدای دانشجوی لانه جاسوسی
هنوز گروگانهای امریکا در ایران بودند که در روز 16 آبان خبر شهادت تعدادی از دانشجویان خط امام منتشر شد. شهید حسین علمالهدی اگرچه مستقیماً در تسخیر لانه جاسوسی نقش نداشت اما همکاری مستقیم او با واحد بررسی و انتشار اسناد، سبب شد تا او را نیز دانشجوی پیرو خط امام بخوانند. در ماجرای کاندیداتوری احمد مدنی برای ریاست جمهوری، علمالهدی با معرفی آیتالله خامنهای، به لانه جاسوسی مراجعه کرد و با همکاری واحد بررسی اسناد و واحد تبلیغات، اسناد مربوط به همکاری مدنی با امریکاییها در سطحی وسیع منتشر شد.
به همراه حسین علمالهدی، محمد فاضل و علی حاتمی از دانشجویان پیرو خط امام به شهادت رسیدند. علی حاتمی از اولین کسانی بود که از دیوار سفارت امریکا عبور کرد. در عکس معروف ورود دانشجویان از بالای در، علی حاتمی در حالی که به دوربین نگاه میکند، دیده میشود. در این عملیات حسین سیف از دیگر دانشجویان خط امام نیز مجروح شد ولی به طرز معجزهآسایی نجات یافت. سیف فاتح لانه، فرمانده بازی دراز در عملیات خیبر در سال 63 به شهادت رسید.
محسن وزوایی از دانشجویان دانشگاه شریف که در لانه مسئولیت اطلاعات- عملیات را برعهده داشت، چند ماه زودتر از آغاز جنگ به سپاه پاسداران پیوست. با شروع جنگ وزوایی به جبهه غرب رفت و فرماندهی گردانی با کار ویژه عملیات پارتیزانی را برعهده گرفت. او در عملیات فتح بلندیهای بازی دراز فرمانده بود و در این عملیات مجروح شد. در آذر 1360 او فرمانده گردان حبیببن مظاهر تیپ تازه تأسیس محمدرسولالله (ص) شد که در عملیات فتحالمبین این گردان نوک عملیات بود. با تأسیس تیپ 10 سیدالشهدا او فرمانده این تیپ شد و در فروردین 61 با همین تیپ وارد عملیات بیتالمقدس (فتح خرمشهر) شد و در این عملیات بود که در22 اردیبهشت هنگام هدایت نیروهایش چند کیلومتر مانده به خرمشهر به شهادت رسید.
عباس ورامینی نیز یکی دیگر از دانشجویان خط امام بود که مسئولیت آموزش نظامی دانشجویان را برعهده داشت. ورامینی همانند تعدادی دیگر از دانشجویان در سال 58 با یکی از دختران دانشجوی پیرو خط امام(سمیه جهانگیری) ازدواج کرد و خطبه عقد او را امام خمینی (ره) قرائت کرد. ورامینی در سال 61 با حکم احمد متوسلیان به فرماندهی ستاد لشکر 27 محمدرسولالله (ص) منصوب شد. مسئولیت سپاه 11 قدر و قرارگاه نجف اشرف از دیگر مسئولیتهای او بود.
ورامینی سرانجام در 28 آبان 62 در ارتفاعات کانیمانگا و در عملیات والفجر 4 به شهادت رسید.
«طاهره رضازاده» نماینده و عضو فراکسیون زنان مجلس ششم، یکی دیگر از دختران سفارت است که همزمان با یک اقدام انقلابی و رقمزدن یک رویداد تاریخی در زندگی شخصی خود نیز فصل نویی را آغاز و با «ابراهیم اصغرزاده» ازدواج کرد. همسرش آنروزها سخنگوی دانشجویان پیرو خط امام بود و حالا یک چهره سیاسی اصلاحطلب است.
«زهره ساداتنظری» نیز همسر شهید رحمان دادمان شد و در گفتوگویی با خبرآنلاین، همانطور که همسنگری و همراهی با او را مایه افتخار خود دانسته، گفته است:
«در زمان تسخیر لانه جاسوسی هم ایشان و هم من حضور داشتیم. ایشان در شورای مرکزی لانه نقشی استراتژیک داشتند و من بهعنوان یک دانشجوی معمولی و معتقد به این حرکت انقلابی. حرف و گپ ازدواج ما نیز در همین ایام بود. ١٠ مهر همان سال، خواستگاری ایشان از من بود ٢٧ مهر مراسم عقد و ٢٠ آبان هم آغاز زندگی مشترکمان».
علی صبوری، علیرضا هادیپور، حسین شوریده، غلامحسین بسطامی فرمانده سپاه سوسنگرد درابتدای جنگ، عبدالرحمن یا علی مدد، حسین بهادری، فضلالله عابدینی، حمید صفایی و جلال شرفی نیز از دیگر شهدای تسخیرکننده سفارت امریکا در تهران هستند.
نقشآفرینی در پستهای کلیدی
پس از پایان کار لانه جاسوسی، بسیاری از دانشجویان که به خاطر انقلاب فرهنگی دانشگاهها را تعطیل میدیدند، جذب دستگاه و سازمانهای دولتی و نهادهای انقلابی شدند. شاید انتصاب حسین شیخالاسلام، یکی از سخنگویان دانشجویان پیرو خط امام، که البته رابطه خوبی با اعضای شورای مرکزی بخصوص دانشجویان چپ مزاجی مانند عباس عبدی و میردامادی نداشت، به معاونت سیاسی وزارت خارجه، اولین انتصاب یکی از دانشجویان به سمتی ارشد در دولت بود. شیخالاسلام 16 سال در این معاونت باقی ماند و کارشناس خبره مسائل منطقه بخصوص فلسطین، لبنان و سوریه شد. او سپس 3 سال سفیر ایران در سوریه شد و پس از نمایندگی در دور هفتم مجلس معاون خاورمیانه و قائم مقام وزیر امور خارجه شد.
شیخالاسلام تنها دیپلمات لانه جاسوسی نبود، محسن امین زاده نیز در دوران خاتمی به معاونت آسیای وزارت امور خارجه رفت و وزیر در سایه دوران وزارت کمال خرازی بود.
مهاجر و محمد مهدی رحمتی نیز از دانشجویان خط امام بودند که مسئولیتهایی را تجربه کردند. محمدمهدی رحمتی بعدها به معاونت نظارت راهبردی «معاونت برنامهریزی و نظارت راهبردی» ریاست جمهوری در دوران دولت نهم منصوب شد.
در انتخابات مجلس سوم، ابراهیم اصغرزاده برای اولین بار به عنوان عضو دانشجویان پیرو خط امام کاندیدای تهران شد. او موفق شد تا به مجلس راه یابد اما اقدامات رادیکال او سبب شد تا در روزهای آخر مجلس بازداشت و محاکمه شود. اصغرزاده که سخنران ثابت مراسمهای دفتر تحکیم وحدت بود و حتی در دوم خرداد سال 78 اعلام کرد که از بمب اتم هم خطرناکتر است، به دلیل اختلافات گسترده در شورای شهر اول تهران به جمع مخالفان خاتمی پیوست و در انتخابات سال 80 کاندیدا شد که رد صلاحیت شد. عباس عبدی در آن روزها به طنز گفته بود که اصغرزاده میخواهد موشی در دیگ اصلاحات بیندازد و «انا شریک» بگوید!
«طاهره رضازاده» از دیگر دانشجویان پیرو خط امام که همسر ابراهیم اصغرزاده نیز هست در انتخابات ششم به مجلس راه یافت. مجلس ششم دانشجویان پیرو خط امام دیگری نیز داشت. شمسالدین وهابی، محمد نعیمیپور و محمدرضا خاتمی که نایب رئیس مجلس نیز بود.
اما قرعه اولین و تنها وزیر در میان دانشجویان خط امام، به نام «حبیب الله بیطرف» دانشجوی یزدی دانشگاه تهران درآمد. او 8 سال وزیر نیرو بود. در دوران وزارت بیطرف، علی زحمتکش و وفا تابش دو عضو ارشد دانشجویان خط امام به خوزستان رفتند و مسئولیت ساخت سدهای بزرگ کرخه 2 و 3 را برعهده گرفتند.
رحمان دادمان مدت کوتاهی وزیر راه و ترابری شد اما در یک حادثه هوایی به شهادت رسید .
حسین شریفزادگان نیز یک سالی وزیر رفاه در دولت خاتمی بود. حسین دهقان و معصومه ابتکار نیز معاونان رئیسجمهور بودند. در معاونتهای وزارت کشور نیز، رضا سیفاللهی معاون امنیتی در دوره اول عبدالله نوری بود که با ادغام شهربانی، کمیته و ژاندارمری، نیروی انتظامی را تشکیل داد و خود اولین فرمانده آن شد.
محمدرضا بهزادیاننژاد نیز در دوره دوم وزارت عبدالله نوری معاون اقتصادی وزارت کشور شد اما به دلیل مواضع افراطی، عبدالله نوری ترجیح داد تا او را بیش از یک سال بعد کنار بگذارد. بهزادیان که دستی هم بر فعالیتهای اقتصادی داشت در اواخر دوران خاتمی رئیس اتاق بازرگانی تهران شد اما بر سر اختلافات گسترده با علی نقی خاموشی در آبان 84 جایش را به محمد نهاوندیان داد. در دولت نهم نیز علیرضا افشار سمتهای معاونت سیاسی و اجتماعی وزارت کشور را در دوران پورمحمدی و محصولی تجربه کرد.
مقامات ارشد
گرچه تصدی سمت وزارت، فرماندهی نیروهای مسلح و وکالت مجلس نشان از نفوذ دانشجویان پیرو خط امام در ساختار حکومتی میدهد اما ارشد مقامهای حکومتی به دانشجویانی رسید که در دوران تسخیر نه در دیدرس که در متن کار بودند.
عزتالله ضرغامی، به مانند بسیاری از دانشجویان پس از پایان کار لانه به سپاه پاسداران پیوست اما علاقههای فرهنگی او را پس از جنگ به معاونت سینمایی وزارت ارشاد کشاند، معاونت پارلمانی و امور استانها در دوران ریاست علی لاریجانی و مجلس ششم سبب شد تا ضرغامی در بهار 83 به ریاست سازمان صدا و سیما منصوب شود.
ملاقات ۲همرزم بعداز ۴۰سال
دیدار۲فاتح سفارت امریکابا۲تفکر دردفترضرغامی۱۷ مرداد ۱۳۹۸«ابراهیم اصغر زاده»
عروسی عزت الله ضرغامی
عکس جبهه(سمت چپ نفراول)+عکس شب عروسی ضرغامی سال1361
ضرغامی سالها سخنران مراسم 13 آبان در مقابل لانه جاسوسی بود.
اما سرنوشت محمد علی"عزیز" جعفری یا همان عزیز جعفری به گونهای دیگر بود. جعفری متولد یزد در دانشکده معماری دانشگاه تهران تحصیل میکرد، به مانند بقیه به سپاه پیوست و بزودی با فراگیری فنون رزمی، اولین گردان زرهی سپاه را ایجاد کرد. فرماندهی تیپ عاشورا، قرارگاه قدس و قرارگاه نجف در دوران جنگ و فرماندهی نیروی زمینی سپاه به مدت 13 سال و 5 سال فرماندهی قرارگاه ثارالله تهران از جمله مسئولیتهای عزیز جعفری بود. وی در زمستان 86 با حکم فرماندهی کل قوا، فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شد. جعفری پس از اغتشاشات اخیر در افشاگری تکاندهندهای اسامی برخی دانشجویان پیرو خط امام را که علیه منافع ملی مشغول توطئه بودند، اعلام کرد.
سخنگوها
گفتیم که دانشجویان پیرو خط امام در نشستهای خبری و یا سخنرانیها خود را معرفی نمیکردند اما بنا به تقسیم کاری که شده بود، ابراهیم اصغرزاده، حبیبالله بیطرف و رحیم باطنی مسئولیت گفتوگو با رسانههای داخلی را برعهده داشتند. در جریان افشاگریهای دانشجویان که به صورت مستقیم از تلویزیون پخش میشد، روزی که اسناد مربوط به ارتباط ناصر میناچی وزیر ارشاد دولت موقت با سفارت امریکا قرار بود افشا شود، رحیم باطنی نتوانست بر احساساتش غلبه کند و سخنان تندی علیه نهضت آزادی بیان کرد. این اظهارات سبب مظلومنمایی شدید جریان طرفدار سازش با امریکا شد. باطنی که نماینده دانشجویان دانشگاه ملی (شهید بهشتی) در شورای مرکزی بود، بعدها معاون جهاد دانشگاهی کشور شد.
مترجم ها
اما کسانی که به دلیل تسلط به زبان انگلیسی میتوانستند با رسانههای غربی تعامل کنند،
حسین شیخالاسلام، معصومه ابتکار، فروز رجاییفر و محسن وزوایی بودند. زمانی هم که قرار بود یکی از دانشجویان در نماز جمعه تهران سخنرانی کند و یا بیانیهای قرائت کند، مهدی رجب بیگی این مسئولیت را عهدهدار میشد. رجببیگی که قلم و بیان رسایی داشت، از سالها قبل با انتشار نشریه طنز به نام «جیغ و داد» با کمونیستها درگیر بود. رجب بیگی در مهر 60 به دست منافقین در خیابانهای تهران به شهادت رسید.
پشیمانان
ماجرای پشیمانی کسانی که در تسخیر سفارت امریکا در تهران نقش داشتند، از همان شب 13 آبان آغاز شد. حاتم قادری و جواد مظفر دو دانشجوی دانشگاه ملی به دلیل حمایت امام از حرکت دانشجویان از لانه خارج شدند. سه روز بعد چند دانشجوی دیگر نیز با بیان اینکه هرچند تسخیر، یک حرکت ضدامپریالیستی است، اما این راه مبارزه با امپریالیسم نیست! از لانه خارج شدند.
اخراج دانشجویان مسئله دارازسفارت
اما برخوردهای محکم دانشجویان خط امام سبب شد تا چند هفته بعد چند نفر از تسخیرکنندگان از لانه اخراج شوند. مجتبی بدیعی، عضو سابق شورای مرکزی حزب مشارکت در اینباره میگوید: «رفتارهای افراطی در لانه زیاد بود. آقای دادمان و افرادی که در آن طیف بودند، روی بحث ولایت فقیه خیلی حساس بودند، اما ما قبول نداشتیم. یک روز بنده و دکتر سامی و دکتر داوودی و یک دوست دیگر در سفارت قدم میزدیم که آمبولانس دنده عقب به طرف ما آمد و چند نفر نقاب به چشم و مسلح ما را در آمبولانس انداختند و آژیرکشان به خارج از سفارت آمدند و ما را در بالای میدان هفت تیر از آمبولانس پائین انداختند. به این ترتیب بود که لانه بتدریج از مخالفان ولایت فقیه پاکسازی میشد. در یک شب سرد زمستانی نیز یک پسر و دختر به خاطر وابستگی خطی به مجاهدین خلق (منافقین) اخراج شدند.
تصویر که برخی رسانه ها در سال 84 بنام "احمدی نژاد" منتشر کردندتقی محمدی است
از دانشجویانی بود که در یکی از روزهای اول تسخیر، باری روزن، وابسته مطبوعاتی سفارت امریکا که به زبان فارسی نیز تسلط داشت را به میان خبرنگاران آورد. محمدی که از نزدیکان بهزاد نبوی و خسرو تهرانی بود، بعدها به اطلاعات نخستوزیری رفت و پس از انفجار هشت شهریور به سفارت ایران در افغانستان فرستاده شد، اما اسدالله لاجوردی به دلیل نزدیکی او با مسعود کشمیری عامل انفجار نخستوزیری، او را از کابل فراخواند و بازداشت کرد. تقی محمدی که در بازداشتگاه برای اعتراف اعلام آمادگی کرده بود، به طرز مشکوکی ساعاتی بعد با کمربند خودکشی کرد.
مدیریت وبلاگ-پیراسته فر:سعیدحجاریان درمصاحبه بایک نشریه، خودکشی تقی محمدی رادرزندان تأییدمیکند وی می گویدخودم رفتم جنازه حلق آویزمحمدی رادرزندان دیدم
محمدی ازمسؤلین کمیته انقلاب منطقه نازیآباد بود،بعد به کمیته اداره دوم ارتش رفت و در بخش ضد جاسوسی، پیگیری جریانات ضد انقلاب راست و ستاد ضد کودتای نوژه فعال شد. سپس وی به اطلاعات نخستوزیری رفت. پس از انفجار هشت شهریور در فاصله کوتاهی تقی محمدی ابتدا به عنوان مأمور دفتر اطلاعات و تحقیقات نخست وزیری به کویت اعزام میشود و سپس به عنوان کاردار ایران در افغانستان منصوب میشود.
حجاریان معاون وزیر اطلاعات"نخست وزیری" بود،می گوید: «احمدینژاد در ماجرای گروگانگیری سفارت امریکا نبوده».
حجاریان گفت نفر سمت چپ ذاکر است که در سال 62 یا 63 در جبهه شهید شد. /پایان توضیحات مدیریت وبلاگ
اما باری روزن سالها بعد یکی دیگر از دانشجویان را نیز اینبار در پاریس ملاقات کرد. عباس عبدی از دانشجویان پلیتکنیک (امیرکبیر) در این دیدار که پس از دوم خرداد 76 رخ داد، تلویحاً از اقداماتش ابراز برائت کرد و خواستار شکستن دیوار بلند بیاعتمادی بین ایران و امریکا شد. این دیدار اعتراض گسترده دانشجویان پیرو خط امام را در پی داشت. فروز رجاییفر در مصاحبهای اعلام کرد که عباس عبدی اصولاً جزو دانشجویان پیرو خط امام نبود. محمد هاشمپور یزدانپرست، استاد دانشگاه شیراز هم که مسئول چاپخانه در لانه بود، گفت که دیدار عباس عبدی شرمآور بود. در سالهای اخیر هم برخی اعضای حزب مشارکت که جزو دانشجویان خط امام هم بودند، مانند میردامادی و محمدرضا خاتمی و وهابی سعی میکنند تا درباره واقعه 13 آبان در برابر سؤالات خبرنگاران قرار نگیرند.
دانشجوی لانه جاسوسی که"جاسوس"بود
بدترین سرنوشت را در میان اشغالکنندگان سفارت امریکارا فردی به نام «عباس زریباف» داشت.
زری باف که از ابتدای سال 58 وارد سازمان مجاهدین خلق (منافقین) شده بود وارد بخش اطلاعات شد و به نقل از سایت این گروهک تروریستی مأموریتهایی در جهت کشف اقدامات سپاه پاسداران انجام داد. زریباف که از حاضرین در لانه بود بسیار به عوامل اطلاعات نخستوزیری مانند تقی محمدی و خسرو تهرانی نزدیک بود. او در سال 60 به زندگی مخفی روی آورد و در سال 61 از ایران خارج شد. زری باف در چهارمین روز عملیات مرصاد به هلاکت رسید.
دانشجویان پیرو خط امام، اساتید پیرو خط امام
به هر روی به نظر میرسد سنت عدم معرفی دانشجویان پیرو خط امام از آبان 58 تا آبان 88 ادامه داشته باشد، به گونهای که متبحرترین تاریخنگاران معاصر نیز هنوز بیش از 50 اسم از دانشجویان را بیشتر سراغ ندارند اما در یک نگاه کلی اگر در هر یک از دانشگاههای معتبر داخلی جستوجوی کوتاهی کنیم،
اسامی بسیاری از دانشجویان را در میان اساتید دانشگاه مییابیم. از دکتر فیروزآبادی همسر شهید شوریده و استاد مکانیک دانشگاه شریف تا دکتر محمدحسین صادقی عضو هیأت علمی دانشگاه تربیت مدرس، از دکتر عبدالحسین روحالامینی استاد داروسازی دانشگاه تهران تا محمدهاشم پوریزدانپرست، استاد اقتصاد دانشگاه شیراز.
دانشجویان پیرو خط امام در 13 آبان سال 58 خالق حماسهای بودند که در آن «پیروی از خط امام» اصل بود نه نام و عنوان آن 300 نفر دانشجو.
از بین چهره ها و شخصیت هایی که در ماجرای تسخیر لانه جاسوسی حضور داشتند، بسیاری راه جبهه را در پیش گرفتند و به شهادت رسیدند. برخی از آن ها هم راه سیاست در پیش گرفته و به مجلس راه یافتند. عده ای از آن ها امروز در پست های مدیریتی کشور خدمت می کنند.
آیا محموداحمدی نزاددرماجرای سفارت امریکا"لانه جاسوسی"نقش داشته است؟
سیدمحمد هاشمی اصفهانی از دانشجویان دانشگاه امیرکبیر که بعدها با معصومه ابتکار ازدواج کرد و از مدیران نفتی شد در سال 90
درباره نقش احمدی نژاد در تسخیر لانه جاسوسی گفت
آقای محمود احمدینژاد نماینده دانشگاه علم و صنعت بود. آنها معتقد بودند که تسخیر سفارت امریکا در آن مقطع موضوعیت ندارد و مساله ما امروز چپها هستند و باید حمله به منافع شوروی را در دستور کار قرار دهیم. حتی تهدید کرده بودند که ما به دولت موقت جریان را گزارش میدهیم، ولی کار آنقدر با سرعت و قدرت پیش رفت و مورد تایید امام و قبول مردم قرار گرفت که دیگر از آن به بعد نتوانستند کاری بکنند./عدم حضوراحمدی نژادرا "سعیدحجاریان نیزتأییدکرده است.
تصویر که برخی رسانه ها در سال 84 بنام "احمدی نژاد" منتشر کردند"تقی محمدی "است
از طیف دانشجویان تسخیر کننده لانه جاسوسی بودند چهره هایی که به وزارت رسیدند. معروفترین این چهره ها که هم اکنون وزیر است حسین دهقان است. او به همراه بسیاری از دانشجویان پیرو خط امام با توجه به آموزشهایی که دیده بودند به سپاه پیوست وی جانشین وزارت دفاع در دولت های هفتم و هشتم و معاون رئیس جمهور و رئیس بنیاد شهید و امور ایثارگران در دولت های هشتم و نهم و مشاور رئیس مجلس شورای اسلامی بود. حسین دهقان مردادماه امسال از مجلس شورای اسلامی برای وزارت دفاع دولت روحانی رای اعتماد گرفت وهم اکنون وزیر دفاع دولت روحانی است.
حسین دهقان وزیر دفاع دولت روحانی از دانشجویان تسخیر کننده سفارت آمریکا بود
رحمان دادمان هم باید در بین طیف دانشجویان پیرو خط امام قرار داد که به وزارت رسید. دادمان هم پس از حادثه تسخیر لانه جاسوسی وارد سپاه شد و بعدها به عنوان اولین مدیرعامل شرکت شیلات جمهوری اسلامی منصوب شد. او در دی ماه سال 79 با 223 رای از مجلس به عنوان وزیر راه و ترابری انتخاب شد اما کمتر 6 ماه بعد و در اردیبهشت سال 80 در سانحه سقوط هواپیما جان خود را از دست.
حبیب الله بیطرف هم در دولت اصلاحات وزارت گرفت. او وزیر نیروی دولت اول و دوم خاتمی بود. پس از پیروزی روحانی در انتخابات نام بیطرف بار دیگر به عنوان یکی از گزینه های وزارت نیرو به میان آمد.
از بین چهره های تسخیر کننده لانه جاسوسی یکی از آن ها به فرماندهی یکی از نیروهای نظامی کشور رسید. رضا سیفالهی از سوی رهبر معظم انقلاب در سال 71 به سمت فرماندهی نیروی انتظامی منصوب شد. بعد از اتمام دوره فرماندهی اش در نیروی انتظامی به عنوان معاون هماهنگ کننده مجمع تشخیص مصلحت نظام مشغول فعالیت شد.
حبیب الله بیطرف از دانشجویان پیرو خط امام بعدها به عنوان وزیر نیروی دولت اول و دوم اصلاحات معرفی شد
معصومه ابتکار یکی از چهره های معروف دانشجویان تخسیر کننده لانه جاسوسی را باید در زمره کسانی قرار داد که به معاونت ریاست جمهوری رسیدند. او به خاطر تسلطش به زبان انگلیسی کار ترجمه و گفت وگو با رسانه های خارجی را انجام می داد. معصومه ابتکار همان چهره ای است که رسانه های خارجی از او به عنوان خواهر مری یاد می کنند. او در دولت اصلاحات معاون رئیس جمهور شد و هم اکنون هم به عنوان رئیس سازمان محیط زیست فعالیت می کند.
محمدرضا خاتمی هم یکی از چهره های حاضر در تسخیر لانه جاسوسی بود که با آغاز انقلاب فرهنگی به سپاه پاسداران پیوست. او درعملیات بیت المقدس که منجر به آزادسازی خرمشهر شد حضور داشت و بعدها نایب رئیس مجلس ششم شد.
ابراهیم اصغرزاده هم یکی از چهره های معروف تسخیر لانه جاسوسی بود که بعدها به نمایندگی مجلس شورای اسلامی در دوره سوم رسید. او را با نقشی که در انحلال شورای اول شهر تهران داشت هم می شناسند. اصغر زاده بعد از ماجرای انحلال شورای شهر اول شهر تهران عملا به حاشیه رفت و کمتر خبری از او بود تا آنکه 12 آبان سال 1391 در یک مناظره تلویزیونی با حسین شریعتمداری مدیر مسئول روزنامه دوباره به حلقه مرکزی اصلاح طلبان راه یافت. به گفته خودش «در گوشهای از این شهر قرار داشت اما با همین مناظره ناگهان به مرکز اصلاحطلبان منتقل شد».اصغرزاده در انتخابات میاندورهای مجلس پنجم، مجلس هفتم و سه دوره انتخابات ریاست جمهوری هفتم، هشتم و نهم کاندیدا شد که برای هیچکدام تأیید صلاحیت نشد.
عباس عبدی هم یکی از مشهورترین چهره های حاضر در ماجرای تسخیر لانه جاسوسی بود که به روزنامه نگاری و کارهای پژوهشی روی آورد. یکی از پرسروصداترین ماجراهای او سفری بود که در سال 78 به پاریس داشت و با باری روزن آخرین وابسته فرهنگی سفارت آمریکا در تهران دیدار کرد در آن زمان روزنامه لوموند از این واقعه به عنوان آشتی گروگان و گروگانگیر یاد کرد.
حسین شیخ الاسلام هم مثل بسیاری از دانشجویان پیرو خط امام به سپاه پیوست. او بعدها به وزارت خارجه رفت و در دوران حافظ اسد و اوایل دوران بشار اسد در سوریه سفیر ایران بود. شیخ الاسلام هم اکنون مشاور بین الملل علی لاریجانی رئیس مجلس شورای اسلامی است.
برخلاف سایر دانشجویان پیرو خط امام، کمال تبریزی وارد عرصه هنر شد و از عرصه سیاست فاصله گرفت. کمال تبریزی فارغ التحصیل رشتهٔ سینما و تلویزیون از دانشگاه هنر است. او تا به حال در رشتههای تدوین، تهیه و تولید، صحنه و لباس، فیلمبرداری، فیلمنامه و کارگردانی فعالیت کرده است. لیلی با من است، همیشه پای یک زن در میان است و مارمولک از معروفترین ساخته های اوست.
توضیحات نگارنده-پیراسته فر:آیت الله خامنه ای و هاشمی رفسنجانی درزمان تصرف لانه جاسوسی درسفرحج بودند.
یکشنبه، ۱۳ آبان ۱۳۵۸مصادف بود با ١٣ ذوالحجه ١٣٩٩. آیت الله خامنهای بهمراه تعدادی از اعضای شورای انقلاب به حج رفته بودند،خبرلانه جاسوسی رادرپُشت بام هتل محل اقامت(مکه)شنیدند.
آقای خامنهای و هاشمی در پُشت بام هتل بودند که خبر را شنیدند. هاشمی رفسنجانی درخاطزاتش می نویسد: خبر تصرف سفارت آمریکا را شب هنگام در پشت بام محل اقامتمان، هنگامی که آماده خواب میشدیم، از رادیو شنیدیم. تعجب کردیم!.
وگروگانهاازطریق «حجت الاسلام سید محمد موسوی خوئینیها»باامام خمینی مرتبط بودند.
واما آنچه سردارجعفری گفته اند،دیدارآیت الله خامنه ای بعدازمراجعت ازسفرحج بود.
دراین دیدارآیت الله خامنه ای باگروگانها صحبت می کنندازکمبودها وامکانات می پرسد.
متن گفتمان(ویدئو) رااینجانب(نگارنده)به نگارش آورده ام که اهم مطالب به اینصورت بوده است:
این گروگان که به زبان فارسی مسلط است ازآقای خامنه ای به گرمی پذیرایی می کند!(دراتاقش)وامام جمعه تهران میخواهدکه بنشیدپیشش برای ادامه حرف زدن..ومی گوید..ببخشیدکه میوه وشیرینیمان تمام شده،هروقت -دانشجویان-می آوردند.
آیت الله خامنه ای ازایشان ازوضع غذاوبهداشت وحمام ومطالعات می پرسد وآن امریکایی هم ابرازرضایت می کند،تنهامشکلشان را ماندن دراینجا(محبوس بودن درسفارت)می داند ...وبعدمی گوید:من آن دوره۴سال درایران بودم،بمن خیلی خوش گذشت ودرادامه می گوید:مردم ایران خیلی مهربانندوتعارفی،وقتی مارامی بینندآنقدرمحبت می کنند که هنگام رفتنمان باخوشرویی می گویند»بازم چندروزدیگراینجابمانید»..مردم ایران ماراخیلی دوست دارند ودلشان میخواهدکه بیشترپیششان بمانم..وحتی می می گوید:گاهی آنقدرتعارف می کنند که ماراشرمنده-ناراحت-می کنند!
آیت الله خامنه ای که کاملاً گوش می دادبه حرفهایش،خیلی جدی می شود(تااین لحظه هر۲لبخندبرلب داشتند)می گوید:مردم ایران نمیخواهندشمادراینجابمانید..مردم ایران میخواهندهرچه زودتربروید،ومی گوید:همهین دانشجویانی که اینجاراتسخیرکردند،نمایندگان مردم ایرانند(که ازشماناراضیند،میخواهندشمابروید) وبعدآن امریکایی هم که تاحالا باخنده بلبل زبونی می کرد،خنده برلبانش حذف می شود!وبعدآقای خامنه ای می گوید:دولتان بایدآن مجرم(شاه)راتحویل بدهدتاشماهم آزادشوید وازایشان هم سئوال می کندکه بنظرشما«شاه مجرم نیست،نبایدتحویل دهد؟»که آن گروگان امریکایی تأییدمی کند ودرادامه می گوید:مشکل ماندنمان دراینجاست...
دیداربایکی دیگرازگروگان امریکایی سفارت-لانه جاسوسی/پایان توضیحات نگارنده.
معصومه ابتکار از جمله دانشجویانی بود که در تسخیر سفارت آمریکا مشارکت داشت. او 38 سال پس از آن تسخیر می گوید
شما در زمان تسخیر لانه جاسوسی مترجم بودید و قاعدتا در مذاکرات هیأت هایی خارجی با دانشجویان درباره آزادسازی گروگان های آمریکایی حضور داشتید و مباحث و دیدگاه های دو طرف را ترجمه می کردید. آیا خاطره ویژه ای از آن روزها دارید؟ آیا پیش آمد که دخل و تصرفی در ترجمه صحبت ها انجام دهید؟
خیر، من دخل و تصرفی در ترجمه صحبت ها نداشتم. خاطراتم را در کتاب «تسخیر» به طور کامل ابتدا به زبان انگلیسی برای مخاطب بین المللی و بعد به زبان فارسی برای عموم مردم ایران نوشتم. من در وهله اول دعوت شدم و در روابط عمومی برای ترجمه همزمان کمک می کردم. بعد هم در مقاطعی برای بیان اخبار و برنامه های دانشجویان نقش سخنگویی داشتم. آن زمان ما ترجمه اسناد سفارت آمریکا را انجام می دادیم. کاری که الان ویکیلیکس مرتب انجام می دهد و اسناد مربوط به سفارتخانه های آمریکا را افشا می کند. آن موقع هم دانشجویان خط امام همین کار را کردند. در کتابم کاملا این موضوع را توضیح دادم که چه اقداماتی آنجا انجام می شد. درباره هیأت های خارجی نیز، بله هیأت هایی آمدند، مثلا هیأت صلیب سرخ که برای دیدار و گفت و گو با گروگان ها می آمد و احوال و شرایط نگهداری آنها را پرسوجو می کرد.
از طرف خود آمریکایی ها نیز هیأت هایی آمدند؟
افراد مختلفی همچون سناتورهای آمریکایی و خبرنگارها می آمدند، زمانی یکی از سناتورهای آمریکایی آمد ولی اجازه دیدار با گروگان ها را نداشت و بیشتر حضورش جنبه مصاحبه و صحبت پیدا کرد.
برخی تسخیر سفارت انگلیس و عربستان را با تسخیر سفارت آمریکا مشابه سازی می کنند. نظر شما چیست؟
اصلا اینها هیچ ارتباطی با هم ندارد. تسخیر سفارت آمریکا یک جریان عظیمی بود که مردم با حمایت خود آن را به انقلاب دوم تبدیل کردند. در آن اوضاع قانون اساسی نداشتیم، دولت موقت و شورای انقلاب سرکار بودند. هیچ کدام از ساختارهای رسمی حاکمیت همچون مجلس و دولت هنوز شکل نگرفته بود و تمام نظامات اطلاعاتی و امنیتی کشور در یک شرایط بسیار متزلزلی به سر می برد.
در این شرایط دانشجویان فکر کردند اگر اقدام و ورود نکنند، مخاطراتی وجود دارد که می تواند تبعات بسیار سنگینی برای کشور داشته باشد. چراکه آن زمان نمونه های مداخله آمریکا در کشورها بسیار زیاد بود. بعد از اشغال سفارت تا الان، بیش از 70 مورد نمونه هایی از مداخله دولت آمریکا و سیآیای در امور کشورها اعم از انتخابات تا مداخله نظامی می توان یافت. به عبارت دیگر دخالت آمریکا در امور داخلی دیگر کشورها کاملا یک امر شناخته شده است. در کشور خودمان هم کودتای 28 مرداد 32 بحث توهم توطئه نبود، بنابراین دانشجویان براساس یک تحلیل منطقی و درست این کار را کردند.
پشت صحنه ای وجود نداشت که این اقدام را به دانشجویان تسخیر سفارت آمریکا القاء کند؟
خیر.
آقای منصوری فرمانده کل وقت سپاه اعلام کرده بودند که سپاه در تدارک اولیه دانشجویان برای تسخیر سفارت آمریکا نقش داشت. آیا این طور بود؟
خیر، اصلا آن موقع این مسائل نبود. جمع خود دانشجویان الان هستند؛ خود آنها جمعا تصمیم گرفتند و به این جمع بندی رسیدند و آن را عملیاتی کردند. دانشجویان تحلیلشان این بود، امام این خط را دادند چون ایشان سخنرانی کردند و گفتند «دانشجویان و طلاب باید در مقابل اقدامات آمریکا بیایستند». برداشت دانشجویان در آبان سال 58 این شد که «چون ما در ساختارهای امنیتی و اطلاعاتی ضعف شدید داریم باید اقدامی انجام دهیم».
تکرار این روش در موضوع سفارت انگلیس و عربستان، یک کاریکاتور بود چون در حال حاضر دولت، مجلس، اطلاعات، سپاه، بسیج و ارتش مستقر و مستحکم داریم؛ حال آنکه سال 58 همه اینها در شرایط متزلزل بود.
دانشجویان می خواستند تصمیم خود را با امام در میان بگذارند اما چرا آقای موسوی خوئینی که رابط بین دانشجویان پیرو خط امام با بنیانگذار انقلاب اسلامی بود، مخالفت کرد و گفت «شما این کار را انجام دهید، گرفتن تأیید امام با من»؟
بله، نظر دانشجویان این بود اما نظر آقای موسوی خوئینی ها نیز آن بود که «اگر این حرکت بخواهد موفق باشد باید مردمی و دانشجویی انجام شود، نه آنکه یک حرکت حکومتی باشد. گرفتن تأیید امام این حرکت را حکومتی می کند». بر همین اساس نیز تأیید امام بعد از تسخیر سفارت آمریکا و حمایت مردم از این واقعه انجام شد. یعنی آن موج مردمی که در حمایت از اقدام دانشجویان به صحنه آمد، این حرکت را به انقلاب دوم تبدیل کرد و دیگر هیچ کس در مقابل این جریان موضع نگرفت.
آیادانشجویانی که آن روز در تسخیر سفارت آمریکا نقش داشتندالآن پشیمان هستند؟
هیچ کس پشیمان نشد. دانشجویان اصلا پشیمان ندارند. دانشجویان همه نسبت به کاری که کردند معتقدند. حالا شاید بگویند تبعات، عواقب و اتفاقاتی که بعدا افتاد، خارج از اختیار و کنترل ما بود، بالاخره هر حرکتی ممکن است یک عوارضی هم داشته باشد. هیچ کس الان نمی گوید این کار صد درصد درست و خوب بود ولی هیچ کس هم پیشمان به مفهموم واقعی این کلمه نیست. چون بالاخره در آن شرایط و در آن مقطع بهترین تصمیمی بود که می شد گرفت و اقدام دانشجویان به استناد شواهد و اسنادی که بعد از تسخیر لانه جاسوسی به دست آمد، جلوی خیلی از آسیب ها را گرفت.
آمریکایی ها از طریق تحریک اقوام، کارهای عجیب و غریب می کردند و دخالت هایی در امور ایران داشتند، تسخیر سفارت آمریکا این اقدامات را قطع کرد و یک درجه مصونیت را برای انقلاب به وجود آورد. و البته تسخیر سفارت عوارضی هم داشت. اما اینکه فکر کنیم همه بدبختی ها از تسخیر سفارت آمریکا شروع شد، موضوعی است که آمریکایی ها خیلی دوست دارند، آن را القاء کنند که همه گرفتاری های ایران مربوط به این موضوع است. در حالیکه این طور نیست و در مقابل می توان این تحلیل را مطرح کرد که اگر تسخیر سفارت آمریکا نبود
آیا احتمال نداشت کودتای 28 مرداد 32 تکرار شود؟
بله احتمالش خیلی زیاد بود. وضعیت مصر را دیدیم، یک سال بعد از پیروزی انقلاب مان احتمال داشت 180 درجه به عقب برگردیم و همه چیز را از دست بدهیم.
امروز شاهد دخالت های آمریکا در عراق، افغانستان، یمن و سوریه هستیم. نمونه های دخالت مستقیم و غیرمستقیم آمریکا از این دست را کم نداریم. امروز آمریکا صدها پایگاه نظامی اطراف ما دارد، هر لحظه همه منطقه را تهدید می کند. این نشان می دهد در آن اوضاع دانشجویان براساس یک تحلیل این کار کردند. من هیچ وقت نمی توانم بگویم که کار ما تبعات منفی نداشت. تبعات منفی حتما داشت ولی برآیند و منافعش برای کلان کشور و انقلاب هم کم نبود.
اما اشغال سفارتخانه های عربستان و انگلیس خیلی متفاوت با تسخیر سفارت آمریکا بود. معتقدم اشغال سفارتخانه های انگلیس و عربستان اقدامی کاملا غلط، ضدنظام و ضد ارزشی بود. این اقدامات متأسفانه چهره بسیار بد و منفی را برای کشور در سطح جهان ایجاد کرد، مورد سوءاستفاده قرار گرفت و به کشور آسیب زد چون زمانی این اتفاقات افتاد که نظامات حاکمیتی مستقر بودند و شرایط باثباتی داشتیم.
برخی معتقدند وقوع جنگ تحمیلی و حمله صدام به ایران متأثر از تسخیر سفارت آمریکا بود، نظر شما چیست؟
خیر، احتمال جنگ قبل از آن هم بود. آمریکا تمام طراحی هایش را با صدام انجام می داد. اخیرا هم سیآیای ارتباطاتش را با صدام تأیید کرده و گفته است «این{صدام} آدم ما بود و ارتباطات نزدیکی با ما داشت». بنابراین آنها طراحی هایشان را داشتند و برنامهریزیهایشان را کرده بودند، از خیلی قبل نیز تحریکات مرزی شروع شده بود. حتی بعضی می گویند استعفای دولت موقت به خاطر تسخیر سفارت آمریکا بود. بله تسخیر سفارت آمریکا دلیلی بر استعفای دولت موقت بود اما قبلش هم دولت مرحوم بازرگان سه چهار مرتبه استعفا داده بود. در واقع آقای مهندس بازرگان با مشکلات زیادی مواجه بود و این هم مزید بر علت شد./۱۳ آبان ۱۳۹۶الف بنقل ازخبرآنلاین.
آزا دی گروگانهای آمریکا پس از ۴۴۴ روز
مراجعت گروگانها به کشورشان-۳۰دیماه۱۳۵۹
آزادی گروگاهای سفارت آمریکا پس از ۴۴۴ روز
آزادی گروگانها،برگشت به کشورشان(آمریکا)۳۰ دی ۱۳۵۹
فرودگاه آمریکا:استقبال خانواده های آمریکایی ازاسیران خوددرایران
نمازجماعت دادستان آمریکا درنوفل لوشاتو(پاریس)،به امامت امام خمینی!
ماجرای نامه «بدون بسم الله» امام خمینی
امام خمینی: اگر چنانچه امریکا، شاه مخلوع- این دشمن شماره یک ملت عزیز ما- را به ایران تحویل دهد و دست از جاسوسى بر ضد نهضت ما بردارد، راه مذاکره در موضوع بعضى از روابطى که به نفع ملت است باز مىباشد.
پس از تسخیر لانه جاسوسى امریکا توسط دانشجویان مسلمان پیرو خط امام، رئیس جمهور امریکا (جیمى کارتر)، «رمزى کلارک» و «ویلیام میلر» را براى ملاقات با امام خمینى به ایران اعزام داشت. حضرت امام به محض اطلاع از سفر هیئت اعزامی از سوی رییس جمهور آمریکا به ایران ،اعلامی هاى خطاب به شورای انقلاب صادر فرمودند.
این تنها اعلامیه حضرت امام است که بدون «بسم اللَّه الرحمن الرحیم» است
همانند سوره برائت در قرآن کریم- نمایندگان اعزامى در حالیکه به ترکیه رسیده بودند و خود را براى سفر به ایران آماده مى کردند، پیام فوق الذکر حضرت امام صادر شد و آنان بدون اخذ نتیجه به امریکا باز گشتند. پیام کوتاه و مختصر حضرت امام بلافاصله در جهان و رسانه هاى گروهى بین المللى انعکاس گسترده و کم نظیرى یافت.
«حاج سید احمد خمینى» می گوید: حضرت امام به محض اطلاع اعلامیه اى صادر فرمودند و درآن اطلاعیه هیأت امریکایى را نپذیرفتند و به همه اعضاى شوراى انقلاب، هیأت دولت موقت و سایر مسئولین تذکر دادند که «هیچ کس حق ملاقات با این هیأت امریکایى را ندارد».
زمان: (چهارشنبه ۱۶ آبان ۱۳۵۸) مصادف با(١٦ ذوالحجه ١٣٩٩) مصادف با(۷نوامبر١٩۷٩میلادی) مکان: قم. مخاطب: شوراى انقلاب اسلامى و مسئولان دولتى
متن پیام:از قرار اطلاع نمایندگان ویژه کارتر در راه ایران هستند و تصمیم دارند به قم آمده و با این جانب ملاقات نمایند. لهذا لازم مى دانم متذکر شوم دولت امریکا که با نگهدارى شاه، اعلام مخالفت آشکار با ایران را نموده است و از طرفى دیگر آن طور که گفته شده است سفارت امریکا در ایران محل جاسوسى دشمنان ما علیه نهضت مقدس اسلامى است، لذا ملاقات با من به هیچ وجه براى نمایندگان ویژه ممکن نیست و علاوه بر این:
١- اعضاى شوراى انقلاب اسلامى به هیچ وجه نباید با آنان ملاقات نمایند.
۲- هیچ یک از مقامات مسئول حق ملاقات با آنان را ندارند.
٣- اگر چنانچه امریکا، شاه مخلوع- این دشمن شماره یک ملت عزیز ما- را به ایران تحویل دهد و دست از جاسوسى بر ضد نهضت ما بردارد، راه مذاکره در موضوع بعضى از روابطى که به نفع ملت است باز مىباشد.
روح اللَّه الموسوی الخمینى
صحیفه امام؛ ج ۱۰، ص ۵۰۳
خاطره مرحوم آیت الله هاشمی رفسنجانی درموردنامه کارتر
۱۳ آبان سال ۱۳۶۷در منزل بودم. تا ساعت ده و نیم برای خطبه ها مطالعه کردم. برای اقامه جمعه به دانشگاه تهران رفتم. عصر آقای [علی] فلاحیان [قائم مقام وزیر اطلاعات] آمد. نامه ای از [جیمی] کارتر [رئیس جمهور اسبق آمریکا] توسط مأموری رسیده بود که خواستار کمک ما به نجات گروگان های آمریکایی در لبنان است و از [الکساندر] دوما وزیر خارجه فرانسه پیام آورده بود. گفتم فردا شب به جلسه سران قوا بیاورند. گفت کارتر برای امام هم نامه ای نوشته است.
مشروح مصاحبه ریچارد فالک(همراه رمزی کلارک) با امام خمینی-نوفل لوشاتو
ملاقات رمزی کلارک باابراهیم یزدی--درنوفل لوشاتو-فرانسه
توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر: رمزی کلارک (Ramsey Clark) رامسی هم گفته می شود- دادستان آمریکا بین سال های ۱۹۶۷ تا ۱۹۶۹میلادی (۱۳۴۶الی۱۳۴۸شمسی)بود.
رمزی کلارک:اما من وقتی قبل از پیروزی انقلاب به ایران سفر کردم و شاهد تظاهراتهای گسترده مردمی بودم، به خودم گفتم امکان ندارد این انقلاب پیروز نشود. اعتراضات مردم صلحآمیز بود، در حالی که در مقابل آنها، سربازهای ارتش با اسلحه صف کشیده بودند. زنها و دختران جوان شاخههای گلی را که داشتند داخل لوله اسلحه میگذاشتند و میگفتند: "چرا ما را میکشید؟ ما خواهران شما هستیم."
خاطره دادستان سابق آمریکا ازکشتارمیدان ژاله تهران(۱۷شهریور)
رمزی کلارک: آن سال، کشتار گستردهای در میدان ژاله اتفاق افتاد و هزاران نفر کشته شدند. از هلیکوپتر به سمت مردم تیربار شلیک میکردند، اما معلوم بود شاه هرچه قدر هم که سرباز و اسلحه داشت و از جانب خارجیها حمایت میشد، باز هم نمیتوانست مانع مردم و انقلابشان شود.
آیت الله بیشک مردی بسیار بزرگ، مدبر، مطلع، شجاع، قوی و اخلاقمدار بود. تنها فردی بود که میتوانست از فروپاشی کشور در آن مقطع پرتنش بعد از فرار شاه، جلوگیری کند.
رمزی کلارک: یکی از خاطراتی که من از آیت الله دارم و هیچ گاه فراموش نمی کنم این است که وقتی من در ایران بودم، برخی به من نیش و کنایه میزدند که چرا رئیسجمهورتان اینگونه رفتار میکند. آیت الله هیچگاه اینگونه برخورد نمیکرد. اگر هم گاهی حرف از "جیمی کارتر" رئیسجمهور وقت آمریکا میزد، فقط شوخی بود و سربه سر من میگذاشت، به گونهای که مطمئن باشد ناراحت نمیشوم.
رمزی کلارک-دادگاه صدام درباره قتل وعام مردم دُجیل -استان صلاح الدین -عراق
او وکیل مدافع شخصیت های جنجال برانگیزی در عصر حاضر بوده است، کسانی چون صدام حسین و میلشویچ رئیس جمهور یوگسلاوی سابق و جنایتکار جنگی.(سمت چپ کت وشلوارمشکی)
کلارک یکی از مخالفان جنگ و دولت بوش در آمریکا بوده و سازمان ناتو را به خاطر جنگ خلیج فارس با عراق و بمباران یوگسلاوی سابق محکوم کرده و حتی خواستار انحلال این سازمان شد .
رمزی کلارک-بچه حزب اللهی!-درنمازجماعت امام خمینی-نوفل لوشاتو(سمت چپ کت وشلوارمشکی).
امام خمینی درطول مدت اقامت چهارماهه در نوفل لوشاتو که مهمترین مرکز خبری جهان بود و مصاحبه های متعدد و دیدارهای مختلف باشخصیت های رسانه ای جهان داشته اند،ازامریکایی واروپایی وآسیایی وافریقایی که یکی ازانها اقای «ریچاردفالک» بوده که بهمراه «رمزی کلارک» به اقامتگاه امام امده بود
ملاقات رمزی کلارک بابنی صدرودامام امام خمینی-اشراقی-درنوفل لوشاتو
توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:«ویلیام میلر»کیست؟
«ویلیام میلر»(فرستاده کارتربه ایران)که نامه اصلی ایشان«جی. ویلیام میلر» وزیرخزانه داری آمریکابود(رئیس فدرال رزرو آمریکا)،میلر از سال ۱۹۷۹ تا ۱۹۸۱ به عنوان شصت و پنجمین وزیر خزانه داری ایالات متحده بود.
«رمزی کلاک» در نوفل لوشاتو فرانسه ، به همراه «ریچارد فالک »به دیدار خمینی رفته بود( بعد از دیدار با سولیوان ،آخرین سفیر آمریکا در ایران ) ترتیب دهنده این دیدار ابراهیم یزدی مشاورمطبوعاتی امام خمینی درفرانسه بود.
رمزی کلارک، دادستان کل اسبق آمریکا و «ریچارد فالک»(Richard Anderson Falk) استاد دانشگاه پرینستون در ایالت نیوجرسی و رئیس بخش مطالعات خارجی آن+ دان لوئی نماینده سازمانهای مذهبی آمریکا در اوائل ژانویه ۱۹۷۹(اواخردیماه ۱۳۵۷) برای بررسی وضع ایران از نزدیک، به تهران سفر کردند.
هر سه نفر، از رهبران جنبش مخالف با جنگ ویتنام و شرکت فعال آمریکا در جنگ بودند.
اینان پس از بازدید از تهران، در راه بازگشت در پاریس توقف کردند و روز ۲۶ ژانویه ۱۹۷۹(جمعه ۶ بهمن ۱۳۵۷) با امام خمینی دیدار و مذاکره نمودند.همزمانی این دیدار ،مصادف بود با زمانی که سید جلال الدین تهرانی، رئیس شورای نیابت سلطنت به پاریس آمده و استعفای خود را تسلیم امام کرده بود.
امام خمینی در دیدار گفتند: «اگر آمریکا دست از فشار و تهدید و دخالت بردارد، دولتی که در آینده در ایران تشکیل خواهد شد، نیروی خود را صرف اجرای عدالت خواهد کرد و اگر قدرتمندهایی که در رأس ملتها واقع شدهاند کنار بروند یا اصلاح بشوند، تفاهم با ملتها هم آسان خواهد بود ولی تا زمانی که آنها هستند، تفاهم ایجاد نخواهد شد.» (صحیفه امام، ج ۵، ص ۵۳۵)
دردیدار رمزی کلارک در نوفل لوشاتو ، داماد امام خمینی ( اشراقی)حضوردارد.
کلارک درسال ۱۳۵۹ به دعوت یزدی، قطب زاده و بنی صدر به تهران سفر کرد و در «کنفرانس بین المللی دخالت های آمریکا در ایران» شرکت کرد.
تسخیرلانه جاسوسی(سفارت)امریکادر۱۳آبان ماه ۱۳۵۸(۴نوامبر ۱۹۷۹)به تسخیردانشجویان خط امام افتاد.
رمزی کلارک در حال سخنرانی در کنفرانس بینالمللی بررسی مداخلات امریکا در ایران ـ خرداد ۱۳۵۹، تهران
نامه کارتر به خمینی که رمزی کلارک و ویلیام میلر حاملان آن بودند،
ملاقات «بچه مثبت امریکایی» با احمدی نژاد
رمزی کلارک در نشست دوربان ۲ در سال۲۰آوریل ۲۰۰۹( دوشنبه۳۱ فروردین ۱۳۸۸) در ژنو با احمدی نژاد دیدار کرده و حتی موید سخنرانی او بوده است . اخیرا نیز در مصاحبه ای تحریم های آمریکا بر علیه ایران را غیر قانونی شمرده است.
بهترین خاطرات من مربوط به دوران دیدار با آیت الله خمینی است.«دادستان کل اسبق آمریکا » با اشاره به نطق رییس جمهوری اسلامی ایران در اجلاس دوربان۲ اظهار داشت: مهمترین حرفهایی که می توان زد از سوی شما در این اجلاس مطرح شد و من مطمئن هستم آمریکایی های زیادی وجود دارند که علاقه مند هستند سخنان شما را بشنوند و به شما کمک کنند.
رمزی کلارک همچنین با اشاره به موضوع هسته ای جمهوری اسلامی ایران گفت: تاکنون بهترین استدلال ها را در مواضعتان داشته اید و مطمئن هستم اگر حرف هایتان به گوش مردم جهان برسد هیچ کس نمی تواند آن را رد کرده و به شما اعتراض کند.
دادستان کل اسبق آمریکا همچنین از برخورد دوگانه با موضوع هسته ای ایران انتقاد کرد و گفت: در حالیکه اسرائیل و برخی کشورها سلاح های پیشرفته هسته ای در اختیار دارند این حق ایران است که از انرژی صلح آمیز هسته ای بهره مند شود.
سیداحمدخمینی درلانه جاسوسی
دولت آمریکا دو روز بعد از اشغال سفارت(سه شنبه۱۵ آبان ۱۳۵۸) با اطلاع برخی اعضای شورای انقلاب در ایران، تصمیم به اعزام نمایندگانی به تهران جهت مذاکره با امام خمینی گرفت. این تصمیم به این دلیل اتخاذ شد که دلت امریکا متقاعد شده بود که گره کار تنها به دست ایشان گشوده خواهد شد. به این منظور پس از مباحثاتی، پیشنهاد میشود رمزی کلارک دادستان پیشین امریکا که در پاریس نیز به دیدار امام خمینی رفته بود به همراه یکی از کارکنان سابق وزارت خارجه که چندی در تهران خدمت کرده و قادر بود به زبان فارسی تکلم کند به عنوان نمایندة ویژة کارتر عازم تهران شوند، وی در روز ششم نوامبر ۱۹۷۹/ ۱۵ آبان ۱۳۵۸ با یک هواپیمای نظامی عازم تهران شد. روز ۱۶ آبان ۱۳۵۸/ ۷ نوامبر ۱۹۷۹ رادیو تهران با قطع برنامههای خود اعلام کرد که امام خمینی طی بیانیهای اعلام کرده است که «هیچکس حق مذاکره با امریکا را ندارد»
مأموریت رمزی کلارک و ویلیام میلر سرانجام نداشت. مذاکرات با شکست روبرو شد. گروگان ها هم تازمانیکه کارتر رئیس جمهوربود آزادنشد واین موجب شکستش درانتخابات شد،نتوانست دوردوم را تجربه کند،یک روز پس از اینکه رونالد ریگان رئیس جمهور آمریکا شد آزاد شدند.
محمدرضاشاه-دیداربارکارتر(رئیس جمهورامریکا)،سمت راست،نفرسوم(ویلیام سلیوان)است.
«رمزی کلارک» در تاریخ۲۱ ژانویه ۱۹۷۹(یکشنبه، ۱ بهمن ۱۳۵۷) پس از دیدار با«ویلیام سلیوان» سفیر وقت آمریکا در ایران ] از تهران به پاریس رفت و در دیدار با خمینی نظرات کارتر درباره رخدادهای اخیر را به او گفت. کلارک هنگام ترک خمینی گفت امیدوارم این انقلاب برای مردم ایران عدالت اجتماعی به ارمغان آورد.
رمزی کلارک در این دیدار با ابراز خرسندی از ملاقات رودررو با دکتر احمدی نژاد گفت : بهترین خاطرات من مربوط به دوران دیدار با آیت الله خمینی است.
مشروح مصاحبه ریچارد فالک(همراه رمزی کلارک) با امام خمینی-نوفل لوشاتو
متن زیر مشروح مذاکرات کلارک و فالک با امام خمینی می باشد که به وسیله دکتر ابراهیم یزدی ترجمه شده است:
سوال: انقلاب ایران قابل پیشبینی نبوده است. طی قرنها سیاست و مبارزات سیاسی و مذهب، به طور زیبایی، با هم مخلوط شده اند. آیا به نظر آیتالله این امر چگونه در سیاست خارجی ایران با سایر کشورهای جهان منعکس می شود؟ نقش مقاوم شیعه در برابر ظلم، امید بزرگی را در دلها زنده کرده است اما می خواهیم بدانیم وقتی شیعه به قدرت برسد چگونه عمل خواهد کرد؟
جواب امام خمینی: تشیع همان طور که مظهر مقاومت بوده است در تمام اعصار، از صدر اسلام، تشیع مظهر مقاومت و دفاع از حق بوده است اما هرگز اهل ظلم و ستم نبوده است. حکومتهایی که بر اساس مذهب تشیع پیش آمده و ثبت شده در تاریخ، همان طور که ظلم را تحمل نمی کرده اند، تحمیل ظلم را هم نمی کنند. اگر حکومتی با قانون اسلام پیش بیاید و مذهب تشیع آن را پیش ببرد، بنا برآن است که همین رویه را پیش ببرد. هیچ انسانی را بر اساس مسلک مذهبی تحت فشار و سلب آزادی قرار ندهد. تمامی انسانها در مذهب تشیع آزادند، مستقل هستند. و بر حسب تشیع، با تمامی ملتها و دولتهایی که با حکومت تشیع خوش رفتاری و احترام متقابل کنند، اگر مذهب تشیع بر جایی غلبه کند، آنگونه عمل می کند که حکومتهای آنها هرگز چنین رفتاری ندارند. از آن عدالت غافلند. تاریخ نشان می دهد که وقتی اسلام جایی را فتح کرده است مردم آنچنان به اسلام رو کرده اند و به دولتهای قبلی خود پشت کرده اند نظیر ایران که با آغوش باز به اسلام و تشیع روی آوردند. احکام اسلام روی عدالت است. زندگی حکام با پایینترین افراد، یک طور بوده است. رئیس مذهب ما ( حضرت علی ) که حکومتش وسیع بود - چندین مقابل ایران، حجاز و مصر و ایران و همه آنها تحت سیطره او بود- زندگی اش از همه افراد ملت پایینتر بود. عدالت را بالاتر از هرکس که تصور شود اجرا می کرد. در محکمه اگر ادعایی علیه او بود حاضر می شد، در محکمه می نشست. حکم خلاف [قاضی ] را قبول می کرد. تشیع در عین مقاومت، عادل است و عدالت یعنی «نه ظلم بکن و نه زیر بار ظلم برو». برنامه تشیع را امام ما در این دو کلمه خلاصه کرد: نه تحمل ظلم بکن و نه ظالم باش. برنامه کلی تشیع و اسلام همین است ... همین است. تشیع از قرآن است.
سوال: در مشاهدات ما درباره جنبش حاضر در ایران، امری که نگران آن هستیم، درجه تحمل در برابر غیر مذهبیهای چپی در ایران تحت دولت اسلامی است. ما متوجه شدیم که در ایران در بین دانشجویان و سایرین، که زندگی آنها در اسلام و جمهوری اسلامی مشکل است، ترس و نگرانی وجود دارد. چه اطمینانهایی نسبت به این نگرانیها وجود دارد؟
جواب امام خمینی: اصل گرایش اینها به مکتبهای انحرافی به علت عدم اطلاع از اسلام است. خیال می کنند اسلام طرفدار ... هیات حاکمه، سرمایه داران، کارخانه داران است! اگر اینها مطلع باشند که اسلام یک وضع تعدیلی دارد و همه چیز را بر اساس عدالت حل می کند، از نظر آزادی عقاید بنابر آن است [که ] اشخاص منحرف همیشه حرفهای خود را می زده اند، اگر آنهااز اصل اسلام خبردار شده باشند این حرفها را نمی زنند. اینها اگر به همه مسائل آشنا شوند اختلافات از بین می رود. در عین حال، ما از اظهار عقیده جلوگیری نکرده و نمی کنیم. لکن از کارهایی که منحرفین گاهی می کنند، می خواهند شلوغ کاری کنند. الآن نهضتی در ایران برپاست که برای قطع ظلم است تا رژیم فاسد را از بین ببرند. در این بین عده معدودی به خرابکاری مشغولند، تبلیغ سوء می کنند و نظر دارند که این رژیم را حفظ کنند یا رژیم اسلامی پیش نیاید یا انحراف دارند و توجه به مسائل ندارند وبا توجه به مسائل، اغراض فاسد دارند. ما آزادی به همه مسالک و عقاید می دهیم لکن اگر بخواهند شورش کنند و مسیر ملت را تغییر دهند، دست ظالم را نگه دارند، مجاز نخواهند بود. هر ملتی حق دارد منافع ملی و مذهب خود را حفظ کند از تعدیات آنها. اگر تعدی نکنند ما تعدی نمی کنیم.
سوال: سوالی درباره امپریالیسم فرهنگی، اسلام توجه و تکیه زیادی روی ارزشهای فرهنگی و اساسی داده است. در این پنجاه- شصت سال حکومت پهلوی امپریالیسم فرهنگی شدید بوده است که منجر به، بر هم خوردن ارزشهای اسلامی- ایرانی شده است و جای آن را ارزشهای غربی گرفته است. آیا آیتالله چه قدمهایی برای ترمیم این خرابیهای اجتماعی و فرهنگی برخواهند داشت؟
جواب امام خمینی: همین مسائل موجب مخالفت ما با شاه شد. شما یک جنبه را در نظر می گیرید اما جنبه های زیادی دارد. در این پنجاه سال تنها فرهنگ ما را به عقب نبرده، سالهای طولانی مردم را به عقب بردند اقتصاد ما را به عقب بردند. ایران یک کشور فقیری شده است. ایران مخازن زیادی دارد اما این مخازن غارت شده است. نفت رفته است و پایگاه برای امریکا درست شده است. نیروهای انسانی ما را به عقب راندند. به طوری که اگر بخواهیم اصلاح کنیم برنامه طولانی لازم دارد. ارتش ما را فاسد تربیت کردند، یعنی روسای ارتش در طبقات بالا. آنها به تبع افکار فاسد پدر و پسر، افکار فاسد دارند. ارتش ما را انگل تربیت کرده اند. [اصلاحات ] محتاج به یک برنامه های طولانی است لکن ما از باب اینکه تمامی ملت ما بپا خواسته است و یک مطلب را می خواهد: «آزادی، استقلال، حکومت اسلامی». امید آن را داریم که با کمک همه اقشار که اظهار همکاری می کننداین فرهنگ را از حالت انگلی و استعماری درآوریم و به یک فرهنگ استقلالی بدل سازیم، و به کمک همه اقشار اصلاح کنیم. و مخازنمان را نگذاریم هدر برود و عاقلانه بفروشیم و عاقلانه صرف ملت، چه فرهنگ چه سایر جاهای مورد نیاز بکنیم. در این پنجاه سال چه بلاهایی بر سر ما آوردند! ما مواجه با یک مملکت آشفته هستیم که از همه جهات درهم ریخته است. با کمک افراد ملت که اتفاقاً تمامی اقشار هم با ما موافقند، قیام کنیم و ما سالهای طولانی البته این آشفتگیها را ترمیم کنیم. یک فرهنگ مستقل اسلامی، یک ارتش مستقل، یک اقتصاد سالم، یک زراعت که بکلی از بین رفته است، نیاز به سالها کار دارد تا برگردد به اول. مصیبتهای زیادی داریم، و بیشتر آنها از این ابرقدرتها، از دست آنهاست. ان شاء الله خودمان را از قید آنها آزاد خواهیم کرد تا به استقلال در تمام اقشار برسیم.
آخرین سوال ریچاردفالک: خیلی متشکرم. سه امید و آرزو داریم:
اول) انتقال قدرت به دولت جدید سریع و با آرامش و بدون شلوغی انجام گیرد.
دوم) وعده های عدالت برای همه مردم تحقق یابد.
سوم) مردم ایران و مردم امریکا به هم عشق بورزند، تفاهم کنند، احترام بگذارند. و ما می خواهیم به هر شکلی که ممکن است به شما کمک کنیم که این سه امید و آرزو تحقق یابند.
جواب امام خمینی: ما هم امیدواریم. آرزوی اول که کلیدش در دست اجانب است به واسطه فهم آنها، که دست از فشار و تهدید گذشته، دست از تحریکات و تهدیدات بردارند و اگر به ما مهلت بدهند خواهید دید که ملت ایران تحت اسلام و با آرامش و بدون تشنج قدرت را به دست خواهند گرفت و قدرتی که به دست می آید صرف در تحقق عدالت خواهد شد. اگر این قدرتمندهایی که در راس ملتها واقع می شوند کنار بروند یا
اصلاح بشوند تفاهم با ملتها آسان خواهد بود. اما تا زمانی که آنها هستند تفاهم معلوم نیست بشود.
منبع:پرتال امام خمینی بنقل از(صحیفه امام، ج ۵، ص ۵۳۵).
این مصاحبه در مورخه ۲۲ ژانویه ۱۹۷۹(دوشنبه ۲ بهمن ۱۳۵۷)انجام گرفته است.
توضیحات مدیریت سایت-پیراسته فر:ریچاردآندرسون فالک،ازمعدوداندیشمند امریکایی است که به نامه رهبرانقلاب(اسفند ۱۳۹۳) به جوانان اروپاواکنش مثبت نشان داده است.
«این نامه، حاوی مطالبی زیبا و انسانی است و اگرچه خطاب به جوانان نوشته شده اما برای همه ما اهمیت دارد،محورهای این نامه را میتوان سنگ بنای معنوی و اخلاقیِ جوامع قرار داد و آن را به کلّ بشریت وسعت بخشید،وجود چنین احساسی در این برهه زمانی بسیار ضروریست، چون قادر است با از بین بردن بیاعتمادیها، به خلع سلاح هستهای در دنیا و امنیت کمک کند.
من ۸۴ سال دارم ولی حس میکنم به اندازه کافی جوان هستم که این نامه، مرا مخاطب قرار داده باشد و بخواهم به پیام پرمعنای آیتالله خامنهای پاسخ دهم.»
ریچارد درموردملاقات باامام خمینی وسفربه ایران می گوید:
من را در این سفر، رامزی کلارک دادستان کل سابق آمریکا و فیلیپ لوس، رهبر یک سازمان مردم نهاد مذهبی همراهی می کردند. در آن زمان، من ریاست یک کمیته کوچک آمریکایی را بر عهده داشتم که مخالف مداخله آمریکا در ایران بود و به گمانم فعالیت های همین کمیته بود که باعث شد بازرگان از ما دعوت کند تا بتوانیم نگاهی دست اول به انقلاب ایران بیندازیم.
ما با طیفی وسیع از شخصیت های مذهبی و سکولار ایران ملاقات کردیم؛ از جمله شاپور بختیار آخرین نخست وزیر شاه و ویلیام سالیوان، دیپلمات آمریکایی که در واقع آخرین سفیر آمریکا در ایران بود.
در مدتی که ما در ایران بودیم، شاه از ایران رفت. مردم خروج او را نشانه ای بر پایان رژیم سلطنتی وی تفسیر کردند و بزرگترین جشن و سروری را که در تمام عمرم دیده ام، به راه انداختند؛ میلیون ها نفر در فضایی مالامال از سرور و شادی به خیابان های تهران سرازیر شدند.
مشاهده این صحنه ها از یک سو و فراهم شدن فرصت ملاقات با آیت الله خمینی از سوی دیگر، تجربه لمس مستقیم انقلاب ایران را برای ما به اوج خود رساند. در ایران، جمعیت نام او -خمینی-را فریاد می زدند و پوسترهای او را به دست می گرفتند. مشخص بود که او الهام بخش انقلاب بوده و برکناری یکی از قوی ترین و سرکوبگر ترین رژیم های دنیا-شاه- را مدیریت کرده است.
ما البته تصور چندانی از آینده و آمالی که آیت الله [امام] خمینی برای خود و انقلاب متصور بود، نداشتیم. آنچه در آن لحظه مشخص بود، این بود که ما چهارزانو مقابل او نشسته بودیم؛ در آلاچیق حیاط خانه اش در نوفل لوشاتو.
آنچه از همان ابتدا متوجه شدیم، ذهن فعال و تیزهوشی او بود.
او -امام خمینی-می خواست بداند حال که شاه رفته، قصد و نیت آمریکا چیست و این که آیا آمریکا آمادگی دارد به نتیجه نهایی انقلاب ایران احترام بگذارد؟
ما هم از او پرسیدیم برای انقلاب ایران چه آمال و آرزوهایی را متصور است؟
پیش از هر چیز، وی بلافاصله عبارت «انقلاب ایران» در پرسش ما را به «انقلاب اسلامی» تصحیح کرد؛ تاکیدی بر این که این انقلاب، بیش از آنکه برخاسته از یک حس ملی گرایانه برای تغییر رژیم باشد، ناشی از عوامل فرهنگی و مذهبی بوده است.
آیت الله [امام] خمینی سپس از اهمیت رویدادهای ایران و ارتباط آن با رویدادهای کل منطقه گفت. او تنش هایی را برای آینده منطقه پیش بینی کرد و گفت رژیم سلطنتی عربستان سعودی، منحط است و حساب خود را از مردم عربستان جدا کرده است.
او، سپس درباره نقش خود در ایران توضیح داد و گفت به این خاطر وارد مبارزه سیاسی شده که شاه «رودخانه ای از خون را بین خود و مردم به راه انداخته بود.» او اضافه کرد پس از بازگشت به ایران «حیات مذهبی» خود را از سر خواهد گرفت و حکومت را به غیر روحانیون واگذار خواهد کرد؛ افرادی که در عین حال مورد تایید حامیان مذهبی انقلاب نیز باشند.
در حین آن ملاقات، ما درباره موضوعات دیگری نیز صحبت کردیم. از او درباره سرنوشت اقلیت های مذهبی، و به طور خاص یهودیان و بهایی ها پرسیدیم. آیت الله [امام] خمینی گفت: "از نظر ما، یهودیان پیروان یک دین آسمانی هستند و مادامی که با اسراییل ارتباطی نداشته باشند در ایران محترم شمرده می شوند و حتی اگر ایران را ترک کنند، ما آن را یک تراژدی می دانیم اما بهایی ها دین واقعی و راستین ندارند و بنابراین در ایران جایی ندارند."
آیت الله [امام] خمینی همچنین درباره جنایات رژیم شاه از لزوم مسوولیت پذیری اطرافیان سیاسی شاه و اهمیت پاسخگویی افراد منتسب به این رژیم سخن گفت. او خاطر نشان کرد دادگاه نورمبرگ چگونه چهره های سیاسی و فرماندهان نظامی نازی را پس از جنگ جهانی دوم، به محاکمه کشاند. او از این دادگاه به عنوان الگویی مناسب و کارآمد یاد کرد که باید توسط رهبری جدید ایران علیه آنها که سیاست های سرکوبگرانه شاه از جمله شکنجه و کشتار تظاهرکنندگان غیرمسلح را دنبال می کرده اند، استفاده شود
در دوران جنگ سرد، گروه ها و چهره های اسلامگرا در غرب متحدان با ارزشی به شمار می آمدند. این، عمدتا به خاطر تنفر عمیق آنها از مارکسیسم و اتحاد جماهیر شوروی بود. در جریان سفرمان به ایران، سالیوان به ما گفت که واشنگتن ۲۶ سناریوی متفاوت را از خطرهای سیاسی بالقوه علیه حکومت شاه تهیه کرده بوده و در هیچ یک از آنها از اپوزیسیون اسلامی، به عنوان تهدید یاد نشده است.
آقای فالک می گوید: آیت الله [امام] خمینی را باید یک انقلابی حقیقی دانست، حتی اگر اینجا در غرب، اهداف او را متضاد با مدرنیته و ارزش های سکولار بدانند. /پرتال امام خمینی
سایت مشرق ازرمزی کلارک اینگونه می نویسد:مصاحبه (۲۲ بهمن ۱۳۹۳)
اولین باری که با امام دیدار کردم، در منطقه ای در حوالی پاریس بود. در اولین دیدارمان، من زودتر از او سر قرار رسیدم. هوا سرد و مرطوب بود. سه چادری که در آن محل نصب کرده بودند، به هم راه داشتند تا برای رفتن از یک چادر به چادر دیگر مجبور نباشیم در آن هوای سرد به فضای باز برویم. امام وارد چادر شد ...
سال اولی که ایشان به ایران برگشت، تمایل داشت در قم بماند. با این حال، بازرگان که من دوستی دیرینهای با او داشتم، نمیتوانست بدون کمک و حمایت امام، کشور را اداره کند، بنابراین از من خواست تا با او به قم بروم تا بتوانیم امام را متقاعد کنیم به تهران برود و حمایت بیشتری از بازرگان بکند.
وقتی به قم رسیدیم، فهمیدیم که امام میخواهد بعد از ظهر همان روز به سفر برود. از من هم خواست با او بروم. بنابراین بازرگان مجبور شد تنها به تهران برگردد و نتوانستیم خواسته خود را مطرح کنیم.
آیت الله بیشک مردی بسیار بزرگ، مدبر، مطلع، شجاع، قوی و اخلاقمدار بود. تنها فردی بود که میتوانست از فروپاشی کشور در آن مقطع پرتنش بعد از فرار شاه، جلوگیری کند.
یکی از خاطراتی که من از آیت الله(امام خمینی) دارم و هیچ گاه فراموش نمی کنم این است که وقتی من در ایران بودم، برخی به من نیش و کنایه میزدند که چرا رئیسجمهورتان اینگونه رفتار میکند. آیت الله هیچگاه اینگونه برخورد نمیکرد. اگر هم گاهی حرف از "جیمی کارتر" رئیسجمهور وقت آمریکا میزد، فقط شوخی بود و سربه سر من میگذاشت، به گونهای که مطمئن باشد ناراحت نمیشوم.
این قسمتی ازمصاحبه سایت مشرق بود
روزنامه مشرق هم مصاحبه ای بارمزی کلارک داشت:
احساس میکردم صدام متهمی است که حتما باید حقیقت و عدالت در موردش رعایت شود. اینکه اقدامات او چه تبعاتی داشته، باعث نمیشد که حقوق انسانیاش زیر پا گذاشته شود. از او دفاع کردم زیرا احساس میکردم محاکمه عادلانه نیست و هدف از آن فقط کشتن اوست نه اجرای عدالت و روشن شدن حقایق.
در زمان ریاستجمهوری صدام هم او را دیدید؟
قبل از حمله آمریکا به عراق، او در سپتامبر ۱۹۹۰ از من خواست به عراق سفر کنم.
برای چه کاری به بغداد سفر کردید؟
در آن موقع صدام هنوز بر سر کار بود. میخواست جلو حمله آمریکا به عراق را که عاقبت در ژانویه ۱۹۹۱ انجام شد، بگیرد. این دعوت کمی بعد از تصویب قطعنامه سازمان ملل علیه عراق صورت گرفت. صدام احساس کرده بود که اتفاقات مهمی در راه است. او از سراسر دنیا افراد را فراخواند تا جلو حوادثی را که در آینده میتوانست اتفاق بیفتد، بگیرند. سفیر عراق در آمریکا هم از طرف صدام خواست تا به عراق سفر کنم.
به عنوان یک سیاستمدار به نظر شما کدام بهترند؟ عراق آزاد ولی در جنگ یا عراق در آرامش ولی با دیکتاتوری؟
مردم عراق قبل از حمله آمریکا زندگی بهتری داشتند. از بعد از حمله آمریکا در ژانویه ۱۹۹۱ مردم عراق فقط شاهد اختلاف و ویرانی بودهاند. هزاران عراقی جان خود را از دست دادهاند. تحریمها به تنهایی دهها هزار کودک عراقی زیر پنج سال را از بین برده یا در معرض خطر جدی قرار داده. اگر به عراق امروز نگاه کنید، میبینید که در نتیجه خشونت و ویرانی که جنگ به بار آورده حدود چهار، پنج میلیون نفر از روال عادی زندگیشان بهکلی دور شدهاند. این جنگ تمام زیرساختهای اقتصادی عراق را نابود کرد. آمریکا عملیات نظامی مهیبی در عراق بهراه انداخت و فقط دهها هزار تن بمب بر سر عراق فرو ریخت.
بنابراین شما خود را یک فعال صلح میخوانید یا وکیلی که به هرحال باید از موکلش دفاع میکرد حتی اگر با آنچه کرده موافق نبوده باشد.
نه، فکر میکنم وظیفه هر وکیلی است که بهترین راه برای دفاع از موکلش را پیدا کند. میخواستم یک وکیل مدافع خوب باشم که برای کشف حقیقت از متهم بهخوبی دفاع میکند.
قبل ازسقوط صدام یا اوصحبت داشتید؟
اولین بار او را در سپتامبر و اکتبر ۱۹۹۰ قبل از سقوطش دیدم و ما ساعتها باهم صحبت کردیم. در این صحبتها سه مترجم حضور داشتند که کار معمولی نبود. او میخواست مطمئن شود حرفهای من درست ترجمه میشوند. ظاهرا مشکل شما را داشت. از لهجه من سر در نمیآورد. بعد از آن در طول دهه ۹۰ که هنوز رییسجمهور بود چند بار دیگر با او ملاقات کردم. هر بار از سه مترجم استفاده میکرد ولی مشکل آنجا بود که خیلی وقتها این سه مترجم بر سر اینکه چه کسی درستتر مطلب را فهمیده جر و بحثشان میشد!
شما تا لحظات آخر همراه نزدیک صدام بودید. از آنچه در زمان زمامداریاش کرده بود چه احساسی داشت؟ فکر میکرد دچار اشتباه شده یا هر چیز دیگری؟
اشتباهات زیادی هم کرد. از همه مهمتر حمله به ایران بود.
صدام قبول کرد که حمله به ایران اشتباه بوده؟
فکر میکنم بهتر است بگوییم قبول کرد که حمله به ایران اقدام مخربی بوده. ولی همواره اینطور توجیه میکرد که برای مبارزه با آنچه تروریسم خطرناک در منطقه میخوانده، جنگ پیشگیرانه راه انداخته؛ جنگی که برای هر دو طرف بسیار پرهزینه بود. بعد از رفتن شاه ساختار ارتش رسمی ایران بهکلی آسیب دید. سربازان ایرانی بیشتر افراد داوطلبی بودند که میتوان گفت با دست خالی میجنگیدند. یک تراژدی بود.
دنیا در حالی که شاهد این تراژدی بود به ناحق جانب عراق را گرفت. در طول جنگ یک روز با سفیر یوگسلاوی در بغداد ناهار میخوردم. به من گفت فکر میکنی چند یوگسلاو الان در عراق کار میکنند؟ گفتم نمیدانم. عددی که گفت حیرتزدهام کرد. حدود ۱۶ هزار نفر کارشناس در سطوح مختلف در امور زیربنایی در عراق در طول جنگ کار میکردند. به نظر میآمد دنیا ایران را تنها گذاشته.
بله، کشتههای جنگ زیاد بود ولی در کنار آن بهنظر میرسد که شرکتهای بزرگ اسلحهسازی غرب سود هنگفتی بردند.
بله اما سود روسها هم که به صدام اسلحه دادند کم نبوده.
شما وکیل صدام و در طول محاکمه کنارش بودید. او را قبل از اعدام هم دیدید؟
فکر میکردم باید درباره محاکمه صحبت کنیم اما او زیاد در بند آن نبود و به جایش درباره همه چیز صحبت میکرد.
احساس او درباره حکمی که در موردش صادر کردند چه بود؟
صدام آدم واقعبینی بود. ماجرا را به خوبی فهمیده بود. ترسی در او ندیدم. فکر میکنم احترامی برای دادگاه قایل نبود و حکمش را سیاسی میدانست. من ساعتها در طول دادگاه و بیرون از آن در کنارش بودم. شاید بهترین تعبیر از احساسات او را بتوان در عکسی دید که به طرف طناب دار میرود.
خیلیها بهخصوص در ایران موافق اعدام زودهنگام صدام نبودند و فکر میکردند با اعدام او برخی اسرار مربوط به جنگ هشت ساله هم از بین میرود. به نظر شما واقعا صدام اسرار جنگ با ایران را به گور برد؟
نه، فکر نمیکنم. من او را هر صبح در دادگاه و در زمان خوردن ناهار و جلسه عصر دادگاه میدیدم. به دادگاه توجهی نداشت. گاهی شعر میخواند و گاهی هم از خانوادهاش صحبت میکرد. مثلا از خاطره خرید یک گردنبند برای یکی از دخترانش میگفت که سالها قبل از رییسجمهور شدنش خریده بود.
پس شما فکر نمیکنید ارتباط خاصی بین اعدام صدام و اسرار جنگ ایران و عراق وجود داشته باشد؟
رهبران دیگر عراق را نمیدانم ولی صدام دیگر چیزی نداشت پنهان کند. از این گذشته مسوولانی که صدام را محاکمه میکردند سالهای تبعیدشان را در ایران گذرانده بودند. حقیقت اصلی که همه آن را میدانند آن است که صدام شروعکننده جنگ بوده. او فکر میکرد پس از رفتن شاه ایران آنقدر ضعیف شده که میتواند جنگ را بهآسانی ببرد.
شما هم فکر میکنید صدام جنگ را آغاز کرده؟
این نظر شخصی من نیست. حمله عراق الان جزو اسناد تاریخی شده. حتی خود او هم بهصراحت بر این موضوع تاکید داشت.
چه کسی دستمزد شما را میپرداخت؟
هیچکس، من برای دفاع از صدام دستمزدی نگرفتم. فقط برخی هزینههای ایاب و ذهاب به من پرداخت شد.
یعنی شما داوطلبانه از صدام دفاع کردید؟
دفاع از صدام فقط بخشی از ماجرا بود. مساله اصلی دفاع از حقیقت و عدالت و دفاع از اصل زندگی بود.
فکر میکنید به عنوان وکیل او، وظیفهتان را به طور کامل انجام داده باشید؟
میدانید من در سالهای کارم مجرمان متعددی دیدم و در خود آمریکا از محکومان به اعدام زیادی دفاع کردم. دفاع از صدام کار دشواری بود. تقریبا به هیچ شاهد یا مدارکی دسترسی نداشتیم. کسی حاضر نبود در جریان محاکمه با ما همکاری کند. سه نفر از وکلای او در جریان محاکمه کشته شدند. یکی از وکلای صدام در شب اول محاکمه او دیروقت از مقابل دفترش ربوده شد و صبح روز بعد جسد تکهتکهاش را در خیابان پیدا کردند.
در طول مبارزات مردم ایران علیه شاه هم عکس مرا نیویورکتایمز در بین تظاهراتکنندگان ایرانی چاپ کرد. روز فرار شاه هم من در ایران بودم. /۲۱فروردین ۱۳۹۱گزیده مصاحبه
توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:محاکمه صدام مربوط کشتار،هشتم ژوئیه ۱۹۸۲(پنج شنبه ۱۷ تیر ۱۳۶۱) که ۱۴۸ نفر را در یک روز پنجشنبه در روستای دجیل (بین سامرا- بغداد) کشت.
آغاز محاکمه در(۶ آذر ۱۳۸۴) مصادف با ۲۷ نوامبر ۲۰۰۵بوده طی این محاکمه طولانی(۴۰ جلسه ) تیمی ۲۰ نفره از حقوقدانان کشورهای مختلف، وکالت صدامحسین را برعهده داشتند که سرپرستی این تیم دفاعی برعهده خلیل الدلیمی، حقوقدان عراقی بود. مشهورترین چهره در تیم وکلای مدافع صدام هم، رمزی کلارک، دادستان فدرال ایالات متحده بود.اعدام ۹ دی ۱۳۸۵ (۳۰ دسامبر ۲۰۰۶) بوده.
۶ بهمن ۱۳۵۷ دیدار ۳ تن از شخصیتهای سیاسی آمریکا (رمزی کلارک، ریچارد فالک و دان لویی) با امام خمینی درنوفل لوشاتو است.
جماران نوشت: رمزی کلارک، دادستان کل اسبق امریکا و ریچارد فالک، استاد دانشگاه پرینستون در ایالت نیوجرسی و رئیس بخش مطالعات خارجی آن، همچنین دان لوئی نماینده سازمانهای مذهبی امریکا در اوایل ژانویه ۱۹۷۹ (۱۱ دی ۱۳۵۷ )برای بررسی وضع ایران از نزدیک، به تهران سفر کردند. هر سه نفر، از رهبران جنبش مخالف با جنگ ویتنام و شرکت فعال امریکا در جنگ بودند. اینان پس از بازدید از تهران، در راه بازگشت در پاریس توقف کردند و روز ۲۶ ژانویه ۱۹۷۹ (۰۶ بهمن ۱۳۵۷ )با امام خمینی دیدار و مذاکره نمودند ، دیدار این سه تن امریکایی با امام، مصادف بود با زمانی که سید جلال الدین تهرانی، رئیس شورای نیابت سلطنت، به پاریس آمده و استعفای خود را تسلیم امام کرده بود.
«سید جلالالدین تهرانی»(رئیس شورای سلطنتی)فرزندآیت الله سید علی شیخالاسلام مرندی
سید جلالالدین تهرانی در ۱۲۷۲ در تهران به دنیا آمد. پدرش سید علی شیخالاسلام مرندی از علما و رجال دینی بود.
«جلالالدین تهرانی» مردی فاضل و دانشمند بود. علاوه بر تبحر در علوم مختلف شاعر و خطاط بود و به جمعآوری عتیقه و کتب خطی علاقه وافری داشت. پس از مرگ وی، بر اساس وصیتنامه، کلیه اموال از جمله منزل مسکونیاش در سه راه امین حضور، عتیقهها، کتب خطی و رصدخانه تحویل آستان قدس رضوی شد.
اعضای شورای سلطنتی چه کسانی بودند؟
یکی از آخرین راهکارهای محمدرضا شاه برای نگهداشتن حکومت خود، تشکیل شورای سلطنت در ۲۳ دی ماه ۱۳۵۷ بود.
اعضایی که برای تشکیل این شورا با موافقت شاه در نظر گرفته شدند عبارت بودند از:
۱. شاپور بختیار، نخستوزیر
۲. محمد سجادی، رییس مجلس سنا
۳. جواد سعید، رییس مجلس شورای ملی
۴. سیدجلال تهرانی، سناتور سابق و رئیس شورای سلطنت
۵. محمدعلی وارسته، وزیر دارایی اسبق
۶. عبدالله انتظام، رییس هیأت مدیره و مدیرعامل شرکت ملی نفت ایران
۷. علیقلی اردلان، وزیر دربار شاهنشاهی
۸. علیآبادی، دادستان سابق
۹. ارتشبد عباس قرهباغی، رییس ستاد ارتش
اما این شورا بیش از یک هفته دوام نداشت و در روز ۳۰ دی سیدجلال تهرانی در پاریس رسماً تقاضای ملاقات با امام خمینی نمود. امام دو شرط برای ملاقات با سیدجلال تهرانی قائل شدند:
۱. استعفا کردن از شورای سلطنت
۲. غیرقانونی اعلام کردن شورای سلطنت
روزنامه کیهان، در تاریخ سوم بهمن ۱۳۵۷ درباره این موضوع مینویسد: سیدجلالالدین تهرانی، رئیس شورای سلطنت دیروز بعد از استعفا از این شورا با آیت الله خمینی ملاقات کرد. گفته میشود تهرانی قبل از ملاقات با آیت الله کتبا نوشته است شورای سلطنت غیرقانونی تشکیل شده است. به دنبال استعفای تهرانی از شورای سلطنت، آیت الله خمینی مصرا خواستار شدند که وی کتبا غیرقانونی بودن شورا را اعلام دارد و وقتی که در نامه دوم خود غیرقانونی بودن شورای سلطنت را نیز اعلام کرد، آیت الله خمینی با ملاقات با وی موافقت کرد. ملاقات آیت الله و تهرانی حدود ده دقیقه طول کشید و طی آن نامه دوم تهرانی نیز قرائت شد.
برای اطلاع ازدادگاه(محاکمات صدام)به این لینک مراجعه کنید:
دو جریان «جمهور» و «ملت» با یکدیگر رقابت خواهند کرد. ائتلاف جمهور (شامل حزب عدالت و توسعه و حزب حرکت ملی (MHP) به رهبری دولت باغچلی) در انتخابات پنج سال گذشته موفق به کسب پیروزی شدند.
۴نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری ترکیه: قلیچدار اوغلو،اردوغان، سینان اوغان و محرم اینجه.
انتخابات همزمان پارلمانی و ریاست جمهوری ترکیه ۱۴ می ۲۰۲۳(۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۲)برگزارمی شود.
ازجمعیت ۸۵ میلیونی ترکیه ، ۶۴ میلیون واجد شرایط رای دادن ، برای انتخاب سیزدهمین رئیس جمهور و ۶۰۰ نماینده بیست و هشتمین دوره پارلمان این کشور، پای صندوقهای رای میروند.
شهرآنکارا(پایتخت)ترکیه با ۶ میلیون جمعیت واما«استانبول» با ۱۵میلیون نفر،بزرگترین شهر ترکیه محسوب میشود.
انتخابات حساس پیش رو، سیزدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری در تاریخ ترکیه و دومین دور انتخابات ریاست جمهوری این کشور پس از تغییر نظام سیاسی از پارلمانی به ریاستی و بیست و هشتمین دوره انتخابات مجلس این کشور محسوب میشود.
«دوره ریاست جمهوری ترکیه پنج ساله است» و منتخبان مردم در مجلس ترکیه نیز که ۶۰۰ عضو دارد، در مدت پنج سال بر کرسی مینشینند.
توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:نامزد مشترک ائتلاف مخالفین اردوغان، در تازهترین فایلهای ویدیویی خود، در مصاف با اردوغان، از تکنیکهای جنگ روانی بهره میگیرد.
پل بسفر(استانبول):«تنگه بسفر» تا خط افق بشیکتاش و شیشلی در سمت اروپایی.
چهارنامردانتخابات ریاست جمهوری ترکیه
احزاب ائتلاف «ملت» شامل حزب جمهوریخواه خلق به رهبری «کمال قلیچدار اوغلو»،
حزب نیک (خوب) به رهبری «مرال آکشنر».
حزب سعادت به رهبری «تمل کاراملا اوغلو».
حزب دموکرات به رهبری «گلتکین اویسال».
حزب جهش و دموکراسی(دوا) به رهبری «علی باباجان»
و حزب آینده به رهبری «احمد داوود اوغلو» که تحت عنوان میز شش گانه گردهم آمدهاند،
«کمال قلیچدار اوغلو» را به عنوان نامزد نهایی خود معرفی کردند.
آنکارا(پایتخت)ترکیه
آنکارا» با استان های بولو، چانکیری، کریک کاله، کیرشهیر، آکسارای، قونیه و اسکی شهیر مجاور است.
«برای حضور در رقابت این دوره از انتخابات، «محرم اینجه» که از سوی حزب مملکت (میهن) و «سینان اوغان» از سوی ائتلاف «آتا» نامزد انتخابات ترکیه شده بودند، با توجه به حضور نداشتن احزاب حامی آنها در پارلمان، توانستند حد نصاب جمعآوری ۱۰۰ هزار امضای شهروندان را کسب کرده و نامزد این دوره از انتخابات شوند.
رییس شورای عالی انتخابات ترکیه اضافه کرد: در پایان روند قانونی اخذ امضای شهروندان برای اعلام نامزدی، محرم اینجه توانست ۱۱۴ هزار و ۶۶۱ و سینان اوغان نیز ۱۱۱ هزار و ۵۰۸ امضا جمع و ثبت کنند.
وی افزود: در این روند، «محمدعلی فاتح اربکان»، «دوغو پرینچک»، «یعقوب ترکال»، «ارکان تورک تن»،«توفیق احمد اوزال»، «عرفان اوزون»، «خلیل مراد انور»،«حلمی اوزدن» و «داوود توران» نتوانستند امضا و حمایت لازم شهروندان را برای اعلام نامزدی خود کسب و ثبت کنند.
«محرم اینجه» و «سینان اوگان» نامزدهای ریاست جمهوری با یکدیگر دیدار کردند
هر دو نامزد(محرم اینجه و سینان اوگان) با بیان اینکه نگرانی هایی در مورد امنیت انتخابات دارند، بر همکاری توافق کردند/۲۶ فروردین ۱۴۰۲
«محرم اینس»(رئیس حزب میهن) و نامزد ریاست جمهوری با سینان اوغان، نامزد مشترک ریاست جمهوری آتا در مقر حزب میهن دیدار کرد. هر دو نامزد ریاست جمهوری گفتند که نگران «امنیت انتخابات» هستند.
چهار نامزد ریاست جمهوری ترکیه: «رجب طیب اردوغان»، «کمال قلیچدار اوغلو»، «محرم اینجه» و «سینان اوگان».
تسنیم(۰۴ اردیبهشت ۱۴۰۲)تنها ۳ هفته به برگزاری انتخابات ریاست جمهوری و پارلمانی ترکیه زمان مانده و رقابت احزاب، روز به روز تب و تاب و هیجان بیشتری به خود می گیرد.
کمپین ها و اقدامات تبلیغاتی ائتلاف جمهور به رهبری اردوغان و باغچلی در مقایسه با کمپین ائتلاف ملت به رهبری کلیچدار اوغلو، بسیار سنگین تر و پرهزینه تر است. ده ها شبکه تلویزیونی به طور زنده و همزمان تمام سخنرانی ها، سفرها و میتینگ های اردوغان را پوشش می دهند، اما هیچکدام از شبکه های تلویزیونی، حاضر نیست رهبر مخالفین اردوغان را روی آنتن ببرد.
اما مساله اینجاست که این تبعیض عظیم و ملموس، نتیجه معکوس داده و باعث شده که مخالفین اردوغان، با یادآوری مداوم وضعیت مظلومانه خود، توجه مردم را جلب کنند و در عین حال، از ظرفیت های اینترنت و فضای مجازی به خوبی بهره بگیرند.
کمال کلیچدار اوغلو، حالا بیش از هر زمان دیگری از گوشی تلفن همراه خود به عنوان یک رسانه پویا استفاده می کند و سخنرانی های او به صورت فایل های ویدیویی بسیار ساده و خودمانی، بازدیدهای چند میلیونی دارد. نامزد مشترک ائتلاف مخالفین اردوغان، در تازه ترین فایل های ویدیویی خود، در مصاف با اردوغان، از تکنیک های جنگ روانی بهره می گیرد و بازی به ضرر اردوغان پیش می رود.
مردی که از حالا خود را رئیس جمهور می داند
کلیچدار اوغلو، قبلاً هم در آشپزخانه آپارتمان مسکونی اش، بارها در جایی نشسته که سینک ظرفشویی در پشت سر او قرار گرفته و فضا در اوج سادگی و حتی تا حدودی فقیرانه به نظر می رسد.
در تازه ترین فایل ویدیویی کوتاهی که توسط کمال کلیچدار اوغلو منتشر شده، او در کنار اکرم امام اوغلو شهردار استانبول و منصور یواش شهردار آنکارا نشسته است.
این فایل ویدیویی حاوی ویژگی ها و نکات زیر است:
1.هر سه سیاستمدار، شلوار مشکی و پیراهن سفید ساده و بدون کت بر تن دارند و در اتاق و بر روی میز و پیرامون مهمانان، خبری از تجمل و جلوه های ویژه و با ابهت کاخ ریاست جمهوری اردوغان نیست.
2.کلیچدار اوغلو ویدیوی خود را چنین نام نهاده است: شجاعانِ من. منظور او از شجاعان، شهرداران استانبول و آنکارا است که در انتخابات سال 2019 میلادی، در کمال ناباوری همگان، با سیاست زیرکانه کلیچدار اوغلو، دو نامزد قدرتمند و دو رفیق قدیمی، اردوغان را شکست دادند و شهردار شدند.
3.کلیچدار اوغلو برای اولین بار، در این سخنرانی، خودش را به عنوان رئیس جمهور و امام اوغلو و یواش را نیز به عنوان دو معاون رئیس جمهور معرفی می کند. وقتی هم که به دو سیاستمدار مزبور، اجازه حرف زدن می دهد، آنها خیلی ساده و صمیمی رو به دوربین می گویند: «ممنون جناب رئیس جمهور!» چنین به نظر می رسد؛ این ویدیو بدون شک قابلیت آن را دارد که اردوغان را به شدت عصبانی و خشمگین کند.
کلیچدار اوغلو، نامزد ریاست جمهوری مورد حمایت ائتلاف ملت، به امام اوغلو وظیفه آمادگی در برابر بلایا و برنامه ریزی شهری را می دهد و به یواش نیز می گوید: شما مسئول حمایت های اجتماعی، مبارزه با فقر و مدیریت توسعه هستید.
کلیچدار اوغلو در این ویدئو وظایف امام اوغلو و یواش، معاونان ریاست جمهوری را اعلام کرد. بر این اساس، در حالی که به امام اوغلو وظایف آمادگی در برابر بلایا و برنامه ریزی شهری داده شد، یواش مسئول سیاست اجتماعی مانند فقرزدایی و توسعه بود.
نامزد مشترک ائتلاف مخالفین اردوغان، با اشاره به سخنان تند اردوغان و اتهاماتی که او علیه منتقدین خود مطرح کرده، چنین پاسخی می دهد: «ما خیلی کار داریم و واقعاً نباید وقتمان را تلف کنیم. قرار نیست دستور کار این کشور، پاسخگویی به برخی اظهارات تحریک آمیز باشد. آیا می دانید دستور کار مردم ما چیست؟ توجه به مشکلات اقتصادی، سفره های آتش گرفته و یخچال های خالی، سنگینی غیر قابل تحمل اجاره بها و بی تدبیری دولت در برابر زلزله و سیل. من از جناب اکرم بیگ خواسته ام که در مقام معاون رئیس جمهور، به این سیاست بتن سازی و شهرسازی وحشتناک خاتمه دهد و سیمای ترکیه را تغییر دهد. ما به شهرسازی صحیح، تقویت شهرهایمان با سیاست های مسکن مناسب و ساختارهای قوی نیاز داریم. من می خواهم ترکیه را برای مقابله در برابر بلایا آماده کنم و تاب آوری شهرهایمان را افزایش دهم. اکرم مرد شجاعی است که توان و قدرت خود را در استانبول به نمایش گذاشت و از این به بعد به عنوان معاون رئیس جمهور، به تمام ترکیه خدمت خواهد کرد. موضوع دیگری که در دستور کار ما قرار دارد، سیاست های تامین اجتماعی و مبارزه با فقر است. ما باید به سرعت اقتصاد خانوار را تقویت کنیم. ما در مبارزه با فقر کارهای زیادی داریم، از بیمه حمایتی خانواده گرفته تا اشتغال زنان. علاوه بر این، ما باید روی پیشرفت فن آوری و توسعه کشاورزی کار کنیم. معاون دلاور من منصور بیگ، این کار را به بهترین نحو، پیش خواهد برد. من به منصور، اعتماد دارم. در حضور همه شما صمیمانه از دو معاون رئیس جمهور تشکر می کنم. ملت عزیزم ما سخت تلاش خواهیم کرد. ما چاره ای نداریم. خیلی از اهدافمان دور هستیم و باید برای تبدیل ترکیه به یک کشور پیشرفته، به سرعت کار کنیم. لذا خطاب به معاونینم می گویم، بیایید بسم الله بگوییم و کار را شروع کنیم».
رهبر حزب جمهوری خلق، حالا در فضایی قرار گرفته که عملاً خود را برنده انتخابات می داند. اما تحلیلگران بر این باورند که اگر محرم اینجه و سینان اوغان از صحنه انتخابات کنار نروند، ممکن است انتخابات به دور دوم کشیده شود. با این حال، پیداست که رهبر حزب جمهوری خلق، نسبت به پیروزی خود، امید و اطمینان بیشتری پیدا کرده و می خواهد در انتخابات 14 می یا 24 اردیبهشت، اردوغان و باغچلی را از صحنه قدرت کنار بزند.
در شرایطی که دولت برآمده از حزب عدالت و توسعه، برای پیروزی در انتخابات 24 اردیبهشت، از تمام امکانان رسانه ای، اقتصادی و توزیع رانت بهره می گیرد، مخالفین اردوغان سرمایه گذاری و تمرکز خود را روی اینترنت و فضای مجازی گذاشته اند و می خواهند با استفاده از این ابزار کارا و ارزان، تشکیلات رسانه ای عظیم دولت را شکست دهند.
مبارزات انتخاباتی/ رجب طیب اردوغان و کلیچدار اوغلو(سمت چپ)
فرشادطولابی:احساس میکردم، ارتباطات آقای شریعتمداری و دیدگاه ایشان در خصوص خاتمی به گونهای است که از ترور خاتمی حمایت میکنند. من زنگ زدم دفتر آقای شریعتمداری و به آقای طالقانی (رییس دفتر ایشان) گفتم از بچههای سپاه لرستان و محافظ خاتمی هستم، میخواهم آقای شریعتمداری را ببینم.
ایشان گفت، فقط سید محمد خاتمی مشکل مملکت است؟ مشکل خیلی بالاتر از خاتمی است...به مدیرمسئول کیهان:گفتم، یعنی منظور شما شخص آقای هاشمیرفسنجانی است و ایشان باید ترور شود؟
ماجرای ترور حجت الاسلام سیدمحمدخاتمی(رئیس جمهورسابق)چیست؟
عامل وآمرترورکیست؟ نقش(کیهان)شریعتمداری چیست؟
مصاحبه باپاسداری که قصد ترور خاتمی را داشت
اعتماد نوشت:پس از انتشار گفتوگوی «فرشاد طولابی» با دامنه وسیعی از اظهارنظرها، روایتها و دیدگاهها در خصوص ابعاد گوناگون این ماجرا مطرح شد.
یکی از موضوعات مهمی که در گفتوگوی قبلی، توسط طولابی به آن اشاره شد، نگرانی او از تلاش برخی جریانات برای ترور خاتمی و انتساب این ترور به فرشاد طولابی است. طولابی این بار با جزییات بیشتری از این نگرانی خود صحبت میکند. او با تکرار خاطره گم شدن تیانتی و اسناد و مدارک خود به این نکته اشاره میکند که اگر کسی میخواست، خاتمی را ترور کند و آن را به گردن من بیندازد، همه مدارک لازم را داشت.
روزنامه اعتماد:اخیرا درباره ارتباط شما با دفاتر مراجع در خاطرات آیتالله هاشمیرفسنجانی و سایر منابع روزنامه اعتماد:موضوعاتی مطرح شده است. چه شد که سراغ مراجع رفتید؟
فرشاد طولابی: ببینید، تصمیم گرفتم یکی از مراجع را سرپل ارتباطی بگیرم. آیات عظام حسنزادهآملی، نوریهمدانی و فاضل لنکرانی سه مرجع تقلیدی بودند که من به آنها مراجعه کردم. زن و بچهام را برداشتم و با خود به قم بردم. در آن زمان روحالله پسرم ۵ ساله، دختر کوچکم ۳ ساله و دختر دومم چند ماهه بود و هنوز حسین پسر کوچکم به دنیا نیامده بود. به همسرم گفتم در جریان سفر به قم اگر ناگهان غیبم زد، فقط به فرمانده سپاه مراجعه کن و با شخص دیگری صحبت نکن و اجازه نده سینجیمت کنند. ساعت 5 صبح به منزل آیتالله حسنزادهآملی رفتم. خانمشان گفتند، ایشان مریض هستند و فردا مراجعه کنید. فردا ساعت هشت و نیم صبح دوباره به خانه ایشان مراجعه کردم، در آیفون گفتند معذورم... سپس به بیت آقای نوریهمدانی مراجعه کردم، خود ایشان گفتند نامه شما (نامه تهدید خاتمی به ترور) را میخوانم سپس به شما پاسخ میدهم.
نامه را از ایشان هم گرفتم و به خانه« آیتالله فاضل لنکرانی» مراجعه کردم.
با پسرشان «آقا جواد» گفتوگو کردم که اخیرا درباره این موضوع گفتوگوهایی هم داشتهاند. پس از اظهارات ایشان هم متوجه شدم که از طریق مراجع هم نمیتوانم به اهدافم برسم.
روزنامه اعتماد:پس از دیدار با مراجع است که شما به دیدار با حسین شریعتمداری مدیر مسوول کیهان میروید. درباره این دیدار توضیح میدهید؟
فرشاد طولابی:روایت آقای شریعتمداری درباره دیداری که با من انجام دادند در واقع نوعی فرار رو به جلو است. شاید هم ایشان نگران هستند جزییات مطالبی که من از آنها باخبر هستم و به ایشان مربوط میشود بازگو شوند.
فرشاد طولابی: من پس از مراجعه به «سردار باقر »میخواستم بگویم، خداوند مثل من بندهای که «خواص اهل حق و اهل دل بریدن از تعلقات دنیایی و زن و بچه» هستم را بیخ گوش سید محمد خاتمی قرار داده است. بنابراین کسی جرات نخواهد داشت در مخیلهاش بگنجد که ماجرای سید حسن مدرس، شیخ فضلالله نوری و آیتالله کاشانی در ایران دهه ۷۰ نظریسازی شود. از سوی دیگر در مصاحبه قبلی هم گفتم که اتفاقات مشکوکی در زندگیام افتاده بود که باعث شده بودند احساس ناامنی کنم. در آن زمان احساس میکردم، ممکن است برخی افراد و جریانات محفلی به دنبال ترور سید محمد خاتمی باشند و این تصمیم را به گردن من بیندازند.
روزنامه اعتماد:این احساس را از چه زمانی همراه داشتید؟
فرشاد طولابی(پاسداری که قصدترورخاتمی راداشت): من سه ماه در تور امنیتی، نیروهای حفاظتی بودم. من وقتی از سردار باقر هم ناامید شدم جدیتر به این موضوع فکر کردم که ممکن است برخی جریانات به دنبال این باشند که مرا به سمت ترور سوق دهند. از خودم میپرسیدم، یعنی دوستان امنیتی نمیترسند؟ شاید من در معرض تهدید و تطمیع بزرگی قرار گرفته باشم. یعنی نمیگویند شاید من دیوانه باشم، ترسو باشم یا حتی موجی باشم و از ترس خودم دستپاچه شوم و اقدام به ترور خاتمی کنم؟ تعلل سه ماهه مرا به شک انداخت...
روزنامه اعتماد:چه شد که به فکر دیدار با حسین شریعتمداری افتادید؟ چرا برای شما مهم بود که با شریعتمداری دیدار کنید؟
فرشاد طولابی:احساس میکردم، ارتباطات آقای شریعتمداری و دیدگاه ایشان در خصوص خاتمی به گونهای است که از ترور خاتمی حمایت میکنند. من زنگ زدم دفتر آقای شریعتمداری و به آقای طالقانی (رییس دفتر ایشان) گفتم از بچههای سپاه لرستان و محافظ خاتمی هستم، میخواهم آقای شریعتمداری را ببینم. گفتند، فردا تشریف بیاورید، من به ایشان میگویم و گرچه سرشان شلوغ است، اما صبح شنبه با شما دیدار میکنند. همان شب حرکت کردیم و در مسافرخانهای در تهران ماندیم. آقای طالقانی مسوول دفتر ایشان هماهنگ کردند و پس از یک ربع همراه با زن و بچههایم به ایشان مراجعه کردیم. حدود 20 دقیقه تا نیم ساعت با ایشان صحبت کردم. آقای شریعتمداری از من پرسیدند: چه کاری از دست من برمیآید؟ گفتم: من از محافظان آقای خاتمی هستم، ایشان را با ارسال نامه تهدید به ترور کردم و... کل ماجرا را شرح داده و گفتم: چون شما را هم امین، هم قادر به این کار و هم محرم میدانم، مزاحم شما شدهام. صحبت آقای شریعتمداری این بود: «شما فکر میکنید، فقط سید محمد خاتمی مشکل مملکت است؟ مشکل خیلی بالاتر از خاتمی است...»
هاشمی رفسنجانی هم درلیست ترور
فرشاد طولابی خطاب به مدیرمسئول کیهان:گفتم، یعنی منظور شما شخص آقای هاشمیرفسنجانی است و ایشان باید ترور شود؟
شریعتمداری دوباره گفت: «مشکل از آقای هاشمیرفسنجانی هم بالاتر است!»
گفتم: از آقای هاشمی بالاتر یعنی چه؟ گفتند: تصور نکن با ترور خاتمی همه مشکلات کشور حل شود، بعد هم ادامه داد: «فکر میکنید، ترور فیزیکی خاتمی کار درستی است؟»
گفتم:اگر به این نتیجه رسیده بودم که تا حالا انجام داده بودمش.
فرشاد طولابی گفت:در واقع شریعتمداری به دنبال حاشیهسازی و بیآبرو کردن خاتمی بود. اما همچنان فکر میکردم، جریان نامحرم دیگری به دنبال ترور خاتمی است و نگران بودم، نکند این موضوع را بخواهند گردن من بیندازند. اساسا به این دلیل بود که اقدام به اطلاعرسانی کرده و دیدار با مسوولان حفاظت و مراجع و... را برنامهریزی کردم.
روزنامه اعتماد:این حرف که برخی دیگر از افراد و جریانات دنبال ترور سید محمد خاتمی بودند، ادعای بزرگی است، دلایل شما برای چنین اتهامی چیست؟
پاسداری که قصدترورخاتمی راداشت :همانطور که قبلا هم برای شما گفتم من با ابعاد نظامی امنیتی آشنا بودم. اقلام نظامی و تسلیحاتی که من در کوه پنهان کرده بودم، همراه با اسناد و مدارک، نامههای ارسال شده به مراجع و... ناگهان گم شدند. ضمن اینکه احساس میکردم، ذیل حفاظت و نظارت قرار دارم. میترسیدم، افرادی نامهها و اسناد مرا برداشته و پس از ترور خاتمی، ترور را به من منتسب کنند. این نگرانیها را هم در دیدار با مسوولان امنیتی مطرح کردم، اما توجهی به آن نشد. نشانههای چنین اقدامی را بهطور مستمر در اطراف خود احساس میکردم. به هر حال در آن برهه، آقای خاتمی مخالفان زیادی داشت و هیچ بعید نبود که طرح ترور ایشان در دستور کار سایر طیفها و جریانات هم قرار بگیرد. من از این میترسیدم.
فرشاد طولابی:زمانی که ۳ ماه به حال خود رها شدم، این ترس در من بیشتر هم شد، چراکه وقتی فردی چنین اظهاراتی را مطرح و به مسوولان حفاظتی اعلام میکند، آماده انجام ترور است یا باید به آن توجه شده و فرد دستگیر یا اینکه اجازه ترور داده شود و...ولی من به حال خود رها شدم.
روزنامه اعتماد:به بحث دیدار شما با آقای شریعتمداری بازگردیم. واکنش شریعتمداری به درخواست شما چه بود؟
فرشاد طولابی:آقای شریعتمداری به من گفتند من نمیتوانم، ملاقاتی را برای شما فراهم کنم، اما سعی میکنم مطالب شما را به مسوولان (اسامی این مسوولان در دفتر روزنامه موجود است) منتقل کنم... داستان مراجعه به مراجع را هم به شریعتمداری گفتم. گفتند بهتر است تسویه کنی و بروی شهرستان که برای ترور خاتمی وسوسه نشوی. گفتم: «مادر ما لرها، قنداق ما را سفت میبندد. اینقدر دلم قرص است که تحت تاثیر وسوسهای قرار نگیرم.» باز هم به ایشان تاکید کردم، من نگران این هستم برخی جریانات نامحرم داخلی به دنبال ترور خاتمی باشند و این موضوع را به من بچسبانند.
روزنامه اعتماد:حسین شریعتمداری اشاره کرده که در زمان دیدار با شما درِ اتاق باز بود و مسوول دفترش و برخی دیگر از کارکنان کیهان آماده اقدام علیه شما بودند. متوجه این موضوع شدید؟
فرشاد طولابی(پاسداری که قصدترورخاتمی راداشت):اینها فیلمهایی است که تعریف میکنند. از شما میپرسم ممکن است من با زن و یک پسر ۶ ساله و یک دختر ۳ ساله و یک بچه شیرخواره، علیه آقای شریعتمداری کاری بکنم؟
سرهنگ محمد رضا باقر پناهی فرمانده یگان حفاظت
جالب اینجاست در شرایطی که من این موضوع را 3 ماه قبل از دیدار با شریعتمداری با سردار باقر مسوول حفاظت اطلاعات بیت رهبری در میان گذاشتم، بعد آقای شریعتمداری خود را خنثیکننده طرح ترور سیدمحمد خاتمی معرفی میکند! وقتی چندین ماه قبل از دیدارم با شریعتمداری نظام اطلاعاتی سپاه مرا زیر چتر اطلاعاتی خود قرار داده بود! حالا آقای شریعتمداری شد کاشف و خنثیساز طرح ترور؟! ایشان عادت دارند از آب گلآلود ماهیهای بزرگ صید کنند (میخندد).
روزنامه اعتماد:وقتی صحبتهای اخیر حسین شریعتمداری درباره خودتان را شنیدید چه حس و حالی داشتید؟
فرشاد طولابی:بسیار ناراحت شدم. نمیدانم چرا با فاصله 23 سال از یک واقعه،مطالب را سهوا یا عمدا قلب میکنند.من از ایشان چهره دیگری در ذهن داشتم، اما امروز فکر میکنم که ایشان چندان صادق نیستند. سال 82 که از زندان آزاد شدم، دوباره آقای شریعتمداری را دیدم، گلایه کردم که من برای نظام هزینه دادهام، چرا با من اینطور رفتار میشود و مرا به خدمت باز نمیگردانند. آقای شریعتمداری نامهای روی درخواست من برای آقای مرتضی رضایی، فرمانده حفاظت اطلاعات سپاه گذاشت که آن را در اختیار شما قرار میدهم.
روزنامه اعتماد:پس از تشکیل دولت اصلاحات کیهان مطالب انتقادی دامنهداری علیه خاتمی، جریان اصلاحات و گروههای میانهرو منتشر میکرد. آیا شما مخاطب روزنامه کیهان بودید؟ اگر بودید، چقدر این مطلب تند بر دیدگاه شما علیه خاتمی موثر بود؟
پاسداری که قصدترورخاتمی راداشت:من مثال برای شما میزنم تا متوجه شوید؛ مرحوم «حجت الاسلام سید احمد میانهچی»(امام جمعه خرمآباد) نقل غیرقابل انکاری داشتند و میگفتند:
امام جمعه خرم آباد:« هر کس به خاتمی رای دهد باید در حلالزاده بودن خودش شک کند»
توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر: « میانجی» که طی سالهای ۶۱ تا ۸۷ به مدت ۲۷ سال امام جمعه خرمآباد بودند ۰۵ دی ۱۳۹۵ فوت کردند،البته اسم ایشان«سیدکاظم حسینی میانجی»است.
فرشاد طولابی(پاسداری که قصدترورخاتمی راداشت): یا یکی دیگر از چهرههای دینی (اسم این فرد در دفتر روزنامه موجود است) سال 76 در مسجد پادگان امامحسن پای قلعه فلکالافلاک اعلام کردند: «مراقب باشید که با رای خود به حاکمیت یزید و یزیدیان کمک نکنید.»
فرشاد طولابی: این دیدگاهها بسیار مهم بود و باعث شد من علیه خاتمی، مهاجرانی، عبدالله نوری و تاجزاده و... دیدگاه منفی پیدا کنم. مطالب کیهان هم علیه خاتمی همواره تند بود.
پاسداری که قصدترورخاتمی راداشت: لطفا از قول من این پیام را به آقای حسین شریعتمداری برسانید:
«آقای شریعتمداری، اتفاقا باید از آقای طولابی تقدیر کرد که اقدامی نکرده است، والا با حکم تکفیری که شما علیه خاتمی در روزنامهتان منتشر کردید، طولابی نیازی به فتوا برای ترور خاتمی نداشت.»
فرشاد طولابی گفت:کمترین خروجی چهرهای که کیهان از خاتمی ترسیم میکرد و سایر افراد خشونت را تئوریزه میکردند، این بود که افرادی قصد ترور این افراد را داشته باشند.
تروریست ناکام گفت: همین امروز هم کیهان علیه خاتمی دامنه وسیعی از ادعاها، تهمتها و...را مطرح میکند بدون اینکه سندی ارایه کند.
فرشاد طولابی گفت:«من قصد ترور فیزیکی آقای خاتمی را داشتم، درست است، اما آقای شریعتمداری بارها سید محمد خاتمی را ترور شخصیتی کرد»
تروریست ناکام درادامه گفت: «ادعاهایی کیهان علیه خاتمی(رئیس جمهورسابق) مطرح کرد بدون اینکه سندی ارایه کند.»
روزنامه اعتماد:پس از دیدار با آقای شریعتمداری چه اتفاقی رخ داد و چه زمانی شما دستگیر شدید؟
فرشاد طولابی گفت:پس از دیدار با حسین شریعتمداری بچههای حفاظت اطلاعات سپاه انصار با اسامی مستعار با من تماس گرفتند و به من گفتند بروم پیش آقای تهرانی در سازمان حفاظت کل و بگو حسینی مرا فرستاده است... خیلی خونسرد و ریلکس به سازمان حفاظت کل سپاه مراجعه کردم از آنجا باب پرونده باز شد. اما بازداشت نشدم. 10 روز هر روز به این مرکز مراجعه میکردم و بعد خودشان با ماشین مرا به پاستور برمیگرداندند. در واقع در حال پردازش موضوع بودند.
روزنامه اعتماد:زمانی که دستگیر شدید، بازجوییهایی که درباره شما انجام میشد، حول محور چه موضوعاتی بود؟
فرشاد طولابی :فرضیات و محورهای تحقیق حفاظت اطلات راجع به من عبارت بود از: 1) با نظام اطلاعاتی بیگانه در ارتباط است. 2) آیا با جناح اصلاحطلب مرتبط است؟3) آیا با جناح اصولگرا مرتبط است؟ 4) باندی شبیه گروه فرقان تشکیل شده است. 5) برنامهریزی جهت ترور خاتمی یک حرکت تکلیفگرایانه فردی است. 6) پای جنون و دیوانگی در میان است و...
برخی چهرههای سیاسی اخیرا تلاش میکنند، موضوع عدم تعادل روانی را در خصوص شما مطرح کنند. آیا در این زمینه آزمایشی از شما انجام شد.
فرشاد طولابی گفت:«وقتی سازمان حفاظت بنده را بعد از بررسی همه فرضیههای ممکن، برای بررسی فرضیه جنون به بخش روان درمان پزشکی قانونی بردند در آنجا ضمن رد این فرضیه اعلام کردند من در نهایت سلامت روانی قرار دارم.»
وی گفت:«اسناد این آزمایشها موجود است.»
اطلاع دارید که آقای خاتمی چه زمانی از ماجرای ترور آگاه شدند؟
فرشاد طولابی گفت:پسر آقای فاضل لنکرانی پس از مصاحبه نخست من با «اعتماد» اعلام کردند که به آقای خاتمی اطلاع دادند و اعلام خطر کردند. ایشان گفتند من دیدگاه شیطانی داشتم و... اما دلیل دیدار من با پدر ایشان (آیتالله فاضل لنکرانی) این بود که پیام مرا برسانند. من نگران بودم که برخی به نام من خاتمی را ترور کنند.
روزنامه اعتماد:زمانی که در پاستور بودید، روز خود را چطور میگذراندید؟(وظایف)
فرشاد طولابی :به هر حال ما مکانهای حضور آقای خاتمی را پاکسازی میکردیم و همراه ایشان بودیم. در سفرهای زیادی ازجمله سفر به قم همراه ایشان بودم. قم در آن زمان به خاطر حضور خاتمی شلوغ شده بود و اعتراضات زیادی صورت میگرفت.
«به عنوان یک نیروی متخصص، بهرغم اینکه قصد ترور ایشان را داشتم، اما با تمام وجود از ایشان در برابر هر خطری حفاظت میکردم.»
محافظ پاستورگفت :یعنی سعی میکردم، کارم را درست انجام دهم.
روزنامه اعتماد:این یک تناقض جدی است، یعنی شما هم قصد ترور سید محمد خاتمی را داشتید و هم از ایشان حفاظت میکردید؟
محافظ کاخ ریاست جمهوری(فرشاد طولابی)گفت :بله مثل چشمم از ایشان حفاظت میکردم و اگر کسی قصد تعرض به ایشان را داشت تا پای جان از ایشان مراقبت میکردم.
روزنامه اعتماد:برخی اعلام کردهاند که میخواستید در جریان سفر به فرانسه خاتمی را ترور کنید، درست است؟
فرشاد طولابی :به هیچوجه؛ وقتی آقای خاتمی قصد سفر به فرانسه را داشت به آقای «هدیهلو» گفتم، شنیدهام افراد حاضر در ماموریتهای خارج از کشور حق ماموریت ارزی میگیرند، لطفا اگر ممکن است اسم مرا هم در لیست سفر قرار دهید. اینکه برخی اعلام میکنند، طولابی قصد ترور خاتمی در جریان سفر به فرانسه را داشت، دروغ محض است. برای ترور فردی نیاز نیست که سفر خارج باشد. هر جا میتوان این کار را انجام داد. البته من به سفر فرانسه نرفتم.
روزنامه اعتماد:پس از مصاحبه با «اعتماد» آیا حاشیه خاصی برای شما اتفاق افتاد؟
بازخوردها که فراوان بودند. اما جالب است همراه با افراد بازنشسته در پایگاه خرمآباد حاضر میشدیم. پس از مصاحبه با «اعتماد» به دژبانی اعلام شده است که از ورود من به پایگاه جلوگیری شود.
توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:مصاحبه عامل ترورناکام رئیس جمهورسابق را اعتمادفبااندکی ویرایش
تکمیلی
بلافاصله پس از دستگیری طولابی، حقوق و مزایای او قطع شده و امکان استفاده از داراییهای او برای خانوادهاش مسدود میشود. در جریان گفتگو با فرشاد طولابی زمانی که بحث به شرایط خانواده او در ایام دستگیری و زندانی شدن میرسد، عرق سردی بر پیشانی این مرد مینشیند، حتی یادآوری فقر و مشکلات خانوادهاش هم برایش دشوار است. بر اساس اظهارات طولابی پس از دستگیری، حقوقش قطع شده و خانوادهاش در وضعیت نامناسب مالی قرار میگیرند. در برخی ایام خانواده طولابی برای پیگیری امور پدر خانواده به تهران میآیند.
بر اساس این دشواریهاست که کمک ۵۰۰ هزار تومانی سید محمد خاتمی هنوز پس از گذشت بیش از ۲ دهه در ذهن این مرد باقی مانده است و به نیکی از آن یاد میکند. جالب اینجاست که طولابی هنوز هم رویکردهای فکری خاتمی را برنمیتابد و با آن مخالفت میکند، اما در عین حال شخصیت خاتمی را به عنوان یک انسان مورد ستایش قرار میدهد. همسر نخست طولابی پس از مشکلات سالهای ۷۸ تا ۸۰ از او جدا میشود. طولابی پس از چند سال، ازدواج دیگری را تجربه میکند.
اما این ازدواج او هم با ناکامی مواجه میشود. ضمن اینکه ناچار میشود همه دارایی خود را که یک باب منزل مسکونی بوده به عنوان مهریه بپردازد. در شرایط فعلی فرشاد طولابی مستاجر است. او طی پیامی که برای خبرنگار اعتماد میفرستد به مشکلاتش برای تهیه مسکن اجارهای اشاره کرده و از مسوولان دولت به خاطر بیتدبیریها در حوزه اقتصاد انتقاد میکند.
اعتماد نوشت: آیا نامه سید محمد خاتمی در خصوص بخشش فرشاد طولابی صحت دارد؟ چه کسی میتواند تایید کند که طولابی نامه تهدیدآمیزی برای رییس دولت اصلاحات ارسال کرده است؟ محتوای کامل نامه تهدیدآمیز طولابی خطاب به خاتمی چه بوده است؟ این پرسشها و دامنه وسیعی از پرسشهایی از این دست، روز گذشته و پس از انتشار گفتوگوی اختصاصی روزنامه اعتماد با فرشاد طولابی نیروی سپاه لرستان که ترور خاتمی را برنامهریزی کرده بود؛ مطرح شد.
از سوی دیگر افراد و جریاناتی هم اعلام کردند نامه سید محمد خاتمی برای بخشش فرشاد طولابی یا نامه تهدید طولابی خطاب به رییس دولت اصلاحات پایه و اساس درستی ندارد. با توجه به این واقعیت که اسناد و مدارک تازهای برای تایید صحت محتوای ارایه شده در اختیار ما قرار گرفته، در جریان این گزارش ضمن بازخوانی این اسناد و مدارک تازه در خصوص ترور سید محمد خاتمی، تلاش میشود زمینههای بروز رفتارهای افراطی در جامعه مورد ارزیابی قرار بگیرد.
فرشاد طولابی پس از عفو مشروط تقاضای بازگشت به خدمت را مطرح میکند.
طولابی نامهای را خطاب به سردار فتحیان مشاور و رییس دفتر فرماندهی سپاه ارسال کرده و درخواست بازگشت به خدمت را مطرح میکند.
«سردارنصرالله فتحیان» هم این درخواست را با فرمانده نیروی مقاومت بسیج سپاه مطرح و نهایتا با پاراف فرمانده نیروی مقاومت بسیج سپاه زمینه این بازگشت به خدمت فراهم میشود.
در نامهای که در تاریخ ۲۶ فروردین ۸۲ از سوی سرتیپ پاسدار« نصرالله فتحیان» خطاب به فرماندهی نیروی مقاومت بسیج سپاه نوشته میشود، آمده است: «با سلام و احترام، بدین وسیله اوامر صادره سردار جانشین محترم فرماندهی کل سپاه در خصوص برادر فرشاد طولابی مبنی بر تقاضای اعاده به خدمت به شرح ذیل ابلاغ میگردد»:
سردارسیدمحمد حسینزاده حجازی(جانشین فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران)دیداربارهبری.
بسمه تعالی
«سردار حجازی! با توجه به اینکه ایشان(فرشادطولابی) عفو شده است و رییسجمهور محترم نیز کتبا از ایشان گذشت کردهاند. با توجه به مشکلاتی که دارند و سوابق درخشان گذشتهاش، دستور فرمایید به خدمت بازگردد. شایسته است دستور فرمایید ضمن اقدام مقتضی نتیجه را به این دفتر ارسال نمایند.»
پاسخ به این درخواست در پایین نامه به تاریخ خرداد ۸۲ اینگونه پاراف شده است: «با نظر مساعد راهکار را در کمیسیون مورد بررسی قرار دهید و اقدام ممکن صورت گیرد.»
بنابر این نامه درخواست طولابی برای بازگشت به کار با نظر مساعد مسوولان رده بالای سپاه ممکن میشود و فرشاد طولابی به کار سابق خود بازمیگردد. یکی از نکات مهم در این نامه اشارهای است که به سوابق درخشان فرشاد طولابی میشود.
بسیاری از فعالان رسانهای اصولگرا، پس از انتشار گفتگو با طولابی، او را فردی به هم ریخته، دارای مشکلات روانی جدی و شخصیتی بیاهمیت در نیروی سپاه معرفی کردند. در حالی که در توصیفی که جانشین فرماندهی کل سپاه از او دارد، طولابی «فردی با سوابق درخشان خدمتی» معرفی میشود.
در واقع باید دید زمینههای وقوع یک چنین رفتارهای افرطی چه بوده است؟
پیگیریهای مستند حاکی است که سید محمد خاتمی، درخواست رسمی برای عفو طولابی را مطرح میکند. اصل نامه معاونت حقوقی رییسجمهوری که در اختیار ما قرار گرفته و سایر اسناد و مدارک مرتبط با این پرونده، نشان میدهد که ریشه اصلی عفو طولابی از اتهامات سنگین نیز همین نامه بوده است.
در اصل نامه مرتبط با سید محمد خاتمی کهدر اصل نامه مرتبط با سید محمد خاتمی که «محمد کمال عاصمی»(مشاور و رییس دفتر معاونت حقوقی و امور مجلس رییسجمهوری) در تاریخ ۱۵ مرداد سال ۸۰ آن را به دادسرای نظامی تهران ارسال کرده، آمده است: «با سلام- بدینوسیله اعلام میدارد، مقام محترم ریاستجمهوری (سید محمد خاتمی) از پاسدار رسمی آقای فرشاد طولابی شکایتی نداشته و رضایت خود را از نامبرده اعلام فرمودهاند.» نامهای که در تاریخ بهمن ماه ۸۱ با پاراف رسمی اصل نامه مورد تایید دفتر چهارم دادسرای نظامی تهران قرار میگیرد.
در کنار این نامه، اسناد و نامههای دیگری نیز در این زمینه در اختیار روزنامه اعتماد قرار دارد که به دلیل محرمانه بودن از انتشار آنها خودداری میکند. اما بهطور کلی نامه دفتر سید محمد خاتمی رییسجمهور وقت در خصوص عفو فرشاد طولابی نه تنها عین واقعیت است، بلکه بر اساس اسناد رسمی، خاتمی به خانواده طولابی نیز کمک مالی کرده است.
ادامه مصاحبه محافظ رئیس جمهورخاتمی:
فرشادطولابی: از سال ۱۳۷۶ و ۱۳۷۷ بود که تقابل فکری و عملی من با جریان اصلاحات آغاز شد. این تنفر و تقابل بسیار هم شدید بود. در آن سالها احساس کردم انحرافات جدی در ساختار اجرایی در حال وقوع است. تصور میکردم مهرهچینیهایی با اهداف خاصی در حال انجام است.
هاشمی رفسنجانی (خلیفه بنی امیه)
محافظ خاتمی: در آن ایام من آقای «هاشمی رفسنجانی را نماد اُمویت دوران جدید می دانستم» تصورم این بود که این جریان برای به دست گرفتن ساختارهای قدرت تلاش میکند. آقای خاتمی هم بعد از هاشمی با شعار اصلاحطلبی و توسعه روی کار آمد و به تعبیر من تکمیلکننده پازلی بود که آقای هاشمی رفسنجانی برنامهریزی کرده بود. مثلا تلاش میکرد وزارت اطلاعات را تحت سیطره بگیرد. سپس مجلس را هم با حضور جبهه مشارکت و آقای کروبی در اختیار گرفتند و حتی برنامهریزی برای نفوذ در سپاه هم در آن زمان آغاز شد.
اعتماد: به هر حال بیش از ۲۰میلیون ایرانی به آقای خاتمی رای داده بودند تا تغییراتی را در نظام حکمرانی اعمال کند. طبیعی بود که ایشان کابینه (از جمله وزارت اطلاعات و...) را بچینند، ترکیب مجلس پنجم و ششم هم با رای مردم شکل گرفت. آیا تلاش قانونی برای کسب قدرت و پاسخگویی به مطالبات مردم ایرادی دارد؟
وقتی انتخابات سال ۱۳۷۶ پیش آمد، خانم «عفت مرعشی»(همسر آقای هاشمی) اعلام کردند هاشمیرفسنجانی، سید محمد خاتمی را رییسجمهور کرده. تدابیری که آقای هاشمی اتخاذ کرد، کک تقلبی که به جان مردم انداخت، سخنرانی که در نمازهای جمعه داشتند و... باعث شد تا نام خاتمی از صندوقهای رای بیرون بیاید. در حالی که ناطق نوری و خاتمی دو روی یک سکه بودند. هر دو هم دو انگشتر انگشت آقای هاشمی بودند. در کل متوجه شدم خاتمی به دنبال استحاله نیمه تند انقلاب و مبانی نظام هستند.
شما در آن زمان در سپاه لرستان خدمت میکردید چرا از خاتمی گلایه داشتید؟
بله، آقای خاتمی میگفت: «ما که نمیتوانیم دور آسمان دیوار بکشیم تا امواج ماهواره نیاید. ما باید به فکر مصونیت باشیم، نه ممنوعیت. باید کاری کنیم که جوان ایرانی دنبال لاابالیگری نرود.» ظاهر صحبتها ایرادی ندارد، اما اگر به لایههای عمیقتر موضوع دقت شود، ایرادات نمایان میشود، چرا که حوزه متافیزیک شبیه فیزیک انسان نیست.
مگر در دهههای بعد مسوولان توانستند جلوی رشد ماهواره، اینترنت، فضای مجازی و... را بگیرند؟
به هر حال بحث اینترنت ملی و محدودسازیهای اخیر بحث خوبی است.
درباره شرایطی که منجر به این تصمیم شد، توضیح میدهید؟
پس از اینکه متوجه خطرات فراوان اصلاحطلبی برای کشور شدم، سال۱۳۷۷ نامهای ناشناس به آقای خاتمی ارسال کرده و در آن صریحا ایشان را خطری برای مملکت خطاب کردم و او را مرید شیطان دانستم. در آخرین جمله این نامه هم تاکید کردم: «یقین بدانید اگر تا به حال برای خاتمه دادن به حیات دنیویتان اقدام نکردهام به این دلیل بوده که هنوز ایشان را امیدوار به اصلاح میدانم.» در غیر این صورت این تهدید را مقید کردم به بقا و عدم بقای ایشان. در واقع ایشان را تهدید به ترور کردم.
یعنی شما معتقد بودید سید محمد خاتمی بهرغم تایید شورای نگهبان، رای بالای مردم و تنفیذ رهبری، شایسته حذف فیزیکی و ترور است؟
در مورد بنیصدر هم این مراحل طی شد اما امام خمینی فرمودند اگر شما (بنیصدر) را خطری برای اسلام و کشور بدانم، تنفیذ خودم را پس میگیرم. من هم فکر میکردم در خصوص آقای خاتمی اگر قیدهای شرعی و قانونی صریحا یا قریب به تصریح از بین برود، باید وارد عمل شوم. یعنی اگر مشکلاتی چون حوادث کوی دانشگاه ادامه یابد و مسوولان دولت اصلاحات به جای خاموش کردن آتش اعتراضات، آتش بیار معرکه شوند، برای ترور رییس دولت اصلاحات راسا وارد عمل میشوم.
این نامه در چه تاریخی به دفتر آقای خاتمی ارسال شد؟
فرشادطولابی:در ۳۰ دی ۱۳۷۷ این نامه با نام مستعار «عبدالله فانی» ارسال شد. ۲نسخه از این نامه هم به دفاتر دیگری ارسال کردم تا از نامه من سوءاستفاده نشود.
چه شد که محافظ آقای خاتمی شدید؟
فرشادطولابی:حفاظت سپاه انصار، یکسری نیروی ثابت داشتند و گروهی از نیروها هم متغیر بودند. این نیروهای متغیر را به صورت دورهای از برخی سپاههای استانی تامین میکردند. ماموریتهای یکساله، دو ساله و بیشتر به این نیروهای استانی محول میشد. هر بار هم یکی از استانها این نیروها را تامین میکردند. من در تیمی ۲۰نفره از استان لرستان انتخاب شدم. ابتدا مردد بودم که بروم یا نروم، چون نامه تهدید برای آقای خاتمی فرستاده بودم و نمی دانستم رفتنم به صلاح است یا نه؟
چه شد که تصمیم گرفتید بروید؟درتیم حفاظت ریاست جمهوری
فرشادطولابی:به خاطر اوضاع اقتصادی بدی که داشتم و حضور در این ماموریت اضافهکاری ها و مزایای مالی خاصی داشت و حقوقی ۲ برابری را به دریافتی ام اضافه می کرد، قبول کردم.
فرشادطولابی:در اردیبهشت ۱۳۷۸ عضو تیم حفاظتی آقای خاتمی شدم.
جالب اینجاست در حوزه مسوولیتهایی که سپاه انصار در خصوص حفاظت از مجلس، ریاستجمهوری، قوه قضاییه و... دارد، قرعه حلقه حفاظتی فیزیکی شخص سید محمد خاتمی به نام من افتاد.
البته ابعاد حفاظتی رییسجمهوری شامل حلقه حفاظت فیزیکی و حلقه حفاظت ویژه می شود. من در آن زمان ۳۰سال سن و با درجه سروانی سپاه فعالیت داشتم.
«حلقه فیزیکی» با «حلقه حفاظتی» چه تفاوتی دارد؟
تفاوت حلقه ویژه و حلقه فیزیکی، طول مداومت همراهی با ایشان و گستره تسلط و نزدیکی به ایشان بود.
مسوول تیم حفاظتی ویژه سید محمد خاتمی، «محمد صفوی» بود
و مسوول حلقه فیزیکی ایشان هم آقای «علی اکبر هدیهلو »بودند.
دست بر قضا من در تیم حفاظتی فیزیکی ایشان افتادم و در ماموریتهای داخل شهر و سفرهای استانی همراه ایشان بودم. از نظر مجاورت و اشراف هم در کنار آقای خاتمی بودم. به ایشان بسیار نزدیک بودم و در دسترس من قرار داشتند.
در آن زمان آیا هرگز فرصتی رخ داد تا با آقای خاتمی صحبتی داشته باشید؟
فرشادطولابی:اتفاقا به دنبال این بودم که سر صحبت را با ایشان باز کنم و بگویم آقای خاتمی دنیایی که اینقدر بیارزش است و بدون اینکه بدانی و بفهمی، خداوند اجل را بیخ گوشت میگذارد، آیا بهتر نیست دست از اعمالت برداری.
محافظ رئیس جمهور:من اگر اراده میکردم میتوانستم سید محمد خاتمی را از طریق روشهایی چون مسمومیت، انفجار، اسلحه کمری، قناصه و دورزن و... ترور کنم. اگر بگویم از رگ گردن تا چند کیلومتری میتوانستم ایشان را ترور کنم به گزاف سخن نگفتهام.
آیا هیچوقت به ذهنتان خطور کرد که ایده ترور را عملی کنید. آیا با خودتان درگیری ذهنی داشتید؟
فرشادطولابی:اتفاقا نیروهای حفاظت اطلاعات که بعدها مرا بازداشت کردند، عین این پرسشهای شما را مطرح کردند. گفتم، خیر. خیلی راحت کنار ایشان میایستادم و همراهیاش میکردم. هیچ وقت به چنین فکری نیفتادم. تنها فکری که داشتم، این بود که چطور دست قضا چنین شرایطی را شکل داده است. گاهی اوقات میخواستم به ایشان بگویم من نویسنده نامه تهدید جانیاش هستم، اما سکوت کرده و به دنبال فرصت مناسب بودم.
اعتماد: آیا میدانید دولت آقای خاتمی بهترین آمارهای اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و دیپلماسی را در میان همه دولتهای پس از انقلاب ثبت کرده است.
فرشادطولابی:بله از نظر من اینطور بود. تجربه هم ثابت کرد که شاید درست فکر نمیکردم. در این برهه احساس کردم تحولاتی در حال وقوع است، ۲ماه پس از حضور در تیم حفاظتی ایشان، ماجرای کوی دانشگاه در سال ۱۳۷۸ شکل گرفت.
مقایسه ترورحجت الاسلام میرزارضاکرمانی وحجت الاسلام سیدمحمدخاتمی
در همان اوایل رخداد کوی دانشگاه، یک بار پوستری از عکس «میرزا رضای کرمانی» در بساط دستفروشان روبهروی دانشگاه تهران دیدم.
تصویری که در آن میرزا رضا با غل و زنجیر روی پلهای نشسته و جملهای بالای سر ایشان ثبت شده که میگوید: «این دار را به یادگار نگه دارید. من اولین نیستم و آخرین هم نخواهم بود.»
این پوستر را خریدم و به صورت جدی پیروی نامه قبلی برای آقای خاتمی فرستادم. شماره تلفن مسئول دفتر ایشان را هم پیدا کردم و به نحوی که قابل کشف و ردیابی نباشد، تماس گرفتم که این نامه را به شوخی نگیرند.
شاه عبدالعظیم مناسب ترین مکان برای نروررئیس جمهوربود
اعتماد: پس از سال ۱۳۷۸ است که تصمیم شما برای ترور جدی تر می شود. درست است؟
فرشادطولابی:پس از ارسال پوستر، مرحوم ریشهری، آقای خاتمی را برای کمک به توسعه حرم به شاه عبدالعظیم دعوت کرد.
فرشادطولابی:در این سفر من به عنوان محافظ همراه آقای خاتمی بودم.
برای خود من این سفر طنز ذهنی بود. با خودم میگفتم، از یک طرف نامه تهدید به ترور برای ایشان فرستادم، از سوی دیگر هم پوستر میرزا رضای کرمانی را دادهام، حالا همراه ایشان به محل ترور ناصرالدینشاه (حرم عبدالعظیم) آمدهام، به نظرم بهترین مکان برای ترور بود. وقتی متوجه پروژه برخی افراد و جریانات برای به آشوب کشاندن کشور شدم، انگیزهام برای ترور بیشتر شد. افرادی مانند عبدالله نوری، موسوی لاری، تاجزاده و...مقابل دانشگاه تهران میرفتند و بر آتش مشکلات میافزودند.
اتفاقا بررسیهای دقیقآماری نشان میدهد با تدابیر وزارت کشور دولت اصلاحات مهار رخداد اعتراضی کوی دانشگاه بهرغم اینکه وسعت بسیاری داشت به نسبت رخدادهای اعتراضی 96، 98 و1401 بسیار معقولتر و با تلفات کمتر انجام شد.
پشت صحنه جمعآوری رخدادهای اعتراضی کوی دانشگاه خود آقای خاتمی بودند. برخی اصلاحطلبان که به دنبال عبور از خاتمی بودند، میخواستند از ایشان سوءاستفاده کنند.
فرشادطولابی:در این زمان اتفاقات مشکوکی در حول و حوش زندگی من رخ داد.
اتفاقات مشکوکی که فکر میکردید برای شما رخ داده، چه مواردی بودند؟
نامه تروریست(فرشادطولابی) به ائمه جمعه
فرشادطولابی:چند گلوله کلاشینکف و مقداری تی انتی(TNT) و... تعدادی رونوشت نامه که طی سالهای ۱۳۷۶ و ۱۳۷۸ برای ائمه جمعه و نمایندگان و سایر مسوولان فرستاده بودم را جایی در کوه در خرمآباد پنهان کرده بودم.
این نامهها را با دستگاه کپی محل خدمتم در خرمآباد آماده میکردم. البته بعدها دادسرای نظامی ۷۵هزار تومان بابت این کپیها از من گرفت.
این اقلام گم شدند و من نگران شدم. احساس میکردم زبالههای منزل من کنکاش میشود. مسائل مشکوک دیگری هم اتفاق افتاده بودند که باعث هراس من شده بودند. اینجا بود که به دو دلیل از طریق حفاظت اطلاعات بیت تلاش میکردم، رهبری را ببینم. یکی اینکه پس از استغاثهای که به امام زمان داشتند، خون گریه کردم و میخواستم با ایشان صحبت کنم. دومین موضوع هم مربوط به ترور آقای خاتمی بود.
در آن زمان مسوول حفاظت ایشان شخصی به نام «سردار باقر »بودند، از ایشان خواستم اجازه دیدار را بدهند. حریف ایشان نشدم و ایشان گفتند ابتدا باید به من بگویی. ماجرا را برای ایشان شرح دادم. گفت من این اختیار را ندارم باید از فرد دیگری کسب تکلیف کنم.
یا هیچوقت درباره نحوه ترور خاتمی فکر کردید؟
فرشادطولابی:در سالهای بعد که حفاظت اطلاعات دستگیر شدم، از من سوال کردند که اگر قرار بود چنین اقدامی کنی، چگونه و چه نوع این کار را میکردی؟
تروریست (فرشادطولابی)چگونه میخواست رئیس جمهور(خاتمی) راترورکند؟
فرشادطولابی:برای من تفاوتی نداشت، اما زیباترین نوع ترور برای من این بود که «خاتمی را بغل کنم و با خودم منفجر کنم» تا بگویند این فرد چقدر باور به این مساله داشت. در نامهای هم که به خاتمی نوشتم، گفتم که میآیم و شما را با خود به محکمه عدل عدالت میبرم.
اعتماد:در مراحل بعدی شما دستگیر شدید و مشکلات فراوان را تجربه کردید.
فرشادطولابی:در چتر اطلاعاتی قرار گرفتم، دستگیر شدم و در دادسرای نظامی ۱۸ماه بازجوییهای گستردهای را تجربه کردم. دو سال و نیم جنبههای قضایی و انتظامی را پشت سر گذاشتم تا اینکه آزاد شدم. مسوولان حفاظت به دنبال این بودند، متوجه شوند که آیا من ذیل یک تیم فعالیت دارم یا اینکه قصد ترور سایر مدیران و مقامات کشور را دارم یا نه؟
کمک مالی خاتمی به قاتلس
اعتماد:ظاهرا آقای خاتمی هم در آزادی شما نقش داشتند؟
فرشادطولابی:بله پس از اینکه آقای خاتمی متوجه این ماجرا میشوند، فردی را مامور میکنند که از جانب ایشان اعلام کند، شکایتی از من ندارند. این نامه عامل اصلی آزادی من بود. طی سالهای گرفتاری و زندان بودنم، همسر و فرزندانم شرایط نابسامانی را از نظر مالی داشتند،
فرشادطولابی:زمانی که درزندان بودم، آقای خاتمی ۵۰۰ هزار تومان برای خانواده من ارسال کردند که بسیار به کار آنها آمد و با اعلام رضایتشان زمینه آزادی مرا فراهم کردند.
توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر: قیمت دلار:۳۵۰۰تومان وقیمت سکه ۲۰۰هزارتومان بود.
اعتماد:یعنی همان فردی که قصد ترور او را داشتید، باعث و بانی آزادی شما شد!؟
فرشادطولابی:بله، متاسفانه رفتار مناسبی با من و خانوادهام صورت نگرفت. از همسر اولم جدا و مجبور شدم تنها خانهام را به عنوان مهریه به همسر دومم منتقل کنم. پس از ماجرایی که در سالهای ۱۳۷۷ و ۱۳۷۸برای من رخ داد، سرنوشت روی تاریک خود را به من نشان داد. امروز پسر بزرگم با مشکلات فراوانی دست به گریبان است و از من گلایه میکند که چرا به فکر آینده او نبودهام.
روزنامه اعتماد: امروز هم درباره اصلاحطلبان همانگونه میاندیشید که ۳دهه قبل فکر میکردید؟
فرشادطولابی:بحرانی در کشورمان از ابتدای انقلاب داریم که من اسم آن را بحران مبناها میگذارم. بسیاری از مشکلات مملکت ما ناشی از نداشتن مبناهاست. انگار که موضوعات سیال رها میشوند و هر کسی میتواند تعریف خاص خود را از گفتمانها ارایه کند. بسیاری از مفاهیم اگر سیال رها شوند، خطرناک میشوند و افراط به وجود میآورند. ماجرای تصمیم من برای ترور آقای خاتمی هم از چنین بستری بیرون آمده است.
روزنامه اعتماد: در پایان اگر صحبتی باقی مانده بفرمایید.
قاتل ناکام درآرزوی دیداربا صیدش رادارکه حلالیت بطلبد
فرشادطولابی:از شما و مخاطبان شما ممنونم، امیدوارم هیچ فرد و جریاناتی به مرض تندروی و افراط دچار نشود. اما بسیار علاقهمندم آقای خاتمی را ملاقات کرده و از ایشان حلالیت بطلبم، به خاطر زحماتی که برای آزادی من کشیدند از ایشان قدردانی کنم.
اعتماد: امروز که قصد ترور ایشان(حجت الاسلام سیدمحمدخاتمی) را ندارید؟
فرشادطولابی: ممکن است با دیدگاههای ایشان مخالفتی داشته باشم، اما ترور را راه مناسبی نمیدانم. امروز به گفتوگو و تعامل اعتقاد پیدا کردهام.
اعتماد:فکر نمیکنید همین که شما (به عنوان فردی که به دنبال ترور بوده) به دنبال تعامل و گفتوگو هستید، برای گفتمان اصلاحات و شخص سید محمد خاتمی یک پیروزی باشد. مگر هدف گفتمان اصلاحات غیر از این است؟
فرشادطولابی:انشاءالله که همینطور است. لطفا اگر میتوانید زمینه ملاقات میان من و آقای خاتمی را فراهم کنید...
طولابی در جریان گفتگو به سخنرانیهای سال ۷۵ برخی چهرهها و افراد تاثیرگذار اشاره میکند، سخنرانیهایی که به نوعی میتوان آنها را تئوریزه کردن خشونت قلمداد کرد و «اعتماد» در آینده بخشی از آنها را اطلاعرسانی خواهد کرد.
توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:واکنش کیهان به افشاگری فرشادطولابی: خنثی کردن نقشه ترور خاتمی توسط مدیر مسئول کیهان بدجوری برخی از مدعیان اصلاحات و مخصوصاً یار غار یکی از مفسدان اقتصادی را عصبانی کرده است و از عامل ترور که بیچاره دهها مشکل دارد سوءاستفاده کرده و یک مشت دروغ به او دیکته کردهاند!.
علت افشاگری فرشادطولابی بعداز۲۳ سال؟
کیهان (۲۹ فروردین ۱۴۰۲)نوشت:خاطرات تازه منتشرشده هاشمی رفسنجانی نکاتی درباره نقشه ترور محمد خاتمی در دوران ریاست جمهوری وی دارد که روایت کامل آن اتفاق و نحوه خنثی شدن آن را مدیرمسئول روزنامه کیهان(درمصاحبه بافارس) تشریح کرده است.
به گزارش فارس،، روزنامه شرق در روزهای پایانی سال ۱۴۰۱ خاطرهای از مرحوم هاشمی رفسنجانی در سال ۱۳۷۹ را منتشر کرد که در آن به نقشه ترور آقای خاتمی توسط یکی از محافظانش اشاره شده است.
درخاطره آیتالله هاشمی( ۰۴ بهمن ۱۳۷۷) آمده است: «پیش از ظهر دکتر حسن روحانی (دبیر وقت شورای عالی امنیت ملی) آمد. دو ساعتی درباره مسائل مهم کشور و انقلاب مذاکره کردیم. ایشان از قول آقای« علی ربیعی»(مسئول اجرایى دبیرخانه شوراى عالى امنیت ملی و عضو کمیته پیگیرى قتلهاى زنجیره ای)بانام مستعار»عباد» گفت یکی از محافظان آقای خاتمی، قصد ترور ایشان را داشته و دستگیر شده است. میگویند به خاطر مشاهده جریانهای غیراسلامی و عدم قدرت و تحلیل وضع موجود، به این فکر افتاده و از یکی از مراجع هم سؤال کرده است. گرچه ایشان، او را نصیحت کرده که این افکار را از سر بیرون کند ولی او منع را نفهمیده است».
از آنجا که پیش از این در برخی محافل درباره نقشه ترور آقای خاتمی و نقش حسین شریعتمداری در خنثی کردن این نقشه گزارش و مطالبی مطرح شده بود، به سراغ مدیرمسئول کیهان رفتیم و از وی خواستیم چگونگی آن ماجرا را برای اطلاع بیشتر مردم و ثبت در تاریخ مطرح کند. شریعتمداری ابتدا مایل نبود در این باره صحبت کند ولی در مقابل اصرار خبرنگار ما و این که توضیح ماجرا میتواند عبرتانگیز باشد، به درخواست فارس پاسخ مثبت داد.
شریعتمداری گفت: روایت مرحوم هاشمی رفسنجانی که در روزنامه شرق و برخی از سایتها و خبرگزاریها از قول ایشان نقل شده است، صحت دارد ولی تمام ماجرا نیست و به قول «کلیم کاشانی» «اول و آخر این کهنه کتاب افتاده ست»؛ اما آن ماجرا اینگونه بود:
«آخر شب بود که آقای طالقانی، مسئول دفتر اینجانب با بنده تماس گرفت و گفت: یکی از برادران اصرار دارد که حتماً امشب با شما ملاقات داشته باشد. میگوید کار بسیار مهمی دارد و پای یک مسئله حساس در میان است و هرچه به او اصرار میکنم که موضوع را مطرح کند و یا لااقل اشارهای به آن داشته باشد، قبول نمیکند و فقط اصرار میکند که یک مسئله سرنوشتساز است که باید حتماً همین امشب با فلانی (شریعتمداری) در میان بگذارم. بالاخره قرار شد صبح فردا ساعت ۷ به دفتر بیاید. فردا صبح به کیهان آمد و از آنجا که احتمال میدادیم قصد سوئی داشته باشد، قرار شد در اتاق بنده نیمهباز باشد و آقای طالقانی صحنه را زیر نظر بگیرد و آقای میرزاباقی که از برادران سپاه حفاظت بود نیز پشت در به حالت آماده حضور داشته باشد. بعد از تعارفات معمول و حال و احوال، در حالی که صدایش را پایین آورده بود گفت: من طولابی هستم و از محافظان حلقه دوم
(یا سوم) آقای خاتمی رئیسجمهور هستم و میتوانم در یک فرصت مناسب به سمت ایشان شلیک کرده و کارش را بسازم! (ظاهراً همین تعبیر را به کار برد). شدیداً یکّه خوردم ولی سعی کردم به روی خودم نیاورم تا رشته سخنش را قطع نکند و از پشت صحنه احتمالی ماجرا و میزان جدی بودن آن باخبر شوم و چنانچه واقعاً توطئهای در میان است برای خنثیکردن آن چارهای بیندیشیم.
پرسیدم چرا چنین تصمیمی گرفتهای؟! گفت: آقای خاتمی به انقلاب ضربه میزند و افکار منحرفی دارد و ....! به بهانهای برای چند لحظه از اتاق خارج شدم تا از آمادگی برادرانم، طالقانی و میرزاباقی مطمئن شوم. دیدم که هردو برادر کاملاً آماده و گوش به زنگ هستند. بعد از چند لحظه به دفترم بازگشتم. آرام و خونسرد نشسته بود. از او پرسیدم آیا موضوع را با کسی در میان گذاشتهای؟ گفت: در قم نزد یکی از آقایان رفتم ولی با نظرم موافق نبودند. پرسیدم تصمیم خودت است و یا کسان دیگری به شما پیشنهاد کردهاند؟ جواب داد: خودم این تصمیم را گرفتهام ولی منظور شما از دیگران چه کسانی است؟! گفتم مثلاً افرادی که دقیقاً آنها را نمیشناسی و با آنها تماس یکطرفه داری یعنی آنها با تو تماس میگیرند ولی تو نمیتوانی هر وقت خواستی با آنها تماس بگیری! قصدم این بود که ببینم آیا از جانب سرویسهای اطلاعاتی بیگانه تحریک شده است یا نه! زیرا عوامل سرویسهای بیگانه برای اینکه در صورت دستگیری طرف، ردپایی از آنها باقی نباشد، تماسهایشان یکطرفه است. پاسخش به این سؤال منفی بود و باز پرسید چرا این سؤال را میکنید؟ گفتم برای اینکه ترور آقای خاتمی خواسته و آرزوی اسرائیل است. شوکه شد و گفت: یعنی مرا عامل اسرائیل میدانید؟! گفتم تصمیمی که در پی آن هستی، خواسته بیچون و چرای دشمنان اسلام و انقلاب و مخصوصاً آمریکا و اسرائیل و انگلیس است... حرفهای دیگری از همین دست نیز رد و بدل شد و با ناامیدی آمیخته به عصبانیت خداحافظی کرد و رفت.بلافاصله موضوع را با مسئولان سپاه انصار در میان گذاشتیم تا او را تحت نظر بگیرند و ضمن پیشگیری از نقشه شومی که در سر داشت، پشتصحنه ماجرا و افرادی که احتمالاً با او در رابطه بودند را نیز شناسایی کنند. برادران سپاه انصار ضمن پیشگیری از حضور او در تیم حفاظتی آقای خاتمی و انجام بررسیهای دقیق اطلاعاتی او را بازداشت کردند و...»
مقایسه آرای روسای جمهور ایران
انتخابات ریاست جمهوری
دوره انتخابات | نام رئیسجمهور | تاریخ برگزاری انتخابات | میزان آرا | درصد آرا | |
دوره اول | سیدابوالحسن بنیصدر | ۵ بهمن ۱۳۵۸ | ۱۰ میلیون و ۷۵۳ هزارو۷۵۲ رای | ۷۵ درصد | |
دوره دوم | محمدعلی رجایی | ۲مرداد ۱۳۶۰ | ۱۲ میلیون و۷۷۰ هزارو۵۰ رای | ۹۰ درصد | |
دوره سوم | سیدعلی خامنهای | ۱۰ مهر ۱۳۶۰ | ۱۵ میلیون و ۹۰۵ هزارو۹۸۷ رای | ۹۵ درصد | |
دوره چهارم | سیدعلی خامنهای | ۲۵ مرداد ۱۳۶۴ | ۱۲ میلیون و ۲۰۵ هزارو۱۲ رای | ۸۵ درصد | |
دوره پنجم | اکبر هاشمیرفسنجانی | ۶ مرداد ۱۳۶۸ | ۱۵ میلیون و ۵۵۰ هزارو۵۲۸ رای | ۹۴ درصد | |
دوره ششم | اکبر هاشمیرفسنجانی | ۲۱ خرداد ۱۳۷۲ | ۱۰ میلیون و ۵۶۶ هزارو۴۹۹ رای | ۶۳ درصد | |
دوره هفتم | سیدمحمد خاتمی | ۲خرداد ۱۳۷۶ | ۲۰ میلیون و ۱۳۸ هزارو۷۸۴ رای | ۶۹ درصد | |
دوره هشتم | سیدمحمد خاتمی | ۱۸ خرداد ۱۳۸۰ | ۲۱ میلیون و ۶۵۹ هزارو۵۳ رای | ۷۷ درصد | |
دوره نهم | محمود احمدینژاد | ۲۷ خرداد ۱۳۸۴ | ۱۷ میلیون و ۲۴۸ هزارو۷۸۲ رای | ۶۳ درصد | |
دوره دهم | محمود احمدینژاد | ۲۲ خرداد ۱۳۸۸ | ۲۴ میلیون و ۵۲۷ هزارو۵۱۶ رای | ۶۴ درصد | |
دوره یازدهم | حسن روحانی | ۲۴ خرداد ۱۳۹۲ | ۱۸ میلیون ۶۱۳ هزارو۳۲۹ رای | ۵۰.۷۱ درصد |
انتخابات دوره یازدهم ریاست جمهوری
نتایج نهایی انتخابات دوازدهمین دوره ریاست جمهوری اسلامی ایران: ۲۹
۲۹اردیبهشت۱۳۹۶
مجموع کل آرا ماخوذه: ۴۱,۲۲۰,۱۳۱
حسن روحانی ۲۳,۵۴۹,۶۱۶
سید ابراهیم رئیسی ساداتی ۱۵,۷۸۶,۴۴۹
سید مصطفی آقا میرسلیم 478,215
سیدمصطفی هاشمی طبا 215,450
میزان مشارکت ۷۳درصد
توضیح :همزمان باانتخابات ریاست جمهوری(دوره12)،انتخابات شورای شهر(دوره پنجم)بود
آرای مردم مشهد که آقای رئیسی تولیت آستان قدس رادارد
از یکهزار و 534 شعبه اخذ رأی درمجموع یکمیلیون و 626 هزار و 315 رأی صحیح شمارش شد، رئیسی با 903 هزار و 451 رأی نفر اول، روحانی با 688هزار و 574 رأی نفر دوم، این انتخابات در شهرستان مشهد هستند.
انتخابات ریاست جمهوری دوره سیزدهم
ردیف | نام کاندیدا | میزان رأی | درصد |
۱ | سید ابراهیم رئیسی | ۱۷ میلیون و ۹۲۶ هزار۳۴۵ | ۶۱.۹۵ |
۲ | محسن رضایی | ۳ میلیون و ۴۱۲ هزار۷۱۲ | ۱۱.۷۹ |
۳ | عبدالناصر همتی | ۲میلیون و ۴۲۷ هزار۲۰۱ | ۸.۳۸ |
۴ | سید امیرحسین قاضیزاده هاشمی | ۹۹۹ هزار۷۱۸ | ۳.۴۵ |
آراء سفید و باطله | ۳ میلیون و ۷۲۶ هزار۸۷۰ | ۱۲.۸۸ | |
کل آراء مأخوذه | ۲۸میلیون و ۹۳۳ هزار و ۴ نفر | ۴۸.۸ |
سیزدهمین دوره انتخابات ریاستجمهوری بههمراه ششمین دوره انتخابات شوراهای شهر و روستا، روز گذشته در سراسر کشور برگزار شد.