«بجای رفتن به آنتالیا به مکه ومدینه بیایید،مراکزفحشاء ، قمارخانه ها ،کنسرت های رکیک دراینجا فراهم است»(حجتالاسلام قاسمیان)داوربرنامه محفل در«شهرمدینه»(عربستان سعودی) بازداشت شد./۰۵ خرداد ۱۴۰۴
حجت الاسلام غلامرضا قاسمیان ازعربستان اخراج شد ۲ ذیحجه ۱۴۴۶(۸ خرداد ۱۴۰۴)
ساعاتی پس از انتشار این کلیپ در فضای مجازی بهویژه رسانههای ایران،پلیس عربستان این زائر حج را دستگیر کردند.
توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:«حجتالاسلام غلامرضا قاسمیان» در«مدینه»،ویدئویی راضبط می کند،فیلمبردارسعی می کند«یک زن» که مجهز به «کوله پشتی» است ولباس بلندی پوشیده واما تا«زیرزانوان» راپوشانده را رویش «زوم»بکند،واین صحنه را چندین بار جابجامی کند که با این تصویرنشان دهدکه اینجا با مراکز فحشای«آنتالیا»فرقی ندارد! اما بنظرمی رسدکه این حاج آقا(داور محفل انس باقرآن)تاحالا «آنتالیا»نرفته باشد ویا حتی فیلمها وتصاویر «سواحل آنتالیا» را بادقت ندیده باشد که تفاوت اززمین تاآسمان است،«درآنتالیا،بعضی اززنان درکنارساحل ،لباسشان فقط یک تکه کوچک است...»
«علت بازداشت حجت الاسلام قاسمیان درعربستان»
«مقایسه مراکزفحشای آنتالیا با مکه ومدینه»:بهجای رفتن به«آنتالیا»(ترکیه)به «مکه و مدینه» سفر کنید و کاسبان قبله شرایط خوبی از جمله قمارخانهها و «مراکز فحشاء» و کنسرتهای رکیک فراهم کردهاند..حجت الاسلام قاسمیان(برنامه محفل)بازداشت شد ۰۵ خرداد ۱۴۰۴.
«متن ویدیوی ضبط شده توسط حجت الاسلام دکترغلامرضا قاسمیان درشهرمدینه عربستان سعودی»
ترجمه آیه ای که حجت الاسلام قاسمیان مراکز فحشای مکه ومدینه را به آن استنادکرد:همانا کسانى که کفر ورزیدند و (مؤمنان را) از راه خدا و مسجدالحرامى که آن را براى همهى مردم، ساکنان مکّه و یا (زائران) بادیهنشین مساوى قرار دادیم بازمىدارند (گرفتار قهر ما خواهند بود) وهر کس در مسجدالحرام اراده انحراف وظلم کند، ما به او عذاب دردناک مىچشانیم./آیه ۲۵ سوره حج
امام صادق(ع)درتفسیراین آیه می فرماید: هر کس غیر خدا را در مسجد الحرام پرستش کند یا غیر اولیاى خدا را متولی آن مکان بگیرد پس او دچار ظلم و الحاد شده است.
إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا وَیَصُدُّونَ عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ وَالْمَسْجِدِ الْحَرَامِ الَّذِی جَعَلْنَاهُ لِلنَّاسِ سَوَاءً الْعَاکِفُ فِیهِ وَالْبَادِ ۚ وَمَنْ یُرِدْ فِیهِ بِإِلْحَادٍ بِظُلْمٍ نُذِقْهُ مِنْ عَذَابٍ أَلِیمٍ
بهجای رفتن به (آنتالیا)به (مکه و مدینه) سفر کنید و کاسبان قبله شرایط خوبی از جمله قمارخانهها و (مراکز فحشا) و کنسرتهای رکیک فراهم کردهاند..حجت الاسلام قاسمیان(برنامه محفل)بازداشت شد ۰۵ خرداد ۱۴۰۴
شهرآنتالیا(ترکیه)
آنتالیا
توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:مادعامی کنیم که هرچه زودتر این روحانی دوست داشتنی آزادشود واما شاید ایشان به ترکیه سفرکند توسط پلیس ترکیه بازداشت شود،بعلت اتهامات مراکزفحشاوفساددرکشور مسلمان همسایه.
اگریک زائرعربستانی به شهرمشهد برای زیارت امام هشتم می آمدو با «پس زمینه یک خانمی که حجاب درست وحسابی نداشته با حرم امام رضا»،ضبط می کرد ودرسانه ها منتشرمی کرد،مسئولین امنیتی ایران چه برخوردی به اومی کردند؟
اخراج حجت الاسلام قاسمیان از عربستان سعودی
«حاجی متوهم مکه»(حجت الاسلام غلامرضا قاسمیان)بعدازبازداشت درمدینه از عربستان اخراج شد،به تهران دیپورت شد./ پنجشنبه ۸ خرداد ۱۴۰۴
واما نمیدانیم که این «حاجی که مکه ومدینه را همچون مراکز فحشاء وقمارخانه های وکازینوهای آنتالیا می داند»،چرا همفکرانش به گردنش «دسته گل»آویخته اند!«مگرکسی که از کنسرت های رکیک وقمارخانه برمی گردد،شایسته دسته گل است!»
این درحالی است که «امیرالحاج ایران»(حجت الاسلام عبدالفتاح نواب) روز سهشنبه ۶ خرداد ۱۴۰۴درجمع زائران ایرانی درمکه گفت: انتشار کلیپی از یکی از روحانیون کشورمان در فضای مجازی طی ۲۴ ساعته اخیر گفت:ماازکشورعربستان سعودی رضایت داریم، با توجه به شناختی که من از این کشور به واسطه سالها توفیق خدمتگزاری در عمره و حج دارم،«وقتی این صحبتها را شنیدم شگفت زده شدم و نباید چنین سخنانی گفته میشد»،در رابطه با میزبانی این کشور برای زائران هم میبینیم که هر سال قدمهای بیشتری برداشته میشود و خدمات بیشتری به زائران ارائه میشود که بخشی از آنها با سرمایه گذاری خود این کشور است.
وی با اشاره به «همسایگی ایران با ۱۵ کشور» گفت که هر کدام از این کشورها نوع خاصی از حکومت را دارند؛ بعضی با پادشاهی، بعضی با جمهوری و بعضی هم به نحو دیگری اداره میشوند و سیستم حکمرانی هر کشوری هم برای خودشان محترم است؛ لذا ما معتقدیم که هر حاکمیتی اگر مبتنی بر رضایت مردمش باشد، محترم است.
نماینده ولی فقیه در امور حج و زیارت گفت :حرفهای این روحانی نظز شخصی خودش است(جمهوری اسلامی ایران این دیدگاه راقبول ندارد) با این حال از مسئولان محترم کشور میزبان انتظار داریم که با توجه به شخصی بودن نگاه این فرد محترم، و به جهت احترام به خدماتی که ایشان به ترویج فرهنگ قرآنی داشته است، اجازه دهند که اعمال حجش را انجام دهد و به کشور بازگردد./ ۶ خرداد ۱۴۰۴
۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۴ مسرور بارزانی، نخست وزیر اقلیم کردستان عراق، در سفر به آمریکا با بعضی ازمقامات آمریکایی ازجمله باخانم«کریستی نوئم»(وزیر امنیت داخلی آمریکا) دیدار و مذاکرات داشته بود
«وزارت نفت عراق» ۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۴ اعلام کرده بود:قراردادهای اخیر میان اقلیم کردستان و دو شرکت آمریکایی «اچکیان انرژی» و «وسترن زاگرس» که در جریان «سفر نخستوزیر اقلیم، مسرور بارزانی، به آمریکا» اعلام شد، «باطل و فاقد اعتبار» هستند، زیرا بدون مجوز دولت فدرال منعقد شدهاند.
اعتراض بغداد به قرارداد نفتی اقلیم کردستان با شرکتهای آمریکایی(بدون هماهنگی بادولت مرکزی)
شکایت دولت مرکزی عراق از «اقلیم کردستان عراق» بهدلیل «قرارداد نفتی با شرکتهای آمریکایی»(بدون هماهنگی با دولت فدرال عراق).
میدان نفتی تقتق در استان اربیل اقلیم کردستان عراق
۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۴ «مسرور بارزانی»(نخست وزیر اقلیم کردستان عراق) در سفر به آمریکا بابعضی ازمقامات آمریکایی دیدارهایی داشته ازجمله خانم«کریستی نوئم»(وزیر امنیت داخلی آمریکا)و دراین سفر قراردادهای نفتی با شرکتهای آمریکایی منعقدکرده است.(بدون هماهنگی با دولت مرکزی عراق).
رادیو فردا(۰۵خرداد۱۴۰۴)نوشت:«وزارت نفت عراق شکایتی رسمی علیه دولت اقلیم کردستان به دادگاه ارائه کرده است»، بهدلیل آنکه این «دولت نیمهخودمختار در شمال کشور عراق)، بهطور مستقیم با شرکتهای آمریکایی در حوزهٔ نفت و گاز قرارداد امضا کرده است.
سه منبع مطلع و یک سند رسمی که خبرگزاری رویترز به آن دست یافتهاند، این موضوع را روز دوشنبه پنجم خرداد تأیید کردند.
این اقدام حقوقی تازه، مانعی دیگر در مسیر ازسرگیری صادرات نفت از طریق خط لولهٔ عراق ـ ترکیه ایجاد میکند؛ خط لولهای که از مارس ۲۰۲۳ تا کنون متوقف بوده است.
این شکایت همچنین در حالی مطرح میشود که دولت آمریکا، بهویژه در دورهٔ ریاستجمهوری دونالد ترامپ، برای پیشبرد این پروژهها تلاش کرده بود.
توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:اعتراض بغداد به قرارداد نفتی اقلیم کردستان با شرکتهای آمریکایی(بدون هماهنگی بادولت مرکزی)
نفرسوم سمت راست:«مسرور بارزانی»(نخست وزیر اقلیم کردستان عراق) در سفر خود به آمریکا با خانم«کریستی نوئم»(وزیر امنیت داخلی آمریکا) دیدار و گفتگو کرد.۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۴
وزارت نفت عراق در ۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۴ با صدور بیانیهای اعلام کرده بود که قراردادهای اخیر میان «اقلیم کردستان» و ۲ شرکت آمریکایی «اچکیان انرژی» و «وسترن زاگرس» که در جریان سفر «نخستوزیر اقلیم کردستان عراق»(مسرور بارزانی)، به آمریکا اعلام شد، «باطل و فاقد اعتبار» هستند، زیرا بدون مجوز دولت فدرال منعقد شدهاند.
این دو قرارداد که مجموع ارزش آنها بالغ بر ۱۱۰ میلیارد دلار در طول اجرای پروژهها برآورد شده، شامل توسعهٔ میدانهای گاز «میران» و «توپخانه-کردمیر» در استان سلیمانیه است.
توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:براساس قوانین عراق:رئیس جمهورعراق از اقلیم کردستان انتخاب می شود،«رئیس پارلمان عراق بایداز اهل سُنت باشد» ونخست وزیر از شیعیان.
کتک خوردن رئیس جمهورفرانسه درپایتخت ویتنام
سیلی خانم بریژیت مکرون به صورت همسرش(مکرون) درفرودگاه(هانوی) ویتنام.
مشت
امانوئل مکرون، رئیس جمهور فرانسه، و همسرش(بریژیت مکرون) عصر یکشنبه ۲۵ مه ۲۰۲۵(۴ خرداد ۱۴۰۴)وارد «هانوی»(پایتخت ویتنام) شدند و سفر سه روزه خود به ویتنام را به دعوت«لونگ کونگ»( رئیس جمهور ویتنام) آغاز کردند.
توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:ویدئویی تکاندهنده نشان میدهد که «همسر امانوئل مکرون»، هنگام ورود به ویتنام ، به صورت شوهرش سیلی میزند.
در این فیلم، خانم «بریژیت مکرون»(همسررئیس جمهورفرانسه) را میتوان دید که قبل از پایین آمدن همسرش از هواپیمای ریاست جمهوری در اواخر روز یکشنبه(۴ خرداد ۱۴۰۴)، به اوضربه میزند و باعث میشود که او قبل از اینکه به خود بیاید و در پایین پلههای هواپیما برای دوربینها دست تکان دهد، کمی عقب برود.
فیلمی که خبرگزاری آسوشیتدپرس عصر یکشنبه(۴ خرداد ۱۴۰۴) در «فرودگاه هانوی» گرفته، نشان میدهد که درِ هواپیمای مکرون باز میشود و او را نشان میدهد.
او برای لحظهای پشت بدنه هواپیما پنهان ماند و مانع از مشاهده هرگونه زبان بدنش شد. سپس این زوج با هم از پلهها پایین آمدند.
دفتر مکرون در ابتدا صحت این فیلم را تکذیب کرد، اما بعداً این حادثه را به عنوان "مشاجره بیضرر" یک زوج توصیف کرد.
یکی از نزدیکان رئیس جمهور به خبرنگاران گفت: "این لحظهای بود که رئیس جمهور و همسرش برای آخرین بار قبل از شروع سفر با شوخی کردن، از فشار روحی رهایی مییافتند."
«همسر مکرون به طرز وحشیانهای به صورت امانوئل مکرون سیلی میزند»
یکی از مقامات الیزه این لحظه را کماهمیت جلوه داد و انکار کرد که مشاجره بین این زوج که از سال ۲۰۰۷ ازدواج کردهاند، نشان میدهد: «این لحظهای بود که رئیس جمهور و همسرش برای آخرین بار قبل از شروع سفر با خندیدن استراحت میکردند.»"It was a moment when the president and his wife were decompressing one last time before the start of the trip by joking around,"
«همسر امانوئل مکرون» ، هنگام ورود به ویتنام درفرودگاه به صورت شوهرش سیلی میزند ۲۵ مه ۲۰۲۵( ۴ خرداد ۱۴۰۴ )
این سفر اولین سفر مکرون به ویتنام از زمان تصدی سمت ریاست جمهوری و پنجمین سفر یک رئیس جمهور فرانسه از زمان برقراری روابط دیپلماتیک دو کشور در سال ۱۹۷۳ است.
سیلی خانم بریژیت مکرون به صورت همسرش(مکرون) درفرودگاه(هانوی) ویتنام
این سفر در حالی انجام میشود که ویتنام و فرانسه به دنبال تعمیق مشارکت جامع استراتژیک خود هستند که در اکتبر ۲۰۲۴ ارتقا یافته و فرانسه را به اولین کشور اتحادیه اروپا تبدیل میکند که چنین روابط سطح بالایی را با ویتنام برقرار میکند.
الیویه بروشه، سفیر فرانسه در ویتنام، در یک نشست مطبوعاتی در ۲۳ مه، در مورد این سفر ابراز خوشبینی کرد و انتظارات برای تقویت همکاری در حوزههای سیاسی، اقتصادی، دفاعی و فرهنگی را برجسته کرد.
فرانسه و ویتنام از ۱۲ آوریل ۱۹۷۳ روابط دیپلماتیک داشتهاند که در سال ۲۰۱۳ به مشارکت استراتژیک و سال گذشته به مشارکت جامع استراتژیک تبدیل شده است. فرانسه پنجمین شریک تجاری بزرگ اروپایی ویتنام است و تجارت دوجانبه در سال ۲۰۲۴ به ۵.۴۲ میلیارد دلار آمریکا رسید که نسبت به سال ۲۰۲۳، افزایشی ۱۲.۹ درصدی را نشان میدهد. فرانسه با ۷۰۰ پروژه فعال به ارزش ۳.۹۵ میلیارد دلار آمریکا، در بین ۱۴۷ کشور سرمایهگذار در ویتنام، رتبه شانزدهم را دارد. ویتنام نیز به نوبه خود، ۲۰ پروژه سرمایهگذاری در فرانسه دارد که مجموعاً ۳۸.۹۳ میلیون دلار آمریکا میشود.
امانوئل مکرون، رئیس جمهور فرانسه (دومین نفر از راست)، همسرش بریژیت مکرون (دومین نفر از چپ)، تو لام، دبیرکل حزب کمونیست ویتنام (راست) و همسرش نگو فونگ لی (چپ) برای صرف ناهار در معبد ادبیات، هانوی، ویتنام، ۲۶ مه ۲۰۲۵، وارد میشوند.
سیلی خانم بریژیت مکرون به صورت همسرش(مکرون) درفرودگاه(هانوی) ویتنام
فرانسه و ویتنام روز دوشنبه در حالی که امانوئل مکرون، رئیس جمهور فرانسه، به دنبال تقویت نفوذ فرانسه در قالب ... از هانوی بازدید میکرد، قراردادی برای خرید ۲۰ هواپیمای ایرباس و چندین پیمان دیگر امضا کردند.
پیشبینی میشود سفر مکرون شامل مذاکرات سطح بالا با رهبران ویتنام برای بررسی فرصتهای جدید همکاری، بر اساس دههها همکاری رو به رشد، باشد.
امانوئل مکرون، رئیس جمهور فرانسه، و همسرش بریژیت مکرون در ۲۵ مه ۲۰۲۵ وارد فرودگاه بینالمللی نوی بای در هانوی میشوند.
امانوئل مکرون، رئیس جمهور فرانسه، روز یکشنبه برای اولین مرحله از سفر خود به جنوب شرقی آسیا وارد ویتنام شد، جایی که او کشورش را به عنوان یک شریک جایگزین قابل اعتماد برای ایالات متحده و چین معرفی خواهد کرد.
یکی از دستیاران رئیس جمهور در یک جلسه توجیهی قبل از سفر گفت: مکرون در طول سفر شش روزه خود - که شامل اندونزی و سنگاپور میشود - بر احترام خود به حاکمیت کشورهای آسیایی که "بین ایالات متحده و چین گیر افتادهاند" تأکید خواهد کرد.
«ماجرای عجیب ازدواج رئیس جمهورفرانسه»
«امانوئل مکرون» ۱۷ ساله عاشق معلم ادبیات ۴۱ سالهاش(بریژیت تروینو) شد!
«خاطرات والدین رئیسجمهور فرانسه»از ازدواج عجیب پسرش»
امانوئل مکرون متولد ۳۰ آذر۱۳۵۶است،همسرش ۲۴ سال از او بزرگتر است.(ازدواج ۲۹سالگی).
مکرون ۳۹ ساله جوانترین رئیس جمهور تاریخ فرانسه است و ازدواج وی با معلم ادبیات دوران مدرسهاش، که ۲۴ سال از او بزرگتر است.
امانوئل ۱۵ساله(دانش آموز دبیرستانی) ،خانم معلم ۳۹ ساله(اولین آشنایی)
«فرانسواز نوژه مکرون»(مادر رئیس جمهور فرانسه)، درباره نحوه مطلع شدن از عشق عجیب پسرش گفت: ما زمانیکه امانوئل تنها ۱۵ سال داشت دردبیرستان ثبت نام کردم.
بعدازمدتی از روی رفتارهایش متوجه شدیم او در مدرسه عاشق یک نفر شده است، اسمش راگفته بود،ابتدا از روی نام فامیلی او تصور میکردیم امانوئل عاشق «دخترِ معلم ادبیاتش»(لورنس) که «با امانوئل همکلاس بود»شده است اما در کمال تعجب از طریق یک دوست خانوادگی متوجه شدیم او عاشق معلمش شده است نه دخترش!.
به معلم پسرم تذکردادم و مدرسه امانوئل را عوض کردم.
«مادر» امانوئل در ادامه گفت: زمانیکه از حقیقت ماجرا اطلاع یافتیم به کلی شگفتزده شدیم. به یاد ندارم هیچگاه «امانوئل» را به بیرون انداختن از منزل تهدید کرده باشیم. بنابراین، فقط «ترجیح دادیم مدرسه او را تغییر دهیم». سپس با خانم معلم«بریژیت» صحبت کردیم تا دیگر قرار ملاقاتی با امانوئل نگذارد.
اما او فقط پاسخ داد«هیچ قولی نمیتوانم بدهم.»
مادر امانوئل مکرون در ادامه گفت: پسر ما در آن زمان فقط ۱۵ سال داشت و پی بردن به علاقهمندی او به معلم ۴۰ سالهاش (سه فرزند بزرگ همسن امانوئل داشت)موضوعی نبود که بتوانیم آن را هضم کنیم.
«ژان میشل مکرون»(پدر رئیس جمهور فرانسه) پزشک و استاد مغز و اعصاب در بیمارستان آموزشی آمیان و مسئول دانشکده پزشکی این شهر و مادرش «فرانسواز نوگِ» پزشک و مشاور امنیت اجتماعی است.گفت: «وقتی از موضوع مطلع شدم برای لحظاتی کنترل خود را از دست دادم و به روی صندلی افتادم»
طلاق معلم مکرون-برای برای ازدواج مجدد با شاگردش
سرانجام در سال ۲۰۰۷ میلادی(۱۳۸۶شمسی)خانم بریژیت از همسرش جدا شد تا بتواند با امانوئل جوان ازدواج کند.
امانوئل مکرون نیز با حمایت مادربزرگش توانست نظر والدین خود را درباره ازدواج با او تغییر دهد. این ازدواج زمانیکه امانوئل و بریژیت هر کدام به ترتیب ۲۹ و ۵۴ سال داشتند، صورت گرفت. امانوئل مکرون در مراسم ازدواج خود رو به سه فرزند «بریژیت» گفت: «مرسی که ما را به عنوان یک زوج غیرمتعارف در کنار خود پذیرفتید!»
«امانوئل مکرون» با «بریژیت تروینو» که ۲۴ سال از او بزرگتر است و در «دبیرستان لا پروویدانس» در «آمیان» معلم او بوده ازدواج کرده است. این زوج نخستین بار وقتی ماکرون ۱۵ ساله و شاگرد او بود عاشق همدیگر شده بودند، ولی مکرون در ۱۷ ساله عقدکردند.
والدین او ابتدا سعی کردند با فرستادن او به پاریس برای اتمام سال آخر مدرسه این زوج را از هم جدا کنند چرا که فکر میکردند جوانی او این رابطه را نامناسب کرده، ولی این زوج پس از فارغالتحصیلی او با هم ماندند و در سال ۲۰۰۷ ازدواج کردند.
این زوج هم با سه فرزند تروینو از ازدواج قبلیش زندگی کردند.
به گفته فرزندان بریژیت، آنها در طول این ده سال زندگی شادی را در کنار یکدیگر سپری کردهاند و تصمیم گرفتهاند فرزند جدیدی به دنیا نیاورند.
توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:خانم معلم«بریژیت» درسال ۱۳۷۳ باشاگردش«امانوئل» عقدکرد درحالیکه هنوز طلاق نگرفته بود وبعد۱۳سال موفق به طلاق شد!
امانوئل مکرون ۳۹ ساله به عنوان هشتمین رئیس جمهوری پنجم فرانسه (بیست و پنجمین رئیس جمهوری) جانشین «فرانسوا اولاند» سوسیالست می شود و سکان هدایت این کشور را در دست می گیرد.
والدین رئیسجمهور فرانسه درمراسم تحلیف پسرشان.
ژان میشل مکرون، پدر امانوئل مکرون، رئیس جمهور فرانسه و مادر وی فرانسوآز نوگ- مکرون. مراسم تحلیف رئیس جمهور جدید فرانسه روز یکشنبه در کاخ الیزه برگزار شد.
پدر مکرون «ژان-میشل مکرون» پزشک و استاد مغز و اعصاب در بیمارستان آموزشی آمیان و مسئول دانشکده پزشکی این شهر و مادرش «فرانسواز نوگِ» پزشک و مشاور امنیت اجتماعی است.
روبوسیهای عجیب همسران و سران جی ۷ در حاشیه اجلاس!۰۴ شهریور ۱۳۹۸
ترامپ زن مکرون رامیبوسدو«زن ترامپ»،ترودو را
علت بی نتیجه ماندن مذاکرات برجامی:جنگ اوکراین و فوت مهساامینی.
معاون سیاسی وزیر خارجه دولت سیزدهم(علی باقری کنی) درشامگاه شنبه ۳ خرداد ۱۴۰۴ «برنامه مردم دار»شبکه ۳ : ما عملاً در شهریور ۱۴۰۱ پیشنویس نهایی که مورد توافق بود را داشتیم. در سفر ما به نیویورک به همراه شهید رئیسی، من ملاقاتهایی با نمایندگان انگلیس، فرانسه، آلمان و اتحادیه اروپا داشتم؛ آنها هم با آمریکا ارتباط داشتند و این متن توافق نهایی شد. قرار بود بعد از انتخابات کنگره آمریکا که در نیمه آبان بود، توافق امضا شود، اما اتفاقات نیمه دوم سال ۱۴۰۱(فوت مهساامینی) باعث شد که آنها یک «سوء محاسبات»ی داشته باشند و این روند به تاخیر افتاد.
در ۲۰ اسفند ۱۴۰۰، به چارچوب قابل قبول توافق [احیای برجام] دست پیدا کردیم و پیشنویس مورد موافقت همه، نهایی شد، اما جنگ میان اوکراین و روسیه در آن مقطع، باعث شد که یک وقفهای در روند نهاییسازی ایجاد شود / در سال ۱۴۰۲، آمریکاییها میخواستند توافقی صورت نگیرد، ولی بحرانی هم ایجاد نشود؛ به همین جهت هم بود که مذاکرات مسقط شکل گرفت
«علی باقریکنی»(معاون سیاسی وزیر خارجه دولت سیزدهم) گفت: زمانی که دولت آیتالله رئیسی مستقر شد، مذاکراتی با طرف مقابل، یعنی ۱+۴، از اول سال ۱۴۰۰ شکل گرفته بود و به جاهایی هم رسیده بود.
«علی باقری کنی»(معاون سیاسی وزارت امور خارجه ایران) روز پنجشنبه(۱۲ مرداد ۱۴۰۲) در مسقط با «شیخ خلیفه بن علی الحارثی»(معاون سیاسی وزیر خارجه عمان) دیدار و گفتوگو کرد.
«معاون سیاسی وزارت خارجه دولت شهیدرئیسی» داد: وقتی دولت مستقر شد، تصمیم گرفته شد که این مسیر ادامه پیدا کند، ولی قاعدتاً مطالبات راهبردی جمهوری اسلامی باید تامین شود. این مسیر در نیمه دوم سال ۱۴۰۰ ادامه کرد و تا ۲۰ اسفند آن سال، به چارچوب قابل قبولی از توافق دست پیدا کردیم و پیشنویس مورد توافق همه نهایی شد.
باقریکنی تصریح کرد: جنگ میان اوکراین و روسیه در آن مقطع، باعث شد که یک وقفهای در روند نهاییسازی توافق ایجاد شود، اما پس از مدتی دوباره این روند فعال شد.
معاون وزیر خارجه دولت سیزدهم ادامه داد: ما عملاً در شهریور ۱۴۰۱ پیشنویس نهایی که مورد توافق بود را داشتیم. در سفر ما به نیویورک به همراه شهید رئیسی، من ملاقاتهایی با نمایندگان انگلیس، فرانسه، آلمان و اتحادیه اروپا داشتم؛ آنها هم با آمریکا ارتباط داشتند و این متن نهایی شد. قرار بود بعد از انتخابات کنگره آمریکا که در نیمه آبان بود، توافق امضا شود، اما اتفاقات نیمه دوم سال ۱۴۰۱ باعث شد که آنها یک سوء محاسباتی داشته باشند و این روند به تاخیر افتاد.
«رئیس تیم مذاکره کننده دولت آیت الله رئیسی»گفت: اینکه آمریکایی ها میگفتند به ایران امتیازاتی بیشتر از برجام داده شده، از دلایلی بود که آن ها در جدیت خود در مسیر نهاییسازی توافق دچار اخلال شدند.
«معاون سیاسی وزارت خارجه دولت شهیدرئیسی»خاطرنشان کرد: تدبیری که آنها به اصطلاح خود کردند، این بود که در این مقطع، کاری کنیم که توافقی صورت نگیرد، ولی در عین حال بحرانی هم ایجاد نشود؛ به همین جهت هم بود که در سال ۱۴۰۲، «مذاکرات مسقط» شکل گرفت.
توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:درآستانه دستیابی به توافق هسته ای بودیم،اما فوت مهساامینی ...
«معاون سیاسی دفتر رئیس جمهور در دولت شهید رئیسی» دربرنامه «شبکه خبر» شامگاه سه شنبه ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۴ گفت:«در دوران ریاستجمهوری شهید رئیسی، ما در آستانه دستیابی به توافق قرار داشتیم و شرایط برای اعلام آن نیز فراهم شده بود»اما همزمانی با اغتشاشات سال ۱۴۰۱ باعث شد که این روند به تعویق بیفتد.
معاون اجرایی دولت سیزدهم: روز اولی که خبر فوت خانم «مهسا امینی» افتاد( ۲۵ شهریور ۱۴۰۱) گفتیم که فیلم را بازبینی و منتشر کنید به پزشک عمومی هم گفتیم که مدارک را انتشار دهید.
محمد جمشیدی در پایان گفت: طرف مقابل نیز با بهکارگیری تاکتیکهای مختلف، عملاً فرآیند را به عقب انداخت. در ادامه، مذاکرهکننده ارشد خود را کنار گذاشتند و فردی تندروتر را جایگزین کردند و همچنین «ترکیب تیم مذاکرهکننده»شان را تغییر دادند؛ بهگونهای که عملاً ارادهای برای ادامه مذاکرات از سوی آنان دیده نمیشد.
«محسن منصوری»(معاون اجرایی دولت شهیدرئیسی)۱ خرداد ۱۴۰۴ : حوادث سال ۱۴۰۱ خیلی به ما خسارت زد، کشور در آن زمان رو به بهبود بود. دولت در سال ۱۴۰۱ کرونا را کنترل کرده بود و کشور داشت روی روال میافتاد واما در سال ۱۴۰۱ عددهای بزرگ خروج سرمایه داشتیم. مدیریت اغشاشات ۱۴۰۱ نسبت به اغتشاشات ۱۳۹۶ و ۱۳۹۸ بهتر بود. در اغتشاشات ۱۴۰۱ بنا را بر صبوری گذاشته بودیم.
فاصله مکه تا«اورشلیم»(فلسطین) ۱۲۴۰کیلومتراست(هوایی)باهواپیما،حدود ۸۰دقیقه زمان می برد.
«معراج»سیر مسجدالحرام(مکه) الی مسجدالاقصی (فلسطین)
سُبْحَانَ الَّذِی« أَسْرَىٰ بِعَبْدِهِ لَیْلًا مِّنَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الْأَقْصَى» الَّذِی بَارَکْنَا حَوْلَهُ لِنُرِیَهُ مِنْ آیَاتِنَا/۱اسراء.
مسافر : محمدبن عبدالله
ساعت پرواز: شب نیمه خرداد
فرودگاه مبدأ : مسجد الحرام(عربستان)
فرودگاه مقصد : مسجد الاقصی(فلسطین)
مدل هواپیما : (مرکب سفر) : بُراق
میزبان : انبیاء +فرشتگان
فاصله ۲فرودگاه : ۱۲۵۰ کیلومتر
زمان رفت وبرگشت : ۵ساعت
دعوتنامه : خدا
علت سفر: مشاهده آیات الهی(لِنُرِیَهُ مِنْ آیَاتِنَا)
رهاوردسفر : اخبار آسمانها و ملکوت و ...
محل اسکان پیامبر(قبل ازپرواز) : منزل ام هانی
مبدأ ومقصدسفر...ساعت پرواز-اتفاقات ومشاهدات شب معراج +دیدارهای پیامبراسلام بادیگرانبیاء
مصاحبت پیامبربا جبرئیل وفرشتگان نگهبان ۷آسمان.
سفر«معراج»درچه سالی وچه ماهی ،چه فصلی انجام گرفت؟ مسیرسفر ...معراج چندساعت بطول انجامید؟..
«اُم هانی»کیست؟
توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:سعی کردم یک تحقیقی نسبتاً جامع ازاین مسافرت تاریخی انجام بدهم که هم همگان فهم باشد وهم بخاطرسپردنش آسان باشد ضمناً «بروز"باشد.
فاصله مکه تااورشلیم ۱۲۴۰کیلومتراست(هوایی)باهواپیما،حدود ۸۰دقیقه زمان می برد.
براى فرار از حوزه جاذبه زمین سرعتى ،حداقل معادل چهل هزار کیلومتر در ساعت لازم است.
«اسراء» به معنای سفر شبانه است. از آنجا که این سوره درباره سفر شبانه پیامبر (ص) از مسجد الحرام به مسجد الاقصی میباشد، به همین خاطر، نام «اسراء» بر این سوره گذشتهاند.
«معراج پیامبردرچه سالی اتفاق افتاده است؟»
«عبداللَّه بن عباس بن عبدالمطلب بن هاشم» معروف به «ابن عباس»(مفسرقرآن)متوفی ۶۸ هجری که دوران خُلفا «مقام افتاء» را بر عهده داشته ودرزمان امیرالمؤمنین علی علیه السلام،معتمدو استاندار وفرمانده سپاه آنحضرت بود«معراج حضرت محمد»(ص)رادر سال دوم بعثتب روایت کرده است،بعضی ازمورخان نیز شانزده ماه بعد از بعثت رامعتبردانسته اند (بحار الانوار ج ۱۸ ص ۳۸۱ و الصحیح من السیره ج ۱ ص ۲۶۹-۲۷۰.).
بعضی ازمفسران قرآن «معراج رسول الله»(ص)رادر شب هفدهم رمضان ویا شب هفدهم ربیع الاول یا درشب بیست و هفتم رجب نوشته اند (بحار الانوار ج ۱۸ ص ۳۱۹ و سیرة النبویه ج ۲ ص ۹۳-۹۴.)
.
بعضی هامعتقدندکه معراج در سال سوم اتفاق افتاده (بحار الانوار ج ۱۸ ص ۳۷۹.).
فاصله مسجدالحرام(مکه) تامسجدالاقصی(اورشلیم)
مکه(مسجدالحرام)عربستان سعودی
اقوال دیگرى هم وجود دارد،که وقوع آن درسال پنجم یا ششم یا دهم یا دوازدهم دانسته اند وبین شش تاهجده ماه هم نوشته اند.( المیزان ج ۱۳ ص ۳۰-بحار الانوار ج ۱۸ ص ۳۰۲،۳۱۹.).
سوره «نجم »تأییدی برمعراج پیامبراست
در«سوره نجم» به معراج پیامبر(ص) اشاره شده است.
در برخی روایات عامه آمده است که وقتی رسول خدا از معراج بازگشت خیلی ها نتوانستند معراج رابپذیرند،برایشان قابل هضم نبود،چون بامحاسباتشان جورنمی آمد وبرای همین پیامیراسلام(ص) راتمسخرمی کردند ،آنجناب رابه هذیان گویی متهم می کردند که سوره ی نجم نازل شد،
وَالنَّجْمِ إِذَا هَوَىٰ ﴿١﴾ مَا ضَلَّ صَاحِبُکُمْ وَمَا غَوَىٰ ﴿٢﴾ وَمَا یَنطِقُ عَنِ الْهَوَىٰ ﴿٣﴾ إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْیٌ یُوحَىٰ ﴿٤﴾ عَلَّمَهُ شَدِیدُ الْقُوَىٰ ﴿٥﴾ ذُو مِرَّةٍ فَاسْتَوَىٰ ﴿٦﴾ وَهُوَ بِالْأُفُقِ الْأَعْلَىٰ ﴿٧﴾ ثُمَّ دَنَا فَتَدَلَّىٰ ﴿٨﴾ فَکَانَ قَابَ قَوْسَیْنِ أَوْ أَدْنَىٰ ﴿٩﴾ فَأَوْحَىٰ إِلَىٰ عَبْدِهِ مَا أَوْحَىٰ ﴿١٠﴾ مَا کَذَبَ الْفُؤَادُ مَا رَأَىٰ ﴿١١﴾ أَفَتُمَارُونَهُ عَلَىٰ مَا یَرَىٰ ﴿١٢﴾ وَلَقَدْ رَآهُ نَزْلَةً أُخْرَىٰ ﴿١٣﴾ عِندَ سِدْرَةِ الْمُنتَهَىٰ ﴿١٤﴾ عِندَهَا جَنَّةُ الْمَأْوَىٰ ﴿١٥﴾ إِذْ یَغْشَى السِّدْرَةَ مَا یَغْشَىٰ ﴿١٦﴾ مَا زَاغَ الْبَصَرُ وَمَا طَغَىٰ ﴿١٧﴾ لَقَدْ رَأَىٰ مِنْ آیَاتِ رَبِّهِ الْکُبْرَىٰ ﴿١٨﴾
«سپس [پیامبر (ص) در شب معراج] نزدیک و نزدیک تر شد، تا آن که فاصله او [با مقام قرب خاص خدا] به اندازه طول دو کمان یا کمتر بود. در اینجا، خداوند آنچه را وحی کردنی بود، به بنده اش وحی کرد. آنچه را دید، انکار نکرد. آیا با او درباره آنچه دید، مجادله و ستیز می کنید؟ و بار دیگر نیز او را نزدیک سدرة المنتهی که بهشت جاویدان در آنجاست، دیده است. در آن هنگام که چیزی (شکوه و نور خیره کننده ای) سدرة المنتهی را پوشانده بود. چشم او هرگز منحرف نشد و طغیان نکرد. (آنچه را دید، واقعیت بود) او در شب معراج، برخی نشانه های بزرگ پروردگارش را دید.»
اماسوره نجم هم نتوانست بیماردلان را آرام کند،بلکه برخشمشان افزود(چون دراین سوره افشاگری علیه بُت های مشرکین کرده است)تاحدی که دامادپیامبر(عتبه ابن ابولهب)فرزندابولهب،نزد آن حضرت آمد ،ضمن پرخاشگری «تُف» آب دهان به صورت حضرت ریخت و گفت«به رب نجم سوگند که به نجم کافر شده ای» ودرهمانجا«رقیه»دخترپیامبرراطلاق داد،پیامبرازاین ناسزاگویی ورفتار«عتبه»ناراحت شدند او را نفرین کرد وطولی نکشید که نفرین پیامبراجابت شد وعتبه طعمه شیردرنده شد.
البته بعضی ازمفسران قرآن ومورخان، این سوره (نجم)رادال برمعراج دوم دانسته اند.
پیامبر اکرم (ص) یک سال قبل از هجرت، پس از نماز عشاء در مسجدالحرام، از طریق مسجدالاقصی به وسیلهی «براق» به آسمانها رفت و چون بازگشت، نماز صبح را در مسجدالحرام خواند.
فلسطین واسرائیل کجاست؟
«معراج » درچه سالی وچه ماهی بوده است؟
روایات مختلف ومتفاوتی نقل کرده اند:
براساس روایتی منسوب به امیرالمؤمنین علی (ع) سال سوم بعثت تعیین شده است.
برخی از مورخان ازچندماه تاچندسال پیش از هجرت و بعضی بعد ازهجرت نوشته اند.
صاحب مفاتیح« شیخ عباس قمی»(منتهی الآمال) ۳تاریخ ذکرکرده:
*۶ ماه پیش از هجرت(شب هفدهم ماه رمضان)
*۶ ماه پیش از هجرت(شب بیست و یکم ماه رمضان).
* دو سال بعد از بعثت(۱۷ ربیعالاول)
«آیت الله جعفر سبحانی» :کسانی که تصور کردهاند معراج پیش از سال دهم بعثت اتفاق افتاده، سخت در اشتباهند، زیرا رسول گرامی از سالهای هشتم تا دهم در شعب محصور بود و وضع رقتبار مسلمانان ایجاب نمیکرد که تکلیف زایدی از قبیل نماز بر دوش آنها بگذارد.
آقای سبحانی قول «ابن اسحاق» ( سال دوازدهم بعثت را) پذیرفته اند فروغ ابدیت , ج ۱
زمان معراج(چه مدت طول کشید) ۵ساعت
شروع معراج ،بعد از نماز عشا بود و نماز صبح را در مسجدالحرام خواندند.
معراج (درفاصله،بعد از نماز عشا و قبل ازنماز صبح).
«ابوالنصر محمد بن مسعود بن عیاش سمرقندى»(متوفی۳۲۰ق)«تفسیر عیاشی» از امام صادق(ع) روایت کرده است: رسول خدا(ص) نماز عشاء و نماز صبح را در مکه
«مبدأسفر»ازکجابوده است؟
برخی از مورخین، پیامبر(ص) از خانه حضرت خدیجه(س) به معراج رفت و هنگام مراجعت نیز در همین خانه فرود آمد(بحار الانوار،مجلسی ج ۴۳/ الخلاف(شیخ طوسی) ج۳/ مختلف الشیعه(علامه حلی) ج ۵/جواهر الکلام(محمدحسین نجفی): ج ۲۲.
وامابیشترمورخین این مسافرت معجزه واررا از منزل «اُم هانی »خواهر-تنی-حضرت علی(ع) نوشته اند.
این خانه نزدیک مسجدالحرام قرار داشت و شاید از همین رو یا بر اثر واقعه معراج، از دیرباز نام یکی از درهای بیست و سهگانه مسجدالحرام، بابام هانی بوده است.
ابن هشام در سیره در ذیل حدیث معراج از امهانی ،اینچنین می گوید: رسول خدا(ص) آن شب را در خانه من بود و نماز عشاء را خواند،بقصد خواب رفت، نزدیکی های صبح بود که ما را بیدار کرد و نماز صبح را خوانده ما هم با او نماز گزاردیم آن گاه رو به من کرده فرمود: ای امهانی من امشب چنانکه دیدید نماز عشاء را با شما در این سرزمین خواندم سپس به بیتالمقدس رفته و چند نماز هم در آنجا خواندم و چنانکه مشاهده میکنید نماز صبح را دوباره در اینجا خواندم.
اگرشب معراج را۱۷ربیع الاول بدانیم که مصادف است بانیمه خرداداست.
اگر۷رجب بدانیم ،مصادف است بااواخرشهریوراست.
باتوجه به افق شرعی ولحاظ کردن دیگرمحاسبات دراین ماه ،زمان آغازمعراج حدود۱۱شب می شود(وقت فضیلت نمازعشا رالحاظ کرده ام وزمان استراحت را)اینکه ام هانی می گوید:شام خوردیم،زمان خواب بود،پیامبربرای استراحت(خوابیدن)رفت.
نمازصبح ساعت ۴:۱۵ است.ازساعت۱۱شب تا۴صبح،چیزی حدود۵ساعت می شود.
هجرت پیامبراسلام :۵۳ سال بعد از عام الفیل-در سال سیزدهم بعثت فرمان هجرت به یثرب(مدینه)صادرشد.
روز دوشنبه اوّل ماه ربیع الاوّل( ۲۴ شهریور) از مکّه خارج شد و روز جمعه دوازدهم همین ماه وارد یثرب شدند.( ۱۶ سپتامبر ۶۲۲ میلادی).
بعثت پیامبراسلام :۲۷رجب سال چهلم عام الفیل .
عامل الفیل چیست؟
درسال ۵۷۰ میلادی«ابرهه»پادشاه حبشه بافیل سواران جنگجوبه خانه خدا(کعبه)حمله کرد-برای تخریب-هیچکس رایارای مقابله باآنهانبود،همه مردم مکه به کوه هاپناه بردند ..واما خداوند«ابابیل»رابه سرکوبی آنهافرستاد،بطوری که هرکدام ازاین پرندگان باسنگ ریزه های آتشین که همراه داشتند،مأمورکشتن یکی ازفیل سوران بودند،همه هم به هدف می خورد...همه تارومارشدند.
این حادثه عجیب ،نشانه ای شد درتاریخ(عامل الفیل).سالی که فیل سواران آمدندبه قصدحمله به کعبه.
«اُم هانی» کیست؟
همسراُم هانی« هُبَیرة بن ابی وهب مخزومی»است که یکی ازشاعران و فرماندهان سپاه کفر(ابوسفیان) بود، او در جنگ خندق کشته شد.وامافرزندانش درخدمت اسلام بودند،یکی ازفرزندانش(جُعده)استاندارحضرت علی درخراسان بود.
«ام هانی» تا هنگام فتح مکه در این شهر ماند. در دوران فتح مکه، جایگاه او نزد رسول خدا(ص) بیشتر آشکار شد؛ زیرا در روز فتح، در خانه او منزل گزید. همچنین مجرمانی چون حارث بن هشام و زهیر بن ابی امیه یا عبدالله بن ابی ربیعه را کهام هانی به آنها امان داده بود، بخشود. امان دادن او در روز فتح مکه، مستندی برای جواز امان دادن زنان در اسلام دانسته شده است. بیان احکام و فرمانهایی در خانهام هانی از جانب پیامبر(ص)، علی بن ابیطالب(ع) و عبدالله بن عباس، ازدیگر شواهد اهمیت جایگاه اجتماعیام هانی در آن دوره است.
ام هانی در پی فتح مکه، همراه دیگر زنان مسلمان با پیامبر(ص) بیعت و سپس به مدینه هجرت کرد. جایگاه ویژه وی نزد رسول خدا(ص) حسادت برخی را برانگیخت؛ اما پیامبر بر حمایت ازام هانی و بنیهاشم تأکید کرد. او در سال دهم ق. و در حجة الوداع همراه پیامبر بود که این خانم از نخستین راویان غدیر خُم بوده است.
محل اسکان پیامبر(قبل ازپرواز): منزل ام هانی
نوشته اند: آن است که پیامبر(ص) در آن شب در خانه« امهانی »دختر ابیطالب بود و از آنجا به معراج رفت و مجموع مدتی که آن حضرت به سرزمین بیتالمقدس و مسجدالاقصی و آسمانها رفت و بازگشت از یک شب بیشتر طول نکشید، به طوری که صبح آن شب را در همان خانه بود و در تفسیر عیاشی است که امام صادق(ع) فرمود: رسول خدا(ص) نماز عشاء و نماز صبح را در مکه خواند، یعنی اسراء و معراج در این فاصله اتفاق افتاد و در روایات به اختلاف عبارت از رسول خدا(ص) و ائمه معصومین روایت شده که فرمودند:
«جبرئیل» در آن شب بر آن حضرت نازل شد و مرکبی را که نامش «براق» بود برای او آورد و رسول خدا(ص) بر آن سوار شده و به سوی بیتالمقدس حرکت کرد و در راه در چند نقطه ایستاد و نماز گزارد، یکی در مدینه و هجرتگاهی که سالهای بعد رسول خدا(ص) بدانجا هجرت فرمود، یکی هم مسجد کوفه، دیگر در طور سینا و بیتاللحم - زادگاه حضرت عیسی(ع) - و سپس وارد مسجد اقصی شد و در آنجا نماز گزارده و از آنجا به آسمان رفت.
و نیز در روایات آمده که در آن شب دنیا به صورت زنی زیبا و آرایش کرده خود را بر آن حضرت عرضه کرد ولی رسول خدا(ص) بدو توجهی نکرده و از وی درگذشت.
سپس به« آسمان دنیا» صعود کرد و در آنجا «آدم ابوالبشر» را دید،
آنگاه فرشتگان دسته دسته به استقبال آمده و با روی خندان بر آن حضرت سلام کرده و تهنیت و تبریک گفتند، و بر طبق روایتی که علی بن ابراهیم در تفسیر خود از امام صادق(ع) روایت کرده رسول خدا(ص) فرمود: فرشتهای را در آنجا دیدم که بزرگتر از او ندیده بودم و(بر خلاف دیگران) چهرهای درهم و خشمناک داشت و مانند دیگران تبریک گفت و خنده بر لب نداشت و چون نامش را از جبرئیل پرسیدم گفت: این مالک، خازن دوزخ است و هرگز نخندیده است و پیوسته خشمش بر دشمنان خدا و گنهکاران افزوده میشود. بر او سلام کردم و پس از اینکه جواب سلام مرا داد از جبرئیل خواستم دستور دهد تا دوزخ را به من نشان دهد و چون سرپوش را برداشت لهیبی از آن برخاست که فضا را فرا گرفت و من گمان کردم ما را فرا خواهد گرفت، پس از وی خواستم آن را به حال خود برگرداند.
در آن جا ملک الموت را نیز مشاهده کرد که لوحی از نور در دست او بود و پس از گفتگویی که با آن حضرت داشت عرض کرد: همگی دنیا در دست من همچون درهم-سکه- است که در دست مردی باشد و آن را پشت و رو کند، و هیچ خانه ای نیست جز آنکه من در هر روز پنج بار بدان سرکشی میکنم و چون بر مردهای گریه میکنند بدانها میگویم: گریه نکنید که من باز هم پیش شما خواهم آمد و پس از آن نیز بارها میآیم تا آنکه یکی از شما باقی نماند،
در اینجا بود که رسول خدا(ص) فرمود: براستی که مرگ بالاترین مصیبت و سخت ترین حادثه است و جبرئیل در پاسخ گفت: حوادث پس از مرگ سخت تر از آن است.
پیامبر:از آنجا به گروهی گذشتم که پیش روی آنها ظرفهایی از گوشت پاک و گوشت ناپاک بود و آنها ناپاک را می خوردند و پاک را می گذاردند،
از جبرئیل پرسیدم: اینها کیاناند؟
جبرئیل: افرادی از امت تو هستند که مال حرام میخورند و مال حلال را وامیگذارند،
پیامبر:مردمی را دیدم که لبانی چون لبان شتران داشتند و گوشتهای پهلوشان را چیده و در دهانشان می گذاردند.
اینها چه کسانی هستند؟
جبرئیل: اینها کسانی هستند که از مردمان عیبجویی میکنند، مردمان دیگری را دیدم که سرشان را به سنگ می کوفتند
پیامبر: حال آنها را پرسیدم .
جبرئیل:اینان کسانی هستند که نماز شامگاه و عشاء را نمیخواندند و میخفتند.
پیامبر:مردمی را دیدم که آتش در دهانشان میریختند و از نشیمنگاهشان بیرون میآمد و چون وضع آنها پرسیدم.
جبرئیل: اینان کسانی هستند که اموال یتیمان را به ستم میخورند.
گروهی را دیدم که شکم های بزرگی داشتند و نمی توانستند از جا برخیزند .
پیامبر: اینها چه کسانی هستند؟
جبرئیل: کسانی هستند که ربا میخورند.
پیامبر:زنانی را دیدم که بر پستان آویزانند، پرسیدم: اینها چه زنانی هستند؟
جبرئیل: زنان زناکاری هستند که فرزندان دیگران را به شوهران خود منسوب میدارند .
پیامبر: به فرشتگانی برخوردم که تمام اجزای بدنشان تسبیح خدا میکرد.
و از آنجا به آسمان دوم رفتیم و در آنجا دو مرد را شبیه به یکدیگر دیدم و از جبرئیل پرسیدم: اینان کیاناند؟
گفت: هر دو پسر خاله یکدیگر یحیی و عیسی(ع) هستند، بر آنها سلام کردم و پاسخ داده تهنیت ورود به من گفتند و فرشتگان زیادی را که به تسبیح پروردگار مشغول بودند در آنجا مشاهده کردم.
و از آنجا به آسمان سوم بالا رفتیم و در آنجا مرد زیبایی را دیدم که زیبایی او نسبت به دیگران همچون ماه شب چهارده نسبت به ستارگان بود و چون نامش را پرسیدم جبرئیل گفت: این برادرت یوسف است، بر او سلام کردم و پاسخ داده و تهنیت و تبریک گفت و فرشتگان بسیاری را نیز در آنجا دیدم.
از آنجا به آسمان چهارم بالا رفتیم و مردی را دیدم و چون از جبرئیل پرسیدم گفت: او ادریس است که خدا وی را به اینجا آورده، بر او سلام کردم پاسخ داد و برای من آمرزش خواست و فرشتگان بسیاری را مانند آسمانهای پیشین مشاهده کردم و همگی برای من و امت من مژده خیر دادند.
سپس به آسمان پنجم رفتیم و در آنجا مردی را به سن کهولت دیدم که دورش را گروهی از امتش گرفته بودند و چون پرسیدم کیست؟ جبرئیل گفت: هارون بن عمران است، بر او سلام کرده و پاسخ داد و فرشتگان بسیاری را مانند آسمانهای دیگر مشاهده کردم.
آن گاه به آسمان ششم بالا رفتیم و در آنجا مردی گندمگون و بلند قامت را دیدم که میگفت: بنی اسرائیل پندارند من گرامیترین فرزندان آدم در پیشگاه خدا هستم، ولی این مرد از من نزد خدا گرامیتر است و چون از جبرئیل پرسیدم: کیست؟ گفت: برادرت موسی بن عمران است، بر او سلام کردم جواب داد و همانند آسمانهای دیگر فرشتگان بسیاری را در حال خشوع دیدم.
سپس به آسمان هفتم رفتیم و در آنجا به فرشتهای برخورد نکردم جز آنکه گفت: ای محمد حجامت کن و به امت خود نیز سفارش حجامت را بکن و در آنجا مردی را که موی سر و صورتش سیاه و سفید بود و روی تختی نشسته بود دیدم و جبرئیل گفت، او پدرت ابراهیم است، بر او سلام کرده جواب داد و تهنیت و تبریک گفت، و مانند فرشتگانی را که در آسمانهای پیشین دیده بودم در آنجا دیدم، و سپس دریاهایی از نور که از درخشندگی چشم را خیره میکرد و دریاهایی از ظلمت و تاریکی و دریاهایی از برف و یخ لرزان دیدم و چون بیمناک شدم جبرئیل گفت: این قسمتی از مخلوقات خداست.
و در حدیثی است که فرمود: چون به حجابهای نور رسیدم جبرئیل از حرکت ایستاد و به من گفت: برو!
«سدرة المنتهی»چیست؟
سرانجام به «سدرة المنتهی» در آسمان هفتم و «جنةالمأوی» (بهشت برین) رسید و در آنجا، آثار شکوه پروردگار هستی را دید. وی چنان اوج گرفت و به جایی رسید که جز خدا، هیچ موجودی به آنجا راه نداشت. حتی جبرئیل از حرکت باز ایستاد و گفت: «به یقین، اگر به اندازه سرانگشتی بالاتر آیم، خواهم سوخت».
آنگاه حضرت محمد(ص) در آن جهان سراسر نور و روشنایی، به اوج شهود باطنی و قرب الیالله و مقام «قاب قوسین أو أدنی» رسید. خداوند در این سفر، دستورها و سفارشهای بسیار مهمی به پیامبر فرمود. بدین صورت، معراج که از بیتالحرام ـ و به گفته بعضی، از خانه امهانی، دختر عموی آن حضرت و خواهر امیرالمؤمنین علی(ع) ـ آغاز گشته بود، در سدرةالمنتهی پایان پذیرفت. سپس به پیامبر دستور داده شد از همان راهی که عروج کرده است، بازگردد.
پیامبر هنگام بازگشت، در بیتالمقدس فرود آمد و از آنجا راه مکه را در پیش گرفت. ایشان در میانه راه به کاروان بازرگانی قریش برخورد کرد، در حالی که آنان شتری را گم کرده بودند و در پی آن میگشتند. پیامبر از آبی که در میان ظرف آنان بود، قدری نوشید و باقی مانده آن را به زمین ریخت و بنابر روایتی، روی آن، سرپوش گذارد. حضرت محمد(ص) پیش از طلوع فجر در خانه «ام هانی» از مرکب فضاپیمای خود فرود آمد.
در حدیث دیگری فرمود: از آنجا به «سدرة المنتهی» رسیدم و در آنجا جبرئیل ایستاد و مرا تنها گذارده گفت: برو! گفتم: ای جبرئیل در چنین جایی مرا تنها میگذاری و از من مفارقت میکنی؟ گفت: ای محمد اینجا آخرین نقطهای است که صعود به آن را خدای عزوجل برای من مقرر فرموده و اگر از اینجا بالاتر آیم پر و بالم میسوزد، آن گاه با من وداع کرده و من پیش رفتم تا آنگاه که در دریای نور افتادم و امواج مرا از نور به ظلمت و از ظلمت به نور وارد میکرد تا جایی که خدای تعالی میخواست مرا متوقف کند و نگهدارد آن گاه مرا مخاطب ساخته با من سخنانی گفت.
و در اینکه آن سخنانی که خدا به آن حضرت وحی کرده چه بوده است در روایات به طور مختلف نقل شده و قرآن کریم به طور اجمال و سربسته میگوید: «فاوحی الی عبده ما اوحی»، (پس وحی کرد به بندهاش آنچه را وحی کرد)
و از این رو برخی گفته اند: مصلحت نیست در این باره بحث شود، زیرا اگر مصلحت بود خدای تعالی خود میفرمود، و بعضی هم گفتهاند: اگر روایت و دلیل معتبری از معصوم وارد شد و آن را نقل کرد، مانعی در اظهار و نقل آن نیست.
و در تفسیر علی بن ابراهیم آمده که آن وحی مربوط به مسئله جانشینی و خلافت علی بن ابیطالب(ع) و ذکر برخی از فضایل آن حضرت بوده، و در حدیث دیگر است که آن وحی سه چیز بود: 1. وجوب نماز 2. خواتیم سوره بقره 3. آمرزش گناهان از جانب خدای تعالی غیر از شرک. در حدیث کتاب بصائر است که خداوند نامهای بهشتیان و دوزخیان را به او وحی فرمود.
و به هر صورت رسول خدا(ص) فرمود: پس از اتمام مناجات با خدای تعالی بازگشتیم و از همان دریاهای نور و ظلمت گذشته در«سدرة المنتهی» به جبرئیل رسیدم و به همراه او بازگشتیم.
دیدارپیامبراسلام بافرشتگان ودیگرپیامبران -شب معراج
درباره چیزهایی که رسول خدا(ص) آن شب در آسمانها و بهشت و دوزخ و بلکه روی زمین مشاهده کرد روایات زیاد دیگری نیز به طور پراکنده وارد شده که ما در زیر قسمتی از آنها را انتخاب کرده و برای شما نقل میکنیم:
در احادیث زیادی که از طریق شیعه و اهل سنت از ابن عباس و دیگران نقل شده آمده است که رسول خدا(ص) صورت علی بن ابیطالب را در آسمانها مشاهده کرد و یا فرشته ای را به صورت آن حضرت دید و چون از جبرئیل پرسید در جواب گفت: چون فرشتگان آسمان اشتیاق دیدار علی(ع) را داشتند خدای تعالی این فرشته را به صورت آن حضرت خلق فرمود و هر زمان که ما فرشتگان مشتاق دیدار علی بن ابیطالب میشویم به دیدن این فرشته می آییم.
و در حدیث نیز آمده که صورت ائمه معصومین پس از علی(ع) را تا حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف در سمت راست عرش مشاهده کرد و چون پرسید بدان حضرت گفته شد که اینان حجت های الهی پس از تو در روی زمین هستند و آخرین ایشان کسی است که از دشمنان خدا انتقام گیرد.
و نیز روایت شده که رسول خدا(ص) فرمود: در آن شب خداوند مرا مامور کرد که علی بن ابیطالب را پس از خود به جانشینی و خلافت منصوب دارم و فاطمه را به همسری او درآورم.
پیامبر:انبیایی را دیدم از من سؤال میکردند« وصی خود علی را چه کردی»؟
پاسخ میدادم: او را در میان امت خود به جای نهادم و آنها میگفتند: خوب کسی را جانشین خویش در میان امت قرار دادی.
شیخ صدوق در امالی نقل کرده چون رسول خدا(ص) به آسمان رفت پیرمردی را دید که در زیر درختی نشسته و بچه هایی اطراف او را گرفته اند،
از جبرئیل پرسید: این مرد کیست؟
جبرئیل: پدرت «ابراهیم» است.
پیامبر: این کودکان که اطراف او هستند کیستند؟
جبرئیل: اینها فرزندان مردمان با ایمانی هستند که از دنیا رفته اند و اکنون ابراهیم به آنها غذا میدهد.
شیخ صدوق درادامه می نویسد که پیامبردرمسیر ، پیرمرد دیگری را دید که روی تختی نشسته و چون نظر به جانب راست خود میکند خوشحال و خندان میشود و هرگاه به سمت چپ خود می نگرد گریان می گردد، از جبرئیل پرسید:
پیامبر:این پیرمرد کیست؟
جبرئیل : این پدرت« آدم» است که هرگاه می بیند کسی داخل بهشت میشود خوشحال و خندان میگردد و چون کسی را مشاهده میکند که به دوزخ میرود گریان و اندوهناک می شود.
حضرت محمد(ص) در آن شب ،هنگام مراجعت ازمعراج، حضرت موسی رامی بیند ،آن پیامبرازحضرت محمد می پرسد:
خدای تعالی چقدر نماز بر امت تو واجب کرد؟
حضرت محمد: پنجاه نماز.
حضرت موسی : بازگرد و از خدا بخواه تخفیف دهد!
رسول خدا(ص) بازگشت و تخفیف گرفت.
درمراجعت مجدداًهمدیگررامی بینند، دوباره موسی گفت: بازگرد و تخفیف بگیر، زیرا امت تو(از این نظر) ضعیفترین امتها هستند و از این رو بازگرد و تخفیف دیگری بگیر چون من در میان بنی اسرائیل بوده ام و آنها طاقت این مقدار را نداشتند،
و به همین ترتیب چند بار رسول خدا(ص) بازگشت و تخفیف گرفت تا آنکه خدای تعالی نمازها را روی پنج نماز مقرر کردند.
باز موسی گفت: بازگرد،،تخفیف بیشتربگیر،حضرت محمدگفتند: دیگر از خدا شرم میکنم که به نزدش بازگردم.
و چون به «ابراهیم خلیل الرحمان» برخورد ،وی از پشت سر صدا زد: ای محمد امت خود را از جانب من سلام برسان و به آنها بگو: بهشت آبش گوارا و خاکش پاک و پاکیزه و دشتهای بسیار خالی از درخت دارد و با ذکر جمله «سبحان الله و الحمد لله و لا اله الا الله و الله اکبر و لا حول و لا قوة الا بالله» درختی در آن دشتها غرس میگردد، امت خود را دستور ده تا درخت در آن زمینها زیاد غرس کنند.
شیخ طوسی در امالی از امام صادق(ع) روایت می کند که از رسول خدا(ص) گفتند:
در شب معراج چون داخل بهشت شدم قصری از یاقوت سرخ دیدم که از شدت درخشندگی و نوری که داشت درون آن از بیرون دیده میشد و دو قبه از در و زبرجد داشت.
از جبرئیل پرسیدم: این قصر از کیست؟
جبرئیل: از آن کسی که سخن پاک و پاکیزه گوید، و روزه را ادامه دهد(و پیوسته گیرد) و اطعام طعام کند، و در شب هنگامی که مردم در خوابند تهجد - و نماز شب - انجام دهد،
علی(ع) گوید: من به آن حضرت گفتم: آیا در میان امت شما کسی هست که طاقت این کار را داشته باشد؟
پیامبر: هیچ میدانی سخن پاک گفتن چیست؟
حضرت علی: خدا و پیغمبر داناترند.
پیامبر: کسی که بگوید: «سبحان الله و الحمد لله و لا اله الا الله و الله اکبر»
پیامبر:هیچ میدانی ادامه روزه چگونه است؟
علی: خدا و رسولش داناترند.
پیامبر: ماه صبر - یعنی ماه رمضان - را روزه گیرد و هیچ روز آن را افطار نکند
پیامبر:و هیچ دانی اطعام طعام چیست؟
علی: خدا و رسولش داناترند.
پیامبر: کسی که برای عیال و نانخواران - خود (از راه مشروع) خوراکی تهیه کند که آبروی ایشان را از مردم حفظ کند.
پیامبر: هیچ میدانی تهجد در شب که مردم خوابند چیست؟
علی: خدا و رسولش داناترند.
پیامبر:: کسی که نخوابد تا نماز عشا آخر خود را بخواند. - در آن وقتی که یهود و نصاری و مشرکین میخوابند.
مجلسی در بحارالانوار از کتاب مختصر حسن بن سلیمان به سندش از سلمان فارسی روایتی رااز رسول خدا(ص) نقل می کند:
پیامبر:چون به آسمان اول رفتیم قصری از نقره سفید دیدم که دو فرشته بر در آن دربانی میکردند، به جبرئیل گفتم:
بپرس این قصر از کیست؟
آن دو فرشته پاسخ دادند: از جوانی از بنی هاشم.
چون به آسمان دوم رفتیم قصری بهتر از قصر قبلی از طلای سرخ دیدم که به همانگونه دو فرشته بر در آن بودند و چون به جبرئیل گفتم و پرسید آن دو فرشته نیز در پاسخ گفتند: از جوانی از بنی هاشم است.
در آسمان سوم قصری از یاقوت سرخ به همان گونه دیدم و چون از دو فرشته نگهبان آن پرسیدیم گفتند: مال جوانی است از بنی هاشم .
در آسمان چهارم قصری به همان گونه از در سفید بود و چون جبرئیل پرسید؟ باز هم دو فرشته نگهبان قصر گفتند: از جوانی از بنی هاشم است.
و چون به آسمان پنجم رفتیم چنان قصری از در زرد رنگ بود و چون جبرئیل به دستور من صاحب آن را پرسید گفتند: مال جوانی از بنی هاشم است.
در آسمان ششم قصری از لؤلؤ و در آسمان هفتم از نور عرش خدا قصری بود و چون جبرئیل پرسید باز همان پاسخ را دادند.
چون بازگشتیم آن قصرها را در هر آسمانی به حال خود دیدیم به جبرئیل گفتم بپرس: این جوان بنی هاشمی کیست؟
و همه آسمانهافرشتگان نگهبان گفتند: او علی بن ابیطالب(ع) است.
درخواست جبرئیل-شب معراج
عیاشی در تفسیر خود از ابو سعید خدری روایت کرده که رسول خدا(ص)می گوید:در آن شبی که جبرئیل مرا به معراج برد چون بازگشتیم بدو گفتم: ای جبرئیل آیا حاجتی داری؟ گفت: حاجت من آن است که خدیجه را از جانب خدای تعالی و از طرف من سلام برسانی.
رسول خدا(ص) چون خدیجه را دیدار کرد سلام خداوند و جبرئیل را به خدیجه رسانید ،حضرت خدیجه گفت: «ان الله هو السلام و منه السلام و الیه السلام و علی جبرئیل السلام».
نشانه های که پیامبر داد-ازمعراج زمینی هارامشاهده کرد
ابن هشام در سیره در ذیل حدیث معراج از امهانی روایت کرده که گوید:
رسول خدا(ص) آن شب را در خانه من بود و نماز عشاء را خواند و بخفت، ما هم با او به خواب رفتیم، نزدیکیهای صبح بود که ما را بیدار کرد و نماز صبح را خوانده ما هم با او نماز گزاردیم آن گاه رو به من کرده فرمود: ای امهانی من امشب چنانکه دیدید نماز عشاء را با شما در این سرزمین خواندم سپس به بیتالمقدس رفته و چند نماز هم در آنجا خواندم و چنانکه مشاهده میکنید نماز صبح را دوباره در اینجا خواندم.
این سخن را فرموده برخاست که برود من دست انداخته دامنش را گرفتم به طوری که جامه اش پس رفت و بدو گفتم: ای رسول خدا این سخن را که برای ما گفتی برای دیگران مگو که تو را تکذیب کرده و میآزارند، فرمود: به خدا! برای آنها نیز خواهم گفت!
امهانی گوید: من به کنیزک خود که از اهل حبشه بود گفتم: به دنبال رسول خدا(ص) برو و ببین کارش با مردم به کجا میانجامد و گفتگوی آنها را برای من بازگوی. کنیزک رفت و بازگشته گفت: چون رسول خدا(ص) داستان خود را برای مردم تعریف کرد با تعجب پرسیدند:
نشانه صدق گفتار تو چیست و ما از کجا بدانیم تو راست میگویی؟
پیامبر(ص)جواب داد: نشانه اش فلان کاروان است که من هنگام رفتن به شام در فلانجا دیدم و شترانشان از صدای حرکت «بُراق »رم کرده یکی از آنها فرار کرد و من جای آن را به ایشان نشان دادم و هنگام بازگشت نیز در منزل ضجنان(25 میلی مکه) به فلان کاروان برخوردم که همگی خواب بودند و ظرف آبی بالای سر خود گذارده بودند و روی آن را با سرپوشی پوشانده بودند و کاروان مزبور هم اکنون از دره تنعیم وارد مکه خواهند شد، و نشانه اش آن است که پیشاپیش آنها شتری خاکستری رنگ است و دو لنگه بار روی آن شتر است که یک لنگه آن سیاه میباشد.
و چون مردم این سخنان را شنیدند به سوی دره تنعیم رفته و کاروان را با همان نشانی ها که پیامبرداده بود مشاهده کردند که از دره تنعیم وارد شد و چون آن کاروان دیگر به مکه آمد و داستان رم کردن شتران و گم شدن آن شتر را از آنها جویا شدند همه را تصدیق کردند.
مشزکان وکفار، چون صدق گفتار آن حضرت معلوم شد و راهی برای تکذیب و استهزا باقی نماند آخرین حرفشان این بود که گفتند: این هم سحری دیگر از محمد!
حکمت های معراج :
۱. دیدن عظمت خداوند در پهنه آسمانها با همین چشم ظاهری، که قرآن میفرماید: لنریه من آیاتنا (تا برخی از آیات خود را به او نشان دهیم).
۲. رسیدن پیامبر به شهود باطنی.
۳. تحصیل درک بالا و دید تازه ای برای هدایت و رهبری انسانها توسط پیامبر اکرم (ص). حضرت به مسائل زیاد و مهمی از فرشتگان و بهشتیان و دوزخیان و ارواح انبیاء آگاهی یافت که در طول عمر مبارک خود الهامبخش او در تعلیم و تربیت خلق خدا بود.
۴. احترام به فرشتگان و ساکنان آسمانها به واسطه قدوم مبارک حضرت. در این زمینه از امام صادق علیه السّلام نقل شده است که فرمودند: خداوند هرگز مکانی ندارد و زمان بر او جریان نمیگیرد؛ لکن او میخواست فرشتگان و ساکنان آسمانش را با قدم گذاشتن پیامبر (ص) در میان آنها احترام کند و نیز از شگفتیهای عظمتش به پیامبرش نشان دهد تا پس از بازگشت برای مردم بازگو کند.
۵. جواب به تقاضای حال حضرت رسول (ص). مرحوم علامه طباطبایی در این باره میفرماید: اینکه فرمود: «انّه هو السمیع العلیم» بیان علت سیر دادن او به منظور نشان دادن آیات است؛ یعنی خدا چون شنوا به گفتههای بندگان و بینای به افعال ایشان است و تقاضای حال رسول خود را دید که چنین اکرامی را اقتضاء میکند او را برای نشان دادن پارهای از آیات و نشانههایش شبانه سیر داد.
جابجا شدن اجسام
قرآن در خصوص جابجایی اجسام بصورت خارق العاده اشارهای به داستان تخت بلقیس در زمان حضرت سلیمان علیه السلام میکند که بوسیله مردی به نام آصف بن برخیا در یک چشم بهم زدن این تخت از یمن به شام (محل حضور حضرت سلیمان علیه السلام) آورده میشود، قرآن در این باره میفرماید: «قالَ الَّذی عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ الْکِتابِ أَنَا آتیکَ بِهِ قَبْلَ أَنْ یرْتَدَّ إِلَیکَ طَرْفُکَ»؛ و آن کس که دانشی فراوان از کتاب الهی نزد خود داشت به سلیمان گفت: من آن را پیش از آنکه نگاهت به تو بازگردد برای تو می آورم. حضرت سلیمان (ع) به او رخصت داد و ناگهان تخت پدیدار شد. وقتی سلیمان دید تخت نزد او قرار گرفته است گفت: این از فضل پروردگار من است. البته پیش از آصف بن برخیا یکی از جنّیان حاضر در مجلس به حضرت سلیمان (ع) عرض کرد من توان آن را دارم که تخت بلقیس را حاضر کنم پیش از آنکه شما از جایتان بلند شوید. این، علاوه بر توانایی و قدرت این جنّی در جابجایی اجسام از مسافتهای بسیار دور، نشان دهنده درجه و سطح پایینتر توانایی او در برابر آصف بن برخیا بود.
به آیه فوق توجه کنید، آصف بن برخیا به شهادت قرآن دارای مقدار کمی از علم کتاب بود - «عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ الْکِتابِ» - و نه همه علم کتاب، چنین شخصی تنها با داشتن اندکی از علم کتاب توانست تخت بلقیس را صدها کیلومتر جابجا کند و در برابر دیدگان حضرت سلیمان (ع) قرار دهد، لذا با عنایت به این موضوع چرا ما باید در خصوص جابجا شدن رسول اکرم (ص) - که عقل کل هستند و دارای همه علم کتاب میباشند - از مکه به مسجد الاقصی و از آنجا به آسمانها، دچار شک شویم.
البته در اینجا یکی از پرسشهایی اساسی که در خصوص معراج پیامبر (ص) مطرح میشود این است که با توجه به فاصله میلیاردها سال نوری میان ستارگان و کهکشانها، آن حضرت با چه سرعتی مسافت میان زمین تا عرش خدا را طی نموده و چگونه میشود آن حضرت (ص) این مسافت را بدون اینکه عوارض جسمی مانند پیر شدن در ایشان مشاهده شود، طی کرده باشند؟
علم و جابجایی اجسام با سرعت نور
گفته میشود زمانی که سرعت جسمی به سرعت نور نزدیک میشود، جرم آن به شدت افزایش مییابد. اگر جسمی با سرعتی برابر نور حرکت کند، جرم آن و انرژی مورد نیاز برای حرکت دادن آن بینهایت میشود. از این رو است که هیچ جسم معمولی قدرت حرکت کردن سریعتر از سرعت نور را ندارد.
پرسش اصلی درباره سرعت نور در بالا تشریح شد، اما حال پاسخ این پرسش چیست: اگر انسان بتواند با سرعتی نزدیک به نور یا حتی بالاتر از آن حرکت کند چه خواهد شد؟ در چنین شرایطی انسان اثرات جالبتوجهی را تجربه خواهد کرد. یکی از مشهورترین آنها اتساع نام دارد، پدیدهای که منجر به کند شدن گذر زمان برای اجسامی خواهد شد که با سرعتی بالا در حرکتند. امروز علم در این خصوص حرفهایی میزند که قرنها پیش نمونه عملی آن در معراج پیامبر اکرم (ص) رخ داده اما از آن زمان تا کنون بشر همواره در حال تشکیک در این معجزه الهی به سر میبرد.
بنابر این اگر قرار است یک انسان از زمین به ستارهای که در فاصله یک ملیارد سال نوری با زمین قرار دارد حرکت کند، به یک میلیارد سال وقت نیاز دارد تا با سرعت نور به آنجا برسد، این درحالی است که رسول خدا (ص) در شب معراج هفت طبقه آسمان را در نوردید و به نقطهای دست یافت که حتی جبرئیل قادر به حضور در آنجا نبود. آن حضرت پس از پایان سفرش و این ماموریت خاص آسمانی به زمین بازگشت درحالی که میلیاردها میلیارد سال نوری را در یک شب طی کرده بود.
برخی خداباوران با اینکه به آیات و معجزات الهی اعتقاد دارند اما با این حال نمیتوانند معراج پیامبر (ص) را آن گونه که باید بپذیرند و درک و باور این موضوع برایشان بسیار دشوار است. البته طبیعی است که همه نتواند این معجزه الهی را باور کنند چراکه معراج گل سر سبد همه معجزات الهی است و اتفاق بی نظیری است که برخی به دلیل استناد به دانش فعلی بشر و ادله ناقص علمی او، معراج جسمانی پیامبر (ص) را غیر قابل تصور میدانند و معراج آن حضرت را تنها در حد یک سفر روحانی قبول دارند.
مصاحبت خدا با رسولش در شب معراج
در این سفر آسمانی، رسول خدا (ص) به نقطهای رسید که جبرئیل دیگر قادر به همراهی با ایشان را نداشت و تنها رسول خدا باید به تنهایی به پیش میرفت تا در عالم ملکوت با خدای خویش خلوت کند.
در حدیثی آمده است که آن حضرت (ص) فرمود: «فَلَمَّا بَلَغَ إِلَی سِدْرَةِ الْمُنْتَهَی فَانْتَهَی إِلَی الْحُجُبِ فَقَالَ جَبْرَئِیلُ تَقَدَّمْ یَا رَسُولَ اللَّهِ لَیْسَ لِی أَنْ أَجُوزَ هَذَا الْمَکَانَ وَ لَوْ دَنَوْتُ أَنْمُلَةً لَاحْتَرَقْتُ»؛ چون به حجابهای نور رسیدم جبرئیل از حرکت ایستاد و به من گفت: برو! ای محمد اینجا آخرین نقطهای است که صعود به آن را خدای عزوجل برای من مقرر فرموده و اگر از اینجا بالاتر آیم پر و بالم میسوزد، آن گاه با من وداع کرده و من پیش رفتم تا آنگاه که در دریای نور افتادم و امواج مرا از نور به ظلمت و از ظلمت به نور وارد میکرد تا جایی که خدای تعالی میخواست مرا متوقف کند و نگهدارد آن گاه مرا مخاطب ساخته با من سخنانی گفت.
از رسول خدا بعد از بازگشت ایشان از معراج پرسیدند: «بأی لغة خاطبک ربک لیلة المعراج؟»؛ پروردگار تو به چه زبانی در شب معراج با تو سخن گفت؟ حضرت فرمود: «خاطبنی بلسان علی» خدا در شب معراج با زبان علی با من حرف زد.
ایشان برای اطمینان بیشتر، خدای عز و جل را خطاب قرار میدهند و میفرمایند: «قلتُ یا رب تخاطبنی ام علیُ»؛ گفتم خدای من تو با من حرف می زنی یا علی؟ جواب رسید: «اطلعت علی سرائر قلبک»؛ به محرم خانه قلبت نگاه کردم، «فلم اجد فیه احد احب الیک من علی بن ابی طالب» دیدم در اون قلب نازنین محبوبتر از علی وجود ندارد، «فخاطبتک بلسانه» با زبان او با تو حرف زدم.
در این سفر آسمانی پس از دیدن عظمت الهی در پهنه آسمانها و رسیدن به شهود باطنی و مشاهده آنچه باید ببیند توسط رسول خدا (ص) زمان بازگشت فرا میرسد. عیاشی در تفسیر خود از ابو سعید خدری روایت کرده که رسول خدا (ص) فرمود: در آن شبی که جبرئیل مرا به معراج برد چون بازگشتیم بدو گفتم: ای جبرئیل آیا حاجتی داری؟ گفت: حاجت من آن است که خدیجه را از جانب خدای تعالی و از طرف من سلام برسانی و رسول خدا (ص) چون خدیجه را دیدار کرد سلام خداوند و جبرئیل را به وی رسانید و او در جواب گفت: «ان الله هو السلام و منه السلام و الیه السلام و علی جبرئیل السلام».
خبر دادن رسول خدا (ص) از کاروان قریش
ابن هشام در سیره در ذیل حدیث معراج از امهانی روایت کرده که گوید: رسول خدا (ص) آن شب را در خانه من بود و نماز عشاء را خواند و بخفت، ما هم با او به خواب رفتیم، نزدیکیهای صبح بود که ما را بیدار کرد و نماز صبح را خوانده ما هم با او نماز گزاردیم آن گاه رو به من کرده فرمود: ای امهانی من امشب چنانکه دیدید نماز عشاء را با شما در این سرزمین خواندم سپس به بیتالمقدس رفته و چند نماز هم در آنجا خواندم و چنانکه مشاهده میکنید نماز صبح را دوباره در اینجا خواندم.
این سخن را فرموده برخاست که برود من دست انداخته دامنش را گرفتم به طوری که جامهاش پس رفت و بدو گفتم: ای رسول خدا این سخن را که برای ما گفتی برای دیگران مگو که تو را تکذیب کرده و میآزارند، فرمود: به خدا! برای آنها نیز خواهم گفت!
امهانی گوید: من به کنیزک خود که از اهل حبشه بود گفتم: به دنبال رسول خدا (ص) برو و ببین کارش با مردم به کجا میانجامد و گفتگوی آنها را برای من بازگوی. کنیزک رفت و بازگشته گفت: چون رسول خدا (ص) داستان خود را برای مردم تعریف کرد با تعجب پرسیدند: نشانه صدق گفتار تو چیست و ما از کجا بدانیم تو راست میگویی؟ فرمود: نشانهاش فلان کاروان است که من هنگام رفتن به شام در فلان جا دیدم و شترانشان از صدای حرکت براق رم کرده یکی از آنها فرار کرد و من جای آن را به ایشان نشان دادم و هنگام بازگشت نیز در منزل ضجنان (۲۵ مایلی مکه) به فلان کاروان برخوردم که همگی خواب بودند و ظرف آبی بالای سر خود گذارده بودند و روی آن را با سرپوشی پوشانده بودند و کاروان مزبور هم اکنون از دره تنعیم وارد مکه خواهند شد، و نشانهاش آن است که پیشاپیش آنها شتری خاکستری رنگ است و دو لنگه بار روی آن شتر است که یک لنگه آن سیاه میباشد. و چون مردم این سخنان را شنیدند به سوی دره تنعیم رفته و کاروان را با همان نشانیها که فرموده بود مشاهده کردند که از دره تنعیم وارد شد و چون آن کاروان دیگر به مکه آمد و داستان رم کردن شتران و گم شدن آن شتر را از آنها جویا شدند همه را تصدیق کردند.
شهر بیت المقدس که پیش از اسلام به نامهایی؛ چون «اورشلیم »و« ایلیا» نیز خوانده میشد، از جمله شهرهایی است که هر یک از ادیان اسلام، مسیحیت و یهود، تقدس خاص و ویژهای برای آن قائلاند.
درشهر اورشلیم «تپهای» وجود دارد که به «تپه موریا» شهرت دارد و در بالای آن، مکانی است که به مجموع محدودۀ آن، «حرم شریف»گفته میشود. این مکان، جایگاههای زیارتی بسیاری دارد که تعدادی از آنها از اهمیت بیشتری برخوردارند،این مکان، مقدسترین بخش شهر برای مسلمانان است.
دیوارندبه
«در قسمت جنوب غربی حرم» نیز دیواری وجود دارد که از سنگهای بزرگی ساخته شده است که برای یهودیان تقدس بسیار دارد؛ آنان معتقدند که این «دیوار» تنها قسمت بازمانده از «هیکل سلیمان» است؛ لذا این مکان به صورت تمام وقت به روی بازدید کنندگان باز بوده و یهودیان در کنار آن به دعا و «نُدبه» می پردازند و به همین دلیل به آن «دیوار ندبه» و در عربی «حائط المبکی» و در زبان انگلیسی به آن «Western Wall» گفته میشود،به «دیوارغربی» نیزمعروف است
در میان مسلمانان نیز معروف است که پیامبر در «شب معراج»، «بُراق»(مرکب) خود را بر این دیوار بست. «پیامبر براق خود را به حلقهای بست که انبیاء گذشته چهارپایان خود را بدان میبستند».
«این دیوار»(دیوارندبه) بیشتر برای یهودیان قابل احترام است است و آنان این مکان را بسیار مقدس و با ارزش میدانند.
اما مسیحیان، مکانی در شهر بیت المقدس که آن را کلیسای قیامت مینامند، مقدسترین مکان شهر میدانند و آن همان مکانی است که به اعتقاد مسیحیان، عیسی در آن جا به صلیب کشیده شده و از آن جا به آسمان رفت. این مکان نیز همیشه توسط مسیحیان مقدس بوده است.
حرم شریف
در محدوده بالای تپه« موریا »حصاری کشیده شده است که مسلمانان تمام آن را «حرم شریف» مینامند، این حرم شریف همان «مسجدالاقصی» است.
البته در این محوطه مسجدی وجود دارد که به آن نیز مسجد الاقصی گفته میشود، اما با توجه به دلایل و شواهد، مسجد الاقصیای که در قرآن آمده و قبلۀ اول مسلمانان بود که خداوند درباره آن فرمود: «بَارَکْنَا حَوْلَه»، همین محوطۀ حرم شریف است. البته سخنان دیگری نیز وجود دارد که مسجد موجود در آن حرم را مسجد الاقصی حقیقی میدانند. اما ادلهای وجود دارد که قول اوّل را تأیید میکنند:
۱. مکانی که امروزه مسجد الاقصی نامیده میشود، بعد از اسلام ساخته شده و پیش از اسلام بنایی به این نام وجود نداشت، بلکه عبدالملک مروان خلیفۀ مروانی آن را بنا کرده است. پس نمیتوان منظور از مسجد الاقصی در قرآن را این بنایی دانست که در زمان نزول قرآن، هیچ وجود خارجی نداشت.
۲. مفسران در تشریح کلمه مسجد الاقصی که در قرآن آمده، آوردهاند که منظور از آن بیت المقدس است. بیت المقدس در ادبیات قبل از اسلام، اشاره به مکانی دارد که جایگاه هیکل سلیمان بوده و در بالای کوه موریا قرار داشت و امروزه نیز در بخش غربی حرم دیواری وجود دارد که آن را دیوار ندبه مینامند و یهودیان معتقدند، این دیوار باقی مانده از هیکل سلیمان است. پس بیت المقدس محوطهای بزرگ تر از محوطهای است که امروزه مسجد الاقصی نام دارد؛ لذا نمیتوان مقصود از بیت المقدس را آن مکانی دانست که مسجد الاقصی نامیده میشود، بلکه منظور از مسجد الاقصای مذکور در قرآن، همان بیت المقدس است که امروزه بدان حرم شریف میگویند.
مسجد الاقصی
در قسمت جنوبی «حرم» شریف، مکانی وجود دارد که آن را مسجد الاقصی مینامند. این مسجد با گنبدی تقریباً «سبز» رنگ مزین شده و از نظر معماری بنایی جالب توجه است. بنای این مسجد توسط عبدالملک مروان نهاده شد. این بنا به مرور زمان آسیبهای جدی به خود دید که در دورههای مختلف نیز مورد بازسازی قرار گرفت، امّا همان گونه که بیان شد، این مکان با این که اسم «مسجدالاقصی» را به همراه دارد، اما به هیچ عنوان تمام مسجد الاقصی نیست، بلکه بخشی از مسجد الاقصی است که در اسلام، مقدس شمرده شده است.
«صخره »شب معراج چیست؟
درباره قطعه سنگی که در بیت المقدس هست و در روایات و تاریخ به عنوان «صخره» مطرح شده، مطالب مختلفی وجود دارد.
می گویند: حضرت رسول (ص) از بالای این سنگ به معراج رفتند
در روایات دیگری نیز وارد شده که: سنگ نیز خواست با حضرت به سوی آسمان رود و همین که بلند شد، حضرت فرمودند: قِف (یعنی بایست) و سنگ در همان حال به طور معلّق در هوا ایستاد. بنیامیه احترام فراوانی به این سنگ میگذاشتند. البته در اصل این که آن تخته سنگ همین سنگ موجود در مسجد الاقصی است یا سنگ دیگری میباشد، اختلاف هست. روایات مختلفی هم در فضیلت نماز خواندن در سمت راست این سنگ و دعا نمودن در اطراف آن و نیز فضیلت آن در روز قیامت وارد شده است که بعضی از این روایات ارزش سندی ندارد و از طریق راویانی مثل ابوهریره نقل شده است.
ولی کسانی که قبل از انقلاب به فلسطین سفر کردهاند، میگویند آن تخته سنگ اکنون بر روی تلی از خاک قرار دارد و معلق نیست.
در واقع قبه الصخره مکانی است که پیامبر شریف اسلام، در شب معراج از فلسطین، پای خویش را بر سنگی به نام قبه الصخره نهاد و از آنجا به معراج روحانی و جسمانی رفت. این سنگ بعد از آن زمان در هوا معلّق باقی ماند، اما در زمان اشغال فلسطین، یهودیان متجاوز و اشغالگر، زیر آن سنگ معلّق خاک و کلوخ ریخته و در واقع آن را روی زمین قرار دادند.
قبة الصخرة
در بالاترین قسمت «کوه موریا»، صخرهای وجود دارد که بر روی آن ساختمانی بنا شده است. این صخره بالاترین نقطه کوه است که منابع تاریخی میگویند پیامبر از روی این صخره به معراج رفت. در کنار این صخره گودالی چند متری نیز وجود دارد که در دورانهای مختلف کاربردهای مختلفی برای آن ذکر شده است و حتی امروزه نیز این گودال موجود است.
در مورد این صخره گفتارهایی در میان مردم شایع است مبنی به این که این صخره در هوا معلّق بوده است، این ادعا در بعضی از کتاب ها نیز آمده، اما مورد تایید نیست، در هر صورت بر روی این «صخره»ساختمانی بنا شده است که ساختمانی هشت ضلعی با گنبدی زرد رنگ است و معمولاً توسط رسانهها، به عنوان مسجد الاقصی نشان داده میشود. این بنا نیز توسط عبدالملک مروان ساخته شد.
در عکس زیر میتوان مسجد الاقصی، «قبه الصخره» و را مشاهده کرد.
لازم به ذکر است که در فتح بیت المقدس توسط مسلمانان که با صلح بین دو طرف صورت پذیرفت، خلیفۀ دوم وارد بیت المقدس شد و در قسمتی از حرم نماز گذارد که در آن مکان مسجدی بنا شد.
البته در این که آن مکان، کدام بخش بوده، چندان روشن نیست. تاریخ در تشریح این حادثه این گونه آورده است:
«خلیفه دوم عمر در فتح بیت المقدس حاضر شد و از «صخره» سؤال کرد، پس آن را یافت در حالی که تبدیل به زباله دانی شده بود. او آن جا را از زباله ها پاک کرد و بر روی آن مسجدی بنا کرد ...».
حال با توجه به این که در روایات علاوه بر صخرهای که از آن صحبت شد، از تمام کوه موریا نیز تعبیر به صخره شده است، فهم این روایت دچار مشکل میشود و نمیتوان دقیقاً جای آن مسجد را مشخص کرد. اگرچه انصرافش به خود صخره بیشتر است و امروزه نیز اصطلاح «مسجدعُمر» در مورد «مسجدقبه الصخره» به کار میرود.
فاصله ۷آسمان چقدراست؟
«حسین امیدیانی»عضو پیوسته انجمن فیزیک ایران در برنامه شب آسمانی شبکه قرآن و معارف سیما به موضوع شگقتیهای آفرینش پرداخت و بیان داشت: در خلقت خداوند هرگز نمیتوان بی نظمی دید، بلکه تمامی خلقت خداوند دارای نظم است، دانشمندان از قبل میدانند که در چه زمانی و در کجا خورشید گرفتگی و ماهگرفتگی صورت میگیرد. کهکشان شناسان پیشگو نیستند بلکه بر روی نظم موجود زمانها را حساب میکنند و به همین دلیل است که در قرآن میفرماید "مَّا تَرَی فِی خَلْقِ الرَّحْمَنِ مِن تَفَاوُتٍ فَارْجِعِ الْبَصَرَ هَلْ تَرَی مِن فُطُورٍ" یعنی در آفرینش رحمان هیچ ناهماهنگی نمی بینی، پس چشم خود را برگردان.
خبرگزاری مهر درمرداد ۱۳۹۳ازقوی«امیدیانی»» می نویسد: .آیات مختلفی داریم که در آن به هفت آسمان اشاره شده، مفسرین دو نگاه دارند، بعضی از مفسرین بیان میدارند که هفت به معنای همان عدد ۷ است و آنچه که ما میتوانیم ببینیم همان آسمان اول است. یک سری میگویند همه اینها آسمان اول است یعنی همه کهکشانها و منظومه شمسی آسمان اول است.
امیدی گفت: اگر با سرعت نوری هم بسنجیم فاصله ما با اولین ستاره بعد از خورشید(پروکسیما قنطورس) ۲/۴ (چهارو۲)سال نوری است (هر سال نوری حدودا معادل ۱۰ میلیارد کیلومتراست)
یعنی ما که داریم به آسمان نگاه میکنیم در حقیقت به گذشته عالم نگاه میکنیم و بسیاری از ستارگان دیگر وجود ندارند زیرا ما گذشته آنها را میبینیم. فاصله ما تا کهکشان همسایه دو میلیون سال نوری است وقتی این فاصله را حساب کنیم به عظمت خداوند پی میبریم، در سوره واقعه قرآن به این فاصله قسم خورده شده و بیان میکند که این سوگند بزرگی است از طرفی پس از آن بیان شده که این قرآن، قرآن باعظمتی است و در حقیقت این نشانهها را هم دلیلی بر عظمت قرآن نیز میداند./پایان اظهارات امیدی
مرداد ۱۳۹۱باشگاه خبرنگاران جوان ازقول«محمد سهیلی»(پژوهشگرقرآن)درباره هفت آسمانمی نویسد :
در آسمان اول «اتمسفر» زمین وجود دارد
در آسمان دوم منظومه شمسی.
آسمان سوم گروهی از ستارگان به همراه خورشید .
آسمان چهارم کهکشان ، راه شیری.
آسمان پنجم گروه محلی کهکشان ها (کلاستر ) .
آسمان ششم سوپر کلاسترها .
آسمان هفتم مجموعه کائنات،شبه کره ای که جهان را تشکیل میدهد ، قراردارد.
فاصله آسمان اول با سطح با پوسته زمین ۱۰۰ کیلومتر است.
محمد سهیلی در ادامه بزرگی آسمان را این گونه بیان کرد و افزود: در قرآن آمده است که گسترش بهشت همانند بزرگی و عظمت ۷ آسمان است/پایان.
***
علامه شهرستانى: در قرآن و حدیث آمده است که ما هفت زمین و هفت آسمان آفریده ایم. هفت زمین عبارتند از: عطارد، زهره، زمین، مریخ، مشترى، زحل و اورانوس.و هفت آسمان همان جوّ اتمسفرى است که این سیارات هفتگانه را احاطه کرده است.
هنگامى که از علامه سید هبه الدین شهرستانى پرسیدند چرا نپتون و پلوتن را به حساب نمىآورید؟
پاسخ داد که این دو سیاره با چشم عادى دیدنی نیستند. از این رو در فهرست قرآن و حدیث نیامدهاند (بهبودی، هفت آسمان/صادقی، زمین و آسمان و ستارگان از نظر قرآن). اشکال اصلى سخن علامه شهرستانى آن است که لفظ «ارض» در لغت و اصطلاح بر شش سیاره یاد شده اطلاق نمىشود.
علامه محقق«سید محمدعلی» فرزند سید حسین حائری ملقب به «هبة الدین» و معروف به «شهرستانی» متولد ۲۴ رجب ۱۳۰۱(۳۱اردیبهشت۱۲۶۳) سامرا ، مادرش از سادات شهرستانی اصفهان و از نوادگان میرزا مهدی شهرستانی است که پس ازسالهامجاهدت در۲۶شوال۱۳۸۶( ۱۸ بهمن۱۳۴۵)درگذشت.
برخى از علما: مقصود از آسمانهاى هفتگانه را مدارهاى سیاراتى میدانند که دور خورشید مىگردند.
دکتر محمد جمال الدین الفندى: محقق علوم قرآنی سودان(۱۳مارس۱۹۱۳-۲۶ژوئن۱۹۹۸(۲۲اسفند ۱۲۹۱-۵تیر۱۳۷۷)
«فندى» هفت آسمان قرآن را اینگونه تقسیم مىکند:
آسمان اول: منظومه شمسى است.
آسمان دوم: کهکشان راه شیرى است.
آسمان سوم: مجموعه اى از کهکشانهاست که نامش «المجموعة المحلیة» میباشد.
سمان چهارم: فلک «عناقید الدرجة الاولى» است که حدود ۲۰ تا ۵۰ میلیون سال نورى از ما دور است.
آسمان پنجم: فلک «عناقید الدرجة الثانیة» است که ۱۰۰ تا ۱۵۰ میلیون سال نورى از ما دور است.
آسمان ششم: فلک «عناقید الدرجة الثالثة» هستند که ۲ ـ۳ بلیون سال نورى از ما فاصله دارد.
آسمان هفتم:
سرانجام به «سدرة المنتهی» در آسمان هفتم و «جنةالمأوی» (بهشت برین) رسید و در آنجا، آثار شکوه پروردگار هستی را دید. وی چنان اوج گرفت و به جایی رسید که جز خدا، هیچ موجودی به آنجا راه نداشت. حتی جبرئیل از حرکت باز ایستاد و گفت: «به یقین، اگر به اندازه سرانگشتی بالاتر آیم، خواهم سوخت».
پیامبر فرمود: از آنجا به «سدرة المنتهی» رسیدم و در آنجا جبرئیل ایستاد و مرا تنها گذارده گفت: برو! گفتم: ای جبرئیل در چنین جایی مرا تنها میگذاری و از من مفارقت میکنی؟ گفت: ای محمد اینجا آخرین نقطه ای است که صعود به آن را خدای عزوجل برای من مقرر فرموده و «اگر از اینجا بالاتر آیم پر و بالم می سوزد»، آن گاه با من وداع کرده و من پیش رفتم تا آنگاه که در دریای نور افتادم و امواج مرا از نور به ظلمت و از ظلمت به نور وارد میکرد تا جایی که خدای تعالی میخواست مرا متوقف کند و نگهدارد آن گاه مرا مخاطب ساخته با من سخنانی گفت.
و در اینکه آن سخنانی که خدا به آن حضرت وحی کرده چه بوده است در روایات به طور مختلف نقل شده و قرآن کریم به طور اجمال و سربسته میگوید: «فَأَوۡحَىٰٓ إِلَىٰ عَبۡدِهِۦ مَآ أَوۡحَىٰ»، (پس وحی کرد به بنده اش آنچه را وحی کرد)
و در تفسیر علی بن ابراهیم آمده که آن وحی مربوط به مسئله جانشینی و خلافت علی بن ابیطالب(ع) و ذکر برخی از فضایل آن حضرت بوده، و در حدیث دیگر است که آن وحی ۳ چیز بود: وجوب نماز ، «خواتیم سوره بقره» (دوآیه ۲۸۵-۲۸۶بقره) و آمرزش گناهان از جانب خدای تعالی.
در حدیث کتاب بصائر است که خداوند نامهای بهشتیان و دوزخیان را به او وحی فرمود.
رسول خدا(ص) فرمود: پس از اتمام مناجات با خدای تعالی بازگشتیم و از همان دریاهای نور و ظلمت گذشته در«سدرة المنتهی» به جبرئیل رسیدم و به همراه او بازگشتیم.