تشبیه وحدت ملت ایران به طویله.
توهین به ایران و ایرانیان؛ « تشبیه وحدت ملی به آغل توسط وحید جلیلی»
توضیحات مدیریت سایت-پیراسته فر:وحیدجلیلی درمصاحبه تلویزیونی درشبکه ۲ رسانه ملی گفت:دراین ایام(جنگ اسرائیل)عده ای می گویند ما به وحدت ملی نیازمندیم،به همبستگی ملی نیازداریم، من هم صدردرصدموافقم واماایران وجودش برای ما باماهیتش است، همبستگی ماباید درگروه معنویت باشد ودرادامه می گوید:عذرخواهی میکنم،«بعضی هامثل اینکه میخواهند وطن رابه آغل تبدیل کنند»(که هرکسی با هر تفکری درحول محوروحدت جمع شود)،بعضی می گویند ما برای وحدت اسم خداوپیامبررانیاوریم!(این اظهارت وادعای بدون مدارک وشواهد قائم مقام صداوسیما درحالی است که هیچکس چنین چیزی نگفته که برای وحدت اسم خداوپیامبر رانیاوریم).
واین دیدگاه که درضدیت با دیدگاه رهبرمعظم انقلاب است.
رهبرانقلاب درپیام تبریکی که بمناسبت پیروزی درجنگ ۱۲ روزه صادرکرده دریک فرازش می گوید:تبریک سوّم تبریک اتّحاد و اتّفاق فوقالعاده ملّت ایران است. بحمدالله یک ملّت در حدود نود میلیون جمعیّت، یکپارچه، یکصدا، شانهبهشانه، در کنار هم، بدون هیچ گونه تفاوتی در خواستهها و در مقاصدی که ابراز میکنند، ایستادند، شعار دادند، حرف زدند، از رفتار نیروهای مسلّح حمایت کردند، بعد از این هم همین خواهد بود.
این سخنان نهتنها سخیف، بلکه عمیقاً ضدملی، ضد میهنی و تحقیرآمیز هستند. تأسفبارتر آنکه این توهین، از زبان فردی با جایگاه رسمی در رسانهی ملی بیان شده است؛ رسانهای که باید زبان مردم باشد، نه بلندگوی تخریب و توهین.
استفاده از واژهی «آغُل» برای اشاره به مسیر همبستگی ملی،بیشرمانهترین توهین ممکن به ملت ایران است. آنکه چنین تشبیهی میآورد، یا درکی از شأن و منزلت این سرزمین ندارد، یا آگاهانه در پی مخدوش کردن هویت ملی است. اگر کسی ایران را «آغل» میبیند، پرسش اینجاست که جایگاه خودش را در کجای آن تعریف میکند؟
متاسفانه آقای جلیلی سخنان محفلی خود را به ساحت تلویزیون و صداوسیما کشانده است و متاسفانه متوجه نیست که این دو ساحت چه تفاوتی دارد. البته که بیان این سخنان نشان دهندهی آن است که ما متوجه شویم چنین افرادی در محافل خودشان درباره ایران و مردم ایران چه نگاهی دارند.
در بخش دیگر، با طرح بحث نام خدا و پیامبر، سعی دارد نوعی انحراف استدلالی ایجاد کند تا همبستگی اجتماعی امروز مردم ایران را که در برابر تهدیدها ایستادهاند، زیر سؤال ببرد. این تحریف آشکار مفاهیم دینی، نه خدمتی به ایمان است و نه به میهن، بلکه تنها سلاحی سیاسی برای ایجاد شکاف در وحدت ملی است.
توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:«اعتراض برادر سعید جلیلی به وحدت ملی با هر عقیدهای حول محور ایران»
تابناک نوشت:وحید جلیلی قائم مقام صداوسیما و برادر سعید جلیلی با طرح ادعاهای خلاف واقع زیرآب وحدت ملی را زد. طرف جلیلی از سال 88 با الگوی رفتاری موج سواری بر بحرانها و تشتت داخلی توانست در شبکه قدرت رشد کند و وحدت ملی خط قرمز این دارودسته است. اظهارات جلیلی که متکی بر مبنایی است که هیچ کس نگفته و وحید جلیلی با طرح آنها و سپس ردش، وحدت ملی را میزند، میبینید و میشنوید.
چنین اظهاراتی نهتنها افکار عمومی را جریحهدار میکند، بلکه به اعتبار سازمان صداوسیما لطمه میزند. رسانهای که هزینهاش از جیب همین ملت پرداخت میشود، نباید تریبون توهین به آنها باشد. سکوت در برابر چنین ادبیات و نگاهی، یعنی چشمپوشی از جفایی آشکار به سرزمینمان ایران./پایان.
«در این جنگ، ایرانیان از همه اقشار و گروهها حتی زندانیان سیاسی که از حکومت گله داشتند و حتی ایرانیان خارج از کشور، از وطن دفاع کردند.» این اظهارات رئیس جمهور را مقایسه کنید با اظهارنظر «تفکر رقیب» که کشور را به «آغل» و «طویله» تشبیه کند. چرا؟ تنها به این دلیل که دیگران همچون خودشان فکر نمیکنند./پایان.
روزنامه خراسان(۷ تیر ۱۴۰۴ ) نوشت: این یعنی پدافند همبستگی در برابر دشمن متجاوز. پدافندی که نه با موشک، که با دلهای همدل مردم ساخته شد. اما پرسش تلخ اینجاست: آیا این سرمایه گرانسنگ، دوام خواهد داشت؟ یا به سرنوشت سرمایههای اجتماعی پیشین دچار خواهد شد که زیر فشار سیاستهای ناپخته، انحرافات ایدئولوژیک و شهوت تریبونداری نابود شدند؟
سخنان نسنجیده در بزنگاه وحدت
در این مقطع حساس که بیش از هر زمان دیگری نیازمند تقویت انسجام ملی و همافزایی گفتمانی درونزا بودیم،سخنان اخیر قائممقام سازمان صداوسیما، وحید جلیلی و طیف همفکر با او، ناخواسته نقش «ترکش درونی» را ایفا کرد. ترکشهایی که نه بر پیکر دشمن، بلکه بر سپر همبستگی ملی فرود میآید.
انتساب «گزاره شاذ»، «برای حفظ وحدت، اسم خدا و پیامبر را نمیآورند» به جریان مقابل، در واقع بیش از آن که یک نقد گفتمانی باشد، نوعی «دوگانهسازی تصنعی و قطببندی زبانی» است که شاکله روایت رسانه ملی را به سوی تقابلهای فرسایشی سوق میدهد.
چنین تقسیمبندی مثل «دیندارِ انقلابی» در برابر «ملیگرایِ سکولار» دقیقاً همان کدگذاری قطبیسازی است که دشمن در جنگ شناختی برای شکاف در هویت ایرانی اسلامی بدان نیاز دارد. فرمولی برای شکستن پیوند ذاتی میان ایمان دینی و غیرت ملی. این رویکرد از سوی یکی از بالاترین مقامات رسانه رسمی، نه تنها در سطحی ناپایدار به بازتولید روایت امنیتیِ مطلوب دشمن میانجامد، بلکه بهطور عمیقتر سرمایه اجتماعیِ معتمد به رسانه ملی را فرسوده میسازد.
در دورانی که قدرت نرم ایران بر بنیان پیوستگی هویت دینی و ملی استوار شده و همین همبستگی درونی بهمثابه سپر نخست در برابر تهدیدات سخت و نیمهسخت ایفای نقش میکند، هرگونه بازی با دوقطبیهای ساختگی، بهویژه از سوی مقامات رسمی، نه صرفاً یک خطای تاکتیکی، بلکه آسیبی راهبردی به پدافند همبستگی است. این نوع دوگانهسازی و قطبنماییِ تقلیلگرایانه، در تضاد آشکار با منظومه فکری رهبر انقلاب است. رهبری که همواره بر همافزایی همه طیفهای ملت در دفاع از ایران اسلامی تأکید داشتهاند. در پیام تبریک اخیر ایشان پس از پیروزی در جنگ ۱۲روزه نیز بهصراحت از «ملتِ یکپارچه» سخن گفتند و از همبستگی ملی بهعنوان سرمایه راهبردی جمهوری اسلامی با تحسین یاد کردند. در چنین شرایطی، انتظار میرفت مسئولان، رسانهها و نخبگان، با هوشمندی و درک شرایط ویژه پساجنگ، زبان خود را با مصالح ملی تنظیم کنند. اما متأسفانه این اظهارات در برنامهای زنده، در تضاد کامل با این اتحاد اجتماعی بود و مستقیم به «پدافند همبستگی» ضربه وارد کرد.
نقد بی جا، خنثیساز پدافند ملی
صادق شهبازی: تجربهای برای ملت
متأسفانه این رفتار محدود به یک نفر نماند. «صادق شهبازی»، از چهرههای نزدیک به جلیلی، در برنامه «ثریا» در اقدامی تأسفبرانگیز، فرماندهان شهید اخیر را با لحنی تحقیرآمیز «تجربهای برای ملت» دانست و تلویحاً آنان را به« انفعال» متهم کرد. آیا این است شأن نخبگان فرهنگی کشور؟ آیا مرز میان نقد با تخریب امنیت روانی جامعه اینچنین باید مخدوش شود؟
در چنین شرایطی که هنوز حتی خانوادههای شهدا در سوگ عزیزان خود هستند، مطرح کردن اینگونه جملات نهتنها بیاخلاقی رسانهای است، بلکه کمک به دشمن در تخریب دستاوردهای ملی به شمار میرود.
دکترمحمدفاضلی: اُمتگرایی توان ایجاد همبستگی برای اتحاد ایرانیان را ندارد
در مقابل، «محمد فاضلی» از چهرههای فکری نزدیک به دولت روحانی، در یکی از تازهترین اظهارنظرهایش مدعی شده است که «امتگرایی توان ایجاد همبستگی برای اتحاد ایرانیان را ندارد». این گزاره در ظاهر، تلاشی برای واکاوی بحران هویت در بستر ملی است،اما در باطن، امتداد همان گفتمانی است که در سالهای اخیر،رادیکالیسم رسانهای داخلی بستر آن را آماده کرده بود یعنی تشدید دوگانه های هویتی، بازتعریف «ایران» در برابر «اسلام» و تضعیف پیوندهای اجتماعی حول هویتهای جمعی فراملی.
طرح چنین دیدگاهی، آن هم در شرایطی که جامعه هنوز از شوک «جنگ ۱۲ روزه» ویرانگر عبور نکرده و نیازمند ترمیم روانی، انسجام مدنی و بازسازی سرمایه اجتماعی است، نه تنها فاقد مصلحتاندیشی است، بلکه میتواند به شکافهای معرفتی و احساسی دامن بزند. در حالیکه اولویت کشور باید حفظ «پدافند همبستگی» و بازسازی زیرساختهای صدمهدیده باشد، این نوع اظهارات، افکار عمومی را به سمت منازعات انتزاعی و تولید قطببندیهای سیاسی-اجتماعی سوق میدهد، گویی که جامعه، مجاز است یا تنها به نام ایران سخن بگوید یا تنها به نام اسلام و تلفیق این دو، ناممکن یا مردود است.