ماجرای«پاسداربازی درآوردن شهیدحسن درویش»که محسن رضایی تذکرداد و امام خمینی گفتند:بگذاریددربیاورد!
عملیات رمضان در ۲۲ تیر ۱۳۶۱، با فاصله کوتاهی از عملیات الی بیتالمقدس انجام شد و در پنج مرحله تا تاریخ پنجم مرداد ادامه پیدا کرد واما اهداف مدنظر نرسید.
پشت پرده عملیات های نا موفق و موفق جنگ(ایران-عراق)
عملیات فتحالمبین فروردین سال ۱۳۶۱ در خوزستان اجرا شد و ماجرایش این است:
«۳۵ گردان ارتش به فرماندهی شهید علی صیاد شیرازی »
و
«۱۰۰ گردان سپاه به فرماندهی سردار محسن رضایی»
در عملیات فتحالمبین عراقیها هم با ۷ تیپ زرهی و ۲۰ تیپ پیاده و ۱۰ گردان توپخانه به مصاف نیروهای ایران آمدند...
خواندنیهای تاریخ(پشت پرده عملیات فتحالمبین)
فارس (۷ مهر ۱۴۰۱)نوشت:بسیاری بر این باورند که این عملیات نقطهعطف جنگ ایران و عراق است که در نهایت منجر به بیرونراندن نیروهای عراقی از بخش بزرگی از خاک خوزستان شد... این عملیات به آزادسازی ۲۴۰۰ کیلومتر مربع از سرزمینهای اشغالی، شامل دهها بخش و روستا و نیز چندین جاده ارتباطی مهم منجر شد»؛ رمز عملیات «یا زهرا (س)» بود.
ماجرای عملیات فتحالمبین در دفاع مقدس فقط همین نبود؛ دشواریهای فراوان داشت و یک ماجرای مهم در پشت پرده داشت که بهروایت شهید صیاد شیرازی چنین است:
«با تلاش حدودا سه ماهه، برنامه این نبرد را طرحریزی کرده و نیروهایمان را از ابعاد مختلف مجهز و آنها را در چهار محور عینخوش، پل نادری دزفول، شوش و رقابیه متمرکز کرده بودیم... گرم این محاسبات بودیم که دشمن پیشدستی کرد و قبل از اینکه ما به او حمله کنیم زودتر به ما حمله کرد... [بهدلیل پیشروی دشمن] فشار آنقدر زیاد شد که در قرارگاه عملیاتی کربلا برادران ارتش و سپاه به این نتیجه رسیدند که ما در این شرایط سخت، در این تنگنایی که واقعا نمیدانیم چه باید بکنیم، برویم از فرمانده معظم خودمان کسب تکلیف کنیم که چهکار باید کرد؟...
[پس از سفر دوساعته محسن رضایی به تهران برای کسب تکلیف از امام خمینی] محسن رضایی گفت: امام (ره) خیلی با آرامش، تشریح وضعیت سخت ما را گوش نمودند و تبسمی کردند و بعد از تبسم یک اطمینان قلبی دادند و فرمودند: هیچ نگران نباشید و همچنان هم باید مصمم باشید که عملیاتتان را انجام بدهید. درخواست کردم استخاره بکنند. گفتند: «استخاره لازم نیست ولی اگر مایلید که از قرآن هم قوت قلب بگیرید به نیت طلب خیر، قرآن را باز کنید و خداوند قلبتان را قوی بکند و حتما موفقید انشاءاللّه...
[پس از استخاره از قرآن کریم و آمدن سوره فتح و گرفتن قوت قلب] بلافاصله، همان شب اول عملیات، رزمندگان ما موفق شدند از ارتفاعات شاوریه به ستون بیایند و جاده پل نادری به طرف دهلران را قطع کنند و تپههای علیگرهزد را بگیرند. از آن طرف هم در فاصله حدود شصت کیلومتری، در محور دیگر رزمندگان آمده و از ارتفاعات عبور کردند و هر چند در طرفین آنها دشمن حضور داشت، توانستند پادگان و تنگه عینخوش را بگیرند و در آنجا مستقر شوند و مراحل بعدی عملیات هم بسیار شکوهمند برگزار شد... در آن عملیات حدود شانزده هزار نفر اسیر از دشمن گرفتیم. [بیش از] دو هزار کیلومتر مربع از زمینهای میهن اسلامی آزاد شد و مقادیر بسیار زیادی غنایم به دست ما افتاد.
دشمن منهزم از محور چنانه به تنگه بلغازه و سپس به طرف فکه رفت و ما در ارتفاعات تینه مستقر شدیم و تنگه رقابیه، تنگه عینخوش، پادگان عینخوش، همه اینها به دست ما افتاد».
توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:چرابعدازعلملیات ناموفق رمضان فرمانده سپاه وفرمانده ارتش به خدمت امام خمینی رفتند؟
عملیات رمضان در ۲۲ تیر ۱۳۶۱، با فاصله کوتاهی از عملیات الی بیتالمقدس انجام شد و در پنج مرحله تا تاریخ پنجم مرداد ادامه پیدا کرد واما اهداف مدنظر نرسید.
فرمانده سپاه پاسداران کل:بعد از عملیات رمضان، من و برادرم صیاد شیرازی خدمت امام رسیدیم.
پس از اینکه گزارشهایمان را ارائه کردیم، ایشان(امام خمینی) دستهای ما را گرفتند و در بین دستهای خود قراردادند. برای لحظهای احساس کردیم دستهایمان با دستهای امام یکی شده است، طوری که تا روزها و هفتهها گرمی دستهای امام را حس میکردیم.
در این جلسه امام فرمودند: «توکلتان به خدا باشد، از شکست نترسید، از چیزی نترسید و شما پیروز خواهید بود» این جملات امام خمینی روح تازهای به ما بخشید و درعملیاتهای بعد به حول وقوه الهی، پیشرفت های قابل توجهی درصحنه نبرد حاصل شد.
محسن رضایی دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام به مناسبت سالروز شهادت شهید صیاد شیرازی در اینستاگرام به نقل خاطره ای ازجنگ پرداخت:
اینستاگرام محسن رضایی.
روزنامه جوان:اگر پس از پایان عملیات الی بیتالمقدس با همان قوا خیلی سریع وارد عملیات رمضان میشدیم میتوانستیم دشمن را غافلگیر کنیم و موفق شویم؟
«یدالله ایزدی»(پژوهشگر-راوی-جنگ):انجام این عملیات با نفراتمان در آن بازه زمانی سازگار نبود. عراق در جریان عملیات الی بیتالمقدس مقاومت بسیار سرسختانهای کرد و ما تلفات بسیار زیادی دادیم. آنقدر توانمان محدود شد که برای انجام مرحله سوم عملیات یگانها توان نداشتند. به یگانها تا ۱۰ روز فرصت بازسازی داده شد. عملیات الی بیتالمقدس ۱۲ اردیبهشت شروع شد و ما مرحله اول را یکروزه انجام دادیم. فاصله کوتاهی افتاد و مرحله دوم را انجام دادیم، اما بین هشت تا ۱۰ روز بین مرحله سوم و چهارم فاصله است. دلیل عمدهاش بازسازی توان یگانهاست. فرماندهان گردانهای زیادی به شهادت رسیدند؛ بنابراین دیگر توان عبور از مرز نبود و فقط رفتن به سمت خرمشهر مطرح بود. در طرح اگر به سمت نشوه میرفتیم خرمشهر خود به خود آزاد و شرق بصره هم تأمین میشد. مرحله سوم عملیات شامل عبور از مرز میشد که همین طرح عملیات رمضان بود. وقتی خرمشهر آزاد شد بخشی از شلمچه در اختیار دشمن ماند و ما دیگر توان نداشتیم همان یک تکه را آزاد کنیم. توان ما در پایان عملیات الی بیتالمقدس اجازه اینکه بلافاصله عملیات رمضان را انجام دهیم، نمیداد. پس از آزادی خرمشهر انجام عملیات رمضان بیش از ۴۰ روز زمان برد. در این مدت ما هنوز در حال و هوای چهار عملیات موفق قبلی بودیم و فکر نمیکردیم به این در بسته محکم بخوریم. تصورمان این بود عملیات رمضان گام پنجم این دور موفق است. به یکباره به موانعی برخوردیم که تا به حال با آن مواجه نشده بودیم. ما پنج مرحله عملیات رمضان را انجام دادیم. در مرحله اول موفق نشدیم زمین را فتح کنیم، یک سرپل کوچک آن طرف مرز گرفتیم. چهار مرحله بعدی عملیات رمضان بیشتر بر انهدام ارتش عراق متمرکز شد که تعدادی زیادی از امکانات زرهی دشمن را نابود کردیم، ولی نتوانستیم زمینی را تصرف کنیم. تیپ ۱۴ امام حسین (ع) در عملیات رمضان تا ۲۵ کیلومتری خطوط دشمن پیشروی کرد و تا نهر کتیبان رفت. به خاطر اینکه چپ و راستش تأمین نشده بود مجبور شد عقبنشینی کند. ما مشکلات امکانات زرهی هم داشتیم. اگر ما یک یا دو تیپ زرهی و مکانیزه داشتیم که میتوانستند نیروهای ما را به عمق منطقه نفوذ بدهند امکان موفقیتمان بالا میرفت.
مصاحبه « یدالله ایزدی» از نویسندگان و پژوهشگران دفاع مقدس با روزنامه«جوان» ۲۱ تیر ۱۳۹۹
بشارتی که امام قبل از عملیات فتحالمبین داد/ پاسداربازی درنیاور!
عملیات فتح المبین با رمز «یا زهرا (س)» در منطقه جبهه جنوبی، شوش و دزفول از دوم تا دهم فروردین ماه سال ۱۳۶۱ با هدف آزادسازی منطقه غرب دزفول و جاده دزفول ـ دهلران و تأمین اندیمشک، شوش، دزفول و جاده اندیمشک ـ اهواز به صورت گسترده با فرماندهی مشترک سپاه پاسداران و ارتش جمهوری اسلامی انجام شد. در این عملیات ۱۲۴ گردان پیاده، ۹ گردان زرهی از نیروهای خودی و ۹۲ گردان پیاده، ۳۹ گردان زرهی، ۲۹ گردان مکانیزه، ۳ گردان کماندو، ۳ گردان گارد و ۱۲ گردان توپخانه از نیروهای دشمن حضور داشتند.
آزادسازی ۲ هزار و ۴۰۰ کیلومترمربع از سرزمینهای اشغالی شامل دهها بخش و روستای منطقه و چند جاده و تنگه مهم، خارج شدن دزفول و شوش و اندیمشک و پایگاه هوایی دزفول از دید و تیر مؤثر دشمن از جمله نتایج عملیات فتحالمبین بود. ۲۵ هزار کشته و ۱۷ هزار اسیر آماری از تلفات دشمن در این عملیات است. همچنین انهدام ۱۸ هواپیمای جنگنده، ۳۶۱ تانک و نفربر، ۳۰۰ خودرو، ۵۰ توپ و ۳۰ دستگاه مهندسی از خسارتهایی بود که به دشمن وارد شد.
فارس(۲ فروردین ۱۴۰۱) نوشت:به مناسبت سالروز آغاز «عملیات فتح المبین» به بخشی از «تاریخ شفاهی مرتضی قربانی» از فرماندهان ارشد سپاه پاسداران در هشت سال دفاع مقدس که در کتاب «در مسیر پیروزی» به ثبت رسیده است، میپردازیم که به ماجرای تردید میان فرماندهان و رزمندگان اسلام قبل از آغاز عملیات فتحالمبین اشاره دارد:
تردیدی که پیش از عملیات فتحالمبین ایجاد شد
ایستاده از راست : ناشناخته - کاشانی - جعفری - قربانی - شهید نورعلی شوشتری/نشسته از راست: شهیدان مهدی باکری ، محمد ابراهیم همت ، مهدی زین الدین
سردارمرتضی قربانی:ما در عملیات طریقالقدس الحمدلله خوب جنگیدیم و عملیاتمان موفقیتآمیز بود. در این عملیات، نیروهای دشمن را عقب زدیم و عده زیادی هم اسیر گرفتیم، اما چون تعدادی از یگانهایمان در محور جنوب کرخه زیر آتش دشمن قرار گرفتند، مسائلی مطرح شد. بیشتر بحثها درباره جناح چپ منطقه نبرد بود که تیپ عاشورا و تیپ یک لشکر ۱۶ در آنجا مستقر بودند و عملیات و اقداماتشان موفقیتآمیز نبود. در آنجا عده زیادی از نیروهای خودی شهید یا مجروح شده بودند. البته تلفات سنگینی هم به عراقیها وارد شده و عده زیادی از آنها کشته شده بودند.
همان زمان، سؤالاتی ذهن بعضی از دوستان را مشغول کرد؛ از جمله اینکه در این جنگ - جنگی که ما در آن حقیم و آنها باطلاند - یک عده مسلمان دارند با هم میجنگند و از هر دو طرف هم کشته میشوند. عدهای از برادرها که این سؤال برایشان پیش آمده بود، توی جلسات خودمان آن را مطرح میکردند و جوابهایی هم به آنها داده میشد، ولی قانع نمیشدند. در واقع افرادی که مخالف خط امام و جهاد بودند، شک و تردید در رزمندگان و فرماندهان ایجاد میکردند و دلایل شرعی هم میآوردند. بهترین تصمیم را محسن رضایی گرفت و قرار شد که خدمت حضرت امام برویم.
سردارمرتضی قربانی:وقتی که میخواستیم به تهران برویم، خیلی به ما سفارش میکردند که دستهجمعی و با لباس فرم سپاه نرویم، چون منافقین فعال بودند. ما مسلح به ژ ۳ و کلاشینکف و نارنجک بودیم و الحمدلله ترسی از منافقین نداشتیم، ولی به هر حال بر مسائل حفاظتی و امنیتی تأکید میشد. من و زینالدین و احمدپور با یک ماشین تویوتا از دزفول راه افتادیم. رانند همان هم زینالدین بود که با سرعت رانندگی میکرد و خیابانهای تهران را میشناخت. سر ساعت ۹ صبح خدمت حضرت امام رسیدیم.
سردار مرتضی قربانی و امیر شهید علی صیاد شیرازی
سردارمرتضی قربانی:در ابتدای جلسه، صیاد شیرازی و محسن رضایی گزارشی از عملیات طریقالقدس و فتح بستان که سپاه و ارتش انجام داده بودند، ارائه کردند. آقا محسن نقشهای پهن کرد و گزارش کاملی از عملیات طریقالقدس تقدیم امام کرد و بعد گفت: إنشاءالله میخواهیم عملیات فتحالمبین را هم با هشت تیپ از سپاه و چهار تیپ از ارتش به سرعت شروع کنیم. بعد از آن هم درباره عملیات بیتالمقدس توضیحاتی داد و گفت: میخواهیم بعد از عملیات فتحالمبین، برای آزادسازی خرمشهر این عملیات را انجام بدهیم.
از راست : صالحی - ناشناخته - محمد علی (عزیز) جعفری - مرتضی قربانی - شهید مهدی باکری - شهید حاج محمدابراهیم همت
بیشتر فرماندهان که میخواستند جواب سؤالشان را از حضرت امام بگیرند، به آقا محسن گفته بودند از امام سؤال کند که با توجه به کشته شدن نیروهای دشمن و شهادت نیروهای خودمان که همه مسلمان هستند، تکلیف ما چیست؟
جمعی از فرماندهان سپاه :ردیف اول از راست: شهید حسن باقری - شهید ولی الله چراغچی - رحیم صفوی - ناشناس - صادق محصولی.
ردیف دوم از راست: غلامعلی رشید - مرتضی قربانی و شهید علی هاشمی.
اسم تکتک این شهدا در دفتر امام حسین (ع) ثبت شده است
سردارمرتضی قربانی:حضرت امام خمینی فرمودند:« ای کاش من هم یک پاسدار بودم»
امام خمینی درادامه گفتند:شما(رزمندگان جنگ) با تدبیر، تفکر و تعقل کارها را انجام بدهید. چه کشته شوید و چه بکشید، پیروزید و «اسم تکتک این شهدا و رزمندگان در طومار زرین امام حسین (ع) ثبت و ضبط شده است».
امام خمینی گفتند:پس به جبهه بروید و مقابل دشمن محکم بایستید.
سردارمرتضی قربانی گفت:به گمانم ایشان حدود ۲۰ دقیقه صحبت کردند. بعد از جلسه، بچهها دور امام جمع شدند و سر و صورت ایشان را غرق بوسه کردند. آنجا به برادران ارتش و سپاه واقعاً روحانیت خاصی دست داد. همگی یکی یکی دست امام را بوسیدیم و الحمدلله بشاش و سرحال و با روحیه خوب از اتاق امام بیرون آمدیم.
«پاسداربازی درنیاور»امام خمینی:«بگذارید پاسداربازی دربیاورد»
سردارمرتضی قربانی:«حسن درویش» از عشایر شوش دانیال بود که با محبت زیاد گردن امام را بوسید. آقا محسن دست او را کنار زد و گفت: پاسداربازی درنیاور.
امام خمینی فرمودند بگذارید پاسداربازی دربیاورد. بیشتر فرماندهانی که آن روز خدمت امام رسیدند، شهید شدند./پایان اظهارات مرتضی قربانی.
توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:«حسن درویش»کیست؟
پاسدار«حسن درویش»(درویشی) متولد سال ۱۳۴۱ «روستای جعفرآباد» شهرستان شوش با شروع جنگ تحمیلی در جاده شوش از کنار رودخانه کرخه تا شرق دجله سدی مقابل مزدوران بعثی ایجاد کرد.
حسن درویش، ظرف مدت ۲۰ روز تیپ ۱۷ قم را تشکیل داد و این تیپ یکی از بهترین یگانهای عمل کننده در عملیات رمضان تبدیل شد.
تشکیل تیپ ۱۵ امام حسن (ع) از دیگر ماموریت های محول شده به شهید حسن درویش در سالهای آغازین دوران دفاع مقدس بود که این یگان نیز با تلاش شبانهروزی تشکیل و سازماندهی شد و بعدها به نام تیپ مستقل ۱۵ تکاور دریایی معروف شد که نقش مهمی در عملیاتهای بزرگ و خطوط پدافندی داشت.
تیپ ۱۷ قم به لشکر ۱۷ قم ارتقایافت.
سرلشکر درویش مدتی بعد به لبنان اعزام شد و پس از بازگشت در لشکر ۱۷ علی بن ابیطالب (ع) مشغول به خدمت شد و در ادامه به تیپ امام حسن (ع) بازگشت و در عملیاتهای مختلف شرکت کرد.
«شهادت سردارحسن درویش»
فرماندهان جنگ
از راست: عزیز جعفری (مسؤول طرح و عملیات قرارگاه خاتم سپاه)، مرتضی قربانی (فرمانده لشکر ۵ نصر)، شهید مهدی باکری (فرمانده لشکر ۳۱ عاشورا)، شهید محمدابراهیم همت (فرمانده سپاه ۱۱ قدر و فرمانده لشکر ۲۷ محمد رسول الله)
ازراست:شهید حسین خرازی، رحیم صفوی، شهید احمد کاظمی، محسن رضایی
از راست ردیف ایستاده: شهید سیفالله حیدرپور، ناشناس، ناشناس، احمدغلامپور (فرمانده قرارگاه کربلا)، غلامعلی رشید، ناشناس، شهید علی هاشمی، حسن دانایی و امین شریعتی/ ردیف نشسته: شهید مهدی زینالدین، شهید حسین خرازی و کوسهچی.