پسران آیت الله شاه آبادی:نصرالله،محمد،نورالله،محمدجواد،محمدرضاوشهیدمهدی شاه آبادی.
هنگامی که رضاشاه پوشیدن لباس روحانیت را ممنوع کرد،آیت الله شاه آبادی ۷ پسرش را ملبس به لباس روحانیت کرد.
برای مبارزه بارضاخان ۱۵ ماه در حرم عبدالعظیم دست به تحصن زد.
«آیت الله میرزا محمدعلی بیدآبادی اصفهانی» مشهور به «شاهآبادی»،متوفی۳ آذر ۱۳۲۸
علت شهرت به «شاهآبادی»چون منزلش در خیابان شاه آباد (جمهوری اسلامی)تهران بود.
آیت الله محمدعلی بیدآبادی اصفهانی مشهور به شاهآبادی
امام خمینی درباره آشنایی خودش با آیت الله شاه آبادی می گوید:
من پس از آن که توسط یکی از منسوبین مرحوم شاه آبادی با ایشان آشنا شدم، در مدرسه فیضیه ایشان را ملاقات کردم. یک مسئله عرفانی از ایشان پرسیدم، شروع کردند به گفتن. فهمیدم اهل کار است. به دنبال ایشان آمدم و اصرار کردم که با ایشان یک درسی داشته باشم و ایشان در ابتدا قبول نمیکردند تا به گُذرِ «عابدین» رسیدیم و بالاخره ایشان که فکر میکرد، من فلسفه میخواهم، قبول کردند.
امام خمینی درادامه می گوید:ولی من به ایشان گفتم که فلسفه خواندهام و عرفان میخواهم. ایشان دوباره بنا را گذاشتند بر قبول نکردن و من باز هم اصرار کردم تا بالاخره قبول کردند و من حدود هفت سال نزد ایشان فصوص و مفتاحالغیب خواندم.
محمدعلی بیدآبادی اصفهانی(شاهآبادی) در سال ۱۲۹۲ق (۱۲۵۱ش) در محلهٔ حسینآباد اصفهان به دنیا آمد. وی پس از تحصیلات مقدماتی و سطح و فراگیری عرفان نظری و فلسفه نزد میرزا هاشم اشکوری، به نجف رفت و مدت هفت سال شاگرد آخوند خراسانی و میرزا محمدتقی شیرازی بود و از این دو تن و سه تن از مراجع دیگر اجازهٔ اجتهاد گرفت.
از سال ۱۳۳۰ تا ۱۳۴۷ق در تهران اقامت گزید و در این مدت به تدریس و امامت جماعت اشتغال داشت. همچنین در این دوران باآیت الله سید حسن مدرس رابطهٔ نزدیکی داشت.
در ماههای آخر اقامت در تهران، در اعتراض به حرکتهای رضاشاه در حرم عبدالعظیم حسنی متحصن شد و پس از آن به درخواست حائری یزدی به قم عزیمت کرد و در آنجا به تدریس فقه و اصول و عرفان پرداخت. از شاخصترین شاگردان وی در این زمان سید روحالله خمینی وسیدمحمدکاظم شریعتمداری بود که به مدت هفت سال متون عرفان نظری را نزد وی فراگرفت. در سال ۱۳۵۴ق دوباره راهی تهران شد و در آنجا به تدریس و اقامهٔ نماز جماعت پرداخت.
تلاشهای وی در تهران، موجب زمینهسازی دیگر فعالیتها و حرکتهایی شد که توسط روشنفکران مذهبی پس از شهریور ۱۳۲۰ ادامه یافت. وی علاوه بر علم فقه و اصول، بر ریاضیات و علوم غریبه و بنا به قولی زبان فرانسه نیز مسلط بود.
«میرزا محمدصادق شاه آبادی»(برادر زاده آیتالله شاه آبادی) میگوید:«زمانی که رضاخان منبر رفتن را ممنوع کرده بود و روضهخوانی نمیشد و اگر کسی میخواست دهه عاشورا را روضهخوانی راه بیندازد، باید هنگام اذان صبح، پنهانی جلسه عزاداری درست کند و در خانهاش را هم ببندد، درست همان وقت، ایشان در مسجد جامع منبر میرفت و برنامه عزاداری دائر میکرد و رئیس کلانتری بازار هم میآمد جلوی در میایستاد و حرفهای ایشان را گوش میکرد و جرأت نمیکرد که چیزی بگوید و میرفت.»
«آیتالله محمدباقر محیالدین انواری» میگوید:«مرحوم شاهآبادی از افرادی بود که در تهران با قاطعیت در برابر رضاخان ایستاده بود و در شرایطی که رضاخان تمام مساجد و منابر را تعطیل کرده بود، وی هیچگاه مسجد و منبر و سخن گفتنش قطع نشد.»
«آیتالله نصرالله شاهآبادی»درموردپدرش میگوید:«در زمان رضاخان زمانی قصد کردند نماز جماعت مساجد را تعطیل کنند. در مسجد جامع که ائمه جماعت متعددی داشت، هر یک از آنها به دلیلی نیامدند. یکی به مسافرت رفت، دیگری به اصطلاح مریض شد، اما آیتالله شاهآبادی برای نماز عازم مسجد شدند.»
«شیخ نصرالله شاه آبادی» درادامه گفت:آن روز عوض مردم نمازگزار، عدهای «قزاق» در مسجد مستقر شده بودند. در راه مسجد یکی از مریدان آقا به ایشان میگوید: «در مسجد قزاقها ریختهاند»،آقا میفرمایند: «خُب، قزاق ریخته باشد!» و وارد مسجد میشوند. یکی از افراد دولت با لباس شخصی جلو میآید و به آقا میگوید: «آقا !مگر نمیدانید نماز تعطیل است؟» آقا در حالی که حتی سرشان را بلند نکرده بودند که او را نگاه کنند، به او فرمودند: «برو بگو گُندهتر از تو بیاد»، آن مأمور گفت: «من بزرگتر هستم».
توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:«قزاق به چه کسی گفته می شد؟»
«بریگاد قزاق» یک نیروی نظامی دربار، رژه و گارد محافظ شاه و فرستادگان روسی بود که دستورات آن از جانب افسران روسی صادر میشد و تحت فرماندهی عالی روسی قرار داشت.
تبعید به تهران
هجرت به نجف
در سال ۱۳۲۰ق محمدعلی با قصد رفتن به نجف اشرف و حضور در درس آخوند خراسانی ابتدا به اصفهان رفت و پس از دو سال اقامت در آنجا راهی نجف شد. اقامت او در نجف هشت سال طول کشید و طی آن توانست در دو دوره کامل درس خارج اصول آخوند شرکت کند.
هجرت به سامرا
«آیت الله محمدعلی شاه آبادی »پس از درگذشت آخوند خراسانی، شاهآبادی به سامرا رفت تا از درس محمدتقی شیرازی استفاده کند
شاهآبادی بعد از هشت به ایران بازگشت.
چون مردم تهران از ورود شاهآبادی به ایران مطلع شدند از وی خواستند که به تهران بیاید.
علت شهرت «آیت ایت الله بیدآبادی اصفهانی»به «آیت الله شاهآبادی»
چون منزل «میرزامحمدعلی بیدآبادی» در خیابان شاه آباد (جمهوری اسلامی) بود به «شاه آبادی» معروف شد.
آیت الله محمدعلی شاه آبادی ۷ سال(۱۲۹۱ش تا ۱۳۰۷ش در تهران اقامت داشت.
دعوت آیت الله شیخ عبدالکریم حائری یزدی به قم
او نیز در سال ۱۳۰۷ش، برای تربیت طلاب حوزه علمیه قم وارد این شهر شد و به مدت هفت سال در آنجا ساکن شد. وی در قم دروس اخلاق ، فلسفه و فقه تدریس کرد.
امام خمینی وآیات عظام: سید رضا بهاءالدینی، سید شهاب الدین مرعشی نجفی، میرزا هاشم آملی(والدآقایان لاریجانی)، محمد ثقفی تهرانی(پدرخانم امام خمینی) و سیدمصطفی صفایی خوانساری از جمله شاگردان «آیت الله محمدعلی شاه آبادی» بودند.
۷ فرزند روحانی آیت الله شاه آبادی
هنگامی که رضاشاه پوشیدن لباس روحانیت را ممنوع اعلام کرد، شاه آبادی هفت پسرش را ملبس به لباس روحانیت کرد. و زمانی که حکومت پهلوی مساجد و منابر را تعطیل و ممنوع اعلام نمود، او هرگز مسجد و منبر را ترک نکرد.
آیت الله«شیخ محمدجوادشاه آبادی» فرزند ارشد آیت الله العظمی میرزا محمدعلی شاهآبادی در سال ۱۳۱۶ شمسی از دنیا رفت و در حرم حضرت عبدالعظیم در مقبره ای واقع در باغ حضرتی به خاک سپرده شد.
شهید«آیت الله مهدی شاه آبادی» در سال ۱۳۰۹ در قم به دنیا آمد.
« حجت الاسلام شیخ مهدی شاه آبادی» دو دوره از سوی مردم تهران به نمایندگی مجلس شورای اسلامی برگزیده شد که قبل از آغاز دوره دوم، درششم اردیبهشت ۱۳۶۳ جزیره مجنون به شهادت رسید.
«آیت الله شیخ نصرالله شاه آبادی» و«آیت الله محمد صدوقی»در(نوفل لوشاتو-پاریس)در کنار«امام خمینی»درسمت چپ امام، شهیدمهدی عراقی»(محافظ امام خمینی)مشاهده می شود.
«آیتالله حاج شیخ نصرالله شاهآبادی» در کنار «سرلشکر قاسمعلی ظهیرنژاد»دهه ۱۳۶۹
«آیتالله حاج شیخ نصرالله شاهآبادی» در کنار امامخمینی و«شهیدمهدی عراقی«(پشت سر نوجوان)/نوفللوشاتو
ازدیگرفرزندان آیت الله محمدعلی شاه آبادی:شیخ نصرالله ،شیخ محمدرضا و حاج شیخ محمد شاهآبادی هستند.
«آیت الله شیخ محمد رضا شاه آبادی »
«آیت الله شیخ نصرالله شاه آبادی» درکنارامام خمینی(نوفل لوشاتو)
آیتالله حاج شیخ نصرالله شاهآبادی در کناربرادرش «آیتالله حاج شیخ محمد شاهآبادی» و «آیتالله حاج سید محمد علی حسینی تهرانی»۱۳۶۳
آیت شیخ نصرالله شاه آبادی،آیت الله سیداحمدخوانساری،آیت الله مصطفی مسجدجامعی و آیت الله حسن سعیدتهرانی
«آیتالله نور الله شاه آبادی»(متولد ۱۳۱۰شمسی)پنحمین فرزند آیت الله محمد علی شاه آبادی است.
تحصُّن درشاه عبدالعظیم
«آیت الله شاهآبادی» ۱۵ ماه در حرم عبدالعظیم دست به تحصن زد. او در دو ماه محرم و صفر هر روز به منبر رفته، علیه رضاشاه سخنرانی کرد. جمله معروف او این بود: "رضاخان، دستنشاندۀ انگلیس است و هدفش اعدام قرآن و اسلام است. اگر با منِ روحانی مبارزه میکند، نه به خاطر خودِ من است، بلکه به این دلیل است که من مبلغ قرآنم. به دنیا اعلام میکنم که اگر حرکت نکنید، این خبیث اسلام را از بین میبرد.
این تحصن پس از نزدیک به ۱۵ ماه با اصرار برخی از علما خصوصاً آیت الله سید حسن مدرس و شیخ عبدالنبی شکسته شد.
فوت
رحلت آیت الله شاهآبادی درروز پنج شنبه، ۳ آذر ۱۳۲۸ش اتفاق افتاد ودرحرم حضرت عبدالعظیم(شهرری) مدفون است.
«میرزا محمدصادق شاه آبادی»(برادر زاده آیتالله شاه آبادی) میگوید:«زمانی که رضاخان منبر رفتن را ممنوع کرده بود و روضهخوانی نمیشد و اگر کسی میخواست دهه عاشورا را روضهخوانی راه بیندازد، باید هنگام اذان صبح، پنهانی جلسه عزاداری درست کند و در خانهاش را هم ببندد، درست همان وقت، ایشان در مسجد جامع منبر میرفت و برنامه عزاداری دائر میکرد و رئیس کلانتری بازار هم میآمد جلوی در میایستاد و حرفهای ایشان را گوش میکرد و جرأت نمیکرد که چیزی بگوید و میرفت.»
«آیتالله محمدباقر محیالدین انواری» میگوید:«مرحوم شاهآبادی از افرادی بود که در تهران با قاطعیت در برابر رضاخان ایستاده بود و در شرایطی که رضاخان تمام مساجد و منابر را تعطیل کرده بود، وی هیچگاه مسجد و منبر و سخن گفتنش قطع نشد.»
«آیتالله نصرالله شاهآبادی»درموردپدرش میگوید:«در زمان رضاخان زمانی قصد کردند نماز جماعت مساجد را تعطیل کنند. در مسجد جامع که ائمه جماعت متعددی داشت، هر یک از آنها به دلیلی نیامدند. یکی به مسافرت رفت، دیگری به اصطلاح مریض شد، اما آیتالله شاهآبادی برای نماز عازم مسجد شدند.»
«شیخ نصرالله شاه آبادی» درادامه گفت:آن روز عوض مردم نمازگزار، عدهای «قزاق» در مسجد مستقر شده بودند. در راه مسجد یکی از مریدان آقا به ایشان میگوید: «در مسجد قزاقها ریختهاند»،آقا میفرمایند: «خُب، قزاق ریخته باشد!» و وارد مسجد میشوند. یکی از افراد دولت با لباس شخصی جلو میآید و به آقا میگوید: «آقا !مگر نمیدانید نماز تعطیل است؟» آقا در حالی که حتی سرشان را بلند نکرده بودند که او را نگاه کنند، به او فرمودند: «برو بگو گُندهتر از تو بیاد»، آن مأمور گفت: «من بزرگتر هستم».»
توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:سعی کردم خلاصه ای از مهمترین اتفاقات زندگی استادامام خمینی(شاه آبادی)را به بتصویربکشم.
وفات آیت الله بیدآبادی(پدرِآیت الله محمدعلی شاه آبادی): جمعه ۴ آذر ۱۳۲۸ (سوم صفر ۱۳۶۹ ق) پس از هفتاد و هفت سال عمر پربرکت ودر حرم حضرت عبدالعظیم حسنی، در مقبره شیخ ابوالفتوح رازی مدفون است.