پیراسته فر

خبری تحلیلی

پیراسته فر

خبری تحلیلی

تحقیقی جامع ازذوالقرنین(سدیأجوج ومأجوج)تطبیقش باکوروش(مصور)

ذوالقرنین کیست؟ کشور لیدی ...شهرسارد..سدِّ«یأجوج ومأجوج»کجاست؟..

«ذوالقرنین» یا «قرن» در این کلمه بمعنای «شاخ» است، «ذوالقرنین« یعنی «صاحب ۲شاخ» یا کسی که «۲قرن» عُمر کرده باشد یا «قلمرو آن کل مشرق و مغرب» باشد.

«نامگذاری ذوالقرنین» به این اسم به خاطر آن است که او به شرق و غرب عالم رسید که عرب از آن تعبیر به «قَرْنَی الشَّمْس»یعنی «۲شاخ آفتاب‌» می‌کند.

برخی گفته اند:در ۲ طرف سر ذوالقرنین برآمدگی مخصوصی بود و به خاطر آن به ذوالقرنین معروف شد. برخی نیز عقیده دارند که او تاج مخصوصی داشت که دارای ۲شاخ بود.

     ذوالقرنین کیست؟سد«یأجوج ومأجوج» کجاست؟

سفرهاى سه گانه ‏اى که در قرآن براى ذو‏القرنین ذکر شده است با سفرهای کوروش انطباق دارد

«ذوالقرنین» (صاحب دو قرن) چرا به این نام نامیده شده است؟ بعضى معتقدند این نامگذارى به خاطر آن است که او به شرق و غرب عالم رسید که عرب از آن تعبیر به قرنى الشمس (دو شاخ آفتاب) مى‏کند. بعضى دیگر معتقدند که این نام به خاطر این بود که دو قرن زندگى یا حکومت کرد و در اینکه مقدار قرن چه اندازه است نیز نظرات متفاوتى دارند. بعضى مى‏گویند در دو طرف سر او برآمدگى مخصوصى بود و به خاطر آن به ذوالقرنین معروف شد. و برخى دیگر بر این عقیده‏اند که تاج مخصوص او داراى دو شاخک بود. از این رو مبتکر نظریه سوم یعنى «ابوالکلام آزاد» از این لقب، استفاده فراوانى براى اثبات نظریه خود کرده است.»

ب. از قرآن کریم به خوبى استفاده مى‏شود که ذوالقرنین داراى صفات ممتازى بود.
خداوند اسباب پیروزیها را در اختیار او قرار داد.
ـ او سه لشگرکشى مهم داشت: نخست به غرب: سپس به شرق و سرانجام به منطقه‏اى که در آنجا یک تنگه کوهستانى وجود داشته، و در هر یک از این سفرها با اقوامى برخورد کرد.
ـ او مرد مؤمن و موحّد و مهربانى بود، و از طریق عدل و داد منحرف نمى‏شد، و به همین جهت مشمول لطف خاص پروردگار بود. او یار نیکوکاران و دشمن ظالمان و ستمگران بود، و به مال و ثروت دنیا علاقه‏اى نداشت. او هم به خدا ایمان داشت و هم به روز رستاخیز.
او سازنده یکى از مهمترین و نیرومندترین سدها است، سدى که در آن به جاى آجر و سنگ از آهن و مس استفاده شد (و اگر مصالح دیگر در ساختمان آن نیز به کار رفته باشد تحت الشعاع این فلزات بود) و هدف او از ساختن این سد کمک به گروهى مستضعف در مقابل ظلم و ستم قوم یأجوج و مأجوج بوده است.
ـ او کسى بوده که قبل از نزول قرآن نامش در میان جمعى از مردم شهرت داشت، و لذا قریش یا یهود از پیغمبر(ص) درباره آن سؤال کردند، چنانکه قرآن مى‏گوید: «یسئلونک عن ذى القرنین؛ از تو درباره ذوالقرنین سؤال مى‏کنند»، (کهف، ۸۳؛ همان ص ۵۴۴ و ۵۴۵).
اما از قرآن چیزى که صریحا دلالت کند او پیامبر بوده استفاده نمى‏شود، هر چند تعبیراتى در قرآن هست که اشعار به این معنى دارد. از بسیارى از روایات اسلامى که از پیامبر(ص) و ائمه اطهار(ع) نقل شده نیز مى‏خوانیم «او پیامبر نبود بلکه بنده صالحى بود»، (الحویزى، على بن جمعه العروسى؛ نورالثقلین، قم: مطبعه الحکمه، الجزء الثالث، بى‏جا، بى‏تا، ص ۲۹۴ و ۲۹۵).
هردوت مورخ یونانى مى‏نویسد: «کوروش» فرمان داد تا سپاهیانش جز به روى جنگجویان شمشیر نکشند، و هر سرباز دشمن که نیزه خود را خم کند او را نکشند، و لشکر کوروش فرمان او را اطاعت کردند بطورى که توده ملت، مصائب جنگ را احساس نکردند. و نیز مورخ دیگر «ذى نوفن» مى‏نویسد: کوروش پادشاه عاقل و مهربان بود و بزرگى ملوک با فضائل حکماء در او جمع بود، همتى فائق، وجودى غالب داشت، شعارش خدمت انسانیّت و خوى او بذل عدالت بود، و تواضع و سماحت در وجود او جاى کبر و عجب را گرفته بود»، (الحویزى، على بن جمعه العروسى، ص ۵۴۷ و ۵۴۸)
«سفرهاى سه گانه ‏اى که در قرآن براى ذو‏القرنین ذکر شده است با سفرهای کوروش انطباق دارد»: نخستین لشکرکشى کوروش به کشور «لیدیا» که در قسمت شمال آسیاى صغیر قرار داشت صورت گرفت و این کشور نسبت به مرکز حکومت کوروش جنبه غربى داشته است. قرآن مى‏گوید ذوالقرنین در سفر غربیش احساس کرد خورشید در چشمه گل‏آلودى فرو مى‏رود. این صحنه همان صحنه‏اى بود که کوروش به هنگام فرو رفتن قرص آفتاب  در خلیجک‏هاى ساحلى مشاهده کرد.
لشکرکشى دوم کوروش به جانب شرق بود، چنانکه در هردوت مى‏گوید: این هجوم شرقى کوروش بعد از فتح «لیدیا» صورت گرفت، مخصوصا طغیان بعضى از قبایل وحشى بیابانى کوروش را به این حمله وا داشت. تعبیر قرآن «حتى اذا بلغ مطلع الشمس وجدها تطلع على قوم لم نجعل لهم من دونها سترا»، (کهف، ۹۰). اشاره به سفر کوروش به منتهاى شرق است که مشاهده کرد خورشید بر قومى طلوع مى‏کند در برابر تابش آن سایبانى ندارند اشاره به اینکه آن قوم بیابان گرد و صحرانورد بودند»، (مکارم شیرازى، ناصر (با همکارى جمعى از نویسندگان)، تفسیر نمونه، ج ۱۲، انتشارات دارالکتب الاسلامیه، ج سوم، ۱۳۶۲، ص ۵۴۸).

«کوروش لشگرکشى سومى داشت که به سوى شمال، به طرف «کوههاى قفقاز» بود، تا به تنگه میان دو کوه رسید، و براى جلوگیرى از هجوم اقوام وحشى با درخواست مردمى که در آنجا بودند در برابر تنگه سدّ محکمى بنا کرد.

این تنگه در عصر حاضر تنگه «داریال» نامیده مى‏شود که در نقشه‏هاى موجود میان «ولادى کیوکز» و «تفلیس» نشان داده مى‏شود، در همانجا که تاکنون دیوار آهنى موجود است. این دیوار همان سدى است که کوروش بنا نموده زیرا اوصافى که قرآن درباره سد ذوالقرنین بیان کرده کاملاً بر آن تطبیق مى‏کند»، (الحویزى، على بن جمعه العروسى، ص ۵۴۹).

«گرچه بعضى میل دارند که این سد را با دیوار معروف چین که هم اکنون برپاست و صدها کیلومتر ادامه دارد منطبق بدانند ولى روشن است که دیوار چین نه از آهن و مس ساخته شده، و نه در یک تنگه باریک کوهستانى است، بلکه دیوارى است که از مصالح معمولى بنا گردیده، و همانگونه که گفتیم صدها کیلومتر طول آن است که هم اکنون موجود است. برخى دیگر اصرار دارند که این همان سد «مأرب» در سرزمین یمن مى‏باشد در حالى که سد مأرب گرچه در یک تنگه کوهستانى بنا شده ولى براى جلوگیرى از سیلاب و به منظور ذخیره آب بود و ساختمان آن از آهن و مس نیست»، (همان، ص ۵۵۰).
«ولى طبق گواهى دانشمندان در سرزمین قفقاز میان دریاى خزر و دریاى سیاه سلسله کوههاى است همچون یک دیوار که شمال را از جنوب جدا مى‏کند، تنها تنگه‏اى که در میان این کوهها دیوار مانند وجود دارد تنگه «داریال» معروف است، و در همانجا تاکنون دیوار آهنین باستانى به چشم مى‏خورد، و به همین جهت بسیارى معتقدند که سد ذوالقرنین همین سد است. جالب اینکه در آن نزدیکى نهرى است بنام «سائرس» که به معنى «کوروش» است (یونانیان کورش را سائرس مى‏نامیدند).

در آثار باستانى ارمنى از این دیوار به نام «بهاگ گورائى» یاد شده و معنى این کلمه «تنگه کوروش» یا «معبر کوروش» است، و این سند نشان مى‏دهد که بانى این سد او بوده است»، (الحویزى، على بن جمعه العروسى، ص ۵۵۰).

درست است که در این نظریه نقطه‏هاى ابهامى وجود دارد، ولى فعلاً مى‏توان از آن به عنوان بهترین نظریه درباره تطبیق ذوالقرنین بر رجال معروف تاریخى نام برد.

و اما بخش دوم سؤال که چرا قرآن به طور بارز به نام این فرد اشاره مستقیم نکرده است؛ به نظر مى‏رسد «قرآن کریم درباره پیامبران و مطالبى که به آنان مربوط مى‏شود، آیات فراوانى دارد، این آیات بخش عمده‏اى از نگرشهاى تاریخى قرآن را تشکیل مى‏دهد. گفتنى است که محور بحثهاى دانشمندان تاریخ ـ چه آنان که وقایع نگار بوده و حوادث تاریخى را نگاشته‏ اند و چه کسانى که بحث‏هاى تحلیلى درباره تاریخ کرده‏اند ـ شؤون مادى بشر بوده است. وقایع ‏نگاران معمولاً محور تاریخ را پادشاهان و حکام قرار داده و تاریخ را بر حسب احوال آنان نگاشته‏اند و تنها به تبع آن‏ها از احوال جوامع و ملتها سخن گفته‏اند. مى‏توان گفت در این گونه تاریخها، که عمده تاریخ نگاریها را تشکیل مى‏دهد، محور بحث حکومت است. اما کسانى که بحثهاى تحلیلى درباره تاریخ کرده‏اند، بیشتر تأکیدشان بر مردم و تحلیل ویژگى‏هاى رفتارى مردم و قهرمانان تاریخ است. و از ذکر نام افراد و جزئیات داستانها اجتناب مى‏کنند. ازاین‏رو، قرآن کتاب تاریخ نیست، تا تمام جزئیات موارد تاریخى را بیان نماید.

طبق تفسیر نور نوشته «حجت الاسلام قرآئتی»، کوروش پیامبر بوده چون با «قُلْنا یا ذَا الْقَرْنَیْنِ»مورد خطاب خداوند قرار گرفته است از تفسیر المیزان هم چنین برداشت میشود که ذوالقرنین در زمان حیاتش هم ذوالقرنین نامیده می شده است (به استناد همان خطاب خداوند به او ) . 

«علامه طباطبایی» ضمن اینکه پیامبری او را به طور حتمی ویقینی رد نکرده ; معتقد بوده که کلمه (قلنا)دلیل قطعی بر پیامبری او نیست زیرا ممکن است این عبارت توسط پیامبری دیگر به ذوالقرنین رسیده باشد مانند سلطنت طالوت با همراهی پیامبر معاصرش .در مجموع طبق نظرعلامه طباطبایی پس از بیان اقوال مختلف که در پایان جلد ۱۳ تفسیر خود آوردهبر اینکه ویژگی های بیان شده در قرآن منطبق با کوروش است صحیح تر به نظر میرسد ; طبق نظر «آیت الله مکارم شیرازی» نویسنده تفسیر نمونه هم خصوصیات ذکر شده برای ذوالقرنین منطبق با کوروش است خصوصا" اینکه یافته های باستان شناسی از جمله کتیبه مهم داریوش کبیر که 8 سال پس از در گذشت کورش نوشته شده بیان کننده اعتقاد آنان به خداوند یکتا می باشد.

چنین به نظر میرسد که با توجه به این که اصولاً در جهان اسلام به تاریخ نویسی اهمیت زیادی داده نشده و بسیاری از موضع گیریهای فکری براساس نوشته ها و آثار مورخین غربی به ویژه یونان بوده وطی حمله اسکندر به ایران و سپس حمله اعراب به ایران منابع تاریخی ایران تا حدود فراوانی آسیب دیده ; بین نظرات در باره اینکه اسکندر مقدونی، ذوالقرنین بوده یا کورش اختلاف وجود دارد ولی کاوشهای باستان شناسی در دهه های اخیرو قرائت کتیبه بی نظیر داریوش در بیستون و منشور کوروش و بسیاری از آثار به جای مانده از دنیای قدیم ایران که پیدا و رمز گشایی شده اند و طبق نظراتی که حتی مورخین یونانی وادار به تحسین اعمال ومنش والای انسانی و متعالی کوروش شده اند به نظر میرسد که نظرات مفسرین معاصر چون« علامه طباطبایی » و«آیت الله مکارم شیرازی» که ایشان علاوه بر مطالعه آثار قدیم ونوشته های آنان به منابع جدید از جمله آثار باستانی رمز گشایی .شده برای استنتاج ونتیجه گیری دسترسی دارند بیشتر به عقلانیت نزدیک باشد. 

ذوالقرنین: یا قرن در این کلمه بمعنای شاخ است ذوالقرنین یعنی صاحب دوشاخ یا کسی که دو قرن عمر کرده باشد یا قلمرو آن کل مشرق و کل مغرب باشد.

برای این شخص در قرآن داستان مفصلی آمده که در سوره کهف آیات ۸۳تا۹۸ میباشد:

خدا به او در زمین تمکن وقدرت داد وهمه وسایل حکمرانی را بریش فراهم آورد او در سفری که بسوی مغرب داشت به محلی رسید که خورشید در محلی که آبی تیره رنگ داشت غروب میکرد ، ودر آنجا قومی یافت .خدا به او گفت ای ذوالقرنین ! میخواهی عذابشان کن ، ویا اگر میخواهی با انها به نیکی رفتار کن

گفت :اما هرکسی که ستم کند او را کیفر خواهم داد .سپس او بعد از مرگ به سوی پروردگارش باز گردد و او به عذابی سخت کیفرش خواهد داد وآنانکه اهل ایمان ورفتار نیکو هستند ،نیکو ترین اجر برای او باشد وکار بر او آسان میگیریم 

آنگاه ذوالقرنین با وسایلی که در اختیار داشت سفری بسوی مشرق کرد. و قومی را دید که در برابر آفتاب هیچ حجاب و پوششی ندارند

وما آنچه نزد ذوالقرنین از عده وتجهیزات کاملا باخبر بودیم .

ذوالقرنین پس از آن سفری دیگر آغاز کرد تا به میان دو کوه بزرگ رسید در آنجا قومی را یافت که بسیار ساده وبدوی بودند که گویی زبان نمی فهمیدند آن قوم گفتند ای ذوالقرنین !یاجوج وماجوج در این سرزمین فساد میکنند به تو مزدی می دهیم(هزینه اش رامی دهیم) تا میان ما و آنها سدی بسازی

ذوالقرنین گفت تمکن وقدرتی که پروردگارم به من عطا فرموده از مزد شما بهتر است اما شما مارا با قوت بازو یاری کنید"همکاری کنید" تا مبان شما و آنها سدی بسازم . ذوالقرنین گفت: برای من قطعات آهن بیاورید. آنگاه میان دو کوه را از قطعات آهن انباشت وهمسطح ساخت"فونداسیون راضدزلزله مهندسی کرد" ذوالقرنین گفت : بر آنها آنقدر بدمید تا آن آهن گداخته شود"جوش بخورند" و گفت مس گداخته بیاورید تا بر آن بریزم ( تا زنگار نزند)

سدی ساخته شد که یاجوج وماجوج نه توانستند بر آن بالا روند ونه درآنرا سوراخ کنند

 نقل این قضیه در قرآن  -علمای یهود ازپیامبر(ص)سئوال کردند «از تو از ذوالقرنین سئوال میکنند بگو بزودی چیز از او برای شما میخوانم » گفته اند علمای یهود از پیغمبر سوال کردند . واین نام در تورات آمده 

او در سفر به غرب به جایی رسید که در نظر بیننده آفتاب در آبی تیره رنگ غروب میکرده است ودر همان سفر ظاهرا با قومی جنگیده و غالب شده وستمکاران راکیفر داده و نیکو کاراران را پاداش داده است.

ذوالقرنین  یا پیغمبر بوده ویا پیغمبری در لشکریانش بوده زیرا به او وحی شده ویا احکام دینی را می دانسته به این سبب به «قلنا» تعبیر شده.

قرآن‌، داستان ذوالقرنین را در سوره کهف‌، آیات ۸۳تا۹۸ بیان کرده و برای او ویژگی‌هایی را بر شمرده است‌ .مفسران در این که ذوالقرنین کیست‌، اختلاف‌نظر دارند:برخی او را اسکندر مقدونی و عده‌ای او را "شین هوانک تی‌" و برخی او را کوروش کبیر و ... دانسته‌اند و هر یک کوشیده‌اند تا این ویژگی‌های قرآنی را به آن‌ها تطبیق دهند، امّا نظر برخی مفسران مانند علامه طباطبایی‌ در المیزان و آیت الله مکارم شیرازی‌ در تفسیر نمونه این است که ذوالقرنین همان کورش کبیر، پادشاه هخامنشی است‌. 
قرینه‌هایی که ایشان برای تأیید نظر خود (از آیات سوره کهف که درباره ذوالقرنین است و انطباق با تاریخ) می‌آورند از این قرار است‌:

 ذوالقرنین شخصیتی است که خداوند به او تمکن در روی زمین و قدرت و اختیار داده است و این با شخصیت کورش که بر بخش عظیمی از آسیا و اروپا دست یافته و نخستین امپراتوری بزرگ تاریخ را تأسیس کرده است‌، توافق دارد

ذوالقرنین مطرح شده در قرآن خداشناس و موحد است و کورش هم خداشناس و یکتاپرست بوده است و معقول‌ترین تاریخی که برای ظهور زرتشت یاد می‌شود، بین قرن ششم پیش از میلاد است که با تاریخ حیات کورش توافق دارد.-ذوالقرنین سفر یا لشکرکشی به غرب یا مغرب خورشید داشته است و این با لشکرکشی کورش به سیری در آسیای صغیر و تسخیر آن سرزمین انطباق دارد.

ذوالقرنین سفر یا لشکرکشی به شرق یا مشرق خورشید داشته است و این با لشکرکشی کورش به جنوب شرقی و (مکران و سیستان‌) و شمال‌شرقی"بلخ‌" انطباق دارد. - ذوالقرنین با قومی وحشی مواجه شده است.

و این با رفتن کورش به سمت شمال و نبرد با اقوام وحشی «سکا» که به عبارتی همان «یأجوج و مأجوج» هستند، انطباق دارد. در این جا کورش اقوام وحشی را عقب می‌راند و در معبر داریال سدّی با آهن و مس می‌سازد که هنوز بقایای این سد برپاست‌. 

وجه تسمیه ذوالقرنین
بعضی معتقدند نام‌گذاری ذوالقرنین به این اسم به خاطر آن است که او به شرق و غرب عالم رسید که عرب از آن تعبیر به قرنی‌الشمس «دو شاخ آفتاب‌» می‌کند. عده‌ای هم می‌گویند: در دو طرف سر او برآمدگی مخصوصی بود و به خاطر آن به ذوالقرنین معروف شد. برخی نیز عقیده دارند که او تاج مخصوصی داشت که دارای دو شاخ بود. بنابراین مسأله شاخ داشتن ذوالقرنین به احتمالات مذکور تفسیر شده است‌.

«سدیأجوج و مأجوج »کجاست؟

پادشاهی که صاحب دوشاخ بوده یا دو قرن عمر کرده یا کل مشرق وکل مغرب را فتح کرده کیست ؟ یاجوج و ماجوج چرا نتوانسته اند از جای دیگر بگریزند و به غارتگری ادامه دهند ؟ و آن اقوام کدامند ؟

در قرآن به جواب این سوال ها اشاره ای نشده اما سه نظر عمده وجود دارد :

۱- بنظر و عقیده بعضی سد ذوالقرنین همان دیوار بزرگ چین است .ناگفته نماند که دیوار بزرگ چین بین سالهای ۲۰۴ تا ۲۲۴ قبل از میلاد به مدت بیست سال بفرمان امپراطور بزرگ چین « چین شی هوانگ» ساخته شد ، این دیوار از سنگ وآجر بنا شده وحدود چهار هزار کیلومتر طول دارد. اما این دیوار نمیتواند سد ذوالقرنین باشد چون این سد میان ئو کوه بوده واز مس و آهن ساخته شده بوده است. 

۲- گروهی گویند اسکندر مقدونی بوده است . اما اسکندر فردی کافر و جنایت کار بوده وبا صفات ذوالقرنین در قرآن همخوانی ندارد چرا که او خود را خدا نامید ودر مدت دوازده سال سلطنتش نزدیک به یک میلون انسان را کشت واطرا فیان مجبور بودند او را به عنوان خدا تعظیم کنند

اولین لشکر کشی کوروش به غرب و فتح لیدیا

کوروش پس از آنکه بر تخت نشست با پادشاه لیدی که کرزوس نام داشت روبرو شد مورخین یونان عموما گفته اند که برای اول بار کرزوس دست به دشمنی زد و جنگ را آغاز کرد و کوروش را مجبور به توسل به شمشیر کرد ،کوروش در این جنگ پیروز شد ، لیدی در آسیای صغیر موسوم به آناتولی قرار داشت ، حکومت لیدی دست نشانده یونان بود ، کوروش با مغلوبین بطوری با بزرگواری رفتار نمود که مردم احساس نمیکردند که آتش جنگی به دیار آنها کشیده شده است .. بنظر ابولکلام اولین سفری که کوروش به غرب کرده همان است که در ایات ۸۵تا۸۸سوره کهف آمده است "حما" به معنای آب تیره رنگ شرح داده میشود.

دومین لشکرکشی کوروش به شرق

در حمله دوم ، کوروش متوجه مشرق شد ، زمانیکه قبایل وحشی و عقب مانده " کیدروسیا" و "باکتریا" که در نواحی مشرق سکونت داشتند سر به شورش برداشتند کوروش برای خواباندن فتنه به آنجا لشکر کشید. منظور از سرزمین -کیدروسیا "مکران وبلوچستان" و منظور از باکتریا همان "بلخ" است وآیات ۸۹تا ۹۱ سوره کهف میباشد.

لشکرکشی سوم کوروش به شمال ایران

حمله سوم کوروش به طرف شمال ایران صورت گرفته که برای اصلاح امور درسرزمین «ماد» بوده است این سرزمین در شمال سرزمین پارس است وحدود آن به سلسله کوههای قفقاز میرسد که این کوهها بین دریای خزر و دریای سیاه واقع است ، این نواحی بعدا به قفقاز یا به اصطلاح پارسیان کوه قاف موسوم گشت. کوهستانهای فعلی قفقاز به این سلسله کوههای بین دریای خزر و دریای سیاه گویند، در این سفر کوروش به نزدیک رودی رسید ودر کنار آن اردو زد ،اقوام این منطقه از دست قومی به کوروش شکایت کردند او دستور داد در محلیکه غارتگران از آن میگذشتند سدی آهنین ساخته شود ،تا بدین وسیله از تاخت وتاز آنها جلوگیری شود.

إِنَّا مَکَّنَّا لَهُ فِی الْأَرْضِ وَآتَیْنَاهُ مِن کُلِّ شَیْءٍ سَبَبًا ‎﴿٨٤﴾‏ فَأَتْبَعَ سَبَبًا ‎﴿٨٥﴾‏ حَتَّىٰ إِذَا بَلَغَ مَغْرِبَ الشَّمْسِ وَجَدَهَا تَغْرُبُ فِی عَیْنٍ حَمِئَةٍ وَوَجَدَ عِندَهَا قَوْمًا ۗ قُلْنَا یَا ذَا الْقَرْنَیْنِ إِمَّا أَن تُعَذِّبَ وَإِمَّا أَن تَتَّخِذَ فِیهِمْ حُسْنًا ‎﴿٨٦﴾‏ قَالَ أَمَّا مَن ظَلَمَ فَسَوْفَ نُعَذِّبُهُ ثُمَّ یُرَدُّ إِلَىٰ رَبِّهِ فَیُعَذِّبُهُ عَذَابًا نُّکْرًا ‎﴿٨٧﴾‏ وَأَمَّا مَنْ آمَنَ وَعَمِلَ صَالِحًا فَلَهُ جَزَاءً الْحُسْنَىٰ ۖ وَسَنَقُولُ لَهُ مِنْ أَمْرِنَا یُسْرًا ‎﴿٨٨﴾‏ ثُمَّ أَتْبَعَ سَبَبًا ‎﴿٨٩﴾‏ حَتَّىٰ إِذَا بَلَغَ مَطْلِعَ الشَّمْسِ وَجَدَهَا تَطْلُعُ عَلَىٰ قَوْمٍ لَّمْ نَجْعَل لَّهُم مِّن دُونِهَا سِتْرًا ‎﴿٩٠﴾‏ کَذَٰلِکَ وَقَدْ أَحَطْنَا بِمَا لَدَیْهِ خُبْرًا ‎﴿٩١﴾‏ ثُمَّ أَتْبَعَ سَبَبًا ‎﴿٩٢﴾‏ حَتَّىٰ إِذَا بَلَغَ بَیْنَ السَّدَّیْنِ وَجَدَ مِن دُونِهِمَا قَوْمًا لَّا یَکَادُونَ یَفْقَهُونَ قَوْلًا ‎﴿٩٣﴾‏ قَالُوا یَا ذَا الْقَرْنَیْنِ إِنَّ یَأْجُوجَ وَمَأْجُوجَ مُفْسِدُونَ فِی الْأَرْضِ فَهَلْ نَجْعَلُ لَکَ خَرْجًا عَلَىٰ أَن تَجْعَلَ بَیْنَنَا وَبَیْنَهُمْ سَدًّا ‎﴿٩٤﴾‏ قَالَ مَا مَکَّنِّی فِیهِ رَبِّی خَیْرٌ فَأَعِینُونِی بِقُوَّةٍ أَجْعَلْ بَیْنَکُمْ وَبَیْنَهُمْ رَدْمًا ‎﴿٩٥﴾‏ آتُونِی زُبَرَ الْحَدِیدِ ۖ حَتَّىٰ إِذَا سَاوَىٰ بَیْنَ الصَّدَفَیْنِ قَالَ انفُخُوا ۖ حَتَّىٰ إِذَا جَعَلَهُ نَارًا قَالَ آتُونِی أُفْرِغْ عَلَیْهِ قِطْرًا ‎﴿٩٦﴾‏ فَمَا اسْطَاعُوا أَن یَظْهَرُوهُ وَمَا اسْتَطَاعُوا لَهُ نَقْبًا ‎﴿٩٧﴾‏سوره کهف

 آسیای غربی پایین دریای خزر وجود دارد ودریای سیاه بالای آن است و کوههای قفقاز نیز بین دو دریا در حکم دیوار طبیعی مرتفعی است این کوهها صدها کیلومتر طول دارند ومانع رخنه کردن به این طرف و آن طرف کوههاست تنها یک تنگه میان آن قرار دارد که محل عبور اقوام یاجوج و ماجوج بوده اند کوروش با سدی آهنین آن تنگه را مسدود کرد این همان است که در آیات ۹۳تا۹۷ سوره کهف آمده است.

این سد در محلی که بین دریای خزر ودریای سیاه بنا شده ودر تنها تنگه مبان این سلسله کوهها ساخته شده است .

این راه را امروزه تنگه «داریال» میخوانند ودر ناحیه «ولدای کیوکز » و تفلیس گرجستان واقع شده است . هم اکنون نیز بقایای دیواری آهنین در این ناحیه وجود دارد ،واین همان که در سد ذوالقرنین آهن زیاد بکار رفته است ، 

بخش سوم تاریخچه سدسازی در ایران / سد یأجوج و مأجوج؛ سد اسکندر یا نوعی دیوار دفاعی؟!

معبر داریال بین دو کوه بلند واقع شده است واین سد که آهن زیادی در آن بکار رفته است در همین دره وجود دارد.

یاجوج و ماجوج به چه اقوامی گویند:

همان اقوامی که در اروپا آنها را «میگجور »ودر آسیا «تاتار» نامیده میشوند و معلوم شده که شش قران پیش از میلاد یک دسته از آنها در سواحل شمالی «دریای سیاه» پراکنه شده اند و هنگام پایین آمدن از دامنه های کوههای قفقاز ، آسیای غربی را مورد هجوم قرار میدادند این سرزمین در آن زمان مغولستان نامیده میشده است آن قبایل کوچ نشین بوده اند که آنرا «منچول»(مغول) می نامیده اند و نام چینی آن هم «منغول» یا «مانچوک» با «مانکوک» بوده است وبه زبان عبری ماجوج بسیار نزدیک است .

تاریخ مردم‌یهود و ذوالقرنین

یکی از کتاب های پیمان کهن، سفری منسوب به دانیال است که بخشی از کردار و رویای وی را در روزگار اسارت‌یهود در بابل‌یاد می کند. در فصل هشتم کتاب آمده (با تلخیص): در رویا دیدم و هنگام دیدنم چنین شد که من در کاخ شوشان در ایلام بودم و در خواب دیدم که نزد رود«اولای»هستم و چشمان خود را برداشته  نگریستم و اینک قوچی در برابر رود می ایستاد که دارای دو شاخ بود و آن قوچ را به سوی خوربران (غرب) و پاختر (شمال) و نیمروز (جنوب)، شاخ زنان دیدم وهیچ جانوری در برابرش پایداری نتوانست کرد. در هنگامی که اندیشناک بودم؛ بز نر تک شاخی  از خوربران آمده، با خشم بر او برآمده، وی را زد و هردوشاخش را شکست.                               

پس از آن در همین کتاب، از زبان دانیال آمده که جبرییل بر او پدیدار گشته و خواب وی را چنین شرح کرد: «قوچ دوشاخی که دیدی ملوک ماد و پارس است و "بزنر" پادشاه‌یونان است.»

  در این خواب، دو کشور ماد و پارس به گونه‌ی دو شاخ نمودار شده و چون‌یگانگی این دو کشور و پدید آمدن کشور ایران نزدیک بوده، پادشاه آن به صورت قوچ دو شاخی انگاشته شده و اسکندر مقدونی که این شاهنشاهی را نابود نمود به گونه‌ی بز نر تک شاخی پدید آمده؛

گرچه به نظر میاید که یهود در تکمیل پیشگویی ماجرای اسکندر را بعدا افزوده باشد چه تاریخ نگارش کتاب دانیال در سده ی ششم پیش از میلاد است و ماجرای اسکندر در سده سوم ژیش از میلاد . یهود از نوید خواب دانیال چنین دریافتند که پایان اسارت ایشان منوط به برخاستن همان کشور «۲شاخ» است که بر «بابل» سلطه یافت و بنی اسراییل  را از اسارت ایشان منوط به برخاستن همان کشور دو شاخ است که بر بابل چیره گشته و بنی اسراییل را از اسارت، رهایی می بخشد.

چند سال پس از این پیشگویی،  کورش پدید آمد و پهلویان و پارسیان را‌یکی ساخت، پس از آن بر بابل پیروز گشته ‌یهودیان را آزاد ساخت. 

کورش در سه سوی‌یاد شده در خواب دانیال به پیروزی های دست‌یافت: در «خوربران» بر «لیدیا» سلطه یافت و در« پاختر»(باختر)همان «بلخ»است، بر بیابانگردان و در نیمروز بر بابل.

افزون بر دفتر دانیال، در دفتر اشعیا و‌یرمیا نیز دراین باره سخن به میان آمده و نام کورش در دفتر اشعیا آشکارا آمده است. پس  آشکار می گردد که نزد‌یهود، «ذوالقرنین همان کورش است» که وی را رهاننده‌ی خود می دانستند و افزون براین، ‌یکی دیگر از اسفار پیمان کهن که منسوب به عزرا است بیان می دارد که‌ یهود پیشگویی های پیامبران خود را به کورش نشان دادند و گفتند: پروردگار نام تو را در سخن خود‌یاد کرده و تو را رهاننده‌ی بنی اسراییل قرارداده و کورش از شنیدن این سخن تحت تاثیر قرار گرفته، به بازسازی پرستشگاهشان فرمان داد.

حماء «چشمه ای که تیره رنگ است»

در کنار آن از روی خشکی چنان بنظر میرسد که آفتاب زمین طلوع ودر دریا غروب میکند ، از آیه متوان فهمید که ذوالقرنین به جایی رسید که حد غرب محسوب میشود و در نظرش آمد که آفتاب در آن چشمه غروب میکند.

طبق تحقیقات ابولکلام آزاد کوروش کبیر در سفر اول خود برای سرکوبی دولت لیدی بسمت غرب حرکت کرد و آفتاب ار چنان دید .

شهر« سارد» پایتخت کشور «لیدی» باستان در نزدیکی سواحل غربی و نزدیک شهر «ازمیر» فعلی واقع است.

توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر: شهرسارد(ساردیس) اکنون در استان «مانیسا » ترکیه واقع است و در فاصله ۷۰ کیلو متری شهر «ازمیر» و در نزدیکی شهر «صالیح لی» قرار گرفته است.

 کوروش کبیر بعد از استیلاء بر سارد به نقطه ای از سواحل دریای اژه میرسد ودر آنجا متوجه میشود که دریا صورت چشمه ای بخود گرفته آب دریا نیز از گل و لای ساحل تیره رنگ بنظر میرسد. اگر در حوالی غروب کسی در این محل ایستاده باشد خواهد دید که قرص خورشید چنان مینمایاند که در آب محو میشود... این همان است که قرآن تعبیر کرده «چنین دید که خورشید در آب تیره رنگ فرو (غروب ) کرد».

مسلم است که خورشید در محل معینی غروب نمیکند ولی اگر در سواحل دریا ایستاده باشیم ، در نتیجه کرویت زمین و انحنای آب خواهیم دید که خورشید در هنگام غروب کم کم و آرام آرام در سینه دریا جای میگیرد.

مجسمه کوروش کجاست؟

مجسمه سنگی کوروش کبیر که در نزدیکی استخر پایتخت ایران باستان در حدود پنجاه مایلی سواحل رودخانه «مرغاب » نصب شده است چون بوسیله خاورشناسان خطوط میخی آن خوانده شد این مطلب بیشتر روشنتر شد ، مجسمه به قامت انسان بوده و در بال دارد مثل بالهای عقاب و در روی سرآن دو شاخ قوچ که از از یک ریشه روییده و یکی به سمت جلو و دیگری به پشت آن رو به عقب است ، مجسمه ثابت میکند که تصور ذوالقرنین از خواب دانیال پیغمبر پیدا شده و مجسمه ساز از آن خواب پیروی کرده است و چون کوروش کبیر بعد از فتح بابل یهودیان اسیر از اسارت نجات داد خواب دانیال مشهور شد .

این سخن درباره‌ی ذوالقرنین با نگاه به کتاب های ‌یهود و همخوانی آن با نوشته های تاریخ نویسان باستان، با فرشته ی بالدار‌یافت شده در پاسارگاد به قطعیت می رسد. این نگاره ثابت می کند که تصور معنی ذوالقرنین در اندیشه‌ی کورش نفوذ داشته است. در خواب دانیال قوچی که به نظر او آمده، دو شاخ روی سر داشته نه مانند دیگر قوچ ها که‌یکی پشت دیگری جای داشته  و این بیان درست با صورت شاخ های نگاره‌ی بالدار همخوانی دارد. دو بال این نگاره با خواب اشعیا همخوانی دارد که کورش را« شاهین خاور» خوانده است.

تسنیم (۸ آبان ۱۴۰۰)نوشت: علامه طباطبایی(مؤلف المیزان)نوشت:ذوالقرنین همان کوروش پادشاه هخامنشی در فارس است که در سالهای ۵۳۹ تا ۵۶۰ قبل از میلاد زندگی می‌کرده که امپراتوری ایران را تاسیس کرد.

علامه در ادامه تاکید کرد: «آنچه قرآن از وصف ذوالقرنین آورده با این پادشاه عظیم تطبیق می‌شود».

همچنین با استناد به نوشته «مولانا ابوالکلام» می‌نویسد: اگر «ذوالقرنین»مردی مؤمن به خدا و به دین توحید بوده، «کوروش» هم این طور بوده است.

 اگر «ذوالقرنین» پادشاهی عادل و رعیت پرور و دارای سیره رفق و رأفت و احسان بوده، «کوروش» هم این طور بوده است.

اگر «ذوالقرنین» نسبت به ستمگران و دشمنان مردی سیاستمدار بوده «کوروش» هم بوده است.

اگر خدای متعال به «ذوالقرنین» از هر چیزی سببی داده به «کوروش» هم عطا فرموده است.

و اگر میان دین و عقل و فضائل اخلاقی وعده و عده و ثروت و شوکت و انقیاد اسباب برای «ذوالقرنین» جمع کرده برای «کوروش» نیز جمع کرده بود.

علامه طباطیایی درادامه نوشت:همچنین «کوروش» هم سفری به سوی مغرب داشته و حتی بر«لیدیا» و اطراف آن نیز چیره شده که در آنجا مردم صحرانشین و وحشی را دید که در بیابانها زندگی می‌کردند.

در عین حال «کوروش» هم سدی بنا کرده به طوری که شواهد نشان می‌دهد سد بنا شده در «تنگه داریال» بین کوه‌های قفقاز و نزدیکی های شهر «تفلیس» است.

علامه طباطیایی درتکمیل نظریه نوشت:علاوه بر اینکه نوشته‌های با خط میخی که از دوران داریوش کبیر به دست آمده که هشت سال بعد از کوروش نوشته شده، مؤید این موضوع است که «کوروش مردی مؤمن و یکتاپرست بوده،‌ نه مشرک و کافر»

ابوالکلام کیست؟

آزاد، ابوالکلام محیی‌الدین احمد (۱۳۰۵-۱۳۷۹ق/۱۸۸-۱۹۵۹م)، دانشمند، محقق، سیاست پیشه، خطیب، روزنامه‌نگار، مفسر قرآن ، ادیبِ صاحبْ سبکِ "زبانِ اردو" همرزم گاندی و نهرو در مبارزات استقلال‌خواهانه ملی، نخستین وزیر آموزش و پرورش هندوستان پس از استقلال است، و از کسانی که معتقداست اسلام دوباره به صحنه های اجتماعی وسیاسی تأثیرگذارباشد.

وقتی ترامپ راباکوروش مقایسه می کنند!

توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:برخی از مسیحیان انجی۴۵ دلاری با نشان دادن ترامپ و کوروش در دسترس «هوادارانی است که خواهان نقطه تماس با خدا در آستانه انتخابات 2020 هستند»

نمایش«جیم باکر» نویسنده و سخنران« لانس والنو »در حال تبلیغ سکه ای با چهره شخصیتهای بزرگ و عبارت«فرمان ۷۰ ساله  و اعلامیه کوروش ترامپ»(Cyrus-Trump Proclamation) است. از زمان انتقال سفارت آمریکا در اسرائیل به بیت المقدس ، سکه های مشابه ضرب شده است.

چهارشنبه۱۶ اسفند ۱۳۹۶بنیامین نتانیاهو ، نخست وزیر اسرائیل ، قبل از جلسه روز دوشنبه(۱۴اسفند ۱۳۹۶) در دفتر ش، از دونالد ترامپ ، رئیس جمهور آمریکا به دلیل اعلام قدس به عنوان پایتخت اسرائیل و تعهد به اصلاح یا لغو توافق هسته ای ایران تمجید کرد.با این کار ، نخست وزیر اسرائیل «ترامپ  را به «هری ترومن »، «لرد بالفور» و «کوروش کبیر» تشبیه کرد.

به گزارش ایسنا، روزنامه خراسان نوشت: «توصیف شخصیت بسیار کم نظیری مانند کورش کبیر به هیچ عنوان کار ساده و آسانی نیست که هر کسی بتواند درباره او سخن بگوید و بنویسد بنابراین آغازین سطور این مطلب را با گزیده ای از سخنان و نوشته های برخی بزرگان اهل فهم و قلم و تحقیق و پژوهش، درباره این پادشاه یکتاپرست و خردمند و اهل عدالت و مروت مزین می کنم تا پس از بازگویی و بازنویسی بخشی از ابعاد وجودی این شخصیت بزرگ و تمدن ساز تاریخ پر افتخار ایران و جهان، بزرگی توهین و ظلمی که خصوصا و به تازگی به این بزرگ مرد تاریخ شده است، آشکارتر شود.

۱ - «... آن چه درباره کورش برای محقق جای تردید ندارد، قطعا این است که لیاقت نظامی و سیاسی فوق العاده در وجود وی با چنان انسانیت و مروتی درآمیخته بود که در تاریخ سلسله های پادشاهان شرقی پدیده ای به کلی تازه به شمار می آمد...» دکتر عبدالحسین زرین‌کوب - تاریخ مردم ایران

۲ - «این فاتح صلح جو که برای کسب افتخارات خود مرتکب شقاوتی نشد و برای مرعوب کردن نسل های آینده قتل عامی روا نداشت، این پارسی بزرگ که با اشتیاق تمام در جست وجوی دوستی و محبت اقوام بود و خود را به جای فرمانروا، خدمت گزار آن ها جلوه می داد» آلبر شاندور (۱۳۸۶) کورش کبیر ترجمه هادی هدایتی

۳ - «کورش و فرزندش با جهاد فرهنگی به ظاهر نظامی خود، توحید را در بین النهرین و سومر و مصر و آتن (یونان) گسترش دادند» سیدمحمد خامنه ای مرکز دایرة المعارف بزرگ اسلامی ۱ مرداد ۱۳۹۲

۴ - «تا کنون آثار بسیاری از جهان باستان به دست ما رسیده اند و هر کدام داستانی برای بازگو کردن دارند. اما تنها چند اثر از قدرت و اهمیت استوانه [منشور] کورش بزرگ در جهان برخوردار هستند. » دکتر شاهرخ رزمجو ۱۳۸۹ - استوانه کورش بزرگ

۵ - «زمانی که بخش های زیادی از اروپا در توحش به سر می بردند ما کورش داشته ایم و منشور حقوق بشر. این منشور زنده است ...» دکتر غلامحسین ابراهیمی دینانی

۶ - «مهر کورش آن چنان ژرف در دل مردمان نشسته بود، که هر تیره از مردمان می پنداشت که اگر نیکوترین و پربهاترین کالاها، گیاهان، جانوران یا هنرهای مردمان سرزمین خویش را از بهر وی گسیل ندارد، لغزشی گران کرده است.» گزنفون مورخ و اندیشمند یونانی- کتاب زندگی کورش (تربیت کورش) ترجمه ابوالحسن تهامی - تهران ۱۳۸۹

۷ - «این شاه عالیقدر [کورش] یک نوع انقلاب اخلاقی در عالم قدیم باعث شده و طرز نوینی از حیث سلوک با ممالک تابعه و ملل مغلوبه در عالم قدیم داخل کرده ...» حسن پیرنیا مشیرالدوله - تاریخ ایران باستان - تهران ۱۳۸۸

۸ - «شاهنشاه کورش بزرگ نمونه یک پادشاه «جوانمرد» بوده است. این صفت برجسته اخلاقی او در روابط سیاسی اش دیده می شد، در قوانین او احترام به حقوق ملت های دیگر و فرستادگان کشورهای دیگر وجود داشته است و سرلوحه دولتش بوده که در  قوانین امروز روابط بین الملل نام گرفته است.» پروفسور کریستین‌سن ایران‌شناس مشهور

۹ - «در شاهنشاهی کورش زیبایی مردانگی، شجاعت، قهرمانیت و عدالت به عیان دیده شده است. وی هیچ گاه عیاشی نکرد، کاری که اکثر بزرگان گرفتار آن بوده و هستند. آزادی هایی که داشت به هیچ وجه به شخصیت او صدمه نزد و افکاری داشت که به راستی متعلق به تاریخ نبوده است... پس از مدتی با اراده مصمم و قلبی آکنده از وطن پرستی امپراتوری را در تاریخ بنا نهاد که در کل جهان بی سابقه بود ... او هیچ گاه خوش گذرانی و تن آسایی نکرد... » سر پرسی سایکس - تا ایران باستان

۱۰ - «کورش یک سال پس از فتح بابل برای درگذشت پادشاه بابل عزای ملی اعلام نمود، برای کسی که دشمن خودش بود...» آلبرشاندور فرانسوی - شاهنشاهی کورش بزرگ

۱۱ - «کمتر پادشاهی است که پس از خود چنین نام نیکی باقی گذاشته باشد. کورش سرداری بزرگ و نیک خواه بود ... او شهرها را ویران و قتل عام و کشتار نمی کرد. ایرانیان کورش را پدر و یونانیان که سرزمین شان به وسیله کورش تسخیر شده بود وی را سرور و قانون گذار می نامیدند و یهودیان او را مسیح خداوند می خواندند.» پروفسور گریشمن - ایران از آغاز تا اسلام

۱۲ - «... اگر ذوالقرنین قرآن، مردی مومن به خدا و به دین و توحید بوده، کورش نیز این چنین بوده و اگر ذوالقرنین پادشاهی عادل و رعیت‌پرور بوده، کورش نیز چنین بوده، اگر او نسبت به ستمگران و دشمنان مردی سیاستمدار بوده او نیز بوده، اگر دین، عقل، فضایل اخلاقی و ثروت و شوکت داشت کورش هم داشت، همان گونه که قرآن فرموده کورش نیز سفری به سوی مغرب کرد، بر لیدی و پیرامون آن مسلط شد و بار دیگر به سوی مشرق سفر کرد، آن جا مردمی دید صحرانشین و وحشی که در بیابان زندگی می کردند. برای همین به آن ها کمک کرد، سدی ساخت در مقابل قبیله و قومی که آن ها را آزار می دادند، در تنگه داریال میان کوه های قفقاز و نزدیک به شهر تفلیس ...»  علامه طباطبایی، تفسیر المیزان

همین اشاره های اجمالی به شخصیت و عظمت و تمدن سازی کورش کبیر به روشنی آشکار می کند چه ظلم و توهین بزرگی به این شخصیت می شود وقتی که کسی مانند نتانیاهو نماینده و رئیس «رسمی‌ترین تروریسم دولتی» و کسانی که کشتارها و قتل عام های فجیعی مانند «صبرا و شتیلا»، «قانا» و ترور هزاران انسان بیگناه از زن و مرد و پیر و جوان و کودک و همچنین غصب آشکار سرزمین مردم مظلوم و بی پناه فلسطین را در کارنامه خود دارند از شخصیتی مانند کورش سخن می گویند و هزاران بار تاسف بارتر و ظلم و توهینی بس عظیم و نابخشودنی تر این که کورش بزرگ را با کسی مقایسه کنند و در مقیاس او «اندازه» کنند که کمترین شباهتی از هیچ منظری با آن بنیان‌گذار بزرگ‌ترین تمدن تاریخی قبل از ظهور اسلام ندارد. کدامین منش و روش و گفتار و رفتار آن کورش تاریخ و تمدن ساز خردمند اهل صلح و انسان دوستی با این ترامپ پوپولیست عوام فریب، این نماد برجسته خود برتربینی و «نژادپرستی» و حامی بزرگ تروریسم دولتی و رژیم غاصب و آدم کش صهیونیستی و این پرورنده و حمایت کننده و فراری دهنده تروریست های تکفیری داعشی حتی کمترین مشابهتی دارد؟

مناعت طبع و بزرگ منشی و فرهیختگی و نیک سیرتی و پاکدامنی کورش بزرگ کجا و حقارت شخصیتی، کند ذهنی، بد طینتی و «زن‌بارگی» و فساد جنسی ترامپی که حتی برخی روان شناسان کشور خودش در سلامت روانی او تردید دارند کجا؟ تهدید برخی کشورهای جهان به نابودی توسط این خود بزرگ بین متکی به سلاح های اتمی و کشتار جمعی کجا و مدارا و مروت آن سردار و انسان بزرگ خداترس و حق باور حتی با سران کشورهای مغلوب کجا؟

ترامپی که وارث و رئیس حکومتی است که در عین ادعای مبارزه با خشونت و تروریسم و دفاع از حقوق بشر، قتل عام بیش از ۲۰۰ هزار زن و مرد و پیر و جوان و کودک بیگناه با بمب اتمی در هیروشیما و ناکازاکی، کشتار بی رحمانه هزاران انسان در ویتنام، کمک به صدام برای حمله به ایران و شهادت بیش از ۲۳۰ هزار نفر از فرزندان برومند این سامان، هدف قرار دادن هواپیمای مسافربری کشورمان بر فراز آسمان نیلگون خلیج فارس و تکه تکه کردن ۲۹۰ انسان بیگناه، حمایت از برخی گروه های تروریستی و تکفیری و ... و هزاران جنایت دیگر را در کارنامه خود دارد چه شباهتی با کورش آن فاتح صلح جو که ۲۵۰۰ سال پیش، آری ۲۵ قرن قبل از عصر مدرنیته و فرامدرنیسم و غوغای اومانیسم و حقوق بشر نه تنها جدا و در عمل از کشتار مردم کشور مغلوب اجتناب می کند بلکه حتی لشکریانش را از آسیب زدن به درختان و نهرها و بناها و حیوانات پرهیز می دهد.

اسرائیل، مردم، افکار عمومی و وجدان انسان های آزاده و فهیم دنیا را چه فرض کرده که ترامپ نژادپرست حامی دولت سعودی کودک کش را که تاکنون بیش از ۹ هزار شهروند یمنی را با بمب ها و جنگ افزارهای آمریکایی و انگلیسی و ... قتل عام کرده، با کورش آزاده و جوانمرد، آزادکننده بردگان و به رسمیت شناسنده حقوق و آزادی و دین و مذهب و رسم و آیین ملت های مختلف و آبادکننده کشورها مقایسه و تشبیه می کند و در اقدامی بس منزجر کننده و عوام فریبانه با قراردادن تصویر و چهره پاک کورش در کنار ترامپ پلشت و ناپاک «سکه» بی سکه «بی پشتوانه» ضرب می کند؟ آیا این اقدام ظلمی بسیار عظیم و توهینی بس بزرگ و نابخشودنی به کورش نیست؟ آیا نباید همه ایرانیان در هر کجای جهان که هستند به خاطر دفاع از هویت و عزت ملی ایران عزیز و بزرگداشت کورش کبیر که از بزرگ ترین نمادهای اصالت، فرهنگ و تمدن سازی ایرانیان است علیه این توهین و تشبیه نابخردانه وعوام فریبانه بتازند و بشورند و پویش های بزرگ جهانی راه بیندازند؟»/ ۱۷ اسفند ۱۳۹۶ایسنا

آیت‌الله سید ابراهیم رئیسی« ذوالقرنین» است


در سوره مبارکه کهف به داستان ذوالقرنین‌ اشاره شده است، او اگرچه به روایت معصومین علیهم‌السلام پیامبر نبود ولی شخصیتی مومن و دادگستر و محبوب خدا بود. برخی از مفسران، از جمله مرحوم علامه طباطبائی او را کوروش کبیر یعنی همان پادشاه هخامنشی می‌دانند. ذوالقرنین سپاه عظیم و سلحشوری در اختیار داشت. در کلام خدا از سفرهای سه‌گانه او یاد شده است، سفر به مشرق و مغرب و سفر به منطقه‌ای که در پس تنگه‌ای (برآمده از دو کوه) قرار داشت، « حَتَّى إِذَا بَلَغَ بَیْنَ السَّدَّیْنِ وَجَدَ مِن دُونِهِمَا قَوْمًا لَّا یَکَادُونَ یَفْقَهُونَ قَوْلًا …. ذوالقرنین در سفر سوم خود به میان دو کوه می‌رسد و در پس آن دو کوه مردمی ‌را می‌بیند که از ظلم و ستم جماعت ستمگری به‌نام «یأجوج و مأجوج» به تنگ آمده‌اند و از او می‌خواهند که میان آنها و یأجوج و مأجوج دیواری بنا کند تا از تاخت و تاز آن ستمگران در امان باشند و ذوالقرنین با آهن و مس گداخته میان آن دو کوه، سد محکمی‌بنا می‌کند که یأجوج و مأجوج توان نفوذ  و عبور از آن را نداشته‌اند. « فَمَا اسْطَاعُوا أَن یَظْهَرُوهُ وَمَا اسْتَطَاعُوا لَهُ نَقْبًا- نه می‌توانستند از آن بالا بروند و نه در آن نقبی بزنند».

آیت‌الله سید ابراهیم رئیسی ،کاری کارستان و همسو با برخوردی که جناب ذوالقرنین با جماعت بیدادگر یأجوج و مأجوج کرده بود... از این روی باید گفت:‌ آیت‌الله سید ابراهیم ذوالقرنین، دست مریزاد و خدا قوت./«حسین شریعتمداری»  سرمقاله ۹ شهریور ۱۳۹۸ روزنامه «کیهان»

شباهت خودکشی دستجمعی خانوادگی"نجف آباد»(ایران) با"مونترو"(سوئیس)

پیداشدن ​«دستنوشته»قربانیان(رضایت نامه) در صحنه خودکشی رازهایی راکشف کرد.

ایران:(مادر خانواده) فرهنگی بازنشسته (همسرش  سال۱۳۶۷ شهیدشده) و دختر بزرگ  ۳۶ساله و بهمراه فرزندکوچکش ،دختر دیگر خانواده ۳۲ساله ، پسر بزرگ ۳۴ساله بود که همه آنها جانشان را در این حادثه از دست دادند«خودکشی ۷ تیر ۱۴۰۱»حلق آویز(کشف اجساد ۱۷ تیر ۱۴۰۱)

سوئیس: خودکشی دستجمعی یک خانواده فرانسوی(مقیم سوئیس):پدر ۴۰ ساله، همسر ۴۱ ساله ، دختران دوقلو ۸ ساله هستند(پسر ۱۵ ساله علیرغم جراحات، زنده مانده).

این ۵ نفر در فاصله ۵ دقیقه از ارتفاع ۲۰ متری(طبقه هفتم) یکی پس از دیگری به خیابان پریدند/پنجشنبه ۲۴ مارس(۴ فروردین ۱۴۰۱) 

شباهت خودکشی دستجمعی یک خانواده درشهر «نجف آباد»(ایران) باخودکشی دستجمعی یک خانواده درشهر «مونترو»(سوئیس)فاصله ۲ خودکشی(ایران-سوئیس)۴ ماه.

«ابوالفضل ابوترابی» نماینده مردم نجف‌آباد در مجلس شورای اسلامی: باپیداشدن دست‌نوشته‌های قربانیان در محل حادثه ،معلوم شدکه  اعضای این خانواده به‌دلیل افسردگی دست به‌خودکشی زده‌اند.

نماینده نجف آبادگفت: مادر(۶۰ ساله) و پسر(۳۴ساله )خانواده دچار افسردگی شدیدی بودند و از مدت‌ها قبل در بین نزدیکان و فامیل و به‌طور خودخواسته دچار انزوای شدیدی شده بودند. طوری که در سال‌های اخیر با هیچ‌کدام از نزدیکان و فامیل رفت‌وآمدی نداشتند و رابطه آنها به‌طور خودخواسته با همه قطع شده بود.
ابوترابی گفت: طبق شواهد به‌دست آمده از صحنه:

 

هر ۵قربانی به جز دختر نوجوان بابت خودکشی رضایت داشته‌اند و او راهم راضی به خودکشی کردند.

اجرای نقشه خودکشی دسته جمعی بر عهده پسر خانواده بوده است. او ابتدا دست و پاهای ۴نفر دیگر را بسته و نقشه‌شان را اجرا کرد و سپس درحالی‌که دستش را با قفل و زنجیری که حدود ۳۰سانتی متر طول داشت بسته بود روی چهارپایه رفته و در نهایت اقدام به  خودکشی کرده است.*

خواهرزاده مقتول گفت:خاله ام(مادر خانواده) فرهنگی بازنشسته (همسرش  شهیدشده) و دختر بزرگ  ۳۶ساله و بهمراه فرزندکوچکش ،دختر دیگر او هم ۳۲ساله ، پسر بزرگ ۳۴ساله بود که همه آنها جانشان را در این حادثه از دست دادند.

این خانواده از وضع مالی خوبی برخورداربودند و اینکه اجسادشان در حالی پیدا شد که دست‌ها و دهانشان بسته بود. اما به‌دلیل اینکه حدود ۱۰روز از این حادثه گذشته بود،

حتی چهره آنها قابل شناسایی نبود.

دختر بزرگ خانواده برخلاف اخبار منتشر شده طلاق نگرفته بود. اما با شوهرش اختلاف داشت و قرار بود از هم جدا شوند.

دخترخاله گفت:پسر خله ام  مشکل روحی نداشت!.

توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر: دخترخاله درمصاحبه باهمشهری گفت:اگرپسرخاله مرحومم افسردگی داشت،پس چجوری درس خوانده بوده وگواهینامه رانندگی داشت!...دخترخاله فرق بین دیوانگی وافسردکی را نمیتواندتشخیص دهد.

مادرخانواده ای که خودکشی کرده «فاطمه عینی»همسرِ« شهید سید حسین پزشکی» (سال شهادت ۱۳۶۷) بود، به همراه سه فرزند خود به نام های مریم سادات، الهام سادات و «سیدعلی اکبر »(مدیریت خودکشی رابعهده داشته) ، همچنین نوه خردسال او به نام نگار حاجی رضا طالبی جان خود را از دست دادند.


دراینصورت یک فاجعه ملی است ویک رسوایی...
۴ ماه پیش


یک چنین ماجرایی درسوئیس رخ داد،تیتراول  تمام رسانه های جهان ازجمله درایران بود:
خودکشی دسته جمعی یک خانواده فرانسوی از بالکن طبقه ۷ «مونترو»( سوئیس)بسوی مرگ پریدند.
خانواده فرانسوی که مقیم سوئیس بودند.
این ۵ نفر در فاصله ۵ دقیقه از ارتفاع ۲۰ متری یکی پس از دیگری به خیابان پریدند/پنجشنبه ۲۴ مارس(۴ فروردین ۱۴۰۱) 

خواهران دوقلو(نسرین و نرجس فرعون) در مدرسه نخبگان هنری در پاریس تحصیل کرده بودند. مادرش دندانپزشک و خواهرش چشم پزشک بود.

پلیس در وود روز سه شنبه(۹ فروردین ۱۴۰۱)  در بیانیه ای اعلام کرد که هرگونه دخالت شخص ثالث در مرگ آنها را رد می کند.

پلیس گفت: "تحقیق در مورد فاجعه ای که در مونترو رخ داد... نشان می دهد که همه قربانیان یکی پس از دیگری از بالکن پریده اند."

پلیس یک «نردبان» را در «بالکن» کشف کرد و هیچ مدرکی دال بر درگیری وجود نداشت.

چهار عضو خانواده فرانسوی بر اثر سقوط از بالکن طبقه هفتم جان خود را از دست دادند

بازرسان گفتند: دو افسرپلیس در ساعت ۰۶:۱۵ صبح در آپارتمان را زدند تاطبق حکمی که داشتند می خواستند با پدر در مورد ترتیبات تحصیل در خانه برای پسرش صحبت کنند.

صدایی ازآیفون پرسید: چه کسی دم در است؟

اما بعد جوابی نداند، ماموران که نتوانستند وارد شوند، آنجا را ترک کردند.

کمی قبل از ساعت ۷ صبح، هر پنج نفر در عرض پنج دقیقه از بالکن پریدند.

دربازرسی ازاین منزل پلیس متوجه انباشتی ازموادغذایی دید.

«آنها انبار قابل توجهی از انواع مواد غذایی، بسیار خوب سازماندهی کرده بودند، که بیشتر اتاق های مختلف آپارتمان را اشغال کرده بودند تا بتوانند با یک بحران بزرگ کنار بیایند.

"خانواده در خودکامگی مجازی زندگی می کردند و از جامعه جدا بودند. فقط خواهر دوقلوی مادر بیرون از خانه کار می کرد."

پلیس همچنین گفت که مادر و دختر ۸ ساله در مقامات محلی ثبت نام نکرده اند و آخرین بار در آوریل ۲۰۱۶میلادی(۱۳۹۴شمسی) از مراکش خارج شده اند.

پلیس افزود: «خانواده در انزوا زندگی می کردند و حتماً می ترسیدند که مقامات در شیوه زندگی آنها دخالت کنند.

همه قربانیان به طور رسمی به عنوان اعضای یک خانواده از اتباع فرانسوی شناسایی شدند - پدر ۴۰ ساله، همسر ۴۱ ساله او، خواهران دوقلو ۸ ساله هستند.

نوه های نویسنده الجزایری
روزنامه ژورنال دو دیمانش فرانسه می‌گوید پدرخانواده(اریک دیوید) در یکی از مناطق ثروتمند مارسی بزرگ شد و در «مدرسه پلی‌تکنیک اکول» یکی از معتبرترین مدارس کشور تحصیل کرد.

به گفته این هفته نامه، خواهران دوقلو، نسرین و نرجس فرعون، در خانواده ای متشکل از پنج فرزند بزرگ شدند که همگی در مدرسه نخبگان هنری-IV در پاریس تحصیل کرده بودند. مادرش دندانپزشک و خواهرش چشم پزشک بود.

این روزنامه همچنین گفت که این دوقلوها نوه های «مولود فرعون»رمان نویس الجزایری بودند.

«مولود فرعون»، دوست نزدیک« آلبر کامو» فیلسوف فرانسوی، در سال ۱۹۶۲میلادی(۱۳۴۰شمسی) توسط یک گروه راست افراطی طرفدار استعمار فرانسوی در الجزیره ترور شد.

توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:این خانواده که ۶ سال درسوئیس مقیم هستد وکارهای اقامتشان هم ازمجاری قانونی انجام گرفت،چرارسانه های سوئیس بجای اینکه بنویسند«خودکشی دسته جمعی درسوئیس»نوشته اند:خودکشی دسته جمعی یک خانواده فرانسوی!؟..چون نمیخواهدبر«شادترین کشورجهان»شان خدشه ای واردشود.

«کشورسوئیس» ۸  میلیون نفر جمعیت داردبا ۴۱٬۲۹۰ کیلومتر مربع مساحت.
«کشورفرانسه»  ۶۷ میلیون نفرجمعیت داردومساحتش ۶۴۰٬۶۷۹ کیلومتر مربع می باشد.

«خودکشی دستجمعی» یک خانواده ۵ نفره آمریکایی»

خودکشی دسته‌جمعی خانوادۀ ثروتمند آمریکایی +عکس

العالم (۲۳ شهریور ۱۳۹۴)بنقل ازروزنامه(استار تریبون) نوشت:: جنازه صاحب منزل برایان ۴۵ ساله و همسرش کارن شرت ۴۸ ساله و سه فرزندشان کول ۱۷ ساله، مادیسون ۱۵ ساله و بروکلین ۱۴ ساله در منزل شان مشرف بر دریاچه مینتونکا در«ایالت مینه سوتا» پیدا شده است.

خودکشی دسته‌جمعی یک خانوادۀ ثروتمند+ تصاویر

خانه آنها در روستای کوچک «گرین وود» قرار داد که جمعیت این روستا۱۰۰ نفر است و بر کرانه «دریاچه مینتونکا» واقع شده و تقریبا ۲۰ مایل با شهر منیاپلیس بزرگ ترین شهر مینه سوتا فاصله دارد. خانه آنها از ۵ اتاق خواب، سه سرویس و پارکینگی با گنجایش ۸ خودرو تشکیل شده است.

خودکشی دسته‌جمعی یک خانوادۀ ثروتمند+ تصاویر

پلیس ایالتی در مصاحبه با روزنامه استار تریبون توضیح داد: پس از گذشت چند روز از شنیده نشدن هیچ صدایی از خانه و دیده نشدن هیچکس در آن و غیبت فرزندان در مدرسه، نیروهای پلیس صبح پنجشنبه به این ویلا رفتند و جنازه افراد خانواده در نقاط مختلف این منزل مجلل که قیمت آن دو میلیون دلار آمریکایی تخمین زده می شود، یافت شد.

سیل"کراچی"پاکستان ۱۵۰نفرکشته شدند

در پی بارندگی‌های شدید و طغیان رودخانه‌ها«۷ سد » شکسته شد.

آمارکشته شدگان سیل(۲۱ تیر ۱۴۰۱) در«کراچی پاکستان» به ۷۶ نفر افزایش یافت.

سیل درپاکستان 

از یک ماه پیش درپاکستان، بیش از ۱۵۰ تن در اثر سیل و حوادث مربوط به بارندگی جان خود را از دست داده‌اند.

ایرنا(۲۱ تیر ۱۴۰۱)بنقل از «یو پی آی»نوشت: بارندگی‌های گسترده و سیل در سرتاسر پاکستان گزارش شده است. 

سیل در پاکستان دهها قربانی گرفت

مقامات پاکستانی گزارش داده‌اند که «شهر کراچی» در جنوب پاکستان با شدیدترین بارندگی‌های فصلی و اثرات ناشی از آن مواجه بوده است. 

سیل در پاکستان ۱۵۰ قربانی گرفت

بارندگی‌ها در بلوچستان به عنوان استان همجوار مرزی با سیستان و بلوچستان ایران رکورد ۳۰ ساله را شکسته به طوری که در هشت روز گذشته دست کم ۵۶ تن در مناطق مختلف ایالت بلوچستان کشته و در دیگر مناطق پاکستان نیز سیل و بارندگی تلفات انسانی بر جای‌ گذاشته است‌. 

مقامات پاکستانی اعلام کردند، بارندگی‌های شدید موجب شکسته شدن ۸ سد در استان بلوچستان شده است. 

«سردار سرافراز» کارشناس اداره هواشناسی پاکستان، پیش بینی کرد که بارش شدید باران در منطقه کراچی از روز پنجشنبه آغاز شده و تا چند روز ادامه خواهد یافت. 

شهباز شریف نخست وزیر پاکستان برای کمک به مراد علی شاه، سروزیر این منطقه اعلام آمادگی کرده است. 

سیل در پاکستان؛ ۵۵ نفر جان خود را از دست دادند

نیروی دریایی پاکستان در حال کمک به قربانیان سیل و تخلیه ساکنان از مناطق پرخطر است. 

به گزارش ایرنا، سال گذشته نیز سیل و رانش زمین در پی بارش شدید باران‌های موسمی در مناطق مختلف پاکستان صدها کشته و مصدوم برجای گذاشت و به بسیاری از واحدهای مسکونی نیز خسارت وارد کرد. 

گزارش خطرات بین‌المللی آب و هوا در سال ۲۰۲۰ حاکی از رتبه پنجم پاکستان میان کشورهای آسیب پذیر در برابر تغییرات اقلیمی است.

این گزارش حاکی است، پاکستان میان سال‌های ۱۳۷۸ تا ۱۳۹۷ شاهد ۱۵۲ مورد تغییر شدید هوا بود که موجب خسارت اقتصادی ۳. ۸ میلیارد دلاری و جان باختن نزدیک به هزار نفر شد.

توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:آمارکشته شدگان سیل درکراچی پاکستان به ۷۶ نفرافزایش یافت.

افزایش شمار قربانیان سیل در پاکستان به 76 نفر

خبرگزاری «آناتولی»ترکیه نوشت:شمار قربانیان بارندگی‌های شدید و جاری شدن سیلاب در مناطق مختلف این کشور به ۷۶ نفر افزایش یافته است.

با جان باختن ۶ نفر دیگر در کراچی، تعداد جان باختگان حوادث ناشی از بارندگی‌های ۳ روز اخیر به ۱۴ نفر رسید.

۳ نفر از این ۷۶ نفر بر اثر برق گرفتگی و ۳ نفر بر اثر ریزش سقف منزلشان جان خود را از دست دادند.

در بسیاری از نقاط شهر، جاده‌ها زیر آب رفته و منازل و مغازه‌ها دچار آبگرفتگی شده است. در بلوچستان که دچار بیشترین آسیب از بارندگی شده، ۶۷۰ خانه و ۱۲ سد آسیب دیده است.

بر این اساس٬ بارندگی شدید بر زندگی شهروندان ایالت‌های بلوچستان، پنجاب و خیبر پختونخوا و منطقه گلگیت-بالتستان پاکستان تاثیر منفی گذاشته است. هفت سد در پی بارندگی‌های شدید و طغیان رودخانه‌ها فروریخته و باعث وقوع سیل در این مناطق شده است.

بر اثر وقوع سیلاب در روستاهای مرزی بین افغانستان و پاکستان، بسیاری از نقاط بزرگراه ارتباطی ایالت‌های بلوچستان و پنجاب نیز به روی تردد وسایل نقلیه بسته شده است. بارندگی‌های شدید که در سه شنبه ۵ ژوئیه ۲۰۲۲ (۱۴ تیر ۱۴۰۱) در مناطق مختلف پاکستان آغاز شده٬ تاکنون ادامه دارد.

مسجد"آیت الله طالقانی"رشت

یادی ازحجت الاسلام مختار ظهیری(امام جماعت)وحاج آقا نجفی ومرحوم هوشیار(خدمتگذاران فقیدمسجد)

مسجدطالقانی(رشت)درخیابان  آیت الله طالقانی واقع است،خیابانی که بین سبزه میدان -دانای علی(۳راه معلم) قراردارد.

مسجد«طالقانی» رشت-نمازگزاران،ائمه جماعت واُمنا

یکی ازفعالین این مسجدآقای حسین دوست می باشد اوبیشترمواقع درنبود امام جماعت راتب "حجت الاسلام ضیابری"امامت این مسجدرا بعهده دارد

همه اوقات (۳وقت)یعنی همه نمازهای یومیه دراین مسجدبصورت جماعت برگزارمی شود

امروز سه شنبه، ۲۱ تیر ۱۴۰۱(١٢ ذوالحجه ١٤٤٣) نمازجماعت ظهروعصر

امام جماعت مسجدطالقانی ،حجت الاسلام ضیابری می باشد که درغیاب ایشان آقای «اسحاق حسین دوست »امامت می کند.

البته این مسجد به کاکل این بزرگوار(حسین دوست)میچرخد ایشان روحانی نیست واما اهل معنویت است،همانطورکه درزمان حجت الاسلام ظهیری ،«مرحوم حسین نجفی »ستاره درخشان این مسجدبود. 

ائمه جماعت سابق این مسجدعبارتند:

۱-حجت الاسلام مختار ظهیری

۲-حجت الاسلام عباس احمدی 

«حجت الاسلام حاج عباس احمدی ادیب»(مسئول شورای سیاستگذاری ائمه جمعه گیلان) در سال ۱۳۸۴ در سمینار ائمه جمعه ۹ استان کشور پس از ایراد سخنرانی، دچار ضایعه مغزی شده و ۱۵سال‌ در بستر بیماری به سر می‌بردکه  در ۲۴ اسفند ۱۳۹۹درگذشت.

۳-حجت الاسلام خدمت بین دانا

۴-«مرحوم عاصی» نیزمدتی امامت این مسجدرا اقامه می کرده

 

هیئت امنای مسجدطالقانی

۱-حسین دوست

۲-هوشیار

۳-محمدنجفی

۴-زیگساری

۵-شادمان

۶-مهندس ظهیری

توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:خوب است  ازمرحوم حسین نجفی یادی شود که خیلی مردی خوش اخلاق وخوش قلب بودند وامورات مسجدرا بخوبی رتق وفتق می کرد،همیشه سرزنده وبانشاط بودند وهرکسی که وارد مسجدمی شد باالقاب نیکی سلام می کرد(هروقت مرامی دیدباعنوان«آقامعلم»باخوشرویی احوالپرسی می کرد.

مرحوم نجفی برادرهمین هیئت امنا(محمدنجفی)می باشد.

مسجدطالقانی-حجت الاسلام مختارظهیری(یک نمازگزارطلب استخاره کرده)

نمازجماعت مغرب وعشاء به امامت «حجت الاسلام ضیابری» ۵ فروردین ۱۳۹۴

نمازجماعت مغرب وعشاء به امامت حجت الاسلام ضیابری ۵ فروردین ۱۳۹۴

نمازجماعت مغرب وعشاء به امامت حجت الاسلام ضیابری ۵ فروردین ۱۳۹۴

نمازجماعت مغرب وعشاء به امامت حجت الاسلام ضیابری ۵ فروردین ۱۳۹۴

مکبرمسجدطالقانی(علیرضا رحیم زاده)

نمازجماعت مغرب وعشاء به امامت حجت الاسلام ضیابری ۵ فروردین ۱۳۹۴

نمازجماعت مغرب وعشاء به امامت حجت الاسلام ضیابری ۵ فروردین ۱۳۹۴

نمازجماعت مغرب وعشاء به امامت حجت الاسلام ضیابری ۵ فروردین ۱۳۹۴

نمازجماعت مغرب وعشاء به امامت حجت الاسلام ضیابری ۵ فروردین ۱۳۹۴

نمازجماعت مغرب وعشاء به امامت حجت الاسلام ضیابری ۵ فروردین ۱۳۹۴

نمازجماعت مغرب وعشاء به امامت حجت الاسلام ضیابری ۵ فروردین ۱۳۹۴

نمازجماعت مغرب وعشاء به امامت حجت الاسلام ضیابری۵ فروردین ۱۳۹۴


                          DSC_0001

مسجدآیت الله سیدمحمودطالقانی-رشت

فرزندمرحوم حجت الاسلام ظهیری

DSC_0005

مکبرمسجد/علیرضا رحیم زاده

DSC_0006

                                                                                       

قبر«حجت الاسلام مختارظهیری»دربقعه خواهرامام(رضا)رشت.

نمازجماعت ظهروعصر به امامت آقای اسحق حسین دوست/23خرداد94

DSC_0037

DSC_0039

DSC_0043

DSC_0045

DSC_0047 DSC_0048

نمازجماعت ظهروعصر امروز(پنجشنبه)۰۷ خرداد ۱۳۹۴ به امامت «حاج حسن زائری»

اماچراآقای زائری امامت جماعت شد!؟

امام جماعت راتب مسجدطالقانی درصبح وظهروهصرآقای حسین دوست است(ازسمت چپ نفرپنجم)وآقای زائری معمولاً روزهای پنجشنبه  می آیدمسجدقائمیه"کرف آباد که تاهمدیگرراببینیم ،مضافاً میهمانی بستگانش،امروزکه رفتیم مسجدبعدازپایان اذان اعلام کردند نماز  را فرادی بخوانید(حاج آقابخشی نژاد+اصغری)رفتندمسافرت وماکه برای  رسیدن به ثواب فضیلت جماعت آمده بودیم،پیشنهاددادم به آقای زائری برویم مسجددیگری،از4مسجدپیشنهادی  روی"مسجدطالقانی""به توافق رسیدیم سریعاً خودرارساندیم،آقای حسینذوست به رسم ادب واحترام عباراروی دوش زائری انداخت وخواست امامت کند،ایشان نپذیرفت،گفت شما"راتب"هستید،مجدداً یک نفردیگر ازایشان خواست که حاج آقازائری بامکث کوتاه ، پذیرفت

حسن زائری، مدیر مؤسسه قرآنی تعلیم قرآن شهید بهشتی رشت /روبروی همین مسجد"طالقانی"است که سالهادراین مؤسسه فعالیت داشته ودارد

این جماعت میتوانست درمسجدقائمیه هم انجام بگیرد که بخاطرجهالت بعضی نمازگزاران قائمیه ازفیض جماعت محروم شدند

خلاصه زندگینامه "آیت الله شاه آبادی"استادامام خمینی

​پسران آیت الله شاه آبادی:نصرالله،محمد،نورالله،محمدجواد،محمدرضاوشهیدمهدی شاه آبادی.

هنگامی که رضاشاه پوشیدن لباس روحانیت را ممنوع کرد،آیت الله شاه آبادی ۷ پسرش را ملبس به لباس روحانیت کرد.

برای مبارزه بارضاخان ۱۵ ماه در حرم عبدالعظیم دست به تحصن زد.

«آیت الله میرزا محمدعلی بیدآبادی اصفهانی» مشهور به «شاه‌آبادی»،متوفی۳ آذر ۱۳۲۸

علت شهرت به «شاه‌آبادی»چون منزلش در خیابان شاه آباد (جمهوری اسلامی)تهران بود.

آیت الله محمدعلی بیدآبادی اصفهانی مشهور به شاه‌آبادی

امام خمینی درباره  آشنایی خودش با آیت الله شاه آبادی می گوید:
من پس از آن که توسط یکی از منسوبین مرحوم شاه آبادی با ایشان آشنا شدم، در مدرسه فیضیه ایشان را ملاقات کردم. یک مسئله عرفانی از ایشان پرسیدم، شروع کردند به گفتن. فهمیدم اهل کار است. به دنبال ایشان آمدم و اصرار کردم که با ایشان یک درسی داشته باشم و ایشان در ابتدا قبول نمی‌کردند تا به گُذرِ «عابدین» رسیدیم و بالاخره ایشان که فکر می‌کرد، من فلسفه می‌خواهم، قبول کردند.
امام خمینی درادامه می گوید:ولی من به ایشان گفتم که فلسفه خوانده‌ام و عرفان می‌خواهم. ایشان دوباره بنا را گذاشتند بر قبول نکردن و من باز هم اصرار کردم تا بالاخره قبول کردند و من حدود هفت سال نزد ایشان فصوص و مفتاح‌الغیب خواندم.

محمدعلی بیدآبادی اصفهانی(شاه‌آبادی) در سال ۱۲۹۲ق (۱۲۵۱ش) در محلهٔ حسین‌آباد اصفهان به دنیا آمد. وی پس از تحصیلات مقدماتی و سطح و فراگیری عرفان نظری و فلسفه نزد میرزا هاشم اشکوری، به نجف رفت و مدت هفت سال شاگرد آخوند خراسانی و میرزا محمدتقی شیرازی بود و از این دو تن و سه تن از مراجع دیگر اجازهٔ اجتهاد گرفت.

از سال ۱۳۳۰ تا ۱۳۴۷ق در تهران اقامت گزید و در این مدت به تدریس و امامت جماعت اشتغال داشت. همچنین در این دوران باآیت الله  سید حسن مدرس رابطهٔ نزدیکی داشت.

در ماه‌های آخر اقامت در تهران، در اعتراض به حرکت‌های رضاشاه در حرم عبدالعظیم حسنی متحصن شد و پس از آن به درخواست حائری یزدی به قم عزیمت کرد و در آنجا به تدریس فقه و اصول و عرفان پرداخت. از شاخص‌ترین شاگردان وی در این زمان سید روح‌الله خمینی وسیدمحمدکاظم شریعتمداری بود که به مدت هفت سال متون عرفان نظری را نزد وی فراگرفت. در سال ۱۳۵۴ق دوباره راهی تهران شد و در آنجا به تدریس و اقامهٔ نماز جماعت پرداخت.

تلاش‌های وی در تهران، موجب زمینه‌سازی دیگر فعالیت‌ها و حرکت‌هایی شد که توسط روشنفکران مذهبی پس از شهریور ۱۳۲۰ ادامه یافت. وی علاوه بر علم فقه و اصول، بر ریاضیات و علوم غریبه و بنا به قولی زبان فرانسه نیز مسلط بود.


تبعید به تهران
در سال ۱۳۰۴ق ناصرالدین شاه قاجار، «آیت الله محمدعلی شاه آبادی » را به همراه دو فرزندش محمدعلی و علی‌ محمد به تهران تبعید کرد. وی در تهران در درس میرزا حسن آشتیانی شرکت نمود و به جلسه درس فلسفه ابوالحسن جلوه راه یافت. در هیجده سالگی به اجتهاد رسید. وی حدود شانزده سال در تهران اقامت کرد و در این مدت علاوه بر تحصیل به تدریس مشغول شد.

هجرت به نجف 
در سال ۱۳۲۰ق محمدعلی با قصد رفتن به نجف اشرف و حضور در درس آخوند خراسانی ابتدا به اصفهان رفت و پس از دو سال اقامت در آنجا راهی نجف شد. اقامت او در نجف هشت سال طول کشید و طی آن توانست در دو دوره کامل درس خارج اصول آخوند شرکت کند.

هجرت به سامرا
«آیت الله محمدعلی شاه آبادی »پس از درگذشت آخوند خراسانی، شاه‌آبادی به سامرا رفت تا از درس محمدتقی شیرازی استفاده کند
شاه‌آبادی بعد از هشت  به ایران بازگشت.

چون مردم تهران از ورود شاه‌آبادی به ایران مطلع شدند از وی خواستند که به تهران بیاید.

علت شهرت «آیت ایت الله بیدآبادی اصفهانی»به «آیت الله شاه‌آبادی»

 

چون منزل «میرزامحمدعلی بیدآبادی» در خیابان شاه آباد (جمهوری اسلامی) بود به «شاه آبادی» معروف شد.
امام جماعت مسجد سراج الملک و مسجد امین الدوله ودر یکی از شبستان‌های مسجد جامع تهران بود.

آیت الله محمدعلی شاه آبادی ۷ سال(۱۲۹۱ش تا ۱۳۰۷ش در تهران اقامت داشت.

دعوت آیت الله شیخ عبدالکریم حائری یزدی به قم
 او نیز در سال ۱۳۰۷ش، برای تربیت طلاب حوزه علمیه قم وارد این شهر شد و به مدت هفت سال در آنجا ساکن شد. وی در قم دروس اخلاق ، فلسفه و فقه تدریس کرد.
امام خمینی وآیات عظام: سید رضا بهاءالدینی، سید شهاب الدین مرعشی نجفی، میرزا هاشم آملی(والدآقایان لاریجانی)، محمد ثقفی تهرانی(پدرخانم امام خمینی) و سیدمصطفی صفایی خوانساری از جمله شاگردان «آیت الله محمدعلی شاه آبادی» بودند.

۷ فرزند روحانی آیت الله شاه آبادی

هنگامی که رضاشاه پوشیدن لباس روحانیت را ممنوع اعلام کرد، شاه آبادی هفت پسرش را ملبس به لباس روحانیت کرد. و زمانی که حکومت پهلوی مساجد و منابر را تعطیل و ممنوع اعلام نمود، او هرگز مسجد و منبر را ترک نکرد.

آیت الله«شیخ محمدجوادشاه آبادی» فرزند ارشد آیت الله العظمی میرزا محمدعلی شاه‌آبادی در سال ۱۳۱۶ شمسی از دنیا رفت و در حرم حضرت عبدالعظیم در مقبره ای واقع در باغ حضرتی به خاک سپرده شد.

شهید مهدی شاه آبادی

شهید«آیت الله مهدی شاه آبادی» در سال ۱۳۰۹ در قم به دنیا آمد.

« حجت الاسلام شیخ مهدی شاه آبادی» دو دوره از سوی مردم تهران به نمایندگی مجلس شورای اسلامی برگزیده شد که قبل از آغاز دوره دوم، درششم اردیبهشت ۱۳۶۳ جزیره مجنون به شهادت رسید.

ازدیگرفرزندان آیت الله محمدعلی شاه آبادی:شیخ نصرالله ،شیخ محمدرضا و حاج شیخ محمد شاه‌آبادی هستند.

«آیت الله شیخ محمد رضا شاه آبادی »

«آیت الله شیخ نصرالله شاه آبادی» درکنارامام خمینی(نوفل لوشاتو)

آیت‌الله حاج شیخ نصرالله شاه‌آبادی در کناربرادرش «آیت‌الله حاج شیخ محمد شاه‌آبادی» و «آیت‌الله حاج سید محمد علی حسینی تهرانی»۱۳۶۳ 

«آیت‌الله نور الله شاه آبادی»(متولد ۱۳۱۰شمسی)پنحمین فرزند آیت الله محمد علی شاه آبادی است.

تحصُّن درشاه عبدالعظیم

«آیت الله شاه‌آبادی» ۱۵ ماه در حرم عبدالعظیم دست به تحصن زد. او در دو ماه محرم و صفر هر روز به منبر رفته، علیه رضاشاه سخنرانی کرد. جمله معروف او این بود: "رضاخان، دست‌نشاندۀ انگلیس است و هدفش اعدام قرآن و اسلام است. اگر با منِ روحانی مبارزه می‌کند، نه به خاطر خودِ من است، بلکه به این دلیل است که من مبلغ قرآنم. به دنیا اعلام می‌کنم که اگر حرکت نکنید، این خبیث اسلام را از بین می‌برد.

این تحصن پس از نزدیک به ۱۵ ماه با اصرار برخی از علما خصوصاً آیت الله سید حسن مدرس و شیخ عبدالنبی شکسته شد.
فوت
رحلت آیت الله شاه‌آبادی درروز پنج شنبه، ۳ آذر ۱۳۲۸ش اتفاق افتاد ودرحرم حضرت عبدالعظیم(شهرری) مدفون است

​توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:سعی کردم خلاصه ای از مهمترین اتفاقات زندگی استادامام خمینی(شاه آبادی)را به بتصویربکشم.