سفر دورهای(آیت الله رئیسی)به آمریکای لاتین
( سفررئیس جمهورایرانرئیسی)ونزوئلا+نیکاراگوئه
سیدابراهیم رئیسی رئیس جمهوری پس از پایان سفر رسمی به ونزوئلا، به منظور توسعه و تعمیق مناسبات با نیکاراگوئه و به دعوت«دانیل اورتگا» رئیس جمهور این کشور وارد«ماناگوآ» شد(۲۴ خرداد ۱۴۰۲) و در میدان انقلاب «ماناگوآ»(پایتخت) مورد استقبال رسمی آقای دانیل اورتگا، رئیس جمهور نیکاراگوئه قرار گرفت.
رئیس جمهور ایران پس از پایان سفر به ونزوئلا، به منظور توسعه و تعمیق مناسبات با نیکاراگوئه وارد «ماناگوآ» شد.
«سید ابراهیم رئیسی» که به دعوت رسمی «دانیل اورتگا»(رئیس جمهور نیکاراگوئه) به این کشور سفر کرده است، عصر روز سهشنبه( ۲۳ خرداد ۱۴۰۲) به وقت محلی، با استقبال وزرای امور خارجه، دارایی، نفت، انرژی و معادن، دفاع و بهداشت وارد فرودگاه «ساندینو» نیکاراگوئه شد.
استقبال از رئیس جمهور ایران درفرودگاه«ماناگوآ»(پایتخت)ونزوئلا
رئیس جمهورایران(آیت الله رئیسی) در میدان انقلاب «ماناگوآ»(نیکاراگوئه) مورد استقبال رسمی آقای دانیل اورتگا رئیس جمهور نیکاراگوئه قرار گرفت
و پس از مراسم استقبال رسمی در جمع گروهی از جوانان نیکاراگوئهای، با اشاره به همزمانی پیروزی انقلاب اسلامی ایران و انقلاب نیکاراگوئه و تاثیر متقابل این دو انقلاب از قهرمانان ملی مبارزه با امپریالیسم در دو کشور تجلیل کرد.
رئیسی ایستادگی مردم نیکاراگوئه مقابل زیادهخواهی و استکبار را رمز پیروزی این ملت عنوان کرد و با بیان اینکه استقلال خواهی، آزادیخواهی و عدالتطلبی وجه مشترک انقلابهای مردم ایران و نیکاراگوئه است، گفت: جمهوری اسلامی ایران نظامی مردمسالار است و در ۴۴ سال سپری شده از پیروزی انقلاب اسلامی همواره رأی مردم، تمامی نهادهای جمهوری اسلامی را شکل داده است.
استقبال رئیسجمهورنیکاراگوئه(دانیل اورتگا)از رئیسجمهورایران(رئیسی)
میدان انقلاب شهر«ماناگوآ»(نیکاراگوئه)
«دانیل اورتگا» رئیسجمهور نیکاراگوئه در میدان آزادی شهر «ماناگوآ» به صورت رسمی از رئیس جمهوری اسلامی ایران استقبال کرد.
نقشه ونزوئلا ونیکاراگوئه
آیت الله سیدابراهیم رئیسی در نیکاراگوئه
آیت الله رئیسی در«ماناگوآ»(پایتخت)نیکاراگوئه
رئیسی در نیکاراگوئه
آیت الله رئیسی درنیکاراگوئه
رئیسی در ماناگوآ
نمازآیت الله رئیسی درکاخ ریاستجمهوری(ماناگوآ)نیکاراگوئه ۲۴ خرداد ۱۴۰۲
دیدار محمد جواد ظریف وزیر امور خارجه با دانیل اورتگا رئیسجمهور نیکاراگوئه/۳ شهریور ۱۳۹۵
سفر آیت الله رئیسی به کاراکاس
سفررئیس جمهورایران(رئیسی) به ونزوئلا ۲۳ خرداد ۱۴۰۲
در ادامه برنامههای سفر رسمی آیتالله رئیسی به ونزوئلا، آقای «نیکولاس مادورو» نشان افتخار ملی ونزوئلا (نشان درجه یک زنان و مردان آزادیبخش ونزوئلا) را به رئیس جمهوری اسلامی ایران اعطا کرد.
استقبال همسرِ رئیس جمهور ونزوئلا(سیلیا فلورس)از«جمیله سادات علم الهدی»(همسرِ رئیس جمهور ایران)۲۳ خرداد ۱۴۰۲ کاراکاس
رئیس جمهورایران(آیتالله رئیسی) در سومین روز از سفر پنج روزه خود به آمریکای لاتین، پس از حضور در ونزوئلا و نیکاراگوئه صبح پنجشنبه(۲۵ خرداد ۱۴۰۲ ) به وقت تهران وارد «هاوانا» شد. کوبا آخرین مقصد سفر دورهای پنج روزه آیتالله رئیسی به این منطقه است.
آیت الله رئیسی وارد«هاوانا»شد.
آیتالله رئیسی صبح پنجشنبه(۱۵ ژوئن ۲۰۲۳) به وقت تهران وارد کوبا سرزمین فیدل کاسترو و چه گوارا شد و در بدو ورود به فرودگاه بین المللی این کشور مورد استقبال مقامات این کشور قرار گرفت.
آیتالله رئیسی مورد استقبال رسمی «میگل دیاز کانل» نوزدهمین رئیسجمهور کوبا قرار گرفت.
رئیس جمهور کنونی کوبا(میگل دیاز کانل) فروردین ماه امسال از سوی مجلس ملی این کشور برای دومین دوره پنج ساله در سمت خود ابقا شد.
او پیش تر در آوریل ۲۰۱۸(فروردین ۱۳۹۷) به عنوان رئیسجمهور منتخب و جانشین «رائول»(برادر فیدل کاسترو) شد.
بعدازبرکناری (استیضاح)سیدرضا فاطمیامین
وزیرصمت(علیآبادی) با ۱۸۷ رأی موافق، ۵۸ رأی مخالف، ۸ رأی ممتنع و ۲ رأی باطله از مجموع ۲۵۵ رأی به علی آبادی گزینه پیشنهادی تصدی وزارت صمت اعتماد کردند
در ابتدای جلسه امروزسه شنبه(۲۳ خرداد ۱۴۰۲) سخنگوی کمیسیون صنایع و معادن گزارش این کمیسیون را درباره برنامهها و صلاحیت وزیر پیشنهادی قرائت کرد و پس از آن اظهارات ۲ نماینده موافق و ۲ نماینده مخالف با برنامههای آقای علیآبادی استماع شد.
محمد مخبر (معاون اول رئیس جمهور) و برخی از مسئولان دولتی در جلسه علنی مجلس جهت رأی اعتماد به وزیر پیشنهادی «صمت» حضور داشتند.
بنابراین گزارش، نامه معرفی «عباس علیآبادی» وزیر پیشنهادی صنعت، معدن و تجارت روز یکشنبه (۲۱ خرداد ۱۴۰۲) از سوی هیئت رئیسه مجلس اعلام وصول شد.
عباس علیآبادی، متولد ۱۳۴۰ اراک، استاد دانشگاه است. او پیشینه ریاست دانشگاه صنعتی مالک اشتر را دارد و اکنون مدیرعامل گروه مپناست.
علیآبادی فارغالتحصیل مقاطع تحصیلی کارشناسی و کارشناسی ارشد مکانیک با گرایش تبدیل انرژی از دانشگاههای صنعتی شریف و دانشگاه تهران و درجه دکترای مهندسی مکانیک از دانشگاه خواجه نصیرالدین طوسی با گرایش کنترل است و مدرس دروس مختلف مهندسی مکانیک و مباحث مرتبط با موتورهای درونسوز (توربینهای گازی) در دانشگاههای مختلف کشور است.
از جمله پیشینههای کاری و مدیریتی علیآبادی نیز میتوان به فعالیت در جهاد سازندگی، مشارکت در اجرا و مدیریت پروژههای نیروگاهی کرخه و کارون۳، مدیریتعاملی شرکت توسعه منابع آب و نیروی ایران و معاونت وزیر نیرو در امور برق و انرژی اشاره کرد.
از جمله برنامههای او حین تصدی معاونت امور برق وزارت نیرو، استفاده از نیروگاههای تجدیدپذیر، واقعی کردن قیمت برق و تکمیل نیروگاههای نیمهتمام بود. او در مقام معاونت، اعلام کرده بود بهدلیل عدم مشارکت بخش خصوصی ایران در ساخت نیروگاه، دولت در امر ساخت نیروگاه فعال خواهد شد.
پیش از علیآبادی، سیدرضد فاطمی امین وزیر صمت بود که با استیضاح نمایندگان از این مسئولیت کنار رفت.
نذرونیاز(دعا)برای رأی اعتمادعلی آبادی
جلسه بررسی صلاحیت عباس علیآبادی وزیر پیشنهادی صنعت، معدن و تجارت امروز سهشنبه ۲۳ خرداد ماه برگزار شود.
حجت الاسلام سید ابراهیم رئیسی به دلیل سفر رسمی به ونزوئلا برای دفاع از وزیر پیشنهادی صنعت، معدن و تجارت در صحن مجلس حضور ندارد و محمد مخبر معاون اول رئیسجمهور در جلسه رأی اعتماد حضور پیدا کرده است.
همچنین محمد حسینی معاون پارلمانی رئیسجمهور در صحن مجلس حضور دارد.
موافقت فراکسیون انقلاب مجلس با صلاحیت وزیر پیشنهادی صمت
ابوالفضل عمویی در توضیح جلسه صبح امروز فراکسیون انقلاب اسلامی، گفت: صبح امروز جلسه استماع و بررسی صلاحیتها و برنامههای عباس علی آبادی برای تصدی وزارت صنعت، معدن و تجارت در فراکسیون انقلاب اسلامی برگزار شد.
وی توضیح داد: پس از استماع سخنان وزیر پیشنهادی صمت و ۷ نفر از نمایندگان، رأی گیری صورت گرفت که علیآبادی توانست ۹۱ رأی موافق، ۱۱ رأی مخالف و ۳ رأی ممتنع کسب کند.
موافقت کمیسیونهای صنایع و اقتصادی مجلس با صلاحیت «علیآبادی»
روحالله عباسپور، سخنگوی کمیسیون صنایع و معادن مجلس شورای اسلامی و مهدی طغیانی، سخنگوی کمیسیون اقتصادی مجلس شورای اسلامی گزارش کمیسیونهای متبوع خود درباره صلاحیت وزیر پیشنهادی صمت را قرائت و موافقت خود در این زمینه را اعلام کردند.
در ادامه موافقان و مخالفان گزینه پیشنهادی صنعت، معدن و تجارت نقطه نظرات خود را مطرح کردند.
موافقان وزیر پیشنهادی صنعت، معدن و تجارت چه گفتند؟
در بخش دیگری از جلسه علنی امروز مجلس و روند برسی برنامهها و صلاحیت وزیر پیشنهادی صنعت، معدن و تجارت موافقان علیآبادی پشت تریبون رفته و ویژگیها و توانمندیهای صحرایی را بازگو کردند.
علی آبادی اهل رانت و باج دادن نیست
حبیب الله دهمرده مجلس شورای اسلامی در موافقت با صلاحیت و برنامههای وزیر پیشنهادی صنعت، معدن و تجارت اظهار داشت: بنده چندین سال است عباس علی آبادی را میشناسم و بر این اساس می گویم وی فردی توانمند و اهل کار است.
وی بیان کرد: وزیر پیشنهادی صمت برنامه علمی و کارشناسی کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت دارد و دارای افق دید وسیع است. ریسک پذیری و خطرپذیری را در کار در دستور دارد و شجاعت نه گفتن دارد.
نماینده مردم زابل در مجلس شورای اسلامی تصریح کرد: عباس علی آبادی در مناصب قبلی خود نشان داده اهل رانت و باج دادن نیست. بنده برنامههای وی را برای وزارت صمت مطالعه کردم که همه این برنامهها قابل اندازه گیری است و وی آرمانی صحبت نکرده است.
دهمرده تاکید کرد: علی آبادی در شغلهای قبلی خود نشان داده شجاعت دارد و اهل ابتکار و نوآوری است. وی برنامههای بسیار خوبی برای وزارت صنعت، معدن و تجارت دارد و وعده داده در حوزه معادن هم اقدامات لازم را انجام دهد و ظرفیت استانهای مختلف در این بخش را در نظر گیرد و به خوبی به کار گیرد.
وزیر پیشنهادی صمت اشراف خوبی به بخش خصوصی و دولتی دارد
محمدمهدی زاهدی مجلس شورای اسلامی در موافقت با صلاحیت و برنامههای وزیر پیشنهادی صنعت، معدن و تجارت اظهار داشت: عباس علی آبادی تحصیلات بسیار خوبی در بهترین دانشگاههای کشور داشته به گونهای که کارشناسی خود را از دانشگاه شریف، کارشناسی ارشد را از دانشگاه تهران و دکتری را از دانشگاه خواجه نصیر گرفته است.
وی بیان کرد: وی سالها در دوران جنگ حضور داشته و ما باید قدردان چنین افرادی باشیم. سوابق خدمتی وی در ساخت نیروگاههای پیشرفته و لکوموتیو و شروع عملیات برای ساخت خودروهای برقی و بهینه سازی بر اساس استفاده از فناوریهای نو نشان دهنده آن است که وی به خوبی میتواند وزارت صمت را هدایت کند.
نماینده مردم کرمان در مجلس شورای اسلامی با اشاره به اینکه عملکرد علی آبادی در مپنا بارها مورد تشویق و تایید مقامات عالی کشور قرار گرفت، متذکر شد: علی آبادی مدیری توانمند است. ۵۰ درصد GDP کشور در وزارت صمت است و بخش زیادی از خودروسازی بخش خصوصی، معادن بخش خصوصی و بازار ارز به طور مستقیم و غیرمستقیم با این وزارتخانه مرتبط است و علی آبادی بیش از ۱۰ سال با بخش خصوصی کار کرده و سوابق خوبی در این زمینه دارد.
وزیر پیشنهادی صمت به دنبال کاهش حضور دولت در بخش خصوصی است
محمدرضا پورابراهیمی در موافقت با برنامههای وزیر پیشنهادی صمت، گفت: چارچوب فکری علی آبادی با رویکردهای حوزه ماموریت کمیسیون اقتصادی مجلس منطبق است.
نماینده مردم کرمان در مجلس شورای اسلامی بیان کرد: تغییرات نرخ ارز که در روزهای اخیر اتفاق افتاده است، فرصت مناسبی رابرای صادرات از کشور فراهم کرده و تراز منفی صادرات را که در دولت قبل رقم خورده میتواند مثبت کند و شاهد جهش صادرات در کشور باشیم.
وی ادامه داد: ۹۰ درصد تجارت کشور با ۱۰ کشور انجام میشود که لازم است در این ۱۰ کشور رایزن بازرگانی داشته باشیم و از نگاه ویژه وزارت صمت و وزارت امور خارجه برای فعال کردن دیپلماسی اقتصادی تشکر میکنم. برای جهش صادرات باید سیاستهای ارزی مبتنی بر قانون در کشور را در نظر بگیریم. در قوانین احکام دائمی، ارز را شناور دیدهایم و براساس شاخص تورم داخلی و خارجی و قدرت رقابت پذیری باید اقدام شود. آقای علی آبادی! انتظار میرود واردات را به حداقل و صادرات را به حداکثر برسانید.
رئیس کمیسیون اقتصادی مجلس شورای اسلامی گفت: تنظیم بازار داخلی به دلیل وسعت به حلقه مفقوده تبدیل شده و مردم نگران رها شدن بازار هستند. علاوه بر عوامل بیرونی، عدم مدیریت بازار باعث رها شدن بازار شده است که در وزارت صمت نیازمند اتخاذ تصمیم جدی درخصوص بازار داخلی هستیم که وزیر پیشنهادی توضیحاتی در این زمینه در کمیسیون اقتصادی داده است و در این بخش برنامه دارد.
وی تاکید کرد: با وزیر پیشنهادی صمت درباره کاهش تصدی گری دولت در شرکتهای خصوصی خودروسازی و فولاد صحبت کردهایم که تاکید وی بر کاهش حضور دولت و کاهش مدیریت دولتی در بخش خصوصی است. علی آبادی مورد تایید مقام معظم رهبری است و موید این مسئله آن است که ایشان در بازدید از مجموعه مپنا تاکید داشتند که این مجموعه باعث مباهات است و خودباوری، اعتماد به نفس و اعتماد به کمکهای الهی در این مجموعه موج میزند.
مخالفان وزیر پیشنهادی صنعت، معدن و تجارت چه گفتند؟
در ادامه جلسه، مخالفان وزیر پیشنهادی پشت تریبون قرار گرفتند و از دلایل خود در مخالفت با عباس علیآبادی وزیر پیشنهادی صنعت، معدن و تجارت را مطرح کردند.
آقای علیآبادی! چه برنامهای برای تنظیم بازار دارید؟
سیدغنی نظری در مخالفت با برنامههای عباس علی آبادی وزیر پیشنهادی صنعت، معدن و تجارت، گفت: در برنامههای وزیر پیشنهادی مشاهده میشود که به مناطق کمتر توسعه یافته و محروم بی توجهی شده است.
وی بیان کرد: صنایع عمده و شرکتهای عظیم دولتی نظیر ایمیدرو مجدداً میخواهند در شهرهای توسعه یافته سرمایه گذاری کنند یا نیم نگاهی هم به مناطق محروم دارند. اینکه این شرکتها به دنبال افزایش سرمایه خود هستند و مطابق با اصل سوم قانون اساسی در مناطق محروم سرمایه گذاری نکنند، آیا در دوره تصدی وزیر پیشنهادی نیز مستمر خواهد بود؟
نماینده مردم خلخال و کوثر در مجلس تصریح کرد: وی در حوزه بخش خصوصی موفق بوده است. روز گذشته برنامه وی در کمیسیون اقتصادی مجلس بررسی شد که علی آبادی هیچ توجهی به اعضا نداشت و این نشان دهنده ضعیف بودن تعامل وی با مجلس است.
وی با اشاره به عدم توجه کافی به حوزه معادن در برنامههای وزیر پیشنهادی صمت، تاکید کرد: رهبر انقلاب در حوزه معادن مطالب متعددی متذکر شدند و باید از این ظرفیت بیشترین استفاده شود. امروز در برخی از مناطق معادن صرفاً برای از بین بردن راههای مواصلاتی احداث شده و هیچ نفعی برای بومیان منطقه ندارد، حتی مواد غذایی معدن کاران نیز از مناطق خودشان تامین میشود لذا در برنامههای وزیر پیشنهادی برای احیای معادن و اختصاص درصدی از ارزش افزوده معادن به مناطق محروم دیده نمیشود.
نظری با اشاره به صحبتهای وزیر پیشنهادی در خصوص مخالفت با قیمتهای دستوری، بیان کرد: در مقابل قیمت دستوری، قیمتهای رها شده است و این به معنای آن است که تنظیم بازار را رها کرده و هرکس هرگونه که بخواهد قیمت گذاری کرده و کالاهای خودش را عرضه کند. این امر به هیچ عنوان قابل قبول نبوده و باید تقویت تعزیرات و تنظیم بازار و حمایت از مصرف کننده مورد توجه قرار بگیرد تا موجب هرج و مرج در کشور نشود. این جمله آعلی آبادی بسیار خطرناک بوده و در برخی از موارد حتماً باید قیمت گذاری به صورت دستوری صورت گیرد. وزیر پیشنهادی باید توضیح دهد که در برابر حذف قیمت دستوری، چه برنامهای برای تنظیم بازار دارد؟
نماینده مردم خلخال و کوثر در مجلس اظهار داشت: علی آبادی گفته است که هیچکدام از نیروهای وزارت صمت با وی همراه نیستند و میخواهد نیرو بیاورد، این حجم از نیروی اتوبوسی برای کشور سم مهلک است. امروز کمتر از ۱۰ نفر رایزن بازرگانی داریم، برنامه وزیر پیشنهادی برای افزایش رایزنهای بازرگانی در کشورهای هدف چیست؟
وی با بیان اینکه خودرو یکی از مشکلات و دغدغههای امروز مردم است، تصریح کرد: برنامه شما برای استفاده آسان مردم از خودرو چیست؟ آیا شما هم در برابر واردات خودرو مقاومت خواهید کرد و آیا برنامهای برای مصوبه روز گذشته مجلس شورای اسلامی در خصوص واردات خودروهای کارکرده دارید؟ مردم به این موضوع امید بستهاند و خودروهای تولید داخل به لحاظ کیفیت بسیار ضعیف بوده و قیمت بالایی دارند و مردم علاقهای به خرید آنها ندارند. شما باید برنامه منسجمی برای خودروهای کارکرده وارداتی داشته باشید.
با تفکر اقتصاد سرمایهداری نمیتوان وزارت صمت را مدیریت کرد
مهدی عسگری نماینده مردم کرج در مجلس شورای اسلامی در مخالفت با برنامهها و صلاحیت عباس علی آبادی گفت: وزیر پیشنهادی صمت مدیری موفق در بنگاههای بزرگ صنعتی است، اما موفقیت یک مدیر در بنگاه بزرگ صنعتی با همان طرز فکر و کار، در وزارت صمت کارساز نیست.
عضو کمیسیون صنایع و معادن مجلس شورای اسلامی بیان کرد: کلیدواژههایی مانند حذف قیمت گذاری دستوری و حذف یارانههای پنهان در برنامههای وی دیده میشود. با تفکر اقتصاد سرمایه داری و نئولیبرالی، همان اقتصادی که حدود ۳ دهه است که به ایران تحمیل شده، نمیتوان این وزارتخانه را مدیریت کرد و این کلیدواژهها شبیه همان تفکر اقتصاد سرمایه داری است.
وی ادامه داد: علی آبادی باید پاسخ دهد که در مسیر مدیریت خود آیا از صاحبان این تفکر بهره میگیرد و نسبت تفکری وی با این تفکرات چیست؟ وزیر پیشنهادی از تک نرخی شدن ارز براساس نرخ بازار آزاد صحبت میکند، اما منظور وی کدام بازار است بر اساس کدام نرخ قرار است این موضوع سنجیده شود؟
نماینده مردم کرج در مجلس شورای اسلامی گفت: کدام یک از صنایع بزرگ ما در شرایط رقابتی کامل است که بخواهد با حذف قیمت گذاری دستوری مدیریت شود؟ برای مثال، فولاد، خودرو، سیمان و پتروشیمی انحصاری و شبه انحصاری است. با توجه به تجربهای که با انتخاب رئیس یک ابربنگاه تجاری شبه دولتی به عنوان فرمانده اقتصادی دولت داشتیم، باید از تکرار این تجربیات در وزارت صمت جلوگیری شود.
عسگری متذکر شد: در فروردین ماه تورم نقطهای ما به ۷۰ درصد رسیده و تورم نقطهای مواد خوراکی به حدود ۹۰ درصد رسیده است، آیا رشد تولید به قیمت رشد سرمایه داران ۲ درصدی درست است؟ زمانی که ما درباره سرمایه داران ۲ درصدی صحبت میکنیم، یعنی اینکه بیش از ۷۰ درصد سپردههای کشور در اختیار ۱.۵ درصد سپرده گذار است. علی آبادی باید مشخص کند که وزارت صمت به سمت مردم خواهد بود یا به سمت اقتصاد سرمایه داری خواهد بود.
از کجا مطمئن باشیم علیآبادی در دام مافیای خودروسازی گرفتار نشود
جلال محمودزاده در جلسه علنی امروز (سهشنبه ۲۳ خرداد ماه) مجلس شورای اسلامی در مخالفت با صلاحیت وزیر پیشنهادی صنعت، معدن و تجارت، گفت: در برنامههایی که وی به مجلس ارائه کرده است، صنایع خودروسازی و معدن مورد توجه قرار نگرفته است.
وی بیان کرد: هر وزیری که برای تصدی وزارت صنعت، معدن و تجارت به مجلس معرفی میشد، ابتدا در برنامههای خود، ساماندهی خودروسازی داخلی را میآورد اما بعد از انتخاب در دام مافیای خودروسازی میافتاد. سوال ما آن است که چرا علی آبادی در برنامههای خود اشارهای به این موضوع نکرده است و از کجا مطمئن باشیم که او هم در دام مافیای خودروسازی گرفتار نشود.
محمودزاده متذکر شد: علی آبادی در مسئولیتهای قبلی خود عدم همفکری، عدم مشورتپذیری و دیکتاتوری در تصمیمگیری را نشان داده است که اگر اینگونه باشد، میتواند برای بدنه وزارت مهم و کلیدی صنعت، معدن و تجارت مشکلاتی را به همراه داشته باشد.
وی ادمه داد: آقای علی آبادی آیا درست است که شما در مپنا با یورو حقوق ماهیانه ۶۰۰ میلیون تومانی میگرفتید و حقوق نجومی میگرفتید؟ موضوع مدرک تحصیلی شما چیست؟ تاریخ ورود شما به دانشگاه در مقطع لیسانس سال ۱۳۵۸ بوده، تاریخ اخذ لیسانس مکانیک از دانشگاه شریف سال ۱۳۶۸ است یعنی شما پس از ۱۰ سال توانستهاید مدرک لیسانس را دریافت کنید. فوق لیسانس شما را آقای رهبر از دانشگاه تهران و روی یک کاغذ ساده و بدون سربرگ در سال ۱۳۹۰ صادر کرده است. در این باره پاسخ دهید. بر اساس مدارک ارائه شده در سال ۱۳۶۵ عضو هیأت علمی دانشگاه امام حسین (ع) شدهاید، یعنی زمانی که حتی لیسانس نداشتید عضو هیأت علمی دانشگاه شدید.
نماینده مردم مهاباد در مجلس شورای اسلامی تصریح کرد: آیا درست است که خانواده شما سالها ساکن آلمان بودهاند، آیا تابعیت خانواده خود را تأیید یا رد میکنید، بر اساس اطلاعاتی که در رسانهها وجود دارد، آیا شما قصد داشتید در صورت عدم اعتماد مجلس به خود برای مدیریت خاورمیانه شدن شرکت زیمنس تلاش کنید؟
محمودزاده بیان کرد: وزیر صمت باید برای بخش معدن برنامه ویژه داشته باشد، اما علیآبادی برای این بخش برنامه خاصی ارائه نکرده که چه کاری انجام میدهد تا ارزش افزوده معادن به کشور بازگردد و از ارزش افزوده معادن بهرهمند شویم.
برای جلوگیری از خام فروشی اساسنامه وزارت صمت باید اصلاح شود
عباس علی آبادی، وزیر پیشنهادی وزارت صنعت، معدن و تجارت در ادامه جلسه برای دفاع از برنامههای خود پشت تریبون رفت و در بیان برنامههای خود در مجلس شورای اسلامی گفت: مدیریت تولید را با ۸ استراتژی قرار است پیش ببریم که نخستین استراتژی «تمرکز و تاکید بر توسعه صنعت صادرات محور» است.
وی افزود: دومین مساله «توسعه زیرساختها کشور» است. ما باید به سمت ساختار ژئواکونومی برویم بنابراین نخست باید روی بازار منطقه از جمله روسیه، عراق، پاکستان و.... تمرکز کنیم و با این کشورها ارتباطات اقتصادی صنعتی بر قرار کنیم تا بتوانیم به وسیله محصولاتی که مزیت نسبی داریم درآمدزایی داشته باشیم. کشور در محصولاتی مانند خودرو، گندم و.... مزیت نسبی دارد و به راحتی میتوان با کشورهای همسایه و منطقه همکاری اقتصادی داشت. اگر این تعامل وجود نداشته باشد نمیتوانیم موفق عمل کنیم.
وی ادامه داد: موضوع بعدی بازآفرینی در صنعت معدن است. یکی از راهبردهای کشور، کاهش تصدی گری دولت است. بنابراین تا جایی که عقلانی و منطقی است باید دولت با کاهش تصدی گری فضا را برای صنعت تسهیل کند.
علی آبادی در ادامه استراتژیهای خود در حوزه صنعت، معدن و تجارت به موضوع «زنجیره ارزش تولید» اشاره کرد و گفت: پس از گذشت بیش از ۴ دهه همچنان در حوزه صنعت و معدن کشور خام فروشی میکند در حالی که باید محصولات با ارزش افزوده تولید و صادر شوند. بنابراین یکی از برنامههای راهبردی ما تاکید و توجه ویژه به این بخش خواهد بود.
وزیر پیشنهادی صنعت، معدن و تجارت «حمایت از نوآوری و ارتقا فناوری با تمرکز به فناوری دیجیتال» از دیگر استراتژیهای تدوین شده وزیر آینده صمت اعلام کرد و گفت: در حالی که جهان در حال عبور از انقلاب چهارم و هوش مصنوعی است و ورود به انقلاب پنجم صنعتی ما درگیر تولید خودروهای برقی هستیم.
وی افزود: خودروهای آینده، دیگر خودران ها نخواهند بود و توجه به این موضوع در اقتصاد بسیار مهم است تا در برنامه ریزی برای صنایع از جمله صنعت خودرو درست سیاست گذاری شود.
علی آبادی در ادامه به «ابزار مالی» و تأمین نقدینگی اشاره کرد و گفت: یکی از مشکلات جدی صنعت موضوع تأمین نقدینگی مورد نیاز تولید است. پروژههای زیادی را مدیریت کردم و خوب می دانم یکی از دلایل طولانی شدن این طرحها عدم تأمین مالی به موقع بوده است. همین امر منجر به افزایش قیمتها شده و مشکلاتی را به وجود آورده است.
او گفت: تأمین نقدینگی فقط از بودجه دولتی نباید باشد و میتوان با استفاده از سرمایههای خرد مردم نیز استفاده کرد.
علی آبادی در ادامه «تجمیع شرکتهای کوچک» را از دیگر برنامههای خود دانست و گفت: در حال حاضر مجموعههای کوچک زیادی در شهرکهای صنعتی حضور دارند که فعال نیستند. در این باره نباید اصرار به راه اندازی آنها داشت زیرا بخشی از آنها مزیت نداشته و باید متناسب با ظرفیت منطقه حوزه فعالیت شأن تغییر کند. همچنین با ادغام و تجمیع این شرکتهای کوچک باید مجموعههای بزرگ و مادر را راه اندازی کرد که ریسک پذیری بالایی دارند.
وی ادامه داد: چالش «قیمت گذاری» موضوع دیگری است که نیاز به رسیدگی دارد.
علی آبادی با اشاره به حوزه تجارت هم عنوان کرد: نخستین موضوع در این بحث این است که تمام نهادها باید در یک سیستم واحد و هماهنگ با یکدیگر فعالیت داشته باشند. در غیر این صورت موفق نخواهیم بود. نیاز است در یک حکمرانی واحد مدیریت تجاری صورت گیرد.
وی در حوزه اصلاح ساختار هم اظهار کرد: بارها صحبت از اصلاح ساختار شده است. این اصلاح نباید عرضی توسعه پیدا کند. نخست باید واکاوی شود و یک بار برای همیشه این اصلاح ساختار به درستی انجام شود تا محور برنامههای بعدی باشد.
وزیر پیشنهادی صنعت، معدن و تجارت تاکید کرد: امروز کشور صادرکننده محصولات راهبردی مانند توربینهای گازی است این ظرفیت برای صادرات محصولات غیرنفتی و مهم وجود دارد و در این حوزه همیشه از خود انتقاد کردهایم اما نتوانستهایم موفق عمل کنیم. باید با جذب سرمایه خارجی و با بهره گیری از توان داخلی در این حوزه فعالتر عمل کنیم.
علیآبادی، وزیر پیشنهادی صمت در صحن مجلس گفت: در بخش خودرو نیازمند طرح جامع هستیم و راههای هوشمندانه ای برای خودرو وجود دارد. صادرات خودرو با تولید مشترک خودرو امکان پذیر خواهد بود برای تولید مشترک خودرو نیز برنامههای جامع وجود دارد.
وی در ادامه افزود: نیروی انسانی ارزنده ترین سرمایه است که باید جلوی خروج این نیروی انسانی را گرفت و جذب نخبه انجام داد.
وزیر پیشنهادی صمت در ادامه بیان کرد: موضوع بعدی خام فروشی ا ست که باید اسناد بالادستی و اساسنامه وزارت صمت مطالعه شود تا برای حل مشکل خام فروشی برنامه ریزی شود.
علی آبادی درخصوص چالش آب و برق صنایع نیز گفت: یکی از مهمترین چالشهای این روزها آب و برق است که صنایع با مشارکت نیروگاهها این چالش را برطرف خواهند کرد از سوی دیگر استفاده از پسابها نیز میتواند راهکار دیگری برای حل این مشکل باشد که در حال حاضر در ذوب آهن این اتفاق رخ داده است. صنایع با استفاده از انرژیهای تجدید پذیر نیز میتوانند مشکلات خود را برطرف سازند.
وی در ادامه افزود: با محرومیت زدایی و افزایش تولید میتوان صنایع را نجات داد.
حضور علیاکبر محرابیان وزیر نیرو در جلسه رای اعتماد وزیر صمت
علیآبادی وزیر صنعت، معدن و تجارت شد
در نهایت، بعد از صحبتهای نمایندگان موافق و مخالف و دفاعیات وزیر پیشنهادی، نمایندگان مجلس شورای اسلامی با ۱۸۷ رأی موافق، ۵۸ رأی مخالف، ۸ رأی ممتنع و ۲ رأی باطله از مجموع ۲۵۵ رأی به علی آبادی گزینه پیشنهادی تصدی وزارت صمت اعتماد کردند.
توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:
در «۱۸ ماه وزارت آقای فاطمی امین» ۲۹۰ تذکر کتبی، ده ها تذکر شفاهی و ۲۵۰ سؤال از وزیر صمت در این مدت وصول شده است.
«سیدرضا فاطمیامین»(وزیر صمت) با ۱۶۲ رای استیضاح کننده،درمقابل ۱۰۲ رای مخالفان استیضاح و ۲ رای ممتنع نمایندگان مجلس شورای اسلامی سقوط کرد.
سقوط وزیرسمت ازحودرو
وسوی لارگانی: آقای فاطمی امین در زمان رای اعتماد قول داد و رای گرفت اما به وعدههایش عمل نکرد. قیمت پراید ۱۰۰ میلیونی به ۳۰۰ میلیون رسیده
۲۵ ذیالقعده، روزی است که خداوند با نظر به کره زمین، به جهان خاکی حیات بخشید، از این روز، بخشهایی از کره زمین ـ که سراسر از آب بود ـ شروع به خشک شدن کرد تا کمکم به شکل یک چهارم خشکیهای امروزی درآمد.
آیا تا به حال تنها یک بار در سطح کره زمین «دَحْوُالارض» ۲۵ ذیالقعده معهود اتفاق افتاده یا «استمرار»دارد؟..حرکت جوهری
«دحو الارض»چیست؟
«دَحو» به معنای گسترش است ،به معنای تکان دادن چیزی از محلِ اصلی اش نیزگفته اند.
وَالْأَرْضَ بَعْدَ ذَٰلِکَ دَحَاهَا ٣٠نازعات
«در علم هیأت» از ۱۰ دایره عظیمه بحث میشود که «دایره معدل النهار» و «دایره منطقةالبروج» از آن جملهاند»
«معدلالنهار» همان «دایره استوایی سماوی» است که همه عالم را به دو نیمکره شمالی و جنوبی تقسیم میکند و به عبارت دیگر اگر دایره استوایی ارضی، یعنی خط استواء بزرگ شود و بالا برود، با دایره معدلالنهار یکی میشود و لذا به آن دایره استوای سماوی نیز گویند؛ صورتی در زیر دارد آنچه در بالاستی.
«دایره منطقةالبروج» همان «مداری است که بروج دوازدهگانه در آن مستقراند» و خورشید نیز در حرکت ثانیه خودش در آن مدار حرکت میکند و از آن هیچگاه خارج نمیشود و لذا به این دایره، «دایره شمسیه» نیز گویند.
«این ۲دایره عظیمه(دایره معدل النهار و دایره منطقةالبروج) را در تطورات زمانی حالت «انطباق» و «انفتاح» پیش میآید که «علمای هیأت» با اقتباس از آیه « أَوَلَمْ یَرَ الَّذِینَ کَفَرُوا أَنَّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ کَانَتَا رَتْقًا فَفَتَقْنَاهُمَا وَجَعَلْنَا مِنَ الْمَاء کُلَّ شَیْءٍ حَیٍّ أَفَلَا یُؤْمِنُونَ؛ (انبیاء/۳۱) آیا کافران ندانستهاند که آسمان و زمین به هم پیوسته بودند و ما آن دو را شکافته و از هم باز کردیم و هر چیز زندهای را از آب آفریدیم؟ آیا ایمان نمیآورند؟»« به این دو حالت به ترتیب رتق و فتق گفتهاند»
در علم هیأت ثابت است که هر گاه دایره عظیمه منطقةالبروج در سطح دایره معدلالنهار قرار گیرد و ۲ دایره بر هم منطبق و متحد «رتق» شوند،
تغییراتی در عالم جسمانی پدید میآید که از شاخصترین آن تغییرات، همین آبگرفتگی تمام سطح کره زمین است که لزوماً موجودات بری دیگر جایی برای حیات نخواهند داشت.
پس از مدتهای طولانی، دایره عظیمه منطقةالبروج از دایره عظیمه معدل انفتاح«فتق» مییابد و از سطح آن جدا میشود که بر اثر آن، آب از برجستهترین نقطه زمین و به اصطلاح «هیویون» از «قبةالارض»(مرکززمین) کنار میرود و بدین سان سطح خشکی زمین نمودار میشود و به مرور زمان این پدیده گسترش مییابد که همین «دحوالارض» معروف است.
منظور از دَحْوُالارض (گسترده شدن زمین) این است که در آغاز، تمام سطح زمین را آب های حاصل از باران های سیلابیِ نخستین فراگرفته بود. این آب ها، به تدریج در گودال های زمین جای گرفتند و خشکی ها از زیر آب سر برآوردند و روز به روز گسترده تر شدند.
از سوی دیگر، زمین در آغاز به صورت پستی ها و بلندی ها یا شیب های تند و غیرقابل سکونت بود. بعدها باران های سیلابی مداوم باریدند، ارتفاعات زمین را شستند و دره ها گستردند. اندک اندک زمین هایِ مسطح و قابل استفاده برای زندگی انسان و کشت و زرع پدید آمد. مجموع این گسترده شدن، «دَحو الارض» نام گذاری می شود.
«دحو الارض» مطابق با بیست و پنجم ماه ذیالقعده، روزی است که خداوند با نظر به کره زمین، به جهان خاکی حیات بخشید، از این روز، بخشهایی از کره زمین ـ که سراسر از آب بود ـ شروع به خشک شدن کرد تا کمکم به شکل یک چهارم خشکیهای امروزی درآمد. به نظر برخی مفسران، آیه ۳۰ سوره نازعات «وَالْأَرْضَ بَعْدَ ذَلِکَ دَحَاهَا».
آیت الله جوادی آملی: بر اساس آیه شریفه «وَمَن یُعَظِّمْ شَعَائِرَ اللَّهِ فَإِنَّهَا مِن تَقْوَی الْقُلُوبِ»، بر تعظیم شعایر الهی و گرامی داشت آنها،از جمله روزهای پر فضیلتی که به درک فضیلت آن و استفاده حداکثری از برکات معنوی آن تاکید شده است.
اولین مکان درکره زمین کجابود؟
آیت الله جوادی آملی: کعبه اوّلین معبد مردمی و عبادتگاه توده انسانها در روی زمین است: إنّ أول بیت وضع للناس للذی ببکة… که تعیین محل و نقشه ساختن آن به رهنمود و دستور خدای سبحان بود(وإذ بوّأنا لإبراهیم مکان البیت)
بنابراین، کعبه اوّلین معبدی است که در روی زمین ساخته شد.
گرچه بر اساس «دحو الأرض» گفته شده: «مکان کعبه اولین زمینی بود که از زیر آب بیرون آمد» ، لیکن استفاده این معنا که «اوّلین خانه ساخته شده کعبه است» از آیه، مشکل به نظر می رسد؛ زیرا اولیّت آن را مقید کرده که برای عبادت بوده است. البته آیه شریفه (إن أول بیت وضع للناس) معنای مزبور را نفی نیز نمی کند، زیرا قیودی همچون وصف، همانطور که اطلاق ندارد مفهوم نیز ندارد، مگر اینکه جمله مشتمل بر وصف، در مقام تحدید باشد. در این باره و در استفسار از آیه شریفه مزبور، از امیرالمؤمنین (ع) تصریح به اینکه قبل از بنای کعبه، خانه وجود داشته، نقل شده است /کتاب «صهبای حج»صفحه ۲۶۱
٢٥ ذی القعده دحوالارض
حضرت آیتالله خامنهای، رهبر معظم انقلاب درباره روز دحوالارض می گویند:
«روز بیستوپنجم این ماه(ذی القعده) روزدحوالارض است که روز با برکتی است... ایّام در ماه ذیقعده که اوّل ماههای حرام است، ایّام و لیالی مبارک و متبرّکی است، پر از برکات است؛ باید از اینها استفاده کرد.»
«دحو الارض» روزی که زمین از کعبه دامن گسترانید
به فرموده امیرالمؤمنین(ع) نخستین رحمتی که از آسمان به زمین نازل شد، در بیست وپنجم ذی القعده بود و برای آن اعمالی چون «روزه»، «نماز» و «شبزندهداری» توصیه شده است.
«دحو الارض» مطابق با بیست و پنجم ماه ذیالقعده، روزی است که خداوند با نظر به کره زمین، به جهان خاکی حیات بخشید، از این روز، بخشهایی از کره زمین ـ که سراسر از آب بود ـ شروع به خشک شدن کرد تا کم کم به شکل یک چهارم خشکیهای امروزی درآمد.
مطابق روایات، اولین نقطه ای که از زیر آب سر برآورد، مکان «کعبه» شریف و بیت الله الحرام بود.
«دَحو» به معنای گسترش است و برخی نیز آن را به معنای تکان دادن چیزی از محلِ اصلی اش تفسیر کردهاند، منظور از «دحوالارض» (گسترده شدن زمین) این است که در آغاز، تمام سطح زمین را آبهای حاصل از باران های سیلابیِ نخستین فراگرفته بود، این آبها، به تدریج در گودالهای زمین جای گرفتند و خشکیها از زیر آب سر برآوردند و روز به روز گستردهتر شدند.
از سوی دیگر، زمین در آغاز به صورت پستیها و بلندیها یا شیبهای تند و غیرقابل سکونت بود، بعدها بارانهای سیلابی مداوم باریدند، ارتفاعات زمین را شستند و درهها گستردند، اندک اندک زمینهایِ مسطح و قابل استفاده برای زندگی انسان، کشت و زرع پدید آمد، مجموع این گسترده شدن، «دحو الارض» نامگذاری میشود.
از امیرالمومنین(ع) روایت شده است که فرمودند: «نخستین رحمتی که از آسمان به زمین نازل شد، در بیست وپنج ذی القعده بود. کسی که در این روز روزه بگیرد و شبش را به عبادت بایستد، عبادت صد سال را که روزش را روزه و شبش را عبادت کرده است خواهد داشت.»
به نظر برخی از مفسران، آیه ۳۰ سوره نازعات «وَالْأَرْضَ بَعْدَ ذَلِکَ دَحَاهَا»، به همین واقعه اشاره دارد، گذشته از واقعه دحوالارض، رویدادهای دیگری نیز در این روز رخ دادهاند که اهمیت آن را دو چندان کرده است؛ از جمله:
* میلاد حضرت ابراهیم علی نبینا وآله وعلیهالسلام
* میلاد حضرت عیسی مسیح علیهالسلام
* خروج رسول اکرم صلی الله علیه وآله وسلم از مدینه به همراه هزاران حاجی به سوی مکه، به قصد حجة الوداع. در این سفر وجود مقدس حضرت زهرا سلام الله علیها و نیز تمامی همسران پیامبر(ص) نیز ایشان را همراهی میکردند.
- در روایتی نیز آمده است که حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجهالشریف در همین روز قیام خواهد کرد.
رویدادهای دیگر«واقعه دحوالارض» که اهمیت آن را دو چندان کرده است:
میلاد حضرت ابراهیم(ع) / میلاد حضرت عیسی مسیح(ع)/خروج رسول اکرم(ص) از مدینه به همراه هزاران حاجی به سوی مکه، به قصد حجةالوداع.
اعمال شب و روز دحو الارض
روزه: یکی از آن چهار روز است که در تمام سال به فضیلت روزه ممتاز است، در روایتی روزهاش مثل روزه هفتاد سال است و در روایت دیگر کفاره هفتاد سال است، هر که این روز را روزه بدارد و شبش را به عبادت به سر آورد از برای او عبادت صد سال نوشته شود، از برای روزهدار این روز هر چه در میان آسمان و زمین است استغفار کند، این روزی است که رحمت خدا در آن منتشر شده، از برای عبادت و اجتماع به ذکر خدا در این روز اجر بسیاری است.
* در روایتی از امیر مومنان (ع) نقل شده است : اول رحمتی که از آسمان به زمین نازل شد، در روز بیست و پنجم ذی القعده بوده است؛ بنابراین اگر کسی آن روز را روزه بگیرد و آن شب را به عبادت بپردازد، پاداش عبادت یک صد سال را دارد.
در آن روز اگر گروهی به ذکر خدا بپردازند، خداوند حاجتشان را پیش از آنکه متفرق شوند برآورده سازد؛ خداوند در این روز هزار هزار رحمت نازل میکند که قسمتی از آن شامل کسانی است که جمع گردند و به ذکر خدا بپردازند و روزش را روزه بدارند و شب آن را عبادت کنند.
*نماز- مستحب است در آغاز روز، هنگامی که آفتاب کمی بلند شد دو رکعت نماز به جا آورد و در هر رکعت بعد از سوره حمد پنج مرتبه سوره و الشمس را بخواند
و پس از سلام نماز، بگوید:
لا حَوْلَ وَ لا قُوَّةَ إِلا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ
هیچ جنبش و نیرویى نیست مگر به خداى برتر بزرگ
و دعا کند و بگوید:
یَا مُقِیلَ الْعَثَرَاتِ أَقِلْنِی عَثْرَتِی یَا مُجِیبَ الدَّعَوَاتِ أَجِبْ دَعْوَتِی یَا سَامِعَ الْأَصْوَاتِ اسْمَعْ صَوْتِی وَ ارْحَمْنِی وَ تَجَاوَزْ عَنْ سَیِّئَاتِی وَ مَا عِنْدِی یَا ذَا الْجَلالِ وَ الْإِکْرَامِ.
اى نادیده گیرنده لغزشها، لغزشم را نادیدهگیر، اى اجابت کننده دعاها، دعایم را اجابت کن، اى شنواى صداها، صدایم را بشنو و به من رحم کن و از بدیهایم و آنچه نزد من است درگذر، اى صاحب بزرگى و بزرگوارى.
«شیخ طوسی»: مستحب است در این روز، این دعا را بخواند.
اللَّهُمَّ دَاحِیَ الْکَعْبَةِ وَ فَالِقَ الْحَبَّةِ وَ صَارِفَ اللَّزْبَةِ وَ کَاشِفَ کُلِّ کُرْبَةٍ
خدایا اى گستراننده کعبه و شکافنده دانه و برگیرنده سختى و برطرف کننده هر گرفتارى،
أَسْأَلُکَ فِی هَذَا الْیَوْمِ مِنْ أَیَّامِکَ الَّتِی أَعْظَمْتَ حَقَّهَا وَ أَقْدَمْتَ سَبْقَهَا وَ جَعَلْتَهَا عِنْدَ الْمُؤْمِنِینَ وَدِیعَةً وَ إِلَیْکَ ذَرِیعَةً وَ بِرَحْمَتِکَ الْوَسِیعَةِ أَنْ تُصَلِّیَ عَلَى مُحَمَّدٍ
از تو مىخواهم در این روز از روزهایت، که حقش را بزرگ گرداندى و سبقتش را پیش انداختى و آن را نزد اهل ایمان، امانت و به سوى خود وسیله قرار دادى و به رحمت گستردهات، که بر محمد درود فرستى،
عَبْدِکَ الْمُنْتَجَبِ فِی الْمِیثَاقِ الْقَرِیبِ یَوْمَ التَّلاقِ فَاتِقِ کُلِّ رَتْقٍ وَ دَاعٍ إِلَى کُلِّ حَقٍّ وَ عَلَى أَهْلِ بَیْتِهِ الْأَطْهَارِ الْهُدَاةِ الْمَنَارِ دَعَائِمِ الْجَبَّارِ وَ وُلاةِ الْجَنَّةِ وَ النَّارِ،
آن بنده برگزیدهات در پیمان نزدیک، روز دیدار، شکافنده هر امر بسته و دعوت کننده به حق و بر اهل بیت پاکش آن راهنمایان و روشن کنندگان راه حق، ستونهاى جبار و متولیان بهشت و دوزخ،
وَ أَعْطِنَا فِی یَوْمِنَا هَذَا مِنْ عَطَائِکَ الْمَخْزُونِ غَیْرَ مَقْطُوعٍ وَ لا مَمْنُوعٍ [مَمْنُونٍ] تَجْمَعُ لَنَا بِهِ التَّوْبَةَ وَ حُسْنَ الْأَوْبَةِ،
و عطا کن به ما از عطاى در خزانه ات که نه بریده شود و نه منع گردد، تا به وسیله آن توبه و بازگشت خوبى براى ما فراهم نمایى
یَا خَیْرَ مَدْعُوٍّ وَ أَکْرَمَ مَرْجُوٍّ یَا کَفِیُّ یَا وَفِیُّ یَا مَنْ لُطْفُهُ خَفِیٌّ اُلْطُفْ لِی بِلُطْفِکَ وَ أَسْعِدْنِی بِعَفْوِکَ وَ أَیِّدْنِی بِنَصْرِکَ وَ لا تُنْسِنِی کَرِیمَ ذِکْرِکَ بِوُلاةِ أَمْرِکَ وَ حَفَظَةِ سِرِّکَ
اى بهترین خوانده شده و کریم ترین امید شده، اى کفایت کننده، اى وفادار، اى آنکه لطفش پنهانى است، به لطفت به من لطف کن، و به عفوت خوشبختم نما و به یارىات تأییدم فرما و از ذکر کریمانه ات فراموشم مکن به حق متولیان امرت و نگهبانان رازت
وَ احْفَظْنِی مِنْ شَوَائِبِ الدَّهْرِ إِلَى یَوْمِ الْحَشْرِ وَ النَّشْرِ وَ أَشْهِدْنِی أَوْلِیَاءَکَ عِنْدَ خُرُوجِ نَفْسِی وَ حُلُولِ رَمْسِی وَ انْقِطَاعِ عَمَلِی وَ انْقِضَاءِ أَجَلِی
و از گرفتاریهاى روزگار تا روز قیامت و برانگیخته شدن حفظم کن هنگام بیرون آمدن جانم و فرو رفتن در قبرم و تمام شدن کارم و سپرى شدن عمرم، اولیایت را به بالینم حاضر کن
اللَّهُمَّ وَ اذْکُرْنِی عَلَى طُولِ الْبِلَى إِذَا حَلَلْتُ بَیْنَ أَطْبَاقِ الثَّرَى وَ نَسِیَنِیَ النَّاسُونَ مِنَ الْوَرَى وَ أَحْلِلْنِی دَارَ الْمُقَامَةِ وَ بَوِّئْنِی مَنْزِلَ الْکَرَامَةِ
خدایا یادم کن، بر طول پوسیدگى، زمانىکه در میان تودههاى خاک فرود آیم و فراموش کنندگان از مردم فراموشم کنند و در خانه اقامت فرودم آر و در منزل کرامت جایم ده،
وَ اجْعَلْنِی مِنْ مُرَافِقِی أَوْلِیَائِکَ وَ أَهْلِ اجْتِبَائِکَ وَ اصْطِفَائِکَ وَ بَارِکْ لِی فِی لِقَائِکَ وَ ارْزُقْنِی حُسْنَ الْعَمَلِ قَبْلَ حُلُولِ الْأَجَلِ بَرِیئا مِنَ الزَّلَلِ وَ سُوءِ الْخَطَلِ
و از دوستان اولیایت و برگزیدگان و خالصان درگاهت قرارم ده و دیدارت را بر من مبارک گردان و پیش از فرا رسیدن پایان عمرم حسن عمل روزىام فرما، درحالىکه پاک از لغزشها و گفتار بىپایه و منطق تباه باشم.
اللَّهُمَّ وَ أَوْرِدْنِی حَوْضَ نَبِیِّکَ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ اسْقِنِی مِنْهُ مَشْرَبا رَوِیّا سَائِغا هَنِیئا لا أَظْمَأُ بَعْدَهُ وَ لا أُحَلَّأُ وِرْدَهُ وَ لا عَنْهُ أُذَادُ وَ اجْعَلْهُ لِی خَیْرَ زَادٍ وَ أَوْفَى مِیعَادٍ یَوْمَ یَقُومُ الْأَشْهَادُ،
خدایا مرا به حوض پیامبرت محمّد (درود خدا بر او و خاندانش) وارد کن و از آن به من بنوشان، نوشاندنى سیراب کننده، روان و گوارا،که پس از آن هرگز تشنه نشوم و از ورود به آن طرد نگردم و از آن منع نشوم و آن را قرار ده برایم بهترین توشه و کاملترین وعدهگاه، روزى که گواهان بپا مىخیزند،
اللَّهُمَّ وَ الْعَنْ جَبَابِرَةَ الْأَوَّلِینَ وَ الْآخِرِینَ وَ بِحُقُوقِ [لِحُقُوقِ] أَوْلِیَائِکَ الْمُسْتَأْثِرِینَ اللَّهُمَّ وَ اقْصِمْ دَعَائِمَهُمْ وَ أَهْلِکْ أَشْیَاعَهُمْ وَ عَامِلَهُمْ وَ عَجِّلْ مَهَالِکَهُمْ وَ اسْلُبْهُمْ مَمَالِکَهُمْ وَ ضَیِّقْ عَلَیْهِمْ مَسَالِکَهُمْ وَ الْعَنْ مُسَاهِمَهُمْ وَ مُشَارِکَهُمْ.
خدایا لعنت کن گردنکشان گذشته و آینده را، هم آنانکه حقوق اولیایت را به ناحق به خود اختصاص دادند، خدایا پایه هایشان را بشکن و پیروان و عمالشان را نابود ساز، زمینه هاى هلاکتشان را به زودى فراهم فرما و کشورهایشان را از دستشان بگیر و راه هایشان را بر آنان تنگ کن و بر آنانکه با آنان سهیم و شریکند لعنت فرست،
اللَّهُمَّ وَ عَجِّلْ فَرَجَ أَوْلِیَائِکَ وَ ارْدُدْ عَلَیْهِمْ مَظَالِمَهُمْ وَ أَظْهِرْ بِالْحَقِّ قَائِمَهُمْ وَ اجْعَلْهُ لِدِینِکَ مُنْتَصِرا وَ بِأَمْرِکَ فِی أَعْدَائِکَ مُؤْتَمِرا
خدایا در فرج دوستانت شتاب کن و حقوق تاراج رفته آنان را به آنان بازگردان و قائم آنان را به حق، آشکار کن و او را یارىرسان دینت بدار و درباره دشمنانت فرمانده به فرمانت قرار ده،
اللَّهُمَّ احْفُفْهُ بِمَلائِکَةِ النَّصْرِ وَ بِمَا أَلْقَیْتَ إِلَیْهِ مِنَ الْأَمْرِ فِی لَیْلَةِ الْقَدْرِ مُنْتَقِما لَکَ حَتَّى تَرْضَى وَ یَعُودَ دِینُکَ بِهِ وَ عَلَى یَدَیْهِ جَدِیدا غَضّا وَ یَمْحَضَ الْحَقَّ مَحْضا وَ یَرْفِضَ الْبَاطِلَ رَفْضا،
خدایا همواره فرشتگان پیروزى را گرداگرد او بدار و به آن دستورى که در شب قدر به او القا کردى، او را انتقام گیرنده خویش قرار ده، تا جایىکه خشنود شوى و دینت به وسیله او و به دست او به گونهاى نو و تازه بازگردد و حق به طور کامل ناب شود و باطل به صورت همه جانبه به دور افکنده شود،
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَیْهِ وَ عَلَى جَمِیعِ آبَائِهِ وَ اجْعَلْنَا مِنْ صَحْبِهِ وَ أُسْرَتِهِ وَ ابْعَثْنَا فِی کَرَّتِهِ حَتَّى نَکُونَ فِی زَمَانِهِ مِنْ أَعْوَانِهِ،
خدایا بر او و همه پدرانش درود فرست و ما را از همنشینان و خاندانش قرار بده و در زمان بازگشتش ما را برانگیز، تا در دوران او در شمار یارانش باشیم
اللَّهُمَّ أَدْرِکْ بِنَا قِیَامَهُ وَ أَشْهِدْنَا أَیَّامَهُ وَ صَلِّ عَلَیْهِ [عَلَى مُحَمَّدٍ] وَ ارْدُدْ إِلَیْنَا سَلامَهُ وَ السَّلامُ عَلَیْهِ [عَلَیْهِمْ] وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکَاتُهُ.
خدایا درک قیامش را روزى ما کن و در روزگارش ما را حاضر کن و بر او درود فرست و سلام او را به ما باز رسان، درود و رحمت خدا و برکاتش بر او باد.
توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:معنای دحوالارض
«دحو» به معنای گستردن و پهن کردن است. برخی آن را به معنای پرتاب کردن و تکان دادن چیزی از محل خودش نیز گفتهاند؛ بنابراین «دحوالارض» یعنی گستردن و تکان دادن زمین از حال قبلیاش. از آنجا که در آغاز تمام سطح زمین را آب حاصل از بارانهای سیلابی نخستین گرفته بود، از روز دحوالارض این بارانها در گودالها جمع کردید و سطح خشکیها پدید آمد و روز به روز گستردهتر شد؛ بنابراین دحوالارض را میتوان زادروزی برای شروع دورهای جدید برای خلقت زمین دانست.
علت دحوالارض
اگر کسی بگوید که دحوالارض یک واقعه غیرطبیعی است که علتی ماوراء طبیعی دارد، بیشک تیر در تاریکی رها کرده و نزد اهل فن گزافهگویی کرده است. از دل طبیعت بر خاستن واقعه دحوالارض بر کسی پوشیده نیست و این میطلبد که علت آن نیز به اذن الله از عالم طبیعت باشد که از معصومین علیهم السلام منقول است که «ابی الله أن یجری الامور إلا باسبابها»؛ مسئله دحوالارض را فلاسفه در بخش طبیعیات آن و نیز علمای فن هیأت مورد کنکاش و بررسی قرار دادند که هر کدام به نتایج مشترکی در مورد علل وقوع دحوالارض رسیدهاند که از جمله میتوان به دلایل زیر اشاره کرد؛
«در علم هیأت» از ۱۰ دایره عظیمه بحث میشود که «دایره معدل النهار» و «دایره منطقةالبروج» از آن جملهاند»
«معدلالنهار» همان «دایره استوایی سماوی» است که همه عالم را به دو نیمکره شمالی و جنوبی تقسیم میکند و به عبارت دیگر اگر دایره استوایی ارضی، یعنی خط استواء بزرگ شود و بالا برود، با دایره معدلالنهار یکی میشود و لذا به آن دایره استوای سماوی نیز گویند؛ صورتی در زیر دارد آنچه در بالاستی.
«دایره منطقةالبروج» همان «مداری است که بروج دوازدهگانه در آن مستقراند» و خورشید نیز در حرکت ثانیه خودش در آن مدار حرکت میکند و از آن هیچگاه خارج نمیشود و لذا به این دایره، «دایره شمسیه» نیز گویند.
«این ۲دایره عظیمه(دایره معدل النهار و دایره منطقةالبروج) را در تطورات زمانی حالت انطباق و انفتاح پیش میآید» که «علمای هیأت» با اقتباس از آیه « أَوَلَمْ یَرَ الَّذِینَ کَفَرُوا أَنَّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ کَانَتَا رَتْقًا فَفَتَقْنَاهُمَا وَجَعَلْنَا مِنَ الْمَاء کُلَّ شَیْءٍ حَیٍّ أَفَلَا یُؤْمِنُونَ؛ (انبیاء/۳۱) آیا کافران ندانستهاند که آسمان و زمین به هم پیوسته بودند و ما آن دو را شکافته و از هم باز کردیم و هر چیز زندهای را از آب آفریدیم؟ آیا ایمان نمیآورند؟»« به این دو حالت به ترتیب رتق و فتق گفتهاند»
در علم هیأت ثابت است که هر گاه دایره عظیمه منطقةالبروج در سطح دایره معدلالنهار قرار گیرد و ۲ دایره بر هم منطبق و متحد «رتق» شوند،
تغییراتی در عالم جسمانی پدید میآید که از شاخصترین آن تغییرات، همین آبگرفتگی تمام سطح کره زمین است که لزوماً موجودات بری دیگر جایی برای حیات نخواهند داشت.
«علامه حسنزاده آملی» در «رساله رتق و فتق» بیان کرده است «در انطباق مذکور انقراض عمر و دوره جانوران خشکی لازم آید، نه حیوانات دریایی، پس باید حیوانات دریایی در بقای طبیعی و حفظ و اصالت انواع، پایدارتر از بریها باشند.»
پس از مدتهای طولانی، دایره عظیمه منطقةالبروج از دایره عظیمه معدل انفتاح«فتق» مییابد و از سطح آن جدا میشود که بر اثر آن، آب از برجستهترین نقطه زمین و به اصطلاح «هیویون» از «قبةالارض» کنار میرود و بدین سان سطح خشکی زمین نمودار میشود و به مرور زمان این پدیده گسترش مییابد که همین «دحوالارض» معروف است.
«علامه حسنزاده آملی »در رساله رتق و فتق گفته است «وقتی که دایره شمسیه در سطح دایره استوای سماوی قرار گرفته است و با او متحد شده است، آب همه جای کره را فرامیگیرد و روزگار این دوره آدمیان به سر میآید و پایان مییابد. دوباره دایره شمسیه از دایره استوای سماوی انفتاح مییابد و باز دحوالارض پدید میآید و بسان دوره گذشته، خلقت آدم پیش میآید. دحوالارض، گسترده شدن زمین از قبةالارض است؛ بدین سبب که شعاع استوایی زمین اطول از شعاع قطبی آن است.»
وقتی که ۲ دایره عظیمه منطقه و معدل در حال «انفتاح »قرار دارند، یکدیگر را در ۲ نقطه متقابل که محل تقاطع آن ۲دایره است، «تنصیف» میکنند. آن دو نقطه را، «۲ نقطه اعتدال» گویند که یکی نقطه «اعتدال ربیعی و رأس حمل» و دیگری «نقطه اعتدال خریفی و رأس میزان» است.
بدیهی است که در این حالت، فاصلهای بین آن دو دایره وجود دارد که اهل فن به نهایت دوری دایره منطقه از دایره معدل را میل کلی یا میل اعظم گویند.
به اجماع اهل هیأت این فاصله کم و زیاد میشود و به تعبیری دو دایره نسبت به هم قرب و بعد پیدا میکنند که نهایت قلت آن همان اتحاد دو دایره است البته برخی گفتند که میل کلی تا هشت درجه انتقاص مییابد و دوباره رو به ازدیاد مینهد.«علامه حسنزاده» در رساله رتق و فتق میفرمایند «ارصاد قدیم و حدیث اتفاق دارند که میل کلی به تدریج رو به انتقاص میرود؛ بدین وجه که دایره استوای سماوی بر جای خود ثابت است و دایره شمسیه بدان نزدیک میشود»
«مقدار نقصان در هر سال شمسی قریب نصف ثانیه فلکی و به تحقیق ۴۶۸/۰ ثانیه است.» هم ایشان(علامه حسنزاده) در رساله میل کلی میفرمایند «انتقاص میل کلی مطلبی مسلم است که در آن هیچ شک و شبههای راه نمییابد.»
به تصریح محققین، میل کلی در حال حاضر ۲۳ درجه و ۲۵ دقیقه و حدود ۵۰ ثانیه فلکی و رو به انتقاص است و اینکه دایره منطقه چه مدت دیگر با معدل منطبق میشود و آبگرفتگی کامل در سطح زمین رخ میدهد؟ جناب علامه حسنزاده آملی در کتاب شریف «دروس معرفة الوقت و القبلة» فرمودند «ویلزم مما ذکر أن ینطبق منطقة البروج مع المعدل بعد مضی ۱۸۶۰۰۰ سنة تقریباً» که در نتیجه مجدداً آب تمام سطح کره زمین را فرامیگیرد و زمین در انتظار دحوی دیگر میماند.
دحوالارض واحد یا متعدد؟
با توجه به مطالب مطروحه حول علت دحوالارض و کیفیت آن و نیز انتقاص و ازدیاد فاصله میل کلی، مناسب است این سؤال مهم مطرح شود که آیا تا به حال تنها یک بار در سطح کره زمین دحوالارض اتفاق افتاده و آن روز ۲۵ ذیالقعده معهود است یا حرف عمیقتر و پرمغزتر از این است؟!
عالم ماده و طبیعت بر خلاف عالم مجردات و ملائکه، پیوسته در حال حرکت و شدن از صورتی به صورت دیگر است و لهذا به عالم طبیعت، «جهان» گفتهاند.
«جهان» اسم فاعل از جهیدن و به معنای «جهنده» است؛ یعنی موجودات نشئه عالم ماده آناً فآناً از قوه به سوی فعلیت جهش میکنند و در حال حرکتاند و این همان بحث اساسی «حرکت جوهری» در حکمت است.
«کائنات جو» از قبیل ابر و باد و مه و برف و باران و نیز کائنات ارض مثل امواج دریا و زلزله و آتشفشان و مانند آنها را اگر نیک بنگریم، مییابیم که این حرکت است که اشیاء را بهصورتهای یاد شده درمیآورد و منشأ تحول در اینجا حرکت است.
بنابراین کائنات مذکور در حرکتند و هر موجود متحرک، به محرّک و علت نیاز دارد و چون معلول در حرکت و تغییرات عرض به حساب میآید، پس به ناچار علت آن که موضوعش است هم باید در حرکت باشد.
اشیایی که در حرکت هستند، پیوسته در «کون و فسادند»، روز میآید و میرود، آفتاب طلوع میکند و غروب دارد. دحوالارض هم این طور است و هیچ بعدی برای تکرار آن نیست. تکرار حوادثی چون زلزله، باران و امثال آن به خاطر کثرت وقوع آن قابل قبول است، ولی قبول تکرار واقعه دحوالارض به دلایلی از جمله زیاد بودن فاصله زمانی بین دو دحوالارض در نظر بدوی کمی دشوار است.
واقعیت این است که سطح کره زمین به اذن الله دحوالارضهای فراوانی را تجربه کرده و نیز به اذن الله آبستن «دحوالارضهای» متعددی در خود است که به تعبیر قرآن «تلک الایام نداولها بین الناس»؛ (آلعمران/۱۴۰)
جناب «بوعلی سینا »در فصل ششم از فن پنجم طبیعیات شفا، پس از بیان مطالبی حول« انطباق و انفتاح معدلالنهار و منطقةالبروج» میگوید «بنابراین چنین مینماید که در عالم، قیامات متوالی در سنینی واقع شده باشند و تاریخ آنها مضبوط نباشد و هیچ مستنکر نیست که حیوانات و نباتات [برّی] دورهای تباه شوند و در دوره بعد به تولد پدید آیند بدون توالد و برهان بر رد آن نیست».
زمین برای انسان و تکامل روحی او خیلی اهمیت دارد؛ چراکه تمام انبیاء و اولیاء الهی در همین زمین به کمالات روحی و انسانیشان نائل شدهاند و میشوند.
حضرت آیتالله حسنزاده در رساله «رتق و فتق» میفرماید «و یکی از معانی آیه « إِذْ قالَ رَبُّکَ لِلْمَلائِکَةِ إِنِّی جاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلِیفَة»؛ (بقره/۳۰) این است که پس از انفتاح دو عظیمه یاد شده و دحو الارض جدید، آدمیان وجود یافته جدید، جانشین آدمیان دوره پیشاند. در تفاسیر، وجوهی چند در معنی خلیفه گفته آمد ولکن خلیفه بدین معنا را متعرض نشدهاند.»
از دیگر آیاتی که معاضد ما در این بحث میتواند باشد، آیه «إِنْ یَشَأْ یُذْهِبْکُمْ أَیُّهَا النَّاسُ وَ یَأْتِ بِآخَرِینَ»؛ (نساء/۱۳۳) است.
رابطه دحوالارض با مکان کعبه
اساساً «میان کعبه با دحوالارض» و نخستین مکان خشکی در آن، یک رابطه وجودی و ذاتی برقرار است.
به این معنا که تحقق وجودی یکی از آن دو، موجب تحقق وجود دیگری است، لذا فقها و محدثین و نیز علمای علم طبیعی و هیوی کلمه «کعبه» را در تعریف دحوالارض لحاظ کردهاند.
در «الروضة البهیة» شهید ثانی آمده است «یستحب من الصوم علیالخصوص اول خمیس من الشهر... و یوم الغدیر و الدحو للأرض أی سبطها من تحت الکعبه و هو الخامس و العشرون من ذیالقعدة.» شیخ عباس قمی در مفاتیح الجنان و در بخش اعمال مخصوص شب بیستوپنجم ذیقعده مینویسد «شب دحوالارض است؛ یعنی پهن شدن زمین از زیر خانه کعبه بر روی آب.» در ادعیه ما نیز برای مخاطب قرار دادن حق متعال مکان لفظ «داحی الأرض» از عبارت «داحی الکعبة» استفاده شده است؛ چنانچه در دعای مخصوص روز دحوالارض وارد شده که «اللهم داحی الکعبة و فالق الحبة...».
«علامه شعرانی« در این خصوص فرمود «آب همه کره زمین را فراگرفته بود و چون فرو نشست، قهراً جای بر آمده زمین که« قُبِّه» آن است و تقبب آن بیش از جاهای دیگر است، در نخستین بار نمودار شده است و آن مکه مکرمه است و چون آب کمکم فرو نشست و تقلیل یافت، قسمت پدید آمده زمین به تدریج گسترش یافت که از آن تعبیر به دحوالارض شده است».
روایات این باب و کلمات اهل فن، این مطلب مهم را به طالبان علوم میفهماند که نخستین مکانی که بهعنوان خشکی در روز دحوالارض نمودار میشود، مقدسترین مکان کره زمین و در حقیقت همان مکانی است که بعدها به اذن الله و به دست انسان کاملی، «بیتالله الحرام» در آنجا بنا میشود و این یک سنت رایج الهی است و مکان کعبه فعلی نیز از این سنت استثنا نبوده که فرمود: « لَنْ تَجِدَ لِسُنَّتِ اللَّهِ تَبْدِیلًا وَلَنْ تَجِدَ لِسُنَّتِ اللَّهِ تَحْوِیلًا» (فاطر/۴۳)
راز اختصاص شریفترین مکان زمین به بنای کعبه و قبله قرار گرفتن آن برای همه مسلمین توسط حضرت خاتم الانبیاء محمد مصطفی صلی الله علیه و آله و سلم به وحی الهی «فَوَلِّ وَجْهَکَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرام»؛ (بقره/۱۴۹) تا پایان این دوره از دَحْوُالارض و به تعبیری قیام قیامت این دوره و ساختن کعبه توسط حضرت ابراهیم؛ «وَإِذْ یَرْفَعُ إِبْرَاهِیمُ الْقَوَاعِدَ مِنَ الْبَیْتِ»؛ (بقره/۱۲۷) به مسئله شریف دحوالارض برمیگردد.
تقدیم دَحْوُالارض بر کعبه یا برعکس
با این سؤال قابل طرح است که آیا دحوالارض بر تعیین مکان کعبه مقدم است کما اینکه ظاهر آن چنین مینماید؛ یعنی هر نقطهای که در حادثه دحوالارض زودتر از نقاط دیگر زمین سر از آب بیرون آورد و بهعنوان خشکی نمودار شود، بهعنوان کعبه تعیین میشود، یا عکس آن ثابت است؟ یعنی آن مکان مقدس قبل از دحوالارض معین است و حادثه مذکور تنها نقاب را از چهره دلربای مکان کعبه کنار میزند و آن را به جهانیان معرفی مینماید که پریرویی تاب مستوری ندارد.
در تفسیر نورالثقلین و کنزالدقایق ذیل آیه کریمه «وَالْأَرْضَ بَعْدَ ذَلِکَ دَحَاهَا»؛ روایتی از امام صادق علیه السلام منقول است که در آن جناب ابوحمزه ثمالی سؤالی درباره کیفیت پیدایش کعبه میپرسد و امام علیه السلام جوابی میفرمایند که فرازی از آن جواب چنین است: «إِنَّ اللَّهَ خَلَقَهُ قَبْلَ الْأَرْضِ ثُمَ خَلَقَ الْأَرْضَ مِنْ بَعْدِهِ فَدَحَاهَا مِنْ تَحْتِهِ»؛ یعنی همانا خداوند بیت عتیق را قبل از خشکی زمین آفریده است و خشکی را از زیر آن گسترش داده است.
همچنین در کتاب «الفرقان فی التفسیر القرآن»(آیت الله دکترمحمدصادقی تهرانی) این روایت مذکور است که مردی از امام امیرالمؤمنین(ع) مولود کعبه میپرسد که چرا مکه را مکه مینامند؟ و امام در جواب فرمودند «لأنّ الله مکّ الأرض من تحتها أی دحاها»؛ یعنی بدان سبب که خداوند خشکی زمین را از زیر آن گسترش داده است.
در بحارالانوار نیز منقول است که «سأل الشامی امیرالمؤمنین علیه السلام لم سمیت مکة أم القری؟ قال لأنّ الأرض دُحِیَتْ مِنْ تَحْتِهَا»؛ (بحارالانوار/ج۹۶/ص...) در وقت انطباق دایره منطقةالبروج با دایره معدلالنهار، بارش بارانهای فراوان و جوش و خروش دریاها و اقیانوسها تا بدانجا ادامه مییابد که تمامی سطح خشکی زمین به تدریج در زیر آبها فرو میرود. پس از آن آسمانها به مدت طولانی از بارش امساک میکنند تا اینکه بار دیگر دو دایره مذکور از یکدیگر انفتاح یافته از هم جدا میشوند. در این شرایط روایاتی وجود دارد که حاکی از آن است که بادهای سهمگین بر دریاها وزیدن گرفته و امواج بلندی در سطح دریاها ایجاد میشود و آبها بر آبها کوبیده میشوند. از برخورد امواج با یکدیگر، کفی ایجاد میشود و این کف بهقدری زیاد میشود که کوهی از کف در نقطهای نمایان میشود. بیت عتیق در حقیقت همین کوه از کف است که از جهت وجودی، مقدم بر پدیدار شدن خشکی و به اصطلاح دحوالارض است.
توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:منبع اخذشده قسمت پایانی:ایسنا است بااندکی اصلاحات واضافت+تصاویر.
«حرکت جوهری ملاصدرا»چیست؟
وَتَرَى الْجِبَالَ تَحْسَبُهَا جَامِدَةً وَهِیَ تَمُرُّ مَرَّ السَّحَابِ ۚ صُنْعَ اللَّهِ الَّذِی أَتْقَنَ کُلَّ شَیْءٍ ۚ إِنَّهُ خَبِیرٌ بِمَا تَفْعَلُونَ.و مراد از جوهر، آن ماهیتی است که برای ایجاد شدن در خارج نیازمند به موضوع نیست، برخلاف عرض که برای ایجاد شدن در خارج به موضوع نیاز دارد.
مثل رنگ سفید که یک عرض است و برای موجود شدن در خارج، حتماً باید بر روی یک موضوع ایجاد شود، ولی جوهر چون وجود مستقل دارد برای موجود شدن در خارج نیازمند موضوع نیست.
مراد از «حرکت جوهری»ملاصدرا این است که همان طور که اعراض تغییر و حرکت دارند، ذات و جوهر هر چیزی نیز حرکت دارد؛ یعنی جواهر لحظه به لحظه در حال حرکت هستند و «حرکت جوهری عین وجود جوهر است».
ملاصدرا برای این نظریه ، دلایل متقنی در اثبات آن ارائه کرده از جمله؛ این که می گوید حرکت در اعراض را همه قبول دارند و پذیرفته شده است و می دانیم که اعراض وجودی جدای از وجود جواهر ندارند و لذا چون حرکت عرض معلول حرکت جوهر است، پس در خود جوهر هم حرکت انجام می شود.
بعضی از مفسران آیاتی از قرآن، ازجمله ۸۸ نمل(وَ تَرَى الجِْبَالَ تحَْسَبهَُا جَامِدَةً وَ هِىَ تَمُرُّ مَرَّ السَّحَابِ) را بر حرکت جوهری حمل کرده اند؛ یعنی «کوه ها هم در حرکت جوهری در حال تبدیل و تغییر هستند».
دیدگاه برخاسته از حرکت جوهری نسبت به عالم می تواند از جنبه های مختلفی بر حیات بشری تأثیر گذار، و منشأ الهام و انگیزش باشد. تأثیر این نظریه زنده و متعالی را نمی توان به علایق و گرایش های خاصی محدود کرد و در این جا تنها به بخشی از ثمرات حرکت جوهری که از طریق عمیق تر شدن در ابعاد مختلف این نظریه قابل برداشت است اشاره می شود:
با پذیرش حرکت جوهری باید پذیرفت که کلیت جهان، به طور یک پارچه به سوی کمال در حرکت است.
طبق این نظریه جهان طبیعت لحظه به لحظه در «خَلع و لُبس» است و وجودش آن به آن از بین می رود و بار دیگر موجود می گردد و فیض وجود از جانب حق تعالی آن به آن است که صادر می شود.
کسی که نسبت به این حقیقت(حرکت جوهری) واقف باشد حضور هستی بخش را در هر چیزی خواهد دید و آن را به عنوان علتی فرضی که فقط یک بار عالم را آفریده است عملاً راهی دیار عدم نخواهد کرد، بلکه خدای این فرد، خدایی است که فاعلیت او آن به آن و به طور مستمر در دل مخلوقاتش و در جنبش ذات طبیعت آشکار است.
شهدای فلسطین درطول ۵ ماه (دی تا خرداد ۱۴۰۲)
آمار تکاندهنده از شهدای فلسطین در۵ ماه سال ۲۰۲۳
توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:«شمار شهدای کرانه باختری» از ابتدای سال ۲۰۲۳ همزمان با تشدید جنایات اسرائیل به ۶۱ نفر افزایش یافته است. بهمن ماه جاری شاهد شهادت ۲۶ شهید در کرانه باختری بر اثر گلوله نیروهای اشغالگر اسرائیل بودیم. به گزارش پایگاه اطلاع رسانی فلسطین «معطا»، پراکندگی جغرافیایی شهدا به این شرح است:
شهر جنین:۲۰ شهید
شهرنابلس: ۱۶ شهید
شهربیت المقدس:۶ شهید
شهرالخلیل:۶ شهید
شهر ارخا:۵ شهید
شهررام الله:۲ شهید
شهربیت لحم :۲ شهید
شهر قلقلیه:۲شهید(یکی در سلفیت و دیگری در طوبس).
و در ژانویه گذشته، وزارت بهداشت فلسطین اعلام کرد که این ماه خونین ترین ماه در کرانه باختری از سال ۲۰۱۵ بوده است که در آن ۳۵ شهید از جمله ۸ کودک به اضافه یک زن مسن بر اثر گلوله های اشغالگران کشته شدند. امروز چهارشنبه ده فلسطینی در شهر نابلس در جریان یورش به شهر قدیمی این شهر بر اثر اصابت گلوله نیروهای اشغالگر صهیونیستی به شهادت رسیدند که در میان آنها فرزند جنبش مقاومت اسلامی حماس و یکی از رزمندگان لانه شیرها دیده می شود. گروه های شهید حسام بسام اسلیم (۲۴ ساله) و رزمنده مقاومت شهید محمد عمر ابوبکر ۲۳ ساله.
توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:یکی ازسایت های عربی آمارشهدای فلسطین را ۱۶۳ نفراعلام کرده است.
آمارشهدای فلسطین عبارتند از:
۱-قاضی شهاب ۶۶ ساله.
۲-فؤاد عابد ۱۷ ساله.
۳-آدم ایاد ۱۵ ساله.
۴- عامر ابوزیتون ۱۶ ساله.
۵- احمد ابوجنید ۲۱ ساله.
۶- سناد سمامره ۱۸ ساله.
۷-سمیر اصلان ۴۱ ساله.
۸- حبیب کمیل ۲۵ ساله.
۹- عبدالهادی نزال ۱۸ ساله.
۱۰-یزان الجباری ۱۹ ساله.
۱۱- عز الدین حمامراء ۲۴ ساله.
۱۲- امجد خلیلیه ۲۳ ساله.
۱۳ احمد کاهلا ۴۵ ساله.
۱۴- احمد ابودقا ۴۳ ساله.
۱۵- حمدی ابودایه ۴۰ ساله.
۱۶- جواد باوکنا ۵۷ ساله.
۱۷- ادهم جبارین ۲۸ ساله.
۱۸- طارق معالی ۴۲ ساله.
۱۹-عارف للهلوح ۲۲ ساله.
۲۰- محمدعلی ۱۷ ساله.
۲۱- صائب ازریقی ۲۵ ساله.
۲۲-عز الدین صلاحات ۲۲ ساله.
۲۳- مجده عبید ۶۱ ساله.
۲۴-نورالدین غنیم ۲۲ ساله.
۲۵- محمد غنیم ۲۸ ساله.
۲۶- محمد صبح ۳۴ ساله.
۲۷-معتصم ابوحسن ۴۰ ساله.
۲۸- عبدالله الغول ۱۸ ساله.
۲۹- واسم ابوجعاس ۲۲ ساله.
۳۰- یوسف محیسن ۲۲ ساله.
۳۱- ودیح ابورموز ۱۶ ساله.
۳۲- خیری علقم ۲۱ ساله.
۳۳-کرم سلمان ۱۸ ساله
۳۴- عمر السعدی ۲۴ ساله.
۳۵- نسیم ابوفوده ۲۶ ساله.
۳۶- عبدالله قلالوا ۲۵ ساله.
۳۷- رأفت وائل عوضات ۲۱ ساله.
۳۸- ملک عونی لافی ۲۲ ساله.
۳۹- ادهم مجدی عوائدات ۲۲ ساله.
۴۰- ابراهیم وائل عوائدات ۲۷ ساله.
۴۱- علاء اویدات ۲۸ ساله.
۴۲- حمزه الاشقر ۱۷ ساله.
۴۳- شریف رباعی ۲۲ ساله.
۴۴- شهید احمد ابوعلی ۴۸ ساله
۴۵- حسین قراقه ۳۲ ساله.
۴۶-میثقل رایان ۲۷ ساله
۴۷-خلیل البهتینی ۴۴ ساله
۴۸- امیر بسطامی ۲۲ ساله.
۴۹- محمود العیدی ۱۷ ساله.
۵۰- محمد ابوطیمه ۲۵ ساله.
۵۱- منتصر شوا ۱۶ ساله.
۵۲- شهید عدنان سباء بااره ۷۲ ساله
۵۳- محمد خالد عنبوسی ۲۵ ساله.
۵۴- تامر نمر احمد مینوی ۳۳ ساله.
۵۵- مصعب منیر محمد آویس، ۲۶ ساله.
۵۶- حسام بسام اسلیم ۲۴ ساله.
۵۷- محمد عبدالفتاح عبدالغنی ۲۳ ساله.
۵۸ -ولید ریاض حسین دخیل ۲۳ ساله.
۵۹- عبدالهادی عبدالعزیز اشقر ۶۱ ساله
۶۰-شهید محمد فرید شعبان ۱۶ ساله.
۶۱- جاسر جمیل عبدالوهاب قنیر ۲۳ ساله.
۶۲- عنان شوکت عناب ۶۶ ساله
۶۳- محمد نبیل فوزی ابوصباح، ۲۹ ساله.
۶۴- ستوان نیروی انتظامی محمد جوابره ۲۲ ساله
۶۵- سامح آقتاش ۳۷ ساله.
۶۶- علیان ابووادی ۳۸ ساله.
۶۷-احمد ابودقا ۴۳ ساله.
۶۸-محمد غزاوی ۲۶ ساله.
۶۹- طارق ناتور ۲۷ ساله.
۷۰- زیاد الزرینی ۲۹ ساله.
۷۱-عبدالفتاح خاروشا ۴۹ ساله.
۷۲- معتصم صباغ ۲۲ ساله.
۷۳- محمد خلوف ۲۲ ساله.
۷۴ -فتحی ریزک ۳۰ ساله.
۷۵- سفیان فخوری ۲۶ ساله.
۷۶-نایف مالشا ۲۵ ساله.
۷۷- احمد فشفشا ۲۲ ساله.
۷۸- احمد عططره ۳۳ ساله.
۷۹-عبدالکریم بدیع الشیخ ۲۱ ساله.
۸۰- امیر عوده ۱۶ ساله.
۸۱-جهاد شامی ۲۴ ساله
۸۲- عدی الشامی ۲۲ ساله
۸۳-محمد دبیک ۱۸ ساله.
۸۴- یوسف صالح برکات شریم ۲۹ ساله.
۸۵- نضال امین زیدان خزیم ۲۸ ساله.
۸۶-اوس کمیل ۳۰ ساله.
۸۷- لوای خلیل الزغیر ۳۷ ساله.
۸۸- یازان عمر جمیل خصیب ۲۳ ساله.
۸۹-امیر ابوخدیجه ۲۵ ساله.
۹۰- رانی قطنات ۲۴ ساله.
۹۱- محمد الاصیبی ۲۶ ساله.
۹۲- محمد برادیه ۲۳ ساله.
۹۳- محمد جنیدی ابوبکر
۹۴- محمد زیتون ۳۲ ساله.
۹۵- عد سلیم ۲۰ ساله.
۹۶-احمد عساف ۱۹ ساله.
۹۷- صالح صبرا ۲۲ ساله.
۹۸- علا قیسیه ۲۸ ساله.
۹۹- سلیمان عایش عوض ۲۰ ساله.
۱۰۰- حاتم ابونجمه ۳۹ ساله.
۱۰۱- احمد طاها ۳۹ ساله.
۱۰۲- مصطفی صباح ۱۶ ساله.
۱۰۳-جبرئیل اللدا ۱۷ ساله
۱۰۴- هاشل مبارک ۵۸ ساله
۱۰۵- واسم الاعرج ۱۹ ساله.
۱۰۶-عبدالله ابوحمدان ۲۴ ساله.
۱۰۷- ساعد میشه ۳۳ ساله.
۱۰۸-ایمان عوده ۲۶ ساله.
۱۰۹-سامر الشافعی ۲۲ ساله.
۱۱۰- حمزه خربوش ۲۲ ساله.
۱۱۱- ساعد میشه ۳۳ ساله
۱۱۲-جهاد غنام ۶۲ ساله.
۱۱۳- وفا شادید غانم
۱۱۴-لیلا البهتینی.
۱۱۵-سعود الطائطی
۱۱۶-عمیر لوله
۱۱۷-دیار عمری
۱۱۸-حسن قطنانی
۱۱۹- ابراهیم جبرین
۱۲۰- یوسف خسوان
۱۲۱- مروت خسوان
۱۲۲- دانیا عداس
۱۲۳- ایمان عدس
۱۲۴- ساعد فرونا
۱۲۵- وائل آل آقا
۱۲۶- معتز الخواجه
۱۲۷- معاذ مصری
۱۲۸- محمود حمدان
۱۲۹-هارون ابوآرام
۱۳۰-جمال خسوان
۱۳۱- علاء ماهر ابوطیمه
۱۳۲- ایمن کرم سیدام
۱۳۳- عالم سمیر عبدالعزیز
۱۳۴-محمد حلق
۱۳۵-محمد ابو ارم
۱۳۶- علی قالی
۱۳۷- محمود قالی
۱۳۸-یازان علیان جوان
۱۳۹- ایاد الحسنی
۱۴۰-محمد عبدالعال
۱۴۱-نایف العودت
۱۴۲-محمد ابوالعمرین
۱۴۳- عدی اللوح
۱۴۴- عبدالحلیم النجار
۱۴۵-محمد دادر
۱۴۶- حسین دلول
۱۴۷- محمد عبدالگواد
۱۴۸- احمد الشبکی
۱۴۹-اشرف ابراهیم
۱۵۰-محمد هوشیه ۲ ساله.
۱۵۱-فرزند شهید لیان مادوخ ۱۰ ساله.
۱۵۲-طفل شهید هاجر البهتینی
۱۵۳-بیلهان ۱۵ ساله(فرزند شهید محمد بیلهان).
۱۵۴-عزالدین(فرزند شهید مایار عزالدین)
۱۵۵-عز الدین(فرزند شهید علی عز الدین)
۱۵۶-طفل شهید تمیم داود ۵ ساله.
۱۵۷-سلیم ۱۵ ساله(فرزند شهید محمد سلیم).
۱۵۸-واکد (فرزندشهید قصی واکد) ۱۴ ساله
۱۵۹-نصار ۱۴ ساله(فرزند شهید ولید).
۱۶۰-عوادین ۱۶ ساله(فرزند شهید عمر محمد عوادین)
۱۶۱-خمور ۱۴ ساله(فرزند شهید عمر خمور)
۱۶۲-کودک شهید محمد التمیمی «دو س
۱۶۳-شهید، اسیر، آزاد کننده رانده شده، طارق عزالدین
۱۶۴-اسیر شهید خدر عدنان موسی ۴۴ ساله.
مشرق(۲۱ خرداد ۱۴۰۲)نوشت: یک رسانه عبری زبان با انتشار آماری اعلام کرد که از ابتدای سال جاری میلادی(ژانویه) تاکنون(اول ژوئن) ۲۸ کودک و نوجوان فلسطینی به دست نظامیان ارتش اشغالگر صهیونیستی به شهادت رسیدند./(ازدیماه تا خرداد ۱۴۰۲)
خبرگزاری فلسطینی «سما» به نقل از روزنامه صهیونیستی هاآرتص اعلام کرد که از آغاز سال جاری تاکنون ۲۸ کودک و نوجوان فلسطینی را در درگیریهای مختلف در فلسطین اشغالی به دست نظامیان این رژیم به شهادت رسیدند.
بر پایه این گزارش، فواد عابد (۱۷ ساله) در روستای کفر دان از ناحیه شکم و ران هدف گلوله نظامیان صهیونیستی قرار گرفت و به شهادت رسید.
همچنین آدم عیاد (۱۵ ساله) نیز در جریان یورش نظامیان اسرائیلی به اردوگاه الدهیشه از ناحیه پشت و بازو هدف گلوله قرار گرفته و شهید شد.
عامر زیتون ۱۶ ساله در درگیریهای اردوگاه بلاطه از ناحیه سر و دست هدف گلوله نظامیان صهیونیست قرار گرفت و شهید شد.
عمر الخمور ۱۴ ساله هم در اردوگاه الدهیشه از ناحیه سر هدف گلوله قرار گرفت و به شهادت رسید.
همچنین ودیع ابو رموز ۱۷ ساله نیز در درگیریهای شهرک سلوان در قدس اشغالی به ضرب گلوله صهیونیستها به شهادت رسید.
محمد علی ۱۶ ساله هم در حمله صهیونیستها به اردوگاه شعفاط به ضرب گلوله شهید شد.
عبدالله موسی ۱۷ ساله در اردوگاه جنین از ناحیه سینه هدف گلوله صهیونیستها قرار گرفت و شهید شد.
وسیم ابو جاموس ۱۶ ساله نیز در اردوگاه جنین توسط یک گشتی اسرائیلی زیر گرفته شد و به شهادت رسید.
همچنین نایف العودات ۱۰ ساله ساکن النصیرات در نوار غزه در حمله جنگندههای اسرائیلی به این باریکه شهید شد.
حمزه اشقر ۱۶ ساله هم در اردوگاه عسکر جدید به ضرب گلوله صهیونیستها شهید شد.
منتصر الشوا ۱۶ ساله در شهرک نابلس هدف گلوله نظامیان اسرائیلی قرار گرفته و به شهادت رسید.
قصی واکب ۱۴ ساله نیز در اردوگاه جنین به ضرب گلوله صهیونیستها شهید شد.
از سوی دیگر، محمود عاید ۱۷ ساله در جریان یورش صهیونیستها به اردوگاه فارعه به ضرب گلوله به شهادت رسید.
محمد فرید ۱۶ ساله نیز در حمله صهیونیستها به نابلس شهید شد.
محمد سلیم ۱۷ ساله در روستای عزون.
ولید نصار ۱۵ ساله در اردوگاه جنین.
امیر عوده ۱۴ ساله در قلقیلیه.
عمر عواضین ۱۴ ساله در جنین.
محمد بلهان ۱۷ ساله در اردوگاه عقبه جبر.
مصطفی صباح ۱۷ ساله در روستای تقوع.
محمد اللدعه ۱۷ ساله در اردوگاه عقبه جبر.
میار عزالدین ۱۱ ساله .
علی عزالدین ۸ ساله در بمباران هوایی نوار غزه.
هاجر البهتینی ۵ ساله در حمله هوایی به غزه.
ایمان عدس ۱۷ ساله و خواهر ۱۹ سالهاش در بمباران هوایی غزه.
لیان المذبوح ۱۰ ساله در بمباران محله تفاح در غزه.
تمیم داود ۵ ساله در بمباران هوایی غزه.
یزن العان ۱۶ ساله در حمله هوایی به غزه .
محمد التمیمی دو سال و نیمه در روستای نبی صالح به ضرب گلوله نظامیان صهیونیست به شهادت رسید.
۳۵ کشته وزخمی:حمله موشکی اسرائیل به غزه/سحرگاه سه شنبه(۱۸ اردیبهشت ۱۴۰۲)
۱۵ فلسطینی کشته شدند و۲۰ نفرهم مجروح شدند.
مجموع کشته هاوزخمی های فلسطین:۱۴۴ نفر
وزارت بهداشت نوار غزه درروزجمعه(۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۲) اعلام کرد : آمار شهدای فلسطینی به ۳۳ نفر و تعداد مجروحان به ۱۴۴ تن افزایش یافته است.
۳ فرمانده گردانهای قدس :«جهاد شاکر الغنم»،«خلیل صلاح البحتینی»و «طارق محمد عزالدین »شهیدشدند.
حاصل ۳روزموشکباران غزه: ۲۹ شهید ۹۳ زخمی؛ آخرین آمار حملات هوایی اسرائیل در غزه
گردانهای قدس اسامی شهدای خود را به این شرح اعلام کرد:۱۱ فرمانده شهید
فرمانده شهید جهاد «شاکر غنام »(۶۲ ساله) دبیر شورای نظامی گردانهای قدس ساکن استان رفح - تاریخ شهادت ۲۰۲۳/۵/۹
فرمانده شهید «خلیل صلاح البهتینی» ۴۵ ساله عضو شورای نظامی و فرمانده منطقه شمالی گردانهای قدس از استان غزه - تاریخ شهادت ۲۰۲۳/۵/۹
فرمانده شهید «طارق ابراهیم عزالدین» ۴۹ ساله یکی از فرماندهان نظامی گردانهای قدس در کرانه باختری ساکن جنین و تبعید شده به غزه - تاریخ شهادت ۲۰۲۳/۵/۹
فرمانده شهید «ایاد العبد الحسنی» ۵۲ ساله عضو شورای نظامی و مسئول یگان عملیات گردانهای قدس ساکن استان غزه - تاریخ شهادت ۲۰۲۳/۵/۱۲
فرمانده شهید «علی حسن غالی» ۴۸ ساله عضو شورای نظامی و مسئول یگان موشکی گردانهای قدس ساکن استان خان یونس - تاریخ شهادت ۲۰۲۳/۵/۱۱
فرمانده شهید «احمد محمود ابو دقه» ۴۳ ساله جانشین شهید علی غالی عضو شورای نظامی و مسئول یگان موشکی گردانهای قدس - تاریخ شهادت ۲۰۲۳/۵/۱۱
فرمانده شهید «محمد ولید عبدالعال» ۳۳ ساله یکی از مسئولان یگان عملیات گردانهای قدس ساکن استان غزه - تاریخ شهادت ۲۰۲۳/۵/۱۲
مجاهد شهید علیان عطا ابو وادی ۳۷ ساله از مجاهدان یگان موشکی تیپ شمال غزه - تاریخ شهادت ۲۰۲۳/۵/۱۱
مجاهد شهید «عبدالحلیم جودت نجار» ۲۲ ساله از مجاهدان یگان موشکی تیپ شمال غزه - تاریخ شهادت ۲۰۲۳/۵/۱۱
مجاهد شهید «سائد جواد فروانه» ۲۸ ساله از مجاهدان سرویسهای امنیتی گردانهای قدس در تیپ خان یونس - تاریخ شهادت ۲۰۲۳/۵/۹
مجاهد شهید «وائل صبری آغا» ۳۴ ساله از مجاهدان یگان زرهی گردانهای قدس در تیپ خان یونس - تاریخ شهادت ۲۰۲۳/۵/۹
همچنین آمار کل شهدا به شرح زیر است: ۳۳ شهید شامل ۲۲ مرد، ۶ کودک و دو سالخورده. همچنین ۱۹۰ نفر مجروح شدند که شامل ۷۵ مرد، ۶۴ کودک، ۳۸ زن و ۱۳ سالخورده هستند.(۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۲)ایسنا.
حمله اسرائیل به غزه
تعداد شهدای جنایت غزه به ۱۵ نفر رسید
وزارت بهداشت فلسطین از افزایش تعداد شهدا در جنایات امروز اسرائیل در نوار غزه به ۱۵ تن خبر داد.
وزارت بهداشت فلسطین شامگاه سه شنبه اعلام کرد که تاکنون ۱۵ نفر از فلسطینیان در غزه به شهادت رسیدهاند که ۴ نفر از آنان کودک و ۴ نفر دیگر زن هستند.
تعداد کشته شدگان حملات رژیم صهیونیستی به نوار غزه ،بامدادامروز سه شنبه(۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۲) به ۱۵ نفر رسید که ۳ تن از رهبران قدس (شاخ نظامی جنبش جهاد اسلامی) به همراه همسران و تعدادی از فرزندانشان بودند.
توپخانه ارتش اسرائیل عصر امروز سهشنبه خودرویی را در شرق شهرک قراره در شرق خان یونس واقع در جنوب نوار غزه هدف قرار داد که طی آن دو فلسطینی به شهادت رسیدند.
حمله هوایی ارتش اسرائیل به غزه
اسرائیل مدعی شده که افرادی را موردهدف قرارداده که قصد شلیک راکت به سمت اسرائیل را داشتند.
با احتساب شهادت ۱۳ نفر دیگر از فلسطینیان در حملات بامداد امروز رژیم صهیونیستی، شمار شهدا به ۱۵ نفر افزایش یافت.
در بمباران نوار غزه توسط ارتش اسرائیل یک روسی کشته شد
توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:بمباران زمانی شروع شد که صدای اذان صبح ازمأذنه های مساجدشنیده می شد(سحرگاه)
در بمباران نوار غزه توسط ارتش اسرائیل یک روسی کشته شد
و گردان های قدس در بیانیه ای تایید کردند که رهبرانی که در حملات اسرائیل کشته شدند»
۱-جهاد شاکر الغنم.
۲-خلیل صلاح البحتینی.
۳-طارق محمد عزالدین هستند.
ارتش اسرائیل در بیانیه ای از انجام حملات علیه اهداف جنبش جهاد اسلامی در نوار غزه خبر داد و یوآو گالانت، وزیر دفاع اسرائیل در منطقه مرزی غزه وضعیت اضطراری اعلام کرد. همچنین در این بیانیه خاطرنشان شد که دروازه های مرزی غزه، اریز و کرم ابوسلیم تا اطلاع ثانوی بسته است.
خدمات قطار بین شهرهای عسکلان و سدروت در امتداد مرز غزه پس از این حملات متوقف شد.
آمارشهدای فلسطین به ۱۷ نفرافزایش یافت
صبح امروز چهارشنبه(۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۲) دو جوان فلسطینی در پی یورش نیروهای اشغالگر به شهر قباطیه در جنوب جنین واقع در کرانه باختری اشغالی بر اثر گلولههای نیروهای رژیم صهیونیستی به شهادت رسیدند.
به گزارش خبرگزاری فلسطینی معا، شاهدان عینی گزارش دادند که نیروهای زیادی در میان پرواز شدید پهپادها ناگهان به شهر هجوم آوردند، خیابانهای اصلی شهر را بستند و از بلندگوها منع حرکت خودروها را اعلام کردند، این نیروها بلافاصله چندین خانه در شهر را محاصره کردند.
آنها افزودند که نیروهای اشغالگر یک خودرو را در یکی از خیابانهای شهر گلوله باران کردند که منجر به شهادت دو جوان به نامهای «احمد عساف کمیل» از قباطیه و «رانی ولید احمد قنطات» از «اردوگاه جنین» شد. یک نفر هم زخمی شد.
درگیری مسلحانه با رزمندگان مقاومت در این شهر رخ داد و صدای تیراندازی شدید و چندین انفجار شنیده شد.
رسانههای فلسطینی نیز اعلام کردند که نظامیان اسرائیل، اندکی پس از نیمهشب به این شهر حمله کرده، به تعدادی از خانهها یورش بردند و محتویات آنها را تخریب و مصادره کردند، در حالی که بیش از سه ساعت با افراد مسلح فلسطینی درگیر شدند، دو فلسطینی را به شهادت رسانده و یک نفر دیگر را هم زخمی کردند.
آمارشهدای جنین ۱ تیر ۱۴۰۲درحمله پهپادی
گروهانهای قدس گردان جنین در همین راستا در بیانیهای شهادت ۳ نفر از مبارزان مقاومت بر اثر حمله پهپادی ارتش رژیم صهیونیستی به منطقهای در نزدیکی جنین را تسلیت گفت.
گردان جنین اسامی این ۳ شهید را بدین گونه اعلام کرد:
«شهید صهیب عدنان الغول» (۲۷ ساله) از فرماندهان میدانی گردان جنین.
«شهید اشرف مراد السعدی» (۱۷ ساله)
«شهید محمد بشار عویس» (۲۸ ساله) یکی از فرماندهان گردان شهدای الاقصی.
گفتنی است در جریان حمله پهپادی شامگاه امروز(۱ تیر ۱۴۰۲) صهیونیستها به خودرویی در نزدیک ایست و بازرسی «الجلمه» واقع در شمال شهر جنین، سه تن از نیروهای مقاومت فلسطینی به شهادت رسیدند.
شهرهای(فلسطین) کرانه باختری رود اردن
بیت المقدس،طولکرم،قلقیلیه،بیت جالا،بیت ساحور،اریحا،بیت لحم،جنین،نابلس،رام الله،الخلیل،طوباس،تلهاوی
شهرهای(فلسطین) نوازغزه
غزه،خان یونس،رفح،دیر البلح
۷سال مبارزه درجنگل
بدن میرزاکوچک خان+سربریده، بعداز۲۰سال دررشت دفن می شود
خاطرات میرزاکوچک جنگلی پس از ۹۴ سال از زبان فرزندیکی ازیارانش-پریرخ
سر بریده میرزا پس از ۲۰ سال به پدرم تحویل شد.
سروبدن میرزاکوچک خان جنگلی باهم درسلیمانداران دفن می شود
درادامه گزارش"مصاحبه" خواهیدخواند
پریرخ از دکتر حشمت طالقانی (حشمت الاطباء) گفت: متانتش، وفادارییش و نطق آتشین او در هنگامه به دار آویختن در دفاع از نهضت جنگل.
پدراین خانم (میرزا شعبانعلی جنگلی)از اعضای نوجوان نهضت جنگل بوددکتر حشمت در همکاری با اهداف نهضت جنگل، به تاسیس مدارس و احداث راه های روستایی می پرداخت، همه جا با کوچک خان همکاری داشته
و در پیکارهای دیلمان، جواهردشت، جواهرده، کاکوو گاوبن شرکت داشت.
پریرخ ادامه می دهد: پس از شهادت میرزا، افرادی بودند که خود را پسر میرزا معرفی می کردند اما افرادی از خاندان میرزا با ارائه مدارک پزشکی ثابت کردند که میرزا در جریان مجروح شدن از ناحیه پا، امکان فرزنددار شدن را برای همیشه از دست داده بود.
میرزا یونس فرزند میرزا بزرگ که بعدها مشهور به میرزاکوچک خان جنگلی شد، در سال 1298 هجری قمری در محله استادسرای رشت و در خانواده ای مذهبی چشم به جهان گشود.
جنبش جنگل به رهبری میرزا کوچک خان، بعد از نهضت مشروطه خواهی، یکی از مردمی ترین نهضت های محلی ایران است که خواستار قطع دست بیگانگان از کشور و استقلال و سربلندی ایران بود.
نهضت جنگل اگرچه نتوانست به آرمان های سیاسی خود دست یابد، ولی جنگلی های به جا مانده از این نهضت، منشأ جریان های فرهنگی مهمی در گیلان شدند.
میرزا کوچک جنگلی پس از چندین سال مبارزه و جنگ و گریز علیه نظام مستبد شاهنشاهی، با تعداد اندکی از یاران خود برای جمع آوری قوا به طرف خلخال حرکت کرد که در کوه های تالش در برف و بوران اسیر و به شهادت رسید.
با شهادت میرزاکوچک خان در روز دوشنبه یازدهم آذرماه سال 1300 هجری خورشیدی (سوم ربیع الثانی 1340 ق) نهضت جنگل به نقطه پایان خود رسید.
حضرت آیت الله خامنه ای رهبر معظم انقلاب اسلامی در پیامی به کنگره بزرگداشت میرزاکوچک خان جنگلی در سال ۱۳۹۱ ، منشأ حرکت میرزا کوچک خان را یک منشأ صددرصد دینی و اعتقادی دانستند و تاکید کردند:
میرزاکوچک، یک واحد مینیاتوری از نظام اسلامی را در همان محدوده خاص خود - گیلان - ایجاد کرد.
متن پیام مقام معظم رهبری به کنگره بزرگداشت میرزا کوچک خان جنگلی کە از سوی آیت الله قربانی(نماینده -وقت-ولی فقیه دراستان گیلان) قرائت شد، برگرفته از سخنان ایشان در جمع اعضاء ستاد بزرگداشت میرزا است کە در دوشنبه، ۲۹ آبان ۱۳۹۱(٤ محرم ١٤٣٤) بیان کردند.
قضیّهی مرحوم میرزا کوچک جنگلی یک قضیّهی ویژه است؛ اگرچه که در آن دورهی خاص - یعنی در دورهی فاصلهی بین مشروطیّت و سرِ کار آمدن رضاخان - حوادث گوناگونی در کشور بهوجود آمده و همزمان با نهضت جنگل، چند کار بزرگ دیگر هم در گوشه و کنار کشور - مثل مرحوم شیخ محمّد خیابانی در تبریز، یا کلنل محمّدتقی خان پسیان در مشهد - اتّفاق افتاده که اینها همه تقریباً همزمان است، لکن قضیّهی جنگل یک قضیّهی ویژه است. خب ما قضایای تبریز را و حضور مرحوم شیخ محمّد خیابانی و اینها را خوب میدانیم دیگر، هم در تاریخ نوشته شده و هم قضایای خصوصی و اطّلاعات زیادی داریم، امّا آن صبغهی مردمی و نجابتی که در کار مرحوم میرزا کوچک خان جنگلی هست، در هیچ کدام از این دو سه کار دیگری که همزمان در آن دوره اتّفاق افتاد در سرتاسر ایران، نظیر ندارد.
میرزاکوچک یک روحانی است، منشأ حرکت میرزا کوچک خان یک منشأ صددرصد دینی و اعتقادی است.
رفتار او هم یک رفتار دینی و اعتقادی است، یعنی انسان مشاهده میکند با اینکه در درون تشکیلات خودشان مخالفینی داشت، بعضی از اقشار گوناگون ممتاز هم با او مخالفت میکردند، امّا مرحوم میرزا کوچک در برخورد با اینها کاملاً حدود شرعی را رعایت میکرده و اهل درگیری با داخل نبوده. مثلاً کسانی بودند که مخالفتهای اعتقادی با ایشان داشتند؛ همراهان ایشان - آن افراطیها - میگفتند اینها را بزنیم سرکوب کنیم! میرزا کوچک نمیگذاشته، جلوی اینها را میگرفته و مانع میشده از اینکه این کار را بکنند؛ یعنی رفتار هم یک رفتار دینی است.
و حرکت، یک حرکت صددرصد اسلامی و ایرانی است. خب آن زمان - میدانید دیگر - آن غوغای نهضت مارکسیستی و تشکیل شوروی و هیاهویی که در دنیا و در بین ملّتها راه افتاده بود و جاذبهای که برای بعضی از ملّتها بهوجود آورده بود، طبعاً یک عدهای را مجذوب خودش کرده بود و دوروبریهای ایشان هم از این طریق به ایشان خیانت کردند؛ لکن این مرد، هم بهخاطر پایبندیاش به اسلامْ جذب تفکّر مارکسیستی نشد و رد کرد بهطور صریح و قاطع آن نظریّه را - با اینکه جزو نزدیکترینهایی که با او از اوّل همراه بودند، گرایش پیدا کردند.
میرزاکوچک خان با اجنبی مخالف بود، استقلال خودرا حفظ کرد. خداوند انشاء الله درجاتش را عالی کند. البته کتاب دربارهٔ میرزا کوچک بسیار نوشته شده. خوشبختانه اخلاص این مرد سبب شده کە برخلاف دیگر کسانی کە در این صراط های مبارزات وارد شده اند اسمش سر زبانها باشد. همه بشناسند او را،
کتاب دربارهٔ میرزا کوچک بسیار نوشته شده،اماسعی بشود یک کار جامع و دارای نکته های اساسی زندگی او به وجود بیاید. انشاء الله چهره او بیشتر در بین مردم ما، جوانهای ما، شناخته شود.
میرزاکوچک یک واحد مینیاتوری از نظام اسلامی ، در رشت و همان محدوده -گیلان- به وجود آورد. از شما دوستانی کە در این زمینه کار می کنید متشکریم و می خواهیم کە همکاران دولتی و مسئولان تبلیغاتی با شما همکاری کنند و کمک کنند، انشاالله این کار به بهترین وجهی تمام بشود.
والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته.
توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:استعفای آیت الله قربانی و معرفی نماینده ولی فقیه جدیداستان گیلان(آیت الله رسول فلاحتی)
حجت الاسلام محمدجواد حاج علی اکبری رئیس شورای سیاستگذاری ائمه جمعه نیزحضورداشت.
بترتیب ازراست::آیت الله احمدمروی(تولیت آستان قدس رضوی)-فلاحتی-رئیس دفتر مقام معظم رهبری(آیت الله محمد محمدی گلپایگانی)
۱۷ فروردین ۱۳۹۷(١٩رجب ١۴٣٩)اولین نمازجمعه به امامت آیت الله رسول فلاحتی -درمصلی رشت-اقامه شد.
سر بریده «میرزا کوچک خان»
در آذر ۱۳۰۰ در حالی که میرزا کوچک خان، بسیاری از یاران جنگلی خود را در مسیر از دست داده بود، در کوههای تالش گرفتار سرمازدگی شد و به دست یکی از عوامل سالار شجاع کشته و سرش بریده شد.
خالو قربان که روزگاری خود از همرزمان میرزا بود، سر بریده میرزا را برای رضاخان سردار سپه به تهران برد.
با خروج قوای روسیه و انگلیس از گیلان و پیوستن وابسته نظامی شوروی به قوای دولتی ایران و حرکت آن برای سرکوب دولت انقلابی و تسلیم خالو قربان به این قوا، میرزا بار دیگر تنها باقی ماند. روسها نیز براساس توافق با دولت ایران از کمک نظامی به جنگلیها خودداری کردند.
نبرد قوای دولتی با نیروهای اندک جنگل شدت یافت و سرانجام در ۱۲ آبان ۱۳۰۰ رشت به تصرف قوای دولتی درآمد اما میرزا به همراه یاران خود به جنگل پناه برد و مقاومت خود را ادامه داد.
رضا اسکستانی؛ کسی که «سر »میرزاکوچک را پس از بریدن به «خان تالش» تحویل داد.
یونس معروف به میرزا کوچک فرزند میرزا بزرگ در سال ۱۲۵۷ ه.ش. در شهر رشت محله استادسرا در خانوادهای متوسط چشم به جهان گشود. وی سنین اوّل عمر را در مدرسه حاجی حسن واقع در صالح آباد شهر رشت و مدرسه جامع به آموختن صرف و نحو و تحصیلات دینی گذرانید. چندی هم در مدرسه محمودیهٔ تهران به همین منظور اقامت گزید. با این سطح تعلیم میتوانست یک امام جماعت یا یک مجتهد از کار درآید، امّا حوادث و انقلابات کشور مسیر افکارش را تغییر داد و او را به راهی دیگر کشاند.
میرزا دارای دو خواهر و دو برادر، یکی بزرگتر از خود بنام محمّدعلی و دیگری کوچکتر بنام رحیم، بود، که هر دو نفر بعد از میرزا وفات یافتهاند. بنا به روایات او مردی خوش هیکل، قوی بنیه، زاغ چشم و دارای سیمائی متبسم و بازوانی ورزیده بود. طرفداران او میگویند از نظر اجتماعی مردی با ادب، متواضع، خوش برخورد، مومن به اصول اخلاقی، آدمی صریح اللهجه و طرفدار عدل و آزادی، حامی مظلومان و اهل ورزش بود و از مصرف مشروبات الکلی و دخانیات خودداری میکرد. میرزا در سنین آخر عمرش همسری برگزید.
میرزادر«انقلاب مشروطیت» هم تأثیرگذاربود
میرزا در واقعه مشروطیت به انقلابیون پیوست و در فتح قزوین شرکت نمود. او رهبر جنبش جنگل بود که بتاریخ ۱۲۹۳ه.ش. شروع به مبارزه مسلحانه بر ضد ارتش خارجی داخل خاک ایران و بریگاد قزاق، که زیر دست افسران روسیتعلیم و تربیت شده بودند، زد. تعداد زیادی از انقلابیون جنگل هم در درگیریهای مسلحانه با لشکران انگلیس، روسیه و ارتش سلطنتی قاجار کشته شدند.
مؤلف کتاب سردارجنگل-ابراهیم فخرایی
جنگلیها هدف خود را "اخراج نیروهای بیگانه، رفع بی عدالتی، مبارزه با خودکامگی و استبداد و برقراری دولتی مردمی" اعلام میکردند. در همین راستا در روز یکشنبه ۱۶ خرداد ۱۲۹۹ قوای جنگل با انتشار بیانیهای تشکیل کمیته انقلاب سرخ ایران و الغاء اصول سلطنت و تأسیس حکومت جمهوری شوروی سوسیالیستی ایران را اعلام نمودند و یکروز بعد کمیته انقلاب هیئت دولت جمهوری را معرفی کرده، که میرزا عنوان سرکمیسر و کمیسر جنگ را داشت.
حرکت میرزابه"صومعه سرا"دراعتراض به روسها
امّا هنوز دولت تازه انقلابی سامان نگرفته بود که با حمایت بلشویکهای روس اغتشاش انقلابیهای سرخ طرفدار شوروی آغاز گردید که نهایت جمعه ۱۸ تیر ۱۲۹۹ میرزا به عنوان اعتراض از رشت به صومعه سرا (پایگاه نظامی جنگلی هادرگوراب زرمیخ ومرکزدرمانی آنها درکسما بود)رفت و قبل از حرکت دو نفر نماینده با نامه مفصلی برای لنین به مسکو فرستاد که در آن ذکر شده بود:
«در موقع، خود به نمایندگان روسیه اظهار کردم که ملّت ایران حاضر نیست پروگرام بلشویکها را قبول کند».
میرزا وسط اسماعیل جنگلی وسیدحبیب اله مدنی
نهضت جنگل درکسماچاپخانه داشتند،روزنامه منتشرمی کردند.
مدیرمسئول:میرزاحسین کسمایی و غلامحسین نویدی.
میرزاکوچک خان(قبل ازقیام نهضت جنگل)درواقعه مشروطیت بامبارزین همکاری داشته است وهمچنین درسرکوبی شاهسونهایی که دست به شورش زده بودند.
قتل ناخواسته یک «مفلس» بدست یک قهرمان ملی
دریک حادثه ای -وقتی میرزادرتهران بود،ازدست یک گدایی سمجی عصبانی می شود وبایک گوشمالی میرزامی میرد،کسی هم شاهدماجرانبوده واما میرزاخودش راپاسگاه معرفی می کند،فرمانده پاسگاه متحیرومتجب بود ازاین اتفاق نادر که یک قاتل باپای خودش به محکمه بیایید.
«سیلی میرزاکوچک» و «مُشت حضرت موسی»
وَدَخَلَ الْمَدِینَةَ عَلَىٰ حِینِ غَفْلَةٍ مِّنْ أَهْلِهَا فَوَجَدَ فِیهَا رَجُلَیْنِ یَقْتَتِلَانِ هَـٰذَا مِن شِیعَتِهِ وَهَـٰذَا مِنْ عَدُوِّهِ ۖ فَاسْتَغَاثَهُ الَّذِی مِن شِیعَتِهِ عَلَى الَّذِی مِنْ عَدُوِّهِ فَوَکَزَهُ مُوسَىٰ فَقَضَىٰ عَلَیْهِ ۖ قَالَ هَـٰذَا مِنْ عَمَلِ الشَّیْطَانِ ۖ إِنَّهُ عَدُوٌّ مُّضِلٌّ مُّبِینٌ ﴿١٥قصص﴾
میرزاکوچک درباره آن اتفاق تعریف می کند:پس از مرگ گدابا همۀ پررویی هایش متاثر شدم و چون عمل خودم را مستحق مجازات می دانستم، بی معطلی در شهربانی حاضر و خودم را با شرح ماجرا معرفی کردم. رییس کل شهربانی (یفرم خان) بود. ما از جبهۀ آذزبایجان با هم آشنا بودیم و این آشنایی در طول مدت وقایع مشروطیت به دوستی و صمیمیت فیمبابین مبدل شد و این دوستی هم تا همین زمان ادامه داشت. یفرم خان از این که با پای خودم به شهربانی آمدم و خود را عنوان قاتل معرفی کردم، بسیار تعجب کرد، ولی با همۀ وجود موّدت فیما بین چاره یی جز توقیفم نداشت. لذا مدت های مدید برای همین ارتکاب قتل در زندان ماندم، اما از احترامات و محبت های رییس شهربانی که از هویت و سوابقم کاملا اطلاع داشت، برخوردار بودم تا این که اوضاع کشور تغییر کرد و به موازات آن، مدعیان خصوصی (بستگان مرد گدا) هم رضایت دادند و من آزاد شدم./پایان اظهارات میرزا
یپرم(بفرم) متولد ۱۲۴۴شمسی ، گنجه- آذربایجان. در فاصله سالهای ۱۲۶۶ تا ۱۲۶۸ شمسی عضو گروه فدائیان ارمنستان جوان بود. چون دولت روسیه قصد دستگیری مخالفان را داشت، یپرم با گروهی از ارامنه به عثمانی پناهنده شود اما به دست مرزداران روسیه گرفتار شد.
پس از دو سال بلاتکلیفی در زندان تفلیس، دادگاه روسیه تزاری یپرم و یارانش را به ۲۴ سال زندان با اعمال شاقه محکوم کرد و همگی را به یک اردوگاه کار اجباری (ساخالین ) سیبری فرستاد. یپرم پس از سه سال که در تبعید، به اتفاق سه نفر از تبعیدیان از سیبری فرار کرد و از مرز روسیه به ژاپن رفت وبعدبه ایران برگشت.
«یپرم خان ارمنی» در سال ۱۲۷۹ شمسی در گیلان رئیس اداره راهگیلان شد،درمدتمسئولیتش در رشت کوره آجرپزی راه انداخت ، در این دوران بود که گروهی از قفقازیان و ارمنیان مبارزبه عنوان کارگر به رشت آمده و در آنجا مشغول به کار شدند. این کارگرها بعدها گروه مجاهدین فدایی ارمنی را شکل دادند که فرمانده شان یپرمخان بود،اینمجاهدین در سال ۱۲۸۸ شمسی همراه با سپهدار تنکابنی از رشت راهی تهران شدندودردفع متجاوزان درچندین جنگ شرکت داشتند.
«یپرمخان»در فتح تهران و خلع محمدعلی شاه قاجار از سلطنت نقشی اساسی داشت،دراین سال بود که وی ازطرف مجاهدین به ریاست شهربانی کل (نظمیه) پایتخت منصوب شد وبا ۵۰ نفر از مجاهدان به همراه ۲۰۰ نفر بختیاری به فرماندهی «جعفرقلیخان» سردار بهادر، که بعدا «ملقب به سردار اسعد» شد، و با کمک عدهای قزاق برای دفع یاغیان آذربایجان فرستاده شدند.
این درگیری با پیروزی یپرمخان و همراهانش به پایان رسید تا رحیمخان سردار نصرت چلپیانلو که مهمترین سرکرده یاغیان بود به روسیه فرار کرده و پناهنده شود. مخبرالسلطنه هدایت که در این هنگام والی آذربایجان بود.
محمدعلی شاه از ایران گریخته بود، اما ساکت ننشست، در سال ۱۲۹۰شمسی مبارزه خودراآغاز کرد،جنگهایی میان قوای هوادار محمدعلی شاه و نیروهای دولتی (مشروطهخواهان) صورت گرفت. فرمانده نیروی دولتی «یپرمخان» بود و توانست در نزدیکی ورامین قوای طرفدار محمدعلی شاه به فرماندهی «ارشدالدوله» را شکست دهد وفرمانده شان را بقتل برساند.
البته یپرمخان در واقعه «پارک اتابک» که به کشته شدن عده زیادی از مجاهدین و ستارخان سردار ملی انجامید، فرماندهی قوای دولتی را عهدهدار بود.
سرانجام در ۲۹ اردیبهشتماه سال ۱۲۹۱ شمسی در جریان یکی از جنگهای دوران مشروطه، یپرمخان و همراهانش به هنگام عزیمت از همدان به کرمانشاه، به قلعه شورجه که اهالی آن با سالارالدوله همراهی کرده بودند، یورش بردند که در این درگیری یپرم خان۴۸ ساله پرونده اش مختومه شد.
مؤلف کتاب«سردارجنگل»می نویسد:علت بلندکردن ریش جنگلی ها:آنهاهم قسم شده بودند که تانیروهای بیگانه راازکشورخارج نکنند،صورت خودرااصلاح نکنند.
اعضای شورای انقلاب جنگل:علاوه برمیرزا
۱-میرصالح مظفرزاده،۲-کامران آقایف،۳-حسن آلیانی،۴-گاوک آلمانی،۵-شاپور
اسامی شخصیتها وعلمایی که با نهضت جنگل همکاری داشتند:
نشسته ازراست:حاج ابوالحسن حاج علیشاهی،کاظم خان مژدهی،سیدجلال تولمی
صف ایستاده ازراست:خالوقربان هرسینی،حاج علی خان طاهری،حجت الاسلام رفیع،حسام الاسلام دانش،حاج شیخ حسین لاکانی،محسن صدر،حاجی بحرالعلوم،حاج شیخ حسنی،حاجی میرزاابوالحسن شریعتمدار،میرزاکوچک خان،میرزااحمدخان آذری،حاجی میرزااحمد،دکترابوالحسن خان فربد،حسن آلیانی،مجدالسلطنه محمودی،سیدآقایی عطار/قسمتی ازعکس حذف شده
شهادت میرزاکوچک خان
قوای دولت همه جا در کمین میرزا بود و راهها را زیر نظر داشت و از آنجا که مذاکرات صلح با جنگلیها به نتیجه نرسید نیروهای دولتی به تعقیب جنگلیها پرداختند. برخی از نیروها متفرق، تسلیم و تعدادی نیز کشته شدند و میرزا به همراه یار وفادار خود «گائوک» که توسط گروههای سرباز تحت تعقیب بودند به هنگام فرار گرفتار برف و طوفان و سرمای سخت شده و در گردنه «گیلوان»خلخال از پای درآمدند.
روستای «گیلوان» از توابع بخش شاهرود «شهرستان خلخال» در ۶۵ کیلومتری جنوب شرقی خلخال و ۴۵ کیلومتری رشت قرار دارد
«سربریده» رهبرنهضت جنگل
فردی به نام «کَرَم» که از خلخال عازم گیلان بود «میرزاکوچک» و همراهش را در آخرین لحظات زندگی در بین تودههای «برف» پیدا کرد و کرم که میرزا را شناخته بود با سرعت به «خانقاه» نزدیکترین دهکده رفت و با کمک مردم اجساد بیجان «میرزاکوچک» و« گائوک»(فردریش گائوک)اسم دیگرش«هوشنگ» را به دهکده حمل کردند.
«سالار شجاع» برادر «امیر مقتدر تالش» با اطلاع از وضعیت میرزا به همراه چند نفر از سواران مسلح به خانقاه رفت و در برابر دیدگان اشکآلود روستائیان به «رضا اسکستانی» یکی ازنیروهایش دستور داد تا «سر میرزا» را از «بدن »نیمه جان(علائم حیاتی داشت)جدا کند،جسد بدون سر در گورستان دهکده خانقاه به خاک سپرد.
«رضا اسکستانی» کسی که سر میرزا را پس از بریدن به خان تالش تحویل داد
سر سردار جنگل توسط «سالارشجاع » برای خوش خدمتی وگرفتن هدایا،سر سردار جنگل به رشت منتقل می کند.
«سر میرزا کوچک خان» را در کنار سربازخانه(ژاندارمری) به مدت چند روز به معرض تماشای اهالی قرار دادند.
و «خالو قربان»نیزهوس گرفتن مژدگانی می کند، «سربریده میرزاکوچک» را به رضاخان(سردار سپه) هدیه داد.
«رضاخان» دستور داد تا «سربریده »میرزا در گورستان حسنآباد دفن شود و پس از مدتی «کاسآقا حسام »(کاس آقاخیاط) دوست صمیمی و یار قدیمی میرزا مخفیانه سر میرزا را از گورکن گرفته و به رشت آورد و در محله سلیمانداراب رشت دفن کرد.
سربریده میرزابعداز۲۰سال به بدنش ملحق شد
«سر بریده » میرزا کوچک خان جنگلی را مدت ها در کنار سربازخانه به نمایش گذاشتند. سپس خالو قربان سر بریده را به رسم هدیه به تهران نزد رضا خان برد.
به دستور سردار سپه، سر میرزا را در قبرستان چهار راه «حسن آباد» تهران که اکنون محل آتش نشانی است دفن کردند.
یکی از دوستان میرزا مخفیانه(مشت کاس آقا) سر میرزا را از گورکن گرفته و به رشت آورد
و در سلیمان داراب رشت به خاک سپرد. پس از شهریور ۱۳۲۰ آزایخواهان گیلان محرمانه جسد(تن) میرزا را از خانقاه(تالش) به رشت آورده در کنار«سر بریده »میرزا مدفون می کنند.
مردی که با استعمار شرق و غرب مبارزه کرد تا ایران زیر بار سلطه هیچ اجنبیای نباشد.
لشکر۳۰۰۰نفری میرزاکوچک خان جنگلی
۹۶ سال قبل در چنین روزی در گردنههای برفگیر تالش منطقه، سرش را از بدنش جدا کردند تا نام میرزا کوچک خان جنگلی برای همیشه در تاریخ ایران زنده بماند؛ مردی که با استعمار شرق و غرب مبارزه کرد تا ایران زیر بار سلطه هیچ اجنبیای نباشد.
خسرو معتضد( کارشناس تاریخ ):درمصاحبه باجام جم
چه ویژگیهایی باعث شده تا میرزا کوچکخان جنگلی به یکی از شخصیتهای مطرح معاصر تبدیل شود؟
میرزا کوچک خان شخصیتی به معنای واقعی کلمه میهندوست و مذهبی بود. روی مذهبی بودن وی تاکید میکنم، چون برخی به ناروا میگویند او کمونیست بوده، اما میرزا کوچک خان هرگز تفکر و گرایش کمونیستی نداشته است،
کمونیستهایی آلمان شرقی خیلی تلاش کردندکه میرزاکوچک راغیرمذهبی معرفی کنند، حدود ۵۰ مقاله نوشتهاند که میرزا کمونیست است،که ادعای آنها، کذب است.
برخی نویسندههای چپگرای وطنی هم تلاش کردهاند او را به خود پیوند بزنند، درحالیکه طبق اسنادی که موجود است، «میرزا هیچوقت گرایشهای چپ نداشته است. او همچون «شهید مدرس» وطن دوستِ دینی بود».
میرزا در مقابل انگلستان، روسیه تزاری، کمونیستها و دولت مرکزی که در تهران بود، ایستادگی کرد .
علت محبوبیت میرزاکوچک خان؟
چون میرزا جانش رادرحمایت ازمردم ودفاع ازوطن فداکرد. روسها که به ایران آمدند، بازار قزوین و اردبیل را آتش زدند و مزاحم جان، مال و ناموس مردم میشدند و میرزا با ۳۰۰۰نفرنیروهای مسلحی که داشت با آنها مبارزه جانانه ای کرد.
میرزا مقابل قرارداداستعماری وثوقالدوله ایستاد و همیشه از منافع ملی دفاع کرد برای همین بین مردم محبوبیت ویژهای داشت.
دو کتاب درباره میرزا و اقداماتش سندیت درستی دارد؛ یکی کتاب اسناد دولتی ایران و دیگری کتابی است که انگلیسها نوشتهاند. سرکنسولگری انگلیس در رشت، گزارشهای روزانهای نوشته که در آنها بدرستی میرزا را توصیف کرده است.
الگوگیری «فیدل کاسترو» از میرزاکوچک خان
میرزا آزادیخواهی بود که به هیچ کشوری وابسته نبود نه به روسیه تزاری و نه انگلیس، هر چند این دو به میرزا پیشنهادهای خیلی وسوسهانگیزی هم میدادند که از مبارزه دست بردارد اما مبارزانی مثل ستارخان، باقرخان و میرزا کوچک خان به هیچ عنوان از مبارزه دست برنمیدارند و امتیازات کشورهای بیگانه را قبول نمیکنند.
میرزا متدین و نماز خوان بود و به مبارزه مسلحانه از نوع پیشرفته و نظاممند اعتقاد داشت. آن زمان برای نیروهایش لباسهایی را به خیاطان تهران سفارش داد که به «لباس ناپلئونی »معروف بودند،
میرزا و سربازانش همپیمان شدند تا آزادی ایران از دست نیروهای اجنبی، ریش و موی خود را کوتاه نکنند! برای همین ظاهر آنها متحدالشکل شد! روشی که ۳۰سال بعد «فیدل کاسترو» و نیروهایش هم از آن استفاده کردند.
میرزا کوچک خان، از نظر اخلاقی آدم شریف و پاکی بود. او به مشروب لب نمیزد و به همین دلیل با یکی از یاران نزدیکش به نام احسانالله خان دوستدار، دچار مشکل شد، چون او هم مشروب میخورد و هم تریاک میکشید!
« میرزاکوچک» پیشنهادروس راردکرد
روسها بارها به میرزا پیشنهاد کردند به این کشور برود و با امتیازات خوبی که به او میدهند، زندگی کند اما او هرگز هویت خود را نادیده نگرفت و تا پای جان مبارزه کرد. خارجیها در کتابهایی که درباره میرزا نوشتهاند از او به عنوان ایرانی و انقلابی شرافتمند یاد کردهاند که یکی از آنها ژنرال دنسترویل انگلیسی بوده که گفته است او از ناموس، جان و مال مردم ایران دفاع میکرد./آذر ۱۳۹۶تابناک بنقل ازجام جم.بااندکی اصلاحات
توضیح نگارنده-پیراسته فر:فیدل کاسترو متولد۱۹۲۶میلادی(۱۳۰۵شمسی) ازسال ۱۹۵۶میلادی(۱۳۳۵شمسی)مبارزات خودرا با گروهی ۸۱ نفره آغازکرد،از ۱۹۵۹ تا ۱۹۷۶ میلادی به عنوان نخستوزیر کوبا و از از ۱۹۷۶ تا ۲۰۰۸ میلادی بهعنوان رییسجمهور-رهبر-کشورکوبابود ودر۶ آذر ۱۳۹۵درگذشت.
تسلیم شدن حاج احمدکسمایی:
حاج احمدتحت تأثیر حاج بحرالعلوم رفیع (ازحامیان وثوق الدوله)قرارگرفت،برادرش که مناصبی داشت رابه نزدنخست وزیرمی فرستد واعلام میکند باهمه نیروهای تحت امرش وخانواده اش آماده تسلیمیم.
وقتی میرزا این خیانت رادید،دستورترک فومنات رابه نیروهایش داد،راهی پادگان لاهیجان شدند که به فرماندهی دکترحشمت اداره می شد.
پادگان نظامی نهضت جنگل-لاهیجان
درحالی که نیروهای دولتی اززمین وهوادرتعقیب جنگلی هابودند وجنگلی ها هم بارسیدن (ازبیراهه ها)به لاهیجان ریسیدهبودند که نفس راحتی بکشند،خبرناراحت کننده به میرزارسید!
خبراین بود که دکترحشمت هم اعلام خستگی کرده،گفته که تاکی بایددرجنگلهاآواره شویم! واعلام آمادگی برای تسلیم شدن به دولتیان کرده بود.
شیخ عبدالسلام عرب
وتأسفباراین بودکه با کلیه قشون(۲۷۰نفر)دربینشان،شیخ عبدالسلام عرب هم بود!
یک اختلاس کلان درنهضت جنگل:
رضاافشارمسئولی مالی نهضت جنگل حدودهشتصدوچهل هزارریال ازاعانات جنگلی هارا بجیب زد وفرارکرد.
لازم به توضیح است که این اختلاس درسالهای میانی فعالیتهای جنگل بوده،نه درسال آخر،چراکه یکی ازازهم پاشیدگیهای این نهضت،فقدان منابع مالی بوده،همه پولی که درجیب میرزابود(زمان شهادت)یک قران بود.
پادگان مرکزی(فرماندهی) نهضت جنگل-گوراب زرمیخ
توضیح نگارنده-پیراسته فر:فخرایی می نویسد:وقتی میرزاکوچک، خبرتسلیم شدن دکترحشمت راشنید«آیه استرجاع رابرزبان جاری کرد(إِنَّا لِلّهِ وَإِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعونَ )واما علت نگرانی میرزا ازسرنوشت نافرجامش بود،
چون اوفرماندهان وسران نهضتش رابخوبی می شناخت،می دانست که انصراف دکترحشمت بنه بخاطر خباثت وخیانت است،وهمینطورهم شد،چراکه دکترحشمت هیچگونه همگاری درافشای اسرارنهضت بروزنداد واورا باسیلی وشکنجه خواستند،اعتراف بگیرند که موفق نشدند
ووقتی وثوق الدوله این خبرراشنید دستورحکم اعدامش راصادرکرد.
به تعبیرساده تر بایدگفته شود:دکترحشمت به رهبرنهضت(میرزاکوچک خان)خیانت نکرد،بادشمن همنوانشد،قط میخواست ازمبارزات کناره گیری کند وبه کاروشغلش بپردازد.
واما «حاج احمدکسمایی »جاه طلب بود،تسلیم شدنش بخاطر مقام وموقعیت بود،به میرزامعترض بود که چرامرکزفرماندهی کل نهضت رادرگوراب زرمیخ متمرکزکرده اید وچراکسمانباشد.
خائن دیگربه دشمن پناهنده شد
خالوقربان،باهمراه«حاج محمدجعفرکنگاوری»،مستقیماً به نزدسردارسپه رفت وسلاح خودراتحویل وزیرجنگ داد واماسردارسپه، بجای خلع سلاح به درجه ترفیع داد-نمک گیرش کرد-وبهمراهی همین خائن (بانیروهاییش)به رشت آمدند ونیروهای جنگلی رلاتارومارکردند.
البته یکی دیگرازفرماندهان جنگل(سیرجلال چمنی)هم به دشمن پناهنده شد،دلیل جدایی این فرمانده،پول کلانی ازمیرزامیخواست که جواب منفی بود.
این اوضاع کارابرمیرزا ویاران وفادارش سخت کرد،حتی آذوقه نداشتند«سدجوع »کنند.
کودتاعلیه میرزاکوچک خان
در تاریخ شنبه ۹ مرداد ۱۲۹۹ طرفداران شوروی با رهبری و حمایت فرمانده قوای مسلح شوروی و مدیر بخش سیاسی و امنیت نظامی آن در رشت بر ضد میرزا کودتا کردند. خیلی ازطرفداران میرزا دستگیر و بازداشت شدند. دولت جدیدی اعلام وجودکردندکه احسان الله خان -سسرکمیسر و سید جعفر جوادزادهکمیسر خارجه و سید جعفر پیشهوری کمیسر داخله شد.
اختلافات، بگیر و ببندها بالا گرفت و قوای جنگل تضعیف گردید. بفرمان احمدشاه قاجار قوای دولتی بریگاد قزاق به سرکردگی سردار سپه برای سرکوبی قوای سرخ وارد رشت گردید که چندین برخورد جنگی بین دو قوای بوجود آمد که گاه نیروهای دولتی پیشروی و گاه عقب نشینی میکردند. در نهایت با مذاکرات پشت پرده قوای سرخ خاک رشت و بندر انزلی را ترک نمودند.
اسامی-۶نفرایستاده(ازسمت راست -کربلایی حسن۲-سیف الله زاده۳-سعدلله درویش۴-اسماعیل جنگلی۵-میرصالح مظفرزاده۶-محرم بابایف
ردیف وسط-نشسته ها-ازسمت راست:نفراول گائوک(هوشنگ)نفردوم؟-نفرسوم میرزاکوچک-
دونفرلم داده سمت راستی(خالومراد بزرگ)سمت چپ آقای خالوقنبر می باشد
قزاقها که بسرکردگی سردارسپه سعی به مذاکره با میرزا، قانع نمودن او که به مرکز بیاید و نیایت استقلال طلبان خود را از مرکز شروع نماید. بنا به دلایل عدیدی مذاکرات به شکست انجامید.
یکی از این دلایل این بود که تعدادی از جنگلیها بمانند دکتر حشمت وبعضی از یارانش قبلاً فریب وعده های سردارسپه را خورده .تسلیم شده بودند که به هیچیک ازوعده های داده شده نرسیدند،بلکه به دار آویخته شدند.
در نهایت قوای قزاق از فرصت استفاده و طی شبیخونهای فراوانی، نیروهای جنگل را وادار به عقب نشینی نمودند و بقیه یاران میرزا عده ای کشته شدند ،عده ای متواری ،بقیه نیز تسلیم شدند.
میرزا باتفاق تنها یار وفادارش، گائوک آلمانی معروف به هوشنگ، جهت رفتن به نزد عظمت خانم فولادلو، که همیشه از میرزا حمایت میکرد، به طرف کوههای خلخال حرکت کردند ولی گرفتار برف وبوران و طوفان شدند و سرانجام در ۱۱ آذر ۱۳۰۰، هنگامی که میرزا کوچک یاروفادارش"هوشنگ "را به کول گرفته بود، سرمای سخت توان ادامه مسبرازآنهاگرفت وجان به جان آفرین تسلیم کردند.
کرم نام کرد (مکری) که از خلخال عازم گیلان بود این دو نفر را در میان برفها دید و شناخت. خیلی تلاش کرد، با دادن ماساژ و خوراندن سنجدی که همراه داشت، نجاتشان دهد ولی موفق نشد بسرعت خودرابه خانقاه رساندکه ازمدم محل که از مریدان میرزابودندکمک بخواهد،اهالی شتابان به محل رسیدند بدنشان یخ زده بود،تنهاکاری که توانستندانجام بدهند تن یخ زده هردو را به روستا"خانقاه" بیاورند.
سر میرزا کوچک راازسرجداکردند
خبر فوت میرزا درروستاپیچیدو محمدخان سالارشجاع برادر امیر مقتدر طالش که از بدخواهان میرزا بود مطلع شد، با عدّهای تفگچی به خانقاه رفت و روستاییان که درتداراک تدفین بودندمانع از دفن اجساد شد. سپس بمنظور انتقامجوئی و کینه دیرینه که با جنگلیها داشت دستور داد یکی ازتفنگداران همراه خود(رضا اسکستانی)دستورداد سر میرزا را از بدنش جدا کند،و سر را نزد برادرش امیر مقتدر در ماسال فرستادو امیرمقتدر نیزبادادن مژدگانی به آورنده ،دستورداد"سر"را به رشت ببرند و تسلیم فرماندهان نظامی کنند.
پول میرزا-سرمیرزا
در جیبهای میرزا فقط یک سکه نقره یک ریالی یافتند و بعد سر این فرمانده رامدتها (در مجاورت سربازخانه رشت"شالکو" - انبار نفت نوبل-)ژاندارمری سابق در معرض تماشا ی مردم قرار داده. سپس "خالو قربان "که خودش از یاران سابق میرزا بود و بواسطه همکاری باقوای دولتی وارائه اسرارجنگلیان ، درجه سرهنگی گرفته بود، سر میرزا را به تهران و تسلیم سردارسپه نمود.
سر میرزا به دستور سردارسپه در گورستان حسن آباد"تهران" دفن کردند . بعد یکی از یاران قدیمی میرزا بنام کاس آقا حسام-سر میرزا را محرمانه از گورکن تحویل و به رشت برده و در محلّی موسوم به سلیمان داراب بخاک سپرد.
بیست(سال سرمیرزابدون جسد"تن"درسلیمانداراب دفن بود
پس از استعفای رضاشاه(در روز ۲۵ شهریور ۱۳۲۰ رضاشاه کمتر از یک ماه پس از اشغال ایران توسط قوای روس و انگلیس، از پادشاهی ایران استعفا داد و سلطنت را به پسرش محمدرضا واگذار کرد) آزادیخواهان گیلان جسد بدون سر میرزا را از خانقاه طالش به رشت حمل کردند. در جوار سر دفن کردند
گزارش روزنامه اطلاعات بعداز ۱۲سال از قتل وقاتلمیرزاکوچک خان
مردی که سر میرزا کوچکخان را بریده بود، دستگیر شد
مردی که ۱۲سال سال پیش سر میرزا کوچکخان را بریده و به تهران آورده بود دیروز از طرف ژاندارمری مرکز دستگیر شد.
خبرنگار ما "روزنامه اطلاعات"۲ اردیبهشت ۱۳۴۲برای گفتوگو با این مرد به ناحیه یک ژاندارمری رفت و در اطاق آقای سرهنگ منوچهر اسعدی معاون ناحیه یک با این شخص صحبت کرد.
ابتدا خبرنگار ما از آقای سرهنگ اسعدی معاون ناحیه علت دستگیری این مرد را پرسید. معاون ناحیه یک گفت: چند روز پیش ناشناسی تلفنی به تیمسار خسروانی فرمانده ناحیه یک اطلاع داد آقای علیاصغر رضایی در خانهاش تریاک نگهداری میکند(بجرم نگهداری 5کیلوتریاک بازداشت شد)
علیاصغر رضایی ۸۵ سال دارد، او مردی است "بظاهر"مودب و فهمیده و خیلی خوب صحبت میکند.
خبرنگار ما از پیرمرد پرسید که آیا کسی در خانه او زندگی میکند؟ پیرمرد جواب داد سالها است که خودم تنها زندگی میکنم و اگر مایل باشید حاضرم علت تنهایی خودم را برایتان شرح بدهم.
علیاصغر وقتی خبرنگار ما را برای شنیدن ماجرای زندگیاش آماده دید شروع به صحبت کرد و گفت: ۶۵ سال پیش در آن هنگام که دولت وقت یک افسر اطریشی برای تشکیل صنف توپخانه در ارتش ایران از فرنگ استخدام کرده بود من وارد ارتش شدم و به عنوان وکیل توپخانه مشغول به کار شدم. مدتها در توپخانه مرکز کار میکردم، توپهای ما آن وقت توپ ورشویی انگلیسی بود و جز در ماه رمضان موقع افطار و سحر به صدا در نمیآمد.
ولی در زمان محمدعلی شاه یک بار ما دست به کار شدیم و به فرمان او مجلس را به توپ بستیم و از آن وقت مجاهدین مخالف ما توپچیها شدند ولی در هر حال از ما میترسیدند.
سر میرزا کوچکخان را آوردم
از این ماجرا چند سال گذشت که یک روز خبر آوردند اسمعیل آقاسمیتقو و میرزا کوچکخان جنگلی یاغی شدهاند. دولت ما را مامور سرکوبی میرزا کوچکخان کرد، ما توپها را با قاطر به گیلان بردیم، نمیدانید چه مرارتهایی کشیدیم تا توپها را روی کوهها نصب کردیم و مراکز هواداران میرزا کوچکخان را گلولهباران کردیم ولی چون میرزا کوچکخان همهاش در حال جنگ و گریز بود توپخانه ما کاری از پیش نبرد.
به ناچار با تفنگ به جنگ او رفتیم و در فومنات او را محاصره کردیم و پس از آتش زدن جنگل او را دستگیر کردیم و کشتیم ولی کسی باور نمیکرد که ما بتوانیم میرزا کوچکخان را بکشیم.
در نتیجه من شبانه سر میرزا کوچکخان را از تنش جدا کردم و آن را به ترک اسبم بستم، ابتدا به رشت رفتم و سر میرزا کوچکخان را به معرض نمایش گذاشتم و سپس آن را به تهران آوردم. میرزا کوچکخان ریشی بلند و سری طاس و مویی بور داشت.
مرخصی"جائزه"خوشگذرانی بخاطرسرمیرزاکوچک
علیاصغر گفت: پس از این پیروزی درخشان به من مرخصی دادند. آن روزها تهرانیها برای خوشگذرانی به باغهای شهریار میرفتند من نیز برای استفاده از ایام مرخصی به شهریار رفتم. در آنجا دختر کشاورزی به نام زهرا را دیدم و دیوانهوار عاشق او شدم و با هزار زحمت توانستم موافقت بستگان او را جلب کنم و با او ازدواج کنم. در مراسم عروسی ما افراد فوج بهادر، بچههای دباغخانه و سرهنگ محمدخان و حسن آقا سرتیپ شرکت داشتند. از عروسی ما چند ماه گذشت و قرار بود مرا فرمانده توپخانه بکنند که ناگهان زنم فوت کرد. پس از مرگ زنم دنیا بر من تیره شد، از ارتش استعفا کردم و از آن تاریخ تاکنون در همین خانه که روزگاری زنم در آن سکونت داشت یکه و تنها زندگی میکنم.خبرنگار ما مینویسد: علیاصغر رضایی امروز به اتهام نگهداری تریاک به دادسرا اعزام شد
جهانگیر سرتیب پورکه بعداً شهرداررشت شد،ازیاران میرزاکوچک بود
جهانگیر(متولد۶آذر۱۲۸۲)،فرزند عزیزا... خان ، مشهور به آقاخان ، که در قشون قزاق ایران سرتیپ دوم و آجودان سلطنتی بود و از نوادگان« امیر هدایت خان»حاکم گیلان « اترخان رشتی»که درسال۱۱۶۴درگیلان حکمرانی داشت وهمان سال هم بقتل رسید«جهانگیر»چون درکودکی پدرش فوت کرد،جهانگیربه «سرتیب پور»(فرزندسرتیب)شناخته می شد.
«جهانگیر سرتیپ پور»نویسند وهنرمند،شاعرونمایشنامه نویس بود، در۱۷سالگی به همراه مرحوم آقا شیخ رضا مقدادی ( خیاط ) به نهضت جنگل پیوست واما این زمان مصادف شدباتهاجم قزاقها،در تاریخ شنبه ۹ مرداد ۱۲۹۹ طرفداران شوروی با رهبری و حمایت فرمانده قوای مسلح شوروی و مدیر بخش سیاسی و امنیت نظامی آن در رشت بر ضد میرزا کودتا کردند. خیلی ازطرفداران میرزا دستگیر و بازداشت شدند،ازجمله«جهانگیر سرتیپ پور»وحکم اعدامشان صادرشد وامابادخالت آزادیخواهان(مشروطه خواهان رشت)مجبوربه آزادیش شدند.
«جهانگیر سرتیپ پور»در سال ۱۳۴۲ به نمایندگی مردم رشت در مجلس شورای ملی(دورههای ۲۱ و ۲۲) برگزیده شد.
از جمله اقدامات سرتیپ پور در این دوران نمایندگی وشهرداری ،تلاش و پیگیری وی برای تأسیس دانشگاه گیلان است، دانشکده کشاورزی،راه اندازی پروژه- راه رشت ـ فومن،میانه، احداث فرودگاه رشت، تأسیس بانک خون برای بیمارستان پورسینا، توسعه کتابخانه ملی رشت، تأسیس زایشگاه رشت،خرید زمین ناصریه ی رشت برای تأسیس بیمارستان(پورسینا)ازجمله ازاقدامات سرتیب پور(سال۱۳۰۸)می باشد.
«جهانگیر سرتیپ پور»هفتم آذرماه ۱۳۷۱ درسن ۸۹سالگی در تهران درگذشت و در سلیمانداراب درجوارفرمانده اش(میرزاکوچک)به خاک سپرده شد.
قبر «جهانگیر سرتیپ پور»در۱۰قدمی میرزاکوچک واقع است-جهت خلاف قبرابراهیم فخرایی.
ماجرای آخرین دیدار میرزا کوچک با همسرش
جریان آخرین دیدار میرزا و همسرش را ابراهیم فخرایى در کتاب سردار جنگل، از قول یکى از نزدیکان میرزا که در خانه میرزا حضور داشت این طور روایت می کند:
اوضاع مان از همه جهات مغشوش و نا معلوم است. خطر از همه سو احاطه مان نموده و در معرض طوفان حوادث قرار گرفته ایم. جریانات آینده بقدر کفایت مبهم و تاریک به نظر می رسد و امکان این هست که باز تاریک تر شود و تو گناهی نداری جز اینکه همسر من هستی و سزاوار نیست بی سرپرست و بلاتکلیف بمانی و زندگی ات سیاه و تباه شود یا خدای نکرده در معرض خطر قرار بگیرد. در حقیقت حیف است که هنوز از گلستان زندگی گلی نچیده دچار خزان حوادث شوی و از طراوت و جوانی ات بی بهره بمانی در حالی که (طلاق) حلال همه ی این مشکلات است و تو بعد از طلاق به حکم شرع و عرف مجاز خواهی بود شالوده نوینی را برای زندگی آینده ات بریزی.
همسرش گفت من این پیشنهاد را نمی پذیرم. زیرا مایل نیستم به پیمان شکنی و بی وفائی متهم شوم، قبول این تکلیف در حقیقت به معنی تن در دادن به ملامت ها و سرزنش های مردم است. من اگر این پیشنهاد را بپذیرم مردم به من چه خواهند گفت. آیا نمی گویند هنگام خوشی و اقبال روزگار، با شوهرش انباز بود اما زمان بروز مصیبت ناسازگار گشته است؟
نه نه – تسلیم به چنین امری به من گوارا نیست. من زن بی حقوقی نیستم و تو را هنوز روی پله شهرت و افتخار می بینم. درست است که بین زنان، افراد هوس باز و پیمان شکن نیز یافت می شوند لیکن اکثریت با افراد باگذشت و با حقیقت و با شخصیت است که لوح ضمیرشان از وسوسه های شیطانی پاک و منزه است من که به مراتب از فرزانگی ات آگاهم از آنچه بر من گذشته است تاسفی ندارم و به آنچه به من وارد خواهد شد نیز راضی هستم زیرا به خدای عادل رئوف توکل دارم و همه پستی ها و بلندی ها و تحولات را از سرچشمه مشیت او می نگرم.
من با زندگی ساده و شرافتمند توام با فقر و قناعت خو گرفته ام و چون آمیخته به ریا و تصنع نیست، آن را محبوب و لذت بخش می شمارم و معتقد هستم که بهترین لذات جهان هستی، راحتی روح و آسایش وجدان است.
تو اگر زنده بمانی خدای بزرگ را سپاسگزار خواهم بود از اینکه به کالبدم روح تازه دمیده است و اگر از پای در آئی که طلاق خدایی خود به خود جاری شده است- با این همه محال است به پیوند دیگری در آیم و شخص دیگری را به همسری برگزینم و مطمئن خواهی بود که عهد خود را تا لب گور ادامه خواهم داد { این را گفت و های های گریست و اشک از دیدگانش جاری شد }.
میرزا از این حالت همسرش، سخت منقلب و متاثر گردید و از او پوزش طلبید و شخصیت و نجابتش را ستود و گفت: درس ادب و انسانیت را باید از طبقه شما آموخت زیرا روح و قلبتان از درک حقایق زندگی سرشار است. من زنی به نجابت و سلامت نفس و قدرت فهم و درایت تو کمتر دیده ام با اینکه دهقان زاده ای بیش نیستی معهذا می بینم که در خلال گفته هایت حقایق غیرقابل انکاری نهفته است.
از اینکه وضع مادی ام اجازه نداد که یک زندگی آسوده ای مطابق شانت فراهم کنم شرمنده ام و از اینکه در شدائد روزگار و دشواری های وارده بر من همچون کوه ثابت و پایدار مانده و با این همه، ذره ای از غم خواری و مهر و محبتت نکاست از تو سپاسگذارم . معنی همسر و شریک همین است نه آنچه به دروغ بعضی ها ادعا می کنند، چه بسا زنان محیلی که به غلط و از روی خودستائی متظاهر به صفاتی می شوند که از آنها به کلی عاری اند و چه بسا زنان پارسائی که با داشتن همه ی سجایای اخلاقی ادعائی ندارند و لب از لب نمی گشایند. من تو را به نام یک زن شرافتمند و انسانی که در درجه کمال است می ستایم و از داشتن چون تو همسری که حقایق زندگی را با همان مقدار شعور دهقانی اش درک می کند به خود می بالم. شاید این هم جزء مشیت الهی باشد که امید و آرزوهای چندین ساله ام زیر تلی از حوادث و آلام زندگی مدفون شوند ولی این آخرین کلام را باید بدانی که چون همسرت دزد نبود لاجرم از مال دنیا نیز چیزی نیاندوخت خیلی چیزها درحقم گفته اند اما تو که از همسرت حتی برای روزگار نامعلوم و ابهام آمیز آینده ات کوچکترین ذخیره ای دراختیار نداری بهتر از هرکس دیگر می توانی درباره ام قضاوت کنی من از تو راضی ام که هیچگاه من را مورد مواخذه و سرزنش درباره آن چه نداشته ام قرار نداده ای و از خدای بزرگ خواهانم که از این بزرگواری و کف نفس که مظهر تقوی و فضیلت است از تو راضی باشد.
تنها چیزی که از دارائی دنیا در اختیار دارم یک ساعت طلا است که یادگار هدیه انور پاشا است من اینک آن را به تو می بخشم که هر وقت زنگش به صدا در آمد به خاطرات گذشته رجوع کنی
***
آیامیرزافرزند داشت؟
غلامرضا فروتن از شاگردان و نزدیکان ابراهیم فخرایی از فردی سخن می گوید که در سال های بعد از انقلاب اسلامی (بهمن 57) در جلسات خانه فخرایی حضور یافته و خود را «فرزند میرزا کوچک خان» معرفی کرده است. در ابتدای امر نگاه ها به سمت او منفی بود، چرا که برخی این موضوع را مطرح کردند که اگر نسبتی بوده چرا این رابطه الان مطرح شده است. اما کم کم مشخص شد که او صادق و صاحب اطلاع است و به دلایلی منزوی شده است. گمان ها بر این بود که شاید او بخواهد از این نسبت استفاده ای سیاسی کند، اما عملا چنین اتفاقی نیافتاد. او وکیل با سابقه ای بود که در تهران به کار وکالت می پرداخت و از این نظر شناخته شده بود. غلامرضا فروتن می گوید: بعد از مطرح شدن نام لشگر آرا و عنوان کردن این موضوع در خانه ابراهیم فخرایی، من با او دوست شدم و مدام به دفتر وکالت و خانه اش رفت و آمد می کردم. می خواستم بدانم این موضوع تا چه اندازه صحت دارد. آقای فخرایی می گفتند اگر ایشان اسنادی دارند، شما از ایشان بگیرید. نگاه فخرایی به ایشان مثبت بود و می گفتند چهره، چشم، قد و هیکل او هم به میرزا شبیه است. من در خانه اش با مرد مومن و نمازخوانی روبرو شدم. در آنجا عکسی از میرزا کوچک را بر دیوار زده بود. دو فرزندش در فرانسه درس می خواندند و خودش هم تحصیلکرده حقوق بود. مرد محترمی بود و حساب شده حرف می زد. نام او چنانکه خودش عنوان می کرد «کوچک» و شهرتی که بعدها برایش انتخاب شد«لشگرآرا» بود./سردارجنگل-فخرایی
واما
پریرخ جنگلی ( فرزند میرزا شعبانعلی جنگلی متولد 1312): پس از شهادت میرزا، افرادی بودند که خود را پسر میرزا معرفی می کردند اما افرادی از خاندان میرزا با ارائه مدارک پزشکی ثابت کردند که میرزا در جریان مجروح شدن از ناحیه پا، امکان فرزنددار شدن را برای همیشه از دست داده بود.
پریرخ از بازماندگان خاندان سردار جنگل است که سال(آذرماه1394)بمناسبت94 پاسداشت سالروز شهادت میرزا کوچک خان به رشت سفر کرده و در آرامگاه او واقع در سلیمانداراب حاضر شد،این مطلب راگفت
پریرخ می گوید: پدرم از اعضای نوجوان نهضت جنگل بود ، سر بریده میرزا پس از 20 سال به پدرم تحویل دادند
وی ادامه می دهد: میرزا شعبانعلی سر بریده میرزا را که تحویل گرفت، در پی بدن میرزا کوچک خان به ماسوله رفت که توسط نامزد میرزا در اطراف ماسوله به امانت، به خاک سپرده شده بود.
پدر، با اجازه نامزد میرزا پیکر کوچک جنگلی را نیز دریافت می کند و سر و پیکر میرزا را به سلیمانداراب رشت منتقل کرده و در آرامگاه خانوادگی به خاک می سپرد.
پریرخ بنفل از پدر می گوید: پس از شهادت میرزا، یاران او از بیم ظلم دشمن پنهان بودند و پدر به همراه برخی اعضا در بام خانه ها آواره بود و از فرط گرسنگی از سیر و پیازی که در آن زمان بر بام ها نگهداری می شد، تغذیه می کردند./مصاحبه باایرنا
***
میرزا کوچک خان"شاه"بود،اگرباانگلیس همکاری می کرد.
دولت انگلیس قبل ازرضاخان بدنبال میرزاکوچک خان جنگلی بودند تا وی را به حکومت برسانند واما میرزا این پیشنهادرا نپذیرفت.
آیت الله بهجت می گوید:
برای امام خمینی تعریف کردم که ازیک شخصی که درآن جلسه بود درجلسه ای که سفیرانگلیس نزدمیرزاکوچک خان بوده ومی خواسته میرزا باآنهاهمکاری کندتااورابه حکومت برسانند.
میرزا درجواب می گوید:حکومتی که شالوده اش راشمابریزید،پایدارنمی ماند.
آقای بهجت می گویدوقتی این مطلب راامام خمینی شنید،خیلی خوشش آمد.
سفیرانگلیس می گوید:ماطمع ارضی درکشورشمانداریم،ولی طمع به منافع داریم ، و می گویداگرتو قبول نکنی یک رذلی را "رضاخان"برشمامسلط می کنیم
وبااین وجود،سفیر ناامیدنمی شود،به میرزا دوهفته فرصت می دهد که فکرهایتان رابکنید وخبرم کنید
ومی گوید که من دراین مدت درکرمانشاه،،بصره وهندوستان"کلکته" هستم،اگرجواب مثبت بدهیدماکاررابدست شمامی هیم
آیت الله بهجت می گوید،بعداز اینکه میرزا دست رد به سینه سفیرانگلیس زده،آنهارضاخان راپیدامی کنند.
خودرضاخان ازانتظارات دولت انگلیس وتعهداتش، تعرف می کند:
یک روزی درجلسه ای که درمنزل تیمورتاش باحضور مسئولین کشوربرگزارشده بود که آیت الله مدرس نیزشرکت داشته ،رضاخان به مدرس می گوید:
من پس ازانجام اقداماتی ،به انگلیسی ها قول داده ام واگربه تعهداتم عمل نکنم مرااعدام می کنند .
منبع: کتاب "زمزم عرفان"یادنامه آیت الله بهجت صص377-386
میرزاکوچک درجمع علما
میرزا یونس معروف به میرزا کوچک فرزند میرزا بزرگ در سال 1259 شمسی در رشت به دنیا آمد و سالهای نخست عمر خود را در مدرسه حاجی حسن واقع در صالحآباد رشت و مدرسه جامع آن شهر به آموختن مقدمات علوم دینی سپری کرد و در این مدرسه با استادش خلخالی آشنا شد. سخنان معلم روشنبین و آزاده شعله در جان شاگرد انداخت و او را در افکار و اندیشههای عمیقی فرو برد که چگونه میتواند جامعه را از آلودگیها و زشتیها پاک کند.
میرزا برای ادامه تحصیل عازم تهران شد و در مدرسه محمودیه دروس حوزه راادامه داد ولی از اوضاع و احوال اجتماعی غافل نبود. میرزا در آن زمان احساس کرد که هنگام تلاش و کوشش فرارسیده و هرگونه فعالیتی برای روشن کردن افکار عالمه و مبارزه با زور و استبداد در سرنوشت مملکت تاثیرگذار خواهد بود و به همین دلیل به زادگاه خود رشت بازگشت و در بین طلاب مدرسه حاجی حسن تبلیغات را آغاز کرد.
همزمان با مراجعت میرزا به رشت عدهای از مشروطهخواهان تهران در سفارت عثمانی تحصن کردند و میرزا نیز عدهای از آزادیخواهان را با خود هماهنگ کرده و در کنسولگری عثمانی به تحصن پرداخت و در همین موقع انقلاب رشت رخ داد و آزادیخواهان گیلان با کمک مجاهدان ارمنی، گرجی و قفقازی آقابالاخان سردار افخم حاکم گیلان را به قتل رسانده و زمام امور گیلان را به دست گرفتند.
میرزا مبارزی واقعی و مجاهدی حقیقی بود که عمر خود را در مبارزات آزادیخواهانه گذراند و بسیاری از نویسندگان و مورخان او را به عنوان مردی آزادیخواه، بلند همت، با ایمان، میهنپرست، روشنفکر و مبارز مورد ستایش قرار دادهاند. میرزا کوچک در سال 1286 شمسی در گیلان به صفوف آزادیخواهان پیوست و برای سرکوبی محمدعلی شاه روانه تهران شد و همزمان با اوجگیری نهضت مشروطه در تهران شماری از آزادیخواهان رشت کانونی به نام مجلس اتحاد تشکیل دادند و افرادی را به عنوان فدایی گرد هم آوردند. میرزا کوچکخان که در آن دوران یک طلبه بود و افکار آزادیخواهانه داشت به مجلس اتحاد پیوست و در سال 1294 شمسی به جای مجلس اتحاد «هیئت اتحاد اسلام» را استفاده از یک گروه 17 نفری در رشت تشکیل داد و بیشتر افراد این گروه روحانی بودند و میرزا کوچکخان عضو موثر آن بود. این هیئت هدف خود را خدمت به اسلام و ایران اعلام کرد و میرزا کوچک خان رهبری آن را بر عهده گرفت و پس از اشغال نواحی شمالی ایران از طرف ارتش روسیه تزار، هیئت اتحاد اسلام به مبارزه با ارتش تزاری پرداخت .
یک گروه مسلح به عنوان فدایی تشکیل داد و روستای کسما را در فومن مرکز کار خود قرار داد و در آنجا سازمان اداری و نظامی به وجود آورد. هیئت اتحاد اسلام پس از چندی به کمیته اتحاد اسلام تبدیل شد و اعضای آن به 27 نفر افزایش یافت و رهبری این کمیته را میرزا بر عهده گرفت و تا پایان سال 1296 شمسی بخش وسیعی از گیلان و مازندران، طارم، آستارا، تالش و تنکابن زیر نفوذ کمیته اتحاد اسلام درآمد که بعدها این کمیته با نام «نهضت جنگل» یا «حزب جنگل» شناخته شد. میرزا کوچک پایههای نهضت جنگل را بنا نهاد و عدهای از مردان فداکار به منظور مبارزه با استبداد و بیعدالتی و اخراج بیگانگان از کشور با یکدیگر متحد و همپیمان شدند. برای از بین بردن نهضت جنگل وثوقالدوله اقدامهای زیادی به کار برد و نامه تأمین برای میرزا کوچک خان نوشت ولی میرزا نپذیرفت و پس از درگیریهای فراوان عدهای از سران نهضت از تسلیم نیروهای دولتی در رشت شدند.
در این درگیری شماری از افراد میرزا کشته شدند و دکتر حشمت"همرزم میرزا" نیز دستگیر و در دادگاه نظامی در چهارم اردیبهشت 1297 هجری شمسی محکوم به اعدام شد و دیگر مبارزان ابتدا به تهران و سپس به کلات نادری اعزام و زندانی شدند.
مرگ دکتر حشمت روحیه مبارزان نهضت جنگل را تضعیف کرد و میرزا به منظور تقویت روحیه مبارزان و جلوگیری از فرار و تسلیم نفرات دولتی آنها را در گاوبن به دور خود جمع و تشویق به ادامه مبارزه کرد. با ادامه جنگ و عقبنشینی به نقاط دور و ناشناس وضع جنگلیها چنان سخت و دشوار بود که دیگر میرزا نیز افراد را به مقاومت دعوت نمیکرد و بر اثر فشار و مصائب شدید نفرات از اطراف میرزا پراکنده شدند و هشت نفر باقی ماندند.
قوای دولت همه جا در کمین میرزا بود و راهها را زیر نظر داشت و از آنجا که مذاکرات صلح با جنگلیها به نتیجه نرسید نیروهای دولتی به تعقیب جنگلیها پرداختند. برخی از نیروها متفرق، تسلیم و تعدادی نیز کشته شدند و میرزا به همراه یار وفادار خود «گائوک» که توسط گروههای سرباز تحت تعقیب بودند به هنگام فرار گرفتار برف و طوفان و سرمای سخت شده و در گردنه گیلوان از پای درآمدند.
فردی به نام «کرم» که از خلخال عازم گیلان بود میرزا و همراهش را در آخرین لحظات زندگی در بین تودههای برف پیدا کرد و کرم که میرزا را شناخته بود با سرعت به خانقاه نزدیکترین دهکده رفت و با کمک مردم اجساد بیجان میرزا و گائوک را به دهکده حمل کردند.
سالار شجاع برادر امیر مقتدر تالش با اطلاع از وضعیت میرزا به همراه چند نفر از سواران مسلح به خانقاه رفت و در برابر دیدگان اشکآلود روستائیان به «رضا اسکستانی» یکی از افراد خود دستور داد تا سر میرزا را از بدن نیمه جان او جدا کند.
جسد بدون سر در بین شیون و زاری مردم در گورستان دهکده خانقاه به خاک سپرده
سر سردار جنگل توسط سالارشجاع به رشت حمل شد و سپس سر بریده میرزا را در کنار سربازخانه به مدت چند روز به معرض تماشای اهالی قرار دادند و خالو قربان سربریده میرزا را برای خوش خدمتی به رضاخان سردار سپه هدیه داد.
رضاخان دستور داد تا سربریده میرزا در گورستان حسنآباد دفن شود و پس از مدتی «کاسآقا حسام » دوست صمیمی و یار قدیمی میرزا مخفیانه سر میرزا را از گورکن گرفته و به رشت آورد و در محله سلیمانداراب رشت دفن کرد.
سربریده میرزابعداز20سال به بدنش ملحق شد
پس از کنارهگیری رضاشاه در شهریور سال 1320 ارادتمندان میرزا بدن میرزا را از دهکده خانقاه به رشت منتقل کردند و در جوار سر او به خاک سپردند و امروز مزار میرزا کوچک خان جنگلی در محله سلیمانداراب رشت میعادگاه عاشقان این مرد مبارز است. نهضت جنگل با شهادت میرزا خاموش شد ولی خاطره فداکاریها و جانبازیهای مجاهدان جنگل به ویژه رهبر نهضت جنگل میرزا کوچک هرگز فراموش نشد. مشاور رئیس جمهور درامور روحانیت حجتالاسلام محمدناصر سقای بیریانیز در گفتوگو با خبرنگار فارس میرزا کوچک را نماد روحانی بیدار، عالم، آگاه و سلحشور در تاریخ ایران معرفی کرد. وی گفت: بعد سلحشوری و شجاعت میرزاکوچک در نهضت جنگل بروز پیدا کرد و موجب شد تا به جرگه آزادیخواهان بپیوندد. وی با بیان اینکه میرزاکوچک نماد یک روحانی مبارز، بیدار، آگاه، عالم و سلحشور در تاریخ ایران است، افزود: میرزا شخصا تفنگ در دست گرفت و در برابر استعمار روس و انگلیس ایستاد. سقای بیریا با بیان اینکه مجتهدانی مانند میرزا در تاریخ ایران زیاد هستند، بیان داشت: نواب صفوی، میرزای شیرازی و اسدآبادی از مجتهدانی بودند که به طور مستقیم وارد عرصه مقاومت علیه استعمار شدند. وی قیام میرزا را برای تقویت دولت و حفظ مملکت دانست و تصریح کرد: این استعدادها و توانمندیهای روحانیون موجب شده تا پس از انقلاب حول محور دیدگاههای حکومتی امام راحل مطرح شوند و در پستهای دولتی و اجرایی حضور یابند.89/09/08فارس
***
میرزا در واقعه مشروطیت به انقلابیون جبهه شمال پیوست و در فتح قزوین شرکت داشت. روسها مدتی او را از رشت تبعید کردند. در سال ۱۲۹۳ ه. ش میرزا که تازه از تبعید آزاد شده و به رشت آمده بود به شدت تحت تاثیر ظلم و ستم نیروهای روس بر مردم گیلان قرار گرفت و تصمیم گرفت که به کمک دوستان مشروطه خواه خود دوباره دست به قیام بزند. اما این بار علاوه بر مطالبه آرمانهای آزادی خواهانه مشروطه که آن را بر باد رفته میدید به دنبال نجات ایران و علیالخصوص گیلان از اشغال آشکار نیروهای نظامی نیز بود. افکار میرزا توانست در دل قشرها و طبقات گوناگون مردم گیلان نفوذ کند. افرادی نظیر دکتر حشمت و میرزا حسین کسمایی که از چهرههای تحصیل کرده و فرهیخته گیلان بودند، و یا حسن آلیانی و شیخ علی شیشه بر که از طبقات معمولی جامعه بودند در میان طیف طرفداران میرزا دیده میشوند؛ و بجز اینها میرزا توانست از حمایت چند تن از بازرگانان و کسبه معتبر از جمله حاج احمد کسمایی نیز برخوردار شود. تاریخ نگاران عمدتاً قیام جنگل را به دو دوره مجزا تقسیم میکنند، که دوره ی نخست در ابتدا به مدت دو سال و به مرکزیت فرماندهی در کسما، و سپس به مدت نزدیک به چهار سال به مرکزیت رشت و به صورت یک حکومت جمهوری مستقل در کل ایالت گیلان بوده است. دوره دوم مصادف با نزدیکی طرفداران بلشویک ها به میرزاکوچک می باشد
میرزا پس از جمع کردن دوستان و همفکرانش به کسما رفت و قیامش را آغاز کرد.
میرزا پس از جمع کردن دوستان و همفکرانش به کسما رفت و قیامش را آغاز کرد. این زمان مقارن بود با آغاز جنگ جهانی اول. قوای روس بدون توجه به اعلام بیطرفی دولت ایران، در مناطق شمالی ایران نیرو پیاده کرده بودند که این نیروها باعث آزار و اذیت عامه مردم، علیالخصوص کشاورزان و دامداران و تجار و کسبه، میشدند. از دست دولت مرکزی ایران هم کاری ساخته نبود. تظلم خواهی و رد اشغال ایران از طرف قوای بیگانه مهمترین انگیزه مردم گیلان برای حمایت از افکار میرزا کوچک خان در دوره اول بود؛ لذا در یک فاصله زمانی کوتاه، تعداد کثیری از مردم (خصوصاً جوانان)، داوطلب همکاری با میرزا شدند. جنگلیها با استفاده از عملیات کمین و یا شبیخون به منافع روسها و یا عناصر داخلی وابسته به آنها (اعم از تجار و یا صاحب منصبان) ضربه میزدند. قوای روس و البته نیروهای داخلی وابسته به آنها بارها تلاش کردند جنگلیها را سرکوب کنند اما کاری از پیش نبردند و عمدتاً شکست خوردند که از جمله این نیروهای وابسته که از جنگلیها شکست خوردند میتوان به لوطی عبدالرزاق و مفاخرالملک اشاره کرد.[1]
در این دوره جنگلیها هیئتی به نام هیئت اتحاد اسلام تشکیل دادند که اداره امور مناطق تحت کنترل، و تصمیم گیریهای کلی توسط این هیئت انجام میشد. آنها هدف خود را «اخراج نیروهای بیگانه، رفع بی عدالتی، مبارزه با خودکامگی و استبداد و برقراری دولتی مردمی» اعلام میکردند. هیئت اتحاد اسلام نامی بود که طرفداران عثمانی در کشورهای مختلف اسلامی برای خود انتخاب میکردند. شاید در نگاه اول، انتخاب این نام و در کنار آن حضور چند افسر آلمانی و اتریشی در بین جنگلیها، خواننده را به این نتیجه برساند که جنبش جنگل ستون پنجم دول محور بوده و فاقد جایگاه ملی است، اما نباید فراموش کرد که دولت ایران در جنگ جهانی اول رسماً اعلام بی طرفی نموده و این بی طرفی را نیز در عمل ثابت کرده بود و این نیروهای روس (درشمال) و انگلیس (در جنوب) بودند که بدون توجه به این بی طرفی، در ایران نیرو پیاده کردند و جدای از این برای تامین آذوقه و مایحتاج خود به کشاورزان، دامداران، تجار و کسبه تعدی میکردند و جنبش جنگل، حرکتی بود که از تظلم خواهی عامه مردم ریشه میگرفت و نه تحریک بیگانه (دول محور). دولت مرکزی ایران که خود از نقض بیطرفی ایران از سوی متفقین به شدت ناراضی بود قلباً حرکتهای مردمی را علیه اشغالگران میستود. بنابر این در این دوره دولت ایران سعی میکرد با جنگلیها کج دار و مریز رفتار کند. در طرف مقابل هم جنگلیها سعی میکردند وفاداری و احترام خود را به دولت مرکزی ایران نشان دهند، لذا با نماینده دولت مرکزی (حشمت الدوله) و حتی خود رییسالوزرا (مستوفی الممالک) مکاتبه و مراوده داشتند.[2]
بعد از انقلاب بلشویکی روسیه نیروهای روس از ایران خارج شدند و در این خروج قوای جنگل راه را برای آنها هموار کردند. اما آخرین دسته روسها، یعنی قوای ژنرال بیچراخوف که داری افکار تزاری بود، وضعیتی متفاوت داشت. او با انگلیسیها به فرماندهی ژنرال دنسترویل متحد شده بود که به قفقاز برود و در آنجا با بلشویکها بجنگد. انگلیسیها از میرزا خواستند که ضمن اجازه عبور قوای بیچراخوف و قوای انگلیس از گیلان، تعدادی از پاسگاهها را نیز در اختیار آنها قرار دهند تا به وسیله آن تدارکات پشت جبهه قفقاز میسر شود. میرزا قبول نمیکند و به ناچار در کنار پل منجیل جنگ سختی درمیگیرد. قوای روس به وسیله توپخانه دوربرد بر قوای جنگل که آرایش نظامی نامناسبی گرفته بودند پیروز میشود و راهی انزلی میشود؛ و رشت نیز به دست قوای انگلیس میافتد. البته بعد از آن جنگلیها رشت را آزاد میکنند، ولی این آزادی دیری نمیپاید و انگلیسیها دوباره رشت را تصرف میکنند. سرانجام با وساطت کنسول فرانسه بین جنگلیها و انگلیسیها صلح برقرار میشود.[3]
در همین ایام در تهران وثوق الدوله به قدرت میرسد. او ابتدا به میرزا پیشنهاد میکند که ضمن تامین جانی به عتبات برود و قوایش را در اختیار دولت قرار دهد. وثوق الدوله بعد از مخالفت میرزا با این پیشنهاد، تیمورتاش را با بیست هزار قزاق به عنوان والی گیلان فرستاد تا جنگلیها را سرکوب کند. در این ایام بود که حاج احمد کسمایی، که یکی از سران موثر جنگل بود خود را تسلیم کرد. میرزا که نمیخواست با هموطنانش بجنگد تصمیم گرفت با افرادش به سمت شرق گیلان عقبنشینی کند. جنگلیها به دستههای کوچک تقسیم شدند و با پای پیاده به سمت شرق گیلان (لاهیجان) حرکت کردند. در این راهپیمایی طولانی، عدهای از جنگلیها از پای درآمدند و عدهای هم اسیر شدند. به مرور زمان عدهای فرار کردند و بخشی هم تسلیم شدند که از جمله آنهادکتر حشمت بود که نیروهای قزاق به امان نامهای که پشت قرآن برای او امضا کرده بودند، وفا نکردند و سرانجام دکتر حشمت در رشت اعدام شد. میرزا دوباره به فومنات، یعنی همان پایگاه اولیه اش برمیگردد و این پایان دوره اول قیام جنگل است.[4]
قوای دولتی نتوانستند میرزا را دستگیر کنند، لذا جنبش جنگل همچنان به بقای خود ادامه داد. رفته رفته جنگلیها همدیگر را پیدا کردند و دوباره قدرت گرفتند. از طرفی دولت وثوق الدوله بعد از مخالفت سراسری با قرارداد ۱۹۱۹ احساس بیثباتی میکرد، لذا نمایندهای نزد میرزا فرستاد که تا بازشدن دوره جدید مجلس بین قوای دولتی و قوای جنگل آتشبس برقرار شود.
گرایشات چپگرایانه بعضی ازیاران میرزاکوچک
در این دوره میرزا با از دست دادن بعضی از دوستان سابقش که اثرات مهمی در قیام او داشتند از جمله دکتر حشمت، حاج احمد کسمایی و میرزا حسین کسمایی، اکنون به بعضی دیگر از دوستانش که تمایلات چپگرایانه دارند از جمله احسان الله خان و خالو قربان میدان میدهد و آنها نیز میرزا را ترغیب به دوستی با اتحاد جماهیر شوروی میکنند.
حکومت ائتلافی
در تاریخ ۲۸ اردیبهشت ۱۲۹۹ شمسی نیروهای ارتش سرخ شوروی به بهانه تعقیب روسهای سفید وارد انزلی شدند. جنگلیها از این فرصت استفاده میکنند و رشت را تصرف میکنند. میرزا سپس به انزلی میرود و پس از ملاقات با نماینده شوروی در انزلی، "بناچار"با آنها بر سر ایجاد یک حکومت خودمختار سوسیالیستی (با تمایلات چپ گرایانه و البته حفظ شعائر دینی) در محدوده گیلان به توافق میرسد و این مقدمهای بر تشکیل کمیته انقلاب و برقراری حکومت جمهوری میشود.
قوای شوروی جنگلیها را تشویق میکردند که تهران را فتح کرده و حکومت جمهوری را در کل ایران توسعه دهند. هرچند تاریخ نشان داد که روحیات میرزا با افکار کمونیستی همساز نبود و میرزا نتوانست با آنها کنار بیاید.
مکاتبات رسمی دولت جمهوری شوروی ایران
در همین راستا در روز یکشنبه ۱۶ خرداد ۱۲۹۹ قوای جنگل با انتشار بیانیهای تشکیل کمیته انقلاب ایران و تأسیس حکومت جمهوری شوروی سوسیالیستی ایران را اعلام نمود و دولت جمهوری را معرفی کرد، که میرزا عنوان رهبر را داشت. اما هنوز دولت تازه انقلابی سامان نگرفته بود که تفاوت دیدگاه ایرانی - اسلامی جنگلیهای اصیل، با کمونیستهای تازهوارد نمایان شد. با حمایت بلشویکهای روس، انقلابیهای سرخ طرفدار شوروی دست به یک سری اعمال خودسرانه و افراطی زدند که اعتراض مردم را برانگیخت. کمونیستها به دلیل تضاد اعتقادی که با مذهب داشتند و از طرفی چون مالکیت خصوصی را برنمی تافتند متعرض مالکین و زمین داران و متدینین میشدند. میرزا با مشاهده این قبیل رفتارها نهایتاً طاقت نیاورد و روز جمعه ۱۸ تیر ۱۲۹۹ به عنوان اعتراض ازرشت به صومعه سرا رفت. میرزا قبل از حرکت پیغامی توسط نماینده خود برای لنین به مسکو فرستاد که در آن ذکر شده بود: «در موقع، خود به نمایندگان روسیه اظهار کردم که ملّت ایران حاضر نیست برنامه بلشویکها را قبول کند».
خلاء میرزا نه تنها کمونیستها را متنبه نکرد بلکه آنان از این فرصت برای قبضه کامل قدرت استفاده کردند. در تاریخ شنبه ۹ مرداد ۱۲۹۹ طرفداران شوروی با رهبری و حمایت فرمانده قوای مسلح شوروی و مدیر بخش سیاسی و امنیت نظامی آن در رشت بر ضدّ میرزا کودتا کردند. آنها همه طرفداران میرزا را دستگیر و بازداشت کردند؛ و دولت جدیدی معرفی کردند که در آن احسان الله خان با عنوان سرکمیسر و کمیسر خارجه و سید جعفر پیشهوری به عنوان کمیسر داخله حضور داشتند.
عدم استقبال مردم از حکومت جدید و همچنین اختلاف بین خود کمونیستها بر سر دوستی یا دشمنی با میرزا، دولت کودتایی را به بنبست کشاند. بنابر این کمونیستها پس از مدتی با میرزا از در صلح درآمدند و دوباره دولت جدیدی به رهبری میرزا تشکیل شد، اما این دولت جدید نیز دوامی نیاورد و با قتل حیدر خان عمواوغلی دوباره از هم پاشید. اختلافات درونی چه در دوره اول و چه دوره دوم قیام جنگل از عوامل مهم تضعیف این نهضت محسوب میشود.[5]
بعد از کودتای ۳ اسفند ۱۲۹۹ و قدرت گرفتن رضاخان تحت عنوان سردار سپه، دولت مرکزی تصمیم گرفت حاکمیت خود را بر کل ایران مسجل کند؛ لذا باید دولتهای محلی از میان برداشته میشد که از جمله آنها دولت جنگل بود. در تهران تحلیلها بر این امر استوار بود که دولت جنگل دست نشانده و عامل دولت شوروی است که از طریق آن قصد دارد تسلط نظامی و ایدئولوژیک خود را بر کل ایران حاکم کند. به فرمان احمدشاه قاجار قوای دولتی بریگاد قزاق به سرکردگی سردار سپه برای سرکوب قوای سرخ وارد رشت گردید که چندین برخورد جنگی بین دو قوا به وجود آمد که گاه نیروهای دولتی پیشروی و گاه عقبنشینی میکردند. در نهایت با مذاکرات پشت پرده قوای سرخ خاک رشت و بندر انزلی را ترک کردند. نیروهای خالو قربان تسلیم قوای سردار سپه شدند و احسان الله خان و رفقایش به خاک شوروی گریختند.
در این جنگها میرزا با قوای خود در صومعه سرا بود که بی طرف مانده و در فکر تجدید قوا بود.
رضاخان میخواست سلسله قاجاریه را از میان بردارد و حکومت جمهوری برپا کند، لذا جذب اشخاصی همچون میرزا که محبوبیت خاصی بین عامه مردم داشتند، میتوانست به هدفش کمک کند. اما سعی قزاقها، به فرماندهی سردار سپه برای مذاکره با میرزا و دعوت او به مرکز نتیجه نداده و بنا به دلایل فراوانی مذاکرات به شکست انجامید. یکی از این دلایل این بود که تعدادی از جنگلیها بمانند دکتر حشمت و یارانش در جنگهای قبلی با قشون قزاق تسلیم شده بودند که عملاً به کشته شدنشان انجامید.
چرامیرزا کوچک خاناواخرعمربطرف کوه های خلخال حرکت کرد؟
در نهایت قوای قزاق از فرصت استفاده کرده و طی شبیخونهای متعدد نیروهای جنگل را وادار به عقبنشینی کردند و بعضی از سران تسلیم یا کشته شدند. میرزا همراه با تنها یار وفادارش،
"گائوک آلمانی" معروف به "هوشنگ" جهت رفتن به نزد عظمت خانم فولادلو، که همیشه از میرزا حمایت میکرد، به طرف کوههای خلخال حرکت کردند، ولی گرفتار بوران و طوفان گردیدند و سرانجام زیر فشار سرما و برف در ۱۱ آذر ۱۳۰۰، درحالی که میرزا هوشنگ را به کول گرفته بود، از پای درآمدند./ویکی پدیابنقل ازکتاب سردار جنگل، نوشتهٔ ابراهیم فخرایی
قبرمیرزاکوچک+قبرمؤلف«سردارجنگل»ابراهیم میرفخرایی-همرزم میرزاکوچک خان+۲شهید