کمبود(گرانی) دارو....آنتیبیوتیکها، شربت سرماخوردگی،شربت دیفنهیدرامین....سرم...
این شرایطی که هم اکنون به وجود آمده ناشی از حذف ارز ترجیحی هست. بعد از حذف ارز ترجیحی(۴۲۰۰تومانی)قیمت مواد اولیه گران شده ،شرکتهای دارویی متضررشدند.
شربت ۴۰۰۰ تومانی به ۱۱ هزار تومان افزایش یافته.
*سازمان غذا و دارو برآورد دقیقی از میزان مصرف آنتیبیوتیکها در کشور نداشته است،البته شرکتهای دارویی اقدام به احتکار دارو هم کرده بودند که این مسئله بر حاد شدن بحران دارویی در کشور افزوده است.
بعد از اجرای طرح دارویاری در ۲۳ تیر ماه ۱۴۰۱، دچار غافلگیری شدیم. زیرا، تا قبل از آن اگر کمبودی هم بود که هست، بیشتر متوجه داروهای خاص بود.
کمبودهای دارویی در کشور آن هم از نوع شربت سرماخوردگی و سرُم، این سئوال را به ذهن متبادر می سازد که چرا غافلگیر شدیم و کار به جایی برسد که مجبور به واردات محموله های آنتی بیوتیک شویم.
خبرگزاری مهر(۲۵ آبان ۱۴۰۱) وقتی صحبت از قدرت صنعت دارویی کشور میشود، عنوان میکنیم که بیش از ۹۷ درصد داروهای مورد نیاز کشور در داخل تولید و تأمین میشود و آن مقدار داروی وارداتی هم، مربوط به داروهای بیماران خاص و صعب العلاج است. البته ناگفته نماند که صنعت دارویی کشور در زمینه تولید داروهای با تکنولوژی بالا نیز موفق عمل کرده و داروهای ایرانی در سایر کشورها نیز مصرف میشود.
اما، سوالی که این روزها باید برای آن پاسخ محکمه پسند داشته باشیم، این است که چرا بازار دارویی کشور دچار غافلگیری شد!
کمبودهای داروهای معمولی و حمایتی مثل شربتهای سرماخوردگی و…، تا حدودی عجیب و غیر قابل باور است. مگر میشود صنعت داروسازی کشور نتواند این قبیل داروها را به اندازه کافی، تولید و عرضه کند. بنابراین، باید خودمان را با ادله مستند، قانع کنیم که دچار غافلگیری در بازار دارو شدهایم.
کمبود دارویی در حد چند قلم در هر کشوری، طبیعی و عادی است و نمیتوان انتظار داشت کمبودها در یک زمان صفر شود. اما، وقتی تعداد اقلام دارویی که دچار کمبود شدهاند، بیشتر از حد معمول شد، آن وقت است که دچار بحران شدهایم.
بنا به گفته مسئولان سازمان غذا و دارو« کمبود ۲۵ تا ۳۰ قلم دارو، طبیعی است» با این اوصاف، به نظر میرسد کمبودهای دارویی کشور خیلی بیشتر از ۶۰ قلم باشد که باعث شده بحران اخیر پیش بیاید. اگر غیر از این باشد، باید به غافلگیری دارو شک کرد!
گزارشهای میدانی نشان میدهد که بعد از اجرای «طرح دارویاری» در ۲۳ تیر ماه ۱۴۰۱، بازار دارویی کشور دچار غافلگیری شده است. علت آن هم، گلایه از نحوه قیمت گذاری برخی اقلام دارویی در پروسه اجرای طرح دارویاری بوده است. گفته میشود تولید کنندگان مواد اولیه دارویی، از اینکه کمیسیون قیمت گذاری نسبت به تعیین قیمت برخی اقلام، واقع بینانه عمل نکرده است، گلایه داشته و همین موضوع در روند تولید دارو تأثیرگذار بوده است.
واکنش نمایندگان مجلس به گزارش وزیر بهداشت
بحران کمبود دارو تا بدانجا پیش رفت که نمایندگان مجلس شورای اسلامی مجبور به احضار وزیر بهداشت به خانه ملت شدند.
از همین رو، «بهرام عین اللهی»(وزیربهداشت کابینه رئیسی) روز سه شنبه (۲۴ آبان ۱۴۰۱)، در صحن علنی مجلس حاضر شد و گزارشی را از وضعیت بازار دارویی کشور ارائه داد اما، برخی از نمایندگان به این گزارش معترض بودند.
«محمدرضا صباغیان» نماینده مردم بافق و مهریز در مجلس، با خطاب قرار دادن وزیر بهداشت، گفت: دارو کمیاب شده و مردم در تأمین آن با مشکلاتی مواجه هستند و نظارت هم به درستی وجود ندارد، وضعیت به گونهای است شربت با قیمت مندرج ۴۰۰۰ تومانی را ۱۱ هزار تومان میفروشند؛ این یعنی نظارت نیست و وضعیت نامطلوب است.
«رئیس کمیسیون بهداشت و درمان مجلس شورای اسلامی» ادامه داد: ما از وضعیت نامناسب دارو میگوئیم اما وزیر بهداشت درباره کرونا صحبت میکند. دارو کم و نایاب است که این نشان دهنده ضعف وزیر است.
«حسینعلی شهریاری» رئیس کمیسیون بهداشت و درمان مجلس گفت: متأسفانه برای اولین بار بعد از ۴۳ سال خیلی از داروهای معمولی و پیش پا افتاده با کمبود مواجه شده است.
وی با اشاره به اجرای طرح دارویاری در کشور، افزود: اجرای این طرح با چالشهایی همراه بود که از جمله آن میتوان به تأمین نشدن به موقع منابع مالی توسط سازمان برنامه و بودجه و مجموعههای بیمهگر، نبود اطلاعرسانی و آموزش صحیح، پیشبینی نکردن صندوقهای بیمهگر نظیر شهرداری، صدا و سیما، عدم تعیین تکلیف پزشکان و مراکز درمانی بدون قرارداد با بیمههای پایه و عدم تأمین نقدینگی صنعت دارو اشاره کرد.
«مجتبی یوسفی» نماینده مردم اهواز در مجلس، نیز خواستار عذرخواهی وزیر بهداشت از مردم شد و گفت: ای کاش آقای وزیر از مردم به دلیل به کمبود آنتیبیوتیک، سرُم و برخی اقلام سرماخوردگی عذرخواهی میکرد.
بجای اینکه«کمبودوگرانی دارو»به گردن «آنفلوانزا» بیندازید،بیاییدازناتوانی تان «عذرخواهی کنید»
عضو کمیسیون عمران مجلس شورای اسلامی ،خطاب به وزیر بهداشت گفت: کادر پزشکی، پزشکان متخصص، کارخانههای تولید دارو و تجهیزات پزشکی، از پاندمی کرونا عبور کردند و ۳۰۰ شهید دادند، اما شرایط مدیریت شد؛ پس خیلی زشت است که برای تأمین آنتیبیوتیک در کشور درمانده شدید؛ پاسخ دهید و عذرخواهی کنید.
نماینده مردم اهواز گفت: در طول سه ماه گذشته نمایندگان نسبت به افزایش حدود ۱۵۰ درصدی قیمت داروهای تولید داخل، شیرخشک و تجهیزات پزشکی هشدار دادند اما به جای عذرخواهی از مردم، گرانی را به ارز ترجیحی ربط دادید.
یوسفی گفت:مگر نه اینکه ۶۰ درصد کارخانههای تولید دارو دولتی است پس چرا این وضعیت رخ داده است. باید از قبل تدبیر میکردید نه اینکه بگویید به خاطر آنفلوانزا غافلگیر شدید.
چرا غافلگیر شدیم؟
موضوعی که این روزها همچنان پاسخ روشنی برای نداریم و به رغم توضیحات وزیر بهداشت و رئیس سازمان غذا و دارو در مجلس، هنوز برای کارشناسان امر قابل هضم نیست، این است که چرا غافلگیر داروهای معمولی و حمایتی شدیم.
شربت سرماخوردگی، آموکسی سیلین، آزیترومایسین و… از جمله اقلام دارویی هستند که در ماههای اخیر با کمبود شدید در داروخانهها و مراکز درمانی مواجه شدند. در حالی که این دسته از داروها، به عنوان داروهای معمولی و حمایتی شناخته میشوند که تولید آنها سالیان سال است در کشور صورت میگیرد.
در واقع، این اولین بار است که میبینیم مردم برای تهیه شربت سرماخوردگی دچار مشکل شدهاند.
وزیر بهداشت و رئیس سازمان غذا و دارو، در توضیحات کمبودهای دارویی اخیر، به غافلگیری آنفلوانزا اشاره میکنند و البته به تحریمها هم گریز میزنند. اما، واقعیت فراتر از آنفلوانزا و تحریمها است. به نظر میرسد بعد از اجرای طرح دارویاری در ۲۳ تیر ماه ۱۴۰۱، دچار غافلگیری شدیم. زیرا، تا قبل از آن اگر کمبودی هم بود که هست، بیشتر متوجه داروهای خاص بوده است که همیشه این کمبودها وجود داشته است. اما، حالا گرفتار کمبودهای دارویی از نوع شربت سرماخوردگی و آنتی بیوتیک ها شدهایم.
در پاسخ به چرایی غافلگیری، کارشناسان حوزه سلامت و دارو، معتقدند این اتفاق ناشی از نحوه قیمت گذاری دارو بعد از اجرای طرح دارویاری بوده است. همچنین، برخی شرکتهای دارویی، بعد از اینکه ارز نیمایی جایگزین ارز ترجیحی شد، گرفتار بحران نقدینگی شدند.
در واقع، مشکل قیمت گذاری و نقدینگی شرکتهای دارویی، در بروز کمبودهای اخیر تأثیرگذار بوده است. به طوری که محمدعلی محسنی بندپی عضو کمیسیون بهداشت و درمان مجلس، معتقد است؛ دارو با قیمتی از شرکتها خریداری میشود که تأمین همان هزینههای تولید کننده را نمیدهد. در این شرایط تولید کننده مجبور میشود برای جلوگیری از ضرر دهی، از تولید خود بکاهد.
وی افزود: این شرایطی که هم اکنون به وجود آمده ناشی از حذف ارز ترجیحی هم هست. بعد از حذف ارز ترجیحی، قیمت مواد اولیه گران شده و در این شرایط تولید کننده در حال ضرر دادن است.
عضو کمیسیون بهداشت و درمان مجلس، ادامه داد: مشکل بعدی در بروز کمبود دارو این بوده که سازمان غذا و دارو برآورد دقیقی از میزان مصرف آنتیبیوتیکها در کشور نداشته است. زیرا اگر برآورد دقیقی وجود داشت، مشکل کارخانههای تولید کننده دارو در نظر گرفته میشد. البته شرکتهای دارویی اقدام به احتکار دارو هم کرده بودند که این مسئله بر حاد شدن بحران دارویی در کشور افزوده است.
به نظر میرسد بروز کمبود دارویی اخیر در کشور، متفاوت از علتهای گذشته باشد. زیرا، کمبود داروهایی از نوع شربت سرماخوردگی، آموکسی سیلین، سرُم و… که جزو داروهای معمولی و حمایتی محسوب میشوند، جای تعجب دارد. تولید کنندگان داخلی معتقدند که در تولید سرُم، هیچ نیازی به مواد اولیه وارداتی نداریم. در مورد داروهایی همچون شربت سرماخوردگی و…، نیز به نظر نمیرسد که مشکل مواد اولیه داشته باشیم. بنابراین، باید پیدا کنید «دارو» فروش را!!/پایان گزارش مهر.
شفقنا نوشت:«محمدعلی محسنی بندپی» در مورد افزایش قیمت دارو گفت: وزارت بهداشت ادعا میکند که دارو گران نشده و برخی از مسئولان هم گرانی دارو را در ارتباط با موضوع حذف ارز دولتی نمیدانند، در این میان مردم به ویژه بیماران تاوان این گرانی را با مال و جان خود میدهند.
نماینده مردم چالوس، نوشهر و کلاردشت در مجلس شورای اسلامی، افزود: از گرانی دارو تا عدم پذیرش این تورم توسط مسئولان و متولیان امر، طعم تلخ گرانی دارو را زیر زبان بیماران بیشتر کرده است. مردم گاهی خواسته خود را به دسترس ترین نهاد همان نمایندگان مجلس ارجاع میدهند، حقیقت ماجرا اینجاست که داروها گران شده و این گرانی و تورم را میتوان با پوست و گوشت خود لمس کرد.
رئیس کمیته توانبخشی مجلس یادآور شد: در چند روز گذشته سخنگوی دولت اعلام کرده است ارز ترجیحی دارو نه تنها حذف نشده بلکه اختصاص هم پیدا کرده است در این بین رییس سازمان غذا و دارو هم تاکید میکند دارو گران نشده است. اما آنچه در میان این گفت و شنودها و ادعاها مطرح است، چرا مردم از گرانی دارو معترض هستند، مگر نه اینکه بیماران جز دغدغه درمان بیماری نباید دردی دیگر داشته باشند.
در مورد دارو نمایندگان مصوب کردهاند اگر دولت تصمیم به حذف ارز ترجیحی را دارد قیمت دارو و کالاهای اساسی نباید از قیمت مصوب شهریور سال ۱۴۰۰ بیشتر باشدوی در ادامه تاکید کرد: مجلس مصوباتی را تعیین میکند و دولت باید آنها را اجرایی کند، در مورد کالاهای اساسی و دارو نمایندگان مصوب کردهاند اگر دولت تصمیم به حذف ارز ترجیحی را دارد نرخ آنها نباید از قیمت مصوب شهریور سال ۱۴۰۰ بیشتر باشد، یعنی اگر امروز نسبت به این مصوبه بی اعتنایی صورت پذیرفته و مثلا قیمت نسخه ۱۰۰ هزار تومانی به ۶۰۰ هزار تومان رسیده باید مبنای قیمت طبق مصوبه مجلس، همان ۱۰۰ هزار تومان باشد. بر همین اساس باید دولت سازوکار این مسیر را تعیین کند.
محسنی بندپی خاطر نشان کرد: اگر بخواهیم به مردم در خصوص هزینه بهداشت و درمان فشار نیاید باید فرانشیز ۳۰ درصد متقاضیان و بیماران به ۵ درصد تبدیل شود، در حال حاضر باید سازمانهای بیمه گر و وزارت بهداشت و درمان مصوبه و یا آیین نامهای را ابلاغ کنند که فرانشیز بیماران به ۵ درصد برسد، اگر چنین شود دیگر کسی نگرانی از حذف ارز ترجیحی نخواهد داشت و مصوبه مجلس مبنی بر عدم افزایش قیمت دارو و کالاهای اساسی اتفاق خواهد افتاد.
عضو کمیسیون بهداشت و درمان مجلس شورای اسلامی گفت: دولت تاکنون هیچ برنامهای برای کنترل بازار به ویژه قیمت دارو و حذف ارز دولتی ارائه نکرده است و شخص وزیر بهداشت باید پاسخگوی تورمی باشد که به قیمت جان بیماران تمام میشود./
کمبودآنتی بیوتیک
خبرگزاری فارس(۱۹ آبان ۱۴۰۱)نوشت:«دکتر سید حیدر محمدی» (رییس سازمان غذا و دارو )در یک برنامه تلویزیونی گفت:برخی از شرکتها که متاسفانه جزو شرکتهای بزرگ ما هم بودند از این جو کاملا حمایتی از صنعت سوءاستفاده کردند. آنها در برخی از ماههای تابستان باید تولید را حفظ میکردنند، ما نمیگوییم بالا میبردند، حداقل حفظ میکردند.
شرکتهای دارویی، تولید آنتی بیوتیک را کاهش دادند
«رییس سازمان غذا و دارو» ادامه داد:معمولا در شهریور و مهرماه تولید شربتهای آنتیبیوتیک خوراکی بالا میرود؛ چرا که طبیعتا به اقتضای فصل آنفلوآنزا و فصل سرما این تقاضا افزایش پیدا میکند ولی این شرکتها تولید خود را کاهش و این بی اخلاقی را انجام دادند.
سازمان غذاودارو به شرکتهای دارویی اعتماددارد،برخوردقضایی با محاکم قضایی است
رییس سازمان غذا و دارو گفت:طبیعتا سیستمهای نظارتی در این زمینه ورود کردند و ما همچنان در این مساله بررسیها را انجام میدهیم ولی مبنای ما بر اعتماد است که قطعا برخورد قاطع از سوی مجموعههای قضایی و امنیتی خواهد شد.
«احتکاردارو»را قبول ندارم
وی در پاسخ به اینکه با وجود دولتی بودن برخی شرکتهای دارویی، مدیران آنها چه نفعی از احتکار دارو میبرند، گفت: هر بنگاه اقتصادی هدفش کسب سود هم هست اما در حوزه سلامت ما این را به تنهایی نمیپذیریم و امنیت سلامت جامعه نیز برای ما ملاک است.
محمدی افزود:هر پزشک داروسازی که وارد این حوزه میشود باید بداند که قسم خورده در این حوزه کوتاهی نکند اما واقعا برای ما هم سوال است که چرا با وجود ذی نفع نبودن یک مدیر دولتی در احتکار دارو ، باز مدیون ۸۰ میلیون جمعیت میشود. در حوزه دارو بیماران به ما اعتماد میکنند و دستشان کوتاه است و ما نباید از این اعتماد سوءاستفاده کنیم.
مدیران شرکتهای داروی خلافکارنیستند
رییس سازمان غذا و دارو درباره اینکه آیا این به این معنی نیست که مدیران در پس پرده منافعی دارند و این کار را انجام میدهند؟گفت: ما نمیتوانیم صراحتا این موضوع را اعلام کنیم؛ چرا که ممکن است کوتاهی آنها باشد.
با مدیران متخلف برخورد میکنیم
وی متذکر شد: بعضا عدم پیشبینی و گاهی تغییرات زیادی که در ساختار این شرکتها بررسی شده نشان میدهد مثلا در یک بازه زمانی کوتاه چندین مدیرعامل تغییر کردند. اما اینکه واقعا منافع داشته باشند را باید سیستمهای نظارتی پیدا کنند. اگر به یقین برسند قطعا ما هم در دادن پروانه و هم در برخورد با آن مدیران کوتاهی نمیکنیم.
۹۸ درصد نیازمان در بازار دارو تولید داخل است
چه برخوردی با مقصران کمبوددارو شده است؟
دکترحیدرمحمدی: باید ساختار مجموعههایی که در حال تولید هستند حفظ شود. ما ضمن اینکه افتخار میکنیم بیش از ۹۸ درصد نیازمان در بازار دارو، تولید داخل است با این حال اگر شخصی این کار را انجام دهد ما از طریق منع به کارگیری شخص و لغو صلاحیت وی اقدام میکنیم.
رییس سازمان غذا و دارو گفت:بسیاری از افراد برای ادامه فعالیت باید در کمیسیون ماده 20 صلاحیتشان تایید شود وگرنه دیگر نمیتوانند در هیچ موسسهای فعالیت کند که این یکی از ابزارهای نظارتی ماست؛ فارغ از سایر ابزارهای نظارتی مقامات قضایی.
یکی از مضرات ارز ترجیحی(۴۲۰۰تومانی) محدودیت صادرات دارو بود.
«دکتر سید حیدر محمدی» درباره اینکه ۹۸درصد تولید ما داخلی است و آیا ما نگاه به صادرات دارو هم داریم؟، زیرا ارزش افزوده دارو بسیار بالاست و کشورهای اطراف نیز نیاز فراوانی دارند، افزود:یکی از مضرات ارز ترجیحی محدودیت صادرات بود.همانطور که می دانید ارز ترجیحی همان یارانه است و وقتی این ارز ۴۲۰۰ مختص همه ایرانیان است؛ در نتیجه دارویی که با ارزترجیحی(۴۲۰۰تومانی) تولید میشد را نمیتوانستیم صادر کنیم. ما به خیلی از شرکتها هم گفته بودیم که ماده اولیه را با ارز نیمایی بگیرید و معمولا برای آنها این کار سخت بود زیرا میبایست مجدد پروانه میگرفتند.
محمدی متذکر شد: یکی از محدودیتهایی که برای ما ایجاد شده بود وجود ارز ترجیحی بود که امیدواریم با برداشته شدن این ارز شرایط بهتر شود. البته که صنایع ما نیز باید با بالابردن کیفیت و تعاملات بین المللی صادرات خود را بالا ببرند.
بعدازحذف ارز ترجیحی آیا شرکتهای تولیددارو، صادرات دارو داشتیم؟
رییس سازمان غذا و دارو:با تفاهمنامه هایی که با برخی کشورهای اوراسیا داشتیم و در جایی که محدودیت داخل نداشته باشیم برای صادرات همه تلاشمان را خواهیم کرد.(یعنی هنوزنه)
سرنوشت طرح دارویار به کجا ختم میشود؟
دکتر حیدر محمدی: به اعتقاد من طرح دارویار اجرا و تمام شد؛ چراکه در حوزه دارو هدف اصلاح سیاست ارزی بود که انجام شد مگر اینکه خدای نکرده مدیری تشخیص اشتباه دهد.(انجام شد).
مشکل دارو،تقصیر سازمانهای بیمهگر است!
رییس سازمان غذا و دارو گفت:اما یکی از چیزهایی که میتواند به تداوم تامین دارو کمک کند، حمایت سازمانهای بیمهگر است؛ چرا که همیشه فرایند قیمتگذاری فرایند ثابتی بود که در کمیسیونها بسیار شفاف میشود. باید بتوانیم حمایت سیستمهای بیمهگر را داشته باشیم؛ چرا که باید بلافاصله بعد از قیمتگذاری سازمانهای بیمهگر مثل روال قبل که تا نیمه سال ۱۴۰۰ بود وهر دارویی که وارد کمیسیون قیمتگذاری میشد و مصوبه را میگرفت بلافاصله بیمه پوشش را اصلاح میکرد، عمل کنند.
علت گرانی دارو عدم پرداخت بموقع سازمانهای بیمه هستند
دکترمحمدی :اما این اتفاق از نیمه دوم سال ۱۴۰۰ به مشکل برخورد و باعث شد پرداخت از جیب مردم بالا برود و همین باعث شد مردم احساس گرانی کنند.
وی درادامه گفت:میدانید دارو متناسب با شیب تورم قیمت میگیرد اما چیزی که مهم است این است که سازمان های بیمهگر به تعهدات خود عمل کنند و اینجا با کنترل پرداخت از جیب مردم میتوانید اجازه ندهید به مردم فشار بیاید.
رییس سازمان غذا و دارو گفت: عدم تعهد سازمان های بیمهگر میتواند مشکلآفرین باشد.
بعد از آزادسازی نرخ ارز اختلاف قیمت دارو بالا رفت؛ یعنی مثلا اگر داروخانهای طلبش از سازمانهای بیمه گر فرضا ۱۰ میلیون بود، الان سه برابر شده و تامین نقدینگی سخت تر شده است. اگر در گذشته ۶ ماه یکبار پرداخت میشد اکنون باید به موقع پرداخت شود.
رییس سازمان غذا و دارو بیان داشت: یکی از پیشنهادات ما به سازمان های بیمهگر این بود که اعتبارات مربوط به طرح دارویار و حتی اعتبارات بیمهای مستقیما به داروخانهها پرداخت شود؛ البته با تایید سازمانهای بیمهگر که امیداوریم در ماههای آینده این اتفاق بیفتد. اجرای مستقیم این موضوع هم به توان نقدینگی کمک میکند هم به سازمان برنامه و بودجه.
۱۰ درصدداروخانهها افزایش پیداکردند
محمدی درباره اینکه برای رفع انحصار داروخانهها چه اقداماتی کردید؟،متذکر شد: سال گذشته آیین نامه جدید داروخانهها ابلاغ شد و حدود ۱۰ درصد داروخانههای ما بیشتر شدند. برخی از مناطق ما دسترسی به داروخانه کم بود یا اصلا نبود با آیین نامه جدید مقداری رقابتی کردیم.
وی اضافه کرد: یعنی اگر کسی با یکسری شاخصها امتیاز لازم را بیارد یا خدمات داروخانه را بیشتر کند امتیاز بیشتر کسب میکند و میتواند در مناطق بهتر و با فاصله کمتر تاسیس کند و هر چه امتیازات را بیشتر کند میتواند داروخانهاش را به داروخانه اول نزدیک تر کند. حتی در مناطق محروم هر پزشک داروسازی میتواند با ۲۰۰۰ امتیاز هم داروخانه تاسیس کند و ماامتیازات ویژهای را به آن اختصاص میدهیم.
رییس سازمان غذا و دارو تصریح کرد: در واقع به محض فارغ التحصیلی این داروساز میتواند داروخانه تاسیس کند. ما اکنون اجازه میدهیم دوره طرح را در داروخانه خودش بگذراند. ما داروسازهایی داشتیم که ۱۵ سال در نوبت و درخواست تاسیس داشتند که با این آیین نامه کارشان تسهیل شد.
«داروخانه های آنلاین» موردتأییدسازمان غذا و دارو نیست!
محمدی درباره اینکه در کنار داروخانههای فیزیکی داروخانه های آنلاین هم امکان فعالیت دارند،
گفت: در هیچ کجای دنیا فروش دارو به صورت غیرفیزیکی مرسوم نیست و بستر قانونی آن مهیا نیست. البته فروش مکملهای دارویی را داریم؛ ما اصرار داریم تحت نظارت پزشک داروخانه این اتفاق بیفتد.
اولین بیمار کرونا(COVID-19)در ایران
توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:درهیچ کجایی دنیا تاقبل از بهمن ۱۳۹۹ ویروس کرونا وجودنداشت!.
رییس سازمان غذا و دارو: در حوزه دارو پیرو توصیهای که وزیر داشت برای کمک به بیماران صعب العلاج با همکاری بیمه سلامت، رساندن دارو به درب منازل را شروع کردیم تا بیماران صعب العلاج مجبور نباشند در صف بیاستند. ما در طرح دارورسان همین کار را انجام میدهیم.
تولید آنتی بیوتیک برعهده ۵ شرکت دارویی است
خبرنگار:تنها سه شرکت تولید کننده آنتیبیوتیک هستند و مشکلات این شرکتهای دارویی چیست؟
رییس سازمان غذا و دارو: آنتی بیوتیک سازان ما ۱۰ شرکت هستند و اماحجم بیشتر تولید«آنتیبیوتیک» را به طور دقیق ۵ شرکت تولید میکنند.
شرکتهای دارویی تولیدکننده آنتیبیوتیک قول دادند-کمبود-راجبران می کنیم.
از این ۵ شرکت تولیدکننده آنتیبیوتیک ۳ شرکت تخلف و کوتاهی کردند و چون سهم بزرگی در تولید داشند به ما آسیب زدند.
اگرشرکتهای تولیدکننده آنتیبیوتیک بدقولی کردند،اسامیشان راافشامی کنم!
رییس سازمان غذا و دارو:از آن جایی که قول دادند تولید جبران کنند ما اسم نمیبریم ولی اگر جبران نکردند ما از آنها اسم میبریم.
انحصار تولید دارو وجود ندارد
وی درباره اینکه پس انحصار در بحث دارو نداریم؟،تاکید کرد: به هیچ وجه. ما در هیچ دارویی اجازه انحصار نمیدهیم مگر در داروهایی که بسیار «های تک» باشند یا آنکه اولین تولیدکننده باشد و کسی سراغ تولید آن نرود. اما هر کس در حوزه دارو تولید کننده باشد ما به سمت آن میرویم؛ حتی از سرمایه گذارهای خارجی.
توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:هایتک( High-tech )تک نسخه ای
داروهای تک نسخه ای داروهایی هستند که جزو «فارماکوپه»(دستورات دارویی) ایران نمی باشند ولی بنا به تشخیص پزشک نیاز مصرف آن برای بیمار ضروری می باشد. به دستور وزارت بهداشت و درمان بیماران می توانند طبق ضوابطی درخواست داروی تک نسخه ای کنند. بیمار برای سفارش داروی تک نسخه ای باید به شرکت های وارد کننده داروهای تک نسخه ای مراجعه کرده و پس از تکمیل فرم سفارش دارو، ارسال نسخه پزشک وتکمیل فرم های تعهد نامه ورود داروهای تک نسخه ای و پس از مذاکره درباره نوع دارو و درخواست قیمت داروی مورد نظر را سفارش دهند./پایان توضیح.
خبرنگار:حالا که ارز ترجیحی برداشته شده زمینه واردات دارو هم باز میشود؟
رییس سازمان غذا و دارو:خیر، ما واقعا دنبال واردات دارو نیستیم. فقط در خصوص ۱.۵ و ۲ درصدی که تولید داخل ندارد واردات داریم و محدودیتی هم نداریم و مرتبا هم اسم این داروها را روی سایت غذا و دارو میگذاریم.
وی ابراز کرد: ما چندین سال در حوزه تولید داخل بر روی تولید ۹۷ درصد بودیم و در سال ۱۳۹۹ و ۱۴۰۰ توانستیم تولیدات را به ۹۸ درصد برسانیم؛ یعنی ۹۸ درصد کل بازار دارویی سهمش برای تولید داخل است.
محموله ۵۰ تن آنتی بیوتیک وارداتی به کشورشد۷ آبان ۱۴۰۱
توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:محموله ۵۰ تُنی از داروهای آنتی بیوتیک، ساعت ۲ بامداد شنبه ۷ آبان ۱۴۰۱، از هند وارد فرودگاه امام خمینی شد.
این محموله شامل سه و نیم میلیون عدد انواع سوسپانسیون آنتی بیوتیک اطفال، آموکسی سیلین، کوآموکسی کلاو، سفکسیم، سفالکسین و آزیترومایسین است.
رئیس سازمان دارو وغذاکیست؟
بهرام عیناللهی وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی در حکمی«دکتر سید حیدر محمدی» را به عنوان معاون خود و رییس سازمان غذا و دارو منصوب کرد.
برکناری(رییس سازمان غذا و دارو)انتصاب رئیس جدید/ ۴ آبان ۱۴۰۰
رئیس معزول(دکتر بهرام دارایی) در آبان ۱۴۰۰ به این سمت منصوب شده بود(بانیان وضع موجودنبود)
وزیر بهداشت سوم آبان سال ۱۴۰۱ با پذیرش استعفای بهرام دارایی از سمت معاونت وزیر و رییس سازمان غذا و دارو، در حکمی «دکترمحمود بیگلر» عضو هیأت علمی دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی تهران را به عنوان سرپرست سازمان غذا و دارو منصوب کرد.
دکترمحمود بیگلر،فقط بمدت ۱۲ روز سرپرست غذا و دارو بود.
«دکتربهرام عین الهی» وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی شب ۱۶ آبان ۱۴۰۱«سید حیدر محمدی» را به عنوان معاون خود و رئیس جدید سازمان غذا و دارو معرفی و منصوب کرد.
«دکتربهرام دارایی» نیز هشتم آبان ۱۴۰۰ با حکم وزیر بهداشت به عنوان رئیس سازمان غذا و دارو منصوب شده بود.
توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:درمنابع مأخوذه اصلاحاتی انجام گرفته است+افزودن عکسها.
۹ ساواکی را برهنه به دار آویخته شدند.شامگاه ۲۱ بهمن ۱۳۵۷
اجساد نیمه لخت و آسیب دیده چند مرد آویزان بود، برگردن یکی از آنان تمثال برنجی نیم تنه ای از رضاشاه، آویزان بود.
یک دستگاه بیل مکانیکی وارد محوطه شد و با هدایت مردم شروع به کندن زمین کرد تا بلکه بتواند دالان یا زیرزمین مخوفی را که همه به وجود آن یقین داشتند! پیدا کند و زندانیان محبوس درآن را نجات دهد تمامی محوطه را براساس وهم و خیال مردم شخم زدند، هیچی پیدا نکردند.
جنازه برهنه ساواکی ها بربالای درختان آویزان شده بودند،یکی ازآنها «سرهنگ لهسایی» رئیس ساواک رشت را اسیر کردند و بعد کشتند. آن جنازهها دو روز در بالای درختان پارک آویزان بود.
مردم برای تماشای جنازه ها (آویزان ساواکی ها) می آمدند.
کشتن ساواکی با داس
عضوهیئت رئیسه اولین دوره مجلس شورای اسلامی گفت:ناگهان یک نفر با داسی بلند سر رسید، داس را به بالای سر خود برد و محکم به سر آن ساواکیای کوبید،خون از سرش فواره زد که به دور و بر پاشید،داس به اندازه سه سانت درون مغز مامور ساواک فرو رفت.
مردم بدون احساسی از زشتی و ترسناک بودن آن صحنهها دسته دسته از رشت و شهرهای دیگر برای دیدن جنازههای آویزان میآمدند؛ مدتها آنها را نگاه میکردند، انگار که به دیدار «موزه یا نمایشگاه» رفته بودند.
حجت الاسلام میرابوطالب حجازی: عمده آنها را در روزهای نخست به کمیته انقلاب میآوردند و بعد از شناسایی تحویل مقامات قضایی داده میشد. من تنها حسن درخشی رئیس پلیس رشت را دیدم. او خیلی من را اذیت کرده بود.
روبروی ساختمان ساواک: دست بریده ای از یک مرد بر پارویی آویزان بود و بر پارو نوشته بودند:«این دست کثیف یک مزدور ساواک است و باید قطع می شد»!
ماجرای «کشتارساواکی ها در رشت» به روایت شاهدان حادثه
مصاحبه با رضا رمضانی درباره تسخیر ساواک رشت شامگاه شنبه ۲۱ بهمن۱۳۵۷ ساعت ۲۰
«رضا رمضانی خورشید دوست» عضو هیات علمی دانشکده مهندسی صنایع دانشگاه امیرکبیر، را نسل انقلاب پیش از آنکه در کسوت نماینده رشت در مجلس اول شورای اسلامی ببیند، در راهاندازی کتابفروشی رعد شناخت.
آیت الله محمدرضا مهدوی کنی:
پایان گفت: «اینک من طبق وظیفهای که دارم و به من محول شده، و طبق گزارشی که از دبیرخانه به اینجا ارائه شده جناب آقای دکتر یدالله سحابی را دعوت میکنم به عنوان رییس سنی
و جناب آقای مهندس مهدی بازرگان به عنوان نایب رییس سنی که به جایگاه تشریف بیاورند،
و منشیها جناب آقای «رضا رمضانی خورشید دوست»(نماینده رشت).»...
فعالیتهاومسئولیتها رمضانی
فکر میکنم ۱۹ یا ۲۰ بهمن ۵۷ روز بود. آقای احسانبخش چند روز قبل به من اطلاع داد که جلسهای مرکب از گروههای چپ و ملی برگزار خواهد شد که میخواهند من هم در آن جلسه باشم.
آرام و درگوشی به آقای احسانبخش گفتم «هیچ حرفی را قبول نکنید و هیچ تعهدی در این جلسه ندهید.» در آن زمان آقای احسانبخش به نوعی به مشورتم ابراز علاقه میکردند. چون پارهای از حرفهای افراد جلسه رنگ و بوی مارکسیستی داشت، این نگرانی وجود داشت که آقای احسانبخش به برخی پیامدهای درخواست همکاری توجه نکند و وارد وضعیتی دشوار شود. وقتی با آقای احسانبخش آرام صحبت میکردم، ظاهراً آنها نسبت به من ظنین شدند و از همانجا یک بدبینی نسبت به من ایجاد شد. بعدها وقتی کمیته انقلاب شهر و استان تشکیل شد برخی افراد آن جمع هم به دعوت آقای احسانبخش در آن کمیته حضور یافتند. بعضی افراد آن جمع در جلسات کمیته انقلاب حرفهایی میزدند که به نظرم به لحاظ تسلط ایشان بر شهر و استان نگرانکننده بود.
از جمله خیلی تمایل داشتند که مسائل نظامی شهر در دست یک فرد سی و چند ساله باشد که وی را افسر نیروی هوایی معرفی میکردند و میگفتند از تهران آمده است. من در آن جلسه کمیته انقلاب به شدت با این نوع خواست ایشان - که به نظرم به دنبال در اختیار گرفتن کنترل شهر بودند - مخالفت میکردم. پس از جروبحثهای زیاد، آن جمع ابراز کرد که از این به بعد تا زمانی که رضا رمضانی در این جلسات هست ما هیچکدام حضور پیدا نمیکنیم. آقای احسانبخش هم پذیرفت که آنها به جلسات برگردند و من به عنوان مشاور آقای احسانبخش در جلسات شرکت کنم ولی حق رای نداشته باشم. جالب آنکه، در همان جلسات آقای احسانبخش تصویب کرد که من به مدت سه ماه مسئول امور نظامی و انتظامی شهر باشم.
نماینده رشت دراولین دوره مجلس گفت: در آن زمان ما خیلی پرشور و تند و به اصطلاح خیلی انقلابی بودیم و حاج آقا«احسانبخش روحیهٔ بسیار ملایمی داشت و بسیار مردمدار بود».
از آن منظر بسیاری اوقات من به مواضع و برخوردهای ایشان به طور خصوصی اعتراض میکردم. البته رابطه ما پدر و فرزندی بود و حقا نیز ایشان مانند پدر با من برخورد میکرد. ماهها همکاری من با ایشان ادامه داشت و در واقع من در امور عدیده به ایشان مشورت میدادم و به درخواست ایشان امور نظامی، انتظام
مدریرکتابفروشی رعد(کنارمنزل آیت الله رودباری) گفت: من از چند سال پیشتر مشاور کتاب بودم و در مورد انتخاب کتاب مناسب به افراد و خانوادهها مشورت میدادم. هنوز بزرگترین لذت زندگیام خواندن و نوشتن است. با این روحیه، ضرورت آن روزهای انقلاب ایجاب میکرد که وظیفهٔ عجیب و غریب «فرماندهی نظامی و انتظامی شهررشت» را بر عهده بگیرم.
در این مورد لازم است ذکر شود که آقای مهندس «سیدمحمدرضا واقفی» بعدها نمایندهٔ مردم در مجلس شد - در همان روزهای انقلاب برای دیدن بستگان خود از اصفهان به رشت آمده بود و مسؤولیت نظامی استان را عملاً و سپس با حکم برعهده گرفت.
اولین فرمانده سپاه پاسدارن گیلان:سردارواقفی
«واقفی» اولین فرمانده سپاه گیلان شد.
رضارمضانی خورشیددوست گفت: من با روحیهای که داشتم، برای دوری از جایگاه نظامی و انتظامی روزشماری میکردم.
اولین رئیس جهادسازندگی گیلان
رضارمضانی: از این رو در اوایل خرداد ۱۳۵۸ با مراجعه و درخواست آقایان محسن میردامادی و محمدرضا امین ناصری از تهران، وظیفهٔ تاسیس جهاد سازندگی گیلان را به عهده گرفتم و از کمیته انقلاب شهر کنار رفتم. به رغم تفاوت رویکرد، همکاری من با آقای احسانبخش ادامه داشت. متاسفانه حادثهٔ بدی رخ داد."ماجرای سخنرانی انقلابی درمسجدسوخته تکیه"
توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:«سیدمحمدرضا واقفی امامزاده»دانشآموخته کارشناسی مهندسی مکانیک از دانشگاه اصفهان است و در دوم و سوم مجلس شورای اسلامی( نماینده اصفهان)بود، در دولت هاشمی، از ١٣۶٨ تا ١٣٧١ استاندار اصفهان بود.
حوادث«شب حمله به ساواک رشت»
شامگاه ۲۲ بهمن سال ۵۷ شما یکی از فعالان سیاسی شهر رشت بودید که در اشغال ساختمان ساواک این شهر حضور داشتید. شما در آن روز چند سالتان بود؟
من(رضارمضانی) متولد مهر ۱۳۳۳ هستم. واقعه در شب رخ داد. وقتی من رسیدم هوا کاملا تاریک بود. جمعیت از بیرون سعی میکردند در اصلی ساواک را بشکنند و وارد ساختمان شوند. از درون، از لابلای پنجرههای ساختمان هم به سوی مردم تیراندازی میشد.
وقتی اوضاع کشور درهم و برهم شد بهطور خودانگیخته و همچون عقدهای گشوده شده همه دست بهکار شدند. بنابراین یکی از نقاطی که انتظار میرفت به آن حمله شود ساختمان ساواک بود. آن سازمان در نظر بسیاری پر رمز و راز بود و بسیاری از خشم یا برای برملا کردن ابهامات به سوی آن هجوم آوردند. مردم به طور خودجوش به آنجا رفته بودند.
شب واقعه تسخیر ساختمان ساواک
جلسه گروههای چپ و ملی دو روز قبل از آن در کنار ساختمان ساواک برگزار شده بود.
وقتی من وارد صحنه درگیریها شدم تعداد از چهرههای چپ و مردم عادی را در آن شب دیدم. حمله دو طرف مخصوصا از سوی مردم خیلی شدید بود.
یک نگرانی هم وجود داشت که بعضی از اعضای ساواک از در پشتی ساختمان فرار کنند. آنچه که این گمانه را تقویت میکرد تیراندازیهای پراکندهای بود که به سوی مردم و نسبتا بیهدف شلیک میشد.
حملۀ مردم و تیراندازی آنها حدودا تا چه ساعتی از شب ادامه داشت؟
به نظرم میآید تا ساعت یک یا دو شب ادامه داشت.
شکستن درب ساواک با تریلی
حدود ساعت دو شب یک راننده تریلی پیدا شد که تمایل خودش را برای کوبیدن تریلی به در اصلی ساختمان ساواک ابراز کرد.
این نقطهٔ عطف اتفاق آن شب بود و ناگهان ورق برگشت. او حاضر شد با پشت ماشین خود در ساختمان ساواک را بشکند. اما پیش از این ماجرا چند نفری که در داخل ساختمان ساواک بودند پارچههای سفیدی را به علامت تسلیم بلند کرده بودند ولی همزمان نیز تیراندازی میشد.
آیا حملۀ آن شب توسط کسی هدایت میشد؟
نه، من یادم نمیآید کسی توان رهبری آن جمع را داشته باشد. اما یک نکته مهم این است که باید عملیات ۲۲ بهمن سال ۵۷ را دو قسمت کنید. بخش نخست آن تا زمانی بود که در شکسته شد. مرحله دوم، از لحظهای بود که درب ساختمان ساواک شکسته شد. از این لحظه فضا کاملا تغییر کرد. بنابراین ساعت حدودا پس از دو نیمه شب بود که در ساختمان با پشت ماشین و فشار مردم باز شد. وقتی که جمعیت به داخل حیاط هجوم برد اگر اشتباه نکرده باشم،
خروج٣ساواکی با بدنی نیمه عریان
مردم خشمگین سه نفر راازساختمان ساواک خارج کردند.
اینطور یادم میآید که آن سه نفر نیمه عریان بودند. من نمیدانم که خودشان پیراهنشان را به عنوان پارچه سفید اعلان تسلیم درآورده بودند یا مردم آن را پاره کرده بودند، ولی آنچه که من دیدم این بود که اینها با لباسهای زیر رکابی سفید به دست مردم اسیر شدند.
افرادی که در داخل ساختمان رفته بودند از چه گروههایی بودند؟
شکنجه ساواکی ها بدست چپی ها
از همه جور پیدا میشد. اما افرادی که این ساواکیها را در دست داشتند، بر حسب ظاهر به ویژه سبیلهای پرپشت، نیروهای چپ بودند.
البته بعضی را قبلا دیده بودم و نامشان را نمیدانستم. پیش از انقلاب رسم بر این بود که از دانستن نام افراد سیاسی پرهیز شود، به خاطر اینکه اگر کسی روزی دچار ضرب و شتم ساواک شد، نام افراد را نداند تا لو ندهد. نیروهای چپ آن شب دست بالا را داشتند اما مذهبیها بسیار محدود بودند. وقتی ساواکیها را به بیرون از ساختمان بردند، در سه نقطه روی زمین نشاندند و فاتحان ساواک در اطرافشان در سه حلقه بزرگ و مجزا گرد آمدند.
رئیس جهادسازندگی رشت گفت: ساواکیها هم بر اثر وحشت شدید، توانایی ایستادن نداشتند؛ من در یکی از حلقهها بودم که مرد چاقی با سر تاس در وسط حلقه نشسته بود و ترس از چشمانش میبارید. از استیصال و عجز یارای حرف زدن نداشت و صداهای گنگی از او شنیده میشد. چند دقیقه جمعیت ملتهب بود و شور و بلوایی از شادی گرفتن چند ساواکی برقرار بود.
شایعه ای که به کندن اتاق های ساواک منجرشد
از قبل شایعات عجیب و غریبی در میان مردم شنیده میشد که ساختمانهای ساواک در رشت دارای زیرزمینها و تونلهای تودرتو برای زندانیان هستند و حتی طول تونل را کیلومترها میگفتند. از این رو بعضیها به خیال نجات دادن زندانیهای اسیر محتمل در آن تونلهای خیالی در آن وقت شب میگفتند که باید بولدوزر پیدا کنند و زمین را بکنند! واقعا پس از ورود به ساواک، جمعیت نمیدانست چه باید بکند.
دادگاه انقلابی سرصحنه
بعضیها میگفتند که باید چند ساواکی را در همانجا بکشند، برخی میگفتند که باید آنها را سر برید.
این حرفها و بحثها در جلوی همان ساواکیها گفته میشد. دلم از آن خشونت شگفت فروریخت. فرهنگ اسلامی و مطالعاتم چنین حرفهایی را مظهر نوعی جنایتخواهی میپنداشت. سر بریدن یک ساواکی در نظرم آن روی سکه جنایات ساواک بود. واقعا در آن شب و در آن جمع احساس وحشت و بیچارگی میکردم.
به ذهنم رسید که بسیاری از این افراد، نیروهای چپاند و کمابیش در جریان رخدادهای کهنهکارهای چپ در شهر رشت هستند، به ویژه از آن جلسه بزرگ برای در دست گرفتن مدیریت شهر خبر دارند. گفتم حتما عدهای خبر دارند که عدهای از زعمای چپ و ملی، جایگاه آقای احسانبخش را در جلسه ۱۹ بهمن به رسمیت شناخته بودند. با این ذهنیت، فریاد زدم که این چه حرفی است که این افراد را همین جا بکشید یا سر ببرید، اینها جنایت کردهاند ولی انقلاب مانند جنایتکاران شکنجه نمیکند و بیمحاکمه نمیکشد. در آن وضعیت، واقعا با احتیاط این حرفها را زدم.
نماینده دوره اول رشت درمجلس شورای اسلامی گفت:پیشنهاد کردم طناب بیاوریم و اینها را ببندیم و تحویل آقای احسانبخش بدهیم که بعد محاکمه شوند.
در همین لحظه که من چنین پیشنهادی ارائه دادم شورشی علیه حرفهای من برپا شد؛ عدهای با انگهای زشت علیه من حرف زدند و بعضیها مرا تهدید کردند. واقعا ترسناک و رنجآور بود.
چرا آنها چنین واکنشی نشان دادند؟
رضارمضانی گفت: اکثر افراد از پیشنهاد من بوی سازشکاری و ضدانقلابی احساس کردند. در آن التهاب و هیجان سخن من برای آنها اصلا قابل درک نبود، چون از اظهاراتشان برمیآمد که پس از تحویل ساواکیها به منزل آقای احسانبخش احتمال داشت ساواکیها فرار کنند یا آزاد شوند. به نظرشان ساواکیها همان زمان نقداً در دستشان بود و ایشان بیمانع و رادع میتوانستند انتقام بگیرند.
درآن شب سخنی غیرازانتقام وکشتن خیانت بود
صاحب کتابفروشی رعد رشت(نزدیک مسجدصفی) گفت: آن شب جمعیت در سه گروه حلقهوار بودند. من میدیدم که نمیتوانم در هر سه گروه بایستم. مامور ساواک در حلقه ما مردی با سر تاس بود و سیاهی چشمانش خیره به مردمی که دورادور او حلقه زده بودند با هراس و دلهره میچرخید. من در برابر جمعیت ایستاده بودم و برخی نگاه غضبآلودی به من داشتند. در میان جمعیت کسی فریاد زد «خائن کسی است که سخنی غیر از انتقام بگوید». عدهای هم من را شناخته بودند که در کتابفروشی رعد - تنها کتابفروشی مذهبی و انقلابی رشت - بودم.
من تصور نمیکنم "آن جمع"هیچ کدامشان حتی سابقهٔ اندکی در بازداشت و تجربهٔ ضرب و شتم ساواک داشتند. آنها اغلب وقایع و مسائل ساواک را شنیده بودند اما هیچ وقت لمس نکرده بودند. من فضا را برای بحث و استدلال مناسب ندیدم و شروع کردم به خواهش و التماس و از آنها خواستم که صحبت از کشتن افراد نکنند. با اصرار بارها گفتم که ما انقلابی هستیم و باید برخورد انسانی بکنیم. اصلا جا نداشت در مورد اسلام حرفی بزنم. دقایق نسبتا پرالتهابی در همین کشمکش و جروبحث گذشت. ساواکی نزدیک من بر زمین نشسته، از پایین وحشتزده به جمعیت اطراف نگاه میکرد.
تنهاکسی که مخالف کشتن ساواکی هابود
هیچ کس در آن سیل خروشان جرأت مخالفت نداشت. فضا و جو آن شب آنچنان سنگین بود که توانی برای مقابله با آنها نبود. در همان هنگام که من از جمع خواهش میکردم ساواکیها را نکشند،
کشتن ساواکی با داس
عضوهیئت رئیسه اولین دوره مجلس شورای اسلامی گفت:ناگهان یک نفر با داسی بلند سر رسید. هر چه فریاد زدم، دوست عزیز، دوست عزیز، که شاید تأملی کند، فایدهای نداشت. وی داس را به بالای سر خود برد و محکم به سر آن ساواکیای کوبید که در کنارم بر زمین نشسته بود. من با حیرت نوک داس را دیدم که در جمجمه آن ساواکی فرو رفت و خون از سرش فواره زد که به دور و بر پاشید و روی یقه پیراهن من هم ریخته شد،داس به اندازه سه سانت درون مغز مامور ساواک فرو رفت.
هرج ومرج درشب یورش به ساختمان ساواک رشت
من وقتی آن صحنه را دیدم گویی مثل اینکه داس بر سر من فرو شده باشد دیگر تابی برای مقاومت نداشتم؛ احساس کردم تمام وجودم یخ زد. تلخی ناامیدی عظیمی را در عمق درونم چشیدم. در میان دست و پای جمعیت خارج شدم و به طرف منزل حرکت کردم.
صحنهٔ کشتار آن ساواکی آنچنان در یادم زنده است که بعد از ۳۶ سال هنوز فریادها و تهدیدها، مرگخواهیها و انتقامجوییها، آمیخته با عجز و لابه و ضجهها در گوشم طنینانداز است. همان لحظه گفتم خدایا سرانجام این انقلاب را به خیر کن. وقتی به منزل رسیدم اذان صبح شده بود، وضو گرفتم و با دلی شکسته و درونی فروپاشیده نمازی خواندم.
خواهرم در آن زمان سیزده ساله بود، بعد از چند سال یک روز به من گفت: «یادم میآید یک روز در همان کشاکش انقلاب تو نزدیک صبح به خانه آمدی و نماز خواندی. من هیچ وقت تو را آن قدر خسته ندیده بودم.» من گفتم درست است. شب قبل ساواک را گرفته بودیم.
قتل ۹ ساواکی دررشت
گویی آن شب ۹ نفر کشته شدند.
بله. افراد پس از گرفتن سه نفر، درون ساختمان و اتاقهای ساختمان ساواک را میگشتند. اما من تا گرفتن سه نفر اول و دقایق نخست کشتن اولین نفر در آنجا ماندم. من یارای دیدن آن همه خشونت غیرانسانی را نداشتم. به هر حال جو بسیار سنگین و مهیب بود.
جز شما هیچ کسی مقاومت یا مخالفتی از خود نشان نداد. حتی آنهایی که شما را میشناختند به طرفداری از شما نیامدند؟
اصلا فضا به گونهای نبود کسی مخالفت کند. من هم چون نمیتوانستم سکوت کنم، بر اثر فشار درون خود به حرف درآمدم. ممکن بود حتی آن داس را بر سر من یا هر کس دیگری که مقاومت بیشتری میکرد، بکوبند. تاب و بازتابهای آن فضا قابل پیشبینی نبود.«سرهنگ لهسایی»
«سرهنگ لهسایی» یکی از کشتهشدگان آن حادثه بود که به دار آویخته نشد و روبروی نانوایی پارک درگذشت.
سئوال خبرنگار: گفتند که او قبل از اینکه به دست مردم بیافتد سیانور خورد. عدهای هم میگویند آنقدر از دست مردم کتک خورد که کشته شد. کدام یک از این روایتها میتواند صحیح باشد؟
پاسخ رضارمضانی: بعید نیست که وی از ترس مرده باشد. ساواکیها شب حادثه به شدت ترسیده بودند. چون برخی از همکارانشان در نیمههای راه مقاومت، از در پشتی گریختند و اینها تنها مانده بودند و این به شدت بر ترسشان افزوده بود.
یکی از اشتباهات ناگوار آنها تک تیراندازییهای پراکنده پیش از اشغال بود که مهاجمان را بسیار عصبانی کرد. من هنوز یاد دارم که بعضی از تیرها به بالای تریلر میخورد و در شب جرقه میزد و کمانه میکرد. ما در اطراف آنجا بودیم و اصلا عجیب نبود که تیر به افراد مهاجم به ساواک بخورد. اگر ساواکیها بلندگو بر میداشتند با مردم حرف میزدند که تسلیم میشوند یا مهلت بخواهند، شاید از حاد شدن جو روانی علیه خودشان کم میشد. ساواکیها دست و پای خود را گم کرده بودند و رفتار همگون نداشتند؛ از یک طرف پارچه سفید بلند میکردند و از طرف دیگربسوی مردم تیراندازی میکردند.
«جنازه های ساواکی ها»تا چندروزبردرختان روبروی ساختمان ساواک(پارک شهر)آویزان بود.
رضارمضانی:من تا چند روز بعد به آنجا نرفتم. یک بار به صورت گذرا از آنجا عبور کردم دیدم چند جنازه را آویزان کردند. اجساد سوخته و زغال شده بود. من فقط چند ثانیه به آنها نگاه کردم.
مردم برای تماشای جنازه ها (آویزان ساواکی ها) می آمدند.
شگفت اینکه مردم بدون احساسی از زشتی و ترسناک بودن آن صحنهها دسته دسته از رشت و شهرهای دیگر برای دیدن جنازههای آویزان میآمدند؛ مدتها آنها را نگاه میکردند، انگار که به دیدار موزه یا نمایشگاه رفته بودند.
عدم احساس مخوف بودن رخداد در میان مردم خود یک فاجعه بود و نیاز به پژوهش روانشناختانه دارد. دستکم یک جای کار میلنگد که حسگرهای مردم در قبال خشونت و برخورد ناانسانی با انسان - حتی یک جنایتکار مانند ساواکی شکنجهگر - بیحس است. پاسخ شکنجهگر، شکنجه نیست، نه اسلام چنین اجازهای میدهد و نه انسانیت. اینکه مردم در این مورد احساس حرمت اسلامی، نابهجایی انسانی و تخلف اخلاقی نداشتند، موضوع غمانگیز یک پژوهش است.
واکنشهای رسمی و غیررسمی در آن زمان نسبت به این واقعه چگونه بود؟
رضارمضانی: آقای احسانبخش به حق چنین کاری را زشت میدانست، چون از نظر اسلامی هیچ توجیهی نداشت. شاید کسی که روی سرش داس خورده بود دربان ساواک و یا کارمند اداری ساواک بود. در اسلام حتی آمران قتل را نمیکشند. اسلام حریمها، اخلاقیات و چارچوب روشنی دارد.
«پیتیریم آلکساندروویچ سوروکین»(Pitrim Aleksandrovich Sorokin)جامعه شناس و فیلسوف اجتماعی روسی-آمریکایی،متوفی ۱۳۴۶ شمسی کتابی درباره انقلاب روسیه نوشته که آن را سالها پیش خواندم و یکی از کتابهای وحشتناک عمرم بود. وقتی کاخ سلطنتی روسیه توسط بلشویکها اشغال شد، کاخ لایه به لایه محافظینی داشت. این اتفاق در زمستان ۱۹۱۷ رخ داد. سوروکین نمایندهٔ مجلس و رئیس انجمن جامعهشناسی روسیه بود و در آن زمان تمایلات معتدل برای اصلاحات رژیم داشت. وی میگوید که وقتی انقلابیون به کاخ حمله کردند گاردهای مرد از صحنه گریختند اما گاردهای زن مدت طولانی مقاومت کردند. بعد از مدتی کاخ سقوط کرد و زنان گارد به اسارت مهاجمان درآمدند.
وقتی انقلابیون این زنان را گرفتند آنچنان به این زنها تجاوز جنسی کردند که در جای جای کاخ بر زمین افتاده بودند و رودههایشان بیرون ریخته بود.
«سوروکین» تاکید کرده که وی از کنار زنانی که تا مرگ به آنها تجاوز شده و لاجرم پاره پاره شده بودند عبور میکرد؛ برای دقایقی احساس وحشت کرد. وی بعد از انقلاب بر اثر دوستی دیرینه با لنین، رهبر انقلاب و نیز بلیت قطاری که لنین برایش مخفیانه تهیه کرده و فرستاده بود از روسیه گریخت تا اعدام غیابی وی اجرا نشود، یعنی لنین هم توانایی مقابله با سیل خروشنده انقلابیون را نداشت و این چنین مخفیانه سوروکین را رهانید.
رمضانی گفت: من در تمام این سالها وقتی به حادثه شب اشغال ساواک فکر میکنم ناخودخواسته به یاد این روایت سوروکین میافتم. چه کسی میتوانست در آن شب و در آن جمع جلوی فرود آمدن داس بر سر آن ساواکی را بگیرد و از قطعه قطعه شدن دیگران جلوگیری کند؟ به نظرم، هیچ کس. تاریخ کمتر میگوید که چه باید کرد و بیشتر میگوید که چه نباید کرد.
خوشبختی یا شاید بدبختی من در آن زمان این بود که مدتی پیش کتاب «آموزش ستمدیدگان» پائولو فریره با ترجمه دکتر علی شریعتمداری با عنوان «فرهنگ سکوت» را خوانده بودم که در آن فریره میگفت ستمدیدگان اگر فرصت پیدا کنند، خود ستمگرانی بزرگی خواهند شد.
حالا در آن نیمه شب و در میان فریادها و عصیان مردم، بعد از آن همه بدبختی و زحمت، وقتی مردم ساختمان را به اشغال خود درآوردند حالا هر کدام از آن مهاجمان در نظرم یک شاه کوچک ستمگر حیرتانگیز شده بودند و میخواستند بیمحابا خون بریزند. با این پیشزمینهٔ ذهنی در آن جمع و آن هیاهو دچار کابوس شده بودم. عدهای میگفتند که ساواکیها را سر ببریم، برخی دنبال طناب دار بودند. برخی به دنبال قطعه قطعه کردن اعضای بدنشان بودند. تصور میکردند که باید حیاط ساختمان ساواک را شخم بزنند تا زندانهای مخفی را پیدا کنند. این ذهنیت آن جمع در آن شب بود و آنها سراسیمه به دنبال تصوراتی بودند که ذهنشان پرورانده بود.
توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:منبع مأخوره«تاریخ ایرانی» است،بااندکی اصلاحات وافزودن تصاویر.
***
خاطرات یکی ازانقلابیون(چپی) رشت ازحمله به ساواک
ناگهان صدای تیراندازی شدیدی بلند شد، ما به طرفین خیابان گریختیم، مینی بوسی درسرخیابان ظاهر شد و سرنشینان آن خیابان را به گلوله بستند، خوشبختاانه آسیبی به کسی نرسید بعد از رفتن مینی بوس، به طرف کلانتری۳ راه افتادیم.
زمانی که به کلانتری رسیدیم باخبرشدیم که سرنشینان مینی بوس، با تیراندازی کور به دور و بر کلانتری و فراری دادن مردم، پاسبانهای مستقر درآن را با خود برده اند، همه به داخل کلانتری ریخته بودند، تمامی پرونده ها را به حیاط ریخته، آتش زده بودند، آتش و دود محوطه را پوشانده بود.
صبح روزبعد( ۲۲ بهمن ۱۳۵۷)بعدیکی ازدوستان :زودباش دوربینت رابردار بیا بجه ها، ساواک رو گرفتند". به سرعت به طرف پارک شهر محل ساواک رفتیم.
خیابان جلوی ساواک مملو از جمعیت بود، دم به دم نیز به آن افزوده می شد، سر خیابان جسد مرد میانسالی دراز به دراز افتاده بود می گفتند سرهنگ ساواک است و درحین فرار کشته شده است! روبروی درب ورودی ساواک از شاخه های درختان کهنسال و سربرفلک کشیده ی پارک شهر جسد نیمه لخت و آسیب دیده چند مرد آویزان بود، برگردن یکی از آنان تمثال برنجی نیم تنه ای از رضاشاه، آویزان بود.
در کنارساختمان ساواک: دست بریده ای از یک مرد بر پارویی آویزان بود و بر پارو نوشته بودند:«این دست کثیف یک مزدور ساواک است و باید قطع می شد»!
رفیق کمونیست نوشت: داخل ساختمان ساواک رفتم، چیزی از وسایل اداری باقی نمانده بود حتی پرونده های موجود دربایگانی را برده بودند، همان موقع می گفتند چند نفر از میان کسانی که در بین حمله کنندگان بودند پرونده ها را بار ماشین کرده و به منزل حاج آقا احسان بحش نماینده ی امام برده اند
مردم در محوطه جستجو می کردند، هراز چندی صدای فریادی از کسی بر می خاست که به نقطه ای از زمین اشازه می کرد و می گقت صدایی از زیر زمین شنیده است تا اینکه یک دستگاه بیل مکانیکی وارد محوطه شد و با هدایت مردم شروع به کندن زمین کرد تا بلکه بتواند دالان یا زیرزمین مخوفی را که همه به وجود آن یقین داشتند! پیدا کند و زندانیان محبوس درآن را نجات دهد تمامی محوطه را براساس وهم و خیال مردم شخم زدند، هیچی پیدا نکردند.
ماجرای «کشتارساواکی ها در رشت» به روایت شاهدان حادثه
میان سه مبارز سیاسی ملبس به لباس روحانیت ـ حجتالاسلام احسانبخش، سیدمحمد مودبپور و میرابوطالب حجازی ـ که در ماههای منتهی به انقلاب، در عرصه سیاسی بیش از دیگران تظاهر بیرونی داشتهاند، تنها حجتالاسلام سیدمحمد مودبپور در شب حادثه اشغال ساواک رشت حضور داشت. کمیت و کیفیت این حضور و نگاهی که روحانیت به حادثه اشغال ساواک داشت یکی از مهمترین موضوعات سیاسی آن روزها بود.
میرابوطالب حجازی و جلال گنجهای در حوزه علمیه قم ـ دهه ۴۰
میرابوطالب حجازی، نماینده دوره دوم مجلس شورای اسلامی و یکی از شاگردان آیتالله سیدمحمود ضیابری از فعالان سیاسی سالهای دهه ۴۰ است که به روایت اسناد ساواک، در بسیاری از تجمعات، مکاتبات، مجالس مذهبی و سخنرانیها علیه دستگاه پهلوی سخن گفته است. با این حال، در بین فعالان سیاسی سالهای پس از انقلاب، او را یک روحانی کمتر شناخته شده در عرصه سیاسی قلمداد کردهاند. رئیس ستاد اقامه نماز استان گیلان در گفتوگو با «تاریخ ایرانی» حمله به ساختمان ساواک رشت را کار مذهبیها میداند اما معتقد است هویت عاملان کشتار و مثله کردن ساواکیها نامعلوم است و روحانیون و بویژه حاج شیخ صادق احسانبخش به شدت این اقدام را محکوم کردند.
*حجازی یک دوره ای "مدیرکل اوقاف گیلان بوده"حالا هم رئیس ستاداقامه نمازجماعت"بقول خودش مسئول برگزارجماعت ادارات دولتی هستیم"*
آقای سیدمحمد مودبپور در اشغال ساواک رشت در ۲۲ بهمن ۱۳۵۷، نقش عمدهای داشتند. موقعیتی که کم و بیش باید آقای احسانبخش یا جنابعالی هم حضور میداشتید؟ چطور این جایگاه را ارزیابی میکنید؟
آقای مودبپور از فعالان سیاسی پرجنب و جوش بود و در آن شب نقش بسیار اساسی داشت. او حتی با خودش اسلحه برده بود و چندین بار شلیک کرد. من نمیدانم که ایشان آن اسلحه را از کجا تهیه کرده بود، اما حضورش بیشتر از دیگران بازتاب پیدا کرد.
تجمع و اشغال ساختمان ساواک بیشتر مربوط به چه گروهی بود؟
«حجت الاسلام میرابوطالب حجازی»: حمله به ساختمان ساواک کار مذهبیها بود، البته به این معنی نیست که غیرمذهبیها نبوده باشند. اما مذهبیها در نوک پیکان حملات بودند و بعد عدهای کشته و به درخت آویزان شده بودند. مخصوصا سرهنگ لهسایی، رئیس ساواک رشت را اسیر کردند و بعد کشتند. آن جنازهها دو روز در بالای درختان پارک آویزان بود.
شما میخواهید بگویید که این عملیات متعلق به مذهبیها بود؟
بله، غالبا مذهبیها بودند.
در مورد حادثه و کشتار آن شب، اقوال متفاوتی تاکنون به دست آمده اما اغلب گفته میشود که گروههای مذهبی به چنین کشتاری دست نزدند و حتی مدتی بعد روحانیون و آقای احسانبخش این عمل را تقبیح و اعلام کردند این اقدام شایستهای نبود. شما با چه دادهای به این حکم رسیدهاید؟
حجت الاسلام حجازی: من نمیگویم که آنها اصلا در این حادثه دست نداشتند. آنها در تسخیر ساواک نقش داشتند، ولی در کشتار ممکن است مذهبیها تمایلی نشان نداده باشند. آنها تنها به دنبال بازداشت ساواکیها بودند اما عده دیگری به ساواکیها حمله کردند که منجر به چنین کشتاری شد. اما در مورد تقبیح مثله کردن ساواکیها، اساسا در آن زمان چنین بحثهایی مطرح نبود.دیارمیرزا
پس منظور از این اقدام چه بود؟
حجت الاسلام حجازی: منظور این بود که انقلابیون ساواک را تسخیر و ساواکیها را دستگیر کنند. شما در نظر داشته باشید که این حادثه ۲۰ روز پس از انقلاب رخ نداد بلکه دقیقا در شب پیروزی انقلاب رخ داد. بنابراین ساواکیها به سمت مردم شلیک میکردند و اینها هم دفاع میکردند. پس در این بحثی نیست. اما آویزان کردن اجساد به معنای تسخیر کامل ساواک و پایان کشمکشها بود. نمایش آن اجساد به منزله آن بود که دیگر کسی مدعی آن نباشد که اینها خودشان را در گوشهای پنهان کردهاند.
منظور بیشتر ماهیت آن افرادی بود که کشتار را انجام دادند؟
حجت الاسلام حجازی: هویت کسانی که اجساد را آویزان کردهاند از نظر ما نامعلوم است. اما اساسا آویزان کردن اجساد عیبی ندارد، برای اینکه مردم از این رفتار، روحیه بگیرند و آگاهی پیدا کنند که دیگر ساواکی در کار نیست و طرفداران آنها هم از این نهاد مایوس شوند.
در نتیجه شما یادتان نیست که روحانیت چنین رفتاری را تقبیح کرده باشد؟
حجت الاسلام میرابوطالب حجازی: آقای احسانبخش این اقدام را مذمت کرد. منظور آقای احسانبخش در آن زمان این بود که وقتی مقامات رژیم گذشته را دستگیر میکنید، ضرب و شتم نکنید و نکشید، فقط تحویل مراجع قضایی و قانونی بدهید. علت اینکه عدهای به آقای احسانبخش هم معترض بودند دقیقا همین بود. آنها معتقد بودند که ایشان سازشکار است و نمیگذارد افرادی که دستگیر میشوند در دم کشته شوند.
پس برچسب سازشکار به آقای احسانبخش از این واقعه ریشه گرفت؟
حجت الاسلام حجازی::بله، نظر ایشان این بود که وقتی متهم را بازداشت میکنیم باید ابتدا محاکمه کنیم. ما نباید فوری و بدون فوت وقت به اعدام و کشتار دست بزنیم. این امکان را به متهم بدهیم که او دستکم آخرین حرفهای خودش را بزند. وصیتش را بکند. محل دفن خودش را اعلام کند.
یادتان هست در آن زمان مخالفان او از کدام گروه بود؟
حجت الاسلام حجازی: از هر دو گروه مذهبی و غیرمذهبی وجود داشتند. غیرمذهبیها مدعی مدیریت جامعه بودند. شاید جالب باشد که هنگام راهپیماییها آنها همیشه عقب صف بودند و ما در صفوف اول حرکت میکردیم. آنها به این نیت ما را جلو میانداختند که اولین تیرها به ما اصابت کند تا از شر ما راحت شوند که بعد قدرت را بدست بگیرند. آقای احسانبخش همیشه از من میخواست که در صفوف میانی تظاهرات باشم که در صورت اختلاف، با اعتبار و شهرتی که بین هر دو گروه داشتم موضوع را حل و فصل کنم. بنابراین در هر دو گروه این مخالفتها بود. مخصوصا در گروههای مذهبی عدهای مخالفت داشتند و میگفتند وقتی ما کسی را بازداشت میکنیم باید سریع حکم مصادره اموال هم بدهیم و سریع آنها را از بین ببریم. آقای احسانبخش معتقد بود که ما اگر مرغ را هم میخواهیم بکشیم لاقل یک آب به او بدهیم. پس بگذارید طبق قانون و عدالت شخص مظنون محاکمه و از خودش دفاع کند. اگر دفاع او پذیرفته نشد بعد حکم به مجازات او بدهید. ما که حاکم مطلق نیستیم، قاضی باید حکم بدهد.
در ماجرای ساواک هم این نظر وجود داشت؟
حجت الاسلام حجازی: بله، آقای احسانبخش همیشه از اتفاق پیش آمده گلایه داشت که ای کاش اینها دستگیر میشدند و در بازجوییها اطلاعاتی زیادی از اینها بدست میآمد. اگر آن چند نفر ساواکی در آن شب کشته نمیشدند مدارک زیادی بدست میآمد.
خبرنگار:علیرغم آنکه شما و آقای احسانبخش در اغلب راهپیماییها حضور و یا اطلاع داشتید اما در آن شب هم جنابعالی و هم ایشان در آن تجمع شرکت نداشتید.
حجت الاسلام حجازی: بله، درست است. ما آن شب در رشت بودیم اما در محل حادثه نبودیم و فردای آن روز در آن محل حضور پیدا کردیم. برنامهریزی خاصی در کار نبود. موضوع اشغال هم کاملا خودجوش و مردمی بود. مضافا بر اینکه ساختمان ساواک در آن زمان کمی دور از شهر بود.
استانداری در وسط میدان شهرداری بود. منزل استاندار کنار مسجد ملاعلی محمد محله پیرسرا بود. ساختمان ساواک در پارک شهر بود که آن هم مانند امروز آباد و شلوغ نبود. خیابانی که به ساواک ختم میشد، به تازگی احداث شده بود. بیشتر محلات اطراف آن بودند که به چشم میآمدند. بنابراین وقتی چنین حرکت خودجوشی پیش آمد مردم از هر محلهای به سمت کلانتریها و مراکز نظامی پیش رفتند. گفتهاند که بیشتر بچههای مسجد سید ابوالقاسم در آنجا حضور داشتند. از افراد شاخص هم علی هوشیاری و برادران سمیعی هم بودند که کم و بیش احتمال داشت تشکیلاتی فراهم کرده باشند. اما در قتلعام این ساواکیها نمیتوانیم گروه یا جریان خاصی را متهم کنیم، ولی به قدر مقدور بپذیریم که در موقع جنگ نان و خرما پخش نمیکنند. اما آقای احسانبخش بعد از گذشت یکی، دو روز مخالفتش را با دار زدن ساواکیها اعلام کرد. مردمی که این عمل را مرتکب شدند غرض و مرضی نداشتند و احکام شرعی را نمیدانستند. آنها تصور نمیکردند مثله کردن انسان حرام است.
از مراکز نظامی دیگر هیچ کمکی برای اینها گسیل نشد؟
نه، چون قبلا نهادهای دیگر اشغال شده بودند. اما در همان یکی دو شب بعضی از مراکز نظامی که از طرف بزرگان انقلاب حمایت نمیشدند و با مردم درگیر بودند خیلی مراقب بودند که اسلحه بدست مردم نیفتد.
یادم هست یک روز آقای سرهنگ محمد سهرابی [اولین فرمانده ژاندارمری گیلان پس از انقلاب] با آقای احسانبخش تماس گرفت که آقا اینجا مردم به مقر ما حمله کردهاند که اسلحهها را ببرند، ما چکار باید بکنیم؟.
من بلافاصله با آقای احسانبخش به سمت ژاندارمری حرکت کردیم. آقای احسانبخش به ایشان دستور داد که شما در جای خودتان بمانید و ما هم از شما حمایت میکنیم و اسلحه به کسی تحویل ندهید تا من به شما دستور بدهم. این نشان میداد که آنها خیلی مستاصل شده بودند و امکان کمک به دیگران را نداشتند.
پس از حمله به ساواک، عدهای از قبل گریخته بودند و عدهای هم آن شب در لحظات واقعه حضور نداشتند. آنها از طریق انقلابیون بازداشت شدند. شما مواجههای با آن نداشتید؟
حجت الاسلام میرابوطالب حجازی: عمده آنها را در روزهای نخست به کمیته انقلاب میآوردند و بعد از شناسایی تحویل مقامات قضایی داده میشد. من تنها حسن درخشی رئیس پلیس رشت را دیدم. او خیلی من را اذیت کرده بود. مدام از او تذکر میگرفتم.
چه رفتاری با ایشان داشتید؟
حجت الاسلام حجازی»: اذیت و آزاری به او نرساندیم. محکومیتی نکشید و بلافاصله آزاد شد.
منبع :۵اسفند ۱۳۹۳ دیارمیرزا
***
۹ ساواکی بدار آویخته شدند
شنبه ۲۱ بهمن۱۳۵۷ ساعت ۸ شب بود که ساختمان «ساواک» شهر «رشت» را به محاصره در آوردیم بچه ها فقط یک تفنگ سرپر داشتند. و بقیه دارای کوکتل مولوتف و سنگ بودند. اما در مقابل، ساواکیها در داخل ساختمان کاملا مسلح بودند و مرتب آتش می کردند. بر اثر تیر اندازی ساواکی ها یک نفر از بچه ها از کتف گلوله خورد و زخمی شد و یکی دیگر هم از ناحیه کشاله ران مورد اصابت قرار گرفت و به شهادت رسید. کشته شدن او خشم بچه ها را به حد انفجار برانگیخت.
درگیری تا ساعت چهار ونیم ادامه پیدا کرد و بالاخره ساواکی ها بر سر تفنگهای خود پارچه سفید زده و تسلیم شدند. بلافاصله من با یکی دیگر به داخل ساختمان ساواک پریدیم .یکی از ساواکی ها در حالیکه یک اسلحه در دست داشت در مقابل ما ظاهر شد با دیدن نفر اول به حالت تسلیم در آمده و اسلحه خود را می اندازد. به دنبال ساواکی اول ۸ ساواکی دیگر در مقابل جمعیت به حالت تسلیم در می آیند. در این موقع دیگر حیاط و ساختمان ساواک از جمعیت پر شده بود. مردم با چماق و لگد به جان ساواکی ها افتادند و از آنها می پرسیدند زندانیان ما کجا هستند؟ آنها می گفتند ما نمی دانیم. مردم آنقدر آنها را با سنگ و چوب زدند که آنها از حال رفته و بالاخره کشته شدند.
مردم ساعت ۶ صبح، لاشه ساواکیهای مزدور را از ساختمان بیرون آورده و در محل پارک شهر ( باغ محتشم) از پا به درخت آویزان کردند.
خبر در شهر رشت پیچید و توده های مردم بدیدن اجساد می آمدند و هر کس تفی بر روی جسدهای متعفن ساواکی ها /می انداخت و به دین ترتیب خشم و کینه خود را نسبت به نظام ستمگر پهلوی ابراز می داشتند.
منبع:خاطرات یک انقلابی کمونیست/رفیق/
****
شانزده۱۶ گونی اسناد ارتش و ساواک در حومه رشت کشف شد
مهندس انصاری استاندار گیلان در گفتوگویی با خبرنگار ما در مورد چگونگی کشف این اسناد اظهار داشت: اسناد مذکور از درون یک غار که در اطراف امامزاده هاشم واقع در ۲۵ کیلومتری رشت در نزدیکی پاسگاه ژاندارمری اسکلک قرار دارد، کشف شد. وی افزود: چند نفر از برادران نظامی که در کوههای حوالی امامزاده هاشم مشغول گشت بودند متوجه غار مذکور شده و جریان را به ما اطلاع میدهند. پس از آن یک گروه عازم منطقه شده و با تجهیزات و راهنما وارد غار که وضعی غیرعادی داشت شدند و از آنجا حدود ۱۵ تا ۱۶ کیسه گونی سند به دست آوردند. این اسناد مربوط به اسرار ارتش و نیروهای انتظامی و اسامی ساواکیهاست همراه با عکس و وضع امور مالی ارتش و پرونده پرسنلی نظامیان و همچنین نقشههایی از منطقه و مقادیری وسایل ساده نظامی چون کلاهخود میباشند. مهندس انصاری افزود: اسناد مکشوفه را در اختیار ارگانهای مربوطه قرار دادیم و بقیه آنها را نیز در اختیار سپاه پاسداران و کمیته پاکسازی استان گیلان قرار دادیم که آنها در حال حاضر مشغول مطالعه و کلاسه کردن آنها میباشند.
استاندار گیلان در پایان این گفتوگو اظهار داشت: فکر میکنم این غار محل نگهداری اسناد سری ساواک منحله و ارتش بوده است و احتمالا در این مدت دستبردهایی نیز به این محل زده شده است و به احتمال قریب به یقین اسناد محرمانه را بردهاند. وی افزود: به دولت پیشنهاد میکنم غارهایی را که در مناطق مختلف وجود دارد بازرسی نمایند، زیرا احتمال وجود چنین اسنادی در غارهای دیگر نیز بعید به نظر نمیرسد.روزنامه انقلاب اسلامی/۱۴خرداد۱۳۵۹
توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:درمیان سه مبارز سیاسی ملبس به لباس روحانیت ـ حجتالاسلام احسانبخش، سیدمحمد مودبپور و میرابوطالب حجازی ـ که در ماههای منتهی به انقلاب، درعرصه سیاسی بیش از دیگران تظاهر بیرونی داشتهاند، تنها «حجتالاسلام سیدمحمد مودبپور» در شب حادثه اشغال ساواک رشت حضور داشت. کمیت و کیفیت این حضور و نگاهی که روحانیت به حادثه اشغال ساواک داشت یکی از مهمترین موضوعات سیاسی آن روزها بود.
خاطره سردارامیرگل ازشب حمله به ساختمان ساواک رشت
سردار نادر(محمدحسین) امیرگل، از موسسان و بانیان سپاه گیلان وسابقه فرمانده سپاه قدس گیلان رادرپرونده دارد وهم اکنون مشاورشهرداررشت است
کسی ادارهٔ اطلاعات شهربانی را نمیشناخت و عمدتاً کارها را ساواک رفع و رجوع میکرد. اتفاقی که برای من و دوستانم پیش آمد هم از همین سنخ بود. ما در سال ۵۷ برای کوهنوردی به تپههایی در اطراف امامزاده ابراهیم رفته بودیم. وقتی در آنجا بازداشت شدیم، نمیدانستیم «متولی امامزاده ابراهیم » منبع ساواک است. ارتباط آن متولی با پاسگاه ژاندارمری تنظیم شده بود و به تعبیر دیگر، ساواک کار خود را از طریق دستگاههای نظامی پیش میبرد. منابع ساواک همه جا حضور داشتند اما مستقیم با ساواک کار نمیکردند. بنابراین وقتی ما را دستگیر کردند به ژاندارمری شفت بردند و بعد از آن ما را تحویل ساواک رشت دادند. در داخل شهر هم ساواک کار خودش را با شهربانی تنظیم میکرد. بنابراین در همه جا پیچیده بود که ساواک ناظر دستگیریها در ژاندارمری و شهربانی است، اما خودش را نشان نمیداد. مردم هم اگر به کسی مشکوک میشدند و میخواستند به او اتهامی بزنند، او را ساواکی خطاب میکردند، یعنی ساواکی بودن را بدترین اتهام میدانستند.
در زمستان ۵۵ که فرح به رشت آمد، وارد خیابانی شد که پس از عبور او، همهٔ خیابانهای منتهی به پارک شهر را بستند. از آن تاریخ عدهای متوجه شدند در آن مسیر باید یک چیزی باشد که فرح را به آنجا بردند.
علت تسخیرکلانتری۳ ازبین همه مراکزنظامی وانتظامی رشت
اولاً در آن زمان تاکید به عدم تخریب ساختمانهای دولتی بود، اما در مورد کلانتری ۳، مردم کینه داشتند.
اداره آگاهی رشت در کلانتری ۳ واقع شده بود.
آگاهی مجموعهای بود که در هر زمینهای با شدت هرچه تمامتر برخورد میکرد. البته ادعایش این بود که با متخلف و خلافکار برخورد میکند، اما مورد تنفر عموم بود. طوری که هر کسی از شهربانی کتک خورده بود، میگفت من از آگاهی کتک خوردم، یعنی شدت ضرب و شتم در اداره آگاهی برای مردم مثل ساواک بود. آن شب هم وقتی خبرش پیچید، مردم سریع نزدیک ساواک جمع شدند. چون همه از قبل ذهنیت منفی داشتند. سر درش هم چیزی نوشته نبود. وقتی گفتند این ساختمان ساواک است همه هجوم بردند.
شما سابقه بازداشت داشتید؟
سردار امیرگل:یک بار در سال ۵۷ من و برادرم(ناصرامیرگل) را احضار کردند.
انجمن حجتیه بازوی ساواک بود
سردارنادرامیرگل: برادرم (ناصرامیرگل)مدتی پیش از «انجمن حجتیه» بیرون آمده بود. آن زمان حجتیه با ساواک همکاری داشت، حتی به ساواک اطلاع میداد که کدام اعضایش جدا شدهاند. در مورد ناصر هم گزارش داده بودند که از انجمن جدا شده و مشغول فعالیتهای انقلابی است. من هم مدتی پیش، با یک روحانی درگیر شده بودم. در مسجد ما منبر داشت و بعد از منبر، شاه را دعا کرد. من هم به خاطر همین او را از منبر پایین آوردم. بعدها او از من شکایت کرد و من و ناصر مجبور شدیم خودمان را به شهربانی معرفی کردیم، اما وقتی رفتیم، دیدیم بازجویی سیاسی است. به عنوان مثال میپرسیدند که چرا پسرعمویت کمونیست است؟
تکمیل بازجوییها هم به عهدهٔ «سرهنگ مسیحا» معاون اطلاعات شهربانی استان بود که مقامش از «سرهنگ حسن درخشی» مسئول اطلاعات رشت بالاتر بود. البته دیگر به آنجا نکشید که ما را به داخل ساختمان ساواک ببرند.
«شب تسخیرساواک رشت»کجابودید؟
سردارامیرگل :خانهٔ ما آن موقع در محلهٔ «چهلتن» نزدیک پارک شهر بود. پشت زورخانه(پوریاولی)، هنگ ژاندارمری یک مهمانسرا داشت. روزهای منتهی به پیروزی انقلاب، ما هر روز غروب آنجا آتش برپا میکردیم و بعد درگیری میشد.
آن روز هم دم غروب، دو، سه نفری داشتیم میرفتیم که به افسری لباس شخصی برخوردیم که کُلت دستش بود. وقتی به ما رسید گفت از پاسگاه «نُقلهبر» فرار کرده است. گفت اگر انقلاب شد و رژیم ساقط شد و تا فردا زنده ماندم، جان سالم به در بردهام، اگر نه من را اعدام میکنند. ما هم اصرار داشتیم کلتش را بگیریم.
این ساعتها، همزمان با سقوط دستگاهها و نهادهای دولتی در شهرهای دیگر بود. فکر میکنم اگر در رشت هم اقدام چندانی صورت نگرفت، به خاطر این بود که نهادها و سازمانها و ادارات سقوط کرده اطلاق میشد.
آن زمان تاکید امام خمینی بر این بود که مردم اموال عمومی را تخریب نکنند. فکر میکنم هوا هنوز گرگ و میش غروب بود که زمزمهٔ تجمع در مقابل ساختمان ساواک پیش آمد. یک تعداد از مردم، در کنج، نه جلوی در ساواک، روبروی استانداری تجمع کرده بودند و زمزمه این بود که ساواک را اشغال کنیم؛ اما هنوز اوضاع ساواک را نمیدانستند که آنها از داخل ساواک چه واکنشی نشان میدهند.
حدود۵۰نفر بودیم. ما دور زدیم و آمدیم و آن افسر را برداشتیم و دوباره رفتیم کنار مردم. وقتی برگشتیم یک عدهای از طرف پل لامپسازی آمدند و جمعیت حدودا صد نفر شد.
جمعیت آرام و کمکم رفت جلو تا کار به سنگ و شعار کشید. واکنش ساواک از اینجا شروع شد و آنها(ساواکی ها) تیراندازی کردند.
هوا دیگر کاملاً تاریک شده بود. تیراندازیها به مردم اصابت نمیکرد، اما به سمت بستنیفروشیها و آن مغازهها بود. وقتی آنها(ساواکی ها) شلیک کردند ما برای مقابله از کوکتل مولوتف استفاده کردیم و آقای خوشکلام با دولول آمده بود. آن افسر که با ما آمده بود هم اسلحه داشت.
سردارنادرامیرگل: چند ساعتی درگیری همینطور ادامه داشت و کار ما از سنگپرانی به آتش زدن ساواک کشیده شد. نزدیک صبحدم بود که آنها پرچم سفید بلند کردند.
عده ای هم جرثقیل آوردند که در را بشکنند و داخل ساختمان ساواک شوند. بعداً که انقلاب پیروز شد،
زمان سقوط چندساواکی درداخل اداره ساواک بودند؟
سردارنادرامیرگل:«سالاریان»مسئول عملیات ساواک در زندان برای ما اعتراف کرد که در روز سقوط حدود ۳۰ نفر داخل ساواک بودند که با شروع درگیریها، ۲۰ نفر از پشت لامپسازی و از طریق رودخانه فرار کردند و فقط ۱۰ نفر برای مقابله ماندند.
سرهنگ لهسایی، رئیس ساواک رشت هم ماند و کشته شد. ظن من این است که شاید فکر میکردند اگر بمانند و اعلام همبستگی کنند و یا تسلیم شوند، کسی با اینها کاری ندارد.
در صحبتهایی که با برادرتان"ناصر" داشتیم، ایشان گفتند که سه گروه مسئولیت این عمل را بر عهده گرفتند.
برادرتان(ناصرامیرگل)درمصاحبه با روزنامه کیهان، گفتند که ما «عضو گروه مقداد بودیم»، ولی آن شب در آن موقعیت برای تجمع نیامده بودیم. حتی اسلحه هم داشتیم اما آن روز اسلحه نیاوردیم. این درست است؟
سردارنادرامیرگل: بله، ناصر یک کلت داشت که آن روز با خودش نیاورده بود.
من(نادر) و ناصر در آن شب به کوکتل مولوتف اکتفا کردیم. بعد محاسبه کردیم که اگر در صحنهٔ درگیری از دست مامورها اسلحه بگیریم و علیه خودشان استفاده کنیم بهتر است تا اینکه خودمان ببریم؛ چون انقلاب هنوز پیروز نشده بود و ما پیشبینی کردیم اگر ما را با اسلحه بگیرند، قطعاً حکم ما اعدام خواهد بود.
اما حجت الاسلام سیدمحمد مؤدبپور این محاسبه را نکرده بود؟
ایشان با اسلحهٔ شکاری در میانه درگیری آمد. اسلحهٔ ایشان مجوز داشت، اما کلت ناصر اسلحهٔ جنگی بود.
من عضو مقداد نبودم. ناصر عضو آن بود، ولی ناصر هم میگوید آن شب با نام مقداد به آنجا نیامده بود.
روزنامه کیهان مینویسد یک ناشناس تماس گرفته و گفته است این گروهها این کار را کردند. به نظر شما گروهی به نام «میرزا کوچک جنگلی »یا واحد توحیدی میتوانست وجود داشته باشد؟
سردارنادرامیرگل:بله، واحد توحیدی از قبل وجود داشت. یک تعدادیشان در تهران بودند، یک تعداد هم همینجا فعالیت میکردند، مثل «محمود کنعانیان» حتی به اینها اسلحه داده بودند. اما اینکه گروه منسجمی بودند که برنامهٔ تشکیلاتی گسترده داشته باشند و باعث سقوط دستگاه یا نهادی بوده باشند نه، در این حد نبودند. یا احتمال دارد آن مقطع یک گروهی گفته باشند ما گروه میرزا کوچکخان هستیم و یک کارهایی هم برای خودشان کرده باشند، اما اینکه شناخته شده باشند و برای سقوط ساواک آمادگی داشته باشند نه. حداقل من چنین عنوانی نمیشناختم. حتی چریکهای فدایی هم که تعدادیشان کتاب میخواندند و کتاب میدادند و مطالعه میکردند، آنقدر سازمان یافته نبودند.
سردارنادرامیرگل:به همین دلیل است که من میگویم «تقی اشکیل» با نگاه چپ، در یک فعالیت مردمی و در جمع مردم تیر خورد و شهید شد، اما احتمال داشت این تیر به یکی دیگر میخورد. اینطور نبود که یک گروه چریکی و مارکسیستی برود و عملیاتی انجام بدهد و میانشان یکی کشته بشود و بگذاریم به حساب چپ. واقعاً اینطور نبود. حرکت مردمی بود.
حضور گروههای اسلامی را در آن شب تائید میکنید؟
نه اصلاً. یعنی اینکه به شکلی حضور پیدا کرده باشند تا مردم را هدایت کنند یا رهبری این حمله را بر عهده گرفته باشند یا خودشان به صورت تشکیلاتی وارد شده باشند خیلی بعید است. اصلاً شرایط به گونهای نبود که کسی مسئولیتی بر عهده بگیرد. قسمت زیادی از جمعیت هم محلیهای همان منطقه بود.
درمورد کشتار"مثله کردن"ساواکی هادرشب تسخیر
سردارنادرامیرگل:نمیتوان گفت مثله کردن ساواکیها کار مردم عادی بود، چون مردم عادی نمیتوانستند آن کار را بکنند، ولی شاید بعضی مردم در آن قالب قرار گرفتند.
چه کسی «کبلاکیجا»را کشت؟
سردارنادرامیرگل:اگر بخواهیم به اعدامهایی که در همان روزها اجرا شد نگاه کنیم. عموماً افرادی به عنوان اعدامکننده قرار میگرفتند که شرورتر از مردم عادی جامعه بودند، مثلاً«اعدام کبلا کیجا» یا «مهدی پاسبان» از همین سنخ خشونتها بود.
سردارنادرامیرگل:کسی که کبلا کیجا را تیرباران کرد، یکی از شرورترین لاتهای منطقهٔ پل عراق بود که در قماربازی و شرارت شهره بود. لحظهٔ اعدام، از نوک پا تا فرق سر کبلا کیجا را تیرباران کرد.
در ماجرای مثله کردن ساواکیها هم همینطور. ما دیدیم که یک عده آدمهای قمه به دست دارند آن کارها را میکنند، ولی نه با شعار اسلامی. هیچ کسی هم نمیتوانست مانع آنها شود، چون شاید یکدفعه به آدم حمله میکردند. هرج و مرج بود.
سردارنادرامیرگل:اگرکسی میگفت اینهارانکشید،می گفتند: شما ساواکی هستید و میخواهید جلویش را بگیرد!.
حالا تا اثبات کنید که نیستید، میریختند و شما را میزدند! یعنی همهاش هیجان و جو بود.
آن اتفاق از آدمهای عادی، متمدن و بافرهنگ برنمیآمد. واقعیت این است که من خودم بعضی از آنها را دیدم. لات و قمه به دست و شرور بودند. تنها از آنها برمیآمد که کسی را آویزان بکنند، دستش را ببرند یا شکمش را پاره کنند.
بادوستان وهم محلی ها تصمیم گرفتیم و تلاش کردیم که اسناد و مدارک ساواک را خارج کنیم و پیش آقای احسانبخش ببریم. حالا چرا آقای احسانبخش، به خاطر اینکه ایشان را از قبل میشناختیم و در روزهای آخر منتهی به پیروزی انقلاب، فکر میکردیم محوریت جریان مذهبی با ایشان است. احتمال دارد عدهای هم مثل ما فکر نمیکردند و به قول شما چپ بودند، من این امکان را رد نمیکنم. با این حال، وقتی ما اسناد و گاو صندوق را برداشتیم و داشتیم میبردیم که پشت یک نیسان بیندازیم و ببریم منزل حاج آقا، اگر محلیها ما را نمیشناختند، مقابله میکردند و جلوی ما را میگرفتند، اما چون آشنا بودیم گذاشتند ببریم و آنجا تحویل بدهیم. از قضا بعد از پیروزی انقلاب که پروندههای ساواک را نگاه کردم دیدم ساواک مرتب آقای احسانبخش را رصد میکرد.
بعد از تسخیر، مواجهه ساواکیها با مردم چگونه بود؟ چند نفر بازداشت و مجروح شدند؟
تنها یک نفر"دررده بایگانی". از وقتی که ساواک پرچم سفید بلند کرد، دیگر تیراندازی نکردند، چون در ساواک داشت شکسته میشد. وقتی هم باز شد و رفتیم داخل، لهسایی و بقیه مانده بودند که بعضیهایشان حالت تسلیم داشتند. جمعیت هم که سازماندهی شده نبود. هر کسی برای خودش میرفت و چیزی میگفت و کاری میکرد. یکی از ساواکیها رفته بود داخل سلول ساواک که مردم فکر کنند زندانی است، اما مردم سریع فهمیدند. فقط همان یک نفر زنده ماند ولی نمیدانم آن لحظه کجا تحویلش دادند. چند نفر هم از بین آن ۲۰ نفری که قبلاً فرار کرده بودند با اسلحههای ساچمهای مجروح شده بودند که بعداً دستگیر شدند.
بازداشتی های ساواک بعدازپیروزی انقلاب؟
همهٔ ساواکیهایی که دستگیر میشدند به زندان نیروی دریایی رشت منتقل میشدند که بیشترشان از ردههای بالای ساواک بودند. پروندههای ساواک هم از سه ماه قبل به آنجا انتقال داده شده بود.
اعدام دربازداشتی ها داشتید؟
سردارنادرامیرگل:بین ساواکیها در گیلان اعدامی نداشتیم، مگر اینکه ثابت میشد شکنجهگر بودند یا به طور مستقیم قتل کردهاند؛ حتی مدتی بعد آقای مژدهی بایگان ساواک را آوردیم تا پروندههای ساواک را دستهبندی و طبقهبندی کند و او هم با ما همکاری کرد.
در میان کسانی که در همان زمان بازداشت شده بود، یکی از اعضای ساواک به آیتالله صدوقی در یزد تحویل داده شد. گویا شما رابط این کار بودید. آن افسر ساواک بود یا یک مقام امنیتی مهمی محسوب میشد؟
سردارنادرامیرگل:نه، او روحانی تقریباً متنفذی در شرق گیلان بود که فعالیت مذهبی داشت و نزد مردم از احترام ویژهای برخوردار بود. در واقع اصلاً به این شکل دستگیر هم نشده بود که او را بگیرند و بیاورند و بازجویی بکنند. آقای احسانبخش دستور داد بدون محاکمه به یزد تبعید شود. از قضا، در بین راه، ایشان از ما خواست که از قم نرویم. ما هم رعایت ایشان را کردیم و از جادهٔ کاشان رفتیم. وقتی هم نامهٔ آقای احسانبخش را به آقای صدوقی دادم، دیدم ایشان قبلاً در جریان قرار گرفته بودند.
خواننده ساواکی
یکی از هنرمندان به نام شهر هم از منابع ساواک بود، اما وقتی او را گرفتند و آوردند، عفو و خیلی زود آزاد شد. یعنی بعد از پیروزی، نظر امام این بود که انتقام گرفته نشود.
پاسبانی که میگفت ازترس بقتل رسیدن مرازندانی کنید
سردارنادرامیرگل:خود ما هم وقتی زندانبان بودیم، دنبال انتقام نبودیم، مثلاً پاسبانی را گرفته و آورده بودند. او گفت من را چرا آوردهاید؟ من آدم خوبی هستم. در محلهام همه من را دوست دارند. ما هم مدرکی علیه او نداشتیم. شاکی هم نداشت. آزادش کردیم. فردا با سر شکسته آمد و گفت: آقا مردم رحم نمیکنند. من را در زندان نگه دارید. دیروز من را زدند و سرم را شکستند.
واکنش آیت الله احسانبخش به کشتارساواکی ها"مثله کردن"
سردارنادرامیرگل:هم روحانیت و هم مردم به شدت از این رخداد حیرتزده شدند و بانیان این کار را محکوم کردند. بسیاری از مردم تمایلی به این نوع رفتارها نداشتند. مدتی بعد، آقای احسانبخش در یک سخنرانی موضوع مثله کردن را محکوم و آن را مغایر با کلام خدا و نهجالبلاغه دانست./منبع : تاریخ ایرانی
۴ سال قبل:«حجت الاسلام حمیدرضا جلالی» درمراسم معارف امام جمعه سابق صومعه سرا(حجت الاسلام راشدی نوری) ۲۷ مرداد ۱۳۹۷ حضور داشت.
امام جمعه گوراب زرمیخ(حجت الاسلام حمیدرضا جلالی)امام جمعه صومعه سرا شد۱۳ آبان ۱۴۰۱
آئین معارفه حجت الاسلام جلالی امام جمعه جدید صومعه سرا با حضور «مهدی صفاتی» فرماندار ، «سرهنگ محمد جانی» فرمانده سپاه ، «حجت الاسلام ولی عادلی» رئیس سیاست گذاری ائمه جمعه گیلان و جمعی از مسئولان شهرستان صومعه سرا ،درروز پنجشنبه ۱۲ آبان ۱۴۰۱ در مجتمع فارابی اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی صومعه سرا برگزار شد.
تودیع-معارفه امام جمعه صومعه سرا
توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:امام جمعه سابق صومعه سرا(حجت الاسلام محمد مهدی راشدی نوری) درمراسم تودیعش شرکت نکرد وامادرآخرین نمازش(مسجدجعفری)بانمازگزاران خداحافظی کرد.
درمراسم معارفه راشدنوری،حجت الاسلام صدیقی شرکت نکرد (فقط مراسم معارفه برگزارشد)
«حجت الاسلام محمد مهدی راشدی نوری» به عنوان« امام جمعه جدید شهرستان صومعه سرا» معارفه شد/۲۶ مرداد ۱۳۹۷
مراسم تکریم از زحمات ۱۱ ساله «حجت الاسلام اسماعیل صدیقی» امام جمعه سابق صومعه سرا ۲۱ مرداد ۱۳۹۷
«حجت الاسلام اسماعیل صدیقی» بعداز صومعه سرا ،امام جمعه بخش کلاچای شهرستان رودسر شد.
اولین امامت جمعه حجت الاسلام صدیقی امامت بخش شاندرمن ماسال بود.
«حجت الاسلام اسماعیل صدیقی» شامگاه جمعه(۲۱ اسفند ۱۴۰۰) درگذشت.
البته«حجت الاسلام اسماعیل صدیقی»۳ ماه قبل از فوت، بعلت بیماری از امامت جمعه کلاچای استعفاداده بود
«حجت الاسلام مرتضی رضازاده»( ۲۶ آذر ۱۴۰۰) برای این بخش معرفی شده بود.
مراسم تکریم امام جمعه صومعه سرا(حجت الاسلام اسماعیل صدیقی) ۲۷ مرداد ۱۳۹۷
مراسم معارفه حجت الاسلام راشدی نوری بعنوان امام جمعه جدید صومعه سرا پیش از ظهر روز در سالن اجتماعات فرمانداری برگزار شد ۲۷ مرداد ۱۳۹۷
حضور«حجت الاسلام حمیدرضا جلالی»(امام جمعه گوراب زرمیخ) درمراسم معارف امام جمعه سابق صومعه سرا(حجت الاسلام راشدی نوری) ۲۷ مرداد ۱۳۹۷
درمراسم معارفه امام جمعه جدیدصومعه سرا(حجت الاسلام راشدی نوری)، فرماندار صومعه سرا(فتح اللهی)، نماینده صومعه سرا در مجلس شورای اسلامی(کاظم دلخوش)، امام جمعه گوراب زرمیخ(حجت الاسلام حمیدرضا جلالی)، مسئول حراست شورای سیاست گذاری ائمه جمعه کشور(حجت الاسلام حسنعلی قلعه ) وجمعی ازمردم شهرستان صومعه سراحضورداشتند.
در پایان مراسم معارفه، با قرائت حکم حجت الاسلام محمد مهدی راشدی نوری ، وی بعنوان امام جمعه شهرستان صومعه سرا معرفی گردید.
امام جمعه گوراب زرمیخ
اولین نمازجمعه صومعه سرا به امامت حجت الاسلام حمیدرضا جلالی ۱۳ آبان ۱۴۰۱
اقامه اولین نماز جمعه در گوراب زرمیخ به امامت حجت الاسلام حمیدرضا جلالی ۲۲ مرداد ۱۳۹۵
بخش گوراب زرمیخ تاقبل ازاین تاریخ(۲۲ مرداد ۱۳۹۵) نمازجمعه برگزارنمیشد.
حجت الاسلام حمیدرضا جلالی از سوی شورای عالی سیاستگذاری ائمه جمعه کشور به عنوان امام جمعه جدید شهرستان صومعه سرا معرفی و از تلاش و زحمات ۴ ساله حجت الاسلام راشدی امام جمعه سابق قدردانی شد.۱۲ آبان ۱۴۰۱
در شورای اداری شهرستان صومعه سرا حجت الاسلام حمیدرضا جلالی به عنوان امام جمعه جدید شهرستان صومعهسرا معرفی شد.۱۲ آبان ۱۴۰۱
در جلسه شورای اداری صومعه سرا، «حجت الاسلام حمیدرضا جلالی» از سوی شورای عالی سیاستگذاری ائمه جمعه کشور به عنوان امام جمعه جدید شهرستان صومعه سرا معرفی و از تلاش و زحمات ۴ ساله حجت الاسلام راشدی نوری( امام جمعه سابق صومعه سرا) قدردانی شد.
رئیس شورای سیاستگذاری ائمه جمعه استان گیلان(حجت الاسلام ولی عادلی) در مراسم تکریم و معارفه امام جمعه صومعه سرا گفت: هم اکنون در ۳۵ شهر استان گیلان نماز جمعه برگزار میشود.
امام جمعه جدید شهرستان صومعه سرا معارفه شد
«امام جمعه گوراب زرمیخ»(حجت الاسلام حمیدرضا جلالی)امام جمعه صومعه سراشد۱۳ آبان ۱۴۰۱
مراسم تکریم از زحمات ۱۱ ساله «حجت الاسلام اسماعیل صدیقی» امام جمعه سابق صومعه سرا
پیش از ظهر جمعه(۲۶ مرداد ۱۳۹۷) با حضور مسئولان کشوری، استانی و شهرستانی در جلسه شورای اداری «حجت الاسلام محمد مهدی راشدی نوری» به عنوان امام جمعه جدید شهرستان صومعه سرا معارفه شد. ۲۶ مرداد ۱۳۹۷
مراسم معارفه حجت الاسلام راشدی نوری بعنوان امام جمعه جدید صومعه سرا پیش از ظهر امروز در سالن اجتماعات فرمانداری برگزار شد ۲۷ مرداد ۱۳۹۷
«حجت الاسلام حمیدرضا جلالی» درمراسم معارف امام جمعه سابق صومعه سرا(حجت الاسلام مهدی راشدی نوری) ۲۷ مرداد ۱۳۹۷ حضور داشت.
معارفه امام جمعه صومعه سرا(حجت الاسلام راشدی نوری)حجت الاسلام حمیدرضا جلالی ۲۷ مرداد ۱۳۹۷
حضور«حجت الاسلام حمیدرضا جلالی» درمراسم معارفه امام جمعه سابق صومعه سرا(حجت مهدی الاسلام راشدی نوری) ۲۷ مرداد ۱۳۹۷
شمارکشته هاومجروحین حادثه انفجارتروریستی استانبول به ۸۸ نفررسید.
انفجار در (خیابان بی اوغلو)استانبول-ترکیه یکشنبه ( ۲۲ آبان ۱۴۰۱)
وقوع انفجاری در (محله تقسیم )در مرکز شهر استانبول..نقش یک زن درانفجار
«علی یرلیکایا» فرماندار استانبول گفت: بر اساس گزارش های اولیه، در انفجاری که در خیابان استقلال رخ داد، ۶ نفر جان خود را از دست دادند و ۵۳ نفر مجروح شدند.
این انفجار در ساعت ۱۶:۲۰ به وقت ترکیه رخ داده است.
در انفجار استانبول تکسیم (استقلال)۶ نفر جان خود را از دست دادند و ۵۳ نفر مجروح شدند.
میدل ایست آی گزارش داد: در انفجاری که روز یکشنبه ( ۲۲ آبان ۱۴۰۱)در خیابان استقلال در منطقه تاریخی بی اوغلو استانبول رخ داد، افراد زیادی کشته و زخمی شدند.
وی در این خبر گفت: انفجار ساعت 16:20 دقیقه در خیابان استقلال رخ داد، در تصاویری که در شبکه های اجتماعی به اشتراک گذاشته شده، اجساد زیادی در خیابان افتاده و هنوز منبع انفجار مشخص نیست.
«رجب طیب اردوغان»(رئیس جمهور ترکیه)در بیانیه ای در این باره گفت: بر اساس اطلاعاتی که یرلیکایا فرماندار استانبول به وی داده است، ۴ نفر در محل حادثه جان باختند، دو نفر در بیمارستان جان خود را از دست دادند و ۵۳ نفر مجروح شدند.
«اردوغان» در کنفرانس مطبوعاتی «پیش از سفر خود به اندونزی» در این کنفرانس مطبوعاتی گفت: "هیچ کس نباید شک داشته باشد که عاملان حادثه در خیابان استقلال مجازات خواهند شد. به گفته فرماندار ما ۶ کشته که ۴ نفر از آنها در صحنه و ۲ نفر از آنها در بیمارستان و ۵۳ نفر مجروح شده اند که یکی از آنها اینجاست "بوی رعب و وحشت به مشام می رسد و اولین تشخیص وجود دارد که یک زن در این حادثه نقش داشته است. تحقیقات ادامه دارد."
انفجارتروریستی استانبول(ترکیه)
علی یرلیکایا«فرماندار استانبول»در مورد این انفجار گفت: امروز حوالی ساعت ۱۶:۲۰ دقیقه انفجاری در «خیابان تکسیم»محله استقلال در منطقه «بی اوغلو » رخ داد.
تیم های پلیس، بهداشت، آتش نشانی و آفاد ما به محل حادثه اعزام شدند. تلفات و مجروحین وجود دارد. این تحولات با مردم در میان گذاشته خواهد شد.»
انفجار در(شهراستانبول) ترکیه
«فؤاد اوکتای» معاون رئیس جمهور ترکیه شامگاه یکشنبه گفت: یک زن عامل انتخاری انفجار استانبول بوده است.
عامل انتحاری(استانبول )ترکیه
وقوع انفجاری در استانبول ترکیه خبر دادند. این انفجار در محله تقسیم در مرکز شهر استانبول روی داد و در جریان آن ۸۲ کشته و زخمی شدهاند.انتشارخبرانفجار ممنوع شد
توضیج مدیریت سایت-پیراسته فر:به دستورمقامات ترکیه،انتشاراخبار این انفحار برای رسانه هاممنوع است،بعضی ازشبکه های پرمخاطب درترکیه ازدسترس خارج شدند،ازجمله واتسآپ برای عدم پخش این حادثه تروریستی.
شورای عالی رادیو و تلویزیون (RTÜK) ممنوعیت پخش این انفجار را اعلام کرد.
در بیانیه ای که این موسسه در حساب کاربری خود در شبکه های اجتماعی منتشر کرده است، اظهارات "ممنوعیت پخش در مورد انفجار در استانبول اعمال شده است. به اطلاع همه سازمان های رسانه ای ما رسیده است".
دستگیری عامل انتحاری استانبول-ترکیه
عامل انتحاری استانبول (میدان تکسیم)دستگیرشد
دستگیری عامل انفجار(شهراستانبول)ترکیه
۲۱ نفرهمدست عامل انفجارنیزدستگیرشده اند
«پوتین» دراین بحبوحه تنش ، مناطق شورشیان جدایی طلب(دونتسک و لوهانسک)را به رسمیت شناخت تابتواند بدون دردسر«ارتش روسیه»راواردمنطقه کند.
به رسمیت شناختن مناطق« دونتسک و لوهانسک» در شرق اوکراین.
ولادیمیر پوتین شامگاه دوشنبه،۲۱ فوریه ۲۰۲۲ (۲ اسفند ۱۴۰۰) فرمانی مبنی بر شناسایی استقلال دو منطقه جداییطلب «لوهانسک و دونتسک» را که تحت کنترل شورشیان «شرق اوکراین» است، امضاء کرد.
«پوتین»بعدازاعلام استقلال مناطق «دونتسک» و «لوهانسک» به ارتش کشورش دستور دادتا برای برقراری صلح، وارد این مناطق شود.
کاخ کرملین در بیانیهای توضیح داد: « پوتین از وزارت دفاع روسیه خواسته با جمهوریهای دونتسک و لوهانسک توافقنامه امضا کند. این توافق به نیروهای روسیه اجازه میدهد تا وظیفه تضمین صلح در دو جمهوری را انجام دهند».
کاخ کرملین اعلام کرد رئیسجمهور روسیه از وزارت دفاع این کشور خواسته تا با مناطق«دونتسک» و «لوهانسک» در شرق اوکراین توافقنامهای برای اعزام ارتش جهت حفظ صلح در این مناطق امضا کند.
رؤسای جمهوری خلق لوگانسک«لئونید پاسچنیک» و جمهوری خلق دونتسک« دنیس پوشیلین»
در ادامه بیانیه کرملین آمده است: «پوتین از وزارت خارجه روسیه خواست تا رایزنی با جمهوریهای« دونتسک و لوهانسک» را برای برقراری روابط دیپلماتیک آغاز کند».
برخی رسانههای موشتند: اولین یگانهای ارتش روسیه در حال ورود به جمهوریهای خودخوانده «دونتسک» و «لوهانسک» هستند.
فرمان اعلام استقلال جمهوری های «دونتسک» و «لوهانسک»
مناطق استقلال یافته«دونتسک» و «لوهانسک»
پوتین گفت ناتو به طور کامل خواستههای امنیتی روسیه را نادیده گرفته است و غرب را متهم کرد که در صدد است نگرانیهای امنیتی روسیه را نادیده بگیرد.
رئیس جمهورروسیه گفت: من مجبورم تصمیمی را بگیرم که باید مدتها پیش گرفته میشد: به رسمیت شناختن فوری استقلال و حاکمیت «جمهوری دونتسک» و«جمهوری لوهانسک».
تلویزیون رسمی روسیه، همزمان تصاویری از رهبر جداییطلبان اوکراین را منتشر کرد که در محل سخنرانی ولادیمیر پوتین حضور داشتند.
رئیسجمهوری روسیه همچنین به وزارت دفاع این کشور دستور داد که نیروهای به ادعای او «حافظ صلح» به مناطق جداییطلب روسیه اعزام کند.
ساعاتی پس از اعلام به رسمیت شناختن«دونتسک» و «لوهانسک»، خبرگزاری رویترز به نقل از شاهدان عینی گزارش داد که ستونهایی از خودروهای نظامی، شامل تانک وارد شهر «دونتسک» شدند.
رویترزنوشت: پنج فروند تانک در وردی شهر و دو فروند تانک نیز در داخل شهر دونتسک دیده شده است.
رئیسجمهوری روسیه پیشتر جلسه شورای امنیت ریاستجمهوری را برای بررسی به رسمیت شناختن استقلال این مناطق تشکیل داده بود.
این اقدام(به رسمیت شناختن استقلال«دونتسک» و «لوهانسک») در شرایطی صورت میگیرد که کشورهای غربی احتمال میدهند روسیه از تشدید درگیریهای نظامی در این مناطق به عنوان بهانهای برای حمله به خاک اوکراین استفاده کند.
در نشست شورای امنیت ریاستجمهوری گفته شد که اکنون وقت آن است روسیه استقلال مناطق دونتسک و لوهانسک را به رسمیت بشناسد.
«ولادیمیر پوتین» پس از این نشست ۹۰ دقیقهای که جریان آن از تلویزیون دولتی این کشور پخش شد، اظهار داشت: «من نظرات شما را شنیدم. امروز در این مورد تصمیمگیری میشود». او سرانجام فرمان به رسمیت شناختن استقلال این مناطق را امضاء کرد.
آقای پوتین پیشتر به رهبران آلمان و فرانسه اطلاع داده بود که چنین تصمیمی دارد.
اروپا و آمریکا اقدام فریبکارانه پوتین محکوم کردند؛ تحریم در راه است
اقدام روسیه در بهرسمیت شناختن مناطق جداییطلب اوکراین با محکومیت شدید رهبران غرب روبرو شد و آنها تاکید کردند که علیه مسکو تحریم وضع میکنند.
کاخ سفید اعلام کرد که جو بایدن، رئیس جمهوری ایالات متحده، طی تماسی تلفنی با رهبران جهان این اقدام مسکو را محکوم کرده است.
اطلاعیه کاخ سفید میگوید که بایدن در گفتوگویی تلفنی با «ولودیمیر زلنسکی» رئیس جمهوری اوکراین، «تصمیم پوتین، رئیس جمهوری روسیه، برای ظاهرا به رسمیت شناختن استقلال جمهوری خلق دونتسک و جمهوری خلق لوهانسک را به شدت محکوم کرد».
اطلاعیه دیگر کاخ سفید نیز عنوان میکند که آقای«جو بایدن» با «امانوئل مکرون» رئیس جمهوری فرانسه،
و «اولاف شولتس» صدراعظم آلمان، درباره واکنش هماهنگ خود به این اقدام روسیه صحبت کرده است.
از راست به چپ: اورزولا فن درلاین، رئیس کمیسیون، روبرتو متزولا، رئیس پارلمان اروپا و النا زلنسکا، همسر رئیس جمهوری اوکراین
رئیس کمیسیون اروپا در بخش دیگری از این سخنان با بیان اینکه از آغاز جنگ اوکراین تا امروز اتحادیه اروپا بیش از ۱۹ میلیارد یورو
همچنین «اورسلا فن در لاین» رئیس کمیسیون اروپایی، و «چارلز میشل» رئیس شورای اروپا، در بیانیه مشترکی اعلام کردند که اقدام روسیه «نقض فاحش قوانین بینالمللی» است.
این بیانیه میافزاید که اتحادیه اروپا «با اعمال تحریم واکنش نشان میدهد» و «حمایت کامل خود را از استقلال، حاکمیت و یکپارچگی سرزمینی اوکراین در چارچوب مرزهای بهرسمیت شناخته شده بینالمللی مورد تاکید قرار میدهد».
«ماتئوش موراویسکی» نخست وزیر لهستان هم خواستار تحریم روسیه شد.
«ینس استولنبرگ» دبیرکل پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو)، نیز اقدام مسکو را محکوم کرد و گفت مسکو روی درگیری در شرق اوکراین بنزین میریزد.
«بوریس جانسون» نخستوزیر انگلیس، نیز اقدام روسیه را «نقض آشکار حاکمیت و تمامیت اوکراین» خواند و به شدت آن را محکوم کرد.
او گفت این موضوع نقض آشکار توافق مینسک و منشور سازمان ملل است و بریتانیا با «یک بسته تحریمی قوی در کنار مردم اوکراین خواهد بود».
آقای جانسون افزود: این اقدام پوتین میتواند آتش یک درگیری بالقوه ویرانگر روسیه با اوکراین را دامن بزند.
دولت بریتانیا شامگاه دوشنبه اعلام کرد که فردا تحریمهای خود را علیه روسیه اعلام میکند.
وزیر خارجه انگلیس«لیز تراس» نیز با انتشار توئیتی گفت: اجازه نخواهیم داد نقض تعهدات بینالمللی روسیه بدون مجازات باقی بماند.
توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:درحالیکه ایران ازموضعگیری صریع اجتناب کرد،دخالت ناتو رامحکوم کرده است واما سوریه ازاقدام پوتین حمایت کرد.
حمایت سوریه از شناسایی استقلال «دونتسک» و «لوهانسک»
وزیر خارجه سوریه«فیصل المقداد» حمایت این کشور از تصمیم رئیسجمهور روسیه در به رسمیت شناختن استقلال جمهوریهای خودخوانده «دونتسک» و «لوهانسک» از اوکراین را اعلام کرد.
«وزیر خارجه سوریه» در نشست «والدای»(۳ اسفند ۱۴۰۰) در مسکو گفت، آنچه اکنون غرب علیه روسیه انجام میدهد شبیه به اقدامات انجام شده علیه سوریه طی جنگ تروریستی است.
کشورهای ونزوئلا و جمهوری چچن، کوبا و صربستان و جنبش انصارالله یمن استقلال دونتسک و لوهانسک، دو استان شرقی در منطقه «دونباس» را به رسمیت شناختند.
یمن
محمد علی الحوثی یکی از رهبران انصارالله یمن در توئیتی نوشت: اقدام روسیه مبنی بر به رسمیت شناختن استقلال دو منطقه دونتسک و لوهانسک را تایید می کنیم و از تمامی طرف های ذیربط می خواهیم که خویشتندار باشند و به جنگ روی نیاورند.
کشورهایی که نه موافقت کردند ونه مخالفت
چین
وزارت خارجه چین امروز در واکنش به اقدام اخیر روسیه مبنی بر به رسمیت شناختن استقلال دو منطقه لوهانسک و دونتسک از تمامی طرفهای درگیر در موضوع بحران اوکراین خواست که خویشتندار باشند.
این وزارتخانه همچنین از طرفهای درگیر خواست تا از طریق گفتگو و مذاکره به حل اختلافات بپردازند.
«وانگ ئی» وزیر خارجه چین در تماس تلفنی با «آنتونی بلینکن» همتای آمریکایی خود اعلام کرد که تحولات کنونی اوضاع اوکراین ارتباط مستقیمی با تأخیر در اجرای پیمان «مینسک» دارد.
همچنین سفارت چین در اوکراین از شهروندان و کسبوکارهای چینی خواسته از حضور در مناطق «بیثبات» اوکراین خودداری و نیازهای روزمره خود از جمله آب و غذا را ذخیره کنند.
هند
نماینده هند در سازمان ملل خواستار «خویشتنداری و دیپلماسی سازنده» در قبال حوادث شرق اوکراین شد.
جمهوری های«دونتسک» و «لوهانسک»کجاست؟
توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:روسیه دراین بحبوحه تنش ، این مناطق جدایی طلب(دونتسک و لوهانسک)به رسمیت شناخت تابتواند بدون دردسر«ارتش روسیه»راواردمنطقه کند.
شهر«خارکیف»اوکراین دومین شهر پرجمعیت«اوکراین» و یکی از هشت شهر پرجمعیت اروپای شرقی است که در۴۰ کیلومتری مرز روسیه قراردارد.
این شهر پس از مسکو و لنینگراد، سومین مرکز بزرگ صنعتی، علمی و حمل و نقل اتحاد جماهیر شوروی بود.
خارکف(خارکیف) بزرگترین شهر در شمال شرقی اوکراین و دومین شهر پرجمعیت این کشور است. این سومین مرکز صنعتی، علمی و حمل و نقل در اتحاد جماهیر شوروی پس از مسکو و لنینگراد بود
یورونیوز۲۲ژانویه ۲۰۲۲(۳ بهمن ۱۴۰۰)نوشت:در حالی که تنش میان« روسیه» از یک سو و« اوکراین» و متحدان غربی این کشور همچنان بالا است، ساکنان خارکیف،
دومین شهر بزرگ اوکراین در حالیکه امیدوارند شرایط بهتر شود، برای بدترین سناریو در صورت بروز جنگ آماده میشوند.
مناطق استقلال یافته جمهوری های «دونتسک» و «لوهانسک»