زندگینامه ملاصدرا :متولد: ۹۸۰ متوفی ۱۰۴۴ هجری قمری.
«ملا صدرا» و ما ادریک ما ملا صدرا! او مشکلاتى را که بو على به حل آن در بحث معاد موفق نشده بود حل کرده است!
فرازی ازنامه امام خمینی خطاب به گورباچف«حرکت جوهری ملاصدرا»
جناب آقای گورباچف! از اساتید بزرگ بخواهید تا به حکمت متعالیه صدرالمتالهین «رضوانالله تعالی علیه و حشرهالله معالنببین و الصالحین» مراجعه نمایند تا معلوم گردد که حقیقت علم همانا وجودی است مجرد از ماده و هرگونه اندیشه از ماده منزه است و به احکام ماده محکوم نخواهد شد./پایان.
صدر الدین محمد شیرازی، معروف به «صدرالمتالهین» و «ملاصدرا»، حکیم، عارف، محدث و مفسر بزرگ شیعه و اسلام در نهم جمادی الاولی سال ۹۷۹ یا ۹۸۰ هجری قمری در شیراز به دنیا آمد.
پدر ملاصدرا ـ خواجه ابراهیم قوامی ـ سیاستمداری دانشمند و مؤمن بود و با وجود داشتن ثروت و عزت و مقام، هیچ فرزندی نداشت ولی سرانجام بر اثر دعا و تضرع فراوان به درگاه الهی، خداوند پسری به او داد که نامش را محمد گذاشتند.
استادان :ملاصدرا در قزوین با دو دانشمند و نابغه بزرگ، یعنی شیخ بهاءالدین عاملی (شیخ بهایی) و میرداماد،آشناشد ودرمحضرشان تلمذکرد.
وی تا حدود سال (۱۰۴۰ هـ / ۱۶۳۲ م) به شیراز باز نگشت و در روستای کهک قم ماند و شاگردان بزرگی را پرورش داد و در تمام این مدت به نوشتن کتب معروف خود مشغول بود یا رسالههایی در پاسخ فلاسفه همزمان خود مینوشت. دو تن از شاگردان معروف او به نام «فیاض لاهیجی» و «علامه فیض کاشانی» هستند که هر دو داماد ملاصدرا شدند و مکتب او را ترویج کردند.
مورخین علت مراجعت را دعوت حاکم استان فارس یعنی اللهوردیخان از وی بوده، زیرا مدرسهای را که پدرش امام قلیخان بنا کرده بود به پایان برده و آنرا آماده برای تدریس فلسفه ساخته بود و با سابقه ارادتی که به ملاصدرا داشته وی را برای اداره علمی آن به شیراز دعوت کرده است.
ملاصدرا ۷ سفر ـ پیاده ـ به سفر مکه داشته است(چند هزار کیلومتری)و سرانجام (۱۰۵۰ هـ / ۱۶۴۰میلادی)در سفر هفتم بر سر راه خود به مکّه و زیارت کعبه در شهر بصره (در خاک عراق) بیمار شد و چشم از جهان فرو بست،درنجف(جوارحرم امیرالمؤمنین علی علیه السلام مدفون است)
فرزندان ملاصدرا
ملاصدرا پنج فرزند داشته، سه دختر و دو پسر؛
۱- ام کلثوم:بزرگترین فرزند ملاصدرا که خود دانشمند و شاعر و زنی اهل عبادت و زهد بوده و به همسری ملا عبدالرزاق لاهیجی (شاگرد معروف ملاصدرا) درآمد.
۲- زبیده:همسر علامه فیض کاشانی (شاگرد ملاصدرا) شده است.
۳-معصومه :همسر قوام الدین محمد نیریزی،وی نیز معروف به دانش و شعر و ادبیات است.
۴- ابراهیم : یکی از دانشمندان زمان خود بوده و فیلسوف و فقیه و متکلم و مفسر شمرده میشد و از علوم دیگر مانند ریاضیات نیز بهره داشته است.
۵- نظام الدین احمد :فیلسوف و ادیب و شاعر بوده است.
دیدگاه اصحاب علم وتقوی درباره ملاصدرا
امام خمینی:ملا صدرا و ما ادریک ما ملا صدرا
امام خمینی در یکی از مصاحبههای خود درباره علل شکل گیری انقلاب در پاسخ به این سوال خبرنگار «یک سؤالِ شاید کمى شخصى دارم که مطرح کنم؛ چه شخصیت یا شخصیتهایى- در تاریخ اسلامى یا غیر اسلامى- غیر از رسول اکرم (ص) و امام على (ع) شما را تحت تأثیر قرار داده است و روى شما مؤثر بوده است؟ و چه کتابهایى- بجز قرآن- در شما اثر گذاشته است؟» میفرماید: من نمىتوانم به این سؤال الآن جواب بدهم. احتیاج به تأمل دارد. کتابهاى زیادى ما داریم؛ شاید بتوان گفت در فلسفه: ملا صدرا، از کتب اخبار: کافى، از فقه: جواهر. علوم اسلامى ما خیلى غنى هستند؛ خیلى کتب داریم. نمىتوانم براى شما احصا کنم. (صحیفه امام، ج۵، ۲۷۱ - مصاحبه با محمد حسنین هیکل درباره علل شکل گیرى انقلاب)
امام خمینی در« شرح چهل حدیث» ملاصدرا را فخر شیعه معرفی میکند و او را چنین لقب میدهد: «وجناب محقق فلاسفه و فخر طایفه حقه، صدر المتألهین، رضوان اللّه علیه»
« امام خمینی» در «شرح چهل حدیث»، ملاصدرا را فخر شیعه معرفی میکند و او را چنین لقب میدهد: «و جناب محقق فلاسفه و فخر طایفه حقه، صدر المتألهین، رضوان اللّه علیه»
«آیت الله سید احمد فهری» در مقدمه ترجمه شرح دعای سحر امام خمینی درباره حساسیت امام نسبت به ملاصدرا مینویسد:
«(امام خمینی) از میان حکما و عرفاى گذشته علاقه خاصى به صدر المتألهین دارد و او را فردى محقق و متخصص که بسیارى از معارف را فهمیده و چشیده و مشکلات و مسائل را حل کرده است مىداند. شنیدهام که روزى در درس به عنوان تجلیل از مقام این فیلسوف عارف و در رابطه با تقدیر از علم و توبیخ کوته فکران که پیوسته درباره او سخنان ناشایست مىگویند چنین فرموده است: «ملا صدرا و ما ادریک ما ملا صدرا؟! او مشکلاتى را که بو على به حل آن در بحث معاد موفق نشده بود حل کرده است!»
امام در پیام مهم و تاریخی خود میخائیل گورباچف مینویسد: «از اساتید بزرگ بخواهید تا به حکمت متعالیه صدر المتألّهین - رضوان اللَّه تعالى علیه و حشره اللَّه مع النبیین و الصالحین- مراجعه نمایند، تا معلوم گردد که: حقیقت علم همانا وجودى است مجرد از ماده، و هر گونه اندیشه از ماده منزه است و به احکام ماده محکوم نخواهد شد.»
«ملاصدرا«اول کسی است که مبدا و معاد را بر یک اصل بزرگ خلل ناپذیر بنا نهاد و اثبات معاد جسمانی با برهان عقلی کرد.
امام خمینی در کتاب کشف الاسرار عبارت عجیبی درباره ملاصدرا دارد. ایشان مینویسد: «محمد بن ابراهیم شیرازی از بزرگترین فلاسفه الهی و موسس قواعد الهیه و مجدد حکمت ما بعدالطبیعه، او اول کسی است که مبدا و معاد را بر یک اصل بزرگ خلل ناپذیر بنا نهاد و اثبات معاد جسمانی با برهان عقلی کرد و خللهای شیخ الرئیس-ابوعلی سینا- را در علم الهی روشن کرد و شریعت مطهره و حکمت الهیه را با هم ائتلاف داد، ما با بررسی کامل دیدیم هر کس درباره او چیزی گفته از قصور خود و نرسیدن به مطالب بلندپایه اوست»
علامه سید محمدحسین طباطبایی
علامه طهرانی در کتاب مهر تابان درباره نظر علامه طباطبایی نسبت به ملاصدرا مینویسد: علّامه طباطبائى فلسفه صدرالمتألّهین را به واقع نزدیکتر مىیافتند. و خدمت او را به عالم علم و فلسفه به علّت تکثیر مسائل فلسفه (که در این فلسفه، از دویست مسأله به هفتصد مسأله ارتقاء یافت) فوق العاده تقدیر مىکردند.
و از اینکه صدر المتألّهین تنها بدنبال مکتب مشّائین نرفته؛ و فلسفه فکرى و ذهنى را با اشراق باطنى و شهود قلبى جمع کرده، و هر دوى آنها را با شرع انور تطبیق نموده است بسیار تحسین مىکردند....
مرحوم استاد معتقد بودند که صدر المتألّهین فلسفه را از اندراس و کهنگى بیرون آورد، و روح نوینى در آن بخشید، و جان تازهاى در او دمید؛ پس مىتوان او را زنده کننده فلسفه اسلامیّه دانست.
و از اینها گذشته استاد ما نسبت به مقام زهد و بى اعتنائى بدنیا، و به روش ارتباط با خدا، و تصفیه باطن، و ریاضات شرعیّه، و انزوائى که صدر المتألّهین داشت و در کهَک قم به تصفیه سرّ مشغول شد و طهارت نفس را اهمّ از هر چیز شمرد، بسیار ارزش قائل بوده و تحسین مىنمودند.
و معتقد بودند که: غالب اشکالاتى که بر صدر المتألّهین و فلسفه او مىشود، ناشى از عدم فهم و عدم وصول ادراک بحاقّ مسائل اوست. گرچه خود ایشان نیز به بعضى از استدلالات او نظرهائى داشتند؛ ولى من حیث المجموع او را زنده کننده فلسفه اسلامیّه، و از طراز فلاسفه درجه اوّل اسلام چون بو علىّ و فارابى مىشمردند.
شهید استاد مطهری
شهید مطهری ارادت خاصی به ملاصدرا داشته و اسم انتشارت خود را صدرا نامگذاری کرده است و در سفرش به شیراز عنوان کرده بود که چقدر لذتبخش است در جایی نفس میکشم که ملاصدرا ۴۰۰ سال پیش در این شهر نفس کشیده است.
تمجید«علامه حسن زاده آملی» ازملاصدرا
آیت الله حسن رمضانی از استاد علامه حسن زاده آملی نقل کرده که وقتى در محضر استاد علامه طباطبائى صاحب المیزان سخن از اقامه برهان بر اصول معارف قرآنى و عقائد انسانى عنوان شده است فرمود: اینها را ملاصدرا به ما یاد داده است. و وقتى به تنهائى در محضر مبارکش مشرف بودم که سخن از خدمت علمى این اکابر الهى به میان آمد فرمود: آقا آنهمه ناملایمات روزگار را چشیدهاند، و آنهمه سنگ حوادث را خوردهاند، و طعنها و دشنامها از این و آن شنیدهاند، و محرومیتها و آوارگیها را تحمل کردهاند، ولى دست از گوهر گرانبهاى عقیدت ایقانى، و حقیقت ایمانى خود برنداشتهاند و با همه آن رنج و سختیها معارفى را که با خون جگر تحصیل کردهاند نوشتند و گذاشتند و گفتند حق و حقیقت این است که نوشتهایم.
همچنین آیت الله حسن رمضانی نقل کرده علامه حسن زاده آملی میفرمود: جناب علامه طباطبایی رحمت الله علیه، کلید را از جیبشان در آورده بودند و میخواستند در منزل را باز کنند و بروند داخل. نگاهی کردند به من و فرمودند: آقا ما هر چه داریم از آخوند (یعنی ملاصدرا) داریم.
در اصطلاح فلاسفه و حکمای معاصر، مراد از آخوند، صدرالمتالهین شیرازی است و اگر حکما و فلاسفه، کلمه آخوند را به تنهایی و به صورت مطلق بگویند منظورشان ملاصدرا است)
علامه محمدرضا مظفر
علامه محمدرضا مظفر(متوفیرمضان ۱۳۸۳) در مقدمه خود بر اسفار مینویسد: سخن گفتن از صدرالدین محمد بن ابراهیم شیرازى قوامى، نویسنده کتاب اسفار، که در بین مردم به ملا صدرا و در میان شاگردان مکتبش به صدر المتالهین مشهور است، برایم بسى لذتبخش است.
من از عقل و خرد، روح بلند، نیروى مقاومت، آزاد اندیشى، بیان نیکو، کمال و پختگى اندیشهها و صراحت در ابراز عقاید و افکار این مرد بزرگ، با وجود تکفیر و آن همه آزار که در حق وى رفته است، شگفت زده ام. ویژگىهایى که برشمردم پیش از آنکه از تاریخ زندگى او درک کنم از نوشتهها و کتابهایش احساس نموده ام.
علامه سید محمد حسین طهرانی
علامه طهرانی در کتابالله شناسی عبارت جالبی درباره صدرالمتالهین دارد. مینویسد: این برهان که متّخذ است از مجموع کتب صدر المتألّهین شیرازى؛ افتخار ما و افتخار اسلام و مسلمین و افتخار بشریّت تا روز قیامت، ملاحظه مىکنید که چقدر انسان داراى ترقّى و کمال بوده است! و کسانیکه از فلسفه و حکمت وى دور هستند و در تکاپوى فهم آن عمر عزیزشان را سپرى نمىکنند چقدر در ظلمت و جهالت غوطه ورند.
در کتاب امام شناسی مینویسد: کتابهاى صدر المتألّهین شیرازى رضوان الله علیه حقّاً موجب فخر عالم تشیّع و بلکه عالم اسلام است؛ تحقیقات و تدقیقات این راد مرد بزرگ در زوایاى آیات و روایات، مشکل گشاى اساسى راه معرفت و پیشرفت است.
حضرت آیتالله خامنهای(رهبرانقلاب)
رهبر معظم انقلاب در پیام خود به همایش جهانى بزرگداشت صدرالمتالهین فرمود: «از تشکیل این مجمع بزرگ علمى و فکرى که برگرد اندیشه و شخصیت فیلسوف نامدار ایرانى، حکیم صدرالمتالهین شیرازى فراهم آمده، احساس افتخار و مسرت مىکنم و خداى سبحان را سپاس مى گویم.
اگر چه دانستههاى دنیاى غرب و حتى بخشهایى از دنیاى اسلام از این شخصیت کم نظیر چندان وسیع نیست، ولى حوزههاى فلسفى ایران لااقل در سه قرن اخیر - یعنى تقریبا از صد سال پس از تألیف کتاب اسفار تا کنون - یکسره از آراء فلسفى صدرالمتالهین تغذیه شده و کتابها و آراء مهم او - که بسیارى از آنها حداقل در قالب استدلالى و عقلانى اش از ابتکارات اوست - محور درس و تحقیق و شرح و تنقیح بوده است.»
مکاشفه صدر المتألهین در حرم فاطمه معصومه(س)
ملاصدرا، هنگامی که در کهک زندگی میکرد، برای عرض ادب و توسل به بارگاه کریمه اهل بیت فاطمه معصومه (س) مشرف میشد.
ملاصدرا:هرگاه در زمینه مسائل علمی، مشکلی برایم پیش میآمد که از حلّ آن عاجز میماندم، با پای پیاده از کهک به قم میرفتم و به کنار قبر حضرت فاطمه معصومه - سلام اللّه علیها - رفته، از آن حضرت استمداد مینمودم. با این کار، مسأله و مشکل من حل میشد و سپس به روستای کهک باز میگشتم.
در یکی از این سفرها در جوار قبر فاطمه معصومه یک مساله مهم و پیچیده فلسفی یعنی اتحاد عاقل و معقول در یک مکاشفه عرفانی، برایش حل شد. او خود در این زمینه میگوید: مساله اتحاد عاقل و معقول از مشکلترین مسایل فلسفی است که تاکنون هیچ فیلسوف مسلمانی توفیق حل آن را پیدا نکرده است. من با توجه کامل به سوی خدای سبحان از او خواستم که مشکل برایم حل شود.
دری از رحمت حق بر من گشوده شد و در این مورد معرفت جدیدی برایم حاصل شد. «کنت حین تسوید هذا المقام بکهک من قری قم، فجئت الی قم زائرا لبنت موسی ابن جعفر مستمدا منها و کان یوم الجمعه فانکشف لی هذا الامر» (الشواهد الربوبیة) هنگام نوشتن این بحث من درقریه کهک قم بودم. از آنجا رهسپار قم شدم، به زیارت دختر موسی بن جعفر(س) مشرف گردیدم و از آن حضرت در حل این مساله یاری جستم. به برکت او در روز جمعه این مطلب بر من کشف گردید. (اتحاد عاقل و معقول، علامه حسن زاده آملی، ص ۱۰۸).
مدیریت سایت-پیراسته فر:این مطالب پاسخی است به بعضی ازبزرگانی که ازروی جهالت(درعصردسترسی آسان به علوم وفنون)به این عالم بزرگوارجسارت می کنند.
زندگینامه وماجرای مکاشفه صدر المتألهین در حرم حضرت معصومه(س)
ولادت صدر الدین محمد شیرازی، معروف به «صدرالمتالهین» و «ملاصدرا»، حکیم، عارف، محدث و مفسر بزرگ شیعه و اسلام در نهم جمادی الاولی۹۸۰ در شیراز به دنیا آمد.
پدر ملاصدرا ـ خواجه ابراهیم قوامی ـ سیاستمداری دانشمند و مؤمن بود و با وجود داشتن ثروت و عزت و مقام، هیچ فرزندی نداشت ولی سرانجام بر اثر دعا و تضرع فراوان به درگاه الهی، خداوند پسری به او داد که نامش را محمد گذاشتند.
سفرهای ملاصدرا
ظاهرا ملاصدرا در سن شش سالگی به همراه پدر به قزوین رفته و در کنار اساتید فراوانی که در همه رشتههای علمی در آن شهر بودند به آموزش مقدماتی و متوسطه پرداخته و زودتر از دیگران به دوره عالی رسیده است.
ملاصدرا در قزوین با دو دانشمند و نابغه بزرگ، یعنی شیخ بهاءالدین عاملی (شیخ بهایی) و میرداماد ـ که نه فقط در زمان خود، که حتی طی چهار قرنی که از آنها گذشته، بینظیر و سرآمد بودهاند ـ آشنا شد و به دروس آنان رفت. در ظرف مدتی کوتاه او نیز با نبوغ خود سرآمد شاگردان آنها شد.
شیخ بهاء نه فقط در فقه، حدیث، تفسیر، کلام و عرفان متخصص بود بلکه در نجوم و ریاضیات نظری و مهندسی و معماری و پزشکی و برخی از علوم غریبه هم استاد بود.
میرداماد، نابغه بزرگ دیگر، از همه دانشهای روزگار خود باخبر بود ولی حوزه درس او به فقه و حدیث و بیشتر به فلسفه اختصاص داشت. وی در دو شاخه مشائی و اشراقی فلسفه اسلامی ممتاز و سرآمد بود.
ملاصدرا بیشترین بهره خود را در فلسفه و عرفان از میرداماد گرفت و همواره او را مرشد و استاد حقیقی خود معرفی میکرد.
سفر ملاصدرا به اصفهان
با انتقال پایتخت صفویه از قزوین به شهر اصفهان (سال ۱۰۰۶ ق. شیخ بهایی و میرداماد نیز به همراه شاگردان خود به این شهر آمدند و بساط تدریس خود را در آنجا گستردند. ملاصدرا که در آن زمان 26 تا 27 سال داشت، از تحصیل بینیاز شده بود.
بازگشت ملاصدرا به شیراز
ملاصدرا حدود سال ۱۰۱۰ق. به شهر خود شیراز بازگشت.
هجرت ملاصدرا به قم
این رفتارها و فشارها با روح لطیف ملاصدرا نمیساخت و از طرفی ایمان و دین و تقوای او به او اجازه عمل مقابله به مثل را نمیداد، از اینرو از شیراز به صورت قهر بیرون آمد و به شهر قم رفت که در آن هنگام هنوز مرکز مهم علمی و فلسفی نشده بود.
ملاصدرا در خود شهر قم هم نماند و به سبب گرما و شاید دلایل اجتماعی مشابه شیراز به روستایی بنام کَهَکْ در نزدیک شهر قم منزل گزید و آثار خانه او در آن روستا هنوز باقی است.
عبادت و ریاضت ملا صدرا
ملاصدرا مدتی درس و بحث را رها کرد و همانگونه که خود در مقدمه کتاب بزرگ خود ـ اسفار ـ گفته است، عمر خود را به عبادت و روزه و ریاضت گذراند و از این فرصت که برایش فراهم شده بود استفاده کرد و مراحل و مقامات معنوی عرفانی را با شتاب بیشتری طی کرد و به بالاترین درجه معنویت رسید.
وی در این دوران ـ که از نظر معنوی دوران طلائی زندگانی اوست توانست به مرحله کشف و شهود غیب برسد و حقایق فلسفی را نه در ذهن که با دیده دل ببیند و همین سبب شد که مکتب فلسفی خود را کامل سازد.
وی تا حدود سال ۱۰۴۰قمری به شیراز باز نگشت و در روستای کهک قم ماند و شاگردان بزرگی را پرورش داد و در تمام این مدت به نوشتن کتب معروف خود مشغول بود یا رسالههایی در پاسخ فلاسفه همزمان خود مینوشت. دو تن از شاگردان معروف او به نام «فیاض لاهیجی» و «علامه فیض کاشانی» هستند که هر دو داماد ملاصدرا شدند و مکتب او را ترویج کردند.
بازگشت ملاصدرا به شیراز
ملاصدرا »حدودسال ۱۰۴۰قمری به شیراز بازگشت. عقیده برخی بر آنستکه این بازگشت بسبب دعوت حاکم استان فارس یعنی الله وردیخان از وی بوده، زیرا مدرسهای را که پدرش امام قلیخان بنا کرده بود به پایان برده و آنرا آماده برای تدریس فلسفه ساخته بود و با سابقه ارادتی که به ملاصدرا داشته وی را برای اداره علمی آن به شیراز دعوت کرده است.
ملاصدرا در شیراز نیز به تدریس فلسفه و تفسیر و حدیث اشتغال یافت و شاگردانی را پرورش داد. از کتاب سه اصل ـ که گویا در همان زمان در شیراز و به فارسی نوشته شده، و به علمای زمان خود اعم از فیلسوف و متکلم و فقیه و طبیعیدان حمله های سخت نموده ـ چنین بر میآید که در آن دوره نیز مانند دوره اول اقامت در شیراز زیر فشار بدگوئیها و بدخوئیهای دانشمندان همشهری خود بوده است ولی اینبار مقاوم شده و تصمیم داشته در برابر فشار آنها پایداری کند و مکتب خود را بر پا و معرفی و نشر نماید.
سفرهای زیارتی ملاصدرا به مکه
در زندگی ملاصدرا نوشتهاند که وی هفت سفر ـ پیاده ـ به سفر مکه رفته است. در چهارصد سال پیش این سفر را با اسب یا شتر و از راه صحرای خشک مرکزی عربستان طی مینمودند. بنابرین، سفر حج نوعی ریاضت هم شمرده میشد.
در این سفر که به صورت کاروانهای بزرگ حاجیان انجام میشد عدهای از گرما و تشنگی و خستگی در راه میمردند. با این وصف طی این سفر که چند هزار کیلومتر راه دشوار بود با پای پیاده، مسلماً دشواریهای بیشتری داشته و قوت اراده و ایمان را میطلبیده است.
ملاصدرا هفت بار قدم در این راه گذاشت و سرانجام در سفر هفتم بر سر راه خود به مکّه و زیارت کعبه در شهر بصره (در خاک عراق) بیمار شد و چشم از جهان فرو بست.
نظر بزرگان درباره ملاصدرا
امام خمینی
امام خمینی در یکی از مصاحبههای خود درباره علل شکل گیری انقلاب در پاسخ به این سوال خبرنگار «یک سؤالِ شاید کمى شخصى دارم که مطرح کنم؛ چه شخصیت یا شخصیتهایى- در تاریخ اسلامى یا غیر اسلامى- غیر از رسول اکرم (ص) و امام على (ع) شما را تحت تأثیر قرار داده است و روى شما مؤثر بوده است؟ و چه کتابهایى- بجز قرآن- در شما اثر گذاشته است؟» میفرماید: من نمىتوانم به این سؤال الآن جواب بدهم. احتیاج به تأمل دارد. کتابهاى زیادى ما داریم؛ شاید بتوان گفت در فلسفه: ملا صدرا، از کتب اخبار: کافى، از فقه: جواهر. علوم اسلامى ما خیلى غنى هستند؛ خیلى کتب داریم. نمىتوانم براى شما احصا کنم. (صحیفه امام، ج۵، ۲۷۱ - مصاحبه با محمد حسنین هیکل درباره علل شکلگیرى انقلاب)
حضرت امام در شرح چهل حدیث، ملاصدرا را فخر شیعه معرفی میکند و او را چنین لقب میدهد: «و جناب محقق فلاسفه و فخر طایفه حقه، صدر المتألهین، رضوان اللّه علیه»
آیت الله سید احمد فهری در مقدمه ترجمه شرح دعای سحر امام خمینی درباره حساسیت امام نسبت به ملاصدرا مینویسد: «(امام خمینی) از میان حکما و عرفاى گذشته علاقه خاصى به صدر المتألهین دارد و او را فردى محقق و متخصص که بسیارى از معارف را فهمیده و چشیده و مشکلات و مسائل را حل کرده است مىداند. شنیدهام که روزى در درس به عنوان تجلیل از مقام این فیلسوف عارف و در رابطه با تقدیر از علم و توبیخ کوته فکران که پیوسته درباره او سخنان ناشایست مىگویند چنین فرموده است: «ملا صدرا و ما ادریک ما ملا صدرا؟! او مشکلاتى را که بو على به حل آن در بحث معاد موفق نشده بود حل کرده است!»
امام در پیام مهم و تاریخی خود میخائیل گورباچف مینویسد: «از اساتید بزرگ بخواهید تا به حکمت متعالیه صدر المتألّهین - رضوان اللَّه تعالى علیه و حشره اللَّه مع النبیین و الصالحین- مراجعه نمایند، تا معلوم گردد که: حقیقت علم همانا وجودى است مجرد از ماده، و هر گونه اندیشه از ماده منزه است و به احکام ماده محکوم نخواهد شد.»
امام خمینی در کتاب «کشف الاسرار» عبارت عجیبی درباره ملاصدرا دارد. ایشان مینویسد: «محمد بن ابراهیم شیرازی(ملاصدرا) از بزرگترین فلاسفه الهی و موسس قواعد الهیه و مجدد حکمت ما بعدالطبیعه، او اول کسی است که مبدا و معاد را بر یک اصل بزرگ خلل ناپذیر بنا نهاد و اثبات معاد جسمانی با برهان عقلی کرد و خللهای شیخ الرئیس را در علم الهی روشن کرد و شریعت مطهره و حکمت الهیه را با هم ائتلاف داد، ما با بررسی کامل دیدیم هر کس درباره او چیزی گفته از قصور خود و نرسیدن به مطالب بلندپایه اوست»
علامه سید محمدحسین طباطبایی
علامه طهرانی در کتاب مهر تابان درباره نظر علامه طباطبایی نسبت به ملاصدرا مینویسد: علّامه طباطبائى فلسفه صدرالمتألّهین را به واقع نزدیکتر مىیافتند. و خدمت او را به عالم علم و فلسفه به علّت تکثیر مسائل فلسفه (که در این فلسفه، از دویست مسأله به هفتصد مسأله ارتقاء یافت) فوق العاده تقدیر مىکردند.
و از اینکه صدر المتألّهین تنها بدنبال مکتب مشّائین نرفته؛ و فلسفه فکرى و ذهنى را با اشراق باطنى و شهود قلبى جمع کرده، و هر دوى آنها را با شرع انور تطبیق نموده است بسیار تحسین مىکردند... .
مرحوم استاد معتقد بودند که صدر المتألّهین فلسفه را از اندراس و کهنگى بیرون آورد، و روح نوینى در آن بخشید، و جان تازهاى در او دمید؛ پس مىتوان او را زنده کننده فلسفه اسلامیّه دانست.
و از اینها گذشته استاد ما نسبت به مقام زهد و بى اعتنائى بدنیا، و به روش ارتباط با خدا، و تصفیه باطن، و ریاضات شرعیّه، و انزوائى که صدر المتألّهین داشت و در کهَک قم به تصفیه سرّ مشغول شد و طهارت نفس را اهمّ از هر چیز شمرد، بسیار ارزش قائل بوده و تحسین مىنمودند.
و معتقد بودند: غالب اشکالاتى که بر صدر المتألّهین و فلسفه او مىشود، ناشى از عدم فهم و عدم وصول ادراک بحاقّ مسائل اوست. گرچه خود ایشان نیز به بعضى از استدلالات او نظرهائى داشتند؛ ولى من حیث المجموع او را زنده کننده فلسفه اسلامیّه، و از طراز فلاسفه درجه اوّل اسلام چون بو علىّ و فارابى مىشمردند.
آیتالله حسن رمضانی از استاد علامه حسن زاده آملی نقل کرده که وقتى در محضر استاد علامه طباطبائى صاحب المیزان سخن از اقامه برهان بر اصول معارف قرآنى و عقائد انسانى عنوان شده است فرمود: اینها را ملاصدرا به ما یاد داده است. و وقتى به تنهائى در محضر مبارکش مشرف بودم که سخن از خدمت علمى این اکابر الهى به میان آمد فرمود: آقا آنهمه ناملایمات روزگار را چشیدهاند، و آنهمه سنگ حوادث را خوردهاند، و طعنها و دشنامها از این و آن شنیدهاند، و محرومیتها و آوارگیها را تحمل کردهاند، ولى دست از گوهر گرانبهاى عقیدت ایقانى، و حقیقت ایمانى خود برنداشتهاند و با همه آن رنج و سختیها معارفى را که با خون جگر تحصیل کردهاند نوشتند و گذاشتند و گفتند حق و حقیقت این است که نوشتهایم.
همچنین آیت الله حسن رمضانی نقل کرده علامه حسن زاده آملی میفرمود: جناب علامه طباطبایی رحمت الله علیه، کلید را از جیبشان در آورده بودند و میخواستند در منزل را باز کنند و بروند داخل. نگاهی کردند به من و فرمودند: آقا ما هر چه داریم از آخوند (یعنی ملاصدرا) داریم.
(گروه آیین و اندیشه خبرگزاری فارس: در اصطلاح فلاسفه و حکمای معاصر، مراد از آخوند، صدرالمتالهین شیرازی است و اگر حکما و فلاسفه، کلمه آخوند را به تنهایی و به صورت مطلق بگویند منظورشان ملاصدرا است)
علامه محمدرضا مظفر
«علامه محمدرضا مظفر» در مقدمه خود بر اسفار مینویسد: سخن گفتن از صدرالدین محمد بن ابراهیم شیرازى قوامى، نویسنده کتاب اسفار، که در بین مردم به ملا صدرا و در میان شاگردان مکتبش به صدر المتالهین مشهور است، برایم بسى لذتبخش است. من از عقل و خرد، روح بلند، نیروى مقاومت، آزاد اندیشى، بیان نیکو، کمال و پختگى اندیشهها و صراحت در ابراز عقاید و افکار این مرد بزرگ، با وجود تکفیر و آن همه آزار که در حق وى رفته است، شگفت زدهام. ویژگىهایى که برشمردم پیش از آنکه از تاریخ زندگى او درک کنم از نوشتهها و کتابهایش احساس نمودهام.
علامه سید محمد حسین طهرانی
علامه طهرانی در کتابالله شناسی عبارت جالبی درباره صدرالمتالهین دارد. مینویسد: این برهان که متّخذ است از مجموع کتب صدر المتألّهین شیرازى؛ افتخار ما و افتخار اسلام و مسلمین و افتخار بشریّت تا روز قیامت، ملاحظه مىکنید که چقدر انسان داراى ترقّى و کمال بوده است! و کسانیکه از فلسفه و حکمت وى دور هستند و در تکاپوى فهم آن عمر عزیزشان را سپرى نمىکنند چقدر در ظلمت و جهالت غوطه ورند.
در کتاب امام شناسی مینویسد: کتابهاى صدر المتألّهین شیرازى رضوان الله علیه حقّاً موجب فخر عالم تشیّع و بلکه عالم اسلام است؛ تحقیقات و تدقیقات این راد مرد بزرگ در زوایاى آیات و روایات، مشکل گشاى اساسى راه معرفت و پیشرفت است.
شهید استاد مطهری
شهید مطهری ارادت خاصی به ملاصدرا داشته و اسم انتشارت خود را صدرا نامگذاری کرده است و در سفرش به شیراز عنوان کرده بود که چقدر لذتبخش است در جایی نفس میکشم که ملاصدرا 400 سال پیش در این شهر نفس کشیده است.
حضرت آیتالله خامنهای
رهبر معظم انقلاب در پیام خود به همایش جهانى بزرگداشت صدرالمتالهین (ره) فرمود: «از تشکیل این مجمع بزرگ علمى و فکرى که برگرد اندیشه و شخصیت فیلسوف نامدار ایرانى، حکیم صدرالمتالهین شیرازى فراهم آمده، احساس افتخار و مسرت مىکنم و خداى سبحان را سپاس مىگویم.
اگر چه دانستههاى دنیاى غرب و حتى بخشهایى از دنیاى اسلام از این شخصیت کم نظیر چندان وسیع نیست، ولى حوزههاى فلسفى ایران لااقل در سه قرن اخیر - یعنى تقریبا از صد سال پس از تألیف کتاب اسفار تا کنون - یکسره از آراء فلسفى صدرالمتالهین تغذیه شده و کتابها و آراء مهم او - که بسیارى از آنها حداقل در قالب استدلالى و عقلانى اش از ابتکارات اوست - محور درس و تحقیق و شرح و تنقیح بوده است.»
مکاشفه صدر المتألهین در حرم فاطمه معصومه(س)
ملاصدرا، هنگامی که در کهک زندگی میکرد، برای عرض ادب و توسل به بارگاه کریمه اهل بیت فاطمه معصومه (س) مشرف میشد.
از وی نقل شده: هرگاه در زمینه مسائل علمی، مشکلی برایم پیش میآمد که از حلّ آن عاجز میماندم، با پای پیاده از کهک به قم میرفتم و به کنار قبر حضرت فاطمه معصومه - سلام الله علیها - رفته، از آن حضرت استمداد مینمودم. با این کار، مسأله و مشکل من حل میشد و سپس به روستای کهک باز میگشتم.
در یکی از این سفرها در جوار قبر فاطمه معصومه یک مساله مهم و پیچیده فلسفی یعنی اتحاد عاقل و معقول در یک مکاشفه عرفانی، برایش حل شد. او خود در این زمینه میگوید: مساله اتحاد عاقل و معقول از مشکلترین مسایل فلسفی است که تاکنون هیچ فیلسوف مسلمانی توفیق حل آن را پیدا نکرده است. من با توجه کامل به سوی خدای سبحان از او خواستم که مشکل برایم حل شود.
دری از رحمت حق بر من گشوده شد و در این مورد معرفت جدیدی برایم حاصل شد. «کنت حین تسوید هذا المقام بکهک من قری قم، فجئت الی قم زائرا لبنت موسی ابن جعفر مستمدا منها و کان یوم الجمعه فانکشف لی هذا الامر» هنگام نوشتن این بحث من درقریه کهک قم بودم. از آنجا رهسپار قم شدم، به زیارت دختر موسی بن جعفر(س) مشرف گردیدم و از آن حضرت در حل این مساله یاری جستم. به برکت او در روز جمعه این مطلب بر من کشف گردید. (اتحاد عاقل و معقول، علامه حسن زاده آملی، ص۱۰۸)
فرزندان ملاصدرا
ملاصدرا پنج فرزند داشته، سه دختر و دو پسر؛
۱- ام کلثوم متولد سال ۱۰۱۹ هـ
بزرگترین فرزند ملاصدرا دختر او بنام ام کلثوم است که دانشمند و شاعر و زنی اهل عبادت و زهد بوده و به همسری ملا عبدالرزاق لاهیجی (شاگرد معروف ملاصدرا) درآمده است.
۲- ابراهیم متولد سال ۱۰۲۱
وی یکی از دانشمندان زمان خود بوده و فیلسوف و فقیه و متکلم و مفسر شمرده میشد و از علوم دیگر مانند ریاضیات نیز بهره داشته است.
وی کتابی به نام عروة الوثقی در تفسیر قرآن و شرحی بر کتاب روضه فقیه مشهور لبنانی «شهید» نوشته و چند کتاب دیگر در فلسفه نیز به وی نسبت دادهاند.
۳- زبیده متولد سال۱۰۲۴
وی همسر علامه فیض کاشانی (شاگرد دیگر ملاصدرا) شده است.سال۹۸۹
۴- نظام الدین احمد متولد سال ۱۰۳۱
احمد در سال ۱۰۳۱ هـدر کاشان متولد و در سال ۱۰۷۴ در شیراز دار فانی را وداع کرده است. وی نیز فیلسوف و ادیب و شاعر بوده است.
۵- معصومه متولد سال ۱۰۳۳
این دختر ملاصدرا نیز نصیب یکی دیگر از شاگردان ملاصدرا بنام قوام الدین محمد نیریزی شد. و همسر فیض کاشانی (شاگرد دیگر ملاصدرا) شده و فرزندان برومندی را بدنیا آورده است و او نیز معروف به دانش و شعر و ادبیات است.
شاگردان ملاصدرا
برای ملاصدرا تا ۱۰ نفر شاگرد معروف شناخته و ذکر شده است که مشهورترین آنها دو نفر هستند؛
۱- علامه فیض کاشانی، که از بزرگان علمای اسلام است.
۲-فیّاض لاهیجی
۳- ملاحسین تنکابنی
۴- حکیم آقاجانی
تالیفات ملاصدرا
کتابهای معروف صدرالمتالهین شیرازی که چاپ شده عبارتند از؛
۱- الحکمة المتعالیة فی الأسفار الأربعة العقلیة در ۹ جلد
این کتاب در واقع دائرة المعارفی فلسفی است و مجموعهای از مسائل مهم فلسفه اسلامی همراه با آراء فلاسفه گذشته، از زمان فیثاغورس تا زمان ملاصدرا و پاسخ به آنها با استدلالهای جدید و قوی است. به همین سبب در دوره عالی فلسفه حوزههای علمی دینی تدریس میشود.
تألیف این کتاب به تدریج از حدود سال ۱۰۱۵ آغاز و تا سالهای بعد از ۱۰۴۰هجری قمری ادامه داشته و تقریباً بیست و پنج سال طول کشیده است.
۲- تفسیر قرآن
ملاصدرا در طول عمر خود گهگاه و به مناسبتهایی به تفسیر یکی از سوره های قرآن پرداخته و در دهه آخر عمر خود از اول قرآن آغاز کرده تا همه آنها را به صورت یک تفسیر کامل در آورد امااجل مهلت نداد
ازجمله این سور: حدید، سجده،زلزال، نور، یس،طارق اعلی، واقعه، فاتحه،جمعه،بقره وآیة الکرسی.
در کتابشناسی کتب ملاصدرا هر یک از این کتب، اثری مستقل به محسوب می شود.
این فیلسوف، دو کتاب دیگر درباره قرآن به نام «مفاتیح الغیب» و «اسرار الآیات» نوشته که در حکم مقدمه تفسیر و فلسفه تفسیر قرآن محسوب میشود.
۳- شرح الهدایة/۴- المبدأ و المعاد
نام دیگر آن نیز الحکمة المتعالیه بوده است و آنرا میتوان خلاصه نیمه دوم اسفار دانست.
۵- المظاهر الإلهیة/۶- حدوث العالم
مسئله حدوث عالم از نظر فلسفی مسئلهای دشوار و مورد بحث بسیاری از فلاسفه بوده و ملاصدرا در آن علاوه بر نقل آراء حکمای پیش از سقراط و پس از او و برخی فلاسفه مسلمان، نظریه قاطع خود را از راه تئوری حرکت جوهری اثبات کرده است.
۷- اکسیر العارفین.
۸- الحشر،موضوع این کتاب نحوه حشر موجودات در روز قیامت است و در آن، برای اولین بار نظریه حشر حیوانات و اشیاء را در روز قیامت بیان کرده است.
۹- المشاعر،کتاب کوچکی است درباره وجود و موضوعات پیرامونی آن، که کتابی عمیق و پرمایه است.
۱۰- الواردات القلبیة.
۱۱- ایقاظ النائمین،در عرفان نظری و عملی و علم توحید نوشته شده و جنبه ارشادی و تربیتی دارد و خفتگان را بیدار میکند.
۱۲- المسائل القدسیة.
۱۳- عرشیة،یا الحکمة العرشیة، کتاب غیراستدلالی دیگری درباره مکتب ملاصدرا است که در آن مانند کتاب المظاهر فهرستوار به اثبات مبدأ و معاد پرداخته است.
۱۴- الشواهد الربوبیة،۱۵-شرح شفا/۱۶-حاشیه بر شرح حکمة الاشراق/۱۷- اتحاد عاقل و معقول/۱۸- اجوبه المسائل/۱۹-اتصاف الماهیة بالوجود/۲۰- التشخص.
۲۱- سریان نور الوجود،در این رساله نحوه نزول یا سریان وجود از منبع حقیقی و اصلی بر موجودات (ماهیات) بیان شده است.
۲۲- لمّیة اختصاص المنطقة،۲۳- خلق الاعمال،در مسئله جبر و اختیار انسان است.
۲۴- قضا و قدر/۲۵- زاد المسافر.
۲۶- شواهد الربوبیه،این رساله ربطی به کتاب الشواهد الربوبیة ندارد و فهرستی از تئوریها و آراء مخصوص اوست که توانسته به آنها شکل فلسفی بدهد.
۲۷- مزاج،درباره حقیقت مزاج در انسان و رابطه آن با بدن و روح است.
۲۸- متشابهات القرآن،این رساله درباره آیاتی از قرآن است که دارای معانی پنهانی و پیچیده است. این رساله فصلی از کتاب مفاتیح الغیب شمرده میشود.
۲۹- اصالت جعل وجود
۳۰- الحشریة،در شرح پس از مرگ و حضور مردم در روز قیامت و پاداش در بهشت و کیفر در جهنم است.
۳۱- الالفاظ المفردة،فرهنگ کوچکی برای شرح کلمات قرآن است.
۳۲- ردّ شبهات ابلیس،هفت شبهه شیطان را بیان و پاسخ داده است.
۳۳- سه اصل،این کتاب تنها کتاب ملاصدرا به زبان فارسی است که در آن به بهانه سه اصل اصلی اخلاقی، به موضوعات اخلاقی و تربیتی دانشمندان پرداخته و به فلاسفه همزمان خود پند داده است.
۳۴- کسر اصنام الجاهلیة،مقصود ملاصدرا از این کتاب، محکوم کردن جهله صوفیه است.
۳۵- التنقیح
۳۶- التصور و التصدیق
۳۷- دیوان شعر
۳۸- مجموعه یادداشتهای علمی ـ ادبی
۳۹-نامه و مکاتبات
وفات ملاصدرا در سفر حج
ملاصدرا هفت بار برای زیارت خانه خدا پیاده سفر کرد و سرانجام در سفر هفتم بر سر راه خود به مکّه و زیارت کعبه در شهر بصره (در خاک عراق) بیمار شد و چشم از جهان فرو بست.
سال درگذشت ملاصدرا بنا به مشهور سال (۱۰۵۰ هـ) است، و برخی درگذشت وی را سال (۱۰۴۵ ه.ق) دانستهاند. (نوه او به نام محمد علم الهدی ـ که یکی از ستارگان دانش در زمان خود و فرزند علامه فیض کاشانی است ـ آنرا در یادداشتهای خود ضبط کرده است، و قطع ناگهانی و ناقص ماندن برخی تألیفات وی مانند تفسیر قرآن و شرح اصول کافی از در حدود سال (۱۰۴۴ هـ) مؤید این ادعاست.)
وفات ملاصدرا در بصره بود ولی او را به شهر نجف که آرامگاه امام علی علیهالسلام در آن قرار دارد بردند و بنابر گفته نوه او ـ علامه علم الهدی ـ او را در طرف چپ صحن حرم امام علی علیهالسلام دفن کردند./منبع:مشرق
***
ابراهیم قوامی شیرازی با همه مال و منالش و با همه اعتبار و کسب و شغلش، از داشتن فرزند محروم بود تا این که با توسل به نذر و نیاز، از این نعمت برخوردار گردید. سال ۹۷۹ هجری قمری، سال برآورده شدن حاجت ابراهیم بود و ابراهیم او را محمد نامید. از دوران کودکی و نوجوانی محمد که بعدها لقب هایی همچون صدرا و صدرالمتألهین به خود گرفت، اطلاعات زیادی در دست نیست. آن چه از قراین و شواهد می توان به دست آورد این که صدرا از آموزش و تربیت ویژه ای بهره مند بوده است، زیرا که شیراز در آن دوران، مهد علم و ادب بوده و از طرف دیگر خانواده وی از اعیان و اشراف شیراز، محسوب می شده و این فرزند بعد از سال ها انتظار به دنیا آمد.
خانواده های برخوردار آن روزگاران، در همان اوان کودکی، معلم به خانه می آوردند تا به کودک خواندن و نوشتن آموخته و به فرزندشان قرآن آموزش دهد. محمد فرزند دارای هوش و ذکاوتی بس عجیب بود که نظر هر گوهرشناس را به خود جلب می کرد. براساس تحقیق برخی از نویسندگان، صدرا در حدود بیست و پنج سالگی شیراز را به مقصد قزوین و سپس اصفهان ترک کرده است. بدیهی است که تا ا ین سن، یک جوان باهوش و برخوردار از شرایط آموزش، بسیاری از مراتب علمی را می تواند طی کند.
ملاصدرا در دوران نوجوانی علاوه بر دروس رایج در حوزه های آن عصر، دروسی مثل ادبیات فارسی، عربی، منطق، اصول فقه، فقه، کلام و...، فلسفه را نیز آموخته است. شیراز جایی بود که صدرا نوجوانی و بخشی از جوانی خود را در آن سپری کرده و پایه های اولیه افکار او در آن جا شکل گرفت.
شیراز در آن دوران، وارث فیلسوفان بزرگی بوده است. با توجه به این که در آن زمان نوجوانی صدرا، شاگردانی از اندیشمندان مذکور، در شیراز حضور داشتند که به تدریس و تعلیم مشغول بوده اند، می توان حدس زد که صدرا با چه زیرساخت های فکری، شیراز را به مقصد اصفهان ترک کرده است.
تاریخ دقیق ورود ملا صدرا به اصفهان معلوم نیست، اما طبق تحقیقات به عمل آمده، وی در سال 1006 هـ در اصفهان بوده است. حاکمان هم عصر ملاصدرا یعنی سلسله صفویه بیشترین تأثیر را در علم و فرهنگ ایران داشته اند.
صدرالدین محمد نوجوان، شب را تا صبح زیر نور شمع می نشست و کتاب می خواند. می خواند و می خواند تا شمع خاکستر می شد، شمعی دیگر روشن می کرد. از ریاضیات و طب گرفته تا فقه و معارف دینی؛ از فلسفه و حکمت گرفته تا حدیث. پدرش گاهی به فکر فرو می رفت نکند مغز کوچک صدرالدین محمد گنجایش این همه کتاب و رساله را نداشته باشد.
پس از حاکم شدن صفویان بر ایران و برقراری آرامش، شیراز از رونق افتاد. دانشمندان از این شهر کوچیدند. اغلب به قزوین رفتند که پایتخت آن روز صفویان بود. بازار علم در شیراز از رونق افتاد و در قزوین رونق گرفت.
صدرالدین محمد سودای شاگردی شیخ بهایی و حکیم میرداماد را که سرآمد عالمان روزگار بودند در سر داشت. صدرالدین محمد به قزوین رفت. به مدرسه های مختلفی سر زد. از این مدرسه به آن مدرسه رفت؛ اما در هیچ مدرسه ای چیزی بیش تر از آنچه می دانست، نمی یافت. طولی نکشید که در مدرسه های قزوین از طلبه ی جوانی سخن گفتند که از شیراز آمده بود که می گفتند: «زبانی تند و تیز دارد و به آسانی تسلیم نظر استادان نمی شود.»
صدرالدین به دیدن شیخ بهایی رفت و شاگرد و همراه شیخ شد. شیخ چنان بود که گویی بر بالای بلند ایستاده باشد. او از آن بالا، همه ی اتفاق ها را نظاره می کرد. چیزهایی می دید که از چشم دیگران دور بود. او بدخواهان و حسودانی را می دید که پشت سر صدرالدین جوان سخن می گفتند و او را به صوفی گری متهم و تکفیر می کردند.
صدرالمتالهین، شانه به شانه ی سرآمدان علم در مجالس حاضر می شد. حضور در کلاس درس او آرزوی طلاب جوان شده بود. ملاصدرا در اصفهان بود که خبر مرگ مادر را شنید. برایش سخت بود او به شیراز رفت و چند روزی در آن جا ماند.
شیراز هنوز برای اهل علم، محیطی آرام و دلنشین بود. الله وردیخان، حاکم شیراز، محیطی فراهم کرده بود تا ملاصدرا بتواند در آن به آسانی تدریس کند. اهل علم هم در اندک زمانی بر گردش حلقه زدند. او همه وقت خود را صرف تدریس، مطالعه و تألیف می کرد. در کلاس هایش، کنار اندیشه های کهن، از اندیشه های نو هم می گفت. درس اصلی او فلسفه بود، اما فقط به فلسفه نمی پرداخت؛ حدیث و قرآن نیز می گفت. در شرح و تفسیر قرآن و حدیث هم، حرف هایی تازه داشت. او نوشتن کتاب هایش را به طور جدی در شیراز شروع کرد. «شرح اصول کافی» را در آن جا نوشت. اصول کافی یکی از کتاب های معتبر حدیث شیعه است.
ملاصدرا در شیراز ازدواج کرد و نخستین فرزندش نیز در آن جا به دنیا آمد. با شروع درس های ملاصدرا، آزارها، تهمت ها و تکفیرها از هر سو روانه ی او شد. در شیراز هم که زادگاهش بود، بدخواهان روز به روز عرصه را بر او تنگ می کردند.
ملاصدرا همراه کاروان کوچک خود، (زن و کودک خردسالش) راهی قم شدند ملاصدرا مدتی را در قم گذراند، اما خود را به کسی معرفی نکرد. ملاصدرا خانواده ی کوچک خود را به سوی روستایی به نام کهک به راه انداخت. ملاصدرا در این روستا هم کار می کرد، هم درس می داد، هم رساله های ناتمامش را تمام می کرد و هم با مردم بود.
دو فرزند دیگر ملاصدرا در کهک به دنیا آمدند دختر بزرگش در آن جا ازدواج کرد و نوه اش هم در آن به دنیا آمد. شاگردان بزرگی همچون فیض کاشانی و عبدالرزاق لاهیجی را تربیت کرد و کتاب بی همتایش «اسفار اربعه» را نوشت که فلسفه ی اسلامی را دگرگون کرد. اهمیت این کتاب تا دوره ی قاجار معلوم نشد.
این کتاب را در کنار کتاب «شفا» اثر ابن سینا، از بزرگترین کتاب های فلسفی می دانند و همچون دایره المعارفی است که اندیشه های جدید ملاصدرا را در خود جا داده است. اسفار اربعه چهار جلد دارد و براساس مراحل چهارگانه ی سیر و سلوک عرفانی تنظیم شده است. انتخاب نام کتاب نیز که به معنای «سفرهای چهارگانه» می باشد، بر همین اساس بوده است. این کتاب اصول فلسفه ی «حکمت متعالیه» را در خود دارد.
ملاصدرا نوشتن «اسفار» را تازه تمام کرده بود که نامه ای از حاکم شیراز دریافت کرد. ملاصدرا با خواندن نامه دوباره به یاد زادگاهش افتاد و هوای شیراز به سرش زد. با این که پیر بود، اما به این دعوت امید بست. دوباره رونق علمی شیراز برمی گشت چون ملاصدرا به شیراز بر می گشت.
ملاصدرا دوباره به شیراز برمی گشت. باغ پدری را به فرمان امام قلی خان آراسته بودند. همگی به استقبال پیر شیراز آمده بودند. ملاصدرا از نخستین روزهای تحویل گرفتن کلید مدرسه ی خان، بساط درس و بحث را در مدرسه ی تازه ساخته شروع کرد.
در آن زمان تدریس فلسفه و حکمت را ممنوع می کردند اما خان مرحوم قباله ی این مدرسه را به نام ملاصدرا را نوشته بود و در وقف نامه اش هم به تدریس فلسفه و حکمت تاکید شده بود. مدرسه خان 100 حجره در دو طبقه داشت که می توانست ۲۰۰ طلبه را در خود جا دهد.
ملاصدرا بحث هایش را با جسارت و صراحت مطرح می کرد، اهل تفسیر قرآن، حدیث و عرفان بود و در این باب رساله هایی هم نوشته بود. او دیگر چنان آوازه ای پیدا کرده بود که تلاش بدخواهان برای آزارش، به جایی نمی رسید.
ملاصدرا شش بار پای پیاده به حج رفته بود. هفتمین بار در سن ۷۰ سالگی با شوق عجیبی قصد این سفر کرد. ملاصدرا در راه به خودش می اندیشید، به عمری که سرکرده بود؛ به فرصت هایی که از دست داده بود به کارهایی که کرده بود: نوشتن بیش از ۵۰کتاب و رساله، نقد و رد اصول معتبر و معروف فلسفی زمان و بنیان نهادن اصول جدید؛ پرورش تعداد زیادی شاگرد. ملاصدرا در آخرین سفر حج دچار بیماری شد و دار فانی را وادع گفت.
صدرالمتألهین شیرازی، از جمله فیلسوفانی است که در جریان فکر فلسفی در جهان اسلام، سخن نو و تازه گفته و مسائل جدیدی مطرح کرده است. ملاصدرا با قرآن مجید و روایات مأنوس بود و از آنها برای حل مسایل فلسفی اش استمداد کرد. از ویژگی های ملاصدرا، ایمان راسخ وی به اصول و مبانی اعتقادی شیعه دوازده امامی است. وی در آثار خود در مواضع مختلف، اصول اعتقادات شیعه را تبیین کرده است./منبع خبرگزاری مهر بااندکی اصلاحات-مدیریت سایت..
توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:«حرکت جوهری ملاصدرا»چیست؟
وَتَرَى الْجِبَالَ تَحْسَبُهَا جَامِدَةً وَهِیَ تَمُرُّ مَرَّ السَّحَابِ ۚ صُنْعَ اللَّهِ الَّذِی أَتْقَنَ کُلَّ شَیْءٍ ۚ إِنَّهُ خَبِیرٌ بِمَا تَفْعَلُونَ.
منظور از حرکت، خروج تدریجی شیء از قوه به فعل است.
و مراد از جوهر، آن ماهیتی است که برای ایجاد شدن در خارج نیازمند به موضوع نیست، برخلاف عرض که برای ایجاد شدن در خارج به موضوع نیاز دارد.
مثل رنگ سفید که یک عرض است و برای موجود شدن در خارج، حتماً باید بر روی یک موضوع ایجاد شود، ولی جوهر چون وجود مستقل دارد برای موجود شدن در خارج نیازمند موضوع نیست.
مراد از «حرکت جوهری»ملاصدرا این است که همان طور که اعراض تغییر و حرکت دارند، ذات و جوهر هر چیزی نیز حرکت دارد؛ یعنی جواهر لحظه به لحظه در حال حرکت هستند و «حرکت جوهری عین وجود جوهر است».
ملاصدرا برای این نظریه ، دلایل متقنی در اثبات آن ارائه کرده از جمله؛ این که می گوید حرکت در اعراض را همه قبول دارند و پذیرفته شده است و می دانیم که اعراض وجودی جدای از وجود جواهر ندارند و لذا چون حرکت عرض معلول حرکت جوهر است، پس در خود جوهر هم حرکت انجام می شود.
بعضی از مفسران آیاتی از قرآن، ازجمله ۸۸ نمل(وَ تَرَى الجِْبَالَ تحَْسَبهَُا جَامِدَةً وَ هِىَ تَمُرُّ مَرَّ السَّحَابِ) را بر حرکت جوهری حمل کرده اند؛ یعنی «کوه ها هم در حرکت جوهری در حال تبدیل و تغییر هستند».
دیدگاه برخاسته از حرکت جوهری نسبت به عالم می تواند از جنبه های مختلفی بر حیات بشری تأثیر گذار، و منشأ الهام و انگیزش باشد. تأثیر این نظریه زنده و متعالی را نمی توان به علایق و گرایش های خاصی محدود کرد و در این جا تنها به بخشی از ثمرات حرکت جوهری که از طریق عمیق تر شدن در ابعاد مختلف این نظریه قابل برداشت است اشاره می شود:
با پذیرش حرکت جوهری باید پذیرفت که کلیت جهان، به طور یک پارچه به سوی کمال در حرکت است.
طبق این نظریه جهان طبیعت لحظه به لحظه در «خَلع و لُبس» است و وجودش آن به آن از بین می رود و بار دیگر موجود می گردد و فیض وجود از جانب حق تعالی آن به آن است که صادر می شود.
کسی که نسبت به این حقیقت(جرکت جوهری) واقف باشد حضور هستی بخش را در هر چیزی خواهد دید و آن را به عنوان علتی فرضی که فقط یک بار عالم را آفریده است عملاً راهی دیار عدم نخواهد کرد، بلکه خدای این فرد، خدایی است که فاعلیت او آن به آن و به طور مستمر در دل مخلوقاتش و در جنبش ذات طبیعت آشکار است.
پاپ فرانچسکو، رهبر کاتولیکهای جهان یک «لامبورگینی هوراکان» به عنوان هدیه دریافت کرد.
این« لامبورگینی» سفید با نوارهای طلایی که از رداء پاپ الهام گرفته شده است ارزشی معادل ۱۸۰،۰۰۰ یورو دارد.
گرچه این نخستین باری نیست که از سوی طرفدارانش هدایایی به وی تقدیم میشود، اما این هدیه یکی از منحصر به فردترین آنهاست.
این لامبورگینی سفید با نوارهای طلایی که از رداء پاپ الهام گرفته شده است ارزشی معادل ۱۸۰،۰۰۰ یورو دارد.
واتیکان اعلام کرد که پاپ این هدیه را در «ساتِبیز» که یک حراجخانه چند ملیتی است به مزایده خواهد گذاشت و عواید آن را صرف امور خیرخواهانه خواهد شد.
ساختن خانه و کلیسا برای مسیحیان عراقی که در جریان حملات گروه داعش آسیب دیدهاند، کمک مالی به زنان مهاجری که به علت فقر مجبور به تنفروشی شدهاند و کمکهای پزشکی به مردم آفریقا از جمله اهدافی است که قرار است با عواید حاصل از فروش این «لامبورگینی» محقق شوند.
«پاپ فرانچسکو» امیدوار است که این ماشین بسیار بالاتر از قیمت اصلی خود به فروش برسد تا بتواند میزان بیشتری به خیریه کمک کند. این ماشین امضای پاپ را بر روی خود دارد و این امضاء قطعا ارزش این خودرو را چند برابر خواهد کرد.
پیشتر نیز هدایایی که به پاپ اهداء شده بود برای نیات انسان دوستانه به حراج گذاشته شدهاند.
توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:منبع اخذشده این گزارس(یورونیوز)۲۳ مهر ۱۴۰۱ بااندکی اصلاحات.
حراجی ها قبلی پاپ
موتور سیکلت هارلی-دیویدسن به ارزش ۱۳،۰۰۰ یورو که در سال ۲۰۱۳ به وی اعطاء شده بود یک سال بعد در یک حراجی در پاریس به ارزش ۳۲۷،۰۰۰ یورو به فروش رسید.
همچنین کت چرمی هارلی-دیویدسن نیز که توسط وی امضا شده بود ۷۷،۰۰۰ یورو به فروش رسید.
آمریکابه امیدسرنگونی جمهوری اسلامی ایران،مذاکرات رارهاکرد!
کاخ سفید: تمرکز ما بر ناآرامیها در ایران است نه مذاکرات.
سخنگوی کاخ سفید در تداوم رویکرد دوگانه آمریکا و به رغم ادعای رویکرد دیپلماسی در قبال ایران اذعان کرد تمرکز دولت بایدن بر روی ناآرامیها در ایران است نه مذاکرات رفع تحریمها.
مشرق(۲۳ مهر ۱۴۰۱ )نوشت:«کارین ژان پی یر»(سخنگوی کاخ سفید) در ادامه ادعاهای واشنگتن درباره فعالیت های هسته ای ایران به خبرنگاران گفت اگرچه دولت بایدن، دیپلماسی را بهترین راه برای جلوگیری از دستیابی به سلاح هسته ای می داند اما اکنون تمرکز واشنگتن بر حمایت از ناآرامی ها است.
سخنگوی کاخ سفید بدون کوچکترین اشاره ای به تحریم های یکجانبه و غیرقانونی علیه ملت ایران از جمله تحریم های دارویی در دهه های اخیر ادعا کرد: ما درک می کنیم که دیپلماسی راه رسیدن به برجام است اما اکنون نگرانی و تمرکز ما بر مردم ایران است.
مذاکرات(برجامی) وین
دولتمردان آمریکایی که سالها است تحت لوای دفاع از دموکراسی و حقوق بشر در همه امور کشورهای غیرهمسو با خود مداخله می کنند ولی چشمانشان بر روی موارد متعدد جنایت و نقض حقوق بشر متحدان و همپیمانان بسته است، این بار نیز با داعیه دفاع از حقوق ایرانیان به ویژه زنان؛ سوار بر موج احساسات جوانان ایرانی شدهاند تا شاید از یک موضوع داخلی راهی برای تحقق اهداف پنهان خود بیابند.
مذاکرات برجامی
سخنگوی کاخ سفید با ابزار نگرانی از برخورد با برهم زنندگان نظم عمومی و آشوبگران که آنان را معترضان مسالمت آمیز خواند، دستگیری روزنامه نگاران، فعالان حقوق بشر، معلمان و شخصیتهای فرهنگی و ادامه اختلال در اینترنت در داخل ایران را هدفمند خواند.
رئیس جمهور دموکرات آمریکا که این روزها پایگاه سیاسی و محبوبیت خود و حزب متبوعش در آستانه انتخابات میاندورهای کنگره در پایینترین حد ممکن در برابر حزب رقیب جمهوریخواه قرار دارد، همزمان با ارسال پیام و دست و پا زدن برای مذاکره مستقیم با جمهوری اسلامی ایران، نه تنها تحریمهای جدید حقوق بشری را اعمال کرده بلکه با ادعای تسهیل ابزارهای مدرن دسترسی بیشتر ایرانیان به جریان آزاد اطلاعات؛ در پی تحقق بخشیدن به همان اهدافی است که واشنگتن بیش از چهار دهه است، همه راههای سنتی را در این زمینه آزموده است.
«جو بایدن» رئیس جمهور آمریکا جمعه شب به وقت محلی در سخنانی با حمایت از تداوم ناآرامیها در ایران ادعا کرد: «ما در کنار شهروندان و زنان شجاع ایرانی میایستیم.»
رئیس جمهور آمریکا بار دیگر با دخالت آشکار در امور داخلی کشورمان گفت: ایران باید به خشونت علیه شهروندانش که از حقوق اساسی خود استفاده می کنند، پایان دهد.
توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:«protesters during a speech in Irvine, California »
جو بایدن، رئیس جمهور ایالات متحده، شجاعت زنان معترض ایرانی را طی یک سخنرانی در ایروین، کالیفرنیا، ستایش کرد.(تیتررسانه های آمریکا)جمعه ۱۴ اکتبر ۲۰۲۲(۲۲ مهر ۱۴۰۱)
مشرق نوشت: «رابرت مالی» نماینده ویژه آمریکا در امور ایران همچون دیگر مقامات دولت جو بایدن از برهم زنندگان نظم عمومی و آشوبگران در ایران بار دیگر حمایت و از برخورد با آنها ابراز نگرانی کرد.
رابرت مالی روز شنبه(۲۳ مهر ۱۴۰۱) به وقت محلی در تداوم دخالت های آشکار آمریکا در امور داخلی ایران مدعی شد: با آنکه جای تعجب ندارد، اما متاسفانه دولت ایران به جای شنیدن معترضان مسالمتآمیز به تیراندازی به سوی آنها ادامه میدهد.
باقری کنی وآنریکه مورا(درحال مذاکره)
تندروها در آمریکا همزمان با ناآرامیها در ایران و دخالت در امور داخلی تهران، تبادل پیامها میان دولت جو بایدن و دولت آیت الله سید ابراهیم رئیسی، در تقلای تغییر مسیر مذاکره و دیپلماسی و افزایش فشارها هستند.
تارنمای خبری هیل، رسانه نزدیک به کنگره آمریکا چندی پیش مدعی شد «زمان آن فرا رسیده است که کشورهای غربی با کنارگذاشتن میز مذاکره، مرگ برجام را رسما اعلام کرده و با فعال کردن مکانیسم ماشه، فشار حداکثری را بر ایران کلید بزنند.»
مذاکرات برجامی
این در حالی است که سیاستمداران آمریکایی و جهان بارها به شکست کارزار فشار حداکثری علیه ایران که در دوره دونالد ترامپ رئیس جمهور پیشین آمریکا اجرا شد، اذعان کردهاند.
چی شد که گذارتان به این طرفها افتاد؟!....از بین اینهمه خانه، چی شد که در این خانه را زدید!؟ حتما بین ما و شما تجانسی هست.
علامه حسن زاده آملی خطاب به نادرطالب زاده حیف که طلبه نشدی! آدم ناقلایی هستی!..صدای خنده مهمانان بلند میشود، یکی میگوید: یعنی ناقلاها باید طلبه شوند!؟.
علامه حسن زاده آملی هنگام بدرقه مهمانان(زمان خداحافظی): «میخواهم مطمئن شوم که میروید!».
«پیر اگر شیر هم بود، پیر است»
علامه حسن زاده آملی: «در جوانی فکر میکردم شیر اگر پیر هم بود، شیر است،اما وقتی پیر شدم، فهمیدم پیر اگر شیر هم بود، پیر است!»
گزارش دیداریاسرقدسی،جوادرمضان نژاد و نادرطالب زاده با علامه حسنزاده آملی
ماجرا متعلق به چند نفری است که نادرطالب زاده را نیز شامل میشود و به دیدار علامه میروند و ایشان نیز با خوشرویی از آنها پذیرایی میکند و ضمن دیدار مطالبی را نیز به آنها میگوید ماجرا به زیبایی بیان شده است.
نویسنده وبلاگ شقایق وحشی(قدسی) مینویسد: پنجشنبه گذشته(۲۳ تیر ۱۳۹۰) فرصتی دست داد تا با «نادر طالبزاده» و «جواد رمضاننژاد» راهی منطقهای شویم که بهقول آقای طالبزاده آب و هوایش ما را هم عارف و فیلسوف و منجم و ریاضیدان و فقیه میکند! روستای« ایرا»آمل( زادگاه علامه آیتالله حسنزاده آملی) است؛ دو هزار و ۱۶۰ متر بالاتر از سطح دریا و دقیقا روبروی جبهه جنوبی دماوند. بین این روستا و دماوند، دره هراز است.
ایرا را از آن سوی دره هراز -از رینه و آبگرم لاریجان و از فراز دیو سپید پایدربند- زیاد دیده بودم. حالا اولین بار بود که از ایرا، آن سوی دره را میدیدم: رینه و قله دماوند را. سفر، غافلگیرانه بود. از فرصت مسیر استفاده میکنم. سؤالاتم را مرور میکنم که اگر شد، بپرسم. سعی میکنم که سؤالاتم بهاندازه کافی مهم باشد! آنقدر مهم که بشود بهخاطرش وقت علامه را گرفت.
جلوی خانه علامه که میرسیم، دو برادر هم منتظر ما ایستادهاند. نامشان یادم نیست. با «جواد رمضاننژاد» سلام و علیک میکنند. یکیشان گلکار خانه علامه در آمل است.
کنار ورودی خانه، اتاقی هست که از بیرون هم در دارد«آرامگاه همسر علامه حسن زاده آملی» است که چند سال پیش مرحوم شده. مردم دِه -خانمها بویژه- منتظر فرصتاند که در باز شود و فاتحهای بخوانند.
منتظریم که در خانه به روی ما باز شود. دوربین آوردهایم تا اگر اجازه دادند، ببریم. چند دقیقه بعد،
مهندس نوری -داماد علامه- در را باز میکند. تا دوربین را میبیند، از همان دور اشاره میکند که نه!
دکتر باقر لاریجانی،آیت الله میرزاهاشم آملی(پدر) وآیت الله صادق آملی
داماد دیگر علامه، آقای «دکتر باقر لاریجانی» است؛ برادر علی و صادق و محمدجواد لاریجانی و رئیس دانشگاه علوم پزشکی تهران. مهندس نوری خودش را وقف علامه کرده. هم بهنوعی منشی ایشان است؛ هم راننده و دست آخر داماد! دو سال پیش هم که اولین بار علامه را در مراسم تشییع آیتالله بهجت دیده بودم، همین مهندس نوری همراه علامه بود و ایشان را آورده بود.
یاسرقدسی نوشت: وارد خانه که میشویم، صفای خانه ما را میگیرد؛ صفای معنویاش مانده. به سمت راست خانه هدایت میشویم؛ جایی که علامه دم در ورودیاش منتظر ماست. "تابستانی آمدهاید! اینجا سرد است."(اشاره علامه به لباس مهمانها) این، اولین جملهای است که علامه حسنزاده آملی بعد از سلام به ما میگوید.
وارد اتاق میشویم. علامه و آقای طالبزاده روی صندلی مینشینند. ما ترجیح میدهیم روی زمین -اما نزدیکتر- بنشینیم. از همان لحظه است که صفای علامه حواس ما را از صفای بیرون پرت میکند. به ما که دو زانو نشستهایم، میگوید راحت بنشینید. میگویم راحتیم. میگوید: حرف گوش کن و چهار زانو بنشین! میگوییم چشم.
شوخیهای علامه حسن زاده آملی
شوخیهای علامه شروع میشود؛ شوخیهایی که اصلا نگذاشت فضای دیدار جدی شود و نگذاشت سؤالات مهمام(!) را بپرسم؛ شوخیهایی که قرار نبود قهقهای بلند کند. اما حتی یک لحظه لبخند را از لب مهمانان برنداشت والبته از دایره اخلاق هم فراتر نرفت.
میپرسد: "برای پذیرایی چیزی داریم؟" مهندس نوری(دامادعلامه حسن زاده آملی) میگوید: "بله، چای و میوه و شیرینی." میگوید: "چای بزرگ بیاورید که زودتر پر شوند!"
علامه حسن زاده آملی از یکیکمان میپرسد که از کجا آمدهایم و اهل کجاییم.
جواد که میگوید اصالتاً بابلی است، علامه میگوید: پس همشهری هستیم.
آملی ها و بابلی ها
میگویم: آقا!بابلیها و آملیها که از قدیم باهم مشکل داشتند!
علامه حسن زاده آملی میگوید نه؛ تو ذهنت مشکل دارد که فکر میکنی ما باهم مشکل داریم!
نادرطالب زاده و علامه حسن زاده آملی
مهندس نوری، آقای نادر طالبزاده را معرفی میکند و میگوید که برای حضرت مسیح(ع) سریال ساخته.
آقای طالبزاده هم توضیح میدهد که برای ساختش از قرآن و انجیل برنابا استفاده کرده.
علامه احسنتی میگوید.
مهندس نوری میگوید:قرار است(طالب زاده) فیلم شما را هم بسازند!.
علامه حسن زاده آملی من آدم خطرناکی هستم. اجازه نمیدهم ازمن فیلم بسازید
علامه میگوید: "نخیر، من آدم خطرناکی هستم. اجازه نمیدهم!" حرف مهندس نوری هم شوخی بود.
علامه خوشامد میگوید و میپرسد: «چی شد که گذارتان به این طرفها افتاد؟!»
دامادشان(نوری) به شوخی میگوید: آقاجون، بیکار بودند!.
علامه حسن زاده آملی میگوید "نه، اینطور نیست. «از بین اینهمه خانه، چی شد که در این خانه را زدید!؟ حتما بین ما و شما تجانسی هست»
علامه حسن زاده آملی از شغل من و جواد و دو میهمان دیگر هم میپرسد.
رو میکند به حاج نادرطالب زاده (بهقول جواد) و میگوید: "حیف که طلبه نشدی! آدم ناقلایی هستی!".
صدای خنده بلند میشود. یکی از جمع میگوید: یعنی ناقلاها باید طلبه شوند!؟.
علامه حسن زاده آملی چند دقیقه بعد از من میپرسد: "یک چیزی بگویم، جسارت نیست؟".
دلهره ورم میدارد. میگویم :نه، بفرمایید.
میگوید: "حیف که طلبه نشدی!".
دوباره لبخندی بر لبها مینشیند.
نفسی میکشم و میگویم "البته طلبهزادهام.
پدربزرگم هم روحانی بودهاند.
علامه حسن زاده آملی متبسم میگوید: "ولی طلبه بودن پدر و پدربزرگت به تو ربطی ندارد".
از پدرم میپرسد که کجا هستند. فامیلم را میپرسد و بعدش اسمم را.
وقتی جواب دادم:قدسی، میگوید: "قدسی فامیل بزرگی است. اما اسمت (یاسر) به بزرگی فامیلت نیست. مثلا محمد خوب بود."
میگویم که نام پدرم محمد است.
«حیف شد طلبه نشدی!»
کمی بعد، با «جواد رمضاننژاد» هم همان جمله را تکرار میکند: "حیف شد طلبه نشدی!"
آقای طالبزاده میگوید: نصیحتی بفرمایید.
علامه حسن زاده آملی میگوید: "چه نصیحتی؟ بگویم که عبادت خدا بکنید و معصیت نکنید!؟"
یاسرقدسی نوشت: یاد آیتالله بهجت میافتم که هربار ازش نصیحت میخواستند، میگفت:« آنچه را که میدانید، عمل کنید؛ ندانستهها را یاد میگیرید»
هفتمین «هزار و یک کلمه» علامه حسن زاده آملی به بازار آمد.
میزبان ۸۳ساله(علامه حسن زاده آملی) هر دو سه دقیقه میگوید: "خیلی لطف کردید؛ صفا آوردید. از بین این همه خانه، در این خانه را زدید. حتما بین ما قرابتی هست.
(علامه حسن زاده آملی) از پیریاش میگوید. و آن جمله حکیمانه را بازگو میکند که: «در جوانی فکر میکردم شیر اگر پیر هم بود، شیر است. وقتی پیر شدم، فهمیدم پیر اگر شیر هم بود، پیر است!»
آنگاه نصیحت میکند که قدر جوانی را بدانیم.
علامه حسن زاده آملی مرتب، میوه و شیرینی تعارفمان میکند. به من که سیب را با چاقو بریدهام، میگوید: "مگر دندان نداری که سیب را گاز نمیزنی!؟".
دوباره و دوباره میگوید که باز هم میوه و شیرینی میل کنید.
علامه حسن زاده آملی اشاره میکند که دیس سیب را به سمتش ببریم.
چند سیب بر میدارد و به ما میدهد.
یکی از حاضران از علامه میخواهد که به سیبها دعایی بخوانند تا برای «خانم حاملهای» ببرد.
علامه میپرسد: کی هست ایشان؟
میگوید خانمم.
علامه حسن زاده میگوید: پس چرا میگویی خانم حاملهای!؟ بگو خانمم.
همه سیبها را برمیگردانند تا به همهاش دعا بخوانند.
علامه دیس سیب را میگیرد و شروع میکند خواندن و تکرار کردن.
بهنظرم میگفت: "بسمالله رب". تمام که شد،
علامه حسن زاده آملی به همه سیبها فوت کرد و داد دستمان.
به بعضیها دو تا رسید.
علامه حسن زاده آملی میگوید: به عدد حروف بسماللهالرحمنالرحیم ( ۱۹)اگر بسمالله بخوانید و فوت کنید(برای شفای امراض) خوب است.
در بین، دو سه بار هم جملاتی میگوید که از خودمان (مهمانان)خوشمان میآید.
میگوییم: "انشاءالله، الحمدلله".
با خودم میگویم: یعنی باور کنم؟.
علامه میگوید: من اهل تملق نیستم".
هدیه عجیب علامه حسن زاده املی به یک مهمان!
دو بار به من(قدسی) اشاره میکند و میگوید: "سرت را بیار نزدیک".
با خوف و رجا سرم را پیش میبرم(باخودزمزمه میکنم)آیا سرّی را با من در میان خواهد گذاشت؟ یا قرار است تذکری اخلاقی به خودم بدهد؟ اینها توی کمتر از یک ثانیه از ذهنم گذشت.
سرم را که نزدیک میبرم،
«خودکارم را از جیب پیراهنم بر میدارد و به خودم بر میگرداند! میگوید: این، هدیه من به شما!»
بااین هدیه، صدای خنده جمع بلند میشود.
رفع زحمت
وقتی صحبت از رفع زحمت میشود، میگوید: "نخیر، زحمت نیست. اگر هم خواستید بمانید، پایین، رستوران هست،میگوییم غذا بیاورند، البته هر کسی دُنگ خودش را میدهد!.
وقت خداحافظی
وقتی بلند میشویم، او(علامه حسن زاده آملی) هم بلند میشود که ما را بدرقه کند.
بدرقه میهمان توسط میزبان، برای اطمینان از رفتن!
مهمانان: خواهش میکنیم که زحمت نکشد.
علامه حسن زاده آملی میگوید: «میخواهم مطمئن شوم که میروید!».
قدسی می گوید: بهاندازه استحباب، تا روی ایوان میآید.
از خانه که بیرون میآییم، تجمع خانمهای روستا را جلوی در میبینیم که منتظرند در آرامگاه همسر علامه باز شود و بروند فاتحه بخوانند.
از روستای«ایرا» که بهسمت جاده و «دره هراز »سرازیر میشویم،
داریم فضای دیدار و صحبتها و شوخیهای علامه را تفسیر میکنیم؛ مخصوصا آن جملاتی را که خوشمان آمده بود! یکیمان میگوید: "یعنی علامه اینها را از روی علم میگفت یا از روی تعارف؟"
یکی(ازهمراهان) میگوید: "خودش گفت که اهل تملق نیست."
«علمت هم بهاندازه ریشت هست!؟»
«جواد رمضاننژاد»تعریف میکند یکی از مسئولین که ریش انبوهی دارد، چندی قبل، پیش علامه آمده بود. علامه ریشش را گرفته بود و پرسیده بود: "علمت هم بهاندازه ریشت هست!؟" .
با همه اینها میدانستیم که آن یکی دو جمله تملق نیست؛ اما همه حقیقت هم نیست؛ شاید یک خوشبینی مؤمنانه است.
با خودم فکر میکنم چگونه میشود کسی ساعتی لبخند بر لبان دیگران بنشاند؛ بدون آنکه یک نفر برنجد یا یک کلمه زشت توی حرفها باشد.
کمتر از نیم ساعت بعد، به پیشنهاد من، از آن سوی دره سر درآوردیم؛ از« رینه» و« آبگرم لاریجان».
حالا از ورای مادّیت به« ایرا» نگاه میکردیم!.
توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:این گزارش را از خبرگزاری ایسنااخذکرده ام واما ویرایش انجام داده ام وافزودن تصاویر.
ضمناً آنطوری که سایتهای مختلف را سرک کشیدم ووبلاگ یاسرقدسی،اینطوربرمی آیدکه این دیداردر یکی از روزهای تابستان،پنجشنبه(۲۳ تیر ۱۳۹۰)۱۲ شعبان ۱۴۳۲صورت گرفته است،چون ایشان این پُست رادرتاریخ دوشنبه هفتم مرداد ۱۳۹۲ دروبلاگش منتشرکرده است ونوشته:پنجشنبه گذشته.
«نادرطالب زاده »(مستندساز، تهیهکننده و مجری تلویزیون و بازیگر و کارگردان سینما) در روزجمعه ۰۹ اردیبهشت ۱۴۰۱( ۶۹ سالگی)درگذشت.
برای آشنایی بیشتراززندگی علامه حسن حسن زاده آملی به این لینک مراجعه کنید:
آخرین آمار:کشته شدن ۴۰معدنچی تاعصرشنبه.
هنگام وقوع انفجار ۱۱۵ نفر در زیر زمین بودند واین انفجار۴۹ معدنچی را گرفتار کرد.
انفجار معدن زغال سنگ،منطقه آماسرا(استان بارتین)ترکیه
انفجار در یک معدن زغال سنگ که حدود ۱۱۰ نفر در حال کار آن بودند۴۴ نفرگرفتارشدند ۲۵ نفر کشته شدند/ انفجار بین ۳۰۰ تا ۳۵۰ متر زیر زمین رخ داده است.
آناتولی(۱۴ اکتبر ۲۰۲۲) نوشت:استانداری بارتین ترکیه طی بیانیهای اعلام کرد که یک انفجار درروزجمعه(۲۲ مهر ۱۴۰۱) در حوالی ساعت ۱۸:۱۵ دقیقه به وقت محلی در یک «معدن زغال سنگ در منطقه آماسرای» استان بارتین ترکیه رخ داد.
در پی این انفجار به دستور «رییسجمهور اردوغان»، «فاتح دونمز» وزیر انرژی و منابع طبیعی و «سلیمان سویلو» وزیر کشور عازم منطقه شدند.
مرکز مقابله با حوادث غیرمترقبه ترکیه «آفاد» علت وقوع این انفجار را ناشی از ترانسفورماتور اعلام کرد.
وقوع انفجار در یک معدن در شمال ترکیه به کشته شدن دستکم ۲۲ نفر منجر شده است. وزارت بهداشت ترکیه گفته ۱۷ نفر تحت درمان هستند.
توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:فارس(۲۳ مهر ۱۴۰۱) نوشت:طبق گفته وزیر کشور ترکیه مجموعاً ۱۱۰ نفر هنگام انفجار در این معدن زغالسنگ در حال کار کردن بودهاند. او همچنین تأیید کرد که ۴۹ کارگر معدن هنوز در دو منطقه بین ۳۰۰ تا ۳۵۰ متر زیر زمین گیر افتادهاند.
پیش از این وزیر انرژی ترکیه گفت شواهد اولیه حاکی از آن است که این اتفجار به دلیل وجود متان در این معدن به وقوع پیوسته است. زمان وقوع انفجار ساعت ۱۸:۱۵ به وقت محلی اعلام شده است.
دادستانهای محلی میگویند که این حادثه را سانحه میدانند و تحقیقات رسمی در خصوص آن را آغاز کردهاند.
۴۹ کارگر گرفتار معدن زغال سنگ،منطقه آماسرای(استان بارتین)ترکیه
ایرنانوشت: "نورتاچ ارسلان" فرمانده استان بارتین جمعه شب به خبرگزاری آناتولی گفت: در حال حاضر ۴۴ نفر ۳۰۰ متر (پایین تر از ورودی معدن) و پنج نفر در ۳۵۰ متر پایین تر در معدن گرفتار هستند.
ارسلان در ادامه افزود: هشت نفر توانستند با وسایل شخصی خود معدن را ترک کنند.
اداره مدیریت بلایای ترکیه اعلام کرد که انفجار ناشی از یک ترانسفورماتور در معدن زغال سنگ بوده است که متعلق به شرکت دولتی زغال سنگ ترکیه است.
دفتر فرماندار بارتین خاطر نشان کرد که انفجار در حدود ساعت ۱۵:۱۵ به وقت گرینویچ در ۳۰۰ متری زیر ورودی معدن روی داده است.
توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:یکی ازرسانه های ترکیه نوشت:هنگام وقوع انفجار ۱۱۵ نفر در زیر زمین بودند واین انفجار۴۹ معدنچی را گرفتار کرد.
فرماندار این استان گفت: انفجار روز جمعه در یک معدن زغال سنگ در استان بارتین در شمال ترکیه ۴۹ معدنچی را گرفتار کرد.
آنکارا (پاکستان پوینت نیوز/ اسپوتنیک - ۱۵ اکتبر ۲۰۲۲)نوشت: فرماندار این استان گفت روز جمعه انفجاری در معدن زغال سنگ در استان بارتین در شمال ترکیه ۴۹ معدنچی را گرفتار کرد.
نورتاچ ارسلان به خبرنگاران گفت: "چهل و چهار کارگر در ۳۰۰ متری (۹۸۴ فوت) زیر زمین و پنج ۳۵۰ متری زیر زمین قرار دارند.
رسانه های محلی گزارش دادند که هنگام وقوع این انفجار ۱۱۵ نفر در زیر زمین بودند. برخی از آنها نجات یافتند.
آمارکشته های انفجارمعدن ترکیه به ۴۰ نفررسید»
«شبکه الجزیره نوشت: «سلیمان صویلو»(سلیمان سویلو)
وزیر کشور ترکیه ظهر امروز شنبه(۲۳ مهر ۱۴۰۱) اعلام کرد شمار جانباختگان انفجار در معدن بارتین در شمال این کشور به ۴۰ تن رسیده است.
در همین راستا «فاتح دونمز» وزیر انرژی ترکیه گفت: براساس تحقیقات اولیه انفجار در این معدن بر اثر نشت گاز بوده است. اتحادیه کارگران معدن ترکیه نیز اعلام کرد این انفجار به دلیل تجمع گاز متان بوده است، در حالی که مقامات می گویند هنوز برای نتیجه گیری قطعی در مورد علت حادثه زود است. براساس گزارشهای رسانههای ترکیهای در زمان انفجار ۱۱۰ نفر در معدن حضور داشتند.
به گزارش رسانهها، «رجب طیب اردوغان»، رئیس جمهور ترکیه سفر برنامهریزی شده خود به جنوب شرق ترکیه را لغو کرده است.
انفجار در معدن زغال سنگ« شهر سوما » استان مانیسا
ترکیه در سال ۲۰۱۴(۲۳ اردیبهشت ۱۳۹۳) نیز شاهد یکی از مرگبارترین حادثه انفجار در معدن زغال سنگ بود. در این سال بر اثر انفجار معدن در شهر سوما در استان مانیسا در غرب ترکیه ۳۰۱ نفر جان باخته بودند.