پیراسته فر

خبری تحلیلی

پیراسته فر

خبری تحلیلی

ماجرای مهمانی"امام زمان"منزل علامه بحرالعلوم

ماجرای  میهمانی امام زمان درمنزل علامه بحرالعلوم وحواله پول

«سیدمحمدمهدی»، فرزند سید مرتضى طباطبایى بروجردى، عید فطر در سال ۱۱۵۵ه.ق ( ۲۴ بهمن ۱۱۲۱) درکربلامتولدشد.

«سیدمحمدمهدی» در سال ۱۱۸۶ ق. وارد مشهد مقدس شد و در مدت اقامت  شش ساله خود در شهرامام هشتم، علاوه بر دیدارهاى علمى با مردم و مباحثات با علما، در درس«میرزا مهدى اصفهانى خراسانى »(۱۱۵۳ - ۱۲۱۶ق) شرکت کردولقب«بحرالعلوم»رادراین سفرگرفت.(عربستان)

پس از آن از کربلا به نجف مهاجرت کرد  هنوز سنش از ۳۰ ساله نشده بودمرجعیت جهان تشیع شد.

«سید بحرالعلوم» در اواخر سال ۱۱۹۳ق، راهى حجاز(عربستان) شد. استقبال شایان مردم و شخصیت هاى محافل علمى از او موجب شد که به مدت دو سال در کنار خانه خدا اقامت ورزد و به درس و بحث بپردازد.

«شیخ زین العابدین سلماسی» (متوفی  ۵ شعبان ۱۳۶۶ ) داستان عجیبی از استادش نقل می کند.

آن ها چند وقتی می شد که از عراق به مکه آمده بودند و  ودرنزدیکی حرم اسکان داشتند.

تدارک زیارت خانه خدا

شیخ زین العابدین همان طور ایستاد تا «سیّد»از اتاقش درآمد. او عبا و قبایش را پوشیده و عمامه بر سر گذاشته بود. به خودش هم عطر خوشبویی زده و برای رفتن به زیارت خانة خدا آماده بود. سید در مکه یا درس می گفت یا به خانة خدا می رفت و مشغول عبادت می شد.
علامه بحرالعلوم:کاری نداری آشیخ زین العابدین؟
شیخ با احترام زیاد، در را به روی استاد باز کرد و گفت:فقط می خواستم جمله ای عرض کنم:شما انسان بزرگوار و سخاوتمندی هستید. از کمک به آدم ها هم نمی گذرید. می خواستم بگویم وضع خرج خانة ما طوری شده که حتی یک درهم هم نداریم. باید برای تهیه غذا و خرج میهمان ها و شاگردان کاری بکنید. اگر آدم های غیر اهل بفهمند، خوشنود می شوند.
سیدبحرالعلوم، نگاهی پر محبت به او انداخت. بعد سر خود را تکان داد و بیرون رفت.
 شیخ زین العابدین تعجب کرد. او نمی دانست پشت نگاه عجیب سید، چه رازی نهفته است.
 عادت سیدبحرالعلوم بود که هر روز، اول صبح بعد از طواف و دعا در خانة خدا، به خانه می آمد. اول قلیان می کشید، بعد به اتاق درس می رفت و برای شاگردانش درس می گفت.
او بالأخره از خانة خدا(مکه) برگشت و در اتاق بیرونی، منتظر نشست.
 شیخ زین العابدین حرفی نزد و فقط به او نگاه کرد.
 خدمتکار خانه قلیان آورد و آن را جلو سید، گذاشتْ تا شروع درس، چند دقیقه ای بیشتر نمانده بود.
ناگهان در به صدا در آمد. خدمتکار از درون مطبخ بلند گفت: «آمدم!».
 سید با عجله برخاست و گفت: قلیان را از این جا بردارید و بیرون ببرید.
شیخ زین العابدین که کنجکاو شده بودْ فوری قلیان را برداشت و به دست خدمتکار داد. بعد پشت سرِ سید به طرف در رفت. سید در رابرروی میهمان باز کرد و با رویی گشاده گفت: سلام بر شما! خوش آمدید، بفرمایید.
میهمان باسیدبحرالعلوم، احوال پرسی کرد و به راهنمایی سید، به اتاق او رفت.
 شیخ زین العابدین کنجکاو شدکه این میهمان چه کسی است که سید این همه احترامش می کند؟.
کنار در نشست و به آن دو خیره شد. آن ها چند جمله ای با هم رد و بدل کردند. سپس مرد میهمان، کاغذ کوچکی به سید داد و برخاست، سید خم شد و دستِ او را بوسید.
 شیخ زین العابدین با حیرت نگاهش کرد. باورش نمی شد سید دست کسی را ببوسد.،متعجبانه به این صحنه هاخیره شده بود، سید با احترام زیاد میهمان را تا دم در بدرقه کردواوخداحافظی کردو سوار بر شتر خود شدورفت.
شیخ زین العابدین قبل ازاینکه چیزی بپرسد،سیدبحرالعلوم گفت: این حواله را نزد مرد صرافی  که کنار کوه صفا  نشسته ببر و آنچه به تو تحویل می دهد، بگیر؛ عجله کن.
شیخ زین العابدین ،عبایش را بر دوش انداخت و از خانه بیرون زدواما صحنه های ملاقات آن دو از ذهنش بیرون نمی رفت،درهمان حال به نشانی داده شده ( کوه صفا) رسید. دکان کوچکی کنار کوه دید. مردی تنها در دکان نشسته بود. سلام کرد و حواله را نشانش داد. مرد صراف به او احترام کرد. احوالش را پرسید وانگارانتظارش رامی کشد، گفت: چهار نفر کارگر برای حمل ،محموله بیاور.
شیخ زین العابدین چند قدم آن طرف تر چهار کارگر پیدا کرد. مرد صراف آن ها را داخل دکانش برد و چند کیسة سنگین روی شانه های کارگران گذاشت.
 شیخ زین العابدین از او تشکر کرد و کارگرها را به خانه سید برد.سید کرایه کارگرها را دادوآنها رفتند
سیدبحرالعلوم، درِ یکی از کیسه ها را باز کرد؛ پر از پول بود.
 چشم های شیخ زین العابدین همچنان متفکرانه ومتعجبانه می نگریست، پرسید: این پول های زیاد..زبانش بند آمده بود.
 سید همة پول ها را به او سپرد و به اتاق دیگر رفت.
 شیخ زین العابدین به کمک خدمتکار پول ها را به پستو برد، تا در جای امنی بگذارد.
اما روحیه کنجکاویش امانش نمی دادکه بداندمراجراچیست،لذا چند روز بعد،خودرا به کوه صفا رساند،امابرتعجبش افزوده شد
،چراکه اثری ازآن دکان صرافی نبود!.
 از چند نفر سراغ صراف راگرفت، اما نه کسی ازوجودمغازه درآن مکان خبرداشت  ونه مرد صراف را نمی شناخت،شیخ زین العابدین با ناراحتی به خانه برگشت واماجوابش راگرفت.

توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:درمنابع مأخوذه واصلاحاتی انجام داده ام.

علامه بحرالعلوم  درسامرا

«سید مرتضی طباطبایی» از شاگردان وملازمان «سید بحرالعلوم »داستان عجیبی، نقل کرده است:


در سفر زیارت سامرا همراه«سید بحرالعلوم »بودم، او حجره‌ای داشت که تنها در آن‌ جا می‌خوابید و من نیز حجره‌ای متصل به آن حجره داشتم و در همه احوال، مراقب و مواظب سید بودم، شب مردم نزد او جمع می‌شدند تا اینکه پاسی از شب گذشت.
روزی به طور معمول او نشست و مردم دور او حلقه زدند، از قیافه مبارک او دیدم مثل اینکه امروز اجتماع مردم را دوست ندارد و دوست دارد با خودش خلوت کند و در سخنان او نشانه‌ای از عجله بود تا اینکه مردم متفرق شدند و جز من کسی باقی نماند.
سپس مرا نیز امر فرمود تا بیرون بروم، من به حجره خودم رفتم.

اما افکارم رهایم نمی کردکه سیدچراعجله داشت؟

ساعتی بعد، بیرون آمدم تا از حال سید جویا شوم، دیدم در حجره سید بسته است، از شکاف در نگاه کردم، دیدم چراغ او روشن است و کسی در حجره نیست. داخل حجره شدم و از وضع منزل دانستم که امشب را نخوابیده و به جایی رفته است.

سپس با پای برهنه در طلب سید بر آمده، داخل صحن شریف حرم عسکریین امام هادی و امام عسکری(ع) شدم، دیدم درهای حرم بسته است، در طرف خارج حرم، جستجو کردم، اثری از او نیافتم. داخل سرداب شدم، دیدم درها باز است از پله‌های آن آهسته پایین رفتم، به طوری که هیچ حس و حرکتی از من ظاهر نشود.

ساخت پنجره های فولادی سرداب غیبت امام زمان (عج) به استان مرکزی واگذار شد

همهمه‌ای از سرداب شنیدم، دیدم مثل اینکه گویا با کسی سخن می‌گوید، ولی من کلمات او را تشخیص نمی‌دادم تا اینکه سه یا چهار پله مانده بود، من در نهایت آهستگی می‌رفتم. ناگاه سید بحرالعلوم از همان مکان بلند شد و گفت: سید مرتضی چه می‌کنی؟ چرا از خانه بیرون آمدی!؟

من در جای خود، میخکوب شدم و به فکر فرو رفتم و جوابی با معذورت دادم و در میان عذرخواهی، باز از پله‌ها پایین رفتم تا آن جا که صحنه را مشاهده می‌کردم و سید را دیدم که تنها رو به قبله ایستاده و اثری از کسی دیگر نیست و دانستم که او با کسی سخن می‌گفت و بعداً متوجه شدم که او با امام عصر(عج) تکلم می‌کرد.

شیخ

خاندان بزرگ سلماسی از طایفه های سرشناس سامرا و نزد مردم این شهر، بسیار محترم بودند. این خاندان از آذربایجان ایران به سامرا مهاجرت کرده بودند و بسیاری از بزرگان آنان،ازجمله« میرزا محمد سلماسی» عهده دار ساخت و ساز و تعمیرات حرم امامین عسکریین (ع) و کاظمین بودند

« شیخ زین العابدین سلماسی» فرزند میرزا محمد سلماسی است، وی از شاگردان برجسته سید محمدمهدی بحرالعلوم و از اصحاب خاص آن مرحوم به شمار می آید و بیشتر کرامات بحرالعلوم ازطریق وی نقل شده است.

شیخ زین العابدین پس از رحلت پدر، راه او را ادامه داد و در بازسازی حرم عسکریین و کاظمین و سرداب مقدس، کارهای بسیاری انجام داد و دیوار بزرگ اطراف شهر سامراء اگرچه در زمان مسئولیت میرزا محمد آغاز شده بود، اما در سایه همت و تلاش فرزند برومندش شیخ زین العابدین به اتمام رسید. او در این مسئولیت، از جانب فقیه بزرگ عصر، سید ابراهیم قزوینی «صاحب ضوابط» منصوب شده بود.

محدث بزرگ میرزا حسین نوری که ظاهراً از وی اجازه روائی داشته و او را استاد خطاب می کند، در برخی از آثار خود حکایت ها و کراماتی را از این عالم پرهیزکار نقل می کند؛ ازجمله از مادر صالحه شخصی به نام آقا محمد که فرد امین، عادل و خادم حرم عسکریین بوده و مسئولیت روشنایی و رسیدگی به شمع های حرم را برعهده داشته است. مادر وی می گوید:

روزی با شیخ زین العابدین سلماسی در سرداب مقدس بودیم که این عالم بزرگ برای ساخت وساز حرم و بنای قلعه و دیوار اطراف شهر، در سامراء سکونت داشت. روز جمعه بود و ایشان مشغول خواندن دعای ندبه شد و مانند زن مصیبت دیده و عاشق در فراق دوست گریه و ناله می کرد و ما نیز در گریه و ناله با او همراهی می کردیم. در این حالت بودیم که ناگاه بوی عطری به مشام رسید و در فضای سرداب منتشر شد؛ به طوری که همه را سرمست کرد. پس همه ساکت شدیم و متحیر ماندیم. کسی قدرت سخن گفتن نداشت. اندکی گذشت و این حالت برطرف شد و ما با وی به قرائت دعای ندبه ادامه دادیم. وقتی مراسم تمام شد و به منزل بازگشتیم، از جناب آخوند ملا زین العابدین از علت این ماجرا پرسیدم. او از پاسخ دادن اعراض نمود و فرمود: تو را چه کار به این سؤال؟! مرحوم محدث نوری پس از نقل این ماجرا، از عالم عامل و متقی آقا علی رضا اصفهانی نقل می کند که می گفت:

روزی از مرحوم شیخ زین العابدین سلماسی درباره تشرف وی به حضور حضرت حجت (عج) پرسیدم؛ چون گمان داشتم او هم مثل استادش سید بحرالعلوم به محضر امام معصوم مشرف می شود و او همین قضیه سرداب را برایم نقل کرد. این مطلب را مرحوم علامه مجلسی نیز در بحارالانوار نقل کرده است.

مرحوم میرزا حسین محدث نوری صاحب «مستدرک الوسائل» در ادامه نقل کرامات از میرزا زین العابدین سلماسی می گوید: عالم صالح و متقی، میرزا محمدباقر سلماسی، فرزند خلف صاحب مقامات عالیه و مراتب سامیه، آخوند ملا زین العابدین سلماسی (رحمهما الله تعالی) از جناب میرزا محمدعلی قزوینی که مردی عابد، زاهد و مورد اعتماد بود و علاقه زیادی نیز به تحصیل علم جفر و حروف داشت و در این راستا مسافرت هایی به شهرهای مختلف کرده بود، او با والد رحمةالله رفاقتی داشت. مدتی که ما در سامراء ساکن و مشغول تعمیرات حرم و قلعه عسکریین بودیم، او هم آمد نزد ما منزل اختیار کرد و ساکن سامراء شد. سه سال با هم در سامراء بودیم. بعد که کار عمارت حرم به پایان رسید، با هم به کاظمین برگشتیم. او روزی پیش من آمد و گفت: سینه ام تنگ شده و صبرم تمام گشته است؛ به تو حاجتی دارم. گفتم: چیست. گفت: در آن ایامی که در سامراء بودم، حضرت حجت (ع) را در خواب دیدم. پس از حضرت خواستم حقیقت علومی را که من به دنبال آن هستم، برایم آشکار کند. حضرت فرمود: آن در نزد دوست تو می باشد و اشاره کرد به والد تو، شیخ زین العابدین سلماسی. پس عرض کردم: او اسرار خود را از من پوشیده می دارد. فرمود: چنین نیست؛ از او درخواست کن که وی از تو منع نخواهد کرد. از خواب بیدار شدم و به راه افتادم تا به نزد او بروم. در میان راه دیدم که از طرف صحن حرم به سوی من می آید. چون مرا دید، پیش از آن که سخن آغاز کنم فرمود: چرا در نزد حضرت حجت (عج) از من شکایت  کردی؟ تو کی از من مطالبی پرسیدی و من از جواب آن امتناع ورزیدم؟ در این هنگام غافلگیر و خجل شدم و سر به زیر انداختم و چیزی نتوانستم بگویم. حال که سه سال ملازم و مصاحب او بودم، نه او حرفی دراین باره فرمود و نه من قدرت سوال از او داشتم. اکنون از تو می خواهم این مشکل را برای من بازگشایی.

چون این سخنان را شنیدم، از صبر و تحمل او تعجب کردم، به نزد والد رفتم و آنچه شنیده بودم، گفتم و پرسیدم: که شما از کجا فهمیدید او نزد حضرت از شما شکایت کرده است؟ آن جناب فرمود: حضرت در خواب آن را به من فرمود، اما دیگر تفصیل خواب را توضیح ندادند.

این قبر«شیخ مفید» و« سلماسی »درروبروی -دو۳متری ضریح کاظمین(شرق رواق جنوبى حرم )

«ملا زین العابدین سلماسی» در  ۵ شعبان ۱۳۶۶ چشم از جهان فروبست و پیکرش در جوار حرم کاظمی، رواق شرقی، مقابل مرقد شیخ مفید، جنب مقبره پدر(میرزا محمد سلماسی) به خاک سپرده شد. 

برای اطلاعات بیشتراززندگی «علامه بحرالعلوم»به این لینک مراجعه کنید:

زندگینامه"بحرالعلوم"سیدمهدی طباطبایی+ملاقات وحواله امام زمان

محل تولد"امام علی"شکاف دیوارکعبه

«حضرت علی» ۲۳ سال درمکه، ۳۶ سال درمدینه و ۴ سال درعراق(کوفه)زیست.

درادامه به هجرت حضرت علی(ازمدینه به کوفه)پرداختیم وشهادت درمحراب مسجدکوفه..همچنین وبه هجرت پیامبر...لیله المبیت..غارثور..پرداختیم+تصاویر.

تولدحضرت علی،داخل کعبه

تولد «حضرت علی» علیه السلام در ۱۳ رجب سال ۳۰ عام الفیل،مطابق باسال ۵۹۹ میلادی (۱۰ سال قبل از بعثت حضرت محمد)، در شهر مکه  و در «داخل کعبه » واقع گردید.

شیخ مفید: غیر از امام علی، هیچ مولودی چه پیش از او و چه پس از او در  کعبه  زاییده نشده است و این به جهت اکرام و تجلیل از عظمت مقام آن حضرت از جانب خداوند متعال بوده است.

 «شیخ آقا بزرگ تهرانی»( موسوعه کتابشناسی الذریعه)،بنقل از کتاب «علی و الکعبه»،تألیف، مهدی بن محمدتقی بن ابراهیم نقوی(متوفی ۱۳۰۰هجری قمری)، و با استفاده از ۲۲ کتاب از کُتب علمای اهل سُنّت،اثبات کرده است که آن حضرت در کعبه متولد شده است.

علامه امینی به تفصیل پیرامون ولادت علی علیه السلام در کعبه بحث نموده و از جمله از حاکم نیشابوری (عالم برجسته اهل سنت)، در کتاب «مستدرک علی الصحیحین» نقل می کند،نوشت : اخبار به تواتر رسیده که فاطمه دختر اسد، امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب کرم الله وجهه را در درون کعبه زائید.

روایت اهل سنت از ماجرای شکاف کعبه و تولد امام علی(ع) داخل خانه خدا
و از گنجی شافعی در کتاب «کفایه» نقل کرده که از طریق ابن نجار از حاکم نیشابوری روایت نموده نوشت: امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب در مکه در خانه خدا، شب جمعه سیزدهم ماه رجب سی سال گذشته از عام الفیل متولد گردید. نه قبل و نه بعد از وی مولودی در بیت الله الحرام جز او متولد نگردید و این کرامتی برای آن حضرت بود به خاطر مقام با عظمت او بود.

«عباس بن عبدالمطّلب»(عموی پیامبر) و عده‌ای دیگر در مقابل خانه کعبه در مسجد الحرام نشسته بودند که ناگهان فاطمه بنت اسد که درد زایمان فرزند او را ناراحت کرده بود،‌ پدیدار گشت و نزد خانه آمد و گفت: پروردگار من ایمان دارم به تو و به همه پیامبران و کتاب‌هایی که از سوی تو آمده و گفتار جدم ابراهیم خلیل را تصدیق دارم و به او که این خانه کعبه را بنا کرد، پروردگارا به حق همان کسی که این خانه را بنا کرد و به حق این نوزادی که در شکم من است، ولادت او را بر من آسان گردان.

ناگهان دیدند قسمت پشت خانه کعبه(محل مستجار) شکافته شد و فاطمه به داخل خانه رفت و از دیدگاه ما پنهان گردید و دیوار نیز مانند نخست به هم پیوست(به شکل اولیه برگشت)، ‌ما که چنین دیدیم خواستیم قفل درِکعبه را باز کنیم، ولی در باز نشد.
شکاف کعبه محل ورود فاطمه بنت اسد مادر امیرالمومنیناین خبر به سرعت در شهرمکه پیچید، ۳ روز از این ماجرا گذشت و چون روز چهارم شد «فاطمه بنت اسد» از همان مکان بیرون آمد و علی  را در دست داشت.

«فاطمه بنت اسد» به مردم گفت: خدای تعالی مرا به زنان پیش از خود برتری بخشید، و من در خانه خدا رفتم و از روزی و میوه بهشتی خوردم و چون خواستم از خانه بیرون آیم، ‌هاتفی ندا کرد« ای فاطمه! نام این مولود را علی بگذار» که خدای علیّ اعلی می‌فرماید: من نام او را از نام خود جدا کردم و او کسی است که بت‌ها را در خانه من می‌شکند. (محلاتی، سید هاشم، زندگانی حضرت امیرالمؤمنین،ج۱،ص۲۸ )

عباس محمود عقاد مصرى(متوفی ۱۳۸۳ق‌):على علیه السلام در داخل کعبه به دنیا آمد و خداوند به او عنایتى فرمود که هرگز بر بتهاسجده نکرد.

 حدیثی از زبان امام علی(ع) نقل شده است که از حضرتشان پرسیدند؛ شما برتر هستید یا حضرت عیسی(ع)؟ ایشان فرمودند: من افضل از عیسى هستم؛ زیرا پس از آن‌که مریم به واسطه دمیدن جبرئیل، حامله شد، زمان وضع حمل فرا رسید؛ وحى آمد که ای مریم (اخرجى عن البیت فان هذه بیت العباده لا بیت الولاده) از بیت المقدس بیرون شو؛ زیرا که این خانه محل عبادت است نه محل ولادت و زائیدن. در نتیجه «درد زایمان، او را به سوى تنه درخت خرمایى کشانید«، در میان صحرا پاى نخل، عیسى(ع) را به دنیا آورد. اما من، زمانی که تولد من بر مادرم؛ فاطمه بنت اسد، نزدیک شد، به مسجد الحرام رفت و به کعبه متوسل شد و گفت: الهى به حق این خانه و به حق آن کسى که این خانه را بنا کرده، این درد زائیدن را بر من آسان گردان، همان ساعت دیوار خانه شکافته شد، مادرم فاطمه را با نداى غیبى دعوت به داخل خانه نمودند که یا فاطمه (ادخلى البیت) فاطمه مادرم وارد شد و من در همان خانه کعبه به دنیا آمدم‏.

امام باقر(ع) از امام سجاد(ع) این‌گونه نقل می‌کند: با پدرم در کنار قبر جدّمان پیامبر خدا(ص) نشسته بودیم و زیارت می‌کردیم و زنان فراوانى هم آن‌جا بودند که یکى از آنان به سمت ما آمد. من از او پرسیدم: تو کیستى؟ گفت: من زیده دختر قریبه بن عجلان از قبیله بنی ساعده هستم.

به او گفتم: آیا چیزى دارى که براى ما بازگویى؟

گفت: آرى! مادرم ام عماره، برایم نقل می‌کرد: روزى در میان زنان عرب بودم که ابوطالب، دلتنگ و غمگین، پیش آمد. به او گفتم: اى ابوطالب! تو را چه شده است؟

گفت: همسرم فاطمه بنت اسد، در اوج درد زایمان است. سپس دستانش را(از شدت درد) بر صورتش نهاد.

در این میان، محمد(ص) آمد و به ابوطالب گفت: اى عمو! چه شده ‏است؟

ابوطالب پاسخ داد: فاطمه بنت اسد، از درد زایمان ناله می‌کند. پس محمد(ص)، دست ابوطالب را گرفت و به همراه فاطمه، به سوى کعبه آورد و فاطمه را در کعبه نشاند و فرمود: با اتکا به نام خدا، بنشین. پس دردش گرفت و پسرى خندان و نظیف و پاکیزه به دنیا آورد که به زیبایی‌اش ندیده‌ام. پس ابوطالب او را على نامید و پیامبر(ص) او را تا خانه فاطمه برد،آنگاه امام سجاد(ع) گفت: به خدا سوگند، تاکنون چیزى نشنیده‌ام، مگر آن‌که این سخن از آن، نیکوتر بود»./ابن طاووس، علی بن موسی، الطرائف فی معرفه مذاهب الطوائف.

امام صادق(ع) از پدرانش چنین نقل می‌کند: عباس بن عبدالمطلب و نَوْفَل بن قَعْنَب(اصحاب رسول الله) در میان بنی‌هاشم و در جوار کعبه نشسته بودند. فاطمه بنت اسد آمد و درد زایمان او را گرفت.

این دو نقل می‌کنند که دیدیم دیوار پشتی کعبه باز شد و فاطمه وارد آن شد. در خانه نیز بسته شد. سپس شکاف دیوار به هم آمد و چسبید. رفتیم که در را باز کنیم تا زن‌ها داخل خانه بروند، ولى نتوانستیم. فهمیدیم که این کار از جانب خداست.

فاطمه سه روز در آن‌جا ماند و همه‌جا سخن از او بود. بعد از سه روز، باز هم همان‌جا شکافته شد و فاطمه بیرون آمد. و على(ع) روى دست‌هاى او بود. و گفت: در این سه روز از میوه‌هاى بهشت تغذیه می‌کردم./کتاب« الخرائج و الجرائح»، ج ۱قطب راوندی، متوفای ۵۷۳ق.

یزید بن قعنب می‌گوید: من با عباس بن عبدالمطلب و گروهى از قبیله عبدالعزى، روبه‌روى کعبه نشسته بودم که ناگاه، فاطمه بنت اسد، جلو آمد.

«فاطمه بنت اسد» در ماه نهم باردارى به على بود و درد زایمانش آغاز شد … گفت: پروردگارا! من به تو و پیامبران و کتاب‌هاى آمده از سوى تو، ایمان دارم و سخن جدم ابراهیم خلیل را تصدیق می‌کنم و این‌که او خانه کهن و آزاد را [براى عبادت همه مردم‏] ساخت. پس به حق بنا کننده این خانه و به حق فرزندى که در شکم دارم، زایمانم را بر من آسان گردان! پس دیدیم که پشت کعبه باز شد و فاطمه، داخل شد و از دید ما پنهان گشت و دیوار کعبه به هم برآمد.

خواستیم قفل درب کعبه را بگشاییم؛ اما گشوده نشد. پس دانستیم که این، امرى از طرف خداوند متعال است. سپس فاطمه پس از چهار روز بیرون آمد، در حالی که امیر مؤمنان را در دست داشت.

سپس گفت: من بر همه زنان پیش از خود، برترى یافتم؛ چون آسیه دختر مزاحم، خدا را پنهانى در جایى عبادت کرد که خدا عبادت در آن‌جا را جز از روى اضطرار دوست نمی‌دارد، و مریم دختر عمران، درخت خشکیده خرما را تکان داد تا از آن، خرماى تازه بخورد، ولى من به درون خانه حرمت‌دار خدا رفتم و از میوه‌ها و روزی‌هاى بهشتى خوردم»./کتاب«علل الشرائع» ج ۱شیخ صدوق(متوفی۳۸۱ه.ق)
علاوه بر علمای شیعه؛ تعدادی ازمنابع اهل سنت نیز بر این امر اذعان کرده‌اند؛ مسعودی از مورّخان قرن چهارم، محل تولد امام علی(ع) را در کعبه دانسته است.

حاکم نیشابوری یکی از بزرگ‌ترین راویان اهل سنت، می‌گوید: « فَقَدْ تَوَاتَرَتِ الْأَخْبَارِ أَنَّ فَاطِمَهَ بِنْتَ أَسَدٍ وَلَدَتْ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیَّ بْنَ أَبِی طَالِبٍ کَرَّمَ اللهُ وَجْهَهُ فِی جَوْفِ الْکَعْبَهِ»؛ روایات فراوانی وجود دارد که فاطمه بنت اسد؛ امیر المؤمنین علی بن ابی‌طالب را در درون کعبه به دنیا آورده است./المستدرک على الصحیحین.

توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:چگونه ممکن است هنگام ولادت علی دیوار کعبه شکافته شده باشد؟ 

«یَزِیدُ بْنُ قَعْنَب »داستان ولادت فاطمه بنت اسدرااینگونه تعریف می کند: من و عباس بن عبدالمطلب و گروهی از خاندان عبدالعزی در برابر خانه خدا نشسته بودیم که ناگهان دیدیم فاطمه بنت اسد، مادر امیرمؤمنان که به آن حضرت حامله بود و نُه ماه از مدت حملش می گذشت و دچار درد زایمان شده بود وارد شد و به درگاه خداوند عرض کرد: پروردگارا!‌ من به تو و پیامبران و کتاب هایی که از جانب تو فرستاده شده اند ایمان دارم و سخن جدم ابراهیم خلیل را تصدیق می کنم و باور دارم که او این خانه‌ والا را بنا کرده و به حق این فرزندی که در شکم دارم سوگند می دهم که وضع حمل مرا آسان کنی.

یزید بن قعنب می گوید: در این هنگام دیدم دیوار پشت کعبه شکافت و فاطمه وارد کعبه شد و از چشمان ما ناپدید گشت و دیوار به هم چسبید. برخاستیم که قفل در خانه‌کعبه را باز کنیم، قفل باز نشد، دانستیم که این رویداد به فرمان خدا رخ داده است.

پس از چهار روز که گذشت فاطمه از خانه‌کعبه بیرون آمد و نوزادش امیرمؤمنان  را روی دست داشت و گفت: من بر زنان گذشته تاریخ برتری یافته ام زیرا آسیه دختر مزاحم، خدا را به صورت پنهانی در جایی عبادت می کرد که عبادت خدا در آنجا جز از روی ناچاری سزاوار نبود، و مریم دختر عمران آن شاخه خشکیده خرما را با دستش تکان داد تا آنکه خرمایی تازه از آن فرو ریخت و خورد. ولی من وارد خانه خدا شدم و از میوه ها و نعمتهای بهشتی خوردم و وقتی خواستم خارج شوم هاتفی به من گفت: فاطمه! او را علی نام بگذار، چرا که او بلند مرتبه است و خداوند علی اعلی می گوید نام او را از نام خودم مشتق ساختم.

او را به آداب و اخلاق خودم تربیت کردم و از علوم پیچیده خود آگاهش نمودم او کسی است که بت ها را در خانه من می شکند و بر بام خانه ام اذان می گوید و مرا به مجد و بزرگواری یاد می کند. خوشا به حال کسی که او را دوست بدارد و از او فرمان برد و وای بر کسی که او را دشمن بدارد و فرمانش نبرد.»

 این رویداد با اندکی تفاوت در منابع بسیاری ذکر شده است و از شگفتی های این واقعه مهم تاریخی این است که فاطمه نه از در خانه بلکه با شکافته شدن دیوار آن وارد کعبه گردید تا این رویداد عجیب دلیل و برهانی روشن تر بر معجزه باشد و آیندگان نتوانند آن را پدیده ای تصادفی و اتفاقی قلمداد کنند و جالب این است که پس از گذشت قرن ها از آن رویداد مهم و تجدید ساختمان کعبه و تعمیر آن و پر کردن جای شکاف با نقره، هنوز هم اثر شکاف بر دیوار خانه، خود را نمایان می سازد.

ولادت امام علی  در کتب اهل سنت

۱- حافظ ابو عبدالله محمد بن عبدالله، معروف به حاکم نیشابوری(متوفی۱۹۴ هجری قمری) که همه بزرگان اهل سنت او را مورد اعتماد و استناد دانسته اند در کتاب ، «مستدرک صحیحین» می گوید: روایات متواتر است که فاطمه بنت اسد، امیرمؤمنان علی بن ابی طالب ـ کرّم الله ـ وجهه، را در خانه کعبه به دنیا آورده است.

۲- شاه ولی الله احمد بن عبدالرحیم دهلوی، محدث متعصب اهل سنت(متوفی ۱۱۷۶ قمری)در کتاب «ازاله الخفا» می نویسد: بی گمان روایات متواتر است در این که فاطمه بنت اسد، امیرالمومنین علی بن ابی طالب را در درون کعبه به دنیا آورد، بدون تردید او در روز جمعه سیزدهم رجب، سی سال بعد از عام الفیل، در خانه کعبه به دنیا آمده است، و هرگز پیش از او یا بعد از او کسی در خانه‌کعبه زاده نشده است.

۳- شهاب الدین ابوالثنا، سید محمود آلوسی(متوفی ۱۸۵۴قمری) صاحب تفسیر آلوسی، در شرح بر قصیده عینیه عبدالباقی افندی عمری  فاروقی موصلی(متوفی  ۱۲۷۹) می نویسد: ولادت امیرمؤمنان کرم الله وجهه در درون کعبه، در سراسر دنیا مشهور است و در کتابهای هر دو فرقه شیعه و سنی روایت شده است، و هرگز در مورد غیر ایشان چنین فضیلتی ثابت نشده است.

۴- نورالدین علی بن محمد بن صباغ مکی (متوفی ۸۵۵ق) از دانشمندان معروف اهل سنت، مشهور به ابن صباغ مالکی در کتاب «الفصول المهمّه» با سلسله سند از ابن مغازلی، از امام سجاد(ع)مبنی بر ولادت امام علی(ع) در درون خانه کعبه نقل کرده است که: پیش از او کسی در بیت الله الحرام متولد نشد، و این برتری ویژه اوست از سوی خداوند برای ابراز کرامت و شرافت و شکوهمندی او.

منابعی از اهل سنت که به طور صریح به شکافته شدن دیوار کعبه اشاره کرده اند:

۱- «محمد شریف خان شیروانی»(متوفی ۱۸۴۷ه.ق) در کتاب «چوتهی کتاب» به ولادت امام علی ـ علیه‎ السلام ـ در درون کعبه و شکافته شدن دیوار کعبه و شنیده شدن صدای هاتف غیبی تصریح کرده است.

۲- «مولوی حافظ حکیم ظهیر احمد سهسوانی» در کتاب «ظهیر البشر» در احوال و فضائل ائمه می نوشت:چون خداوند اراده نمود که شرفی بر شرفهای کعبه بیفزاید، دیوار کعبه را بشکافت و فاطمه بنت اسد را به درون کعبه فرا خواند و فاطمه فرزندش علی را در درون کعبه به دنیا آورد.

۳-  «علامه حسن بن امان الله مولوی عظیم آبادی هندی»(متوفی  ۱۳۰۰ ه . ق ) درکتاب تجهیز الجیش جریان ولادت امام علی ـ علیه‎ السلام ـ را طبق روایت «بشائر المصطفی» از یزید بن قعنب نقل کرده است.»

۴- «دکتر محمد شاه قادری» دانشمند و پزشک نامی سرزمین لاهور، در کتاب «مصباح المقربین» تصریح می کند که امیرمؤمنان در درون کعبه متولد شد و تصریح می کند که ما در آنجناب در حال طواف کعبه بود که او را درد زایمان گرفت، دیوار کعبه شکافته شد و فاطمه بنت اسد به درون کعبه فرا خوانده شد، سپس تأکید می کند که هرگز چنین شرف و فضیلتی به جز امیرمؤمنان برای احدی نصیب و میسر نشده است.

یکی ازمنابع اخذشده(فرازپایانی):خبرآنلاین-خرداد ۱۳۹۰ بااصلاحات.

کوفه

چراحضرت علی مدینه راترک کرد؟ کوفه رابرای اقامت انتخاب کرد

بین امیرالمؤمنین(علی) و مردم کوفه علاقه ‏ای متقابل وجود داشت ؛ علی  قبل از این که به کوفه بیاید به مردم آن ارج می‏ نهاد و آنها را دوست می‏داشت ؛ با این که آنحضرت در مدینه از مردم بیعت گرفته بود و کوفه را که ده‏ها فرسنگ از مدینه فاصله داشت تا آن زمان ندیده بود ، به کوفه و مردم آن دل‏بسته بود . ابن ابی الحدید در شرح نهج ‏البلاغه خود بابی را با عنوان «فضایل کوفه در کلام امیرالمؤمنین» آورده است 

.

هنگامی که حضرت علی تصمیم گرفت به منظور برخورد با پیمان‏ شکنان(ناکثین) به بصره برود درنامه ‏ای که برای نخستین بار به اهل کوفه نوشت ، مرقوم داشت : «فرمانی است از بنده خدا علی امیرالمؤمنان به مردم کوفه که «صهیه انصار» و سروران عرب هستند .» .
 «صهیه» یعنی  حامیان(دوستان صمیمی)/ «نسام » به معنی رفعت و بلندی و جای بالا است.
علی علیه‏ السلام چون از مهاجران ، یعنی اهل مکه عداوت و کینه ‏توزی دیده بود به انصار(مردم مدینه) که برخلاف اهل مکه ، مردمی پرآوازه و مهربان بودند توجه داشت ،که سرشناسان آنها به کوفه مهاجرت کرده بودند.
 این موضوع در آخرین نامه کوتاه حضرت آمده است . امیرالمؤمنین به مردم کوفه که بسیاری از آنها اهل مدینه بودند ، می ‏نویسد : «بدانید که دیگر مدینه با آن جمیعت وجود ندارد ، مردم خوب آن پراکنده شده ‏اند و فتنه و آشوب برگرد محور آن می‏گردد . پس شما با رسیدن نامه من به سوی فرمانده خود بشتابید و در جهاد با دشمن خود پیش‏دستی کنید .»
 حضرت درآخرین نامه نوشت : «برای من کافی است که شما برادران من هستید ، و برای دین ،یاوران خوبی . بنابراین سبک و سنگین حرکت کنید و با اموال و جان‏هایتان در راه خداجهاد نمایید که برای شما بهتر است اگر بدانید.

به روایت طبری،حضرت علی  در تعقیب عایشه و طلحه و زبیر وقتی به ربذه رسید و خبریافت که آنها قصد بصره دارند و به سوی کوفه نرفتند ، خوشحال شد و فرمود : «مردم کوفه بیش از دیگران مرا دوست دارند به خصوص که رؤسای عرب و سروران آنها در میانایشان هستند .»
حضرت علی درادامه برای اهالی کوفه نوشت : «من شما و شهرتان را از بین تمام شهرها برگزیدم و بر آن هستم که در میان شما فرود آیم زیرا از مودّت و محبت شمانسبت به خود که به خاطر خدا و پیامبر است اطلاع دارم ، پس هر کس به سوی من بیایدو مرا یاری کند ، دعوت حق را اجابت کرده و وظیفه ‏ای را که بر دوش دارد انجام داده است.»

امیرالمؤمنین علی علیه ‏السلام به سبب خصومت مهاجران و اهل مکه عنایت خاصی به انصار (مردم مدینه) و یمنی ‏ها داشت به گونه‏ ای که عاملان وفرمانروایان آن حضرت بر نقاط مهم عالم اسلام از انصار و مردم یمن انتخاب شده بودندو یک نفر مهاجر در میان آنها نبود به جز پسر عموها(عبداللّه‏ و عبیداللّه‏ و قثم پسران عباس)در میان حکمرانانی که حضرت علی(ع) قبل از ورود به عراق تعیین کردچهره ‏های برجسته ‏ای از انصار دیده می‏ شوند.
افرادی هم‏چون عثمان بن حنیف انصاری(والی بصره)وبرادرش سهل بن حنیف انصاری(والی شام )البته معاویه مانع ورود او به شام گردید ، و بعد از طرف حضرت جانشین او در مدینه شد ،
 قیس بن سعد بن عباده والی مصر ، و قرظة بن کعب انصاری والی کوفه.

اهالی بصره، پس از فتنه اصحاب جمل با رغبت تمام با آن حضرت علی تجدید بیعت کرده و از اصحاب جمل اعلام برائت کردند، آن حضرت پس از چند روز توقف در بصره و تقسیم بیت المال در میان مردم و مداوای زخمیان جنگ، عبدالله بن عباس را به حکومت این شهر منصوب کردند و برای بار دیگر در جمع مردم بصره، خطبه ای خواندند و آنان را به پیروی از قوانین حکومت اسلامی فراخواندند. آن‌گاه این شهر را ترک و به سوی کوفه عزیمت کردند.

 در سال ۳۶ هجری . که امیرالمؤمنین(ع) به منظوررویارویی با ناکثین از مدینه حرکت کرد  ۴۰۰ صحابی از مهاجر و انصار ، که هفتاد نفراز اصحاب بدر در میان آنان بودند ، پس از جنگ جمل با حضرت به کوفه هجرت کردند ،تنها در جنگ صفین ، دو هزار و هشتصد تن از صحابیان مقیم کوفه همراه علی(ع) بودند.
 در واقع کثرت حضور اصحاب با سابقه رسول الله  در کوفه بیش از هر نقطه دیگر عالم اسلام بود و از این‏رو «کوفه» نسبت به سایر شهرهای معتبر جهان اسلام  موقعیت ممتازی یافته بود .

 عمده سرشناسان عرب درکوفه سکنا گزیده بودند ؛ در میان مهاجران به کوفه ، گذشته از صحابه ، بسیاری از قبایل حجاز نیز به همراه سرشناسان و مشاهیر آن قبیله ‏ها به کوفه آمدند.
 از این مهم‏تر مهاجرت برگزیدگان یمن و قبیله ‏های مشهور آن خطّه از هنگام جنگ قادسیه بود که به عراق آمدند و پس از بنای کوفه در آن شهر سکناگزیدند ، به گونه‏ای که اکثریت اهالی عرب شهر را اینان تشکیل می‏دادند .
نکته مهم و قابل توجه در مورد یمنی‏ها این است که بیش‏تر آنها از قبل باامیرالمؤمنین علیه ‏السلام آشنایی داشتند ، زیرا آن حضرت در سال هشتم و یا دهم هجرت ازطرف پیغمبر(ص) مأمور تبلیغ اسلام در یمن گردید و تبلیغات او بود که اهل یمن رامسلمان کرد.
 حضور چند ماهه علی علیه ‏السلام در یمن ،موجب ارادت اهالی یمن به نماینده رسول الله (ص)شد که بعدها از یاران برجسته او شدند ، کسانی هم‏چون مالک اشتر و کمیل بن زیاد و حارث همدانی.
هم‏چنین از منطقه حضرموت و دیگر مناطق مجاور یمن نیز نخبگان و ملوکی به کوفه نقل مکان کرده بودند.

موقعیت جغرافیایی ونظامی کوفه

کوفه از نظر جغرافیایی تقریبا در قلب عالم اسلام آن روزگار واقع و بر ایران ،حجاز ، شام ، مصر و جزیره ، مشرف بود . موقعیت آن از بصره که به دریا نزدیک ، و امکان هجوم دشمن از راه آبی بدان زیاد بود.

کوفه به عنوان اردوگاه بزرگ نظامی اسلام و به منظور ادامه فتوحات مسلمانان در ایران و سرزمین‏ های ماورای آن تأسیس گردید که سرآمددیگربلاد مسلمین شده بود ، زیرا مرکز دلاورترین وشجاع ‏ترین رزمندگان مسلمان شد که شجاعت آنها مورد اتفاق عالم اسلام بود . کوفیان نیز از این بابت به خود می ‏بالیدند ؛ حتی در زمان‏های بعد در تفاخر نسبت به سایر نقاط مملکت اسلامی ، خود را فرزندان «ذات السلاسل» و قادسیه می ‏نامیدند و از این‏رو بر بصره و بصریان برتری داشتند .

توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:سریه «ذات السلاسل»سال هشتم هجری در نواحى تبوک،حدود شامات بود که بعداز عدم موفقیت فرماندهان اولیه( ابوبکر، عمر و عمرو عاص)،پیامبراسلام ،حضرت علی رابه فرماندهی برگزید،(فرماندهان سابق)ازلشکریان ،امام علی بودند، این فرمانده جوان دشمنان راسرکوب کردواسیران وغنائم زیادی گرفت.

علت نامگذاری«ذات السلاسل»چیست؟ 

در تفسیر مجمع البیان،مرحوم طبرسی(متوفی ۵۴۸ قمری) از امام صادق علیه السلام روایت شده : این جنگ را بدان جهت «ذات السلاسل» گفته ‌اند که: على علیه السلام،سران لشکررابه هلاکت رساندو  اسیران فراوانی گرفت ، اسیرانشان را چنان شانه بست که گوئى به زنجیرها (سلاسل) بسته شده‌اند.

«شأن نزول سوره عادیات» درباره دلاوری های حضرت علی در «جنگ ذات السلاسل» است.

ورود امام علی(علیه السلام) به کوفه در سال ۳۶ قمری با استقبال پرشور اهالی کوفه از آن حضرت همراه بود. بسیاری از ایشان درخواست کردند، در کاخ حکومتی این شهر فرود آیند، اما آن حضرت از رفتن به کاخ حکومتی امتناع کردند و فرمودند: به جای کاخ در فضای باز فرود خواهم آمد. آن‌گاه به مسجد اعظم کوفه رفته و دو رکعت نماز به جا آوردند و برای اهالی کوفه که برای زیارت آن حضرت و شنیدن صدای روح نوازش لحظه شماری می‌کردند، خطبه ای تاریخی ایراد کردند.
علت انتخاب کوفه به مرکز خلافت
۱- مدینه، مرکز امتیاز طلبی ها و ممتازانی شده بود که هر یک برای خود داعیه‌هایی داشتند و اگر مانند زبیر و طلحه مدعی خلافت نبودند، ولی مانند سعد بن ابی وقاص و عبدالله بن عمر کناره گیری کرده و مردم را از امام بیزار می‌کردند و این نوع توطئه‌ها در کنار امام علی(ع) سبب به هم ریختگی پایگاه اسلامی در دل حکومت اسلامی می‌شد، اینجا بود که امام با این هجرت خود تمدن دیگری را بنا نهاد.
۲- کوفه یک شهر بین‌المللی شده بود و بسیاری از ساکنان آن یا سربازان مسلمانی بودند که پس از پیروزی بر رومیان و ایرانیان درکوفه ساکن شده بودند یا خاندان و تیره‌هایی از ایرانیان بودند که پس از گشوده شدن ایران به دست مسلمانان، بدان جا کوچ داده شده یا خود آن محیط ایرانی را پذیرفته بودند و امام در این فرصت به تصحیح روحیه انحرافی تبعیض نژادی می‌پرداخت.
۳- کوفه نسبت به متصرفات جدید مسلمانان از خراسان تا آفریقا و از شام تا یمن، مرکزیتی نسبی داشت و زمامدار این شهر، بهتر می‌توانست، کشور را زیر نظارت داشته باشد تا مدینه.

مردم این شهر به ویژه برخی از اصحاب ، کسانی چون عبداللّه‏ بن عمر ، سعد بنابی وقاص ، محمد بن مسلمه ، زیدبن ثابت و بسیاری دیگر ،  به امام علی اعتنایی نداشتند و خود را مجتهدتر از آن می‏دانستند که سخن امام را بشنوند.

 هنگام ورود«خالد بن ولید»به عراق در زمان ابوبکر ، عده ‏ای از صحابه در سپاه او حضور داشتند که بعدا با اعزام سپاه دیگری به فرماندهی ابوعبید ثقفی در جنگ خیبر  و به خصوص با اعزام سپاه سعدوقاص ، شمار بسیاری از اصحاب پیامبر وارد عراق و  منطقه کوفه شدند.
پس از بنای کوفه نیز هشتاد تن از صحابه در سال ۱۸ هجری وارد کوفه شدند.
هنگامی که «عمار یاسر» به حکومت کوفه گمارده شد ، «عمربن خطاب» ۱۰ تن از اصحاب راهمراه او به کوفه فرستاد.

«اول سال هجری»
 ۱۵ سپتامبر ۶۲۲میلادی ،بعداز ۱۳ سال حاکمیت اسلام،پیامبراسلام(حضرت محمد)بهمراه علی ودیگراصحاب به مدینه هجرت کردند(سن حضرت علی ۲۳ وسن پیامبر ۵۲ سال بود).

پیامبر ۹ روز در سفر بود و روز ۱۲ ربیع الاول سال ۱۴ بعثت (۲۴ سپتامبر ۶۲۲میلادی)- مهرماه -به قبا در نزدیکی مدینه رسید. هجرت پیامبر از مکه به مدینه مبدأ تاریخ مسلمانان قرار گرفت.

تدابیرامنیتی هنگام هجرت به مدینه
پیامبراسلام،برای گمراه کردن مشرکان، «علی» درمکه نگه داشته بود وایشان شبها دربسترپیامبرمیخوابیدکه مشرکان گمان کنند،پیامبراست،برای پیداکردن پیامبر،همه مشرکان مکه بسیج شده بودند، صد شتر جایزه تعیین کرد،برای ردیابی پیامبر.روایت است که شبی «ابوبکر»به خانه پیامبررفت(على در بستر پیامبر خوابیده بود) ابوبکربه گمان این که حضرت محمد است، گفت: اى پیغمبر خدا! على گفت: رسول الله به سوى چاه میمونه رفته، او را دریاب. بدین ترتیب ابوبکر بسوی نشانی داده شده رفت و پیامبرراپیداکردوآنگاه باهم وارد غار-کوه-ثور شدندودرفرصت مناسب به بسوی یثرب حرکت کردند.
رسول اکرم (ص) پس از استقبال با شکوه  مسلمانان یثرب به محله« قباء» آمد و در قبیله «بنى عمرو بن عوف» بر «کلثوم بن هدم»(رئیس طایفه «عمرو بن عوف»که شاخه اى از قبیله بزرگ اوس ) در آن روز«ابو بکر »مُصربود تا وارد مدینه(یثرب) شوند، امّا رسول خدا (ص)گفت: «از آنجا نخواهد رفت تا پسر عمو، برادر و محبوب‌ترین خانواده‌اش و کسى که جان خود را فداى او کرد، بیاید.».
درهمین فاصله زمانی(تاملحق شدن حضرت علی)،پیامبرباکمک همراهان، «مسجد قباء»را بنا نهادند، این مسجد همان مسجدى است که آیه ۱۰۸  سوره توبه در شأن آن نازل شد: «لَمَسْجِدٌ أُسِّسَ عَلَى التَّقْوى‌ مِنْ أَوَّلِ یَوْمٍ أَحَقُّ أَنْ تَقُومَ فِیهِ»، مسجدى که از روز نخستین بر پایه تقوا بنا شده، سزاوارتر است که در آن (به نماز) ایستى.

«غارکوه ثور»

«کوه ثور»این کوه(بزرگتر از کوه حِرااست)در جنوب شرقی مسجدالحرام در راه طائف و در فاصله ای دورتر نسبت به مکه واقع شده است.

«طول و عرض غارثور » ۳ ونیم متر مربع و ارتفاع آن ۱ونیم متر است.

امروزه دهانه تنگ و غربی غار، دو وجب عرض و سه وجب ارتفاع دارد  و به روایتی دیگر، ارتفاع دهانه غار حدود نیم متر و عرض آن نیز حدود نیم متر است 
طول غار هجده وجب و پهنای قسمت میانی آن یازده وجب استفارتفاع داخل غار به اندازة قد یک انسان و مساحتش ده ذراع  (۲ونیم مترمربع) است.

آیه قرآن دررابطه با غارثور

إِلاَّ تَنْصُرُوهُ فَقَدْ نَصَرَهُ اللَّهُ إِذْ أَخْرَجَهُ الَّذینَ کَفَرُوا ثانِیَ اثْنَیْنِ إِذْ هُما فِی الْغارِ إِذْ یَقُولُ لِصاحِبِهِ لا تَحْزَنْ إِنَّ اللَّهَ مَعَنا فَأَنْزَلَ اللَّهُ سَکینَتَهُ عَلَیْهِ وَ أَیَّدَهُ بِجُنُودٍ لَمْ تَرَوْها وَ جَعَلَ کَلِمَةَ الَّذینَ کَفَرُوا السُّفْلی‏ وَ کَلِمَةُ اللَّهِ هِیَ الْعُلْیا وَ اللَّهُ عَزیزٌ حَکیمٌ۴۰ سوره توبه
اگر او(پیامبر)را یاری نکنید بی تردید خدا (یاریش می کند چنان که) او را یاری نمود هنگامی که کافران او را(از مکه )بیرون کردند در حالی که یکی از ۲ نفر بود(پیامبر و ابو بکر ) آن گاه که هر دو در آن غار (ثور) بودند، وقتی که به همراه خود(ابوبکر) می گفت: اندوه مخور که حتما خدا با ماست ، پس خدا سکینه و آرامش خود را بر او( پیامبر) فرود آورد و او را با سپاهیانی که شما آنها را نمی دیدید(در جنگها) تقویت نمود و سخن کسانی را که کفر ورزیدند پست کرد ، و کلمه خداوند ( وعده خدا ) است که والا و برترست ، و خداوند مقتدر غالب و صاحب حکمت است.

هجرت حضرت علی ازمدینه به عراق(کوفه)

 سال ۳۶ هجری ،امیرالمؤمنین(ع) به منظورمقابله با ناکثین از مدینه حرکت کرد  ۴۰۰ صحابی از مهاجر و انصار ، که هفتاد نفراز «اصحاب بدر» در میان آنان بودند ، پس از جنگ جمل با حضرت به کوفه هجرت کردند ،تنها در جنگ صفین ، حدود ۲ هزارنفرازصحابی، مقیم کوفه همراه علی(ع) بودند.
در واقع کثرت حضور اصحاب رسول الله در کوفه بیش از هر نقطه دیگر عالم اسلام بود و از این‏رو «کوفه» نسبت به سایر بلاد  موقعیت ممتازی یافته بود.

مجموعه این عوامل  باعث شد که حضرت علی(ع) «کوفه» را « قُبَّهُ الإسلامِ»(مرکزحکومت)برگزیند.

۳ نفری که مأمورترور۳ شخصیت جهان اسلام بودند
«ابن ملجم»مأمورکشتن حضرت علی(کوفه) شد.
«بَرَک بن عبیدالله»مأمورقتل معاویه(شام) شد.
«عمرو بن بکر »مأمور ترور عمروعاص(مصر)شد.
این ترورهابایدهمزمان(هنگام اذان صبح)۱۹رمضان سال چهلم هجری انجام می شد.
«بَرَک بن عبیدالله» در شام توانست شمشیری بر ران «معاویه »فرود آورد و او را مجروح کند ولی عمرو بن بکر در مصر موفق به ترور عمروعاص نشد؛ زیرا عمرو به جهت درد شکم، در آن صبحدم به نماز حاضر نشد و به جای خود خارجة بن حذافه رئیس داروغه را برای اقامه نماز فرستاد که وی با شمشیر عمرو بن بکر از پا درآمد

آن‌ها سه نفر را عامل اوضاع موجود می‌دانستند: امام علی ، معاویه و عمروعاص. 

قرار هر سه نفر خوارج این بود که این سه چهره را در سحر نوزدهم ماه رمضان و در موقع نماز صبح از پا درآوردند.

«ابن ملجم»یکی از بزرگان و چهره‌های شناخته‌شده یمن بود؛ مردی که به شاعری و سخنوری مشهور بود و قصیده‌ای طولانی در وصف حضرت امیرالمؤمنین امام علی (ع) سرود. «عبدالرحمن ابن ملجم مرادی» وقتی در رأس هیأت یمنی در کوفه به خدمت امام علی علیه السلام رسید و در ثنای آن حضرت و وصف دانش، تقوا و حکمت ایشان شعر می‌سرود.

«ابن ملجم»به فضل امام علی اقرار کرده و سه بار با آن حضرت بیعت کرد،، فکرش را هم نمی‌کرد که زمانی از دین خارج شود و روزی نه در مقابل، بلکه ناجوانمردانه و از پشت سر بر روی مولای متقیان و امیر مؤمنان شمشیر زهرآلودی بکشد و از پشت، در حال سجده نماز صبح، در سحر نوزدهم ماه مبارک رمضان بر فرق مبارک ایشان ضربه‌ای بزند؛ ضربه‌ای با شمشیری زهرآلود که آن را با هزار درهم خریده بود و هزار درهم برای زهرآلود کردنش پرداخته بود. ضربه‌ای با شمشیری زهرآلود که به تصریح خودش، به شهادت حاضران و به گواه تاریخ که اگر بر بدن هزاران نفر از مردم عالم زده می‌شد، همه را از پا درمی‌آورد.

خوراح ۳ نفرراعامل اختلاف درجامعه مسلمین می دانستند

آن‌ها سه نفر را عامل اوضاع موجود می‌دانستند: «معاویه ، عمروعاص و علی » درواقع آن‌ها به قدری حقیر بوده و قدرت تشخیص پستی داشتند که حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام را با معاویه و عمروعاص لعنه‌الله علیهما هم‌تراز تصور می‌کردند.

دکتر محمدحسین رجبی دوانی :به این ترتیب ۳ نفر از میان خوارج داوطلب شدند تا این ۳ شخص«معاویه ، عمروعاص و علی » را که در عالم اسلام دارای قدرت و نفوذی بودند، از سر راه بردارند. امام علی علیه السلام در آن زمان خلیفه بودند و در کوفه حضور داشتند. معاویه لعنه‌الله علیه هم حاکم سیاس و شوم در شام بود که عامل دودستگی‌های زیادی در جهان اسلام شد. عمروعاص هم در حقیقت معاون و کمک‌کننده به اقدامات معاویه بود.

توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:۳ نفری که مأمورترور۳ شخصیت جهان اسلام بودند

«ابن ملجم»مأمورکشتن حضرت علی(کوفه) شد.

«بَرَک بن عبیدالله»مأمورقتل معاویه(شام) شد.
«عمرو بن بکر »مأمور ترور عمروعاص(مصر)شد.

این ترورهابایدهمزمان(هنگام اذان صبح)۱۹رمضان سال چهلم هجری انجام می شد.
«بَرَک بن عبیدالله» در شام توانست شمشیری بر ران «معاویه »فرود آورد و او را مجروح کند ولی عمرو بن بکر در مصر موفق به ترور عمروعاص نشد؛ زیرا عمرو به جهت درد شکم، در آن صبحدم به نماز حاضر نشد و به جای خود خارجة بن حذافه رئیس داروغه را برای اقامه نماز فرستاد که وی با شمشیر عمرو بن بکر از پا درآمد./پایان توضیح.

آقای رجبی دوانی درادامه می گوید:قرار هر سه نفر خوارج این بود که این سه چهره را در سحر نوزدهم ماه رمضان و در موقع نماز صبح از پا درآوردند.

«جنایتی »قُربه الی الله

خوارج از منظر گمراه خود خیال می‌کردند که کار ارزشمندی برای اسلام انجام می‌دهند. شاید به همین دلیل زمان مبارکی را برای اقدام خود انتخاب کردند.

«ابن ملجم »آمرقتل بودیاعامل قتل امام علی؟

بله. ابن ملجم برای قتل امام علی علیه السلام داوطلب شد و تصمیم جدی برای این کار داشت. به همین علت بود که بعد از تصمیمی که در مکه گرفتند، به کوفه رفت و مدتی به صورت مخفیانه به فراهم کردن اقدامات شهادت امام علی علیه السلام مشغول بود.

او در آن زمان، شمشیر تیز و برنده‌ای را به مبلغ هزار درهم خرید و هزار درهم هم برای زهرآلود کردن آن پرداخت، تا با خیال جاهلانه خودش بتواند امام علی علیه السلام را به یک ضربه از پای درآورد. شاید دو هزار درهم به نظر مبلغ ناچیزی باشد؛ اما اگر بدانیم دو هزار درهمی که آن زمان ابن ملجم برای شهادت امام علی علیه السلام پرداخت، به پول امروز ما میلیاردها تومان می‌ارزد، به گوشه‌ای از ناجوانمردی، کینه و حقارت فکری و فرهنگی ابن ملجم پی می‌بریم.

نقش قتام، شبیب و وردان در قتل امام

زمانی که ابن ملجم به کوفه رفت، در بین یکی از قبیله‌های مهم یمنی به نام کنده ساکن شد. رئیس این قبیله شخصی به نام «اشعث بن قیس» بود که یکی از دشمنان و مخالفان مهم و سرسخت امام علی علیه السلام محسوب می‌شد. ابن ملجم یک روز در حیاط مسجدی زنی را به نام «قتام» دید که پدر و برادرش در جنگ نهروان توسط لشکر امام علی علیه السلام به قتل رسیده بودند و قصد داشت از آن حضرت انتقام بگیرد.

«اشعث» عاشق «قتام »شده بود، از او درخواست ازدواج کرد و «قتام » هم «مهریه» خود را سه هزار درهم،  غلام، کنیز و «قتل امام علی » قرار داد.

توضیح مدیرسایت-پیراسته فر:ظاهراً یک اشتباه لقظی اتفاق افتاده(ابن ملج عاشق قتام شده بود،نه اشعث)

«ابن ملجم »در ابتدا نمی‌خواست هدف شوم خود را اعلام کند و در ظاهر کشتن امام را قبول نکرد.

اما وقتی «قتام » اعلام کرد که کشتن امام علی علیه السلام مهریه‌ای است که از آن نمی‌گذرد و گفت که اگر به من نرسی و کشته شوی، در آخرت از خداوند پاداش می‌گیری،

«ابن ملجم » متوجه شد که «قتام » هم رویکرد «خوارج« را دارد و به او خبر داد که اصلاً برای انجام همین کار، یعنی قتل امام علی علیه السلام به کوفه آمده است.

نقش«وردان بن مجالب»و«شبیب بن بجره»درقتل امام

در این ماجرا یکی از اقوام قتام به نام «وردان بن مجالب» هم عقیده خوارج را داشت با ابن ملجم همراه شد. سپس «شبیب بن بجره» یکی دیگر از خوارجی که در کوفه زندگی می‌کرد با این‌ها هم‌دست شد و هر سه ( ابن ملجم، شبیب بن بجره و وردان بن مجالب )آماده قتل حضرت امیرالمؤمنین امام علی علیه السلام شدند.

علت همراهی آن ۲نفرباابن ملجم

«ابن ملجم » احتمال می‌داد که موفق به این کار نشودبه همین دلیل با شبیب و وردان همدست شد تا اگر یک نفر نتوانست و موفق به این کار نشد، نفر بعدی آن را انجام دهد.

در ابتدای امر قرار آن‌ها این بود که «شبیب» ضربه را بزند، اگر او موفق نشد «ابن ملجم » اقدام کند و اگر او هم نتوانست یا شرایط مهیا نبود، «وردان»ضربه کاری را بزند.

چرا«شبیب» نتوانست و «ابن ملجم» اقدام کرد؟

شبیب، وردان و ابن ملجم در سحر نوزدهم ماه رمضان در مسجد کوفه منتظر امام علی علیه السلام بودند. طبق نقل معتبری، زمانی که آن حضرت در رکعت اول از سجده اول برخاسته بودند و می‌خواستند به سجده دوم بروند، اول «شبیب» لعنه‌الله بلند شد تا با شمشیرش بر فرق آن حضرت ضربه بزند. اما «شمشیر او به سقف مسجد گیر کرد» در این موقع، ابن ملجم لعنه‌الله علیه فوراً بلند شد و در حالی که امام در سجده دوم از رکعت اول نماز بودند، بر فرق مبارک ایشان ضربه‌ای زد که آن امام بزرگوار را بر روی زمین انداخت./۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۰تسنیم.

رجبی دوانی

«دکتر محمدحسین رجبی دوانی»:آن طور که این کارشناس تاریخ اسلام توضیح می‌دهد، زمانی که ابن ملجم در شب نوزدهم ماه رمضان، فرق مبارک حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام را با شمشیر زهرآلود شکافت، او را به خدمت امام آوردند و آن حضرت به او فرمودند که من همه آن خوبی‌ها را به تو می‌کردم با وجودی آنکه خبر داشتم تو در آینده قاتل من خواهی بود. اما آن خوبی‌ها در حق تو برای این بود که از خدای متعال در اتمام حجت با تو کمک بگیرم.

چرا پایتخت حکومت اسلام  ازمدینه به کوفه منتقل شد؟

آقای دوانی می گوید:درست است که مدینه در زمان نبی مکرم اسلام مرکز حکومت اسلامی بوده و هر سه خلیفه در همین شهر به خلافت رسیدند، اما بعد از قتل عثمان هم حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام در مدینه به خلافت رسیدند. پس از مدتی فتنه و دسیسه پیمان‌شکنان اتفاق افتاد و امام علی علیه السلام برای مقابله با آن‌ها از مدینه خارج شده و به سمت بصره رفتند. البته ایشان توطئه گران را سرکوب کردند اما پس از آن به مدینه برنگشتند، بلکه به سمت کوفه رفتند و این شهر را مرکز خلافت خود قرار دادند.

در آن زمان جنگ‌آوران و مردان مبارز زیادی در« کوفه »زندگی می‌کردند و شاید بتوان آن شهر را شهری نظامی(شهرسرداران) دانست. البته شرایط ویژه دیگری هم بر کوفه حاکم بود که منجر به این تصمیم امام علی علیه السلام شد.

راهیابی "ماکرون و لوپن"دوردوم انتخابات ریاست جمهوری فرانسه

۴۸ میلیون و ۷۰۰ هزار فرانسوی حق رأی داشتند/میزان مشارکت  ۶۵ درصد

​بعدازاعلام نتایج ، تعدادی از نامزدهای ریاست جمهوری فرانسه ، از جمله «والری پکرس» از محافظه کار، «آن هیدالگو» از سوسیالیست ها، «یانیک جادو» از حزب سبزها و« فابین روسل» از کمونیست ها ،حمایت خود را از مکرون اعلام کردندتا بتوانند مانع ازپیروزی خانم «ماری لوپن»دردوردوم شوند.

انتخابات ریاست جمهوری فرانسه به دور دوم کشیده شد/  ماکرون وخانم لوپن

«امانوئل ماکرون» رئیس جمهور فعلی، ۲۸.۵ درصد آرا را به دست آورد و «ماری لوپن» از حزب راست افراطی رالی ملی، معروف به جبهه ملی، ۲۴.۴ درصد از آرا را به دست آورد. 

«ژان لوک ملانشون» رهبر حزب اپوزیسیون چپ افراطی (La France Insoumise)«فرانسه سرکش»با ۲۰ درصد در جایگاه سوم قرار گرفت.

 در انتخابات فرانسه هر نامزدی که بتواند ۵۰ درصد به اضافه یک رای را در مرحله اول کسب کند پیروز انتخابات تلقی خواهد شد. 

«ژان لوک ملانشون» رهبر حزب اپوزیسیون چپ افراطی (La France Insoumise)«فرانسه سرکش»با ۲۰ درصد در جایگاه سوم قرار گرفت.

با بسته شدن همه مراکز رای‌گیری در فرانسه، شمارش آرای دور اول انتخابات ریاست جمهوری این کشور آغاز شده است.

 ماکرون با ۲۸.۵ درصد پیشتاز نتایج اولیه دور اول انتخابات ریاست جمهوری است و مارین لوپن با ۲۴.۴ درصد در رتبه دوم قرار دارد.

بر اساس این نتایج، «امانوئل ماکرون» رئیس فعلی فرانسه و «مارین لوپن» به دور دوم انتخابات راه یافتند.

توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:اتحادکاندیداهای شکست خورده  برای ساقط کردن خانم لوپن

بعدازاعلام نتایج ، تعدادی از نامزدهای ریاست جمهوری فرانسه ، از جمله «والری پکرس» از محافظه کار، «آن هیدالگو» از سوسیالیست ها، «یانیک جادو» از حزب سبزها و« فابین روسل» از کمونیست ها ،حمایت خود را از مکرون اعلام کردندتا بتوانند مانع ازپیروزی خانم «ماری لوپن» شوند.

 ۴۸ میلیون و ۷۰۰ هزار فرانسوی حق رأی داشتند/میزان مشارکت  ۶۵ درصد

در انتخابات امروز «امانوئل مکرون» رئیس جمهوری فرانسه از حزب «جمهوری به‌پیش» برای تمدید دوره ریاست جمهوری خود با ۱۱ نامزد دیگر رقابت کرد.

«آن هیدالگو» نامزد حزب سوسیالیست از طرفدارانش خواست در دور دوم انتخابات ریاست جمهوری فرانسه از امانوئل مکرون حمایت کنند.


«والری پکرس» دیگر نامزد انتخابات ریاست جمهوری فرانسه نیز اعلام کرد که من حمایتم را از امانوئل ماکرون در دور دوم انتخابات ریاست جمهوری را اعلام می کنم.

 انتخابات فرانسه به دور دوم کشیده شد/ راهیابی ماکرون و لوپن به دور دوم

انتخابات ریاست ‌جمهوری فرانسه روز یکشنبه، ۱۰ آوریل ۲۰۲۲( ۲۱ فروردین ۱۴۰۱) آغاز شد. اولین آمار که در بعدازظهر به وقت پاریس منتشر شد، خبر از مشارکت درصد نسبتا پایینی از مردم می‌دهد. طبق این آمار اولیه که وزارت کشور فرانسه منتشر کرده است، مشارکت چند درصد پایین‌تر از انتخابات سال ۲۰۱۷ است.

در سطح ملی (میزان)مشارکت  ۶۵ درصد است.

نتایج نهایی انتخابات فرانسه:

۱-« امانوئل ماکرون»( رئیس جمهوری فرانسه( از حزب «جمهوری به پیش» با کسب آرای ۲۷.۸۴ درصد،نفراول این انتخابات بود.

۲-خانم«مارین لوپن»از حزب "جبهه ملی" با ۲۳.۱۵ درصد.

۳- «ژان لوک ملانشون» از حزب «فرانسه تسلیم‌ناپذیر» ۲۱.۹۵ درصد آرا.

۴- «اریک زمور» نیز از حزب «تسخیر مجدد»با ۷.۰۷ درصد رای چهارم شد.

۵-خانم «والری پکرس»ازحزب ( جمهوری خواهان) ۴.۷۸ درصد.

۶- «یانیک ژادو»ازحزب ( سبزها) ۴.۶۳ درصد.

۷- «ژان لاسال»ازحزب( مقاوت کنیم) ۳.۱۳ درصد.

۸- «فابین روسل»از(حزب کومونیست) ۲.۲۸ درصد،

۹- «نیکولا دوپون انیان»ازحزب (فرانسه برخیز) ۲.۰۶ درصد.

۱۰- خانم«ان هایدالگو»ازحزب (حزب سوسیالیست) ۱.۷۵ درصد.

۱۱- «فیلیپ پوتو» (حزب جدید ضد سرمایه داری) ۰.۷۷ درصد.

۱۲- «ناتالی آرتو »ازحزب(مبارزه کارگران) ۰.۵۶ درصد آرا را به خود اختصاص دادند.

در دوراول انتخابات فرانسه نزدیک به ۷۵ درصد واجدان شرایط رای دهی شرکت کردند.

در جریان انتخابات ریاست‌جمهوری قبلی، در۰۳ اردیبهشت ۱۳۹۶ (۲۳ آوریل ۲۰۱۷) میزان مشارکت ۶۹.۴۲ درصد از رای‌دهندگان در پایان بعد از ظهر پای صندوق‌های رای رفتند.

ازجمعیت  ۶۷ میلیونی کشورفرانسه،  ۴۸ میلیون  و ۷۰۰ هزار فرانسوی حق رأی داشتند.

نتایج  انتخابات ریاست جمهوری در سال ۲۰۰۲ :

 درانتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۰۲(فروردین ۱۳۸۱)دردوراول  ۷۱.۸ درصد  و در دور دوم، ۷۹.۹۳درصدفرانسویان(واجدشرایط) درانتخابات مشارکت داشتند.

«ژاک شیراک» (18.60%); «ژان ماری لوپن» (17.48%); لیونل جاسپین (15.77%); ژان پیر شوونمان (9.28%); فرانسوا بایرو (6.51%); Mamère Christmas (6%); آرلت لاگویلر (5.79%); اولیویه بسسانوت (5.08%); آلن مادلین (4.39%); Corinne Lepage (2.29%); برونو مگرت (1.88%); کریستین تاوبیرا (1.83%); رابرت هیو (1.71%); ژان سن ژوزه (1.66%); کریستین بوتین (1.39%); دانیل گلوکشتاین (0.39٪).

در دور دوم انتخابات ریاست جمهوری فرانسه، پونتیسالین ها به پدرِ«مارین لوپن» (ژان ماری لوپن) «نه» قاطع و قاطع می گویند. ژاک شیراک با ۸۴.۰۷ درصد به خوبی از حریف جبهه گرا (۱۵.۹۳ درصد) جلوتر است.

حمله به ۳ روحانی درحرم امام رضا(مشهد)/ ضارب کیست؟

تفاوت قتل ۲ روحانی اهل سنت گُنبد با قتل ۳ روحانی شیعه مشهد؟

ضارب۲۱ ساله طُلّاب مشهدی(افغانستانی اُزبک تبار): «اگر از علی کمک بخواهی کافر، مرتد و از اسلام خارج شدی»

«عبداللطیف مرادی»به همراه برادرش در یک باربری در مشهد کار می‌ کردند و در «منطقه مهرآباد» مشهد سکونت دارند.

«ضارب(عبداللطیف مرادی)» ساعت ۱۳ روز سه شنبه ، ۱۶ فروردین ۱۴۰۱ (۳ رمضان ۱۴۴۳) با همراه داشتن یک چاقوی نسبتاً بزرگ وارد حرم رضوی(ع) می شود و در صحن پیامبر اعظم حرم امام رضا(ع) منتظر می‌ماند تا به افرادی که در لباس روحانیت هستند حمله کند «ضارب»ساعت ۱۴:۱۶دقیقه به سمت سه روحانی حمله کرده و با ضربات چاقو آنها را مورد ضربه قرار می‌دهد.

«اصلانی» درصحنه حادثه شهیدشد و«دارایی» ۲روزبعددرگذشت،روحانی سوم(پاکدامن)زنده است.

«حجت‌الاسلام اصلانی» با۱ضربه درصحنه حادثه شهیدشد و حجت‌الاسلام دارایی با۲ضربه چاقو شهیدشد( ۱۸ فروردین)

حجت‌الاسلام پاکدامن با وارد شدن ۲۰ ضربه چاقوزنده است.

مشهد

حمله به ۳ روحانی درحرم امام رضا(مشهد)/ ضارب کیست؟

تسنیم نوشت: در پی حمله ضارب تکفیری به ۳ طلبه جهادگر در حرم مطهر رضوی، حجت‌الاسلام اصلانی و دارایی به شهادت رسیدند و حجت‌الاسلام پاکدامن با وارد شدن ۲۰ ضربه چاقو ‌ با دعای خیر مومنین حالشان رو به بهبودی است.

همزمان با سومین روز ماه مبارک رمضان، سه طلبه حاضر در صحن پیامبر اعظم(ص) از سوی فردی با ضربات چاقو مورد حمله قرار گرفتند که با تلاش عوامل انتظامات و یگان حفاظت حرم مطهر ضارب بلافاصله بازداشت و تحویل مقامات انتظامی شد و مصدومان به‌سرعت به بیمارستان منتقل شدند.

در همان روز حجت‌الاسلام اصلانی با وجود تلاش‌های صورت گرفته کادر پزشکی به علت کاری بودن ضربه وارده از سوی ضارب به شهادت رسید و حجت‌الاسلام پاکدامن و دارایی در بخش ویژه بیمارستان کامیاب بستری شدند.

پس از عیادت تولیت آستان قدس رضوی از حجج‌اسلام دارابی و پاکدامن در بیمارستان شهید کامیاب مشهد، حجت‌الاسلام والمسلمین مروی دستور دارد با توجه به تکمیل اقدامات اولیه رسیدگی به وضعیت این دو طلبه جهادگر، ادامه روند درمانی آن‌ها در بیمارستان فوق تخصصی رضوی مشهد انجام شود که حجت‌الاسلام پاکدامن به بیمارستان رضوی منتقل شد اما حجت‌الاسلام دارایی با توجه به وخامت حالش، روند درمان در همان بیمارستان کامیاب پیگیری شد.

حمله به روحانیون در حرم رضوی |اعلام جزئیات تازه از چگونگی حمله ضارب

در پنجمین روز از ماه مبارک رمضان و در روز خاک‌سپاری شهید اصلانی، دوست و همراه ایشان حجت‌الاسلام دارایی از طلبه‌های مجروح در حادثه تروریستی حرم مطهر رضوی(ع) در بیمارستان کامیاب مشهد مقدس به شهادت رسید.

علی رغم وارد آمدن ۲۰ ضربه چاقو بر بدن شیخ محسن پاکدامن توسط ضارب تکفیری، حال ایشان رو به بهبودی است.

مدیرعامل بیمارستان فوق تخصصی رضوی گفت: وضعیت عمومی روحانی مجروح حادثه حرم مطهر حضرت رضا (ع) مساعد است.

آخرین وضعیت روحانی مجروح حادثه حرم مطهر رضوی

دکتر محسن محور«مدیرعامل بیمارستان فوق تخصصی رضوی مشهد» گفت: وضعیت عمومی «حجت‌‌الاسلام محسن پاکدامن» روحانی مجروح حادثه حرم مطهر حضرت رضا (ع) پس از انجام عمل جراحی دست، مساعد و پایدار است. 

«دکتر محسن محور» افزود: اعصاب و رگ‌ها در ناحیه مچ دست راست «حجت‌‌الاسلام محسن پاکدامن» بر اثر یک ضربه عمیق قطع شده بود و روز گذشته به مدت ۶ ساعت در بیمارستان رضوی تحت عمل جراحی قرار گرفت.

در حال حاضر این بیمار در بخش مراقبت‌های ویژه جراحی(SICU) بیمارستان بستری است و امکان حرکت انگشتان دست خود را نیز دارد، اما برای ادامه روند درمان دست، فردا ۲۱ فروردین ماه تحت عمل جراحی قرار خواهد گرفت تا به طور کامل بتواند از دست خود استفاده کند.

حادثه حرم مطهر رضوی نمادی از فداکاری روحانیون در مواجهه با جریان‌های انحرافی بود

نماینده ولی فقیه در استان خراسان رضوی«آیت الله سید احمد علم الهدی» امام جمعه مشهد ظهر روزشنبه( ۲۰ فروردین ۱۴۰۱) با حضور در بیمارستان رضوی مشهد، ضمن عیادت از «حجت‌الاسلام محسن پاکدامن» روحانی مجروح حادثه حرم مطهر رضوی، در جریان روند رسیدگی به وضعیت درمانی وی قرار گرفت وباایشان صحبت کردند.

‌«حجت‌الاسلام  محمد اصلانی» و «حجت‌الاسلام صادق دارایی» هرکدام یک و دو ضربه چاقو از آن ملعون تکفیری خوردند که به علت کاری بودن ضربه‌ها به شهادت رسیدند.حمله به روحانیون در حرم رضوی | اعلام جزئیات تازه از چگونگی حمله ضارب

 دادستان عمومی و انقلاب مشهد، محمد حسین درودی اعلام کرد علاوه بر ضارب که گفته شده تبعه ی افغانستان است، چند فرد دیگر که مظنون به همکاری با وی بودند نیز دستگیر شده اند.

به گفته ی یک منبع آگاه، هر ۳ روحانی که در این حادثه مورد سوء قصد قرار گرفتند از فعالین جهادگر و ساکنین حاشیه ی شهر مشهد، منطقه ی قلعه ساختمان (شهرک شهید رجایی) بودند.

در گزارشات اولیه ی حادثه گفته شد فرد ضارب از ساکنین همین منطقه بوده که به گفته ی اهالی منطقه دارای اختلالات روحی بوده و به ادعای خودش از مدتی قبل این افراد را با انگیزه ی شخصی نشان کرده و ظهر دیروز در حرم امام رضا مورد سوء قصد قرار داده بود.

همچنین فرماندار مشهد اعلام کرد فرد ضارب تحت تاثیر القائات صهیونیستی، استکبار جهانی و تکفیری بوده است.

برخی منابع هم فرد ضارب را وهابی عنوان کردند و تصویری تأیید نشده از یک چاقو نیز منتشر شد که گفته می شد متعلق به فرد مهاجم بوده. روی دسته ی این چاقو عبارت لا‌اله‌الا‌الله به چشم می خورد.

اما در جدیدترین خبر، خبرگزاری تسنیم ضارب را فردی ۲۱ ساله به نام «عبداللطیف مرادی» اُزبک تبار(افغانستانی) معرفی کرده که یک سال پیش به صورت غیرقانونی از مرز پاکستان وارد ایران شده و سپس در مشهد مقدس اقامت گزیده است.

ضارب به همراه برادرش در یک باربری در مشهد کار می‌ کردند و در منطقه مهرآباد مشهد سکونت داشته‌ اند.

«عبداللطیف مرادی» که دارای تفکرات تکفیری است، ظهر روز گذشته با همراه داشتن یک چاقوی نسبتاً بزرگ وارد حرم امام رضا می‌ شود و در صحن پیامبر اعظم منتظر می‌ ماند تا به افرادی که در لباس روحانیت هستند حمله کند. در نهایت به سمت ۳ روحانی حمله می برد و با ضربات چاقو آن ها را مورد اصابت قرار می‌ دهد. او فقط به یکی از این روحانیون ۲۰ ضربه چاقو زده است که احتمالاً همان طلبه‌ ای است که به شهادت رسید. ۶ متهم به همکاری با او، از جمله ۲ برادر عبداللطیف مرادی نیز توسط نیروهای امنیتی دستگیر شده‌ اند و تحقیقات از آن ها ادامه دارد.

خبرگزاری تسنیم همچنین ویدئویی از عبداللطیف مرادی منتشر کرده که عقاید تکفیری این فرد را به وضوح نشان می دهد. او در این ویدئو می گوید: «اگر از علی کمک بخواهی کافر، مرتد و از اسلام خارج شدی

ضارب حرم امام رضا کیست

مسئولین کشوری نیز در پی این حادثه بیانیه‌هایی صادر کردند و این واقعه‌ را محکوم کردند.

در همین راستا رئیس جمهور، وزارت اطلاعات را مکلف کرد با همکاری تمامی نهادهای ذی‌صلاح به سرعت تمامی عوامل مؤثر حادثه مشهد را شناسایی و تحت تعقیب قرار داده و نتیجه را به اطلاع عموم مردم برسانند.

محمدباقر قالیباف نیز در جلسه علنی مجلس شورای اسلامی با اشاره به حمله اخیر به ۳  طلبه در حرم امام رضا(ع) تاکید کرده بود که مسئولین باید چنین اتفاقاتی را به جد پیگیری و آن را ریشه‌یابی کنند.

همچنین علی بهادری جهرمی سخنگوی دولت در حساب کاربری خود در توییتر بر برخورد فوری و قاطع با عاملان جنایت مشهد تاکید کرد.

نمایندگان تعدادی از گروه‌های افغانستانی و همچنین جمعی از اساتید حوزه، دانشگاه، فرهنگیان واصحاب رسانه افغانستانی در ایران نیز با صدور بیانیه‌هایی حادثه مشهد را محکوم کردند.

نصرالله پژمانفر، نماینده مشهد در مجلس شورای اسلامی نیز خواستار ورود جدی دستگاه‌های امنیتی به حادثه حرم امام رضا(ع) شد و گفت که قطعا این حرکت صهیونیستی است.

روز پنجشنبه، ۱۸ فروردین ماه پیکر شهید حجت‌السلام محمد اصلانی با حضور سیل عظیمی از مردم مشهد تشییع و در حرم مطهر رضوی به خاک سپرده شد. اما در همان روز متاسفانه خبر شهادت روحانی دوم، حجت‌اسلام محمدصادق دارایی که به شدت در حادثه مجروح شده بود و تحت عمل‌های جراحی متفاوتی قرار گرفته بود، منتشرشد.

استاندار خراسان رضوی و تولیت آستان قدس نیز پس از اطلاع از این خبر در منزل شهید حجت‌السلام محمدصادق دارایی حضور یافتند و معتقد بودند که مسیر حرکت این شهید مسیری پرافتخار و ماندگار خواهد ماند.

آیت‌الله علم‌الهدی، نماینده ولی‌فقیه در خراسان رضوی نیز در خصوص شهادت ۲ روحانی در نماز جمعه ۱۹ فروردین ماه مصیبت هتک حرمت حرم امام‌رضا(ع) را از سنگین‌ترها مصیبت‌ها دانست.

پیکر شهید دارایی نیز روز جمعه پس از اقامه نماز جمعه با حضور مردم و مسئولین خراسان رضوی در کنار شهید اصلانی دیگر شهید حرم، در حرم مطهر رضوی به خاک سپرده شد.

توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:تفاوت قتل ۲ روحانی اهل سنت گُنبد با قتل ۳ روحانی شیعه مشهد

حمله به این طلبه‌ها با سلاح سرد، سه روز پس از کشته شدن دو روحانی اهل سنت در «گنبدکاووس» صورت گرفته است.

«گل محمد آخوند پژمان» و «عبدالرحمان آخوند خوجه»، دو طلبه اهل سُنت، شامگاه یک‌شنبه ۱۳ فرودین ۱۴۰۱ با سلاح گرم(کُلت) کشته شدند.

مهدی دهرویه، معاون استاندار گلستان، از بازداشت یک مظنون در ارتباط با این قتل خبر داده و گفته بود که بر اساس شواهد، «انگیزه شخصی» علت قتل این دو طلبه بوده و «شائبه قومیتی بودن» مطرح نیست.

معاون استاندار گلستان گفت: کالبدشکافی اجساد این دو طلبه توسط پزشکی قانونی نیز به پایان رسیده و قتل آن‌ها با شلیک اسلحه جنگی (کُلت کمری) صورت گرفته است.

 قتل این دو طلبه پیش از برگزاری مراسم «نماز تروایح» که ویژه مسلمان اهل سنت است، صورت گرفت و جنازه این افراد پس از قتل با گلوله، با تبر نیز مورد حمله قرار گرفت.

گل‌محمد آخوند پژمان به‌تازگی به امامت جمعه مسجد جامع محله چایی بوئین گنبد کاووس انتخاب شده بود.»

 این دو نفر حدود ساعت ۲۰ و ۵۰ دقیقه شامگاه یک‌شنبه، ۱۳ فروردین، در محله چای بوئین گنبدکاووس به قتل رسیده‌اند.

«تفاوت قتل ۲روحانی اهل سنت گنبد با قتل ۳روحانی مشهد»

علت قتل  حادثه گنبد:مسائل ناموسی بین ضارب ومقتولین بوده است.

علت قتل ۳ روحانی مشهد: تفکرات تکفیری(داعشی)ضارب بود.

حج های خونبار"حج خونین سال۶۶ " ذیحجه ۱۴۰۷

حج های خونبار وکشتار  مسجدالحرام+منا

۱- پنج شنبه، ۲ مهر ۱۳۹۴(١٠ ذوالحجه ١٤٣٦) براثرازدحام درسرزمین منا ۷۷۰ نفر اززائرین کشته شدندکه ۴۶۵ نفر ازاین زائران کشته شده ایرانی هستند

۲- جمعه، ۹ مرداد ۱۳۶۶( ٤ ذوالحجه ١٤٠٧) درحادثه درگیری مأموران سعودی باحجاج  درمکه ،تعداد۴۰۲ زائرکشته شدند که ۲۷۵ ایرانی بودندو۳۰۳ نفر نیز زخمی.

۳- دی ۱۳۸۴(حج ١٤٢٦) بر اثر ازدحام در محل رمی جمرات در منا۳۶۴ زائر کشته شدند.

۴- در۱۲ بهمن ۱۳۸۲(٩ ذوالحجه ١٤٢٤)  در اولین روز مراسم رمی جمرات در منا ۲۵۱ زائر کشته شدند.

۵- در۲۲ بهمن ۱۳۸۱(٩ ذوالحجه ١٤٢٣)  در اولین روز رمی جمرات در منا۱۴ زائر از جمله شش زن کشته شدند.

۶- در۱۵ اسفند ۱۳۷۹(٩ ذوالحجه ١٤٢١) در حین رمی جمرات ۳۵ زائر کشته و تعداد زیادی نیز زخمی شدند.

۷- فروردین ۱۳۷۷(حج١٤١٨):در مراسم رمی جمرات در منا بر اثر ازدحام ، ۱۱۸ زائر  کشته و بیش از ۱۸۰ زخمی شدند.

۸- خرداد ۱۳۷۳(حج ١٤١٤)  هنگام رمی جمرات در اثر ازدحام ۲٧۰ زائر کشته شدند.

۹- در۱۱ تیر ۱۳۶۹(٩ ذوالحجه ١٤١٠) در جریان یک موج جمعیت زائر در یک تونل در منا ۱۴۲۶ زائر کشته شدند.

١٠- در۲۰ شهریور ۱۳۹۴(٢٧ ذوالقعده ١٤٣٦) پس از سقوط جرثقیل بزرگ در داخل مسجدالحرام ، ١۰٧ نفر کشته و ۲۳۸ نفر دیگر زخمی شدند.

۱۱- در ۱۶ دی ۱۳۸۴(٥ ذوالحجه ١٤٢٦) در سقوط هتلی در مرکز مکه ۷۶ نفر کشته شدند.

۱۲-در۲۶ فروردین ۱۳۷۶(٧ ذوالحجه ١٤١٧) در آتش سوزی در چادرهای حجاج در منا ۳۴۳ زائر کشته و بیش از ۱۵۰۰ زخمی شدند.

۱۳-در۲۹ آبان ۱۳۵۸(٢٩ ذوالحجه ١٣٩٩): صدها نفر از افراد مسلح مخالف پادشاهی سعودی به مدت دو هفته در مسجد جامع مکه تحصن کردند و ده ها زائر را به گروگان گرفتند. این مکان در چهارم دسامبر هجوم آورد و نتیجه درگیری ها ۱۵۳ کشته و ۵۶٠ زخمی بود.

۱۴-درآذر ۱۳۵۴(ذوالحجه ١٣٩٥) آتش سوزی گسترده ای در اردوگاه های حجاج نزدیک مکه رخ داد و منجر به کشته شدن ۲۰۰ نفر شد.

حج های خونبار وکشتار /حج خونین ۶ ذیحجه ۱۴۰۷

​درجریان مراسم برائت ازمشرکین سال۶۶،مأموران عربستان درمخالفت با راهیپیمایی وشعارمرگ برامریکا ومرگ براسرائیل،جلوی تظاهرات راگرفتند،درگیری خونینی رخ داد..که منجربه کشته شدن۴۰۲ شدکه   ۲۷۵ ازاین جان باختگان زائرایرانی بودند + ۳۰۰  زائرایرانی نیزمصدوم شدند، در۹ مرداد ۱۳۶۶،امیرالحاج آن سال آقای کروبی بود،درادامه تصاویروگزارش این حج خونین را خواهیددید+همه« امیرالحاج ایران»ازاول انقلاب تاکنون.

حوادث مکه برای زائرین خانه خدا در موسوم حج

۱- پنج شنبه، ۲ مهر ۱۳۹۴(١٠ ذوالحجه ١٤٣٦) براثرازدحام درسرزمین منا ۷۷۰ نفر اززائرین کشته شدندکه ۴۶۵ نفر ازاین زائران کشته شده ایرانی هستند(آمارجان باختگان راتا ۸۰۰۰ نفر رانوشتند).

۲- جمعه، ۹ مرداد ۱۳۶۶( ٤ ذوالحجه ١٤٠٧) درحادثه درگیری مأموران سعودی باحجاج  درمکه ،تعداد۴۰۲ زائرکشته شدند که ۲۷۵ ایرانی بودندو۳۰۳ نفر نیز زخمی.


۳- دی ۱۳۸۴(حج ١٤٢٦) بر اثر ازدحام در محل رمی جمرات در منا۳۶۴ زائر کشته شدند.

۴- در۱۲ بهمن ۱۳۸۲(٩ ذوالحجه ١٤٢٤)  در اولین روز مراسم رمی جمرات در منا ۲۵۱ زائر کشته شدند.

۵- در۲۲ بهمن ۱۳۸۱(٩ ذوالحجه ١٤٢٣)  در اولین روز رمی جمرات در منا۱۴ زائر از جمله شش زن کشته شدند.

۶- در۱۵ اسفند ۱۳۷۹(٩ ذوالحجه ١٤٢١) در حین رمی جمرات ۳۵ زائر کشته و تعداد زیادی نیز زخمی شدند.

۷- فروردین ۱۳۷۷(حج١٤١٨):در مراسم رمی جمرات در منا بر اثر ازدحام ، ۱۱۸ زائر  کشته و بیش از ۱۸۰ زخمی شدند.

۸- خرداد ۱۳۷۳(حج ١٤١٤)  هنگام رمی جمرات در اثر ازدحام ۲٧۰ زائر کشته شدند.

۹- در۱۱ تیر ۱۳۶۹(٩ ذوالحجه ١٤١٠) در جریان یک موج جمعیت زائر در یک تونل در منا ۱۴۲۶ زائر کشته شدند.

١٠- در۲۰ شهریور ۱۳۹۴(٢٧ ذوالقعده ١٤٣٦) پس از سقوط جرثقیل بزرگ در داخل مسجدالحرام ، ١۰٧ نفر کشته و ۲۳۸ نفر دیگر زخمی شدند.

۱۱- در ۱۶ دی ۱۳۸۴(٥ ذوالحجه ١٤٢٦) در سقوط هتلی در مرکز مکه ۷۶ نفر کشته شدند.

۱۲-در۲۶ فروردین ۱۳۷۶(٧ ذوالحجه ١٤١٧) در آتش سوزی در چادرهای حجاج در منا ۳۴۳ زائر کشته و بیش از ۱۵۰۰ زخمی شدند.

۱۳-در۲۹ آبان ۱۳۵۸(٢٩ ذوالحجه ١٣٩٩): صدها نفر از افراد مسلح مخالف پادشاهی سعودی به مدت دو هفته در مسجد جامع مکه تحصن کردند و ده ها زائر را به گروگان گرفتند. این مکان در چهارم دسامبر هجوم آورد و نتیجه درگیری ها ۱۵۳ کشته و ۵۶٠ زخمی بود.

۱۴-درآذر ۱۳۵۴(ذوالحجه ١٣٩٥) آتش سوزی گسترده ای در اردوگاه های حجاج نزدیک مکه رخ داد و منجر به کشته شدن ۲۰۰ نفر شد.

توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:علت حادثه حج خونین ۱۳۶۶.

حج خونین ۶ ذیحجه ۱۴۰۷

زیر پل «حجون»،میدان معابده.
۹ مرداد ۱۳۶۶ شمسی(۶ ذیحجه ۱۴۰۷)، مراسم برائت از مشرکین در مکه مکرمه توسط دولت سعودی به خاک و خون کشیده‌ شد و در این میان عده‌ای از حجاج ایرانی به شهادت رسیدند، زیر پل «حجون»میدان «معابده»
در این واقعه ۲۷۵ تن از حجاج ایرانی، ۸۵ عربستانی از جمله نیروی پلیس و ۴۵ تن از حجاج دیگر کشورها کشته و شماری نیز زخمی شدند.
زیر پل  حجون،میدان معابده
 ۹ مرداد ۱۳۶۶( ٤ ذوالحجه ١٤٠٧) تفاوت ماه قمری ایران-عربستان
البته بر اساس اعلام رسمی دولت سعودی ۴۰۵ نفر در این حادثه جان باختند
۶۴۹ نفر زخمی (۳۰۳ ایرانی، ۱۴۵ عربستانی و ۲۰۱ از دیگر ملیت‌ها) شدند.

یکی ازحجاج ایرانی می گوید:صبح روز بعدازحادثه، یعنی هفتم ذی الحجه، وقتی برای نماز صبح به حرم رفتم، در دو طرف بازار ابوسفیان، به زبان‌های انگلیسی، اردو و دیگر زبان‌ها روزنامه هایی گذاشته بودند تا مردم بیایند و خودشان آن‌ها را بردارند. من یک روزنامه اردو زبان به نام «عکاظ» را برداشتم. دیدم در تیتر اول آن نوشته بودند:

«ایرانی‌ها دیروز برنامه داشتند که خانه کعبه و مسجدالحرام را تسخیر کنند و امام کعبه را به قتل برسانند و از بلندگوی مسجد الحرام اعلام کنند که از امروز به بعد مسلمانان باید به طرف قم نماز بخوانند».

این اولین تبلیغ سوء علیه راهپیمایی برائت از مشرکین بود که من از آن تعجب کردم.
مشاهدات«سید حسین رضوی کشمیری»مترجم بعثه امام خمینی و شاهد عینی فاجعه خونبار حج سال ۶۶ در مکه.

«حجت الاسلام  محمد افشاری»  روحانی یکی ازکاروانها است که در واقعه­ جمعه­‌ی خونین حج سال ۱۳۶۶ حضور داشته و خاطرات خود از این اتفاق تلخ را در کتاب خاطرات خود که توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامی منتشر شده، بیان می­‌کند:

ظاهرا نیروهای سعودی از قبل برنامه داشتند که به زائران در این روز صدمه بزنند. وقتی امیرالحاج ایران«حجت الاسلام مهدی کروبی» مشغول سخنرانی بود.

نیروهای سعودی با «آیینه» نور آفتاب را به صورت کروبی می انداختند تا او را اذیت کنند

ضمن اینکه فیلمبردارهای زیادی هم کار می‌کردند و از صحنه‌های مختلف فیلم و عکس می‌گرفتند.

بعد از سخنرانی، آقای «مرتضایی فر» «مرتضایی فر»(وزیر شعار)که درآنجاصحنه گردان تظاهرات بود، اعلام کرد که یک هلی‌کوپتر آمریکایی در خلیج فارس سقوط کرده و چند آمریکایی کشته شدند. این خبر مردم را بیشتر شارژ کرد.

بعد به حاجی‌ها «دستور راهپیمایی داده شد». جمعیت به منطقه ای رسید که نیروهای امنیتی سعودی را در مقابل خود دید اما دستور آمد که به طرف مسجد الحرام  راهپیمایی راادامه دهند.(سعودی های خیال کردندکه ایرانی هاقصدتسخیرمسجدالحرام راداند!)

افشاری می گوید:سعودی‌ها می‌خواستند جلوی تظاهرات را بگیرند و ایرانی‌ها هم دستور توقف نداشتند، لذا درگیری شروع شد.

نیروهای سعودی در ساختمان‌های اطراف خیابان مستقر بودند و از طبقات بالا با آجر و لوله آهن و اجسام دیگر به طرف جمعیت پرتاب می‌کردند.

 

من زیر پل ایستاده بودم. در جلوی جمعیت حدود ده، ۲۰ نفر« آرم قدس » را حمل می‌کردند که در بین آنها یک مسلمان سیاه پوست آمریکایی هم بود.

اینها چند متری از پل عبور کرده بودند که ناگاه این آمریکایی هدف گلوله قرار گرفت و به شهادت رسید.

یکی از افراد کاروان ما را که تیر به شکمش خورده بود در پارچه ای گذاشتند و آوردند. من او را نشناختم. غروب بود و هوا کم کم تاریک می‌شد.

«حجت الاسلام احمدهمتی» نماینده مشکین شهر را که قد بلندی هم داشت دیدم که دست‌هایش خونی بود. ایشان به من گفت که دو مأمور امنیتی از پل به پایین کشیده شدند و مردم هم تا حد مرگ آنها را زدند. مردم خیلی غضبناک شده بودند. به هر حال سعودی‌ها با هر وسیله‌ای که در دست داشتند ایرانی‌ها را می زدند. کم کم داشتیم برمی‌گشتم که ناگاه فشار جمعیت مجددا زیاد شد.

در آنجا یک «ساختمان نیمه کاره »شش، ۷ طبقه وجود داشت که مشهور به ساختمان فلسطینی‌ها بود،تمام جمعیت می‌خواست وارد این ساختمان شوند تا در واقع پناه بگیرند.

حجت الاسلام محمدافشاری:درِ ساختمان هم به اندازه ای نبود که آن جمعیت بتواند از آن وارد یا خارج شوند، لذا جمعیت در کنار در به صورت متراکم ایستاده بودند.

در همین جا ما گیر افتادیم. در این زمان نه عمامه‌ای داشتم و نه کفشی. تمام پاهایم به خاطر شیشه‌های شکسته خونی بود.

در آن شلوغی بعضی از پیرمردها و پیرزنها روی زمین افتاده بودند و کسی نمی‌توانست آنها را نجات بدهد. یکی از پیرزن‌ها دست‌های مرا گرفت و هر کاری کرد که خودش را بالا بکشد نتوانست. هنوز آفتاب غروب نکرده بود، گفتم خدایا آیا ما امشب را می‌بینیم؟ یعنی آنقدر فشار زیاد بود و کشتار کرده بودند امید نداشتم که شب را ببینیم، باور نداشتم که زنده بمانیم.

به هر حال به هر طریقی بود وارد ساختمان فلسطینی‌ها شدیم. وقتی وارد شدم دیدم آقای «آیت الله محمدعبایی خراسانی»(نماینده مشهد دردوره ششم مجلس شورای اسلامی) هم داخل ساختمان شد. از طریق یک پنجره وارد یک اتاق شدم بعد از مدتی از اتاق بیرون آمدم و وقتی خلوت‌تر شد از در اصلی ساختمان وارد شدم و از طریق پله ها بالا رفتم. کف ساختمان همچنان شنی بود و آماده نشده بود طبقه دوم در یکی از اتاق‌ها مقداری دراز کشیدم تا قلبم آرام شود. ضربان قلبم تند شده بود.

حجت الاسلام افشاری می گوید:همین طور که دراز کشیده بودم صدای تیراندازی هم می‌آمد. حدود نیم ساعت دراز کشیدم و بعد پایین آمدم. طبقه پایین دیگر خلوت شده بود و فقط چند تن از خانم‌ها مانده بودند. یکی دو تا از خانم‌ها پیراهن عربی مرا گرفتند و با هم از ساختمان بیرون آمدیم.

وقتی قدم به بیرون گذاشتیم دیدیم اینجا دنیای مردگان است جنازه‌ها توی خیابان و در محوطه افتاده بود.

پیرمردی مصری را دیدم که بی جان افتاده بود. همه‌اش جسد بود و کیف ها و چادرها. در قسمت چپ هم کوچه‌ای بود که نیروهای حزب الله لبنان آنجا ایستاده بودند و مردم را راهنمایی می‌کردند. 

 با راهنمایی همین افراد به محوطه‌ای رسیدیم که دیگر وضعیت عادی بود. در اینجا زنها که از کاروان ما بودند به طرف من آمدند و پیراهن من و چادرهای همدیگر را می‌گرفتند پاهایم به دلیل راه رفتن روی شیشه‌های شکسته حسابی زخمی و خونی شده بود اما از بس که ناراحت بودم زخم پا را فراموش کردم.

چند روز بعد این زخم ها عفونت کرد وقتی برای معالجه‌ی زخم پا رفته بودم، گفتند افرادی مراجعه می‌کنند که دست و پا قطع شده اند و چشم‌هایشان در آمده، آن وقت تو برای زخم پا مراجعه می‌کنی به هر حال پای من هم بعد از مقداری درمان خوب شد.

مدیرکاروان حج(شاهدصحنه جنایت سعودی)می گوید:در آن صحنه شخصی را دیدم که چشم راستش از کاسه بیرون آمده بود و آویزان شده بود و با آن حالت دنبال خانمش می‌گشت.

به هر حال همراه حدود بیست زن که از کاروان ما بودند به طرف مقر کاروان راه افتادیم و مسیر سه کیلومتری را طی کردیم تا به منزل رسیدیم. کسی از کاروان ما کشته نشد.

روحانی کاروان می گوید:ما وقتی وارد شدیم، مردها آمدند و دست زنهایشان را گرفتند و بردند. یک نفر به من نگفت که حالت چطور است!.

افشاری می گوید:از بس در این مدت ناراحتی و چشم انتظاری کشیده بودند مرا فراموش کردند. اما روز بعد به من مراجعه می کردند و اظهار تشکر می‌کردند و می‌گفتند: از بس ما ناراحت بودیم و حواسمان پرت بود یادمان رفته بود که از شما تشکر کنیم.

توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:درگزارش آقای افشاری،اندکی اصلاحات+افزودن تصاویرانجام داده ام.

امیرالحاج ایران ازاول انقلاب تاکنون

نمایندگی ولی‌فقیه در امور حج و زیارت  «بعثه» نامیده می‌شود در ۲۹ شهریورماه ۱۳۵۸ و با فرمان حضرت امام خمینی به منظور نظارت بر امور حج تشکیل شد که بر اساس آن سرپرست حجاج ایرانی توسط رهبری کشورمان منصوب می‌شود.

۱- «آیت‌الله محمدرضا توسلی» ۲۷ شهریورماه ۱۳۵۹ به عنوان اولین سرپرست حجاج ایرانی توسط امام‌خمینی  منصوب شد.

۲- «آیت الله سیدمحمد موسوی خوئینی‌ها» ۱۴ مرداد ۱۳۶۱ سرپرست حجاج ایرانی شد.

۳- «حجت الاسلام مهدی کروبی»در سال ۱۳۶۴ به عنوان سرپرست حجاج ایرانی منصوب شد و در طول مدیریت وی که تا زمان حیات امام خمینی ادامه داشت.

حج تعطیل شد(اعزام زائرین ایرانی به حج متوقف شد)،عربستان  در سال‌های ۱۳۶۷ تا ۱۳۶۹ اجازه ورود زائران ایرانی برای انجام مناسک حج تمتع را نداد.

۴- «آیت الله محمد محمدی‌ ری‌شهری» در ۲۶اردیبهشت ۱۳۷۰ باحکم آیت الله خامنه ای(سال دوم رهبری) به عنوان سرپرست حجاج کشورمان  منصوب شد.

حجت‌الاسلام ری‌شهری در مراسم تودیع خود گفت: «من ۲۰ سال است که در سازمان حج و زیارت، نماینده ولی‌فقیه هستم و دو بار در طول مسئولیتم، یک‌بار ۱۵سال پیش و یک‌بار هم سه سال پیش، نزد مقام معظم رهبری رفته و از او خواستم که مسئولیت را به دیگران بسپارد. اما در هر دو بار مقام معظم رهبری به من لطف فرمودند و از من خواستند تا همچنان در مسؤولیت خود در سازمان حج و زیارت باقی بمانم»

۵- «آیت الله حاج سید علی قاضی عسگر»  دردیماه ۱۳۸۸ بعنوان سرپرست حج منصوب شد.

تودیع-معارفه محمدی ری شهری..قاضی عسکر،امیرالحاج۲۶ دی ۱۳۸۸

۶- «حجت الاسلام عبدالفتاح نواب»(نماینده بعثه ایران در عربستان)۱۵ اردیبهشت ۱۳۹۸بعنوان سرپرست حج منصوب شد.

مراسم تکریم و معارفه نماینده ولی فقیه در امور حج و زیارت

تودیع آیت الله علی قاضی عسکر ،معارفه حجت الاسلام  سید عبدالفتاح نواب نماینده ولی فقیه در امور حج و زیارت

مراسم تکریم و معارفه نماینده ولی فقیه در امور حج و زیارت

«علیرضا رشیدیان» رییس سازمان حج و زیارت ایران شد

پذیرش مسئولیت جدید عامل رفتن من از سازمان حج و زیارت شد

تاآذر  ۱۳۹۵  ریاست  سازمان حج و زیارت را«سعید اوحدی»بعهده داشت.