پیراسته فر

خبری تحلیلی

پیراسته فر

خبری تحلیلی

سامرا(سرداب)سرداب غیبه چیست؟

سرداب سامرا

فاصله(ارتفاع)قبورتاسطح زمین ۶/۵(شش ونیم )مترمی باشد(ازکف ضریح تااجساد مطهر،شش ونیم مترفاصله است)،فاصله سرداب با مرقد امامین عسکریین(ع) حدود ۲۴(بیست وچهار) متر می باشد.

سرداب غیبه سامراچیست؟

 سرداب، زیرزمینى است در سامرَا،  محل زندگى وعبادت امام هادى و امام حسن عسکرى و حضرت مهدى بوده است

خانه امام عسکرى (ع) همانند دیگر خانه هاى عراق، شامل غرفه اى براى مردان، غرفه اى براى زنان و سرداب بوده که سرداب نیز شامل غرفه هایى براى مردان و زنان بوده است ودر تابستان از شدت گرما به این سرداب پناه مى برده اند. مقدس شمردن آن سرداب از سوى شیعیان موجب شدکه دشمنان اهل بیت، شیعیان را متهم کنند بر اینکه آن ها مى گویند امام زمان در این سرداب مخفى شده است اما شیعیان از چنین اعتقادى منزه هستند. شیعیان سرداب را به این دلیل مقدس مى شمارندکه محل زندگى ونیایش سه امام معصوم، همچنین محل زندگى حضرت حکیمه خاتون ونرجس خاتون بوده است.

تمام دیدارها با حضرت مهدى(ع) در زمان پدرش در همین منزل و سرداب انجام مى گرفته است.
سرداب غیبت از جمله سرداب هاى عمیقى است که در زیر یک لایه سنگى حفر شده و در کل داراى سه قسمت عمده است: یک غرفه شش ضلعى، یک غرفه مستطیل کوچک و یک غرفه به شکل مستطیل بزرگ توضیح بیشتر آنکه غرفه مستطیل بزرگ در میان مردم به مصلاى مردان و غرفه مستطیل شکل کوچک به مصلاى بانوان، معروف است. این بخش ها با دو راهرو بلند و طولانى به یکدیگر مربوط مى شوند یعنى یک راهرو طولانى مصلاى مردان و مصلاى زنان را به هم وصل مى‌کند و یک راهرو طولانى دیگر بین مصلاى مردان و غرفه شش ضلعى وجود دارد.
همچنین این بخش هاى سه گانه هر یک از طریق روزنه اى کوچک و طولانى که از قسمت هاى فوقانى دیوار آغاز شده، تا پایین ترین حد دیوار بیرونى مسجد جامع امتداد مى‌یابد و نور و هوا دریافت مى کند. پلکانى که راه ورود و خروج سرداب است و به غرفه شش ضلعى منتهى مى شود داراى بیست پله است. ورودى این پلکان و سرداب در داخل ساختمان مسجد و بر دیوارى قرارگرفته که ورودى نماز خانه نیز در آن واقع است.

طول مصلاى مردان پنج متر وهشتاد سانیمتر و عرض آن سه متر و پنجاه سانتمتر است. در ضمن طول مصلاى زنان چهار متر و شصت سانتى متر و عرض آن سه متر است. طول راهرویى که مصلاى مردان و زنان را به هم مربوط مى سازد، چهار متر است. طول روزنه اى که نور غرفه شش ضلعى را تأمین مى کند، حدود شش متر و طول روزنه اى که نور مصلاى زنان را تأمین مى کند، چهار متر وپنجاه سانتیمتر است. در انتهای غرفه مستطیل شکل یعنى انتهاى همان مصلاى مردان، یک در چوبى که معروف به باب غیبت است وجود دارد. در پشت این در اتاق کوچکى قرار داردکه طول آن یک متر وپنجاه سانتیمتر است. این اتاق به نام محل غیبت شهرت پیدا کرده است که در حقیقت بخش مکمل غرفه مستطیل شکل بزرگ محسوب مى شود ودر جلوى آن حفاظ مشبکى است که آن را از بقیه غرفه جدا مى کند. چاه معروف به چاه غیبت هم درگوشه اى از همین اتاق قرار دارد.

در زمان هاى گذشته از مرقد عسکریین(ع) ازکنار قبر حضرت نرجس خاتون به سرداب مى رفتند

درسال ۱۲۰۲ق  احمد خان دنبلى براى سرداب، راهى جداگانه از طرف شمال باز کرد و راه سرداب از طرف روضه عسکریین(ع) را مسدود نمود و صحن سرداب را جداگانه ساخت که تقریبا از یک فضاى بزرگى به طول ۶۰ متر و عرض ۲۰ متر برخوردار است. بنابراین اگر درکتاب هایى چون مزار شهید اول، اعمال و دعاهاى مربوط به زیارت این همه امام دریک مکان ذکر شده است علت آن است که در زمان سابق راه سرداب نیز از پشت حرم عسکریین(ع) در یک ساختمان بوده است، لذا پس از زیارت عسکریین(ع) بلافاصله زیارت امام زمان(ع) و سپس زیارت حضرت نرجس خاتون ذکر شده است.
در هر حال این سرداب در طول تاریخ به اندازه اى مورد توجه مردم بوده است که در آن آثار ارزشمندى از منبتکارى و کاشى کارى و سایر هنرهاى معمارى به کار رفته است. از جمله این اشیاء درِ چوبى نفیسى است که از دوران خلافت عباسیان به جاى مانده است و از ویژگى هاى هنرى وتاریخى ارزشمندى برخوردار است.

عبادتگاه امامین عسکریین (ع) کجا بود+ فیلم

در سرداب زیر ضریح عسکریین علیهماالسلام حدود ۲۰ صورت قبر از خاندان امام هادى علیه السلام وجود دارد. بنا شده بود که سرداب عمیق و تعمیر گردد، ولى متعصبینى از اهل تسنن به بغداد تلگراف زدند که شیعه ها مى خواهند قبر جعفر را باز کنند و جسمش را بیرون از حرم ببرند، بر این اساس از بغداد ماءمور آمد و راه هاى منتهى به سرداب را بستند.
اهل سامرّا اکثرا از اولاد امام هادى علیه السلام مى باشند، جعفرکذاب هم کثیرالاولاد بوده و بیش از صد نفر فرزند داشته است، ازجمله:

 «ابومحمد حسن فحّام سامرّائى» فرزند محمد بن یحیى ، کسى که شیخ طوسى در امالى خویش مجلس دهم و بخشى از مجلس یازدهم را از او کفایت مى کند.
«عثمان بن سعید عمرى» که عسکرى نیز خوانده مى شود، بزرگمردى که اولین نائب خاص از نواب اربعه مى باشد.
«ابوالحسن على بن محمد سمرى»(سامرّائى) ، آخرین نائب خاص از نائبان چهارگانه حضرت بقیّة الله عجل الله تعالى فرجه .
«عبدالرحمان بن احمد بن جبرویه» معروف به ابومحمد عسکرى ، از متکلمان شیعه که خوشنویس (حسن التصنیف ) و زبان آور (جیدالکلام ) بود،
«ابوزکریّا یحیى بن عبدالحمید حمّانى» خطیب بغدادى پس از آن که او را با اوصافى چون : صدوق ، ثقه مى ستاید مى گوید: مات معاویه على غیر ملة الاسلام ؛ معاویه در حالى از دنیا رفت که مسلمان نبود.حمّانى در سال ۲۲۸ ق در ماه رمضان ، در سامرّا وفات یافت.

«على بن محمد بن احمد مصرى» در سال  ۲۵۷ ق در سامرّا متولد گشته و در سال ۳۳۸ ق از دنیا رفته است ، وى را پارسا، زاهد، فقیه ، عارف به حدیث خوانده اند و بیش از بیست کتاب و رساله اش را نام برده اند.
«على بن جعفر مدنى» از اهل علم و راویان و حافظان حدیث در سامرّا، پس از ۷۲ سال عمر، در سال ۲۳۴ درگذشته است .
«جعفر بن على الهادى »(جعفر کذاب) .
«سید احمد،زید بن على،سید على،علیّه» فرزندان امام هادى علیه السلام .
« ابوالعباس احمد نجاشى» نویسنده کتاب (رجال نجاشى ) که به اعتقاد بعضى بهترین و معتبرترین کتاب در علم رجال است . این بزرگ رجالى شیعه - که رحمت خدا بر او باد - در سال ۳۷۲ متولد و در سال ۴۵۰ در مطیرآباد متوفّى گشته است ، مطیرآباد یا ((مطیره )) روستایى است در نواحى سامرّا.
«افشین» از سپاهیان بنى عباس که به دست آنها نیز زندانى شد تا دارش زدند و جسدش را سوزانیدند.
«بابک خرّم دین»معتصم در صفر ۲۲۳، افشین را مأمور سرکوب بابک کرد ووقتی این فرمانده ایرانی رابه اسارت گرفت به سامرافرستاد
معتصم او را سوار بر فیل به معرض نمایش گذاشت و نخست دست‌هایش را قطع کردند و سپس او را اعدام کردند
«بغاء ترکى» (متوفی ۲۴۸) از سرکردگان سپاه بنى عباس که با آل على علیه السلام میانه خوبى داشت و به فقراى سادات احسان بسیار مى کرد.
«مازیار» فرمانرواى طبرستان ، که پس از زندانى شدن و شکنجه در سامرّا جان باخت .
«حافظ حسن» فرزند عرفة بن یزید، ابوعلى عبدى بغدادى ، (م ۳۵۷) وى که از علماى عامّه و از راویان حدیث غدیر است پیش علماى سنى موثّق و مورد اعتماد است ، او پس از ۱۱۰ سال عمر، در سامرّا درگذشته است .

«ابوالفرج اصفهانی»اسامی ۵ نفر ارمدفونین سامرا در کتابش ‍(مقاتل الطالبیین) :
۱ - محمد بن صالح بن عبدالله که با پنج واسطه نسبت به امام حسن مجتبى علیه السلام مى رساند، او یکى از دلیرمردان علوى و از شاعران شیعى بود، پس از آن یارانى دورش گرد آمدند خروج کرد ولى با دسیسه مزدوران متوکّل دستگیر و روانه زندان شد، بعد از سه سال و اندى که در زندان بود، در سامرّا از دنیا رفت .
۲- محمد بن جعفر، از نوادگان امام سجاد علیه السلام که در رى خروج کرد و پس از دستگیرى در نیشابور زندانى شد و در زندان بود، تا این که وفات یافت .
۳ - قاسم بن عبدالله بن حسین بن على ؛ امام سجاد علیهماالسلام ایشان را عمر بن فرج والى مدینه دستگیر کرده و به سامرّا فرستاد، پس از مدتى که در آنجا زیر نظر ماءمورین حکومتى بود مریض شد، خلیفه به بهانه عیادت او، پزشکى را به پیش قاسم بن عبدالله فرستاد و آن پزشک با طرز مرموزى او را مسموم کرد، چنان که پس از چند روز شهید شد.
۴- احمد بن عیسى بن زید، فرزند امام زین العابدین علیه السلام ، مردى دانشمند و شجاع و فاضل و راوى بود که پدرانش یکى پس از دیگرى قیام کرده و هر یک عاشورایى به پا کرده بودند، او نیز پس از عمرى زندانى شدن و شکنجه دیدن و سال ها دربه درى و مخفیانه زیستن ، بالاخره در زمان متوکّل وفات یافت .
۵ - عبدالله به موسى که با سه واسطه نسب شریفش به امام حسن مجتبى علیه السلام مى رسد، این بزرگوار در زمان ماءمون متوارى گشت و تا عصر متوکّل نیز پنهانى زندگى مى کرد و ماءموران خلافت شب و روز در تعقیبش ‍ بودند.
پس از شهادت امام رضا علیه السلام ماءمون نامه اى به عبدالله نوشت و از او خواست که خود را آشکار سازد و گفت که در نظر دارم تو را به جاى امام رضا علیه السلام ولى عهد خویش کنم ، اما عبدالله در نامه اى که به ماءمون نوشت ، تمام رشته هاى او را پنبه کرد

منبع:حجت الاسلام  شیخ علی ربانی خلخالی

آیا سرداب، محل غیبت امام زمان(عج) است؟

محل غیبت دو معنای متفاوت دارد که اگر به معنای مخفیگاه و محل زندگی آن حضرت باشد، درست نیست، اما اگر به معنای محل غایب شدن باشد  حرف صحیحی است، غیبت امام مهدی(عج) از سرداب آغاز شد، نه آن که آن جا هم ادامه می‌یابد.

بعضی آن را اشتباه فهمیده‌اند و محل غایب شدن را به مخفیگاه امام تفسیر کرده‌اند.

متأسفانه بعضی ازنویسندگانی که باشیعیان زاویه دارند حرفهایی زده اند (سرداب غیبه رابا محل ظهوراشتباه گرفته اند)عقیده شیعیان براین نیست که محل ظهور امام زمان(عج) در سرداب باشد،

بلکه  چنانکه  روایات و کتب شیعه آمده است : حضرت مهدی(عج) از مکه مکرمه و مسجد الحرام ظهور می‌کند، بنابر روایاتی، اولین جایگاه بیعت قبل از قیام امام مهدی(عج) مسجدالحرام و بین رکن و مقام خواهد بود، اهل سنت نیز به این مطلب معتقد و معترف‌اند و از نکات مشترک بین تمام مسلمانان به شمار می‌رود.

بنابراین عبارت‌های آنان گویای شروع غیبت از سرداب است، نه وجود همیشگی حضرت در سرداب، بنابر روایت‌های تاریخی وقتی پدر بزرگوار امام از دنیا رفت، ایشان در مقابل چشم همگان بر جنازه پدر نماز خواند و همین امر باعث شد تا مأموران برای دستگیری امام(عج) به منزل امام عسگری(علیه السلام) حمله کنند، مرحوم قطب‌الدین راوندی می‌گوید: «وقتی داخل منزل شدند، صدای قرائت قرآن از سرداب شنیدند، لذا مقابل در جمع شدند تا هنگام خروج دستگیر کنند، در همان هنگام امام(عج) خارج شد، در حالی‌که فرمانده آن‌ها ایستاده بود، وقتی امام رفت، فرمانده گفت وارد شوند و دستگیرش کنند، افراد گفتند از کنار تو گذشت و دستور ندادی او را بگیریم؛ فرمانده گفت، من او را ندیدم، لذا دست خالی برگشتند».

طبق عقیده شیعه، امام مهدی(عج) بعد از ورود به سرداب از آن خارج شد و مأموران او را ندیدند، لذا آخرین محل تعقیب، سرداب بوده است و این امر، بی‌سابقه نیست، در «لیلة‌المبیت» نیز وقتی پیامبر(ص) در برابر چشم ۴۰ نفرازمأموران مسلح مشرکان، از منزل خارج شد، کسی متوجه خروج آتحضرت نشد.

بنابراین چون غیبت از سرداب شروع شد، در بعضی از منابع شیعی از آن به «سرداب غیبت» یاد می‌شود.

 آیا سرداب، محل زیارت است؟

اگر سرداب، نه محل ظهور امام مهدی(عج) است و نه محل سکونت و مخفیگاه آن حضرت، چرا شیعیان آن جا را زیارتگاه می‌دانند و در کتب ادعیه برای آن، دعاها و اعمال مخصوصی ذکر کرده‌اند؟ مثلاً برای ورود به سرداب، اذن دخول می‌خوانند و در آن جا به ائمه و مخصوصا امام مهدی(عج) سلام می‌دهند!

باور به حضور امامی ناظر بر اعمال، از جنبه فردی موجب پاک نگاه داشتن روح و پیراستن اعمال از زشتی‌هاست و از جنبه اجتماعی باعث هم‌دلی مۆمنان و ایستادگی در برابر ظالمان می‌شود

مقدس بودن سرداب سامرا به دلیل زندگی کردن سه امام آخر شیعیان در آن محل است، سرداب، جای مقدس، مبارک و محترم است؛ چون ائمه ما در آن جا عبادت و اقامت کرده‌اند، مانند هر جایی که بدانیم ائمه در آن جا حضور داشته‌اند و با قدوم خود آن جا را متبرک کرده‌اند، مانند بیت‌النور (در شهر مقدس قم) که مدتی محل زندگی حضرت معصومه(سلام الله علیها) بوده است، یا اماکنی از کربلا تا شام که رأس مطهر امام حسین(علیه السلام) در آن جا به زمین گذاشته شده است و به آن جا «مقام رأس‌الحسین» می‌گویند و برای شیعیان قداست و احترام دارد.

اما اذن دخول و خطاب کردن به امام، به سبب آن است که منزل ائمه را در هر حالی (حضور یا عدم حضور) محترم می‌دانیم، طبق عقیده شیعه، هرجا که باشیم، امام صدای ما را می‌شنود و جواب ما را می‌دهد، ولی ما صدای امام را نمی‌شنویم، لذا می‌توان امام را در هر جایی مورد خطاب قرار داد، البته این مسئله شامل همه معصومان می‌شود، برای مثال، خطاب به امام حسین(علیه السلام) زیارت عاشورا می‌خوانیم.

«شیخ محمود ابوریه» از علمای معاصر و اهل تحقیق و تتبع اهل سنت می‌گوید: «من نشنیده‌ام که شیعه‌ای در مورد سردار غیبت که در حله یا سامراست، بگوید امام در آن جا پنهان است، یا در آن جا زندگی می‌کند و یا از آن ظهور خواهد کرد، شاید سرداب سامرا، مکان نماز امام هادی و عسکری(علیه السلام) بوده که تا به حال باقی مانده است».

   آیا در حرم امام رضا(ع) منبری وجود دارد که متعلق به امام زمان(عج) است؟‌

در« ایوان مقصوره مسجد گوهرشاد»، منبر صاحب‌الزمان(عج) قرار دارد، این منبر در سال ۱۳۴۳ هجری قمری به شیوه منبت‌کاری از چوب گردو ساخته شد و آهن و میخ در آن به کار نرفته است، البته سازنده منبر را به نیت امام زمان(عج)ساخت، ولی گزارش نشده که امام زمان(عج) از آن استفاده کرده باشد.

***

باور شیعه درباره محل زندگى امام(عج)
به نظر شیعه، حضرت ولى‏ عصر(عج)، همه ساله در مراسم حج شرکت مى‏ جوید و قبر اجداد طاهرینش را در مدینه، عراق و طوس زیارت مى‏ کند. پس اساساً شیعه براى حضرت مهدى، محلّ و مکان خاصى قائل نیست تا نوبت به آن رسد که بگوییم در سرداب است یا غیر سرداب؟!
علت مقدس شمردن سرداب‏ سامرا

* آنجا محل زندگى و سکونت سه امام معصوم بوده و از وجود مبارک آنان، شرافت و برکت کسب کرده است.
*آنجا محل عبادت و نیایش و تلاوت قرآن آن سه بزرگوار بوده است.

* سرداب، در جوار مرقد دو تن از امامان معصوم قرار دارد و زائران امام هادى و عسکرى«ع»، آنجا را نیز زیارت مى‏ کنند.
* امام زمان(عج) هر سال براى زیارت قبور شریفه پدر، جدّ، مادر و عمه ‏اش، به آنجا تشریف فرما شده است.
* امام زمان(عج) در آن خانه تولّد یافته از آنجا غایب شده است (نه اینکه در آنجا پنهان شده است).
پس شیعیان معتقدند : مقدّس شمردن سرداب، صرفاً به دلایل یاد شده است و این تقدیس، اختصاص به این مکان ندارد؛ بلکه هر کجا که مشخصاً محل عبادت یکى از امامان معصوم بوده است، بدان تبرک مى ‏جویند و هر کجا بدانند حتى یک بار و یک لحظه حضرت ولى عصر(عج) دیده شده است آنجا را هم زیارت کرده و بدان تبرک مى‏ جویند (همچون مسجد سهله، مسجد کوفه، مسجد جمکران و...

عجیب‏تر آن که به مذهبى که هزاران نویسنده عالى قدر، آرا و عقاید شان را به صراحت در تألیفات خود نگاشته ‏اند، نسبتى داده مى ‏شود که در هیچ عصرى احدى از آنها، احتمال آن را نیز مطرح نکرده است! در موضوع غیبت و مهدویت، کتاب‏هاى فراوانى تألیف و خصوصیات آن ذکر شده است ؛ اما در هیچ کتاب و نوشته ‏اى، اثرى از این افترا نیست! هیچ کس نگفته که امام در سرداب سامرا مخفى است؛ بلکه روایات و آن همه معجزات و کرامات که از آن حضرت در غیبت صغرى و کبرى نقل شده و حکایات کسانى که به حضورش در طول این مدت مشرف شده‏ اند، همه این نسبت را تکذیب مى‏ کنند.

سامرا و یاد امام زمان (عج)
سامرا یکی از شهر‌های مذهبی عراق است که مدفن دو تن از امامان شیعه، امام حسن عسکری(ع) و امام علی نقی(ع) در آنجا قرار دارد. سامرا شهری است بین بغداد و تکریت که در جانب شرقی رود دجله قرار دارد.

شهر سامرا چهارمین شهر مقدس عراق است. ساختمان این شهر که در ۱۲۴ کیلومترى شمال بغداد و در سمت ‏شرق رودخانة دجله قرار گرفته، به سال ۲۲۱ ق بازمی‌‏گردد. در این سال محمدالمعتصم بالله فرزند هارون‌الرشید پایتخت ‏خلافت را از شهر بغداد به سامرا منتقل کرد و تا سال ۲۵۶ ق هشت ‏خلیفه از این شهر حکمرانى و خلافت کردند. در این سال المعتمد على‌الله عباسى بار دیگر به بغداد بازگشت و آنجا را پایتخت ‏خلافت قرار داد.

سامرا طى مدت سه دهه پایتختى، توسعة فراوانى یافت و تعداد زیادى از کاخ‌ها و تفریح‌گاه‌ها و مساجد در این شهر ساخته شد. آنچه امروزه بر اهمیت این شهر مى‏افزاید، قرار داشتن بقعة پاک دو امام معصوم و برخى از افراد خانوادة ایشان است.

حرم مـطهـر امام دهم حضرت على بن محمدالهادى(ع) (تاریخ شهادت: سال ۲۵۴ ق) و امام یازدهم امام حسن بن على عسکرى(ع) (تاریخ شهادت: ۲۶۰ ق) قلب شهر امروزى را تشکیل مى‏دهد، این بقعه در دوران زندگانى دو امام(ع) خانة مسکونى آنان بود و پس از شهادت در آنجا دفن شده‏اند.
گنبد کنونى این آرامگاه در سال ۱۲۰۰ ق به جاى گنبد کهنى که ناصرالدوله حمدانى در سال ۳۳۳ ق آن را ساخته بود بنا شد. در زیر گنبد حرم مطهر، ضریحی نقره‏اى قرار دارد که ساختة هنرمندان اصفهانى در سا‌ل‌هاى دهة ۶۰ میلادى است.

***

ماجرای صحبت سید بحرالعلوم با امام زمان(عج) در سرداب سامرا

یکی از شاگردان نزدیک سید بحرالعلوم می‌گوید: روزی به طور معمول مردم دور سید حلقه زده بودند اما او آن روز دوست داشت با خودش خلوت کند، پس از اینکه جمعیت متفرق شد دیدم در اتاقش نیست. پس پابرهنه به دنبال استاد رفتم!

« علامه سید مهدی بحرالعلوم »که نام کاملش «سید محمدمهدى بن مرتضى بن محمد بروجردى ‏طباطبایى» است، از مشاهیر علماى شیعه در قرن دوازدهم، متبحّر در فقه، اصول، حدیث، کلام، تفسیر، رجال و سیر و سلوک معنوی در سال ۱۱۵۵ یا ۱۱۵۴هجری قمری) در کربلا متولد شد.

پدر و اجداد او از دانشمندان سرشناس بودند و با بعضى از خاندان‌‏هاى علمى شیعه، از جمله خاندان مجلسى، خویشاوندى سببى یا نسبى داشتند و به دلیل همین پیوند خانوادگى، سید بحرالعلوم از مجلسى اول به عنوان جد و از مجلسى دوم به عنوان دایى یاد مى‏‌کند.

پیش از این در گزارشی مفصل با عنوان «سید بحرالعلوم، مدرس فقه اهل‌سنت و بانی مسلمان‌شدن یهودی‌ها» به معرفی این فقیه و عالم جلیل‌القدر پرداختیم.

مقام عرفانی سید بحرالعلوم به قدری بلند و وصف‌ناپذیر است که عارف بی‌‌بدیلی همانند مرحوم قاضی طباطبایی(ره) درباره او فرموده است: «سه نفر در طول تاریخ عارفان، به مقام تمکّنِ در توحید رسیده‌اند: سید بن طاووس، احمد بن فهد حلى و سید مهدى بحرالعلوم».

در ادامه به نمونه‌ای از مکاشفه سید بحرالعلوم به نقل از کتاب «نامداران مکاشفه و کرامت» نوشته حجت‌الاسلام حمید احمدی جلفایی اشاره می‌شود:

*ماجرای صحبت سید بحرالعلوم با امام زمان(عج) در سرداب سامرا

این ماجرا را سید مرتضی طباطبایی که از شاگردانِ سید بحرالعلوم بوده، نقل کرده است:

در سفر زیارت سامرا همراه او بودم، او حجره‌ای داشت که تنها در آن‌ جا می‌خوابید و من نیز حجره‌ای متصل به آن حجره داشتم و در همه احوال، مراقب و مواظب سید بودم، شب مردم نزد او جمع می‌شدند تا اینکه پاسی از شب گذشت.

روزی به طور معمول او نشست و مردم دور او حلقه زدند، از قیافه مبارک او دیدم مثل اینکه امروز اجتماع مردم را دوست ندارد و دوست دارد با خودش خلوت کند و در سخنان او نشانه‌ای از عجله بود تا اینکه مردم متفرق شدند و جز من کسی باقی نماند.

سپس مرا نیز امر فرمود تا بیرون بروم، من به حجره خودم رفتم و در احوال او فکر می‌کردم، زمانی صبر کردم، سپس به صورت مخفی بیرون آمدم تا از حال سید جویا شوم، دیدم در حجره سید بسته است، از شکاف در نگاه کردم، دیدم چراغ او روشن است و کسی در حجره نیست. داخل حجره شدم و از وضع منزل دانستم که امشب را نخوابیده و به جایی رفته است.

سپس با پای برهنه در طلب سید بر آمده، داخل صحن شریف حرم عسکریین امام هادی و امام عسکری(ع) شدم، دیدم درهای حرم بسته است، در طرف خارج حرم، جستجو کردم، اثری از او نیافتم، داخل سرداب شدم، دیدم درها باز است از پله‌های آن آهسته پایین رفتم، به طوری که هیچ حس و حرکتی از من ظاهر نشود، همهمه‌ای از سرداب شنیدم، دیدم مثل اینکه گویا با کسی سخن می‌گوید، ولی من کلمات او را تشخیص نمی‌دادم تا اینکه سه یا چهار پله مانده بود، من در نهایت آهستگی می‌رفتم. ناگاه سید بحرالعلوم از همان مکان بلند شد و گفت: سید مرتضی چه می‌کنی؟ چرا از خانه بیرون آمدی؟

من در جای خود، میخکوب شدم و به فکر فرو رفتم و جوابی با معذورت دادم و در میان عذرخواهی، باز از پله‌ها پایین رفتم تا آن جا که صحنه را مشاهده می‌کردم و سید را دیدم که تنها رو به قبله ایستاده و اثری از کسی دیگر نیست و دانستم که او با کسی سخن می‌گفت و بعداً متوجه شدم که او با امام عصر(عج) تکلم می‌کرد.

***

امام زمان (عج)به ملاقات بحرالعلوم آمد وبرایش پول آورد

«آخوند ملا زین العابدین سلماسى» از شاگردان و یاران نزدیک سید مى گوید: ایامى که در جوار خانه خدا نزد سید به خدمت مشغول بودم روزى اتفاق افتاد که در خانه چیزى نداشتیم. مطلب را به سید عرض کردم چیزى نفرمود. از عادات جناب بحرالعلوم این بود که صبح اول وقت طوافى دور کعبه مى کد و به خانه مى آمد در آن روزى که از تنگدستى شکایت کردم چون از طواف برگشت طبق معمول هرروز ،قلیان را حاضر کردم که درهمین زمان ناگهان کسى در را کوبید، سید بحرالعلوم بشدت مضطرب شد و به من گفت: قلیان را بگیر و از اینجا بیرون ببر، آنگاه خود با شتاب به طرف در رفت و آن را باز کرد، شخص بزرگوارى در لباس عربى داخل شد و در اتاق سید نشست و سید در نهایت فروتنى و ادب دم در نشست. ساعتى نشستند و با یکدیگر سخن گفتند، آنگاه برخاست و در خانه را باز کرد و دست مهمان را بوسید او را بر ناقه اى که دم در خانه خوابانده بود سوار کرد. مهمان رفت و بحرالعلوم با رنگ دگرگون بازگشت و حواله اى به دست من داد و گفت: این حواله اى است براى مرد صرافى که در بازار صفا است، نزد او برو و هر چه بر او حواله شده بگیر. آن حواله را گرفتم و آن را نزد همان مرد که سید سفارش کرد براى آن مرد بردم. مرد چون حواله را گرفت به آن نظر نمود و آن را بوسید و گفت: برو چند باربر و کارگر بیاور. پس رفتم و چهار باربر آوردم به قدرى که آن چهار نفر قدرت حمل داشتند، پول آن زمان را برداشتند و به منزل آوردند. من فورى برگشتم نزد آن صراف که از حال او و نویسنده حواله جویا شوم که او چه کسى بود. وقتى رفتم نه صرافى را دیدم و نه مغازه اى را که دیده بودم از مغازه صراف پرس و جو کردم گفتند ما اصلا در اینجا دکان صرافى ندیده ایم.

 آیت الله العظمی بهجت می گوید : وقتی سید بحرالعلوم  در مکه اقامت داشته زندگی ایشان در آن جا اشرافی بوده؛ بیرونی با تشریفات و مخارج، ریاست و رفت و آمد و …. زمانی توسط صاحب مفتاح الکرامه(۱)، مقداری غذا و چند اشرفی برای کسی می‌فرستد، او می گوید: در عمرم چنین غذایی نخورده بودم.

حواله سبدکالای امام زمان برای بحرالعلوم

روزی خادم سید"بحرالعلوم"به او گفت: خرجی تمام شده است. سید نامه‌ای به صورت برات و حواله به او داد و محلی را در پشت «صفا» آدرس داد که در بازارچه‌ی آن جا دکان تاجری است، برو از او بگیر.

خادم رفت و دید و حواله را به او داد، و آن تاجر نیز با احترام مقدار زیادی پول به خادم تقدیم کرد، و مانند گذشته مشغول هزینه کردن آن شد؛ ولی بعد از مدتی خادم به همان جا رفت تا تاجر و دکان او را پیدا کند، هرچه گشت اثری از آن محله و بازارچه و دکان‌ها در پشت «صفا» ندید، ولی پولی که از آن تاجر گرفته بود هم چنان باقی بود و آن را خرج می‌کردند.

۱)فقیه بزرگ، محمد جواد بن محمد حسینی شقراوی عاملی نجفی، صاحب تالیفات فقهی بسیار، از جمله: مفتاح الکرامه فی شرح قواعد العلامه./منبع:کتاب در محضر حضرت آیت ا… العظمی بهجت – ص ۱۹

 توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:فاصله(ارتفاع)قبورتاسطح زمین۶/۵(شش ونیم )مترمی باشد(ازکف ضریح تااجساد مطهر،شش ونیم مترفاصله است)،فاصله سرداب با مرقد امامین عسکریین(ع) حدود ۱۵ متر می باشد.
البته برای رسیدن به سرداب بایدازدالان مارپیچی عبورکردبا راه پله های متعدد.
لازم به ذکراست:راه قبورتا سرداب مسدوداست.
حکیمه خاتون (دختر امام جواد)عمه امام حسن عسکری است.
فاصله سرداب با مرقد امامین عسکریین(ع) حدود ۲۴(بیست وچهار)مترمی باشد.

سرداب خانه ای را گویند که در زمین سازند، خانه ای که در زیرزمین سازند تا در گرما به آن پناه برند و آب در آنجا نگاه دارند تا سرد بماند

از جمله مناطق گرمسیری که در گذشته ساختن سرداب برای خانه ها در آن بسیار رواج داشته است شهر سامرا بود . این شهر را معتصم عباسی در سال ۲۱۲ق . بنا کرد و پایتخت خود را از بغداد به آنجا منتقل نمود . سامرا در کرانه شرقی رودخانه دجله و در میانه راه بغداد به تکریت واقع شده است . درباره علت بنای این شهر نظرات گوناگونی نقل شده است . یعقوبی در این باره می نویسد: 

شهر «سرمن رای » در گذشته بیابانی از سرزمین طیران بود که هیچ گونه عمارتی در آن وجود نداشت; تنها بنای آن دیری بود که متعلق به نصارای آن منطقه بود، پس از آن که معتصم به حکومت رسید به خاطر بعضی از امتیازات که در منطقه سرمن رای بود آنجا را به عنوان پایتخت جدید برگزید . 

چون این محل از نظر موقعیت جغرافیایی نسبت به سایر مناطق رجحان داشت آبهای زیادی در اطراف شهر جریان داشت که هر یک از آنها به منزله دژی شهر را از خطر حمله های ناگهانی حفظ می کرد . 

علاوه بر این، مرتفع بودن این منطقه نسبت به کرانه غربی دجله موجب می شد که این شهر از آسیبهای طغیان احتمالی دجله در امان باشد . از طرف دیگر این منطقه نسبت به سایر مناطق از آب و هوای مطلوب تری برخوردار بود . از نظر نظامی نیز یک منطقه سوق الجیشی بود که به لحاظ دفاعی از جهاتی موقعیت بهتری نسبت به بغداد داشت . 

شهر سامرا به «عسکر» نیز معروف است . وقتی معتصم این شهر را بنا نمود با سپاهیان خود عازم آنجا شد، از این رو به جهت استقرار نظامیان در این شهر آن را عسکر می نامیدند  . 

از آنجا که منطقه سامرا نسبت به کرانه راست دجله مرتفع بود در زیر لایه های خاکی این منطقه یک لایه سنگی از ریگ که ماده چسبنده ای آنها را به یکدیگر چسبانده است، وجود دارد . این دو عامل، یعنی ارتفاع زمین از سطح آب و وجود لایه سنگی مذکور موجب شده است که کندن سردابهای گود و عمیق در زیر ساختمانهای این شهر راحت باشد . به همین جهت ساختن سردابهای زیادی در زیر اغلب خانه های قدیمی و حتی بناهای جدید بسیار رایج است که علی رغم ساخته شدن انواع وسایل سرمایش در ایام گرم تابستان بیشتر این سردابها مورد استفاده ساکنان آن قرار می گیرد . 

«سرداب غیبت(غیبه)چیست؟»سرداب سامرا

متوکل عباسی نسبت به شیعیان و دوستداران اهل بیت (ع) بسیار سخت گیری می کرد .

مورخان نقل می کنند که هیچ کس مثل متوکل به گماردن جاسوس و جمع آوری اخبار مناطق گوناگون اهتمام نداشت . وقتی جاسوسان وی و فرماندار نظامی مدینه، عبدالله بن محمد هاشمی، در مورد فعالیت های سیاسی امام هادی (ع) و نفوذ معنوی او در بین مردم و به ویژه شیعیان گزارشهایی به متوکل دادند او بسیار نگران شد; زیرا شرایط به گونه ای نبود که بتواند آن حضرت را به زور به زندان یا تبعید بفرستد یا جلوی فعالیتهای او را بگیرد; از این رو به حیله و نیرنگ متوسل شد و به ظاهر نامه محبت آمیزی به امام هادی (ع) نوشت و او را به سامرا دعوت کرد . 

آن گاه بدون معطلی یحیی بن هرثمه را با سیصد سرباز مامور کرد که امام هادی (ع) را به همراه خانواده به سامرا، مرکز خلافت عباسی، منتقل نماید تا در سامرا از هر جهت بتواند آن حضرت را زیر نظر داشته باشد . به این ترتیب حضرت هادی (ع) در سال ۲۳۶ق . به سامرا منتقل شد و بیش از بیست سال در بدترین شرایط، تحت نظر دژخیمان عباسی در شهر سامرا زندگی کرد و در نهایت با توطئه ای که متوکل چیده بود در سال ۲۵۴ق . به شهادت رسید و جنازه مطهر آن حضرت در همان خانه مسکونی خود به خاک سپرده شد . 

پس از شهادت امام هادی (ع) حضرت عسکری (ع) در همان خانه ای که پدر بزرگوارشان در آنجا زندگی می کردند سکونت گزیدند . در آن خانه همانند سایر خانه های سامرا سردابی وجود داشت که در ایام گرم تابستان مورد استفاده قرار می گرفت . 

طبق برخی روایات، دیدار حضرت مهدی (ع) با شخصیت های بزرگ و قابل اطمینان شیعه در زمان حیات پدر بزرگوارشان در این خانه و سرداب شریف انجام گرفته است . در این زمینه جعفر بن محمد بن مالک روایت کرده است: 

علی بن بلال و احمد بن هلال و محمد بن معاویه بن حکم و . . . به من گفتند: روزی ما در خانه امام حسن عسکری (ع) حاضر شده بودیم تا درباره جانشین آن حضرت از ایشان سؤال کنیم . حاضران در آن مجلس حدود چهل نفر از شیعیان مورد اعتماد بودند . در آن مجلس عثمان بن سعید خطاب به امام عسکری (ع) گفت: «یابن رسول الله ما به خدمت رسیده ایم تا درباره موضوعی که شما آن را بهتر از ما می دانید سؤال کنیم » . 

در این لحظه امام عسکری (ع) به عثمان بن سعید فرمودند: «بنشینید!» وقتی عثمان بن سعید نشست امام عسکری (ع) از جای خود بلند شدند و به سمت در به راه افتادند چون به آستانه در اتاق رسیدند خطاب به جمعیت فرمودند: «هیچ کس از اتاق خارج نشود تا من برگردم » . سپس به سرعت از اتاق خارج شدند و مدتی نگذشت که حضرت عسکری (ع) برگشتند در حالی که کودک بسیار زیبایی را - که چهره اش چون ماه درخشان بود - همراه داشتند . آنگاه به حاضران در آن مجلس فرمودند: «بعد از من امام شما ایشان است از او پیروی کنید و ضمنا بدانید که بعد از این دیگر شما او را نخواهید دید» . (3) 

یکی از مهم ترین علل تحت نظر قرار گرفتن امام هادی (ع) و امام عسکری (ع) دستیابی به حضرت مهدی (ع) بود; چون خلفای عباسی از طریق دهها روایت - که از پیامبر اکرم (ص) نقل شده بود - خبر داشتند که فرزند حضرت عسکری (ع)، امام مهدی (ع) بساط حکومتهای جائر و غاصب را در هم خواهد پیچید و به ستمگری و ظلم پایان خواهد داد . از این رو همیشه در کمین بودند تا به محض تولد فرزند امام عسکری (ع) او را دستگیر نموده و به شهادت برسانند . اما مشیت الهی آن بود که جریان تولد حضرت مهدی (ع) همانند تولد حضرت موسی (ع) به صورت نهانی در نزدیکی کاخ فرعون واقع گردد، بدون آنکه فرعون و دژخیمان او از این واقعه بویی ببرند . با این وجود تلاش برای دستیابی به حضرت مهدی (ع) همچنان ادامه داشت . حتی سالها پس از شهادت امام حسن عسکری (ع) خلفای عباسی منزل امام عسکری (ع) را زیرنظر داشتند و گاهی به طور ناگهانی به آنجا یورش می بردند تا بلکه بتوانند حضرت مهدی (ع) را دستگیر کنند; زیرا در جریان شهادت امام عسکری (ع) وقتی امام مهدی (ع) عموی خود جعفر را از نماز خواندن بر پیکر امام عسکری (ع) باز داشتند و خود بر پیکر آن حضرت نماز خواندند تقریبا بر همگان معلوم شد که امام مهدی (ع) علی رغم مراقبتهای دژخیمان عباسی متولد شده اند و هم اکنون جانشینی حضرت عسکری (ع) را برعهده دارند . بنابراین، پس از شهادت امام یازدهم نه تنها از شدت تعقیب و جست وجوی عوامل حکومت کاسته نشد بلکه به جهت احساس خطر بیشتر بر شدت این کار افزوده شد . در یک مورد معتضد (شانزدهمین خلیفه عباسی) عده ای از سربازان خود را از بغداد به سامرا فرستاد تا به طور ناگهانی، در یک فرصت مناسب در حالی که اطراف خانه امام عسکری (ع) را به محاصره در می آورند به داخل منزل یورش ببرند و اگر حضرت مهدی (ع) را در آنجا یافتند دستگیر نمایند . 

یکی از سربازان شرکت کننده در آن یورش این واقعه را چنین شرح می دهد: 

وقتی سربازان خلیفه وارد حیاط خانه امام عسکری (ع) شدند و بخشهای مختلف خانه را مورد بررسی قرار دادند به در سرداب منزل رسیدند و از صدای تلاوت قرآن که به گوش می رسید متوجه شدند که امام مهدی (ع) در سرداب مشغول تلاوت قرآن هستند . با مشاهده این کار آنجا را به طور کامل به محاصره خود درآوردند و در پشت در سرداب منتظر ماندند تا موقع خارج شدن آن حضرت او را دستگیر نمایند . مدتی بعد امام (ع) در جلو چشم سربازان خلیفه از سرداب بیرون آمدند و آنجا را ترک کردند بدون اینکه حتی یک نفر از سربازان جرات پیدا کنند تا کاری انجام دهند . 

وقتی که امام (ع) کاملا از دید سربازان دور شدند . فرمانده نیروهای خلیفه عباسی به نیروهای خود دستور داد تا وارد سرداب شوند و امام (ع) را دستگیر نمایند سربازها به او گفتند: مگر ندیدید که او از سرداب خارج شد و از مقابل شما عبور کرد و از خانه خارج شد؟ به محض شنیدن این خبر فرمانده دژخیمان عباسی در حالی که بسیار آشفته و نگران شده بود گفت: من کسی را ندیدم اگر شما او را دیدید چرا دستگیرش نکردید؟ آنها در پاسخ گفتند: ما گمان می کردیم که خود شما او را می بینید و لزومی نمی بینید که او را دستگیر کنیم در نتیجه ما هم هیچ گونه عکس العملی نشان ندادیم . (4) 

از این تاریخ به بعد سرداب امام حسن عسکری (ع) به سرداب غیبت مشهور شد . این در حالی بود که سالها پیش از آن; یعنی در سال 260ق . به دنبال شهادت حضرت عسکری (ع) دوران غیبت صغرا شروع شده بود . (5) 

سرداب خانه امام عسکری (ع) از آن جهت که محل سکونت و عبادت سه نفر از امامان شیعه یعنی امام هادی، امام حسن عسکری و امام مهدی (ع) بوده همواره در طول تاریخ مورد توجه و احترام مردم واقع شده است . علاوه بر آن به شهادت اسناد معتبر تاریخی، قبر بیش از بیست و دو تن از امام زادگان نیز در آن محل واقع شده که این امر در نوع خود نشانگر اهمیت و ارج این مکان شریف در نزد اولیای الهی است . 

بر این اساس، شیعیان همیشه پس از زیارت مرقد نورانی حضرت هادی (ع) و حضرت عسکری (ع) در این سرداب حاضر می شوند و در آنجا به نیایش و عبادت می پردازند . اگر بخواهیم دلایل توجه شیعیان به این سرداب را دسته بندی کنیم، به ترتیب زیر خواهد بود: 

نخست، این مکان شریف به قدوم مبارک سه تن از اهل بیت پیامبر اکرم (ص) و همینطور بندگان صالح و پرهیزگاری چون حضرت حکیمه خاتون، عمه امام عسکری (ع) و حضرت نرجس خاتون مادر بزرگوار حضرت مهدی (ع) متبرک شده است و در نتیجه می توان گفت این سرداب با توجه به تمام ویژگیهایی که دارد مصداق بسیار روشنی است برای آیه «فی بیوت اذن الله ان ترفع و یذکر فیها اسمه; (6) در خانه هایی که خداوند اذن داده است تا رفعت داده شوند و نام و یاد خداوند در آنها ذکر شود .» 

دوم، احترام کردن به آن مکان شریف و در حقیقت اظهار محبت به امام زمان (ع) و پدران بزرگوارشان است; چون از جمله نشانه های دوست داشتن و اظهار محبت، احترام کردن به آن چیزهایی است که به محبوب منتسب است . 

سوم، این کار حکایت از معرفت به حق و مقام و منزلت ائمه اطهار (ع) دارد; چون بدون اطلاع از فضائل و کمالات افراد محال است که بتوان آنها را به طور کامل مورد تکریم و احترام و محبت قرار داد و به اصطلاح پایه محبت زیاد، شناخت بیشتر است . 

بنابراین، وقتی کسی فردی را به اندازه ای دوست دارد که حتی محل زندگی و یا نشست و برخاست او را مورد تقدیس قرار می دهد این کار نشانه آن است که از ابعاد مختلف شخصیت آن فرد اطلاع کامل دارد و به فضائل و کمالات او آشناست که این همه احترام به او قائل می شود . 

چهارم، این کار در حد خود تعظیم شعائر اسلامی محسوب می شود و این امر نیز حکایت از تقوا و پایبندی زیاد فرد نسبت به احکام و مقررات اسلامی دارد; چون مواقف و مشاهد ائمه (ع) از آن جهت مورد تکریم قرار می گیرند که منتسب به خلیفه های الهی اند و این تکریم به نوعی اظهار محبت و ارادت به خداوند متعال محسوب می شود . 

گذشته از همه اینها، حفظ و تکریم اینگونه اماکن هم به لحاظ روانی و هم به لحاظ اجتماعی و تاریخی در ترویج و تبیین و نشر فرهنگ اسلامی بسیار مؤثر است لذا در همه جوامع، صرف نظر از اینکه چه اعتقاد و تفکری دارند به آثار به جای مانده از گذشتگان، چون نماد فرهنگ و اندیشه و افتخارات آن ملت و جامعه محسوب می شوند به دیده احترام می نگرند و در حفظ، آبادانی و تکریم آن دقت بیشتر مبذول می دارند و آنها را سند عینی تمدن و تفکر و رشد فرهنگی و وسیله حفظ و تداوم فرهنگ و اعتقادات ملی و مذهبی خود به حساب می آورند . 

موقعیت کنونی سرداب سامرا 

امروزه هر کس از هر نقطه شهر سامرا به مرکز شهر نگاه کند دو گنبد با شکوه می بیند که یکی از آنها با کاشیهای طلایی براق و دیگری با کاشیهای رنگی زیبائی پوشیده شده است . هر یک از این گنبدها به ساختمان مستقلی تعلق دارند . گنبد بزرگ طلایی بر بالای ضریح مطهر که مرقدهای مقدس امام دهم (ع) و امام یازدهم (ع) در آن جای دارد، قرار گرفته است ولی گنبدهای کوچک بر بالای ساختمان مسجد جامع شهر ساخته شده است . ساختمان حرم مطهر به شکل مستطیل و ساختمان مسجد جامع به صورت مستقل از ساختمان حرم، ولی متصل به صحن حرم است و سرداب غیبت درست در زیر ساختمان مسجد قرار گرفته و در طول تاریخ بارها در بنا و بخشهای مختلف آن تعمیرات و تغییراتی انجام شده است . 

همانگونه که پیش از این نیز اشاره شد سرداب غیبت از جمله سردابهای عمیقی است که در زیر یک لایه سنگی حفر شده و در کل دارای سه قسمت عمده به شرح زیر است: 

یک غرفه شش ضلعی، یک غرفه مستطیل کوچک و یک غرفه به شکل مستطیل بزرگ . توضیح بیشتر آنکه غرفه مستطیل بزرگ در میان مردم به «مصلای مردان » و غرفه مستطیل شکل کوچک به «مصلای بانوان » معروف است . این بخشها با دو راهرو بلند و طولانی به یکدیگر مربوط می شوند; یعنی یک راهرو طولانی مصلای مردان و مصلای زنان را به هم وصل می کند و یک راهرو طولانی دیگر بین مصلای مردان و غرفه شش ضلعی وجود دارد . 

همچنین این بخشهای سه گانه هر یک از طریق روزنه ای کوچک و طولانی که از قسمتهای فوقانی دیوار آغاز شده تا پایین ترین حد دیوار بیرونی مسجد جامع امتداد می یابد و نور و هوا دریافت می کند . 

پلکانی که راه ورود و خروج سرداب است و به غرفه شش ضلعی منتهی می شود دارای بیست پله است . ورودی این پلکان و سرداب در داخل ساختمان مسجد و بر دیواری قرار گرفته که ورودی نمازخانه نیز در آن واقع است . 

طول مصلای مردان پنج متر و هشتاد سانتیمتر و عرض آن سه متر و پنجاه سانتی متر است در ضمن طول مصلای زنان چهار متر و شصت سانتی متر و عرض آن سه متر است . 

طول راهرویی که مصلای مردان و زنان را به هم مربوط می سازد چهار متر است . 

طول روزنه ای که نور غرفه شش ضلعی را تامین می کند حدود شش متر و طول روزنه ای که نور مصلای زنان را تامین می کند چهار متر و پنجاه سانتی متر است . در انتهای غرفه مستطیل شکل یعنی انتهای همان مصلای مردان، یک در چوبی که معروف به باب غیبت است وجود دارد، در پشت این در اتاق کوچکی قرار دارد که طول آن یک مترو پنجاه سانتی متر است . این اتاق به نام محل غیبت شهرت پیدا کرده است که در حقیقت بخش مکمل غرفه مستطیل شکل بزرگ محسوب می شود و در جلوی آن حفاظ مشبکی است که آن را از بقیه غرفه جدا می کند . چاه معروف به چاه غیبت هم در گوشه ای از همین اتاق قرار دارد . 

اشاره به این نکته نیز خالی از فایده نیست که این سرداب در جهت غربی صحن عسکریین (ع) به سمت شمال واقع شده و در طول تاریخ اصلاحات و تعمیرات زیادی در آن انجام گرفته است . همیشه در موقع تعمیر و ترمیم بارگاه عسکریین (ع) در ساختمان سرداب نیز تغییرات و اصلاحاتی به عمل آمده است; به عنوان مثال در زمانهای گذشته، از داخل بارگاه عسکریین (ع) از کنار مرقد حضرت نرجس خاتون به سرداب می رفتند و این وضع به همین صورت تا سال 1202ق . ادامه داشت و در این سال احمد خان دنبلی برای سرداب راهی جداگانه از طرف شمال باز کرد و راه سرداب از طرف روضه عسکریین (ع) را مسدود نمود و صحن سرداب را جداگانه ساخت که تقریبا از یک فضای بزرگی به طول 60 متر و عرض 20 متر برخوردار است . 

بنابراین اگر در کتابهایی چون مزار شهید اول اعمال و دعاهای مربوط به زیارت این سه امام در یک مکان ذکر شده است; علت آن است که در زمان سابق راه سرداب نیز از پشت حرم عسکریین (ع) در یک ساختمان بوده است، لذا پس از زیارت عسکریین (ع) بلافاصله زیارت امام زمان (ع) و سپس زیارت حضرت نرجس خاتون ذکر شده است . 

در هرحال این سرداب در طول تاریخ به اندازه ای مورد توجه مردم بوده است که در آن آثار ارزشمندی از منبت کاری و کاشی کاری و سایر هنرهای معماری به کار رفته است . از جمله این اشیاء در چوبی نفیسی است که از دوران خلافت عباسیان به جای مانده است و از ویژگیهای هنری و تاریخی ارزشمندی برخوردار است . 

باب الغیبه سامرا

همان در چوبی است که حجره غیبت را از مصلای مردان جدا می کند . سمت جلو اتاق را به صورت کامل فرا گرفته است و به وسیله دو قطعه مستطیل شکل به ارتفاع یک متر و بیست و پنج سانتی متر از جلو حجره فراتر می رودو بدین ترتیب قسمت پایین دیوار رو به روی مصلا را نیز می پوشاند . بنابراین می توانیم بگوییم که طول در، برابر با عرض نمازخانه مردانه اما ارتفاع آن بیش از سه متر است . قسمتهای مختلف این در که سمت پیشین اتاق غیبت قرار دارد مشبک است ولی بخشهایی که دیوار نمازخانه را پوشش داده مشبک نیستند . قسمتهای مشبک در از پیوستن قطعه های چوبی با اشکال هندسی به یکدیگر ساخته شده که در چشم بیننده به سه گونه جلوه می کند . 

* قسمت مشبک که به عنوان دو لنگه در محسوب می گردند; 

*دو قسمت مشبک که در دو طرف در واقع شده اند; 

*یک قسمت مشبک که کتیبه تزیین شده سر در را تشکیل می دهد . 

فراهم آمدن این قسمتهای سه گانه مشبک هندسی و زیبا به این در، جلوه هندسی دلپذیری بخشیده است روی قطعه های چوبی هم - که چهارچوبهای این شبکه ها را شکل داده است - نقش و نگارهای واقعا ظریف و دقیقی کنده کاری شده است . 

***

سرداب مقدس، زیرزمینی است در سامرَا، کنار مزار امام هادی و امام عسکری (ع) آن سرداب محل زندگی وعبادت امام هادی وامام حسن عسکری و حضرت مهدی (ع) بوده وتمام دیدارها با حضرت مهدی (ع) در زمان پدرش در همین منزل و سرداب انجام میگرفت . خانه امام عسکری (ع) همانند دیگر خانه های عراق، شامل غرفه ای برای مردان، غرفه ای برای زنان و سرداب بوده که سرداب نیز شامل غرفه هایی برای مردان و زنان بوده است ودر تابستان از شدت گرما به این سرداب پناه میبرده اند. مقدس شمردن آن سرداب از سوی شیعیان موجب شد که دشمنان اهل بیت، شیعیان را متهم کنند بر اینکه آن ها میگویند امام زمان دراین سرداب مخفی شده است اما شیعیان از چنین اعتقادی منزه هستند. شیعیان سرداب را به این دلیل مقدس میشمارندکه محل زندگی ونیایش سه امام معصوم، همچنین محل زندگی حضرت حکیمه خاتون ونرجس خاتون بوده است. موقعیت کنونی سرداب سامرا:

امروزه هر کس از هر نقطه شهر سامرا به مرکز شهر نگاه کند، دو گنبد با شکوه میبیندکه یکی از آن ها با کاشی های طلایی براق ودیگری با کاشی های رنگی زیبائی پوشیده شده است. هر یک از این گنبدها به ساختمان مستقلی تعلق دارند.
گنبد بزرگ طلایی بر بالای ضریح مطهر که مرقدهای مقدس امام دهم (ع) وامام یازدهم (ع) در آن جای دارد، قرارگرفته است.
ولی گنبدهای کوچک بر بالای ساختمان مسجد جامع شهر ساخته شده است.ساختمان حرم مطهر به شکل مستطیل وساختمان مسجد جامع به صورت مستقل از ساختمان حرم، ولی متصل به صحن حرم است وسرداب غیبت درست در زیر ساختمان مسجدقرارگرفته ودر طول تاریخ بارها در بنا وبخش های مختلف آن تعمیرات و تغییراتی انجام شده است.

سرداب غیبت از جمله سرداب های عمیقی است که در زیر یک لایه سنگی حفر شده ودر کل دارای سه قسمت عمده است: یک غرفه شش ضلعی، یک غرفه
مستطیل کوچک ویک غرفه به شکل مستطیل بزرگ ۰ توضیح بیشتر آنکه غرفه مستطیل بزرگ در میان مردم به مصلای مردان
وغرفه مستطیل شکل کوچک به مصلای بانوان، معروف است.این بخش ها با دو راهرو بلند و طولانی به یکدیگر مربوط میشوند،یعنی یک راهرو طولانی مصلای مردان ومصلای زنان را به هم وصل میکند ویک راهرو طولانی دیگر بین مصلای مردان و غرفه
شش ضلعی وجود دارد. همچنین این بخش های سه گانه هر یک از طریق روزنه ای کوچک و طولانی که از قسمت های فوقانی دیوار آغاز شده، تا پایین ترین حد دیوار بیرونی مسجد جامع امتداد مییابد و نور و هوا دریافت میکند. پلکانی که راه ورودوخروج سرداب است وبه غرفه شش ضلعی منتهی میشود دارای بیست پله است. ورودی این پلکان و سرداب در داخل ساختمان مسجد و بر دیواری قرارگرفته که ورودی نماز خانه نیز در آن واقع است. طول مصلای مردان پنج متر وهشتاد سانتیمتر وعرض آنسه متر وپنجاه سانتیمتر است.

در ضمن طول مصلای زنان چهار متر وشصت سانتی متر وعرض آن سه متر است. طول راهرویی که مصلای مردان و زنان را به هم مربوط میسازد، چهار متر است. طول روزنه ای که نور غرفه شش ضلعی را تأمین میکند، حدودشش متر وطول روزنه ای که نور مصلای زنان را تأمین میکند، چهار متر وپنجاه سانتیمتر است. در انتهای غرفه مستطیل شکل یعنی انتهای همان مصلای مردان، یک در چوبی که معروف به باب غیبت است وجود دارد. در پشت این در اتاق کوچکی قراردارد که طول آن یک متر وپنجاه سانتیمتر است. این اتاق به نام محل غیبت شهرت پیدا کرده است که در حقیقت بخش مکمل غرفه مستطیل شکل بزرگ محسوب میشود ودر جلوی آن حفاظ مشبکی است که آن را از بقیه غرفه جدا میکند. چاه معروف به چاه غیبت هم در گوشه ای از همین اتاق قرار دارد.

این سرداب در جهت غربی صحن عسکری (ع) به سمت شمال واقع شده ودر طول تاریخ اصلا حات وتعمیرات زیادی در آن انجام گرفته است. همیشه در موقع تعمیروترمیم بارگاه عسکریین (ع) در ساختمان سرداب نیز تغییرات واصلاحاتی به عمل آمده است به عنوان مثال در زمان های گذشته ازداخل بارگاه عسکریین (ع) از کنار مرقد حضرت نرجس خاتون به سرداب میرفتند واین وضع به همین صورت تا سال ۱۲۰۲ق ادامه داشت ودر این سال احمد خان دنبلی برای سرداب، راهی جداگانه از طرف شمال باز کرد وراه سرداب از طرف روضه عسکریین (ع) را مسدود نمود و صحن سرداب را جداگانه ساخت که تقریبا از یک فضای بزرگی به طول ۶۰ متر وعرض ۲۰ متربرخوردار است. بنابراین اگر درکتاب هایی چون مزار شهید اول، اعمال و دعاهای مربوط به زیارت این همه امام دریک مکان ذکرشده است علت آن است که در زمان سابق راه سرداب نیز از پشت حرم عسکریین (ع) در یک ساختمان بوده است، لذا پس اززیارت عسکریین (ع) بلافاصله زیارت امام زمان (ع) وسپس زیارت حضرت نرجس خاتون ذکر شده است. در هر حال این سرداب در طول تاریخ به اندازه ای مورد توجه مردم بوده است که در آن آثار ارزشمندی از منبتکاری وکاشی کاری و سایر هنرهای معماری به کار رفته است.از جمله این اشیاء درِ چوبی نفیسی است که از دوران خلافت عباسیان به جای مانده است واز ویژگی هایهنری وتاریخی ارزشمندی برخوردار است. /منبع:نشریه موعود شماره ۳۷ ص ۵۱


در عصر متوکل عباسی، وی برای این که امام هادی علیه السلام را کاملاً تحت مراقبت خود قرار دهد و بین امام و شیعیان جدایی بیندازد، در سال ۲۴۳ ق امام را به اجبار از مدینه به سامرا آورد و مدت بیست سال و نه ماه تحت مراقبت و کنترل شدید قرار داد. سرانجام آن حضرت را روز چهارشنبه ۲۶ جمادی الاخر سال ۲۵۴ ق به شهادت رساند و امام، در خانه خود دفن شد. پس از آن بزرگوار، فرزندش امام حسن عسکری عجل الله تعالی فرجه الشریف هم تحت کنترل شدید قرار داشت. آن حضرت هم همان جا و در سن ۲۸ سالگی به شهادت رسید و در همان منزل دفن شد و امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف که پنج سال داشت! پس از نماز بر پیکر پدر بزرگوار خود، از دیدگان افراد غایب شد.

در زمان حکومت حمدانی ها و آل بویه، بارگاهی برای آن دو امام ساخته شد و در طول تاریخ بعضی از سلاطین و خلفا به توسعه آن بارگاه مقدس پرداختند.

 ستاد بازسازی عتبات در سال ۸۲  راه اندازی شد وساخت ضریح عسکریین نیز از سال ۱۳۸۹ در ایران آغاز و پس از دوسال به سامرامنتقل شد.