پیراسته فر

خبری تحلیلی

پیراسته فر

خبری تحلیلی

بازداشت مهندس ایرانی(بهرام محمد استواری)فرودگاه لس‌آنجلس آمریکا ۱۹ تیر ۱۴۰۴

بازداشت مهندس ایرانی در فرودگاه لس‌آنجلس آمریکا
وزارت دادگستری آمریکا در بیانیه ای افزود: یک تبعه ایرانی و دارای اقامت دائم قانونی ایالات متحده، بر اساس یک کیفرخواست فدرال چهار فقره‌ای به «اتهام صادرات غیرقانونی تجهیزات الکترونیکی مورد استفاده در سیستم‌های سیگنال دهی و مخابراتی راه‌آهن از آمریکا به ایران» در نقض قانون اختیارات اقتصادی اضطراری بین‌المللی (IEEPA) و مقررات معاملات و تحریم‌های ایران (ITSR) دستگیر شده است.

بر اساس بیانیه وزارت دادگستری آمریکا، «بهرام محمد استواری» ۶۶ ساله، ساکن سانتامونیکا (کالیفرنیا) و تهران، بعدازظهر پنجشنبه۱۰ ژوئیه ۲۰۲۵( ۱۹ تیر ۱۴۰۴) به وقت محلی، پس از ورود به فرودگاه بین‌المللی لس‌آنجلس دستگیر شد.

مهندس ایرانی(استواری) به یک فقره توطئه برای نقض قانون اختیارات اقتصادی اضطراری بین‌المللی و سه فقره نقض قانون اختیارات اقتصادی اضطراری بین المللی متهم شده است.
توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر: «مهندس بهرام محمد استواری» در دادگاه منطقه‌ای در لس‌آنجلس ادعای ارسال تجهیزات به ایران را بی اساس دانست ودادگاه هم مستندانی نداشت،لذا ،موقتا به قید وثیقه آزاد شد.

«مدیرعامل شرکت مهندسی ایرانی»(ساکن دائم قانونی آمریکا در لس‌آنجلس) به اتهام چهار فقره کیفرخواست فدرال که او را به ارسال لوازم الکترونیکی آمریکایی به ایران در نقض تحریم‌های آمریکا متهم می‌کرد، دستگیر شد.

Meet the two Iranian scientists held in US, Italy in FBI-staged ‘hostage-taking’ plot
دو دانشمند ایرانی به مدت سه هفته - یکی در آمریکا و دیگری در ایتالیا - به اتهامات بی‌اساس زندانی شده‌اند.
دادگستری آمریکا ادعا می‌کند که «استواری» و «همکارانش» ظاهراً عمداً از تأمین‌کنندگان لوازم الکترونیکی در ایالات متحده و جاهای دیگر پنهان کرده‌اند که قرار است این اقلام به ایران ارسال شود و به دروغ اظهار داشته‌اند که دو شرکت در امارات متحده عربی کاربران نهایی هستند.

به گفته دفتر دادستانی ایالات متحده، در صورت محکومیت، استواری برای هر اتهام با حداکثر مجازات قانونی ۲۰ سال زندان فدرال روبرو خواهد شد.

وزارت دادگستری ایالات متحده روز جمعه(۲۰ تیر ۱۴۰۴) در بیانیه‌ای اعلام کرد که بهرام محمد استواری، ۶۶ ساله، ساکن سانتا مونیکا و تهران، ایران، بعدازظهر پنجشنبه(۱۹ تیر ۱۴۰۴) هنگام ورود به فرودگاه بین‌المللی لس‌آنجلس دستگیر شد.
استواری به یک فقره توطئه برای نقض قانون اختیارات اقتصادی اضطراری بین‌المللی (IEEPA) و سه فقره نقض IEEPA متهم شده است.

طبق کیفرخواست، او ظاهراً به صادرات غیرقانونی لوازم الکترونیکی - از جمله سیستم‌های سیگنالینگ و مخابراتی راه‌آهن - از ایالات متحده به ایران متهم شده است، جایی که او این فناوری را برای استفاده در راه‌آهن این کشور در اختیار دولت ایران قرار داده است.

در کیفرخواست آمده است که استواری و همدستان ادعایی او، بین ماه مه ۲۰۱۸ تا ژوئیه ۲۰۲۵، پردازنده‌های پیشرفته کامپیوتری، سیستم‌های سیگنالینگ راه‌آهن و سایر قطعات الکترونیکی دارای محدودیت را برای شرکت مستقر در ایران خود تهیه و ارسال کرده‌اند.

وزارت دادگستری ادعا کرد که برای تسهیل این طرح، او محموله‌ها را از طریق دو شرکت صوری که در امارات متحده عربی کنترل می‌کرد، ارسال کرده است.

دفتر دادستانی ایالات متحده می‌گوید: «بسیاری از این اقلام تحت مقررات فدرال کنترل می‌شدند و صادرات آنها به ایران بدون مجوز ممنوع بود.»

وزارت دادگستری آمریکا ادعا کرد: «طبق متن کیفرخواست که امروز علنی شد، استواری، بنیان‌گذار و مدیرعامل یک شرکت مهندسی مستقر در تهران است — که در این پرونده با عنوان «شرکت A» شناخته می‌شود — و این شرکت، سامانه‌های سیگنال‌دهی و ارتباطی را برای دولت ایران، از جمله در پروژه‌هایی برای راه‌آهن جمهوری اسلامی ایران، تامین می‌کرد. از حداقل مه ۲۰۱۸ تا ژوئیه ۲۰۲۵، استواری و همدستانش پردازنده‌های رایانه‌ای پیشرفته، تجهیزات سیگنال‌دهی ریلی و سایر قطعات الکترونیکی را تهیه و به شرکت A در ایران ارسال کردند. بسیاری از این اقلام تحت مقررات صادراتی دولت فدرال قرار دارند و صدور آنها به ایران بدون مجوز ممنوع است.»

وزارت دادگستری آمریکا مدعی شد: استواری برای اجرای این برنامه غیرقانونی صادرات، از دو شرکت صوری تحت کنترل خود در امارات متحده عربی — به نام‌های MH-SYS FZCO و Match Systech FZE — به عنوان واسطه استفاده کرد. او به همدستانش در این شرکت‌ها دستور داده بود قطعات الکترونیکی را برای شرکت A تهیه کنند. آنها همچنین با پنهان‌کاری عمدی از فروشندگان آمریکایی و بین‌المللی، مقصد نهایی کالاها را ایران معرفی نکرده و به دروغ اظهار می کردند که این اقلام برای مصرف شرکت‌های اماراتی هستند؛ در حالی که مقصد نهایی، شرکت A در ایران بوده است. سپس کالاها از امارات به ایران ارسال می‌شد.

آمریکا مهندس ایرانی دارای اقامت دائم را در فرودگاه لس‌آنجلس بازداشت کرد

وزارت دادگستری دولت دونالد ترامپ در ادامه ادعاهای خود علیه این مهندس ایرانی افزود: استواری پس از آن‌که در مه ۲۰۲۰ اقامت دائم آمریکا را دریافت کرد، همچنان به صادرات، فروش و ارسال قطعات الکترونیکی به ایران ادامه داد. بر اساس کیفرخواست، استواری از وجود تحریم‌های آمریکا علیه ایران آگاه بوده و حتی در مکاتبات ایمیلی با همدستانش به آنها اشاره کرده و از یکی از آن‌ها خواسته بود به افسر کنترل صادرات فدرال اطلاعات نادرست درباره مقصد کالاهای ارسال‌شده به ایران ارائه دهد.

A sign for the Department of Justice is seen.

این نهاد آمریکایی ادامه داد: قوانین IEEPA و ITSR برای مقابله با تهدیدات ناشی از فعالیت‌های ایران علیه امنیت ملی ایالات متحده — از جمله تلاش برای دستیابی به سلاح هسته‌ای و حمایت از تروریسم — محدودیت‌هایی را بر مبادلات تجاری با ایران اعمال می‌کنند. این قوانین به‌ویژه هرگونه صادرات، فروش، یا تأمین مستقیم یا غیرمستقیم کالا، فناوری یا خدمات از آمریکا به ایران یا دولت ایران را بدون مجوز رسمی از دفتر کنترل دارایی‌های خارجی وزارت خزانه‌داری آمریکا  /اوفک (OFAC) ممنوع می‌کنند. در این پرونده، نه استواری و نه شرکت‌های وابسته به او و همدستانش، هیچ‌گاه برای دریافت مجوز از اوفک  اقدام نکرده‌اند.

«فرودگاه لس آنجلس»(ایالت کالیفرنیا)

در بیانیه وزارت دادگستری آمریکا آمده است: استواری در صورت محکومیت، برای هر اتهام با حداکثر ۲۰ سال حبس مواجه خواهد بود. این پرونده توسط اداره تحقیقات امنیت داخلی آمریکا (HSI) و دفتر صنعت و امنیت وزارت بازرگانی آمریکا در حال بررسی است. دادستان‌های فدرال دیوید سی. لاچمن و کالین اس. اسکات از منطقه مرکزی کالیفرنیا مسئول پیگیری قضایی این پرونده هستند و وکیل دادگستری کاترین دی‌مارکو از بخش ضدجاسوسی و کنترل صادرات در اداره امنیت ملی وزارت دادگستری آمریکا نیز در این روند همکاری دارد.

اسامی روحانیون(غیرمعمم)لباس روحانیت برتن نمی کنند

«روحانیون غیرمُعمَّم»به طلاب وعلمایی گفته می شوندکه درحوزه های علمیه تحصیل کرده اند ولی لباس روحانیت(عباوعمامه) برتن نمی کنند، ۲۰ هزار روحانی کت و شلواری هستند،بعضاً،علاوه برکنارگذاشتن لباس روحانیت،باحوزه های علمیه هم خداحافظی کردند،یعنی اینهابغیرازافرادی هستند که -مجوزپوشیدن لباس رادارند-ملبس نیستند ولی درحوزه هامشغول تحصیلند.

علما«روحانیونی» که «لباس روحانیت» راکنارگذاشتندوبا«حوزه »خداحافظی کردند.

دستخط: جایی گفتید ۲۰ هزار روحانی کت و شلواری داریم که اینها را می‌بینم غصه می‌خورم.

حجت الاسلام قرائتی:بله.. من یک روز به مقام معظم رهبری نامه نوشتم که ۲۰ هزار طلبه کت و شلواری داریم.

پاسخ آیت الله خامنه ای به نامه‌ حجت‌الاسلام قرائتی در خصوص ترویج و تفسیر قرآن

قرائتی:یعنی دیپلم را گرفته و ۵-۴ سال درس خوانده و لمعه‌اش تمام شده است،

قرائتی:ولی پا به لباس آخوندی و معمم شدن نگذاشته است و چون ۲۰ هزار کت و شلواری هست،

آیت الله محمدرضاحکیمی

قرائتی:این دیگر منبر نمی‌رود، قاضی نمی‌شود، سیاستی عقیدتی او را قبول نمی‌کند.

آیت الله دکترحسن رحیم پورازغدی که تادرس خارج خوانده است.

«دکترحسن رحیم پورازغدی»(فرزندِحاج رحیم)

دکترحسام الدین آشنا(مشاور فرهنگی رئیس جمهور)

حجت الاسلام محمدعلی انصاری(برادر کوچک تر حجت الاسلام مجید انصاری)مسئول موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی

تسلیت اخوان انصاری به سید حسن خمینی در پی درگذشت آیت الله موسوی بجنوردی

«محمد علی انصاری »،  «حمید انصاری» و«مجید انصاری»

حجت الاسلام محمود صادقی نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی

محمودصادقی(فرزندشهیدمحمدحسین):سابقه انگیزه من برای تحصیل در حوزه علمیه به سال ۶۰ و زمانی برمی‌گردد.

«حجت الاسلام محمدحسین صادقی»ازشهدای ۷تیرحزب جمهوری اسلامی،نماینده اولین دوره مجلس شورای اسلامی-دورود و ازنا.

محمودصادقی: پدرم در لباس روحانیت در حادثه هفتم تیر به شهادت رسید و من تصمیم گرفتم راه ایشان را ادامه دهم و آن زمان که دیپلم فنی داشتم وارد مدرسه حقانی شدم و بعد تحصیلات حوزه را در مدرسه رضویه و فیضیه ادامه دادم،در سال ۶۴ تحصیلاتم را در رشته حقوق در پردیس فارابی دانشگاه تهران در قم که آن موقع مجتمع آموزش عالی قم نام داشت، ادامه دادم و در سال ۶۸ بود که نزد مرحوم آیت‌الله اراکی ملبس شدم.

 بعدا همزمان با ادامه تحصیل در مقاطع تحصیلات تکمیلی به تدریس دروس حوزوی هم در تهران از جمله در مدرسه مروی پرداختم و در دروس خارج فقه هم حاضر شدم. از جمله در درس خارج مقام معظم رهبری حضور پیدا کردم./پایان حرفهای صادقی.

آیت الله محمدمجتهدشبستری(مدیریت مرکز اسلامی هامبورگ از سال ۱۳۴۹ تا ۱۳۵۶)

محمدمجتهد شبستری(متولد۱۳۱۵) می گوید:مرحوم بهشتی به خاطر آشنایی که با من داشتند، از من خواستند: به آلمان بروم و سرپرستی مرکز اسلامی هامبورگ را بپذیرم. من این پیشنهاد را پذیرفتم. در سال ۱۳۴۸ بود که به آلمان رفتم. سرپرستی مرکز اسلامی هامبورگ را بر عهده داشتم. حدود یک سال قبل ازپیروزی انقلاب برگشتم ایران.

البته آقای شبستری ازیک سال قبل با شهیدبهشتی درهمین مرکزهمکاری می کرده،این کادرسازی آن شهیدبزرگواررامی رساندکه زمینه سازمدیریت درپیروزی واداره انقلاب اسلامی شد.

«دکترمحمدمجتهدشبستری » مدت ۱۸ سال در حوزه علمیه قم به تحصیل و تحقیق در فلسفه و کلام اسلامی، فقه و اصول و تفسیر پرداخت و در بالاترین سطوح حوزوی تحصیلات خود را به پایان رساند،ملبس به لباس روحانیت بوده وبعد ازجامه روحانیت درآمد ونظریه پردازشد!وی یرادر امام جمعه سابق تبریز(آیت الله محسن شبستری )است.

حجت الاسلام شهردار!

حجت الاسلام غلامحسین کرباسچی(استانداراصفهان،شهردارتهران)روحانی-عینکی-کنارامام.

برادرامام خمینی-سیدنورالدین«معمم»بود

« آقا نورالله»(نورالدین هندی) به رسم آن زمان از هنگام شروع به تحصیل از ۶ سالگی عبا  و عمامه استفاده می کرداما در سال ۱۳۱۳ از زمانی که قانون پوشیدن لباس های متحد الشکل برای مردان تصویب و اجباری شد و برای لباس روحانیت هم مجوز و حکم اجتهاد می خواستند چون مجوز معمم بودن نداشت ناگزیر از کنار گذاشتن عبا و عمامه شد و تا آخر عمر نیز لباس رسمی – کت وشلوار و کراوات – بر تن داشت.

سید نورالدین – که در خانه به «نورالله» مشهور بود- در سحرگاه اول اسفند ۱۲۷۶ خورشیدی در همان خانه ای که ۵​​​​​​​ سال بعد امام خمینی متولدشد. هر چند ابتدا به تحصیل حوزوی پرداخت ولی بعد علاقه ای نشان نداد و به کشاورزی مشغول شد. در عین حال به کسب معلومات قضایی نیز می پرداخت، و در دوره کار دادگستری خمین و وکالت نیز با همین لباس فعالیت داشت  ومدتی رئیس دادگستری خمین بود، 

 بعدها به دلیل ارتباط نزدیک با بختیاری ها مغضوب رضا خان سردار سپه شد و مورد پیگرد قرار گرفت به گونه ای که در سال ۱۳۰۳ از سوی نظمیه بازداشت شد. در پی آن سید نورالدین ناچار از ترک اداره دادگستری شد و به عنوان وکیل دادگستری مشغول کار شد و تا آخر نیز در این شغل باقی ماند.

«نورالدین هندی» در در ۷۹ سالگی در تیرماه ۱۳۵۵ درگذشت و در قم (آرامستان باغ بهشت – رو به روی گلزار شهدای قم) به خاک سپرده شد.

حجت الاسلام قرائتی می گوید:این با باقی دیپلمه‌ها فرق می‌کند؛ این دیپلمی است که ۵-۴ سال اخوندی خوانده است و می‌تواند جلسه‌های محلی برای اقوامش درست کند. بچه‌ها را جمع کند و کلاس‌های ده - ۱۵ دقیقه‌ای برای اینها برگزار کند.

حجت الاسلام محسن قرائتی می گوید:آقا نوشتند «من با این نظر موافق هستم».

 تنها کسی که در جمهوری اسلامی هر چه گفتم گوش دادند و تفقداً هم گوش دادند، والا واجب نبود او گوش کند، حتی مستحب هم نبود حرف‌های من را گوش دهند، برای من واجب است که از آقا اطاعت کنم، اما تنها کسی که هر چه گفتم ایشان گفت قبول است، مقام معظم رهبری بوده است.

خاطره عجیب حضورآیات گلپایگانی و مشکینی در کلاس قرائتی

افرادی هم هستند که چند بار پیش آنها رفته‌ام و هر چه گفته‌ام، می‌گویند «وفقکم‌الله»!

یک ساعت حرف(ناله) می‌زنید، می‌گویند «وَفقکُم‌الله»(خداوند موفق بدارد شما را)!

اما ایشان(رهبرانقلاب) هم نوشت اینها را بسیج کنید که به دفتر تبلیغات اسلامی حوزه قم سفارش شد و اسم این را عوض کردند و «بشیران جوان» گذاشتند. یک جلساتی برگزار شد ولی طوری که می‌خواستیم نشد. قدری پول نداشتند و قدری همت نداشتند و قدری طرح نداشتند. قدری هم برای آنها برخی چیزها سنگین است./برنامه دستخط تلویزیون/جمعه، ۱۱ آبان ۱۳۹۷

توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:آیت الله جعفرسبحانی(آیین آغاز سال تحصیلی حوزه‌‌های علمیه) بر لزوم معمم شدن طلاب تاکید گفت:

واکنش آیت الله سبحانی به طومار فرانسوی درخواست حذف آیات قرآن!

خیلی‌ها درس حوزه می‌خوانند ولی معمم نمی‌شوند؛ در صورتی که کت و شلوار پوشیدن متناسب با جایگاه روحانیت نیست و باید این مسئله را در حوزه الزامی کنیم و یک روحانی همیشه معمم باشد./۷شهریور  ۱۳۹۷

توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:این ۲۰ هزار روحانی کت و شلواری که آقای قرائتی گفتند،افرادی هستند که علاوه برکنارگذاشتن لباس روحانیت،باحوزه های علمیه هم خداحافظی کردند،یعنی اینهابغیرازافرادی هستند که -مجوزپوشیدن لباس رادارند-ملبس نیستند ولی درحوزه هامشغول تحصیلند.

نکته دوم:به روحانیونی که آن ورآب هستندنپرداخته ام.

سه وزارت ارشادی دولت یازدهم  که روحانی هستند ولی لباس روحانیت بتن نمی کنند.

علی جنتی، سیدعباس صالحی و نجفعلی میرزایی، سه مرد وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی دولت یازدهم هستند که با این‌که درس‌خوانده حوزه علمیه هستند، اما لباس روحانیت‌ نمی‌پوشند.

حجت الاسلام علی جنتی

 علی جنتی - وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی(سابق) متولد سال ۱۳۲۸ و فرزندآیت الله احمد جنتی، دبیر شورای نگهبان و امام جمعه -سابق- تهران، است.

 «علی» دانش‌آموخته مدرسه علمیه منتظریه (حقانی) قم است، پس از پایان سطح، دروس خارج فقه و اصول را نزد حضرات آیات شبیری زنجانی، یوسف صانعی و آذری قمی ‌گذرانده، اما  لباس روحانیت برتن نمی کند.

«حجت الاسلام علی جنتی»

علی جنتی در سال ۱۳۵۴ پس از یک دوره دشوار جنگ و گریز با ساواک، با مشورت شهید بهشتی و آیت‌الله هاشمی رفسنجانی به خارج از کشور عزیمت کرد و در کشورهای سوریه و لبنان اقامت گزید و پس از پیروزی انقلاب اسلامی، در آغاز سال ۱۳۵۹ به عنوان مدیر صدا و سیمای جمهوری اسلامی مرکز اهواز منصوب شد. 

در سال ۷۱ با حکم علی لاریجانی وزیر وقت ارشاد به عنوان معاون امور بین‌الملل این وزارتخانه منصوب شد که این فعالیت تا سال ۷۷ ادامه یافت و طی این مدت، دوران دو وزیر ارشاد دیگر (مصطفی میرسلیم و عطاءالله مهاجرانی) را تجربه کرد. همکاری علی جنتی با مهاجرانی یک سال بیشتر دوام نیاورد و از سال ۷۷ تا پایان دوره ریاست جمهوری خاتمی، به عنوان سفیر ایران در کویت مشغول فعالیت بود.

چندی بعد به ریاست کمیته فرهنگی ــ اجتماعی شورای‌ عالی امنیت ملی انتخاب شد. آن روزها حسن روحانی دبیر این شورا بود. با انتخاب محمود احمدی‌نژاد به ریاست جمهوری در سال ۱۳۸۴ مصطفی پورمحمدی وزیر کشور وقت، جنتی را به سمت معاون سیاسی وزارت کشور انتخاب کرد، اما در سال ۸۵ بار دیگر به عنوان سفیر ایران در کویت منصوب شد که این دوره هم تا سال ۸۹ ادامه یافت.
در همین سال به درخواست حسن روحانی رئیس مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام، به عنوان پژوهشگر سیاست خارجی در این مرکز مشغول به کار شد.

جنتی مرداد سال۱۳۹۲ به عنوان گزینه دولت یازدهم برای تصدی وزارتخانه فرهنگ و ارشاد اسلامی به مجلس شورای اسلامی معرفی شد و با کسب اکثریت آرا (اخذ شده ۲۸۴/ موافق: ۲۳۴ رای؛؛ مخالف: ۳۶ رأی؛؛ ممتنع: ۱۲رأی) از مجلس رای اعتماد گرفت و به عنوان وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی مشغول به فعالیت شد ودر ۲۷ مهر ماه ۱۳۹۵ از سمت خود استعفا داد.

حجت الاسلام سیدعباس صالحی

این وزیر ارشاد،همانند(علی جنتی) آقازاده و «آخوند زاده»است.

سیدعباس صالحی - فرزندآیت الله سیدحسن صالحی.

وجاهت پدر سید عباس صالحی آنقدرهااست که  رهبر انقلاب فوت ایشان(۲۱فروردین۱۳۹۶) را تسلیت گفت.

صالحی نیز «لباس روحانیت» نمی‌پوشد.

طلبه‌ای که لباس روحانیت نمی‌پوشد / کنسرت مشهد باز هم مهم‌ترین دغدغه وزیر می‌شود؟

وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی ،متولد سال ۱۳۴۲ در مشهد، دکترای فلسفه و دارای تحصیلات حوزوی است. این پژوهشگر، فعالیت مطبوعاتی (مدیرمسؤولی نشریه پژوهش‌های قرآنی، و مدیرمسؤولی و سردبیری نشریه‌های پگاه و حوزه)، عضویت در هیأت امنای دفتر تبلیغات اسلامی قم و انتشار کتاب‌های «‎تفسیر راهنما»، «حوزه و روحانیت» و «‎دانشگاه و دانشجو» را در کارنامه‌اش دارد.

حجت الاسلام دکترنجفعلی میرزایی

حجت الاسلام نجفعلی میرزایی - مدیرعامل خانه کتاب(ازاسفند۱۳۹۲تاآذر ۱۳۹۳) متولد 1353، کارشناس ارشد فلسفه اسلامی و دانشجوی دکتری جریان‌شناسی اسلامی است. از جمله مسؤولیت‌های او رایزن فرهنگی ایران در لبنان، مؤسس مرکز تحقیقات تمدنی در بیروت، مؤسس مرکز اهل بیت (ع) در نیجریه، مشاور عالی رییس و عضو هیأت علمی جامعة المصطفی العالمیه و نیز مؤسس، مدیر و سردبیر مجله علمی تحقیقاتی الحیاة الطیبه به زبان عربی بوده است.

میرزایی درزمان مسئولیتش در-ارشاد-  لباس روحانیت نمی‌پوشید وی ازفعالین حوزه قرآنی است وعضو هیأت علمی جامعه المصطفی العالمیه نیزمی باشد.

آیت الله جهانگیر خان قشقایی

جهانگیر خان قشقایی در سال ۱۲۴۳ هـ . ق. در خانواده‌ای تحصیل کرده به دنیا آمد.

پدرش« محمد خان»  از ایل قشقایی، طایفه دره شوری، تیره جانبازلو و از ساکنان «وردشت» سمیرم و مادرش اهل «دهاقان»، از شهرهای تابع سمیرم بود،.

« محمد خان»برای «جهانگیر» معلم خصوصی  استخدام کردکه درسفروحضردرخدمت«آقازاده»باشد.

این«خان زاده»،آنقدراستعداد و قابلیت یافت که احساس کرد ماندن در ایل و حرکت با آنها در کوچ زمستانی و تابستانی، با تحصیل او سازگاری ندارد، بنابراین تصمیم گرفت «کوچ»را رهاکند و در اصفهان بماند و به تحصیل بپردازد.

بترتیب:«آیت الله سید ابوالحسن اصفهانی»، «جهانگیرخان قشقایی»، «میرزا عبدالرحیم صاحب فصول».

بترتیب از راست :آیت الله سید ابوالحسن اصفهانی(متوفی۱۳۶۵)،جهانگیرخان قشقایی ،علامه شیخ محمد‌حسین عبدالرحیم حائری اصفهانى تهرانی مشهور به صاحب فصول(متوفی۱۲۶۱ق)-صاحب(مؤلف)کتاب «الفصول الغرویة فی الاصول الفقهیة».

«حکیم  جهانگیرخان قشقایی» در قسمت شرقی مدرسه صدر بازار اصفهان، حجره شماره ۲ بعد از ایوان سکونت داشت و با آخوند کاشی (متوفا: ۱۳۳۳ هـ . ق.) هم مباحثه بود. آنان ارتباط قلبی خاصی با هم داشتند،هر دو از شاگردان «آقا محمد رضا قمشه‌ای»(متوفی۱۳۰۶قمری) بودند.

«جهانگیر خان» که سالها شاگرد علامه آقا محمد رضا قمشه‌ای بود،

«حاج آقا رحیم ارباب دهکردی»(کلاه بجای عمامه)

رحیم ارباب(راست) درکناراستادش«آخوندکاشی»

 حاج آقا رحیم ارباب دهکردی-کلاهی 

«حکیم محمدرضاقمشه ای» در۶۲سالگی به تهران کوچیدو۱۰سال آخرعمرش رادرتهران(حوزه علمیه -مدرسه- صدر) زیست.

آقامحمدرضا قمشه‌ای را ابن‌عربی ثانی گفته‌اند. مشربش صدرایی بود، اما کتب بوعلی را بهتر از مشائیان تدریس می‌کرد،شاعری بودکه درشعرمتخلصبه «صهبا»بود،ازمتمولین بودواما، در خشکسالی ۱۲۸۸ تمام مایملک خود را صرف نیازمندان کرد و تا پایان عمر درویشانه زیست.

«جهانگیر خان»نیز به شوق استفاده از محضرش به «مدرسه صدر»می‌رود.

«جهانگیر خان»درباره استادش می گوید:«همان شب اول خود را به محضر او رساندم. وضع لباسهای او علمایی نبود، به کرباس فروشهای سِدِهْ می‌ماند. حاجت خود را به دو گفتم. گفت:‌میعاد من و تو فردا در خرابات. خرابات محلی بود در خارج خندق قدیم تهران. در آن جا قهوه‌خانه‌ای بود که درویشی آن را اداره می‌کرد. روز بعد اسفار ملاصدرا را با خود بردم. او را در خلوتگاهی دیدم که بر حصیری نشسته بود. اسفار را گشودم. او آن را از بر می‌خواند. سپس به تحقیق مطلب پرداخت. مرا آن چنان به وجد آورد که از خود بی‌خود شدم، می‌خواستم دیوانه شوم. حالت مرا دریافت. گفت: آری! قوت می، بشکند ابریق را.»

حکیم قشقایی از هنگامی که وارد حوزه علمیه اصفهان شد، تا موقعی که خاکیان را بدرود گفت، با همان لباس ساده ایل قشقایی شامل کلاه پوستی، موهای نسبتاً بلند سر و صورت و پالتو پوست، زندگی را در حجره سپری نمود و در همان حجره دعوت حق را لبیک گفت و به دیار باقی شتافت.

شاید او برای تأسی به استادش، آقا محمد رضا قمشه‌ای این گونه لباس می‌پوشید. بعضی از شاگردان حکیم قشقایی مثل حاج آقا رحیم ارباب و شیخ غلام حسین ربانی چادگانی نیز تغییر لباس ندادند.

حکیم قشقایی هنگام اقامه نماز جماعت ـ به علت استحباب گذاشتن عمامه در موقع نماز ـ کلاه از سر برمی‌گرفت و با شال‎کمر عمامه‌ای درست می‌کرد و بر سر می‌نهاد.

«حکیم قشقایی از مال الاجاره زمینی که داشته است؛ روزگار می‌گذرانده. و از سهم امام و شهریه استفاده نمی‌کرده است. مال الاجاره زمین کشاورزی متعلق به وی درشهر دهاقان سالی ۴۰ تومان و از زمین روستای آغداش، ۱۵ الی ۲۰ تومان، برای وی می‌فرستاده‌اند.»

آیت الله جهانگیر خان در ۸۵ سالگی، سال ۱۳۲۸ هـ . ق در اصفهان فوت کرد.

دکتری که اگردرحوزه می ماند«آیت الله»بود.

«دکترمحمد جعفر جعفری لنگرودی»

محمد جعفر جعفری لنگرودی فقیه، فیلسوف، ادیب و حقوقدان دارای  تالیفاتی در دانش حقوق، فلسفه، فقه، ادبیات و تاریخ است.

«محمد جعفر»متولد ۱۳۰۲ در لنگرود(گیلان) است، پس از اتمام تحصیلات مقدماتی در لنگرود، برای ادامه تحصیل به دانشسرای رشت رفت که در حال تحصیل در دانشسرا، والدینش راازدست داد به همین دلیل تحصیل در دانشسرا را نیمه تمام گذاشت و برای ادامه تحصیل به حوزه علمیه شهرهای مختلف رفت.

دکترلنگرودی  از محضر آیت الله حاج میرز مهدی اصفهانی (در مدرسه نواب)، آیت الله کدکنی، میرزا مهدی آشتیانی، ادیب نیشابوری  و دروس خارج خود را در محضر آقا شیخ هاشم و آیت الله دامغانی فرا گرفت.

آنگاه به قم رفت و از محضر علما و مراجع بزرگ آن زمان مانند آیت الله العظمی بروجردی، آیت الله خوانساری و آیت الله صدر کسب فیض کرد.

و ی در حوزه علمیه خراسان در محضر حضرت آیت الله میرزاهاشم مدرس قزوینی به درجه اجتهاد نایل شد.

لنگرودی که همزمان با تحصیلات حوزوی موفق به اخذ دیپلم نیز گردیده بود و برای ادامه تحصیل در دانشگاه تهران نیز ثبت نام نمود و پس از طی دوران تحصیل موفق شد دکترای حقوق خود را در سال ۱۳۳۹ از این دانشگاه دریافت کند.

پروفسور جعفرلنگرودی  بمدت یکسال (سال۱۳۶۳) ریاست دانشکده حقوق دانشگاه تهران را برعهده داشت.

«دکترلنگرودی» اکنون که۹۷ سالگی خودرا  در ایستبورن (ساوتهمپتون) انگلستان می گذراند.

«آیت الله سیدجعفرشهیدی»

سید جعفر شهیدی فرزند سیدمحمد سجادی در ۱۲۹۷ خورشیدی در یکی از محلات قدیمی بروجرد به دنیا آمد. وی دوران تحصیل ابتدایی و اندکی از متوسطه را در زادگاهش گذراند و سپس برای ادامه تحصیل به تهران رفت. شهیدی را ابتدا به نام سجادی می شناختند اما بعدها تغییر شهرت داد و با نام شهیدی در مراکز علمی و دانشگاهی شهرت یافت.

زندگی نامه-img

حجت الاسلام سیدجعفرشهیدی

حجت الاسلام سید جعفر شهیدی - نفر دوم از سمت چپ

سید جعفر شهیدی در ۱۳۲۰  برای تحصیل علوم دینی، فقه و اصول راهی نجف شد و تحصیلات حوزوی‌اش را در نجف که شهر علم نام داشت، تا حد رسیدن به درجه اجتهاد ارتقا داد. وی پس از آن، چند سالی را در قم طلبگی کرد و از محضر آیت‌الله بروجردی و بسیاری از مراجع و بزرگان دینی بهره جست.

حجت الاسلام دکتررسول جعفریان استاد گروه تاریخ دانشگاه تهران و رییس کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران

 درباره سیره علمی و عملی دکترسیدجعفر شهیدی و همچنین آثار ایشان صحبت های جالبی داشته و مسیر سیر و سلوک شهیدی را از ابتدا و دلایل نپوشیدن لباس روحانیت به وسیله وی را این گونه بیان کرده است؛ نمی دانم ایشان کی لباس روحانیت را کنار گذاشت،

امت پیامبر پس از پنجاه سال از نگاه دکتر سیدجعفر شهیدی

«حجت الاسلام محمدعلی مهدوی راد» از آقای شهیدی نقل می کرد که می گفت: من احساس کردم شان این لباس آن قدر بالاست که من طاقتش را ندارم.

به هر حال آقای شهیدی به موسسه دهخدا رفت و در کنار دکتر معین با اخلاص کار کردند. همه از خدمات ایشان آگاهی دارند. بعد هم در سال هایی که معین کسالت شدید داشت، همه کارها را به نام او می کرد. در دانشگاه هم درس می داد. کار «دره نادره» که بسیار ارزشمند است، مربوط به آن دوران است. بیشتر کار ایشان در لغتنامه بود. این کارها معمولا گم شده و از نظرها پنهان ماند و از آنها فهرستی در دست ما نیست. روشن است که سال ها کار می کرده و در میان لغتنامه درج شده است.

مرحوم شهیدی نسبت به تدینش بسیار جدی بود. البته در حرف زدن حریت خاصی داشت. حتی ممکن بود فردی از شوخی های ایشان برداشت های مناسبی نداشته باشد اما استاد همیشه یک متدین اصیل بود. من از فعالیت های علمی  مذهبی ایشان پس از دهه ۲۰خورشیدی  و پیش از انقلاب آگاهی ندارم. البته مقالات مذهبی می نوشت; یکی از آنها که در مجله یغما در ۱۳۵۲ خورشیدی چاپ شد، مقاله ای درباره تطور شیعه و نقش علامه امینی به عنوان یک مجدد در آن بود اما گمان می کنم، انقلاب ایشان را در این بعد زنده کرد. کتاب ابوذر غفاری ایشان نشان می دهد که تفکر انقلابی هنوز در ایشان زنده یا دوباره زنده شده است. در واقع، زمینه ای که فراهم آمد، ایشان را به این مسیر کشاند که دست به کارهای بزرگی بزند. شاید اوج این کارها، ترجمه نهج البلاغه بود; ترجمه ای که در شان نهج البلاغه است و واقعا با هیچ ترجمه ای قابل مقایسه نیست. اصلا یک متن استثنایی در ادبیات فارسی و بی مانند است; احیای نهج البلاغه پس از انقلاب به ویژه در سال های نخست انقلاب، بسیار جدی دنبال می شد و بنیاد نهج البلاغه دنبال آن بود.

حجت الاسلام دکتریحیی یثربی

دکتر سید یحیی یثربی سال ۱۳۲۱ شمسی در روستای چراغ تپه سفلی از توابع تکاب در آذربایجان غربی متولدشد.تحصیلات ابتدایی را در مدارس سنتی روستا (مکتب) از سال ۱۳۳۰ تا ۱۳۳۷ فراگرفت و سپس برای تحصیل در حوزه علمیه رهسپار زنجان شد. سپس به قم عزیمت کرد و دوره تکمیلی تحصیلات خود را از سال ۱۳۳۷ تا ۱۳۴۶ نزد استادان بزرگی چون علامه طباطبایی، منتظری و سبحانی به پایان برد.

حجت الاسلام یثربی اززبان دکتریثربی!:

مجموعه‌دار بزرگ از کتاب می‌گوید/ «نام‌آوران» میزبان یحیی یثربی

من در مکتبخانه درس خواندم و بعد از آن برای تحصیل حوزوی به حوزه زنجان رفتم. این مسیری بود که خودم انتخاب کردم و این‌طور نبود که خانواده‌ام تشویقم کنند، چراکه خانواده من فقط متشکل از خودم بود و مادرم. پدرم زمانی که یک‌ساله بودم فوت کرد، این بود که فقط خودم بودم و خودم و مادرم هم چندان در جریان امور تحصیلی من نبود تا به من در این زمینه مشورت دهد.
به هر حال، سال ۱۳۳۵ بود که به حوزه علمیه زنجان وارد شدم و علوم مقدماتی چون صرف و نحو و منطق را آنجا گذراندم. بعد از مدتی نیز وارد حوزه علمیه قم شدم و از محضر استادان بنام و برجسته‌ای بهره بردم. من سال‌ها در حوزه علمیه طلبه و ملبس به لباس روحانیت بودم و با همین لباس وارد دانشگاه شدم. از سال ۱۳۳۶ تا ۱۳۵۰ ملبس به لباس روحانیت بودم.

سعادت دنیوی و اخروی انسان محصول تفکر اوست/ ضروریات گفتگوی موفق

حدود ۲۳ سالم بود که وارد دانشکده الهیات دانشگاه تهران شدم و به عنوان دانشجوی رشته فلسفه، تحصیلم را در دانشگاه آغاز کردم. اما به این دلیل تغییر مسیر دادم و دانشگاه را برای ادامه تحصیل برگزیدم که علاقه وافری به کسب اطلاعات به روز در حوزه فلسفه و عرفان اسلامی داشتم. به این ترتیب دوره لیسانس تا دکترای من در همان دانشگاه گذشت و مدت قابل توجهی از دورانی که در دانشگاه حضور داشتم، ملبس به لباس روحانیت نیز بودم. منظورم این است که به هرحال از فضای حوزه جدا نشده بودم.

عاشورا، فرصتی که نباید از دست داد

سال ۱۳۵۱ به عنوان کارمند استخدام شدم

سمتهای اجرایی 

رئیس گروه فلسفه دانشگاه تبریز از سال ۱۳۶۷ تا ،۱۳۷۲ رئیس دانشکده الهیات دانشگاه تربیت معلم تبریز از سال ۱۳۷۰ تا ،۱۳۷۲ رئیس دانشگاه کردستان از سال ۱۳۷۳ تا ۱۳۷۷ و رئیس پژوهشکده حکمت وفلسفه پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی از سال ۱۳۷۸.

حجت الاسلام دکتر ابوالقاسم گرجی

دکتر ابوالقاسم گرجی، متولد۱۳۰۰ ،فراگیری علم را از مکتب خانه آغاز کرد و بعدها به تشویق پدرش به تحصیل علوم قدیم روی آورد. در ابتدا به فراگیری صرف و نحو، منطق، معانی و بیان و سپس به فقه و اصول در سطوح ابتدایی، متوسطه و عالی پرداخت و به حد بالایی بر علوم فلسفه و عرفان تسلط یافت.

اساتید دکتر گرجی عبارت بودند از: سید محمد قصیر، شیخ محمدحسین بروجردی، آیت الله آقا شیخ محمدرضا تنکابنی و آیت الله آقا میرزا محمدعلی شاه آبادی. پس از پایان دوره سطح، نزدیک به دو سال نیز دروس خارج را در محضر آیت الله تنکابنی (فقه و اصول) و چند ماهی نیز در محضر آیت الله العظمی بروجردی کسب فیض کردند. در سال ۱۳۲۲ (ش.) برای تکمیل تحصیلات فقهی به نجف اشرف رفت و از محضر استادان و آیات عظام آن دیار به ویژه استاد آیت الله العظمی خوئی بیش از یک دوره علم اصول، کتابهای بیع، صلوه،‌ خمس و مقدمه تفسیر و فروع علم اجمل را فرا گرفت و به درجه اجتهاد رسید.

مرحوم دکترابوالقاسم گرجی

پس از بازگشت به ایران، وارد دانشکده معقول و منقول (الهیات) تهران شد. در سال ۱۳۳۵ (ش.) لیسانس فقه و مبانی حقوق اسلامی، در سال ۱۳۳۸ (ش.) مدرک فارغ التحصیلی دوره فلسفه و حکمت اسلامی و در سال ۱۳۴۲ (ش.) با ارائه پایان نامه عمومات عقود و ایقاعات دکترای خود را دریافت کرد. از سال ۱۳۴۹ (ش.) به تدریس در دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران پرداخت و نیز در دوره‌های عالی کارشناسی ارشد و دکترای حقوق خصوصی و حقوق کیفری به تدریس ادامه می‌دهد. دکتر گرجی در اواسط دهه ۱۳۶۰ (ش) عهده‌دار ریاست دانشگاه تهران بود.

حجت الاسلام مصطفی محقق داماد با بیان این مطلب‌که مرحوم آقای گرجی در اظهارنظر نسبت به افراد خیلی مواظب بود و فردی گزافه‌گو نبود اظهارکرد: ایشان معتقد بود که علم اصول،‌ علمی است که ایرانی‌ها درست کرده‌اند به این معنی که ساختار آن توسط ایرانی‌ها درست شده است.
حجت الاسلام مصطفی محقق داماد می گوید: مرحوم دکتر ابوالقاسم گرجی، جوانی و تحصیلات ابتدایی خود را در تهران و نزد پدر مرحوم آقای فلسفی که به آقا میرزا محمد تنکابنی مشهور هستند به انجام رساند.
 ایشان ادبیات عرب را بسیار قوی و خوبی آموخت و بسیار بسیار در ادبیات عرب قوی بود و بعد از آن هم به قم آمد.
مرحوم استاد گرجی تا زمانی که مرحوم آیت‌الله سیدمحمدتقی خوانساری حضور داشت در قم ماند و آن‌طور که خودش به ما گفت یک مدتی هم در درس ایشان شرکت کرد.
دکترمحقق داماد ادامه داد: ایشان بعد به نجف رفت و به درس آقای خویی ملحق شد، ایشان می‌گفت «در همان جلسه اول که یک مبحثی راجع به «حجر صبی» بود یک استدلالی آیت‌الله خویی به آیه قرآن کرد و من یک ایراد ادبی به آن گرفتم و این خیلی باعث جلب توجه ایشان نسبت به من شد و بنابراین من یکی از شاگردان اخص ایشان شدم» و خیلی هم آیت‌الله خویی به ایشان لطف داشته‌اند.
دکترمحقق گفت : ایشان سپس با پسر آقای فلسفی یعنی مرحوم آقای حاج‌علی آقای فلسفی همراه شد و خیلی هم آقای فلسفی به ایشان توجه داشت و من زمانی که با آقای گرجی در مشهد در خدمت ایشان بودیم این را متوجه شدم.
این استاد دانشگاه ادامه داد: در هر صورت هر دو شاگرد آقای خویی شدند و وقتی پدر آقای فلسفی به پسرش می‌نویسد که "دیگر بیا"، آقای خویی در جواب پدر آقای فلسفی می‌نویسد که «چرا عجله می‌کنید فرزندتان و هم‌مباحثه‌ای ایشان (یعنی آقا شیخ‌ابوالقاسم) به زودی مجتهد خواهند شد». ولی در عین حال آقای گرجی می گفت که وضع مالی ما بعد از فوت "آقا سیدابوالحسن اصفهانی" به قدری سخت شد که ما دیگر نتوانستیم تحمل کنیم و هر چه داشتیم فروختیم و به طرف ایران آمدیم و تحصیلات نجف را رها کردیم.
 پس از آن مرحوم استاد گرجی آمد در دانشکده الهیات دانشگاه تهران و دوره تحصیلات دانشکده الهیات را گذراند و دکترای فلسفه گرفت.
حجت الاسلام محقق داماد با بیان اینکه من آن موقع خودم جوان بودم و یادم می‌آید که ایشان دوره دکتری را در دانشکده الهیات می‌گذراند گفت: بلافاصله همان زمانی که در دانشکده الهیات درس می‌گرفت برای ایشان به عنوان فردی فاضل درس گذاشت، چون در مدرسه مروی هم کفایه می‌گفت.
 بعد کم کم عمامه‌شان را برداشت و با کسوت غیرمعمم در دانشگاه ظاهر می‌شد و بعد هم آرام آرام درس را در همین مبحث فقه، اصول و ادبیات عرب ادامه داد.

دکتر ابوالقاسم گرجی، مجتهد، استاد دانشگاه و نویسنده صبح ۷ اسفند ۱۳۸۹ -به علت کهولت سن به دیار باقی شتافت.

یکی دیگراز محققینی که سابقه حضوردرحوزه علمیه راداشته«دکتراحمدبیرشک»است.

«احمدبیرشک» ریاضی‌دان و تقویم‌نگار در ۴ بهمن‌ماه ۱۲۸۵ در باج‌گیران،  استان خراسان رضوی در شرق ایران به دنیا آمد. پدر به عنوان کارمند در اداره گمرکات خراسان

۱۳۰۰ به تهران آمد و در مدرسه‌ی فرانسوی “الیانس” ثبت نام کرد. در سال ۱۳۰۶ بیرشک در آزمونی شرکت جست که زیر نظرسفیر فرانسه برگزار می‌شد و توانست در این آزمون از بین ۵۷ دانش‌آموز، رتبه‌ی اول را کسب کند.

«احمدبیرشک» برای مدتی رئیس اداره‌ی استخدام شهرستان‌ها در کارگزینی وزارت فرهنگ و همین‌طور مدتی نیز رئیس کارگزینی دانش‌گاه تهران بود. در سال ۱۳۲۱ و پس از آن‌که دانش‌گاه تهران از وزارت معارف جدا شد بیرشک به عنوان رئیس  داشن‌گاه تهران منصوب شد. در سال ۱۳۲۴ دانش‌گاه تهران دوباره به معارف بازگردانده شد و منوچهر اقبال ریاست آن را بر عهده گرفت که در این زمان بیرشک از دانش‌گاه تهران کناره گرفت و به تدریس در پلی‌تکنیک و دانش‌سرای عالی مشغول شد. بیرشک در این دو دانشگاه درس پرسپکتیو تدریس کرد. 

احمد بیرشک سرانجام در عصر روز چهارشنبه ۱۴ فروردین سال ۱۳۸۱ در سن ۹۵ سالگی درگذشت.

یکی دیگرازمشاهیرکشور که سایقه تلمذدرحوزه های علمیه رادار«دکترعلى‌اکبر داناسرشت»است

«علی اکبرداناسرشت» (صیوفى)، فرزند حاج علی نقى و نوه‌ى حاج علیقلى صرافباشى زنجانى بود. سال‌هاى کودکى و دوران تحصیل اولیه‌ى على‌اکبر داناسرشت مقارن با جنگ اول جهانى بود. پس چندى خانواده‌اش به شهر زنجان کوچید. در آنجا به مدرسه ابتدایى - معروف به اسعدیه به سرپرستى مترجمن همایون - رفت تا وقتى که دوباره به تهران آمد.

در این سال‌ها همچنین به یادگیرى قرآن کریم و زبان عربى پرداخت و فقه را نزد «شیخ محمدرضا تنکابنی» فراگرفت. سپس با احساس نیاز به فراگیرى علم جدید به علوم ریاضى روى آورد 

نکوداشت استاد سیدحسن مشکان طبسی

و نزد اساتیدى چون «سیدحسن مشکان طبسی» و سید جلال تهرانی به تحصیل این علوم پرداخت. و از آن زمان تا پایان عمر به تحقیق در این زمینه‌ها اشتغال داشت.

وى معاصر با احمد بیرشک و غلامحسین مصاحب بود و به گفته دکتر نجم‌آبادى وى اولین بیرونى شناس بود. مرحوم داناسرشت سال ۱۳۶۸ شمسی بر اثر سکته مغزى در تهران درگذشت.

زنی دربرزیل(دانیلا سیگنور) عاشق مرد قبرکن شد

خودروی نعش کش​(ماشین عروس)

«دانیلا سیگنور» ،عاشق مدیر کفن ودفن یک قبرستان درکشوربرزیل می شود، خیلی تلاش می کند اورا«توربزند»،به بهانه های مختلف درقبرستان «حضور»می یابد وسرانجام توانست با«عشوه گری» هایش «مدیرکل قبرستان»(آپولو اسکاریوت) را به دام عشقش بیندارد! اما برای ماندگاری دوران عاشقی ،خواست مراسم اولین روز ازدواج را با خودروی نعش کش آن قبرستان به محل کارشوهرش بروند.وباهمان ماشین نعش‌کش به کلیسا رفتند.

این ماجرارا رسانه ها در ۳۱ مه ۲۰۲۵(۱۰ خرداد ۱۴۰۴) منتشرکردند واما این عروسی دراویل ماه مه ۲۰۲۵ (نیمه اردیبهشت ۱۴۰۴)اتفاق افتاده است.

The bride and the hearse

عروسی که با ماشین نعش‌کش به عروسی خودش رسیده بود، دلیل اینکه با ماشین غیرمتعارف به کلیسا برده شده بود را فاش کرد.

 «Til death do us part»(تامرگ ماراازهم جداکند)

توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:خانم «دانیلا سیگنور» ،عاشق مدیر کفن ودفن یک قبرستان درکشوربرزیل می شود، خیلی تلاش می کند اورا«توربزند»،به بهانه های مختلف درقبرستان «حضور»می یابد وسرانجام توانست با«عشوه گری» هایش «مدیرکل قبرستان»(آپولو اسکاریوت) را به دام عشقش بیندارد! اما برای ماندگاری دوران عاشقی ،خواست مراسم اولین روز ازدواج را با خودروی نعش کش آن قبرستان به محل کارشوهرش بروند.

البته بنظرمی رسد عروس خانم قبلاً متارکه کرده بود،چون رسانه های برزیل نوشته اند:شوهرجدیدش.

این ماجرارا رسانه ها در ۳۱ مه ۲۰۲۵(۱۰ خرداد ۱۴۰۴) منتشرکردند واما این عروسی دراویل ماه مه ۲۰۲۵ (نیمه اردیبهشت ۱۴۰۴)اتفاق افتاده است.

روی شیشه عقب ماشین نعش‌کش نوشته شده بود: «تا مرگ ما را از هم جدا کند».آپولو اسکاریوت/دانیلا سیگنور

«دانیلا سیگنور ۳۳ ساله»(عروس) و «آپولو اسکاریوت ۳۱ ساله»(داماد)

Signor is seen on her wedding day earlier this month.

دانیلا سیگنور، ۳۳ ساله، اوایل این ماه با این حرکت عجیب و غریب خود که با شریک زندگی‌اش آپولو اسکاریوت، ۳۱ ساله، ازدواج کرد.

«دانیلا سیگنور ۳۳ ساله»(عروس) و «آپولو اسکاریوت ۳۱ ساله»(داماد)

داستان عاشقانه کاکاتوا کاسی انگ داماد و مدیر مراسم تشییع جنازه یا دفن کن.

اسکریوت می‌گوید از تبلیغات زیادی که برای مراسم نعش‌کشی عروس جدیدش ایجاد شده شوکه شده است و می‌گوید مراسم تشییع جنازه صرفاً بخشی از داستان عاشقانه آنهاست. جام پرس/آپولو اسکاریوت/دانیلا سیگنور

اسکریوت می‌گوید از تبلیغات زیادی که برای مراسم نعش‌کشی عروس جدیدش ایجاد شده شوکه شده است و می‌گوید مراسم تشییع جنازه صرفاً بخشی از داستان عاشقانه آنهاست.

متصدی کفن و دفن گفت: «اصلاً انتظارش را نداشتیم. تصمیم گرفتیم با ماشین نعش‌کش از شرکت من بیاییم چون این بخشی از داستان ماست - اینکه چطور با هم آشنا شدیم. برای همین، واقعاً از توجهی که جلب کرد، غافلگیر شدیم.»

«دانیلا سیگنور ۳۳ ساله»(عروس) و «آپولو اسکاریوت ۳۱ ساله»(داماد)

سیگنور اولین بار در سال ۲۰۲۳، زمانی که شوهر خوش‌قیافه‌اش در یک مراسم تشییع جنازه کار می‌کرد، چشمش به او افتاد.

جام پرس/آپولو اسکاریوت/دانیلا سیگنور
دلیل این تازه عروس برای شیطنت با ماشین نعش‌کش این بود: شوهر جدیدش متصدی کفن و دفن است.

سیگنور به جام پرس گفت: «همه در عروسی شوکه شده بودند، اما در طول مراسم عقد همه چیز را توضیح دادیم - داستانمان را خواندیم. بعد مردم فهمیدند که چرا من با ماشین نعش‌کش آمده‌ام.»

سقوط یک جت جنگنده نیروی هوایی هند۱۸  تیر ۱۴۰۴

سقوط هواپیمای جگوار در ۹ ژوئیه ۲۰۲۵ در منطقه «چورو»(راجستان)هند

سقوط یک جت جنگنده نیروی هوایی هند دریک پرواز آموزشی
یک جت نیروی هوایی هند در غرب هند سقوط کرد
یک جت جنگنده نیروی هوایی هند روز  چهارشنبه ۹ ژوئیه ۲۰۲۵(۱۸  تیر ۱۴۰۴)  در منطقه چورو راجستان سقوط کرد.

IAF Jaguar Fighter Jet Crashes in Rajasthan’s Churu, Both Pilots Killed

توضیح مدیریت سایت- پیراسته فر:سقوط درکنارمرز دشمن

منطقه «چورو»(ایالت راجستان)هند با منطقه «رحیم ریارخان»(ایالت پنجاب) پاکستان هم مرز است.

رسانه‌های محلی گزارش دادند که  هواپیمای سقوط کرده یک جت جگوار است که در اصل یک هواپیمای ساخت بریتانیا و فرانسه بوده است.

پلیس‌های راجالدسار و راتانگار، ماموران آتش نشانی و آمبولانس‌ها به محل اعزام شدند و منطقه محاصره شد.

Smoke billows out after IAF's Jaguar fighter jet crashed near Churu in Rajasthan, Wednesday, July 9, 2025.

«هاریبهائو باگاده»(فرماندار راجستان) و «باجانلال شارما»(سروزیر راجستان) از این حادثه ابراز تاسف کرده‌اند.

jaguar-iaf

شارما در X نوشت: «خبر غم‌انگیز سقوط یک هواپیمای نیروی هوایی هند در منطقه راتانگار در شهرستان چورو دریافت شده است. بلافاصله پس از حادثه، دولت در حالت آماده‌باش قرار گرفته و دستورالعمل‌هایی برای امداد و نجات به مقامات داده شده است.» و برای آرامش روح درگذشتگان دعا کرد.

در ۹ ژوئیه ۲۰۲۵، یک جت آموزشی جگوار نیروی هوایی هند در جریان یک پرواز آموزشی معمول در نزدیکی چورو در راجستان سقوط کرد و هر دو خلبان آن کشته شدند. این هواپیما از سوراتگار برخاست و در مزرعه‌ای نزدیک روستای بهانودا سقوط کرد. شاهدان عینی از انفجار بلندی خبر دادند و بقایای پراکنده‌ای از آن را یافتند. گمان می‌رود یکی از خلبانان برای جلوگیری از تلفات غیرنظامیان، جت را از شهر دور کرده باشد. نیروی هوایی هند این سقوط را تأیید کرد و دستور داد دادگاهی برای تحقیق در مورد علت آن تشکیل شود.

 «سقوط  جت نیروی هوایی هند در چورو، راجستان»

بقایای جت جنگنده جگوار نیروی هوایی هند را نشان می‌دهند که در ۹ ژوئیه ۲۰۲۵ در چورو، راجستان سقوط کرد.

هر دو خلبان نیروی هوایی هند در سقوط یک فروند جگوار در راجستان کشته شدند
نیروی هوایی هند هنوز نام خلبانان فوت شده را منتشر نکرده است، اما اعلام کرده است که این هواپیما در جریان یک ماموریت آموزشی معمول دچار سانحه شده است و هر دو خلبان این جت جنگنده نیروی هوایی هند روز چهارشنبه در روستای بهانودا، منطقه چورو، راجستان، هنگام سقوط کشته شدند.

طبق گزارش‌ها، جسد یکی از خلبانان در لاشه هواپیما پیدا شده است. مقامات ایستگاه پلیس راجالدسار در روستای بهانودا، تحصیل راتانگار و بالگردهای نیروی هوایی هند به محل سقوط شتافتند.

«سقوط جنگنده جگوار درهند» در ۹ ژوئیه ۲۰۲۵ در چورو، راجستان

حوادث دیگرهوایی درهند

سقوط جگوار در ۹ ژوئیه ۲۰۲۵ در چورو، راجستان

سقوط یک میگ-۲۱ است که در ماه مه ۲۰۲۳ در هانومانگار .

 سقوط یک میراژ و سوخو را در ژانویه ۲۰۲۳ در مورنا

سقوط یک جت آموزشی هاوک است که در ژوئن ۲۰۱۵ در باریپادا 

گزارش خبرنگارآمریکایی از خرابگی های موشک های ایران دراسرائیل در جنگ ۱۲ روزه

​مناطق مشکباران شده اسرائیل:​مجموعه کریا(پنتاگون اسرائیل)،مؤسسه وایزمن(فعال در مرکزهسته‌ای مخفی اسرائیل)،ستاد اطلاعات امان(ناظرواحدهای جاسوسی نخبه اسرائیل)،وزارت داخلی اسرائیل(مسئول هماهنگی نظامی ارتش)،ستاد عملیاتی موساد،پایگاه هوایی نواتیم،پایگاه هوایی تل نوف،فرودگاه های( بن‌گورین ، رمت داوید،پالماخیم و فرودگاه عودا)،مراکز فرماندهی ارتش و موساد(در تل‌آویو و حیفا)،پالایشگاه بازان در حیفا، نیروگاه اشدود،مجموعه رافائل(تولیدکننده سخت‌افزار نظامی اسرائیل)،منطقه صنعتی کریات گت، مرکز فناوری پیشرفته،پارک فناوری گاو-یام نقب، فعال در جنگ سایبری و هوش مصنوعی.

مایک ویتنی:کمتراز ۲ هفته (۱۳ تا ۲۳ ژوئن) «سپاه ایران»، بخش قابل توجهی از معتبرترین تأسیسات نظامی، اطلاعاتی، صنعتی، انرژی و تحقیق و توسعه اسرائیل را در سراسر کشور با دقت نابود کرد،اگر جنگ برای یک یا دو هفته دیگر ادامه می‌یافت، اسرائیل به یک سرزمین بایر سوخته جهان سومی تبدیل می‌شد، بناچار"دستهارابرای تسلیم بالابرد"، «این یک آتش‌بس عادی نبودبلکه یک تسلیم ناامیدانه از سوی یک مدعی قدرتمند بود که خطرفروپاشی دولتش رااحساس کرد

روایت تحلیلگر آمریکایی از پایگاه‌های اسرائیل که هدف حمله موشک های ایران در جنگ ۱۲ روزه قرارگفته است:

آیا می‌دانستید که انتشار ویدیو یا عکس از ساختمان‌هایی که توسط موشک‌های ایرانی در اسرائیل مورد اصابت قرار گرفته‌اند، غیرقانونی است؟ به عبارت دیگر، اگر عکس‌هایی از ساختمان‌ها، زیرساخت‌ها یا پایگاه‌های نظامی در حال سوختن منتشر کنید، به زندان خواهید رفت. اینگونه است که دولت روایت را کنترل می‌کند و مردم را متقاعد می‌کند که در جنگی که در واقع در حال باختن آن هستند، پیروز می‌شوند.
توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:تحلیلگر آمریکایی(مایک ویتنی) در مقاله‌ای با بیان اینکه ایران در جنگ با اسرائیل به پیروزی رسیده فهرستی از پایگاه‌هایی که هدف حملات ایران قرار گرفتند را بدست آورده ،می نویسد:اما حرف من را قبول نکنید؛ در اینجا یک کلیپ ویدیویی از یک گوینده اخبار اسرائیلی وجود دارد که توضیح می‌دهد چگونه سانسور دولتی بر توانایی مردم در درک آنچه در حال وقوع است، تأثیر می‌گذارد برای شما منتشرمی کنم:
​مناطق مشکباران شده اسرائیل:مجموعه کریات(پنتاگون اسرائیل)،مؤسسه وایزمن(فعال در مرکزهسته‌ای مخفی اسرائیل)،ستاد اطلاعات امان(ناظرواحدهای جاسوسی نخبه اسرائیل)،وزارت داخلی اسرائیل(مسئول هماهنگی نظامی ارتش)،ستاد عملیاتی موساد،پایگاه هوایی نواتیم،پایگاه هوایی تل نوف،فرودگاه های( بن‌گورین ، رمت داوید،پالماخیم و فرودگاه عودا)،مراکز فرماندهی ارتش و موساد(در تل‌آویو و حیفا)،پالایشگاه بازان در حیفا، نیروگاه اشدود،مجموعه رافائل(تولیدکننده سخت‌افزار نظامی اسرائیل)،منطقه صنعتی کریات گت، مرکز فناوری پیشرفته،پارک فناوری گاو-یام نقب، فعال در جنگ سایبری و هوش مصنوعی.

«مایک ویتنی» در این تحلیل در گلوبال‌ریسرچ می‌نویسد: «چرا اسرائیل ناگهان به آتش‌بس با ایران رضایت داد؟»

وی نوشت:«این سؤالی است که رسانه‌های غربی پاسخی به آن نداده‌اند و مردم آمریکا را در تاریکی نگه داشته‌اند. شاید شنیده باشید که ذخیره موشک‌های دفاع هوایی اسرائیل رو به اتمام بود و این آن‌ها را در برابر حملات ایران آسیب‌پذیر می‌کرد، اما این فقط گوشه‌ای از ماجراست. حقیقت این است که اسرائیل زیر باران بی‌امان موشک‌های ایرانی در حال فروپاشی بود و چاره‌ای جز توقف این ویرانی نداشت.»

تحلیگرآمریکایی اضافه می‌کند: «کمتر از دو هفته پس از شروع درگیری، اسرائیل دست‌هایش را بالا برد و تسلیم شد. ایران با دقت و قدرت، یکی پس از دیگری اهداف کلیدی اسرائیل را نابود می‌کرد و هیچ نشانه‌ای از عقب‌نشینی نداشت. برای همین اسرائیل چاره‌ای جز پذیرش شکست نداشت

«مایک ویتنی» یادآوری می‌کند که این داستان در رسانه‌های غربی بازگو نمی‌شود. او تصریح کرده غربی‌ها از ویرانی گسترده‌ای که «موشک‌های بالستیک ایران» به بار آوردند، چیزی نمی‌گویند. این اخبار به‌طور کامل از گزارش‌ها حذف شده است. به همین دلیل بود که اسرائیل از «دونالد ترامپ» خواست راهی دیپلماتیک برای خروج از این مخمصه پیدا کند، چون خسارات روزبه‌روز سنگین‌تر می‌شد و ایران کوتاه نمی‌آمد.

نگارنده یادآوری(مایک ویتنی) می‌کند: «شاید برایتان عجیب باشد، اما در اسرائیل انتشار عکس یا ویدئو از ساختمان‌ها و تأسیساتی که هدف موشک‌های ایرانی قرار گرفته‌اند، ممنوع است. اگر کسی جرئت کند تصویری از ویرانه‌های سوخته یا پایگاه‌های نظامی تخریب‌شده منتشر کند، راهی زندان خواهد شد

این ترفند دولت اسرائیل برای کنترل روایت جنگ است؛«آن‌ها می‌خواهند مردم باور کنند در جنگی که دارند می‌بازند، پیروز شده‌اند.» اما بگذارید حرف یک گزارشگر اسرائیلی را بشنویم که پرده از این سانسور برمی‌دارد:

«راویو دراکر»(گزارشگر کانال ۱۳ اسرائیل): «باید اعتراف کنیم» که گزارش‌های ما از حملات موشکی به کشورمان، انگار کمی رنگ‌وبوی ایرانی دارد. منظورم "مؤسسه وایزمن" نیست،«موشک‌های زیادی به پایگاه‌های ارتش و نقاط استراتژیک ما برخورد کردند، اما هنوز حتی کلمه‌ای درباره‌شان نگفته‌ایم

گزارشگر کانال ۱۳ اسرائیل:درادامه گفت:دلیلش واضح است و همه در خانه می‌فهمند چرا. اما این سانسور باعث شده مردم ندانند ایرانی‌ها با چه دقتی عمل کردند و چه خسارات عظیمی به جاهای مختلف وارد کردند. ما فقط از مؤسسه وایزمن خبر داریم، اما نقاط بسیار دیگری هم هستند که از آن‌ها بی‌خبریم.»

«مایک ویتنی» تصریح می‌کند که عملیات «وعده صادق ۳» با شلیک دست‌کم ۲۲ موج از موشک‌های بالستیک پیشرفته، که بسیاری‌شان برای اولین بار رونمایی شدند، طوفانی به پا کرد.

این تحلیلگرآمریکایی می‌نویسد: «این موشک‌ها به پایگاه‌هایی زدند که اسرائیلی‌ها آن‌ها را "امن‌ترین پایگاه‌های نظامی جهان" می‌دانستند، اما مانند کاغذ در برابر تیغ موشک‌های ایران تکه‌تکه شدند

مایکل ویتنی گفت:«یک کارشناس تسلیحات گفته فقط ۵ درصد از این موشک‌ها رهگیری شدند

تحلیگرآمریکایی نوشت:ایران قلب نظامی اسرائیل، یعنی مجموعه کریا در تل‌آویو، که به «پنتاگون اسرائیل» معروف است، را به ویرانه‌ای سوخته تبدیل کرد. تصاویری که در شبکه ایکس منتشر شده، این مجموعه را به شکل تلی از خاکستر نشان می‌دهد. این مکان، با وجود حفاظت چندلایه سیستم‌های دفاعی اسرائیلی و آمریکایی، در برابر موج اول موشک‌های ایران در «عملیات وعده صادق ۳» فروپاشید.

مایک ویتنی :موشک‌های ایران همچنین ستاد اطلاعات نظامی امان در نزدیکی هرتزلیا را نابود کردند؛ جایی که واحدهای جاسوسی نخبه، مثل واحد ۸۲۰۰ (اطلاعات سیگنالی)، واحد ۵۰۴ (اطلاعات انسانی) و واحد ۹۹۰۰ (اطلاعات جغرافیایی) را هدایت می‌کرد و ستاد عملیاتی موساد، سازمان بدنام جاسوسی خارجی اسرائیل، هم در آن بود.

«تحلیلگر گلوبال‌ریسرچ»نوشت:«پایگاه هوایی نواتیم در صحرای نقب»، که به «نفوذناپذیر» معروف بود، با بیش از ۳۰ موشک بالستیک هدف قرار گرفت و خسارات سنگینی دید، هرچند رسانه‌ها چیزی درباره‌اش نگفتند. این پایگاه محل نگهداری جنگنده‌های F-15 و F-35 اسرائیل است، اما هنوز نمی‌دانیم چند هواپیما نابود شده‌اند.

«پایگاه‌ تل نوف» ،«پایگاه‌ بن‌گوریون»(در نزدیکی تل‌آویو)،«پایگاه رمت داوید»(نزدیک حیفا)، «پایگاه پالماخیم»(در ساحل دریای مدیترانه) و «پایگاه هوایی عودا»(نزدیک بندرایلات) هم هدف قرار گرفتند.

ویتنی گفت:موشک‌های ایرانی، که برخی برای اولین بار شلیک شدند، مراکز فرماندهی ارتش و موساد در تل‌آویو و حیفا را در هم کوبیدند.

او همچنین می‌نویسد: «در ۱۶ ژوئن، پالایشگاه بازان در حیفا، که ۶۰ درصد بنزین، ۶۵ درصد دیزل و بیش از ۵۰ درصد نفت سفید اسرائیل را تأمین می‌کند، هدف موشک‌های ایران قرار گرفت. این حمله، پالایشگاه را کاملاً از کار انداخت و وزیر انرژی اسرائیل گفت بازسازی آن دست‌کم یک ماه طول می‌کشد. نیروگاهی در نزدیکی حیفا هم آسیب دید و برق مناطق مرکزی سرزمین‌های اشغالی قطع شد.»

در ۲۳ ژوئن ۲۰۲۵، موشک‌ها به نزدیکی نیروگاهی در «اشدود» اصابت کردند و انفجاری مهیب، قطعی برق محلی را به دنبال داشت. در هادرا هم، نزدیک بزرگ‌ترین نیروگاه اسرائیل انفجارها و قطعی برق گزارش شد.

ایران همچنین سایت‌های نظامی-صنعتی دخیل در حملات اخیر اسرائیل را هدف قرار داد. مجموعه رافائل در شمال حیفا، که کارخانه‌های تولید سخت‌افزار نظامی مثل موشک‌های «گنبد آهنین» و «فلاخن داود» را در خود دارد، از این حملات در امان نماند. این سیستم‌های دفاعی بارها در برابر موشک‌های فلسطینی و ایرانی ناکام مانده‌اند.

«مرکزتولید تجهیزات نظامی رافائل» همچنین موشک‌های کروز و هدایت‌شونده‌ای مثل اسپایس، پوپای، راکس، اسپایک و متادور تولید می‌کند که علیه ایران استفاده شده‌اند.

او اضافه می‌کند: منطقه صنعتی کریات گت، قلب تولید میکروپروسسور و فناوری نظامی پیشرفته، هم آسیب دید و خطوط تولید کلیدی برای پهپادها و سیستم‌های نظارتی از کار افتادند. در جنوب، پارک فناوری گاو-یام نقب نزدیک بئرسبع، که شرکت‌های فعال در جنگ سایبری، هوش مصنوعی و فناوری نظامی را میزبانی می‌کند، هدف قرار گرفت. این شرکت‌ها با ارتش و موساد همکاری نزدیکی دارند.

مؤسسه وایزمن در رخووت، جنوب تل‌آویو، که به تحقیقات نظامی و همکاری با نهادهای نظامی اسرائیل شهرت دارد، هم از این حملات بی‌نصیب نماند. آزمایشگاه‌های کلیدی این مؤسسه ویران شدند و اعضای آن گفتند سال‌ها پژوهش از بین رفته است. این مؤسسه در برنامه هسته‌ای مخفیانه اسرائیل هم نقش دارد و بسیاری از دانشمندان «دیمونا» از آن فارغ‌التحصیل شده‌اند یا در آن تدریس کرده‌اند.

Tel Aviv at dusk

ویتنی در ادامه فهرستی از مراکزی که در حمله ایران هدف قرار گرفته‌اند را آورده است. او می‌نویسد: «خلاصه‌اش کنیم: در کمتر از ده روز (از ۱۳ تا ۱۲ ژوئن)، ایران با دقت و قدرت، بخش بزرگی از مهم‌ترین تأسیسات نظامی، اطلاعاتی، صنعتی، انرژی و تحقیقاتی اسرائیل را نابود کرد:

۱-«مجموعه کریا»(پنتاگون اسرائیل)
۲-«مؤسسه وایزمن»(در برنامه هسته‌ای مخفی اسرائیل نقش دارد)
۳-«ستاد اطلاعات امان»(بر واحدهای جاسوسی نخبه نظارت دارد)
۴-بخش‌های وزارت داخلی اسرائیل(مسئول هماهنگی نظامی ارتش اسرائیل)
۵-«ستاد عملیاتی موساد»
۶-«پایگاه هوایی نواتیم»

۷-«پایگاه هوایی تل نوف»
۸-«فرودگاههای اسرائیل»( بن‌گورین، رمت داوید، پالماخیم و عودا)
۹-«مراکز فرماندهی ارتش در تل‌آویو و حیفا»

۱۰-«مراکز فرماندهی موساد در تل‌آویو و حیفا»
۱۱--«پالایشگاه بازان در حیفا»(قلب تأمین سوخت اسرائیل)
۱۲-«انفجارنیروگاه اشدود»(تأمین کننده برق اسرائیل)
۱۳-«مجموعه رافائل»(تولیدکننده سخت‌افزار نظامی اسرائیل)
۱۴-«منطقه صنعتی کریات گت»(اسرائیل)

۱۵-«مرکز فناوری پیشرفته اسرائیل»
۱۶-«پارک فناوری گاو-یام نقب»(فعال در جنگ سایبری و هوش مصنوعی اسرائیل)

«مایکل ویتنی»تحلیلگر مسائل سیاسی مستقر در واشنگتن در روز جمعه ۲۷ ژوئن ۲۰۲۵(۶ تیر ۱۴۰۴ ) در تحلیلی به زبان انگلیسی به بررسی دلایل ناگفته‌ای پرداخته که نشان می‌دهند ایران در جنگ ۱۲ روزه اسرائیل را شکست داده است.

اولین روز جنگ ۱۲ روزه

در ساعت ۰۳:۳۰ بامداد جمعه ۱۳ ژوئن ۲۰۲۵ (۲۳ خرداد ۱۴۰۴)حملات اسرائیل به ایران(هواپیمای جنگنده،پهپاد وریزه پرنده ها) آغازشد، ۳۸ فرمانده به شهادت رسیدند که بیشترین فرماندهان دراین روز شهیدشدند،همچنین ۱۳ دانشمندهسته ای ایران. و این «اولین روز جنگ ۱۲ روزه»بود.

آتش بس  جنگ ۱۲ روزه

شبکه خبر آتش‌بس ایران و اسرائیل را اعلام کرد

صبح روز سه شنبه (۳ تیر ۱۴۰۴)از ساعت ۷:۳۰ در پی شکست‌های رژیم صهیونیستی در تجاوز به حاکمیت ملی و تمامیت ارضی ایران، آتش‌بس به این رژیم تحمیل شد.

دونالد ترامپ رئیس‌جمهور آمریکا در بامداد سه شنبه (۳ تیر ۱۴۰۴) آغاز این آتش‌بس را اعلام کرد.  زمان آغاز آتش‌بس در ۷:۳۰ صبح روز سه شنبه ۲۴ ژوئن ۲۰۲۵(۳ تیر ۱۴۰۴ )

«اسامی فرماندهانی که در جنگ ۱۲ روزه به شهادت رسیدند»:

۱- سرلشکر محمد باقری - فرمانده ستاد کل نیروهای مسلح

۲- سرلشکر حسین سلامی - فرمانده ستاد کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی

۳- سرلشکر غلامعلی رشید - فرمانده قرارگاه خاتم الانبیا و جانشین فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی

۴- سرلشکر علی شادمانی - فرمانده جدید قرارگاه خاتم الانبیا

۵- سرتیپ مهدی ربانی - جانشین فرمانده ستاد کل نیروهای مسلح

۶- سرتیپ محمد جعفری - جانشین فرمانده قرارگاه خاتم الانبیا

۷- سرتیپ امیرعلی حاجی‌زاده - فرمانده نیروی هوافضای سپاه

۸- سرتیپ محمد کاظمی - رئیس سازمان اطلاعات سپاه

۹- سرتیپ غلامرضا محرابی - جانشین فرمانده ستاد کل نیروهای مسلح نیروهای مسلح

۱۰- سرتیپ  خسرو حسنی - جانشین فرمانده نیروی هوافضای سپاه پاسداران

۱۱- سرتیپ  حسن محقق - جانشین فرمانده اطلاعات سپاه پاسداران

۱۲- سرتیپ محمد سعید ایزدی (حاج رمضان) - فرمانده نیروی قدس در امور فلسطین

۱۳- سرتیپ محمدرضا نصیرباغبان - معاون فرمانده اطلاعات سپاه پاسداران

۱۴- سرتیپ رضا مظفری نیا - رئیس سازمان سپند (فرمانده مرکز سلاح‌های ویژه سپند وزارت دفاع)

۱۵- سرتیپ دوم مسعود شانه‌ای - رئیس دفتر فرماندهی کل سپاه پاسداران

۱۶- سرتیپ دوم شیخیان - فرمانده پدافند هوایی سپاه پاسداران

۱۷- سرتیپ دوم عباس نوری - فرمانده پشتیبانی نیروی زمینی ارتش جنوب غرب

۱۸- سرتیپ دوم محمد باقر طاهرپور - فرمانده یگان پهپادی هوافضا

۱۹- سرتیپ دوم مسعود طیب - جانشین فرمانده نیروی هوافضای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی

۲۰- سرتیپ دوم منصور صفرپور - فرمانده پایگاه هوایی تهران

۲۱- سرتیپ دوم محمود باقری - جانشین فرمانده نیروی هوافضای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی

۲۲- سرتیپ دوم جواد جرسرا - جانشین فرمانده نیروی هوافضای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی

۲۳- سرتیپ دوم رضا نجفی - فرمانده سپاه ایجرود زنجان

۲۴- سرتیپ دوم اسماعیل شاکری - فرمانده سپاه قم

۲۵- سرتیپ دوم غلامعلی نجفی - پدافند هوایی ارتش

۲۶- سرتیپ دوم بهنام شهریاری - فرمانده انتقال امکانات سپاه قدس

۲۷- سرتیپ دوم امین پورجودکی - فرمانده دوم پهپادهای سپاه

۲۸- سرتیپ دوم علی پیری جناقرد - فرمانده پدافند هوایی ارتش اردبیل

۲۹- سرتیپ دوم علی حسین محمدی - فرمانده تیپ ۷۱ پیاده ابوذر ارتش

۳۰- سرتیپ دوم مجتبی کرمی - جانشین فرمانده سپاه کرج

۳۱- سرتیپ دوم تقی یوسفوند - رئیس حفاظت اطلاعات سازمان بسیج ملی

۳۲- سرتیپ دوم میثم رضوانپور - معاون اجتماعی سازمان بسیج کل کشور

۳۳- سرتیپ دوم اکبر عنایتی - معاون اجتماعی سپاه کرج

۳۴- سرتیپ دوم علیرضا لطفی - معاون اطلاعات سپاه فرجه

۳۵- سرتیپ دوم سید مجتبی معین پور - فرمانده سپاه البرز

۳۶- سرتیپ دوم علی محمد مدداللهی - جانشین فرمانده هوافضای سپاه

۳۷- سرتیپ دوم جواد پوررجبی - معاون فرمانده هوافضای سپاه

۳۸- سرتیپ دوم علی پیری - پدافند هوایی ارتش.

«دریابان علی شمخانی»(دبیرشورای عالی امنیت دردولت شهیدرئیسی) هم تامرزشهادت رفت.

شهدای دانشمندهسته ای در جنگ ١٢ روزه

۱- دکتر فریدون عباسی دوانی
 ۲- دکتر محمدمهدی طهرانچی  
 ۳- دکتر عبدالحمید مینوچهر  
 ۴- دکتر احمدرضا ذوالفقاری  
 ۵ - دکتر سید امیرحسین فقهی  
 ۶- دکتر اکبر مطلبی‌زاده  
 ۷- دکتر منصور عسگری  
 ۸- دکتر سید اصغر هاشمی‌تبار  
 ۹- دکتر سلیمان سلیمانی  
 ۱۰- دکتر علی باکویی کتریمی  
 ۱۱- دکتر سعید برجی کازرونی 
 ١٢- دکتر سید مصطفی ساداتی
 ۱٣. دکتر محمدرضا صدیقی صابر