پیراسته فر

خبری تحلیلی

پیراسته فر

خبری تحلیلی

انفجار"مسجد خانقاه مولوی سکندر" ولایت قندوز

۳۳ نمازگزار کشته و ۶۰  نفر مجروح

انفجار«مسجد خانقاه مولوی سکندر»شهرستان«امام صاحب» ولایت قندوز

دیروزدرمسجدشیعیان/امروز درمسجداهل سُنّت.

حوالی ساعت ۲:۳۰ دقیقۀ پس از ظهر امروزجمعه(۲ اردیبهشت ۱۴۰۱)مصادف با  ٢٠ رمضان ١٤٤٣ یک انفجار در داخل مسجد «خانقای مولوی سکندر» اهل سنت «شهرستان امام‌صاحب» ولایت قندوز رخ داده است.

«مطیع‌الله روحانی»، رئیس اطلاعات و فرهنگ طالبان در ولایت قندوز وقوع انفجار در مسجد شهرستان امام صاحب این ولایت را تایید کرد، اما جزئیات بیشتری ارائه نکرد.

برخی منابع خبری اعلام کردند که تاکنون در این حمله تروریستی  ۳۰ نمازگزار شهید و ۶۰  نفر دیگر مجروح شدند.

در همین حال منابع اعلام کردند که این آمار ابتدایی است و امکان افزایش آن نیز وجود دارد. به‌گفته‌ این منابع، مین در ستون مسجد جاسازی شده بود که در نتیجه‌ انفجار آن ستون نیز تخریب شد.

رئیس بخش اطلاعات و فرهنگ طالبان در ولایت قندوز وقوع یک انفجار در داخل یک مسجد در ولسوالی امام صاحب این ولایت را تائید کرده است.

حافظ عمر، فرمانده امنیه ولسوالی امام صاحب ولایت قندوز می‌گوید که انفجار بعد از ظهر امروز، به وقت محلی، در مسجد مولوی سکندر این ولسوالی رخ داده است.

به گفتۀ شاهدان، این حمله تاکنون بیش از ۳۰ کشته و زخمی به همراه داشته که به بیمارستان این شهرستان انتقال یافته‌اند؛ اما مسئولان محلی قندوز هنوز در این خصوص اظهار نظری نکرده‌اند.

داکتر نجیب الله ساحل، رئیس صحت عامه قندوز به بی بی سی گفت که معلومات اولیه آن‌ها حاکی از انتقال ۴ جسد و ۱۲زخمی به شفاخانه محلی ولسوالی امام صاحب است.اما مقام‌های صحی دیگر در شمال افغانستان می‌گویند در انفجار در این مسجد در شهر قندوز بیش از سی نفر کشته و ده‌ها نفر زخمی شده اند.

ه گفته آن‌هااین انفجار در جریان نماز جمعه رخ داده است.

تصاویر تایید نشده در شبکه های اجتماعی دیوارها و سقف یک ساختمان آسیب دیده را نشان می دهد.

هنوز مشخص نیست چه کسی پشت این انفجار بوده است.

گروه دولت اسلامی (داعش) روز گذشته مسئولیت یک بمبگذاری دیگر در شهر قندوز را برعهده گرفت که در آن ۴ نفر کشته شدند.

قندوز در شمال افغانستان ولایتی هم‌مرز با تاجیکستان است.

در همین حال، یک مقام وزارت تجارت طالبان به بی بی سی گفته است که یک بمب در نزدیکی این وزارت در منطقه دارالامان کابل منفجر شده است.این مقام گفت که در این رویداد تنها یک غیرنظامی زخمی شده است.

حکومت طالبان در افغانستان ادعا کرده است که یک عضو ارشد گروه داعش را در ولایت بلخ بازداشت کرده است.

بر اساس گزارش آژانس اطلاعاتی باختر که در حال حاضر در کنترل طالبان است، این شخص عبدالحمید سنگریار، والی پیشین و مسوول سازماندهی حمله‌های گروه داعش دربلخ معرفی شده است.

طالبان گفته‌اند که از ماه‌ها پیش این عضو داعش را دنبال میکردند و دیروز شام در پی یک عملیات ویژه او را دستگیر کرده‌اند.

بازداشت این عضو گروه داعش به ادعای طالبان در حالی صورت می‌گیرد که طی چند روز گذشته حملات انتحاری در کابل، مزار شریف و برخی دیگر از ولایت‌های افغانستان شدت یافته و تلفات چشم گیر انسانی در پی داشته است.

توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:برای اطلاع ازانفجاردیروز«مسجدمزارشریف»ودیکرانفجارات به این لینک مراجعه کنید:

انفجاردر"مسجدسه دکان"مزارشریف ۱۲۰کشته وزخمی

عضوشبکه های اجتماعی "بنده شیطان"هست؟

​ماجرای"شبکه های اجتماعی"بنده شیطان

آیانماینده مجلس خبرگان(دولابی) گفته اندکسانی که عضو شبکه های اجتماعی شده اند، بنده شیطان هستند؟

در روایات داریم: اگر کسی به سخنان دیگری گوش دهد او را پرستیده است و اگر آن گوینده سخن خدا را می‌گوید شنونده «عبد خداوند» می‌شود.

و اگر گوینده، سخن شیطان را روایت(منتشر)می کند،آن شنونده(بیننده وخواننده) بنده شیطان شده است(درصورتیکه آن حرف ویانوشته رابپذیرد).

«آیت الله محمد حاج ابوالقاسم دولابی» گفت: در قرآن آمده‌:ای بنی آدم! از شما پیمان گرفتیم که بنده شیطان نشوید.

أَلَمْ أَعْهَدْ إِلَیْکُمْ یا بَنِی آدَمَ أَنْ لا تَعْبُدُوا الشَّیْطانَ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُبِینٌ(آیه۶۰ سوره یس)

آیا با شما عهد نکردم اى فرزندان آدم که شیطان را پرستش و اطاعت مکنید که او دشمن آشکار شماست؟

آقای دولابی درادامه گفتند:«شیطان هر موجودی است که دعوت به شر کند» و ممکن است این شیطان آمریکا باشدویاهررسانه ای که فسادراترویج می کند.

«عضو مجلس خبرگان رهبری»با بیان اینکه عبادت شیطان فقط به معنای رکوع و سجود شیطان نیست ، عبادت معنای وسیعی دارد و در روایات داریم اگر کسی به سخنان دیگری گوش دهد او را پرستیده است و اگر آن گوینده سخن خدا را می‌گوید شنونده عبد خداوند می‌شود و اگر گوینده سخن شیطان را می‌گوید شنونده بنده شیطان شده است.

استاد حوزه علمیه قم تصریح کرد:فضای مجازی رها آثار نامطلوبی بر روی جوانان و نوجوانان دارد، کسانی که گوش می‌سپارند به شبکه‌های ماهواره‌ای فاسد که سبک زندگی غربی را ترویج می‌کنند در واقع بنده شیطان شده‌اند.

فضای مجازی رها آثار نامطلوبی بر روی جوانان و نوجوانان دارد

 عضو مجلس خبرگان رهبری گفت: رهبر معظم انقلاب به راه اندازی شبکه ملی اطلاعات تاکید دارند چرا که فضای مجازی که رها باشد آثار نامطلوبی بر روی جوانان و نوجوانان دارد.

خبرنگار مهر(۲۹ فروردین ۱۴۰۱)نوشت: «حجت‌الاسلام محمد حاج ابوالقاسم دولابی» بعدازظهر یکشنبه ، ۲۸ فروردین ۱۴۰۱مصادف با ۱۵ رمضان ۱۴۴۳ در سخنرانی آغاز مراسم ترتیل خوانی قرآن کریم حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه (قم) که در شبستان امام خمینی برگزار می‌شود اظهار داشت: اگر مؤمنان به عهد خود با خداوند وفادار بماند در این صورت قدرتمند و پیروز می‌شود و اگر عهد خود را زیر پا بگذارد شکست خواهد خورد و ذلیل می‌شوند.

عضو مجلس خبرگان رهبری بیان داشت: حضرت موسی (ع) خطاب به بنی اسرائیل فرمود چرا بر عهد خود با خداوند نبودید و این امر را موجب شکست آنها برشمرد و در آیات پایانی سوره طه نیز این مضمون تکرار می‌شود.

وی افزود: هر کسی که یاد خداوند را ترک کند؛ زندگی تلخ و تاریکی خواهد داشت و در آخرت نیز علت جهنمی شدن این افراد را فراموشی از یاد خدا در دنیا عنوان می‌کنند.

پایگاه اطلاع رسانی حجت الاسلام و المسلمین حاجی ابوالقاسم دولابی آغاز به کار کرد

«حجت‌الاسلام دولابی» افزود: کسانی که خدا را از یاد ببرند خداوند نیز آنها را از یاد می‌برد و این فرموده پروردگار است و اگر خداوند کسی را از یاد ببرد او قوی نخواهد شد.

وی با بیان اینکه خداوند وعده داده اگر قومی بر عهد خود با خداوند وفادار باشد خداوند نیز بر سر پیمان خود وفادار خواهد بود افزود: آنقدر وفای به عهد مهم است که خداوند هزاران پیامبر را فرستاد تا یاد خداوند را در بین مردم یادآوری کنند.

شیطان هر موجودی است که دعوت به شر کند

عضو مجلس خبرگان رهبری افزود: در قرآن آمده‌ای بنی آدم از شما پیمان گرفتیم که بنده شیطان نشوید و باید بیان داشت که« شیطان هر موجودی است که دعوت به شر کند» و ممکن است این شیطان آمریکا باشد که امام راحل آمریکا را شیطان بزرگ معرفی کردند.

وی با بیان اینکه عبادت شیطان فقط به معنای رکوع و سجود شیطان نیست افزود: عبادت معنای وسیعی دارد و در روایات داریم اگر کسی به سخنان دیگری گوش دهد او را پرستیده است و اگر آن گوینده سخن خدا را می‌گوید شنونده عبد خداوند می‌شود و اگر گوینده سخن شیطان را می‌گوید شنونده بنده شیطان شده است.

استاد حوزه علمیه قم تصریح کرد: کسانی که گوش می‌سپارند به شبکه‌های ماهواره‌ای فاسد که سبک زندگی غربی را ترویج می‌کنند در واقع بنده شیطان شده‌اند.

حاج ابوالقاسم تاکید کرد: خداوند از انسان پیمان گرفته است که عبد و بنده او باشیم و سفره دل خود را در برابر سخنان خدا و اولیای او باز کنیم و اگر کسانی گوش به فرمان خدا و اولیای الهی باشند به عهد خود عمل کرده‌اند.

عضو مجلس خبرگان رهبری ادامه داد: رساندن پیام جبهه حق به همه جهانیان از یک سو و جلوگیری از دسترسی شیاطین به جوانان و انحراف آنان از جمله وظایف مسئولان است که این امر می‌تواند به قدرتمندی اسلام و کشور کمک کند.

وی ادامه داد: رهبر معظم انقلاب به راه اندازی شبکه ملی اطلاعات تاکید دارند چرا که «فضای مجازی رها شده آثار نامطلوبی بر روی جوانان و نوجوانان دارد

استاد حوزه علمیه قم اضافه کرد: امتی که بر عهد خود وفادار باشد اجر عظیمی خواهد داشت و خداوند متعال به این مردم قدرت می‌دهد و از آنان حمایت می‌کند./پایان.

ایسنانوشت:عضو خبرگان رهبری گفت: کسانی که به شبکه های ماهواره ای فاسد که فرهنگ غربی را ترویج می کنند گوش و دل سپرده باشند و در شبکه های فاسد اجتماعی عضو شوند در حقیقیت بنده شیطان شده اند و جزو عبادت کنندگان شیطان خواهند بود.

توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:همانطورکه ملاحظه کردید:«آیت الله حاج ابوالقاسم»،نگفتند که کسانی عضوشبکه های اجتماعی هستند«بنده شیطان»هستند.

البته دریک فراز سخنانش آمده که :«عضویت در شبکه های فاسد اجتماعی»که این شبکه های شبکه های فاسد،شبکه هایی هستندکه مروج فحشاومنکرات هستند.

«شنونده درگناه ویاثواب گوینده سهیم است»

 حضرت علی علیه السلام : السامعُ شریکُ القائل« شنونده، شریک گوینده است»(غررالحکم، حدیث ۵۱۸)

امام جواد علیه السلام : مَن اَصغی إلی ناطِقٍ فَقَد عَبَدَهُ، فَاِن کانَ النّاطِقُ یُؤَدّی عَنِ اللهِ عزّوجلّ فَقَد عَبَدَالله، وَ إن کانَ النّاطِقُ یُؤَدّی عَنِ الشَّیطانِ فَقَد عَبَدَ الشَّیطانَ.

ترجمه:هر کس به گوینده ای گوش فرا دهد، او را پرستیده است. پس اگر گوینده، از خدای متعال می گوید، او خدا را پرستیده است و اگر گوینده، از طرف شیطان حرف می زند، به یقین، شیطان را پرستیده است. (تحف العقول، ص ۴۵۶).

اینگونه هم روایت شده است:

مَنْ أَصْغَى‏ إِلَى‏ نَاطِقٍ‏ فَقَدْ عَبَدَهُ فَإِنْ کَانَ النَّاطِقُ عَنِ اللَّهِ فَقَدْ عَبَدَ اللَّهَ وَ إِنْ کَانَ النَّاطِقُ یَنْطِقُ عَنْ لِسَانِ إِبْلِیسَ فَقَدْ عَبَدَ إِبْلِیسَ.

ترجمه: هر کس به «سُخنِ سُخنرانى» گوش دهد، او را پرستش کرده است. پس اگر او از خدا سخن بگوید خدا را پرستیده است، و اگر از زبان ابلیس سخن بگوید ابلیس را عبادت کرده است./تحف‌العقول، ص۴۵۶- بحارالأنوار،ج۲، ص۹۴؛ الحیاة،ج‏۲، ص۴۶۳

عضو«گوش»(استماع) یکی از راه های ورودی ذهن و دل ما است. اگر به روی سخنان حکیمانه و حرف های حق گشوده شود، در دل و ذهن انسان اثر مثبت و آموزشی و تربیتی دارد، اما اگر به روی حرف های باطل و زشت و انحرافی باز شود، انسان را به بیراهه و انحراف می کشاند.


دولابی نماینده استان زنجان در مجلس خبرگان رهبری شد

«آیت الله محمد حاج ابوالقاسم دولابی» کیست؟
«محمد حاج ابوالقاسم دولابی»متولد  ۱۳۵۴ زنجان،دکترای علوم قرآن و حدیث
سمت های اجرایی:
* عضو هیأت امناء مدرسه علمیه مشکات (۸۸ تا  ۹۸)
*قائم مقام ریاست مجتمع حوزه ای صدر(مشکات)
*مدیر مدرسه علمیه مشکات قم
* مدیر مرکز تخصصی فقه نظام
* عضو مجمع عمومی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم
* عضو شورای توسعه فرهنگ قرآنی(وابسته به شورای عالی انقلاب فرهنگی)(۹۲ تا  ۹۸)
* عضو ستاد عالی مسابقات قرآنی کشور(۹۰ تا ۹۴)
* عضو هیأت امنای سازمان دار القرآن الکریم(۸۹ تا ۹۴)
* رییس هیأت مدیره مؤسسه قرآنی نور الثقلین(۸۹ تا ۹۸)
* مدیر مؤسسه قرآنی نور الثقلین به مدت (۸۹ تا ۹۲)
* عضو شورای علمی بنیاد ملی نخبگان استان قم (۹۰ تا ۹۳)
* عضو داوران بین المللی قرآن کریم جمهوری اسلامی ایران (۸۵ تا  ۹۸)
«آیت الله محمد حاج ابوالقاسم دولابی» از ۴۴۵ هزار و ۹۹۲ رای صحیح با 1۹۳ هزار و ۵۵۸ رای در پنجیمن دوره انتخابات مجلس خبرگان رهبری به عنوان نماینده استان زنجان انتخاب شد./۰۹ اسفند ۱۳۹۴

حجج اسلام:شیخ اسماعیل نوری و عبدالله امیرخانی ۲ نامزددیگراین انتخابات خبرگان این دوره اززنجان بودند 

انفجاردر"مسجدسه دکان"مزارشریف ۱۲۰کشته وزخمی

عملیات تروریستی«مسجدسه‌دکان»دروازه شمالی روضه ،شهر مزار شریف  ۳۵ کشته و ۸۵ زخمی

انفجار در هنگام  برگزاری« نماز ظهر» روزپنجشنبه(۱ اردیبهشت ۱۴۰۱) رخ داد،ولایت بلخ،افغانستان

عامل انتحاری با حضور در میان نمازگزاران، مواد منفجره همراه خود را منفجر کرد.

منطقه «هزاره‌نشین» غرب شهر کابل نیز صبح سه شنبه(۳۰ فروردین ۱۴۰۱) مصادف با ١٧ رمضان ١٤٤٣ شاهد سه انفجار پیاپی بودکه منجربه کشته شدن ۲۵نفرشد.

«مسجدسه‌دکان»، بزرگترین مسجد شیعیان مزارشریف در هنگام ادای نماز ظهر ١۹ رمضان ١٤٤٣ رخ داد.

الجزیره درهمان ساعات اولیه حادثه  اعلام کرده در این انفجار ۸ تن شهیدو ۴۰ تن زخمی شدند. 

این انفجار در هنگام ادای نماز صورت گرفته است. این مسجد بزرگترین مسجد شیعیان مزارشریف بوده که در جای پر ازدحامی واقع شده است.

مزارشریف -نقشه

«غوث الدین انوری»، رییس بیمارستان حوزه‌ای ابو علی سینای بلخی در مزار شریف گفت که شمار زیادی از زخمی‌های این انفجار به این بیمارستان انتقال شده‌اند، اما آمار دقیق افراد زخمی بعدا اعلام می‌شود.

ولایت بلخ- مزارشریف

انفجار در مسجد شیعیان مزارشریف؛ 70 شهید و زخمی آمار اولیه+فیلم و تصاویر

«قاری عبیدالله عابدی»، سخنگوی فرماندهی امنیتی قندوز وقوع یک انفجار را در منطقه «سردوره» این شهر تایید کرد، اما درباره تلفات و نوع آن چیزی نگفت.

در ساعات اولیه اعلام شد:تاکنون ۱۸  تن در این انفجار شهید شده و ۳۰ تن دیگر زخمی شدند.

توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:منطقه هزاره‌نشین غرب شهر کابل نیز صبح سه شنبه(۳۰ فروردین ۱۴۰۱) مصادف با ١٧ رمضان ١٤٤٣ شاهد سه انفجار پیاپی بود.

سه انفجار در یک مدرسه و یک آموزشگاه زبان انگلیسی«ممتاز» در غرب کابل. سخنگوی پلیس طالبان از شش کشته و منابع محلی از دست کم ۲۵ کشته خبر داده‌اند. انفجار در منطقه‌ای با اکثریت شیعه‌نشین کابل رخ داد.

سه انفجار(تروریستی) در مدرسه عبدالرحیم شهید(دشت برچی) و یک آموزشگاه زبان انگلیسی در غرب کابل صبح سه شنبه(۳۰ فروردین ۱۴۰۱) مصادف با ١٧ رمضان ١٤٤٣

انفجار اول در آموزشگاه «ممتاز» رخ داد. دو انفجار دیگر هم که گفته می‌شود ناشی از حملات انتحاری بوده، در مقابل مکتب «عبدالرحیم شهید» رخ داد. در این انفجار ده‌ها نفر عمدتا دانش‌آموز شهید و یا زخمی شدند.

توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:برای اطلاع ازعملیات های تروریستی داعش درافغانستان(ماه های گذشته) به این لینک مراجعه کنید:

انفجار"مسجد قندهار" نمازجمعه۶۵ نفر شهید۱۰۰ مجروح

و این لینک:

انفجاردرمسجد"قندوز"افغانستان۱۵۰کشته

ابن ملجم کیست؟چگونه تصمیم به قتل علی گرفت؟

​درادامه «محراب کوفه»جایی که امام علی ضربت خورد وخانه علی وفاطمه راخواهیددید ومسجدکوفه را..

ابن ملجم...و کان یُسَارِعُ فی حوائج أمیر المؤمنین و خدمته.

ازارادت تاقتل ....«ابن ملجم مرادی» از بزرگان «یمن» بود که با امام علی بیعت کرد«مُریدامام بود».

۳ نفری که مأمورترور۳ شخصیت جهان اسلام بودند
«ابن ملجم»مأمورکشتن حضرت علی(کوفه) شد.
«بَرَک بن عبیدالله»مأمورقتل معاویه(شام) شد.
«عمرو بن بکر »مأمور ترور عمروعاص(مصر)شد.
این ترورهابایدهمزمان(هنگام اذان صبح)۱۹رمضان سال چهلم هجری انجام می شد.
«بَرَک بن عبیدالله» در شام توانست شمشیری بر ران «معاویه »فرود آورد و او را مجروح کند ولی عمرو بن بکر در مصر موفق به ترور عمروعاص نشد؛ زیرا عمرو به جهت درد شکم، در آن صبحدم به نماز حاضر نشد و به جای خود خارجة بن حذافه رئیس داروغه را برای اقامه نماز فرستاد که وی با شمشیر عمرو بن بکر از پا درآمد

آن‌ها سه نفر را عامل اوضاع موجود می‌دانستند: امام علی ، معاویه و عمروعاص. 

قرار هر سه نفر خوارج این بود که این سه چهره را در سحر نوزدهم ماه رمضان و در موقع نماز صبح از پا درآوردند.

«ابن ملجم»یکی از بزرگان و چهره‌های شناخته‌شده یمن بود؛ مردی که به شاعری و سخنوری مشهور بود و قصیده‌ای طولانی در وصف حضرت امیرالمؤمنین امام علی (ع) سرود. «عبدالرحمن ابن ملجم مرادی» وقتی در رأس هیأت یمنی در کوفه به خدمت امام علی علیه السلام رسید و در ثنای آن حضرت و وصف دانش، تقوا و حکمت ایشان شعر می‌سرود.

«ابن ملجم»به فضل امام علی اقرار کرده و سه بار با آن حضرت بیعت کرد،، فکرش را هم نمی‌کرد که زمانی از دین خارج شود و روزی نه در مقابل، بلکه ناجوانمردانه و از پشت سر بر روی مولای متقیان و امیر مؤمنان شمشیر زهرآلودی بکشد و از پشت، در حال سجده نماز صبح، در سحر نوزدهم ماه مبارک رمضان بر فرق مبارک ایشان ضربه‌ای بزند؛ ضربه‌ای با شمشیری زهرآلود که آن را با هزار درهم خریده بود و هزار درهم برای زهرآلود کردنش پرداخته بود. ضربه‌ای با شمشیری زهرآلود که به تصریح خودش، به شهادت حاضران و به گواه تاریخ که اگر بر بدن هزاران نفر از مردم عالم زده می‌شد، همه را از پا درمی‌آورد.

رجبی دوانی

«دکتر محمدحسین رجبی دوانی»:آن طور که این کارشناس تاریخ اسلام توضیح می‌دهد، زمانی که ابن ملجم در شب نوزدهم ماه رمضان، فرق مبارک حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام را با شمشیر زهرآلود شکافت، او را به خدمت امام آوردند و آن حضرت به او فرمودند که من همه آن خوبی‌ها را به تو می‌کردم با وجودی آنکه خبر داشتم تو در آینده قاتل من خواهی بود. اما آن خوبی‌ها در حق تو برای این بود که از خدای متعال در اتمام حجت با تو کمک بگیرم.

چرا پایتخت حکومت اسلام  ازمدینه به کوفه منتقل شد؟

آقای دوانی می گوید:درست است که مدینه در زمان نبی مکرم اسلام مرکز حکومت اسلامی بوده و هر سه خلیفه در همین شهر به خلافت رسیدند، اما بعد از قتل عثمان هم حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام در مدینه به خلافت رسیدند. پس از مدتی فتنه و دسیسه پیمان‌شکنان اتفاق افتاد و امام علی علیه السلام برای مقابله با آن‌ها از مدینه خارج شده و به سمت بصره رفتند. البته ایشان توطئه گران را سرکوب کردند اما پس از آن به مدینه برنگشتند، بلکه به سمت کوفه رفتند و این شهر را مرکز خلافت خود قرار دادند.

در آن زمان جنگ‌آوران و مردان مبارز زیادی در« کوفه »زندگی می‌کردند و شاید بتوان آن شهر را شهری نظامی(شهرسرداران) دانست. البته شرایط ویژه دیگری هم بر کوفه حاکم بود که منجر به این تصمیم امام علی علیه السلام شد.

چه شد که «یمنی‌ها»با امام علی علیه السلام بیعت کردند؟ حضور ابن ملجم مرادی؟

مردم یمن

یکی از رویدادهای مهم در ابتدای خلافت امام علی علیه السلام، همین ماجرای بیعت یمنی‌ها با آن حضرت بود که ابن ملجم در رأس آن گروه به خدمت امام رسید و با ایشان بیعت کرد. زمانی که حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام به خلافت رسیده و مرکز حکومت را به کوفه منتقل کردند، مردم گروه گروه برای بیعت با ایشان می‌آمدند. از مردم کوفه گرفته که در زمان حضور امام در مدینه امکان بیعت حضوری نداشتند تا مردم یمن. در آن دوران چندین قبیله یمنی در کوفه زندگی می‌کردند و وقتی حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام به این شهر آمدند، آن‌ها برای بیعت به حضور امام آمدند.

ابن ملجم مرادی یکی از چهره‌های شناخته شده و مؤثر در آن زمان بود که در میان قبیله‌های یمنی زندگی می‌کرد. او به عنوان یکی از بزرگان یمنی‌ها بود که با امام علی علیه السلام بیعت کرد. البته او در زمان بیعت با امام، اظهار علاقه و ارادت به ایشان می‌کرد.

چراابن ملجم ۳بار باامام بیعت کرد / چرام امام گفت:  من زندگی او را(ابن ملجم) می‌خواهم اما او اراده کشتن من را دارد؟

 زمانی که یمنی‌ها برای بیعت با حضرت امیرالمؤمنین(ع) به خدمت ایشان رفتند، هر کسی یک بار با آن حضرت بیعت می‌کرد. اما وقتی نوبت به ابن ملجم رسید، آن حضرت سه بار از ابن ملجم بیعت گرفتند.

به این معنا که یک بار ابن ملجم با آن حضرت بیعت کرد، وقتی داشت از آن حضرت دور می‌شد امام علی علیه السلام به او فرمودند « بیا ، بار دیگر بیعت کن» دوباره ابن ملجم با امام بیعت کرد و باز هم امام برای بار سوم از او بیعت گرفتند.

«ابن ملجم » از این نوع رفتار حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام تعجب کرد و پرسید که چرا از دیگران یک بار و از من سه بار بیعت گرفتید؟

امام در جواب او شعری خواندند با این مضمون که «من زندگی او را می‌خواهم اما او اراده کشتن من را دارد. عذر پذیرش خود را نسبت به دوست مرادی خود بیاور. ای ابن ملجم برو که به خداوند سوگند گمان ندارم به آنچه گفتی وفا کنی.» درواقع امام با این جمله به او این پیام را رساندند که بر بیعت خود استوار باقی نخواهد ماند و بیعت شکنی خواهد کرد.( أرید حیاته ویرید قتلی)

نمک نشناسی ابن ملجم

ماجرای دیگری هم در تاریخ ثبت شده با این مضمون که ابن ملجم از امام علی علیه السلام، اسبی خواست و امام از او سؤال کردند که آیا تو ابن ملجم مرادی هستی؟ او جواب مثبت داد. امام به یکی از یاران خود دستور دادند که یک اسب سرخ رنگ به ابن ملجم بدهد. او هم اسب را گرفت، بر روی آن سوار شد و وقتی می‌خواست از امام دور شود، امام یک بار دیگر همان شعر را تکرار کردند و فرمودند: «من زندگی او را می‌خواهم اما او قصد کشتن من را دارد.»

دکتررجبی:زمانی هم که ابن ملجم در شب نوزدهم ماه رمضان، فرق مبارک آن حضرت را شمشیر زهرآلود شکافت، او را به خدمت امام علی علیه السلام آوردند و آن حضرت به او فرمودند که من همه آن خوبی‌ها را به تو می‌کردم با وجودی آنکه خبر داشتم تو در آینده قاتل من خواهی بود. اما آن خوبی‌ها در حق تو برای این بود که از خدای متعال در اتمام حجت با تو کمک بگیرم.

ریشه(نطفه) خوراج

ریشه‌های انگیزه ابن ملجم در کشتن امام علی علیه السلام به دوران  «جنگ نهروان» برمی‌گردد.

در جنگ «نهروان» خوارج شکست سختی از سپاه امام خوردند، همه خوارج در این جنگ کشته شدند ،جز ۹ نفر از آن‌ها.

این ۹ نفر به مرور یاران و هم‌فکرانی برای خود جمع کردند. مرکز تجمعشان هم در مکه و در اطراف کعبه بود.

به این صورت که دور خانه کعبه جمع می‌شدند و درباره کشته‌شده‌های نهروان حرف می‌زدند و از رویکرد حقیر و جاهلانه خودشان، از این بحث می‌کردند که اسلام دچار انحطاط شده و باید آن را نجات داد!

بعد از مدتی، خوارج به این نتیجه رسیدند که گله و اظهار ناراحتی از شرایط موجود ثمره‌ای ندارد و باید عملی انجام دهند. به این صورت تصمیم گرفتند که عاملان اصلی این قضیه را از بین بردارند.

خوراح ۳ نفرراعامل اختلاف درجامعه مسلمین می دانستند

آن‌ها سه نفر را عامل اوضاع موجود می‌دانستند: «معاویه ، عمروعاص و علی » درواقع آن‌ها به قدری حقیر بوده و قدرت تشخیص پستی داشتند که حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام را با معاویه و عمروعاص لعنه‌الله علیهما هم‌تراز تصور می‌کردند.

دکتر محمدحسین رجبی دوانی :به این ترتیب ۳ نفر از میان خوارج داوطلب شدند تا این ۳ شخص«معاویه ، عمروعاص و علی » را که در عالم اسلام دارای قدرت و نفوذی بودند، از سر راه بردارند. امام علی علیه السلام در آن زمان خلیفه بودند و در کوفه حضور داشتند. معاویه لعنه‌الله علیه هم حاکم سیاس و شوم در شام بود که عامل دودستگی‌های زیادی در جهان اسلام شد. عمروعاص هم در حقیقت معاون و کمک‌کننده به اقدامات معاویه بود.

توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:۳ نفری که مأمورترور۳ شخصیت جهان اسلام بودند

«ابن ملجم»مأمورکشتن حضرت علی(کوفه) شد.

«بَرَک بن عبیدالله»مأمورقتل معاویه(شام) شد.
«عمرو بن بکر »مأمور ترور عمروعاص(مصر)شد.

این ترورهابایدهمزمان(هنگام اذان صبح)۱۹رمضان سال چهلم هجری انجام می شد.
«بَرَک بن عبیدالله» در شام توانست شمشیری بر ران «معاویه »فرود آورد و او را مجروح کند ولی عمرو بن بکر در مصر موفق به ترور عمروعاص نشد؛ زیرا عمرو به جهت درد شکم، در آن صبحدم به نماز حاضر نشد و به جای خود خارجة بن حذافه رئیس داروغه را برای اقامه نماز فرستاد که وی با شمشیر عمرو بن بکر از پا درآمد./پایان توضیح.

آقای رجبی دوانی درادامه می گوید:قرار هر سه نفر خوارج این بود که این سه چهره را در سحر نوزدهم ماه رمضان و در موقع نماز صبح از پا درآوردند.

«جنایتی »قُربه الی الله

خوارج از منظر گمراه خود خیال می‌کردند که کار ارزشمندی برای اسلام انجام می‌دهند. شاید به همین دلیل زمان مبارکی را برای اقدام خود انتخاب کردند.

«ابن ملجم »آمرقتل بودیاعامل قتل امام علی؟

بله. ابن ملجم برای قتل امام علی علیه السلام داوطلب شد و تصمیم جدی برای این کار داشت. به همین علت بود که بعد از تصمیمی که در مکه گرفتند، به کوفه رفت و مدتی به صورت مخفیانه به فراهم کردن اقدامات شهادت امام علی علیه السلام مشغول بود.

او در آن زمان، شمشیر تیز و برنده‌ای را به مبلغ هزار درهم خرید و هزار درهم هم برای زهرآلود کردن آن پرداخت، تا با خیال جاهلانه خودش بتواند امام علی علیه السلام را به یک ضربه از پای درآورد. شاید دو هزار درهم به نظر مبلغ ناچیزی باشد؛ اما اگر بدانیم دو هزار درهمی که آن زمان ابن ملجم برای شهادت امام علی علیه السلام پرداخت، به پول امروز ما میلیاردها تومان می‌ارزد، به گوشه‌ای از ناجوانمردی، کینه و حقارت فکری و فرهنگی ابن ملجم پی می‌بریم.

نقش قتام، شبیب و وردان در قتل امام

زمانی که ابن ملجم به کوفه رفت، در بین یکی از قبیله‌های مهم یمنی به نام کنده ساکن شد. رئیس این قبیله شخصی به نام «اشعث بن قیس» بود که یکی از دشمنان و مخالفان مهم و سرسخت امام علی علیه السلام محسوب می‌شد. ابن ملجم یک روز در حیاط مسجدی زنی را به نام «قتام» دید که پدر و برادرش در جنگ نهروان توسط لشکر امام علی علیه السلام به قتل رسیده بودند و قصد داشت از آن حضرت انتقام بگیرد.

«اشعث» عاشق «قتام »شده بود، از او درخواست ازدواج کرد و «قتام » هم «مهریه» خود را سه هزار درهم،  غلام، کنیز و «قتل امام علی » قرار داد.

توضیح مدیرسایت-پیراسته فر:ظاهراً یک اشتباه لقظی اتفاق افتاده(ابن ملج عاشق قتام شده بود،نه اشعث)

«ابن ملجم »در ابتدا نمی‌خواست هدف شوم خود را اعلام کند و در ظاهر کشتن امام را قبول نکرد.

اما وقتی «قتام » اعلام کرد که کشتن امام علی علیه السلام مهریه‌ای است که از آن نمی‌گذرد و گفت که اگر به من نرسی و کشته شوی، در آخرت از خداوند پاداش می‌گیری،

«ابن ملجم » متوجه شد که «قتام » هم رویکرد «خوارج« را دارد و به او خبر داد که اصلاً برای انجام همین کار، یعنی قتل امام علی علیه السلام به کوفه آمده است.

نقش«وردان بن مجالب»و«شبیب بن بجره»درقتل امام

در این ماجرا یکی از اقوام قتام به نام «وردان بن مجالب» هم عقیده خوارج را داشت با ابن ملجم همراه شد. سپس «شبیب بن بجره» یکی دیگر از خوارجی که در کوفه زندگی می‌کرد با این‌ها هم‌دست شد و هر سه ( ابن ملجم، شبیب بن بجره و وردان بن مجالب )آماده قتل حضرت امیرالمؤمنین امام علی علیه السلام شدند.

علت همراهی آن ۲نفرباابن ملجم

«ابن ملجم » احتمال می‌داد که موفق به این کار نشودبه همین دلیل با شبیب و وردان همدست شد تا اگر یک نفر نتوانست و موفق به این کار نشد، نفر بعدی آن را انجام دهد.

در ابتدای امر قرار آن‌ها این بود که «شبیب» ضربه را بزند، اگر او موفق نشد «ابن ملجم » اقدام کند و اگر او هم نتوانست یا شرایط مهیا نبود، «وردان»ضربه کاری را بزند.

چرا«شبیب» نتوانست و «ابن ملجم» اقدام کرد؟

شبیب، وردان و ابن ملجم در سحر نوزدهم ماه رمضان در مسجد کوفه منتظر امام علی علیه السلام بودند. طبق نقل معتبری، زمانی که آن حضرت در رکعت اول از سجده اول برخاسته بودند و می‌خواستند به سجده دوم بروند، اول «شبیب» لعنه‌الله بلند شد تا با شمشیرش بر فرق آن حضرت ضربه بزند. اما «شمشیر او به سقف مسجد گیر کرد» در این موقع، ابن ملجم لعنه‌الله علیه فوراً بلند شد و در حالی که امام در سجده دوم از رکعت اول نماز بودند، بر فرق مبارک ایشان ضربه‌ای زد که آن امام بزرگوار را بر روی زمین انداخت./۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۰تسنیم.

توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:آقای رجبی دوانی علت ناکامی شبیب راگفته اند: «شمشیر او به سقف مسجد گیر کرد»..بنای مسجدکوفه مهندسی بوده،بعیداست مسجدمحقری باسقف کوتاه که شمیر به سقف تماسی داشته باشد،اگرماطول شمشیررا۲متربدانیم وقد«شبیب بن بجره» راهم ۲متربدانیم،سقف مسجدکه کمتراز۴مترنبوده است،البته میشوداین راطوری دیگرتوچیه کرد وآن اینکه گفته شود،شمشیربه دیواره محراب خورده باشد.

«شبیب بن بجره»بعدازترور،موفق به فرار شدو به خانه‌اش رفت. در خانه، پسرعمویش او را دید که دستپاچه شده و مشغول جمع کردن وسایل است. در عین حال شبیب، حمایلی بر سینه‌اش بسته بود که نشان از مأموریت مسلحانه بود .

پسرعموکه ماجرای ضربت خوردن امام علی را شنیده بود، از شبیب پرسید: نکند کارتوبوده باشد؟ گفت جواب مثبت داداما پسرعمویش که ازشیعیان امام علی بود درفرصت مناسب اورابه درک واصل کرد.

واما«وردان» موفق شد فرار کند

واما :استاددوانی می گویند:عقایدخوارج همین بود(کج فهمی وبدفهمی)اینکه امام  علی رادرکنارآن۲خبیث(معاویه و عمروعاص) ،عامل فتنه درجامعه مسلمین می دانستندوقتلشان رااجرجزیل می دانستندکه خواستندبرای رسیدن به اجروثواب بیشتردرپُرفضیلت ترین  ایام(شب قدر)به این مهم دست یابند،حتی جلسات طراحی قتل ،درمقدس ترین مکان(کنارکعبه)بوده... واما درفرازی از این مصاحبه می گویند:چون عاشق زن زیباروی(قتام)شده بود وآن خانم ،شرط ازدواجش را«قتل امام علی»قرارداده بود،ابن ملجم برای دستیابی به قتام دست به این جنایت زد!
این ۲نظریه باهم همخوانی ندارند،بلکه بنوعی «پارادوکس»هستند.
خیلی ممنون میشوم که استاددوانی به این ابهام ما پاسخ بدهد.

یکی دیگر از مسایلی که می‌تواند در این واقعه بسیار عبرت آموز باشد، محل و نقطه انحراف کسی است که در وصف او گفته اوبودند: «و کان یسارع فی حوائج أمیر المؤمنین (علیه السلام) و خدمته،» یعنی او در کارهای حضرت از دیگران سبقت می‌گرفت و به ایشان خدمت می‌کرد.

«آیت الله بهجت» در ذیل این واقعه فرمودند: «همیشه از خدا بخواهیم که عاقبت ما را ختم به خیر کند.»

آیت الله بهجت: یک کسی(ابن ملجم) یک عمری پروانۀ امامش می‌شود آخر سر امامش را می‌کُشد، این است که ابن ملجم مثل پروانه بود برای امیرالمؤمنین،

«آیت الله بهجت»درادامه می گویند:به راستی این کدام عیب پنهان است که یک روزی بروزمی کند، این کدام ضعف ایمان است که یک روزی خودش را نشان می‌دهد، این کدام گناه استغفار نشده است که یک روزی پدر صاحب بچه را در می‌آورد، این کدام خوبی غرور یافته است؟

ابن ملجم «خانه زاد»علی بود!

حجت الاسلام رسول جعفریان می نویسد:کسی انتظار نداشت ابن ملجم شمشیر بکشد و به فرق امیرالمؤمنین(ع) ضربه بزند. کسی ابن ملجم را مراقبت نمی‌کرد چون او از دیگران به علی(ع) نزدیک‌تر بود و خانه‌زاد علی(ع) است!

به روایتی در بحارجلد۴۲،صفحه ۲۶۱  آمده است: وقتی امیرالمؤمنین(ع) خلیفه شدند، از مردم یمن بیعت گرفتند و به والی یمن فرمودند ده نفر از بهترین مؤمنین یمن را برای من بفرست. مردم یمن، ابتدا صد نفر از بهترین‌های خود را انتخاب کردند و آن صد نفر از بین خودشان هفتاد نفر انتخاب کردند و آنها سی نفر و آنها نیز از بین خودشان ده نفر را انتخاب کردند. وقتی این ده نفر به محضر امیرالمؤمنین(ع) آمدند یک نفر را به عنوان نماینده جلو فرستادند و او آن‌چنان زیبا در مدح و منقبت امیرالمؤمنین(ع) سخن گفت که واقعاً تحسین برانگیز بود. امیرالمؤمنین(ع) از او پرسید: اسم تو چیست؟ او گفت: من ابن ملجم مرادی هستم! امیرالمؤمنین(ع) دست روی دست زد و فرمود: «انا لله و انا الیه راجعون» و ناراحت شد و فرمود: تو قاتل من خواهی بود. /پایان.

توضیحات مدیریت سایت-پیراسته فر:آشنایی بامسحدکوفه 

امام علی(ع) در فراق چه یارانی گریستند؟

«مسجدکوفه»از نخستین بنای شهر کوفه درهنگام شکل گیری شهرکوفه می باشد، زیرا هنگامی که «سعد بن ابی وقاص» این منطقه را برای استقرار دائم سپاهیان مسلمان در نظر گرفت، نخستین اقدام بنای مسجدی برای عبادت مردم بود.

آنان ابتدا نقشه مفصل و جامعی برای بنای «مسجد» کشیدند و بر آن اساس مسجد را، که محور و مرکز اصلی شهر بود، ساختند. محدوده مسجد را با تیراندازی یک تیرانداز تعیین کردند که در چهار سمت تیر انداخت. دلیل این کار آن بود که می خواستند مساحت بسیار زیادی را به مسجد اختصاص دهند به گونه ای که همه جنگجویان و ساکنان این منطقه، که به چهل هزار نفر می رسیدند ، برای ادای نماز در آن جا حضور یابند.

این مسجد به صورت مربع با دیوارهای کوتاه ساخته شد که بخش عمده ای از آن سقف نداشت. از ابتدای بنا تا سال۴۱ هجری، که زیاد بن ابیه حاکم عراق به توسعه و تجدید بنای آن پرداخت ، تغییری در مسجد ایجاد نشد. در این دوران، دیوارهای مسجد مستحکم تر و مرتفع تر شد و مقداری هم بر وسعت آن افزودند، مقصوره و محرابی برای آن ساختند و کف آن را با ریگ پوشاندند.

مساحت مسجد کوفه

مسجد کوفه ۱۱۰ متر طول، ۱۰۱ متر عرض و ۱۱۱۶۲ متر مربع مساحت دارد و با دیوارهایی به ارتفاع ۱۰ متر محافظت می‌شود. مساحت فضای باز مسجد ۵۶۴۲ متر مربع و مساحت شبستا‌ن ‌های مسجد ۵۵۲۰ متر مربع است. تعداد ستون‌های مسجد ۱۸۷ عدد و تعداد مناره‌های آن ۴ عدد با ارتفاع ۳۰ متر و تعداد در‌های مسجد ۵ باب است؛ درهای این مسجد اسامی خاص خود را دارند که به نام های بابُ الحُجّه ، بابُ الثُعبان، باب الرحمه، باب مسلم بن عقیل   و باب هانی بن عروه   هستند.

از هنگام بنای مسجد، درب های متعددی برای آن ساخته اند:

۱- باب السدّه. امام علی(علیه السلام) از آن درب وارد مسجد می شدند.

۲- باب کِنْده. در سمت غرب.

۳- باب الانماط. به محاذات باب الفیل.

۴- باب الفیل یا باب الثعبان. در سمت شمال، که امروزه تنها دربی است که از آن دوران مانده است. در کنار باب الفیل مناره مسجد قرار دارد.

۵- باب الرحمه

محراب مسجد کوفه 

«این محراب» محلی است که آن عابدجاهل  بر فرق مبارک امام علی (ع) چنان ضربه ای زده شد که منجر به شهادت آنحضرت شد .

محراب فوق موقعیتی خاص در داخل مسجد دارد. کسانی که وارد این مسجد می شوند قبل از هرچیز، به جستجوی مکان عبادت و شهادت امام علی علیه السلام برمی آیند. این محراب در کنار شش محراب دیگر در داخل مسجد مورد توجه زائران است. محراب امیر المؤمنین، که آن را اخیراً بازسازی کرده اند، در دیواره جنوبی شبستان قرار دارد . امروزه محفظه آن با دربی که بر روی آن نصب است و عنوان «هذا محراب امیرالمؤمنین» بر بالای آن به چشم می خورد ، مسدود می باشد .

این محراب سمت دیوار قبله قرار دارد.

خانه علی

منزل علی وفاطمه

«منزل امام علی وفاطمه» در نزدیکی  این مسجد  قرار داشت.

در کنار مسجد کوفه، خانه امیرالمومنین (ع)، دارالعماره کوفه و مرقد افرادی چون «میثم تمار» مسلم بن عقیل ، «هانی بن عروه» و مختار ثقفی قرار دارد. این مسجد دارای مقامات متعدد بوده و زائران در مسجد کوفه در مقابل این آن ها به نماز می ایستند.

مزارمختار بن ابی عبیده ثقفی

مسجد کوفه + تصاویر

در سمت قبله، متصل به مسجد، بقعه و «مزار مختار بن ابی عبیده ثقفی» است که موفق شد انتقام خون شهیدان کربلا را از سپاه عبیدالله بن زیاد بگیرد و کوفه را برای مدتی تحت تصرف خود در آورد.

مزار مختار در حرم مسلم بن عقیل واقع شده و هر دو بنای مشترکی دارند. ضریحی از چوب روی قبر مختار نصب شده و پنجره‌ای در زاویه شرقی به دیوار مسجد کوفه (سمت جنوب) باز می‌شود. قطعه سنگی از قرن دوم هجری به خط کوفی دارد که روی آن نوشته اند: «هذا قبر مختار بن ابی عبیده الثقفی الآخذ بثارات الحسین»

«مختار ثقفی» پس از جنگ های سختی کوفه را تحت کنترل خود در آورد و عاملین واقعه کربلا را مجازات کرد. سپس لشگری به سوی عبید الله بن زیاد فرستاد که پس از شکست او، سر از بدنش جدا کردند.

مختار سر عبیدالله بن زیاد را نزد امام سجاد (ع) در مدینه فرستاد، حضرت خوشحال شد و فرمود: خدا جزای خیر به مختار دهد که خونخواهی ما نمود. مصعب بن زبیر در سال ۶۷ هجری با غلبه بر کوفه سر از بدن مختار جدا کرد.

نحوه شهادت مختار ثقفی

سال ۶۱ هجری عبیدالله بن زیاد پس از شهادت امام حسین(ع) در کربلا دستور داد اهل بیت آن حضرت را به کوفه و قصر دارالاماره بیاورند و در آن جلسه سر بریده امام حسین (ع) را نزد خود قرار داد و با چوب دستی به سر مطهر حضرت جسارت کرد.

سال ۶۶هجری مختار ثقفی قیام کرد، عبیدالله بن زیاد را به هلاکت رساند بر تخت دارالاماره نشست و سر بریده ابن زیاد را بر او وارد کردند.

شهادت مختار: ۱۴ رمضان سال ۶۷(قیام مختار۱۸ماه بطول انجامید)

سال ۶۷ هجری مصعب بن زبیر بر مختار پیروز شد و در حالی که مصعب بر تخت کیه زده بود، سر مختار را برای او آوردند.

سال ۷۲ هجری عبدالملک بن مروان به عراق حمله کرد و پس از پیروزی، در قصر دارالاماره بر تخت نشست و سر بریده مصعب را برای او آوردند. شخصی در حضور او گفت: ای امیر! من سرگذشت عجیبی از این قصر به خاطر دارم و وقایع آن را تعریف کرد.
عبدالملک با شنیدن این قضیه بر خود لرزید و دستور داد قصر دارالاماره را خراب کنند.
«قصر دارالاماره» در ذیحجه سال ۶۰ هجری، شهادت دو فرستاده امام حسین را نیز شاهد بوده است.

نحوه پیدا شدن مقبره مختار

پس از شهادت مختار توسط مصعب بن زبیر , «جنازه مختار» در دیوار قصر الاماره نزدیک مسجد مدفون شد , این قبر مخفی ماند تا اینکه «آیت الله العظمی سید مهدی بحر العلوم »در زمان خود به جستجو و آشنایی با آثار و محراب های مسجد پرداخت .

«سیدبحرالعلوم» متوفی:رجب سال ۱۲۱۲(دی۱۱۷۶)،در آن زمان ترجیح داد مسجد کوفه با خاک پاک مدفون شود چون زمین مسجد پائین تر از دیگر سرزمین های منطقه بود و در نتیجه آب های سطحی در آن جریان پیدا می کرد. پیرو دستور آیت الله بحر العلوم زمین مسجد کوفه که عمق آن مساوی مقام پیامبر وخانه حضرت نوح بود با خاک پاک پرشد تا از آلودگی ها در امان نگه داشته شود در جای همان محراب ها بر روی خاک محراب های جدید ساخته شد همانگونه که اکنون هم نمایان است.

ماجرای کشف مزار مختار ثقفی

در زمان بررسی ها و جستجوی آثار مسجد که از طرف سید و جمعی از علما صورت گرفت, سید قبر شریف پنهان شده ای را پیدا کرد و «جایگاه قبرمختار» انتهای راه رو در زیر زمین و به طرف خارج مسجد به سمت قصر الأماره بود و بر آن قبر سنگی یافتند که بر آن اسم و لقب مختار نوشته شده بود .

پس از یافتن قبر, (محسن الحاج عبود شلاش ) ساختن حرم جدید وبزرگی برای مختار را بر عهده گرفت وآن را به رواق حرم حضرت مسلم از سمت جنوب ملحق کرد , و برای قبر پنجره ای آهنین قرار داد ودرب راه رو که در حجره ای در کنج مسجد کوفه قرار داشت را مسدود کرد .

مسجد کوفه + تصاویر

در بیرون از محوطه مسجد کوفه مزار « خدیجه دختر امام علی» و خواهر حضرت عباس (ع) واقع می‌باشد.

چراامام علی رادرکوفه دفن نکردند؟

چراتشیع جنازه شبانه شد ومحرمانه؟

شهیدمطهری :شب بیست و یکم مردم هنوز نمی‌دانند که بر علی چه دارد می‌گذرد. علی بعد از نیمه شب از دنیا رفته است تا علی از دینا می‌رود فورا همان شبانه فرزندان علی (امام حسن،‌حسین، محمدبن حنیفه، ابوالفضل االعباس) و عده‌ای از شیعیان خاص که شاید از ۶، هفت نفر تجاوز نمی‌کردند، محرمانه علی را غسل دادند و کفن کردند و در نقطه‌ای که ظاهرا خود علی قبلا معین فرموده بود که همین مدفن شریف(نجف) آن حضرت است در همان تاریکی شب دفن کردند و احدی نفهمید. بعد محل قبر را هم مخفی کردند و به کسی نگفتند فردا مردم فهمیدند که دیشب علی دفن شده محل دفن علی کجاست؟.

برای رهایی ازتعرض خوارج به مدفن امام علی.

استادمطهری می نویسد:امام حسن (ع) صورت جنازه‌ای را تشکیل دادند و به مدینه فرستادند. که مردم خیال کنند که علی را بردند مدینه دفن کنند. چرا؟ به خاطر همین خوارج برای اینکه اگر اینها می‌دانستند علی (ع) را کجا دفن کرده‌اند. به مدفن علی(ع) جسارت کردند.می‌رفتند نبش قبر می‌کردند و جنازه علی را از قبرش بیرون می‌کشیدند تا خوارج در دنیا بودند و حکومت می‌کردند.

علی ۱۰۰سال مفقودالاثربود

غیر از فرزندان علی  کسی نمی‌دانست علی کجا دفن شده است تا اینکه آنها بعد از حدود صد سال منقرض شدند بنی امنیه هم رفتند دوره بنی‌عباس رسید دیگر مزاحم این جریان نمی‌شدند.

امام صادق‌(ع) برای اولین بار محل قبر علی (ع) را آشکار فرمود. همین صفوان معروفی که شما در زیارت عاشورا دعایی می‌خوانید که در سند آن نام او آمده است می‌گوید من خدمت امام صادق در کوفه بودم ایشان ما را آورد سر قبر علی‌(ع) و فرمود قبر علی(ع) اینجاست و دستور داد ظاهرا برای اولین بار سایبانی برای قبر علی تهیه کنیم و از آن وقت قبر علی (ع) آشکار شد.

پس این مشکل بزرگ برای علی (ع) منحصر به زمان حیاتش نبود تا صد سال بعد از وفات علی هم قبر علی از ترس اینها مخفی بود.

السلام علیک یا ابالحسن، السلام علیک یا امیرالمومنین. تو و اولاد تو چقدر مظلوم بودید. من نمی‌دانم آقاامیرالمومنین مظلومتر است یا فرزند بزرگوارش اباعبدالله الحسین؟ همانطوری که پیکر علی از شر دشمن راحتی ندارد بدن فرزند عزیزش حسین هم از شر دشمن آسایش ندارد و شاید به همین جهت است که فرمودند : لا یوم کیومک یا اباعبدالله هیچ روزی مانند روز فرزند من حسین نیست. امام حسین بدن علی (ع) را مخفی کرد چرا؟ برای اینکه به بدن علی جسارت نشود اما وضع کربلا طور دیگری بود. امام زین‌العابدین (ع) قدرت پیدا نکرد که بدن حسین را بعد از شهادت فورا مخفی کند نتیجه‌اش همان شد که نمی‌خواهیم نام ببریم./پایان اظهارات شهیدمطهری.

سرنوشت ابن ملجم مرادی

ابن ملجم که درهمان صبحگاه دستگیرشده بود،درحبس بود،بعداز شهادت حضرت علی(۲۱رمضان) امام حسن(ع)، ابن ملجم را آوردندبرای محاکمه، او از امام درخواست کرد تا او را رها کند تا به جبران آن، معاویه را نیز به قتل برساند، اما امام نپذیرفت ،شمشیر را بعنوان قصاص برفرقش واردکرد،تنها یک ضربه به او زدند و همان یک ضربه او را هلاک کرد.

در برخی از منابع شیعه چنین نقل شده است: «امام حسن علیه السلام  نشست و دستور داد ابن ملجم را بیاورند، پس او را آوردند. امام به او فرمود: اى دشمن خدا! امیرمؤمنان را کشتى و تباهى را در دین بزرگ کردى؟ پس دستور داد گردنش را زدند. ام‌هَیثَم دختر أسوَد نَخَعى خواست که جسدش را به وی دهند، و کار سوزاندنش را به او واگذارند، جنازه را تحویل او دادند و ام‌هیثم جسدش را به وسیله آتش سوزاند»

ونوشته اند:ابن ملجم به امام حسن علیه السلام  گفت: آیا مایلی یک کار براى تو انجام دهم که به خدا سوگند من هرچه با خدا عهد کردم، انجام می‌دهم. من در مکه سوگند یاد کردم که على و معاویه را بکشم یا این‌که در راه این قصد، جان خود را فدا کنم. اگر می‌خواهی مرا آزاد کن که با خدا عهد می‌کنم در هر صورت؛ او را بکشم و یا نکشم اما زنده بمانم، مجدد نزد تو بر گردم و دست به دست تو بگذارم تا مرا بکشی. امام حسن علیه السلام  فرمود: «رهایت نمی‌کنم مگر آن‌که آتش دوزخ را به چشم خود ببینى. پس ابن ملجم را کشت. مردم هم او را در بوریا پیچیده در آتش انداختند و سوزاندند»

دعای ابن ملجم مستجاب شد!

استادشهیدمرتضی مطهری می نویسد: یک بار که علی با ابن ملجم صحبت کردند،او با علی با خشونت برخوردکرد و گفت:

«علی! من آن شمشیر را که خریدم با خدای خودم پیمان بستم که با این شمشیر بدترین خلق خدا کشته شود و همیشه از خدا خواسته‌ام و دعاکرده که خدا با این شمشیر بدترین خلق خودش را بکشد.»

درمنابع دیگرآمده که ابن ملجم گفتند:به خدا سوگند من این شمشیرم را هزار دینار خریدم و هزار دینار هم داده ام تا آن را مسموم کرده اند، اگر این ضربه ام را به تمامی کوفیان می زدم هیچ یک از آنها جان سالم به در نمی بردند

«ابن ملجم» باشمشیرخودش کشته شد

امام علی به ابن ملجم  گفتند:اتفاقاً این دعای تو اجابت خواهد شد، چون خودت را با همین شمشیر خواهند کشت.

کشف قبر على علیه السلام به روایت شیخ مفید:

شیخ مفیدبنقل از عبدالله بن حازم می نویسد: روزى با هارون الرشید براى شکار از کوفه بیرون رفتیم و در پشت کوفه به غریین رسیدیم، در آنجا "آهو"هایى را دیدیم و براى شکار آنها سگ‌هاى شکارى و بازها را به سوى آنها رها نمودیم،آنها ساعتى دنبال آهوان دویدند اما نتوانستند کارى بکنند و آهوان به تپه ‏اى  در آن حوالی  پناه برده و بالاى آن ایستادند و ما دیدیم که بازها به کنار تپه فرود آمدند و سگها نیز برگشتند، هارون از این حادثه تعجب کرد و چون آهوان از تپه فرود آمدند دوباره بازها به سوى آنها پرواز کرده و سگها هم به طرف آنها دویدند آهوان مجددا به فراز تپه رفته و بازها و سگها نیز باز گشتند و این واقعه سه بار تکرار شد!
هارون گفت زود بروید و هر که را در این حوالى پیدا کردید نزد من آورید، و ما رفتیم و پیرمردى از قبیله بنى‌اسد را پیدا کردیم و او را نزد هارون آوردیم، هارون گفت اى شیخ مرا خبر ده که این تپه چیست؟ آن مرد گفت اگر امانم دهى ترا از آن آگاه سازم! هارون گفت من با خدا عهد می‌کنم  به تو آزاری نرسانم.

آن پیرمرد گفت: پدرم از پدرانش به من خبر داده است که قبر على بن ابیطالب در این تپه است و خداى تعالى آن را حرم امن قرار داده است چیزى آنجا پناهنده نشود جز این که ایمن گردد!
هارون که این را شنید پیاده شد و آبى خواست و وضوء گرفت و نزد آن تپه نماز خواند و خود را به خاک آن مالید و گریست و دستور داد گنبدی بر آن تربت پاک بنا کردند

اولین بارگاه و ساختمان مرقد علوی درسال۱۷۱هجری بدستورهارون بوده است

دربعضی ازروایات است که هارون تا۳شبانه روزانجااقامت کرد.،روزهابزیارت امیرالمؤمنین،علی (ع)می رفت.

توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر: اگرچه مدفن امیرالمؤمنین تاسال ۱۴۸ هجری پنهان بود واما  ائمه اطهار(ع) مطلع بودند وعده ای از اصحاب خاص آن بزرگواران از محل دفن  آگاه بودند، و در فرصتهایی که دست می ‏داد، دور از چشم دشمنان، بزیارت حضرت علی می رفتند.

استادشهیدمطهری می نویسد:

امام صادق‌(ع) برای اولین بار محل قبر علی (ع) را آشکار فرمود. همین صفوان معروفی که شما در زیارت عاشورا دعایی می‌خوانید که در سند آن نام او آمده است می‌گوید من خدمت امام صادق در کوفه بودم ایشان ما را آورد سر قبر علی‌(ع) و فرمود قبر علی(ع) اینجاست،تا صد سال بعد از وفات علی هم قبر علی از ترس اینها مخفی بود.

خدمات صفویان

دردوره صفویه - شاه اسماعیل صفوی در ۲۵ جمادی الثانیسال۹۱۴ قمری آرامگاه امیرالمؤمنین راتعمیرکرد.

 شاه عباس به  "مهندس شیخ بهایی" دستورتکمیل  صحن حضرت علی راداد.

در وقف نامه بزرگ شاه عباس اول مندرج در کتاب قصص الخاقانی آمده: «« تمامی و جملگی کاروان سرای واقع در صدر میدان نقش جهان دارالسلطنه اصفهان مع قیصریه متصل بدان و کل بازار دور میدان مذکور و...که جمیع آن ها احداث کرده کلب آستان علی ابی ابیطالب (ع) و در بین صیغه وقف شرط نمودند که نصف حاصل اجاره موقوفات مذکوره در وجه وظیفه... معاش سادات عالی درجات بنی حسین(ع) به شرط آن که شیعه امامی اثناعشری باشند.»
در این وقف نامه شاه خود را کلب آستان علی (سگ درگاه حضرت علی) معرفی کرده است.

 در سال11۵۶ قمری هنگامی که نادرشاه به زیارت نجف رفت، دستور داد طلاکاری راداد،هر دو گلدسته را تزیین کرده بود- همه را طلا کنند

پادشان قاجار هم درحرم حضرت علی خدماتی کردند

 شاهان قاجار از جمله -آغامحمدخان قاجار در سال۱۲۱۱ قمری ضریح نقره به آستانه علوی اهداء کرد.

زمان فتحعلی شاه در سال۱۲۳۵ قمری تعمیراتی در آستانه انجام شد، مانند بازطلاکاری دو گلدسته. در سال ۱۲۶۲قمری به فرمان عباس قلی خان وزیر محمدشاه ضریحی دیگر از نقره به آستانه هدیه دادند.

 ماجرای پیدا شدن قبر امام علی(ع)

پس از شهادت امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام ، فرزندانش شبانه جنازه آن حضرت را در زمین بلندی مخفیانه به خاک سپردند. سال‌ها گذشت . جز ائمه علیهماالسلام و نزدیکان آن‌ها نمی‌دانستند قبر آن حضرت کجا است . تا اینکه در زمان خلافت هارون الرشید حادثه‌ای سبب پیدا شدن قبر حضرت گردید و آن حادثه چنین بود؛

عبدالله بن حازم می‌گوید:

روزی برای شکار همراه هارون از کوفه خارج شدیم ، به ناحیه غریین (نجف رسیدیم ، در آن محل آهوانی را دیدیم ، بازها و سگ‌های شکاری را به سوی آن‌ها فرستادیم آهوان پا به فرار گذاشته خود را به تپه‌ای که در آنجا بود رساندند و بالای آن تپه ایستادندبازها و سگ‌های شکاری از تپه بالا نرفته و برگشتند. آهوان از آن تپه پایین آمدند، بازها و سگ‌های شکاری آن‌ها را تعقیب کردند، آهوان دوباره به آن تپه پناهنده شدند و بازها و سگ‌ها دوباره بازگشتند و این حادثه بار سوم نیز تکرار شد.

هارون از این ماجرا در شگفت شد که این چه قضیه است که وقتی آهوان به آن تپه پناه می‌برند. بازها و سگ‌ها جرات رفتن و آنجا را ندارند.

هارون گفت :بروید به کوفه و شخصی را که از همه بیشتر عمر کرده باشد، پیدا کرده پیش ‌ من بیاورید.

پیرمردی از طایفه اسد را پیدا کرده نزد هارون الرشید آوردند.

هارون گفت :پیرمرد! این تپه چیست ؟ ما را از حال این تپه آگاه ساز!

پیرمرد پاسخ داد:پدرم از پدرانشان نقل کرده که آن‌ها می‌گفتند:این تپه قبر شریف علی علیه‌السلام است که خداوند آنجا را حرم امن قرار داده است و هر کس به آنجا پناه ببرد در امان است . لذا آهوان در پناه آن حضرت از خطر محفوظ ماندند.

هارون الرشید از اسبش پیاده شد و آب خواست و وضو گرفت و در کنار آن تپه نماز خواند، دعا کرد، گریه نمود، صورت را به زمین گذاشت و به خاک مالید. و سپس دستور داد بارگاهی روی قبر آن حضرت ساختند.

به این گونه قبر مبارک حضرت علی علیه‌السلام تقریباً پس از صد و اندی سال آشکار گردید./

 ******

آشکار شدن مرقد مطهر حضرت امیرالمؤمنین(ع) به روایت دیگر

روزی هارون الرشید در نجف به صحرای نیزاری به شکار رفت. تازی ها و فهدها (سگ و یوزپلنگ شکاری) آهوان را تعقیب می کردند و آهوان به بالای تل نجف  پناه می بردند،[۱] تازی ها هم از آن تل بالا نمی رفتند. این عمل چند بار تکرار شد و همین که تازی ها عقب نشینی می کردند آهوان پایین می آمدندهمین که دوباره آهوان را تعقیب می کردند دوباره به بالای تل خاک پناه می بردند و تازی ها از تعقیب آن ها باز می ایستادند.

خلیفه هارون الرشید دریافت که باید در این مکان، سرّی نهفته باشد که آهوان بدانجا پناه می برند و تازی ها از آن بالا نمی روندپیرمردی از اهالی آنجا را احضار کرد و راز آن را از پیرمرد جویا شد. پیرمرد گفت: برای گفتن سرّ این تل خاک، از شما امان می خواهم و خلیفه نیز امانش داد. سپس پیر مرد گفت: با پدرم به اینجا آمدم و پدرم در این مکان زیارت نامه می خواند و نماز می گذارد. از پدرم سؤال کردم که زیارت خواندن در اینجا چه مناسبتی دارد؟ پاسخ داد: با حضرت امام جعفر صادق(ع) برای زیارت به اینجا می آمدم و ایشان فرمود: اینجا قبر جدش علی بن ابی طالب(ع) است که به زودی آشکار خواهد شدخلیفه دستور حفر این محل را داد تا به علامت قبری رسیدند و لوحی در آنجا پیدا شد که بر روی آن با خط سریانی دو سطر نقش بسته بود که ترجمه آن چنین است: «این قبری است که نوح پیغمبر آن را برای علی(ع) وصی محمد(ص) قبل از طوفان به هفتصد سال حفر نمود[۲] ». هارون ادای احترام نمود و دستور داد خاک ها را به جای اول خود برگردانند. سپس پیاده شد، پس از وضو گرفتن دو رکعت نماز خواند و با حالتی گریان، خود را به خاک و تربت آن حضرت غلطانیدآنگاه هارون نامه ای به امام موسی کاظم(ع) در مدینه نوشت و صحت این مطلب را از امام موسی(ع) سؤال کرد. ایشان آن محل را به عنوان قبر جدش علی بن ابی طالب(ع)تأیید کرد. سپس به دستور هارون، سنگ بنایی بر آن قبر نهاده شد که به «تحجیر هارونی» معروف شد.[۳] .

[۱] نجف در لغت به معنای تل خاک و پشته ای است که آب به آن نرسد.

[۲]الغارات، ج ۲، ص۸۴۶؛ بحار الانوار، ج ۴۲، صص۲۱۶ و ۲۳۶؛ شبهای پیشاور، ص۱۲۷، «بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ، هذاقبرٌ حفره نوح لعلیّ بن أبی طالب وصیّ محمّد(ص) قبل الطوفان بسبع مائه سنه».[۳]

 مرقد مطهر امیرالمؤمنین در زمان امام صادق(ع) برای خواص شیعیان به علت زیارت آن حضرت معلوم شد و در زمان هارون برای همه مکشوف گردید.

تولد «حضرت علی» علیه السلام در ۱۳ رجب سال ۳۰ عام الفیل،مطابق باسال ۵۹۹ میلادی (۱۰ سال قبل از بعثت حضرت محمد)، در شهر مکه  و در «داخل کعبه » واقع گردید.

«حضرت علی» ۲۳ سال درمکه، ۳۶ سال درمدینه و ۴ سال درعراق(کوفه)زیست.

 سال ۳۶ هجری ،امیرالمؤمنین(ع) به منظورمقابله با ناکثین از مدینه حرکت کرد  ۴۰۰ صحابی از مهاجر و انصار ، که هفتاد نفراز «اصحاب بدر» در میان آنان بودند ، پس از جنگ جمل با حضرت به کوفه هجرت کردند ،تنها در جنگ صفین ، حدود ۲ هزارنفرازصحابی، مقیم کوفه همراه علی(ع) بودند.
در واقع کثرت حضور اصحاب رسول الله در کوفه بیش از هر نقطه دیگر عالم اسلام بود و از این‏رو «کوفه» نسبت به سایر بلاد  موقعیت ممتازی یافته بود.

مجموعه این عوامل، باعث شد که حضرت علی(ع) «کوفه» را « قُبَّهُ الإسلامِ»(مرکزحکومت)برگزیند.

توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:۳ نفری که مأمورترور۳ شخصیت جهان اسلام بودند

«ابن ملجم»مأمورکشتن حضرت علی(کوفه) شد.

«بَرَک بن عبیدالله»مأمورقتل معاویه(شام) شد.
«عمرو بن بکر »مأمور ترور عمروعاص(مصر)شد.

این ترورهابایدهمزمان(هنگام اذان صبح)۱۹رمضان سال چهلم هجری انجام می شد.
«بَرَک بن عبیدالله» در شام توانست شمشیری بر ران «معاویه »فرود آورد و او را مجروح کند ولی عمرو بن بکر در مصر موفق به ترور عمروعاص نشد؛ زیرا عمرو به جهت درد شکم، در آن صبحدم به نماز حاضر نشد و به جای خود خارجة بن حذافه رئیس داروغه را برای اقامه نماز فرستاد که وی با شمشیر عمرو بن بکر از پا درآمد.

هرحرفی رانبایدازهرکسی پذیرفت حتی علامه دهرباشد

ماجرای صدورفتوای «شیخ مفید» که اشتباه بود و«امام زمان اصلاحش کرد».

هرحرفی رانبایدپذیرفت حتی ازعلامه دهر،وقتی با مسلمات اسلام سازگارنباشد.

آیت الله بهجت:فقط معصومین(علیهم السلام)ازخطاوخطیئه مصونند،ولی غیرمعصوم هرچندازعلمای بزرگ وجلیل القدرباشد،خالی ازخطانیست،لذانباید«مشکوکات»اقوال وآرای آنهارابه واسطه عظمت شأن وبزرگی مقامشان پذیرفت،بلکه تنهادرواضحات ومسلمات بایدمطابق نظرشان بودومشکوکات بایدگفت:نَعتَقِدُبِمااعتَقَدَبِهِ جعفربن محمدبن والمهدی(به آنچه امام صادق وحضرت مهدی بدان اعتقاددارند،معتقدم).

وَإِذْ أَخَذَ رَبُّکَ مِن بَنِی آدَمَ مِن ظُهُورِهِمْ ذُرِّیَّتَهُمْ وَأَشْهَدَهُمْ عَلَىٰ أَنفُسِهِمْ أَلَسْتُ بِرَبِّکُمْ ۖ قَالُوا بَلَىٰ ۛ﴿١٧٢اعراف﴾ 

مرحوم شیخ مفیدباهمه جلال وعظمتی که دارد(تاج سرمااست)،مُنکِرِ«عالم ذر»شده است،بااینکه اخذعهدومیثاق مسلماً بوده است وخودِمبدأعهد،کافی است دراحتجاج بروجود«عالم ذر»زیرااوبودوهست وخواهدبودواقرارِ«قَالُوا بَلَىٰ» بی خودوبی جهت ازانسان هاصادرنشده،بلکه ربط مخلوق به خالق وقیام به اواست.

توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:عالم ذر درقرآن
وَ إِذْ أَخَذَ رَبُّکَ مِنْ بَنی آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّیَّتَهُمْ وَ أَشْهَدَهُمْ عَلى أَنْفُسِهِمْ أَ لَسْتُ بِرَبِّکُمْ قالُوا بَلى شَهِدْنا أَنْ تَقُولُوا یَوْمَ الْقِیامَةِ إِنَّا کُنَّا عَنْ هذا غافِلینَ /آیه ۱۷۲ از سوره اعراف.

ترجمه:و [به خاطر بیاور] زمانى را که پروردگارت از صلب فرزندان آدم، ذرّیّه‌ی آن‌ها را برگرفت؛ و آن‌ها را بر خودشان گواه ساخت؛ [و فرمود]: آیا من پروردگار شما نیستم؟ گفتند: آرى، گواهى مى‌دهیم. [خداوند چنین فرمود، مبادا] روز رستاخیز بگویید: ما از این، غافل بودیم؛ [و از پیمان فطرى بى‌خبر ماندیم].

آیت الله بهجت:ولذاتدّلی وتجلّی راعیناًمشاهده کردند واقراربه ربوبیت حضرت حق نمودند.

منبع:درمحضربهجت ،نکته۱۰١٢

ارتباط و جلسات آیت الله بهجت(ره) با مقام معظم رهبری

توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:اگرشخصیتی حرفی زد که با مسلمات دین ویا باقران مغایرتی داشت نبایدپذیریت،نه اینکه بگویم :این حرف باعقل من جوردرنمیاد ویامن نشنیدم ویابرای من ثقیل است،همانطورکه« هرحرفی را بی دلیل نمی پذیریم» نبایدبی دلیل حرف(موضوعی)را ردکرد.

ماجرای فتوای اشتباه شیخ مفید و اصلاحش توسط امام زمان(عج)

چگونه خداوند(بوسیله عبدصالحش)آن اشتباه را رفع کرد،بدون اینکه خودآن عالم دخالتی داشته باشد.

فتوایی که شیخ مفیدداد« اشتباه بود» اما با عنایت امام زمان(عج) اصلاح شد.

شخصی از روستا نزد« شیخ مفید» رفت و سؤال کرد: زنی حامله فوت کرده و حملش زنده است، آیا باید شکم زن را شکافت و طفل را بیرون آورد و یا به همان حالت او را دفن کنیم؟

شیخ مفیدجواب داد: با همان حمل، زن را دفن کنید.

اصلاحیه فتوای اشتباه

آن مردازشیخ مفیدخداحافظی کرد وبسوی منزلش حرکت کرد واما متوجه شد، سواری شتابان بسویش می‌آید، وقتی نزدیک او رسید، گفت:

ای مرد! شیخ مفید می‌گوید: شکم آن زن را بشکافید و طفل را بیرون بیاورید، بعد او را دفن کنید.

مرد روستایی همان کار را کرد. پس از مدتی، ماجرای آن سوار را برای شیخ مفید نقل کردند.

«شیخ مفید»گفت: من کسی را نفرستاده بودم. معلوم است آن شخص، نماینده حضرت صاحب الزمان علیه‌السّلام بوده‌اند، حال که ما در احکام شرعی اشتباه می‌کنیم، همان بهتر که دیگر فتوا ندهیم. لذا در خانه خود را بست و بیرون نیامد.

اما از ناحیه مقدسه حضرت صاحب الزمان علیه‌السّلام توقیعی برای شیخ صادر شد:بر شماست فتوا دادن و بر ماست که نگذاریم شما در خطا واقع شوید.

اما از ناحیه مقدسه حضرت صاحب الزمان علیه‌السّلام توقیعی برای شیخ صادر شد:بر شماست فتوا دادن و بر ماست که نگذاریم شما در خطا واقع شوید.

آیت الله محمدتقی بهجت فومنی:۲۷ اردیبهشت ۱۳۸۸(٢٢ جمادی الاولی ١٤٣٠)درسن ۹۳سالگی درگذشت(مدفن درقم)

شیخ مفید کیست؟

محمد بن محمد بن نعمان،معروف به شیخ مفید(تولد ۳۳۸ ـ توفی۴۱۳ق)عمر

شیخ مفید به افتخار گرفتن سه توقیع از ناحیه حضرت صاحب الامر نائل شده است.

شیخ طوسی: محمد بن محمد بن نعمان، ابوعبدالله مفید، معروف به «ابن معلم» از متکلمان طایفه امامیه است. در زمان او ریاست علمی و دینی شیعه به وی منتهی گشت. در علم فقه و کلام بر هر کس مقدم، فکرش عالی، ذهنش دقیق، و دانشمندی حاضر جواب بود.

علامه حلی: مفید، معروف به ابن المعلم بود و از بزرگترین مشایخ شیعه و رئیس و استاد آنهاست. کلیه دانشمندان ما که بعد از وی آمده اند، از دانش او استفاده نموده اند. فضل و دانش او در فقه و کلام و حدیث، مشهورتر از آن است که به وصف آید. او موثق ترین و داناترین علمای عصر خود بود. ریاست علمی و دینی طایفه شیعه امامیه در زمان او به وی منتهی گشت.

علامه بحرالعلوم:محمدبن محمدبن نعمان ابوعبدالله مفید رحمة الله" استاد استادان بزرگ و رئیس رؤسای ملت اسلام، گشاینده درهای تحقیق با اقامه دلیل و برهان با بیان روشن خویش سرکوب گر فرقه های گمراه، دانشمندی که تمامی جهات فضل و دانش در وی گرد آمده و ریاست علمی و دینی به او منتهی گشته بود،کلیه دانشمندان بر مقام عالی وی در دانش و فضل و فقه و عدالت و وثاقت و جلالت قدرش اتفاق نظر دارند. او دارای خوبیها و فضائل فراوان: تیزبین، باهوش، حاضر جواب و موثق ترین دانشمند عصر خود در حدیث و آشناترین آنها به علم فقه و کلام بود و هر کس بعد از او آمده از وی استفاده نموده است.

ابن حجر عسقلانی : مفید بسیار پارسا و فروتن و پاسدار علم بود. گروهی از دانشمندان از محضرش پدید آمدند. وی در بزرگداشت مکتب تشیع جایگاهی عالی یافت، تا جایی که گفته اند او بر هر دانشمند بلند قدری منت دارد. شریف ابو یعلی جعفری، داماد مفید گفته است: مفید جز اندکی از شب را نمی خوابید. سپس برمی خاست و به نماز می ایستاد، یا مطالعه می کرد، یا مشغول تلاوت قرآن می گشت.

شیخ مفیدپس از ۷۵ سال تلاش علمی و خدمت ارزنده درسال۴۱۳ درگذشت،فبرش درجوارحرم امامین جوادین(کاظمین)،درفاصله چندمتری ضریح قرارگرفته است.