پیراسته فر

خبری تحلیلی

پیراسته فر

خبری تحلیلی

زندگینامه آیت الله شیخ حسن صانعی

امام خمینی:تو سرباز گمنام این انقلابی، و خودت می دانی که هیچ چیز بهتر از گمنامی نیست...‏من کاملاً به تو اطمینان دارم. لذا وکیل من هستی.
نامه امام خمینی به آقای حسن صانعی (تقدیر از خدمات و تأیید ایشان)
‏‏زمان: سه شنبه، ۲ اسفند ۱۳۶۷(١٤ رجب ١٤٠٩)
‏‏مکان: تهران، جماران‏

‏‏موضوع: تقدیر از خدمات آقای صانعی در طول دوران نهضت و تأیید ایشان‏

‏‏مخاطب: صانعی، حسن (نمایندۀ امام خمینی و سرپرست بنیاد۱۵ خرداد)‏

‏‏بسم الله الرحمن الرحیم‏
‏‏جناب حجت الاسلام آقای حاج شیخ حسن صانعی ـ دامت برکاته‏
نمی دانم از کجای آشنایی ام با تو بنویسم. تو یکی از قدیمیترین افرادی هستی‏‎ ‎‏که در کنار من بوده ای. هنوز سبزه ای بر رخسار نداشتی که صمیمی ات یافتم(سبیل درنیاورده بودی). سالها‏‎ ‎‏قبل از شروع مبارزات پانزدهم خرداد.‏
 تو سرباز گمنام این انقلابی، و خودت می دانی که هیچ چیز بهتر از گمنامی نیست. تو‏‎ ‎‏فردی هستی که از گذشته های دور خاطرات تلخ و شیرین مبارزات را با خود دارد.‏‎ ‎‏زیرکی و کم حرف، دانایی و محتاط.‏

در گرداب مبارزات همیشه دلسوخته بوده ای. کینه ات را نسبت به شاه در کمتر کسی‏‎ ‎‏دیده بودم. در بحرانها و فشارها هیچ گاه نسبت به من تردید نداشتی، گرچه گاهی‏‎ ‎‏خسته می شدی و افسرده.‏
در کوران فشار دستگاه شاه، تو که مسئول ادارۀ شهریۀ طلاب بودی، وقتی در‏‎ ‎‏محاصره دشمن قرار می گرفتی برای اینکه هیچ گونه اطلاعی به دشمن ندهی کم نبود‏‎ ‎‏مواقعی که قبوض رسید پولهای اخیار را ـ در پانزده سال مبارزه ـ چون غذایی گوارا‏‎ ‎‏می خوردی. پاداشت عندالله نیز گوارایت باد.‏استعدادت، لطافت روحت، صداقتت چیزی نیست که فراموشم شود.
تندخویی -عاقل.
از خدا می خواهم عقلت را به تندخویی ات پیروز کند.
‏من کاملاً به تو اطمینان دارم. لذا وکیل من می باشی در تمامی زمینه های شرعی. این‏ ‏چند سطر را نوشتم تا کمی از بسیار حقی که به گردن من و انقلاب داری را ادا کرده باشم.‏‎ ‎‏خداوند یار و نگهدارت باد.‏ مرا از دعای خیر فراموش مکن. والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته.‏

توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:این نامه راازسایت امام خمینی اخذکرده ام،صحیفه امام جلد ۲۱،صفحه  ۲۷۱

 امام گفت «آیت‌الله حکیم رئیس‌کل است»

 آیت‌الله حاج آقا شیخ حسن صانعی :با امام برای اقامه نماز مغرب و عشا به‌سمت مدرسه بروجردی می‌رفتیم، 

من که از ایران آمده بودم آشنایی به نجف نداشتم امام به من گفت «آقا شیخ حسن، آن ماشین را که جلوی صحن ایستاده می‌بینی؟»، گفتم: «بله آقا»، امام گفت: «ماشین آقای حکیم است». ماشین باابهتی داشتند. امام فرمودند که ایشان رئیس‌کل است، در حالی که هنوز اذان نگفتند نماز را اقامه می‌کند»، چون آیت الله حکیم قائل به غروب آفتاب بودند و وقتی یک رکعت از نمازشان گذشته بود تازه اذان صحن پخش می‌شد اما کسی جرئت نمی‌کرد به ایشان حرفی بزند، نظرشان به جایگاه مهم مرجعیت آیت‌الله حکیم به‌ویژه در عراق بود.

 شهید سیدمحمد باقر حکیم می‌گفت :«پدرم همه ما را جمع کردند و فرمودند «من این مرد بزرگ را نمی‌شناختم بعد از این دیدارها که با ایشان داشتم متوجه بزرگی‌شان شده‌ام، حرام است بر فرزندان من که با ایشان که مهمان ما هستند مخالفت کنند، هر کسی با ایشان(امام خمینی) مخالفت کرد از خانه من بیرون برود»،

توضیح نگارنده-پیراسته فر:«آیت الله سیدمحسن حکیم » بعدازرحلت آیت الله بروجردی،از سال ۱۳۴۰ تا زمان فوتش۱۲خرداد ۱۳۴۹)مرجع شیعیان بوده ،وی دارای۱۰پسراست که۵نفرشان(عبدالهادی، عبدالصاحب،علاءالدین،محمدحسین ومحمدباقر)درمبارزه وقیام  شهیدشدند.،یکی ازفرزندانش(سیدمهدی حکیم)درزمان گرفتن عکس،درزندان بعثی بوده است.فوت در ۲۷ ربیع‌الاول ۱۳۹۰ در ۸۴ سالگی

زندگینامه حجت الاسلام شیخ حسن صانعی

«آیت‌الله شیخ‌ حسن‌ صانعی‌» در ۱۳۱۳شمسی در شهرستان‌ شهرضا به‌ دنیا آمد. پدرش‌ حجت‌الاسلام‌ والمسلمین‌ شیخ‌ محمدعلی‌ صانعی‌ از روحانیون‌ شهرضا بود. وی‌ تحصیلات‌ خود را همراه‌ با برادرش‌(آیت‌الله شیخ‌ یوسف‌ صانعی‌) در زادگاه‌ خود آغاز کرد و سپس‌ جهت‌ تداوم‌ تحصیل‌ حوزوی‌ به‌ حوزه‌ی‌ علمیه‌ی‌ اصفهان‌ رفت‌. وی‌ پس‌ از فراگیری‌ دروس‌ مقدماتی‌ و سطح‌، به‌ شهرستان‌ قم‌ رفت‌ .

آیت‌الله شیخ‌ یوسف‌ صانعی‌،آیت الله هاشمی رفسنجانی،آیت الله سیدحسن خمینی،حجت الاسلام علی اکبرناطق نوری

حجت الاسلام شیخ حسن صانعی، تحصیلات‌ علوم‌ دینی‌ خود را با حضور در محضر درس‌ خارج‌ آیت‌الله‌العظمی‌ بروجردی‌ تداوم‌ داد و سپس‌ به‌ محضر حضرت‌ امام‌ رسیده‌ و دروس‌ خارج‌ فقه‌ و اصول‌ را از محضر ایشان‌ فراگرفت‌. او از همان‌ دوران‌ طلبگی‌ جزو ملازمان‌ حضرت‌ امام‌ بود و مدیریت‌ بخشی‌ از پذیرایی‌ها و برنامه‌های‌ دیدوبازدید امام‌ را در بیت‌ معظم‌له‌ برعهده‌ داشت‌.
وی‌ با شروع‌ نهضت‌ اسلامی‌ به‌ رهبری‌ حضرت‌ امام‌ خمینی‌ پای‌ در راه‌ مبارزه‌ با رژیم‌ پهلوی‌ نهاد. ایشان‌ در جریان‌ دستگیری‌ حضرت‌ امام‌ خمینی در آبان‌ ۱۳۴۳ ش‌ فعال‌ بود و مراجع‌ را به‌ صدور اعلامیه‌ یا اعلام‌ مواضع‌ در این‌ زمینه‌ ترغیب‌ کرد.

بعد از تبعید حضرت‌ امام‌ به‌ خارج‌ از کشور به‌ مبارزات‌ خود ادامه‌ داد. درسال ۱۳۴۵ از طرف‌ ساواک‌ متهم‌ به‌ برقراری‌ ارتباط‌ با عناصر مشکوک‌ خارجی‌ شد و در ۱۳۴۶ ش‌ به‌ جرم‌ ترغیب‌ طلاب‌ به‌ تظاهرات‌، توسط‌ ساواک‌ قم‌ احضار و به‌ وی‌ تذکر داده‌ شد.
در همان‌ سال‌، اعلامیه‌ها و بیانیه‌های‌ حضرت‌ امام‌ را در قم‌ توزیع‌ کرد و به‌ مقابله‌ با افرادی‌ که‌ در صدد از بین‌ بردن‌ اعلامیه‌های‌ الصاق شده‌ به‌ دیوار مدرسه‌ی‌ فیضیه‌ برآمده‌ بودند، پرداخت‌ که‌ منجر به‌ درگیری‌ طلاب‌ مبارز با افراد رژیم‌ شد. در ۱۳۵۲ ش‌ به‌ علت‌ تداوم‌ مبارزات‌ سیاسی‌ علیه‌ رژیم‌ پهلوی‌ توسط‌ ساواک‌ قم‌ احضار شد.
یکی‌ از علل‌ دستگیری‌ وی‌، اعدام‌ انقلابی‌ پاسبان‌ محمدرضا مدنی‌ از مأموران‌ شهربانی‌ قم‌ بود که‌ رژیم‌ ساواک‌ وی‌ را همراه‌ با دیگر روحانیون‌ مبارز چون‌ آیات‌: محمد یزدی‌ و ربانی‌ املشی‌ در۱بهمن ۱۳۵۲ دستگیر کرد و سپس‌ کمیسیون‌ امنیت‌ اجتماعی‌ شهرستان‌ قم‌، وی‌ را به‌ سه‌ سال‌ اقامت‌ اجباری‌ (تبعید) در مشکین‌‌شهر محکوم‌ کرد.
وی‌ در مشکین‌شهر به‌ مبارزات‌ خود علیه‌ رژیم‌ پهلوی‌ در دوران‌ تبعید تداوم‌ داد؛ به‌طوری‌ که‌ در آن‌ شهر از طرف‌ کمیسیون‌ امنیت‌ اجتماعی‌ قم‌ خطرناک‌ تشخیص‌ داده‌ شد؛ لذا در ۱۳۵۳ محل‌ تبعید وی‌ از مشکین‌‌شهر به‌ شهرستان‌ مرند تغییر یافت‌. مدت‌ محکومیت‌ (تبعید) وی‌ در ۱۳۵۵ تمام‌ شد و وی‌ به‌ قم‌ مراجعت‌ کرده‌، مجدداً فعالیت‌های‌ سیاسی‌ خود را تداوم‌ داد.

ازچپ:آیت الله شیخ حسن صانعی،امام خمینی،مسیح بروجردی...سیدحسن خمینی(سمت راست)پشت سرامام خمینی(محمدرضاتوسلی)،بالاسربروجردی(شهاب الدین اشراقی)قم

در جریان‌ قیام‌ ۱۹ دی‌ ۱۳۵۶ که‌ در پی‌ اهانت‌ روزنامه‌ی‌ اطلاعات‌ به‌ ساحت‌ مقدس‌ مرجعیت‌ و حضرت‌ امام‌ صورت‌ گرفت‌، وی‌ یکی‌ از سازمان‌دهندگان‌ اصلی‌ قیام‌ بود. ایشان‌ به‌ قول‌ ساواک‌ یکی‌ از اصلی‌ترین‌ محرکین‌ مردم‌ برای‌ برگزاری‌ تظاهرات‌ بود و در این‌ زمینه‌ نقش‌ مؤثری‌ ایفا کرد (همان‌). کمیسیون‌ امنیت‌ اجتماعی‌ قم‌ در جلسه‌ای‌ ۲۱فروردین ۱۳۵۶ وی‌ را همراه‌ با آیات‌: محمد یزدی‌، مکارم‌ شیرازی‌، خزعلی‌ و… به‌ عنوان‌ محرک‌ اصلی‌ و مخل‌ نظم‌ عمومی‌ تشخیص‌ داد. لذا با حکم‌ کمیسیون‌ امنیت‌ اجتماعی‌ قم‌ به‌ سه‌ سال‌ اقامت‌ اجباری‌ (تبعید) در شهرستان‌ میناب‌ محکوم‌ شد . قبل‌ از اینکه‌ مأموران‌ رژیم‌ موفق‌ به‌ دستگیری‌ وی‌ شوند، متواری‌ شد و مأموران‌ در دستگیری‌ او ناکام‌ ماندند.

محل‌ اقامت‌ اجباری‌ (تبعید) وی‌ بعداً به‌ میاندوآب‌ تغییر کرد؛ درحالی‌ که‌ همچنان‌ وی‌ در اختفا به‌ سرمی‌برد. سپس‌ کمیسیون‌ امنیت‌ اجتماعی‌ قم‌ در۱مرداد ۱۳۵۷ او را به‌ تبعید در ایذه‌ محکوم‌ کرد.
بعد از پیروزی‌ انقلاب‌ اسلامی‌ و بازگشت‌ حضرت‌ امام‌ به‌ کشور، در مدرسه‌ی‌ رفاه‌ و علوی‌ در خدمت‌ امام‌ بود و ازتنظیم‌کنندگان‌ ملاقات‌های‌ امام‌ خمینی‌ با شخصیت‌های‌ دیدارکننده‌ و مردم‌ بود .
وی‌ بعد از استقرار نظام‌ مقدس‌ اسلامی‌ بارها از طرف‌ حضرت‌ امام‌ خمینی‌ مأمور امورات‌ شرعی‌ شد و همراه‌ با سید هاشم‌ رسولی‌ محلاتی‌ از طرف‌ امام‌ .برچسب زندگینامه آیت الله صانعی - پیراسته فر
در ۲۲ تیر ۱۳۶۲ به‌ عنوان‌ سرپرست‌ بنیاد پانزده‌ خرداد منصوب‌ شد .

سیدحسن خمینی،شیخ حسن صانعی،سیدعلی خمینی

 شیخ حسن صانعی  در ۱۳۷۶ ودرمرحله بعد۲۳ مرداد ۱۳۹۶ از طرف‌ مقام‌ معظم‌ رهبری‌ به‌ «عضویت‌ مجمع‌ تشخیص‌ مصلحت‌ نظام‌» برگزیده‌ شد.
«آیت الله یوسف صانعی» در۲۲ شهریور ۱۳۹۹درگذشت.

آیت‌الله شیخ‌ یوسف‌ صانعی‌+سیدحسن خمینی

پیام حجت الاسلام و المسلمین سید حسن خمینی بدین شرح است:

بسمه تعالی
انا لله و انا الیه راجعون
حضرت آیت الله آقای حاج شیخ حسن صانعی دامت برکاته
مصیبت درگذشت حضرت آیت الله العظمی آقای حاج حاج شیخ یوسف صانعی رحمت الله علیه موجب تأثر و تأسف شدید شد.
آن عالم ربانی و فقیه معظم از زمره برجسته ترین شاگردان امام عظیم الشأن بودند که در عین صلابت و تبحر در فقه اهل بیت علیهم السلام، به لوازم زندگی روزمره و جهان امروز توجه داشتند.
شجاعت و کیاست همراه با دیانت و عشق به اهل بیت و امام راحل از ایشان عالمی آگاه به زمان ساخته بود. بی تردید حضور طولانی در درس امام و تلاش مستمر در سال های سخت مبارزه و دوران شکوهمند انقلاب اسلامی برای ایشان دستاوردی بزرگ در پیشگاه خدای سبحان است. 
اینجانب ضمن عرض تسلیت این ضایعه مولمه به حضرت بقیه الله (س)،حوزه های علمیه و شاگردان و مقلدان ایشان و هم چنین به بیت معظم و آقازادگان مکرم، از خدای متعال علو درجات ایشان را مسئلت دارم. 
سید حسن خمینی/ ۲۲ شهریور ۱۳۹۹

آیت الله شیخ حسن صانعی در پیامی از همدردی و پیام تسلیت حجت الاسلام سید حسن خمینی به مناسبت درگذشت آیت الله العظمی شیخ یوسف صانعی قدردانی کرد.
متن این پیام بدین شرح است:
بسمه تعالی
حضور مبارک فقیه عالیقدر حضرت آیت الله آقای حاج سید حسن خمینی دامت برکاته
با تقدیم سلام و املاء تحیات
بدینوسیله مراتب تشکر و سپاسگزاری خود را از ارسال پیام تسلیت و حضور در مراسم تشییع و تجلیل برادر بزرگوارم حضرت آیت الله العظمی حاج شیخ یوسف صانعی طاب ثراه اعلام نموده، تندرستی و توفیق و سرافرازی حضرت عالی و اعضای محترم بیت شریف حضرت امام رضوان الله تعالی علیه را از درگاه خداوند بزرگ مسئلت می نمایم./حسن صانعی
نامه آیت الله شیخ حسن صانعی به سیدحسن خمینی
«آیت الله آقای سید حسن خمینی یادگار برادری با فضائل خاص، مرحوم والد عزیز و مکرم سرکار رحمة الله علیه سال‌ها و روزهای تاریخی تاریک ایام مبارزات را تا پیروزی انقلاب اسلامی گذراند تا ساعتی که بر پیر مرادش و به لقاءالله پیوست، که مراتب رفتار او با من بسیار با برکت و از افتخارات من است و غیرقابل توصیف، این زمان بگذار تا وقتی دیگر، البته امید به آتیه برای جنابعالی به موقع و مورد انتظار است که بتوانید خدمت به اسلام بکنید و تقدیر از جنابعالی که در کنار تربت پاک حضرت امام اعلی الله مقامه و سلام الله علیه در سالگرد رحلتش از بنیاد ۱۵ خرداد که تمام وجودش برخاسته از اراده امام است به خوبی و بجا یاد کرده و همچنین در مقاطع دیگر« این پیر سالخورده و مهجور وامانده را مشمول محبت فرموده تشکر می کنم و از اینکه مرا به یاد سال های دور و نسبتا طولانی آن مدت انداختید که من هم نیز مورد عنایت و افتخار حضورش را پیدا کرده بودم»(حضرت امام کتبا مرقوم فرموده) تشکر وافر کنم و از یادگار امام هم همین انتظار است که البته همه آن برای من از ایام الله است و روشن است آن روزگاری که مرا مورد تفقد قرار داد از تاریک ترین و مخاطره آمیزترین آن روزگار بود در تمام جهات و آن وقت توفیق حضورش افتخاری الهی بود که نصیب این جانب گردید و باید گفت، عنقا شکار کس نشود دام بازگیر، دست ما کوتاه و خرما بر نخیل، و آن زمان دل های فراوانی بود که طلب جام جم می کرد. البته حضرت امام گاه و بیگاه مرا متذکر می کرد و او در تذکر تام الفاعلیه بود و من قاصر ناقص نتوانستم به غیر از بهره حضورش بهره ای دیگر بگیرم و همین بهره حضورش برای مثل منی مایه توفیق الهی و مایه بسی افتخار است.
سرپرست بنیاد ۱۵ خرداد به شهرکرد سفر کرد
اما این مطلب را خوب تشخیص دادم و جدا هم دنبال می کردند و خدا را شاهد می گیرم که وجودش خلاصه در عشق به خدا شده بود که اگر بگوییم همه چیزش خدایی بود درست است و گزاف نگفته‌ایم و تمام سالکان راهش از صاحبان مشرب عرفانی خود و اولیا مشرب دیگر به این مطلب اذعان کرده که یکی از بزرگترین و تنها شاخص آن مشرب به مرحوم «حاج طباخ »گفته بود از طرف من دست فلانی را ببوس و این مطلب را حضرت امام عینا برای من نقل فرمود و شاید بعضی از بزرگان عصر هم با کمی به اختلاف نقل کرده باشند(رجوع شود به آقای سید حسن خمینی) و اجازه افتخار حضور برای من برخاسته از کیمیای نظر و متنزل از آن روانی بود که با دلی آرام و قلبی مطمئن به سیر صعودی خود واصل شده بود و از صمیم قلب از خدا می خواهم که جنابعالی هم که بحمدالله سیر صعودی علمی نصیبتان شده که این هم از دعای آن واصل الی الله است همه راه آن عزیر سالک الی الله را مد نظر و مو به مو همانند او در احیاء کلمه اسلام که اسلام را احیاء و جان بخشید به اذن الله عمل فرمایید و به حول و قوه الهی صبح صادق سینه همه تاریکی ها را می شکافد ان شاءالله و نیز مرا در مظان حالات خوش رحمانی فراموش نکنید و از خدا بخواهید عاقبت بخیر و مرا مورد آمرزش خود قرار بدهد چون از هر جهت به مبدأ نزدیک و بحمدالله آلوده نیستید و همچنین از خدا می خواهم که دو برادر عزیز و فاضلتان نیز راه پدر و جدشان را بحول و قوه الهی دنبال کنند و خدایا مرا از اهوال ساخته عمل خودم نجات بخش و بر من مگیر والسلام علیکم و الرحمه اللهم قد بلغت.
به تاریخ چهارشنبه، ۲۸ خرداد ۱۳۹۳(٢٠ شعبان ١٤٣٥)فقیر حسن صانعی»
ایسنا(/۱۴ تیر ۱۳۹۳) درذیل این نامه نوشت:آیت الله شیخ حسن صانعی از کلاس درس خارج فقه و اصول با امام آشنایی پیدا کرد و پس از آن در روزهای دشوار مبارزه همواره مسیر مبارزات امام را ادامه داد. از سال ۱۳۴۳ با ترغیب مراجع به صدور اعلامیه، پشتیبانی از تظاهرات طلاب در قم و توزیع اعلامیه های و بیانیه های امام در پیشبرد نهضت مؤثر بود و زندان و تبعید را از سر گذراند.
آیت الله شیخ حسن صانعی به دلیل ارتباط با امام، با حاج احمد آقا نیز صمیمیت ویژه ای داشته است. نقل خاطره ای از ایشان توسط حجت الاسلام سید حسن خمینی این مسئله را به خوبی روشن می کند. سید حسن خمینی به نقل از ایشان می گوید:« در ایام مبارزه روزهایی بود که من و پدرت در بیت امام می نشستیم و هیچ کس به آنجا نمی آمد و بسیاری که بعدها به انقلاب پیوستند از آن سوی خیابان می رفتند که با اهل بیت امام مواجه نشوند.» نقل این خاطره نیز خود گویای ارتباط عمیق شیخ حسن صانعی با بیت امام است.

پیام شیخ حسن صانعی بمناسبت ۱۵ خرداد

آیت‌الله حاج شیخ حسن صانعی،، سرپرست بنیاد ۱۵ خرداد :

بسم‌الله الرّحمن الرّحیم

ملت بزرگ ایران، سالروز پانزده خرداد را که یوم‌الله است،زنده نگه می‌دارد.

آیت الله شیخ حسن صانعی درکنارامام خمینی

در بحبوحه شرایط حساس و پرآشوب کنونی و ظلّ عنایات خاصّه حضرت ولی‌عصر (ارواحنا فداه)، امسال نیز شرکت پرشور مردم نجیب ایران در مراسم بزرگداشت ارتحال رهبرکبیر انقلاب اسلامی و یوم‌ا… پانزده خرداد هم چون همیشه موجب سربلندی و استحکام هرچه بیشتر بنیان‌های اسلامی و انقلابی این مملکت گردید و با روشن‌گری‌ها و راهبری‌های رهبر فرزانه ایران حضرت آیت‌الله خامنه‌ای (مدّظلّه‌العالی) مسیر پیش‌رو بیش از پیش نمایان و هویدا گشت. در این هنگامه که هرکس به سهم و نوبه خویش وظیفه و عملی سنگین‌ بر گردن دارد، مناسب ندیدم بنیاد پانزده خرداد که به فرمان پُربرکت حضرت امام خمینی (قدس‌سره‌الشریف) تشکیل شده برکناری باشد و از فیوضات این حرکت متعالی محروم بماند. لذا چند سطری در خصوص جایگاه بلند و ملکوتی حضرت امام (ره) خدمت مردم عرض کرده و مسائلی را با ایشان در میان می‌گذارم، هرچند که نه اندکی از دریای بی‌کران اقدامات امام گفتن توسط من می‌تواند زوایای گسترده روح بلند ایشان را بازگو کند و نه حتی بزرگترین تشکیلات خبررسانی و مجازی و غیرمجازی می‌تواند قادر به توصیف گوشه‌ای از بی‌نهایت مطلق حرکت امام از قدم اول تا قیام ۱۵ خرداد و برگشت از زندان و حصر و غیره باشد.

در ایامی که حضرت امام تنها به تدریس اشتغال داشتند و سال‌ها قبل از ۱۵ خرداد ایشان مسائل مملکتی را رصد می‌کردند منجمله داستان آقای فلسفی«محمدتقی فلسفی»(زبان گویای اسلام) که در ضدیت با بهائیت بدون حصول نتیجه از آیت‌ا… بروجردی خرج شد و ایشان این مطلب را به آقای فلسفی تذکر دادند و فرمودند: «دورافتادن از مراکز خبر و سفر به همدان و قلت معاشرت موجب شد که از قضایایی که در مرکز اتفاق افتاده درست مطلع نشوم. اخیراً که اطلاع حاصل شد خیلی موجب تاسف گردید. انسان متحیر است که با این وضعیت چه کند و با این ترتیب چه امیدی می‌توان از اصلاح کشور داشت و به چه اشخاصی می‌توان اطمینان پیدا کرد.» و مضاف بر آن مشروح قصه را نیز برای اینجانب نقل فرمودند و در جلسه دیدار علمای تهران هم مفصلاً با آقای فلسفی در مورد خرج کردن از رئیس اسلام و به نتیجه نرسیدن کار صحبت نمودند. از همان سال‌ها بود که من به شهادت مکتوب خودشان در کنارشان حاضر بودم. ایشان مسائل را شخصی و اجتماعی به من آموختند و گاهی از وضعیت آینده خودشان در لفافه به من می‌فرمودند که من، مانند آتش زیر خاکستر هستم که حرارتش شاید از آتش معمولی بیشتر است. 

نقشه ساواک برای تخریب چهره آیت‌الله فلسفی +اسناد

 امام خمینی،حسن صانعی(رئیس دفترامام خمینی)،صادق خلخالی(حاکم شرع) ومحمدتقی فلسفی(زبان گویای اسلام)

ایشان همیشه منتظر فرصت‌ها بودند و دشمنی با خاندان منحوس پهلوی را مکرر به من اظهار می‌فرمودند. اگر کسی بخواهد ریشه مبارزات حضرت امام خمینی را بیابد باید به دوران بلوغ سیاسی ایشان همزمان با جوانی و نوجوانی ایشان برگردد که در محضر بزرگانی مانند شهید مدرس،‌ حاج میرزا صادق آقای تبریزی،‌ مرحوم بافقی و استاد اعظم ایشان مرحوم شیخ شاه آبادی دریافت و تلمذ می‌نمودند.

 مضاف بر تمام این‌ها وجود ذی‌قیمت خود امام خمینی نیز در نوجوانی و کوچکی هم چون قله آتشفشان مشتعلی بود که هیچ چیزش در وصف نگنجد. تمایز در درس و بحث ایشان کاملاً بر همگان مشهود بود و از نبوغ ایشان همین بس که اسفار را بدون تعلم تدریس کردند و این تقریباً جزء محالات است. 

کشف الاسرار ایشان در آن زمان در واقع کشف روح و روحیه خودشان بود. همان دوران در بالای نامه ایشان به آقای وزیری که بیان «قُلْ إِنَّمَا أَعِظُکُم بِوَاحِدَةٍ أَن تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنى‌ وَ فُرادی»۴۶ سبا- داشت نوشته بود:

 بخوانید و بدهید دیگران بخوانند که صورت اعلام و اعلامیه داشت. فوت مرحوم آیت‌الله العظمی بروجردی برای ایشان بسیار سنگین بود طوری که مرحوم حاج آقا مصطفی (رحمه‌الله علیه) خوف حال امام را پیدا کردند. اما روحیه ایشان بسیار بلندتر از این ترس‌ها بود. بعد از فوت مرحوم بروجردی امام فقط در یک جلسه فاتحه‌خوانی در مسجد عشق علی در قم شرکت کردند و جز آن و مجلس خودشان، نه در تشییع و نه در هیچ مجلس فاتحه دیگری حضور نیافتند. اهل فهم و درایت می‌دانستند که ایشان خودشان را در معرض یا حتی جایی که شائبه در معرض بودن باشد قرار نمی‌دهند و این را برای روح ملکوتی و عرفان شان یک نوع خودنمایی می‌دانستند.

اگر بخواهم از ارتباط خودم با امام و شروع مسائل و مبارزات و ۱۵ خرداد بگویم فرصت بیشتری می‌طلبد و البته سخن در باب عظمت امام بسیار است و زبان قاصر. شب ۱۲ محرم و ۱۵ خرداد که مملکت در آتش و خون بود و هر آن خوف بازداشت ایشان می‌رفت. امام با آرامش استراحت کردند، مانند شب بیست و دوم بهمن ۵۷، هنگامی همان شب ۱۵ خرداد ایشان را دستگیر کردند حضرت امام برای اطلاع دادن از سلامتی خودشان تنها به فرستادن وصیت نامه از زندان اکتفا کردند و این را مرحوم آقا مصطفی تنها به من نشان دادند و حتی به خانواده هم نگفتیم تا متاثر نشوند. به من بگوئید چند واصل و سالکی را می‌شناسید که در سخت‌ترین لحظات دستگیری و زندان که سرنوشتش معلوم نیست با چنین وثوقی فقط یاد خداوند باشد؟ روز انتقال امام از زندان، موثقین، ساعات متمادی آن چه اتفاق افتاده بود را به ایشان عرض کردند.خاطرم هست هنگامی که می‌خواستند ایشان را به قیطریه منتقل کنند وقتی بنده و ایشان برای وضو گرفتن به وضوخانه رفته بودیم با حال نزاری به من فرمودند: «من چه بکنم با عواطف و احساسات این مردم که جوانان و فرزندانشان را دادند و فرزندان من سالمند؟» من عرض کردم: شما برای اسلام حرکت کردید… و ایشان دو بار دستشان را به حالت انکار بالا بردند و فرمودند: «ای آقا!‌ای آقا!»

در مدتی که ایشان در قیطریه محصور بودند برای امورات شرعی با اجازه ایشان درب خانه را باز و خانه و مراجعین را اداره می‌کردم و هفته‌ای یکی دو مرتبه کارهای مربوط به مرجعیت و امور شرعیه را خدمتشان می‌بردم و البته هر ماه حاج آقا مصطفی نیز برای امور شهریه می‌آمدند. نکته معترضه این که حضرت امام با لطف خاص خود همواره عنایت ویژه‌ای به اینجانب داشتند که در نوشته‌ها هم منعکس است. ایشان حکم بنیاد ۱۵ خرداد را بدون پیشنهاد من، به اینجانب دادند و من هم تا سرحد امکان در انجام وظایف محوله کوتاهی نکردم. مقام معظم رهبری نیز پس از امام حکم ایشان را تنفیذ کردند.

در مورد وابستگی و ارتباط من با حضرت امام مطالب فراوانی هست که برای گفتن اکثرش یا مجال نیست و یا صلاح.

روزی که بنا بود اطباء ایشان را عمل کنند من به اتاق مخصوص بیمارستان وارد شدم و دیدم آقای میریان که امروز هنوز در بیت امام مشغول و شاهد این ماجرا هستند مشغول پوشاندن لباس عمل به حضرت امام هستند.

ایشان به محض دیدن من به آقای«سیدرحیم میران» اشاره کردند که کارش را رها کند و با این که تنها یک دست ایشان در آستین لباس رفته بود فرمودند: شما بیرون بروید.معلوم شد ایشان امور لازمی برای گفتن به من داشتند که از آن همه مسائل بعضی را گفته‌ام یا خواهم گفت و بعضی برای همیشه بین من و امام و خدا در سینه‌ام مکتوم خواهد ماند.

اکنون نیز که به خیال طبیعی خودم آخرین روزهای زندگی خود را می‌بینم مانند گذشته و همیشه وظیفه خود می‌دانم تا نفس دارم از هیچ چیزی نسبت به ایشان و انقلاب ایشان و بزرگداشت ۱۵ خرداد تا سرحد امکان و توان کوتاهی نکنم و برای انجام هیچ عملی در این راه از پای ننشینم و بتوانم در این آخر عمر کارهای مفید دیگری نیز به انجام برسانم. فعلا به این مختصر اکتفا می‌کنم که موظفم خود را عرضه نکنم وهمان‌طور که تا اکنون نیز در آن کوشیده‌ام گمنام بمانم.هر چند ممکن است گاهی مصلحت اقوی بر این وظیفه مسلط شود و ناگزیرم از بیان برخی مسائل در فرصت مقتضی.

حسن صانعی/نماینده ولی فقیه و سرپرست بنیاد ۱۵ خرداد/پنجشنبه ۲۰ خرداد ۱۳۹۵

«آیت الله شیخ حسن صانعی» عصر امروزجمعه(۳۰ تیر ۱۴۰۲)درسن ۸۹ سالگی درگذشت.

امام خمینی"دعامی کنم عقلت برتندخویی"غلبه کند(شیخ حسن صانعی درکنارامام خمینی)