پیراسته فر

خبری تحلیلی

پیراسته فر

خبری تحلیلی

قَصْرُ الْهِمَّةِ(قِلَّةُ الْحِیلَةِ)ضَعْفُ الرَّأْیِ

سه چیز انسان را از رسیدن به مقام‌های عالی و اهداف بلند باز می‌دارد: کوتاهی همت، «ناتوانی درچاره‌اندیشی» و سستی اندیشه
الإمامُ الصّادقُ علیه السلام : ثَلاثٌ یَحجُزنَ المرءَ عَن طَلَبِ المَعالی : قِصَرُ الهِمَّةِ ، و «قِلَّةُ الحِیلَةِ»، و ضَعفُ الرّأیِ
امام صادق علیه السلام : «۳ مانع »انسان را از رفتن در رسیدن به مقامات عالیه و اهداف بلند باز مى دارد: کوتاهى همّت، چاره اندیش نبودن، و سستى اندیشه.

امام على علیه السلام : «التَّلطُّفُ فی الحِیلَةِ أجْدى مِن الوَسیلَةِ»[غرر الحکم ]
دقّت و ظرافت چاره جویى، سودمندتر از وسیله و دستاویز است .
امام صادق علیه السلام: ثَلَاثٌ یَحْجُزْنَ الْمَرْءَ عَنْ طَلَبِ الْمَعَالِی: «قَصْرُ الْهِمَّةِ وَ قِلَّةُ الْحِیلَةِ وَ ضَعْفُ الرَّأْیِ»
سه چیز انسان را از رسیدن به مقام‌های عالی و اهداف بلند باز می‌دارد: کوتاهی همت، چاره‌اندیش نبودن و سستی اندیشه/بحارالانوار، ج ۷۵، ص ۲۳۱.

توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:«قِلَّةُ الْحِیلَة» چیست؟

امام صادق (علیه السلام) می فرماید: سه چیز انسان را از رسیدن به سربلندی باز می دارد:

۱-«قَصْرُ الهِمّهِ»؛ همت کم.درتصمیم گیری ناتوان است،هربارتصمیم می گیرد ومنصرف میشود،قدرت تصمیم گیری ندارد.

۲- « قِلّه الحیله»»دراینجا «حیله»بمعنی نامردی وناجوانمردی نیست،بلکه چاره جویی است یعنی درحوادث واتفاقات نمیتواندراه حل مناسب راپیداکند(فقدان چاره جویی)

درقرآن هم آمده است که خداوندبهترین وبالاترین مکرکننده«خَیرُ الماکِرینَ»است.

وَمَکَروا وَمَکَرَ اللَّهُ ۖ وَاللَّهُ خَیرُ الماکِرینَ(۵۴ آل عمران)

همان گونه که دشمنان خداوندبه نقشه کشیدن و حیله نمودن مشغول هستند خداوند نیز با برنامه ریزى و تدبیرش، نقشه‌ هایشان را نقش بر آب مى ‌سازد و توطئه ‌هایشان را خنثى مى ‌نماید.

«مکر»درلغت چیست؟
آیت الله مکارم شیرازی:«مکر» در لغت عرب با آنچه در فارسى امروز از آن مى‌فهمیم تفاوت بسیار دارد:

در فارسى امروز «مکر» به نقشه‌هاى شیطانى و زیان‌بخش گفته مى‌شود، درحالى‌که در ریشه‌هاى لغت عرب «مکر» هر نوع چاره‌اندیشى را مى‌گویند که گاهى خوب و گاهى زیان‌آور است.

در کتاب مفردات «راغب» آمده است: «الْمَکْر صرف الغیر عما یقصده»:(حیله گری خرج چیزهای دیگر می شود)

 «مکر این است که کسى را از منظورش بازدارند» (اعمّ از اینکه منظورش خوب باشد یا بد).

در قرآن مجید نیز گاهى مکر با کلمه «خیر» ذکر شده مانند «وَاللَّهُ خَیرُ الماکِرینَ »(خداوند بهترین چاره‌جویان است) و گاهى با کلمه «سىّ‌ء» (بد) آمده است مانند وَ لا یَحِیقُ الْمَکْرُ السَّیِّئُ إِلَّا بِأَهْلِهِ: «نقشه و اندیشه بد جز به صاحبش احاطه نخواهد کرد».

بنابراین منظور از آیه مورد بحث این است که دشمنان «مسیح» با طرح‌هاى شیطانى خود مى‌خواستند جلو این دعوت الهى را بگیرند، امّا خداوند براى حفظ جان پیامبر خود، و پیشرفت آئینش، تدبیر کرد و نقشه‌هاى آنها نقش بر آب شد. [تفسیر نمونه ۲/ ۴۲۹] نظیر همین پاسخ در «کید الهى» نیز مطرح مى‌باشد، آنجا که در سوره طارق آیه ۱۶- ۱۵ مى‌خوانیم (إنهم یکیدون کیداً وأکید کیداً
) آنها پیوسته حیله مى‌کنند و من نیز در برابر آنها چاره مى‌کنم‌ [تفسیر نمونه ج ۱۵ ص ۳۷۶]

وسومین مانع ازرسیدن به اهداف بلند:

۳- « ضَعْفُ الرّأی»؛ ضعف در تصمیم گیری، یعنی زود نمی تواند تصمیم گیری کند(درعزمش جزم نیست).

توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:نمونه هایی از حیله

کلکی(حیله)که پیامبراسلام به مشرکان مهاجم زد

نمایندگان قبایل مختلف تصمیم گرفتندکه دسته جمعی به خانه پیامبر  حمله کنند و پیامبر را با هم از پای درآورند و به دین ترتیب برای خونی که ریخته شده! هیچ قبیله‌ای متهم نشود و تمام قبایل در این کار شریک باشند.،پیامبر از حضرت علی خواست شب در رختخواب او بخوابد و خود شهر را ترک کند،امام علی هربارتکانی میخورد حرکتی می کرد که مهاجمانی که دراطراف اتاق بودند احساس کنندکه پیامبردررختخوابش است تا صبحدم حسابش رابرسند که وقتی صبحدم داخل اتاق شدند ملحفه راکنارزدند،ازپیامبرخبری نبود،علی رادیدند..پیامبردر بین راه ابوبکر را دیدند و او را هم همراه خود کردند و از طرف جنوب برخلاف راه مدینه که شمال مکه است، از شهر خارج شدند و در غار ثور استقرار پیدا کردند...تارعنکبوت و لانه وتخمگذاری کبوتر...وهجرت رقم خورد..

کلکی که ابوذرزد
پیامبر(ص) به ابوذر گفت :مراازاینجا(این خانه)خارج کن.

ابوذر،پیامبررادرکیسه اى انداخت وکیسه را کول کرده ،مشرکان که خانه رارصدمی کردند به ابوذرگفتند:رفیقت کجاست؟اوذرگفت توی جیبم(کولم)است،آنهاگفتند این هم که دیوانه است!..

کلکی که حضرت ابراهیم به مشرکان زد
فَقالَ إِنِّی سَقِیمٌ : «من بیمارم [ونمی توانم با شما به مراسم -سیزده بدر- بیایم] ۸۹صافات.البته پیامبر دروغ نگفته بود(احتمالاً ناخوش احوال بود) ودرغیاب آنها تبررابرداشت وبتها راشکست...