پیراسته فر

خبری تحلیلی

پیراسته فر

خبری تحلیلی

ماجرای نامه۶/۱ امام خمینی به آیت الله منتظری(عزل آیت الله منتظری)

آیت الله ری‌شهری در خاطراتشان نوشت: ابتدای تشکیل وزارت اطلاعات(۱۳۶۳) امام من را خواستند و گفتند موضوع سیدمهدی هاشمی را پیگیری کنید ودرتابستان ۱۳۶۴مجدداً مرااحضارکردندوخواستارپیگیری شدند.

ماجرای«نامه امام خمینی به آیت الله منتظری» ۶/۱(عزل آیت الله منتظری)

۶ فروردین ۱۳۶۸ حضرت امام خمینی یکی از تصمیمات مهم خویش در دوران رهبری را آن هم در آخرین سال حیاتش اتخاذ کرد و آن مسئله «عزل آیت‌الله منتظری از قائم مقامی رهبری» بود.

چرا امام راضی شد نامه ۶ فروردین خطاب به منتظری منتشر نشود؟

آیت الله منتظری از شاگردان امام خمینی و مبارزان انقلاب اسلامی بود که در سال ۱۳۶۴ با انتخاب مجلس خبرگان رهبری به‌عنوان قائم‌مقام رهبری انتخاب شد؛ اگرچه مسئولیتی با این عنوان در قانون اساسی وجود نداشت.

امام خمینی در دیداری هم که اعضای مجلس خبرگان پس از این انتخاب با ایشان داشتند، سخنی از آیت الله منتظری به‌میان نیاوردند و در این باره سخن نگفتند.

یک سال پس از انتخاب آیت‌الله منتظری به قائم‌مقامی رهبری، «سیدمهدی هاشمی»(برادر داماد آیت‌الله منتظری) دستگیر شد. سیدمهدی هاشمی پیش از انقلاب اسلامی به‌جرم قتل آیت‌الله شمس‌آبادی به زندان افتاد و به‌دلیل اینکه با ساواک همکاری داشت، حکم اعدامش تخفیف یافت. او با انقلاب اسلامی توانست از زندان خارج شود و با حمایت‌های آیت‌‌الله منتظری مسئولیت نهضت‌های آزادی‌بخش سپاه را در دست بگیرد. او همچنین گروهی را در قهدریجان اصفهان با نام «ضربت» تشکیل داد که با استفاده از موقعیت بیت آیت الله منتظری که برادرش اداره آن را به‌عهده داشت، حرکات مشکوکی انجام داد و حتی به مخفی کردن تعداد بسیاری اسلحه، سرقت اسناد از ادارات و ترور و آدم‌ربایی پرداخت.

توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:«آیت الله شمس‌آبادی»کیست؟

«آیت‌الله سیدابوالحسن شمس‌آبادی » یک روز پس از بازگشت از سفر حج، در سپیده‌دم هجدهم فروردین ۱۳۵۵(۷ ربیع‌الثانی ۱۳۹۶)، در راه رفتن به مسجد جهت اقامه نماز جماعت، «آیت الله شمس آبادی توسط عوامل مهدی هاشمی ربوده شد و به طرز فجیعی به قتل رسید و جسدش در اطراف اصفهان ر‌ها شد»جسد ایشان پس از پیدا شدن، با تشییع باشکوه مردم، در قبرستان تخت فولاد اصفهان به خاک سپرده شد

مرحوم آیت‌الله ری‌‌شهری وزیر وقت اطلاعات درباره دستگیری «حجت الاسلام سید مهدی هاشمی» و ارتباط او با آیت الله منتظری گفته است: «ما برای این‌که با پشتوانه قوی جلو برویم، موضوع را با امام در میان گذاشتیم و از ایشان سؤال کردیم که "آیا اجازه می‌دهید اقدامات لازم را انجام دهیم یا خیر؟". امام فرمودند "جلو بروید و ببینید ماجرا چیست". ما تصور می‌کردیم آقای منتظری در این موضوع با ما همراه شوند و در جهت رسیدگی به اقدامات غیرقانونی این افراد با ما همکاری داشته باشند... اما وقتی این موضوع را با ایشان مطرح کردیم، دیدم آقای منتظری خیلی عادی برخورد می‌کنند و به‌نوعی کارهای این افراد را توجیه می‌کند. ایشان گفتند "مدارک را به من بدهید". مدارک را به ایشان دادیم و بعدها متوجه شدیم آقای منتظری مدارک را به سیدمهدی هاشمی تحویل داده تا از جریان پرونده‌ها باخبر باشد».

حجت الاسلام سید مهدی هاشمی(روبروی سردارسیدیحیی صفوی )

علی‌رغم دستگیری سیدمهدی هاشمی، اما آیت‌الله منتظری همچنان از او حمایت می‌کرد و می‌گفت: «سیدمهدی آدم درستی است و او را فردی سودمند می‌شناسم». او حتی در این رابطه نامه‌ای ۹صفحه‌ای نوشت که پس از برگزاری جلسه‌ای با حضور رؤسای قوای سه‌گانه و سیداحمد خمینی خدمت امام، به‌ظاهر با شنیدن توضیحات حاضران در مورد«حجت الاسلام سید مهدی هاشمی» و عملکرد خود، سخنان آنان را پذیرفت، اما دوباره به حمایت از سیدمهدی هاشمی پرداخت. در نهایت سیدمهدی هاشمی به‌جرم چندین فقره قتل و اقدامات دیگری به اعدام محکوم شد و حکم اعدامش در تاریخ ۶ مهر ۱۳۶۶ به‌اجرا در آمد.

حجت الاسلام سید مهدی هاشمی(نفردوم ازراست)

آیت‌الله منتظری همچنین در سال ۱۳۶۷ با دستور اعدام زندانیان منافقی که با مجریان عملیات فروغ جاویدان(مرصاد) همراه بودند و قصد سرنگونی نظام را داشتند مخالفت کرد و به حمایت از آنان پرداخت.

در نهایت امام خمینی در تاریخ ۶ فروردین ۱۳۶۸ نامه‌ مهمی خطاب به آیت الله منتظری نوشتند که متن آن نامه به‌شرح ذیل است:

«بسم الله الرحمن الرحیم

جناب آقای منتظری با دلی پرخون و قلبی شکسته چند کلمه‌ای برایتان می‌نویسم تا مردم روزی در جریان امر قرار گیرند. شما در نامه اخیرتان نوشته‌اید که "نظر تو را شرعاً بر نظر خودم مقدم می‌دانم، خدا را در نظر می‌گیرم و مسائل را گوشزد می‌کنم". از آنجا که روشن شده است که شما این کشور و انقلاب اسلامی عزیز مردم مسلمان ایران را پس از من به دست لیبرال‌ها و از کانال آنها به منافقین می‌سپارید، صلاحیت و مشروعیت رهبری آینده نظام را از دست داده‌اید.

شما در اکثر نامه‌ها و صحبت‌ها و موضعگیری‌هایتان، نشان دادید که معتقدید لیبرال‌ها و منافقین باید بر کشور حکومت کنند. به‌قدری مطالبی که می‌گفتید دیکته‌شده منافقین بود که من فایده‌ای برای جواب به آن‌ها نمی‌دیدم، مثلاً در همین دفاعیه شما از منافقین تعداد بسیار معدودی که در جنگ مسلحانه علیه اسلام و انقلاب محکوم به اعدام شده بودند را منافقین از دهان و قلم شما به آلاف و الوف رساندند و می‌بینید که چه خدمت ارزنده‌ای به استکبار کرده‌اید.

در مسأله مهدی هاشمی قاتل، شما او را از همه متدینین متدین‌تر می‌دانستید و با این‌که برایتان ثابت شده بود که او قاتل است، مرتب پیغام می‌دادید که "او را نکشید". از قضایای مثل قضیه مهدی هاشمی که بسیار است و من حال بازگو کردن تمامی آن‌ها را ندارم. شما از این پس وکیل من نمی‌باشید و به طلابی که برای شما پول می‌آورند بگویید به قم منزل آقای پسندیده و یا در تهران به جماران مراجعه کنند.

بحمدالله از این پس شما مسأله مالی هم ندارید. اگر شما نظر من را شرعاً مقدم بر نظر خود می‌دانید ــ که مسلماً منافقین صلاح نمی‌دانند و شما مشغول به نوشتن چیزهایی می‌شوید که آخرتتان را خراب‌تر می‌کند ــ با دلی شکسته و سینه‌ای گداخته از آتش بی‌مهری‌ها با اتکا به خداوند متعال به شما که حاصل عمر من بودید چند نصیحت می‌کنم دیگر خود دانید:

۱- سعی کنید افراد بیت خود را عوض کنید تا سهم مبارک امام بر حلقوم منافقین و گروه مهدی هاشمی و لیبرال‌ها نریزد.

۲- از آنجا که ساده‌لوح هستید و سریعاً تحریک می‌شوید در هیچ کار سیاسی دخالت نکنید، شاید خدا از سر تقصیرات شما بگذرد.

۳- دیگر نه برای من نامه بنویسید و نه اجازه دهید منافقین هرچه اسرار مملکت است را به رادیوهای بیگانه دهند.

۴- نامه‌ها و سخنرانی‌های منافقین که به‌وسیله شما از رسانه‌های گروهی به مردم می‌رسید؛ ضربات سنگینی بر اسلام و انقلاب زد و موجب خیانتی بزرگ به سربازان گمنام امام زمان ــ روحی له الفدا ــ و خون‌های پاک شهدای اسلام و انقلاب گردید، برای اینکه در قعر جهنم نسوزید خود اعتراف به اشتباه و گناه کنید، شاید خدا کمکتان کند.

والله قسم، من از ابتدا با انتخاب شما مخالف بودم، ولی در آن وقت شما را ساده‌لوح می‌دانستم که مدیر و مدبر نبودید، ولی شخصی بودید تحصیل‌کرده که مفید برای حوزه‌های علمیه بودید و اگر این‌گونه کارهایتان را ادامه دهید مسلماً تکلیف دیگری دارم و می‌دانید که از تکلیف خود سرپیچی نمی‌کنم. والله قسم، من با نخست وزیری بازرگان مخالف بودم ولی او را هم آدمی خوبی می‌دانستم. والله قسم، من رأی به ریاست جمهوری بنی‌صدر ندادم و در تمام موارد نظر دوستان را پذیرفتم.

سخنی از سر درد و رنج و با دلی شکسته و پر از غم و اندوه با مردم عزیزمان دارم: من با خدای خود عهد کردم که از بدی افرادی که مکلف به اغماض آن نیستم هرگز چشم‌پوشی نکنم. من با خدای خود پیمان بسته‌ام که رضای او را بر رضای مردم و دوستانم مقدم دارم؛ اگر تمام جهان علیه من قیام کنند دست از حق و حقیقت برنمی‌دارم. من کار به تاریخ و آن‌چه اتفاق می‌افتد ندارم؛ من تنها باید به وظیفه شرعی خود عمل کنم. من بعد از خدا با مردم خوب و شریف و نجیبمان پیمان بسته‌ام که واقعیات را در موقع مناسبش با آن‌ها در میان گذارم. تاریخ اسلام پر است از خیانت بزرگانش به اسلام؛ سعی کنند تحت تأثیر دروغ‌های دیکته‌شده که این روزها رادیوهای بیگانه آن را با شوق و شور و شعف پخش می‌کنند، نگردند. از خدا می‌خواهم که به پدر پیر مردم عزیز ایران صبر و تحمل عطا فرماید و او را بخشیده و از این دنیا ببرد تا طعم تلخ خیانت دوستان را بیش از این نچشد. ما همه راضی هستیم به رضایت او؛ از خود که چیزی نداریم، هرچه هست او است.والسلام یکشنبه ۱۳۶۸/۱/۶روح الله الموسوی الخمینی» (صحیفه امام، ج۲۱، ص ۳۳۰)

آیت‌الله حسینعلی منتظری نجف‌آبادی , امام خمینی , آیت‌الله حسینعلی منتظری نجف‌آبادی , امام خمینی ,

متن این نامه البته در آن زمان با اصرار آیت‌الله خامنه‌ای و برخی دیگر از دلسوزان انقلاب، از سوی امام خمینی انتشار علنی نیافت تا سال ۱۳۷۶ و بعد از سخنرانی جنجالی آیت‌الله منتظری در ۲۳ آبان ۱۳۷۶ که از سوی موسسه تنظیم و نشر آثار امام وجود چنین نامه‌ای علنی شد. /

http://farsi.khamenei.ir/ndata/news/8618/C/khamenei-namaz-jome-30sal-7.jpg

انصاری اذعان کرد: نامه‌نگاری‌هایی که اتفاق افتاد، اوج این حوادث بود. اطرافیان آقای منتظری فصل بازگو کردن و افشاکردن برخی از قضایایی که نباید افشا می‌کردند را در رسانه‌های خارجی و ضدانقلاب باز کردند و به نظر من امام احساس کردند که این جایگاهی است که باید امام ورود پیدا کنند.

وی افزود: امام در عین اینکه می‌خواستند ایشان را تکریم کنند و جایگاه علمی ایشان محفوظ بماند. به نظرم امام به تکلیف‌شان عمل کردند و این تکلیف هم به نظرم یک تکلیف سخت تاریخی برای امام بود.

محمدعلی انصاری: نامه ۶/۱امام خمینی را من به قم بردم وتحویل آیت الله منتظری دادم و وصیتنامه امام خمینی راپس گرفتم.

توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:محمدعلی انصاری دربرنامه حضور(تلویزیون)

مجموعه «حضور» در برنامه (۲۶ خرداد ۱۴۰۲)ایام سالگرد رحلت بنیان‌گذار کبیر انقلاب اسلامی، حضرت امام خمینی  در حسینیه جماران، میزبان «حجت‌الاسلام  محمدعلی انصاری» یکی از یاران نزدیک و عضو دفتر حضرت امام  بود. 

الف (۲۷ خرداد ۱۴۰۲)نوشت:«حجت‌الاسلام محمدعلی انصاری»(یکی از یاران نزدیک و عضو دفتر حضرت امام) با بیان اینکه نامه ۶/۱ را من به قم بردم، گفت: قبل از آن نامه، من یکبار خدمت ایشان رفتم و از طرف امام به ایشان عرض کردم که امام فرمودند وصیتنامه‌های من را بدهید. دوتا وصیتنامه حضرت امام به ایشان داشتند. یک وصیتنامه عمومی و یک وصیتنامه خاص. من وصیتنامه‌ها را از ایشان گرفتم. ایشان هم خیلی متعجب شدند و گفتند چه شده؟ که گفتم امام دستور دادند وصیتنامه‌ها را بگیرم.

«محمدعلی انصاری»گفت:آیت الله منتظری «وصیتنامه عمومی امام خمینی» را خیلی راحت تحویل داد ولی یک «وصیتنامه گاوصندوقی(خصوصی)» بود که ایشان اصرار داشتند که بپرسند آیا باید این هم تحویل داده شود که من به ایشان عرض کردم امام تأیید کردند که «هر۲ وصیتنامه امام خمینی» را برگردانید و من هر ۲ را گرفتم و خدمت امام دادم. مرحله بعدی نامه ۶/۱بود که هنوز منتشر نشده بود.

یار امام و انقلاب گفت: من در آن ایام که ایام عید بود و چون امام کارهایشان تعطیل می‌شد، ما با خانواده برای تفریح به اطراف تهران می‌رفتیم، به تهران آمدیم و همین که وارد جماران شدیم، گفتند آقا کجایی؟ امام دنبال شما هستند. من خدمت حاج احمدآقا رسیدم و ایشان گفتند امام این نامه را نوشتند و شما این نامه را به شخص آقای منتظری برسانید.

انصاری بیان داشت: رسیدم خدمت آقای منتظری و ایشان هم اظهار لطف کردند و با عرض معذرت نامه را خودم به ایشان دادم. حالا اینکه می‌گویند نامه را فرد دیگری نوشته و حاج احمدآقا داده است، خیر. نامه را خود بنده گرفتم و به ایشان تحویل دادم.

تشکر امام خمینی از روشنگری انصاری درباره قضایای عزل آقای منتظری

دبیر ستاد بزرگداشت امام خمینی(س) : چرا عده ای خودشان را متولی حزب الله و ناخواسته بقیه را حزب شیطان می دانند؟

عضودفترامام افزود: بعد هم آن قضایایی که اتفاق افتاد، نامه ۸/۱ و حوادث دیگر، در اوج این حوادث من به دانشگاه تهران رفتم و آنجا سخنرانی کردم و آنجا ماجرای این نامه و سایر قضایا را با دانشجویان مطرح کردم که صحبت‌های من در روزنامه‌ها منتشر شد. یک روز بعد که من خدمت امام رسیدم، امام از صحبت‌های من تشکر کردند و حاج احمدآقا هم به من گفتند امام تشکر کردند و فرمودند فلانی صحبت‌های خوبی کرده است. صحبت‌های من در روزنامه‌ها هست و عین وقایعی بود که اتفاق اتفاد.

«حاج احمدآقا» تعمداً نمی‌خواست در مقابل «حاج سید مصطفی»(برادرش) مطرح باشد

روایت حاج احمد خمینی از شهادت برادرش حاج آقا مصطفی

«حجت الاسلام محمدعلی انصاری» با اشاره به شخصیت والای مرحوم حاج احمدآقا تصریح کرد: همه انتظار داشتند حاج آقامصطفی نقش کلیدی در کنار امام یا بعد از امام برعهده داشته باشند. جایگاه مرحوم حاج آقا مصطفی هم به لحاظ علمی و هم از نظر سیاسی و علاقه زیاد امام به ایشان، جایگاه خاصی بود. تا زمانی که مرحوم حاج آقامصطفی بودند، مرحوم حاج احمدآقا در عین جوش و خروش و مسئولیت‌های مهم داخل کشور، باید گفت نقش در سایه‌ای داشتند و شاید اصلاً تعمداً نمی‌خواستند شخصیت ایشان در مقابل حاج آقامصطفی مطرح شود.

وی افزود: ولی در همان دوران پایانی عمر حاج آقا مصطفی، مرحوم حاج احمدآقا با خانواده به نجف می‌روند و به حضرت امام می‌پیوندند. به تعبیر یادگار امام آیت‌الله حاج حسن خمینی، از آن موقع خانواده مرحوم حاج احمدآقا و خود حاج احمدآقا عضو خانواده امام می‌شوند؛ یعنی خانواده امام و سر سفره امام.

انصاری بیان داشت: تا آنکه شهادت حاج آقا مصطفی پیش می‌آید و بعد از آن حاج احمدآقا شخصیت واقعی خود را در عرصه‌های ارتباطات و دانشجویان خارج از کشور و داخل کشور بروز داد. گرچه پنهان است ولی به نوعی همه حوادث به نوع شخصیت و راهبرد شخصیت مرحوم حاج احمدآقا گره می‌خورد و ایشان در کنار امام می‌مانند. قصه اخراج امام از نجف و رفتن به مرز کویت و بعد فرانسه و بعد از آن ایران ادامه می‌یابد.

وی ادامه داد: خود حاج احمد آقا، اخلاق جدی داشت که نشأت گرفته از اخلاق امام بود که اصلاً در پی مطرح شدن و نام بردن از ایشان نبود. ایشان همیشه خودشان را در ظل امام می‌دیدند و همیشه می‌گفتند من باید سپر بلای امام باشم و خوب می‌دانستند که امام با همه اقتدار و تسلطی که بر اوضاع دارند، ولی خواه ناخواه دشمنی‌ها و کینه‌توزی‌ها و مخالفت‌های حوزه و جریانات سیاسی، متوجه امام و برجسته می‌شود لذا حاج احمدآقا در عین گمنامی در عرصه مستقیم این حوادث بودند تا کاری کنند که شدت این حوادث گرفته شود و به امام آسیب وارد نشود و امام بتوانند تصمیمات خود را عملی کنند.

توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:آیت الله ری‌شهری در خاطراتشان نوشت: ابتدای تشکیل وزارت اطلاعات، امام من را خواستند و گفتند موضوع سیدمهدی هاشمی را پیگیری کنید.»، پس از مدتی پرسیدند «کاری کردید؟»، من گفتم «هنوز نه»". ایشان مجدداً تأکید می‌کنند و در نتیجه آقای ری‌شهری چندنفر محدود از وزارت را مأمور پیگیری این مسئله می‌کنند.

سال ۱۳۶۳ هم که وزارت اطلاعات تشکیل شد، طبیعتاً مجموعه حدود یک سال درگیر نقل و انتقال نیروها و پرونده‌ها و مسائل تشکیلاتی بود، مگر مأموریتهای روتین که به‌قول معروف آش با جاش منتقل شده بود و کار داشت جلو می‌رفت، مسئله آیت‌الله منتظری جزو این موضوعات نبود.

توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:«چگونگی تأسیس وزرات اطلاعات»

شهید«محمدعلی رجایی،«محمدمهدی ربانی املشی رودسری»و«محمدمحمدی ری شهری»

«آیت الله محمدمحمدی ری شهری:پس از اخذ رای اعتماد مجلس شورای اسلامی در تاریخ ششم شهریور ۱۳۶۳ ،حکم انتصاب اینجانب به سمت وزیر اطلاعات از سوی نخست‌وزیر(میرحسین موسوی) صادر شد؛ بدین سان تاسیس وزارت اطلاعات آغاز شد(تاقبل ازآن کارهای اطلاعات را سپاه انجام می داد)

خبرگزاری مهر(۶ فروردین ۱۴۰۱،)نوشت:تابستان سال ۱۳۶۴ بود که آقای ری‌شهری برخی از دوستان طلبه را دعوت کردند و گفتند :من خدمت امام بودم و ایشان من را فقط برای همین موضوع خواستند که بگویند «من نگران قم و دفتر آقای منتظری و مسائل حاشیه‌ای این مجموعه مثل مدارس و طیف سیدمهدی هاشمی هستم، شما موظفید این مسئله را پیگیری کنید»

مرحوم آیت‌الله ری‌شهری این ماجرا را در خاطرات خود اینگونه نقل کرده است: «عصر یکشنبه ۶۸/۱/۶، دفتر امام از آیت‌الله خامنه‌ای و آقای هاشمی می‌خواهد که نامه یاد شده را به آقای منتظری در قم برسانند.

همچنین مجلس خبرگان تشکیل شود و به دستور امام، در خصوص عزل آقای منتظری تصمیم‌گیری نماید. لذا آیت‌الله خامنه‌ای، آیت الله مشکینی، آیت‌الله امینی، آیت‌الله مؤمن و آیت‌الله طاهری خرم‌آبادی در دفتر آیت‌الله هاشمی رفسنجانی، جلسه‌ای را ترتیب می‌دهند که در این باره تصمیم گیری کنند.»

در ادامه این روایت آمده است: «در آن جلسه جمع مذکور به این نتیجه می‌رسند که ابلاغ چنین نامه تندی به آقای منتظری و تشکیل مجلس خبرگان برای عزل ایشان، مصلحت نیست و لذا تصمیم می‌گیرند که خدمت امام برسند و نظر خود را به امام بگویند. شب هفتم فروردین ۶۸، نام بردگان به استثنای آقایان مؤمن و طاهری، خدمت امام می‌رسند و نظر خود را می‌گویند و از ایشان می‌خواهند که از ارسال نامه به آقای منتظری منصرف شود و به گفته حاج احمدآقا، چنان که پیش از این گفته شد- لااقل، موضوع سلب عدالت را از نامه حذف کنند.» (سنجه انصاف، ص ۲۷۹-۲۸۰)

در جلسه‌ای که هیئت رئیسه مجلس خبرگان جهت وساطت مبنی بر عدم پخش نامه ۶۸/۱/۶ و یا حداقل حذف قسمت سلب عدالت خدمت امام رسیده بودند، ایشان می‌فرمایند: «در وضعیت فعلی حجت بر من تمام شده و اگر روزی مملکت دست آقای منتظری بیفتد، نزدیکان و محرکان ایشان مملکت را قبضه می‌کنند و سپس خود او را می‌کشند. من وظیفه دارم انقلاب را نجات دهم. کسی که یک بیت را نمی‌تواند اداره کند، چگونه می‌توان یک مملکت را به او سپرد.» (سنجه انصاف، ص ۲۷۹-۲۸۰)

امام خمینی با عدم پخش نامه ۶۸/۱/۶ در رسانه‌ها و حذف موضوع سلب عدالت موافقت می‌کنند؛ اما نه به این معنا که آقای منتظری از عدالت ساقط نیست. ایشان درباره این مسئله گفته‌اند: «البته اینکه من نامه ۶۸/۱/۶ را پس گرفتم، نه اینکه پشیمان شدم و نه اینکه اصرار شما مرا وادار کرد که این نامه را پس بگیرم، فقط ترسیدم که با پخش این نامه، خون مردم به جوش بیاید و بریزند و آقای منتظری را بکشند…» (از جدایی تا رویارویی، ص ۶۵)

تشکیک منتظری در صحت و محتوای نامه امام خمینی

ناگفته‌های یک مقام امنیتی|منتظری در دفاع از مهدی هاشمی گفت: مگر شمس‌آبادی انقلابی بود؟ کُشت که کُشت!

همانطور که پیش از این گفته شد، آقای منتظری در بخش‌هایی از خاطرات خود، درباره اینکه نامه ۶۸/۱/۶ دست‌نوشته امام خمینی  باشد تشکیک ایجاد کرده و همچنین به نقد متن و محتوای آن پرداخته است.

وی در قسمتی از این خاطرات گفت: «… متن آن هم با واقعیات، جور درنمی‌آید و مضطرب است». در جای دیگر گفته‌: «واقع امر، این است که با توجه به شناختی که من از امام دارم و سال‌های زیاد، با ایشان معاشر بوده [ام]، به‌هیچ‌وجه نمی‌توانم قاطعانه بگویم که این نامه از ایشان است. من سال‌ها با ایشان محشور بوده‌ام و ایشان فردی باتقوا و عارف بودند و در این گونه مسائل، احتیاط می‌کردند و حاضر نبودند به کسی ظلم شود…»

روایت مرحوم آیت‌الله ری‌شهری از علت عزل منتظری

دلایل فراوانی وجود دارد که ثابت می‌کند نامه مذکور، از سوی امام خمینی (ره) صادر شده و تشکیک آقای منتظری و هوادارانش در این باره‌، سند و پشتوانه‌ای ندارد. اما برای اثبات این ادعا، اظهارات و مکتوبات مرحوم «آیت‌الله محمدی ری‌شهری» به عنوان کسی که زمان برخورد امام با آقای منتظری و همچنین در برهه ارتحال امام و انتخاب آیت‌الله خامنه‌ای به رهبری نظام، «وزیر اطلاعات» بوده است، مرجع قابل اعتماد و محکمی به شمار می‌رود.

 

مرحوم آیت‌الله محمدی ری‌شهری که در پرونده‌های مرتبط با آقای منتظری از نزدیک با امام خمینی در ارتباط بوده و همچنین اشراف قابل توجهی به موضوعات سیاسی و اطلاعاتی در تحولات آن برهه داشت در گفتگویی با پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMEMNEI.IR ضمن بیان روایتی دست اول در رابطه با علت عزل آقای منتظری توسط امام خمینی، گفت: «آقای منتظری در ۲۲ بهمن ۶۷ دستاوردهای انقلاب اسلامی به‌ویژه جنگ تحمیلی را به‌شدت زیر سوال برد. هم رسانه‌ها گفتند و نوشتند و هم در آخرین دیدارهایی که بنده با امام خمینی داشتم همین صحبت‌ها شد…»

وی بیان کرد: «یک خاطره تاریخی هم بگویم؛ به امام عرض کردم که آقا این حرف‌ها چیست که آقای منتظری می‌زند و در همه‌ی رسانه‌ها و تلویزیون و رادیو هم پخش می‌شود!؟ ایشان خیلی ناراحت شدند. حاج احمدآقا هم نشسته بود. آنجا امام فرمودند که دیگر صحبت‌های آقای منتظری رسانه‌ای نشود. حاج احمدآقا به بنده رو کردند و گفتند آقا من حرفی به شما نگفتم که اینها را به امام بگو! گفتم بله؛ من الان دارم خودم می‌گویم و از این حرف‌های آقای منتظری تعجب می‌کنم.»

فقط امام خمینی، نبوغ سیاسی آیت‌الله خامنه‌ای را شناخت

آیت‌الله ری‌شهری تصریح کرد: امام به این جمع‌بندی رسیدند که مشکل بیش از آن است که آقایان تصور می‌کردند و بیش از آن است که منتقل می‌شد؛ «کسی که شمّ سیاسی داشته باشد و از نزدیک با امام (ه) رفت‌و آمد داشته باشد، می‌داند که امام یک نابغه‌ی سیاسی بودند. نه اینکه ایشان هوش سیاسی داشت، نابغه‌ی سیاسی بودند. امام شناخته نشدند. به غیر از مقامات عرفانی، فقهی، اصولی و به غیر از مقامات معنوی که باب دیگری هستند، امام یک نابغه‌ی سیاسی بودند که شناخته نشدند. و رهبر فعلی هم شناخته نشده‌اند. فقط امام رحمه‌الله ایشان را شناختند. و امام رحمه‌الله فهمیدند که ایشان بعد از خودشان به درد رهبری می‌خورند.»

چرا امام راضی شد نامه ۶ فروردین خطاب به منتظری منتشر نشود؟

وی خاطرنشان کرد: «امام خمینی می‌دانست اگر بعد از ایشان، آقای منتظری زمام امور را به دست گیرد همه چیز عوض می‌شود. این مطلب را یکی از نزدیکان آقای منتظری خصوصی قبل از مطرح شدن مسئله‌ی مهدی هاشمی و قبل از اینکه این حرف‌ها پیش بیاید، به من گفت. این شخص به من گفت که انقلاب باید از ریشه عوض بشود! این عین حرفش بود.»

رهبریِ آقای منتظری برای نظام خطرناک بود

«امام خمینی به این مسئله رسید که همه چیز با رهبری آقای منتظری خراب می‌شود و اگر اینجا اقدام جدی نکند، همه چیز عوض و خراب می‌شود، این نهال نوپایی که غرس کرده می‌خشکد و رهبری آقای منتظری برای نظام خطرناک است.»

آیت‌الله ری‌شهری تاکید کرد: «کسی که قرار بود سکان‌دار نظام بعد از ایشان بشود، به جای اینکه در دهمین سالگرد پیروزی انقلاب مردم را به آینده امیدوار و دشمنان را ناامید کند، عکس آن عمل می‌کند. یعنی آقای منتظری این‌قدر بینش سیاسی نداشت و فاقد بینش سیاسی بود که تلاش‌های هشت سال دفاع مقدس را زیر سوال برد و دشمنان را شاد و دوستان را مأیوس کرد.»

وی با بیان اینکه تبیین ویژگی‌های «مجتهد جامع» در فضای سیاسی آن روزها، اشاره به این داشته که آقای منتظری مجتهد جامع نبوده و شرایط رهبری نداشته است، در رابطه با نامه امام برای عزل آقای منتظری، گفت: «امام دوم فروردین ۶۸ ضمن پیام به مهاجرین جنگ تحمیلی، بدون ذکر نام آقای منتظری گفتار و رفتار وی را به شدت مورد انتقاد قرار می‌دهند. این اقدام امام چهار روز مانده به عزل آقای منتظری است که به آنهایی که اهل فهم بودند، فهماند که آقای منتظری دیگر به درد این نظام نمی‌خورد.»

توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر: وصیت نامه امام خمینی تحویل چه کسی بود؟

مسئولینی که درمراسم تحویل وصیت نامه شرکت داشتند

علمای شاهد تحویل وصیت نامه- امام خمینی

آقای هاشمی رفسنجانی می رودبرای تحویل گرفتن وصیت نامه.

علمای حاضر درمراسم تحویل وصیت نامه

هاشمی باامرامام خمینی برای تحویل گرفتن وصیت نامه حرکت می کند.

هاشمی رفسنجانی وصیت نامه راازدستان امام خمینی تحویل گرفت.

امام خمینی نگارش وصیت نامه را در  سه شنبه، ۲۶ بهمن ۱۳۶۱(١ جمادی الاولی ١٤٠٣) به پایان رساند.

نُسخه‌ای از وصیت نامه  طی پیامی درروز چهارشنبه، ۲۲ تیر ۱۳۶۲(٢ شوال ١٤٠٣) به صورت لاک و مُهر شده نزد خبرگان اولین دوره مجلس خبرگان رهبری به امانت سپردند.

اما درسالهای بعد«امام خمینی» ، وصیتنامه را مورد بازبینی قرار داده واصلاحات لازم باتوجه به حوادث کشور-حال وروزمسئولین کشور-انجام گرفت.

و نسخه از متن اصلاحی را که بر روی پاکات آنها به خط ایشان نوشته شده است:

«متن وصیتنامه سیاسی الهی اینجانب جهت نگهداری در مجلس خبرگان و آستان قدس رضوی» برای تحویل به مراکز مذکور به نمایندگان خویش سپردند.

تحویل نسخ وصیتنامه در حضور جمعی از مسئولین نظام جمهوری اسلامی ایران در تاریخ پنجشنبه، ۱۹ آذر ۱۳۶۶(١٨ ربیع الثانی ١٤٠٨)انجام گردید

لحظه تحویل وصیتنامه به معتمدش(هاشمی)

در  مراسم «تحویل وصیت نامه»  : آیت الله حسینعلی منتظری (قائم مقام رهبری در آن زمان)، آیت الله سیدعلی خامنه‌ای (رئیس جمهور وقت)،آیت الله اکبر هاشمی رفسنجانی (رئیس مجلس شورای اسلامی)، میرحسین موسوی (نخست وزیر)، آیت الله علی مشکینی (رئیس مجلس خبرگان)، آیت الله لطف الله صافی گلپایگانی (دبیر شورای نگهبان)، آیت الله سید عبدالکریم موسوی اردبیلی (رئیس دیوان عالی کشور)، آیت الله سیدمحمدموسوی خوئینی‌ها (دادستان کل کشور)، آیت الله محمدرضامهدوی کنی (دبیر جامعه روحانیت مبارز)، حجت الاسلام مهدی کروبی (دبیر مجمع روحانیون مبارز)، حاج سید احمدآقا خمینی و اعضای دفتر امام خمینی حضور داشتند./پنج شنبه، ۱۹ آذر ۱۳۶۶

تحویل وصیتنامه به رئیس مجلس شورای اسلامی