(بیراوند) لحظه گل خوردن ایرانازآمریکا(پولیشیچ)دقیقه ۳۸ جام جهانی قطر۲۰۲۲شامگاه سه شنبه ۸ آذر ۱۴۰۱
امامجمعه مشهد:توپ هرطرف رفته باشد(چه درداخل دروازه وچه اوت شده باشد)نشانه پیروزی آمریکا وباخت ایران نیست!.نمازجمعه ۱۱ آذر ۱۴۰۱
تحلیل امام جمعه مشهدازباخت تیم ملی ایران ازآمریکانمازجمعه ۱۱ آذر ۱۴۰۱
آیت الله علم الهدی:به فرض اینکه توپ به یک طرف رفته باشد به معنای این نیست که آمریکا پیروز شده است.
امام جمعه مشهد گفت: ورزشکاران دلاور ما هم اگر به ایرانی بودن خود افتخار کنند، ما هم به آنان افتخار میکنیم.
حالا به فرض اینکه توپ به یک طرف رفته باشد، به این معنا نیست که فرزندان برومند ما شکست خوردهاند و آمریکا پیروز شده است.
گل پیروزی آمریکا به ایران
گل پیروزی آمریکا به ایران توسط کریستین پولیشیچ در دقیقه ۳۸
تحلیل امام جمعه مشهداز باخت تیم ملی ایران
به گزارش همشهری آنلاین، آیت الله سیداحمد علمالهدی در خطبه سیاسی نمازجمعه این هفته که در رواق امام خمینی (ره) حرم مطهر رضوی برگزار شد،
امامجمعه مشهد:توپ هرطرف رفته باشد(چه درداخل دروازه وچه اوت شده باشد)دلیل پیروزی آمریکانیست!
عضو مجلس خبرگان رهبری با تأکید بر اینکه آمریکا شکست خورده مردم ایران است، تصریح کرد: حرف اول را امروز در همه عرصهها ملت ایران میزند. معنای پیروزی یعنی «محمد جهان آرا» که تانکهای آمریکایی صدام را پشت دروازههای خرمشهر زمین گیر کرد؛ معنای پیروزی یعنی «حاج حسن تهرانیمقدم» که در زمانه تحریم، نظام موشکی ما را پایهگذاری کرد و آن چنان توسعه داد که غرش این موشکها، خواب را از چشم دشمنان بگیرد. معنای پیروزی یعنی «حاج قاسم سلیمانی» که با تکیه بر تفکر استکبارستیزانه خود، آمریکا را در سرتاسر منطقه خوار و ذلیل کرد.
علمالهدی با بیان اینکه قضاوت ما براساس ایمان و قدرت فرزندانمان در میادین ورزشی است، تاکید کرد: ورزشکاران دلاور ما هم اگر به ایرانی بودن خود افتخار کنند، ما هم به آنان افتخار میکنیم. حالا به فرض اینکه توپ به یک طرف رفته باشد، به این معنا نیست که فرزندان برومند ما شکست خوردهاند و آمریکا پیروز شده است.
آمریکا ۹۱۶ سیلی از مقاومت خورده است
آیت الله احمدعلم الهدی گفت:این آمریکا همان آمریکایی است که نوچهاش، رژیم صهیونیستی، در ماه گذشته میلادی، ۹۱۶ سیلی سخت در قالب عملیاتهای مختلف را توسط گروههای مختلف مقاومت متحمل شده است. اینها به قدری ذلیل هستند که پنج روز از آخرین عملیات مقاومت میگذرد، اما هنوز در شناسایی عامل آن ناتوان بودهاند. اینها اینقدر ذلیل شدهاند.
امامجمعه مشهدمقدس تاکید کرد: مردم در ۴۳ سال گذشته، محور اقتدار نظام بودهاند و در این شرایط، «کنار نشستن» و «همه چیز را در گرو وظیفه حکومت دانستن» غیرقابل قبول است.
توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:ترکیب ایران: علیرضا بیرانوند، رامین رضاییان، مجید حسینی، میلاد محمدی (۳+۴۵ - علی کریمی)، مرتضی پورعلیگنجی، احمد نوراللهی (۷۱ - مهدی ترابی)، سعید عزتاللهی، احسان حاجصفی (۷۱ - ابوالفضل جلالی)، علی قلیزاده (۷۸ - کریم انصاریفرد)، سردار آزمون (۴۶ - سامان قدوس) و مهدی طارمی.
دلداری بازیکن آمریکا(آنتونی رابینسون) به(بازیکن ایران) رامین رضاییان
رابینسون، یک مدافع چپ انگلیسی الاصل و تهاجمی(باشگاه فولام)، ودرعین حال بازیکن ملی پوش آمریکایی می باشد.
اعضای تیم ملی ایران
علیرضا بیرانوند، مرتضی پورعلیگنجی، سید مجید حسینی، رامین رضاییان، میلاد محمدی(2+45- علی کریمی)، سعید عزتاللهی، احمد نوراللهی(71- مهدی ترابی)، علی قلیزاده(77- کریم انصاریفرد)، احسان حاجصفی(71- سید ابوالفضل جلالی)، مهدی طارمی و سردار آزمون(46- سامان قدوس)
سرمربی: کارلوس کیروش
اعضای تیم ملی آمریکا
مت ترنر، کامرون کارتر ویکرز، تیم ریم، سرجینیو دست(82- شک مور)، آنتونی رابینسون، تیلر آدامز، وستون مککنی(65- کلین آکوستا)، یونس موسی، تیموتی وهآ(82- واکر زیمرمن)، کریستین پولیشیچ(46- برندن آرونسون) و جاش سارجنت(77- حاجی رایت)
سرمربی: گرگ برهالتر
شرح گل
ایران صفر - آمریکا یک (دقیقه 39: کریستین پولیشیچ): سانتر تماشایی وستون مککنی از میانه زمین به پشت مدافعان ایران را سرجینیو دست، مدافع راست پیشتاخته آمریکا با ضربه سر به مقابل دروازه خالی ایران پاس داد تا پولیشیچ با فرار از بین مجید حسینی و رامین رضاییان و ضربه بغل پای راست گلزنی کند.
دراین تحقیق به سفر«دکترمیشل فوکو»خواهیم پرداخت،ودیدگاه فیلسوفان ونظریه پردازان-ترجیجاً-فرانسوی ونیزبه یکی از«همراهانِ فوکو»(دانیل دفر) وحواشی آن،همچنین به میزبان فیلسوف فرانسه(دکتراحسان نراقی )پرداخته ایم.
انقلاب اسلامی ایران معادلات ومحاسبات نظریه پردازان وفیلسوفان جهان رافروریخت!
«میشل فوکو»درهنگام ترک امام خمینی ازنوفل لوشاتو(عزیمت به ایران)درهواپیما،ازهمراهان بود.
فوکو: «من بلد نیستم تاریخ بنویسم،درگذشته نظریه درموردانقالاب داشتم ، اما دوست دارم درصحنه رویدادهاباشم،همه چیزرامشاهده کنم، این ممکن است کار یک «روزنامهنگار» باشد، ولی من تنها یک مبتدی هستم».
«میشل فوکو»کیست؟«سفربه ایران»
فوکو: «من بلد نیستم تاریخ بنویسم،درگذشته نظریه درموردانقالاب داشتم ، اما دوست دارم درصحنه رویدادهاباشم،همه چیزرامشاهده کنم، این ممکن است کار یک «روزنامهنگار» باشد، ولی من تنها یک مبتدی هستم».
«میشل فوکو »اندیشمند نامدار فرانسوی دو بار در کوران مبارزات انقلابی مردم به ایران سفر کرد. نخستین بار از ۱۶ تا ۲۴ سپتامبر۱۹۷۸ (۲۵ شهریور تا دوم مهر ۱۳۵۷) و بار دوم از نهم تا ۱۵ نوامبر ۱۹۷۸(۱۸ تا ۲۴ آبان ۱۳۵۷) بود. او در این سفرها در تهران، قم و آبادان با برخی از رهبران ملی و دینی و گروههای مختلفی که در انقلاب دست داشتند ملاقات کرد.
«میشل فوکو»در ۱۹۵۲ مدرک آسیبشناسی روانی گرفت، و دو سال در بیمارستان «سن آنتوان» در پاریس با بیماران روانپزشکی کار کرد و آنجا مطالعۀ روانشناسی را ادامه داد. در این دوران به ترجمۀ «رؤیا و وجود» اثرِ «لودویگ بیسواگه» نیز کمک کرد و مقدمۀ مطولی بر آن نوشت.
«فوکو» در ۱۹۵۳ و ۱۹۵۴ در «دانشگاه لیل» شهر «نورد» فرانسه به تدریس روانشناسی مشغول شد و نخستین کتابش را منتشر کرد: کتابی دربارۀ بیماری روانی که کار کوتاهی بود روی تاریخ روانشناسی از ۱۸۵۰ تا ۱۹۵۰.
این پژوهشگرفرانسوی که در اواسط دهۀ ۱۹۵۰ مدیر «میسون دُ فرانس» در شهر«اوپسالا»(سوئد) بود، پژوهش درباب تاریخ جنون در غرب را آغاز کرد. تحقیقی که بعداً به تز نخست او در «دانشگاه سوربن» تبدیل شد.
کتاب« تاریخ جنون و تمدن» فوکو نیز در ۱۹۶۱ منتشر شد؛ دو سال بعد پیدایش کلینیک و« ریمون روسل»(نویسنده وشاعرفرانسوی)را منتشر کرد.
«میشل فوکو» پس از یک سال حضور در دانشگاه «ورشو» که در آنجا مسئول بازگشایی «مرکز تمدن فرانسوی» دانشگاه شده بود، مدت کوتاهی مدیر «انستیتیوی فرانسوی» در هامبورگ شد. در ۱۹۶۰ منصب سخنران روانشناسی را در دانشگاه «کلرمون فران»(Clermont Ferrand) فرانسه راپذیرفت، و در ۱۹۶۱ از دانشگاه «سوربن »دکترا گرفت.
کتاب تاریخی«جنون و تمدن» فوکو نیز در ۱۹۶۱ منتشر شد؛ دو سال بعد پیدایش کلینیک و« ریمون روسل»(نویسنده وشاعرفرانسوی)را منتشر کرد.
«فوکو»در ۱۹۶۶ و با موفقیت فوقالعادۀ کتاب«نظم اشیاء» به یکی از روشنفکران برجستۀ فرانسه مبدل شد. او در سپتامبر همان سال فرانسه را برای تدریس در دانشگاه تونس ترک گفت، و در ۱۹۶۸ بازگشت تا منصب استاد فلسفه را در دانشگاه وَنسِن برعهده بگیرد. دیرینهشناسی دانش در ۱۹۶۹ منتشر شد.
در سال۱۹۷۰ کرسی معتبر« کلژ د فرانس »(Collège de France)به فوکو اهدا شد.
توضیح نگارنده-پیراسته فر:دویچه وله نوشت:«میشل فوکو»(Michel Foucault) فیلسوف پرآوازه فرانسوی، با انقلاب اسلامی و مردم ایران پیوندی ناگسستنی داشت.
فوکو برای نخستین بار تلفیق فعالیت روزنامهنگاری با فلسفه را بهطور جدی در بحبوحه انقلاب ۱۹۷۹ ایران تجربه کرد.
او، پیشتر نیز، بارها وسوسه کار روزنامهنگاری را برای یک فیلسوف مطرح کرده بود. سرانجام در آستانه انقلاب ایران، به درخواست روزنامه ایتالیایی «کوریر دلا سرا» دو بار به ایران سفر کرد و در مجموع نه گزارش پیرامون انقلاب برای این روزنامه و یک گزارش جداگانه برای روزنامه فرانسوی «نوول ابسرواتور» نگاشت.
لحن پرشور و تحسینبرانگیز این گزارشات از انقلاب اسلامی، بعدها مورد انتقاد بسیاری از روشنفکران و حتا دوستان فوکو قرار گرفت. فوکو در دوران انقلاب، با بسیاری از روشنفکران و سیاستمداران مخالف شاه در ایران و خارج به گفتوگو نشست، او حتا دیداری نیز با آیتالله خمینی در نوفل لوشاتوی پاریس داشت.
مجموعه گزارشهای فوکو پیرامون انقلاب اسلامی ایران در سال ۱۳۵۷
در سال۱۹۷۸ فوکو در درسگفتارهای دانشگاهی خود برای نخستین بار بهصورت جدی به مفهوم حکومت پرداخت. تا پیش از آن، فوکو درباره ساختارهای قدرت و اشکال اجتماعی آن پژوهشهایی انجام داده بود.
سخنرانی وی درباره «نقد چیست؟» در ژوئن ۱۹۷۸(کمی پیش از سفرش به ایران) نشانگر تغییرات اساسی در دغدغه نظری فوکو به شمار میآید.
فوکو در سلسه بحثهای دانشگاهی خود نیز، به مسئله اشکال راهبری سیاسی و روندهای قدرت نگاهی تازه میاندازد. وی بهدنبال کشف رابطه میان فاعل شناسا (سوبژکت) مدرن با تکوین دولت جدید است.
در این راستا، انقلاب ایران میدانگاهی منحصر به فرد برای کسب تجربیات عینی و زنده برای فوکو به حساب میآمد.
انقلاب ایران به فوکو این امکان را میداد، که معنای سیاسی تحلیلهای خود را درباره قدرت به محک تجربه گذارد.
باید اذعان داشت که فوکو در گزارشهای خود، کمتر به آینده، سرنوشت و اهداف ناروشن انقلاب اسلامی در ایران توجه داشت، و بیشتر قیام و جنبش مردم را در کانون تحلیلهای خود وارد میساخت. به این دلیل، وی به حکومت اسلامی کمتر میپرداخت و حتا با شک و تردید درباره آن اظهار نظر میکرد.
فوکو در یکی گزارشهای خود مینویسد: «گفته میشود، که تعریف حکومت اسلامی ناروشن است. اما به نظر من این مفهومی شناخته شده، اما نگران کننده است. این مفهوم همان ترکیبی بنیادینی است که همه دمکراسیهای انقلابی و یا مدنی از سده ۱۸ تاکنون، تنها آن را تکرار کردهاند، و همگان میدانند، که این نمونهها چه سرانجامی داشتهاند».
شیفتگی(میشل فوکو) از اراده جمعی ایرانیان
فوکو در گزارشهای خود به سه ویژگی شگفتیآور از انقلاب ایران اشاره میکند. نخست آنرا قیامِ «مردمی غیر مسلح» در مقابل ارتشی مجهز و دستگاه سرکوب خشن میدانست. دوم، به مشارکت اقشار و طبقات ناهمگون و همچنین گروههای سیاسی نامتجانس در انقلاب اشاره داشت. و سوم، فقدان یک هدف بلندمدت سیاسی را در جنبش مشاهده میکرد. البته فوکو فقدان برنامه سیاسی بلندمدت را، در وضعیت گسترده و ناهمگون نیروهای شرکتکننده، برای جنبش ایران مثبت ارزیابی میکرد.
فوکو، از همان آغاز به نقش فائقه آیتالله خمینی در تجهیز توده پی برده بود، اما بر خلاف بسیاری از تحلیلگران، وی را رهبری فرهمند و یا حتا محرک اعتراضات به شمار نمیآورد، بلکه بیشتر آیتالله خمینی را تجلی اراده جمعی ایرانیان قلمداد میکرد.
در فقدان گروههای کارآمد سیاسی برای سازماندهی جنبش اعتراضی مردم، تحقق خواست و ارادهی عمومی، یعنی سرنگونی شاه، میبایست در کانونی تبلور مییافت. فوکو مینویسد: « آنچه این رخداد انقلابی را مشخص میکند، واقعیت حضور یک ارادهی مطلق جمعی است. ارادهی جمعی یک اسطوره سیاسی است، که به کمک آن فلاسفه و حقوقدانان میکوشند نهادهای اجتماعی را تحلیل کنند و به آن مشروعیت بخشند. ارادهی جمعی را کسی به چشم ندیده است، اما باید آن را ابزاری تئوریک به حساب آورد. من نیز بر این باور بودم که ارادهی جمعی چیزی همچون خدا و یا روح است، زیرا مشاهده آن ناممکن است. نمیدانم با این سخن من موافقید، اما ما در حال حاضر شاهد ارادهی جمعی مردم در تهران و تمام ایران هستیم».
«نقش مذهب»درانقلاب ایران
به نظرفوکو، مذهب شیعه عاملی موثر برای تکوین ارادهی جمعی در ایران به حساب میآید. عناصر مذهب شیعه در آستانه انقلاب، نه تنها سبب جلب اقشار و گروههای اجتماعی به مسایل سیاسی میشد، بلکه به ایرانیان اجازه میداد، رابطهای نوین با خود و دیگران برقرار سازنند.
«فوکو» مذهب را بیان عقلانیت جدید سیاسی تلقی میکرد.
وی در ارزیابی خود، اسلام را همچون حلقه واسطی میان اخلاق و سیاست میدید.
امابعدازاعدامهای انقلابی، نظریات «فوکو» تعدیل شد!
«فوکو»بعدازاعدامهای نظامیان شاه در نامهای به مهندس بازرگان، نخستوزیر وقت ایران، مینویسد که به اشتباه میپنداشته که معنویت سیاسی، عاملی وحدتبخش در مبارزه مردم علیه رژیم شاه است. و از شکلگیری «حکومت مُلایان» در ایران جلوگیری خواهد کرد.
وی در این نامه به دومین خطای خود پیرامون حقوقبشر نیز اعتراف میکند.
«فوکو» امیدوار بود، که اسلام حقوقبشر را بر خلاف کشورهای سرمایهداری و سوسیالیستی آن زمان، به راستی در درون خود جای دهد.
البته «میشل فوکو» به جز ۲ موردمذکور، انتفادواعتراض دیگری نداشته است.
این رسانه آلمانی«دویچه وله» درپایان نوشت:این برای نخستین بار در تاریخ فلسفه نبود، که فیلسوفان با موضعگیری مشخص سیاسی خود در مظان اتهام قرار میگرفتند. گرچه ارزیابیهای فوکو از نهضت انقلاب اسلامی، همسنگ با ماجرای هایدگر و نازیسم و جانبداری سارتر از استالینسم نیست./فوت میشل فوکو:۲۴ژوئن۱۹۸۴(۳ تیر ۱۳۶۳)
در نگاه فوکو «جذابیت انقلاب ایران» در این بود که «برای اولین بار یک انقلاب در دورهٔ مدرن خود را در قالبی مذهبی عرضه می کرد» که همزمان به جای مسائل آن جهان(آخرت)، به مسائل این جهان(دنیا) آنهم در بحبوحۀ بحران مارکسیسم می پرداخت.» به همین دلیل بود که فوکو دریکی ازیادداشتهایش با به کارگیری عبارت معروف مارکس ، انقلاب ایران را "روح جهان بی روح" می خواند.
مقالات فوکو را دربارۀ انقلاب ایران نتیجهٔ نظریات فلسفهای هستند که می کوشید در عالم اندیشه به محک تجربهٔ رویدادی ناشناخته بزند.
سایتRFIرادیو فرانسه نوشت:، خطا است اگر تصور کنیم که این آزمون فکری و فلسفی تنها به میشل فوکو محدود می شد. صرف نظر از استثناهای واقعاً نادری نظیر «ریمون آرون»(۱۹۰۵–۱۹۸۳) نویسندۀ کتاب «افیون روشنفکران»
کورنلیوس کاستوریادیس(سمت چپ)
یافیلسوف، اقتصاددان و روانکاو یونانی «کُرنلیوس کاستوریادیس»(Cornelius Castoriadis)،
کاستوریادیس(تولد۱۹۲۲متوفی۱۹۹۷) توضیح می گود:«دمکراسی»(democracy) به معنای کسب قدرت توسط مردم بود ، که سرانجام آینده خود را در دستان خود میگیرند.
ازراست: چه گوارا ، ژان پل سارتر و سیمون دوبووار ۱۹۶۰ کوبا
حتی روشنفکری همچون «ژان پل سارتر» (متولد۲۱ ژوئن ۱۹۰۵متوفی۱۵ آوریل ۱۹۸۰)که ریاست کمیتۀ دفاع از زندانیان سیاسی ایران را برعهده داشت متاثر از رویدادهای انقلابی سال ١٣۵٧ ایران می گفت :«من مذهبی ندارم. اما اگر قرار بود دینی اختیار کنم، قطعاً دین علی شریعتی را برمی گزیدم.» با این حال، در قیاس با فوکو، سارتر همانند بسیاری از روشنفکران چپ و غیرچپ فرانسه رویدادهای ایران سال ۱٣۵٧ را در چارچوب پارادایم انقلاب های رهایی بخش ملی جهان سوم تفسیر می کرد.
فوکو از خلال این تجربه(انقلاب ایران) می کوشید خود مفهوم غربی انقلاب یا در واقع سرمشق اصلی آن، انقلاب ١٧۸۹ فرانسه را زیر سئوال ببرد.
طعنه فیلسوف فرانسوی به انقلاب فرانسه(۱۷۹۹–۱۷۸۹)
فوکوبااشاره به انقلاب سال ۱٣۵٧ایران نوشت : «از سال١٧۸۹ تمام کارکرد اروپا تحت تاثیر فکر انقلاب تغییر کرد و اکنون دقیقاً خود این ایدۀ غربی انقلاب است که از میان می رود.»
وی در عین حال یادآور می شد که اروپا و کشورهای غربی قرن های هفده و هجده نیز بعضاً تجارب مشابه ای را که ریشه در پیوند میان "معنویت" و "سیاست" داشت از سر گذارنده بودند.
«فوکو» می گفت که در تلقی او از انقلاب ایران، مطالعۀ تصادفی قیام های مذهبی اروپای قرون میانه و به ویژه خواندن اثر مهم «ارنست بلوخ»آلمانی، منشاء امید، تاثیری مهم داشتند. در خصوص این تاثیر خود فوکو می گفت : داشتم این قیام ها را مطالعه می کردم هنگامی که از خلال تمام روزنامه ها درمی یافتم که در ایران قیام مردمی در جریان است که ماهیت اش بر اساس یک ایدئولوژی انقلابی غربی تعیین نشده و هیچ حزب و سازمان سیاسی نیز هدایت آن را برعهده ندارد.
به گفتۀ فوکو «در ایران ملتی در برابر نظام مستقر برخاسته بود و در این مقاومت اهمیت پدیده، نهادها و تصورات مذهبی بسیار بارز بود».
علت سفرمیشل فوکوبه ایران
«میشل فوکو»می گوید:به نظرم میرسید که میان آنچه می خواندم و آنچه [در ایران] در جریان بود رابطه ای وجود داشت. به همین خاطر خواستم بروم از نزدیک این رابطه را مشاهده کنم. حقیقتاً رفته بودم این رابطه را به عنوان یک نمونه، به عنوان آزمون قرائت من از آثار «ارنست بلوخ»(۱۸۸۵-۱۹۷۵) مشاهده کنم.
فوکو در پایان به طور ضمنی اعتراف می کرد که پیش از عزیمت به ایران عملاً «رابطۀ انقلاب سیاسی و امید دینی و معادگرایانه» کل نگاه او را نسبت به رویدادهای ایران از پیش قالب زده بود.
فوکو در مصاحبۀ دیگری، در سوم ژانویه ۱۹٧۸ با مجله «نوول ابسرواتور»فرانسه انجام داد، با اشاره به تجربۀ انقلاب ۱٣۵٧ ایران می گفت:تمام دگرگونی های سیاسی، اجتماعی و فرهنگی در تاریخ بر اساس یک جنبش مبتنی بر معنویت شکل گرفته است،شکی نیست که در حال حاضر دین اسلام تنها چیزی است که می تواند به این ارادۀ معنویت، یعنی این ارادۀ دگربودگی شکلی مشخص و صریح و قابل سازماندهی در قالب یک جنبش سیاسی بدهد.
انقلاب بادستان خالی
هنگامی که «امام خمینی» پاریس را در اول فوریۀ ۱۹۷۹ (۱۲ بهمن ۱۳۵۷) ترک کرد، «میشل فوکو» در فرودگاه حاضر بود تا در جریان واقعهای که تاثیری واقعا جهانی میداشت باشد.
«فوکو»در ۱۳ فوریه مقالهای جدید برای ««کوریر دلا سرا»» فرستاد.
«دیدیه اریبون» نویسندهٔ فرانسوی، در کتاب بیوگرافی میشل فوکو فصلی را به سفرهای او به ایران اختصاص داده است
«دیدیه اریبون»نوشت: شاه رفته بود و آیتالله خمینی هم به ایران بازگشته بود. میلیونها ایرانی خیابانی را که از فرودگاه به مرکز تهران میرسید پر کرده بودند، میلیونها زن و مردی که فریاد میزدند «خمینی، خوش آمدی».
میشل فوکو:مجروحین وکشته شدگان(۱۷ شهریور ۱۳۵۷)چهارهزارنفر هستند.
کلود لوی استراوس و دیدیه اریبون، پاریس، ۱۹۸۴
«دیدیه اریبون»نوشت:در هواپیما «میشل فوکو »و «تیری ولتزل» دلشوره گرفته بودند. چه چیزی در بدو ورود به تهران در انتظارشان خواهد بود؟ این سفر تنها چند روز پس از «جمعۀ سیاه» (۱۷ شهریور ۱۳۵۷) رخ میداد که طی آن ارتش شاه به جمعیت تظاهرکننده شلیک کرده بود. تقریباً چهارهزار نفر کشته شده بودند. تمام دنیا از این «قتل عام »شگفتزده و خشمگین بود. «لیگ حقوق بشر»، اتحادیههای صنفی و احزاب چپ تظاهراتی اعتراضی را برنامهریزی کرده بودند.
میشل فوکو(عینکی نفروسط)
فوکو در قالب یک پروژۀ ژورنالیستی به ایران میرفت. در سال ۱۹۷۷ سردبیر روزنامۀ ایتالیایی «کوریهره دلاسرا» از فوکو خواسته بود تا برایش یک ستون ثابت بنویسد. ولی فوکو تمایلی به نوشتن مقالههای فلسفی یا فرهنگی برای این ستون نداشت. به جای آن پیشنهاد کرده بود که نوعی گزارش حقیقتجویانه از نزدیک و از سرصحنه بنویسد. آیا این پیشنهاد بخاطر اجابت خواستۀ روزنامه بود یا به نظر برخی صرفاً بهانهای برای فرار از پاریس در پی به زعم خود او عدم موفقیت کتاب «اراده برای دانستن؟» در هر صورت «کوریهره دلاسرا» پیشنهاد او را قبول کرد.
روزنامهنگاری برای فوکو چیز تازهای نبود. او از نزدیک در راه انداختن روزنامۀ «لیبراسیون» دخالت داشت و مدتها بود که بطور مستمر برای مجلۀ «لو نوول ابزرواتور» مینوشت. همینطور، تعداد زیادی گزارش حقیقتجویانه در دوران فعالیتهای چپ خود انجام داده بود. بخصوص در قالب کاری که با «گروه مطالعات زندانها» کرده بود. اولین کاری که انجام داد دور هم جمع کردن یک تیم کوچک بود، چون میخواست به شکل گروهی کار کند. سپس تیری ولتزل را مسئول هماهنگیهای تیم کرد. فوکو این مرد جوان را هنگام کوهنوردی پیدا کرده بود. با هم دوست شده بودند و فوکو حتی با او دربارۀ زندگی گذشته و حالش و درمجموع زندگیاش مصاحبه کرده بود که در کتاب جالب توجه کوچکی چند ماه پیش از آن و با مقدمهای از کلود موریاک چاپ شده بود. البته نام فوکو به عنوان مصاحبهگر در کتاب نیامده بود، ولی در حین سوالها فوکو بعضی از تجربیات خودش را برای مقایسه با تجربیات ولتزل ذکر کرده بود. فوکو همچنین از آندره گلولزمان، آلن فینکل کرو و چند دوست دیگر دعوت کرده بود. او روش گزارشگریاش را برای «کوریهرهدلاسرا» این طور توصیف میکند: «دنیای امروز پرشده از ایدههایی که ظهور میکنند، میچرخند و غیب میشوند و دوباره پدیدار میگردند؛ مردم و چیزها را تکان میدهند. این چیزی نیست که تنها در محافل روشنفکری یا دانشگاههای غرب اروپا رخ بدهد، بلکه در سطح جهانی و بخصوص در میان اقلیتهایی که به دلایل تاریخی عادت به صحبتکردن یا تلاش برای شنیدهشدن نداشتهاند.»
و اضافه میکند: «ایدهها و اندیشههای بسیار بیشتری از آن چه روشنفکران تصورش را میکنند در جهان هست. این افکار فعالتر، قویتر، مقاومتر، و پراشتیاقتر از آن است که «سیاستمداران» فکر میکنند. ما باید موقع تولد این افکار آنجا باشیم، موقع آزاد کردن انفجاری نیرویشان؛ نه زمانی که در کتابها مطرح میشوند، بلکه در جریان رخدادهایی که نیرویشان را آزاد میکنند ، در جدالهایی که بر سر این اندیشهها در میگیرد، به نفع یا به ضررشان. اندیشهها دنیا را نمیچرخانند. ولی بخاطر همین اندیشهها و تولید مستمر آنهاست که جهان -به شکلی انفعالی- توسط رهبران یا مدعیان هدایت جهان و طرز تفکر مردم اداره نمیشود. این سمت و سویی است که ما برای «گزارشهای روزنامهنگارانهمان» تعیین کردهایم. تحلیل تفکرات متصل میشوند به تحلیل وقایع. روشنفکران و روزنامهنگاران در محل برخورد ایدهها و رخدادها همکاری میکنند».
پیش از حرکت به سمت ایران، فوکو چند بار با احمد سلامتیان، ایرانی تبعیدی از سال ۱۹۶۵ ملافات کرده بود. سلامتیان، عضو جبهۀ ملی، حزبی لیبرال و غیرمذهبی و میانهروی چپ، خیلی شبیه به «جمهوری سوم». خود سلامتیان گرایش حزبش را «سوسیالیست رادیکال در چهارچوب نهضت آزادی ملی» توصیف میکرد؛ حزب محمد مصدق در تجربۀ نافرجام دموکراسی در سال ۱۹۵۳. فوکو و سلامتیان از طریق مینیون، حقوقدان و زنش سیلوی، با هم ملاقات کرده بودند. آنها فوکو را در حین کار برای «گروه مطالعات زندانها» و دفاع از مهاجران شناخته بودند. آنها همچنین عضو کمیتهای بودند که سارتر در سال ۱۹۶۶ برای دفاع از زندانیان سیاسی ایرانی تاسیس کرده بود و از این طریق تیری مینیون چند ماموریت حقیقتیابانه برای «لیگ حقوق بشر» به ایران انجام داده بود. از سال ۱۹۷۱ فوکو بیانیهها و طومارهای این کمیته را بدون اینکه در آن مستقیما فعال باشد، امضا میکرد. برای مثال، در ۴ فوریه ۱۹۷۶ بیانیۀ اعتراضآمیزی را در «لوموند» علیه «سکوت مقامات فرانسوی علیه نقض آشکار حقوق بشر در ایران» امضا کرده بود که طی آن ۱۹ «ضد فاشیست و انقلابی مسلح» اعدام شده بودند. فهرست امضاکنندگان شامل افرادی چون ژان پل سارتر و سیمون دو بوار بود تا فرانسوا میتران، میشل روکار، لیونل ژوسپن؛ از ژان پیرشونومان تا ایو مونتان، کلود موریاک و ژیل دلوز. خیزش علیه رژیم شاه در طول سال ۱۹۷۸ شدیدا گسترده شده بود و از آغاز سپتامبر سرکوب مردم به کشتار تبدیل شده بود.
احمد سلامتیان کتاب و سند و مدرک به فوکو داده بود؛ فهرستی از افرادی که فوکو بایست میدید، و آدرسشهایشان را در اختیارشان گذاشته بود. چند روز بعد فوکو در ایران بود. «پس از رسیدن به فرودگاه و رد شدن از بازرسی، تاکسیای با سرعت وحشتناک شما را از خیابانهای شهر میگذارند. خیابانها خالیاند. تنها چیزی که تاکسی را کند میکرد ایستهای بازرسی مردانی مسلسل به دست است. وای به حالتان اگر رانندهتان آنها را نبیند. چون شلیک میکنند. از بالا تا پایین خیابان رضا شاه، که حالا آرام است، تا چشم کار میکند چراغهای راهنمایی قرمز و سبزی دیده میشوند که بیخود و بیجهت روشن و خاموش میشوند. مانند تیکتاک ساعت بر دست یک جسد. این است حکومت منسجم شاه». فوکو فردای آن روز کارش را شروع کرد. از آنجایی که تماس گرفتن با مخالفان مذهبی حکومت شاه کار بسیار سختی بود، فوکو اول به ملاقات مخالفان مسلح دموکرات رفت. او همچنین با چند نفر از اعضای ارتش دیدار کرد تا متوجه شود ارتش چه نقشی را در صورت نیاز به قدرتنمایی ایفا خواهد کرد. او مینویسد «دوستانم دیداری را در یکی از نقاط کاملاً بیخطر در حومۀ تهران با چند رهبر ارشد مخالفان ترتیب داده بودند. آنها به من گفتند هرچه که ناآرامیها بیشتر شود، احتمال بیشتری هست که دولت و ارتش را وارد ماجرا کند. ارتشی که نه برای برقراری نظم و آرامش آمادگی دارد و نه تمایلی به این کار خواهد داشت. ارتشیان به زودی خواهند فهمید که با کمونیسم بینالملل سر و کار ندارند، بلکه با مردم کوچه و خیابان، کاسبان بازاری و با کارمندان دولت و بیکاران روبرو هستند. کسانی درست مثل برادرانشان، یا کسانی دقیقاً مثل خودشان، اگر سرباز بودند».
فوکو گزارشگریاش را ادامه داد. وقتی با رهبران مخالفان، که حکومت پهلوی را «ترکیبی از مدرنیزم-اسبتداد و فساد اداری» میدانستند، صحبت میکرد، به یاد پیادهروی دو سه روز پیش از آن افتاد: «نکتهای توجه مرا در دیدارم از بازار که تازه پس از یک هفته اعتصاب باز شده بود جلب کرد. دهها و دهها چرخ خیاطی بزرگ و قدیمی کنار هم در ویترینها چیده شده بودند. شبیه به آگهیهای قرن نوزدهم در روزنامهها. روی بدنۀ آنها طرحهای ناشیانهای از گلها و پیچکهای به سبک مینیاتورهای قدیمی ایرانی تزیین شده بود. روی تمام این دستگاههای از کار افتادۀ غربی، با آن نشانههای کهنۀ شرقی بر رویشان حک شده بود «ساخت کره جنوبی». آنگاه حس کردم که اتفاقات اخیر نشانۀ واکنش گروههای مرتجع و کهنهگرا به مدرنیزاسیون بیترحم شاه نیست. بلکه برعکس نماینانگر نفی مدرنیزاسیونی در عین حال کهنهپرست توسط کل فرهنگ، کل مردم است. از نگونبختی شاه است که خودش بخشی از این کهنهپرستی به حساب میآید. خیانت شاه این است که از طریق فساد و استبداد میخواهد بخشی از گذشته را در اکنونی بیرغبت به این گذشه حفظ کند.»
سپس فوکو درسی را که از تمام ایدهها و شنیدههایش گرفته است ارایه میکند: «مدرنیزاسیون ایران به عنوان پروژه ای سیاسی و اساسی برای تغییرات اجتماعی چیزی متعلق به گذشته است... با نفسهای آخری که رژیم فعلی ایران میکشد، ما شاهد آخرین لحظات دورانی تاریخی هستیم که حدود شصت سال پیش در تلاش برای مدرنیزه کردن کشورهای اسلامی به شیوهای اروپایی شروع شد». فوکو مقالهاش را با این عبارات پایان داد: «بنابراین از شما خواهش میکنم که دیگر در اروپا دربارۀ خوشاقبالی یا نگونبختی حاکمی که برای کشورِ بیشازحد قدیمیاش زیادی مدرن است حرف نزنید. کسی که اینجا در ایران قدیمی و کهنه است، شاه است. او پنجاه یا حتی صد سال عقب است.
او به قدمت حاکمان شکارچی است. خیالات او برای گشودن کشورش از راه مدرنیزاسیون و سکولاریزاسیون است که عتیقه و کهنه است. پروژۀ مدرنیزاسیون او، تسلیحات استبدادیاش، و دستگاه حکومتی فاسدش چیزهای کهنۀ ایران امروز هستند». فوکو راضی به دیدار صرف با رهبران مخالفان و سیاستمداران نبود. دوست داشت علاوه بر آن، پای صحبت دانشجویان، مردم کوچه و بازار و جوانان مسلمانی که ادعا میکردند برای کشته شدن آمدهاند هم بنشیند. به قبرستانها سر میزد، چون تنها مکان مجاز برای ملاقاتهایش بود. به دانشگاهها میرفت و به مساجد سر میزد. به همراه تیری ولتزل به قم سفر کرد تا آیت الله شریعتمداری را که خانهاش پناهگاهی برای فعالان تند و تیز کمیتههای دفاع از حقوق بشر تبدیل شده بود ملاقات کند. با شریعتمداری و همین طور با مهدی بازرگان که بعد از ورود آیتالله خمینی به ایران نخست وزیر شد صحبت کرد. البته ورود به منزل شریعتمداری مشکل بود، چون سربازانِ مسلسل به دست در خیابان نگهبانی میدادند. یک هفتۀ تمام، فوکو اطلاعات جمع میکرد، میشنید و میدید. همیشه یادداشت برمیداشت و همهجا پیاده میرفت. میخواست همه چیز را ببیند، همه چیز را بفهمد. ولتزل آن روزها را خستهکننده توصیف میکند.
میشل فوکو(نفردوم-راست)
«میشل فوکو» به همراه« ژان پل سارتر» فیلسوف فرانسوی
چند روز پیش از ورودشان به ایران، مراسم عزاداری در تمام مساجد ایران برقرار بود تا یاد قربانیان سرکوب را گرامی دارند. خطابههای فریادگونۀ روحانیان روی کاست ضبط و همه جا پخش میشد. فوکو میتوانست انعکاس صدایشان را بشنود: «به بلندای صدای ساوارانولا در فلورانس، اناباپیستها در منوستر، یا پرسبیتیرینها در دوران کرامول». فوکو هرکس را که میدید، سوال واحدی میپرسید: «چه میخواهید؟» و همه بدون استثنا میگفتند: «حکومت اسلامی».فوکو یک هفته در ایران ماند. در بازگشت به پاریس چهارمقالۀ عالی نوشت. با آمیزهای از جزییات مشاهداتش و حکایتهای جالب توجهش همراه با برداشتهای عمیقش، که از ۲۸ سپتامبر تا ۲۲ اکتبر ۱۹۷۸ در «کوریهره دلاسرا» منتشر شد. در ۱۶ اکتبر نسخۀ کوتاهشدهای هم برای مجلۀ «نوول ابزرواتور» نوشت که با این عبارت پایان مییافت: «در آغاز تاریخ، پارسیان حکومتداری را ابداع کردند و فرمول آن را به اسلام دادند: مدیران پارسی به عنوان مدیران خلافت اسلامی خدمت کردند. ولی ایران، از دل همین اسلام، مذهبی را بیرون کشید که به مردمش نیروی بیانتهایی برای مقاومت علیه قدرت حاکمیت میبخشید. آیا ما در این مطالبۀ عمومی برای «دولت اسلامی» باید منتظر یک توافق باشیم، یا یک تناقض، یا در آستانۀ پدیدهای تازه؟... دولت اسلامی چه معنایی دارد برای مردمی که در این گوشۀ کوچک از کرۀ زمین زندگی میکنند و زیر و روی زمینشان در استراتژیهای جهانی سهم دارد؟ وقتی که حتی به قیمت جانشان، به دنبال چیزی میروند که ما از دوران رنسانس و بحرانهای بزرگ مسیحیت حتی امکان آن را فراموش کردهایم: معنویت سیاسی. همین حالا هم میتوانم صدای خندۀ فرانسویان را بشنوم. ولی من میدانم که آنها در اشتباهند».
یک مقام مذهبی، مردی مسن، آرام آمد زیر درخت سیب بزرگی در وسط باغ نشست. دهها نفر دورش حلقه زدند و به کلامش گوش فرا دادند. با صدایی آرام که هزاران بار طنین مییافت و دنیا را میلرزاند. آیت الله خمینی پس از ۱۴ سال تبعید در عراق، در ۷ اکتبر ۱۹۷۸ به نوفل لوشاتو، شهری کوچک نزدیک پاریس، نقل مکان کرده بود. هزاران دانشجو و تبعیدی ایرانی با همهجور گرایش سیاسی اپوزیسیونی، از سراسر اروپا، آمده بودند تا او را ببینند. چند اروپایی هم حضور داشتند که عمدتاً روزنامهنگار بودند. پیر بلانشه و کلر بریه از روزنامۀ لیبراسیون از اولینها بودند و فوکو هم همراه آنان آمده بود.
«ابولحسن بنیصدر»، یکی از رهبران مخالفان تبعیدی که سالها در فرانسه زیسته بود و یکی از «فرزندان معنوی» خمینی به حساب میآمد و «بلانشه و بریه» را بلافاصله از ورود خمینی به پاریس آگاه کرده بود.
«بلانشه» و «بریه» با «فوکو »در حین سفرش به ایران و در حین گزارشگریشان آشنا شده بودند. آنها بلافاصله پس از اطلاع از ورود آیت الله خمینی به« فوکو» زنگ زده بودند و همراه او به خانۀ «بنیصدر» در کشان رفتند و منتظر آیتالله(امام خمینی) شده بودند. فوکو از بنیصدر خواسته بود تا به آیتالله توضیح دهد که از حملههای خیلی خشن و تند به شاه پرهیز کند، چون ممکن است موجب اخراج سریع او از فرانسه شود. آن روز عصر«میشل فوکو» بیشتر از نگاهی سریع به «شبح» آیتالله خمینی نصیبش نشده بود. روزنامهنگاران لیبراسون هم بهتر از این گیرشان نیامد. آنها باید چند روز دیگر منتظر میشدند تا آیتالله آنها را بپذیرد.
فوکو بعد از آنچه که در ایران دیده بود شدیدا مشتاق بود تا آیت الله خمینی را ملاقات کند. نام آیت الله خمینی کافی بود تا میلیونها ایرانی را به حرکت درآورد. موجهایی انسانی که هیچکس نمیتوانست متوقف کند. ولی به قول فوکو، آیت الله خمینی به سرعت برنامههای همه را نابود کرد. «او گفت «نه». نه به تلاشهای سازشجویانه، نه به کوتاهآمدن، نه به انتخابات، نه به دولت ائتلافی. شاه باید میرفت. همین». تهدید کرد که هر سیاستمداری را که از برنامههای شاه برای سازش و حفظ رژیم حمایت کند، از جنبش کنار خواهد گذشت.
تمام قیل و قال در نوفل لوشاتو و رفت و آمد آدمهای «مهم» نشان میداد که ثبات قدم آیتالله او را منزوی نکرده است. برعکس، همگان به «نیروی غریب پیرمردی که ۱۵ سال در تبعید بوده است و مردمی که او را حمایت میکنند» عقیده پیدا کردهاند. موقعیت ایران به نظر میرسد دوئلی بزرگ بین دو پرسوناژ، دو نماد قدیمی است: «پادشاه و قدیس» این تصویر بخودی خود نیروی عظیمی به جریان میاندازد، ولی پشتوانۀ آن واقعیت کشتهشدن چندهزار نفر است.
فوکو طی یکی از دیدارهایش از نوفل لوشاتو به همراه« احمد سلامتیان» و «تیری مینیون» اتفاق کوچکی را مشاهده کرد. یک روحانی از همراهان آیت الله خمینی میخواست از ورود روزنامهنگاری آلمانی به حیاط بخاطر بیحجابیاش جلوگیری کند.
سلامتیان اعتراض کرد: «آیا این تصویری است که میخواهید از جنبشتان نشان بدهید؟» پسر آیتالله خمینی و دامادش مداخله کردند و آن روحانی را بخاطر سختگیری بیش از حدش سرزنش کردند. روزنامهنگار آلمانی اجازۀ ورود یافت. هنگام بازگشت به پاریس، فوکو در ماشین گفت که چقدر در زمان حضورش در ایران از اینکه سر کردن روسری برای زنان به یک عمل سیاسی تبدیل شده بود تحت تاثیر قرار گرفته بود. زنانی که به روسری سرکردن عادت نداشتند هنگام شرکت در راهپیماییها از قصد آن را سر میکردند.
امام خمینی مستأجر«غضنفرپور»بود.
یک ماه بعد، پیش از سفر مجدد به ایران، فوکو به تفصیل با بنیصدر مشورت کرد. بنیصدر به یاد میآورد: «او میخواست متوجه شود که چطور این انقلاب بدون هیچ ارتباطی با قدرتهای خارجی پیش رفته و کل یک ملت را برانگیخته بود، با وجود فاصلۀ زیاد بین شهرها و دشواریهای ارتباطی. او میخواست دربارۀ مفهوم قدرت بیاندیشد».
فوکو برای ادامۀ تحقیقش دوباره همراه تیری ولتزل به تهران بازگشت و سوالهایی از اعتصابکنندگان گوناگون پرسید: از افراد «مرفه» طبقۀ متوسط مانندِ خلبان ایران ایر در آپارتمان مدرنش در تهران، و از کارگران شرکت نفت در پالایشگاه آبادان واقع در هزار کیلومتری جنوب تهران. از این سفر مجموعهای تازه از گزارشهای مطبوعاتی درآمد، و در چهار مقاله در نوامبر ۱۹۷۸ در کوریهره منتشر شد. در آخرین مقاله فوکو نقش آیت الله خمینی را به عنوان «شخصیتی تقریبا اسطورهای» چنین توصیف کرد:«امروز هیچ رهبر حکومتی، هیچ رهبر سیاسی ای، حتی با حمایت همۀ رسانههای کشورش نمیتواند ادعا کند که چنین مورد علاقۀ مردمش است. این دلبستگی بدون شک نتیجۀ سه چیز است: خمینی در ایران نیست؛ او پانزدهسال در تبعید بوده است و تا وقتی شاه ایران را ترک نکرده، قصد برگشتن به ایران را ندارد. آیت الله خمینی چیزی نمیگوید، چیزی جز «نه» -نه به شاه، به رژیم، به وابستگی. و دست آخر، آیت الله خمینی سیاستمدار نیست. آیت الله خمینی حزب سیاسی نخواهد داشت، آیت الله خمینی دولت نخواهد داشت. آیت الله خمینی کانون تمرکز ارادهای جمعی است».
او در معرفیِ جنبش ایران ادامه میدهد: «این خیزش مردمی با دستان خالی است. کسانی که میخواهند بار بسیار سنگینی که همۀ ما را، بخصوص آنها را -کارگران نفتی و کشاورزانی که در خط مقدم نبرد با امپراتوریها هستند- زیر فشار گذاشته است، به سنگینی تمام دنیا، به دوش کشند. این شاید اولین رستاخیز عظیم علیه نظم جهانی است، مدرنترین شکل شورش و جنونآمیزترین آن».
روزنامههای فرانسوی حتی پیش از آغاز سری دوم گزارشهای فوکو پر شدند از بحث و جنجال. در ۶ نوامبر ، نوول ابزرواتور نامهای از زنی ایرانی چاپ کرد که از مقالۀ ۱۶ اکتبر فوکو خشمگین بود: «آیا پس از پانزده سال سکوت و سرکوب، انتخاب ایرانیان باید فقط بین ساواک یا تعصب مذهبی محدود باشد؟» این زن ادامه داده بود:«معنویت؟ بازگشت به منابع مردمی؟ عربستان سعودی کشوری است که از سرچشمۀ اسلام مینوشد. و دست دزدها و سر عشاق را قطع میکند. ظاهراً چپهای غرب انسانیت کافی ندارند که اسلام را جذاب میدانند –البته برای دیگران. ایرانیانِ زیادی، مثل من، هستند که ایدۀ «حکومت اسلامی» را ایدهای به شدت غمبار و یأسآور میبینند. آنها میدانند که راجع به چه چیزی حرف میزنند. همه جا، در سراسر ایران. اسلام پوششی است برای مخالفان فئودال و شبه انقلابی شاه. همچنین اسلام، متأسفانه و معمولاً، یگانه ابزار اظهارنظر جمعیت بینوای تونس و پاکستان و اندونزی و ایران است. چپ لیبرال در غرب باید درک کند که قوانین اسلام، برای جوامعی که مشتاق تغییراند، چه قفس آهنینی میتواند باشد. چپ نباید اجازه دهد که فریفتۀ درمانی شود که ممکن است از خود بیماری بدتر باشد».
فوکو در شمارۀ هفتۀ بعد پاسخ داد: «وقتی ایرانیها با فریاد «حکومت اسلامی» تظاهرات میکنند و کشته میشوند، وظیفۀ ابتدایی ماست که بپرسیم محتوای این واژهها چیست و چه نیرویی پشت آنها قرار گرفته است؟ به علاوه، من به مسائلی که خیلی هم امیدبخش نیستند اشاره کردهام. اگر نامۀ خانم آتوسا هـ. فقط ناشی از یک برداشت غلط بود، پاسخی نمیدادم. ولی این نامه حاوی دو نکتۀ تحمل ناپذیر است: ۱) این نامه همۀ جنبهها، شکلها، و جلوههای اسلام را با هم مخلوط کرده و همه را یک جا تحقیر میکند، آنهم بطور فلهای با برچسب سرزنشآمیز و کهنۀ «فناتیسیزم» و ۲) این نامه توجه همۀ غربیان به اسلام را ناشی از نگاه تحقیرآمیزشان به مسلمانان میداند (دربارۀ غربی ای که اسلام را تحقیر میکند چه قضاوتی دارد؟) موضوع اسلام به عنوان نیروی سیاسی یکی از موضوعات اساسی دوران ما و سالهای آینده خواهد بود. اولین شرط برای پرداختن به این سوال برای سطحیترین افراد نیز، پرهیز از تنفر است».
فوکو علاقهاش به ایران را ادامه داد. هنگامی که آیتالله خمینی پاریس را در اول فوریۀ ۱۹۷۸ ترک کرد، فوکو در فرودگاه حاضر بود تا در جریان واقعهای باشد که تأثیری واقعاً جهانی داشت. در ۱۳ فوریه مقالهای جدید برای کوریهره فرستاد. شاه رفته بود و آیتالله خمینی هم به ایران بازگشته بود. میلیونها ایرانی خیابانی را که از فرودگاه به مرکز تهران میرسید پر کرده بودند، میلیونها زن و مردی که فریاد میزدند «خمینی، خوش آمدی». فوکو دربارۀ آینده تعمق کرده بود. او پیشتر در مقالهای نوشته بود: «من بلد نیستم تاریخ آینده را بنویسم. من یک پیشگویِ ناشی گذشتهام. اما دوست دارم چیزها را در حین رخ دادنشان بفهمم. چرا که این روزها هیچ چیز پایان نیافته است و تاسها همچنان در حال چرخیدن اند. چنین کاری، ممکن است فقط از عهدۀ «روزنامهنگاران» بیاید، ولی من در این زمینه تنها یک مبتدی هستم».
در مقالۀ آخرش سوالهایی را دربارۀ حرکتی که در حضورش شکل گرفته بود مطرح کرد: «اهمیت تاریخی این حرکت، شاید در تطابق آن با مدلهای شناختهشدۀ انقلاب نباشد. بلکه پیش از آن، در پتانسیلی است که برای وارونه کردن تمام واقعیتهای سیاسی در خاورمیانه و در پی آن تعادل استراتژیک جهانی دارد. یگانگی (بیشباهتی) آن، که تاکنون منشأ قدرتش بوده است، به گسترش آن خواهد انجامید. در نتیجه، به عنوان حرکتی «اسلامی» میتواند کل منطقه را مشتعل کند. حکومتهای به شدت ناپایدارش را سرنگون کند و برای پایدارترینشان دردسر ایجاد کند. اسلام –که فقط یک مذهب نیست، بلکه روشی فراگیر برای زندگی و دارای تاریخ و تمدن است- فرصت خوبی دارد که تبدیل به بشکهای عظیم از باروت به اندازۀ صدها میلیون انسان شود. از دیروز، هر کشور مسلمانی میتواند از داخل دگرگون شود، برپایۀ سنتهای قدیمیاش».
دربارۀ گرایش مثبت فوکو به انقلاب ایران بسیار جنجال به پا شده است. ولی افراد کمی تمام آنچه را که او دربارۀ انقلاب ایران نوشته خواندهاند، چراکه مقالههای «کوریهره دلاسرا» هرگز از ایتالیایی ترجمه نشدند. فوکو هم مایل به جمعآوری آنها در قالب کتابی واحد در ایتالیا نبود. او آنها را به عنوان گزارشهای خبری میدید، نه نوشتههایی مناسب کتاب. امروز با خواندن آنها، نمیتوان دلیل جذابیت فوقالعادۀ انقلاب ایران را برای فوکو پیدا کرد. انقلابی که از جنبۀ سیاسی، یا حداقل از حیث طبقهبندیهای سیاسی رایج در غرب استثنایی بود. جنبشی بود که تمام ناظران را جذب کرده بود. به هنگام مرگ فوکو، ژان دانیل دربارۀ «اشتباهی که باهم کردیم» صحبت کرد، و سرژ ژولی، هنوز امروز هم میگوید که همانند فوکو میاندیشد و مینویسد. ولی اضافه میکند که «میشد همان موقع هم اتفاقاتی را که قرار بود رخ دهد حس کرد». سرکوب باورنکردنیای که راهپیماییها را به حمام خون تبدیل کرد، خشمی عمیق علیه رژیم شاه و به سود مردم ایران برانگیخته بود. همه امیدوار بودند که شاه در این نبرد شکست بخورد و ایران را ترک کند. ولی هیچکس بطور مشخص نمیپرسد که پس از آن چه خواهد شد. فوکو به روشنی میدید که ایران به آسانی به شکل سیاسی سنتیاش برنمیگردد و احساسات مذهبی که به این خیزش نیرو بخشیده بود، پس از پیروزی محو نخواهد شد. آخوندها به سادگی به مسجدهایشان برنخواهند گشت.
شخصیت استثنایی امام خمینی چنان بود که توانست نظام دوقطبی آن زمان جهان را به چالش بکشد
میزگرد عباس خامه یار، رایزن فرهنگی کشورمان در لبنان؛ میشل نوفل، روزنامه نگار و تحلیلگر مسائل سیاسی؛ محمد سعید الخنساء، عضو شورای سیاسی حزب الله، حضور داشتند.
«عباس خامه یار» رایزن فرهنگی کشورمان در لبنان در این میزگرد ابتدا به ورود امام خمینی به میهن و استقبال بی نظیر میلیونی از ایشان و سخنرانی باشکوه امام در بهشت زهرا اشاره نموده و گفت: علت حضور امام در بهشت زهرا در نخستین لحظات ورودش به خاک میهن،تجدید پیمان و عهد با شهدای انقلاب بود که ثمره خونشان، پیروزی انقلاب به شمار می رود، لذا امام به میعادگاه شهدای انقلاب رفت تا به همگان، «قدرت نرم» انقلاب را نشان دهد، امام با استمداد از شهدا و درود به روان پاک آنها و خانواده های ایشان، فهماند که مجاهدت جوانان و خون آنهاست که توانست طاغوت را از کشور بیرون براند.
در ادامه میشل نوفل، روزنامه نگار و تحلیلگر مسائل سیاسی، ضمن اشاره به خاطره همراهی خود، با امام در پرواز بازگشت از پاریس به تهران، گفت: ما به همراه جمعی از خبرنگاران و روزنامه نگاران به نوفل لوشاتو رفتیم و امام را دیدیم که بر درخت سیبی تکیه زده و به پرسش خبرنگاران پاسخ می دهد. امام با انتخاب پاریس به عنوان مسیر حرکت خود به تهران، توانست، پیام انقلاب را به تمام مردم جهان منتقل کند، چرا که فرانسه مرکز ارتباطات جهان در آن زمان به شمار می رفت و به آسانی پیام امام به تمام دنیا مخابره شد.
وی افزود: رفتار امام با مردم و شخصیت استثنایی ایشان چنان بود که توانست نظام دوقطبی آن زمان جهان را به چالش بکشد. امام در چنین شرایطی فرمود که نظام دوقطبی باید پایان پذیرد و شعار نه شرقی و نه غربی را سر داد و جمهوری اسلامی را در مقابل چنین نظام جهانی، تأسیس کرد.
«محمد سعید الخنساء» عضو شورای سیاسی حزب الله لبنان به فضای حاکم در جنوب لبنان در اوایل پیروزی انقلاب اشاره نمود و این که چگونه جمعی از لبنان برای دیدار با امام راهی تهران شدند و با استمداد از راهنمایی های ایشان، هسته اولیه حزب الله و مقاومت در برابر اشغالگران را ایجاد کردند.
وی گفت: ما به محضر ایشان رفتیم تا با استمداد از ولی فقیه و یک مرجع دینی و تنها قدرت سیاسی در منطقه که حامی ما بود، بتوانیم در برابر تهاجم رژیم اشغالگر صهیونیستی به جنوب لبنان بایستیم و امام از همان آغاز انقلاب با افتتاح سفارت فلسطین در تهران، راه مبارزه و مقاومت در برابر صهیونیست ها را به همگان نشان داد.
در ادامه خامه یار، به فراگیر بودن اندیشه امام و پدیده بودن این شخصیت، اشاره نموده و گفت: امام خمینی«جامع الأطراف» بود، در عین این که یک فقیه و مرجع بود، همزمان، اندیشمند، شاعر، ادیب، فیلسوف، عارف، صوفی، سیاستمدار و یک فرهیخته بود و این ویژگی ها به سادگی در هر کسی جمع نمی شوند.
«خامه یار» افزود: نوآوری ایشان در مسائل فقهی و جمع میان سنت و مدرنیته، یکی از ویژگی های بارز ایشان به شمار می رود. از سیصد سال تاکنون، شخصیت های مختلفی مانند سید جمال الدین اسدآبادی، شیخ محمد عبده و برخی مراجع تقلید در قم و نجف و در جهان اسلام ظهور کردند، اما شخصیتی که بیاید و نظریه ولایت فقیه را مطرح کند و همزمان سیاست را با دین در هم آمیزد، وجود نداشته که بتواند جامعه را مدیریت کند و دین و سیاست را در کنار یکدیگر جمع کند. چنین شخصیتی بسیار نادر است.
رایزن فرهنگی کشورمان سپس به فضای حاکم در حوزه های علمیه آن روز اشاره نمود و گفت: امام خمینی از درون حجره های مدرسه فیضیه در آن دوران خفقان و استبداد بیرون آمد و در نهایت پس از تبعید به پاریس رفت تا خورشید مشرق از مغرب طلوع کند.
در ادامه «دکترحسن قناعتلی»استاد جامعة المصطفی، از ترکیه میهمان برخط، این میز گرد بود، وی در سخنان خود، به ویژگی های امام خمینی اشاره کرد و گفت: امام توانست در دورانی که دو نظام سرمایه داری و سوسیالیستی بر جهان حاکم بودند، نظام اسلامی را تأسیس کند، و اسلام را به عنوان اسلام ناب محمدی، اسلام رحمت، برادری، صلح و نجات از سیطره ستمگران معرفی نمود.
وی از دیگر ویژگی های امام،به ایجاد وحدت میان اهل تسنن و شیعه اشاره نموده و سپس به بیان موفقیت های علمی جمهوری اسلامی ایران در سایه رهبری ایشان پرداخته و در پایان گفت: امام، اسلام را به عنوان یک هدف والا به دیگران معرفی کرد و هیچ ملتی را بر ملت های دیگر برتر ندانست.
«محمد سعید الخنساء» در ادامه به مبارزه امام خمینی با اندیشه های نظام سرمایه داری و سوسیالیستی اشاره نموده و گفت: امام، اسلام را در مقابل این دو نظام جهانِ آن روز قرار داد، و رهبری احیاگرانه دینی را به منصه ظهور رساند.
وی سپس به حمایت های «شهید آیت الله سید محمدباقر صدر» از امام اشاره نمود و گفت: شهید صدر، در نامه اش به امام، وی را به عنوان رهبر خود معرفی کرد. و باید گفت امام خمینی بُعد عملی اسلام را در مدیریت جامعه نشان داد.
«میشل نوفل» نیز گفت: امام خمینی، همواره حرف آخر را می زد و او تصمیم گیرنده بود و حتی در فضاهای اسلامی و دینی نیز ایشان بدون تأثیرپذیری از دیگران،تصمیم نهائی را اتخاذ می کرد. باید بدانیم که امام، توانست بنیان، نظام جمهوری اسلامی را در جهان سیاسی آن روز، پایه ریزی کند، همان نظام دوقطبی که آمریکا و شوروی حاکم بر جهان بودند و ایشان، نظام حاکم بر جهان را شکست و نظام جمهوری اسلامی را به رخ دیگران کشید و بر نظام دوقطبی تحمیل کرد.
وی افزود: جمهوری اسلامی را دو بعد دموکراسی، مردم سالاری و اسلامیت،تشکیل می دهد. امام توانست دین و سیاست را در هم آمیزد. حتی در مکتب تشیع نیز ایشان انقلابی ایجاد کرد و با سلوک و رفتار خود، نظام سنتی دینی را به نوعی بر هم ریخت و تشیع سیاسی را به صحنه اجتماع بازگرداند و روح حاکمیت اسلام را در آن دمید.
میشل نوفل در ادامه گفت: حتی در زمان تبعید به عراق، در نظام دینی و حوزوی حاکم بر آنجا نیز تغییر ایجاد کرد.چرا که آن جا فضایی سنتی و تاریخی داشت و همزمان نباید یادمان برود که میرزای شیرازی رهبر نهضت تنباکو، نیز یک رهبر بود،و نهضت مشروطه نیز دارای یک رهبر دینی بود؛ اما، امام خمینی تفاوت بسیاری با آن رهبران دارد.
خامه یار سپس به ابعاد نوگرایی امام و مجدد بودن ایشان اشاره نموده و گفت: زمانی که از امام به عنوان یک احیاگر و مجدد یاد می کنیم باید بگوئیم که، ضمن توجه به مسئله اجتهاد، نباید فراموش کنیم که امام در سایه همین اجتهاد حرکت کرد و گفتمان جدیدی را وارد فضای سیاسی حاکم در آن زمان کرد. بحث فقه سیاسی و اجتهاد در سیاست، یا شعار نه شرقی و نه غربی و جمهوریت اسلامی و مردم سالاری دینی،و استکبار ستیزی همه این موارد در زمانی مطرح شد که شرایط سیاسی حاکم بر جهان و جامعه، چنین دیدگاهی را به خود ندیده بود. لذا با وجود اجتهاد، طرح این گونه دیدگاهها و عملی کردن آنها، در آن شرایط، امری نادر و قابل توجه است.
دیدار«عباس خامه یار»رایرن فرهنگی ایران در لبنان با کاردینال «عصام درویش»، رهبر مسیحیان روم کاتولیک بقاع و زحله و رئیس کمیته اسقفی.
در ادامه میشل نوفل درباره دیدگاههای اندیشمند فرانسوی"میشل فوکو" و تأثیر پذیری وی از امام خمینی، گفت: میشل فوکو تحت تأثیر نظام اسلامی ایران در آن زمان قرار گرفت، جوانانی در فرانسه نزد وی نظرات ایشان را فرا گرفتند، اما بعدها خبری از آنها نشد. آن چیزی که باعث شد "فوکو" تحت تأثیر نظام اسلامی ایران قرار گیرد، این بود که او تمام مطالعات خود را متمرکز بر روی نظام سلطه و حاکمیت بر مردم بر اساس دیدگاه های غربی کرده بود، لذا برایش مهم بود که چگونه روحانیت و یا دین، توانسته، نظامی را تأسیس کند که بتواند تمام معادلات نظام های سیاسی جهان آن روز را بر هم زند و تحت تأثیر خود قرار دهد.
وی افزود: «میشل فوکو» تربیت یافته نظام غربی بود، و با این که معترض همان نظام بود، اما نظام غرب را به دقت مورد مطالعه قرار داده بود و متوجه شده بود که مردم چگونه از دین و مؤسسات دینی و کلیساها در غرب، فاصله گرفته و می گیرند و کلیساها در حال خالی شدن از حضور مردم می باشند.و تفاوتی میان پروتستان ها و یا کاتولیک ها در این امر وجود ندارد، البته ارتودکس ها به دلیل این که فرهنگ مذهبی خود را نهادینه کرده اند و به آن عمق معنوی بخشیده و به نوعی صوفی مسلک اند، از این امر استثنا هستند.
میشل نوفل در ادامه گفت: «باید گفت که غرب در حال فاصله گرفتن از دین قرار دارد و در مادیت فرو رفته است»، همین امر باعث شد تا "فوکو" به این مسئله توجه کند که چگونه دین می تواند نظامی را در چنین شرایطی ایجاد کند و تجربه تأسیس نظام اسلامی در ایران برایش امری شگفت آور بود و این که چگونه مفاهیم جدیدی در نظام حاکمیت بر مردم از سوی دین مطرح شده است. بنابراین تحت تأثیر نظام اسلامی ایران و امام قرار گرفت.
در ادامه «محمد سعید خنساء» به اختلاف میان دو قطب آن زمان اشاره کرد و گفت: در آن زمان، شرق سوسیالیست و غرب سرمایه دار، اختلاف بسیاری با یکدیگر داشتند، اما همزمان بر سر این مسئله نیر اتفاق نظر داشتند که نامی از اسلام ناب برده نشود.
«خامه یار »در ادامه توضیحات میشل نوفل درباره "میشل فوکو" گفت: باید بگویم که نخستین شخصیت غربی است که درباره روحانیت و معنویت انقلاب اسلامی سخن گفته و پیش از وی، کسی از غربی ها، در این موضوع مطلبی ننوشته است.
«میشل فوکو» در میدان شهدا(ژاله سابق) و جمعه خونین، حضور داشت و تمام اتفاقات آن روز و شهادت طلبی مردم را با چشم خود دید. وآن گاه بود که به قدرت نرم انقلاب اسلامی پی برد و گفت با چنین اندیشه و قدرتی، امام خمینی پیروز میدان است و شاه سرنگون خواهد شد.
سپس میشل نوفل در این مورد گفت: "فوکو" درباره نقش فرهنگ و مؤسسات فرهنگی و نحوه کنترل جامعه بر اساس خاستگاه فرهنگی، مطالبی نوشته است. انقلاب اسلامی و به تعبیری انتفاضه مردمی ایران، همان مسئله ای بود که میشل فوکو را تحت تأثیر خود قرار داد.
خامه یار: این انقلاب، انقلابی فرهنگی و نمادها، شخصیت ها و نویسندگان آن نیز همه شخصیت هایی فرهنگی بوده اند و پیام های انقلاب از طریق نوار کاست به دست مردم می رسید، لذا به انقلاب کاست نیز معروف شد.
میشل نوفل: «وقتی از پاریس به تهران رسیدیم، به همراه دیگر خبرنگاران در میادین مختلف شهر حاضر می شدیم،فعال بودن مردم و حضور جوانان با روحیه و نشاط ، برای ما بسیار قابل توجه بود. جوانان درباره دکتر شریعتی برای ما سخن می گفتند و او را به ما معرفی می کردند. ما شاهد انتفاضه ای همه جانبه بودیم.»
خامه یار: "میشل فوکو" این بُعد انقلاب را به خوبی درک کرده بود و درباره آن نوشت راز نوشته های فوکو در همین امر نهفته شده که وی، از زاویه فرهنگی به انقلاب نگریست.
«محمد سعید خنساء» گفت: «پس از پیروزی انقلاب در اوج سرمای زمستان و بارش برف به تهران آمدیم، شب که برنامه های ما تمام شد، «من و همسرم تصمیم گرفتیم به مهدیه تهران برویم، استاد میشل نوفل همراه ما بود، پرسید کجا می روید؟ گفتم دعای کمیل، گفت: من نیز همراه شما می آیم.»
الخنساء درادامه می گوید:در آن جا مادرانی را دیدیم که به همراه کودکان خردسال خود و در زیر بارش برف در آن فضا حضور یافته بودند. مراسم به رغم سرمای زمستان دو ساعت به طول انجامید.
پس از پایان یافتن مراسم و بیرون آمدن از محوطه، استاد میشل نوفل به من گفت، «می خواستم ببینم چه کسی چنین معنویت و روحانیتی را به انقلاب داده است؟ هم اکنون متوجه شدم که منبع آن کجاست.»
در ادامه «حجت الاسلام محمدحسن رحیمیان» از اعضای سابق دفتر امام به صورت مجازی به مشاهدات مستقیم خود از رفتار و سلوک امام اشاره نموده و گفت: مشاهدات حضوری این جانب از امام خمینی در طول مدت بیست و پنج سال بوده و باید بگویم که بسیاری از شخصیت ها به هنگام نزدیک شدن به آنها، و متوجه شدن از خلق و خوی واقعی آنان، بلافاصله انسان از آنها فاصله می گیرد. اما امام خمینی متفاوت بود، هر چه به او نزدیکتر می شدیم و با خلق و خوی وی بیشتر آشنا می شدیم، ایمان ما به ایشان بیشتر می شد.
قدیمی ترین همراهان و یاران امام خمینی در ادامه افزود: امام خمینی در کنار دروس فقه و اصول و فلسفه، درس اخلاق نیز می گفت، کلاس های اخلاق ایشان بی نظیر و بی بدیل بوده و در حوزه درس اخلاق وی، برخی از مراجع و مجتهدان نیز حضور می یافتند، سخنان امام چنان تأثیری بر جانها می گذاشت که همه به شدت به گریه می افتادند.
سپس، خامه یار، به توجه امام خمینی به خانواده اش، برخلاف عرف و رفتار دیگران، اشاره نموده و گفت:حضور امام در کنار خانواده اش بی نظیر بود. امام بر این باور بود که مرد از دامان زن به معراج می رود و همین سخنان ایشان بود که به جامعه زنان ایران انگیزه ای دوچندان داد. شعار "ما می توانیم" امام، باعث شد که روح اراده را در جامعه تزریق کند و ایران بتواند به چنینی دستاوردها و موفقیت های چشمگیری برسد.
وی افزود: مسئله فلسطین، نزد امام برخاسته از یک جایگاه عقیدتی بود و ایشان فلسطین را بخشی از خاک غصب شده سرزمین های اسلامی می دانست که باید بازگردانده شود و باید با ستمگران مقابله نمود. ایشان همچنین مجوز پرداخت وجوهات شرعی به مسئله فلسطین را صادر نمود. وی بخشی از مشکلات عمده امت اسلام و نیز ایران را ناشی از اشغالگری صهیونیست ها می دانست و از همان آغاز نهضت پانزده خرداد در سخنرانی معروف خود نام شاه را پانزده بار به زبان آورد، اما نام رژیم اسرائیل را هیجده بار بر زبان جاری کرد و استبداد را به وجود نماینده استعمار در منطقه یعنی اسرائیل گره زد. لذا نگاه ایدئولوژیک امام به مسئله فلسطین از همین خاستگاه بود.
رایزن فرهنگی کشورمان در پایان گفت: همین نگاه باعث شد تا مواضع ثابت جمهوری اسلامی ایران در بیش از چهار دهه بر حمایت نامحدود و همه جانبه سیاسی، اقتصادی، نظامی و امنیتی از مسئله فلسطین استوار گردد. این اندیشه از همان آغاز پیروزی انقلاب با شعار امروز ایران و فردا فلسطین، و تحویل سفارت اسرائیل به فلسطین به خود شکل عملی گرفت. و تاکنون نیز ادامه یافته و پیروزهای اخیر نیز گویای همین امر است.
در پایان، میشل نوفل، با اشاره به همکاری خود با نویسنده معروف مصری«فهمی هویدی» و نگاه وی نسبت به اشتباه عرب ها درباره ایران، گفت: به نظرم اشتباه عرب ها درباره ایران،در طرح پروژه سنتی قومی عربی بود. آنها از اهمیت وجود مثلث مهم منطقه یعنی ایران، مصر و ترکیه غافل هستند. این مثلث می تواند منطقه را در برابر دخالت های بیگانگان مصون بدارد. باید گفت امام برخاسته از مکتب ایران بود و ایشان معتقد بود که ایران جایگاه خود را در منطقه و جهان جز از طریق دروازه فلسطین و مقابله با صهیونیست ها به دست نخواهد آورد. همچنین امام همزمان با مراجع تقلید به صورت کلی همراه بود و همین مسئله تقلید در تشیع و تعددی بودن مراجع تقلید، نقش مهمی در استمرار این مسیر و جریان ایفا خواهد کرد.منبع:خرداد ۱۴۰۰ایرنا/پایان.
توضیح پژوهشگر-پیراسته فر:گزیده ای ازمقالات انگلیسی زبان رادرموردرابطه فوکوباانقلاب اسلامی ایران رامی خوانید:
انقلاب اسلامی در ایران ، که اسلام گرایان را برای اولین بار در تاریخ معاصر به قدرت رساند ، چپ جهانی را - که شاید میشل فوکو بهترین نماینده آن بود - در مقابل راست جهانی قرار داد. تا به امروز ، طرفداری چپ جهانی از اسلام گرایی همچنان راهنمای رویکرد کلی غرب در قبال خاورمیانه است.
معمولاً تحلیلگران طیف های مختلف تمایل دارند که به اصطلاح «انقلاب اسلامی۱۹۷۹ »(1979Islamic Revolution) را مظهر اشتیاق مردم ایران برای رهایی از استبداد سلطنت و دخالت غرب بدانند. آنها تمایل ندارند اشاره کنند که انقلاب دارای دامنه ایدئولوژیکی گسترده ای بود که چپ جهانی را در مقابل راست جهانی در میدان نبرد ایران قرار می داد.
برخی از تأثیرگذارترین روشنفکران چپ غربی سهم شخصی بزرگی در انقلاب ایران داشتند. آنها نقش مهمی در کشاندن ایران به آغوش اسلام گرایی برای تحقق رویای ایدئولوژیکی خود در مورد «شکست سرمایه داری» در سراسر جهان ایفا کردند.
میشل فوکو ، فیلسوف و روزنامه نگار فرانسوی ، مهمترین آنها بود.
علاقه فوکو به اسلام گرایی در سال ۱۹۷۸ آغاز شد(Foucault’s interest in Islamism started in 1978) ، زمانی که روزنامه ایتالیایی Corriere della Sera از او خواست تا یک سری مقاله در مورد ایران بنویسد. برای انجام این وظیفه ، فوکو مدتی را در میان اعضای کنفدراسیون دانشجویان چپ گرای دانشجویان ایرانی و دیگر مخالفان رژیم پهلوی در اروپا گذراند. سپس به تهران رفت و با بسیاری از انقلابیون سرشناس دیدار کرد. وقتی به فرانسه بازگشت ، از آیت الله خمینی در روستای نوفل لوشاتو((Neauphle-le-Château نزدیک پاریس دیدن کرد که در آن زمان تبعید شد.
صحنه ای که بر تعجب فوکوافزود.
فوکو به شدت از آنچه او «انقلاب معنوی»(spiritual revolution) در ایران نامید حمایت کرد ، رویدادی که او معتقد بود قصد دارد بشریت را از چنگال مادیات و سرمایه داری نجات دهد. اگرچه گاهی اوقات در محافل روشنفکری فرانسه و در مطبوعات فرانسه به خاطر چنین موضع گیری فراخوانده می شد ، اما از حمایت از انقلاب اسلامی دست بر نداشت.
برتیترروزنامه هاونشریات «ادبیات جدیدی» واردشد
رسانه های جهان درباره ،وقوع «انقلاب ایران»نوشتند..«خبر از طلوع عصر جدیدی می دهد»(herald the dawn of a new era)
کرسی اسلام شناسی دردانشگاه های خارج
« انقلاب اسلامی ایران»موجب شدکه قدرتهای جهانی،بلکه دانشگاه های معتبرجهان درفکرایجاد «کرسی اسلام شناسی»بارویکرد شیعه شناسی شکل بگیرد.
مطالعات اسلام شناسی و شیعه شناسی در دانشگاه های آمریکا،انگلیس،آلمان و...
تقریباً از همان آغاز انقلاب در ایران ، استخدام اساتید ، محققان و محققان اسلام گرا در دنیای دانشگاهی غرب مد شد.
«Almost from the very beginning of the revolution in Iran, it became fashionable in the Western academic world to employ Islamist »
استخدام اسلامگرایان در مراکز مطالعات خاورمیانه در اروپا و آمریکای شمالی و ارتقاء آنها در رسانه های تأثیرگذار غربی رواج یافت.
«professors, scholars, and researchers. The recruitment of Islamists at Middle East Studies centers in Europe and North America, and their promotion in influential Western media, became commonplace»
این یک انقلاب-معمولی،متداول- نیست ، نه به معنای واقعی کلمه ، نه راهی برای ایستادن و صاف کردن همه چیز. این قیام «مردانی با دستان خالی» است که می خواهند وزن هراس انگیز را از بین ببرند ، معادلات کل «نظم جهانی» که بر هر یک از ما - اما به طور خاص بر آنها ، این ... کارگران و دهقانان در مرزهای امپراتوری ها فشار می آورد. این شاید اولین قیام بزرگ علیه سیستم های جهانی باشد ، شکل شورش که مدرن ترین و خشمگینانه ترین است.
“It is not a revolution, not in the literal sense of the term, not a way of standing up and straightening things out. It is the insurrection of men with bare hands who want to lift the fearful weight, the weight of the entire world order that bears down on each of us – but more specifically on them, these … workers and peasants at the frontiers of empires. It is perhaps the first great insurrection against global systems, the form of revolt that is the most modern and the most insane.
نکته مهم:بعضی ازمخالفین مذهب وانقلاب برای بی اعتباری تحقیقات پروفسورفوکو،رابطه وی رابا«دانیل دفر»،پررنگ می کنند،حتی رفتندمنزل میزبان میشل فوکو ،همسرصاحبخانه راتحریک کردندکه علیه میهمانانش مصاحبه کند وبعضی از خودیهای وفاداربه انقلاب نیز دراین دام گرفتارشده اند.
دانیل دفر(Daniel Defert)کیست؟
سفر فوکو به ایران است. فوکو در ایران مهمان احسان نراقی بود،یکی ازهمراهانش«دانیل دفترت»بود.
دفرت متولد ۱۹۳۷ ، تحصیلاتش درحوزه فلسفه و جامعه شناسی بود، استاد جامعه شناسی بود،در دانشگاه پاریس هشتم(وینسن) در سنت دنیس،تدریس می کرد.
«آشنایی دفرت بافوکر»در سال ۱۹۶۳ ، دفرت در حالی که دانشجوی فلسفه در دانشگاه کلرمون فران در فرانسه بود ، با فوکو آشنا شد. آنها تا زمان مرگ فوکو در سال ۱۹۸۴ با هم بودند.
فعالیت ایدزبعدازمرک فوکو
پس از مرگ فوکو ، دفرت AIDES را تأسیس کرد - اولین سازمان آگاهی از بیماری ایدز در فرانسه. نام سازمان ، AIDES ، با نام اختصاری انگلیسی و جهان فرانسوی برای کمک به کار می رود. دفرت از سال ۱۹۸۴ تا ۱۹۹۱ رئیس ایدز بود.
دفرت عضو کمیته علمی علوم انسانی کنفرانس بین المللی ایدز ، عضو کمیسیون جهانی ایدز ، عضو کمیته ملی ایدز ، عضو ائتلاف جهانی سیاست ایدز دانشگاه هارواردبود.
وی دارای چندین افتخار ملی. مهمترین این جوایز شامل بالاترین افتخار مدنی ، Légion d’honneur (لژیون افتخار ، ایجاد شده توسط ناپلئون بناپارت در سال ۱۸۰۲) و Ordre du Mérite (نشان شایستگی ، ایجاد شده توسط شارل دوگل در ۱۹۶۳) است.
از راست: احسان نراقی، حمید زاهدی، قاسم معتمدی، منوچهر گنجی، رحمتالله حقدان
«احسان نراقی» کیست؟
«دکتراحسان نراقی»(متولد۱۳۰۵ کاشان) در خانواده ای مذهبی متولد شد، وی که از نوادگان «ملااحمد نراقی»،معروف به فاضل نراقی (۱۱۸۵-۱۲۴۵ق) باشد،وی هم درزمان رژیم شاه بخاطرتحصیلاتش مورداحترام بود وهم درنظام جمهوری اسلامی بابزرگان حشرونشرداشت.وی در۱۲آذر۱۳۹۱، در سن ۸۶ سالگی و پس از یک بیماری طولانی در منزلش در تهران درگذشت.
از راست: دکترغلامعلی حداد عادل،دکتر سید حسین نصر ودکتر احسان نراقی در انجمن شاهنشاهی حکمت و فلسفه ایران.
۲ برادر درکنارپدر(مهندس مجیدحدادعادل،دکترغلامعلی حدادعادل)حاج رضاحدادعادل
«احسان نراقی »۶سال قبل ازوفات می گوید:من از دانشگاه ژنو(سوئیس) در رشتهی جامعهشناسی لیسانس گرفتم و سپس برای تکمیل رسالهی دکترای خود به تهران بازگشتم و بهمدت نزدیک ۲ سال در تهران اقامت گزیدم و در نهایت با یک بورس تحصیلی موفق به اخذ دکتری جامعهشناسی از سوربُن(پاریس) شدم،
دکترمحمدمصدق(نخست وزیر) و دکترغلامحسین صدیقی(رئیس دانشگاه تهران)
به همراه «دکتر غلامحسین صدیقی» و «دکتر علیاکبر سیاسی»، «مؤسسهی مطالعات و تحقیقات اجتماعی» را در دانشگاه تهران بنیانگذاری کردیم و به مدت ۱۲ سال به عنوان مدیر در این مؤسسه فعالیت داشتم.
از راست: دکترغلامعلی حداد عادل،دکتر سید حسین نصر ودکتر احسان نراقی در انجمن شاهنشاهی حکمت و فلسفه ایران.
از راست: سرلشگر علی نشاط، هوشنگ نهاوندی، محمدعلی وحیدی، فرح دیبا، احسان نراقی
ازراست:دکترسیدحسین نصر ودکترسیدجعفرشهیدی
دکترنراقی:تحقیقی که در سال ۱۹۶۵ دربارهی فرار مغزها از کشورهای جهان سوم به کشورهای غربی برای سازمان ملل انجام دادم، بازتاب گستردهای در کشورهای جهان بویژه جهان سوم داشت. در سال ۱۳۴۹ به علت فشارهای ساواک، دعوت یونسکو را برای امور جوانان بهانه قرار دادم و کشور را به مدت شش سال ترک کردم.
دکتراحسان نراقی:بخاطرمسئولیتهایم دررژیم شاه، پس از انقلاب هم به زندان رفتم و عاقبت دادگاه انقلاب حکم برائت کامل از کلیهی اتهامات را داد. من الآن ۸۰ سالهام و هر آن آمادهام که با دنیا خداحافظی کنم، چرا که ترس از مرگ برای انسانی است که هنوز به هدفهایش نرسیده و از سعادت و لذت محروم بوده است. من چنین وضعی ندارم. من به اغلب هدفهایم رسیدهام. هم زندگی را شناختم، هم زندان رفتم، هم آزادی را دیدم، بنابراین هیچ وحشتی از مرگ ندارم.
توضیح پژوهشگر-پیراسته فر:درصورت هرگونه خدشه دراین پست(متن ویاتصاویر)به این لینک مراجعه کنید:
از ۲۲۵ هزار شهید درکشور: ۱۸۰ هزار مربوط به جنگ(ایران-عراق) و ۱۷ هزار شهید ترور هستند.
حدود ۳ میلیون و ۳۰۰ هزار ایثارگر تحت پوشش سازمان است که شامل والدین، همسر و فرزندان آنان نیز میشود.
آمار اسرا و جانبازان
رییس بنیاد شهید گفت: ۶۰۱ هزار جانباز و ۴۳ هزار آزاده(اسیران آزاد شده درجنگ باعراق) داریم؛ این آمار رو به افزایش است.
«سید امیرحسین قاضیزاده هاشمی» معاون رییس جمهور و «رییس بنیاد شهید و امور ایثارگران» اظهار داشت: هماینک تعداد جانبازان کشور بیش از ۶۰۱ هزار نفر و تعداد آزادگان بیشاز ۴۳ هزار نفر بوده و این آمار رو به افزایش است.
معاون رییس جمهور و رییس بنیاد شهید و امور ایثارگران با بیان اینکه فرهنگ ایثار و شهادت عامل پیروزی انقلاب شد گفت: مردم همچنان برای دین و آرمانهایشان حاضر به ایثار و فداکاری هستند.
توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:در طول ۵ سال ۴۱ هزارجانباز برآمارجانبازان کشور افزوده شده است.
توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر: ۵۶۰ هزار جانباز و ۴۳ هزار آزاده در کشور داشتیم(سال ۱۳۹۶)
رئیس بنیاد شهید و امور ایثارگران(حجتالاسلام شهیدی) گفت: بیش از ۳ میلیون و ۳۰۰ هزار ایثارگر تحت پوشش این سازمان است.
معاون رییس جمهوری و رییس سابق بنیاد شهید و امور ایثارگران در جلسه شورای اداری استان اظهار کرد: سازمان بنیاد شهید در ۲۲ اسفند ۵۸ به فرمان امام راحل تشکیل شد.
توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:اولین رئیس بنیادشهد:حجت الاسلام مهدی کروبی بود.
وی هدف از تشکیل این سازمان را رسیدگی به شهدای قبل از انقلاب عنوان کرد و افزود: آماری که در رابطه با شهدای آن زمان داریم متفاوت است چراکه خانوادهها از ترس اینکه پهلوی دوباره روی کار بیاید به صورت مخفیانه شهدای خود را دفن میکردند.
رئیس بنیادشهیدگفت:در مجموع حدود ۳ میلیون و ۳۰۰ هزار ایثارگر تحت پوشش سازمان بنیاد شهید و امور ایثارگران است که شامل والدین، همسر و فرزندان آنان نیز میشود.
«حجتالاسلام سید محمدعلی شهیدی» گفت: طبق اساسنامه مصوب شورای مجلس وظیفه ما در دو شاخه تعریف میشود که شامل تامین معیشت و زندگی آنان و اقدامات فرهنگی برای نگهداری و نهادینه کردن فرهنگ شهادت است./ایسنا ۵ مرداد ۱۳۹۶
انفجارتروریستی در«حوزه علمیه الجهاد» منطقه سرک بندر، مرکز شهر« ایبک» ولایت سمنگان(افغانستان)۳۷ کشته و ۳۰ مجروح
انفجار در حوالی وقت نماز عصر،روز چهارشنبه(۹ آذر ۱۴۰۱) درحوزه علمیه «مدرسه الجهاد» در «ایبک» مرکز استان «سمنگان» رخ داد
انفجارهای تروریستی در افغانستان وقوع یک انفجار انتحاری در یک مدرسه دینی در ولایت سمنگان دست کم ۳۵ کشته و ۲۷ مجروح بر جای گذاشته است ،احتمال افزایش کشته شدگان بعیدنیست.
این عکس مربوط به ۹ روز پیش ازحادثه «حوزه علمیه جهادیه» است.
یک مقام طالبان اعلام کرد روز چهارشنبه یک بمب در یک مدرسه دینی در شمال افغانستان منفجر شد که بر اثرعده ای از «طُلاب دینی» کشته شدند.
یکی از اهالی شهر که صدای انفجار را شنیده است به آسوشیتدپرس گفت که انفجار در حوالی وقت نماز عصر در «مدرسه الجهاد» در «ایبک» مرکز استان «سمنگان» رخ داد. یکی از ساکنان این مدرسه که برای امنیت خود نخواست نامش فاش شود، گفت که بیشتر دانش آموزان این مدرسه پسران جوان هستند.
توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:۹ روز پیش «مولوی ندا محمد ندیم» والی سمنگان از این حوزه علمیه(الجهاد)بازدید کرده بود.
افغانستان با ۳۴ ولایات: دارای ۴۰ میلیون نفر جمعیت و ۶۵۲۸۶۴ کیلو مترمربع وسعت می باشد.
آسوشیتدپرسنوشت: ویدئویی که توسط طالبان به رسانه ها توزیع شده است، محل انفجار را نشان می دهد، سالنی مملو از آوار، حصیر و کفش، با اجساد مرده و لکه های خون روی زمین. صدای آژیر خطر در پس زمینه شنیده می شود و مردانی که برخی از آنها مسلح هستند در سالن حرکت می کنند و عواقب انفجار را بررسی می کنند.
«عبدالنافی تکور» سخنگوی وزارت داخله گفت که در این حمله تعدادی از طلاب کشته و زخمی شدند. استان سمنگان دارای اکثریت قوم «اُزبک» است.
هنوزهیچ گروهی مسئولیت این انفجاررا بر عهده نگرفته است. اما گروه وابسته به گروه داعش در افغانستان کارزار خشونت آمیزی را به راه انداخته است که از زمان به قدرت رسیدن طالبان در اوت 2021 تشدید شد.
«داعش» بمب گذاری هایی را انجام داده است که به ویژه اقلیت مسلمان شیعه افغانستان را هدف قرار داده است، اما مساجد و مدارس سنی، به ویژه مدارس مرتبط با طالبان را نیز هدف قرار داده است. طالبان و گروه داعش هر دو به ایدئولوژی تندرو پایبند هستند، اما رقبای سرسختی هستند.
فرار رئیس جمهورافغانستان(۲۴ مرداد ۱۴۰۰ ) وتسلط طالبان برپایتخت.
«اشرف غنی» رئیس جمهورافغانستان، روزیکشنبه۱۵اگوست ۲۰۲۱(۲۴مرداد ۱۴۰۰) از طریق فرودگاه«کابُل» فرار کرد.
تصرف کابل توسط طالبان، روزدوشنبه ۲۵ مرداد ۱۴۰۰
طالبان برکاخ ریاست جمهوری،کُرسی ریاست.
هواپیما کابل را به مقصد قطر ترک کرد.
رادیوفردادنوشت:روز دوشنبه(۲۵ مرداد ۱۴۰۰) هزاران نفر از مردم افغانستان به امید خروج از کشور به فرودگاه کابل هجوم بردند و در پی هرج و مرجی که در این فرودگاه رخ داد، ارتش آمریکا تمام فعالیتها در این فرودگاه را متوقف کرد.
به نوشته خبرگزاری رویترز، دستکم پنج نفر در روز دوشنبه در ازدحام جمعیت برای سوار شدن به یکی از هواپیماها جان خود را از دست دادند.
این هواپیما پس از برخواستن از باند فرودگاه کابل، «به دلیل بروز مشکل در بسته شدن چرخها، اعلام حالت فوق العاده کرده است» اما پس از آنکه این هواپیما در فرودگاه دیگری فرود آمده مشخص شد که «بقایای جسد یک افغانستانی» که قصد فرار از کشور را داشته سبب بروز این مشکل شده است.
حاکمان افغانستان
پس ازباخت(حذف) تیم ملی فوتبال ایران درجام جهانی قطر
گریه یک ایرانی(رامین رضاییان)درآغوش یک آمریکایی(آنتونی رابینسون)
دلداری بازیکن آمریکا(آنتونی رابینسون) به(بازیکن ایران) رامین رضاییان
رابینسون، یک مدافع چپ انگلیسی الاصل و تهاجمی(باشگاه فولام)، ودرعین حال بازیکن ملی پوش آمریکایی می باشد.
«آنتونی رابینسون» در تیم ملی آمریکا هم یکی از نفرات اصلی محسوب میشود و در هر ۹ بازی اخیر آمریکا در مقدماتی جامجهانی در ترکیب اصلی حضور داشته است.
«اشکهای رامین رضائیان» در آغوش «ستاره آمریکایی»(آنتونی رابینسون).
دلداری دادن رابینسون به رضاییان پس از حذف ایران.
آنتونی رابینسون، مدافع چپ آمریکا در بازی شب گذشته که بارها با رامین در دوئلهای زمینی و هوایی از دقیقه یک تا صد مسابقه تنه به تنه شد، در انتهای بازی به سراغ او رفت تا کمی از غم رضاییان کم کند.
تیم ریم، مدافع باتجربه و مسنترین بازیکن تیم ملی آمریکا هم به سادگی از کنار رامین نگذشت و سعی کرد مدافع تیم ملی ایران را از جایش بلند کند.
«تیم ریم»مدافع باتجربه و مسنترین بازیکن تیم ملی آمریکا هم به سادگی از کنار رامین نگذشت و سعی کرد مدافع تیم ملی ایران(رامین رضاییان) را از جایش بلند کند ۹ آذر ۱۴۰۱
گرگ برهالتر(سرمربی تیم ملی آمریکا) ، بعد از بازی اینچنین به سراغ رامین رضاییان رفت و به او دلداری داد.
اشکهای فوتبالیست ایرانی( رامین رضاییان) در آغوش بازیکن آمریکایی(دلداری دادن رابینسون به رضاییان)پس از حذف ایران ۹ آذر ۱۴۰۱
جالبترین ارتباطی که بین بازیکنان آمریکایی با رامین برقرار شد، به برخورد سارجنت با رضاییان برمیگردد. مهاجم 22 ساله امریکایی که به شدت از ناراحتی رامین رضاییان متاثر شده بود، دچار بغض شد و برای ثانیههایی مدافع تیم ملی ایران را در آغوش گرفت.
رامین که یکی از بهترین بازیکنان ایران در جام جهانی قطر بود، حالا باید با خداحافظی از این تورنمنت، به فکر درخشش در جام ملتهای آسیا باشد. جایی که یک سال دیگر به استادیومهای قطر برمیگردد تا این بار آخرین شانس خودش را برای قهرمانی در آسیا امتحان کند.
رابینسون که مدافع 24 ساله فولام در انگلیس است.
آنتونی رابینسون(Antonee Robinson ) محصول سیستم فوتبال باشگاهی انگلیس است که سال های اولیه خود را در آکادمی اورتون گذراند. او پس از قرضی به بولتون و ویگان اتلتیک، برای فصل 20-2019 به ویگان منتقل شد. این منجر به افزایش مشخصات، جلب توجه باشگاه های بزرگتر انگلیسی و انتقال احتمالی به آث میلان شد. اگرچه رابینسون واجد شرایط انگلیس بود، اما او همیشه در رادار USMNT بود و با تیمهای جوانان در سال 2014 شروع شد. در سال 2018، او اولین بازی خود را برای تیم بزرگسالان انجام داد. رابینسون برای فصل 2020-21 به باشگاه لیگ برتر فولام منتقل شد و پس از سقوط به چمپیونشیپ و کسب صعود در فصل 2021-22 در آنها ماند.
توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:اسامی تیم ملی فوتبال آمریکا
زک استفن
گلر ۲۷ ساله و ۱۹۱ سانتیمتری آمریکاییها که در دیدارهای اخیر انتخاب اول سرمربی تیم بوده در منچسترسیتی بازی میکند اما با توجه به حضور ادرسون برزیلی، یک نیمکتنشین صرف است و بهندرت در ترکیب تیمش بهمیدان میرود. استفن که سابقه بازی در تیمهای کلمبوس کرو و پیتسبورو کشورش و همچنین فرایبورگ و دوسلدورف را دارد در تابستان ۲۰۱۹ راهی سیتی شد اما از آن زمان تاکنون تنها ۲۰ بازی برای تیمش انجام داده است که البته فقط دوبار در لیگ برتر (برابر چلسی و برنلی) و دوبار هم در لیگ قهرمانان (مقابل مارسی و لایپزیگ) بهمیدان رفته است. استفن در این فصل در جام خیریه و جام اتحادیه (۲ بازی) و جام حذفی (۳ بازی) بهمیدان رفته که مجموعا در ۸ مسابقه این فصلش ۷ گل خورده و دوبار هم کلینشیت کرده است.
سرجینیو دست
این مدافع راست ۲۱ ساله در آژاکس نامی برای خود کسب کرد و بارسا هم بهسرعت برای خرید او دست به کار شد اما شروع حضورش در نوکمپ چندان خوب پیش نرفت. با آمدن ژاوی شرایط سرجینیو دست کمی بهتر شد اما هنوز نتوانسته به بازیکنی تاثیرگذار برای کاتالانها تبدیل شود. او در این فصل ۱۸ بازی در لالیگا و ۴ مسابقه هم در لیگ قهرمانان انجام داده و در تیم ملی هم با ۱۷ بازی و ۲ گل زده آمار قابلقبولی داشته است. او هم یکی از ستارههای احتمالی آمریکا در قطر ۲۰۲۲ خواهد بود.
اتان هوروات
گلر ۲۶ ساله آمریکا که ۷ بازی ملی در کارنامه دارد، در تیم ناتینگهام فارست انگلیس بازی میکند و البته در همین تیم هم فیکس نیست. او در این فصل تنها در ۶ بازی دسته چمپیونشیپ انجام داده و دوبار هم در جام حذفی و جام اتحادیه بهمیدان رفته است. حاصل این ۱۰ بازی برای فارست، ۱۱ گل خورده و ۳ کلینشیت بوده است. هوروات که فوتبالش را در رئالکلورادوی آمریکا شروع کرده بود در سال ۲۰۱۳ راهی مولده نروژ شد و پس از ۴ سال حضور در این تیم به بروژ بلژیک پیوست و از سال ۲۰۲۱ برای ناتینگهام فارست بازی میکند.
آنتونی رابینسون
مدافع چپ ۲۴ ساله که فوتبالش را در آکادمی باشگاههای انگلیسی آغاز کرده و در اورتون، بولتون و ویگان بهمیدان رفته است.
او در سال ۲۰۲۰ از ویگان راهی فولام شد تا برای این تیم حاضر در دسته چمپیونشیپ بازی کند. رابینسون در این فصل مدافع چپ ثابت تیمش بوده و تنها در چند مسابقه بهدلیل مصدومیت و بیماری حضور نداشته است.
این مدافع جوان در ۳۲ بازی برای فولام در فصل جاری ۳ گل و ۴ پاس گل داشته و امیدوار است بتواند همراه این تیم -که هماکنون صدرنشین مسابقات است- فصل بعد به لیگ برتر صعود کند. رابینسون در تیم ملی آمریکا هم یکی از نفرات اصلی محسوب میشود و در هر ۹ بازی اخیر آمریکا در مقدماتی جامجهانی در ترکیب اصلی حضور داشته است.
شک مور
مور که یک مدافع راست تخصصی است در سالهای اخیر در فوتبال اسپانیا حضور داشته و البته در دسته ۲ این کشور بهمیدان رفته است. هوراکان، اوویدو، لوانته و رئوس تیمهایی بودند که قبل از تنهریف در آنها حضور داشت و از سال ۲۰۱۹ در این تیم توپ میزند. تنهریف اگرچه امیدوار است در پایان فصل بتواند به پلیآف صعود به لالیگا راه یابد اما مور در این فصل کمتر توانسته فرصت بازی در ترکیب اصلی را پیدا کند. در ۱۶ مسابقهای که او در این فصل بهمیدان رفته تنها ۷ بار در ترکیب اصلی بوده و دو پاس گل هم داده است. در تیم ملی هم مور در گلدکاپ در ترکیب تیمش حضور داشت اما پس از آن کمتر فرصت بازی پیدا کرد تا اینکه در دو بازی اخیر مقابل پاناما و کاستاریکا به زمین فرستاده شد.
جورج بلو
مدافع جوان و ۲۰ ساله آمریکایی یکی از تازهترین لژیونرهای این کشور محسوب میشود که در ژانویه راهی آرمینیا بیلفلد شد. بلو در این مدت در ۶ بازی برای تیمش بهمیدان رفته که در دو مسابقه آخر فیکس بوده و بهنظر میرسد بهتدریج به ترکیب اصلی این تیم راه پیدا خواهد کرد. این مدافع چپ جوان در تیم ملی اما نیمکتنشین رابینسون است اما با استعدادی که دارد میتواند خیلی زود جایگاه ثابتی در تیم برهالتر پیدا کند.
جیمز سندز
این مدافع جوان و ۲۱ ساله در ژانویه بهصورت قرضی از نیویورکسیتی راهی گلاسکورنجرز اسکاتلند شد اما اگرچه رنجرز در این مدت ۱۲ بازی انجام داده اما سندز فقط سهبار در ترکیب اصلی قرار گرفته است. او در دیدارهای آمریکا در مقدماتی جامجهانی هم تنها یکبار فرصت بازی پیدا کرد اما با توجه به سنوسالش گفته میشود آینده خوبی پیش رو دارد.
اریک پالمر براون
یکی دیگر از مدافعان میانی آمریکا که در این سالها بیشتر بهصورت قرضی در تیمهای مختلف اروپایی بازی کرده است. تیم دوم پورتو، تیم زیر ۲۳ سالهای منچسترسیتی، کورتریک بلژیک و بردا هلند تیمهایی بودند که پالمربراون تا پیش از بستن قرارداد با تیم اصلی منچسترسیتی در آنها بازی کرده بود. اگرچه بهنظر میرسید قرار است او یکی از مدافعان آیندهدار سیتیزنها شود اما نتوانست در رقابت با ستارههای این تیم توفیقی داشته باشد و به آستریا وین و تروا قرض داده شد. او نهایتا در زمستان گذشته بهصورت دائمی از سیتی به تروا منتقل شد. او در این تیم فرانسوی اگرچه در ابتدای فصل بیشتر نیمکتنشین بود اما در نیم فصل دوم به ترکیب اصلی رسید و توانست جایگاهش را حفظ کند. همچنین در تیم ملی آمریکا درطول سهسال اخیر تنها سه بار فرصت بازی پیدا کرده است.
رجی کنون
کنون که در سال ۲۰۲۰ از دالاس به بواویشتا پرتغال منتقل شد، توانایی بازی در دفاع، هافبک و وینگر راست را دارد و در ۲۳ سالگی فصل نسبتا خوبی را در لیگ پرتغال سپری میکند. او در این فصل ۱۵ بار برای تیمش بهمیدان رفته که البته مهمترین دلیل آن مصدومیتی بود که در ابتدای فصل نصیبش شد و باعث شد چند مسابقه ابتدایی تیمش را از دست بدهد. همتیمی علیرضا بیرانوند از سال ۲۰۱۸ به تیم ملی کشورش دعوت شد اما پس از آنکه در اردوی قبلی برابر کانادا و هندوراس بهمیدان رفت، دیدارهای اخیر تیمش را بهدلیل ابتلا به ویروس کرونا از دست داد.
جان بروکس
مدافعی که فوتبالش را در آلمان آغاز کرده و همچنان در بوندسلیگا بازی میکند. بروکس بیشتر دوران فوتبالش را در هرتابرلین سپری کرده و حالا در ۲۹ سالگی آخرین ماههای قراردادش با وولفسبورگ را سپری میکند. او یکی از مدافعان اصلی تیمش در این فصل بوده که ۲۵ بازی انجام داده اما هنوز برای تمدید قراردادش با این باشگاه به توافق نرسیده است. او نخستینبار در سال ۲۰۱۳ به تیم ملی دعوت شد و در این مدت ۴۵ بازی ملی انجام داده است. با این حال در دیدارهای مقدماتی این دوره تنها دوبار فرصت بازی پیدا کرده و کمتر در تیم ملی حضور داشته است.
جیانلوکا بوسیو
هافبک ۱۹ ساله آمریکایی که گفته میشود یکی از ستارههای این کشور در سالهای آینده خواهد بود. او در سال ۲۰۲۱ راهی ونتزیا ایتالیا شد و ارزش او در همین یکسال از ۶ به ۱۰ میلیون یورو افزایش پیدا کرده است. بوسیو در ۲۵ بازیاش در این فصل سری A یک گل و دو پاس گل داشته اما در تیم ملی پس از حضور در گلدکاپ اخیرا کمتر فرصت بازی داشته است.
لوکا دلاتوره
این هافبک میانی ۲۳ ساله پس از مدتی حضور در تیمهای پایه و اصلی فولام از سال ۲۰۲۰ راهی هراکلس هلند شده و این فصل هم در ۲۶ مسابقه برای تیمش یک گل زده است. دلاتوره در ۴ بازی اخیر آمریکا ۳ بار بهمیدان رفته و بهنظر میرسد توانسته نظر مثبت برهالتر را جلب کند.
یونس موسی
یکی دیگر از جوانان آیندهدار فوتبال این کشور که پس از رشد در آکادمی آرسنال راهی تیم دوم والنسیا شد و خیلی زود به تیم اصلی هم راه پیدا کرد. او که در پست هافبک وسط و وینگر راست توانایی بازی دارد در این فصل ۲۲ بار برای این تیم مشهور اسپانیایی بهمیدان رفته و عملکرد خوبش در این مدت سبب شده قیمتش به ۱۵ میلیون یورو برسد. این هافبک ۱۹ ساله در دیدارهای مقدماتی جامجهانی یکی از نفرات اصلی تیمش بهشمار میرفت و در ۱۱ مسابقه آخر آمریکا تنها یکبار بازی نکرد.
تیلور آدامز
لایپزیگ در این سالها به یکی از تیمهای بازیکنساز فوتبال اروپا تبدیل شده و آدامز هم یکی از بازیکنانی است که توسط این باشگاه آلمانی به فوتبال معرفی شده است. هافبک دفاعی ۲۳ سالهای که در سال ۲۰۱۹ راهی این تیم شده و در این مدت پیشرفت بسیار خوبی داشته است. آدامز این فصل ۱۹ بار در بوندسلیگا و ۵ بار هم در لیگ قهرمانان برای تیمش بهمیدان رفته و یکی از بازیکنانی است که گفته میشود احتمالا در تابستان راهی تیم بهتری خواهد شد. از آرسنال بهعنوان یکی از مشتریان اصلی او نام برده میشود. او در تیم ملی نیز یکی از مهرههای اصلی و تاثیرگذار برهالتر است که با وجود سن کم در ۷ مسابقه بازوبند کاپیتانی را بسته است. آدامز در جامجهانی هم یکی از مهرهای اصلی این تیم خواهد بود.
ریکاردو پپی
این مهاجم ۱۹ ساله در ژانویه راهی آگسبورگ شده و در نیمفصل دوم هم ۷ بار بهمیدان رفته اما در تیم ملی یکی از مهرههای ثابت سرمربی ۴۸ ساله تیم در دیدارهای انتخابی جامجهانی بوده و در ۱۰ مسابقه هم ۳ گل و ۳ پاس گل داشته است. از این پدیده ۱۰ میلیون یورویی هم بهعنوان مهاجمی مستعد یاد میشود.
کریستین پولشیچ
ستاره سالهای اخیر فوتبال آمریکا که پس از درخشش در ترکیب دورتموند راهی چلسی شد و در ماههای اخیر با حضور توماس توخل شرایط بهتری در این باشگاه انگلیسی پیدا کرده است. گرانترین بازیکن کنونی فوتبال آمریکا با ۴۵ میلیون یورو ارزش، امسال ۱۵ بازی در لیگ برتر (۴ گل و یک پاس گل) و ۵ بازی هم در لیگ قهرمانان (۲ گل و یک پاس گل) انجام داده و البته اوایل فصل را بهدلیل مصدومیت از دست داده بود. در تیم ملی هم پولشیچ در ۴۸ بازی ملی ۲۱ گل بهثمر رسانده که آماری عالی برای این بازیکن چندپسته محسوب میشود. کاپیتان آمریکا فقط سه بازی تیمش در مقدماتی جامجهانی را بهدلیل مصدومیت از دست داد و در سایر مسابقات در ترکیب اصلی حضور داشت. پولشیچ امید نخست هواداران آمریکا برای بردن این تیم به مرحله حذفی جامجهانی است.
جیووانی رینا
هافبک طراح دورتموند که در ۱۹ سالگی به یکی از ستارههای این تیم آلمانی تبدیل شده و در ترانسفرمارکت ۴۲ میلیون یورو ارزش دارد. رینا پلههای ترقی را بهسرعت طی کرده و با ادامه این روند بهزودی در یکی از تیمهای بزرگ اروپایی توپ خواهد زد. او البته بیشتر فصل جاری را بهدلیل مصدومیت از دست داده و اخیرا دوباره شرایط حضور در زمین را پیدا کرده است. همین مصدومیت سبب شده در بیشتر دیدارهای مقدماتی جامجهانی غایب باشد اما مسلما در این جام یکی از ستارههای اصلی آمریکا خواهد بود.
تیموتی وهآ
پسر ژرژ وهآ، مهاجم نامدار لیبریایی که ترجیح داده برخلاف پدرش برای تیم ملی آمریکا بازی کند. او که در آکادمی پاریسن ژرمن رشد کرده است، پس از اینکه نتوانست در تیم اصلی جایی برای خود پیدا کند راهی لیل شد که شاید در این تیم فرانسوی موفقیت بیشتری کسب کند. ۲۲ بازی و ۴ گل زده آمار چندان درخشانی برای او در این فصل محسوب نمیشود اما در تیم ملی به او فرصت خوبی داده شد تا بتواند تواناییهایش را نشان دهد اما در ۹ مسابقهای که اخیرا بهمیدان رفته تنها یک گل و یک پاس گل در کارنامهاش ثبت شده است.
وستون مککنی
هافبک میانی یوونتوس که پس از انتقالش از شالکه به این تیم از سوی آندرهآ پیرلو در ترکیب اصلی بهمیدان رفت و خیلیزود توانست تواناییهایش را نشان دهد. این ستاره ۲۳ ساله در این فصل هم یکی از نفرات اصلی تیمش بوده و بهجز دیدارهایی که بهدلیل مصدومیت در زمین حضور نداشته در سایر بازیها نمایش قابلقبولی ارائه داده است. او که یکی از نفرات اصلی تیم ملی بود بهدلیل مصدومیت پایش ادامه فصل را از دست داده اما بهنظر نمیرسد مشکلی برای حضور در جامجهانی داشته باشد.
«کارلوس کی روش» از «رامین رضائیان» دلجویی می کند.
پیام مهاجم تیم ملی آمریکا به بازیکنان ایران
«تیموتی وهآ» مهاجم ۲۲ ساله تیم ملی آمریکا (پسر ژرژ وهآ افسانهای) در پی برتری یک بر صفر شامگاه سهشنبه( ۸ آذر ۱۴۰۱) این تیم مقابل ایران در دور پایانی مرحله گروهی مسابقات جام جهانی ۲۰۲۲ قطر پیام جالبی به بازیکنان تیم ملی فوتبال ایران داد و از آنها تمجید کرد
تسنیم نوشت: مهاجم ۲۲ ساله تیم ملی آمریکا با انتشار یک استوری در حساب کاربری رسمیاش در شبکه اجتماعی «اینستاگرام» نوشت: «همیشه [بازی با ایران]برای من چیزی فراتر از فوتبال بوده است و دوست دارم عشقم را به این تیم فوقالعاده [ایران]بفرستم. آنها غرور و عشق زیادی به کشور و احترام به مردمشان نشان دادند. با احترام، افتخار بود در زمینی بودم که چنین بازیکنان بزرگ و چنین بازیکنان الهامبخشی در آن حضور داشتند».
اعضای تیم ملی ایران
علیرضا بیرانوند، مرتضی پورعلیگنجی، سید مجید حسینی، رامین رضاییان، میلاد محمدی(2+45- علی کریمی)، سعید عزتاللهی، احمد نوراللهی(71- مهدی ترابی)، علی قلیزاده(77- کریم انصاریفرد)، احسان حاجصفی(71- سید ابوالفضل جلالی)، مهدی طارمی و سردار آزمون(46- سامان قدوس)
سرمربی: کارلوس کیروش
اعضای تیم ملی آمریکا
مت ترنر، کامرون کارتر ویکرز، تیم ریم، سرجینیو دست(82- شک مور)، آنتونی رابینسون، تیلر آدامز، وستون مککنی(65- کلین آکوستا)، یونس موسی، تیموتی وهآ(82- واکر زیمرمن)، کریستین پولیشیچ(46- برندن آرونسون) و جاش سارجنت(77- حاجی رایت)
سرمربی: گرگ برهالتر
شرح گل
ایران صفر - آمریکا یک (دقیقه 39: کریستین پولیشیچ): سانتر تماشایی وستون مککنی از میانه زمین به پشت مدافعان ایران را سرجینیو دست، مدافع راست پیشتاخته آمریکا با ضربه سر به مقابل دروازه خالی ایران پاس داد تا پولیشیچ با فرار از بین مجید حسینی و رامین رضاییان و ضربه بغل پای راست گلزنی کند.
نیمه اول
دقیقه 5: اولین حمله تیم ایران روی دروازه آمریکا را مدافعان حریف برگشت دادند و در ادامه ارسال رامین رضاییان از مقابل بازیکنان عبور کرد.
دقیقه 9: شوت آنتونی رابینسون از پشت محوطه جریمه با اختلاف از بالای دروازه بیرانوند به بیرون رفت.
دقیقه 11: ضربه سر خطرناک کریستین پولیشیچ از داخل محوطه جریمه را بیرانوند به راحتی به آغوش کشید تا اولین ضربه در چارچوب این مسابقه راه به جایی نبرد.
دقیقه 17: حمله همه جانبه آمریکاییها به شکلی خطرناک برگشت داده شد. در این صحنه پس از یک رفت و برگشت، سرجینیو دست با ارسال زمینی دروازه ایران را تهدید کرد، اما بیرانوند با یک شیرجه زمینی توپ را از مقابل دروازه ایران دور کرد.
دقیقه 20: پاس در عمق عالی از عزتاللهی و فرار مهدی طارمی یک موقعیت خطرناک برای تیم کشورمان ساخت، اما تعلل طارمی باعث شد تا پاس در عرض این بازیکن را مدافعان آمریکا دور کنند.
دقیقه 28: شوت بازیکن آمریکا پس از برخورد به مدافعان ایران در موقعیتی خطرناک به تیموتی وهآ رسید که ضربه سر بیدقت این بازیکن به راحتی در دستان بیرانوند جای گرفت.
دقیقه 33: ارسال بازیکنان آمریکا بازهم خطرساز شد و اینبار شوت تیموتی وهآ از داخل محوطه جریمه به شکلی خطرناک از بالای دروازه به راهی اوت شد.
دقیقه 38: حملات آمریکاییها جواب داد و سرانجام این تیم به گل رسید. در این صحنه سرجینیو دست روی پاس در عمق بازیکنان آمریکا پشت مدافع چپ ایران به توپ رسید و با یک ضربه سر تک ضرب توپ را به مقابل دروازه بیرانوند فرستاد و کریستین پولیشیچ توانست با یک ضربه بغل پا دروازه ایران را باز کند.
دقیقه 43: تایلر آدامز با کارت زرد داور جریمه شد.
دقیقه 45: ضدحمله خطرناک تیم آمریکا را مجید حسینی به خوبی توانست قطع کند تا این فرصت برای آبیپوشان از دست برود.
دقیقه 6+45: تیموتی وهآ روی فرار در عمق خود توانست بار دیگر از غفلت مدافعان ایران استفاده و با یک ضربه دقیق دروازه ایران را باز کند که خوشبختانه در این صحنه کمک داور آفساید مهاجم آمریکا را گرفت و گل را مردود اعلام کرد.
نیمه دوم
دقیقه 47: جاش سارجنت با فرار در عمق و یک شوت دروازه بیرانوند را تهدید کرد که دروازهبان تیم ایران در دو مرحله این توپ را در اختیار گرفت.
دقیقه 52: ارسال زیبای رضاییان و ضربه سر قدوس با اختلاف کم از بالای دروازه مت ترنر به بیرون رفت.
دقیقه 65: خطرناکترین موقعیت ایران تا به اینجای کار با شوت سامان قدوس از دست رفت. در این صحنه پاس کاتبک قلیزاده پس از عبور از مقابل طارمی به قدوس رسید که ضربه فنی این بازیکن با اختلاف بسیار کم از کنار دروازه آمریکا راهی اوت شد.
دقیقه 69: ضربه کاشته یونس موسی با اختلاف زیاد از بالای دروازه به بیرون رفت.
دقیقه 77: مجید حسینی به دلیل خطا روی بازیکن آمریکا از داور کارت زرد گرفت.
دقیقه 83: ارسال تند و تیز بازیکنان ایران پس از برخورد به بازیکنان به دروازهبان آمریکا رسید و علی کریمی نتوانست ضربه آخر را در مقابل دروازه به توپ وارد کند.
دقیقه 83: محمدحسین کنعانیزادگان از روی نیمکت ذخیرههای ایران به دلیل اعتراض از داور اسپانیایی کارت زرد گرفت.
دقیقه 3+90: ضربه سر خطرناک مرتضی پورعلیگنجی روی ارسال رضاییان با اختلاف کم از کنار دروازه آمریکا به بیرون رفت.
دقیقه 6+90: ابوالفضل جلالی هم از کارت زرد داور بینصیب نماند.
دقیقه 9+90: ارسالهای بلند ایران در دقایق پایانی، تیم کشورمان را به یک موقعیت خطرناک رساند، اما ضربه سر پورعلیگنجی در ادامه روی پای طارمی جفت و جور نشد تا این فرصت خوب گلزنی از دست برود. بازیکنان ایران در این صحنه معتقد به ضربه پنالتی بودند، اما متئو لاهوز داور این بازی اعتقادی به پنالتی نداشت.
روابط دوستانه هوادران تیم های ملی ایران وآمریکا
گزارش خبرنگار برنامه معرکه: رفتار دوستانه مردم ایران و آمریکا با یکدیگر در حاشیه جام جهانی قطر را شرح داد. کل کل دوستانه هوادران تیم های ایران وآمریکا...ارتباط بین ایرانی ها وآمریکایی ها،اینقدر ارتباط خوبی بود،همه کنارهم بودند،عکس می انداختند،شوخی می کردند،یک کل کلی هم بینشان بود ولی این کل کله وکوریخونی خیلی دوستانه بود