خورجین گمشده یک طلبه در رشت
«یابنده»دردبه در به دنبال «صاحب خورجین» که پیداکرده بود.
ظهرامروز پنجشنبه(۱ شهریور ۱۴۰۳)جوانی هفده ساله با دوچرخه درحال حرکت دریکی ازخیابانهای رشت بودکه متوجه میشود،خورجینی از ترک موتور یک جوان جلویی به خیابان سقوط می کند(پرتاب می شود)،آقای «ابوالفضل اسدی» ازدوچرخه پیاده میشود که خورجین رابردارد وبه صاحبش برساند واما جوان موتورسوار پیدانبود.
«یابنده»(ابوالفضل اسدی) نگاهی به محتویات خورجین می اندازد تا شایدنشانی ازصاحبش پیداکند.
دریکی از جیب این خورجین ، کیفی بود،پراز اسنادومدارک ارزشمندی بود، ازکارت ملی تا کارتهای بانکی تا چک بانکی واسکناس.
«ابوالفضل» دراین کیف «کارت شناسایی»یاینده را مشاهده می کند، کارتی که نشان از «طلبه»بودن صاحب خورجین می داد.
اما یابنده که روحانیون وطلاب رشت رانمی شناخت تابتواند صاحبش راشناسایی کند.
او به ذهنش می رسد که برای ردیابی صاحب خورجین به مصلی بیاید تا بایکی ازروحانیون موضوع را مطرح کند.
جوان یابنده«ابوالفضل اسدی»خیلی زود خودش را به «مصلی رشت» می رساند و یک «معمم»(روحانی) را در حیاط مصلی می بیند.
«حجت الاسلام محمدپورمهدی» ،شماره تلفن یکی ازبستگانش را درموبایلش داشت،زنگ می زند وموفق می شود با «صاحب خورجین» تماس بگیرد.
صاحب خورجین،خوشحال از پیداشدن خورجینش ،خیلی سریع خودش را به مصلی می رساند.
«حجت الاسلام محمدپورمهدی» یاینده را با صاحب خورجین آشنا می کند.
«صاحب خورجین» مبلغی را بعنوان «مژدگانی»به یابنده(ابوالفضل اسدی)می دهند واما اوازدریافتش امتناع می کند.
توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:«ابوالفضل اسدی»(متولد ۱۳۸۶)دانش آموز کلاس دوازدهم است که مدتها در مشهدزندگی می کردند، پدرش کارگر یکی از پروژه های شهرداری رشت(پلهای غیرهمسطح)است که هم اکنون درچندمیدان رشت مشغول فعالیت هستند.
آرزوی ابوالفضل زیارت ابوالفضل العباس
یابنده(ابوالفضل اسدی) می گوید:یکی ازآرزوهایم رفتن به عتبات(زیارت کربلا)است، امیداریم شهردارمحترم رشت(مهندس شوقی)برای ترویج وتبلیع امورخیر، آرزوی این جوان رابرآورده کند.
ویا هر «خیّررشتی»دیگری این آرزوی(ابوالفضل) رااجابت کند.