در سراسر شهر منگوچر و بزرگراههای منتهی به آن، ایست و بازرسیهایی از سوی شبهنظامیان ایجاد شده است.تصرف «شهر منگوچار»(پاکستان)«آزادی زندانیان» در۳ مه ۲۰۲۵(۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۴)
«شبهنظامیان جداییطلب بلوچ» با تصرف شهر «منگوچر»(شهرستان کلات) «ایالت بلوچستان پاکستان» شماری از زندانیان را آزاد کرده و چند نظامی پاکستانی را به اسارت گرفتهاند.
«شورشیان بلوچ» دفاتر دولتی را تصرف کرده و پرسنل نظامی را گروگان گرفته است. گزارشها حاکی از آن است که «۴محافظ شخصی ضیا لانگوو»(وزیر کشور سابق بلوچستان پاکستان) که BLA از او به عنوان مهره ارتش پاکستان و ISI یاد میکند، در این شهر مستقر هستند. موج جدید خشونت در این استان ناآرام، نگرانیهایی را در مورد یک جنگ داخلی تمام عیار در پاکستانِ دچار کمبود بودجه برانگیخته است.
چهار افسر پلیس پاکستان هنگام تلاش برای انتقال ۱۰ زندانی منگوچر، توسط نیروهای بلوچ بازداشت و سلاحهای آنان نیز ضبط شده است.
آشوبها بعداز حمله در گردشگران در کشمیرهند
افراد مسلح(تروریستها) بامداد روز سهشنبه۲۲ آوریل ۲۰۲۵(۲ اردیبهشت ۱۴۰۴)با گشودن آتش به سوی گروهی از گردشگران در منطقه توریستی «پهلگام»(Pahalgam) واقع در حدود ۹۰ کیلومتری شهر «سرینگر»(پایتخت تابستانی کشمیر)هند، ۲۸ نفر را کشتند.
منابع میگویند با گذشت چهار ساعت از تصرف شهر، تلاش نیروهای اعزامی ارتش پاکستان برای بازپسگیری آن تاکنون بینتیجه مانده است
شورش بلوچها در پاکستان از آغاز سال ۲۰۲۵ شدت گرفت، که با حملات پیچیدهای مانند «ربودن قطار جعفر اکسپرس توسط ارتش آزادیبخش بلوچ» جناح جیاند (BLA-J) در ۱۱ مارس ۲۰۲۵ مشخص میشود که منجر به ربودن بیش از ۴۰۰ مسافر و مرگ ۲۶ گروگان شد.
گروههایی مانند BLA-J، «جبهه آزادیبخش بلوچستان» (BLF) و «ارتش آزادیبخش بلوچ »- جناح آزاد (BLA-A) همچنان به اعزام بمبگذاران انتحاری، از جمله زنان، و تصرف موقت سرزمینها، هدف قرار دادن اتباع چینی و پروژههای کریدور اقتصادی چین-پاکستان (CPEC) ادامه میدهند. سرایت منطقهای شورش، به ویژه به ایران، و رقابت برای منابع و برتری در میان جناحهای شورش، امنیت داخلی پاکستان را بیش از پیش پیچیده میکند. ائتلاف بلوچ راجی آجوهی سنگر (BRAS) در میان برخی از گروههای مسلح اصلی بلوچ درگیر در این درگیری، حملات هماهنگ و گستردهای را امکانپذیر میکند و تلاشهای ضد تروریسم را تضعیف میکند. بدون یک راهحل سیاسی که به نارضایتیهای دیرینه رسیدگی کند، شورش تهدید به تشدید میکند و امنیت ملی و منطقهای را بیثبات میکند.
ربودن قطار جعفر اکسپرس در مارس ۲۰۲۵ توسط جناح ارتش آزادیبخش بلوچ-جیاند (BLA-J) نشاندهنده تشدید عمده شورش بلوچ بود و پیچیدگی عملیاتی رو به رشد این گروه و چالشهای امنیتی مداوم پیش روی پاکستان را نشان داد.
توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:در ۱۱ مارس ۲۰۲۵، شبهنظامیان BLA-J قطار مسافربری کویته به پیشاور را در «گذرگاه بولان» با انفجار مواد منفجره متوقف کردند، سپس مسافران را گروگان گرفتند - در درجه اول پرسنل امنیتی را که در مرخصی بودند و از بلوچستان به خانههای خود برمیگشتند هدف قرار دادند - و خواستار آزادی زندانیان سیاسی بلوچ شدند. در حالی که تعداد واقعی مسافران در لحظه حمله بر اساس منابع مختلف، متغیر و متفاوت است، گزارشهای رسمی و غیررسمی حاکی از آن است که بیش از ۴۰۰ نفر در حال سفر بودهاند.
* با این حال، طبق گفته شبهنظامیان، آنها غیرنظامیان را از قطار آزاد کردند، در حالی که ۲۱۴ نفر از پرسنل نیروهای امنیتی که در حال انجام وظیفه نبودند، بیش از ۴۸ ساعت گروگان گرفته شدند تا اینکه عملیات نجات بعدی، «عملیات بولان سبز»، منجر به مرگ هر ۳۳ شبهنظامی BLA-J شد.
* طبق بیانیههای رسمی پاکستان، ۳۵۴ گروگان آزاد شدند، در حالی که این عملیات همچنین منجر به ۳۰ تلفات، از جمله ۲۶ مسافر و چهار نجاتدهنده، شد.
* اختلاف بین تعداد مسافران، گروگانها و تلفات ادعا شده توسط شبهنظامیان و نیروهای امنیتی پاکستان، به عدم شفافیت در مورد این حمله منجر شد و به نوعی از نارضایتی در بین مردم محلی دامن زد که منجر به آشفتگی سیاسی مداوم در این استان شده است.
* از دیدگاه امنیتی، این حمله بر ظرفیت شورشیان برای ایجاد اختلال در زیرساختهای ملی، تقویت دستور کار جداییطلبانه آنها و افشای نقاط ضعف اساسی در سیاست داخلی پاکستان تأکید کرد. امنیت.
در طول سه سال گذشته، پاکستان با افزایش تعداد و پیچیدگی حملات در بلوچستان، که توسط جناحهای مختلف شبهنظامی بلوچ هدایت میشود، مواجه بوده است ،در حالی که برخی از گروهها عملیات پراکنده و در مقیاس کوچک انجام میدهند، برخی دیگر قابلیتهای خود را گسترش دادهاند و روزانه حملاتی را علیه نیروهای امنیتی انجام میدهند و عملیاتهای گستردهای را با مشارکت دهها یا حتی صدها شبهنظامی اجرا میکنند.
از اوایل سال ۲۰۲۵، علاوه بر حمله جعفر اکسپرس، جناحهای بلوچ چهار بمبگذاری انتحاری - با استفاده از مهاجمان زن و مرد - به همراه سه عملیات بزرگ که منجر به اشغال موقت مناطق حومه شهر شد، انجام دادهاند.
* در حالی که اکثریت قریب به اتفاق حملات انجام شده توسط جناحهای شبهنظامی بلوچ در استان بلوچستان متمرکز است، یک استثنای قابل توجه کراچی در استان سند است، جایی که BLA-J و سایر جناحهای شبهنظامی حملات ویرانگری، از جمله حملات انتحاری، انجام دادهاند.
* علاوه بر این، برخی از جناحهای کوچک در مناطق دیگر استان سند و تا حد کمتری در مناطق جنوبی استان پنجاب فعال هستند، جایی که به خطوط لوله گاز و ماشینآلات مربوط به استخراج مواد معدنی حمله میکنند.
*تعداد فزاینده حملات و پیچیدگی آنها، از جمله علیه اهداف بلندپروازانه و از طریق تاکتیکهای پیچیده به کار گرفته شده توسط جناحهای شبهنظامی، نشان دهنده یک رویکرد بلندمدت به شورش است. برخی از گروههای شبهنظامی بلوچ قدرت خود را تثبیت و تاکتیکهای خود را اصلاح کردهاند، در حالی که برخی دیگر، علیرغم اختلافات داخلی، توانستهاند در چارچوب شورش باقی بمانند و با سایر جناحها برای منابع و نمایش تصویر رقابت کنند. در همین حال، جناحهای ضعیفتر برای حفظ ارتباط در درون شورش به اتحادهای گستردهتر وابسته هستند.
با وجود تفاوتهایشان، گروههای شبهنظامی بلوچ روایتهای تاریخی مشترکی دارند که مبارزات و انتخاب هدف آنها را شکل میدهد. در نتیجه، اتباع چینی و سرمایهگذاریهای خارجی در بلوچستان...
مردم بلوچ که در منطقه بزرگتر سهجانبه بلوچستان که شامل افغانستان، ایران و پاکستان میشود - استانی غنی از منابع اما توسعه نیافته - ساکن هستند، مدتهاست که احساس میکنند توسط دولت مرکزی پاکستان به حاشیه رانده شدهاند.
* این حس به حاشیه رانده شدن، جنبشهای جداییطلبانه و شورشهای مسلحانهای را که طی دههها تکامل یافتهاند، دامن زده است.
* ریشههای این درگیری در دوران پس از تقسیم شبه قاره هند، به ویژه با الحاق ایالت کلات به پاکستان در مارس ۱۹۴۸ نهفته است.۱۴ پیمان الحاق که به درخواست محمد علی جناح، بنیانگذار پاکستان، امضا شد، آقا عبدالکریم - برادر خان کلات، میر احمد یار خان - را بر آن داشت تا علیه این تصمیم شورش کند و یک شورش مسلحانه را از منطقه جهلاوان ایالت رهبری کند، که معمولاً به عنوان مرحله اول درگیری بلوچ شناخته میشود.
* در ۱۲ آوریل ۲۰۲۵ در ایران که جان هشت تبعه پاکستانی را گرفت، توسط یک جناح شبهنظامی بلوچ که هم در پاکستان و هم در ایران فعالیت میکند، انجام شد.
اگرچه این شورش مسلحانه یک سال بعد با سقوط شاهزاده پایان یافت... تسلیم شدن بلوچها، اولین بذر شورش بلوچها علیه دولت پاکستان را کاشت.
* سالهای بین ۱۹۴۸ تا ۱۹۵۵ شاهد ادغام تدریجی بلوچستان در نظام دولتی پاکستان از طریق اقدامات قانونی بود. این دوره به عنوان «فرایندی طولانی، پیچیده و اساساً یکطرفه برای الحاق [به پاکستان] ... [که] میراثی از خصومت، جنگ و تنش را به جا گذاشته است که به عنوان منبع انگیزه برای ملیگرایان بلوچ عمل کرده است» توصیف شده است.
*قیام دیگری در سال ۱۹۵۸ به تثبیت تقاضای مردم بلوچ برای خودمختاری کمک کرد و جنبش شورشی را زنده نگه داشت. در حالی که دو مرحله اولیه ریشه عمیقی در سیاستهای سنتی داشتند و ارتباط نزدیکی با خان کلات داشتند، مرحله سوم که در سال ۱۹۶۳ با جبهه آزادیبخش مردم بلوچ (BPLF) به رهبری شیر محمد مری آغاز شد، یک تغییر را نشان داد.
* نسل جدیدی از رهبران و فرماندهان ظهور کردند که هم از میراث گذشته مستقل بلوچستان و هم از ایدئولوژی مارکسیستی-لنینیستی بهره میبردند.
*مرحله چهارم شورش در دهه ۱۹۷۰ پدیدار شد، زمانی که ذوالفقار علی بوتو، نخست وزیر پاکستان، تحت تأثیر نگرانیهای شاه ایران در مورد افزایش احساسات ملیگرایانه در ایران، ... بلوچستان، سردار عطاالله منگل، سروزیر بلوچستان و دولت ایالتی به رهبری حزب ملی عوامی (NAP) را برکنار کرد.
پس از یک دوره آرامش نسبی در دهه ۱۹۹۰، مرحله پنجم درگیری به دلیل تشدید تنشها بین احزاب ملیگرای بلوچ - که ضعیف شده و قادر به تشکیل یک جبهه سیاسی متحد نبودند - و دولت پاکستان بر سر نابرابریهای اجتماعی و اقتصادی مداوم، آغاز شد.
* مطالبات مردم بلوچ برای حقوق سیاسی بیشتر، کنترل بر منابع و افزایش خودمختاری تشدید شد. درگیریهای سیاسی در اوایل دهه ۲۰۰۰، پس از آنکه موضوع ناپدید شدنهای اجباری فعالان بلوچ و خانوادههایشان توسط عناصری که گفته میشود با دستگاه امنیتی پاکستان مرتبط بودند، به عنوان مسئله اصلی بشردوستانه و محرک درگیری مطرح شد، به عنوان کاتالیزور برای این موج جدید درگیری عمل کرد.
علاوه بر این، مطالبات اقتصادی جامعه بلوچ با استثمار منابع بلوچ توسط دولت مرکزی در اسلام آباد و متعاقباً توسط چین در چارچوب کریدور اقتصادی چین-پاکستان (CPEC) در تضاد قرار گرفت. اتباع و پروژههای چینی مرتبط با CPEC به هدف مهمی تبدیل شدند و شورشیان آنها را به عنوان نمادهایی از استثمار خارجی منابع طبیعی بلوچستان توسط یک قدرت به اصطلاح خارجی میدیدند. این تصور با این واقعیت تشدید میشود که در حالی که CPEC به طور گسترده به عنوان فرصتی برای همه مردم بلوچ برای توسعه استان با کمک دولت مرکزی و چین و افزایش سبک زندگی آنها تبلیغ شده است، بلوچستان همچنان یک استان توسعه نیافته و با نابرابری مشخص شده است.
از زمان مراحل اولیه شورش، رهبری شبهنظامیان بلوچ و شبهنظامیان آن، دیدگاه سیاسی قویای از جدایی از پاکستان را در خود پرورش دادهاند که در طول سالها پایدار مانده است. این دیدگاه بر چندین عامل اجتماعی-اقتصادی و همچنین نقض حقوق بشر و محدودیتهای آزادیهای مدنی که توسط بخشهای مختلفی از جامعه بلوچ مورد انتقاد قرار گرفته است، استوار است.