پیراسته فر

خبری تحلیلی

پیراسته فر

خبری تحلیلی

ماجرای (اتاق سیگار در بیت رهبری)دیدارشاعران

دیدارشاعران بارهبری پس از ۳ سال تعطیلی کرونایی «ماجرای اتاق سیگار در بیت رهبری» 

«مرتضی امیری اسفندقه» و «علیرضا قزوه»مدیریت اجرارا به‌عهده داشتند، شاعرانی چون مهدی جهاندار، قادر طهماسبی (فرید)، حسین خزایی، محمدامین اکبری، یوسفعلی میرشکاک، محمدمهدی سیار، غلامرضا کافی، حجت‌الاسلام زکریا اخلاقی، محمدجواد شرافت، محمود حبیبی کسبی، الهام صفالو، محمدمهدی عبداللهی، میلاد عرفان‌پور، علیرضا نورعلی‌پور، ولی‌الله کلامی زنجانی، علی‌محمد مؤدب و ... شعرخوانی کردند/چهارشنبه ۱۴ رمضان ۱۴۴۴( ۱۶ فروردین ۱۴۰۲)

«اتاق شاعران سیگاری دربیت رهبری»

 واقعاً حیف نیست این قسمت از دیدار رهبری با شاعران در نیمه ماه مبارک رمضان را روایت نکنم؟ هنوز افطار نکرده‌ایم که «اهل دخان دنبال اتاق سیگار هستند!» بعضی که سال اول‌شان است می‌گویند ما شنیده بودیم برای دیدار شاعران یک اتاق مخصوص تدارک دیده‌اند که مخصوص کشیدن سیگار است.

بعضی که سال اول‌شان برای حضور در بیت رهبری است می‌گویند ما شنیده بودیم برای دیدار شاعران یک اتاق مخصوص تدارک دیده‌اند که مخصوص کشیدن سیگار است.

 

بالأخره بعد از چهار سال دوباره شاعران به دیدار مقام معظم رهبری رفتند. خبرنگار مجله مهر روایتی از این دیدار نوشته است؛ از اتاق سیگار تا شعرخوانی‌ها و حواشی این دیدار.

 واقعاً حیف نیست این قسمت از دیدار رهبری با شاعران در نیمه ماه مبارک رمضان را روایت نکنم؟

«اتاق سیگار شاعران دربیت رهبری »

آنهایی که تجربه دارند می‌گویند سال‌های قبل که نماز جماعت توی حیاط برگزار می‌شد، یک گوشه اتاقی تدارک دیده بودند که معروف بود به اتاق سیگار. توی آن هم انواع و اقسام سیگارها را برای شاعران تهیه کرده بودند و خلاصه عیش همه جور بود.

 

اما قضیه امسال هنوز مشخص نیست. هم محل برگزاری نماز جماعت تغییر کرده، هم محل برگزاری جلسه. یعنی ممکن است امسال خبری از اتاق سیگار نباشد؟ من که امسال با خودم عهد کرده بودم اتاق سیگار را از دست ندهم، همراه با دوستان اهل دخان سراغ یکی از نیروهای سپاه ولی امر را می‌گیریم. می‌گوید چرا نباشد؟ مگر می‌تواند نباشد؟ دیدار شاعران با همه دیدارها فرق می‌کند. در هیچ دیداری امکان ندارد چنین فضایی فراهم شود. اینجا و سیگار؟! ولی خب رهبری شاعران را خیلی دوست دارند.

تاریخچه «اتاق سیگارشاعران دربیت رهبری»

دریکی ازسالها (دردیداررمضانی شاعران بارهبری) توی بازرسی‌ها سیگار و فندک استاد یوسفعلی میرشکاک را می‌گیرند و نمی‌گذارند با خودش به داخل ببرد،نیرشکاک عصبانی میشود ومعترض.

شعری که یوسفعلی میرشکاک در محضر رهبر انقلاب خواند

وقتی رهبری متوجه می‌شوند بی‌حوصلگی استاد میرشکاک به خاطر سیگار است، دستور می‌دهند از این به بعد برای سیگار کشیدن شاعران فضایی فراهم کنند!

از همان سال است که یک گوشه از بیت را به سیگار کشیدن شاعران اختصاص می‌دهند. 

 خبرگزاری مهر  ازقول جواد شیخ الاسلامی نوشت:دوست سپاه ولی امری ما را به سمت «تجمع اهل دخان دربیت رهبری» راهنمایی می‌کند. چند قدم دورتر از سالن افطار، در را باز کرده بودند و پشت آن چند تا میز، چند تا بسته سیگار، چند تا فندک و چند تا جاسیگاری فراهم کرده بودند. کسانی که اهل دود بودند، بی درنگ به اینجا شتافته بودند و چشم‌شان از دیدن این پذیرایی جانانه رنگی شده بود.

از کسی که پلاستیک سیگارها دستش بود می‌پرسم این ماجرا مال هر سال است؟ با خنده می‌گوید بله. هرسال خودمان انواع سیگارها را تهیه می‌کنیم، می‌آوریم و خودمان هم جمع می‌کنیم. او هم تأکید می‌کند که این اتفاق فقط برای دیدار شاعران رقم می‌خورد. بعد هم به شوخی می‌گوید اگر کم و کسری دارید بگویید! یکی دو نفر هم شوخی‌شان گل می‌کنند و اسم دو تا برند مشهور را می‌برند.

دوست‌مان با جدیت زیادی توضیح می‌دهد که می‌خواستم بگیرم، ولی تمام کرده بود! خب چرا از خودمان پنهان کنیم؟ شاعران سیگاری کم نیستند.

همه شاعران سیگاری نیستند، ولی در یک دیدار چندساعته و چند صد نفری، طبیعی است که تعدادی از آنها سیگاری هستند و نیاز به سیگار دارند! فقط از رهبری برمی‌آید که تا این حد حواسش به شاعران باشد. وگرنه بیت رهبری کجا و سیگار کجا؟ این خرق عادت، هم نشان می‌دهد چرا شاعران تا این حد رهبری را دوست دارند، و هم نشان می‌دهد رهبری برای شاعران چه ارج و قربی قائل هستند. کنار اهل دخان سیگاری دود می‌کنیم و تا مراسم شروع نشده خودمان را به محل برگزاری جلسه می‌رسانیم.

استاد مرتضی امیری اسفندقه به شاعران خوشامد می‌گوید و از برگزاری دوباره این جلسه(بعداز۳ سال کرونایی) ابراز خوشحالی می‌کند.

بین صحبت‌های آقای اسفندقه، «استاد میرشکاک» از «اتاق سیگار» راهی جلسه شده است و روی صندلی خودش می‌نشیند.

«رهبری با دیدن میرشکاک با حالت محبت‌آمیز و سراسر احترام دست‌شان را روی سرشان می‌گذارند و به میرشکاک سلام می‌کنند»

«میرشکاک»دستش را روی سینه می‌گذارد و «فدای شما» می‌گوید و می‌نشیند.

اولین شاعری که دعوت به شعرخوانی می‌شود استاد علی موسوی گرمارودی است. آقای گرمارودی تکیده شده و دیگر به سختی راه می‌رود. نرم و آهسته حرف می‌زند و به سختی حرف‌هایش شنیده می‌شود. می‌گوید قصیده‌ای برای امام حسن (ع) دارم ولی چون می‌خواهم وقت به کسانی که اینجا کمتر شعر خوانده‌اند برسد، آن را نمی‌خوانم. در عوض دو شعر آزاد و یک شعر نیمایی می‌خواند. صدای آقای گرمارودی بسیار ضعیف است. از طرفی انگار میکروفون و بلندگوها تنظیم نیستند. به سختی می‌فهمم آقای گرمارودی چه می‌خواند. انگار رهبری هم به خوبی شعر را نمی‌شوند، برای همین می‌گویند صدا را درست کنید. دو شعر اول آقای گرمارودی را نمی‌شنوم. شعر بعدی ایشان تقدیم شده به شهید حججی و مدافعان حرم:

«داشت می‌رفت، خم شد و بوسید

طفل خود را که گرم بازی بود

و کلاه خیال بر سر داشت

نگهش سوی همسرش چرخید

که رخ از اشک دیدگان، تر داشت

مرد از عمق سینه آه کشید

چرخش دیدگان مشتاقش

سوی همسر به روی ماه دوید»

شعرخوانی سید علی گرمارودی در محضر رهبر انقلاب+فیلم

بعد از تمام شدم شعر آقای«سید علی موسوی گرمارودی»، رهبری به نکته دقیقی اشاره می‌کنند که اگر ایشان بیان نمی‌کردند شاید کسی جرأت نمی‌کرد به استاد گرمارودی ابراز کند. رهبری می‌گویند «آفرین، ولی این نیمایی نیست. شبیه چهارپاره و اینهاست. چون تفاوت سیلاب‌های مصارع یکی از اصول شعر نیمایی است. اینجا شما همه مصرع‌ها را با یک اندازه آوردید». از دقت رهبری و نقد صریح و دقیق‌شان به وجد می‌آیم و با خودم می‌گویم خوب است که رهبری در نقد شعر با کسی تعارف ندارد! حتی اگر آن فرد استاد موسوی گرمارودی باشد...

شاعر بعدی «فرید»(قادرطهماسبی) است. امیری اسفندقه ابیاتی از شعرهای درخشان فرید را می‌خواند و در تمام و کمال خواندن شعرها هم چیزی کم نمی‌گذارد. فرید همان شاعری است که «کربلا در کربلا می‌ماند اگر زینب نبود» را سروده است. فرید کمی درباره شعرش صحبت می‌کند و رهبری می‌گوید «شعرتان از نثرتان بهتر است». جمعیت می‌خندد. خود فرید هم.

ایران سرفراز! ایران سربلند!

ایران پاک باز! ایران هوشمند!

هرچند داغ‌داری و هرند خسته دل

هرچند سوگواری و هرچند دردمند

تا دشمن حسود تو از خشم جان دهد

با دوستان سوته‌دل خود بگو بخند

خوش باش ای فلات شهیدان که دیر نیست

دستان شرقی تو بت غرب بشکنند

با کربلا گل تو سرشته است، چون تو راست

با آن بهشت خاطره پیوندی ارجمند

ایران بی شهید و شهادت چه ظلمتی است

یعنی تو را ز ظلمت و وحشت بیاکنند؟

این بوی کربلاست که مستانه می‌وزد

از کاکل سفید دماوند تا سهند

زلفی ز بانوان تو از شانه عفاف

بیرون مباد تا که پلشتان به هم زنند

ما گردی از تو را به صبا هم نمی‌دهیم

هستیم همچو کوه بر این نقطه پایبند

شمعی ز مهر فاطمه در من شکفت و گفت

ایرانیان پاک پروانه من‌اند

گفتم ولی گروهی از اینان… اشاره کرد:

محتاج توبه‌اند ولی پاک‌دامن‌اند

گفتم ولی گروهی از اینان… اشاره کرد:

کم را فرو گذار بسان پاک‌دامن‌اند

خاتون صبح زلف سر شانه کرد و گفت

برخیز خواب‌های تو هم سایه‌روشن‌اند

با اهل شب حکایت ظلمات تا به کی؟

با اهل روز قصه خورشید تا به چند؟

بعد از شعر فرید، رهبری شعر او را قرص و محکم و مضمون‌دار و درست و بی حشو خواندند و از او تشکر کردند. اگرچه در یکی از بیت‌ها مشکل وزنی دیدند و زیر لب نسخه درست آن را زمزمه کردند: «ایرانیان پاک چو پروانه من‌اند» …

شعرخوانی شاعردُخانی بعداز«دوپینگ»

شعرخوانی میرشکاک بعداز شارژ(سیگار)تولیدات دیشب(داغ وتنوری)

شاعری بعدی یوسفعلی میرشکاک بود که گفت همین دیشب سیاه‌مشقی برای حضرت زهرا (س) نوشته که چکش‌کاری هم نشده، ولی قصد دارد همان را بخواند.

دین و دنیای توأمان زهراست

از زمین بگذر، آسمان زهراست

سروِ آزاد نقش‌بند ازل

غایتِ سیر این جهان زهراست

هرچه بینی از او نشان دارد

برترین شأن بی‌نشان زهراست

روح اردیبهشت و فروردین

ماه خرداد جاودان زهراست

شعر میرشکاک به جلسه شور و حالی می‌دهد. نشان می‌دهد هنوز می‌توان از پیشکوست‌ها شعر خوب شنید. در صورتی که در همین جلسه بعضی پیشکسوت‌ها شعرهایی خواندند که تقریباً هیچ نشانی از سابقه ادبی‌شان نداشت و فقط به خاطر پیشکسوتی و تعارفات مرسوم در لیست شعرخوانان قرار داشتند.

رهبری «طیب‌الله» ی به میرشکاک می‌گوید و ادامه می‌دهد: انشاالله که مورد رضای حضرت زهرا (س) قرار بگیرد، هم خودتان، هم شعرتان.

وقتی رهبری با حافظه دردسرساز امیری اسفندقه شوخی می‌کنند!

اسفندقه بعد از شعر میرشکاک یادی از مرحوم «شکوهی» می‌کند و یاد «شعرهای فاطمی شکوهی» را زنده می‌کند.

توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر: «غلامرضا شکوهی» از پیرغلامان و شاعران پیشکسوت مشهد است وشعری که درحضوررهبری خواند«تسبیح گریه»بود/چهارشنبه ، ۱۰ تیر ۱۳۹۴ مصادف با ۱۴ رمضان ۱۴۳۶

بعد یک شعر او را از اول تا آخر می‌خواند. رهبری که می‌بیند اسفندقه دارد بیشتر از شاعران مهمان شعر می‌خواند با خنده می‌گوید «یکی از گرفتاری‌های این جلسه حافظه خوب آقای اسفندقه است. همینطور می‌خواند دیگر!». هم رهبری و هم جمعیت می‌خندند و اسفندقه متوجه می‌شود که دارد زیادی از حافظه‌اش استفاده می‌کند. پس شاعران بعدی با فاصله و وقت کمتری دعوت می‌شوند.

مهرداد مهرابی شاعر بعدی است. او غزلی با این مطلع برای امام حسن مجتبی (ع) می‌خواند:

شمشیر تو در نیام گل کرد

از صلح تو صد قیام گل کرد

نام تو به جلوه تا درآمد

معنای تمام و تام گل کرد

«خواننده سلام فرمانده»(ابوذرروحی)نوبت شعرخوانی اش نرسید واما رهبری ازاوتشکرکرد ودرباره شعرش که جهان رافراگرفته گفت:این رویدادمبارک، صرفاً ازروی برنامه ریزی نبوده بلکه یک دست غیبی(امعنوی)بوده است وخداخوب مزدزحمتتان راداد.

شاعر بعدی «قادر طهماسبی» است. او از دو شهید حادثه تروریستی شاهچراغ یاد می‌کند؛ شهیدان هوشنگ خوب و امید خوب. پدر و پسری که در این حادثه به شهادت رسیدند.

او سپس غزلی با این مطلع می‌خواند:

اگر مانند هیزم تن به خاکستر شدن دادم

چه غم؟ آویشن کوهی نخواهد رفت از یادم

نیاکانم درختان اصیل زاگرس بودند

شکوفا می‌شود با هر درختی روح اجدادم

تا این جای جلسه شعرها، لااقل من را، چندان نگرفته‌اند. به جز شعر فاطمی استاد یوسفعلی میرشکاک که نشان می‌دهد شعر ایشان هنوز فخامت و بلاغت و شخصیت میرشکاکانه خودش را دارد، بقیه شعرها چنگی به دلم نزده‌اند. فائزه زرافشان شاعر بعدی است که میکروفون را مقابلش می‌گذارند. مطلع شعرش این است:

زنم که آینگی حسن انتخاب من است

زبان مادری‌ام شعر بی نقاب من است

به لمس شاپرکی تازه می‌شود جانم

خمیدن قد گل‌بونه‌ای عذاب من است...

نه. به من نمی‌چسبد. توی ذهنم یکی یکی بیت‌ها را نقد می‌کنم. یعنی چه زنم که آینگی حسن انتخاب من است؟ یعنی من زنی هستم که آینگی می‌کنم؟ یا یعنی من زنی هستم که انتخاب من آینگی است؟ یا یعنی خوبی انتخاب من آینگی است؟ مصرع دوم؛ زبان مادری‌ام شعر بی نقاب من است. یعنی چه؟ به جز یک تعریف کلی از زبان مادری با عنوان شعر بی نقاب، این مصرع چه لطفی دارد؟ چه می‌خواهد بگوید؟ حرف‌ها گنگ‌اند. لااقل من نمی‌فهمم…

البته رهبری شاعران را از تحسین و محبت خود دست خالی برنمی‌گردانند. به همین دلیل هر شعری که خوانده می‌شود، حتماً شاعر را تشویق می‌کنند. گاهی هم توی یک شعر فقط از یک مصرع یا یک بیت به طور مخصوص تعریف می‌کنند که نشان می‌دهد از آن شعر فقط همین یک مصرع یا یک بیت را پسندیده‌اند. نقدی که در کمال محبت و حیا ابراز می‌کنند و اگر کسی نکته‌بین باشد، می‌فهمد...

شاعر بعدی خانم «الهام صفالو» است که می‌گوید شعرم را به خاک چادر مادرمان حضرت زهرا (س)
تقدیم می‌کنم. من نمی‌فهمم چطور می‌شود شعر را نه به خود حضرت، بلکه به خاک چادر حضرت تقدیم کرد، ولی شاعر شروع می‌کند:

دستاس عالم است به دستان مادرم

می‌چرخد عاشقانه به فرمان مادرم

عمری زمین و هرچه در آن هست و آسمان

هر یک نشسته گوشه‌ای از خان مادرم

سیاسی‌ترین شعر دیدار؛ دلتنگ شعرهای معلم و امیری اسفندقه...

حسین خزایی شعری سیاسی و اجتماعی متأثر از اتفاقات سال گذشته دارد. شعر طولانی است و بسیار صریح و سیاسی. خود شاعر نیز با صدای بسیار بلند شعرش را می‌خواند. نزدیک ۷ دقیقه شعرخوانی‌اش طول می‌کشد. قبل از شعرخوانی هم می‌گوید ما فقط شعر نمی‌گوییم، بلکه تا آخرین نفس پای آرمان‌های شما خواهیم ایستاد.

من از تو معترض‌تر هستم اما اعتراض این نیست

چنین سوزاندن هر مسجد و هر بانک و ماشین نیست

من از تو معترض‌تر هستم اما اعتراض من

بیانش با چماق و سنگ و بطری‌های بنزین نیست

سزای حافظ امنیت و ناموس این ملت

شعار بی‌شرف یا فحش ناموسی و توهین نیست

من از تو معترض‌تر هستم اما خوب می‌دانم

که کام هیچکس جز دشمن از آشوب شیرین نیست

من از تو سفره‌ام خالی‌تر و کوچک‌تر است اما

برای گریه کردن شانه بیگانه تسکین نیست...

شعر از اینها طولانی‌تر است و کمی فضای جلسه را عوض می‌کند، اما بیش از حد شعارزده و سیاسی است. وقتی یادم می‌افتد که یک زمانی امیری اسفندقه با شعر «ایران من! بلات، مهل، بر سر آورند»، یا علی معلم با شعر «دریغ است از ولی اما ولی تنهاست بی مردم / علی، آری علی، حتی علی تنهاست بی مردم» بعد از بحران‌هایی مثل سال ۸۸ در این جلسه شعرخوانی داشتند و بهترین و عالی‌ترین نمونه از شعر اجتماعی و سیاسی و اعتراضی را ارائه می‌دادند، دلم می‌گیرد که چرا حالا باید به وضعی برسیم که سیاسی‌ترین شعر مهم‌ترین گردهم‌آیی شاعران انقلاب، باید این شعر باشد؟ مشکل از شاعران است که شعر اجتماعی و سیاسی خوب ندارند، یا اشکال از سمت هیأت انتخاب شعرهاست؟ نمی‌دانم. هرچه هست، فکر می‌کنم اگر قرار است شعر سیاسی در این جلسه خوانده شود، باید بهترین نمونه‌های آن باشد. همان‌طور که انتظار می‌رود بهترین شعرهای عاشقانه، آئینی، دینی، طنز و… در این دیدار خوانده شوند.

رهبری بعد از شعرخوانی شاعر می‌گویند شما مضمون یک سخنرانی یک‌ساعته ما را در یک شعر بیان کردید. گفتید من از تو معترض‌تر هستم، انشاالله وضعیت جوری بشود که امثال شما بچه‌های خوب هیچ‌گونه اعتراضی نداشته باشید. ضمناً سفره‌تان هم از آن کوچیکی یک خورده بیرون بیاید! و نیاز به گفتن نیست که این جمله آخر را با کنایه گفتند، بلکه آنها که باید بشنوند.

جولان شعرهای موضوعی و خلأ شعرهای عاشقانه در دیدار شاعران با مقام معظم رهبری

شعرخوانی افشین علا در محضر رهبر انقلاب+فیلم

در مجموع نزدیک ۴۰ نفر در این جلسه شعر خواندند. از« افشین علاء »

 

تا «دکترحداد عادل».

از علی‌محمد مؤدب بگیرید تا محمدمهدی سیار و میلاد عرفانپور، از جوان‌ها آقای محمدجواد شرافت، محمود حبیبی کسبی، سعید تاج‌محمدی، محمدامین اکبری، مهدی جهاندار، محمدحسین نجفی، حسن خسروی‌وقار، و از خانم‌ها زهرا سپه‌کار، لیلا حسین‌نیا، مریم زندی، رباب کلامی و دیگران و دیگران. رفته رفته با شعرخوانی جوان‌ترها حال جلسه هم تازه‌تر می‌شد و شعرها شنیدنی‌تر. اگرچه در این بین مشخص بود انتخاب بعضی شعرها تنها برای پر کردن بعضی موضوعات در جلسه بود. مثلاً شعرهایی که برای شهید فخری‌زاده، کادر درمان، شهدای مدافع حرم، حاج قاسم سلیمانی و موضوعات سیاسی نوشته شده بودند، حتی با وجود اینکه شعرهای بسیار معمولی و گاهاً نازلی بودند، برای قرائت انتخاب شده بودند.

***

روایت ۳ شاعر از دیدار شاعران با رهبر انقلاب پس از ۳ سال تعطیلی

محمدمهدی سیار، فاطمه نانی‌زاد و الهام نجمی شاعرانی هستند که شب گذشته بنا به رسم هرساله در جلسه شعرخوانی رهبرانقلاب حضور داشتند. این ۳ شاعر از تفاوت‌های امسال و خاطراتی می‌گویند که برایشان رقم خورده است.

روایت 3 شاعر از دیدار شاعران با رهبر انقلاب پس از 3 سال تعطیلی

 دیدار شاعران با مقام معظم رهبری سنتی است که هر ساله در نیمه ماه مبارک رمضان و در میلاد مبارک کریم اهل‌بیت(ع) برگزار می‌شود. این دیدار، سه سال به دلیل شیوع کرونا برگزار نشده بود و فارس در گزارشی از این حسرت طولانی‌مدت یاد کرده بود؛ 

در دیدار امسال که اجرای آن را«مرتضی امیری اسفندقه» و «علیرضا قزوه» به‌عهده داشت، شاعرانی چون مهدی جهاندار، قادر طهماسبی (فرید)، حسین خزایی، محمدامین اکبری، یوسفعلی میرشکاک، محمدمهدی سیار، غلامرضا کافی، حجت‌الاسلام زکریا اخلاقی، محمدجواد شرافت، محمود حبیبی کسبی، الهام صفالو، محمدمهدی عبداللهی، میلاد عرفان‌پور، علیرضا نورعلی‌پور، ولی‌الله کلامی زنجانی، علی‌محمد مؤدب و ... شعرخوانی کردند.

غافل دادیم دل به دستت/ ما را یاد و تو را فراموش!

محمدمهدی سیار با بیان خاطره‌ای از شعرخوانی در جلسه دیدار با رهبری که شب گذشته برگزار شد، می‌گوید: «با موتور خودم را رساندم به رکعت آخر نماز؛ موتوری می‌گفت اگر قسمتت باشد به نماز آقا می‌رسی و در مسیر کلی خاطره از جبهه و یکی‌ به‌ دوهاش با فرمانده‌ها و سردارها گفت. موتوری می‌گفت: ماه رمضان از ظهر تا آخر شب منم و این موتور و از افطار هم که سیگار.

بعد از افطار و قبل از شروع جلسه همین که نشستم و با آقا چشم در چشم شدم ایشان گفتند: «مثل گل آفتابگردان در شب!» این رباعی را سال ۸۸ خوانده بودم در اولین شعرخوانی‌ام در این جلسات. شعرخوانی‌ها با سیدعلی موسوی گرمارودی شروع شد. شاید ۲۰ نفر شعر خوانده بودند و آخرین‌شان اسمش مهدی بود. شعرخوانی او که تمام شد، آقا گفتند: «یک مهدی دیگه هم هست اینجا!»

اول گفتم یک رباعی بدهکارم به این جلسه به دلیل حافظه خوب! آقا بلافاصله گفتند: «یادتون رفته بود! من یک بیتی اونجا خواندم؟ یادتان هست؟» و هم‌زمان زمزمه کردیم: «غافل دادیم دل به دستت/ ما را یاد و تو را فراموش!» رباعی فراموش شده را خواندم و بعد هم غزل. محمد جواد شرافت بعد از جلسه گفت: شنیدی آقا چه «الحمد لله»ی گفت بعد از پایان غزلت؟

نشنیده بودم و حالا در فیلم دیدم. الحمد لله رب‌العالمین.

رهبر انقلاب: خود ما هم خیلی دلتنگ این دیدار بودیم

الهام نجمی نیز از حضور پررنگ جوانان و تذکری که به شاعران می‌دادند برای بهبود اشعارشان و ... در دیدار شب گذشته می‌گوید: «امسال بعد از وقفه چند ساله همه شاعران از سر دلتنگی، شور و شوقی  که داشتند، بیشتر بود و همه برای دیدن ایشان مشتاقانه سر از پا  نمی‌شناختند. البته رهبری هم بعد از افطار گفتند که خود ما هم خیلی دلتنگ این دیدار بودیم. این دلتنگی واقعاً مشخص بود و حضور بیش‌تر چهرهای جوان هم یکی از ویژگی‌های امسال بود.

در بخشی لیلا حسین‌نیا از تبریز شعرخوانی کردند که رهبری نیز با وی همخوانی کردند و همین امر نشان از توجه ایشان به شعر و شاعر است و البته ایشان شعر را رسانه می‌دانستند.

نجمی از خاطره دیدار با رهبری بعد از سه سال وقفه گفت: خاطره بیادماندنی‌ای که از این دیدار دارم، صمیمت وصف‌ناشدنی بود که رهبری نسبت به شاعران نشان دادند. ایشان در جمع شاعران افطار کردند و من می‌دیدم که برخی از شاعران بعد از تماشای ایشان اشک شوق می‌ریختند.  

وی در خصوص تشویق و تذکراتی که رهبری در شعرخوانی شاعران می‌دادند، بیان کرد: در کنار تشویق هم اگر می‌دیدند باید شاعر در شعر تغییری صورت بدهد، تذکر می‌دادند. حتی یکی از شاعران خانم نیز شعری با موضوع سبک زندگی اسلامی خواند که رهبری خیلی تحسین کردند و شاعر لبنانی هم شعر خواند که رهبری نکاتی را به وی گفتند. رهبری از حجت الاسلام زکریا اخلاقی هم برای سرودن شعرهای قوی و محکم در وزن‌های شعری دشوار تمجید کردند.

نماز امسال لذت نماز در حیاط دلبر سال‌های گذشته را نداشت!

فاطمه نانی‌زاد هم در خصوص بارزترین تفاوت جلسه شب گذشته گفت: بارزترین تفاوت امسال با دیدارهای گذشته این بود که شاعران بیشتری چه آقا و چه خانم دعوت شده بودند. افزایش مدعوین و شاعران در این دیدار باعث شد تا جلسه در فضایی که سال‌های گذشته برگزار می‌شد، برگزار نشود. به همین دلیل دیدار امسال در حسینیه امام خمینی(ره) برگزار شد. نماز هم بنا به رسم سال‌های گذشته در حیاط خوانده نشد. اما زیبایی نمازی که در آن حیاط دلبر برگزار می‌شد را نداشت.

وی در ادامه افزود: رهبری یک ربع قبل از نماز حضور یافتند و برخی از شاعران به طور خودجوش شعرخوانی کردند. امسال سفره افطاری در سالن مجاور حسینیه امام خمینی(ره) برگزار شد و یک سفره برای آقایان و یک سفره هم برای خانم‌ها پهن شده بود. خدارا شکر این بار توفیق داشتم در نزدیکی جایگاه رهبر افطار کنم. این اتفاق برای من لذتبخش بود. سفره‌ای که ما بودیم در مجاور مقام معظم رهبری بود و فاصله‌مان با آقا  در حد یک متر بود. حتی نتوانستیم افطار کنیم؛ چرا که محو دیدن روی ماه رهبری بودیم.

عاشقانه‌ای در مقابل پدر معنوی شاعران

نانی‌زاد در خصوص اتفاقات جالبی که در این دیدار رخ داد، گفت: زیبایی کار آن جا بود که رهبری به مجری برنامه یادآور شدند: چندنفر دیگر شعر بخوانند و یکی از آنها هم محمدمهدی سیار بود. حضرت آقا نحوه برخوردش با سیار خیلی متفاوت بود. در شعرخوانی افشین علاء هم گفتند که شعرهای شما به ما می‌رسد و این نشان می‌دهد که رهبری در کل سال از فضای ادبی جدا نیستند و در جریان سروده‌ها قرار می‌گیرند.

وی در ادامه افزود: یکی از اتفاقات جالب این بود که مهدی جهاندار فرصت شعرخوانی خود را به همسرش زهرا سپه کار داد. همسرش هم شعری خواند که با توجه به فضای روز، خوب بود. بیتی را خواند که من تا به حال آن را نشنیده بودم و آن هم این بیت بود «مرد مردادی‌ام را دوست دارم» نکته جالب این‌که مهدی جهاندار به همسرش گفته بود  این بیت را نخواند، اما او در کنار پدر معنوی‌اش مقام معظم رهبری خواند.

این شاعر همچنین گفت: اولین خانمی که شعر خواند الهام صفالو بود که در ابتدا سلام خانواده‌اش را رساند و همین امر، بابی شد تا هرکس که شعر می‌خواند سلام شهر و دیار و خانواده‌اش را برساند.

نانی‌زاد در خصوص مشکلی که در این دیدار وجود داشت نیز گفت: مسأله‌ای که وجود داشت این بود که صوت با توجه به فضای گسترده حسینه قوی نبود و این امر باعث می‌شد که برخی از اشعاری که آرام خوانده می‌شد، شنیده نشود و رهبری اذیت شوند اما با این مسأله هم نمی‌گذاشتند تا شعری از دست برود.

از گورِ خفتگان به‌ تغافل گذر مکن

افشین علاء در این برنامه شعری خواند که در پایان گزارش شعر سروده شده وی را می‌خوانیم.

بنشین شبی به خلوت خود در حضور خویش
روشن کن آسمان و زمین را به نور خویش

طوفان اگر گرفت تو کشتی نوح باش
رو کن به‌وقت خشم چو موسی به طور خویش

گمگشته تو در تو نهان است و غافلی
در غیبتش بکوش برای ظهور خویش

دل‌خوش به صید ماهی دریا مشو که تور
 گاهی شود اسیر گره‌های کور خویش

تا بگذری ز دره صعب‌العبور عمر
از خود پلی بساز برای عبور خویش

اقلیم توست مُلک سلیمان چرا شدی 
 قانع به سعی و همت کمتر ز مور خویش

از گور خفتگان به‌تغافل گذر مکن
داری عبور می‌کنی از سنگ گور خویش

توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:منبع این گزارش خبرگزاریهای مهرو فارس است بااندکی ویرایش وافزودن عکس

جایی که چای و سیگار نباشد آنجا ادبیات پا نمی‌گیرد

کامران شرف‌شاهی:آقای احمد‌عزیزی حضور و همکاری بسیار پررنگ و خوبی با کیهان فرهنگی داشت و شعار ایشان این بود «جایی که چای و سیگار نباشد آنجا ادبیات پا نمی‌گیرد» و در کیهان فرهنگی فضا، فضای بازی بود و همیشه سماور و قوری چای به راه و فضای اداری خشک، رسمی و آزار دهنده‌ای نداشت

کامران شرف‌شاهی:در آن سالها «کیهان فرهنگی یک پاتوق کاملا فرهنگی بود» یک فضای پرنشاط فرهنگی بود. جلسات ادبی و فرهنگی با حضور احمد عزیزی و استادانی نظیر استاد شاهرخی، لاهوتی، مشفق کاشانی و دیگر عزیزان شکل می‌گرفت و در این جلسات نشست‌های بسیار زیبا و پر شور و نشاطی داشتیم و از نظرات و انتقادات یکدیگر استقبال می‌کردیم و تلاشمان این بود که کار روز به روز بهتر شود.

رهبرانقلاب بربالین احمدعزیزی  (متوفی ۱۶ اسفند ۱۳۹۵)

واقعا هم در آن زمان نشریه جای خود را باز کرده بود به طوری که وقتی اولیویه مونژن -سردبیر نشریه روشنفکری فرانسه- به ایران آمده بود و با تیراژ ۲۷هزار تایی کیهان فرهنگی و علاقه‌ مخاطبان کیهان فرهنگی روبرو شد، دچار شگفت‌زدگی شده بود. در آن دوره ویژه‌نامه‌های هند، تاجیکستان، عطار، خواجو، ادبیات و هنر انقلاب، دایرة‌المعارف‌ها و ... در کیهان فرهنگی به شدت مورد توجه قرار گرفته بود و ما وارد حوزه‌هایی شده بودیم که به اصطلاح مقصور مانده بودند. استقبال از کیهان فرهنگی در آن زمان آنقدر زیاد بود و در روزهای پایان ما تماس‌ها شروع می‌شد که کیهان فرهنگی چه موقع نشر می‌شود و اگر تأخیری در چاپ به وجود می‌آمد، افراد بسیاری تماس می‌گرفتند و علت را جویا می‌شدند.

از افرادی که با کیهان فرهنگی همکاری داشتند آقای پرویز عباسی، قاسم علی فراست، دکتر امید علی مسعودی، آقای نوری نجفی به عنوان گرافیست، آقای محمد حسین نیرومند، آقای سید مسعود شجاعی، احمد عزیزی، اکبر دهداروند، رضا عبدالهی، حمید هنرجو، سید ناصر هاشم‌زاده و بسیاری از دوستان حوزه می‌توان نام برد و مسئولیت صحنه شعر در آن سال‌ها را آقای دهداروند، سهرابی‌نژاد و دکتر داکانی به عهده داشتند./۰۷ تیر ۱۳۹۱ خبرگزاری فارس