پیراسته فر

خبری تحلیلی

پیراسته فر

خبری تحلیلی

مسجدجوادالائمه(بقعه آقاسیدشریف)رشت

خادم مسجد آقاسیدشریف:سال ۱۳۷۹ بود که ما۳طرف محوطه را دیوارکشی کرده بودیم،دستمان خالی بود،توان خرید«سنگ بلوک» قسمت سوم رانداشتیم،مقارن غروب آفتاب بود که یک ماشین آمد،زن وشوهری درآن بودند،پرسیدندکه«آقاسیدشریف همین است؟»گفتند،ما«خواب یک سیدی رادیدیم»،خودش را"سیدشریف"معرفی کرد ونشانی خودراداد وگفت «پیراهنم یک آستین ندارد» وازمن پرسید:«اینجا چه چیزی کم دارید که من کمک کنم؟»

     مسجدجوادالائمه-آقاسیدشریف

یازده(۱۱)کیلومترکه ازفلکه انتظام(رازی)بطرف«جیرده» بروید،پل هوایی(غیرهمسطح)رادورمیزنید،«تابلوی آقاسیدشریف» را می بینید وبعدش گلدسته های این بقعه   را که «مسجد جوادالائمه»درکنارهمین بقعه قراردارد.

این مسجددروسط قبرستان قرارگرفته است.

درکناربقعه آقاسیدشریف،بقعه دیگرنیزقراردارد که اسمش"آقاسیدولی"است.

حجت الاسلام محمدفروتن ،امام جماعت مسجدجوادالائمه(ع)می گوید:

قدمت این بقعه(آقاسیدشریف)به۷قرن می رسد،سیدشریف از«احفادامام موسی کاظم»(ع)می باشد که قبلاًدارای"سرداب"بوده که بمروربراثربازسازی ها ،اثری ازسرداب نیست.

این بقعه درفصول مختلف ومناسبتها،ازجمله ایام نوروز،ایام صفر،دهه عاشوراپذیرای«زُوّار»فراوانی است،البته درهمه ایام سال" بقعتین"زواردارد.

آقای سیدفاضل مهدوی(خادم قدیمی مسجد وبقعتین)،میگوید:این ۲بزرگوار(سیدشریف وسیدولی)کرامات زیادی دارندکه چندتارابیان می کنم.

*حدود۲۵سال پیش(۱۳۷۰) ،هنگام غروب دیدم دختربچه ۳،۴ساله ای راآوردند،مادرش خیلی گریه وزاری می کرد،آن کودک مریض تشنجی بود،مادرش می گفت به هردکتری بردیم نتوانستندمعالجه کنند،مادربه امیدتوسل به «آقاسیدشریف» باخوف ورجاء «شب» رادراین مکان مقدس «بیتوته» کرد وصبح هم با خوشحالی بقعه راترک کرد.

این خانم تا۴ سال ،بشکرانه درمان دخترش"روزعاشورا"یک گوسفندرابرای پذیرایی ازعزاداران "اباعبدالله الحسین"ذبح می کردوتحویل مامی داد.

«آقاسیدفاضل» ،خاطره ای ازقبل ازانقلاب گفت که دختربچه ۱۰ساله ای رااز «امام زاده هاشم» آورده بودند،خانواده این دخترحدودیکهفته دراین بقعه بیتوته کرد،تاشفای بچه اش رابه توسط همین امام زاده،ازخداگرفت.

آقای مهدوی درموردبیتوته اینچنین می گوید:قبلاً درکناراین مسجدمنزلی بود که شبیه مسافرخانه  باحداقلترین امکانات که محل خواب واستراحت وتغذیه زواربود.

«حاجی فاضل» خاطره سوم رااینطورنقل می کند:حدود۴۰ سال قبل بود که مردی «مفلوج» ازشهرستان «لنگرود»آمده بود،اوبرای شفایش حدود۳ هفته دراینجا ماندگارشد،که بلاخره بهبودی حاصل شد،تاحدی که برای راه رفتن نیازی به عصانداشت ،عصایش را درهمینجا گذاشت،که متأسفانه ازسرنوشت عصا خبری نیست.

 آقای مهدوی،خاطره پنجم رااینگونه تعریف می کند:

خادم بقعه آقاسیدشریف:حدود۱۵سال پیش(۱۳۷۹) بود که ما۳طرف محوطه را دیوارکشی کرده بودیم،دستمان خالی بود،توان خریدسنگ بلوک قسمت چهارم رانداشتیم.

مقارن غروب آفتاب بود که یک ماشین آمد،زن وشوهری درآن بودند،پرسیدندکه «آقاسیدشریف همین است؟»

گفتند،ما«خواب» یک «سیّد»ی رادیدیم که خودرا"سیدشریف"معرفی کرد ونشانی خودراداد وگفت پیراهنم یک آستین ندارد وازمن پرسیدآینجا چه چیزی کم دارید که من کمک کنم،من گفتم مشکل اصلی ما"دیوارکشی"این مکان است،همین یکطرف مانده،وایشان ۳نیسان سنگ بلوک آوردند+۱۰کیسه سیمان که ما آن دیواررا تکمیل کردیم ومقداری هم سیماناضافی آمد.

DSC_0663 - Copy

واما «آقاسیدفاضل» باهمه  ارادت واحترامی  که برای «آقاسیدشریف» قائل است،به «آقاسیدولی» اعتقادخاصی دارد،اوبیشترزواررا برای گرفتن شفاء به «آقاسیدولی» حواله می دهد.

آقای «سیدجوادمیرزاده» خادم فعلی ،که سابقه ۱۰ساله در«اقاسیدشریف» دارددرموردمهندسی که پروژه اش دچاررکودشده بوده وبه پیشنهاد یک دوست «آقاسیدشریفی»،برای بهبوداوضاع کاریش گوسفندی را «نذر»این «بقعه»می کند وگوسفندراآوردند وذبح کردند.

«حجت الاسلام محمدفروتن» خاطره جالبی رانقل می کند:هنگام تخریب وبازسازی «بُقعتین» حدود۷مترزمین را به عرض یک مترحفرکردیم (برای شمعکوبی)هیچ آبی جاری نشدوبدون هیچگونه مشکلی توانستیم کارهایمان را انجام دادیم،درحالی که دراین مناطق ۳تا۴مترکه زمین کنده شود،«چشمه های آبهای زیرزمینی» جاری می شود.

شفای سنگ کلیه

«حاج آقافروتن»  ازقول  کودکی «خلبان سیدناصرشریف واقعی»  که بچه همین محل است نقل می کند که ایشان می گوید یکی ازبستگانم به «مرض سنگ کلیه» مبتلا شده بوده که دکترهای رشت ازدرمانش عاجزمانده بودند،که قرارشده بوداورابه یکی اربیمارستانهای تهران ببرند،خودروی دربستی هم گرفته بودندودرآستانه حرکت به تهران بودند،اما«مادرِسیدناصر» که به «آقاسیدشریف» متوسل شده بوده،شب قبل ازحرکت خواب می بیند که آقا سیدشریف می گوید"سنگ "آین بیمار ظهرفردامی افتد. وباالتماس ازآنها می خواهد که تا ظهرصبرکنند،آنهاهم مسافرت به تران را به عصرموکول می کنند ،«آقای سیدناصر»تعریف می کند که درست سراذان ظهر سنگ ازبیماردفع می شود.

«حجت الاسلام محمد فروتن» که حرفهایش سنجیده وباتفکرومتقن است ودرگفتن سخنان خیلی احتیاط می کند وحتی مواظب است که حرفی نزند که دیگران سؤاستفاده کنندودرادای الفاظ وکلمات دقت دارد می گوید:

سال اول که قراربودبیایم درخدمت این مسجد واین ۲ بزرگوار،همسرم بامن آمده بود،ایشان متعرض بود که چرا قم ورشت را رهاکرده ای ،آمده این گوشه دنج که جای رشدوترقی نیست!

ولی شب  «سیدبزرگواری» بخوابش می آید که بحالت «رجزخوانی» خودرامعرفی می کند که من "سیدشریف"هستم ..وهمین باعث می شود که ایشان دیگراعتراضی نداشته باشد.

«سیدجوادمیرزاده شریفی» خادم (متولی)مسجد

«امام جماعت مسجدجوادالائمه آقاسیدشریف» ۲خاطره دیگری هم نقل می کند واما مُردّد است برای رسانه ای کردنش که من بهش اطمینان می دهم که اشاره اش به این کرامات موجب معرفی امام زادگان  خواهدشد.

«حجت الاسلام محمدفروتن»گفت: برای تعمیرات بقعه« مهندس بنا»گفت"ساروج"کارنمی کند ونیازبه «کمپرسور» است ومن خودم رفتم برای آوردن یک کمپرسور،جاهایی را که رفته بودم نتوانستم تهیه کنم،برگشتم که مجدداً بروم ،اما «وقتی برگشتم دیدم دستگاه کمپرسوری درحال کاراست! »

خیلی تعجب کردم که این چطوری است،کسی دیگری مأمورتهیه این دستگاه نبوده،پس چگونه وچه کسی آورده این را؟

صاحب دستگاه گفت من ازاین مسیرمیخواستم عبورکم،گفتم بیایم یک فاتحه ای بدهم(زیارتی کنم)که وقتی  دیدم کارگران بخاطر«کمپرسور» دست ازکارکشیده اند،خودم داوطلبانه دستگاه را آوردم .

حاجی فروتن می گویدصاحب این وسیله ۲ روز اینجاماند وکارهایمان راآنجام داد.

آقای سیدفاضل مهدوی شریفی که متولد۱۳۲۵می باشد و۵۷ سال سابقه خدمتگذاری این مسجد وبقعتین راداردمی گوید:

پدربزرگم(میرحسین مهدوی شریفی)خادم این مکان مقدس بوده وبعدازآن پدرم(سیدحبیب مهدوی شریفی)خادم اینجابود وخودم"سیدفاضل"که هم اکنون ۱۳سال است که بازنشسته شده ام ودعاگوی «حجت الاسلام میرابوطالب حجازی»(مدیرکل سابق اوقاف)است که بانی خیرشده وایشان رابا۱۳سال سابقه+۲سال خدمت سربازی بازنشسته کرده است.

DSC_0666

خاطره حاج سیدفاضل از بازسازی بنا وجورآمدن کارها:

سال ۱۳۴۷ بود که مسجدخواب شده بود ونیازبه بازسازی داشت،من وامام جماعت وقت"حجت الاسلام شیخ جعفرانصاری"باکمک هم بوسیله (چکَلِه)که چیزی (شبیه تابوت کوچک) بوده ،خاک وگل رامی بردیم اطراف زمین مسجدکه آبگیربود می ریختیم  ودیگران هم کمک کردند وتوانستیم مسجدرا بعدازتخریب یکساله آماده کنیم آماپنجره ها فاقدشیشه بودند.

من دربلندگو اعلام کردم که ما دیگرپولی نداریم وباید خانمها هم بما کمک کنند تا پول شیشه فراهم شود،من روزبعد یک کارگرگرفتم وهرکدام یک (چانچو)برداشتیم رفتیم دم درب خانه های مردم محل،هرکدام به فراخوروضعیت مالی بما تخم مرغ واردک ویا مرغ واردک دادند که من همه آنهارا درجلوی مغازه ام به معرض فروش گذاشتم وهمه هم تا شب بفروش رفت،جمعاًهشتصدوشصد(۸۶۰)تومان شد که من این پول رابرداشتم"فردایش"رفتم رشت شیشه های مسجدراخریدم که شدهزاروصد(۱۱۰۰)تومان  که بعدبالکن مسجد(طبقه زنانه)گوچک بود،وپذیرای همه نمازگزاران نبود،

مرحوم «حجت الاسلام  سیدمحمد مؤدب پور»(نماینده سابق رشت)که اینجا امام جماعت بود،کارتکمیل «بالکن» رامتقبل شد.

موزائیک کاری مسجد

مرحوم فضل سمعیی صاحب باغ وکارخانه چای ،تمام موزائیک کاری مسجدرا قبول کرد.

کمک ۳۰میلیونی صاحب رستوران ترنگ طلایی 

حاح فاضل می گوید:حدود۱۰سال پیش(سال۱۳۸۳) یکی ازخیرین(آقای علی اکبری شریفی)که «رستوران تُرنگ طلایی» داردبرای(سربندی وسنگ کاری)سی(۳۰)میلیون تومان هزینه کرد.

بانی آرامگاه آقاسیدولی

حدود ۶۵ سال پیش(سال ۱۳۲۹) درزمان ریاست هیئت امنایی سیدعلی شریف واقعی)آقای «فضل سمیعی» به «سیدعلی» می گوید:چرابقعه آقاسیدولی رادرست نمی کنید؟

که او هم می گوید،بودجه نداریم که آقاسمیعی می گوید همه هزینه اش به پای من که بقعه ساخته می شود.

البته اخیراًبرای مرتفع ساختنش(۲طبقه کردن)مجدداً تخریب شده است.

«حجت الاسلام فروتن» می گوید:

وقتی کاربازسازی آقاسیدشریف فارغ شدیم دیگر توان بازسازی «بقعه آقاسیدولی» رانداشتیم ولی ذهنم درگیراین مسئله بود وهیئت امنا هم بعلت اوضاع بداقتصادی درفکرساخت وسازدیگری نبودند ومن هم چیزی به کسی نگفته بودم،اما«یک شب آقاسیدشریف بخوابم آمد» وبا خطاب وعتاب بمن گفت :«سیدولی» پسرِمن است،چرادرفکربازسازی آن نیستید؟

که این باعث شد مصمم شویم دربازسازی آن.

آمامان جماعت  سابق مسجدجوادالائمه

۱-حجت الاسلام شیخ علی عبدی شریفی

۲-حجت الاسلام فقیهی

۳-حجت الاسلام شیخ جعفرانصاری

۴-حجت الاسلام اصغری

وهم اکنون هم ۱۵سال است که «حجت الاسلام محمدفروتن» امام جماعت این مسجداست.

امام جماعت بشرط چاقو!

آقای سیدفاضل(خادم)مسجد درموردانتخاب حاج آقافروتن می گوید:

آیت الله فلاحتی- سازمان تبلیغات

بترتیب ازراست:حجت الاسلام یاری ؛حجت الاسلام سعیدمهدوی گیلانی،آیت الله محمدقمی(رئیس سازمان تبلیغات کشور) وآیت الله رسول فلاحتی(نماینده ولی فقیه استان گیلان)

خیلی وسواس داشتم که شخص عالم وارسته ای را به اینجابیاوریم که رفتم پیش «حجت الاسلام جمال یاری»(مدیرکل سازمان تبلیغات گیلان) وبه ایشان گفتم که «من یک روحانی میخواهم به شرط چاقو

  «حاج آقایاری» گفت که کسی رامی فرستم که خیالت تخت باشد(خاطرجمع باشی) که ایشان(حاج آقافروتن) رامعرفی کرد.

هیئت امنای مسجدجوادالائمه

۱-حاج سیاف اسدی

۲-علی جباری

۳-علیرضاخلیلی

۴-احمدپورربانی

۵-اجمددهقانپور

۶-خانم غلبو

۷-خانم حسین پور

توضیحات مدیریت سایت-پیراسته فر:تاکنون سابقه نداشته(حداقل مانمیدانیم) که یک زن جزء هیئت امنای مسجدباشدکه در«مسجدآقاسیدشریف» ۲نفرخانم ازامنای۷نفره هستند

تصاویرگرفته شده (نمازجماعت مغرب وعشاء)چهارشنبه ۹ فروردین ۱۳۹۴

DSC_0643 - Copy DSC_0644 - Copy DSC_0645 - Copy DSC_0646 - Copy DSC_0647 - Copy DSC_0648 - Copy DSC_0649 - Copy DSC_0652 - Copy DSC_0653 - Copy DSC_0654 - Copy DSC_0655 - Copy DSC_0656 - Copy DSC_0657 - Copy DSC_0658 - Copy 

DSC_0614 - Copy DSC_0615 - Copy DSC_0616 - Copy DSC_0617 - Copy DSC_0618 - Copy DSC_0619 - Copy 

بقعه درحال بازسازی «آقاسیدولی»(فرزندآقاسیدشریف)

DSC_0620 - Copy DSC_0621 - Copy DSC_0622 - Copy DSC_0623 - Copy DSC_0626 - Copy DSC_0627 - Copy 

آیا"زن"می تواندهیئت امناباشد؟

اصل تنوع، قالب‌ها را عوض کنید. یکنواختی خسته می‌شود. بعضی مسجدها شلوغ می‌شود. بررسی کردم چرا این مسجد شلوغ است؟ گفتند: آقا هر شبی یک سوره می‌خواند. و با صدای خوب هم می‌خواند. اما اگر مسجد ما در طول عمر «قل هو الله» بخواند، این سوره‌های متنوع با قرائت‌های متنوع، قرآن هم گفته است. گفته: «وَ لَقَدْ صَرَّفْنا فی‏ هذَا الْقُرْآنِ لِیَذَّکَّرُوا» (اسراء/۴۱) «صَرَّفْنا» یعنی دائم قالب را عوض کردید. صرف و نحو یعنی این «ضَرَب» را بکن «ضربا»، «ضربوا» مثلاً این... یعنی قالب‌ها را عوض کن. تغییر! آقای هیئت امنا چند سال شما می‌خواهید هیئت امنا باشید؟ خوب به پسرت بده. به چهار نفر دیگر بده. این مدیریت مسجد عوض شود. نه آقا ایشان از پیرمردها است. پدر شهید است. آدم معتبری است. مگر ما گفتیم: پدر شهید نیست. مگر گفتیم معتبر نیست؟ قدمش روی چشم! اما مدیریت را عوض کنیم. هیئت امنا باید عوض شود. قرآن می‌گوید: در هیئت امنا بچه‌ها هم باید باشند. یک پیرمرد با یک بچه باید با هم هیئت امنا باشند. «طَهِّرا بَیْتِیَ» (بقره/۱۲۵) «طَهِّرا» یعنی شما دو تا، دو نفر چه کسی هستند؟ یکی ابراهیم است صد سالش بود. یکی اسماعیل است، سیزده سالش بود. یعنی ابراهیم صد ساله، و اسماعیل سیزده ساله با هم هیئت امنا باشید. در هیئت امنا باید زن باشد. یک خانم باشد. مریم جزء خادمان مسجد بود. مسجدالاقصی! 

 همه‌ی مسائل فرهنگی را نمی‌شود بر عهده‌ی یک پیرمرد و یک هیئت امنا گذاشت. بیاییم دیگران را هم شریک کنیم. دیگران شریک شوند/درسهایی از قرآن حجت الاسلام قرائتی /امورحج وزیارت سازمان صداوسیما ۸ مهر ۱۳۹۲

توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:گزارش چهارشنبه ۹ فروردین ۱۳۹۴ واما تصاویر مربوط به ۷ شهریور ۱۴۰۳ می باشد.