تصاویرمتنوع ازایت الله سیستانی...این مواردراخواهیدخواند.کدام شهرهای عراق نمازجمعه دارد؟ وچه کسی امامان جمعه را انتخاب می کند؟اسامی امامان جمعه کربلا،نجف،کاظمین وبغداد..وصلت رهبران۲کشور (نوه امام خمینی بانوه ایت الله سیستانی).
.خطبه های نمازجمعه راآیت الله سیستانی می نویسد وامام جمعه درخطبه قرائت می کند(خطبه دوم)
وبعدها(بهمن ۱۳۹۴)دیگه درمسائل سیاسی موضعگیری نکردند ..چراآیت الله سیستانی هیچیک ازگروه ها-شخصیت های سیاسی عراق رانمی پذیرد؟چه شرطی گذاشته برای رفع انسداد؟..نظرآیت الله سیستانی درباره «حشدالشعبی» ودیگرگروه های مسلح عراقی چیست؟..باتوجه به نودسالگی آیت الله،چه تصمیمی برای جانشینی اتخاذشده؟
بودجه مراجع (آیت الله سیستانی)عراق ازکجاتامین می شودوکجاهاهزینه می شود؟..درامدعتبات(کربلاونجف وکاطمین وسامرا)کجاهاهزینه می شود؟...
زندگینامه«آیت الله سیدعلی سیستانی»مصاحبه حاج حامدالخفاف(رئیس دفتر وسخنگو)وموارددیگر.
آیت الله سید علی حسینی سیستانی در ۹ ربیع الاول ۱۳۴۹( ۱۳مرداد ۱۳۰۹) در مشهد به دنیا آمد،پدرآیت الله سیستانی (سید محمّد باقر) عالمی بزرگ بود و «مادرش» فرزند علاّمه سیّدرضا مهربانی سرابی است.«جد» این مرجع بزرگوار نیزاسمش«سیدعلی سیستانی» بود.
«آیت الله سیدعلی سیستانی » در ۵ سالگی به تعلیم قرآن کریم پرداخت، سپس وارد مدرسه دار التعلیم دینی به منظور آموزش علوم دینی شد و در سال ۱۳۶۰سالگی واردحوزه ی علمی شدو برای ادامه تحصیل حوزوی در صفر ۱۳۶۸ق( ۱۳۲۷شمسی) ازمشهد به قم مهاجرت کرد و از محضر آیتالله بروجردی استفاده برد.
آیت الله سیستانی در صفر ۱۳۷۱ق(آبان۱۳۳۰شمسی) از قم به نجف اشرف مهاجرت کرد، که در روز اربعین حسینی وارد کربلا شد، در سال ۱۳۸۰ق(۱۳۳۹شمسی) تصمیم به مراجعت واقامت به مشهد گرفت و اما اساتیدشان( آیات عظام خوئی و شیخ حسین حلی) باتأیید درجه اجتهاد ازوخواستند که درنجف بماند.
آیت الله سیدعلی سیستانی در سال ۱۳۸۱ق(۱۳۴۰شمسی) بعدازاقامت کوتاه درزادگاهش، به نجف بازگشت.
دیدارصمیمانه رئیس جمهورایران باآیت الله سیستانی،درمحل بیت(نجف)
درپی رحلت آیتاللّه خوئی، آیت اللّه سیستانی یکی از تشییع کنندگان جنازه آن مرحوم بودند و نماز میت را بر او گذاردند. پـس از آن، زمـام مرجعیت حوزه علمیه را بدست گرفتند و شروع به فرستادن اجازات، تقسیم و پخش حقوق و تدریس از روی منبر آیت اللّه خوئی در مسجد (خضرا) کردند.
آیتاللّه سیستانی شهرت زیادی در عراق، کشورهای خلیج فارس، هند، آفریقا وپاکستان وافغانستان ،لبنان وبعضی دیگرکشورها دارد.
توضیح نگارنده-پیراسته فر:دیداررئیس جمهورایران باآیت الله سیستانی.
دیداردکترحسن روحانی ومجمدجوادظریف(وزیرامورخارجه) ومحمودواعظی(رئیس دفتررئیس جمهور)باآیت الله سیدعلی سیستانی/چهارشنبه، ۲۲ اسفند ۱۳۹۷
بیانیه دفتر آیت الله سیستانی: دراین دیدار به مهمترین چالشهای عراق که شامل مبارزه با فساد، بهبود خدمات پرداخته شد،و اینکه سلاح منحصرا در اختیار دولت و دستگاههای امنیتی آن باشد و ابراز امیدواری کرد که دولت عراق در این زمینهها پیشرفت مقبولی داشته باشد.
آیت الله سیستانی گفتند: ضروری است که سیاستهای منطقهای و بین المللی در این منطقه حساس متوازن و متعادل باشد تا ملتها از مصایب و زیانهای بیشتر دور نگه داشته شوند./پایان توضیحات نگارنده.
نماینده دبیرکل سازمان ملل در عراق روز (یکشنبه، ۲۳ شهریور ۱۳۹۹) با آیت الله «سید علی سیستانی» مرجع عالیقدر این کشور، دیدار و گفت وگو کرد.
خانم-پلاسخارت به عنوان نماینده دبیرکل سازمان ملل در عراق، تنها مقام بینالمللی است که آیت الله سیستانی حاضر است با او دیدار و گفت وگو کند.موضوع دیدار« انتخابات زودهنگام پارلمانی»درعراق بوده.
نماینده دبیرکل سازمان ملل در عراق پیش این در بحبوبه اعتراضات اجتماعی اکتبر ۲۰۱۹ تا فوریه ۲۰۲۰(مهر ۱۳۹۸تا بهمن ۱۳۹۸)در یازدهم نوامبر۲۰۱۹ (آبان ۱۳۹۸) با آیت الله سیستانی دیدار و پیرامون اوضاع عراق با او بحث و گفت وگو کرد.
بیت آیت الله سیستانی-نجف-روی پله ها(حاج حامدالخفاف+آیت الله سیدجوادشهرستانی)
در نخستین ماههای ۱۳۶۰ قمری( اردیبهشت ۱۳۲۰) با راهنمایی پدر بزرگوارش به فراگیری مقدمات علوم حوزوی پرداخت و شماری از کتابهای ادبی مانند شرح الفیه سیوطی، مغنی ابن هشام، مطول تفتازانی، مقامات حریری، و شرح نظام را نزد مرحوم ادیب نیشابوری و دیگر استادان فن خواند و شرح لمعه و قوانین را از مرحوم سید احمد مدرس یزدی فرا گرفت.
نگارنده-پیراسته فر:دیدارنماینده آیت الله سیستانی از-نجف-حرم امیرالمؤمنین علی علیه السلام.
حجت الاسلام والمسلمین شهرستانی (نجف) استقبال سید نزار هاشم حبل المتین تولیت آستان مقدس علوی ،عدنان الزرفی استاندار نجف/۲۵ فروردین ۱۳۹۴
ادامه زندگینامه:«آیت الله سیدعلی سیستانی» از شاگردان «ملاعلی نهاوندی» در نجف اشرف و از شاگردان میرزای شیرازی(صاحب فتوای تحریم تنباکو) در سامرا بود، پس از آن در زمره خواص «سید اسماعیل صدر» (۱۲۵۸-۱۳۳۸ق)در آمد و در حدود ۱۳۱۸ قمری(۱۲۷۹شمسی) به مشهد بازگشت.
توضیحات نگارنده-پیراسته فر:حاج شیخ علی اکبر نهاوندی(ملاعلی نهاوند)درس آیت الله میرزا محمدحسن شیرازی(سامرا) شرکت کرد و در سال ۱۳۰۸قمری((۱۲۶۹شمسی) به حوزه علمیه نجف عزیمت کرد و از محضر سید محمد کاظم طباطبایی یزدی، آخوند خراسانی، شیخ محمد حسن مامقانی، مولی لطف الله مازندرانی و حاجی نوری استفاده کرد.
«ملاعلی نهاوند»سال ۱۳۲۸قمری((۱۲۸۸شمسی)،امام جماعت وخطیب مسجد گوهرشاد(مشهد)بود(وی صاحب کرامات بود،ازجمله ماجرای تغییرمصلی شبستان گوهرشاد،وقوع زلزله-شیستان نهاوندی)درربیع ۱۳۶۹ قمری(بهمن۱۲۳۱شمسی) در ۹۱ سالگی درگذشت.
آیت الله سیستانی، تعدادی از کتاب های سطوح عالیه همچون مکاسب و رسائل و کفایه را از آیت الله میرزا هاشم قزوینی آموخت و چند کتاب فلسفی مانند شرح منظومه سبزواری و شرح حکمة الاشراق و اسفار را در محضر شیخ سیف الله ایسی فراگرفت. شوارق الالهام را نزد شیخ مجتبی قزوینی آموخت و برای تحصیل معارف وحیانی در حوزه درس مرحوم آیت الله میرزا مهدی اصفهانی حاضر شد. وی همچنین در حوزه درس خارج میرزا مهدی آشتیانی صاحب تعلیقه بر شرح منظومه و مرحوم آیت الله میرزا هاشم قزوینی حضور یافت.
آیت الله سیستانی، در اواخر ۱۳۶۸ قمری(مهر ۱۳۲۸) راهی حوزه علمیه شهر مقدس قم شد و در بحثهای خارج فقه و اصول مرجع بزرگوار آیت الله سید حسین طباطبائی بروجردی شرکت کرد و بسیاری از مهارتهای فقهی و دیدگاههای رجالی و حدیثی را از ایشان فرا گرفت و افزون بر این، از حوزه درس سید محمد حجت کوه کمرهای نیز بهره فراوان برد.
آیت الله سیستانی در سالهای اقامت در قم با علامه سید علی بهبهانی عالم معروف اهواز که از پیروان مکتب فقهی محقق تهرانی بود، پیرامون برخی از مسایل قبله شناسی، نامهنگاریهایی انجام داد و در نامه های خود، با وجود دفاع سید بهبهانی از دیدگاههای محقق تهرانی، برخی از دیدگاههای وی را به نقد کشید.
دیدارحکیم باآیت الله سیستانی/اسفند ۱۳۹۴
این مکاتبات تا آن جا ادامه یافت که مرحوم سید بهبهانی در نامهای در هفتم رجب ۱۳۷۰ قمری به استادش که در آن زمان جوانی ۲۱ ساله بود، نوشت و در آن مهارت علمی وی را با تعبیر عمدة العلماء المحققین و نخبة الفقهاء المدققین ستود و ادامه بحث در خصوص موضوع قبله را به دیدار حضوری با ایشان در هنگام تشرف به زیارت امام رضا (ع) موکول کرد.
آیت الله سیستانی در اوایل ۱۳۷۱ قمری « قم» را به قصد نجف اشرف ترک کردّ،اربعین امام حسین(ع) را در کربلا ماند و آنگاه راهی نجف شد و در مدرسه علمیه بخارایی اقامت گزید. در نجف اشرف، حوزه درس فقه و اصول ۲ تن از بزرگان یعنی آیت الله سید ابو القاسم موسوی خوئی و شیخ حسین حلّی را درک کرد و زمانی طولانی را در محضر ایشان گذراند و در همان ایام از مباحث برخی دیگر از سرشناسان حوزه از جمله مرحوم آیت الله حکیم و مرحوم آیت الله شاهرودی نیز بهره برد.
آثار علمی آیت الله سیستانی و شاگردان
آیت الله سیستانی از اوایل ۱۳۸۱ قمری( مرداد ۱۳۴۰) درس خارج فقه خود را بر مبنای کتاب مکاسب شیخ انصاری آغاز کرد و پس از آن به شرح کتاب عروه الوثقی پرداخت و شرح کتاب طهارت، بخش زیادی از کتاب صلاة، بخشی از کتاب خمس، تمام کتاب صوم و اعتکاف را به پایان رساند و شرح کتاب زکات را شروع کرد.
توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:وصلت نوه امام خمینی بانوه آیت الله سیستانی.
علی کوچولوی امام
حجتالاسلام سیدعلی خمینی-فرزندکوچک سیداحمدآقا خمینی- با دختر حجتالاسلام شهرستانی(داماد و مسوول دفتر آیتالله سیستانی در ایران) وصلت کرده است./خرداد ۱۳۸۷/پایان توضیح نگارنده.
منزل حجت الاسلام سیدعلی خمینی-نجف
آیت الله سیتانی ،بعدازمکاسب، به درسهای فقهی دیگری پیرامون مباحث کتاب قضا و بحثهای ربا و قاعده الزام و قاعده تقیه و دیگر قواعد فقهی نیز پرداخت و مباحث رجالی شامل حجیّت مراسیل ابن ابیعمیر و شرح مشیخه تهذیبین(تهذیب و استبصار) و غیر آن را نیز در برنامه خود قرار داد. درس خارج علم اصول را از شعبان ۱۳۸۴ قمری آغاز کرد و دوره سوم آن را در شعبان ۱۴۱۱ قمری به پایان برد.(ازآذر ۱۳۴۳الی اسفند ۱۳۶۹)
دیدار آیتالله محمدتقی شریعتمداری با آیتالله سیستانی/اردیبهشت ۱۳۹۶
آیت الله سیستانی دردروس حضرات آیات شیخ مهدی مروارید، سید مرتضی مهری، مرحوم سید حبیب حسینیان، سید احمد مددی، شیخ مصطفی هرندی، سید هاشم هاشمی و تنی چند از دیگر اساتیدی که در حوزههای علمیه به تدریس اشتغال داشته اند.
مراجع کنونی نجف؛ بغیرازآیت الله سیستانی، آیات عظام شیخ اسحق فیاض، سید محمد سعید حکیم حدود۹۰ساله هستند، شیخ بشیر نجفی ۸۰ساله هستند.
درمورد«دیدارایت الله سیستانی باامام خمینی»درادامه توضیحات لازم راخواهیدخواند.
امام جمعه کربلا«شیخ مهدی کربلائی »معتمد آیت سیستانی -امام جمعه کربلا.
آثاروتألیفات آیت الله سیستانی: برخی از این موارد که بیشتر فتاوا و تقریرات درس اوست، عبارتند از: منهاج الصالحین، حاوی فتاوای سید علی سیستانی در سه جلد را در ۱۳۱۵ قمری در قم چاپ شد. منهاج الصالحین، کتاب سید محسن حکیم است که آیت الله خویی، فتاوای خود را برپایه آن و با افزودن ابواب و فصولی به آن منتشر کرد و پس از او، شاگردش سید علی سیستانی هم همین رویه را ادامه داد. تاریخ نگارش مقدمه این کتاب به وسیله آیت الله سیستانی ۲۰ ذوالحجه ۱۴۱۳ قمری است.
قاعدة لا ضرر و لا ضرار، تقریر درس فقه آیت الله سیستانی که به وسیله سید محمدرضا سیستانی نوشته و در ۱۴۱۴ قمری چاپ شده است.
اختلاف الحدیث، تقریرات درس حدیثی آیت الله سیستانی در ۱۳۹۶ قمری که به قلم سید هاشم هاشمی از شاگردان او نوشته شده و به صورت غیر رسمی در ۱۹۵ صفحه منتشر شده است. این جزوه نشان میدهد که رویکرد سید علی سیستانی در رفع اختلاف احادیث، بیش و پیش از آنکه مبتنی بر تعادل و تراجیح باشد، بازشناسی منشأ پیدایش اختلاف در احادیث است.
العروة الوثقی، حاوی تعلیقات سید علی سیستانی بر کتاب سید کاظم یزدی که چاپ دوم آن در ۱۴۳۱ قمری در بیروت منتشر شده است. این کتاب ۲ جلد است.
الرافد فی علم الاصول، تالیف سید منیر سید عدنان القطیفی، تقریر درس اصول آیت الله سیستانی است که در یک جلد به زبان عربی منتشر شده و حاوی ارزش و جایگاه علم اصول در مکتب امامیه، ادوار فکر اصولی و مواردی از این دست است.
فعالیت های سیاسی و مبارزاتی آیت الله سیستانی
رژیم بعثی از نخستین سالهای حاکمیت خود بر عراق، به هر بهانه ای میکوشید تا حوزه علمیه نجف اشرف را به نابودی بکشاند در همین راستا به عملیات اخراج گسترده علما، فضلا و طلاب غیر عراقی از عراق پرداخت و در این ماجرا، حضرت آیت الله سیستانی رنج بسیاری را به جان خرید و خود ایشان نیز بارها تا آستانه اخراج پیش رفت و در چند مرحله، بسیاری از شاگردان و طلاب حوزه درسی وی از عراق بیرون رانده شدند. پس از آن، با وجود شرایط دشوار حاکم در روزهای جنگ عراق با ایران، ایشان اصرار داشتند که در نجف بمانند و با ایمان به ضرورت ادامه حیات استقلالی حوزه از دولت و به منظور پیشگیری از پیامدهای منفی ناشی از نادیده گرفتن این استقلال، تدریس در حوزه علمیه مقدسه را پی گرفتند.
آیت الله سیستانی اززبان رئیس دفترش
مصاحبه «شفقنا»بیروت با «استاد حاج حامد الخفاف، رییس دفتر آیت الله العظمی سید علی سیستانی» از این قرار است:شهریور ۱۳۹۸
سئوال:مرجعیت در صحنه سیاسی چه نقشی را ایفا میکند؛ مرزهای این دخالت و زمانبندی آن چگونه است؟
حاج حامد الخفاف:از زمان فروپاشی نظام پیشین عراق در آوریل ۲۰۰۳ (فروردین ۱۳۸۲)بدین سو، مرجعیت اعلا مراحل گوناگونی را پشت سر گذاشته است؛ از به دست گرفتن ابتکار عمل در صدور فتوای مشهور در زمینه قانون اساسی که به شکلگیری نظام جدید عراق بر پایه سیستم چندحزبی و گردش مسالمتآمیز قدرت از طریق مراجعه به صندوقهای رأیگیری انجامید، تا تشویق عراقیها به مشارکت در انتخابات برای تعیین سرنوشت خودشان و احترام به قانون و حفظ اموال عمومی و پرهیز از کینهتوزی و انتقام.
رییس دفتر آیت الله سیستانی می گوید:مرجعیت اعلا بارها کوشیده است تا با بهرهگیری از قدرت روحانی خود، گاه با ارائه راهحلهای سیاسی و گاه همانند آنچه در بحران آگوست ۲۰۰۴(مرداد ۱۳۸۳) نجف اشرف رخ داد، با دخالت مستقیم، بحرانهای امنیتی را در مناطق مختلف فرو بنشاند.
خفاف می گوید:همچنین -آیت الله سیستانی توانسته-بسیاری از پروژههای پنهان بیگانه را که در پوشش مطالبات حقه مردم عراق برای تمامیت ارضی و استقلال کشور ارائه شده، به ناکامی بکشاند و با حکمتورزی و شکیبایی، آتش فتنه طایفهگری را خاموش کند، و در برابر همه چهرهها و گونههای تروریسم، و از همه مهمتر با صدور فتوای دفاع کفائی که به تغییر ریشهای کفه قدرت انجامید، رودررویِ یورش وحشیانه گروههای داعش به عراق ایستاده و رشتههای توطئه بزرگی را که برای عراق و عراقیها بافته شده بود، از هم گسسته است.
الخفاف می گوید:«مرجعیت اعلا» از رهگذر خطبهها و مطالبات و موضعگیریهای خویش، با خواست همگانی ملت برای اجرای اصلاحات و مبارزه با فساد مالی و اداری، همسو شده و بر این باور است که دخالت وی، در ریشهکن کردن بحرانهای سخت یا کاستن از شدت آنها تأثیر نمایانی دارد.
دیدار آیتالله محمدتقی شریعتمداری با آیتالله سیستانی/اردیبهشت ۱۳۹۶
رییس دفتر آیت الله سیستانی می گوید:دخالت مرجعیت ـ که البته همواره بر پاسداشت چهارچوبهای قانونی تأکید دارد ـ بسته به شرایط و موقعیتهای گوناگون، شکلهای پیدا و پنهان مختلفی به خود میگیرد، اما در هر حال، برای افراد ذیربط اعم از مقامات مسئول و جز آنها، بسیار شفاف و روشن است.
الخفاف می گوید:البته، شیوه مرجعیت این نیست که «مواضع علنی وی-آیت الله سیستانی» با واقعیتها در تضاد باشد.
دیدارحکیم باآیت الله سیستانی/اسفند ۱۳۹۴
سئوال شفقنا:سازوکار مرجعیت برای پیگیری امور سیاسی چیست و موضعگیریها چگونه اتفاق میافتد؟
جواب الخفاف:حضرت آیتالله سیستانی دام ظله امور جاری را از چند طریق پیگیری میفرمایند:
نخست پیگیری مستقیم از رسانههای دیداری و شنیداری است ودیگر اینکه مهمترین مطالب مورد نیاز از لابهلای روزنامهها و سایتهای خبری و شبکههای اجتماعی گردآوری شده، در کنار کتابها و گزارشهای علمی، در قالب بولتنهایی مهم و حساس خدمت ایشان تقدیم میگردد.
معظمله از همه سخنان و اظهارات مسئولان ردههای مختلف دولتی که دیدگاههای خود را در باره مسائل مختلف کشور بیان کردهاند، و به دفتر ایشان رسیده است، نیز آگاه میشوند.
سخنگوی بیت آیت الله سیستانی می گوید:گذشته از همه اینها، ایشان در بخشی مهم از پیگیریهای خود، بر حرفهای مهمانان عراقی و غیرعراقی که از عموم طبقات جامعه به دیدار معظمله میآیند، تکیه میکنند.
موضعگیریها اما همه مبتنی بر بررسیهای دقیق و موشکافانه اوضاع است. برخی از آنها مستلزم رایزنی با کارشناسان است که این امر چندین بار و از جمله در ارائه دیدگاه مرجعیت اعلا پیرامون «امکان برگزاری انتخابات بر اساس کوپن خواروبار» اتفاق افتاده است؛ امری که تاکنون نیز اجرا میشود؛ زیرا هیچ یک از دولتهایی که در پی هم آمدهاند هنوز نتوانستهاند «طرح آمارگیری نفوس و مسکن »را پیاده کنند.
درآمدمراجع(بودجه بیت) ازکجاتأمین می شود؟
سئوال شفقنا:درآمد مالی مرجعیت از چه محلی تأمین میشود و تأثیر واقعی آن چقدر است و مورد مصرف آن چیست؟ آیا درآمدهای عتبات عالیات در عراق در اختیار مرجعیت است و ایشان در آن تصرف میکنند؟
رییس دفتر آیت الله سیستانی می گوید:از نظر تاریخی روشن است که «وجوه شرعی» اعم از خمس و زکات، و دیگر خیرات و مبرّاتی که مؤمنان پرداخت میکنند، درآمد مالی مرجعیت را تأمین میکند. این مسأله قطعاً تأثیر نمایانی در امر مرجعیت دارد و بیش از هر چیز در حفظ استقلال نهاد دینی تشیع از قدرتهای حاکم در طول تاریخ جلوه مییابد؛ برای همین است که تلاشهای گستردهای صورت گرفته تا از میزان وجوه شرعی که به دست مرجعیت میرسد کاسته شود، تا به پندار خود جلو رشد فعالیتهای مرجعیت را گرفته و از تأثیر آن بکاهند.
مصارف «بودجه بیت» کجامصرف می شود؟
اما پاسخ به این پرسش که این اموال به چه مصرفی میرسد، کاملاً روشن است؛ این پولها در موارد شناختهشدهای همچون «تأمین حقوق و مزایای اساتید و طلاب حوزههای علمیه و راهاندازی پروژههای دینی و خیریه و سرمایه درگردش آنها و برای رفع نیازهای فقرا و بینوایان و امثال آن هزینه میشود» و بر خلاف آنچه شایع کردهاند، مرجعیت پساندازهای هنگفتی ندارد، بلکه همه درآمدش، در زمان نسبتاً کوتاهی، در موارد یادشده به مصرف میرسد.
الخفاف درادامه می گوید:گفتنی آنکه حضرت آیتالله سیستانی دام ظله از آغاز ورود به عرصه مرجعیت، به همه مقلدان عراقیاش اجازه داده است که وجوه شرعی خود را مستقیماً و بدون مراجعه به ایشان، به فقرا بپردازند. این فتوا پیامدهای مهم و خجستهای در میان ملت عراق داشته است. وانگهی، معظمله خود را ملزم میدانند که همه اموالی که از عراقیها به ایشان میرسد در خود عراق هزینه شود، علاوه بر آن بسیاری از اموالی که از مقلدان ایشان در دیگر کشورها به دست میآید نیز در عراق مصرف میگردد.
سخنگوی بیت آیت الله سیستانی می گوید:«سابقه ندارد(تاحالااتفاق نیفتاده) که مرجعیت در اموال عتبات عالیات عراق تصرف کند» بهعلاوه، همواره از دریافت کمکهای مالی مستقیم از سوی دولت یا نهادهایی مانند دیوان وقف شیعی که ردیف بودجه دولتی دارند، نیز پرهیز کرده است.
شایعات دشمان مرجعیت:« مرجعیت میتواند مشکل فقر را در اینجا و آنجا برطرف کند»
رئیس دفترآیت الله سیستانی می گوید:صحبتهایی که در باره امکانات گسترده مالی مرجعیت دینی میشود و گاه از سرمایهای رؤیایی سخن به میان میآید که تاریخ مرجعیت از آن بیگانه است، هیچ پایه و اساسی ندارد؛ جای شگفتی دارد که «برخی ادعا میکنند مرجعیت میتواند مشکل فقر را در اینجا و آنجا برطرف کند»؛ این حرف غیرعلمی و کاملاً به دور از واقعیت است؛ زیرا برطرف کردن این مشکل از وظایف دولت و در شمار برنامهها و تابع امکاناتی است که در اختیار آن قرار دارد. امکانات مرجعیت در حدّ همیاری برای برطرف کردن پارهای از نیازهای فقرا و بینوایان از طریق کمک مستقیم یا راهاندازی پروژههای خدماتی است. مؤسسه همیاری اجتماعی «العین» یکی از مهمترین پروژههای خیریه وابسته به مرجعیت است که رسیدگی به هزاران یتیم و زن بیسرپرست را بر عهده دارد و به مجروحان و بیماران برای درمان حتی در خارج از عراق، کمک میکند.
ازچپ:حامد الخفاف،رییس دفتر آیت الله سیستانی،ایت الله سیدجوادشهرستانی
سئوال شفقنا:ویژگیهای رفتاریِ آیتالله سیستانی چیست؟
رئیس دفتربیت آیت الله سیستانی:برای تبیین برخی از ویژگیهای مرجعیت اعلا میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
الف) مرجعیت اعلا در جزئیات امور سیاسی دخالت نمیکند، بلکه زمینه را برای کنش نیروهای سیاسی باز میگذارد و تنها در امور سرنوشتسازی که نیروهای سیاسی در تعامل با آنها یا حلوفصل بنیادیِ آنها ناتوان ماندهاند، وارد عرصه میشود.
ب) مرجعیت به همزیستی مسالمتآمیز میان پیروان مذاهب اسلامی اعم از سنی و شیعه میان خود و با پیروان ادیان دیگر باور دارد و با رفتار عملی خویش و به دور از ظاهرسازیهای بیفایده، این امر را استواری بخشیده است تا فرهنگ همزیستی و احترام متقابل را نهادینه کند.
ج) مرجعیت بر احترام به نهادهای برآمده از خواست مردم تأکید دارد و برای شکلگیری کشوری با حاکمیت آزاد و مستقل، هیچ چیزی را جایگزین آنها نمیداند. این امر بر همه بخشهای نظامی، امنیتی، سیاسی، اداری، اجتماعی و دیگر نهادها صدق میکند.
د) مرجعیت به ضرورت درآمیختن شیعیان با کشوری که در آن زیست میکنند ایمان دارد و اداره امور هر کشور را به اهل حل و عقد همان کشور واگذار میکند و جز در مواردی که از وی خواسته شود و بداند که موضعگیری او پیامد سودمندی دارد، آن هم تنها مطابق با شرایط و اطلاعات موجود، در امور آنان دخالتی ندارد.
هـ) مرجعیت رویدادهای منطقهای و اقلیمی و بینالمللی را بهدقت زیر نظر دارد؛ و گاه بی آنکه از حوادث به دور باشد، «سکوت اختیار میکند» و برای همین است که وقتی سخن میگوید باقدرت و در زمان و مکان مقتضی حرف میزند تا موازنهای را دیگرگون کند یا نقشهای را بر هم زند یا واقعیتی را که مصلحت کشور و ملت را در آن میداند به کرسی بنشاند، نمونههای این امر بسیار است.
۲ امام جمعه کربلا..خطبه راآیت الله سیستانی می نویسدبه آنهامی دهدکه بخوانند؟
سئوال:آیا خطبه دوم نمازجمعه که توسط «شیخ مهدی کربلائی» و «سید احمد صافی »در صحن حرم امام حسین خوانده میشود، در نجف به نگارش در میآید و به دست آنها میرسد، یا نگاشته خود آنها است؟
حاج حامدالخفاف : بخشی از آن در دفتر حضرت آیتالله در نجف اشرف و با راهنمایی و ملاحظه شخص ایشان آماده میگردد و متن آن در خطبه خوانده میشود، بخشی دیگر نگارش خود آقایان شیخ کربلائی و سید صافی است و پیش از ایراد خطبه، تنها برخی از دستکاریهای ضروری در آن صورت میگیرد، و بخش دیگر آن چیزی است که از سوی آن دو بزرگوار فیالبداهه و در ضمن عناوین کلی که در دفتر حضرت آیتالله (دام ظله) هماهنگ شده است، بیان میگردد.
ازنیمه اول بهمن ۱۳۹۴آیت الله سیستانی دستوردادند-درخطبه های نمازجمعه-دیدگاه مرجعیت بصورت همسان-دیکته شده-بیان نشود.
هنگامی که در ربیع الاول سال ۱۴۳۷ هجری برابر با فوریه ۲۰۱۶(نیمه اول بهمن ۱۳۹۴) مقرر شد که از آن پس دیدگاههای مرجعیت اعلای دینی، در امور سیاسی عراق به صورت هفتگی منعکس نشود، بلکه تنها مناسب با تحولات بازتاب یابد، در خطبهها تنها به امور کلی اخلاقی و دینی و اجتماعی پرداخته شده و هنوز هم چنین است. این خطبهها توسط خود آقایان شیخ کربلائی و سید صافی نوشته میشود.
رئیس دفتربیت آیت الله سیستانی درادامه می گوید:البته در این سالها، مواردی استثنایی هم وجود دارد که متن خطبه در نجف اشرف نوشته شده و بدون هیچ کاستن و افزودن یا تغییر چشمگیری ایراد گردیده است؛ از این دست خطبهها باید به خطبه آزادسازی موصل در ۱۹/۱۰/۱۴۳۸ برابر با ۱۴/۷/۲۰۱۷ و خطبه همهپرسی در اقلیم کردستان در ۱۸/۱/۱۴۳۹ برابر با ۲۹/۹/۲۰۱۷ و خطبه پیروزی بر داعش در ۲۶/۳/۱۴۳۹ برابر با ۱۵/۱۲/۲۰۱۷ و خطبه انتخابات در ۱۷/۸/۱۴۳۹ برابر با ۴/۵/۲۰۱۸ اشاره کرد.
سئوال:آیا تحول و پیشرفت تازهای در روند فعالیتهای دینی مرجعیت اعلا به چشم میخورد؟
حاج حامدالفاف: در روزگار کنونی، گفتمان دینی با چالشهای تازهای روبهرو شده است؛ این امر نتیجه تصدّی درازمدت شماری از افراد متدین در پستهای مهم سیاسی و سمَتهای بالای اجرایی در کشور و ناکامی آنان در پاسخ به مطالبات مردم و برآوردن آمال و آرزوهای آنان برای زندگی آزاد و کریمانه است؛ امری که تأثیر منفی گستردهای در جایگاه دین و ارزشهای عقیدتی و حتی اخلاقی در میان لایههای مختلف مردم به جا گذاشته و در پی چالش میان دو طیف افراطی و تفریطی از کسانی که تریبونهای گفتوگو با تودههای شیعیان را در دست دارند، اشکالات دیگری را نیز پدید آورده است؛ بنابراین باید این کارها را انجام داد:
اولاً: کوشش برای آگاهسازی مردم و تفکیک میان مبانی و نمونههای بهحق دینی، که باشکوهترین جلوههای آن در رفتار ائمه اهل بیت علیهمالسلام نمایان است، و ناسازگاریهایی که در رفتار و منش بسیاری از مدعیان دین دیده میشود.
ثانیاً: ترویج بیش از پیش گفتمان اعتدالی مرجعیت میانهرو که در عین دست برنداشتن از بنیادهای فکری و عقیدتی بر حق خود، معتقد به عدم تعرض به لوازم زیست مشترک با دیگران است.
مرجعیت دینی در هر دو این زمینهها تلاش میکند و برای فعالیتهای خود، خط مشیهای دیگری هم دارد؛
از جمله: فراهم کردن شرایط مناسب برای ارتقای سطح علمی طلاب حوزههای علمیه، از طریق تشویق اساتید و طلاب به ژرفاندیشی در علوم اسلامی و دیگر دانشهایی که زمینهساز آن است، دوری از سطحینگری و پرهیز از شتابزدگی در پیمودن بیدقت مراحل تحصیل؛ به همین منظور، شماری از مدارس به طلاب بااستعدادی اختصاص یافته است تا آنان بتوانند مطابق با روشهای آموزشی مناسب و با نظارت و اشراف اساتید شایسته و تأمین همه لوازم زندگی، مسیر تحصیلی خود را طی کنند.
از جمله: راهنمایی سخنرانان و مبلغان به تلاش برای افزایش آگاهی دینی شنوندگان از طریق تبیین حقایق دین و ویژگیهای مذهب اهل بیت علیهمالسلام با منطق متین علمی مبتنی بر ادله محکم و استوار، و دوری از افسانهپردازی و چیزهای مشابه آن، و گسترش روح مهربانی و محبت میان مردم و پرهیز از هر چیزی که مایه برانگیختن جدایی و کینه است و سازش اجتماعی را دستخوش آسیب میکند.
از جمله: ارتباط با نسل جوان، بهویژه در دانشگاهها و مراکز آموزشی با دعوت از گروههای آنان به نهادهای حوزوی برای گوش سپردن به پرسشهای فکری و اعتقادی ایشان و گفتوگو با آنان در خصوص شبهههای این ایام و کوشش برای برطرف کردن آنها با زبانی قابل فهم و هماهنگ با فرهنگ زمانه.
نظارت بربازسازی عتبات
سئوال:آیا مرجعیت دینی بر پروژههای عتبات عالیات عراق و فعالیتهای سرمایهگذاری آن نظارتی دارد؟
الخفاف:عتبات مقدسه در عراق بر اساس قانون شماره ۱۹ اداره عتبات مقدسه و مزارات شریفه شیعه مورخ سال ۲۰۰۵ که به تاریخ ۲۶/۱۲/۲۰۰۵ در مجلس نمایندگان به تصویب رسیده است، اداره میشود.
درآمدعتبات مقدسه کجاصرف می شود؟
سخنگوی بیت آیت الله سیستانی می گوید:در متن بند دوم ماده سوم این قانون بر «مصرف درآمدهای عتبات و مزارات در موارد خاص خود و طبق ضوابط شرعی و قانونی» تأکید شده است. در بند سوم از همان ماده امکان «سرمایهگذاری اموال وارده به عتبات و مزارات در زمینههای مجاز و موافق با احکام شرع حنیف و قوانین اجرایی» نیز پیشبینی گردیده است. حقیقت آن است که عتبات مقدسه بهویژه در کربلا طرحهای بهداشتی و پرورشی و اجتماعی و آموزشی و خدماتی بسیار مهمی را به اجرا گذاشتهاند که در کاستن از دردها و آلام هممیهنان تأثیر شگرفی داشته است.
بسیاری ازپروژه های عتبات«دولتی»هستند،مستقل ازنظارت مرجعیت عمل می کنند.
«عتبات» همچنین پروژههای سرمایهگذاری متعددی در زمینه حمایت از فعالیتهای خیرخواهانه و گسترش آنها دارند. هیچ یک از اینها در شمار مؤسسات و فعالیتهای تابع مرجعیت دینی نیستند که مرجعیت بر آنها نظارتی داشته باشد، بلکه همه با استقلال کامل از مرجعیت به فعالیت میپردازند.
حکم رئیس وقف شیعه راآیت الله سیستانی صادرمی کندواماکارهابانظارت دولت عراق است.
رئیس دفترآیت الله سیستانی می گوید:حداکثر این است که تولیتهای این عتبات(کربلا،نجف،کاظمین،سامرا،بلد) که از سوی« رئیس دیوان وقف شیعی» حکم میگیرند، برابر با نص قانون، جز با موافقت مرجع اعلا تعیین نمیشوند و اگر قانون تصریحی به این امر نداشت، حضرت آیتالله هرگز در این مسأله ورود نمیکردند.
اما حضور شیخ کربلائی و سید صافی نمایندگان حضرت آیتالله سیستانی در کربلای مقدسه، با عنوان تولیت شرعی دو عتبه حسینی و عباسی، به معنای تعیین این دو تن برای اداره این دو عتبه نیست، بلکه تنها با هدف رعایت جوانب شرعی امور جاری عتبات صورت گرفته و اداره آنها تنها بر عهده هیأت مدیره است و حضور این آقایان برخوردی با وظایف قانونی دو هیأت مدیره ندارد و با زیرمجموعه بودن این دو هیأت مدیره نسبت به دیوان وقف شیعی که از سوی نخستوزیر انتخاب میشود، ناسازگار نیست.
الخفاف درادامه می گوید:بدین ترتیب، باید همه پروژههای و طرحهای خدماتی و سرمایهگذاری در عتبات مقدسه زیر پوشش قانون مصوَّب صورت گیرد و همه ضوابط مندرج در قوانین نظارت مالی بر مؤسسات و ادارات دولتی بر آنها جاری شود و فعالیت آنها در محدوده قوانین لازمالاجرا باشد. روش کلی حضرت آیتالله سیستانی دام ظله در خصوص همه ادارات و مؤسسات رسمی همین است.
سئوال:آیا آقای عادل عبدالمهدی نامزد مورد نظر مرجعیت برای پست نخستوزیری بود؟
جواب رئیس دفترآیت الله سیستانی:وی(عبدالمهدی) نامزد مورد نظر مرجعیت اعلا برای نخستوزیری نبود، بلکه نامزد دو فراکسیون بزرگ بود که چون با استقبال ملی و منطقهای و بینالمللی روبهرو شد، مرجعیت اعتراضی نداشت، اما به طرفهای ذیصلاح اطلاع داد که علی رغم آگاهی از انبوه مشکلات به ارث مانده از دولتهای پیشین، دولت جدید را تنها در صورتی تأیید خواهد کرد که نشانههای موفقیت در کار وی را مشاهده کند.
عبدالمهدی در-درپی اعتراضات مردمی عراق ،هفته اول آذر ۱۳۹۸ استعفادادودرنیمه اردیبهشت ۱۳۹۹«مصطفی الکاظمی»کابینه اش رأی اعتمادگرفت.
الخفاف می گوید: روش مرجعیت اعلا از آغاز ورود به عرصه سیاسی عراق، بر پایه عدم دخالت در انتصاب یا پیشنهاد گزینش مسئولان اجرایی ـ تا چه رسد به پستهای بالا ـ بوده است و تنها در دو مورد آن هم بر حسب قانون نظر مرجع اعلا خواسته میشود:
رئیس دیوان وقف شیعی و تولیتهای عتبات مقدسه. با این حال، مرجعیت هرگز در کار دیوان و عتبات و دیگر مؤسسات رسمی دخالتی ندارد، مگر آنکه بر اساس قانونی که دیوان و ادارات تابع آن را پیرو فقه شیعه میداند، نظر شرعی ایشان در پارهای از مسائل خواسته شود.
سئوال:حضرت آیتالله سیستانی چه زمانی در خانه خود را به روی سیاستمداران عراقی خواهد گشود؟
موانع دیدارهای رهبران گروهای سیاسی باآیت الله سیستانی چیست؟چراشخصیتهارانمی پذیرد؟
سخنگوی بیت آیت الله سیستانی می گوید:حضرت ایتالله سیستانی از حدود سال ۲۰۱۱میلادی(۱۳۸۹شمسی) بدین سو به دلایلی که نزد نیروهای سیاسی روشن است، در خانه خود را به روی سیاستمداران بسته، و اگر آن موانع برطرف شود، این در باز خواهد شد.
مرجعیت اعلا چشمانتظار تغییر آشکار در رفتار کسانی که قدرت را در دست دارند، پیشرفت چشمگیر در پروندههای مبارزه با فساد، بهبود خدمات عمومی، کاهش گرفتاریهای مردم، و دیگر اموری است که بارها بدان اشاره فرموده است. مرجعیت منتظر مشاهده نشانههای موفقیت در این پروندهها است تا هر چیزی در جای خود قرار گیرد.
نظر آیت الله سیستانی درمورد«حشدالشعبی»چیست؟
در باره نیروهای حشد الشعبی که از گردانهای مسلح و شمار بسیاری از داوطلبان اعزام به جبهههای جنگ بر ضد داعش پس از فتوای مرجعیت اعلای دینی مبنی بر وجوب دفاع کفائی تشکیل گردیده، صحبتهای زیادی گفته شده است، نظر مرجعیت در خصوص آینده این نیروها چیست؟
حمل سلاح فقط دردست دولت باشد/هیچ حزب وگروه وسازمانی حق استفاده ازیلاح راندارد.
حاج حامدالخفاف می گوید:قانونی وجود دارد که در مجلس نمایندگان به تصویب رسیده و جایگاه این نیروها را مشخص کرده است. بند پنجم از بخش دوم از ماده اول این قانون بر ضرورت «جدایی وابستگان به گروه حشد الشعبی که به این گروه پیوستهاند از تمامی مشاغل سیاسی و حزبی و اجتماعی تصریح دارد و فعالیت سیاسی در این گروه را ممنوع کرده است». یک فرمان دولتی نیز از سوی نخستوزیر به منظور سازماندهی این نیروها صادر شده و مرجعیت در انتظار پیاده کردن آن قانون و اجرای این فرمان دولتی است و بر همان موضع قبلی خود مبنی بر انحصار اجازه حمل سلاح به نیروهای دولتی و غیرمجاز بودن مالکیت هر گونه سلاح متوسط یا سنگین از سوی هر حزب یا گروه یا عشیره یا دیگران به هر بهانه یا عنوانی بیرون از نیروهای رسمی نظامی در سراسر خاک عراق تأکید دارد و بر این باوریم که اجرای این قانون و تحکیم قدرت دولت و مبارزه گسترده با فساد و حفاظت از آزادیهای عمومی و خصوصی و اموری از این قبیل که قانون بر آنها تصریح دارد، با حمل سلاح و گسترش غیرقانونی آن ممکن نیست.
توضیح نگارنده-پیراسته فر:گروه های مسلح عراق:حشدالشعبی،بدر،،گردانهای حزب الله-عصائب،کتائب،لواءسرایا،،نجبا،سرایاخراسانی،الصفره،قواه الشهیدالصدر ..بیش از۲۰گروه،،حزب وسازمان وتشکیلات مسلح درعراق فعالیت می کنند./پایان.
سئوال:برخی از عراقیها و دیگرانی که با آیتالله سیستانی دیدار میکنند در رسانهها یا شبکههای اجتماعی مطالبی را با ادعای اینکه سخن حضرت آیتالله است منتشر میکنند، از چه راهی میتوان به سخنانی از این قبیل اعتماد کرد؟
رئیس دفترآیت الله سیستانی:جز به آنچه درستی آن از طرف دفتر حضرت آیتالله تأیید شده و در سایت رسمی اینترنتی انتشار یافته است، هیچ اعتمادی نیست. مواردی که برخی افراد نکاتی را از سر اشتباه در برداشت یا خطای در دریافت یا به دلیل اهداف مشخص و غرضورزی به معظمله نسبت دادهاند که ایشان اصلاً آن را به زبان نیاوردهاند، کم نیست.
مرجعیت بعدازآیت الله سیستانی؟درفکرجانشینی هستید؟
با عمر طولانی حضرت آیتالله سیستانی، آینده مرجعیت دینی را چگونه میبینید؟ آیا دفتر ایشان در این زمینه نقشی دارد؟ آیا انتظار دارید که روش سیاسی ایشان با مرجعیت آینده در عراق استمرار داشته باشد؟
مرجعیتهای بزرگ در تاریخ شیعه جز با پشتیبانی و حمایت فراگیر طیف گستردهای از علما و فضلا حوزههای علمیه و شهرهای شیعهنشین در نقاط مختلف جهان شکل نگرفته است و اعتقاد دارم که در این مورد، آینده هیچ تفاوتی با گذشته نخواهد داشت. پیشبینی اوضاع آینده از توان من بیرون است، ولی قطعاً روش حضرت آیتالله (دام ظله) که دفتر ایشان در نجف آن را پی میگیرد، بهکلی با نگاه خانوادگی به نهاد مرجعیت پس از غیبت شخص اول (اطال الله عمره) فاصله دارد و بر این باور است که تداوم اقتدار و تأٌثیرگذاری مرجعیت شیعی، وامدار دور نگه داشتن آن از شبهه موروثی بودن است. این سخن جدای از شایستگیهای علمی و مدیریتی افراد منتسب به این خاندان مطرح میشود.
اما تعامل مرجعیت آینده با مسائل عراق بر پایه روش حضرت آیتالله، امری است که تا اندازه زیادی انتظار آن میرود؛ چرا که ایشان پایههای روشی از برخورد با امور سیاسی و اجتماعی را بنیان نهاده است که با استقبال گستردهای که در میان لایههای مختلف ملت عراق و بهویژه نخبگان فکری و فرهنگی و سیاسی کشور از آن به عمل آمده، بهسختی میتوان از آن عبور کرد./پایان مصاحبه رئیس دفترایت الله سیستانی.بااندکی ویرایش وافزودن تیتروتصویر توسط نگارنده.
امامان جمعه نجف وکاظمین وبغدادازنمایندگان ایت الله سیستانی نیستند.
امام جمعه نجف(سیدصدرالدین قبانچی)دامادومعتمدشهیدآیت الله محمدباقرحکیم است،امام جمعه بغداد،معتمدشهیدصدراست،کاظمین(شیخ جلال الدین صغیر)؟
درسامراکه «نمازجمعه»برگزارنمی شود،شیعیان نمازجمعه ندارند.
چندنکته:وضعیت سامرابادیگرعتبات متفاوت است،حرم عسکریین،محصوراست،چندین سیطره(ایست وبازرسی)رفت وآمدهای مردم شهرسامرا(علاوه برزورا)راکنترل می کنند،ارتباط زواردرشهرممنوع است،صددرصدمردم سامرا(سُنی)هستند،اینجانب(نگارنده)درطول چندین ماه اقامت درسامرا،چندبارتوفیق داشتم به شهرسامرابروم،یکبارکه با خودروی ایرانی یکی ازجانبازان که ازقم آمده بودند رفتیم تاوسطهای شهرکه رفتیم،پلیس امنیت شهرسامراوقتی متوجه یک خودروی ایرانی درسامراشد،آژیرکشان ماراتعقیب کرد ومتوقف،ومارابرگرداندند(گفتندآنجاامنیت نیست(نیروهای حشدالشعبی بودندیابدر)،درمرحله بعدکه بایک مهندس عراقی(عتبه عسکریین)رفته بودیم،مصاحبه طولانی باشیوخ سامراداشتم،خلی ازمسائل را-خودمانی-مطرح کردند(ازهمکاری اهالی سامراباداعش درخرداد۱۳۹ ۳تانگاهشان به حرم وکشورایران)..یکی ازسئوالاتم این بود؟اینکه سامرا۱۰۰درصدسُنی هستند،اگردخترانتان بایک مردشیعی ازدواج کردویاپسرانتان بادخترشیعی ازدواج کرد،سکونت وزندگیشان چه می شود؟پاسخ این بود:«بایدازاینجابروند!برونددریک شهرشیعی سکنی داشته باشند»....
نکته دیگر:بعدازحمله تکفیری ها(که ازاجدادهمین داغش بودند)در(۳ اسفند ۱۳۸۴)و۲۲ خرداد ۱۳۸۶ که حرم راکاملاً تخریب کردند،بازاراطراف حرم برچیده شد(هتل های اقامتی مرتفع یاتخریب شدند ویابرچیده)،درسالهای اخیرداشت،وضعیت(تردد)بهبودحاصل می شدکه باحمله داعش به عراق وتعرض به حرم عسکریین(خرداد۱۳۹ ۳)مجدداًحرم سامراحالت پادگانی بخودگرفت،ارتباط باشهرقطع شد.
نمازجمعه مورخه ۸ تیر ۱۳۹۷مصلی بلد-مسجدجامع شهراست که پایگاه حشدالشعبی هم هست.
درشهربلد(استان صلاح الدین)امام جمعه شهر(شیخ المجاهدمحمدفرج البلداوی)نماینده آیت الله سیستانی است.،ضمناًاهل سنت هم نمازجمعه دراین شهردارند.
لازم به ذکراست که قدمت مسجدجامع به بیش ازنیم قرن(1963میلادی)یعنی ۱۳۴۲شمسی می رسد که قبلاً «کلیسا»بوده،که 55سال است که به مسجدتبدیل شده است
بعدازمرگ صدام -ازسال ۲۰۰۶ میلادی(۱۳۸۵شمسی) دراین مکان(بلدجامع الکبیر)نمازجمعه برگزارمی شود
جمعیت مردم شهر«بلد» حدود80هزارنفرمی باشد که با احتساب روستاهای مربوطه به 130هزارنفرمی رستد،یعنی جمعیت کل شهرستان130هزارنفر/اینهاراامام جمعه شهربه نگارنده گفت.
ماجرای دیدارآیت الله سیستانی باامام خمینی
موضوع از این قرار بود که من در گذشته، در رابطه با سفر مرحوم شهید مطهری به عراق خاطره ای را نقل کرده بودم که ما برای مرحوم شهید مطهری در بیرونی منزل امام جلوسی گذاشته بودیم. نشستی برای ایشان بود که دوستانشان بیایند و با ایشان دیدار داشته باشند. زمان آن نشست را شبی تعیین کرده بودیم که امام به بیرونی تشریف نمی آوردند. معمولا عصر جمعه امام به بیرونی تشریف نمی آوردند و معروف بود که آن شب را مطالعه درسی داشتند. ما از این فرصت استفاده کردیم و سعی کردیم جلسه ای ترتیب دهیم که آقای مطهری جلوسی داشته باشند و دوستانشان برای دیدار و ملاقات ایشان بیایند. تصادفا، امام وقتی مطلع شدند که آقای مطهری آنجا نشست دارند، به احترام آقای مطهری و علاقه ای که به ایشان داشتند به بیرونی آمدند و از اول تا آخر در آن جلسه نشستند.
توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:حجت الاسلام محمود دعایی (۲۸فروردین ۱۳۹۸)سفری به عراق داشته ودرنجف به خدمت دوست دیرینه اش(آیت الله سیستانی)رسیده وبعلت پاره ای اطشائبه ها توضیحاتی داده است،ازجمله درباره دیدارآیت الله سیستانی باامام خمینی»دردوران تبعیدامام درنجف.
«حجت الاسلام دعایی» درزمان اقامت امام درعراق یک برنامه ای در رادیوعراق رااداره می کرد و اوائل انقلاب «سفیرایران» درعراق بود.
آقای سیستانی هم برای ملاقات با آقای مطهری آمده بودند،باامام هم دیدارداشتند.
آقای دعایی نقل می کنند:حضرت آیت الله سیستانی گفتند : من نسبت به آیت الله آقای خمینی قدس سره شریف علاقه دیرینه ای داشتم و متوالی و متعدد خدمت ایشان رسیده بودم و با ایشان ملاقات ها و مذاکراتی داشتم. حتی مواردی پیش می آمد که ضرورتی اقتضا می کرد پیامی را بین ایشان و آقای خویی منتقل کنیم من این خدمت را انجام می دادم و این نقش را ایفا می کردم و از علاقمندان دیرینه ایشان بودم.
در این سفر(۲۸فروردین ۱۳۹۸) هم مشتاقانه به محضر ایشان رفتم و همان سادگی و بی آلایشی سابق و همان محیط بسیار صمیمی و به دور از هر گونه تزیین و تشریفات را دیدم. آدم تصور می کند شخصیتی در موقعیت مرجعیت جهان تشیع باید دستگاه و دیوان و حاجب و دربان و سلسله مراتب و.... داشته باشد. اما این انسان بزرگ فارغ از همه این مسائل، در خانه محقر و بغایت ساده ای زندگی می کند و همانجا پذیرای مراجعان است ؛ جهانی است بنشسته در گوشه ای...
حجت الاسلام محمود دعایی:آیت الله سیستانی در ملاقات هایشان در همان منزل روی یک موکت دوزانو می نشستند و اینک برای رعایت حال مهمانان اجازه داده اند که چهار پایه هایی در آن اتاق تعبیه شود. مشابه چهارپایه های چوبی که معمولا در قهوه خانه های معمولی آنها را مشاهده می کنیم. نه ظاهری دارد که بوی تشریفات دهد و نه ارزش مادی که شائبه اسراف و تبذیر بگیرد . ساده و تمیز و مهربانانه.
من در ملاقات سعی کردم دستشان را ببوسم و ایشان از بوسیدن دست امتناع داشتند و با تواضع اجازه ندادند. عرض ادب کردم به محضرشان و در دل مراتب ادب، حق شناسی و شکرگزاری خودم را به پیشگاه الهی بجا آوردم که این کوه عظیم علم و تقوی را لنگرگاه ثقل و ثبات عراق قرار داده است..
از ایران من به اتفاق آقایان امید شریفی و میثم ایوبی، دعوت شدیم و ما نیز وفق این دعوت روز ۲۸ فروردین به نجف اشرف مشرف شدیم و فرصتی بود هم برای زیارت و هم شرکت در آن مراسم و برخی برنامههای حاشیهای از جمله بازدید از چند موزه مطبوعاتی. پنهان نمیشود کرد که انگیزه اصلی من از پذیرش دعوت آنها توفیق تشرف به نجف اشرف و عتبات عالیات بود. مدتها مترصد بودم فرصتی پیش آید و این توفیق نصیبم شود که برای عرض ادب و زیارت عتبات مقدسه بروم؛ در عین حال، میل داشتم که در حاشیه این زیارتها بر سر مزار مادرم هم بروم و این فرصت را بالاخره دست تقدیر و مشیت الهی مهیا کرده بود».
قدرشناسی از آیتالله سیستانی
او ادامه داد: «من هر موقع که به نجف مشرف میشدم سعی میکردم محضر آیتاللهالعظمی سیستانی را درک کنم. من به ایشان ارادت و علاقه خاصی دارم. منش و روش ایشان، نقشی که ایشان در جهان تشیع و بلکه جهان اسلام دارند، نقش تعیینکنندهای که در پایداری نظام حاکم بر عراق دارند، نقش ایشان در پیشگیری از فروپاشی حکومت عراق و پیشگیری از نفوذ داعش و به هر حال، پیشگیری از هرنوع توطئه و فتنهای که علیه کیان شیعه در میگرفت و میگیرد، نقشی بسیار هوشمندانه و حیاتی است. اقل حقشناسی ما، بهعنوان مسلمان شیعه ایرانی، سپاسمندی و نشاندادن درک این نقشآفرینی ممتاز یک مرجع بزرگ شیعه ایرانی است که مدتهاست پرتو نقشآفرینی و اثرگذاریاش در روندها و فرایندهای سیاسی و ایدئولوژیک، ابعاد منطقهای و جهانی یافته است.
حجتالاسلام دعایی می گوید:ایشان بدون تردید یکی از نقشآفرینان کلان در محفوظ نگهداشتن عراق از شر آمریکا، داعش، وهابیون و بعثیهاست. در این سفر هم مشتاقانه به محضر ایشان رفتم و همان سادگی و بیآلایشی سابق و همان محیط بسیار صمیمی و به دور از هرگونه تزیین و تشریفات را دیدم. آدم تصور میکند شخصیتی در موقعیت مرجعیت جهان تشیع باید دستگاه و دیوان و حاجب و دربان و سلسله مراتب و… داشته باشد، اما این انسان بزرگ فارغ از همه این مسائل، در خانه محقر و بهغایت سادهای زندگی میکند و همانجا پذیرای مراجعان است؛ جهانی است بنشسته در گوشهای».
در این سفر-زمان حضوردرعراق- حضرت آیت الله العظمی سیستانی با لطف و عنایت خاصی که نسبت به همه مستقبلین و علاقمندانشان داشتند، تفقدی به من داشتند و فرمودند که «من تا به حال سعی کرده ام مصاحبه های تو را بخوانم و خوانده ام.
حجتالاسلام سیدمحمود دعایی، از اعضای دفتر حضرت امام خمینی، در طول تبعید ایشان در نجف اشرف است که سالها در خدمت امام و نهضت اصیل امام بود و پس از انقلاب به ترتیب در سمت سفیر ایران در عراق و نماینده امام و سرپرست مؤسسه اطلاعات قرار گرفت.
۳برادر–سیدحسن-سیدیاسر-سیدعلی
حجت الاسلام محمود دعایی سفیر اسبق ایران در عراق درموردمدت سفارتش می گوید: من ١٥ خرداد ٥٨ وارد عراق شدم و در اسفندماه ٥٨ از عراق فراخوانده شدم و پایان مأموریت من در عراق بود.
توضیح نگارنده-پیراسته فر:اطلاعات مختصری ازماجرای صدام.
از«دستگیری تااعدام صدام »۲سال طول کشید
چهارشنبه،۲۸ اسفند۱۳۸۱-۱۹ مارس ۲۰۰۳: بمباران کاخ ریاست جمهوری عراق به وسیله هواپیماهای آمریکایی.
پنجشنبه،۲۹اسفند۱۳۸۱-۲۰ مارس۲۰۰۳: ورود نیروهای نظامی آمریکا و انگلیس از مرز کویت به عراق.
چهارشنبه،۲۰ فروردین۱۳۸۲(۹ آوریل۲۰۰۳): بیست روز پس از بمباران کاخ ریاست جمهوری عراق، بغداد توسط نیروهای آمریکایی اشغال شد و حکومت دیکتاتوری صـدام که فاقد پایگاه اجتماعی و حمایت مردمی بود؛ علیرغم وجود ارتش قوی، تقریبا بدون مقاومت جدی سقوط کرد و مجسمۀ صـدام در میدان مرکزی شهر به وسیله مردم به زیر کشیده شد.
در ساعت ۵:۳۴ بامداد به وقت بغداد (۶:۰۴ به وقت تهران) در ۲۹ اسفند ۱۳۸۱ (۲۰ مارس ۲۰۰۳) حملهٔ غافلگیرانه به عراق آغاز شد. پیش از شروع هیچ اعلان جنگی داده نشد.
صدام شاهدسقوطش بود
بغداد(پایتخت) در ۲۰ فروردین ۱۳۸۲ (۹ آوریل ۲۰۰۳) اشغال شد که سقوط بغداد مساوی با پایان حاکمیت ۲۴ ساله حکومت صدام حسین بود
عراق باکمترین مقاومت سقوط کرد و «مجسمۀ صـدام »در میدان مرکزی شهر باکمک نیروهای مسلح امریکایی به وسیله مردم عراق به زیر کشیده شد.
سرلشکر شنشل(مشاور سیاسی صدام) می گوید:صدام درلحظه سقوط دراطراف همین میدان بود وشاهدسقوط بود-بالباس مبدل
سرلشکر شنشل گفت: صدام شخصاً هنگام سرنگون کردن مجسمه اش در شهر بغداد، نزدیک این مجسمه حضور داشته است. او گفت که صدام، در آن لحظه، در میدان فردوس بغداد بود.
سمت راست-«ژنرال عبد الجبار خلیل شنشل»فرمانده ستاد ارتش بعث عراق/سمت چپ:ژنرال عدنان خیرالله (وزیر دفاع عراق)
شنشل مدعی است صدام، به همراه گروهی از معاونانش با چهرۀ ناشناس در میان جمعیت و در مقابل مجسمۀ خود حاضر بود.
ژنرال شنشل آخرشهریور۱۳۹۳مُرد.
صدام حسین فرزند «حین المجید»متولد ۲٨آوریل ۱۹۳۷(۸ اردیبهشت ۱۳۱۶) روستای العوجه - تکریت -۱۷۵ کیلومتری شمال.
در سال ۱۹۷۹ رسماً رئیس جمهورعراق شد.
۲۴ سال ریاست جمهوری صدام
۱۱سال حکومت احمد حسن البکر
اگرچه صدام حسین درطول ۱۱سال ریاست حکومت احمد حسن البکر ،درسمت معاون ریاست جمهوری بود، امادرواقع بعلت جاه طلبی صدام ،رئیس جمهور کسی نبودغیرار صدام حسین وسرانجام باکمک بعثی ها علیه عبدالرحمن عارف رئیس جمهور وقت عراق (برادر عبدالسلام عارف) کودتا کرد و قدرت را به دست گرفتند.
در سال ۱۹۷۹ رسماً رئیس جمهورعراق شد.
۲۴ سال ریاست جمهوری
البته باید ۱۱سال ریاست صدام رادرزمان حکومت احمد حسن البکر اضافه کنیم که می شود۳۵سال
ودردر شهریور ۱۳۵۹ حمله به ایران را آغاز کردجنگ ۸ساله راعلیه ایران آغازکردکه حاصلش بیش ازیک میلیون کشته از۲طرف بود
در ۲۷ تیرماه سال ۱۳۶۷ پذیرش قطعنامه ۵۹۸ طی پیامی از طرف امام خمینی اعلام شد.
زمان حمله واشغال عراق توسط امریکا
۱۹ مارس ۲۰۰۳: بمباران کاخ ریاست جمهوری عراق به وسیله هواپیماهای آمریکایی.
۲۰ مارس۲۰۰۳: ورود نیروهای نظامی آمریکا و انگلیس از مرز کویت به عراق.
در ساعت ۵:۳۴ بامداد به وقت بغداد (۶:۰۴ به وقت تهران) در ۲۹ اسفند ۱۳۸۱ (۲۰ مارس ۲۰۰۳) حملهٔ غافلگیرانه به عراق آغاز شد. پیش از شروع هیچ اعلان جنگی داده نشد. حمله به عراق در سال ۲۰۰۳ به فرماندهی ژنرال آمریکایی تامی فرنکس با اسم رمز «عملیات آزادی عراق» (Operation Iraqi Freedom) برای نیروهای آمریکایی، اسم رمز «عملیات هدفمند» (Operation Telic) برای نیروهای انگلیسی و اسم رمز «عملیات قوشباز» (Operation Falconer) برای نیروهای استرالیایی انجام شد.
چهارشنبه، ۲۰ فروردین ۱۳۸۲-۹ آوریل۲۰۰۳:( یعنی ۲۰روز پس از بمباران کاخ ریاست جمهوری عراق)، بغداد توسط نیروهای آمریکایی اشغال شد،علیرغم وجود ارتش قوی، تقریبا بدون مقاومت جدی سقوط کرد و مجسمۀ صـدام در میدان مرکزی شهر به وسیله مردم به زیر کشیده شد.
یکی ازدلائل-بهانه ها-حمله امریکا به عراق -حمله صدام به کویت واشغال کویت بوده(دوم اگوست ۱۹۹۰)۱۱ مرداد ۱۳۶۹-یعنی حدودیک سال بعدازجنک ناموفق ۸ساله باایران
بعدازیک سال ونیم اشغال کویت
۱۶ ژانویه ۱۹۹۱( ۲۶ دی ۱۳۶۹) امریکا ومتحدین-بارأی سازمان ملل بغدادرابمباران کردند وصدام متواری شد
متحدین -کشورهایی که درزمان اشغال کویت درحمله به عراق شرکت داشتند؟
نبروهای ائتلافی که متشکل از آمریکا، عربستانسعودی، انگلیس، فرانسه، هلند، مصر، سوریه، عمان، قطر، بحرین، اماراتمتحدهیعربی، افغانستان، بنگلادش، کانادا، بلژیک، چکسلواکی، هندوراس، ایتالیا، نیجر، رومانی، کرهیجنوبی و خود کویت بود
این جنگ که به جنگ خلیج فارس»هم معروف بود۴۳روزبطول انجامیدتا صدام تسلیم شد وکویت آزادشد،تلفات زیادی هم برجای گذاشت وخرابیهای بسیاری درعراق اتفاق افتاد
حمله امریکا ومتحدین (سال۲۰۰۳ )به عراق به بهانه داشتن سلاحهای کشتار جمعی بود
دولت جورج بوش( رئیس جمهور وقت آمریکا) به بهانه داشتن سلاحهای کشتار جمعی به عراق حمله کردند
وقتی بازرسان سازمان ملل در نوامبر سال ۲۰۰۲(۱۳۸۱شمسی) بارها از اماکن مورد ظن آمریکا دیدن کردند و تسلیحات شیمایی نیافته بودند،اما کاخ سفید ادعا کرد که عراق بازرسان سازمان ملل را بازی داده است.یعنی امریکاباورنمی کرد،چون خودش کمک کرده بود درتجهیز تسلیحاتش!وامریکا هم خجالت می کشید که بگوید:من خودم بهش داده بودم!
اولین بازرسیها از عراق در ارتباط با ادعاهای تسلیحات شیمیایی این کشور در سال ۱۹۹۱ بعد از قطعنامههای ۶۸۷ و ۷۱۵ صورت گرفته بود. صدام در آن زمان برنامه هستهای کشورش را آغاز کرده بود ،برای مفابله باانقلاب اسلامی ایران.
وقتی بازرسان سازمان ملل در سال ۱۹۹۱(۱۳۷۰شمسی) اولین بازرسیها را از عراق به عمل آوردند صدام تلاش کرد برنامهاش را از دید آنها مخفی نگاه دارد. اما بازرسان سازمان ملل این برنامههای تسلیحاتی را ردیابی کرده و آنها را از بین بردند.
-ترکیه)
توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:صدام در ساعت ۸:۳۰ به وقت محلی روز ۲۲ آذر۱۳۸۲ (۱۳ دسامبر۲۰۰۳) در عملیاتی به نام «سپیدهدم سرخ» و در یک «چاله» در خانهای در روستای «الدور» نزدیک تکریت دستگیر شد،یعنی حدود۱۸ساعت بعدازدستگیری،خبرمنتشرشد ولی اولین خبرگزاری «ایرنا»بوده است.
فرمانده تفنگداران : وقتی ما وارد ساختمان شدیم، کسی آنجا نبود و صدام که متوجه ورود ما شده بود فریاد می زد «من اینجا هستم، من صدام هستم، رئیس جمهور عراق، مرا بیرون بیاورید» ما می خواستیم درون آن چاله نارنجک بیاندازیم.
این چریک های کُرد می دانستند که صدام به تکریت خواهد رفت و به همین دلیل در اطراف شهر کمین کرده بودند.
۹ دی ۱۳۸۵ (۳۰ دسامبر ۲۰۰۶)صدام حسین اعدام می شود
فومن(شهرمجسمه ها) وشهرکلوچه
بازارسُنتی فومن.دست فروشان
در گوشه ای ازمیدان شهرفومن، کشاورزان محصول خودرا(سبزی-میوه)را عرضه می کنند.
میدان آناهیتا-خیابان سردارجنگل
این روستائیان درکنارمغازه ها-عابرپیاده می نشینند ومحصولات باغات ومزارع خودرا به معرض فروش می گذارند.
محصولاتی چون،سبزیجات ومیوه های خانگی ودیگرفراورده هاست.
«پارک شهر فومن»
چریک فومنی(شیخ جعفرشجونی)درپاریس(ازهمراهان امام خمینی)نوفل لوشاتو
مجسمه آناهیتا فومن.
بازاردستفروشان فومن.
شهرفومن:«مطبوعاتی فرامرز ولی زاده»(میدان آناهیتا)شهرداری فومن
بازارچه دستفروشان(محصولات خانگی روستائیان)سبزی فروشان
بازارچه دستفروشان(محصولات خانگی روستائیان)سبزی فروشان
دستفروشان فومن-بازارمحلی
نقشه شهر(فومن)شفت
بازارچه دستفروشان سبزی محلی
علمای فومن
بازارچه دستفروشان(محصولات خانگی روستائیان)سبزی فروشان
جاده رشت-فومن
فومن
مسجدبالامحله شهرفومن
میدان شهرفومن
«علمای فومن»(آیت الله بهجت)،(آیت الله سیدمحمدباقرشفتی-اصفهانی)،(میرزای قمی)
میدان شهرفومن -خیابان سردارجنگل-بازارسبزی فروشان روستایی
شهرفومن
شهرفومن(نقشه)
میدان شهرفومن-مسجدجامع
شهرفومن
شهرفومن
میدان شهرفومن
میدان آناهیتا شهرفومن
«جاده رشت به فومن» بادرختانی که شاخ وبرگهایشان از ۲طرف جاده بهم پیوسته اند
میدان شهرفومن
قنادی احمدی پناه
مسجدجامع شهرفومن
میدان شهرفومن
شهرفومن -شهرمجسمه ها
میدان شکاربانان فومن
شهرفومن -گیلان
قلعه رودخان-فومن
قلعه رودخان-فومن
شهرفومن
ماسوله -فومن
میدان شهرفومن
شهرفومن -«میرزامحمودبهجت فومنی»(پدرآیت الله محمدتقی بهجت فومنی)
میدان شیون فومن
میدان آناهیتا شهرفومن
شهرفومن -بطرف پمپ بنزین
نمازجماعت آیت الله بهجت فومنی
شهرفومن-پارک شهر
میدان شهرفومن-مسجدجامع
فومن پارک شهر
فومن شهرکلوچه
فومن(شهرکلوچه)تفضلی
مسجدعلی اصغرفومن
میدان چهاردختران فومن
«چهاردختران فومن»
مجسمه«چهاردختران فومن»
شهرفومن
میدان مرکزی شهر-مهدیه فومن
پارک شهرفومن
توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:ازآقای« مهدی احمدی پناه فومنی »تشکرمی کنم که باخوشرویی ازماپذیرایی کردندکه بتوانم ازبالای مغازه ایشان،نمایی ازشهرفومن را به تصویربکشم.
میدان شهرداری فومن
میدان شکاربانان فومن-جاده ماسوله
میدان شکاربانان-فومن
این آقای میوه فروش کنارخیابان که رفتم باقلابخرم،قیمت راپرسیدم،وراندازی کرد وبامکث،گفت:ده هزارتومان.
بعدخودش علت این کارش را توضیح داد،گفت بیانگاه کن(کاغذقیمتها)قیمتش برای غیرگیلانی ها دوازده هزارتومان است،اگرفارسی حرف می زدید،همان دوازده هزاررامی گفتم.
لازم به ذکراست که درمیادین بازارماهی فروشان رشت همین شیوه اعمال می شود،حتی دربازار برنج فروشان،این مکانیسم اعمال می شود.
میدان شیون فومنی
میدان آناهیتا
میدان شهرداری فومن
مسجدجامع شهرفومن
میدان شهرفومن
مسجدبالامحله(ولیعصر)فومن
میدان شهرفومن-شیرینی سرای برادران احمدی پناه
میدان شهرفومن
شهرفومن
مسجدجامع شهرفومن
گلزارشهدای فومن
اطلاعاتی ازشهرستان فومن
دربعضی ازمنابع مساحت شهرستان فومن را 1002 کیلومترمربع نوشته اند امادرسایت فرمانداری 936 کیلومترذکرشده است.
جمعیت این شهرستان 93737 نفر است (سال 1390) و مرکز آن شهر فومن است. از شمال به شهرستان های صومعه سرا و تالش، از جنوب به استان زنجان، از شرق به شهرستان رشت و از غرب به استان اردبیل محدود می شود. شهرستان فومن از لحاظ موقعیت ژئومرفولوژی شمال سه ناحیه عمده جغرافیایی جلگه ای کوهپایه ای و کوهستانی است. مرکز این شهرستان، شهرفومن است آب و هوای مناسب، جنگل ها و کوه های پوشیده از درختان و چشمه های متعدد و بقاع متبرکه و امکان تاریخی فرهنگی (ماسوله و قلعه رودخان) فومن را به یکی از قطب های گردشگری گیلان و حتی کشور تبدیل کرده است.
آناهیتا(Anahita)کیست؟
«مجسمه آناهیتا در شهر مراغه»
آناهیتا از دوره «اردشیر دوم» هخامنشی در ایران مرسوم شده ومورداحترام شاهان بود ودرکشورهای دیگرنیزاین مجسمه وجوددارد.
آناهیتا درشهرکنگاور
آناهیتا درکنگاور
دربعضی ازشهرهای ایران( آناهیتا در بیشاپور، کنگاور، شوش، هگمتانه، اصطخر، آذربایجان(شهرمراغه) و…محترم شمرده می شود.
در دورة ساسانیان، پادشاهان ساسانی به ویژه پس از تاجگذاری و یا پیروزی در جنگها, پیشکش های شاهانه ای به آتشکده ها و پرستشگاه های زردشتی می بخشیدند.
یکی ازپرستشگاه های ساسانیان:الهه آناهیتا بود
«مجسمه آناهیتا در شهر فومن» حدودسال ۱۳۵۰ هنگامیکه «نصرت الله فرهی»(شهردارفومن) بود،نصب شد که تاجی بر سر مشعلی در دست داشت و افسار دو اسب را در دست دارد.
«سر و دستِ چپ» از مجسمه برنزی «آناهیتا» الهه عشق، ۲۰۰ تا ۱۰۰ قبل از میلاد، «موزه بریتانیا»نگهداری می شود.
«مجسمه آناهیتا در شهر مراغه»
بخش ها: سردار جنگل- مرکزی فومن
دهستان ها: آلیان- رود پیش- سردار جنگل- گشت- گوراب پس- لولمان
شهرستان ها بر اساس تقسیمات کشوری: سال ۱۳۹۵
شهرستان | مساحت کیلومترمربع | بخش | شهر | دهستان | جمعیت |
استان گیلان | ۱۴۰۴۴ | ۴۳ | ۵۲ | ۱۰۹ | ۲٬۵۳۰٬۶۹۶ نفر |
آستارا | ۴۳۰ | ۲ | ۲ | ۴ | ۸۶٬۸۵۷ نفر |
آستانه اشرفیه | ۴۲۳ | ۲ | ۲ | ۶ | ۱۰۵٬۵۲۶ نفر |
املش | ۴۰۷ | ۲ | ۲ | ۵ | ۴۴٬۲۶۱ نفر |
بندرانزلی | ۲۹۹ | ۱ | ۱ | ۲ | ۱۳۸٬۰۰۴ نفر |
تالش | ۲۱۶۰ | ۴ | ۵ | ۱۰ | ۱۸۹٬۹۳۳ نفر |
رشت | ۱۲۱۵(۱۸۰) | ۶ | ۷ | ۱۸ | ۹۱۸٬۴۴۵ نفر |
رضوانشهر | ۷۴۸ | ۲ | ۲ | ۴ | ۶۶٬۹۰۹ نفر |
رودبار | ۲۵۱۷ | ۴ | ۷ | ۱۰ | ۱۰۰٬۹۴۳ نفر |
رودسر | ۱۳۵۴ | ۴ | ۵ | ۱۰ | ۱۴۴٬۳۶۶ نفر |
سیاهکل | ۹۷۲ | ۲ | ۲ | ۵ | ۴۷٬۰۹۶ نفر |
شفت | ۵۹۹ | ۲ | ۲ | ۴ | ۵۸٬۵۴۳ نفر |
صومعه سرا | ۵۸۸ | ۳ | ۳ | ۷ | ۱۲۷٬۷۵۷ نفر |
فومن | ۱۰۰۲ | ۲ | ۳ | ۶ | ۹۳٬۷۳۷ نفر |
لاهیجان | ۴۰۷ | ۲ | ۲ | ۷ | ۱۶۸٬۸۲۹ نفر |
لنگرود | ۴۵۸ | ۳ | ۵ | ۷ | ۱۳۷٬۲۷۲ نفر |
ماسال | ۴۶۵ | ۲ | ۲ | ۴ | ۵۲٬۴۹۶ نفر |
شهرستان فومن تاسال ۱۳۲۳جزوی ازشهرستان رشت محسوب می شد وپس ازآن به شهرستان فومنات تبدیل شد که شامل شهرستانهای "کنونی"صومعه سرا،شفت وفومن می شد که مرکزیت آن شهرفومن بود.
در۱۶آبان۱۳۳۸ شهرستان صومعه سرا به انضمام دهات توابع آن ازفومن جداشد ونام آن ازفومنات به فومن تغییرکرد،همچنین درسال۱۳۷۴شفت باتوابع از فومن جداشد.
مساحت این شهرستان ۹۳۶ کیلومتر مربع است وباجمعیت بالغ بر ۹۳۷۳۷ . فومن دارای دو بخش و شش دهستان است . مرکز این شهر خود فومن می باشد که در گذشته دارای اهمیت زیادی بوده است و در تاریخ قدیمی آن را دارالعماره می گفتند که فومن مرکز گیلان بیه پس بوده است .
فومن درقبل ازانقلاب ازنظرتوسعه عمران وآبادی یکی از زیباترین وبهترین شهرهای گیلان بود.
نمازعیدفطر درعربستان،فلسطین،عراق،مصروسوریه
درجهان : ۵۱۳ میلیون نفر مبتلا به کروناشدند.
جان باختگان کرونا درجهان(۱۲ اردیبهشت ماه ۱۴۰۱) : ۶ میلیون و ۲۶۲ هزار نفر
جان باختگان کرونایی درایران: ۱۴۱ هزار و ۱۱۴ نفر(سهم ایران ازفوت شدگان)
نماز عید فطر«بدون فاصلهگذاری» در مسجدالحرام اقامه شد۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۱
همزمان با عید سعید فطر در عربستان، متولیان «مسجدالحرام» فضا را برای حضور نمازگزاران عید فطر آماده کرده و نماز عید سعید فطر« بدون محدودیت های کرونایی»در خانه خدا برگزار شد.
عربستان روز را عید فطر اعلام کرد و بر این اساس، شب گذشته با اعلام رسمی عید سعید فطر در مسجدالحرام، تکبیر نماز عیدفطر پخش شد و پس از آن زائران و نمازگزاران این عید سعید را به یکدیگر تبریک گفتند.
نماز عید سعید فطر امسال با حضور حداکثری زائران برگزار شد و در حالی که در ۲ سال گذشته محدودیتهایی برای برپایی این مراسم بود، امسال زائران بدون هیچ محدودیتی در کنار یکدیگر نماز عید فطر را اقامه کردند.
نمازمسجدالحرم
«ملک سلمان بن عبدالعزیز آل سعود» پادشاه عربستان به همراه «محمد بن سلمان» ولیعهد عربستان -نمازعیدفطر-مسجد الحرام- مکه مکرمه نماز عید فطر را همراه با نمازگزاران که در مسجد الحرام حضور یافته بودند ادا کرد.
نمازعیدفطر مسجدالحرام(۱ شوال ۱۴۴۳) ۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۱
نمازمسجدالحرام
نمازعیدفطر-مسجدالحرام
مسجدالحرام-موسم حج-قبل ازشیوع کرونا.
نمازعیدفطردرفلسطین -مسجدالاقصی
حدود ۲۰۰ هزار نمازگزار امروز (دوشنبه) نماز عید فطر را در مسجدالاقصی اقامه کردند.
به گزارش رویا الیوم، بخش قدیمی شهر قدس اشغالی(اسرائیل) از ساعات اولیه صبح امروز دوشنبه ۱ شوال ۱۴۴۳( ۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۱) شاهد ورود گسترده شهروندان، خانوادهها و کودکان فلسطینی به منظور مشارکت در نماز عید فطر بود و هزاران تن از شهروند فلسطینی صبح امروز نماز عید سعید فطر را در مسجدالاقصی اقامه کردند.
حضور نظامی نیروهای اسرائیلی در ورودیهای بخش قدیمی شهر قدس و دروازههای منتهی به مسجدالاقصی به ویژه دروازه «المغاربه» محدود شده بود.
پیشتر در میان تدابیر شدید امنیتی و علیرغم محدودیتهای فراوان ایجاد شده از جانب رژیم صهیونیستی، هزاران نمازگزار فلسطینی، ظهر روز جمعه، خود را به مسجدالاقصی رساندند تا در آخرین جمعه ماه مبارک رمضان، نماز جمعه را در باشکوهترین حالت خود برگزار کنند.
اداره
اوقاف اسلامی فلسطین در قدس پیشتر در بیانیهای اعلام کرده بود که بیش از
۱۶۰ هزار نمازگزار فلسطینی در آخرین جمعه ماه مبارک رمضان، نماز جمعه را
در مسجد الاقصی برگزار کردند.
تصاویر هوایی از اقامه نماز باشکوه عید سعید فطر در صحنهای مسجدالاقصی را مشاهده میکنید.
توضیحات مدیریت سایت-پیراسته فر:ابواب مسجدالاقصی
پنج در مسدود عبارتند از دروازه سه گانه، دروازه دوگانه، دروازه واحد، دروازه رحمت و دروازه تشییع جنازه.
دروازه ها ی دیوار شمالی مسجد الاقصی:
۱-دروازه شیرها.
۲-دروازه حتا.
۳-دروازه العتم.
و در دیوار غربی هفت دروازه:
۱-دروازه مغربی(المغاربه).
۲-دروازه الغوانیمه.
۳-دروازه النظیر.
۴-دروازه آهن.
۵-دروازه المطهره.
۶-دروازه القطنین.
۷-دروازه السیلسیله.
دروازه مغربی، معروفترین و پربازدیدترین دروازه الاقصی است.
«مسجد الاقصی دارای ۱۴ در» در امتداد دیوار مسجد است که ۴ در آن بسته و ۱۰ دروازه باز است که ۳ در ضلع شمالی آن، دروازه های حطا، ال. اتم و الاسباط در حالی که در ضلع غربی ۷ دروازه هستند:
۱- دروازه الغوانیمه .۲-دروازه الغوانیمه.
۳-دروازه النظیر.
۴-دروازه آهن.
۵-دروازه المطهره.
۶-دروازه القطنین.
۷-دروازه السیلسیله.
«مساحت مسجدالاقصی ۱۴۴۰۰۰ متر مربع» و طول آن ۴۹۰ متر غربی، ۴۶۲ متر شرقی، ۳۱۰ متر شمالی و ۲۸۰ متر جنوبی است.
درهای مسجدالاقصی که بر فراز تپهای در گوشه جنوب شرقی شهر قدیمی بیتالمقدس معروف به «قدیمی شهر» بر روی تپهای قرار دارد، تماماً چوبی است که از یک یا دو دریچه تشکیل شده است.
مسجدالاقصی به نام های «بیت المقدس»« ائلیا»معروف است.
اسراییل از سال ۱۹۶۷ کلیدهای دروازه محله مغربی را که آن را تخریب کرد، تصرف کرده بود و باز و بسته شدن آن را کنترل می کند.
مسجد الاقصی دارای ۴ مناره است که قدمت آن به دوران ممالیک می رسد که ۳ مناره در یک ردیف در غرب مسجد و یکی در ضلع شمالی نزدیک به دروازه شیرها قرار دارد.
«نماز عید فطر» در بینالحرمین- کربلا ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۱
نماز عیدفطر بدون رعایت پروتکلهای بهداشتی، با حضور زائران در کنار یکدیگر به صورت جماعت برگزار شد.
«نماز عید فطر» بینالحرمین- کربلا ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۱
«نماز عید فطر» بینالحرمین- کربلا ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۱
«نماز عید فطر» بینالحرمین- کربلا ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۱
«نماز عید فطر» بینالحرمین- کربلا ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۱
«نماز عید فطر» بینالحرمین- کربلا ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۱
«نماز عید فطر» بینالحرمین- کربلا ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۱
«نماز عید فطر» بینالحرمین- کربلا ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۱
نمازعیدفطر درسوریه
«بشار اسد» رئیس جمهوری سوریه روزدوشنبه(۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۱ ) برای اقامه نماز عید فطر در« مسجد جامع الحسن» واقع در منطقه المیدان دمشق حاضر شد.
نمازعیدفطر درسوریه ۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۱
نمازعیدفطر درسوریه ۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۱
نمازعیدفطر درسوریه ۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۱
در«مصر» ازسال پیش پروتکلی نداشتند!
نمازعیدقربان(ضُحی)درمصر ۲۸ تیر ۱۴۰۰
نمازعیدفطر در قاهره ۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۱
توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:«ویروس کرونا چه تاریخی شیوع پیداکرد؟»
اولین فردمبتلابه ویروس کرونا(کووید-۱۹) درجهان-در شهر« ووهان»کشور چین در۱۲دسامبر۲۰۱۹(پنج شنبه، ۲۱ آذر ۱۳۹۸)شناسایی شد.
درایران ،برای اولین بار بامرگ ۲نفردر«قم»روزچهارشنبه(۳۰بهمن۱۳۹۸)اعلام شد.
اندازه ویروس کرونا
ویروس شناس روسی(دیمیتری ایوانوفسکی)،قطرویروس را: بین ۱۰ تا۴۰۰ nm می داند.
قبرکرونایی.
آمار جان باختگان کرونا درجهان(۱۲ اردیبهشت ماه ۱۴۰۱) : ۶ میلیون و ۲۶۲ هزار نفر
جان باختگان کرونایی درایران: ۱۴۱ هزار و ۱۱۴ نفر(سهم ایران ازفوت شدگان)
آخرین وضعیت کرونا درایران(۱۲ اردیبهشت ماه ۱۴۰۱) :
وزارت بهداشت آمار جدیدی از تعداد مبتلایان و فوت شدگان کرونا را اعلام کرد. در ۲۴ ساعت گذشته ۶۹۷ بیمار مبتلا به کرونا در کشور شناسایی شدند. در یک روز گذشته ۱۸ نفر جان خود را از دست دادند.
از دیروز تا امروز(۱۲ اردیبهشت ماه ۱۴۰۱)، ۶۹۷ بیمار جدید مبتلا به کرونا در کشور شناسایی و ۱۲۸ نفر از آنها بستری شدند.
مجموع بیماران کرونا در کشورایران به ۷ میلیون و ۲۲۳ هزار نفر رسید.
در طول ۲۴ ساعت گذشته، ۱۸ بیمار کرونا جان خود را از دست دادند و مجموع جان باختگان به ۱۴۱ هزار و ۱۱۴ نفر رسید.
فاصله مکه تا«اورشلیم»(فلسطین) ۱۲۴۰کیلومتراست(هوایی)باهواپیما،حدود ۸۰دقیقه زمان می برد.
«معراج»سیر مسجدالحرام(مکه) الی مسجدالاقصی (فلسطین)
سُبْحَانَ الَّذِی« أَسْرَىٰ بِعَبْدِهِ لَیْلًا مِّنَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الْأَقْصَى» الَّذِی بَارَکْنَا حَوْلَهُ لِنُرِیَهُ مِنْ آیَاتِنَا/۱اسراء.
مسافر : محمدبن عبدالله
ساعت پرواز: شب نیمه خرداد
فرودگاه مبدأ : مسجد الحرام(عربستان)
فرودگاه مقصد : مسجد الاقصی(فلسطین)
مدل هواپیما : (مرکب سفر) : بُراق
میزبان : انبیاء +فرشتگان
فاصله ۲فرودگاه : ۱۲۵۰ کیلومتر
زمان رفت وبرگشت : ۵ساعت
دعوتنامه : خدا
علت سفر: مشاهده آیات الهی(لِنُرِیَهُ مِنْ آیَاتِنَا)
رهاوردسفر : اخبار آسمانها و ملکوت و ...
محل اسکان پیامبر(قبل ازپرواز) : منزل ام هانی
مبدأ ومقصدسفر...ساعت پرواز-اتفاقات ومشاهدات شب معراج +دیدارهای پیامبراسلام بادیگرانبیاء
مصاحبت پیامبربا جبرئیل وفرشتگان نگهبان ۷آسمان.
سفر«معراج»درچه سالی وچه ماهی ،چه فصلی انجام گرفت؟ مسیرسفر ...معراج چندساعت بطول انجامید؟..
«اُم هانی»کیست؟
توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:سعی کردم یک تحقیقی نسبتاً جامع ازاین مسافرت تاریخی انجام بدهم که هم همگان فهم باشد وهم بخاطرسپردنش آسان باشد ضمناً «بروز"باشد.
فاصله مکه تااورشلیم ۱۲۴۰کیلومتراست(هوایی)باهواپیما،حدود ۸۰دقیقه زمان می برد.
براى فرار از حوزه جاذبه زمین سرعتى ،حداقل معادل چهل هزار کیلومتر در ساعت لازم است.
«اسراء» به معنای سفر شبانه است. از آنجا که این سوره درباره سفر شبانه پیامبر (ص) از مسجد الحرام به مسجد الاقصی میباشد، به همین خاطر، نام «اسراء» بر این سوره گذشتهاند.
«معراج پیامبردرچه سالی اتفاق افتاده است؟»
«عبداللَّه بن عباس بن عبدالمطلب بن هاشم» معروف به «ابن عباس»(مفسرقرآن)متوفی ۶۸ هجری که دوران خُلفا «مقام افتاء» را بر عهده داشته ودرزمان امیرالمؤمنین علی علیه السلام،معتمدو استاندار وفرمانده سپاه آنحضرت بود«معراج حضرت محمد»(ص)رادر سال دوم بعثتب روایت کرده است،بعضی ازمورخان نیز شانزده ماه بعد از بعثت رامعتبردانسته اند (بحار الانوار ج ۱۸ ص ۳۸۱ و الصحیح من السیره ج ۱ ص ۲۶۹-۲۷۰.).
بعضی ازمفسران قرآن «معراج رسول الله»(ص)رادر شب هفدهم رمضان ویا شب هفدهم ربیع الاول یا درشب بیست و هفتم رجب نوشته اند (بحار الانوار ج ۱۸ ص ۳۱۹ و سیرة النبویه ج ۲ ص ۹۳-۹۴.)
.
بعضی هامعتقدندکه معراج در سال سوم اتفاق افتاده (بحار الانوار ج ۱۸ ص ۳۷۹.).
سوره «نجم »تأییدی برمعراج پیامبراست
در«سوره نجم» به معراج پیامبر(ص) اشاره شده است.
در برخی روایات عامه آمده است که وقتی رسول خدا از معراج بازگشت خیلی ها نتوانستند معراج رابپذیرند،برایشان قابل هضم نبود،چون بامحاسباتشان جورنمی آمد وبرای همین پیامیراسلام(ص) راتمسخرمی کردند ،آنجناب رابه هذیان گویی متهم می کردند که سوره ی نجم نازل شد،
وَالنَّجْمِ إِذَا هَوَىٰ ﴿١﴾ مَا ضَلَّ صَاحِبُکُمْ وَمَا غَوَىٰ ﴿٢﴾ وَمَا یَنطِقُ عَنِ الْهَوَىٰ ﴿٣﴾ إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْیٌ یُوحَىٰ ﴿٤﴾ عَلَّمَهُ شَدِیدُ الْقُوَىٰ ﴿٥﴾ ذُو مِرَّةٍ فَاسْتَوَىٰ ﴿٦﴾ وَهُوَ بِالْأُفُقِ الْأَعْلَىٰ ﴿٧﴾ ثُمَّ دَنَا فَتَدَلَّىٰ ﴿٨﴾ فَکَانَ قَابَ قَوْسَیْنِ أَوْ أَدْنَىٰ ﴿٩﴾ فَأَوْحَىٰ إِلَىٰ عَبْدِهِ مَا أَوْحَىٰ ﴿١٠﴾ مَا کَذَبَ الْفُؤَادُ مَا رَأَىٰ ﴿١١﴾ أَفَتُمَارُونَهُ عَلَىٰ مَا یَرَىٰ ﴿١٢﴾ وَلَقَدْ رَآهُ نَزْلَةً أُخْرَىٰ ﴿١٣﴾ عِندَ سِدْرَةِ الْمُنتَهَىٰ ﴿١٤﴾ عِندَهَا جَنَّةُ الْمَأْوَىٰ ﴿١٥﴾ إِذْ یَغْشَى السِّدْرَةَ مَا یَغْشَىٰ ﴿١٦﴾ مَا زَاغَ الْبَصَرُ وَمَا طَغَىٰ ﴿١٧﴾ لَقَدْ رَأَىٰ مِنْ آیَاتِ رَبِّهِ الْکُبْرَىٰ ﴿١٨﴾
«سپس [پیامبر (ص) در شب معراج] نزدیک و نزدیک تر شد، تا آن که فاصله او [با مقام قرب خاص خدا] به اندازه طول دو کمان یا کمتر بود. در اینجا، خداوند آنچه را وحی کردنی بود، به بنده اش وحی کرد. آنچه را دید، انکار نکرد. آیا با او درباره آنچه دید، مجادله و ستیز می کنید؟ و بار دیگر نیز او را نزدیک سدرة المنتهی که بهشت جاویدان در آنجاست، دیده است. در آن هنگام که چیزی (شکوه و نور خیره کننده ای) سدرة المنتهی را پوشانده بود. چشم او هرگز منحرف نشد و طغیان نکرد. (آنچه را دید، واقعیت بود) او در شب معراج، برخی نشانه های بزرگ پروردگارش را دید.»
اماسوره نجم هم نتوانست بیماردلان را آرام کند،بلکه برخشمشان افزود(چون دراین سوره افشاگری علیه بُت های مشرکین کرده است)تاحدی که دامادپیامبر(عتبه ابن ابولهب)فرزندابولهب،نزد آن حضرت آمد ،ضمن پرخاشگری «تُف» آب دهان به صورت حضرت ریخت و گفت«به رب نجم سوگند که به نجم کافر شده ای» ودرهمانجا«رقیه»دخترپیامبرراطلاق داد،پیامبرازاین ناسزاگویی ورفتار«عتبه»ناراحت شدند او را نفرین کرد وطولی نکشید که نفرین پیامبراجابت شد وعتبه طعمه شیردرنده شد.
البته بعضی ازمفسران قرآن ومورخان، این سوره (نجم)رادال برمعراج دوم دانسته اند.
پیامبر اکرم (ص) یک سال قبل از هجرت، پس از نماز عشاء در مسجدالحرام، از طریق مسجدالاقصی به وسیلهی «براق» به آسمانها رفت و چون بازگشت، نماز صبح را در مسجدالحرام خواند.
فلسطین واسرائیل کجاست؟
«معراج » درچه سالی وچه ماهی بوده است؟
روایات مختلف ومتفاوتی نقل کرده اند:
براساس روایتی منسوب به امیرالمؤمنین علی (ع) سال سوم بعثت تعیین شده است.
برخی از مورخان ازچندماه تاچندسال پیش از هجرت و بعضی بعد ازهجرت نوشته اند.
صاحب مفاتیح« شیخ عباس قمی»(منتهی الآمال) ۳تاریخ ذکرکرده:
*۶ ماه پیش از هجرت(شب هفدهم ماه رمضان)
*۶ ماه پیش از هجرت(شب بیست و یکم ماه رمضان).
* دو سال بعد از بعثت(۱۷ ربیعالاول)
«آیت الله جعفر سبحانی» :کسانی که تصور کردهاند معراج پیش از سال دهم بعثت اتفاق افتاده، سخت در اشتباهند، زیرا رسول گرامی از سالهای هشتم تا دهم در شعب محصور بود و وضع رقتبار مسلمانان ایجاب نمیکرد که تکلیف زایدی از قبیل نماز بر دوش آنها بگذارد.
آقای سبحانی قول «ابن اسحاق» ( سال دوازدهم بعثت را) پذیرفته اند فروغ ابدیت , ج ۱
زمان معراج(چه مدت طول کشید) ۵ساعت
شروع معراج ،بعد از نماز عشا بود و نماز صبح را در مسجدالحرام خواندند.
معراج (درفاصله،بعد از نماز عشا و قبل ازنماز صبح).
دیوارندبه
«ابوالنصر محمد بن مسعود بن عیاش سمرقندى»(متوفی۳۲۰ق)«تفسیر عیاشی» از امام صادق(ع) روایت کرده است: رسول خدا(ص) نماز عشاء و نماز صبح را در مکه خواند.
«مبدأسفر»ازکجابوده است؟
برخی از مورخین، پیامبر(ص) از خانه حضرت خدیجه(س) به معراج رفت و هنگام مراجعت نیز در همین خانه فرود آمد(بحار الانوار،مجلسی ج ۴۳/ الخلاف(شیخ طوسی) ج۳/ مختلف الشیعه(علامه حلی) ج ۵/جواهر الکلام(محمدحسین نجفی): ج ۲۲.
فاصله(مسجدالحرام-مسجدالاقصی)مکه(عربستان) تا اورشلیم(فلسطین)
قبه الصخره کجاست؟
وامابیشترمورخین این مسافرت معجزه واررا از منزل «اُم هانی »خواهر-تنی-حضرت علی(ع) نوشته اند.
این خانه نزدیک مسجدالحرام قرار داشت و شاید از همین رو یا بر اثر واقعه معراج، از دیرباز نام یکی از درهای بیست و سهگانه مسجدالحرام، بابام هانی بوده است.
ابن هشام در سیره در ذیل حدیث معراج از امهانی ،اینچنین می گوید: رسول خدا(ص) آن شب را در خانه من بود و نماز عشاء را خواند،بقصد خواب رفت، نزدیکی های صبح بود که ما را بیدار کرد و نماز صبح را خوانده ما هم با او نماز گزاردیم آن گاه رو به من کرده فرمود: ای امهانی من امشب چنانکه دیدید نماز عشاء را با شما در این سرزمین خواندم سپس به بیتالمقدس رفته و چند نماز هم در آنجا خواندم و چنانکه مشاهده میکنید نماز صبح را دوباره در اینجا خواندم.
اگرشب معراج را۱۷ربیع الاول بدانیم که مصادف است بانیمه خرداداست.
اگر۷رجب بدانیم ،مصادف است بااواخرشهریوراست.
باتوجه به افق شرعی ولحاظ کردن دیگرمحاسبات دراین ماه ،زمان آغازمعراج حدود۱۱شب می شود(وقت فضیلت نمازعشا رالحاظ کرده ام وزمان استراحت را)اینکه ام هانی می گوید:شام خوردیم،زمان خواب بود،پیامبربرای استراحت(خوابیدن)رفت.
نمازصبح ساعت ۴:۱۵ است.ازساعت۱۱شب تا۴صبح،چیزی حدود۵ساعت می شود.
هجرت پیامبراسلام :۵۳ سال بعد از عام الفیل-در سال سیزدهم بعثت فرمان هجرت به یثرب(مدینه)صادرشد.
روز دوشنبه اوّل ماه ربیع الاوّل( ۲۴ شهریور) از مکّه خارج شد و روز جمعه دوازدهم همین ماه وارد یثرب شدند.( ۱۶ سپتامبر ۶۲۲ میلادی).
بعثت پیامبراسلام :۲۷رجب سال چهلم عام الفیل .
عامل الفیل چیست؟
درسال ۵۷۰ میلادی«ابرهه»پادشاه حبشه بافیل سواران جنگجوبه خانه خدا(کعبه)حمله کرد-برای تخریب-هیچکس رایارای مقابله باآنهانبود،همه مردم مکه به کوه هاپناه بردند ..واما خداوند«ابابیل»رابه سرکوبی آنهافرستاد،بطوری که هرکدام ازاین پرندگان باسنگ ریزه های آتشین که همراه داشتند،مأمورکشتن یکی ازفیل سوران بودند،همه هم به هدف می خورد...همه تارومارشدند.
این حادثه عجیب ،نشانه ای شد درتاریخ(عامل الفیل).سالی که فیل سواران آمدندبه قصدحمله به کعبه.
«اُم هانی» کیست؟
همسراُم هانی« هُبَیرة بن ابی وهب مخزومی»است که یکی ازشاعران و فرماندهان سپاه کفر(ابوسفیان) بود، او در جنگ خندق کشته شد.وامافرزندانش درخدمت اسلام بودند،یکی ازفرزندانش(جُعده)استاندارحضرت علی درخراسان بود.
«ام هانی» تا هنگام فتح مکه در این شهر ماند. در دوران فتح مکه، جایگاه او نزد رسول خدا(ص) بیشتر آشکار شد؛ زیرا در روز فتح، در خانه او منزل گزید. همچنین مجرمانی چون حارث بن هشام و زهیر بن ابی امیه یا عبدالله بن ابی ربیعه را کهام هانی به آنها امان داده بود، بخشود. امان دادن او در روز فتح مکه، مستندی برای جواز امان دادن زنان در اسلام دانسته شده است. بیان احکام و فرمانهایی در خانهام هانی از جانب پیامبر(ص)، علی بن ابیطالب(ع) و عبدالله بن عباس، ازدیگر شواهد اهمیت جایگاه اجتماعیام هانی در آن دوره است.
ام هانی در پی فتح مکه، همراه دیگر زنان مسلمان با پیامبر(ص) بیعت و سپس به مدینه هجرت کرد. جایگاه ویژه وی نزد رسول خدا(ص) حسادت برخی را برانگیخت؛ اما پیامبر بر حمایت ازام هانی و بنیهاشم تأکید کرد. او در سال دهم ق. و در حجة الوداع همراه پیامبر بود که این خانم از نخستین راویان غدیر خُم بوده است.
محل اسکان پیامبر(قبل ازپرواز): منزل ام هانی
نوشته اند: آن است که پیامبر(ص) در آن شب در خانه« امهانی »دختر ابیطالب بود و از آنجا به معراج رفت و مجموع مدتی که آن حضرت به سرزمین بیتالمقدس و مسجدالاقصی و آسمانها رفت و بازگشت از یک شب بیشتر طول نکشید، به طوری که صبح آن شب را در همان خانه بود و در تفسیر عیاشی است که امام صادق(ع) فرمود: رسول خدا(ص) نماز عشاء و نماز صبح را در مکه خواند، یعنی اسراء و معراج در این فاصله اتفاق افتاد و در روایات به اختلاف عبارت از رسول خدا(ص) و ائمه معصومین روایت شده که فرمودند:
«جبرئیل» در آن شب بر آن حضرت نازل شد و مرکبی را که نامش «براق» بود برای او آورد و رسول خدا(ص) بر آن سوار شده و به سوی بیتالمقدس حرکت کرد و در راه در چند نقطه ایستاد و نماز گزارد، یکی در مدینه و هجرتگاهی که سالهای بعد رسول خدا(ص) بدانجا هجرت فرمود، یکی هم مسجد کوفه، دیگر در طور سینا و بیتاللحم - زادگاه حضرت عیسی(ع) - و سپس وارد مسجد اقصی شد و در آنجا نماز گزارده و از آنجا به آسمان رفت.
و نیز در روایات آمده که در آن شب دنیا به صورت زنی زیبا و آرایش کرده خود را بر آن حضرت عرضه کرد ولی رسول خدا(ص) بدو توجهی نکرده و از وی درگذشت.
سپس به« آسمان دنیا» صعود کرد و در آنجا «آدم ابوالبشر» را دید،
آنگاه فرشتگان دسته دسته به استقبال آمده و با روی خندان بر آن حضرت سلام کرده و تهنیت و تبریک گفتند، و بر طبق روایتی که علی بن ابراهیم در تفسیر خود از امام صادق(ع) روایت کرده رسول خدا(ص) فرمود: فرشتهای را در آنجا دیدم که بزرگتر از او ندیده بودم و(بر خلاف دیگران) چهرهای درهم و خشمناک داشت و مانند دیگران تبریک گفت و خنده بر لب نداشت و چون نامش را از جبرئیل پرسیدم گفت: این مالک، خازن دوزخ است و هرگز نخندیده است و پیوسته خشمش بر دشمنان خدا و گنهکاران افزوده میشود. بر او سلام کردم و پس از اینکه جواب سلام مرا داد از جبرئیل خواستم دستور دهد تا دوزخ را به من نشان دهد و چون سرپوش را برداشت لهیبی از آن برخاست که فضا را فرا گرفت و من گمان کردم ما را فرا خواهد گرفت، پس از وی خواستم آن را به حال خود برگرداند.
در آن جا ملک الموت را نیز مشاهده کرد که لوحی از نور در دست او بود و پس از گفتگویی که با آن حضرت داشت عرض کرد: همگی دنیا در دست من همچون درهم-سکه- است که در دست مردی باشد و آن را پشت و رو کند، و هیچ خانه ای نیست جز آنکه من در هر روز پنج بار بدان سرکشی میکنم و چون بر مردهای گریه میکنند بدانها میگویم: گریه نکنید که من باز هم پیش شما خواهم آمد و پس از آن نیز بارها میآیم تا آنکه یکی از شما باقی نماند،
در اینجا بود که رسول خدا(ص) فرمود: براستی که مرگ بالاترین مصیبت و سخت ترین حادثه است و جبرئیل در پاسخ گفت: حوادث پس از مرگ سخت تر از آن است.
پیامبر:از آنجا به گروهی گذشتم که پیش روی آنها ظرفهایی از گوشت پاک و گوشت ناپاک بود و آنها ناپاک را می خوردند و پاک را می گذاردند،
از جبرئیل پرسیدم: اینها کیاناند؟
جبرئیل: افرادی از امت تو هستند که مال حرام میخورند و مال حلال را وامیگذارند،
پیامبر:مردمی را دیدم که لبانی چون لبان شتران داشتند و گوشتهای پهلوشان را چیده و در دهانشان می گذاردند.
اینها چه کسانی هستند؟
جبرئیل: اینها کسانی هستند که از مردمان عیبجویی میکنند، مردمان دیگری را دیدم که سرشان را به سنگ می کوفتند
پیامبر: حال آنها را پرسیدم .
جبرئیل:اینان کسانی هستند که نماز شامگاه و عشاء را نمیخواندند و میخفتند.
پیامبر:مردمی را دیدم که آتش در دهانشان میریختند و از نشیمنگاهشان بیرون میآمد و چون وضع آنها پرسیدم.
جبرئیل: اینان کسانی هستند که اموال یتیمان را به ستم میخورند.
گروهی را دیدم که شکم های بزرگی داشتند و نمی توانستند از جا برخیزند .
پیامبر: اینها چه کسانی هستند؟
جبرئیل: کسانی هستند که ربا میخورند.
پیامبر:زنانی را دیدم که بر پستان آویزانند، پرسیدم: اینها چه زنانی هستند؟
جبرئیل: زنان زناکاری هستند که فرزندان دیگران را به شوهران خود منسوب میدارند .
پیامبر: به فرشتگانی برخوردم که تمام اجزای بدنشان تسبیح خدا میکرد.
و از آنجا به آسمان دوم رفتیم و در آنجا دو مرد را شبیه به یکدیگر دیدم و از جبرئیل پرسیدم: اینان کیاناند؟
گفت: هر دو پسر خاله یکدیگر یحیی و عیسی(ع) هستند، بر آنها سلام کردم و پاسخ داده تهنیت ورود به من گفتند و فرشتگان زیادی را که به تسبیح پروردگار مشغول بودند در آنجا مشاهده کردم.
و از آنجا به آسمان سوم بالا رفتیم و در آنجا مرد زیبایی را دیدم که زیبایی او نسبت به دیگران همچون ماه شب چهارده نسبت به ستارگان بود و چون نامش را پرسیدم جبرئیل گفت: این برادرت یوسف است، بر او سلام کردم و پاسخ داده و تهنیت و تبریک گفت و فرشتگان بسیاری را نیز در آنجا دیدم.
از آنجا به آسمان چهارم بالا رفتیم و مردی را دیدم و چون از جبرئیل پرسیدم گفت: او ادریس است که خدا وی را به اینجا آورده، بر او سلام کردم پاسخ داد و برای من آمرزش خواست و فرشتگان بسیاری را مانند آسمانهای پیشین مشاهده کردم و همگی برای من و امت من مژده خیر دادند.
سپس به آسمان پنجم رفتیم و در آنجا مردی را به سن کهولت دیدم که دورش را گروهی از امتش گرفته بودند و چون پرسیدم کیست؟ جبرئیل گفت: هارون بن عمران است، بر او سلام کرده و پاسخ داد و فرشتگان بسیاری را مانند آسمانهای دیگر مشاهده کردم.
آن گاه به آسمان ششم بالا رفتیم و در آنجا مردی گندمگون و بلند قامت را دیدم که میگفت: بنی اسرائیل پندارند من گرامیترین فرزندان آدم در پیشگاه خدا هستم، ولی این مرد از من نزد خدا گرامیتر است و چون از جبرئیل پرسیدم: کیست؟ گفت: برادرت موسی بن عمران است، بر او سلام کردم جواب داد و همانند آسمانهای دیگر فرشتگان بسیاری را در حال خشوع دیدم.
سپس به آسمان هفتم رفتیم و در آنجا به فرشتهای برخورد نکردم جز آنکه گفت: ای محمد حجامت کن و به امت خود نیز سفارش حجامت را بکن و در آنجا مردی را که موی سر و صورتش سیاه و سفید بود و روی تختی نشسته بود دیدم و جبرئیل گفت، او پدرت ابراهیم است، بر او سلام کرده جواب داد و تهنیت و تبریک گفت، و مانند فرشتگانی را که در آسمانهای پیشین دیده بودم در آنجا دیدم، و سپس دریاهایی از نور که از درخشندگی چشم را خیره میکرد و دریاهایی از ظلمت و تاریکی و دریاهایی از برف و یخ لرزان دیدم و چون بیمناک شدم جبرئیل گفت: این قسمتی از مخلوقات خداست.
و در حدیثی است که فرمود: چون به حجابهای نور رسیدم جبرئیل از حرکت ایستاد و به من گفت: برو!
«سدرة المنتهی»چیست؟
سرانجام به «سدرة المنتهی» در آسمان هفتم و «جنةالمأوی» (بهشت برین) رسید و در آنجا، آثار شکوه پروردگار هستی را دید. وی چنان اوج گرفت و به جایی رسید که جز خدا، هیچ موجودی به آنجا راه نداشت. حتی جبرئیل از حرکت باز ایستاد و گفت: «به یقین، اگر به اندازه سرانگشتی بالاتر آیم، خواهم سوخت».
آنگاه حضرت محمد(ص) در آن جهان سراسر نور و روشنایی، به اوج شهود باطنی و قرب الیالله و مقام «قاب قوسین أو أدنی» رسید. خداوند در این سفر، دستورها و سفارشهای بسیار مهمی به پیامبر فرمود. بدین صورت، معراج که از بیتالحرام ـ و به گفته بعضی، از خانه امهانی، دختر عموی آن حضرت و خواهر امیرالمؤمنین علی(ع) ـ آغاز گشته بود، در سدرةالمنتهی پایان پذیرفت. سپس به پیامبر دستور داده شد از همان راهی که عروج کرده است، بازگردد.
پیامبر هنگام بازگشت، در بیتالمقدس فرود آمد و از آنجا راه مکه را در پیش گرفت. ایشان در میانه راه به کاروان بازرگانی قریش برخورد کرد، در حالی که آنان شتری را گم کرده بودند و در پی آن میگشتند. پیامبر از آبی که در میان ظرف آنان بود، قدری نوشید و باقی مانده آن را به زمین ریخت و بنابر روایتی، روی آن، سرپوش گذارد. حضرت محمد(ص) پیش از طلوع فجر در خانه «ام هانی» از مرکب فضاپیمای خود فرود آمد.
در حدیث دیگری فرمود: از آنجا به «سدرة المنتهی» رسیدم و در آنجا جبرئیل ایستاد و مرا تنها گذارده گفت: برو! گفتم: ای جبرئیل در چنین جایی مرا تنها میگذاری و از من مفارقت میکنی؟ گفت: ای محمد اینجا آخرین نقطهای است که صعود به آن را خدای عزوجل برای من مقرر فرموده و اگر از اینجا بالاتر آیم پر و بالم میسوزد، آن گاه با من وداع کرده و من پیش رفتم تا آنگاه که در دریای نور افتادم و امواج مرا از نور به ظلمت و از ظلمت به نور وارد میکرد تا جایی که خدای تعالی میخواست مرا متوقف کند و نگهدارد آن گاه مرا مخاطب ساخته با من سخنانی گفت.
و در اینکه آن سخنانی که خدا به آن حضرت وحی کرده چه بوده است در روایات به طور مختلف نقل شده و قرآن کریم به طور اجمال و سربسته میگوید: «فاوحی الی عبده ما اوحی»، (پس وحی کرد به بندهاش آنچه را وحی کرد)
و از این رو برخی گفته اند: مصلحت نیست در این باره بحث شود، زیرا اگر مصلحت بود خدای تعالی خود میفرمود، و بعضی هم گفتهاند: اگر روایت و دلیل معتبری از معصوم وارد شد و آن را نقل کرد، مانعی در اظهار و نقل آن نیست.
و در تفسیر علی بن ابراهیم آمده که آن وحی مربوط به مسئله جانشینی و خلافت علی بن ابیطالب(ع) و ذکر برخی از فضایل آن حضرت بوده، و در حدیث دیگر است که آن وحی سه چیز بود: 1. وجوب نماز 2. خواتیم سوره بقره 3. آمرزش گناهان از جانب خدای تعالی غیر از شرک. در حدیث کتاب بصائر است که خداوند نامهای بهشتیان و دوزخیان را به او وحی فرمود.
و به هر صورت رسول خدا(ص) فرمود: پس از اتمام مناجات با خدای تعالی بازگشتیم و از همان دریاهای نور و ظلمت گذشته در«سدرة المنتهی» به جبرئیل رسیدم و به همراه او بازگشتیم.
دیدارپیامبراسلام بافرشتگان ودیگرپیامبران -شب معراج
درباره چیزهایی که رسول خدا(ص) آن شب در آسمانها و بهشت و دوزخ و بلکه روی زمین مشاهده کرد روایات زیاد دیگری نیز به طور پراکنده وارد شده که ما در زیر قسمتی از آنها را انتخاب کرده و برای شما نقل میکنیم:
در احادیث زیادی که از طریق شیعه و اهل سنت از ابن عباس و دیگران نقل شده آمده است که رسول خدا(ص) صورت علی بن ابیطالب را در آسمانها مشاهده کرد و یا فرشته ای را به صورت آن حضرت دید و چون از جبرئیل پرسید در جواب گفت: چون فرشتگان آسمان اشتیاق دیدار علی(ع) را داشتند خدای تعالی این فرشته را به صورت آن حضرت خلق فرمود و هر زمان که ما فرشتگان مشتاق دیدار علی بن ابیطالب میشویم به دیدن این فرشته میآییم.
و در حدیث نیز آمده که صورت ائمه معصومین پس از علی(ع) را تا حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف در سمت راست عرش مشاهده کرد و چون پرسید بدان حضرت گفته شد که اینان حجت های الهی پس از تو در روی زمین هستند و آخرین ایشان کسی است که از دشمنان خدا انتقام گیرد.
و نیز روایت شده که رسول خدا(ص) فرمود: در آن شب خداوند مرا مامور کرد که علی بن ابیطالب را پس از خود به جانشینی و خلافت منصوب دارم و فاطمه را به همسری او درآورم.
پیامبر:انبیایی را دیدم از من سؤال میکردند« وصی خود علی را چه کردی»؟
پاسخ میدادم: او را در میان امت خود به جای نهادم و آنها میگفتند: خوب کسی را جانشین خویش در میان امت قرار دادی.
شیخ صدوق در امالی نقل کرده چون رسول خدا(ص) به آسمان رفت پیرمردی را دید که در زیر درختی نشسته و بچه هایی اطراف او را گرفته اند،
از جبرئیل پرسید: این مرد کیست؟
جبرئیل: پدرت «ابراهیم» است.
پیامبر: این کودکان که اطراف او هستند کیستند؟
جبرئیل: اینها فرزندان مردمان با ایمانی هستند که از دنیا رفته اند و اکنون ابراهیم به آنها غذا میدهد.
شیخ صدوق درادامه می نویسد که پیامبردرمسیر ، پیرمرد دیگری را دید که روی تختی نشسته و چون نظر به جانب راست خود میکند خوشحال و خندان میشود و هرگاه به سمت چپ خود می نگرد گریان می گردد، از جبرئیل پرسید:
پیامبر:این پیرمرد کیست؟
جبرئیل : این پدرت« آدم» است که هرگاه می بیند کسی داخل بهشت میشود خوشحال و خندان میگردد و چون کسی را مشاهده میکند که به دوزخ میرود گریان و اندوهناک می شود.
حضرت محمد(ص) در آن شب ،هنگام مراجعت ازمعراج، حضرت موسی رامی بیند ،آن پیامبرازحضرت محمد می پرسد:
خدای تعالی چقدر نماز بر امت تو واجب کرد؟
حضرت محمد: پنجاه نماز.
حضرت موسی : بازگرد و از خدا بخواه تخفیف دهد!
رسول خدا(ص) بازگشت و تخفیف گرفت.
درمراجعت مجدداًهمدیگررامی بینند، دوباره موسی گفت: بازگرد و تخفیف بگیر، زیرا امت تو(از این نظر) ضعیفترین امتها هستند و از این رو بازگرد و تخفیف دیگری بگیر چون من در میان بنی اسرائیل بوده ام و آنها طاقت این مقدار را نداشتند،
و به همین ترتیب چند بار رسول خدا(ص) بازگشت و تخفیف گرفت تا آنکه خدای تعالی نمازها را روی پنج نماز مقرر کردند.
باز موسی گفت: بازگرد،،تخفیف بیشتربگیر،حضرت محمدگفتند: دیگر از خدا شرم میکنم که به نزدش بازگردم.
و چون به «ابراهیم خلیل الرحمان» برخورد ،وی از پشت سر صدا زد: ای محمد امت خود را از جانب من سلام برسان و به آنها بگو: بهشت آبش گوارا و خاکش پاک و پاکیزه و دشتهای بسیار خالی از درخت دارد و با ذکر جمله «سبحان الله و الحمد لله و لا اله الا الله و الله اکبر و لا حول و لا قوة الا بالله» درختی در آن دشتها غرس میگردد، امت خود را دستور ده تا درخت در آن زمینها زیاد غرس کنند.
شیخ طوسی در امالی از امام صادق(ع) روایت می کند که از رسول خدا(ص) گفتند:
در شب معراج چون داخل بهشت شدم قصری از یاقوت سرخ دیدم که از شدت درخشندگی و نوری که داشت درون آن از بیرون دیده میشد و دو قبه از در و زبرجد داشت.
از جبرئیل پرسیدم: این قصر از کیست؟
جبرئیل: از آن کسی که سخن پاک و پاکیزه گوید، و روزه را ادامه دهد(و پیوسته گیرد) و اطعام طعام کند، و در شب هنگامی که مردم در خوابند تهجد - و نماز شب - انجام دهد،
علی(ع) گوید: من به آن حضرت گفتم: آیا در میان امت شما کسی هست که طاقت این کار را داشته باشد؟
پیامبر: هیچ میدانی سخن پاک گفتن چیست؟
حضرت علی: خدا و پیغمبر داناترند.
پیامبر: کسی که بگوید: «سبحان الله و الحمد لله و لا اله الا الله و الله اکبر»
پیامبر:هیچ میدانی ادامه روزه چگونه است؟
علی: خدا و رسولش داناترند.
پیامبر: ماه صبر - یعنی ماه رمضان - را روزه گیرد و هیچ روز آن را افطار نکند
پیامبر:و هیچ دانی اطعام طعام چیست؟
علی: خدا و رسولش داناترند.
پیامبر: کسی که برای عیال و نانخواران - خود (از راه مشروع) خوراکی تهیه کند که آبروی ایشان را از مردم حفظ کند.
پیامبر: هیچ میدانی تهجد در شب که مردم خوابند چیست؟
علی: خدا و رسولش داناترند.
پیامبر:: کسی که نخوابد تا نماز عشا آخر خود را بخواند. - در آن وقتی که یهود و نصاری و مشرکین میخوابند.
مجلسی در بحارالانوار از کتاب مختصر حسن بن سلیمان به سندش از سلمان فارسی روایتی رااز رسول خدا(ص) نقل می کند:
پیامبر:چون به آسمان اول رفتیم قصری از نقره سفید دیدم که دو فرشته بر در آن دربانی میکردند، به جبرئیل گفتم:
بپرس این قصر از کیست؟
آن دو فرشته پاسخ دادند: از جوانی از بنی هاشم.
چون به آسمان دوم رفتیم قصری بهتر از قصر قبلی از طلای سرخ دیدم که به همانگونه دو فرشته بر در آن بودند و چون به جبرئیل گفتم و پرسید آن دو فرشته نیز در پاسخ گفتند: از جوانی از بنی هاشم است.
در آسمان سوم قصری از یاقوت سرخ به همان گونه دیدم و چون از دو فرشته نگهبان آن پرسیدیم گفتند: مال جوانی است از بنی هاشم .
در آسمان چهارم قصری به همان گونه از در سفید بود و چون جبرئیل پرسید؟ باز هم دو فرشته نگهبان قصر گفتند: از جوانی از بنی هاشم است.
و چون به آسمان پنجم رفتیم چنان قصری از در زرد رنگ بود و چون جبرئیل به دستور من صاحب آن را پرسید گفتند: مال جوانی از بنی هاشم است.
در آسمان ششم قصری از لؤلؤ و در آسمان هفتم از نور عرش خدا قصری بود و چون جبرئیل پرسید باز همان پاسخ را دادند.
چون بازگشتیم آن قصرها را در هر آسمانی به حال خود دیدیم به جبرئیل گفتم بپرس: این جوان بنی هاشمی کیست؟
و همه آسمانهافرشتگان نگهبان گفتند: او علی بن ابیطالب(ع) است.
درخواست جبرئیل-شب معراج
عیاشی در تفسیر خود از ابو سعید خدری روایت کرده که رسول خدا(ص)می گوید:
در آن شبی که جبرئیل مرا به معراج برد چون بازگشتیم بدو گفتم: ای جبرئیل آیا حاجتی داری؟ گفت: حاجت من آن است که خدیجه را از جانب خدای تعالی و از طرف من سلام برسانی.
رسول خدا(ص) چون خدیجه را دیدار کرد سلام خداوند و جبرئیل را به خدیجه رسانید ،حضرت خدیجه گفت: «ان الله هو السلام و منه السلام و الیه السلام و علی جبرئیل السلام».
نشانه های که پیامبر داد-ازمعراج زمینی هارامشاهده کرد
ابن هشام در سیره در ذیل حدیث معراج از امهانی روایت کرده که گوید:
رسول خدا(ص) آن شب را در خانه من بود و نماز عشاء را خواند و بخفت، ما هم با او به خواب رفتیم، نزدیکیهای صبح بود که ما را بیدار کرد و نماز صبح را خوانده ما هم با او نماز گزاردیم آن گاه رو به من کرده فرمود: ای امهانی من امشب چنانکه دیدید نماز عشاء را با شما در این سرزمین خواندم سپس به بیتالمقدس رفته و چند نماز هم در آنجا خواندم و چنانکه مشاهده میکنید نماز صبح را دوباره در اینجا خواندم.
این سخن را فرموده برخاست که برود من دست انداخته دامنش را گرفتم به طوری که جامه اش پس رفت و بدو گفتم: ای رسول خدا این سخن را که برای ما گفتی برای دیگران مگو که تو را تکذیب کرده و میآزارند، فرمود: به خدا! برای آنها نیز خواهم گفت!
امهانی گوید: من به کنیزک خود که از اهل حبشه بود گفتم: به دنبال رسول خدا(ص) برو و ببین کارش با مردم به کجا میانجامد و گفتگوی آنها را برای من بازگوی. کنیزک رفت و بازگشته گفت: چون رسول خدا(ص) داستان خود را برای مردم تعریف کرد با تعجب پرسیدند:
نشانه صدق گفتار تو چیست و ما از کجا بدانیم تو راست میگویی؟
پیامبر(ص)جواب داد: نشانه اش فلان کاروان است که من هنگام رفتن به شام در فلانجا دیدم و شترانشان از صدای حرکت «بُراق »رم کرده یکی از آنها فرار کرد و من جای آن را به ایشان نشان دادم و هنگام بازگشت نیز در منزل ضجنان(25 میلی مکه) به فلان کاروان برخوردم که همگی خواب بودند و ظرف آبی بالای سر خود گذارده بودند و روی آن را با سرپوشی پوشانده بودند و کاروان مزبور هم اکنون از دره تنعیم وارد مکه خواهند شد، و نشانه اش آن است که پیشاپیش آنها شتری خاکستری رنگ است و دو لنگه بار روی آن شتر است که یک لنگه آن سیاه میباشد.
و چون مردم این سخنان را شنیدند به سوی دره تنعیم رفته و کاروان را با همان نشانی ها که پیامبرداده بود مشاهده کردند که از دره تنعیم وارد شد و چون آن کاروان دیگر به مکه آمد و داستان رم کردن شتران و گم شدن آن شتر را از آنها جویا شدند همه را تصدیق کردند.
مشزکان وکفار، چون صدق گفتار آن حضرت معلوم شد و راهی برای تکذیب و استهزا باقی نماند آخرین حرفشان این بود که گفتند: این هم سحری دیگر از محمد!
حکمت های معراج :
۱. دیدن عظمت خداوند در پهنه آسمانها با همین چشم ظاهری، که قرآن میفرماید: لنریه من آیاتنا (تا برخی از آیات خود را به او نشان دهیم).
۲. رسیدن پیامبر به شهود باطنی.
۳. تحصیل درک بالا و دید تازه ای برای هدایت و رهبری انسانها توسط پیامبر اکرم (ص). حضرت به مسائل زیاد و مهمی از فرشتگان و بهشتیان و دوزخیان و ارواح انبیاء آگاهی یافت که در طول عمر مبارک خود الهامبخش او در تعلیم و تربیت خلق خدا بود.
۴. احترام به فرشتگان و ساکنان آسمانها به واسطه قدوم مبارک حضرت. در این زمینه از امام صادق علیه السّلام نقل شده است که فرمودند: خداوند هرگز مکانی ندارد و زمان بر او جریان نمیگیرد؛ لکن او میخواست فرشتگان و ساکنان آسمانش را با قدم گذاشتن پیامبر (ص) در میان آنها احترام کند و نیز از شگفتیهای عظمتش به پیامبرش نشان دهد تا پس از بازگشت برای مردم بازگو کند.
۵. جواب به تقاضای حال حضرت رسول (ص). مرحوم علامه طباطبایی در این باره میفرماید: اینکه فرمود: «انّه هو السمیع العلیم» بیان علت سیر دادن او به منظور نشان دادن آیات است؛ یعنی خدا چون شنوا به گفتههای بندگان و بینای به افعال ایشان است و تقاضای حال رسول خود را دید که چنین اکرامی را اقتضاء میکند او را برای نشان دادن پارهای از آیات و نشانههایش شبانه سیر داد.
جابجا شدن اجسام
قرآن در خصوص جابجایی اجسام بصورت خارق العاده اشارهای به داستان تخت بلقیس در زمان حضرت سلیمان علیه السلام میکند که بوسیله مردی به نام آصف بن برخیا در یک چشم بهم زدن این تخت از یمن به شام (محل حضور حضرت سلیمان علیه السلام) آورده میشود، قرآن در این باره میفرماید: «قالَ الَّذی عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ الْکِتابِ أَنَا آتیکَ بِهِ قَبْلَ أَنْ یرْتَدَّ إِلَیکَ طَرْفُکَ»؛ و آن کس که دانشی فراوان از کتاب الهی نزد خود داشت به سلیمان گفت: من آن را پیش از آنکه نگاهت به تو بازگردد برای تو می آورم. حضرت سلیمان (ع) به او رخصت داد و ناگهان تخت پدیدار شد. وقتی سلیمان دید تخت نزد او قرار گرفته است گفت: این از فضل پروردگار من است. البته پیش از آصف بن برخیا یکی از جنّیان حاضر در مجلس به حضرت سلیمان (ع) عرض کرد من توان آن را دارم که تخت بلقیس را حاضر کنم پیش از آنکه شما از جایتان بلند شوید. این، علاوه بر توانایی و قدرت این جنّی در جابجایی اجسام از مسافتهای بسیار دور، نشان دهنده درجه و سطح پایینتر توانایی او در برابر آصف بن برخیا بود.
به آیه فوق توجه کنید، آصف بن برخیا به شهادت قرآن دارای مقدار کمی از علم کتاب بود - «عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ الْکِتابِ» - و نه همه علم کتاب، چنین شخصی تنها با داشتن اندکی از علم کتاب توانست تخت بلقیس را صدها کیلومتر جابجا کند و در برابر دیدگان حضرت سلیمان (ع) قرار دهد، لذا با عنایت به این موضوع چرا ما باید در خصوص جابجا شدن رسول اکرم (ص) - که عقل کل هستند و دارای همه علم کتاب میباشند - از مکه به مسجد الاقصی و از آنجا به آسمانها، دچار شک شویم.
البته در اینجا یکی از پرسشهایی اساسی که در خصوص معراج پیامبر (ص) مطرح میشود این است که با توجه به فاصله میلیاردها سال نوری میان ستارگان و کهکشانها، آن حضرت با چه سرعتی مسافت میان زمین تا عرش خدا را طی نموده و چگونه میشود آن حضرت (ص) این مسافت را بدون اینکه عوارض جسمی مانند پیر شدن در ایشان مشاهده شود، طی کرده باشند؟
علم و جابجایی اجسام با سرعت نور
گفته میشود زمانی که سرعت جسمی به سرعت نور نزدیک میشود، جرم آن به شدت افزایش مییابد. اگر جسمی با سرعتی برابر نور حرکت کند، جرم آن و انرژی مورد نیاز برای حرکت دادن آن بینهایت میشود. از این رو است که هیچ جسم معمولی قدرت حرکت کردن سریعتر از سرعت نور را ندارد.
پرسش اصلی درباره سرعت نور در بالا تشریح شد، اما حال پاسخ این پرسش چیست: اگر انسان بتواند با سرعتی نزدیک به نور یا حتی بالاتر از آن حرکت کند چه خواهد شد؟ در چنین شرایطی انسان اثرات جالبتوجهی را تجربه خواهد کرد. یکی از مشهورترین آنها اتساع نام دارد، پدیدهای که منجر به کند شدن گذر زمان برای اجسامی خواهد شد که با سرعتی بالا در حرکتند. امروز علم در این خصوص حرفهایی میزند که قرنها پیش نمونه عملی آن در معراج پیامبر اکرم (ص) رخ داده اما از آن زمان تا کنون بشر همواره در حال تشکیک در این معجزه الهی به سر میبرد.
بنابر این اگر قرار است یک انسان از زمین به ستارهای که در فاصله یک ملیارد سال نوری با زمین قرار دارد حرکت کند، به یک میلیارد سال وقت نیاز دارد تا با سرعت نور به آنجا برسد، این درحالی است که رسول خدا (ص) در شب معراج هفت طبقه آسمان را در نوردید و به نقطهای دست یافت که حتی جبرئیل قادر به حضور در آنجا نبود. آن حضرت پس از پایان سفرش و این ماموریت خاص آسمانی به زمین بازگشت درحالی که میلیاردها میلیارد سال نوری را در یک شب طی کرده بود.
برخی خداباوران با اینکه به آیات و معجزات الهی اعتقاد دارند اما با این حال نمیتوانند معراج پیامبر (ص) را آن گونه که باید بپذیرند و درک و باور این موضوع برایشان بسیار دشوار است. البته طبیعی است که همه نتواند این معجزه الهی را باور کنند چراکه معراج گل سر سبد همه معجزات الهی است و اتفاق بی نظیری است که برخی به دلیل استناد به دانش فعلی بشر و ادله ناقص علمی او، معراج جسمانی پیامبر (ص) را غیر قابل تصور میدانند و معراج آن حضرت را تنها در حد یک سفر روحانی قبول دارند.
مصاحبت خدا با رسولش در شب معراج
در این سفر آسمانی، رسول خدا (ص) به نقطهای رسید که جبرئیل دیگر قادر به همراهی با ایشان را نداشت و تنها رسول خدا باید به تنهایی به پیش میرفت تا در عالم ملکوت با خدای خویش خلوت کند.
در حدیثی آمده است که آن حضرت (ص) فرمود: «فَلَمَّا بَلَغَ إِلَی سِدْرَةِ الْمُنْتَهَی فَانْتَهَی إِلَی الْحُجُبِ فَقَالَ جَبْرَئِیلُ تَقَدَّمْ یَا رَسُولَ اللَّهِ لَیْسَ لِی أَنْ أَجُوزَ هَذَا الْمَکَانَ وَ لَوْ دَنَوْتُ أَنْمُلَةً لَاحْتَرَقْتُ»؛ چون به حجابهای نور رسیدم جبرئیل از حرکت ایستاد و به من گفت: برو! ای محمد اینجا آخرین نقطهای است که صعود به آن را خدای عزوجل برای من مقرر فرموده و اگر از اینجا بالاتر آیم پر و بالم میسوزد، آن گاه با من وداع کرده و من پیش رفتم تا آنگاه که در دریای نور افتادم و امواج مرا از نور به ظلمت و از ظلمت به نور وارد میکرد تا جایی که خدای تعالی میخواست مرا متوقف کند و نگهدارد آن گاه مرا مخاطب ساخته با من سخنانی گفت.
از رسول خدا بعد از بازگشت ایشان از معراج پرسیدند: «بأی لغة خاطبک ربک لیلة المعراج؟»؛ پروردگار تو به چه زبانی در شب معراج با تو سخن گفت؟ حضرت فرمود: «خاطبنی بلسان علی» خدا در شب معراج با زبان علی با من حرف زد.
ایشان برای اطمینان بیشتر، خدای عز و جل را خطاب قرار میدهند و میفرمایند: «قلتُ یا رب تخاطبنی ام علیُ»؛ گفتم خدای من تو با من حرف می زنی یا علی؟ جواب رسید: «اطلعت علی سرائر قلبک»؛ به محرم خانه قلبت نگاه کردم، «فلم اجد فیه احد احب الیک من علی بن ابی طالب» دیدم در اون قلب نازنین محبوبتر از علی وجود ندارد، «فخاطبتک بلسانه» با زبان او با تو حرف زدم.
در این سفر آسمانی پس از دیدن عظمت الهی در پهنه آسمانها و رسیدن به شهود باطنی و مشاهده آنچه باید ببیند توسط رسول خدا (ص) زمان بازگشت فرا میرسد. عیاشی در تفسیر خود از ابو سعید خدری روایت کرده که رسول خدا (ص) فرمود: در آن شبی که جبرئیل مرا به معراج برد چون بازگشتیم بدو گفتم: ای جبرئیل آیا حاجتی داری؟ گفت: حاجت من آن است که خدیجه را از جانب خدای تعالی و از طرف من سلام برسانی و رسول خدا (ص) چون خدیجه را دیدار کرد سلام خداوند و جبرئیل را به وی رسانید و او در جواب گفت: «ان الله هو السلام و منه السلام و الیه السلام و علی جبرئیل السلام».
خبر دادن رسول خدا (ص) از کاروان قریش
ابن هشام در سیره در ذیل حدیث معراج از امهانی روایت کرده که گوید: رسول خدا (ص) آن شب را در خانه من بود و نماز عشاء را خواند و بخفت، ما هم با او به خواب رفتیم، نزدیکیهای صبح بود که ما را بیدار کرد و نماز صبح را خوانده ما هم با او نماز گزاردیم آن گاه رو به من کرده فرمود: ای امهانی من امشب چنانکه دیدید نماز عشاء را با شما در این سرزمین خواندم سپس به بیتالمقدس رفته و چند نماز هم در آنجا خواندم و چنانکه مشاهده میکنید نماز صبح را دوباره در اینجا خواندم.
این سخن را فرموده برخاست که برود من دست انداخته دامنش را گرفتم به طوری که جامهاش پس رفت و بدو گفتم: ای رسول خدا این سخن را که برای ما گفتی برای دیگران مگو که تو را تکذیب کرده و میآزارند، فرمود: به خدا! برای آنها نیز خواهم گفت!
امهانی گوید: من به کنیزک خود که از اهل حبشه بود گفتم: به دنبال رسول خدا (ص) برو و ببین کارش با مردم به کجا میانجامد و گفتگوی آنها را برای من بازگوی. کنیزک رفت و بازگشته گفت: چون رسول خدا (ص) داستان خود را برای مردم تعریف کرد با تعجب پرسیدند: نشانه صدق گفتار تو چیست و ما از کجا بدانیم تو راست میگویی؟ فرمود: نشانهاش فلان کاروان است که من هنگام رفتن به شام در فلان جا دیدم و شترانشان از صدای حرکت براق رم کرده یکی از آنها فرار کرد و من جای آن را به ایشان نشان دادم و هنگام بازگشت نیز در منزل ضجنان (۲۵ مایلی مکه) به فلان کاروان برخوردم که همگی خواب بودند و ظرف آبی بالای سر خود گذارده بودند و روی آن را با سرپوشی پوشانده بودند و کاروان مزبور هم اکنون از دره تنعیم وارد مکه خواهند شد، و نشانهاش آن است که پیشاپیش آنها شتری خاکستری رنگ است و دو لنگه بار روی آن شتر است که یک لنگه آن سیاه میباشد. و چون مردم این سخنان را شنیدند به سوی دره تنعیم رفته و کاروان را با همان نشانیها که فرموده بود مشاهده کردند که از دره تنعیم وارد شد و چون آن کاروان دیگر به مکه آمد و داستان رم کردن شتران و گم شدن آن شتر را از آنها جویا شدند همه را تصدیق کردند.
شهر بیت المقدس که پیش از اسلام به نامهایی؛ چون «اورشلیم »و« ایلیا» نیز خوانده میشد، از جمله شهرهایی است که هر یک از ادیان اسلام، مسیحیت و یهود، تقدس خاص و ویژهای برای آن قائلاند.
در این شهر تپهای وجود دارد که به تپۀ موریا شهرت دارد و در بالای آن، مکانی است که به مجموع محدودۀ آن، حرم شریف گفته میشود. این مکان، جایگاههای زیارتی بسیاری دارد که تعدادی از آنها از اهمیت بیشتری برخوردارند. در این مقال به تشریح تعدادی از آنها میپردازیم. این مکان، مقدسترین بخش شهر برای مسلمانان است.
در قسمت جنوب غربی حرم نیز دیواری وجود دارد که از سنگهای بزرگی ساخته شده است که برای یهودیان تقدس بسیار دارد؛ آنان معتقدند که این دیوار تنها قسمت بازمانده از هیکل سلیمان است؛ لذا این مکان به صورت تمام وقت به روی بازدید کنندگان باز بوده و یهودیان در کنار آن به دعا و ندبه می پردازند و به همین دلیل به آن دیوار ندبه و در عربی حائط المبکی و در زبان انگلیسی به آن Western Wall، گفته میشود.
در میان مسلمانان نیز معروف است که پیامبر در شب معراج، براق خود را بر این دیوار بست. «پیامبر براق خود را به حلقهای بست که انبیاء گذشته چهارپایان خود را بدان میبستند».
در هر صورت این دیوار بیشتر برای یهودیان معتبر است و آنان این مکان را بسیار مقدس و با ارزش میدانند.
اما مسیحیان، مکانی در شهر بیت المقدس که آن را کلیسای قیامت مینامند، مقدسترین مکان شهر میدانند و آن همان مکانی است که به اعتقاد مسیحیان، عیسی در آن جا به صلیب کشیده شده و از آن جا به آسمان رفت. این مکان نیز همیشه توسط مسیحیان مقدس بوده است.
حرم شریف
در محدوده بالای تپه« موریا »حصاری کشیده شده است که مسلمانان تمام آن را «حرم شریف» مینامند، این حرم شریف همان مسجد الاقصیای است.
البته در این محوطه مسجدی وجود دارد که به آن نیز مسجد الاقصی گفته میشود، اما با توجه به دلایل و شواهد، مسجد الاقصیای که در قرآن آمده و قبلۀ اول مسلمانان بود که خداوند درباره آن فرمود: «بَارَکْنَا حَوْلَه»، همین محوطۀ حرم شریف است. البته سخنان دیگری نیز وجود دارد که مسجد موجود در آن حرم را مسجد الاقصی حقیقی میدانند. اما ادلهای وجود دارد که قول اوّل را تأیید میکنند:
۱. مکانی که امروزه مسجد الاقصی نامیده میشود، بعد از اسلام ساخته شده و پیش از اسلام بنایی به این نام وجود نداشت، بلکه عبدالملک مروان خلیفۀ مروانی آن را بنا کرده است. پس نمیتوان منظور از مسجد الاقصی در قرآن را این بنایی دانست که در زمان نزول قرآن، هیچ وجود خارجی نداشت.
۲. مفسران در تشریح کلمه مسجد الاقصی که در قرآن آمده، آوردهاند که منظور از آن بیت المقدس است. بیت المقدس در ادبیات قبل از اسلام، اشاره به مکانی دارد که جایگاه هیکل سلیمان بوده و در بالای کوه موریا قرار داشت و امروزه نیز در بخش غربی حرم دیواری وجود دارد که آن را دیوار ندبه مینامند و یهودیان معتقدند، این دیوار باقی مانده از هیکل سلیمان است. پس بیت المقدس محوطهای بزرگ تر از محوطهای است که امروزه مسجد الاقصی نام دارد؛ لذا نمیتوان مقصود از بیت المقدس را آن مکانی دانست که مسجد الاقصی نامیده میشود، بلکه منظور از مسجد الاقصای مذکور در قرآن، همان بیت المقدس است که امروزه بدان حرم شریف میگویند.
مسجد الاقصی
در قسمت جنوبی حرم شریف، مکانی وجود دارد که آن را مسجد الاقصی مینامند. این مسجد با گنبدی تقریباً سبز رنگ مزین شده و از نظر معماری بنایی جالب توجه است. بنای این مسجد توسط عبدالملک مروان نهاده شد. این بنا به مرور زمان آسیبهای جدی به خود دید که در دورههای مختلف نیز مورد بازسازی قرار گرفت، امّا همان گونه که بیان شد، این مکان با این که اسم مسجد الاقصی را به همراه دارد، اما به هیچ عنوان تمام مسجد الاقصی نیست، بلکه بخشی از مسجد الاقصی است که در اسلام، مقدس شمرده شده است.
«صخره »شب معراج چیست؟
درباره قطعه سنگی که در بیت المقدس هست و در روایات و تاریخ به عنوان «صخره» مطرح شده، مطالب مختلفی وجود دارد.
می گویند: حضرت رسول (ص) از بالای این سنگ به معراج رفتند
در روایات دیگری نیز وارد شده که: سنگ نیز خواست با حضرت به سوی آسمان رود و همین که بلند شد، حضرت فرمودند: قِف (یعنی بایست) و سنگ در همان حال به طور معلّق در هوا ایستاد. بنیامیه احترام فراوانی به این سنگ میگذاشتند. البته در اصل این که آن تخته سنگ همین سنگ موجود در مسجد الاقصی است یا سنگ دیگری میباشد، اختلاف هست. روایات مختلفی هم در فضیلت نماز خواندن در سمت راست این سنگ و دعا نمودن در اطراف آن و نیز فضیلت آن در روز قیامت وارد شده است که بعضی از این روایات ارزش سندی ندارد و از طریق راویانی مثل ابوهریره نقل شده است.
ولی کسانی که قبل از انقلاب به فلسطین سفر کردهاند، میگویند آن تخته سنگ اکنون بر روی تلی از خاک قرار دارد و معلق نیست.
در واقع قبه الصخره مکانی است که پیامبر شریف اسلام، در شب معراج از فلسطین، پای خویش را بر سنگی به نام قبه الصخره نهاد و از آنجا به معراج روحانی و جسمانی رفت. این سنگ بعد از آن زمان در هوا معلّق باقی ماند، اما در زمان اشغال فلسطین، یهودیان متجاوز و اشغالگر، زیر آن سنگ معلّق خاک و کلوخ ریخته و در واقع آن را روی زمین قرار دادند.
قبة الصخرة
در بالاترین قسمت «کوه موریا»، صخرهای وجود دارد که بر روی آن ساختمانی بنا شده است. این صخره بالاترین نقطه کوه است که منابع تاریخی میگویند پیامبر از روی این صخره به معراج رفت. در کنار این صخره گودالی چند متری نیز وجود دارد که در دورانهای مختلف کاربردهای مختلفی برای آن ذکر شده است و حتی امروزه نیز این گودال موجود است.
در مورد این صخره گفتارهایی در میان مردم شایع است مبنی به این که این صخره در هوا معلّق بوده است، این ادعا در بعضی از کتاب ها نیز آمده، اما مورد تایید نیست، در هر صورت بر روی این صخره ساختمانی بنا شده است که ساختمانی هشت ضلعی با گنبدی زرد رنگ است و معمولاً توسط رسانهها، به عنوان مسجد الاقصی نشان داده میشود. این بنا نیز توسط عبدالملک مروان ساخته شد.
در عکس زیر میتوان مسجد الاقصی، قبه الصخره و را مشاهده کرد.
لازم به ذکر است که در فتح بیت المقدس توسط مسلمانان که با صلح بین دو طرف صورت پذیرفت، خلیفۀ دوم وارد بیت المقدس شد و در قسمتی از حرم نماز گذارد که در آن مکان مسجدی بنا شد.
البته در این که آن مکان، کدام بخش بوده، چندان روشن نیست. تاریخ در تشریح این حادثه این گونه آورده است:
«خلیفه دوم عمر در فتح بیت المقدس حاضر شد و از صخره سؤال کرد، پس آن را یافت در حالی که تبدیل به زباله دانی شده بود. او آن جا را از زباله ها پاک کرد و بر روی آن مسجدی بنا کرد ...».
حال با توجه به این که در روایات علاوه بر صخرهای که از آن صحبت شد، از تمام کوه موریا نیز تعبیر به صخره شده است، فهم این روایت دچار مشکل میشود و نمیتوان دقیقاً جای آن مسجد را مشخص کرد. اگرچه انصرافش به خود صخره بیشتر است و امروزه نیز اصطلاح مسجد عمر در مورد مسجد قبه الصخره به کار میرود.
فاصله ۷آسمان چقدراست؟
«حسین امیدیانی»عضو پیوسته انجمن فیزیک ایران در برنامه شب آسمانی شبکه قرآن و معارف سیما به موضوع شگقتیهای آفرینش پرداخت و بیان داشت: در خلقت خداوند هرگز نمیتوان بی نظمی دید، بلکه تمامی خلقت خداوند دارای نظم است، دانشمندان از قبل میدانند که در چه زمانی و در کجا خورشید گرفتگی و ماهگرفتگی صورت میگیرد. کهکشان شناسان پیشگو نیستند بلکه بر روی نظم موجود زمانها را حساب میکنند و به همین دلیل است که در قرآن میفرماید "مَّا تَرَی فِی خَلْقِ الرَّحْمَنِ مِن تَفَاوُتٍ فَارْجِعِ الْبَصَرَ هَلْ تَرَی مِن فُطُورٍ" یعنی در آفرینش رحمان هیچ ناهماهنگی نمی بینی، پس چشم خود را برگردان.
خبرگزاری مهر درمرداد ۱۳۹۳ازقوی«امیدیانی»» می نویسد: .آیات مختلفی داریم که در آن به هفت آسمان اشاره شده، مفسرین دو نگاه دارند، بعضی از مفسرین بیان میدارند که هفت به معنای همان عدد ۷ است و آنچه که ما میتوانیم ببینیم همان آسمان اول است. یک سری میگویند همه اینها آسمان اول است یعنی همه کهکشانها و منظومه شمسی آسمان اول است.
در احادیث داریم که مقیاس آسمان اول به دیگر آسمانها مانند انگشتری در بیابان است، در حقیقت این حدیث به معنای آن است که این آسمان که قابل رصد است به مثابه همان انگشتر است. بعضی تفاسیر هم میگویند هفت، ۷ نیست بلکه منظور کثرت و تعدد است. یکی از سؤالاتی که فکر بشر را بسیار به خود مشغول کرده و دانشمندان نیز به شدت کنجکاو هستند که پاسخ این سؤال را دریابند بحث این است که آیا ما انسانها در عالم تنها هستیم و یا موجودات زنده فقط بر روی کره زمین وجود دارد؟ این سؤال مهم و زیبا و جذابی است.
عضو پیوسته انجمن فیزیک ایران افزود: قرآن کریم فرموده که چنین موجودی وجود دارد، دابه به معنی موجود زنده جنبندهای که در وجودش آب به کار رفته است در کرات آسمانی قطعا دیگر وجود دارد، چگونگیاش را نمیدانیم اما وجودش قطعی است.
همین الان هرجا که نشسته باشیم، زمین ۲۰ کیلومتر در دقیقه به دور خودش میچرخد گفت: خداوند خودش میفرماید که این چرخش از نشانههای من است، حتی در عبادات هم نگاه ما به آسمان است و نمازهایمان نیز بر طبق این گردشها زمانبندی شده اما ما از این امور میگذریم بدون آن که به آیات خداوند توجهی داشته باشیم.
در قرآن آمده است که "إِنَّ فِی خَلْقِ السَّمَوَاتِ وَالأرْضِ وَاخْتِلاَفِ اللَّیْلِ وَالنَّهَارِ لَآیَاتٍ لاِولِی الاْءَلْبَابِ"همانا در آفرینش آسمان ها و زمین و اختلاف شب و روز، نشانه هایی برای خردمندان است، خداوند نمیفرماید نشانه برای الناس بلکه بیان داشته نشانه برای خردمندان زیرا هستند انسانهایی که ۷۰ سال عمر میکنند اما ۷ دقیقه در این نشانههای خداوند تعقلی ندارند.
این کارشناس نجوم و ستارهشناسی(امیدانی) تصریح کرد: ما اصلا در فضا ساکن نیستیم در عین حال که زمین دور خود میچرخد، با سرعت ۳۰ کیلومتر در ثانیه یعنی با سرعتی بسیار بالاتر از چرخش زمین به دور خود، به دور خورشید میگردد و خورشید و خانوادهاش نیز با سرعت ۲۴۰ کیلومتر در ثانیه به دور خود میچرخد. بنابراین کمی اگر دقت داشته باشیم متوجه میشویم که در ۳۰ دقیقه نه تنها ما ساکن نبودهایم بلکه مسافت زیادی را در فضا طی کردهایم.
اگر خورشید بخواهد به دور مرکز کهکشان راه شیری تنها یک دور بزند ۲۲۵ میلیون سال طول میکشد بنابراین از وقتی خدا آدم و حوا را آفریده بشر یک دور هم دور کهکشانی را طی نکرده است اینجاست که باید گفت لاحول و لا قوة الا باالله العلی العظیم. بحث فاصله برای تمامی تماشاگران آسمان بسیار جذاب است اگر دقایقی را به آسمان خیره شویم حس میکنیم که معلق هستیم و واقعیت نیز همین است.
اگر خوب به آیات خداوند نگاه کنیم متحیر خواهیم شد که چگونه ستارگان اینگونه منظم در مکانهای خود قرار دارند در قرآن در این باره آمده است "وَ کَأَیِّنْ مِنْ آیَةٍ فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ یَمُرُّونَ عَلَیْها وَ هُمْ عَنْها مُعْرِضُونَ" یعنی و چه بسیار آیه ها و نشانه ها در آسمان و زمین هست که با حالت اعراض از کنار آن می گذرند.
کاوشگران به سیارات منظومه شمسی رفتهاند اما اگر بخواهند از منظومه شمسی خارج شوند و به اولین ستاره بعد از خورشید بروند با آپولو یک میلیون سال طول میکشد تا به این ستاره برسند. بشر با شاتلهای فضایی امروز ۱۰۰ هزار سال در راه است تا به اولین ستاره بعد از خورشید برسد، یعنی از همان روز که بشر متمدن شده است اگر با سرعت شاتلهای امروزی راه افتاده بود ۹۰ هزار سال دیگر باید میرفت تا به این ستاره برسد.
امیدی گفت: اگر با سرعت نوری هم بسنجیم فاصله ما با اولین ستاره بعد از خورشید(پروکسیما قنطورس) ۲/۴ (چهارو۲)سال نوری است (هر سال نوری حدودا معادل ۱۰ میلیارد کیلومتراست)
یعنی ما که داریم به آسمان نگاه میکنیم در حقیقت به گذشته عالم نگاه میکنیم و بسیاری از ستارگان دیگر وجود ندارند زیرا ما گذشته آنها را میبینیم. فاصله ما تا کهکشان همسایه دو میلیون سال نوری است وقتی این فاصله را حساب کنیم به عظمت خداوند پی میبریم، در سوره واقعه قرآن به این فاصله قسم خورده شده و بیان میکند که این سوگند بزرگی است از طرفی پس از آن بیان شده که این قرآن، قرآن باعظمتی است و در حقیقت این نشانهها را هم دلیلی بر عظمت قرآن نیز میداند./پایان اظهارات امیدی
***
مرداد ۱۳۹۱باشگاه خبرنگاران جوان ازقول«محمد سهیلی»(پژوهشگرقرآن)درباره هفت آسمانمی نویسد :
در آسمان اول «اتمسفر» زمین وجود دارد
در آسمان دوم منظومه شمسی.
آسمان سوم گروهی از ستارگان به همراه خورشید .
آسمان چهارم کهکشان ، راه شیری.
آسمان پنجم گروه محلی کهکشان ها (کلاستر ) .
آسمان ششم سوپر کلاسترها .
آسمان هفتم مجموعه کائنات،شبه کره ای که جهان را تشکیل میدهد ، قراردارد.
فاصله آسمان اول با سطح با پوسته زمین ۱۰۰ کیلومتر است.
محمد سهیلی در ادامه بزرگی آسمان را این گونه بیان کرد و افزود: در قرآن آمده است که گسترش بهشت همانند بزرگی و عظمت ۷ آسمان است/پایان.
***
علامه شهرستانى: در قرآن و حدیث آمده است که ما هفت زمین و هفت آسمان آفریده ایم. هفت زمین عبارتند از: عطارد، زهره، زمین، مریخ، مشترى، زحل و اورانوس.و هفت آسمان همان جوّ اتمسفرى است که این سیارات هفتگانه را احاطه کرده است.
هنگامى که از علامه سید هبه الدین شهرستانى پرسیدند چرا نپتون و پلوتن را به حساب نمىآورید؟
پاسخ داد که این دو سیاره با چشم عادى دیدنی نیستند. از این رو در فهرست قرآن و حدیث نیامدهاند (بهبودی، هفت آسمان/صادقی، زمین و آسمان و ستارگان از نظر قرآن). اشکال اصلى سخن علامه شهرستانى آن است که لفظ «ارض» در لغت و اصطلاح بر شش سیاره یاد شده اطلاق نمىشود.
علامه محقق«سید محمدعلی» فرزند سید حسین حائری ملقب به «هبة الدین» و معروف به «شهرستانی» متولد ۲۴ رجب ۱۳۰۱(۳۱اردیبهشت۱۲۶۳) سامرا ، مادرش از سادات شهرستانی اصفهان و از نوادگان میرزا مهدی شهرستانی است که پس ازسالهامجاهدت در۲۶شوال۱۳۸۶( ۱۸ بهمن۱۳۴۵)درگذشت.
برخى از علما: مقصود از آسمانهاى هفتگانه را مدارهاى سیاراتى میدانند که دور خورشید مىگردند.
دکتر محمد جمال الدین الفندى: محقق علوم قرآنی سودان(۱۳مارس۱۹۱۳-۲۶ژوئن۱۹۹۸(۲۲اسفند ۱۲۹۱-۵تیر۱۳۷۷)
«فندى» هفت آسمان قرآن را اینگونه تقسیم مىکند:
آسمان اول: منظومه شمسى است.
آسمان دوم: کهکشان راه شیرى است.
آسمان سوم: مجموعه اى از کهکشانهاست که نامش «المجموعة المحلیة» میباشد.
سمان چهارم: فلک «عناقید الدرجة الاولى» است که حدود ۲۰ تا ۵۰ میلیون سال نورى از ما دور است.
آسمان پنجم: فلک «عناقید الدرجة الثانیة» است که ۱۰۰ تا ۱۵۰ میلیون سال نورى از ما دور است.
آسمان ششم: فلک «عناقید الدرجة الثالثة» هستند که ۲ ـ۳ بلیون سال نورى از ما فاصله دارد.
آسمان هفتم:
سرانجام به «سدرة المنتهی» در آسمان هفتم و «جنةالمأوی» (بهشت برین) رسید و در آنجا، آثار شکوه پروردگار هستی را دید. وی چنان اوج گرفت و به جایی رسید که جز خدا، هیچ موجودی به آنجا راه نداشت. حتی جبرئیل از حرکت باز ایستاد و گفت: «به یقین، اگر به اندازه سرانگشتی بالاتر آیم، خواهم سوخت».
پیامبر فرمود: از آنجا به «سدرة المنتهی» رسیدم و در آنجا جبرئیل ایستاد و مرا تنها گذارده گفت: برو! گفتم: ای جبرئیل در چنین جایی مرا تنها میگذاری و از من مفارقت میکنی؟ گفت: ای محمد اینجا آخرین نقطه ای است که صعود به آن را خدای عزوجل برای من مقرر فرموده و «اگر از اینجا بالاتر آیم پر و بالم می سوزد»، آن گاه با من وداع کرده و من پیش رفتم تا آنگاه که در دریای نور افتادم و امواج مرا از نور به ظلمت و از ظلمت به نور وارد میکرد تا جایی که خدای تعالی میخواست مرا متوقف کند و نگهدارد آن گاه مرا مخاطب ساخته با من سخنانی گفت.
و در اینکه آن سخنانی که خدا به آن حضرت وحی کرده چه بوده است در روایات به طور مختلف نقل شده و قرآن کریم به طور اجمال و سربسته میگوید: «فَأَوۡحَىٰٓ إِلَىٰ عَبۡدِهِۦ مَآ أَوۡحَىٰ»، (پس وحی کرد به بنده اش آنچه را وحی کرد)
و در تفسیر علی بن ابراهیم آمده که آن وحی مربوط به مسئله جانشینی و خلافت علی بن ابیطالب(ع) و ذکر برخی از فضایل آن حضرت بوده، و در حدیث دیگر است که آن وحی ۳ چیز بود: وجوب نماز ، «خواتیم سوره بقره» (دوآیه ۲۸۵-۲۸۶بقره) و آمرزش گناهان از جانب خدای تعالی.
در حدیث کتاب بصائر است که خداوند نامهای بهشتیان و دوزخیان را به او وحی فرمود.
رسول خدا(ص) فرمود: پس از اتمام مناجات با خدای تعالی بازگشتیم و از همان دریاهای نور و ظلمت گذشته در«سدرة المنتهی» به جبرئیل رسیدم و به همراه او بازگشتیم.
پاهای عریان وضربدری(شارون استون)هنرپیشه هالیوود، برای تحریک جنسی.
پای برهنه ضربدری خانم«آنجلا راینر»(نماینده مجلس عوام انگلیس)برای حواس پرتی نخست وزیر
هنگامیکه «بوریس جانسون» در حال سخنرانی بود«خانم آنجلا راینر»پاهای برهنه رابصورت ضربدری گذاشته بودوجابجامی کرد تا موجب حواس پرتی(تحریک جنسی)شود.
خانم« آنجلا راینر»(Angela Rayner) گفت:نمایندگان محافظه کار «با زنان در سیاست مشکل بزرگ دارند»
پای برهنه ضربدری خانم -آنجلا راینر- برای حواس پرتی نخست وزیرانگلیس( بوریس جانسون) در مجلس عوام
«آنجلا راینر» معاون رهبر حزب کارگر انگلیس است. اینها توسط رهبران حزب نخست وزیر بوریس جانسون در آنجا متهم شده اند. این ادعا این است که این «خانم نماینده پاهای خود را در مقابل نخست وزیر بوریس جانسون باز کرد و سپس آنها را روی هم ضربدری کرد» گفته می شد که او این کار را برای منحرف کردن توجه نخست وزیر انجام داده است.
توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:منبع این گزارش«یورونیوز»پنجشنبه ، ۰۸ اردیبهشت ۱۴۰۱است بااصلاحات.
واما در رسانه های انگلیسی این خبر به نام ترفند یا استراتژی «غرایز اساسی»(غرایزجنسی) پخش می شود. در واقع «غریزه اساسی» محصول سال ۱۹۹۲ است.
خانم«شارون استون» هنرپیشه هالیوودی در آن بازی می کند. باز کردن هر دو پا، سپس ضربدری کردن آنها روی هم - این صحنه معروف توسط شارون استون برای منحرف کردن توجه مرد مقابل انجام شد.
پای برهنه ضربدری خانم«آنجلا راینر»برای حواس پرتی نخست وزیرانگلیس( بوریس جانسون) در مجلس عوام
«شارون استون» هنرپیشه هالیوود(پاهای عریان وضربدری)تحریک احساسات جنسی
این اتفاق افتاد که «آنجلا راینر» در تلاش بود تا نخست وزیر بوریس جانسون را در پارلمان بریتانیا محاصره کند. در پاسخ، قانونگذاران در حزب حاکم با استناد به فیلم «غریزه اساسی»(Basic Instinct) خانم«شارون استون» هنرپیشه هالیوود در سال ۱۹۹۲، راینر را هدف قرار دادند. او راینر را با این بازیگر مقایسه کرد و گفت که او فقط میخواهد توجه کسانی را که در پارلمان نشستهاند منحرف کند.
یکی دیگر از نمایندگان مجلس تا آنجا پیش رفت که گفت: "راینر به خوبی می داند که نمی تواند با بوریس برابری کند، اما او مهارت های دیگری دارد که سعی می کند خود را ثابت کند."
نام حزب بوریس جانسون، نخست وزیر بریتانیا، حزب محافظه کار است. آنجلا رنر، معاون رهبر حزب کارگر، در مورد ادعاهای برخی از رهبران همان حزب محافظه کار گفت - یک ادعای بد و کثیف. اتهامات تبعیض جنسیتی و نفرت از کاست زنان.
۵۶ عضو موردآزارمردان قرارگرفته اند آزارهای جنسی خانم های نماینده مجلس
یورو نیوزنوشت:موضوع رفتار نامناسب جنسی اخیرا در پارلمان بریتانیا ابعاد گستردهای گرفته است. در همین رابطه روز چهارشنبه کارولین لوکاس، رهبر حزب سبز از بوریس جانسون با اشاره به این مطلب خطاب به نخست وزیر این کشور گفت: «پنجاه و شش عضو این مجلس به دلیل آزار جنسی تحت بازجویی قرار دارند و این شامل سه عضو کابینه شما(بوریس جانسون) هم میشود.»
مجلس عوام انگلیس ۶۵۰ نفر عضودارد
بوریس جانسون در پاسخ گفت: «آزار و اذیت جنسی حتما امری غیرقابل تحمل است و در حال حاضر نمایندگان رویهای دارند که میتوانند بر مبنای آن این مسائل و مشکلات را به اطلاع مقامهای پارلمان برسانند. هرچند این مسئله دلیلی برای اخراج افراد نیست.»
ماجرای تماشای فیلم های سکسی( پورن) نمایندگان مجلس درجلسات علنی
گروهی از نمایندگان زن حزب محافظهکار از بوریس جانسون شکایت کردند که یکی از نمایندگان همحزبی آنها در پارلمان بریتانیا مشغول تماشای فیلم پورن در گوشی تلفن همراه خود بوده است.
رسانههای بریتانیایی گزارش دادهاند که گروهی از نمایندگان زن حزب محافظهکار عصر دوشنبه(۵ اردیبهشت ۱۴۰۱) نیز با «کریس هیتون هریس» مسئول امور انضباطی پارلمان این کشور ملاقات و در خصوص این نماینده مرد که نامش فاش نشده گفتگو کردهاند.