پیراسته فر

خبری تحلیلی

پیراسته فر

خبری تحلیلی

نمایندگان(زن)مجلس شورای اسلامی(ازدوره اول)تا دوره دوازدهم

​همه نمایندگان«زن»مجلس شورای اسلامی ازاولین دوره تادوره دوازدهم+عکس

در ترکیب ۲۹۰ نفره نمایندگان مجلس دوازدهم، ۱۴زن حضور دارند که نیمی از آنها (الهام آزاد، سارا فلاحی، فاطمه محمدبیگی، فاطمه مقصودی، زهرا سعیدی، سمیه رفیعی و زهره سادات لاجوردی) دارای سابقه نمایندگی بوده و نیمی دیگر (زهرا خدادادی، مریم عبداللهی، شهین جهانگیری، عالیه زمانی کیارسی، فاطمه جراره، بهشید برخوردار و زینب قیصری) نیز برای نخستین بار به مجلس شورای اسلامی راه پیدا کرده‌اند.

ودرادامه خواهیددید:نمایندگانی که زن وشوهربودند ویا«پدرودختر» و برادروخواهر.

زنان پارلمان نشین از مجلس اول تا مجلس دوازدهم

فراکسیون زنان، فعال در تمام دوره ها / بیشترین نمایندگان زن در دوره پنجم

فراکسیون زنان مجلس در تمام ۸ دوره گذشته فعالیت کرده است و بیشترین تعداد نماینده زن در مجلس پنجم با ۱۴ نماینده بود. 
اولین دوره مجلس شورای اسلامی، پس از انقلاب سال ۵۷، در ۲۴ اسفند ۱۳۵۸ ، برگزار گردید و در تاریخ ۷ خرداد ۱۳۵۹، اولین جلسه مجلس اول برگزار گردید. در این دوره ۳۲۳ مرد به مجلس راه یافتند و تنها ۴ زن در مجلس حضور داشتند. این رقم تا مجلس سوم بدون تغییر باقی ماند و حتی نمایندگان انتخاب شده نیز تقریبا ثابت ماندند. 

نمایندگان مجلس یازدهم

نمایندگان

در مجلس چهارم به یکباره بانوان حاضر در مجلس به ۹ نفر افزایش یافتند. این در حالی بود که کل نمایندگان به ۲۷۴ نفر کاهش یافت. 

نمایندگان

در مجلس پنجم از بین ۲۷۷ نماینده، ۱۴ نماینده زن بودند و مجلس ششم و هفتم ۱۳ نماینده از جامعه بانوان در خود جای دادند و در مجلس هشتم شاهد کاهش تعداد نمایندگان زن بودیم به طوریکه از بین ۲۹۰ نماینده، ۸ نماینده زن در مجلس حضور داشتند.

نمایندگان
مجلس اول

مریم بهروزی، گوهرالشریعه دستغیب، عاتقه صدیقی و اعظم طالقانی، هر چهار نفر نماینده‌ی تهران

مجلس اول-اولین دوره مجلس شورای اسلامی

مجلس دوم

دومین دوره مجلس شورای اسلامی

یک بوستان بانوان به نام مرضیه حدیدچی دباغ نام گذاری می شود

مرضیه حدیدچی(دباغ)

خاطرات گوهر الشریعه دستغیب در «گوهر صبر»

گوهرالشریعه دستغیب

مریم بهروزی

مریم بهروزی

عاتقه صدیقی

مرضیه حدیدچی(دباغ)، گوهرالشریعه دستغیب، مریم بهروزی و عاتقه صدیقی، هر چهار نفر نماینده‌ی تهران
مجلس سوم

سومین دوره مجلس شورای اسلامی

زن وشوهرنماینده مجلس

نمایندگان

 محمدابراهیم اصغرزاده نماینده  دوره سوم مجلس شورای اسلامی؛ حوزه انتخابیه تهرانشمیرانات؛ همسر طاهره رضازاده (نماینده دوره ششم)شیراز.

نمایندگان زن دوره دوم به دوره سوم نیز راه یافتند

مرضیه حدیدچی(دباغ)

گوهرالشریعه دستغیب

مریم بهروزی

عاتقه صدیقی
مجلس چهارم۹نفر

مجلس چهارم شورای اسلامی

فخرالتاج امیر شقاقی و فاطمه همایون مقدم نمایندگان تبریز، اختر درخشنده نماینده‌ی کرمانشاه، مریم بهروزی نماینده‌ی تهران، پروین سلیحی نماینده‌ی تهران، قدسیه سیدی علوی نماینده‌ی مشهد، نفیسه فیاض‌بخش، منیره نوبخت و مرضیه وحید دستجردی نمایندگان تهران

افتتاحیه مجلس شورای اسلامی(اولین دوره)

مجلس پنجم۱۴ نفر

 بانوان مجلس

پنجمین دوره مجلس شورای اسلامی

جمیله کدیور به دیدار مهدی کروبی و همسرش فاطمه کروبی رفت + تصاویر

فاطمه کروبی،حجت الاسلام مهدی کروبی وجمیله کدیور

آیت الله هاشمی رفسنجانی و دخترش(فائزه هاشمی)

برخلاف واکنش‌های ایجاد شده که توام با تعجب بوده است، دیدار فائزه هاشمی با سرکرده بهائیت و سرسپرده اسرائیل جای هیچ گونه تعجبی ندارد؛ چرا که فائزه هاشمی با جایگاه میانی و معمولی‌اش در کشور، و تمامی ارادتی که به سرسپردگان رژیم صهیونیستی دارد فرزند اکبر هاشمی رفسنجانی است که هم جایگاه فراتری از فرزندش به عنوان رئیس یکی از نهادهای راهبردی نظام جمهوری اسلامی دارد و هم دارای افکاری در رابطه با رژیم صهیونیستی هست که بررسی آن نشان می‌دهد که دختر تنها به عنوان شاگردی وظیفه‌شناس در نزد پدر درس پس می‌دهد!

فائزه هاشمی (نماینده دوره پنجم)وآیت الله اکبرهاشمی رفسنجانی (نماینده دوره های اول ودم وسوم.

وامادر ششمین دوره،فرازونشیب هایی داشته،شمارش آرامجددشد،نهایتاً هاشمی رفسنجانی که رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام بود،نفرآخرتهران شد واما ازرفتن به مجلس انصراف داد.

سهم بانوان از کرسی‌های خانه‌ی ملت چقدر بوده است؟

مجلس دهم

 زنان مجلس دهم، یک قدم تا رکورد!

سهیلا جلودارزاده، فاطمه رمضان‌زاده، نفیسه فیاض‌بخش، فاطمه کروبی، منیره نوبخت، مرضیه وحید دستجردی و فائزه هاشمی از نمایندگان تهران، نیره اخوان بیطرف و زهرا پیشگاهی فرد از نمایندگان اصفهان، قدسیه سیدی علوی و مرضیه صدیقی نیز از نمایندگان مشهد، شهربانو امانی نماینده‌ی ارومیه، مرضیه حدیدچی(دباغ) نماینده‌ی همدان و الهه راستگو نماینده‌ی لار

مجلس ششم۱۳نفر

خواهران نماینده مجلس

اعظم طالقانی دختر آیت الله طالقانی | بیوگرافی و عکس های اعظم طالقانی و  همسرش مرتضی اقتصاد

اعظم طالقانی و وحیده طالقانی دختران آیت الله سیدمحمودطالقانی هستند وامااز۲مادر.

از راست به چپ: مادرِهمسر آیت‌الله طالقانی، وحیده، بتول‌خانم (مادر وحیده)، آیت‌الله طالقانی، مجتبی و مهدی طالقانی

زوج نماینده /عطاءالله مهاجرانی+جمیله کدیور

نمایندگان

«جمیله کدیور»نماینده دوره ششم تهران بود،همسرش(عطاءالله مهاجرانی)نماینده دوراول شیراز

مجلس ششم

اسامی نمایندگان دوره ششم تهران /آرای مأخوذه ۲۶ میلیون و ۸۲ هزار و ۱۵۷

واجدین شرایط:۳۸ میلیون و ۷۲۶ هزار و۴۳۱/میزان مشارکت:۶۷.۳۵/تاریخ انتخابات:۲۹ بهمن ۱۳۷۸

ردیفاسمتعدادآرایدرصدآرا
۱سیدمحمدرضاخاتمی۱۷۹۴۳۶۵

۶۱/۲۱

۲جمیله کدیور۱۳۷۷۷۴۶۰/۴۷
۳علیرضانوری۱۳۴۳۵۲۰۴۵/۸۳
۴محسن آرمین۱۲۲۴۴۲۱۴۱/۷۷
۵حجت الاسلام سیدهادی خامنه ای۱۲۲۳۸۸۴۴۱/۷۷
۶محسن میردامادی

۱۲۲۴۴۲۱

۴۰/۵۴

۷حجت الاسلام مجیدانصاری

۱۱۷۳۵۳۴

۴۰/۰۳

۸بهزادنبوی۱۱۴۸۸۴۰۳۹/۱۹
۹احمدبورقانی فراهانی۱۱۳۹۳۶۵۳۸/۸۷
۱۰سهیلاجلودارزاده

۱۱۱۹۷۳۵

۳۸/۲۰

۱۱داودسلیمانی۱۰۸۱۱۱۹

۳۶/۸۸

۱۲احمدپورنجاتی۱۰۷۰۱۲۲۳۶/۵۰
۱۳الهه کولایی۱۰۵۴۰۰۳

۳۵/۹۵

۱۴علی شکوری راد۱۰۵۳۶۸۶

۳۵/۹۴

۱۵حجت الاسلام موسوی خوئیتی ها۱۰۵۲۳۴۴۳۵/۹۰
۱۶وحیده طالقانی۱۰۴۷۰۹۶۳۵/۷۲
۱۷محسن صفایی فرهانی۱۰۳۸۶۰۲۳۵/۴۳
۱۸محمدرضاسعیدی۱۰۲۵۴۹۵۳۴/۹۸
۱۹سیدشمس الدین وهابی۹۸۸۵۶۴۳۳/۷۲
۲۰فاطمه حقیقت جو۹۸۳۷۴۱۳۳/۵۶
۲۱بهروزافخمی

۹۷۳۷۲۷

۳۳/۲۲
۲۲محمدنعیمی پور۹۴۱۶۹۷۳۲/۱۲
۲۳ابوالقاسم سرحدی زاده۹۲۶۰۵۴۳۱/۵۹
۲۴فاطمه راکعی۸۹۶۵۷۳۳۰/۵۸
۲۵حجت الاسلام مهدی کروبی۸۹۲۶۴۰۳۰/۴۵
۲۶حجت الاسلام سیدمحموددعایی۸۸۹۹۸۶۳۰/۳۶
۲۷حجت الاسلام رسول منتجب نیا۷۸۲۴۳۸۲۶/۶۹
۲۸علیرضارجایی۷۷۱۶۷۷۲۶/۳۲
۲۹الیاس حضرتی۷۵۶۲۶۶

۲۵/۸۰

۳۰حجت الاسلام اکبرهاشمی رفسنجانی۷۴۹۸۸۴۲۵/۵۸

نمایندگان
سهیلا جلودار‌زاده، فاطمه حقیقت‌جو، فاطمه راکعی، وحیده علائی طالقانی، جمیله کدیور و الهه کولایی از نمایندگان تهران، شهربانو امانی نماینده‌ی ارومیه، سیده فاطمه خاتمی نماینده‌ی مشهد، طاهره رضازاده نماینده‌ی شیراز، حمیده عدالت نماینده‌ی دشتستان، اکرم مصوری منش نماینده‌ی اصفهان، اعظم ناصری‌پور نماینده‌ی اسلام آباد غرب و مهرانگیز مروتی نماینده‌ی خلخال

تحصن مجلس ششمی


مجلس هفتم۱۳نفردر انتخابات مجلس هفتم در حوزه‌ انتخابیه‌ تهران، ۱۹۷۱۷۴۸برگ رای به دست آمده است. اسامی منتخبان نهایی این حوزه به شرح زیر است: 

۱-غلامعلی حداد عادل  ۸۸۸۲۷۶ رأی
۲- احمد توکلی ۷۷۶۹۷۹ رأی
۳- امیررضا خادم ۶۹۳۶۰۳ رأی
 ۴- سیدمحمدمهدی طباطبایی شیرازی ۶۶۰۷۶۴ رأی
۵- احمد احمدی ۶۱۱۹۰ رأی
 ۶- حسین مظفر ۵۸۹۰۹۱ رأی
۷- سعید ابوطالب ۵۸۲۶۷۹ رأی
۸- نفیسه فیاض بخش ۵۸۱۹۲۵ رأی
۹- محمد خوش‏چهره جمالی ۵۷۸۶۷۴ 
۱۰- عماد افروغ   ۵۶۷۹۳۹ رأی
 ۱۱- داوود دانش جعفری ۵۶۳۵۰۶ رأی
۱۲- علی‌رضا زاکانی ۵۴۸۵۲۴ رأی
 ۱۳- لاله افتخاری ۵۳۵۱۶۹ رأی
 ۱۴- فضل‌الله موسوی ۵۳۰۳۰۱ رأی
 ۱۵- فاطمه آلیا  ۵۲۷۴۴۸ رأی
۱۶- حسین نجابت  ۵۲۶۹۶۸ رأی
۱۷- حسین شیخ الاسلام ۵۲۴۵۶۸ رأی
۱۸- الهام امین ‏زاده ۵۱۱۷۸۲ رأی
 ۱۹- عباسعلی اختری ۵۱۹۸۰۹ رأی
 ۲۰- سیدعلی ریاض ۵۱۹۱۶۶ رأی
 ۲۱- فاطمه رهبر ۵۱۷۷۴۳ رأی
۲۲- الیاس نادران ۵۱۶۶۰۰ رأی
 ۲۳- حمیدرضا کاتوزیان ۵۱۴۳۳۱ رأی
 ۲۴- پرویز سروری ۵۰۳۶۳۸ رأی
 ۲۵- منوچهر متکی ۴۹۳۲۱۴ رأی
 ۲۵ نفر از این لیست به مجلس راه یافتند. ۱۰ نفر در دور دوم، رقابت خواهند کرد.
 ۲۶- مهدی کوچک‏ زاده ۴۹۱۹۷۲ رأی
 ۲۷- غلامرضا مصباحی مقدم ۴۹۱۵۹۸ رأی
 ۲۸- حسین فدایی آشیانی ۴۸۹۹۳۱ رأی
۲۹- زینب کدخدا  ۴۷۲۲۰۸ رأی
۳۰- علی عباسپور تهرانی فرد ۴۳۱۲۵۶ رأی
 ۳۱- علیرضا محجوب ۲۰۷۰۳۰ رأی
 ۳۲- حسین غفوری فرد ۱۹۳۷۵۶ رأی
۳۳- سهیلا جلودارزاده ۱۷۳۷۸۲رأی 
۳۴- مجید انصاری ۱۷۳۶۵۰رأی
۳۵- علی عباسپور تهرانی اصل ۱۴۰۳۱۱ رأی کسب کردند.

نمایندگان

فاطمه آلیا، لاله افتخاری، الهام امین‌زاده، فاطمه رهبر، سهیلا جلودارزاده و نفیسه فیاض‌بخش نمایندگان تهران، فاطمه آجرلو نماینده‌ی کرج، نیره اخوان نماینده‌ی اصفهان، رفعت بیات نماینده‌ی زنجان، هاجر تحریری نیک صفت نماینده‌ی رشت، عشرت شایق نماینده‌ی تبریز، عفت شریعتی نماینده‌ی مشهد و مهرانگیز مروتی -خلخال

مجلس هشتم ۸نفر

در حاشیه عکس یادگاری نمایندگان مجلس هشتم

« خانم نیره اخوان بیطرف» وآقای «حسن کامران» باهم (زن وشوهرهستند)

نمایندگان

 و  خانم بیطرف ۴ دوره ( پنجم، هفتم، هشتم و نهم  و«کامران»۵ دوره( چهارم، پنجم، هفتم، هشتم و نهم)نماینده مجلس بوده اند.

مناظره داغ لاله افتخاری با طیبه سیاوشی و پروانه سلحشوری در کافه خبر

فاطمه آلیا، لاله افتخاری، زهره الهیان، فاطمه رهبر و طیبه صفایی نمایندگان تهران، فاطمه آجرلو نماینده‌ی کرج، نیره اخوان نماینده‌ی اصفهان و عفت شریعتی نماینده‌ی مشهد‫پایان دوره نهم مجلس ایران؛ منتخبان جدید جمعه به مجلس می‌روند - BBC News  فارسی‬‎

مجلس شورای اسلامی(دوره نهم):حجت الاسلام حمید رسایی، مهدی کوچک‌زاده،حجت الاسلام مرتضی اقاتهرانی

اختتامیه نهمین دوره مجلس شورای اسلامی | خبرگزاری فارس

نوباوه،باهنر،رسایی

«افتتاحیه اولین دوره مجلس شورای اسلامی» ۷ خرداد ۱۳۵۹

اولین  دوره مجلس شورای اسلامی(افتتاحیه)

مجلس نهم

مجلس نهم رکورددار ثبت قوانین ضد حقوق زنان در ایران است/ نمایندگان زن در مجلس دهم فعالانه عمل می کنند

در مجلس نهم نیز تعداد نمایندگان زن تنها ۹ نفر از ۲۸۸ نماینده بود. نمایندگان زن مجلس را بیشتر بشناسید/نماینده زن مجلس نهم چه کسانی هستند

محلس نهم

زنان مجلس دهم

مجلس نهم

همه زنان ادوار مجلس در یک نگاه
مهناز بهمنی از سوی مردم سراب، شهلا میرگلو بیات از طرف مردم ساوه و زرندیه، نیره اخوان بیطرف از سوی مردم اصفهان، حلیمه عالی از طرف مردم زابل و زهک، سکینه عمرانی از سوی مردم سمیرم و فاطمه آلیا، فاطمه رهبر، زهره طبیب زاده نوری و لاله افتخاری از تهران 

نمایندگان

مجلس دهم  تعداد ۱۴ زن انتخاب شدند و یک نفر از آنها رد صلاحیت شد و ۱۳ زن به مجلس راه یافتند و ۸ نماینده نیز به مرحله دوم رفتند. از ۸ نفر نماینده زن در دوره دوم ۵ نفر به مجلس راه یافتند.

افزایش حضور زنان در مجلس، نیازمند تلاش  قانونگذاران است

مجلس دهم

نقش آفرینی زنان در مجلس وفرآیند قانونگذاری

نمایندگان-زن-مجلس شورای اسلامی

رکورد حضور زنان در پارلمان شکست

پدرودختر(نماینده مجلس)

برچسب نمایندگان

سیده فاطمه ذوالقدر(نماینده دوره دهم ویازدهم )تهران،سیدمصطفی ذوالقدر،نماینده میناب(پدروفرزندهستند)

«سیده فاطمه ذوالقدر»(نماینده دوره دهم تهران) فرزند«حجت الاسلام سید مصطفی ذوالقدر »نماینده پنج دوره مجلس شورای اسلامی از استان هرمزگان است. سید مصطفی در دوره‌های دوم، سوم، ششم، هشتم و دهم به عنوان نماینده مردم بندرعباس، حاجی‌اباد، ابوموسی و قشم در مجلس حضور داشته است.

نمایندگان

ردیف

نام نماینده

حوزه انتخابیه

گرایش سیاسی 

۱

زهرا سعیدی

مبارکه

مستقل

۲

حمیده زرآبادی

قزوین و آبیک

اصلاح طلب

۳

هاجر چنارانی

نیشابور

مستقل

۴

سکینه الماسی

کنگان

مستقل

۵

فریده اولادقباد

تهران

اصلاح طلب

۶

سهیلا جلودار زاده

تهران

اصلاح طلب

۷

سیده فاطمه حسینی

تهران

اصلاح طلب

۸

فاطمه ذوالقدر

تهران

اصلاح طلب

۹

فاطمه سعیدی

تهران

اصلاح طلب

۱۰

پروانه سلحشوری

تهران

اصلاح طلب

۱۱

پروانه مافی

تهران

اصلاح طلب

۱۲طیبه سیاوشیتهراناصلاح طلب
۱۳ناهید تاج الدیناصفهاناصلاح طلب
۱۴خدیجه ربیعی فردانبهبروجنمستقل
۱۵معصومه آقاپور‌علیشاهیشبسترمستقل
۱۶سمیه محمودیشهرضا و دهاقانمستقل
۱۷زهرا ساعیتبریزاصلاح طلب
۱۸مینو خالقیاصفهاناصلاح طلب

تصاویر


زهراساعی
آیا مجلس یازدهم رکورددار حضور زنان خواهد بود؟
پروانه مافی

آخرین روز ثبت نام داوطلبان انتخابات مجلس یازدهم - 3- عکس خبری تسنیم | Tasnim

پروانه مافی

تصمیم گیری ها براساس منافع استانها انجام شود

خدیجه ربیعی

حمیده زرآبادی

زهرا زرآبادی

زهرا ساعی

زهراساعی

«زهرا سعیدی» منتخب مردم مبارکه در انتخابات مجلس ۱۴۰۲

زهرا سعیدی

رئیس مجمع نمایندگان استان بوشهر انتخاب می‌شود/اختلافی نداریم

سکینه الماسی

خانم نماینده حرف‌های منتسب به خود را تکذیب کرد

سمیه محمودی

سهیلا جلودارزاده: حجاب اجباری، شدنی نیست حتی با سمبه پر زور

سهیلا جلودارزاده

سیده فاطمه حسینی

یکی از شخصیت‌های مهم مذهبی گفت مینو را هم که حذف کردید

طیبه سیاوشی

ذوالقدر: انواع خشونت علیه زنان مورد توجه جامعه بین‌الملل قرار گیرد

فاطمه ذوالقدر

فاطمه سعیدی

نمایندگان دوره دهم

نمایندگان دوره دهم مجلس شورای اسلامی

کرونا موجب کاهش درآمدهای مالیاتی خواهد شد/ کاهش قدرت خرید مردم چالش دیگر در سال جاری است/ هزینه‌های دولت به دلیل شیوع ویروس کرونا افزایش می‌یابد/ امیدوارم دستمزد کارگران تبدیل به چالش نشود/ با کسری بودجه مواجه خواهیم بود

فریده اولادقبا

چه کسی مقصر است؟

معصومه آقاپور

یادبود اختتامیه دهمین دوره مجلس شورای اسلامی

ناهید تاج الدین

هاجر چنارانی
مینو خالقی -نماینده ای که دوست صمیمی"همکار"بین اووصندلیش جدایی انداخت.

چرا مینو خالقی به شورای نگهبان شکایت نمی‌کند؟

توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:«مینوخالقی»(متولد۱۳۶۴)  استادانشگاه (برادرزاده ناصرخالقی-وزیرکاردولت خاتمی) که دردهمین دوره از انتخابات مجلس شورای اسلامی با کسب ۱۹۳ هزار و ۳۹۹ ازاصفهان نفرسوم (از۵نماینده)شده بود  بعدازاعلام نتایج-حسادت دوستانش گُل کرد،تصاویری ازگوشیش درآوردند که دریک سفرتحیقاتی که به چین داشته درآنجاروسریش رابرداشته وبااستادان دانشگاه چین دست داده که توسط شورای نگهبان ردصلاحیت شد!(بنده خدارانگذاشتندیک روزدرکُرسی مجلس جلوس کند)

جزئیات طرح افزایش تعداد نمایندگان زن در مجلس

 در دوره اول تا سوم مجلس ۴ زن، در دوره چهارم ۹ زن، در دوره پنجم ۱۴ زن، در دوره ششم ۱۳ زن، در دوره هفتم ۱۳ زن، در دوره هشتم ۸ زن و در دوره نهم نیز ۹ زن به عنوان نمایندگان مردم در مجلس حضور داشتند.

نمایندگان

 زنان نماینده مجلس یازدهم هستند:

نمایندگان

الهام آزاد از حوزه انتخابیه نایین، خور و بیابانک

عفت شریعتی کوهبنانی از حوزه انتخابیه زرند و کوهبنان

سمیه محمودی ازحوزه انتخابیه شهرضا و دهاقان

پروین صالحی مبارکه ازحوزه انتخابیه مبارکه

سارا فلاحی از حوزه انتخابیه ایلام، ایوان و چرداول

نمایندگان

معصومه پاشایی‌بهرام از حوزه انتخابیه مرند و جلفا

فاطمه محمد بیگی از حوزه انتخابیه قزوین

«فاطمه مقصودی» رئیس مجمع نمایندگان لرستان شد

فاطمه مقصودی از حوزه انتخابیه بروجرد

چند نماینده زن به مجلس یازدهم راه یافتند؟

شیوا قاسمی از حوزه انتخابیه مریوان و سروآباد

حذف مبلغ جوانی جمعیت از قبوض آب

فاطمه رحمانی از حوزه انتخابیه مشهد و کلات

قانون جوانی جمعیت و تعالی خانواده به خوبی اجرا نمی‌شود

زهرا شیخی مبارکه از حوزه انتخابیه اصفهان

هاجر چنارانی، نماینده خراسان رضوی در مجلس شورای اسلامی ایران  - اسپوتنیک ایران  , 1920, 06.10.2022

هاجر چنارانی از حوزه انتخابیه نیشابور و فیروزه

فاطمه رهبر بر اثر ابتلا به «کرونا» درگذشت

فاطمه رهبر از حوزه انتخابیه تهران

حضور این زن اصولگرا در انتخابات ریاست جمهوری قطعی شد+ عکس

زهره الهیان از حوزه انتخابیه تهران

عضو ناظر مجلس در شورای عالی محیط زیست انتخاب شد

سمیه رفیعی از حوزه انتخابیه تهران

فاطمه قاسم پور : مسئله جوانان نیازمند نگاه دولت و مجلس است

فاطمه قاسمپور از حوزه انتخابیه تهران

زهره سادات لاجوردی از حوزه انتخابیه تهران

همچنین فاطمه آجرلو نیز در حوزه انتخابیه کرج به مرحله دوم انتخابات راه پیدا کرد.

فاطمه رهبر و سیاست ورزی در سیاست مردانه ایران

دونفرازنمایندگان مجلس یازدهم قبل ازافتتاح بعلت بیماری کرونادرگذشتند

واما قبل ازافتتاح مجلس«خانم دکترفاطمه رهبر» ۱۷ اسفند ۱۳۹۸بعلت بیماری«کرونا»درگذشت،همچون «دکترمحمدعلی رمضانی»نماینده-منتخب-مردم آستانه اشرفیه درمجلس. در۱۰ اسفند ۱۳۹۸درگذشت.

زنان نماینده مجلس شورای اسلامی دوره یازدهم ۱۷ دی ۱۴۰۲ (۲ ماه قبل ازانتخابات دوره دوازدهم)

تدفین پیکر فاطمه رهبر

«خانم دکترفاطمه رهبر» نماینده  مردم تهران درمجلس شورای اسلامی/ یکشنبه ۱۸ اسفند ۱۳۹۸در قطعه ۲۱ بهشت زهرا‌

زنان در مجلس

زنان نماینده-دوره یازدهم

توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:«نماینده زن مجلس دوازدهم»

برادر و خواهرماینده)مجلس شورای اسلامی


فتتاحیه دوازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی(۷ خرداد ۱۴۰۳)  «فاطمه جراره»(هرمزگان) و«ابوالقاسم جراره» (نماینده تهران)

مراسم افتتاحیه ،نمایندگان مجلس دوازدهم/صبح دوشنبه (۷ خرداد ۱۴۰۳)

نمایندگان «زن»مجلس شورای اسلامی(دوره دوازدهم)

خانم(لباس سبز) «بهشید برخوردار» نخستین نماینده زن از اقلیت‌های دینی( نماینده زرتشتی‌ها) در مجلس شورای اسلامی.

در ترکیب ۲۹۰ نفره نمایندگان «مجلس دوازدهم» ۱۴ زن حضور دارند که نیمی از آنها (الهام آزاد، سارا فلاحی، فاطمه محمدبیگی، فاطمه مقصودی، زهرا سعیدی، سمیه رفیعی و زهره سادات لاجوردی) دارای سابقه نمایندگی بوده و نیمی دیگر (زهرا خدادادی، مریم عبداللهی، شهین جهانگیری، عالیه زمانی کیارسی، فاطمه جراره، بهشید برخوردار و زینب قیصری) نیز برای نخستین بار به مجلس شورای اسلامی راه پیدا کرده‌اند.
منتخبان زن مجلس دوازدهم چه کسانی هستند؟/ چهره‌های جدید را بشناسید
مجلس دوازدهم، برای نخستین بار دو حوزه انتخابیه ساری(مازندران) و (بندرعباس، قشم، ابوموسی، حاجی‌آباد و خمیر) در استان هرمزگان زنان صاحب کرسی شده‌اند که عالیه زمانی کیاسری و فاطمه جراره زنان منتخب از استان‌های مازندران و هرمزگان هستند که برای نخستین بار این دو حوزه انتخابیه را صاحب کرسی کرده‌اند، همچنین از حوزه انتخابیه زرتشتیان در تهران برای نخستین بار یک نماینده زن اقلیت(بهشید برخوردار)؛ این در حالی است که در هیچ‌یک از دوره‌ها، نماینده زنی از اقلیت‌های دینی و مذهبی در مجلس حضور نداشته است. مریم عبداللهی(میانه)، شهین جهانگیری(ارومیه)، زهرا خدادادی(ملکان و لیان) و زینب قیصری( تهران، ری، شمیرانات و اسلامشهر)به مجلس دوازدهم راه پیداکرده اند.

از میان راه‌یافتگان به بهارستان، سارا فلاحی(ایوان، چرداول، مهران)، فاطمه محمدبیگی(آبیک و البرز)، فاطمه مقصودی  (بروجرد)، الهام آزاد(نائین و خور و بیابانک)، زهرا سعیدی(ملکان)، زهره‌سادات لاجوردی و سمیه رفیعی از حوزه انتخابیه (تهران، ری، شمیرانات، اسلامشهر ) یکبارسابقه نمایندگی درمجلس رادارند.

زندگینامه حجت الاسلام محتشمی پور(اصحاب امام خمینی)سفیرایران درسوریه

سفیرایران درسوریه... از بنیانگذاران حزب‌الله لبنان... وزیر کشور کابینه دوم میر حسین موسوی در زمان ریاست جمهوری آیت الله خامنه‌ای (۱۳۶۸–۱۳۶۴)، نماینده دوره‌های سوم و ششم مجلس شورای اسلامی،دبیرکل کنفرانس انتفاضه فلسطین.

​نجف ونوفل لوشاتو«حجت الاسلام محتشمی »یارویاورامام خمینی..درزمان سفارت درسوریه توسط بمب اسرائیلی «هوش

 سیّاسى»‏  که دارد همیشه خدمتگزارى خوب براى اسلام و ایران بوده است.۲۰ شهریور ۱۳۶۷

بنیانگذار«حزب الله»لبنان ...«مهاجرین وانصار»چه کسانی بودند؟

محتشمی‌پور از نقش خود در شکل‌گیری دوره‌های آموزشی اولیه که حسن نصرالله نیز از نخستین نیروهای آن بودند، همواره با افتخار یاد می‌کرد و می‌گفت مدتی بعد که حسن نصرالله برای تحصیل در حوزهٔ علمیهٔ قم به ایران رفته بود، او با اصرار سید عباس موسوی (اولین دبیرکل حزب الله )به لبنان برگردانده شد تا به پیشبرد امور حزب‌الله کمک کند.

با تبعید امام به ترکیه و پس از آن به نجف عراق، محتشمی‌پور هم در سال ۱۳۴۵ راهی نجف شد و در حوزه علمیه این شهر در محضر امام  به ادامه تحصیل دروس حوزوی پرداخت. محتشمی‌پور در عراق چندین بار توسط رژیم بعث عراق دستگیر شد و آخرین بار چند روز پیش از سفر امام به پاریس هنگامی که برای فراهم کردن مقدمات اقامت امام و همراهانشان در سوریه مامور شده بود، در فرودگاه بغداد دستگیر و برای همیشه از عراق اخراج شد. پس از آن در پاریس به امام پیوست و مسئول ارتباطات دفتر امام در نوفل‌لوشاتو شد.

«سید علی‌اکبر محتمشی‌پور» متولد ۱۳۲۵ تهران،تحصیلات ابتدایی را در مدرسه علوی گذراند و در سال ۱۳۴۰ برای فراگیری دروس حوزوی راهی حوزه‌های علمیه تهران، قم و نجف شد و در محضر علمایی چون امام خمینی، آیت‌الله‌العظمی سید ابوالقاسم خویی، آیت‌الله سید حسن بجنوردی و آیت‌الله میرزا باقر زنجانی کسب علم کرد و از همان دوران نوجوانی با درک محضر امام  به جمع نهضت اسلامی رهبر فقید انقلاب پیوست و در سال ۱۳۴۱ در حالی که تنها ۱۶ سال سن داشت برای اولین بار توسط رژیم شاه دستگیر شد.

«حجت الاسلام سیدعلی‌اکبر محتشمی‌پور» در میان «سیدحسن نصرالله» و «خالد مشعل»،سال ۱۳۸۱

با پیروزی انقلاب اسلامی در بهمن ۱۳۵۷، محتشمی‌پور تا سال ۱۳۵۹ به عنوان یکی از اعضای دفاتر امام در تهران و قم به فعالیت پرداخت و در سال ۱۳۵۹ از سوی بنیانگذار انقلاب اسلامی به عنوان عضو هیئت منتخب ایشان برای بررسی وضعیت بنیاد مستضعفان و نماینده امام، عضو شورای سرپرستی سازمان صدا وسیما و مدیر صدای جمهوری اسلامی ایران انتخاب شد.

 

محتشمی‌پور در سال ۱۳۶۰ به عنوان سفیر جمهوری اسلامی ایران راهی سوریه شد و تا سال ۱۳۶۴ در دمشق خدمت کرد. از جمله اقدامات مهم او در سوریه، تشکیل گروه‌های اسلامی در منطقه شام به ویژه حزب‌الله لبنان و ایجاد هسته‌های مقاومت اسلامی در فلسطین بود. در بهمن ۱۳۶۲ سرویس‌های امنیتی رژیم صهیونیستی با ارسال یک بسته انفجاری برای محتشمی‌پور، او را مورد هدف یک حمله تروریستی قرار دادند و او در این حادثه انفجار بمب تا مرز شهادت پیش رفت و در اثر آن از ناحیه چشم، گوش و هر دو دست آسیب دید و یک دست او از مچ قطع شد. 

با تشکیل دولت دوم میرحسین موسوی در سال ۱۳۶۴، او به عنوان وزیر کشور به مجلس معرفی شد و با گرفتن رای اعتماد از مجلس دوم، تا سال ۱۳۶۸ وزارت کشور را بر عهده داشت. 

با انشعاب در جامعه روحانیت مبارز و تشکیل مجمع روحانیون مبارز در سال ۱۳۶۶، محتشمی‌پور که به جناح چپ جمهوری اسلامی گرایش داشت به این گروه سیاسی روحانی پیوست و عضو شورای مرکزی مجمع روحانیون مبارز شد.

تصاویر کم‌تر دیده شده از امام‌خمینی(ره) در «نوفل لوشاتو»

محتشمی‌پور در سال ۱۳۶۸ پس از پایان وزارت به عنوان یکی از مشاوران سیاسی رهبر انقلاب اسلامی برگزیده شد و در همان سال به عنوان نماینده مردم تهران به مجلس سوم شورای اسلامی راه یافت و به عنوان رئیس کمیسیون دفاع و دبیر کل گروه بین‌المجالس در مجلس شورای اسلامی انتخاب شد. او در سال‌های ۱۳۶۹ و ۱۳۷۰ مدیر مسئول مجله توقیف شده "بیان" بود.

با تشکیل دولت سید محمد خاتمی در سال ۱۳۷۶، محتشمی‌پور به عنوان مشاور اجتماعی رئیس‌جمهور برگزیده شد و در انتخابات مجلس ششم بار دیگر به عنوان نماینده مردم تهران راهی پارلمان شد و این بار ریاست فراکسیون اکثریت (جبهه دوم خرداد) را بر عهده گرفت.آیت+الله+سید+مصطفی+خمینی(ره)

ریاست کمیته علمی کنفرانس بزرگداشت بیستمین سالگرد شهادت حاج سید مصطفی خمینی، ریاست کمیته علمی ستاد صدمین سالگرد میلاد امام خمینی ، دبیر کلی کنفرانس بین‌المللی حمایت از قدس و حمایت از حقوق مردم فلسطین و ریاست مجمع سازمان‌های غیردولتی فعالان حامی آزادی قدس شریف، دبیرکلی مجمع بین‌المللی پارلمانی‌های مدافع مساله فلسطین در بیروت و نایب‌رئیسی هیات امنای موسسه بین‌المللی قدس در بیروت از دیگر فعالیت‌های وی به حساب می‌آید.

محتشمی‌پور در انتخابات سال ۱۳۸۴ رئیس ستاد انتخابات مهدی کروبی بود و در انتخابات سال ۱۳۸۸ ریاست کمیته صیانت از آرای ستاد میرحسین موسوی را به عهده گرفت و پس از وقایع بعد از انتخابات ۸۸، کم کم به حاشیه سیاست ایران رفت. او پسرعموی فخرالسادات محتشمی‌پور همسر مصطفی تاجزاده است. محتشمی‌پور در سال ۱۳۹۰ به عراق رفت و ۱۰ سال پایانی عمر خود را در نجف گذراند.

کنفرانس انتفاضه فلسطین ۲۰۰۲ میلادی(۱۳۸۱)

توضیح نگارنده-پیراسته فر:محتشمی‌پور در مصاحبه با نشریه «شاهد یاران» در مورد شکل‌گیری حزب‌الله لبنان یادآوری کرده بود که با سید عباس موسوی و شیخ راغب حرب که از نیروهای اولیه در برپایی حزب‌الله در کنار نیروهای ایرانی بودند، از زمان حضور مشترک‌شان در نجف آشنایی داشت.الشیخ راغب حرب: العمامة المسلّحة بالموقف‎

نیروهای اسرائیلی شب جمعه ۲۸ اسفند سال ۱۳۶۱ منزل «شیخ راغب حرب» امام جمعه جبشیت را با زره پوش محاصره و او را دستگیر کردند.

اما پس از انتشار خبر دستگیری امام جمعه جبشیت، اهالی جبشیت پس از اعتصاب و تظاهرات در مسجد شهر تحصن کردند،دامنه اعتراضات به بعلبک ونبطیه کشیده شدومتفقاًخواستار آزادی «امام جمعه جبشیت» شدندکه صهیونیستهاناچارشدند«شیخ راغب حرب» پس از ۱۷ روز اسارت در ۱۴ فروردین ۱۳۶۲ آزاد کنند.

واما این نیروی مقاومت امنیت اسرائیل رابخطرانداخته بودکه درنیمه شب جمعه ۲۸ بهمن ۱۳۶۲ در حالی که شیخ راغب حرب بهمراه ۲نفرازنمازگزاران بعدازنمازعشای مسجد «جبشیت» عازم منزلش بود،باکمین درمسیرحرکتش وی رابه رگبار بستنندکه این مبارزبه شهادت رسیدوآن ۲نفر مجروح شدند.

32 عاما على قیادة حزب الله من قبل الأمین العام السید حسن نصر.. تعرف على مواقف الصمود والتقدم وأبرز المواجهات التی خاضها الحزب فی مسیرته

«حجت الاسلام محتشمی پور» از نقش خود در شکل‌گیری دوره‌های آموزشی اولیه که حسن نصرالله نیز از نخستین کارآموزان آن بودند، همواره با افتخار زیاد یاد می‌کرد و می‌گفت مدتی بعد که حسن نصرالله برای تحصیل در حوزهٔ علمیهٔ قم به ایران رفته بود، 

1992: اغتیال أمین عام حزب الله السید عباس الموسوی فی غارة إسرائیلیة |  LebanonFiles

او با اصرار« سید عباس موسوی» که بعدها خود دبیرکل حزب الله شد، به لبنان برگردانده شد تا به پیشبرد امور حزب‌الله کمک کند. اسرائیل مدتی بعد سید عباس موسوی راترورکرد و سید حسن نصرالله رهبری حزب‌الله رابعهده گرفت.

«حجت الاسلام علی‌اکبر محتشمی‌ پور» در نقش اولین سفیر جمهوری اسلامی ایران در سوریه برای تقویت حزب‌الله فعالیت بسیاری کرد. او در زمان سفارت در دمشق، به دلیل همین فعالیت‌ها، در پی انفجار یک بمب که با بسته برایش ارسال شده بود، زخمی و جانباز شد.

در سال ۱۳۶۲ و هنگامی که سفیر ایران در سوریه بود هدف عملیات تروریستی اسراییل قرار گرفت و به‌شدت مجروح شد.

گشایش دفتر یادبود حجت الاسلام محتشمی پور در دمشق

وقتی بسته پُستی را گشود،بمبی درداخل پاکت بودکه منفجرشد از ناحیۀ هر دو دست آسیب دید به حدی که یکی تا مچ و از دست دیگر نیز چند انگشت قطع شد.

بمب، به چشم و گوش او نیز صدمه زد و به این اعتبار «جانباز» به حساب می‌آمدکه میتوان مرحوم محتشمی پور «شهید»انقلاب نامید.

ماجرای «بمب دربسته پستی»به روایت دبیرکل جامعه اسلامی مهندسین: حجت الاسلام سیدعلی اکبرمحتشمی پور جزو اولین قربانیان تروریست بودند که صهیونیست ها و منافقین در پوشش ارسال یک بسته پستی باعث شدند در یک انفجار دست ایشان جانباز شد و چشمشان آسیب دید اما در همه حال با امام، انقلاب و نهضت همراه بودند.

هم‌نشینی آیت‌الله هاشمی رفسنجانی و باهنر در جوانی +عکس

محمدرضا باهنر در خصوص ویژگی های شخصیتی و خدمات مرحوم محتشمی پور، اظهار داشت: حجت الاسلام و المسلمین محتشمی از یاران دیرین انقلاب، امام و رهبری بودند و شاید اغراق نباشد بگوییم هیچ لحظه ای از انجام وظیفه در جهت توسعه و گسترش نهضت حضرت امام غفلت نکردند و تلاش کردند که همه سرمایه زندگی، عمر و تحصیلاتشان را در خدمت نظام، اسلام و انقلاب قرار بدهند.

هم‌نشینی آیت‌الله هاشمی رفسنجانی و باهنر در جوانی +عکس

نایب رئیس اسبق مجلس شورای اسلامی افزود: محتشمی پور جزو اولین قربانیان تروریست ها بودند که صهیونیست ها و منافقین در پوشش ارسال یک بسته پستی باعث شدند در یک انفجار دست ایشان جانباز شد و چشمشان آسیب دید اما در همه حال با امام، انقلاب و نهضت همراه بودند و ۱۰ سال اواخر عمر پر برکتشان هم راهی نجف شده و مشغول تحصیل علم بودند. هر موقع از ایشان سؤال می شد که زندگی چطور می گذرد؟ می گفت در جوار قبر مولا علی(ع) و نجف اشرف مگر می شود به آدم بد بگذرد؟!
مهندس محمدرضاباهنر گفت: بحمدالله مرحوم محتشمی پور تا آخرین لحظه حیات از عشق و تمسک به خاندان عصمت و طهارت ذره ای غفلت نکردند و من فکر می کنم جزء معدود آدم هایی بودند که می شود در مورد آنها گفت «عاش سعیدا و مات سعیدا». ان شاء الله خدا درجاتش را متعالی و روحش را با اجداد طیبین و طاهرینش محشور بگرداند../پایان

علی‌اکبر محتشمی‌ پور بعد از جنگ ۳۳ روزه ارتش اسرائیل و حزب‌الله لبنان در سال ۲۰۰۶، گفته بود که حسن نصرالله «می‌تواند صدها میلیون جوان را در کشورهای دنیا به خود جذب کند» و باید تلاش کرد تا «حزب‌الله شعبه‌های متعدد در جهان برقرار و اعلام موجودیت کند».

جنگ تموز (۳۳ روزه) بین ارتش اسرائیل و حزب‌الله لبنان[ از چهارشنبه۱۲ ژوئیه ۲۰۰۶ (۲۱تیر ۱۳۸۵) الی(سه شنبه۱۵اگوست۲۰۰۶(۲۴ مرداد ۱۳۸۵)] که به جنگ دوم لبنان یا جنگ ژوئیه نیزمعروف است، دامنه آن تا مرکز سرزمین های اشغالی و تا نزدیکی تل آویو کشیده شد،

ناشنیده‌های جنگ ۳۳ روزه لبنان به روایت قاسم سلیمانی

خاطرات سردارسلیمانی ازجنگ ۳۳روزه
1399052508322110820951483.mp4

سردارقاسم سلیمانی:حزب‌الله یک اتاق عملیات در قلب «ضاحیه »داشت که عموماً پیوسته ساختمان‌هایی در مجاور آن مورد بمباران قرار می‌گرفتند و منهدم می‌شدند. یعنی در هر شبی، دو سه ساختمان بزرگ بلندمرتبه‌ی دوازده سیزده طبقه، کمتر یا بیشتر، نقش بر زمین می‌شدند و کاملاً با خاک یکسان می‌شدند. این اتاق، اتاق عملیات زیرزمینی نبود بلکه یک اتاق عملیات معمولی بود اما بعضی از تجهیزات، اتصالات و ارتباطات در آن پیش‌بینی شده بود.

خاطره سردار قاسم سلیمانی از فیلم دیدن شهید عماد مغنیه

 یک شب که در این اتاق عملیات بودیم و تقریباً همه‌ی مسئولان اداره‌ی جنگ در آن اتاق عملیات حضور داشتند، حدود ساعت یازده شب، بعد از اینکه ساختمان‌های اطرافمان را زدند و منهدم کردند، احساس کردم که یک خطر جدی نسبت به سید وجود دارد و تصمیم گرفتم سید را جابه‌جا بکنیم. من و عماد با هم مشورت کردیم، سید به‌سختی می‌پذیرفت که از اتاق عملیات خارج بشود. خارج شدن او هم این‌گونه نبود که از ضاحیه خارج بشود بلکه باید از یک ساختمانی که فکر می‌کردیم دشمن ممکن است به‌دلیل ترددی که در داخل آن وجود دارد به آن حساس شده باشد، به جای دیگری منتقل می‌شد.

هواپیماهای اِم‌کا یعنی هواپیماهای بدون سرنشین اسرائیل پیوسته روی آسمان ضاحیه، سه تا سه تا پرواز می‌کردند و بر همه‌ی رفت‌وآمدها کنترل دقیق داشتند؛ حتی از یک موتورسیکلتی که تردد می‌کرد نمی‌گذشتند. ساعت دوازده شب، ضاحیه سوت‌وکور بود و اصلاً انگار در آنجا، «در قلب ضاحیه که مرکز اصلی حزب‌الله بود »هیچ‌کس زندگی نمی‌کرد. توافق کردیم از این نقطه به ساختمان دیگری منتقل بشویم و منتقل شدیم. فاصله‌ی زیادی هم بین آن ساختمان و ساختمان دیگر نبود. وقتی منتقل شدیم به‌محض اینکه داخل آن ساختمان شدیم، بمباران دیگری صورت گرفت و کنار همان ساختمان را زدند. در همان ساختمان صبر کردیم، چون در آنجا خط امن داشتیم و نباید ارتباط سید و مخصوصاً ارتباط عماد قطع می‌شد. مجدداً‌ بمباران دیگری صورت گرفت و یک پل را در کنار این ساختمان زدند. احساس می‌شد که این دو بمباران، زدن سومی هم دارد و ممکن است به این ساختمان برسد.

در آن ساختمان فقط سه نفر بودند: من(قاسم سلیمانی) و سیدحسن نصرالله و عمادمغنیه.

لذا تصمیم گرفتیم از این ساختمان هم بیرون برویم و به سمت ساختمان دیگری رفتیم. آمدیم بیرون، ما سه نفر، هیچ خودرویی نداشتیم، ضاحیه تاریک تاریک و در سکوت کامل بود. فقط صدای هواپیماهای رژیم بالای سر ضاحیه می‌آمد. عماد به من و سید گفت «شما بنشینید زیر این درخت، از باب اینکه از دید محفوظ بشوید.»

سیدحسن نصرالله وعمادمغنیه(حاج رضوان)

فیلم/ همنشینی نصرالله با شهیدان مغنیه و حاج قاسم

سیدحسن نصرالله،قاسم سلیمانی،عمادمغنیه(حاج رضوان)

سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی در کنار شهید عماد مغنیه و سید حسن نصرالله

اگرچه محفوظ نمی‌کرد چون دوربین هواپیمای اِم‌کا حرارت بدن انسان را از حرارت دیگر اشیاء تفکیک می‌کرد، لذا آن نقطه غیر قابل مخفی کردن بود. وقتی در آن نقطه نشستیم، من یاد قصه‌ی حضرت مسلم افتادم؛ نه برای خودم بلکه برای سید. چراکه سید صاحب اینجا بود. عماد رفت، یک ماشین پیدا کرد، چند دقیقه بیشتر طول نکشید که به‌سرعت برگشت./پایان خاطره سردارسلیمانی

در آن سال‌ها« امام موسی صدر» مهم‌ترین مهرهٔ شیعی در لبنان بود و جنبش شیعهٔ امل نیز که مصطفی چمران در آن نقش مؤثری داشت، 

حجت‌الاسلام‌والمسلمین سید علی‌اکبر محتشمی‌پور بامداد دوشنبه ۱۷ خرداد ۱۴۰۰در سن ۷۵ سالگی بر اثر ابتلا به کرونا درگذشت.

پیکر مرحوم حجت الاسلام سید علی اکبر محتشمی پور  پس از طواف در حرم عبدالعظیم (شهرری) در شبستان امام خمینی  این حرم مطهر  به خاک سپرده شد.

چه کسی عهده دار اداره تشکیلات داخلی نوفل لوشاتو بود؟/آیا دولت فرانسه برای حفاظت از جان امام اقدامی کرد؟

دکترسیدصادق طباطبایی:مراقبت‌ از جان‌ امام‌ و حفظ‌ آرامش‌ و امنیت‌ محل‌ استقرار امام‌ و خانواده‌ و اطرافیان‌‎ ‎‌ایشان‌ در نوفل‌ لوشاتو حائز اهمیت‌ زیادی‌ بود. در این‌ زمینه هم‌ تمامی ایرانیان علاقمند‎ ‎‌به‌ امام‌ احساس‌ مسئولیت می‌کردند و هم دولت‌ فرانسه‌ که‌ از داخل‌ و خارج‌ از ایران‌‎ ‎‌تلگرافهای زیادی‌ حاکی‌ از حمایت‌ از امام‌ دریافت‌ کرده‌ بود.

 آنها پس‌ از چند روز در ‌‎ ‎‌موضع‌ اولیه‌ و سختگیری‌ خود نسبت‌ به‌ امام‌ کوتاه‌ آمدند و مامورینی‌ برای محافظت‎ ‎‌شامل‌ نیروهای‌ پلیس‌ و ژاندارمری‌ مستقر کردند که‌ در اینجا باید از این اقدام‌ قدردانی‎ ‎‌کرد. 

ماموران‌ ژاندارمری نوفل‌لوشاتو نه‌ با امام‌ گفتگویی داشتند و نه حرفی می‌زدند،‎ ‎‌آنها در ماشین‌های خودشان می‌نشستند، این‌ طرف‌ سر کوچه‌ یک‌ ماشین بود و پایینتر‎ ‎‌در ۵۰ متری‌ هم‌ یک ماشین‌ دیگر. فقط‌ دیدار آنها با امام هنگام‌ آمدن‌ ایشان‌ برای‌ نماز‎ ‎‌جماعت و احیاناً سخنرانی‌ بود. خوب، کشیک‌ آنها هم‌ عوض‌ می‌شد، اما احساس‎ ‎‌می‌کردیم‌ که‌ در چهره آنها یک‌ نوع‌ حالت‌ عاطفی و گرمی نسبت به امام‌ به‌ وجود آمده‌‎ ‎‌است.‌

آیت الله شهاب الدین اشراقی(داماد حضرت امام)، دکترسید صادق طباطبایی(برادرخانم سیداحمدخمینی) و دکترمحمود بروجردی(داماد حضرت امام)، اسفند ۱۳۵۷،قم

«صادق طباطبایی»(برادرخانم حاج آحمدآقاخمینی) می گوید:‌‌همان گونه‌ که‌ گفتم‌ اداره‌ تشکیلات‌ داخلی‌ نوفل‌لوشاتو بر عهده حاج مهدی‌ عراقی‌‎ ‎‌بود که‌ به‌ اتفاق‌ عده‌ای‌ از دوستانش‌ این‌ وظیفه‌ را انجام می‌دادند. 

یکی‌ از دوستان‌‎ ‎‌قدیمی‌ ایشان‌ مرحوم‌ حاجی‌ احرار بود که من‌ خیلی‌ به‌ اخلاص‌ و صفای‌ او غبطه‌‎ ‎‌می‌خوردم. کادر دوستان‌ مرحوم عراقی‌ مسائل امنیتی‌ و حفاظتی‌ و رفت‌ و آمد افراد و‎ ‎‌بازدید بدنی‌ و... را برعهده‌ داشتند.

 بخصوص‌ در یک‌ مقطعی‌ از کانالهای‌ مختلف‌ هشدار‎ ‎‌داده‌ بودند که‌ بیشتر مراقبت‌ بکنیم. لذا ورود و خروج‌ افرادی‌ که شناختی نسبت‌ به‌ آنها‎ ‎‌نداشتیم، کنترل‌ می‌شد و حتی‌ بازدید بدنی‌ از خودمان‌ هم انجام‌ می‌شد که‌ به‌ دیگران‌ ‎‌برنخورد.‌

تصاویر کم‌تر دیده شده از امام‌خمینی(ره) در «نوفل لوشاتو»

در همان‌ هفته‌های‌ اول‌ ژاندارمری‌ نوفل‌لوشاتو یک‌ خانه‌ تیمی مربوط به‌ امریکایی ها‎ ‎‌را کشف‌ کرد که‌ تازه‌ آنجا مستقر شده‌ بودند و می‌خواستند ایستگاه‌ استراق‌‌ سمع‌ برپا‎ ‎‌کنند.‌در همان‌ دوران‌ بود که دکتر چمران‌ از لبنان‌ تیم‌ آموزش‌ دیده‌ای‌ را برای‌ مراقبت‌‎ ‎‌از امام فرستاد که البته‌ نیازی به‌ آنان‌ احساس‌ نشد.‌

‌‌یک‌ شب که‌ در آلمان‌ بودم ساعت‌ یک ونیم،۲بامداد از طریق دو تن‌ از‎ ‎‌دوستانم‌ که‌ عضو کمیته‌ امنیتی‌ پارلمان‌ فدرال‌ آلمان (بوندستاگ) بودند شنیدم‌ که‌ طرح‌‎ ‎‌توطئه‌ای‌ علیه‌ جان‌ امام‌ در جریان‌ است. بلافاصله به‌ نوفل‌لوشاتو تلفن کردم. آن‌ شب‌‎ ‎‌آقای‌ محتشمی‌ کشیک‌ داشت‌ ایشان مهندس غرضی‌ را که‌ زبان‌ فرانسه می‌دانست‌ در آن‌ وقت‌ شب از خواب بیدار کرد و به‌ ماموران ژاندارمری‌ محافظ‌ و نیز به‌ نگهبانان گروه‌‎ ‎‌حاج مهدی و حاج‌ آقا احرار موضوع‌ را خبر دادند. آنها تدابیر لازم‌ را اتخاذ کردند و‎ ‎‌خوشبختانه‌ حادثه‌ای‌ نیز اتفاق‌ نیفتاد.‌/خاطرات سیاسی اجتماعی دکتر صادق طباطبایی.

توضیحات مدیریت سایت-پیراسته فر:دهکده نوفل لوشاتو   در ۳۵ کیلومتری جنوب غربی شهر پاریس قرار دارد، آخرین اقامتگاه(تبعیدگاه) امام خمینی  پیش از بازگشت پیروزمندانه به ایران در دوازدهم بهمن ۱۳۵۷ بود.

تسلیت رهبر انقلاب به مناسبت درگذشت «علی اکبر محتشمی‌پور»

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای  درگذشت روحانی مجاهد حجت‌الاسلام سیدعلی‌اکبر محتشمی‌پور را تسلیت گفتند.

بسم الله الرحمن الرحیم

درگذشت روحانی مجاهد جناب حجةالاسلام آقای سید علی‌اکبر محتشمی رحمةالله‌علیه را به خاندان مکرّم ایشان تسلیت عرض میکنم. فعالیتهای مبارزاتی آن مرحوم که به خدمات انقلابی ایشان در دوران جمهوری اسلامی و مسئولیتهای مهم و آنگاه به جانبازی بر اثر اقدام تروریستی دشمنان منتهی شد، سابقه‌ی ارزشمند و افتخارآمیزی است که مشمول تفضّلات الهی و ذخیره‌ی اُخروی برای ایشان خواهد بود ان‌شاءالله.
از خداوند متعال رحمت و مغفرت برای آن مرحوم و صبر و سکینه برای بازماندگان محترم مسألت میکنم.

سیّدعلی خامنه‌ای۱۷ خرداد ۱۴۰۰

دیدار محتشمی‌پور با رهبرانقلاب آیت الله خامنه‌ای، شهریور ۱۳۹۳

علی‌اکبر محتشمی‌پور در میان حسن نصرالله و خالد مشعل، ۲۰۰۲ میلادی

سیدحسن نصرالله ،دبیرکل حزب الله لبنان و اعضای شورای رهبری حزب الله لبنان شب گذشته (یکشنبه۹ مرداد ۱۳۸۴) واردتهران شدند.

اهدای قرآن توسط رهبر معظم انقلاب به سید حسن نصرالله  با حضور سردار قاسم سلیمانی در سال  ۱۳۷۹ 

محتشمی‌پور پای منبر آیت‌الله خمینی، اواخر دهه چهل خورشیدی، مسجد شیخ انصاری نجف عراق

محتشمی به روایت دعایی

«حجت الاسلام سید محمود دعایی» در یادداشتی به مناسبت چهلمین روز درگذشت «حجت‌الاسلام‌ سید علی اکبر محتشمی پور» نوشت: «پدر مرحوم حجت الاسلام والمسلمین سید علی اکبر محتشمی‌پور از مبارزان انقلاب اسلامی و همراهان حزب موتلفه اسلامی و با چهره‌هایی چون مرحوم عراقی، همرزم بود.
پدر مرحوم محتشمی‌پور، پیشه ور و تعمیرکار موتور و دوچرخه بود، اما به دلیل علقه ای که به روحانیت و اسلام داشت، فرزند خود را به زندگی در مسیر روحانیت هدایت کرد. حضور مرحوم محتشمی‌پور در شهر مقدس قم با آغاز نهضت امام‌خمینی(ره) همزمان بود و به دلیل شیفتگی مرحوم محتشمی‌پور به حضرت امام(ره)، بعد از تبعید آن حضرت، به عراق رفت و به عنوان یکی از علاقه‌مندان، مقلدان و شاگردان حضرت امام(ره) در این کشور حضور یافت.

آن مرحوم در کنار مرحوم حاج آقا مصطفی، فرزند ارشد حضرت امام خمینی و دیگر یاران ایشان همچون ستاره‌ای درخشید. شیفتگی و اعتقاد راسخ او به راه امام خمینی و علاقه‌ای که به آن حضرت داشت، به گونه ای بود که میان دوستان آنجا به عنوان یک چهره شاخص مطرح شد. به همین دلیل مسوولیت های سنگینی را نیز برعهده می‌گرفت. به عنوان مثال در دورانی که فعالیت سیاسی و تبلیغی در عراق ساده نبود، با سفر به شیخ‌نشین‌های خلیج‌فارس همچون کویت، بحرین و امارات اطلاعات و آگاهی‌هایی را کسب می‌کرد و با خود به نجف می‌آورد. مرحوم محتشمی‌پور در این سفرها ماموریت‌هایی را برای انتقال برخی امور که مربوط به بیت امام(ره) بود انجام می دادند.

سرانجام رژیم شاه مراودات ایشان را کشف کرد که این امر موجب شد دیگر امکان بازگشت به ایران را نداشته باشد. همچنین در جریان تصمیم امام خمینی برای مهاجرت از عراق به کویت، آقای محتشمی‌پور ماموریت یافت به سوریه رفته و در دیدار با بلند‌پایه‌گان این کشور مانند مرحوم حافظ اسد یا مرحوم یاسر عرفات در لبنان، زمینه‌ها و امکانات اقامت قابل اعتنا و احترام امام(ره) در این دو کشور را بررسی کند.

هنگامی که مسوولان عراقی متوجه ماموریت ایشان در این سفر  شدند، در فرودگاه به او اعلام کردند دیگر نمی‌تواند به عراق بازگردد. سرانجام پس از  هجرت حضرت امام خمینی به پاریس، مرحوم محتشمی‌پور مستقیم از دمشق به پاریس نقل‌مکان کرد و به عنوان یکی از مطمئن‌ترین عناصری که می‌توانست رابط فعالان در عراق و ایران با بیت امام(ره) باشد، در بیت امام خمینی در نوفل لوشاتو فعالیت می‌کرد. به عبارت دیگر به دلیل اعتماد امام خمینی و بیت ایشان به مرحوم محتشمی‌پور و صلاحیتی که  داشت، حاج احمدآقا او را مسوول پاسخگویی به تماس‌های دیگر مبارزان از عراق و ایران با بیت امام خمینی کرده بود.

درباره سیدعلی اکبر محتشمی پور

بعد از بازگشت رهبر انقلاب به کشور، او جزو نخستین نیروهایی بود که به امام(ره) پیوست. دو سال پس از انقلاب اسلامی، به دلیل سوابق آقای محتشمی‌پور، ایشان به عنوان سفیر فوق‌العاده به سوریه اعزام شد و مسوولیت نمایندگی امام در میان مقاومت منطقه را به عهده گرفت. بعد از بازگشت از سوریه به ایران، ابتدا در دفتر حضرت امام(ره) مسوولیت‌هایی را در ارتباط با مسائل مقاومت در منطقه به عهده داشت و در دولت دوم مهندس موسوی، به عنوان وزیر کشور فعالیت کرد. در دوره حضور در وزارت کشور، مقاومت‌هایی در برابر شورای نگهبان آن زمان انجام داد. مقاومت مرحوم محتشمی‌پور به این دلیل بود که به نظر ایشان، تصمیم شورای نگهبان با قانون و دیدگاه حضرت امام(ره) انطباق نداشت. مضافا  اینکه پشتیبانی حضرت امام خمینی از مرحوم محشتمی‌پور بیانگر درستی راه او و تنبهی برای دوستان آن موقع شورای نگهبان بود.

خاطرات خواندنی سید محمود دعایی از مرحوم حاج سید احمد خمینی

در سال های اخیر، مرحوم محتشمی‌پور به دلایلی خود را در عزلت قرار داد و تا زمانی  که در ایران بود، با فاصله گرفتن از برخی امور، در منزل خود حسینیه دارالزهرا(س)را تاسیس کرد و مسوولیت اداره این مجموعه را به عهده وفاداران به راه امام  گذاشت.

بعدها که ضرورت نگهداری و اداره بیت  امام(ره) در نجف اشرف به همت جمهوری اسلامی ایران مطرح شد، مسوولیت این امر به مرحوم محتشمی‌پور سپرده شد.

در پایان، بیان این نکته نیز ضروری است که رهبر معظم انقلاب علاقه ویژه‌ای به ایشان داشتند تا جایی که در برخی مواقع که حضرت آقا تصمیم می‌گرفتند به صورت سرزده از برخی خانواده های شهدا بازدید کنند و با حضور در خانه های‌شان از آنان تفقد کنند، در برخی از این بازدیدها آقای محتشمی‌پور را نیز  به عنوان یار صمیمی و جانبازی که صداقت خود را در مسیر راه امام(ره) اثبات کرد، همراه خود داشتند. این امر نشانه علاقه حضرت آقا  به ایشان بود. کما اینکه در پیام صادره از سوی ایشان نیز عمق علاقه و توجه ایشان به مرحوم  محتشمی‌پور روشن است.»/پایان مکتوب حجت الاسلام دعایی.

توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:سیدمحمودمحتشمی پور(برادر)سیدعلی اکبرمی باشد

 سیدحسن نصرالله دبیرکل حزب الله لبنان، هنگام گذراندن دوره آموزش نظامی در پادگان جنتا در لبنان و در سال ١٣۶١

در زمان اقامت در نجف رابط بین روحانیون مبارز در د داخل کشور با آیت‌الله خمینی بود. او با آیت‌الله خمینی به پاریس رفت و در دفتر رهبر انقلاب فعال بود و با پرواز انقلاب بعد از ١١ سال به ایران برگشت. البته او در سال ١٣۴٨ هم یک بار به ایران برگشته بود و مزاحمتی برای او ایجاد نشده بود.

محتشمی‌پور جزو نزدیکان سیداحمد خمینی بود. ابتدا در دفتر آیت‌الله خمینی در قم فعالیت کرد و بعد نماینده ولی‌فقیه در بنیاد مستضعفان و مدیر رادیو در صداوسیما شد. آخرین سمت او قبل از این‌که سفیر ایران در سوریه شود، عضویت در شورای سرپرستی صداوسیما بود. حکم سفارت او علی‌رغم مخالفت ابوالحسن بنی‌صدر با پیگیری میرحسین موسوی صادر شد.

روز ۱۴ مهر  امام خمینی  وارد پاریس شد و در منزل یکی از ایرانیان(غضنفرپور) در محله «کشان» اقامت گزید، اما موقعیت آپارتمانی محل، ازدحام زیاد ملاقات کنندگان و دیگر مسائل سبب شد تا حضرت امام خواستار تغییر این مکان شود. تنها دو روز بعد بود که آقای دکتر عسگری، از ایرانیان نوفل لوشاتو به گرمی پذیرفت تا امام در خانه وی مستقر شود. اقامت حضرت امام در آن دهکده حدود چهار ماه (۱۱۶ روز) به طول انجامید و بسیاری باور دارند و حق هم همین است که هجرت امام به پاریس، تحولی بسیار مثبت در روند انقلاب پدید آورد.

ساکنان قدیمی این دهکده زیبا، همان هایی که حضور بنیانگذارجمهوری اسلامی را در نوفل لوشاتو به یاد می آورند، از محل اقامت امام به عنوان منزل آیت الله یاد می کنند. در آن ایام کانال دوم تلویزیون فرانسه گفت وگویی با اهالی نوفل لوشاتو کرده و نظرشان را درباره همسایگی با [آیت الله] پرسیده بود. همگی آن ها، از این بابت اظهار خوشحالی کرده بودند.

«ندا» دانشجوی فرانسوی گفته بود: «امیدوارم دیگر ملت های دربند، پیشوایی مثل آیت الله خمینی داشته باشند.» حضرت امام پیش از عزیمت به تهران در پیامی از مهمان نوازی دولت و ملت فرانسه تشکر کرد و نوشت: «بسم اللّه‌ الرحمن الرحیم، در این موقع که پس از چهار ماه توقف پرحادثه درخاک فرانسه، برای خدمت به وطنم می‌خواهم اینجا را ترک کنم، لازم می‌دانم از دولت فرانسه که وسایل امنیت و آزادی بیان را برای اینجانب مهیا نمود، و از اهالی محترم که با حس انسان دوستی علاقۀ خود را به آزادی واستقلال کشور ایران اظهار داشتند تشکر کنم. امید است مهمان‌نوازی دولت و ملت فرانسه و حس آزادیخواهی آنان را فراموش نکنم. و از زحماتی که به همسایگان و اهالی نوفل‌لوشاتو دادم معذرت می‌خواهم. امید است احترامات اینجانب را بپذیرند.»

 پیام حجت الاسلام  سید حسن خمینی ،بمناسبت درگذشت حجت الاسلام محتشمی :

روایت محتشمی پور از تشکیل حزب الله و توصیه هایش به مسئولان ایرانی

بسمه تعالی

انا لله و انا الیه راجعون

درگذشت مجاهد خستگی ناپذیر مرحوم حجه الاسلام و المسلمین سید علی اکبر محتشمی پور طاب ثراه موجب غم و اندوه فراوان شد.

این برادر عزیز عمر خود را وقف خدمت به دین مبین و امام بزرگوار و آرمان های انقلاب اسلامی کرد و در این راه لحظه ای از پای ننشست. نه شماتت های بدخواهان و نه آزار ها و دشنام ها و نه ترور و تبعید او را از آنچه صحیح می پنداشت بازنداشت.

از حضور در کنار امام در نجف و نوفل لوشاتو تا افتخار جانبازی در سوریه و خدمت در وزارت کشور و مجلس، از همت بلند در تأسیس حزب الله لبنان تا ایستادگی بر حقوق مردم ایران همه و همه نمونه های روشنی از اقدامات آن مرحوم است.

بی شک نام مجاهد عزیز سید علی اکبر محتشمی همیشه در زمره یاران راستین امام خمینی در تاریخ انقلاب اسلامی خواهد درخشید.

اینجانب ضمن عرض تسلیت به خانواده محترم ایشان و به همه یاران امام از خدای متعال علو درجات آن فقید سعید را خواستارم و حشر او را با اولیاء الهی و صالحان و امام راحل مسئلت دارم.

خلاصه مصاحبه« حجت الاسلام علی اکبرمحتشمی پور»باشفقنا

*حدود ۵۰ سال پیش، متجاوز از ۴۰ درصد از حوزه نجف اشرف مجتهد بودند و حوزه نجف از نظر علمی به خصوص در فقه و اصول سرآمد همه حوزه ها بود.

*انگلیس طراحی کرد تا سیاست زدایی از حوزه های علمیه شیعه شود و علما و مراجع شیعه همچون علمای اهل سُنت در امور سیاسی دخالت نکنند؛ به قول حضرت امام خمینی می فرمودند: کار به جایی رسید که اگر یک روحانی لباس جُندی(نظامی) می پوشید، می گفتند این شخص از مروّت ساقط شده و دیگر نمی توان پشت سر او نماز خواند، در حالی که در صدر اسلام پیامبر لباس جندی می پوشید و امیرالمومنین به جنگ می رفت و از اسلام دفاع می کرد.

*در نجف آن سایه شوم تبلیغ وسیع انگلستان و بعد هم رژیم شاه و ساواک حضور فعال داشت؛ اینها باعث شده بود که در حوزه نجف بعضا اینگونه شود که اگر کسی با برخی کشورها و سیاست های آنها، به خصوص با شاه ایران به عنوان تنها شاه شیعه در تمام دنیا مخالفت کند، منزوی می شود. دوم اینکه روحانی اصولا در هر زمینه ای که بوی سیاست دهد، نباید وارد شود و این مساله یک عادت، روش و سیره شده بود.

*وقتی قرار داد تنباکو با انگلیس بسته شد، یک مرجع از سامرا یک خط حکم نوشت: «امروز تنباکو حرام است» و در ایران تمام قلیان ها شکسته شد.

*رژیم شاه که از آخوندهای درباری مشورت می گرفت، در مشورتی که گرفته بود به این نتیجه رسید که تنها جایی که می توان امام را تبعید و منزوی کرد، حوزه علمیه نجف است چون تصور می کرد آنجا به شدت با هرگونه مبارزه سیاسی با رژیم شاه مخالف هستند

*امام یکی از نزدیک ترین چهره ها و شخصیت های علمی قم در کنار آیت الله بروجردی بود، اما در مقطعی بر اثر برخوردنامناسب بعضی اطرافیان آیت الله بروجردی، امام مقداری حضور خود در بیت آیت الله بروجردی کمرنگ می کند و مشغول به تدریس و شاگردپروری می شود، اما احترام ایشان را رعایت می کند و هیچ گاه مخالفت با آیت الله بروجردی نمی کرد، علی رغم اینکه امام روش و دیدگاه دیگری را می پسندید و به آقای بروجردی مشاوره می داد.

*پس از اینکه آقای حکیم از دنیا رفتند، امام به همه پیغام داد که من راضی نیستم هیچ کسی از مرجعیت من تبلیغ کند.

*امام برای زعامت حوزه علمیه نجف که آیت الله خویی و قبل از ایشان آیت الله حکیم بود، احترام قائل بود. در موارد دیگر هم امام این احترام را حفظ کردند،وضعیت امام قبل و بعد از آقای حکیم همواره رو به رشد  بود، هیچ وقت امام در نجف افول نکرد

*امام خمینی : هر طلبهِ عمامه به سری که در خیابان در مقابل رژیم بعث عراق راه می رود مانند تانکی می ماند و باید آنها را حفظ کرد.

*در سال ۵۶ که انتفاضه اربعین اتفاق افتاد، رژیم بعث عراق جلوی زائرین را گرفت، درگیری رخ داد و عده ای را به گلوله بستند و شهید کردند و تعدادی از جمله پنج نفر از حزب الدعوه از جمله آقایان «قپانجی»و«تبریزی»و« نوری»و «طعمه» و ۲ نفر از طلبه های نجف را دستگیر و محکوم به اعدام کردند؛ حضرت امام در این واقعه به شدت با دولت بعث عراق برخورد کرد.

ماموریت های امام برای محتشمی پور از زبان سید محمود دعایی

*ظاهراً با توجه به اینکه رادیوی بغداد علیه ایران راه اندازی شده بود و آن زمان یکسری مجاهدین خلق و گروه های مسلح فعال شده بودند، پس از اینکه بعثی ها روی کار آمدند و رادیو بغداد فارسی فعال شد، از ایران به«حجت الاسلام سیدمحموددعایی»سفارش می شود که شما هم یک برنامه ای به عنوان نهضت روحانیت ایران برقرار کنید.

*مکتب فقهی امام به گونه ایست که پس از اثبات ولایت فقیه و تشکیل حکومت به فراخور نیازهای جامعه از خطابهای قانونی قران و سنت درادّله شرعی می توانند در تمام زمینه ها قوانینی را برای تمشیت و اداره جامعه وضع و به اجرا گذارند.

*براساس مبناونظریه رجالی اخباری ها، تمام روایات کتب اربعه ووسائل الشیعه و… صحیحه هستند.  براساس نظریه بخشی ازفقهای معاصر« ازحدود ۳۵ هزار روایت وسائل الشیعه» کمتر از۳ هزار حدیث صحیحه است ،اما براساس نظریه ومبنای رجالی امام وآیت الله بروجردی از احادیث وسائل الشیعه متجاوز از۱۹ هزار حدیث صحیحه می باشد.

*وقتی سران قوا  خدمت امام می رسند و به ایشان می گویند: نهضت آزادی، آقای بازرگان و… با نظام مخالف هستند و باید با آنها برخورد شود، امام می فرماید: آنها مخالف با نظام جمهوری اسلامی نیستند با شما مخالف هستند... آنها به ما کار ندارند، با شما مخالفند و علیه شما حرف می زنند...علیه من حرف بزنند، مگر من از اصول دین هستم که اگر کسی برخلاف و علیه من حرف زد، از دین خارج شده باشد، حق ندارید آنها را دستگیر کنید.

*پس از ملاقات آمام موسی صدر با شاه، آقا مصطفی خمینی برای مدتی ارتباط خود را با آقای صدر قطع می کند که بعدا در سال ۵۶ این ملاقات بر قرار می شود. خود امام موسی صدر می گوید که من را آقای مهندس بازرگان و دوستان مبارز در ایران تشویق کردند و گفتند، با توجه به موقعیتی که شما دارید می توانید با شاه ملاقات کنید و از شاه درخواست کنید که آقای حنیف نژاد و سران مجاهدین خلق را اعدام نکنند

*علت نیامدن قذافی به ایران ، به خاطر این بود که رئیس جمهور می خواست او را دعوت کند و آقای خامنه ای هم او را دعوت کرد، اما او می گفت آقای خمینی باید من را دعوت کند، امام هم قذافی را نپذیرفت.

*امام در همه مراحل پیگیر موضوع امام موسی صدر بودند و این پیگیری ها را ادامه می دادند، زمانی که سرگرد جلود در سال ۵۸ به قم آمد و با واسطه حجت الاسلام محمد منتظری ملاقاتی با امام داشت، در آن ملاقات امام شدیداً پرخاش و اعتراض کرد و موضوع را از سرگرد جلود که مرد شماره دو لیبی بود، پیگیری کرد.

 خاطرات حجت الاسلام و المسلمین علی اکبر محتشمی پور 

امام خمینی:جناب حجت الاسلام آقاى محتشمى، از دوستان قدیمى من و فردى متدین، متعهد و مبارز است که با «هوش سیّاسى»‏  که دارد همیشه خدمتگزارى خوب براى اسلام و ایران بوده است.۲۰ شهریور ۱۳۶۷

حضرت امام در چند سال پایانی عمرشان چندین نامه و پیام مهم دارند که «منشور برادری»، «منشور روحانیت »و «نامه‌نگاری با برخی از شخصیت های سیاسی و مذهبی» آن دوره زمانی از جمله آن‌ها است. در تمامی این نامه‌ها چند موضوع متفاوت ولی با یک نگاه مشترک و واحد به چشم می خورد از جمله آن «هشدار نسبت به وجود متحجرین و مقدس‌مآبان» تأکید بر وجود سلایق مختلف فقهی-سیاسی به عنوان یک امر لازم و پسندیده در صحنه های اجتماعی کشور و... است. به نظر جنابعالی، هدف و مقصود حضرت امام در آن برهه از طرح این مسائل چه بود و چه زمینه های تاریخی و اجتماعی و فرهنگی در این ارتباط متصور است؟

محتشمی پور:داستان این مباحث که مطرح کردید و امام در اواخر عمر شریف‌شان مطرح کردند، ریشه در یک زمانی طولانی بعد از انقلاب دارد. البته بعضی از موضع گیری‌های امام مربوط به سال‌های پایانی عمرشان نمی‌شود و در نجف هم بحث متحجرین و مقدس‌نماها را در اعلامیه‌ها و بیانات متعدد مطرح کرده بودند و لذا مربوط به اواخر عمر امام نمی‌شود. البته ایشان در اواخر عمر با سلسله مسائلی با حساسیت برخورد کردند.

اما در خصوص مواردی که شما اشاره کردید در ارتباط با نامه نگاری با شخصیت های سیاسی و مذهبی به عنوان مثال به سوابقی که در ارتباط با دو مورد از این نامه ها است مطرح می کنم مثلا نامه به آقایان «محمدعلی انصاری» و «علی اکبرناطق نوری» که در ماه های پایانی عمر پربرکت امام نگارش یافته، باید سابقه‌ای را ذکر کنم.

قبل از انتخابات دوره سوم مجلس شورای اسلامی، امام مسئله اسلام آمریکایی و اسلام ناب محمدی را در یک سلسله سخنرانی ها و بیانیه ها مطرح کردند و توضیح دادند که اسلام ناب محمدی(ص) که مورد نظر ایشان و انقلاب است چه شاخصه‌هایی دارد؛ اسلام محرومین، اسلام پابرهنگان، اسلام مظلومین و... . ایشان شاخصه‌های اسلام آمریکایی را هم مطرح کردند که از جمله آن «اسلام مرفهین بی‌درد» و کسانی بود که فراری از جبهه و جهاد هستند. این سخنان باعث شد که در جامعه و میان گروه‌های مختلف بحث شود که منظور امام چه کسانی هستند و چه جریاناتی در داخل کشور وجود دارند که این شاخصه‌ها به آن‌ها انطباق پیدا می‌کند که اوج آن در دوران تبلیغات انتخابات مجلس سوم بود؛ بعضی جریانات یکدیگر را متهم می‌کردند که گروه دیگر با شاخصه های اسلام آمریکایی شاخص هستند و طرفدار ثروتمندان، زالوصفتان و مرفهان بی‌درد هستند یا حتی خودشان طرفدار مرفهمین بی‌درد هستند یا فراری از جبهه‌ها هستند.

بر این اساس برخی شخصیتهای برحسته این جناح که مورد اتهام قرار گرفته بود خدمت امام رسیدند و گفتند شما که این بحث‌ها را مطرح کرده‌اید، در خارج این‌گونه تلقی شده که ما مدنظر شما هستیم. امام فرمودند نه! نظر من شما نبودید و این‌گونه نبود که منظور من شخص خاصی باشد.

دکترابراهیم یزدی و آیت الله محمدیزدی (مجلس شورای اسلامی)

آن انتخابات گذشت و جریان مذکور رأی نیاورد و اکثریت نمایندگان مجلس سوم نیروهایی بودند که موسوم به «خط امام» بودند. حتی مسئله تا آنجا پیش رفت که شخصیت‌های برجسته‌ای چون «آیت‌الله محمدیزدی» عضو جامعه مدرسین و از چهره‌های سرشناس کشور در تهران رأی نیاورد و انتخاب نشد. این در شرایطی بود که آقای یزدی قبل از آن، در خراسان هم به عنوان کاندیدای خبرگان رهبری ثبت نام کرده بود و در آنجا هم رأی نیاورد که این خیلی معنادار بود و یک ضربه سخت به یک جریان درون نظام بود.

بعد از ناکامی آن جناح و خصوصا یک چهره کلیدی آن، امام آیت‌الله یزدی را به عنوان عضو فقهای شورای نگهبان منصوب کردند و این امر درون جریانات سیاسی انقلاب، به معنای بازسازی و احیای جریانی بود که عملا درون جامعه وجهه، پرستیژ و حیثیت خود را از دست داده بود؛ امام اینها را احیا کرد و با این اقدام می‌خواست بگوید که منظور من از اسلام آمریکایی این جریان فکری نیست و «هر دو جریان درون نظام بوده، اختلافات آن‌ها درون خانوادگی است» و هردو علاقمند به نظام، انقلاب و اسلام هستند، اما هرکدام با روش خاص خودشان و هدف هر دو هم بقاء و ثبات انقلاب و جمهوری اسلامی است.

من می‌خواهم بگویم این مسائل در چارچوب گفتمان و بیانیه، در پایان عمر امام بوده، اما امام از ابتدا به گونه‌ای اقدام کردند و این بازسازی را انجام دادند و با روش «کونوا دعاة الناس بغیر ألسنتکم» عملا این کار را انجام دادند.

پس تاریخ این مسئله به قبل از انتخابات مجلس سوم برمی‌گردد.

مجید انصاری: حزب الله لبنان یکی از یادگارهای مرحوم آقای محتشمی است/ ایشان در پست وزارت کشور بسیار شجاعانه از آزادی و حق انتخاب مردم دفاع کرد + فیلم مصاحبه

اما در مورد نامه امام به آقای مجید انصاری و پاسخی که امام به آن دادند؛ آقای مجید انصاری در آن نامه گفته است که:
بسمه تعالى. محضر مبارک رهبر کبیر انقلاب و بنیانگذار جمهورى اسلامى ایران حضرت آیت اللَّه العظمى امام خمینى- مد ظله العالى‏
با ابلاغ سلام و ابراز ارادت، از آنجا که یکى از نمایندگان محترم مجلس شوراى اسلامى- ایّده اللَّه تعالى- در مخالفت با حجت الاسلام و المسلمین آقاى محتشمى وزیر محترم کشور مطالبى ایراد فرموده‏ اند، از آن جمله «نقل معنا» اینکه مقصود حضرت عالى در نامه خود به هیأت وزیران که هر وزیرى باید در محدوده اختیارات خود اقدام نماید، جناب آقاى محتشمى بوده است، براى جمعى از نمایندگان محترم و حقیر این سؤال پیش آمده است که اگر امر بدین گونه بوده است ما تکلیف خود را بدانیم. و الامر إلیکم- نماینده زرند کرمان.۲۰ شهریور ۱۳۶۷- مجید انصارى کرمانى.
بسمه تعالى‏
جناب حجت الاسلام آقاى محتشمى- ایّده اللَّه تعالى- از دوستان قدیمى من و فردى متدین، متعهد و مبارز است که با هوش سیاسى‏ اى که دارد همیشه خدمتگزارى خوب براى اسلام و ایران بوده است.
مقصود من از نامه به هیأت وزیران آقاى محتشمى نیست. ان شاء اللَّه آقایان در مسائلى که مى‏خواهند به کسى نسبت دهند، دقت کافى نمایند و جهات شرعى را نیز مراعات نمایند.
یکشنبه، ۲۰ شهریور ۱۳۶۷( ٢٩ محرم ١٤٠٩)
روح اللَّه الموسوی الخمینى. ( صحیفه امام، ج‏21، ص: 130)

نقطه آغاز آن نامه‌ها این بود که در تاریخ 22 خرداد ماه امام به آقای نخست وزیر و وزرا نامه‌ای نوشتند و این چنین فرمودند:

«بسم اللّه‏الرحمن الرحیم

جناب آقای نخست وزیر، آقایان وزرا ـ ایّدهم اللّه‏ تعالی

مسئله‏ای را که لازم دیدم تذکر دهم این است که قوام نظام اسلامی ایران بر اتحاد در روش و حرکت در کُلیّتِ سیاستِ مورد قبولِ اسلام است. همگی باید سعی کنیم هر حرکتی، اعم از سیاسی، نظامی، اقتصادی و اجتماعی، که انجام می‏دهیم به آن کلیت صدمه نزند. ترسیم کلیت متّخذ از اصول اساسی قوانین اسلامی است که هدایت فرد و جامعه را بر عهده دارد. هر مسئولی و هر متعهدِ به نظامی باید سعی کند برای پیشبرد نظام در چارچوب محدودۀ وظایفش عمل کند؛ که در غیر این صورت، احتمال پاشیدگی نظام جدی است. لذا اگر هر وزیری دخالت در کار وزیر دیگر نماید، که حتی دخالت او باعث رشد کار گردد، مورد قبول نیست؛ چرا که خروج از چارچوب اختیارات ضررش بسیار بیشتر از رشد کار در نقطه‏ای دیگر است. روشن است که مشورت، هماهنگی و همکاری مورد بحث نیست.

اینجانب گاهی به موضع‌گیری‌های وزرا و نمایندگان در خارج از محدودۀ وظایف‌شان برخورد می‏کنم که متعجب می‏شوم. از باب مثال سیاست خارجی کشور بر عهدۀ وزیر امور خارجه است. اگر آقایان اعتراضی دارند، باید برادرانه در هیأت دولت مطرح کنند. اگر به اعتراض جواب قانع کننده‏ای داده شد، که چه بهتر؛ والاّ وزیر امور خارجه است که در چارچوب سیاستِ ترسیمی از رهبری نظام و یا مجلس، تصمیم‏گیرنده است. این شیوۀ پسندیده‏ای نیست که هر وزیر و یا نماینده‏ای هر چه دلش خواست در مجامع عمومی بگوید.

آقایان وزرا، من به شما و به نمایندگان محترم نصیحت می‏کنم که سیاست‌های یکدیگر را تضعیف و یا تخریب نکنید؛ که اگر وحدت روش و حرکت در نظام نوپای اسلامی صدمه ببیند، نتایجی که دنیای استکبار از این برخوردها می‏گیرد بسیار شکننده است. کاری نکنیم که دنیا فکر کند نظام اسلامی ایران با این اختلاف سلیقه‏ها و با این ابراز اختلاف‌ها هیچ‌گاه راه ثبات را نخواهد پیمود. خداوند به تمامی شما توفیق خدمت به بندگان خوب خدا را ارزانی دهد. والسلام.

روح الله الموسوی الخمینی یکشنبه، ۲۲ خرداد ۱۳۶۷(٢٧ شوال ١٤٠٨)

پیش زمینه این نامه این‌گونه است که در آن موقع حرکت‌هایی صورت می‌گرفت؛ از جمله یکی از معاونین وقت وزیر امور خارجه مسافرت‌هایی به کشورهای خارجی انجام می‌داد. گزارش‌هایی به هیأت دولت می‌رسید که وی در آن سفرها مترجم به همراه خود نمی‌برد و برخلاف عرف دیپلماتیک به زبان انگلیسی صحبت می‌کرد و این اتفاق در هیأت دولت بررسی شد. من احساسم این است که خود دکتر ولایتی هم از این مسئله ناراحت بود، اما زورش نمی‌رسید یا بنا به هر دلیل دیگری نمی‌توانست جلوی او را بگیرد؛ لذا بدش نمی‌آمد که موضوع در هیأت دولت مطرح شود. این‌قدر آن موضوع بالا گرفت که نخست وزیر و هیأت وزبران نسبت به آن واکنش نشان داده و حتی احتمال اجازه ندادن به او برای سفر به کشورهای خارجی هم بود. در کنار این موضوع، مسائل جنگ و.. دست به دست هم داده بود و در نهایت آقای مهندس موسوی نخست وزیر تصمیمی گرفت که در نخست وزیری، معاونت سیاسی در کنار سایر معاونت‌ها تشکیل شود. شرخ وظایف این معاونت به گونه‌ای بود که شائبه دخالت در کارهای وزارت خارجه و در واقع شکل‌گیری یک وزارت خارجه در سایه پدید آمد.

علاوه بر این، آقای نخست وزیر یک شورای سیاسی هم در هیأت دولت تشکیل داد که مسائل مختلف مربوط به انقلاب و سیاست خارجی در آن بررسی می‌شد؛ آن جلسه هر هفته پنجشنبه ها به مدت دو ساعت تشکیل می‌شد و وزرای سیاسی در آن شرکت می‌کردند؛ اعم از وزرای کشور، خارجه، اطلاعات، دفاع و معاونت‌های مربوطه. عمده آن بحث‌ها به سیاست داخلی و خارجی مربوط می‌شد. ما نسبت به مسائل سیاست داخلی حساسیت نداشتیم، زیرا در این حوزه نظر دولت به عنوان سیاست‌های کلی نظام باید پیاده می‌شد. اما وزیر و وزارتخانه خارجه نسبت به تصمیمات این شورا حساسیت داشتند و علاوه بر آن نسبت به برخی رفتارها و سفرها، در شورا اظهارنظراتی می‌شد و این مسئله باعث شد تا وزیر خارجه مکررا خدمت امام برسد و بگوید دست ما بسته اشت و از سوی نمایندگان و وزرا مورد دخالت و پرسش قرار می گیریم؛ لذا محدودیت‌های زیادی داریم و وقتی به سفر خارجی می‌روم، حنای ما رنگی ندارد و آنها فکر نمی‌کنند که با یک وزیر خارجه قدرتمند طرف هستند؛ بلکه فکر می‌کنند که در ایران همه تصمیم‌گیر هستند. امام هم با آن‌که قانون‌مند بودند و معتقد بودند قانون باید اجرا شود، این نامه را خطاب به نخست وزیر و وزرا نوشتند تا هر وزیر در حیطه وظایف خود مسئول است، نباید در امور یکدیگر دخالت می کردند و اگر نظری هم داشتند در جلسه هیأت دولت مطرح کنند.

چرا برخی نمایندگان وقت مجلس اینگونه در افکار عمومی القاء کردند که منظور آن نامه امام شما هستید؟

نمایندگان جناح راست در داخل و خارج مجلس لابی‌های زیادی کرده بودند که من برای ادامه مسئولیت در وزارت کشور رأی نیاورم و تلاش زیادی در این راستا کرده بودند. لذا می‌خواستند وانمود کنند که منظور امام از نامه، شخص من بوده است. زیرا من بعد از انقلاب عضو وزارت خارجه بودم و سفیر ایران در سوریه و در بحث‌هایی چون تشکیل حزب‌الله و... فعالیت داشتم. آن‌قدر بنده در سیاست خارجی موثر واقع شده بودم که آقای ولایتی برای آن‌که در سوریه بمانم قانونی را در مجلس تصویب کرد که وزارت خارجه حق داشته باشد در جایی که لازم باشد مسئولیت سفیر را تمدید کند، زیرا در آن زمان سفیر حداکثر 4 سال می‌توانست باقی بماند.

من کسی بودم که هم در مسائل داخلی و هم خارجی صاحب‌نظر بودم و در هیأت دولت و شورای سیاسی بحث می‌کردم که احیانا خبر آن در مجلس هم پخش می‌شد. لذا سعی کردند بگویند که فقط من مورد نظر امام بوده ام تا با این ترفند من در مجلس رأی نیاورم، زیرا متوجه شده بودند که رأی من خوب بود.

در واقع می‌خواستند شما را استیضاح کنند...

نه؛ در آن زمان کابینه دو مرحله‌ای بود. یک‌بار وقتی رئیس جمهور انتخاب می‌شد کابینه را به مجلس معرفی می‌کرد و یک‌بار هم وقتی که دوره جدید مجلس شروع به کار می‌کرد دوباره برای اعضای دولت رأی گیری می‌شد؛ یعنی در طول چهار سال هیأت دولت دو بار رأی می‌گرفت و این اتفاق هنگام رایِ‌گیری مرحله دوم بود. بر این اساس این مطالب را با شدت و حدت از تریبون مجلس بیان کردند. امام مباحث مجلس را از طریق پخش مستقیم رادیو دنبال می‌کردند. وقتی دیدند چنین وضعیتی است، احمد آقا را صدا می‌زنند و می‌گویند این نماینده‌های مجلس با چوب من می‌خواهند محتشمی را بزنند؛ می‌گویند منظور من از نامه، آقای محتشمی بوده، در حالی که این‌جور نبوده است. لذا به نماینده‌ها بگویید از من سوال کنند تا من جواب بدهم. حاج احمد آقا هم با مجلس تماس می‌گیرند و چون آقای مجید انصاری با دفتر امام ارتباط داشتند، احمد آقا از او می‌خواهد که چنین نامه‌ای بنویسد.

یعنی امام خمینی شخصاً این کاررامی کنند؟.

محتشمی:بله. در قالب سوالی که خودشان خواستند، پاسخ دادند. آن پاسخ در مجلس تکثیر شد و آقای سرحدی زاده -که خدا سلامتش بدارد- و آن موقع وزیر کار بود، نامه را در صحن قرائت کرد و نمایندگان به او اعتراض شدید کردند که چرا در وقت مربوط به خودت در مورد موضوعی دیگر حرف زدی؟ ایشان هم گفت من حق دارم در وقت قانونی خودم در دفاع از خودم یا هر وزیر دیگر حرف بزنم.

آقای محتشمی! در همین زمینه، اخیرا آقای دکتر ظریف در کتاب خاطراتشان از شما به خاطر مخالفت با فرستادن ایشان به آمریکا به عنوان نماینده ایران در سازمان ملل گلایه کرده اند. می توانید در خصوص دلیل اتخاذ آن مواضع توضیح دهید؟

من هم این مطالب را از بعضی رسانه‌ها شنیدم اما کتاب ایشان را نخوانده‌ام. ولی واقعیت این است که من الان چیزهایی که آقای ظریف در خاطرات‌شان نوشته‌اند و نسبت داده‌اند را دقیقا به یاد ندارم. اما آنچه به یاد دارم و آن زمان ما در داخل کشور شنیدیم این است که وقتی ایشان در نمایندگی سازمان ملل بودند، آقای دکتر ولایتی و هیأت ایرانی ایشان را می‌بینند می‌پسندند که یک جوان خوش بیان و مسلط بر زبان انگلیسی بوده و دبیرکل سازمان ملل هم از ایشان تعریف می‌کند. اطلاعات دیگری که ما آن زمان از ایشان داشتیم این بود که آقای ظریف از دوران دبیرستان به آمریکا رفته و تحصیلات مدرسه‌ای و دانشگاهی را در آنجا گذرانده است؛ البته گویا وی در خاطراتش گفته که تحصیلات دانشگاهی را آمریکا گذرانده است. وقتی دکتر ولایتی به امریکا می‌رود دکتر ظریف را جذب نمایندگی ایران می‌کند و وقتی وی همراه دکتر ولایتی به ایران می آید، چون در سن سربازی بوده و خدمت نرفته بود، پلیس فرودگاه مانع خروج وی می‌شود. از فرودگاه با من که آن موقع وزیر کشور بودم، تماس گرفتند و گفتند فلانی می‌خواهد از کشور خارج شود و اگر شما اجازه بدهید از کشور خارج شود. من گفتم نمی توانم برخلاف قانون به کسی که سرباز است اجازه دهم به خارج از کشور برود. آقای ولایتی هم با من تماس گرفت و ایشان را راهنمایی کردم؛ گفتم من نمی‌توانم برخلاف قانون اجازه دهم وی خارج از کشور برود، مگر اینکه دوره سربازی برود. اما شما می‌توانید یک کار کنید و آن این‌که برخی ارگان‌ها برای انجام وظایف و ماموریت های قانونی خود، اختیار داشتند که درخواست نیروی سرباط وظیفه نمایند فلذا به ایشان عرض کردم که درخواستی به شورای عالی دفاع بنویسند و برای نیروهای مورد نیاز، مصوبه می‌گیرند که آن‌ها دوران سربازی را در فلان ارگان خدمت کنند. شما هم می‌توانید با رئیس جمهور که رئیس شورای عالی دفاع است صحبت کنید تا ایشان این مصوبه را بگیرند که دوره خدمت را در نیویورک بگذارند و رفت و آمد داشته باشد. دکتر ولایتی از این راه تشکر کرد و از همین طریق موضوع را حل کرد.

درباره سیدعلی اکبر محتشمی پور

محتشمی می گوید:اما دکتر ظریف چیز دیگری را نسبت داده و آن اینکه وقتی موضوع نمایندگی ایشان در نیویورک‌، مطرح شده من مخالفت کرده و گفته‌ام وی آمریکایی است!

این مطلب خیلی عجیبی است. زیرا اصولا سفرا در هیأت دولت مطرح نمی‌شدند. سفیر را وزیر خارجه پیشنهاد می‌کند و رئیس جمهور استوارنامه وی را امضا‌ می‌کند. قبل از آن هم اگر او را به کشور مقابل می‌فرستند تا اگر آن‌ها تأیید کردند، استوارنامه امضا می‌شود. من تعجب می‌کنم که دکتر ظریف می‌گوید وقتی بحث نمایندگی دکتر ظریف مطرح شد، بنده مخالفت کرده ام؛ من چنین مخالفتی را به خاطر ندارم و اساسا چنین اتفاقی نمی‌افتاد.

نکته دیگر اینکه گفته‌اند من در نماز جمعه گفته‌ام که آقای محلاتی در مورد قطعنامه ۵۹۸ نامه نوشته است.

محتشمی پورمی گوید:من یادم نمی‌آید چنین حرفی را زده باشم. خوب بود که خودش می‌آمد با من حرف می‌زد. زیرا در اتاق من همیشه باز بود و حتی استانداری ها را موظف کرده بودیم که هفته‌ای یکبار درب دفتر باز باشد تا همه حرف خود را بزنند؛ چه رسد برای دیپلمات‌ها و ایشان می‌توانست توضیح دهد و نیازی نبود که به روز قیامت حواله دهند؛ اما اگر ما حرفی زده‌ایم و اشتباهی کرده‌ایم عذرخواهی می‌کنیم!

آقای محتشمی! بعد از نامه امام، آقای ناطق نوری نامه‌ای به امام می‌دهند که در آن می‌گویند:

بسمه تعالی. محضر مقدس رهبر عظیم‏ الشأن انقلاب، حضرت امام ـ مدظله العالی

با تقدیم سلام و آرزوی طول عمر برای آن وجود مبارک، احتراماً معروض می‏دارد، همان‏طوری که مستحضر هستید در رابطه با رأی اعتماد به اعضای محترم دولت از حضرتعالی راجع به حجت ‏الاسلام جناب آقای محتشمی، وزیر محترم کشور سؤالی شد که پاسخ آن، روز رأی‏گیری بین نمایندگان پخش و از تریبون مجلس خوانده شد و ایشان مجدداً به عنوان وزیر کشور انتخاب شدند لکن بعضی در سطح مجلس حتی از تریبون مجلس چنین منعکس نمودند: کسانی که به آقای محتشمی رأی مثبت ندادند مخالفت با فرمان شما کردند. چنانچه مصلحت بدانید بیان فرمایید آیا نظر مبارک رأی مثبت دادن به ایشان بود؟ و کسانی که رأی ندادند خدای ناکرده خلاف فرمان حضرتعالی که قهراً خلاف شرع هم هست عمل نمودند یا خیر؟

پنج شنبه، ۲۴ شهریور ۱۳۶۷(٣ صفر ١٤٠٩)ـ مقلد کوچک شما: علی ‏اکبر ناطق نوری

امام هم در پاسخ می‌ نویسند:

«بسمه تعالی

جناب حجت ‏الاسلام آقای ناطق نوری ـ دامت افاضاته

با سلام، در جمهوری اسلامی جز در مواردی نادر که اسلام و حیثیت نظام در خطر باشد، آن هم با تشخیص موضوع از طرف کارشناسان دانا، هیچ کس نمی‏تواند رأی خود را بر دیگری تحمیل کند ؛ و خدا آن روز را هم نیاورد. من تمام سعی خود را می‏نمایم که با نسبت مطلبی به من، کسی مظلوم نگردد.

ادامه نامه امام خمینی ،خطاب به حجت الاسلام ناطق نوی: من شما را هم فردی متدین، متعهد، مبارز و دارای هوش سیاسی می‏دانم. برای من شما و آقای محتشمی فرقی ندارد. من هر دوی شما و همین‏طور همۀ دست اندرکاران صدیق نظام و تمامی افرادی که چون شما قلبشان برای اسلام و ایران می‏تپد را فرزندان اسلام و انقلاب می‏دانم. همه باید سعی کنیم تا روح وحدت و پاکی را بر محیط کارمان حاکم گردانیم، تا بتوانیم تمامی قدرت‌ها و ابرقدرت‌ها را به زانو درآوریم. باید تلاش کنیم زهد و قدس اسلام ناب محمدی را از زنگارهای تقدس مآبی و تحجرگرایی اسلام امریکایی جدا کرده و به مردم مستضعفمان نشان دهیم. ما اگر توانستیم نظامی بر پایه‏های نه شرقی نه غربی واقعی و اسلام پاک منزه از ریا و خدعه و فریب را معرفی نماییم، انقلاب پیروز شده است. توفیق جنابعالی رااز خداوند متعال خواستارم. والسلام علیکم و رحمة‏اللّه‏.

دوشنبه، ۲۸ شهریور ۱۳۶۷روح اللّه‏ الموسوی الخمینی

محتشمی پورمی گوید:نکته مهم این نامه آن است که رویکرد امام این بوده که نظرات فردی نباید در نظام تحمیل شود؛ مگر در موارد خاص، آن هم با نظر کارشناسان دانا.

اگر ممکن است این رفتار امام را در طول رهبری امام بررسی کنید و اگر مورد دیگری را سراغ دارید، بفرمایید.

محتشمی پور:نکته مهمی که در سیره حضرت امام وجود دارد، بحث قانون گرایی حضرت امام است. ایشان کاملا در گفتار و عمل قانون گرا بودند و به هیچ وجه تخطی از قانون را برنمی‌تافتند. این را از بدو ورود به ایران و پس از انقلاب نشان دادند. من این خاطره را به یاد دارم که در ماه‌های اول پس از انقلاب مقررات راهنمایی و رانندگی هم ملغی شده بود و هرکس از چراغ قرمز رد می‌شد، از خط ویژه عبور می‌کرد و... . اما امام در یک اقدام که مانند صاعقه بود و توجه ارگان‌های تازه تأسیس مانند کمیته را برانگیخت و صدای غرش آن گوش جان‌ها را نوازش داد و آن اقدام این بود که وقتی امام در قم سوار بر ماشین می‌خواستند به دیدن یکی از آقایان بروند، راننده ماشین و اسکورت ها حرکت کردند. آن‌ها از چراغ قرمز رد شدند و امام با دست روی داشبورد ماشین زدند و گفتند چرا از چراغ قرمز رد می‌شوید؟ راننده گفت این کار برای حفاظت از جان شماست، زیرا خطرات از جانب دشمن زیاد است و حرف‌هایی از این قبیل...امام گفتند این حرف‌ها نیست! باید طبق قانون عمل کنید. شما تخلف کردید و باید مجازات شوید! وقتی امام این برخورد را کردند، سخنان‌شان در مجامع مختلف طنین‌انداز شد.

امام در همه مسائل ریز و درشت به قانون اهمیت می‌دادند و اجازه نمی‌دادند کسی مرتکب تخلف از قانون شود.

نمونه دوم این بود که در برخی مسائل که بین شورای نگهبان و دستگاه‌های دیگر اختلاف پیش می‌آمد همواره نظر شورای نگهبان را تأیید می‌کردند؛ از جمله اختلاف استاندار وقت اصفهان و شورای نگهبان و... . در واقع نظر شورای نگهبان همیشه برّنده و فصل الخطاب بود؛ تا اینکه انتخابات مجلس سوم پیش آمد و من در جلسات قبل از انتخابات حدس زدم که این شورا گرایش خاصی دارد و ممکن است تخلفاتی رخ دهد. من به امام عرض کردم که در این انتخابات شورای نگهبان برخلاف قانون نظراتی دارد که هم خودش می‌خواهد اعمال کند و هم از ما می‌خواهد که ما به آن‌ها عمل کنیم. اگر از ما می‌خواهید به نظرات آنها عمل کنیم، بگویید. اما اگر بخواهیم طبق قانون عمل کنیم اصطکاک میان ما و شورای نگهبان پیش می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌آید. ایشان گفتند شما به قانون عمل کنید! عرض کردم که من اگر طبق قانون عمل کنم، قطعا اختلاف با شورای نگهبان پیش بیاید به شما ارجاع می‌‌‌دهند و اگر قرار است شما نظر شورای نگهبان را تأیید کنید، از الان بگویید که ما نظر شورای نگهبان را عمل کنیم. اما گفتند من از قانون حمایت می‌کنم! خیال ما راحت شد و آن اتفاقات در جریان انتخابات مجلس سوم پیش آمد و امام محکم از قانون حمایت کردند و منجر به این شد که شورای نگهبان گفت وزارت کشورها این کارها را کرده، شما(امام) از آن حمایت کرده‌اید و ما می‌خواهیم استعفا دهیم. امام گفتند شما بگویید وزارت کشور در کجا بر خلاف قانون عمل کرده تا با آن برخورد کنیم؛ و گرنه بر سرکار برگردید؛ استعفا یعنی چه؟

این نشان می‌دهد که امام همواره به قانون عمل کرده اند؛ بجز برخی مسائل حساس و اضطراری در شرایط جنگ و برای منافع و مصحلت مردم. برخی مسائل مربوط به جنگ را اصلا نمی توان در مجلس در مورد آن حرف زد و تصمیم گیری کرد. در آنجا رهبری می‌تواند از اختیارات قانون خود استفاده کرده و فوری تصمیمی بگیرد. در همان شرایط هم بدون نظر کارشناسان خبره نمی‌توان تصمیم گرفت و لذا امام در این پاسخ اشاره موکدی بر این اصل مهم داشتند.

احتمالا یکی از موارد کارشناسان خبره، همان سران قوا بوده‌اند. درست است؟

خیر. یک نمونه‌اش بعد از فتح خرمشهر است که دشمن شکست خورده بود و تنها کسی که مخالف ادامه جنگ بود امام بودند. آقایان نزد امام آمدند و گفتند ما باید یک قسمت از خاک عراق را بگیریم و از موضع قدرت پشت میز مذاکره با عراق بنشینیم تا خسارت بگیریم. حضرت امام گفتند این را بدانید ما وقتی ما داخل عراق برویم معادله تغییر می‌کند و نیروهای عراقی با رویکرد جدیدی وارد می‌شوند. اما سران قوا اصرار داشتند که نیروهای ما با اخلاص جنگ را ادامه خواهند داد. امام گفتند نظر من این است، اما شما بروید با کارشناسان صحبت کنید و اگر آن‌ها همین حرف شما را می‌زدند، جنگ را ادامه دهید.

پس نظر امام روی کارشناسان دانا بود که آن کارشناسان سران سه قوه نبودند؛ بلکه کارشناسان نظامی ارتش و سپاه بودند.

نمونه‌ای که ذکر کردید، از مثال‌های معروف در این زمینه است؛ آیا مورد دیگری را هم از مشورت امام با نخبگان و اهمیت ایشان به نظر آن‌ها، در ذهن دارید؟

مهمترین مسئله‌ای که مربوط به اختیار رهبری نظام و ولایت فقیه می‌شود، جنگ و صلح است. علاوه بر مثال اول، در مورد قطعنامه 598 هم این اتفاق افتاد. امام تا چند روز قبل معتقد بودند جنگ باید تا رفع فتنه(نابودی حزب بعث) تداوم یابد و با قاطعیت پیش رفت تا به نتیجه رسید. اما در فاصله کوتاهی نظرات مختلف کارشناسی مانند سیل به طرف حضرت امام آمد؛

«کارشناسان نظامی آمدند و گفتند ما دیگر نمی‌توانیم بجنگیم»

محتشمی پورمی گوید:فرماندهان جنگ به امام گفتند:اگر بخواهیم در جنگ پیروز شویم به چند سال زمان نیاز است و به تسلیحات پیشرفته‌ای نیاز داشت، طرف مقابل ما هم پیشرفت کرده است.

«اقتصاددان‌ها »هم گفتند :بودجه نداریم، نفت فروش نمی‌رود و اگر بخواهیم هم کشور را اداره کنیم و بجنگیم، ناتوان هستیم و غیر ذلک.

از طرف دیگر مسائل اجتماعی مطرح بود که مردم از نظر معیشتی تحت فشار هستند و... . سران قوای لشکری و کشوری هم جمع شدند، این نظرات را دسته بندی کردند، تقدیم امام کردند.

و امام خمینی هم به این نتیجه رسیدند که جنگ نمی‌تواند ادامه یابد.

بنابراین «قطعنامه را پذیرفتند» و اعلام کردند ما بر اساس نظرات کارشناسی به این نتیجه رسیدیم.

محتشمی پورمی گوید: این یک مسئله بسیار مهمی بود که حکم مرگ و حیات را برای ما داشت .

حجت الاسلام محتشمی:این‌گونه نبود که امام بر این نظر خود که تا آخرین قطره خون و آخرین خانه و کاشانه به جنگ ادامه دهیم، ولو کشور نابود شود، پافشاری کنند.

ایشان(امام خمینی) وقتی کارشناسان گفتند ادامه جنگ منجر به نابودی همه توان کشور می‌شود و به مصلحت نیست، قطعنامه را پذیرفتند.

محتشمی:این دو نمونه را بیان کردم، زیرا بقیه موارد خیلی سهل‌تر و آسان‌تر بود.

آقای محتشمی! امام به قانون تأکید دارند، اما همزمان از نیروهای انقلاب حمایت می کنند؛ مثلا وقتی آقای یزدی رأی نمی‌آورد، امام ایشان را به عضویت در شورای نگهبان منصوب می‌کنند یا مثلا بعد از پاسخ صریح به نامه آقای قدیری، از ایشان دلجویی می کنند، یا مواردی که در سوالات بالا در مورد خود شما مطرح شد و... . اما در بعضی موارد این قاعده شکسته می‌شود؛ یکی از آن موارد که مربوط به شما هم می‌شود، موضوع نهضت آزادی است و از آن‌ها حمایت نمی کنند. در مورد نیروهای متحجر هم این‌گونه است.

در واقع چرا امام در برخورد با نیروهای انقلاب که صبغه اسلامی دارند موضع حمایتی دارند، اما در موردی مانند نهضت آزادی این روال را می‌شکنند؟

سوال شما یک سوال فنی است و جواب دادن به آن نیاز به توضیح دارد. همان‌طور که شما مطرح کردید، روش امام قانون‌مند و بر اساس نظر کارشناسی بود و از تمام نیروهایی که زیر چتر انقلاب اسلامی و مصالح کشور و مردم هستند، دفاع می‌کنند. بله! اختلاف سیره و روش جای خود را دارد و «هرکسی از ظن خود شد یار من». خود امام می‌گویند که همه این جریانات می‌خواهند اسلام پایدار بماند، همه این جریانات دنبال برقراری نظام جمهوری اسلامی و کار کردن برای مردم و پابرجایی استقلال کشور و حاکمیت اصل نه شرقی نه غربی هستند.

اما جریاناتی هستند که نه برای انقلاب کاری کرده بودند و نه اکنون دنبال پایداری نظام و انقلاب و استقلال کشور هستند؛ از جمله مقدس نماها و به قول امام،« انجمن حجتیه» این‌ها کسانی نبودند که یک گام برای بقای انقلاب برداشته باشند و شاید کینه امام و انقلاب را در سینه حبس کرده و دنبال ضربه بیشتر به انقلاب بودند.

یعنی اگر در ظاهر انقلابی شده بودند، برای تسخیر پست‌ها و رسیدن به اهداف خودشان بودند. این‌ها کسانی نبودند که در چارچوب نظام و انقلاب باشند تا بخواهد حمایتی از آن‌ها شود؛ همین الان هم آن‌ها در صدد ضربه زدن به انقلاب هستند. از جمله این گروه‌ها نهضت آزادی بود.

در ابتدای امر بر اساس توصیه نیروهای انقلاب امام پذیرفتند که این‌ها دولت موقت را به دست گیرند. اما گروههایی چون نهضت آزادی اینگونه نبودند که از ابتدای نهضت همراه مردم بوده باشند. اتفاقا وقتی امام در نجف بودند، نهضت آزادی پیام می‌داد که تند نروید و شعار سرنگونی شاه سرابی بیش نیست؛ شاه رفتنی نیست و پشت سر آن قدرت‌های دنیا، ارتش و ساواک هستند. شعاری بدهید که قابل اجرا باشد و آن شعار این است که در کشور قانون اساسی اجرا شود، نظام، نظام پارلمانی باشد و حکومت و دولت از آن رأی بگیرند که این شعار اجرایی و قانونی است. آن‌ها در بیان این شعار استمرار داشتند و حتی سراغ بعضی مراجع رفته و آن‌ها را همراه خود کردند؛ پس حرکت‌شان انحرافی بوده و خودشان زاویه ایجاد کردند. آن‌ها در جامعه دو دستگی ایجاد کردند که عده‌ای یک طرف رفتند و عده‌ای هم دنبال این رفتند که حکومت قانونی شود و دست مردم بیفتد. در حالی که رژیم سلطنتی در طول تاریخ فاسد بوده و حرف امام این بود.

وقتی هم که امام به نوفل لوشاتو رفتند و خود شاه و حکومتش فهمیدند که رفتنی هستند، باز هم سران نهضت آزادی و جبهه ملی به آنجا رفت و همین حرف‌ها را زد. می‌گفت مردم از مبارزه خسته شده‌اند و به مردم اجازه دهید که مردم سرکار بروند، زیرا غذا و امکانات نیست، اعتصابات کشور را از پا درآورده و شاه هم رفتنی نیست.

امام فرمودند: اولا مردم خسته نشده‌اند؛ من و شما که پیرمرد هستیم ممکن است خسته شویم، اما مردم نه.

ثانیا فکر می‌کنید اگر به شاه فرصت دوباره دهیم برنمی‌گردد و کار خود را ادامه نمی‌دهد؟

«مهندس مهدی بازرگان» گفت: اگر برگشت دوباره به مردم می‌گوییم به خیابان برگردند.

امام گفت: عجب! الان که مردم در خیابان هستند و شاه در حال سقوط است بگوییم به خانه بروید، بعد دوباره آن‌ها را برگردانیم؟ مگر مردم مسخره ما هستند؟! نخیر! این اعصابات ادامه پیدا می‌کند و شاه هم باید برود!

حجت الاسلام محتشمی پورمی گوید:اینها این‌جوری بودند! بعد از انقلاب هم که در دولت حضور یافتند، نخست وزیر دولت موقت هفته‌ای دو بار در تلویزیون حضور می‌یافت وی می‌گفت مردم متشکریم که انقلاب پیروز شد! الان دیگر دولت موقت است و به خانه برگردید!

مردم در خیابان مرگ بر امریکا می‌گفتند و سفارت آمریکا که کل جاسوسی‌های بعد از انقلاب در آنجا انجام می‌شد تسخیر شد، آقای بازرگان در الجزایر با برژینسکی ملاقات کرد؛ بدون مشورت با رهبر انقلاب و مردم. بنابراین این‌گونه نبود که عناصر حزبی دولت موقت، اقدامات گروه گرایانه خود را در قالب یک فعالیت دولتی به عنوان یک جریان درون نظام بوده و سهمی در روی کار آمدن آن داشته باشند و بعد از آن همراه نظام و مردم باشند.

«متحجرها، مقدس مآب‌ها و انجمن حجتیه یک روی سکه بودند» .

و «روشنفکران، لیبرال‌ها، جبهه ملی و نهضت ملی روی دیگر سکه

محتشمی پورمی گوید:شما می‌بینید که جبهه ملی بر خلاف مردم که می‌گفتند استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی، قصاص را وحشی‌گری می‌خوانند که امام آن فتوای تاریخی را در مورد آن‌ها دادند. بنابراین این‌ها درون نظام نبودند که شما می‌گویید چرا امام از آنها دفاع نکردند. به قول حضرت امام اگر به آقایان نهضت آزادی فرصت داده می‌شد این مملکت را در دامن آمریکا می‌گذاشتند.

اما در عین حال امام اجازه ندادند با آنها برخورد شود. چرا؟ من فراموش نمی‌کنم امام بعد از نامه ای که امام در مورد نهضت آزادی به من فرستادند و رونوشت آن را برای سران قوا نیز جهت اطلاع فرستادند،

آقایان سران قوا رفتند خدمت امام؛ آقای مهندس موسوی، آیت‌الله خامنه‌ای، آقای هاشمی رفسنجانی و آیت‌الله موسوی اردبیلی. آنها به امام گفتند که نهضت آزادی مخالفت انقلاب و خلاف نظام جمهوری اسلامی هستند. امام گفتند نخیر! این‌ها مخالف جمهوری اسلامی نیستند؛ با شماها مخالف هستند! آنها گفتند

این‌ها علیه شما حرف می‌زنند و ولایت فقیه را زیر سوال می‌برند.

امام فرمودند :خُب! علیه من حرف می‌زنند؛ «مگر من اصول دین هستم »که اگر علیه من حرف زدند، آن‌ها را بگیریم؟! زیرا آن آقایان می‌گفتند دستگیرشان کنیم تا غائله نهضت آزادی تمام شود، اما امام مخالفت کردند و گفتند کاری به آنها نداشته باشید و متعرض‌شان نشوید.

یعنی امام از آن‌ها به این عنوان که یک رکن نظام باشند و در دولت و مجلس و... باشند دفاع نکردند، زیرا وقتی مملکت را اداره می‌کردند مملکت را به سمت آمریکا و منافقین می‌بردند؛ آنها« مسعود رجوی» را فرزند خودشان می‌دانستند و نمی توانستند یکی از ارکان نظام باشند. زیرا تجربه خود را نشان داده بودند، اما به عنوان یک شهروند می‌توانستند در جامعه حضور داشته باشند و کسی متعرض آن‌ها نشود.

یعنی فعالیت حزبی و غیر دولتی هم می‌توانستند بکنند؟

البته می‌دانید که نهضت آزادی از ابتدا مجوز فعالیت هم نداشت که منحل شود؛ اما تحت عنوان نهضت آزادی کار می‌کرد و تحت همین عنوان در سفارت آمریکا جلسه می گذاشتند یا امیرانتظام با شوروی رابطه برقرار کرده بود و... . به این‌ها اجازه فعالیت داده نشد، اما در زمان آقای عبدالله نوری به این‌ها گفته شد که چه اصرار به نام نهضت آزادی دارید؟ بیایید و به نام دیگری مجوز بگیرید. اما آن‌ها از این کار اجتناب کردند و خواستند نهضت آزادی را همچنان عَلَم نگه دارند، زیرا این علم به طرف آمریکا رفته است و اگر حزب دیگری بود نمی‌توانست به سمت آمریکا برود.

آیا نامه شما به امام در خصوص نهضت آزادی هم کار خودتان بود یا اینکه مانند آن نامه آقای مجید انصاری از شما درخواست نوشتن این نامه شده بود؟

نخیر! آن نامه در شرایطی بود که این‌ها در دوران جنگ و در حالی که آحاد مردم در مقابل تجاوز همه جانبه قدرت های جهانی به رهبری صدام کاملا علیه ادامه جنگ موضع داشتند. این نامه‌ها و بیانیه ها همه جا پخش می‌شد و در خانه ها جلسه سخنرانی می‌گذاشتند و ادامه داشت. در دوره سوم مجلس زمزمه هایی شد که می‌خواهند لیست برای مجلس بدهند. بنده به عنوان مسئول امنیت کشور به این نتیجه رسیدم که اینها که الان تریبون دست‌شان نیست و در مجلس نیستند، اینگونه با آرمان مردم می ستیزند. در حالی که در هیچ کشوری از دنیا در زمان جنگ به هیچ حزبی اجازه فعالیت داده نمی‌شد و کوچک‌ترین حرف علیه نظامیان مساوی نابودی آنهاست، این‌ها هر روز علیه رزمندگان حرف می‌زدند و از پشت خنجر می‌زدند؛ آن وقت به مجلس هم می‌خواستند بروند. گرچه ممکن بود رأی هم نیاورند، اما احتمال داشت چند نیروی آن‌ها به مجلس برود و آن وقت نمی‌شد اوضاع را جمع کرد.

لذا من نامه‌ای به امام نوشتم و سخنرانی‌ها و بیانیه‌های آن‌ها را به پیوست ارسال کرده و از امام پرسیدم که آیا این‌ها می‌توانند وارد مجلس شوند؟ امام هم آن پاسخ را به نامه دادند.

حاج آقا! اکنون می‌خواهیم به آن روی سکه بپردازیم. امام از متحجران بیشتر از نهضت آزادی گلایه می‌کردند. متحجرین چه کسانی بودند؟

اصولا از وقتی که نهضت اسلامی امام در سال ۱۳۴۱ شروع شد، تا مقطعی مراجع تقلید هم همراه بودند. اما رفته رفته تحت تأثیر افراد خاصی که با پسوند و پیشوند مقدس روی صحنه می آمدند و با پیشانی‌های پینه بسته، تسبیح و اذکار خود را نشان می‌دادند و نزد عوام مقبولیتی پیدا کرده بودند، یکسری از علما کنار کشیده بودند؛ یا از روی مراعات این‌ها، یا از روی ترس و وحشت یا با اعتقاد به اینکه اسلام و حوزه علمیه باید حفظ شود. امام پشت این جریانات و شایعات چهره متحجرین و مقدس مآب‌ها را مشاهده می‌کردند. کار به جایی رسید که امام با جمع کوچکی از شاگردان، فضلای حوزه علمیه قم و شماری از مردم تنها ماندند. خصوصا بعد از کشتار مدرسه فیضیه خیلی‌ها وحشت کردند و رسما گفتند «لَا تُلْقُوا بِأَیْدِیکُمْ إِلَى التَّهْلُکَةِ ۛ‎(١٩٥بقره)» حکم می‌کند که جوانان و مردم را به کشتن ندهیم. حتی بعضی از مراجع یا سران انجمن حجتیه می گفتند خمینی جواب این خون های ریخته شده در ۱۵خرداد۱۳۴۲ را چگونه می‌دهد؟ این جریان یک جریان کاملا اعتقادی بود و مثال می‌زدند که مشت و سندان هیچ تناسبی با هم ندارد...پوست و گوشت بچه‌هایتان را جلوی گلوله‌های آتشین حکومت قرار می‌دهید و... .

یک تیم روحانی دیگر در تهران و جاهای دیگر هم بود که با شعار «الکُفرُ مِلَّةٌ وَاحِدَةٌ» فعالیت می کرد. زیرا امام در سخنان خود موضوع اسرائیل را مطرح کرده بودند و مثلث شاه، آمریکا و اسرائیل را به عنوان مثلث شومی که استقلال کشور را به باد می‌دهد مطرح کرده بودند و روی موضوع اسرائیل و فلسطین تأکید داشتند.

این گروه روحانی فعالیت می‌کردند و امام جماعت هم داشتند و می‌گفتند مسیحی‌ها، بودایی‌ها، زردشتی‌ها و... همه کافر هستند و اینکه فقط به اسرائیل و یهودیان ایراد بگیرید کافی نیست.

یعنی یکسری حرکت‌های انحرافی و تشکیک آمیز علیه امام وجود داشت و امام در ابتدای نهضت تحمل کرد. وقتی انقلاب پیروز شد این‌ها یک مرتبه سر برآوردند و گفتند با این مردم پا برهنه نمی توانید کشور را اداره کنید و ما نیروهای درس خوانده داریم. آقای شیخ محمود حلبی رئیس این جریان حجتیه به امام پیغام داد که ما حدود 15، 16 هزار جوان دکتر و مهندس داریم که می‌توانند کشور را اداره کنند. امام گفتند که همان جوان هایی که انقلاب کردند، خودشان می‌توانند کشور را اداره کنند و نیازی به دکتر و مهندس‌های شما نیست.

اما این‌ها دست بردار نبودند و از راه‌های مختلف در ادارات، ارتش، سپاه و.. سعی کردند تا ارکان را تسخیر کنند و تا حدودی موفق هم باشند. اما هشدارهای امام باعث شد تا در سایه قرار گیرند؛ زیرا اگر خود را نشان می دادند، سیبل می‌شدند. اما داستان ضربه زدن اینها از راه دیگری دنبال شد: با مبانی فقهی حضرت امام از طریق مبانی فقهی دیگر فقها مبارزه می کردند. امام که در این نامه‌های اخیر این همه مسائل ریز و درشت مبتلا به جامعه را دنبال می‌کنند(در نامه به محمد علی انصاری، قدیری، منشور روحانیت و...) نشان دهنده حرکت‌های موذیانه ای است که اینها داشتند و متأسفانه به خاطر این‌که روحانیون، شاگردان امام و حتی فقهای شورای نگهبان در فضا و عالم حاکمیتی اسلام نبودند؛ فقه اسلام را همان فقه خشک دربسته‌ای که داخل حجره های حوزه علمیه تدریس می‌شد می‌دیدند و اصلا نمی‌توانستند درک کنند که اگر فقه علمی بخواهد عملی کند، زمان و مکان کاملا در آن دخالت دارد و همان‌طور که امام گفتند موضوعی که قبلا یک موضوع الحده بود، همین حکم صد سال قبل یک حکمی داشته و امروز با تغییر شرایط زمانی و مکانی حکم کاملا تغییر می‌کند. آقایان می‌گویند احکام اولیه! در تمام شرایط می‌خواهند حکم اولیه جاری باشد، در صورتی که در شرایط مختلف حکم ثانویه حاکم می شود. ممکن است در کشور ما یک حکم جاری باشد و در کشور دیگر حکم دیگری باید اجرا شود.

بنابراین درک این آقایان از اسلام، خیلی سخت بود. این‌ها از این روزنه وارد می‌شدند و به کارهای دولت ایراد می‌گرفتند. مثلا مسجد وقتی وقف می‌شود، از تخوم ارض تا عرش اعلاء حکم مسجدیت را دارد و می‌گویند نمی‌شود این حکم را تغییر داد و مثلا اگر خیابان یا اتوبانی بخواهد ایجاد شود، باید دور بزند! در حالی که حتی اگر مسجدی که مرکز توحید و همبستگی مسلمانان و عبادت بود، تغییر ماهیت داد و مرکز تفرقه و تجمع سران کفر، شرک و الحاد شد که به آن مسجد ضرار می‌گوییم، پیامبر(ص) آن را تخریب کردند.

آن مقدس مآب‌ها سراغ امام رفتند و گفتند که محتشمی در محله بدنام جنوب تهران، ۴ مسجد را خراب کرده و به اسلام اهانت کرده و... . امام می‌فهمید که پشت قضیه چه کسانی هستند؛ حتی برخی اصناف بازار هم جزو معترشان به این اقدام بودند. مساجدی که در آنجا بود، مساجدی بودند که محل قرار عوامل فاسد، فاحشه‌ها، قاچاقچیان مواد مخدر و... بود. اگر آن مساجد را تخریب نمی‌کردیم، فساد ادامه می‌یافت. در واقع مسجد ضراری بود که اگر خراب نمی‌شد، فساد ادامه می یافت. لذا امام کار را تشویق کردند و با نظر مثبت امام کار جلو رفت. مردم هم از آن کار راضی بودند.

این نوع نمونه‌ها را ما باز هم در رفتار امام می‌بینیم؛ مانند فتوای شطرنج که خیلی‌ها بلند شدند و می‌گفتند چطور چیزی که حرام بوده حلال شده است؟ امام در پاسخ به آقای قدیری هم گفتند که ما مقدس تر از آیت‌الله سید احمد خوانساری چه کسی را داشتیم؟ حتی او هم شطرنج را حلال اعلام کرد./سایت جماران۲۸آبان۱۳۹۲

برای اطلاع از«جنگ ۳۳روزه» به «این لینک» مراجعه کنید:

گنبدآهنین"اسرائیل + جنگ ۳۳روزه

انتخابات ریاست جمهوری مکزیک(شینبائوم)خوچیتل گالوز

​«کلودیا شینبائوم» که از متحدان رئیس جمهوری چپ‌گرای فعلی مکزیک و عضو حزب حاکم «جنبش بازسازی ملی» موسوم به «مورنا» است بخت اصلی پیروزی در این انتخابات به حساب می‌آید

کدامیک:رئیس جمهورمکزیک؟«خوچیتل گالوز»یا«کلودیا شینباوم»

انتخابات ریاست جمهوری مکزیک

نخستین رئیس جمهوری زن مکزیک کیست؟«کلودیا شینباوم»(Claudia Sheinbaum)

حدود ۱۰۰ میلیون شهروند مکزیکی در حالی روز یکشنبه۲ ژوئن ۲۰۲۴(۱۳ خرداد ۱۴۰۳) برای انتخاب رئیس دستگاه اجرایی کشورشان به پای صندوق‌های رای می‌‌روند که یک نامزد زن چپ‌گرا با ۱۷ امتیاز در نظرسنجی‌ها جلوتر از دیگر رقیب پیشتاز این انتخابات است.

Two side-by-side photos show Mexican presidential candidates Claudia Sheinbaum and Xóchitl Gálvez

کدامیک:رئیس جمهورمکزیک؟«خوچیتل گالوز»یا«کلودیا شینباوم»

Claudia Sheinbaum of Mexico's ruling MORENA party registers as a presidential candidate for general election, in Mexico City

کلودیا شینباوم»

از سمت راست: «خوچیتل گالوز»و «کلودیا شینباوم» 

به گزارش فرانس‌پرس، ۲ نامزد زن برای برگزیده شده به عنوان رئیس جمهوری جدید مکزیک با یکدیگر رقابت می‌کنند که یکی از آنها در نظرسنجی‌ها پیشتاز است.
نزدیک به ۱۰۰ میلیون نفر روز یکشنبه در حالی در بزرگترین کشور اسپانیایی زبان جهان به پای صندوق‌های رای می‌روند که به گفته سازمان ملل متحد، روزانه ۹ تا ۱۰ زن در آن قربانی قتل و خشونت‌های مرگبار می‌شوند.

 کلودیا شینبائوم پاردو، نامزد حزب چپگرای حاکم در انتخابات ریاست جمهوری مکزیک
نخستین شعب اخذ رای راس ساعت ۸ صبح یکشنبه به وقت محلی برابر با ۱۶ بعد از ظهر به وقت اروپای مرکزی در «یوکاتان» واقع در شرق کشور گشوده می‌شوند و سپس یک ساعت بعد شعب واقع در مرکز مکزیک به روی رای دهندگان باز خواهند شد.

Andres Manuel Lopez Obrador stands next to Claudia Sheinbaum, who waves.

آندرس مانوئل لوپز اوبرادور(رئیس جمهورفعلی مکزیک)درکنار خانم کلاودیا شینبائوم  

Mexico political map

توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:«کلودیا شینبائوم» که از متحدان رئیس جمهوری چپ‌گرای فعلی مکزیک و عضو حزب حاکم «جنبش بازسازی ملی» موسوم به «مورنا» است بخت اصلی پیروزی در این انتخابات به حساب می‌آید.

Mexico Map (Editable) - Slide 1

مکزیک  با ۱٬۹۷۲٬۵۵۰ کیلومترمربع مساحت دارای ۱۲۹ میلیون نفر جمعیت می باشد

«کلودیا شینباوم» که پیش‌تر در سال‌های ۲۰۱۸ تا ۲۰۲۳ سمت شهردار مکزیکوسیتی را برعهده داشت طی سه ماه کارزار انتخاباتی، همواره در نظرسنجی‌ها با میانگین ۱۷ امتیاز از رقیب نزدیک خود خانم «سوچیل گالوز»( Xochitl Galvez) نماینده جناح راست میانه که تحت حمایت ائتلافی از سه حزب سیاسی در این کشور قرار دارد، جلوتر بوده است.

علاوه بر این دو، خورخه ماینز ۳۸ ساله، نماینده حزب اقلیت موسوم به «جنبش شهروندی» قرار دارد که قرار است با دو نامزد پیشتاز رقابت کند.

Mexico's election puts Lopez Obrador's stance on Israel under microscope |  Elections News | Al Jazeera
«کلاودیا شینبائوم» ۶۱ ساله با بهره‌بردن از حمایت «آندرس مانوئل لوپز اوبرادور» ۷۰ ساله، رئیس جمهور مستعفی و محبوب فعلی این کشور جایگاه خود را تقویت کرده و به هوادارانش گفته «ما تاریخ‌ساز خواهیم شد.»

او خطاب به زنان مکزیکی که یک صدا جامعه مردسالار حاکم بر کشورشان را محکوم می‌کنند، گفته است: «اکنون زمان زنان و ایجاد تحول در جامعه فرا رسیده است.»

«کلاودیا شینبائوم» در ادامه تاکید کرده است که با فرا رسیدن دوران جدید، زندگی بدون ترس آغاز و جامعه از خشونت رها می‌شود.

به گفته مایکل شیفتر، کارشناس و محقق مرکز تحلیل داده «گفتگوی بین‌آمریکایی» که مقر آن در واشنگتن قرار دارد، مبارزه با خشونت کارتل‌ها، باندها و گروه‌ها نخستین چالش رئیس جمهوری آینده خواهد بود.

خانم «کلاودیا شینبائوم» وعده داده است که در صورت پیروزی در انتخابات، سیاست‌های فعلی حاکم در هدف قرار دادن علل خشونت به جای اقدامات سرکوبگرانه را در عین مبارزه با «مصونیت‌ها از مجازات» ادامه دهد.

رقیب وی، خانم «خوچیتل گالوز» نیز وعده داده است که به رویکرد جاری در نادیده‌گرفتن پیامد‌های مخرب تساهل در برخورد با کارتل‌ها پایان دهد.

بدین ترتیب با توجه به اقبالی که رأی‌دهندگان تا کنون در نظرسنجی‌ها به کلاودیا شینبائوم پاردو، نامزد حزب چپگرای حاکم نشان داده‌اند احتمال می‌رود که وی به عنوان نخستین رئیس جمهوری زن مکزیک برگزیده شود.

این اتفاق در صورت تحقق، نوعی تاریخ‌سازی در کشوری است که به داشتن جامعه‌ای مردسالار شهرت دارد و شمار خشونت‌ها علیه زنان به طور کلی در آن بالا است.

محمد صدیق المنشاوی(حنجره الباکیه)صوت الباکی

«محمد صدیق المنشاوی»متوفی ۳۰ خرداد ۱۳۴۸(۲۰ ژوئن ۱۹۶۹) یکی از پیشگامان قرائت است که با تلاوت آهنگین و محزونش اورا ممتاز کرده است و اکنون به دلیل توانایی صوتی متواضعانه اش، به او القابی چون:«حنجرة الباکیه» «(صدای گریه)«الصوت الباکی»((صدای گریان)، «الحنجرة الخاشعه» داده اند.

الشیخ «محمد صدیق المنشاوی» صبح روز سه شنبه ۲۰ ژانویه ۱۹۲۰ (۲۹ دی ۱۲۹۸)در روستای «البواریک» از توابع استان «سوهاگ»(کشورمصر) به دنیا آمد و در خانواده ای قرآنی بزرگ شد. او مدرسه منشاوی را نامید.

وی برای حفظ قرآن به دست شیخ «ابومسلم» به جمع کاتبان روستا پیوست و در هشت سالگی حفظ خود را به پایان رساند و هنگامی که به سن دوازده سالگی رسید به فراگیری علم قرائت پرداخت.

شیخ «محمد مسعود» که تحت تأثیر او و نبوغ اولیه‌اش قرار گرفته بود، عصرها و شب‌ها شروع به معرفی آن به مردم کرد و تا پانزده سالگی نزد او ماند و از شیخ و شیخ خود جدا شد پدر پس از گسترش شهرت و طلوع ستاره‌اش در استان‌های مصر علیا، در آنجا به خاطر شیرینی، زیبایی و منحصربه‌فرد بودن صدایش، علاوه بر تسلط بر مناصب خواندن و اشتیاق عمیقش به معانی و معانی، مورد استقبال قرار گرفت.

شیخ «محمد صدیق منشاوی» برای فراگیری مقامت به هیچ مؤسسه ای نپیوست و آن را زیر نظر هیچ نوازنده ای فرا نگرفت، بلکه این استعدادی بود که خداوند به او عطا کرده بود و یکی از بزرگان موسیقی دهه شصت به او عرضه داشت. تا برایش قرآن بنویسد!! به او گفت: «تو تنها صدایی هستی که در قرآن موسیقی را قبول می‌کنی، شیخ در جواب او می‌گوید: «پس چگونه قرآن را با موسیقی می‌سازی؟ ؟!”

شیخ عاشق شنیدن صدای همه قاریانی بود که هم عصر او بودند، به رهبری «شیخ محمد رفعت»، «عبدالباسط عبدالصمد» و «طه الفشنی» او به ویژه از طریق اجرای ادعیه و مناجات دینی تحت تأثیر قاریان قرار گرفت و ارتباط برقرار کرد. با او مرتباً برای یادگیری زیبایی موسیقیایی صدایش از او.

54318-الشیخ-محمد-صدیق-المنشاوى-(1)

توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر: هنگامیکه احمد سوکارنو رئیس جمهور اندونزی ،«محمد صدیق المنشاوی»و «عبدالباسط عبدالصمد» به اندونزی دعوت کرده بود،رئیس جمهور در حین خواندن منشدوی به گریه افتاد،اکثرحاضران هم اشک ریختند،ازاینجابودکه اوبه «صوت الباکی»مشهورشد.

البته درایران به منشأوی:«الحنجرة الباکیه»داده اندوحتی «شیهدالقراء» وعلتش رااین گفته اندکه چون اطباء اورا(بخاطربیماری حنجره)ازقرائت قرآن منع کرده بودند،ایشان بدون اعتنابه توصیه پزشکان به قرائت درمحافل ومجالس ادامه داد.

شیخ «المنشاوی» دو بار ازدواج کرد که اولی دختر عمویش بود که در هجده سالگی با او ازدواج کرد و از او صاحب چهار فرزند شد و بار دوم در سن چهل سالگی ازدواج کرد و از او صاحب نه فرزند شد دو همسرش با هم در یک خانه با عشق و محبت زندگی می کردند تا اینکه همسر دومش یک سال قبل از مرگش در حال ادای حج درگذشت.

نقشه برای سرنگونی منشأوی

شیخ در معرض دسیسه های متعددی از جانب رقبای خود قرار گرفت، به ویژه با طلوع ستاره اش در آسمان قرائت و رسیدن به تخت ملکوت، از جمله شایعاتی درباره ضعیف بودن صدایش و او نمی توانست آن را به گوش شنوندگان برساند، اما شیخ توانست این شایعه را زمانی که در یکی از شب های قرآنی در استان منیه بود، از بین ببرد. قاری رقیب در مورد نقص فنی در میکروفون که قابل تعمیر نبود، احساس کرد که توطئه ای برای شرمساری او وجود دارد، بنابراین فقط شروع به خواندن قرآن کرد و روی پاهای خود در میان جمعیت حاضر شد. که تعدادشان به هزاران نفر می رسید و شروع به پاسخگویی به او کردند تا اینکه با قدرت صدایش و اجرای فوق العاده اش آنها را خیره کرد و تا پاسی از شب به خواندنش ادامه داد.

یکی دیگر از خناسان نیز در سال ۱۹۶۳ هنگامی که شیخ را بعد از یکی از شب های قرآنی خود به شام ​​دعوت کردند، سعی کرد به او حمله کند. او توصیه کرد آشپز در ازای دریافت مبلغی بدون اطلاع مردم، برای او سم در غذا بیاندازد. عصر، اما آشپز شیخ را خبر کرد و از او خواست که راز خود را فاش نکند، خداوند شیخ را از این مکر محفوظ بدارد، و علیرغم آگاهی شیخ از نام کسانی که این دسیسه ها را برای او تهیه کرده بودند. اما در طول عمرش به کسی از آنها چیزی نگفته و از گفتن «خداوند بردبار و پنهان‌کننده» خودداری می‌کرد.

 

شیخ المنشاوی زمانی که یکی از وزرا دعوت خود را از وی اعلام کرد، دعوت برای برگزاری یک مهمانی با حضور جمال عبدالناصر رئیس جمهور فقید را به طور کامل رد کرد و گفت: شرکت در مهمانی که در آن حضور داشت برای شما افتخار بزرگی خواهد بود. رئیس جمهور عبدالناصر در پاسخ به او گفت: «چرا این افتخار برای عبدالناصر نباشد؟» در این دعوت نامه آمده بود: «عبدالناصر وقتی بدترین فرستادگان خود را برای من فرستاد، اشتباه کرد.»

ویژگی شیخ محبت او به ضعیفان و فقرا و دلسوزی به یتیمان و فقرا، به ویژه مردم شهرش، و محله ای که در قاهره در آن زندگی می کرد، یعنی «حدائق القبا» بود تهیه ضیافت هایی برای آنها توصیه می شد که فقط برای وزرا و مقامات ارشد مناسب بود.

شیخ «المنشاوی» کل قرآن کریم را در سرود پایانی خود ضبط کرد و همچنین یک قرآن با کیفیت را در رادیو مصر ضبط کرد. وی همچنین با قاریان کامل البهتیمی قرائت مشترکی از روایت الدوری داشت و فؤاد العروسی نیز در مسجد الاقصی، کویت، سوریه و لیبی، قرآن را تلاوت می کرد، مانند: «مسجد جامع مسجدالنبی و مسجدالاقصی» و در طول سیر حیات قرآنی خود از تعداد زیادی از کشورهای اسلامی و عربی دیدن کرد.

وفات :محمدصدیق المنشاوی:جمعه ، ۳۰ خرداد ۱۳۴۸(۲۰ ژوئن ۱۹۶۹)الذکرى الـ 53 لوفاة «الصوت الباکی».. محمد صدیق المنشاوی المبحر فی بحر القرآن

شیخ در سال ۱۳۴۵ به بیماری واریس مری مبتلا شد  و می‌گفت: «ما هر روز این حقیقت را زندگی می‌کنیم ما راضی نیستیم... ما از آن خدا هستیم و به سوی او باز خواهیم گشت.»

۳ سال بیماری منشأوی

با وجود بیماری و هشدارهای پزشکان در مورد صدای بلندش، او همچنان به خواندن قرآن و تلاوت آن با آهنگ و آهنگ ادامه داد و «جمال عبدالناصر» رئیس جمهور به او دستور داد که به لندن سفر کند و با هزینه دولت معالجه شود، اما پیش از سفر در روز جمعه ۵ ربیع الثانی ۱۳۸۹(۳۰ خرداد ۱۳۴۸) درگذشت.

الشعراوی

امام وعاظ مرحوم «شیخ محمد متولی الشعراوی» درباره ایشان می فرماید: «او و چهار یارانش ـ یعنی عبدالباسط و البنا و حصری و مصطفی اسماعیل ـ قاری هستند. برخی دیگر سوار بر کشتی می شوند و در دریای قرآن مجید حرکت می کنند و این کشتی از حرکت باز نمی ایستد تا اینکه خداوند سبحان، زمین و اهل آن را به ارث می برد برای تلاوت زیبایی که ارائه کرد.

وحیدحقانیان،علی لاریجانی(دکترمسعودپزشکیان)برای ریاست جمهوری دوره چهاردهم ثبت نام کردند

دیدار«حجت الاسلام سید محمد خاتمی»با«دکترمسعود پزشکیان»، محمدرضا عارف، اسحاق جهانگیری...در«مسجد نور» تهران(پنجشنبه ۲۴ خرداد ۱۴۰۳)درادامه ببینید.

علی لاریجانی برای انتخابات چهاردهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری ثبت نام کرد/جمعه  ۱۱ خرداد ۱۴۰۳

محسن اسلامی سخنگوی ستاد انتخابات کشور صبح جمعه - ۱۱ خرداد ۱۴۰۳ - در جریان دومین روز نام نویسی داوطلبان کاندیداتوری انتخابات چهاردهمین دوره ریاست جمهوری در جمع خبرنگاران مستقر در ستاد انتخابات وزارت کشور از امکان ثبت‌نام ۶ نفر تا ساعت ۱۰ صبح امروز خبر داد و گفت: تاکنون آقایان محمدرضا صباغیان بافقی، مصطفی کواکبیان، عباس مقتدایی، قدرت‌علی حشمتیان، سعید جلیلی و علی اردشیر لاریجانی با حضور در ستاد انتخابات کشور برای انتخابات ریاست جمهوری نام‌نویسی کردند.

 روز شنبه(۱۲ خرداد ۱۴۰۳ )۸ نفر ثبت نام کردند که عبارتند از  سید احمد رسولی نژاد، مسعود پزشکیان، سید وحید حقانیان، حبیب الله دهمرده، علیزضا زاکانی، سید محمدرضا میر تاج الدینی، زهره الهیان و فداحسین مالکی.

علی لاریجانی(عضومجمع تشعیص مصلحت نظام)رئیس اسبق قوه مقننه

جلسه مجمع تشخیص مصلحت نظام- عکس خبری تسنیم | Tasnim

علی لاریجانی یکی از اعضای مجمع تشخیص مصلحت نظام است.

(ویدیو) علی لاریجانی در انتخابات ریاست جمهوری ثبت نام کرد

علی لاریجانی در دقایق اولیه دومین روز ثبت نام برای اعلام نامزدی در چهاردهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری وارد ستاد انتخابات شد./جمعه  ۱۱ خرداد ۱۴۰۳

علی لاریجانی وارد ستاد انتخابات شد
دقایقی قبل علی لاریجانی رئیس سابق مجلس و عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام، وارد ستاد انتخابات وزارت کشور شد تا فرآیند ثبت نام خود را برای حضور در چهاردهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری تکمیل کند.

رئیس مجلس سابق(علی لاریجانی)برای انتخابات ریاست جمهوری ثبت نام کرد/جمعه  ۱۱ خرداد ۱۴۰۳

علی لاریجانی در انتخابات ریاست جمهوری ثبت نام کرد

 توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:رئیس مجلس سابق(علی لاریجانی)«یکی از اعضای مجمع تشخیص مصلحت نظام»برای انتخابات ریاست جمهوری ثبت نام کرد.

فوری /علی لاریجانی در انتخابات ریاست جمهوری ثبت نام کرد

علی لاریجانی یکی از اعضای مجمع تشخیص مصلحت نظام با حضور در ستاد انتخابات کشور برای نامزدی انتخابات چهاردهمین دوره ریاست جمهوری نام‌نویسی کرد.

تصاویری از شناسنامه سردار حقانیان، پزشکیان و رسولی نژاد در زمان ثبت نام /شناسنامه کدامیک المثنی بود؟

شنبه ۱۲ خرداد ۱۴۰۳«وحید حقانیان» برای ریاست جمهوری(چهاردهمین دورهثبت نام کرد

«دکتروحید حقانیان» سال‌ها «معاون اجرایی بیت رهبری» بود.

ثبت نام برای کاندیداتوری ریاست جمهوری تا ساعت ۱۸ دوشنبه ۱۴ خرداد ۱۴۰۳ ادامه خواهد یافت.



«مسعود پزشکیان» نماینده اصلاح طلب مجلس شورای اسلامی با حضور در ستاد انتخابات کشور، برای چهاردهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری ثبت‌نام کرد.

مرحله ثبت نام از داوطلبان تا ساعت ۱۸ دوشنبه ۱۴ خرداد ماه ادامه خواهد یافت.

 مسعود پزشکیان» برای ریاست جمهوری(چهاردهمین دوره) ثبت نام کرد

دکتر«مسعود پزشکیان» برای ریاست جمهوری(چهاردهمین دوره) ثبت نام کرد.شنبه ۱۲ خرداد ۱۴۰۳

«مسعودپزشکیان»(نماینده تبریز) دربالابالاها سیرمی کند(پنجشنبه) ۱۰ خرداد ۱۴۰۳ 

استقبال رئیس جمهوراصلاحات با کاندیدای اصلاحات(انتخابات ریاست جمهوری دوره چهاردهم)

مراسم ختم «مرحوم جعفر میلی منفرد»(سرپرست وزارت آموزش عالی) دولت اصلاحات بعد از ظهر روز (پنجشنبه ۲۴ خرداد ۱۴۰۳ )با حضور «حجت الاسلام سید محمد خاتمی»،«دکترمسعود پزشکیان»، محمدرضا عارف، اسحاق جهانگیری و جمعی از چهره های علمی، سیاسی و فرهنگی در«مسجد نور» تهران برگزار شد.

تصاویری از پزشکیان در کنار جهانگیری و عارف در یک مراسم /خوش و بش با آقای کاندیدا

مراسم ختم مرحوم جعفر میلی منفرد(مسجدنور تهران) ۲۴ خرداد ۱۴۰۳ 

»دکترمسعودپزشکیان»(نماینده تبریزدرمجلس شورای اسلامی)وزیربهداشت دولت اصلاحات بود و نائب رئیس مجلس دهم.

مراسم ختم مرحوم جعفر میلی منفرد(مسجدنور تهران) ۲۴ خرداد ۱۴۰۳ 

مراسم ختم مرحوم جعفر میلی منفرد(مسجدنور تهران) ۲۴ خرداد ۱۴۰۳ 

مراسم ختم مرحوم جعفر میلی منفرد(مسجدنور تهران) ۲۴ خرداد ۱۴۰۳ 

مراسم ختم مرحوم جعفر میلی منفرد(مسجدنور تهران) ۲۴ خرداد ۱۴۰۳ 

مراسم ختم مرحوم جعفر میلی منفرد(مسجدنور تهران) ۲۴ خرداد ۱۴۰۳ 

مراسم ختم مرحوم جعفر میلی منفرد(مسجدنور تهران) ۲۴ خرداد ۱۴۰۳ 

مراسم ختم مرحوم جعفر میلی منفرد

مراسم ختم مرحوم جعفر میلی منفرد(مسجدنور تهران) ۲۴ خرداد ۱۴۰۳ 

مراسم ختم مرحوم جعفر میلی منفرد

مراسم ختم مرحوم جعفر میلی منفرد(مسجدنور تهران) ۲۴ خرداد ۱۴۰۳ 

مراسم ختم مرحوم جعفر میلی منفرد(مسجدنور تهران) ۲۴ خرداد ۱۴۰۳