بامدادجمعه، ۲۶ ژوئیه ۲۰۲۴ :علیرغم یکعملیات گسترده امنیتی که ده ها هزار سرباز و پلیس در آن شرکت داشتند، خرابکاران توانستند تأسیسات را در امتداد خطوط ریلی که شهرهای بزرگی مانند لیل، بوردو و استراسبورگ را به پاریس متصل می کرد، هدف قرار دهند.
سرگردانی ۸۰۰ هزار مسافر درپاریس
فرانسه ۴۵ هزار پلیس، ۱۰هزار سرباز و ۲ هزار مامور امنیتی خصوصی را برای ایمن سازی مراسم با تک تیراندازها روی پشت بام ها و هواپیماهای بدون سرنشین در هوا مستقر کرده است. اما خرابکاران موفق تربودند!
شرکت راهآهن دولتی فرانسه:یک «خرابکاری گسترده» با هدف فلج کردن شبکه قطارهای پرسرعت این کشور، باعث تاخیر و لغو این قطارها شده است.
خرابکاری درایستگاه قطار(فرانسه) درآستانه بازیهای المپیک تابستانی پاریس ۲۰۲۴
مسافران در«ایستگاه گاردولست پاریس» Gare de L'Est در بازیهای المپیک تابستانی ۲۰۲۴، جمعه، ۲۶ ژوئیه ۲۰۲۴، در پاریس، فرانسه منتظر میمانند. ساعاتی قبل از مراسم افتتاحیه المپیک، تردد قطارهای سریع السیر به شدت مختل شد.
علیرغم یک عملیات گسترده امنیتی که ده ها هزار سرباز و پلیس در آن شرکت داشتند، خرابکاران توانستند تأسیسات را در امتداد خطوط ریلی که شهرهای بزرگی مانند لیل، بوردو و استراسبورگ را به پاریس متصل می کرد، هدف قرار دهند.
به گفته شرکت حمل و نقل فرانسه، خرابکاریهای گستردهای از جمله ایجاد آتش سوزی «عمدی» و «هماهنگ» در زیرساخت این شبکه ریلی، باعث شد تعداد قابل توجهی از این قطارها صبح روز جمعه۲۶ ژوئیه ۲۰۲۴(۵ مرداد ۱۴۰۳) تغییر مسیر داده یا لغو شوند.
آنها در شبکههای اجتماعی اعلام کردند: «از همه مسافرانی میخواهیم در صورت امکان سفر خود را به تعویق بیندازند و به ایستگاه نروند.»
انتظار میرود این خرابکاری گسترده، سیستم حمل و نقل را در روز افتتاحیه المپیک ۲۰۲۴ پاریس مختل کند.
مدیر شرکت حمل و نقل فرانسه، اعلام کرد، این خرابکاری گسترده باعث ایجاد تاخیر در سفر ۸۰۰ هزار مسافر شده است.
حمل و نقل فرانسه روز جمعه درست چند ساعت قبل از مراسم افتتاحیه المپیک ۲۰۲۴ پس از یک سری "اقدامات مخرب" هماهنگ شده که خطوط قطار سریع السیر را خراب کرد، دچار هرج و مرج شد.
مقامات گفتند که آتش سوزی ها و سایر خرابکاری ها در سیستم راه آهن نوعی خرابکاری در یک روز مهم بازی ها بود. هیچ نشانه ای از ارتباط مستقیم با المپیک وجود نداشت، اما مقامات در حال بررسی هستند.
سفر صدها هزار مسافر در سیستم ریلی که پاریس را به بقیه فرانسه و کشورهای همسایه متصل می کند، مختل شد. هیچ آسیبی گزارش نشده است.
توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:مقامات فرانسوی گفتند که سه آتش سوزی قبل از سپیده دم در نزدیکی مسیرهای خطوط سریع السیر گزارش شده است که باعث ایجاد اختلالاتی به ویژه در ایستگاه مونپارناس پاریس شده است.
مسافرانی از سیدنی، استرالیا، بیرون از«ایستگاه قطارمونپارناس»( Gare Montparnasse) منتظر میمانند تا به دنبال قطارهای دیگر بگردند، پس از اینکه خرابکاران شبکه قطارهای سریعالسیر فرانسه را با یک سری اقدامات هماهنگ هدف قرار دادند که باعث اختلال شدید شد، سفرشان تحت تأثیر قرار گرفت. ، پیش از پاریس... حقوق مجوز خرید، برگه جدید را باز می کند.
فرانسه ۴۵ هزار پلیس، ۱۰هزار سرباز و ۲ هزار مامور امنیتی خصوصی را برای ایمن سازی مراسم با تک تیراندازها روی پشت بام ها و هواپیماهای بدون سرنشین در هوا مستقر کرده است. اما در حالی که پایتخت قفل شده است، امنیت در سایر نقاط کشور سبک تر است.
مسافری در داخل «ایستگاه گار دی نور» Gare du Nord در بازی های المپیک تابستانی 2024، جمعه، ۲۶ ژوئیه ۲۰۲۴(۵ مرداد ۱۴۰۳)، در پاریس، فرانسه منتظر می ماند
گفته میشود این خرابکاری، تمام خطوط ریلی این کشور، بهویژه خطوطی که شهرهای دیگر را به پاریس متصل میکنند، تحت تأثیر قرار داده است. حرکت قطارها بین پاریس و لیل در شمال فرانسه و همچنین از تور و لومان به جنوب غربی پایتخت مختل شده است.
به گفته شرکت حمل و نقل فرانسه، مسیرها در جنوب شرقی این کشور عمدتا باز هستند و خرابکاریها در این منطقه، پیشتر «خنثی» شده است.
وزرای دولت فرانسه به سرعت اقدامات مشکوک خرابکاری را محکوم کردند.
«اولین نمازجمعه درایران»(به امامت آیت الله طالقانی) دردانشگاه تهران ۵ مرداد ۱۳۵۸.
آیت الله طالقانی ۶ نمازجمعه برگزارکردند، ۵ نماز در دانشگاه تهران و یک نمازجمعه در بهشت زهرا و در ۱۹ شهریور ۱۳۵۸ فوت کردند.
آیت الله سیدمحمود طالقانی، فرزندآیت الله ابوالحسن طالقانی (متولداسفند ۱۲۸۹)
«سیدمحمودطالقانی »در ۱۳۴۲ خورشیدی به زندان رفت که پس از پنج سال زندان، عفو و آزاد شد اما بار دیگر در دوم آذر ۱۳۵۴ خورشیدی توسط دادستان ارتش دستگیر وبه ۱۰ سال زندان محکوم زندانی شد،در در آبان ماه ۱۳۵۷آزادشد(۸سال درتبعیدوزندان بسربرده است.)
وی اولین «رییس شورای انقلاب»واولین امام جمعه وعضومجلس خبرگان بوده است.
در۱۹ شهریور ۱۳۵۸ درگذشت.
زندگینامه آیت الله طالقانی،۷باردستگیری وزندانی شدن این مبارز را،چگونگی انتخاب ایشان بعنوان اولین امام جمعه تهران واولین نمازجمعه درکشور(بعدازپیروزی انقلاب)همسران وفرزندان+ماجرای دستگیری پسرآقای طالقانی +بیل وکُلنگی که باآن قبرآقای طالقانی راکنده بودند(سخنان امام خمینی) وتصاویرکمتردیده شده«ابوذرزمان» راخواهیددید.وکلاً ۸ماه زندگی بعدازپیروزی انقلاب رامرورخواهیم کرد.
آیت الله طالقانی وامام
یدالله سحابی،آیت الله سیدمحمود طالقانی،مهندس مهدی بازرگان،اضغربدیع زادگان
شناسنامه انقلاب
امام خمینی وآیت الله طالقانی
صمیمیت آیت الله طالقانی وآیت الله بهشتی
بترتیب:غاده جابر(همسردکترچمران)،مصطفی چمران،آیت الله طالقانی،مهدی چمران،؟
آیت الله طالقانی وسران نظام جمهوری اسلامی(بنی صدر وهاشمی وبهشتی)
آیت الله طالقانی،مهندس مهدی بازرگان وشهیدمطهری
آیت الله طالقانی درمجلس خبرگان
آیت الله طالقانی وشهیدبهشتی -کردستان
آیت الله طالقانی درمیان بنیانگذاران نهضت آزادی-مهندس مهدی بازرگان،دکتریدالله سحابی ودیگران
اولین نمازجمعه تهران
آیت االله طالقانی درحال ایرادخطبه-نمازجمعه-دانشگاه تهران
اولین نمازجمعه درتهران بود که توسط آیت الله طالقانی درپنجم مرداد ١٣٥٨دردانشگاه تهران برگزارشد
نمازجمعه آیت الله طالقانی-دانشگاه تهران
آخرین نمازجمعه آیت الله طالقانی-بهشت زهرا ۱۶ شهریور ۱۳۵۸
طالقانی-مجلس خبرگان-اجتناب ازجلوس برکُرسی
سخنرانی-دانشگاه تهران-کریم سنجابی کنارامام جمعه
آیت الله طالقانی-سفرقم-سفرپرماجرا
نمازجمعه تهران-به امامت ایت الله طالقانی:ازچپ به راست:(عینکی)دکترابراهیم یزدی،دکترصادق قطب زاده،مهندس محمدتوسلی،احمدصدرحاج سیدجوادی،مهندس هاشم صباغیان.
نمازجمعه تهران
نمازجمعه آیت الله سیدمحمودطالقانی در بهشت زهرا ۱۶ شهریور ۱۳۵۸ آخرین نمازجمعه طالقانی ۳ روز قبل از فوت.
آیت الله طالقانی درمیان مهندس مهدی بازرگان ودکتریدالله سحابی
۲ابوذر-ابوذررسمی وابوذراسمی(حجت الاسلام ابوذربیدار)
آیت الله سیدمحمودطالقانی
آیت الله طالقانی درمیان آیت الله بهشتی وهاشمی رفسنجانی
غلامرضاتختی وطالقانی
مجلس خبرگان،بنی صدر(رئیس جمهور) درکنارآیت الله طالقانی
آیت الله طالقانی درکنار پدر وپسرِ دکترعلی شریعتی
آیت الله طالقانی وشهیدیهشتی
(جمعه اول شوال۱۳۹۹)مصادف با ۲ شهریور ۱۳۵۸ نمازعیدفطر آیت الله طالقانی
آیت الله سیدمحمودطالقانی-امام جمعه دائم ۶نمازنمازجمعه اقامه وامامت کرد(اولین نمازجمعه درنظام جمهوری اسلامی درتاریخ۵مرداد۱۳۵۸در"زمین ورزش"دانشگاه تهران برگزارشد) و یک جمعه با عیدفطرمصادف شده بود
دراین روز(جمعه اول شوال۱۳۹۹)مصادف با ۲ شهریور ۱۳۵۸ بودآیت الله طالقانی نمازعیدفطربرگزارکردند.
اولین نمازجمعه ای که درآن سال روزقدس اعلام شد.
«نمازعیدفطر آیت الله طالقانی»
دراین روز(جمعه اول شوال ۱۳۹۹)مصادف با ۲ شهریور ۱۳۵۸ بودآیت الله طالقانی نمازعیدفطربرگزارکردند.
میهمانی افطارآیت الله طالقانی
۲۸ رمضان ۱۳۹۹(۳۱ مرداد ۱۳۵۸) که اعضای دولت میهمان امام جمعه تهران بودند
آیت الله طالقانی-یاسرعرفات،جلال الدین فارسی،محمدبسته نگار(دامادآیت الله)
انتقال پیکرآیت الله طالقانی
خیل کثیرمردم درتشیع جنازه آیت الله طالقانی
۱۹ شهریور ۱۳۵۸ درگذشت رییس شورای انقلاب و عضو مجلس خبرگان قانون اساسی،امام جمعه تهران
تشیع جنازه مرحوم طالقانی
روزنامه-اعلام رحلت ابوذرزمان
تشیع جنازه بی سابقه -مبارزخستگی ناپذیر
قبرآیت الله طالقانی-درحال آماده سازی برای درآغوش کشیدن یک انقلابی
پیکرمطهربازوی معمارانقلاب
مزارآیت الله طالقانی-اولین روزهای خاکسپاری
«آیت الله بهشتی» درآماده سازی قبرآیت الله طالقانی نظارت می کند
مسجد اعظم قم؛ امام خمینی در مراسم ترحیم آیتالله سیدمحمود طالقانی
توضیح نگارنده(پیراسته فر):(بوسیدن «بیل و کُلنگی» که باآن قبرآیت الله طالقانی را کنده بودند)
-«عشقبازی باآن بیل کلنگی که مُتَبَّرِک به تُربت ابوذرزمان شده بود»/سخنرانی: جمعه، ۲۳ شهریور ۱۳۵۸
امام خمینی : شما دیدید که آن بیل و کُلنگی که قبر ایشان(آیت الله طالقانی) را کنده بودند و با او خاک را بیرون آورده بودند و مردم با آن بیل و کلنگ چه میکردند، عشق بازی میکردند، میبوسیدند، حمله میکردند، بعضی به بعض و این بیل و کلنگ را میبوسیدند؛ چرا میبوسیدند؟
بیل و کلنگ که بوسیدنی نیست! ... به همان انگیزهای که ضریح ائمه اطهار و بزرگان ما را میبوسند، همان انگیزه مردم را وادار کرد که بیل و کلنگش را ببوسند[ صحیفه نور، ج۹ - صفحه ۵۳۴]
دیدگاه امام دررابطه با آیت الله طالقانی امام خمینی:شما دیدید که آن بیل و کلنگی که قبر ایشان را کنده بودند و با او خاک را بیرون آورده بودند و مردم با آن بیل و کلنگ چه میکردند، عشق بازی میکردند، میبوسیدند، حمله میکردند، بعضی به بعض و این بیل و کلنگ را میبوسیدند؛ چرا میبوسیدند؟ بیل و کلنگ که بوسیدنی نیست! برای اینکه آقای طالقانی یک مرد دُمکراتی بود بیل و کلنگش را میبوسیدند؟!
به همان انگیزهای که ضریح ائمه اطهار(درعشق به ائمه..جلوه ای ازجمال خدارامی بینند) و بزرگان ما را میبوسند،
همان انگیزه مردم را وادار کرد که بیل و کلنگش را ببوسند، برای روشنفکریاش نبود؛ برای این بود که این(طالقانی) را نایب پیغمبر خودشان میدانستند.
این حضرت معصومه(قُم) را دختر امام خودشان میدانند که آستانش را میبوسند. آستانه هم یک خرده طلاست؛ یک خرده آهن است، این آهن و طلا را چرا میبوسند؟ خیلی آهن و طلا توی دنیا هست. خوب لیره هم دستشان میآید، هیچ وقت میبوسند؟! این انگیزه علاقه مردم به «مبادی» است.
چرا «حجرالأسود» را میبوسید و لمس میکنید و به او تبرک میجویید؟ چرا دور یک خانه سنگی و گِلی، میلیونها مردم هر سال میروند و طواف میکنند؟ [چون] انگیزه، انگیزه الهی است. هر چه مربوط به «دستگاه خدا» باشد احترام دارد.
شما این پوستی که با او جلد «کلام الله» را درست کردهاند میبوسید و به چشم میگذارید؛ خوب پوست است، چرا؟
برای اینکه در جوف(داخل) این کلام خداست. همه چیز برای خداست. ما احترام هم به هرکس بگذاریم برای خدا باید باشد.
«ملت ما این بیل و کلنگی را که چند روز پیش از این میبوسیدند به انگیزه این بود که طالقانی؛ نایب پیغمبر ماست». :صحیفه انقلاب جلد ۹ - صفحه ۵۳۴
«امام خمینی» حتی در ماجرای مجاهدین خلق ، پشت سر آقای طالقانی ایستاده بودند ، امام اجازه نداد بیاحترامی به آقای طالقانی شود../سایت جماران گفتوگویی با عبدالواحد موسویلاری-وزیرکشوردولت سابق /۰۶ آذر ۱۳۹۱انتخاب
توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:«حُرمَت سرمایه های انقلاب»
حفظ «حُرمتها»اصحاب امام،سرمایه های انقلاب.
«محسن رفیقدوست» ماجرای دستگیری «مجتبی طالقانی» رااینگونه روایت می کند:در داستان دستگیری پسر آقای طالقانی، امام ما را به قم احضارکردند.
وزیرسپاه می گوید :من و خانم مرضیه حدیدچی(دباغ)، آقای محمد غرضی و احتمالا آقای محسن رضایی به قم رفتیم.
پرونده پسر آقای طالقانی(مجتبی) را برای امام بردیم.
امام فرمودند :«اگر این پرونده متعلق به احمد بود و شما احمد را می گرفتید، من از شما تشکر می کردم،
امااین پرونده مربوط به آقای طالقانی است که «حق بزرگی بر گردن مملکت و جوانان ما دارد» بروید ماجرا را یکجوری جمع کنید.»
سایت الف۳ شهریور ۱۳۹۵-بنقل ازمصاحبه خبرگزاری مهربامحسن رفیقدوست(فرمانده سابق سپاه-اولین وآخرین وزیرسپاه)/پایان.
توضیح نگارنده-پیراسته فر:دربعضی ازمنابع از علیمحمدبشارتی اسم برده شده که دراین دیداربودند وشایددردیداردیگری بوده.
بشارتی:نفردوم سمت چپ،ردیف اول.
علیمحمدبشارتی می گوید:ماپسر آقای طالقانی را در۲۳ فروردین ۵۸ دستگیر کردیم ،حکم بازداشت مجتبی طالقانی را من نوشتم و آقای غرضی دستگیر کرد.
ما با همان ماشین« بلیزر» که امام را به بهشت زهرا برد رفتیم خدمت امام،رفیقدوست رانندگی می کرد،
آقای علی دانشمنفردوآقای غرضی هم بودند.بنده سخنگوی آنها بودم،
وقتی رفتیم خدمت امام گزارش دادیم، بنده گفتم آقا !ما به نظر خودمان هیچ خبط و خطایی نکردیم و بنابر وظیفه دیدیم که این آقا(مجتبی) متهم به قتل است، خواستیم که ایشان دستگیر وبازجویی شود وبعداستعفایم را تحویل امام دادم.
امام هم در جواب ما فرمودند: حتی اگر این احمد هم خلاف کرد بازداشتش کنید هیچ کس هم نباید در کار شما دخالت کند؛ اما بروید و رضایت آقای طالقانی را جلب کنید.
ماچند بار خواستیم برویم خدمت آقای طالقانی اما مرحوم آقای طالقانی گفته بود که تا زمانی که غرضی و بشارتی هستند، نباید بیایید./پایان گزارش آقای بشارتی.
خدمت آقای بشارتی بایدعرض کنیم که اولاً امام حکم مسئولیت رابه شما نداده بود که حکم استعفاراتفدیم امام کردید،ثانیاً یک مطیع امرولایت که درمقابل اولی امرش اینطوربااستغنی حرف نمی زند!(لازم به ذکراسته که امام خمینی نه به رده های پایین حکمی ندادند،حتی به فرماندهان ارشدسپاه حکم -کتبی-ندادند،غیرازآقای لاهوتی که آن هم تمایلاتش به منافقین بود،۲پسرش مشکل داربودندوسرانجام ناگواری هم داشت)،این نکته قابل ذکراست که امام همیشه حامی سپاه بوده :
حضرت امام خمینی : من از سپاه راضی هستم و بههیچوجه نظرم برنمیگردد؛ اگر سپاه نبود، کشور هم نبود؛ من سپاه پاسداران را بسیار عزیز و گرامی میدارم، چشم من به شماست.
واماحالا خیلی ازبچه مسلمانها، راحت به اصحاب امام خمینی توهین می کنند وحتی به اهل بیت امام خمینی جسارت می کنند،به بهانه واهی،درحالیکه بیت امام همیشه یارو یاوررهبرمعظم انقلاب( آیت الله خامنه ای) بودند واینکه هرکسی ولایت رابرنتابد وروبرویش بایستد،ماهم روبرویش می ایستم ولی نه اینکه مثل مافکرنکندآن رامتهم به ضد ولایت بکنیم وتوهین وجسارت رانثارش کنیم!.
خداوندبه پیامبرش می فرماید ای رسول من به مردم بگو: قُل لَّا أَسْأَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبَىٰ ۗ وَمَن یَقْتَرِفْ حَسَنَةً نَّزِدْ لَهُ فِیهَا حُسْنًا ۚ إِنَّ اللَّـهَ غَفُورٌ شَکُورٌ ﴿٢٣شوری﴾اجررسالت احترام به اهل بیت است.
بی دُخان نبود.
طالقانی به روایت دخترش
وحیده دختر دوم آیتالله طالقانی
از راست به چپ: مادرِِهمسر آیتالله طالقانی، وحیده، بتولخانم ، آیتالله طالقانی، مجتبی و مهدی طالقانی
«طاهره طالقانی» و «مهدی طالقانی»(فرزندان آیتالله سیدمحمود طالقانی)
خانم طالقانی! برای ما درباره نقش آیتالله طالقانی در تاریخ انقلاب و ناگفتههای زیادی که به دلایلی تا کنون از ایشان منتشر نشده است، صحبت کنید.
سیده وحیده طالقانی:پدرم سال ۱۲۸۹ شمسی متولد شدند. ۱۲۹۴ به مکتبخانه رفتند و ۱۲۹۸ به تهران هجرت و در مدرسه رضوی تحصیل کردند، ۱۳۱۰پدرشان(بابابزرگ) فوت کرد و همان سال به نجف اشرف رفتند و نزد علمای بزرگ نجف ادامه تحصیل دادند و سال ۱۳۱۶ موفق به کسب درجه اجتهاد از آیتالله سیدابوالحسن اصفهانی و آیتالله حائری یزدی در قم شدند.
سال ۱۳۱۸ اولین زندان رفتن (۶ ماهه) ایشان(پدر) بود.
وقتی امام گفتند حکومت اسلامی شده و به زنان گفتند باید با حجاب باشید، برخی افراد برآشفته شده و جلوی نخستوزیری اعتصاب کرده بودند اما وقتی نزد آقا آمدند، ایشان آنها را آرام کرد.
* منزل پدری ما «خانه انقلاب» بودلطفاً برایمان از منزل آیتالله طالقانی و نقش آن خانه در دوران حوادثانقلاب صحبت کنید.
حبیب الله پیمان دبیر کل جنبش مسلمانان مبارز-صاحب نشریه اُمّت
وحیده طالقانی:«خانه انقلاب» منزل پدری ما بود، البته این خط قرمز نیست که شما بترسید و بگویید خانه انقلاب، جماران بود؛ دکتر پیمان بعد فوت آیتالله طالقانی مصاحبه کرد و گفت «امام درباره طالقانی همه چیز را گفت ما دیگر حرفی برایمان باقی نمانده است.»
خانه انقلاب
یکی از غفلتهای رسانهها این است که سراغی از سرنوشت «خانه انقلاب» نمیگیرند؛ وقتی امام در پاریس بودند تا تشریف بیاورند، به مدت چند ماه، خانه پدری ما «خانه انقلاب» بود، یک خانه سه طبقه داشتیم که قدیمی ساز هم بود و در زمانی که پدرم زندانی بودند، دوستان پدرم خانه قبلی ما را فروختند و گفتند باید به جای بهتری بروید که آرامش داشته باشید، لذا به خیابان پیچشمیران آمدیم.
در حال حاضر نیز کتابخانه شده است طالقانی:بله، همزمان با اوج گرفتن انقلاب پدرم میگفت باید زیر زمین را خالی کنید و به طبقه دوم بردید، بعد از مدتی میگفت باید طبقه دوم را نیز خالی کنید و به طبقه سوم بروید، بالاخره همه طبقات را گرفتند و ما را به جای دیگری فرستادند. تمام مشکلات جامعه به خانه ما منعکس میشد، وقتی امام هر پیامی برای مردم میفرستادند، آن را به شکل نوار مخفی میکردند و به منزل ما میآوردند و به پدرمان میدادند و مجوز انتشار آن را از آقا میگرفتند. اکثر پیامهای امام به آن محل میرسید و آن خانه همه کاره بود.
بعد از مدتی که پدر فوت کردند آن خانه را به مادرمان بخشیدیم و مادرمان نیز آنجا را وقف کردند و سپس از وقف در آوردند و آن را به شهرداری دادند البته با این تعهد که آنجا تبدیل به کتابخانه شود.
درباره مبارزات آیتالله طالقانی بیشتر برایمان توضیح دهید؟
وحیده:آقا(پدر) مسائل مبارزاتی خود را از سال ۱۳۱۷ شروع کردند، مادرم نوشته بودند که در سال ۱۳۱۶ ازدواج کردند و ۲ سال بعد وقتی زمان کشف حجاب بوده است، رضاخان با زور چادر را از سر زنان میکشیدند.
بازداشت وزندان
باراول- در سال ۱۳۱۸، پدرم بیرون رفته بودند و دیدند آژان ها از سر یک زن چادر کشیدند و شروع به دعوا میکنند که چرا این همه در حق مردم اجحاف میکنید، همان جا درگیری لفظی میشود و ایشان را به شهربانی میبرند.
باردوم- در سال ۱۳۱۹ پدرم دیدند از مغازهای دزدی شده است و به یک پاسبان اعتراض میکند و پاسبان به ایشان میگوید جواز عمامه خود را نشان بدهید، که میگوید ندارم و او هم میگوید که شما آخوندها کلاش هستید و درگیری لفظی میشود و آقا میگوید که من جواز عمامه همراهم نیست و آنها ۱۴ روز بعد سراغ پدرم آمدند و او را دستگیر کردند و به زندان بردند که البته با وساطت آزاد میشوند.
البته پدرم ۵مورد به زندان رفتند.
دفعه سوم که پدرم دستگیر شد، سال ۳۳ بود که نواب صفوی را به همراه خلیل طهماسبی و عبدخدایی در خانهمان در امیدیه پنهان کردند،
«نواب صفوی عادت داشت سحرها بیدارمی شد وسروقت صبح اذان میگفت »که آقا به او گفت «مردِ حسابی اینجا لانه زنبور است، اذان میگویی همه همسایهها متوجه میشوند» با این وجود کسی متوجه حضور نواب صفوی نشد تا اینکه شبی قشون شاهنشاهی اسلحه بدست به خانه ریختند تا نواب صفوی را بگیرند در حالی که چند روز قبل نواب صفوی از آنجا رفته بود.
بالاخره آقا(آیت الله سیدمحمودطالقانی) را میبرند و بعد از یک مدتی بازپرس از او میپرسد که چرا نواب صفوی را راه دادید که میگوید سیدی به من پناه آورده بود، اگر برای تو هم مشکلی ایجاد شود به شما هم پناه خواهم داد.
مرحله چهارم دستگیری ایشان در بهمن ۴۱ بود که بعد از ۷ ماه زندانی- اول محرم مصادف با ۱۵ خرداد ۴۲ آقا را آزاد میکنند
و مادرم میگفت ایشان را آزاد کردند چون حتما مدرکی نداشتهاند. بعد از چند روز به «مسجد هدایت»(خیابان جمهوری، نرسیده به چهارراه استانبول) رفتند و گزارش دادند در این چند ماهی که بازداشت بودهاند، چطور از آنها پذیرایی شده است؛ تعریف می کردند سحرهای ماه رمضان فقط یک سیبزمینی به آنها می دادند.قرار بود یک شب همراه دانشجویان به مسجد بروند و گزارش بدهند که خادم مسجد خبر داده آقا اینجا نیاید، چون به مسجد ریخته بودند.
ممنوع المنبر
مسجد هدایت هم یکی از پایگاههای مبارزاتی بود و آقا وقتی ممنوع المنبر میشد، پائین منبر می نشستند و حرف میزدند. البته آقا نگران بود که به کسی آسیب وارد شود،
مرحله پنجم-بالاخره ۱۵ خرداد ۴۲ به آقا خبر دادند که امام خمینی را در قم دستگیر کردند؛ آقا خبردار میشود که احتمالاً دنبال ایشان هم میآیند لذا به منزل یکی از دوستان خود در لواسان میروند تا از دسترس دور باشند؛ بالاخره از یکی از بچهها خبر آقا را میگیرند که کجا حضور دارد و به سمت آن ده رفتند اما آقا بالاخره از آن خانه بیرون آمد و نزد این افراد میرود و میگوید چه خبر است؟اگر به خودم میگفتید میآمدم و احتیاجی به این لشکرکشی نبوده است
لذا دوباره ایشان را دستگیر میکنند و حدود ۴ماه به زندان عشرتآباد ارتش بردند و ایشان را محاکمه کردند؛ در این محاکمه که همه ارتشبدها برای محاکمه آمده بودند، آقا جلوی هیچ کدام از آنها بلند نشد و وقتی گفتند از خودت دفاع کن گفت من دفاعی ندارم.
وقتی محاکمه به ظهر میرسید آقا صدای اذان را بلند میکرد و میگفت وقت نماز است.
بالاخره هیچ دفاعی از خود نکردند تا اینکه به چند سال حبس محکوم شدند.
آقا ۴ماه در زندان بود و ۴ آبان ۴۶ در روز تولد شاه آزاد شدند.
مرحله ششم-سال ۵۰ مرحله بعدی زندانی شدن ایشان بود؛ روز عید فطر دنبال آقا میآیند و ایشان را به مسجد میبرند اما یک عده ساواکی آنها را تهدید کردند که حق ندارید ایشان را مشایعت کنید، سپس آقا هم برای اینکه صدمهای به آنها نخورد، این افراد را متفرق میکند و میگوید شما نمازتان را در مسجد بخوانید و من نمیآیم
آقا حدود یک ماه در منزل تحت نظر بودند و شهربانیچی ها پست عوض میکردند که ببینند چه کسی در این خانه رفت و آمد میکند؟
مرحله هفتم-بعد از یک ماه مادرم گفت یک عده آمدند که آقا را بگیرند و ببرند و گفتند سؤال و جواب مختصری داریم که همان میشود تا اینکه سال ۵۰ آقا را سه ماه به منطقه بد آب و هوای زابل تبعید میکنند تا اینکه وقتی برگشتند وکیل گرفتند.
وقتی وکیل گرفتند حکم ایشان تبعید یک سال و نیمه به یک منطقه خوشآب و هوا تغییر کرد و ایشان به بافق کرمان تبعید شدند.
حدود سال ۵۲ ایشان بر میگردد
مرحله هشتم-اما در آخرین مرحله سال ۵۷ پدرم را همراه نهضتیها میگیرند و در این مدت که محکوم شده بودند در زندان قصر بود.
فارس:اشاره خوبی داشتید، اما چه شد که منافقین و جریان چپ به فکر مصادره شخصیت آیتالله طالقانی افتادند و سعی کردند شخصیت این بزرگوار را به نفع خود مصادره کنند و فضا را طوری نشان دهند که القاء کنند ایشان جز معارضین بود نه از یاران امام و در واقع قصد داشتند نوعی موازیکاری بین رهبری حضرت امام با آیتالله طالقانی نشان دهند و بحث«پدر طالقانی» را هم مطرح کردند.
خانم وحیده طالقانی: آنها(مجاهدین خلق) تکلیفشان مشخص بود، دوستانشان تعریف می کردند وقتی از آقا پرسیده بودند در زندان اذیتتان کردند، ایشان گفته بودند - با این لفظ که کم نیاورد - «نه اذیت نکردهاند» با اینکه قطرات آب سرد را قطره قطره روی بدن ایشان میچکاندند اما ایشان برای اینکه کم نیاورد میگفت آنقدر گرم بود که داشتم هلاک میشدم.
نظرتان درباره کتابی که مسعود رجوی درباره آیتالله طالقانی نوشته بود، چیست؟
خانم وحیده طالقانی::به آنها توجه نکنید و وقت خود را به خاطر آنها نگذارید. مگر هر حرفی را باید اهمیت داد.
*ماجرای بازداشت مجتبی طالقانی، غائله ضد انقلاب و نقش غرضی با توجه به بازداشت دو تن از برادرانتان و تلاش ضد انقلاب برای انتقام گرفتن از آیتالله طالقانی، توضیح دهید
وحیده طالقانی:برادرم از مبارزانی بود که با محمد منتظری همکاری میکرد، البته برادرم تمایلات مذهبی نداشت اما واقعاًمبارزه کرده و خیلی هم کمک کردند. آنها با شهید منتظری از کشور خارج میشوند و مبارازت خود در لبنان را شروع میکنند؛ البته در مبارزات بد رفتاری و تلفات همیشه وجود دارد، لذا برادرم بعد از انقلاب فکر کرد چون انقلاب شده است، میتواند به ایران بازگردد، او(مجتبی) همسری عراقی لبنانی داشت و خودش عربی بلد بود،
آقا نامهای به مجتبی برادرم داد که به دست سفیرِ یاسر عرفات در سفارت فلسطین برساند و حتی آقا گفت همسرت را هم با خود ببر.
اما آنجا کسی آنها را شناسایی میکند و وقتی به طرف منزل میآمدند، جلوی ماشین آنها را میگیرند و چشمشان را میبندند و به جای نامعلومی میبرند تا اینکه در سه راه ضرابخانه پیدا میشوند.
آمریکاییها آنجا برای خود زندان و تشکیلات داشتند و آذوقه چندین ساله آنها آنجا بود و فکر میکردند سالها میمانند.
اما آقا ناراحت بود و مدام قدم میزدومی گفت« اینها، بچهها را به ازای ساواکیها، گروگان گرفتهاند »
چراکه ساواک فوراً برچیده نشد و عوامل شاه حضور داشتند، لذا اینها را گروگان گرفتند تا زندانی آنها را آزاد کنند.
وحیده خانم درادامه می گوید: همه به جنب و جوش افتادند که آنها را پیدا کنند .
یکی از برادرانم ماشینی را پیدا کرده بود که آنها را آنجا برده بود،
وقتی خبر آوردند دیدیم که آقای محمدغرضی آمد و از آقا عذرخواهی کرد.برای اینکه میگفتند آقای غرضی مسئول این کار بوده است(دستوربازداشت مجتبی راداه)،
من به آقای غرضی گفتم: شما فکر نکردید اگر در این التهابات و بحرانها اتفاقاتی برای آقا بیفتد چطور جواب میدهید؟
او(غرضی) هم از شرمندگی شروع به نماز خواندن کردن تا آقا(پدر) آمد.
در فاصله بازداشت شدن مجتبی، آقا از شهر بیرون رفت و سپس خبر آوردند که تهران شلوغ شده و از این مسئله بهرهبرداری میکند،
سپس امام، سید احمدآقا را فرستاد یا اینکه تلفنی با آقا صحبت کرد که برگردید.
*آیتالله طالقانی از حضرت امام آرامش میگرفت
بنابراین وقتی آقا دید، آنها مشغول بهرهبرداری از این اتفاق هستند، برگشت و خدمت امام رفت،
آقا هم در جمع خبرنگاران درباره این اتفاقات گفته بود، خبری نیست، من هر وقت افسرده و آزرده میشوم دلم میگیرد، نزد امام میآیم و از او الهام و آرامش میگیرم و باز میگردم. همانجا،
امام به آقا گفته بود آنقدر از اینها طرفداری نکنید، آنها درستبشو نیستند
و ایشان (پدر)هم در نماز جمعه آن مسائل را می گویند که «من داشتم خودم را برای شما فدیه میکردم» لذا آنها نیز میفهمند که باید از آیتالله طالقانی قطع امید کنند.
آقا"طالقانی" پس از انقلاب تنها ۸ ماه عمر کرده و در همان منزل فوت کردند، دائم نیز مشغول حل و فصل مشکلات بودند.
درباره ماجرای نماز جمعه رفتن آیتالله طالقانی برایمان توضیح دهید.
وحیده طالقانی:قضیه نماز جمعه رفتن آقا هم از این قرار بود که ایشان تعریف میکرد، سیداحمد آقا پشت تلفن به نقل از امام گفته بود که آقا به نماز جمعه برود، برخی میگویند آقا بر نماز جمعه تاکید داشت چون شهید مطهری هم گفته بود نماز جمعه به این مهمی باید در کشور احیا شود.
به آیت الله طالقانی«امام جمعه» میگفتند در حالی که به تمام امام جمعهها« امام جمعه موقت» میگفتند،
البته ما روی این چیزها وقت نمیگذاریم، اما برخی به من این نکته را گفتهاند. آقا درباره این پیام امام که توسط سیداحمد آقا گفته شد،
آیت الله طالقانی میگفت« امام باید به من حکم بدهد تا بروم نمازجمعه رااقامه کنم »که -امام خمینی-میگویند« احتیاج به حکم دادن نیست»،
من میگویم برود نماز بخواند.
*برخی آنقدر جوسازی میکنند که آقا به مسائل فقهی و شرعی اعتقادی نداشته است و فقط به مسائل بزرگ میپرداخته است،
* برخی افراد نیز سوءاستفاده کردهاند،
آیتالله طالقانی گفتند باید حکم داده شود تا مردم متوجه شوند نماز فطرشان با نماز جمعه خواندن باطل نمیشود، در واقع مخصوصا به این مسائل فقهی و ریز میپرداختند
وقتی خواستند بلندگو را نصب کنند آقا گفت اشکال دارد، وصل نکنید چراکه از چرم است و نماز مردم اشکال پیدا میکند.
که گفتند پلاستیک است و مشکلی ایجاد نمی کند.
این هم از ماجرای نماز جمعه. حضرت امام هم نصب آیتالله طالقانی به امام جمعه را اعلام کردند و سپس دنبال این رفتند که محل نماز جمعه کجا باشد.(درمجلس هم روی صندلی نمی نشست)
مقایسه فرزندان طالقانی بابهشتی
سیده وحیده طالقانی:متأسفانه بچههای آقا(پدر) فعال نیستند، برخی میگویند شهید بهشتی اما به هر حال بچههای ایشان فعال هستند.
فارس:شاید چون بچههای آیتالله طالقانی دوگانه هستند؟
وحیده طالقانی: خیر، یکی از مجلات یک بار عکسی در حال سیگار کشیدن از آقا منتشر کرد که من زنگ زدم و به آنها گفتم آن طرفیها مسئولان خود را مشروب به دست نمایش نمیدهند که شما چنین کاری کردید پس حتماً غرضی در کار بوده،
به خود آقای طباطبایی(دکترسیدصادق طباطبایی-برادرِخانم سیداحمدخمینی) گفتم که ایشان گفت اشتباهی شده است البته برخی از برادران خیلی از این عکس خوششان آمد. من فکر میکنم آقا مسائلی را میفهمد که نمیتوانست به کسی بگوید حتی گاهی نمیتوان به فرزند خود اعتماد کرد که چقدر دهانش بسته است.
فارس:درباره فعالیتهای خودتان قبل از انقلاب بیشتر توضیح دهید.
دکتروحیده طالقانی:من داروسازی دانشگاه تهران خواندهام. من در تمام دوران، آموزش و پرورش بودم و در دانشکدهام درس میدادم و پول درمیآوردم و زندگیام را اداره میکردم و در واقع سربار پدری که با حداقلها زندگی میکرد، نمیشدم. البته مرا از آموزش و پرورش به بهداشت و درمان منتقل نمیکردند و می گفتند باید از تهران به قزوین بروید
لذا من هم در آموزش و پرورش ماندم و کارشناس بهداشت شدم.وقتی انقلاب شد، داروساز بودم و به خاطر تخصص خود در ساماندهی بیمارستانها و داروها فعال شدم.
بعد از اینکه مسائل انقلاب تمام شد، من هم نزد وزیر بهداشت رفتم چون گفتند هر فردی که در آموزش و پرورش مدرک پزشکی دارد باید به وزارت بهداشت بیاید.
تا اینکه رسما جنگ آغاز شد و زمان موشکباران، من با ماشین خودم در خیابانها میگشتم بلکه بتوانم به مردم کمک کنم. بالاخره سر از هلال احمر درآوردم، آنجا نیز از بین هدایایی مردم به تفکیک داروها میپرداختم. سپس به وزارت بهداری بازگشتم و آنها ستاد رسیدگی به مجروحان جنگ را تشکیل دادند که من در بخش دارویی آن فعال بودم تا اینکه قطعنامه پذیرفته شد و ما با اشک و آه از آنها جدا شدیم.
اعظم طالقانی
نظر وحیده طالقانی درباره کاندیداتوری اعظم طالقانی .نظر وحیده طالقانی درباره کاندیداتوری اعظم طالقانی .
وحیده طالقانی در ادامه سخنان خود با اشاره به انتخابات مجلس دهم و تلاش برخی اصلاحطلبان تندرو و مجلس ششمیها برای ورود به بهارستان خاطرنشان کرد:
آنها (مجلس ششمیها) تشریف بیاورند تا ببینیم دیگر چه کاری میتوانند انجام دهند و چه شاهکاری خواهند کرد؟! البته نباید عمر مردم را هدر داد و باید بدانیم که خداوند ناظر بر اعمال ماست.
مقطعی که«خودشما» وارد فعالیت سیاسی شدید، مجلس ششم بود؟
وحیده طالقانی(نماینده دوره ششم مجلس):من آن فعالیت خود را سیاسی نمیدانم.
زنان نماینده(مجلس ششم) درتحصن ضدولایت
آیت الله سیدمحمودطالقانی،سیدمجتبی طالقانی،آیت الله صادق خلخالی وحجت الاسلام سیدحسین خمینی(فرزندسیدمصطفی)
مدیریت سایت-پیراسته فر:وحیده خانم دراین مصاحبه توسط خبرگزاری فارس( اسفند ۱۳۹۲) گرفته شده بعضی وقتها خیلی "جوگیر"شده وفارس هم نهایت "حسن استفاده!"را ازاین قلیان احساسات کرده وبعضاً سئوالاتی می پرسد که طعنه به دولت روحانی باشه وکنایه به استوانه های نظام"هاشمی"و..
این حاجیه خانم بعضی جاها هم اطلاعات درست نداده یا غلو کرده ویا نخواسته بگه یکی از آنها ماجرای برادرش مجتبی وفعالیت خودش درمجلس ششم ،قسمتهایی را حذف کردم
زنان نماینده مجلس ششم:
ششمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی در سال ۱۳۷۸ برگزار شد ۱۳نفر ازمجموع ۲۹۷ نماینده«زن»بودند:وحیده علائی طالقانی، شهربانو امانی، سیده فاطمه خاتمی، طاهره رضازاده ، حمیده عدالت ، اکرم مصوری منش، اعظم ناصری پور، مهرانگیز مروتی ، سهیلا جلودار زاده، فاطمه حقیقت جو متولد ، فاطمه راکعی متولد، جمیله کدیور و الهه کولایی.
تحصن مجلس ششمی ها
انتخابات مجلس ششم مجلس شورای اسلامی در ۲۹ بهمن ۱۳۷۸ برگزارشد.
پاسخ« ابوالحسن طالقانی» به اظهارات غرضی وبشارتی :
ماجرای دستگیری اینجانب و برادرم مجتبی را با اینکه بارها از ابتدای انقلاب تاکنون در جراید و رادیو و تلویزیون بیان شده بازهم برای تنویر افکار عمومی بازگویی مینمایم. در فروردین ماه سال ۱۳۵۳ درست نزدیک به دو ماه از پیروزی انقلاب میگذشت و هنوز نظام جمهوری اسلامی کاملاً مستقر نشده بود. دفتر نمایندگی فلسطین در تهران افتتاح شد.
مرحوم آیتا... طالقانی به همین مناسبت پیام تبریکی را آماده و اینجانب و برادرم مجتبی و همسرش را که به زبان عربی آشنایی داشتند تکلیف نمود که پیام مزبور را به آن دفتر ببرید. لازم به ذکر است که مجتبی طالقانی از سال ۱۳۵۳ پس از تحت تعقیب بودن از سوی ساواک به خارج از کشور گریخته و بعد از پیروزی انقلاب به کشور بازگشته. نامبرده در خارج از کشور جزو هواداران مجاهدین و پس از انشعاب آن سازمان به گروه چپ پیوسته بود. در هنگام حرکت به سوی دفتر فلسطین در یکی از خیابانهای فرعی دکتر شریعتی اتومبیلی که سرنشینان آن همگی مسلح بودند راه را بر ما بست و بدون هیچگونه مجوزی و ارائه کارتی ما را به سوی کمیتهای واقع در خیابان پاسداران هدایت کرد.
اتومبیل مزبور که ربایندگان آن دو نفر از هواداران مجاهدین به نامهای اصغر صباغیان و علیرضا آلادپوش بودند و ما را به کمیتهای که مدیریت آن زمان با محسن رفیقدوست بود بردند. با توجه به حرکتهای ضد انقلاب در آن مقطع و بیاطلاعی خانواده از بازگشت ما موضوع ابعاد وسیعی پیدا کرد به طوری که با هلیکوپتر در جادهها در پی ربودهشدگان بودند و در رادیو و تلویزیون با اعلام شماره خودرو از مردم برای این آدمربایی کمک میخواستند. لکن تمام تلاشها بینتیجه ماند. برادر کوچکترم محمدرضا طالقانی با تلاشهای فراوان محل مورد نظر که ما را به آنجا برده بودند پیدا کرده و اتومبیل اینجانب را که در پارکینگ محل مزبور بود مشاهده مینماید.
وی متوجه میشود که مسئولیت آن محل با شخصی به نام محمد غرضی است. نامبرده یعنی محمد غرضی توسط محمدرضا طالقانی فرزند کوچک آیتا... طالقانی به نزد آیتا... طالقانی برده میشود و پس از پرسشهای گوناگون توسط محمدرضا طالقانی و اطرافیان آیتا... طالقانی و حرکات ضد و نقیض غرضی، آیتا... طالقانی و فرزندان و دفتر وی بقیه ماجرا را پیگیری و اقرار غرضی به اینکه فرزندان آیتا... طالقانی در کجا زندانی هستند آیتا... طالقانی به علت خودسریها و بیقانونیها و با هشدار به اینکه تا موضوع به طور کامل روشن نشود شهر را ترک مینماید. بعد از مراجعت آیتا... طالقانی از شهر مسئولین کشور آیتا... خمینی، دولت موقت، شورای انقلاب، دادستان، ریاست کمیتهها (آیتا... مهدوی کنی) همگی این بیقانونی و خودسری و آدمربایی را محکوم مینمایند. سپس آیتا... طالقانی به اتفاق مرحوم سیداحمد خمینی به قم مراجعت و راه حل مشکلات کشور را در وجود نظام شورایی میبیند و سخنرانی مبسوطی را در مدرسه فیضیه مینماید. اما دوستان آقای غرضی از جمله آقای بشارتی جهرمی وزیر کشور دولت سازندگی به دفتر امام میروند تا توضیحاتی به ایشان ارائه دهند در آنجا به شورای انقلاب هدایت میشوند و درباره ایشان از مرکز اسناد استعلام میشوند و...
و اما آیا آقای غرضی که« هفده قتل» را به فرزند آیتا... طالقانی نسبت دادهاند میتواند اسامی هفده نفر مقتولین را به زبان بیاورد و در دادگاه اسناد و مدارکی ارائه کند؟
برای روشن شدن حقایق بیشتر خوانندگان عزیز را به کتابی که به همت موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی که نام سازمان مجاهدین خلق از پیدایی تا فرجام انتشار یافته دعوت مینمایم. تا چنانچه ابهامات رفع و حقایق به طور کامل بر همگان از جمله سخنران آشکار شود شاید به خود آید که گناه و جرم ترور شخصیت افراد بسیار فراتر از ترور فیزیکی آنان مجازات دارد! والعاقبه المتقین.
لازم به توضیح است آقای غرضی همانطور که تأکید کردم اولین بار نیست که این اظهارات سخیف و دروغی بزرگ را به فرزند مرحوم آیتا... طالقانی نسبت میدهند بلکه ایشان در سال ۱۳۸۶ در مصاحبه با ایسنا یکبار دیگر بر اظهارات سخیف خود پافشاری نمودهاند اما تناقضگویی این فرد تا آنجا که ایشان در اول مهرماه ۱۳۸۶ در مصاحبه با روزنامة اعتماد ملی وقتی خبرنگار از ایشان ماجرای بازداشت فرزندان آیتا... طالقانی را میپرسد ایشان خود را مبرا از ماجرا میداند.
همچنین در مصاحبه مذکور در روزنامة قانون در ۱۸ تیر ۱۳۹۲ وقتی خبرنگار از ایشان در مورد وابستگی به کدام دسته و گروه را میکند، ایشان از پاسخ به این سؤال طفره میرود و پاسخی نمیدهد.
ضمناً محافظان ایشان (آیتا... طالقانی)، در آن زمان عبارت بودند از مرحوم محمد ترکان و جواد بافتی و ... اشارهای که آقای غرضی در مورد محافظان ایشان کرده است کذب محض است./۲۳ تیر ۱۳۹۲تابناک.
توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر: ماجرای دستگیری«مجتبی طالقانی»
آیت الله سیدمحمودطالقانی درایام بازداشت مجتبی طالقانی
آیت الله طالقانی رودسر(چالکرود)-فرزندان همراه(مهدی وحسین)سفراعتراضی به دستگیری مجتبی
آیتالله حاج شیخ محمد باقر محیی الدین انواری،آیت الله بهشتی،آیت الله طالقانی،آیت الله زنجانی،ناصرمیناچی،یدالله سحابی و؟.
آیت الله طالقانی
علیمحمدبشارتی-نفراول سمت چپ-منزل حاج احمدآقاخمینی درکنارآیت طالقانی.
حاج احمدآقاخمینی درکنارآیت الله طالقانی
روایت عزتشاهی ازماجرای بازداشت مجتبی طالقانی
عزت مطهری ( عزت شاهی ) روایت خود از دستگیری مجتبی طالقانی را اینگونه بیان میکند:
«کمیتهای فرعی اوایل انقلاب شکل گرفت که از افراد این کمیته آقای غرضی و صباغیان بودند. اعضای این کمیته پسر ایشان (طالقانی) را گرفتند. البته دادستانی و کمیته انقلاب نقشی نداشت بلکه غرضی او را دستگیر کرد. دلیل دستگیری هم برای ما معلوم نیست. بعد از دستگیری مجتبی طالقانی، آیتالله طالقانی ناراحت شدند و به شمال رفتند.
مجاهدین خلق از این موقعیت سوءاستفاده و شروع به تبلیغ کردند که آقای طالقانی از تهران قهر کرده است. بعضی از شهرها و تهران هم التهاب پیدا کرد؛ چراکه گفتند آیتالله طالقانی به نشانه اعتراض تهران را ترک کرده است».
باغ آیت ایت الله اشراقی-آیت الله طالقانی درکناراحمدعلی بابایی(روحانی محقق)
آیت الله طالقانی
توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر: همسران وفرزندان آیت الله طالقانی
آیت الله طالقانی دارای ۲همسر و۱۰ فرزندهستند.
فرزندان همسر اول «بتول خانم» : مهدی،مریم، وحیده، حسین و مجتبی ومهدی است که این خانم سال ۱۳۸۶فوت کردند.
فرزندان همسردوم«توران خانم »: اعظم، ابوالحسن، طیبه وطاهره(۲قلو) ومحمدرضا است که این خانم دراوائل انقلاب درگذشتند.
خاطره۲زنه بودن آیت الله طالقانی
چه طور شد که آقای طالقانی همسر دوم اختیار کردند؟
آیت الله طالقانی درجواب اعتراض به«۲زنه» خانم حجتی:شما این دو تا را بردار برو یک زن حسابی برای من بگیر.!
مهدی طالقانی: احمد جلالی نقل می کند و البته من از آقای حجتی هم پرسیدم. آقای جلالی می گفت با آقای طالقانی به خانه آقای حجتی کرمانی رفتیم ناهار آنجا مهمان بودیم.
آقای حجتی کرمانی(آیت الله محمدجوادحجتی کرمانی) همسرش را به اسم پسرش صدا می کرد مثلا می گفت مادر علی، همسر آقای حجتی می خواسته به بهانه چایی آوردن وارد اتاق شود اما آقای حجتی مانع می شد. اصرار می کند، آقا می گوید «آقای حجتی اجازه بده» همسر آقای حجتی بالاخره می آید داخل اتاق و می گوید «آقای طالقانی ما شما را دوست داریم شما با رژیم شاه مبارزه کردید اما کار شما یک اشکال دارد؟» آقا می گوید «اشکال کار من چیست؟» همسر آقای حجتی می گوید «داستان اینکه شما دو همسر اختیار کردید چیست؟» آقا می گوید «عیبی ندارد شما این دو تا را بردار برو یک زن حسابی برای من بگیر».(خنده)./منبع :خبرآنلاین.
توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:«اولین نمازجمعه درایران ۵ مرداد ۱۳۵۸ به امامت آیت الله سیدمحمود طالقانی
«اولین نمازجمعه درایران»(به امامت آیت الله طالقانی) دردانشگاه تهران
پیشنهاد برگزاری نمازجمعه به وسیله خود ایشان(آیت الله طالقانی) مطرح شد و امام خمینی نیز برگزاری آن را بر عهده ایشان گذاشتند. به این ترتیب در پنجم مرداد ماه سال ۵۸ مطابق با سوم رمضان ۱۳۹۹ در حالی که چند ماهی از استقرار نظام جمهوری اسلامی ایران می گذشت، این نماز برگزار شد. واگذاری این تکلیف عظیم و سنگین در آن برهه حساس بر عهده آیت الله طالقانی که زبان گویایی برای بازگو کردن حقایق داشت، امری خطیر و بزرگ به شمار می آمد. در آن روز جمعیت زیادی در حالی که تکبیر می گفتند وارد دانشگاه تهران شده و خود را برای برپایی نماز جمعه حاضر کردند. این مهم در واقع سنگ بنای یکی از مهمترین عوامل حفظ و تداوم انقلاب اسلامی بود و از آن پس در کوران حوادث و به ویژه به هنگام جنگ تحمیلی، نقش ارزنده و انسانی ای به وسیله نماز جمعه ایفا شد.
دراعتراض به سفر نخست وزیراسرائیل به آمریکا،سخنرانی درکنگره.
معترضان به نتانیاهو« حامیان فلسطین»(غزه) روز چهارشنبه۲۴ ژوئیه ۲۰۲۴(۳ مرداد ۱۴۰۳) پرچم آمریکا را پایین انداخته و آتش زدند و پرچم فلسطین را به جای آن برافراشتند.
معترضان همچنین تمثال نتانیاهو را به آتش کشیدند و فواره «کریستف کلمب»(کاشف قاره آمریکا) و تکثیر زنگ آزادی مجاور آن را با پیام هایی مانند غزه آزاد، همه صهیونیست ها حرامزاده هستند و فلسطین آزاد را رنگ آمیزی کردند.
پائین کشیدن پرچم آمریکا ازکنگره آمریکا
تظاهرات نفرت انگیز چنان از کنترل خارج شد که پلیس کاپیتول مجبور به استفاده از اسپری فلفل و سایر اقدامات دفاعی برای مقابله با اوباش متجاوز شد.
بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل، در جریان سخنرانی خود در نشست مشترک کنگره در روز چهارشنبه، با قدرت از کمپین نظامی اسرائیل در غزه دفاع کرد.
هزاران معترض علیه جنگ غزه روز چهارشنبه در واشنگتن گرد هم آمدند تا سفر بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل را محکوم کنند و با سر دادن شعار «فلسطین آزاد، آزاد»(Free, free Palestine) در حالی که به سمت ساختمان کنگره حرکت میکردند، پلیس اسپری فلفل را روی برخی از جمعیت پخش کرد.
شورشکنندگان همچنین پرچمهای آمریکا را که در خارج از ایستگاه یونیون نزدیک بود، قبل از برافراشتن پرچمهای فلسطین بر روی تیرها و سوزاندن ستارهها و راه راهها، پاره کردند.
معترضان طرفدار فلسطین روز چهارشنبه۲۴ ژوئیه ۲۰۲۴(۳ مرداد ۱۴۰۳) یک پرچم آمریکا را پایین انداخته و آن را در چند بلوک دورتر از کنگره آمریکا آتش زدند و پرچم فلسطین را به جای آن برافراشتند.
معترضان همچنین تمثال نتانیاهو را به آتش کشیدند و «فواره کریستف کلمب »و تکثیر زنگ آزادی مجاور آن را با پیام هایی مانند «غزه آزاد»، «همه صهیونیست ها حرامزاده هستند» و «فلسطین آزاد» را رنگ آمیزی کردند.
معترضان در حالی که از آنها بالا می رفتند و پرچم های فلسطین را به اهتزاز در می آوردند، شعارهای معمول "فلسطین آزاد" را فریاد می زدند.
در حالی که تظاهرکنندگان حامی فلسطین در خارج از «ایستگاه یونیون» تظاهرات کردند، فردی روی فواره یادبود کریستف کلمب اسپری رنگ می کند.
بناهای یادبود (کریستف کلمب)بیرون را با خط کش هایی از "غزه آزاد کن" خراب کردند.
پلیس پارک ایالات متحده توانست یکی از پرچم ها را قبل از اینکه بتوانند آن را به آتش بکشند، نجات دهد.
مجسمه نتانیاهو توسط معترضان در نزدیکی ساختمان کنگره حمل می شود.
پرچم فلسطین در مجلس نمایندگان آمریکا(کنگره)
یک معترض با لباس نتانیاهو با لباس زندانی.
یکی از سخنرانان در این تظاهرات ادعا کرد که Finest نیویورک "200 پلیس را به واشنگتن دی سی فرستاد" تا از نتانیاهو محافظت کنند "زیرا آنها همین هستند."
سخنران فریاد زد: "شعار آنها در نیویورک خدمت و محافظت است." "خب در حال حاضر، آنها در حال خدمت و محافظت از یک دیوانه نسل کش هستند."
در یک مقطع، سه نفر از DiploAct، سازمانی که هدف آن "مبارزه با تبلیغات یهودستیزانه" است، خشم معترضان را برانگیخت، که برخی از آنها در مورد نحوه رسیدگی به آنها گیج به نظر می رسیدند.
یک معترض ضد اسرائیلی که تابلویی در دست دارد که خواستار دستگیری نتانیاهو است.
صدای فریاد یک مرد به تماشاگران شنیده شد: "با صهیونیست ها درگیر نشوید". در نهایت، این سه نفر پس از انبوه شدن توسط معترضان ضد اسرائیلی، آنجا را ترک کردند.
یکی از آن اعضای DiploAct، باراک سوارتز، ۲۹ ساله، ادعا کرد که او و شرکای خود تلاش کردند با ده ها تن از معترضان گفتگو کنند. دوربین و میکروفون همراه خود داشتند.
درگیری معترضان با افسران پلیس کاپیتول در نزدیکی کاپیتول هیل.
توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:هرج و مرج زمانی آغاز شد که «نتانیاهو»(نخست وزیراسرائیل) قرار بود سخنرانی کند و هزاران معترض در خیابانهای واشنگتن DC، تنها چند ساختمان دورتر از ساختمان کنگره، هجوم آوردند.
در ابتدا، طوفان معترضان در خیابان پنسیلوانیا NW، دقیقاً در اطراف ساختمان گالری ملی هنر شرق جمع شد، جایی که صدای گروهی از سخنرانان از جمله «جیل استاین
» نامزد انتخابات ریاست جمهوری حزب سبز را شنیدند.
معترضان کاغذی به نام بایدن آغشته به خون درست کردند که بالای جمعیت نگه داشته شد. بسیاری دیگر نشانه هایی داشتند که اسرائیل را به "نسل کشی" در نوار غزه متهم می کردند.
دیگران یک سر غول پیکر نتانیاهو را به همراه دو دست ساخته شده ساختند که از رنگ قرمز که نشان دهنده خون بود، می چکید.
حداقل یک پرچم حماس در میان جمعیت دیده شد.
یکی دیگر از معترضان حامی تروریسم با تابلوی هولناکی دستگیر شد که روی آن نوشته شده بود: "خداوند همه صهیونیست ها را برای راه حل نهایی جمع می کند"(Allah is gathering all the Zionists for the final solution,)
و «عکسی از یک ابر «قارچ هسته ای» بر فراز پرچم اسرائیل»(of a nuclear mushroom cloud over the Israeli flag.) منظور نسل کشی شبیه هیروشیما وناکازاکی.
مردی پرچم در حال دود شدن آمریکا را از مرکز تظاهرات نجات می دهد و تقریباً در میان فریادهای "او را بگیر!"
این حادثه در مقابل ایستگاه اتحادیه، در نزدیکی «کنگره آمریکا»(مجلس نمایندگان آمریکا) جایی که بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل در جلسه مشترک کنگره آمریکا سخنرانی کرد، رخ داد.
معترضان چند صد نفری علیه سیاست آمریکا در خاورمیانه و بمباران غیرنظامیان بی گناه توسط اسرائیلی ها در غزه و بخش هایی از فلسطین تظاهرات کردند.
۶ نفر توسط پلیس محلی دستگیر شدند. ویدئوهای منتشر شده در فضای مجازی نشان میدهد که معترضان شعارهایی برای حمایت از حماس و ضد اسرائیل سر میدهند. آنها یک پرچم بزرگ آمریکا را در مقابل ایستگاه شلوغ اتحادیه پایین آوردند و آن را سوزاندند، سپس پرچم فلسطین را که بسیار کوچکتر بود به اهتزاز درآوردند.
این تظاهرات همچنین در چند نقطه شهر و همزمان با سخنرانی نتانیاهو در کنگره برگزار شد. بسیاری از آنها در بیرون از هتلی که در آن اقامت داشت، شعارهایی علیه او سر می دادند. چند معترض دیگر در حال تخریب برخی از بناهای تاریخی در شهر و نوشتن حماس بر روی دیوار و مجسمه دیده شدند.
موانع در اطراف ساختمان ها و دفاتر مهم دولتی در شهر از جمله کاخ سفید و کنگره آمریکا نصب شد. پلیس از اسپری فلفل علیه معترضان خارج از ساختمان کنگره آمریکا استفاده کرد.
واشنگتن پست گزارش داد: «پرچم ایالات متحده به آتش کشیده شد، ۲۳ نفر در اعتراض هزاران نفری به دیدار نتانیاهو از دی سی دستگیر شدند.
اگرچه اکثر تظاهرکنندگان با آرامش راه میرفتند و شعار میدادند، درگیریهایی با مجریان قانون رخ داد و پلیس دی سی و کاپیتول گفتند که در مجموع ۱۵ نفر را دستگیر کردند. پلیس پارک ایالات متحده هشت نفر را دستگیر کرد.
معترضان همچنین تمثال نتانیاهو را به آتش کشیدند، فواره کریستف کلمب و بازتولید زنگ آزادی مجاور آن را با پیام هایی مانند «غزه آزاد کن»، «همه صهیونیست ها حرامزاده هستند» و «فلسطین آزاد» را رنگ آمیزی کردند(آلوده کردند) .
اگر روزی زنبوری پیدانکنم که به من نیش بزند بداخلاق میشوم.
زنی درآمریکا(مارگارت)«معتاد»به «نیش زنبور»است.
«خانم مارگارت»:«نیش زنبور»علاوه بر کاهش درد، «زندگی جنسی» مرا نیز تقویت می کند.
بسیاری از ما اگر قرار باشد توسط حشره ای نیش بخوریم، کیلومترها بدویم، اما یک زن می گوید که اعتیاد "کامل" به نیش زنبور به عنوان نوعی تسکین درد ایجاد کرده است.
«مارگارت» اهل ایالت«کنتاکی»(آمریکا) اولین بار شروع به نیش زدن زنبورها (عمدا) کرد تا از درد طاقتآوری که از «آرتروز» رنج میبرد، بکاهد.
اما خیلی زود به اعتیاد تبدیل شد و مارگارت اکنون تصمیم گرفته است که خود را ۱۵ بار در روز نیش بزند.
خانم«مارگارت» که «آرتروز» او را برای حرکت یا حتی انجام کارهای روزانه دچار مشکل میکند، ادعا میکند که «سم ناشی از نیش زنبور» درد او را کاهش میدهد و حتی زندگی جنسی او را تقویت میکند.
«خانم مارگارت» به «نیش زنبور» معتاد است.
مارگارت در حالی که در سال ۲۰۱۳ در سریال«اعتیاد عجیب من» (My Strange Addiction) ظاهر شد، توضیح داد که نیش ها آنقدر که او ابتدا می ترسید به درد نمی خورند و اکنون تقریباً به آن عادت کرده است.
مارگارت درباره اولین خاطره نیش زدنش گفت: «زنبور را به خانه آوردم و گذاشتم مرا نیش بزند.»
"روز بعد میتوانستم راحتتر حرکت کنم... شگفتانگیز بود که واقعاً کار کرد. اولین باری که زنبور نیشم زد، آنقدر که می گفتند درد نداشت و هر بار احساس راحتتر داشتم."
در زمان فیلمبرداری سریال، مارگارت ادعا کرد که ۱۰۰ بار در هفته خود را نیش می زند و توضیح می دهد: «من معتاد به نیش زدن با زنبورها هستم».
خانم«مارگارت گفت:طوری قرارمی گیرم که «زنبورها »بتوانند، روی لگن، آرنج، انگشتم، روی مچ پا ، پیشانی یا نوک بینی ام را نیش بزنند.
مارگارت گفت :"بیشترین نقاط بدنم درمعرض نیش زنبور بود حدود ۲۰ بار «باسن چپم» را زنبورها نیش زده اند(دریک شبانه روز) من واقعاً دوست دارم زنبور نیشم بزند!"
اگرچه در ابتدا به نظر نمی رسید مشکلی باشد، اما مارگارت توضیح داد که زمانی که شروع به نیش زدن به خود کرد تا ۱۵ بار در روز، شوهرش J.D نگران شد.
افزایش تمایلات جنسی بعداز هرنیش زدن
مارگارت در مورد اعتیاد غیرمعمول با او گفت که این اعتیاد حتی زندگی جنسی او را تقویت می کند، با J.D موافق است که رابطه جنسی "عالی" بوده است.
اگر روزی زنبوری پیدانکنم که به من نیش بزنند بداخلاق میشود.
توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:خانم«مارگارت توضیح داد: «زنبورها حالم را بهتر میکنند و وقتی مدتی نتوانم زنبوری پیداکنم که نیش یزنن، بداخلاق میشوم. آنها اضطراب مرا تسکین میدهند و بسیاری از علائم دیگر را تسکین میدهند.
«خانم زنبوری» گفت:"و باید اعتراف کنید، وقتی حداقل ۱۰ گزیدگی داشتم، جنسیت عالی است. زمان زیادی طول نمی کشد تا به آن سوختگی فلفلی تبدیل شود و در واقع احساس خوبی دارد. کمی وجود دارد. تورم، کمی خارش، اما اتفاقات خوبی در حال رخ دادن است."
ذکر این نکته مهم است که نیش های متعدد زنبور در واقع می تواند یک اورژانس پزشکی در نظر گرفته شود، بنابراین بهتر است به پزشک خود مراجعه کنید و به گزینه های استاندارد تسکین درد پایبند باشید.
«کلینیک مایو توضیح» می دهد: «اگر بیش از ده بار گزیده شوید، تجمع زهر ممکن است واکنش سمی ایجاد کند و به شما احساس بیماری کند.»
«شوهر خانم ماگارت»(J.D)گفت که نگران اعتیاد مارگارت است.
نیش های متعدد می تواند یک اورژانس پزشکی در کودکان، سالمندان و افرادی که مشکلات قلبی یا تنفسی دارند باشد.
در طول این قسمت، «دکتر داین وال» به مارگارت در مورد اعتیادش هشدار داد و توضیح داد که ممکن است به آلرژی مبتلا شود.
«دکتر داین وال» گفت: "با نیش زنبور، ما مطمئن نیستیم که چه مقدار از یک دوز سمی است."
"بنابراین بزرگترین ترس من این است که یک روز ناگهان ورم کند، گلویش بسته شود و بمیرد.
«دکتر داین وال» گفت:توصیه میکنم که خانم مارگارت ازاین کارصرف نظرکند.
البته این واقعیت نیز وجود دارد که نیش زدن توسط زنبور باعث مرگ حشره می شود.
در حالی که مارگارت می گوید که مرگ زنبور مراناراحت می کند، اما سعی می کنمزنبورهای بزرگتر(مسن تر) را بگیرم زیرا این باعث می شود او کمتر احساس گناه کند.
به تاریخچه این مرکزپرداخته ایم و بنیانگذارش چه کسی بوده واولین مدیر این مرکز تا آخرین نفر(کنونی)درادامه
«مرکز اسلامی هامبورگ »به دلیل ارتباطش با حزب الله لبنان و یهودی ستیزی درآلمان توسط سازمان اطلاعات داخلی آلمان تعطیل شد.
دولت آلمان مرکز اسلامی هامبورگ و سازمانهای مختلف زیرمجموعه آن را به دلیل «حمایت» از گروه شبهنظامی حزبالله لبنان و« ترویج ایدئولوژی رهبری ایران» ممنوع کرد.
یورونیوزنوشت:این تصمیم در پی یورش پلیس به ۵۳ ملک مربوط به این سازمان در شهرهای مختلف آلمان در روز چهارشنبه ۲۴ ژوئیه ۲۰۲۴(۳ مرداد ۱۴۰۳) اتخاذ شد. اموال این مرکز و تمامی دفاتر وابسته به آن نیز مصادر خواهد شد.
این مرکز اسلامی مدتی است که به دلیل ارتباطش با حزب الله لبنان توسط سازمان اطلاعات داخلی آلمان تحت نظر بوده است. به این دلیل که آلمان حزب الله را «یک سازمان تروریستی شیعه» میداند.
وزارت خارجه ایران بدنبال تصمیم برلین به ممنوعیت فعالیت مرکز اسلامی هامبورگ آن را تصمیمی مغایر با حقوق بشر و خصمانه خواند.
و «هانس اودو موتسل»(سفیر آلمان درایران) را برای توضیح پیرامون این تصمیم دولت متبوعش، احضار کرد.
«نانسی فزر»(وزیر کشور آلمان) گفت که تحقیقات آنها از جمله جستجوهای ماه نوامبر، ظن جدی در مورد فعالیتهای مرکز اسلامی هامبورگ را تأیید میکند. این مرکز متهم به «ترویج ایدئولوژی اسلام گرای افراطی در آلمان و حمایت از حزب الله» است.
«هانا نویمان» نماینده پارلمان اروپا و عضو فراکسیون سبزها در حساب کاربری ایکس خود با اعلام تعطیلی این مرکز، آن را «محل انتشار لفاظیهای وحشیانه سپاه پاسداران» نامید.
مرکز اسلامی هامبورگ همچنین به گسترش یهودستیزی متهم شده است، آن هم در شرایطی که آلمان در بحبوحه افزایش پروندههای یهودستیزی پس از جنگ اسرائیل در غزه برای جلوگیری از یهودی ستیزی در حال مبارزه است.
این مرکز در سال ۱۹۵۳ توسط مهاجران ایرانی تأسیس شد و همواره کانون توجه مقامات آلمانی بوده است.
توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:«مسجد امام علی» در میان ۵۳ محل مورد استفاده مرکز اسلامی هامبورگ بود که مورد بازرسی قرار گرفت.
پلیس لمان مجهز به «اره برقی» و« قوچهای کتکزن» به «مسجد آبی» هامبورگ یورش برد، زیرا آلمان سازمانی را که آن را اداره میکند، بهخاطر پایگاهی از جمهوراسلامی ایران و ترویج «یهودستیزی تهاجمی» غیرقانونی اعلام کرد.
«مسجد امام علی» که در راهنمای توریستی به عنوان جاذبه ای که شب های عربی را تداعی می کند، فهرست شده است، یکی از ۵۳ مکان مورد استفاده مرکز اسلامی هامبورگ است که مورد جستجو قرار گرفت. وزارت کشور گفت که زیرگروه های آن در فرانکفورت، مونیخ و برلین نیز ممنوع شدند. چهار مسجد شیعیان تعطیل شد.
پلیس جعبه هایی از اقلام مسجد باخودشان بردند
«مسجد آبی»(هامبورگ)
تمام داراییهای این گروه مصادره شده و «مسجد امام علی» که به دلیل گنبد فیروزهای و نمای کاشیکاریشدهاش به «مسجد آبی» معروف است، به تصرف دولت درآمده است. معلوم نیست چه اتفاقی برای آن خواهد افتاد.
«نانسی فایزر»(وزیر کشورآلمان)گفت که این سازمان یک ایدئولوژی اسلام گرا و تمامیت خواه را ترویج می کند که با کرامت انسانی، حقوق زنان، یک قوه قضاییه مستقل و دولت دموکراتیک آلمان مخالف است.
«وزیر کشورآلمان» گفت که از حزبالله، گروه شبهنظامی لبنانی مورد حمایت ایران و مبارزه مسلحانه علیه دولت اسرائیل حمایت میکند و افزود: «این یک گام قاطع دیگر علیه افراطگرایی اسلامگرا است». او تاکید کرد که این ممنوعیت علیه مذهب شیعه یا اعمال مذهبی انجام نشده است.
این ممنوعیت نشان دهنده همبستگی تاریخی آلمان با اسرائیل است. درخواست ها برای تعطیلی مرکز اسلامی هامبورگ پس از حمله حماس به اسرائیل در ۷ اکتبر ۲۰۲۳(۱۵ مهر ۱۴۰۲) شدت گرفته بود.
یک افسر پلیس در بیرون از مرکز اسلامی هامبورگ در کنار مسجد امام علی (ع) در جریان یک یورش در چهارشنبه، ۲۴ ژوئیه ۲۰۲۴(۳ مرداد ۱۴۰۳)، در هامبورگ، آلمان ایستاده است.
یک افسر پلیس دو نفر را به "مرکز فرهنگ اسلامی" در فرانکفورت، آلمان، چهارشنبه ۲۴ ژوئیه ۲۰۲۴ همراهی می کند.
وزارت کشور گفت، در حالی که این گروه تلاش می کند خود را به عنوان یک سازمان بردبار و صرفاً مذهبی بدون پیوندهای سیاسی یا برنامه سیاسی معرفی کند، "تحقیقات بدون شک تأیید کرده است که فعالیت های IZH صرفاً ماهیت مذهبی ندارد."
در این بیانیه آمده است که اهداف و فعالیت های این گروه با نظم قانون اساسی آلمان در تضاد است.
«اندی گروت»(بالاترین مقام امنیتی منطقه ای هامبورگ) اعلام کرد که این گروه اکنون "تاریخ" است. او گفت که «بستن این پاسگاه رژیم ضد بشری ایران ضربهای واقعاً مؤثر علیه افراطگرایی اسلامی است».
«سازمان یهودی آلمان» از این ممنوعیت استقبال کرد. جوزف شوستر، رئیس شورای مرکزی یهودیان در بیانیهای گفت: «رژیم ملاهای ایران و دستاندرکاران آن در سرتاسر جهان در موقعیتی قرار دارند - هدف آنها از بین بردن دموکراسی و شیوه زندگی ما است».
حزب الله در آلمان ممنوع است. از زمان آغاز جنگ اسرائیل و حماس در غزه در ماه اکتبر، گروه مورد حمایت ایران و اسرائیل تقریباً روزانه تبادل آتش در سراسر مرز لبنان و اسرائیل انجام می دهند.
تعطیلی چهار مسجد
در نتیجه این ممنوعیت، چهار مسجد شیعیان در آلمان بسته خواهد شد و داراییهای مرکز اسلامی هامبورگ مصادره میشود.
مرکز اسلامی هامبورگ به «مسجد امام علی» یا «مسجد آبی» نیز معروف است . درخواست ها برای بستن این مسجد در سال های اخیر به دلیل ارتباط ادعایی آن با ایران افزایش یافته بود.
دولت آلمان در سال ۲۰۲۰ گروه حزب الله لبنان را تحریم کرد. بر اساس قوانین تحریمی آلمان هرگونه نماد این گروه ممنوع است و دارایی های آن مصادره می شود. در ماه جاری، دولت ممنوعیت کامل فعالیت حماس را نیز اعلام کرد. دولت آلمان هر دو سازمان حزب الله و حماس را در لیست تروریستی قرار داده است.
همچنین وزارت کشور آلمان فعالیت شعبه آلمانی "سمیدون" معروف به "شبکه همبستگی زندانیان فلسطینی" را نیز ممنوع اعلام کرده و وزیر کشور آلمان مدعی شده که این گروه از گروههایی "تروریستی" از جمله حماس حمایت و تمجید میکند.
توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:تاریخچه«مسجدایرانیان درهامبورک»(مرکزاسلامی هامبورک)
درتیرماه سال ۱۳۳۲یک تاجرخیرتهرانی بفکرساختن مسجدی درهامبورگ می شود،هموطنان مسلمان ونمازخوان رادرهتلی(آتلانتیک)دعوت می کند،موضوع فقدان مسجدرامطرح می کند،همه اعلام آمادگی می کنند،...موافقت آیت الله بروجردی...
در نهم مهر ۱۳۳۶ زمینی به مساحت ۳۷۴۴متر مربع در کنار دریاچه «آلستر»(هامبورگ)کشورآلمان به مبلغ «۲۵۰ هزار مارک »خریداری شد وگزارش آن به همراه «طرحهای پیشنهادی» به «آیت الله بروجردی» ارائه شد وتأییدنهایی اخذشد.
«کلنگ ساختمان مسجد هامبورگ»(به مساحت۸۳٢ متر مربع) طی مراسمی در روز جمعه نیمه شعبان ١٣٧٧(۱۶اسفند۱۳۳۶)۷مارس۱۹۵۸ با حضور جمعی از مسلمانان و نمایندگان شهر هامبورگ به دست«آیت الله محمدمحققی لاهیجی» زده شد.
مرکزاسلامی هامبورگ
هامبورگ کجاست؟
کشور«آلمان» بامساحت ۳۵۷،۳۸۶ کیلومتر مربع ، بیش از ۸۳ نفرجمعیت دارد،پایتخت آن«برلین»است.
« هامبورگ» بامساحت ۷۵۵ کیلومتر مربع دارای ۱ میلیون وهشتصدهزارنفر از صد ملیت(اکثریت از کشورهای ترکیه، لهستان، صربستان و افغانستان )جمعیت است.
هامبورگ، از نظر مساحت، دومین ایالت کوچک آلمان است؛ اولین آن برمن نام دارد. هامبورگ شهری است که در عین حال یکی از شانزده ایالت آلمان فدرال است. این ایالت-شهر در شمال آلمان و در کنار رود البه قرار دارد. هامبورگ دومین شهر بزرگ آلمان و مرکز اقتصادی و فرهنگی شمال کشور است.
فاصله ایران تا هامبورگ ۳۷۶۴ کیلومتر.
فاصله هامبورگ تابرلین(پایتخت آلمان) ۲۵۰کیلومتر است.
جمعیت اسلامى ایرانیان در هامبورگ تا موقعى که مرحوم آقاى محققى آنجا تشریف داشتند، از نظر جمعیتى در درجه اول اهمیت و شاید تا ۹۵ در صد ایرانیها و مسلمانهاى ایرانى مشغول کار و خدمت در آنجا را در بر مىگرفته است.
آیت الله بهشتی-درحال سخنرانی درمرکزاسلامی هامبورگ
مجلس ایالت هامبورگ بورگرشافت (Bürgerschaft) خوانده میشود که به معنای انجمن شهروندان است. نمایندگان این مجلس، رئیس دولت را انتخاب میکنند که در هامبورگ "شهردار اول" عنوان دارد.
دریاچه مصنوعی«الستر»
«آلسترشتروم» در مرکز شهر، به یکی از بزرگترین دریاچههای مصنوعی گسترش یافته تبدیل شده است.
«آلستر» یکی از مراکز مهم تفریحی هامبورگ بهشمار میرود. که بیش از ۲۵۰۰ پل، دو سوی کانالهای بیشماری را که از "شهر قدیم" عبور میکنند، به یکدیگر مربوط میسازند.
کلیسا ی «میشل» شبیه کِشتی
از جمله دیدنیهای شهر هامبورگ، شهرداری و نیز کلیسای «میشل» (Michel) است. این کلیسا به عنوان نشان ایالت هامبورگ هم شهرت دارد. بنای ده طبقهی "شیلیهاوس" (Chilehaus) که به شکل یک کشتی ساخته شده، از دیگر آثار دیدنی این شهر است.
رؤسای مرکزاسلامی هامبورگ-آلمان-نمایندگان جمهوری اسلامی دراروپا
۱- آیت الله محمد محققی لاهیجی (از ۱۳۳۴ تا ۱۳۴۰)
محققی لاهیجی(فرزندآقا میرزا کاظم،متولد۱۲۸۹ لاهیجان)بعدازپایان دیپلم ازمدارس رشت برای دروس حوزوی به قم مهاجرت کردواما همزمان مدرسه کمالالملک و دارالفنون به یادگیری زبانهای خارجه پرداخت.
دکترمحقق لاهیجی درسن ۴۵سالگی ازطرف آیت الله بروجردی به آلمان اعزام شد واولین امام جمعه مسجدایرانیان بود.
بافوت آیت الله بروجردی،(۱۳۴۰)آقای محققی به ایران برمی گردد.
محققی لاهیجانی دریزدهمسراختیارکرده(۳وطنه=لاهیجان،قم،یزد) که سرانجام در سال ۱۳۴۹ شمسی در ۶۰ سالگی درگذشت ودرقم مدفون است.
بعدازو قفه حدودچهارساله، باتلاش آیت الله محمدتقی فلسفی وموافقت آیت الله سید محمدهادی میلانی و بعضی از دیگرمراجع، آیت الله بهشتی به ریاست مرکز اسلامی هامبورگ برگزیده شدند.
آیت الله محمدتقی فلسفی(فرزندآیتالله حاج شیخ محمدرضا تنکابنی،متولد ۱۲۸۷-متوفی ۲۷ آذرماه ۱۳۷۷) ۹۰ سالگی.
۲- آیت الله سید محمد حسینی بهشتی (از فروردین ۱۳۴۴ تاخرداد ۱۳۴۹)
آیتالله شهید دکتر بهشتی چندی بعدازحضوردرهامبورک، نام« مسجد جامع ایرانیان»را به« مرکز اسلامی هامبورگ »تغییر داد.
سخنرانی(گزارش) آیت الله بهشی درهفته اول مراجعت ازآلمان( ۱۴ خرداد ۱۳۴۹) :در اواخر سال ۱۳۴۳ بود که از طرف آقایان مراجع و جمعى از دوستان علاقه مند، به من پیشنهاد شد که به هامبورگ بروم(پیشنهاددراسفند ۱۳۴۳بوده ولی اعزام ،فروردین ۱۳۴۴)...امروز که نزدیک به پنج سال و دو ماه از آن تاریخ مىگذرد.
وقتی دوستان بمن پیشنهادادم،مرددبود که چه کنم؟آیامفیدواقع می شوم،آیاآنجامی شودکارفرهنگی کرد...و..متوسل شدم به قرآن،آین آیه رادیدم«وَالَّذِینَ جَاهَدُوا فِینَا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنَا ۚ وَإِنَّ اللَّـهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِینَ ﴿٦٩عنکبوت﴾»
آنها که در راه ما تلاش کنند راههاى خویش را بدانها مى نماییم و خدا همواره همراه و با مردم نیکوکار است.
با همان نسبت که من مىتوانستم خودم را مصداق این آیه کریمه قرآن بیابم مىتوانستم به موفقیتهاى این سفر امیدوار باشم. به هر حال، از آنجا که بیم و هراس و تردید در برابر مشکلات احتمالى را بر خلاف سنت مردان کار و عمل و سنت کسانى مى دیدم که از کار و عمل وحشت دارند، تصمیم گرفتم و با الهام از این آیه قرآن «فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّـه ﴿١٥٩آل عمران)»بارسفرببندم.در اوایل فروردین سال ۱۳۴۴ از راه عراق و اردن و سوریه و لبنان به هامبورگ رفتم.
۳- علامه محمد مجتهد شبستری (از سال ۱۳۴۹ تا ۱۳۵۶)
محمدمجتهد شبستری(متولد۱۳۱۵):«مرحوم بهشتی به خاطر آشنایی که با من داشتند، از من خواستند: به آلمان بروم و سرپرستی مرکز اسلامی هامبورگ را بپذیرم. من این پیشنهاد را پذیرفتم. در سال ۱۳۴۸ بود که به آلمان رفتم. سرپرستی مرکز اسلامی هامبورگ را بر عهده داشتم. حدود یک سال قبل ازپیروزی انقلاب برگشتم ایران»
وی مدت ۱۸ سال در حوزه علمیه قم به تحصیل و تحقیق در فلسفه و کلام اسلامی، فقه و اصول و تفسیر پرداخت و در بالاترین سطوح حوزوی تحصیلات خود را به پایان رساند،ملبس به لباس روحانیت بوده وبعد ازجامه روحانیت درآمد ونظریه پردازشد!وی یرادر امام جمعه سابق تبریز(آیت الله محسن شبستری )است.
البته آقای شبستری ازیک سال قبل با شهیدبهشتی درهمین مرکزهمکاری می کرده،این کادرسازی آن شهیدبزرگواررامی رساندکه زمینه سازمدیریت درپیروزی واداره انقلاب اسلامی شد.
۴- حجت الاسلام سید محمد خاتمی (از سال ۱۳۵۷ تا ۱۳۵۹)
خاتمی (فرزندآیت الله سیدروح الله متولد۲۱ مهر ۱۳۲۲اردکان یزد)ازمرداد ۱۳۷۶ الی مرداد ۱۳۸۴ رئیس جمهوربود.
قبل ازریاست جمهوری:ازخرداد ۱۳۵۹ – آبان ۱۳۶۱نماینده مجلس بود،نمایندگی را نصف ونیمه رهاکرد ،رفت «وزیرفرهنگ ارشاداسلامی»شد.
۵- آیت الله محمد مقدم (از سال ۱۳۵۹ تا ۱۳۷۱)
دکترمحمدمقدم
دکترمقدم(متولد۱۲۸۷) دکتری زبانشناسی از دانشگاه پرینستون امریکا،هم اکنون، معاون بینالملل موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی است،
۶- آیت الله محمدباقر انصاری زنجانی (از سال۱۳۷۱ تا ۱۳۷۸)
آقای انصاری هم اکنون درکارتبلیغ است،بیشتردرحوزه «غدیر».
آیت الله سیدرضا حسینی درمصاحبت با رهبرانقلاب
۷- آیت الله سید رضا حسینینسب (از سال ۱۳۷۸ تا سال ۱۳۸۲)
حسینینسب متولد ۱۳۳۷ مهریز(یزد)وهم اکنون مقیم کانادا-سمت استادی در دانشگاه تورنتو کانادارادرپرونده اش دارد.
۸- آیت الله سید عباس حسینی قائممقامی (از سال بهمن ۱۳۸۲ تا ۱۳۸۸)
قائممقامی(فرزندحاج سیدمهدی متولد۱۳۴۷تهران)سابقه کرسی استادی «دانشگاه برکلی آمریکا»رادرپرونده اش دارد.
واما درپنجمین دوره انتخابات مجلس خبرگان رهبری ثبتنام کردند..بعدازاحراز وعدم احراز،دردقایق آخر«ردوصلاحیت شد!»۲۴ بهمن ۱۳۹۴
آیتالله قائممقامی که شاگرد شاخص مکتب تربیتی آیتالله حقشناس است، از محضر درس استادان بزرگ حوزههای علمیه، همچون آیات: میرزا جواد تبریزی، محمدعلی اراکی، حسین وحید خراسانی، میرزا هاشم آملی، سید رضی شیرازی، حسن حسنزاده آملی و... بهره جسته است.
آیتالله حسنزاده آملی وقتی که سال ۱۳۷۶ در مورد شایستگی آقای قائممقامی برای مجلس خبرگان مورد پرسش قرار گرفت، چنین گفت: «از زبان بنده بفرمایید که من سالیانی خدمت جناب آقای قائممقامی بودم و ایشان را به دو منقبت علم و عمل، بسیار شایسته، قابل و وارسته میدانم و بدون هیچ مداهنه و مجاملهای، جناب ایشان برای این امر اهم و حیاتی (انتخابات خبرگان) شایسته میباشد و در قابلیتشان تردیدی نیست.»..رهبر معظم انقلاب در تاریخ ۷/۵/ ۷۴ خطاب به وی اظهار کرده بودند: «من به شما برای آینده نظام، امیدها بستهام».
«آیت الله دکتررضا رمضانی» درکنارمراجعین(مرکزاسلامی هامبورگ)
آیت الله رضا رمضانی گیلانی
«آیت الله رضارمضانی» درکنارپروفسورمجید سمیعی(۲همشهری) ومرحوم آیت الله سیدمحمود شاهرودی-هامبورک -آلمان دیماه۱۳۹۶
۹- دکتررضا رمضانی (از سال ۱۳۸۸ تاشهریور ۱۳۹۷)
آیت الله رمضانی،هم اکنون،یکی از۳نماینده گیلان درمجلس خبرگان رهبری می باشد،وی امامت جمعه کرج رانیزدرسوابقش دارد.
۱۰- آیت الله دکترمحمد هادی مفتح (از شهریور ۱۳۹۷)
عباسعلی اختری،رضارمضانی،محمدعلی تسخیری،محسن شبستری
فرزند«شهیدمفتح »(محمدمهدی مفتح)جایگزین «دکتر رضارمضانی»شد
طی مراسمی،حکم رهبر معظم انقلاب درباره انتصاب حجت الاسلام و المسلمین دکتر «محمد هادی مفتح« به عنوان رییس جدید مرکز اسلامی هامبورگ قرائت و از خدمات« آیت الله رضا رمضانی» رییس سابق این مرکز قدردانی شد.۸ شهریور ۱۳۹۷
این مراسم باحضورحجت الاسلام والمسلمین «محسن قمی» معاون ارتباطات بین الملل دفتر مقام معظم رهبری ، سفیر و جمعی از دیپلمات های ایرانی و شماری از شخصیت های مسلمان مقیم آلمان برگزار شد.
توضیحات مدیریت سایت-پیراسته فر:سایت صداوسیما اینگونه می نویسد:
فرازی از حکم رهبر معظم انقلاب خطاب به «محمد هادی مفتح»...با استفاده از آموزه های اسلام ناب، منطق انقلاب اسلامی و بهره گیری از همه ظرفیت های رسانه ای، دانشگاهی و نخبگانی ، گام های بلند و استواری برای خدمت به اسلام و مسلمانان به ویژه پیروان مکتب حیات بخش اهل بیت علیهم السلام و نیز هموطنان عزیز مقیم آن دیار برداشته شود.
حجت الاسلام و المسلمین "محمد هادی مفتح " دارای تحصیلات حوزوی و دانشگاهی است که مدرک کارشناسی را در رشته مهندسی برق و الکترونیک از دانشگاه تهران و کارشناسی ارشد و دکترای خود را در رشته علوم قرآن وحدیث اخذ کرده و دروس حوزوی را نیز تا سطوح پیشرفته در شهر قم و تهران گذرانده است.
وی در سوابق خود مسؤولیت هایی همچون تاسیس شبکه سراسری رادیو معارف و طراحی و مدیریت تولید سیستم جامع مکانیزه مدیریت حوزه علمیه قم را داراست.
«حجت الاسلام و المسلمین دکتر محمد هادی مفتح »فرزند شهید آیت الله محمد مفتح» است.
وی دهمین رییس مرکز اسلامی و امام مسجد امام علی (ع) درهامبورگ آلمان است که این مرکز و مسجد که از مهمترین مراکز اسلامی در اروپا است و سابقه تاسیس آن به ۶۰ سال قبل و به توصیه آیت الله العظمی بروجردی از مراجع عظام تقلید باز می گردد.
این مرکز از سال ۱۳۴۴ و در زمان ریاست شهید آیت الله دکتر بهشتی به عنوان مرکزی فرهنگی در اروپا به ثبت رسید و با اهتمام به نشر معارف اسلامی و معرفی نهضت امام خمینی (ره) به مسلمانان اروپا ، به پایگاهی برای تبادل آرا و گفتگوی میان پیروان ادیان و تقریب مذاهب اسلامی تبدیل شد./منبع:۰۸ شهریور ۱۳۹۷صداوسیما.
***
شهیدبهشتی-مسجدهامبورگ.
اسم(عنوانی)که برایمان محدودیت ایجادمی کرد
در بدو ورود به هامبورگ، به فاصله کوتاهى دریافتم که یک اشتباه بزرگ صورت گرفته است و آن اینکه با استعمال و به کار بردن عنوان «جمعیت اسلامى ایرانیان در هامبورگ» تمام تلاشهاى اسلامیمان را فقط در جمع ایرانیان محصور کرده ایم و با آنکه اسلام آیینى است جهانى و ملیت نمى شناسد، ما که حامل پیام اسلام در اروپا هستیم مارک ملیت به خودمان زده ایم.
«نام »راقبلاًتغییرداده بودند.-مجدداًتغییرکرد(برگشت به عنوان اولیه)
دوستان گفتند: سابقاً گاهى برادران افغانى در برنامه هاى فارسى شرکت مىکردند؛ چون این نام در همین سالهاى اخیر به وجود آمده بود و قبل از به ثبت دادن، نامش «جمعیت اسلامى هامبورگ» بوده،
این تغییر نام باعث قطع ارتباط برادران افغانى شده بود. بعضى از دوستان عرب و مسلمانان آلمانى هم گاه و بیگاه با این جمعیت تماسهایى مىگرفتند که حالا اینها هم فاصله گرفته اند و مىگویند اینجا مال ایرانیهاست؛ چرا ما برویم مزاحم شویم.
سبحان الله! مگر مى شود با این تیتر و با این نام در هامبورگ فعالیت اسلامى همه جانبه و وسیع شروع کرد؟
قبل از هر چیز لازم بود که ما خودمان را از زیر این نام محدود کننده بیرون بیاوریم. بنابراین با مطالعه زیاد تصمیم گرفتیم اصولاً واحد اسلامى را که ما مسئول آن بودیم به نام «مرکز اسلامى هامبورگ» در آوریم. تا شعاع هاى وسیع عمل داشته باشیم.
هر چند این تغییر نام براى بسیارى ناخوشایند بود.
فعالیت درمسجدمتروکه
حساب کردم مسجد دور افتاده مهجور متروک به این زودىها مورد توجه این و آن قرار نمىگیرد تا براى تکمیل ساختمان آن تلاش کنند. لذا پس از برگزارى نخستین جلسه و درس در منزل که در حقیقت« جلسه معارفه» بود، همان سال، در «شبهاى تاسوعا و عاشورا» و یازدهم، سه شب جلسه سخنرانى و سوگوارى، در همان ساختمان مسجد نیمه تمام سفید نشده کم نور برگزار کردیم.
بهشتی!اینجا»اروپا»است،این مذهبی بازی(عاشورا )چیه!
دراوائل دوستان مى گفتند: فلانى اینجا اروپاست، این کارها چیست که تو مىکنى؟ کسى نمىآید.
گفتم: اگر کسى براى بحثهاى مفید و اظهار ارادت به سالار آزادگان اسلام و پیشواى بزرگ حسین بن علی (ع) و یاران و فرزندان و برادران و بستگان فداکارش مىخواهد بیاید، اینجا هم مى آید، ناراحت نباشید.
برخلاف پیش بینى دوستان در شب دوم که گفته بودند صد صندلى کافى است، گفتیم ۱۵۰ تا باشد.
گفتند: ما سابقه داریم که در این جلسات ۶۰ یا ۷۰ نفر بیشتر نمى آیند.
گفتم: احتیاط عیب ندارد. یک مقدار پول بیشتر براى کرایه صندلى مىدهیم.
امابرخلاف پیش بینى دوستان، در شب دوم صندلیها کم آمد و ناچار شدند براى روز سوم مقدار بیشترى صندلى سفارش بدهند که بیاورند.
کم کم برادران و خواهران مسلمان ما در هامبورگ عادت کردند و گفتند: در مسجد نیمه تمام هم مىشود دور هم جمع شویم
و از آن پس تمام جلسات بزرگ در مسجد برگزار شده است. به این ترتیب مسجد تا حدودى از متروک بودن در آمد، اما کافى نبود. دفتر کار مرکز اسلامى هامبورگ در خانه ۳ اتاق و نیمه بنده بود که هم باید در آن با خانواده زندگى و هم در آنجا کار مىکردم. که باید ازهمکاری و تلاشهاى همسر خودم در این سالها، به خصوص در سالهایى که محل کار من در منزل بود، قدردانى کنم.
مسجدآبان ۱۳۴۵مسجدآماده شد
در آبان ماه سال ۱۳۴۵ دفتر و محل کار مرکز اسلامى هامبورگ را به مسجد منتقل کردیم.
چقدرهزینه شد؟
البته براى این کارهاى ساختمانى که در این چند سال انجام گرفته مبلغى در حدود یک میلیون و پانصد هزار مارک یعنى تقریباً معادل سه میلیون تومان به مصرف رسیده است.
هفتصد هزار مارک برآوردهزینه شده-بایدانجام بگیرد
کار ساختمانى که در پیش است عبارت است از: تکمیل تعمیرات داخلى مسجد، گنبد، محل نماز، سالن سخنرانى، کلاسها و قسمتهاى فرعى آنها که برحسب برآورد مهندسان با مبلغى در حدود هفتصد هزار مارک، این قسمت از تعمیرات هم ممکن است انجام گیرد.البته این برآوردمال همین سال است.
«جلسات هفتگى و ماهانه» مسجد هامبورگ
آقای بهشتی درادامه اینگونه توضیح می دهد:
جلسات هفتگى: شب جمعه نماز جماعت، قرائت قرآن، تفسیر و بحث به زبان فارسى. ظهر جمعه نماز جمعه و خطبه به زبان آلمانى. در نماز جمعه، شیعه و سنّى ایرانى و غیر ایرانى شرکت مىکنند. عصر سه شنبه بحث در یک دایره کوچک دانشجویى به زبان عربى.
جلسات ماهانه: در اولین چهارشنبه هر ماه جلسهاى براى دانشآموزان دبیرستان مسلمان به زبان آلمانى، در سومین شنبه هر ماه جلسهاى درباره اسلام براى عموم به زبان آلمانى.
جلسات موسمى(مناسبت ها): به زبان فارسى، مراسم تاسوعا و عاشورا، 28 صفر، عید مولود پیغمبر صلوات الله و سلامه علیه، نیمه شعبان، شبهاى قدر (۳شب ماه رمضان)، عید غدیر، عید فطر و عید قربان با شرکت همه مسلمانانى که به آنجا مىآیند؛ و با خطابه عید به زبانهاى عربى، آلمانى، فارسى و ترکى.
دیگرخدمات مرکزاسلامی هامبورگ:
آیت الله بهشتی درادامه می گوید: کار دیگر مرکز اسلامى هامبورگ، همان طور که هر مسلمانى باید انجام بدهد« انجام خدمات تعاونى» در حدود امکانات،
«خدمات مشاوره ای»
حل اختلافات خانوادگى و غیر خانوادگى در حدود فرصت، راهنمایى بیماران، دانشجویان و نیازمندان،
«خدمات مالی»
کمکهاى مالى به نیازمندان در حدود امکان و مخصوصاً همدردى با مردم مسلمانى است که در حوادث اخیر در دنیا رنج مىبینند. فعالیت دیگر مرکز، ایجاد کلاسهاى مخصوص تعلیم زبان فارسى و خط، تعلیمات دینى، معلومات عمومى درباره جهان اسلام و ایران براى نوآموزان در چهار سطح مختلف بوده است که اخیراً توانسته ایم محل برگزارى آن را به مسجد منتقل کنیم. قبلاً این کلاسها در خارج مسجد بود و به وسیله گروههاى دیگر به وجود آمده بود و سهم ما در آن، فقط تعلیمات دینى بود، اما اکنون تمام کار در مسجد انجام مىشود.
بازدید وملاقاتها: تیم های دانش آموزی دانشجویی(اردوی فرهنگی آلمانی ها)
کار دیگر تماس روز افزون است با آلمانیهاى علاقه مند به آشنایى با اسلام از راههاى مختلف: پذیرفتن گروههاى مختلف دانش آموزى و دانشجویى و غیر اینها که براى دیدن مسجد و گفتگو درباره اسلام به مسجد مىآیند. باید به آقایان و خانمها عرض کنم که علاقه نسبتاً وسیعى در اروپا به خصوص در نسل جوان براى شناختن ادیان و جهانبینى هاى مختلفى که در دنیا شهرت دارند وجود دارد. از این علاقه براى شناساندن صحیح اسلام به مردم اروپا حداکثر استفاده را مىتوان کرد؛ به شرط داشتن روش صحیح، تجهیزات کافى و نیروى انسانى ورزیده....
خاطره چهارمین رئیس مرکراسلامی هامبور(خاتمی)از آیتالله سیدمحمد حسینی بهشتی.
خاتمی که به پیشنهاد شهید بهشتی برای اداره مرکز اسلامی هامبورگ انتخاب شد، قرار بود بعد از پیروزی انقلاب تا ده، پانزده سال در آنجا بماند اما به تشویق بهشتی به ایران برگشت. آنچه در پی میآید بخشهایی از روایت منتشرشده از خاتمی است:
* شهید بهشتی یک دوره چهار ساله در هامبورگ فعالیت داشتند که به نوعی دوره باروری شخصیت اجتماعی ایشان به حساب میآید، اما وجوه شخصیت ایشان بزرگتر از آن است که بخواهیم آن را در قالب مرکز اسلامی هامبورگ ببینیم. ایشان را باید در افق وسیعتری دید.
من بین سالهای ۱۳۴۰ تا ۱۳۴۴ در قم بودم و از سال ۱۳۴۴ تا ۱۳۴۸ برای تحصیل به اصفهان رفتم. از سال ۱۳۴۸ تا ۱۳۵۰ هم برای گذراندن دوره نظام وظیفه به تهران آمدم و با آقای بهشتی دور را دور آشنا بودم. اتفاقا نخستین باری که ایشان را دیدم. زمانی بود که از حسینیه ارشاد بیرون آمده بودم و ایشان هم همزمان بیرون آمده بودند. آمدند به سمت من، من ایشان را میشناختم، ولی ایشان من را نمیشناختند. دیده بودند یک بچه طلبه آنجاست، آمدند جلو و خیلی برخورد گرمی داشتند. این اولین دیدار رودرروی من با آقای بهشتی بود، اولین دیداری که با هم مواجه شدیم و صحبت کردیم. در سال ۱۳۴۰ که من در قم درس میخواندم، ایشان مدرسه دین و دانش قم را اداره میکردند. برای طلبهها کلاس زبان گذاشته بودند؛ از جمله کسانی که من به خاطر میآورم آقای سیدهادی خسروشاهی، آقای مصباح و فکر میکنم آقای مصطفی محقق داماد به مدرسه ایشان میرفتند. اکثر علمایی که زبان یاد گرفته (کم یا زیاد) در آنجا فرا گرفتهاند. ایشان خودش به زبان انگلیسی مسلط بود.
مرکز اسلامی هامبورگ با حضور آقای بهشتی بنیانگذاری شد
آیت الله بهشتی درکنارآیا الله سیدروح الله خاتمی(پدررئیس جمهورسابق)
خاتمی: به یک معنی «مرکز اسلامی هامبورگ با حضور آقای بهشتی بنیانگذاری شد» همانطور که اعتقاد دارم آقای بهشتی بودند که نقش اول را در شکلدهی و سامان بخشیدن به نظام جمهوری اسلامی ایفا کردند
مرکز اسلامی هامبورگ، نامش «مسجد امام علی علیهالسلام »بود.
و طبیعی است که در چنین مرکزی یک عده ایرانیان مسلمان دور هم جمع شوند و کار را سر و سامان دهند و به شیعه بودن خود هم افتخار کنند، اما این مرکز شیعی که به مسائل رویکردی شیعی داشت،
با حضور آقای بهشتی به یک «مرکز اسلامی» شد؛ «مرکز اسلامی جامع»، به گونهای که این مرکز همچنان که با شیعیان ایرانی در ارتباط با سایر مسلمانان غیرشیعهای که مهاجر یا محصل بودند، هم همان ارتباط را داشت، همان طور که با مسلمانهای آلمانی مقیم. یعنی آقای بهشتی سه شعبه ارتباط را برقرار کرد، نه تنها با ایرانیان و نهتنها با اهالی هامبورگ، بلکه کل آلمان به یک معنا و تا حدودی با دیگر کشورهای غربی.
خاتمی: البته من آقای بهشتی را به عنوان رییس و امام مرکز اسلامی درک نکردم. میان ریاست ایشان و دوران مسوولیت من، پنج ـ شش سال فاصله افتاده بود. وقتی که به آلمان میرفتم چون رژیم میخواست اداره این مرکز را از دست ما در بیاورد و تحت سلطه خودش قرار بدهد، آقای بهشتی خیلی نگران بودند، آقای شبستری هم میخواستند برگردند و نگرانی عمده این بود که این مرکز به دست رژیم نیفتد.
خاتمی(برای ریاست مرکزاسلامی هامبورگ)انتخاب آیت الله بهشتی بود.
درست مقارن آغاز مرحله جدید نهضت. سال ۱۳۵۶ بود که من با ایشان برای رفتن به آلمان صحبت میکردم و سال ۱۳۵۷ که دیگر اوج مسائلی بود که به انقلاب منجر شد، به آلمان رفتم و یک نوع ارتباطی که این مرکز باید با انقلاب اسلامی داشته باشد، طراحی شد. موقعی که من به آنجا میرفتم نمیدانستیم که انقلاب به این زودی به پیروزی میرسد،
لذا آقای بهشتی به من میگفتند که شما حداقل بنا را بر این بگذار که ۱۰ سال به ایران نخواهی آمد. گرچه ممکن است بیشتر از این نتوانی بیایی. آن طور که من و شما میخواهیم مرکز را اداره کنیم، خوشایند رژیم نیست و بنابراین آمدن شما به ایران هم تا دوام این رژیم ممکن نیست، بنابراین شما برو بنا را بر این بگذار که باید ده سال یا بیشتر در آنجا بمانی.
همانطورکه-آقای بهشتی- مشوق من بودند برای رفتن،مشوقم شدندبرای برگشتن
بعد از پیروزی انقلاب هم بنا بود ده پانزده سالی در آنجا بمانم و کار کنم و کم کم بر زبان آلمانی هم مسلط شده بودم و میتوانستم بیش از پیش مفید باشم، ولی آقای بهشتی دوباره من را تشویق کردند که به ایران برگردم. انتخابات مجلس که شروع شد از اردکان آمدند و اصرار کردند که شما نامزد-انتخابات- بشوید. من گفتم نمیتوانم این کار را بکنم. دلم میخواهد به ایران برگردم،
گفتم حالا که در آلمان هستم و میخواهم در این راه و افق تازهای که به رویم گشوده شده، پیش بروم و موثر باشم.
دوستان نزد آقای بهشتی رفتند و ایشان(دکتربهشتی) هم همانطور که با قدرت استدلالشان رأی مرا برای رفتن به آلمان تغییر داده بودند، مرا قانع کردند که برگردم به ایران و من در سال ۱۳۵۹ به ایران بازگشتم.
***
کارهای آیت الله بهشتی همش براساس قانون وقانونمندی بود،ایشان درتلاش بود که فرآیندقانونی مسجد ومرکزفرهنگی را به ثبت برساند که کشورآلمان نتواندبرایش مشکل افرینی کند،ضمنان روحیه تشکیلاتی داشت،دوست داشت دریگران دردرفعالیتهایش سهیم کند وازپتانسیلشان استفاده کند،اولین اقدامی که برای عمران مسجدامام علی(ع)انجام داد« تشکیل هیئت امنای»درامورساختمانی مسجدبود.
۷نفررابرای هیئت امنایی برگزید:
۱- دکتر مهندس ایرج مشیری
۲- دکتر علی عماری
۳- دکترمنوچهر اقبال
۴- کریم نعمت زاده
۵- محمد خسرو شاهی
۶- حسن ولادی
هفتمی هم خودش بود.
توضیح:احتمالاً«منوچهراقبال» دکترمنوچهراقبال(متوفی۱۳۵۶ درآن زمان،رئیس شرکت ملى نفت یانمایندگى دائمى ایران در یونسکوبود)باشدکه باتوجه به آزاداندیشی آن شهیدبزرگوار،بعیدنیست که ازوجوداین پزشک (نخست وزیرسابق) استفاده کرده باشد.
قرارشدکارساخت مسجدرا براساس فوریت«فازبه فاز»انجام دهند.
ااقدامات عمرانی درطی ۵فاز انجام بگیرد:
۱-تکمیل وضوخانه، دفاتر اداری و کتابخانه.
۲- تکمیل نمای خارجی مسجد .
۳- تکمیل محوطه سازی بیرون مسجد.
۴- تکمیل گنبد وگلدسته .
۵- ایجاد ساختمان مسکونی برای سرایدار .
شهیدبهشتی دردهمین ماه حضوری توانست«مرکز اسلامی هامبورگ»رادر
در ۱۹ بهمن ۱۳۴۴ (۸ فوریه ۱۹۶۶) به ثبت برساند./پایان توضیحات مدیریت سایت-پیراسته فر.
مصاحبه آیت الله محمدباقر انصاری زنجانی ، درباره مرکزاسلامی هامبورگ.
آیت الله محمدباقر انصاری زنجانی:در دوره زمانی ۸ سالهای که در مرکز اسلامی هامبورگ بودم، به طور متوسط ۱۰۰-۱۴۰ نفر در سال یا از طریق ازدواج یا از طریق آشنایی با معارف اسلامی به اسلام گرایش پیدا میکردند.
سازماندهی افراد در آلمان و اروپا چگونه بود؟
در آن زمان حکومت اسلامی وجود نداشت که بودجه و امکاناتی به مرکز تخصیص دهد، در نتیجه مرکز خودکفا بود و تجار ایرانی مقیم هامبورگ کمک میکردند و مسجد اداره میشد.
شهید بهشتی کارمند چندانی نداشت، یک معاون روحانی از قم میبردند و یکی دو نفر هم نیروی محلی بودند که به ایشان کمک میکردند، اما برنامههای بسیار منظمی در مرکز حاکم بود؛ مثلاً روزهای مخصوصی برای ملاقات بود و جلسات و فعالیتهای دیگر وجود داشت.
یکی از کارهای شهید بهشتی ارتباط با دانشجویان ایرانی مقیم اروپا بود، ایشان انجمنهای اسلامی اروپا را بنیانگذاری کردند که الان هم این انجمنها وجود دارند و مقام معظم رهبری دکتر اژهای را نماینده خود در این انجمنها کردهاند.
توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:مراسم «درهای بارمساجد»هامبورگ چیست؟
مرکزاسلامی هامبورگ(آلمان)
روز سوم اکتبر(۱۱مهر) که به مناسبت اتحاد آلمان شرقی و غربی، یک روز تعطیل رسمی در آلمان است، در سال ۱۹۹۷ میلادی(۱۱مهر۱۳۷۶) با پیشنهاد شورای عالی مسلمانان «روز درهای باز مساجد» نامگذاری شده است.
مرکزاسلامی هامبورگ(آلمان)
این روز فرصت مناسبی برای آلمانی ها و غیر مسلمانان است تا با فرهنگ و آیین و سنت های اسلامی در مساجد آشنا شوند. مرکز اسلامی هامبورگ که جزو بنیان گذاران نام گذاری این روز به نام روز باز مساجد است، امسال نیز همانند سالیان گذشته برای این روز برنامه های ویژه ای را تدارک دید.
تغذیه-پذیرایی
پس از آن به ساختمان آکادمی و محل کتابخانه مرکز اسلامی هامبورگ که محل برگزاری نمایشگاهی از آثار هنری اسلامی ـ ایرانی بوده و محصولات سنتی ایران ارائه می شد، هدایت می شدند تا در آن محل ضمن بازدید از غرفه ها پاسخ سوالات خود را دریافت کنند.