درپایان به «خُطبه شِقشِقیه»(خطبه سوم نهج البلاغه) پرداخته ایم وعلت نامگذاری این خطبه(تِلْکَ شِقْشِقَة هَدَرَتْ ثُمَّ قَرَّتْ)چرا امام علی سخنرانی خودراادامه نداد؟.
رئیس جمهورکه از اخلالگری(سروصدای)خانم گزارشگرصداوسیمای اهواز ،کلافه شده بود گفت:«شقشقیه مرابهم زدیدخانم»،داشتم حرف می زدم،شور و شوق مرا بهم زدید!اجازه بدیدحرف منو بزنم بعد(سئوالت رامطرح کن)اگرقراراست که حرف منو قطع بکنی،دیگه آنوقت ..پس بیاتوحرف بزن.
رئیس جمهور:همه این گلایهها و مشکلات قابل حل است، بخش قابل توجهی از این مشکلات ناشی از ساختارهای ناکارآمدی است که مابه وجود آورنده آن نیستیم، بلکه وارث آنها هستیم.
علت عصبانیت پزشکیان حین سخنرانی در اهواز
سایت جماران؛به نقل از منیبان نوشت: خبرنگار صداوسیما در خوزستان در اقدامی عجیب با اخلال در مراسم سخنرانی رئیس جمهور، سخنان پزشکیان را قطع کرد و باعث برهم خوردن فضای مراسم شد.
مسعود پزشکیان پس از فریادهای عجیب این خبرنگار صداوسیما، حرف هایش را قطع کرد و از او خواست پشت تریبون حرف بزند.
سایت ریاست جمهوری نوشت:دکتر مسعود پزشکیان بعد از ظهر روز چهارشنبه(۳ بهمن ۱۴۰۳) در ادامه برنامههای سومین سفر استانی دولت وفاق ملی که به مقصد خوزستان انجام شده است، در نشستی با فعالان اقتصادی استان، با اشاره به طرح مطالبات و گلایههای مطرح شده در دیدار عمومی با مردم و نیز در این نشست، با بیان اینکه باور دارم همه این گلایهها و مشکلات قابل حل است، اظهار داشت: «بخش قابل توجهی از این مشکلات ناشی از ساختارهای ناکارآمد است که ما نه به وجود آورنده آنها، بلکه وارث آنها هستیم»
خبرنگار صداوسیمای خوزستان که برای پوشش خبری برنامه رئیس جمهور در نشست حضور داشت و جزو میهمانان برنامه نبود.
مسعود پزشکیان پس از فریادهای عجیب این خبرنگار صداوسیما، حرف هایش را قطع کرد و از او خواست پشت تریبون حرف بزند.
رئیسجمهور با لباس کارگری درحال دیوارکشی مدرسه درخوزستان
دکترمسعودپزشکیان «خیرین مدرسه ساز»خوزستان(پردیس اهواز)
فوق تخصص قلب(دیوارکشی مدرسه)دراستان خوزستان
رئیسجمهور نخستین خشت مدرسهسازی مردمی را در خوزستان در «پردیس اهواز» روی خشت گذاشت.
در دومین روز سفر رئیسجمهور به خوزستان(۴ بهمن ۱۴۰۳) نخستین، دکتر مسعود پزشکیان طرح ملی خشت گذاری با نام طرح مردمی مدرسهسازی به صورت نمادین در یک مدرسه در حال ساخت منطقه پردیس اهواز آغاز شد.
توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:در این مراسم که با حضور وزیر آموزش و پرورش، استاندار خوزستان و دیگر مسئولان استانی انجام شد، رئیس جمهور با لباس کارگری خشتگذاری مدرسهسازی مردمی را انجام داد.
محمدجعفر قائمپناه معاون رئیس جمهور نیز در این مراسم در کنار وی با لباس کارگری خشتگذاری کرد.
«ماجرای شقشقیه رئیس جمهور دراهواز»
توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:رئیس جمهورکه از اخلالگری خانم گزارشگرصداوسیمای اهواز ،کلافه شده بود گفت:«شقشقیه مرابهم زدید»،داشتم حرف می زدم،شور و شوق مرا بهم زدید!
دکترپزشکیان خطاب به خبرنگاراخلالگر گفت:اجازه بدیدحرف منو بزنم بعد(سئوالت رامطرح کن)اگرقراراست که حرف منو قطع بکنی «دیگه آنوقت شقشقیه منو بهم زدیدخانم»،پس بیاتوحرف بزن.
خبرنگاراخلالگر
«سخنرانی رئیس جمهور درجمع فعالان اقتصادی خوزستان»
شقشقیه رئیس جمهوررا بهم زدند.
سخنرانی رئیس جمهوردر اهواز
خُطبه «شِقْشِقَیه» و «علت نامگذاری خطبه شقشقیه»
توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:سومین سخنرانی علی بن ابیطالب(خطبه سوم نهجالبلاغه) معروف به «خُطبه شِقْشِقَیه» است. این خطبه از مشهورترین خطبههای آن حضرت به شمار میرودکه شامل شکوایههایی است که ایشان در مورد ماجرای سقیفه و مسئله خلافت ذکر کرده است. آن حضرت در این خطبه امام علی به موضوع صبر را در برابر قیام و جنگ با دیگر خلفا پرداخته است: «رئیس خلافت به شتر سواری سرکش میماند، که اگر مهار را محکم کشد، پرده های بینی شتر پاره شود و اگر آزاد گذارد در پرتگاه سقوط میکند.»
این خطبه را بدین نام خوانده اند زیرا وقتى على(ع) هنوز به انتهای این خطبه نرسیده بود مردى از اهل دهات برخاست و نامهاى به دست آن حضرت داد. وى به خواندن آن نامه مشغول شد. ابن عباس به او گفت: اى امیرالمؤمنین(ع)! اى کاش سخنان خود را از آنجایى که قطع کرده بودى ادامه مىدادى. فرمود:«هیهات اى پسر عباس! این شقشقهاى بود که صدا کرد و سپس آرام گرفت»
برای امیرمؤمنان علی (رضی الله عنه) خطبهای معروف به شقشقیه است؛ زیرا ابن عباس برای حضرت گفت: هنگامی که امیرمؤمنان سخنش را قطع کرد، ای امیرمؤمنان اگر دنباله خطبهات را ادامه میدادی بهتر بود. حضرت فرمود: ای پسر عباس چنین چیزی دیگر نخواهی شنید «این سخنان شعله غم بود که زبانه کشید و خاموش شد»
نام این خطبه از جمله آخر این خطبه گرفته شده است که حضرت علی (ع) در پاسخ تقاضاى «ابن عباس» براى ادامه خطبه، به او فرمود: «تِلْکَ شِقْشِقَة هَدَرَتْ ثُمَّ قَرَّتْ »(ین شعله آتشى بود که از دل زبانه کشید و فرو نشست) و به این ترتیب درخواست «ابن عباس» را براى ادامه سخن رد کرد، چون حال و هوایى که امام (ع) را براى بیان آن سخنان آتشین و حسّاس آماده کرده بود تغییر یافت، زیرا کسى از میان جمعیّت برخاست و نامه اى به دست حضرت داد و فکر امام (ع) را به مسائل دیگرى متوجّه ساخت.
امام علی(علیه السلام) در این خطبه، «دلایل پذیرش بیعت» را بیان مى کند و اهداف خود را از این پذیرش در جمله هاى کوتاه و شرح مى دهد و در ضمن روشن مى سازد که اگر این اهداف بزرگ نبود، کمترین ارزشى براى زمامدارى بر مردم قائل نبود، مى فرماید: «آگاه باشید! به خدایى که دانه را شکافته و انسان را آفریده سوگند! اگر به خاطر حضور حاضران (توده هاى مشتاق بیعت کننده) و اتمام حجّت بر من به خاطر وجود یار و یاور نبود و نیز به خاطر عهد و پیمانى که خداوند از دانشمندان و علماى هر امّت گرفته، مهار شتر خلافت را بر پشتش مى افکندم (و رهایش مى نمودم) و آخرینش را به همان جام اوّلینش سیراب مى کردم.