پیراسته فر

خبری تحلیلی

پیراسته فر

خبری تحلیلی

زن سارق خانه ای را سرقت کرد(گوشی جاماند)شناسایی شد

 دسته کلید خانه عمویم را از کیف زن عمویم برداشته بودم

وقتی فهمیدم گوشی‌ام را جا گذاشته‌ام. ۲دستی بر سرم کوبیدم، ‌برگشتم که گوشی را بردارم اما دیدم چراغ خانه عمویم روشن است و آنها برگشته‌اند.

خانم سارق در«شب یلدا» ازطریق خانواده متوجه شدکه عمویش(جراح زیبایی)مقدارزیادی «سکه وارز درگاوصندوق»منزل نگهداری می کند ومتوجه شد که در فلان شب دریک مهمانی دعوتند،اول «کلیدمنزل عمو»را(درسک مهمانی خانوادگی) سرقت می کند وبعدبادوستش(المیرا)قرار سرقت را می گذارند وبرای اینکه دوربینهای خانه نتوانندآنهارا شناسایی کنند،«لباس مردانه می پوشند»....اما بعلت عجله ای که داشتند«موبایل»در محل سرقت،جامانده بود...(پلیس موبایل سارق راجواب داد)!

حواس‌پرتی(زن سارق)موجب شناسایی اوشد.

حوادث
دختر جوان وقتی در میهمانی شبانه باخبر شد عمویش مقدار زیادی سکه و ارز در خانه نگهداری می‌کند، سناریوی سرقت از خانه او را با همدستی دوستش اجرا کرد.

مشرق(۳۰ بهمن ۱۴۰۳)نوشت: چند روز قبل یک پزشک جراح با پلیس تماس گرفت و از سرقت میلیاردی خانه‌اش خبر داد. به دنبال این تماس تیم تحقیق راهی محل شدند. شاکی به مأموران گفت: «امشب خانه خواهرم میهمان بودم و زمانی که به خانه برگشتم، متوجه شدم در گاوصندوق باز شده و مقدار زیادی سکه و یورو به سرقت رفته است

زنان سارق لباس مردانه پوشیده بودند تا دوربینها آنهارا شناسایی نکنند

در بازبینی دوربین‌های مداربسته محل سرقت مشخص شد که ۲ نفر با لباس‌های مردانه سناریوی سرقت را اجرا کرده‌اند. گرچه سارقان لباس مردانه به تن داشتند اما از جثه و نحوه راه رفتن آنها مشخص بود که زن هستند، همچنین سالم بودن درهای ورودی خانه نشان می‌داد که سارقان آشنا بوده و با کلید وارد خانه شده‌اند.

موبایل سارق درهنگام کشف صحنه جرم «زنگ» خورد

 حالی که کارآگاهان پلیس مشغول بررسی صحنه جرم بودند، «ناگهان صدای زنگ تلفنی ناآشنا به گوش رسید».

«موبایل» زیر کاغذهای روی میز نزدیک گاوصندوق بود و کارآگاهان احتمال دادند که گوشی متعلق به سارق فراموشکار باشد.

سارق،بردارزاده

صاحبخانه بود.

با بررسی گوشی حدس کارآگاهان درست از آب درآمد و خیلی زود موفق به شناسایی سارق شدند که کسی نبود جز برادرزاده شاکی.

با دستگیری دختر جوان، او هویت همدستش را نیز برملا کرد و دومین متهم پرونده نیز دستگیر شد.

«مصاحبه با سارق»:وسوسه سرقت از خانه عمو

چه شد که تصمیم به سرقت از خانه عمویت گرفتی؟

خانم سارق:وسوسه شدم، من دختر یک تاجر بودم که از کودکی در ناز و نعمت بزرگ شده بود اما پدرم ورشکسته شد و زندگی سختی داشتیم.

چطور فهمیدی که عمویت درمنزل طلا وارز دارد؟

خانم سارق:«شب یلدا» که در خانه مادربزرگم بودیم، شنیدم عمویم تلفنی با کسی صحبت می‌کرد و از ۵۰ هزار یورو و ۳۰ سکه طلا که در خانه‌اش نگهداری می‌کرد حرف می‌زد.

می خواستی با پول‌های سرقتی چه‌کار کنی؟

خانم سارق:سفر برویم، مثلاً تور آفریقای جنوبی و کلی هم خرج خودمان کنیم.

علت ورشکستگی پدرت چه بود؟

شریکش سرش کلاه گذاشت، پدرم چک های زیادی کشیده بود و اجناس را شریکش تحویل گرفته بود و درنهایت پدرم زمانی که به انبار رفت تا بارها را تحویل بگیرد، دید همه آنها به سرقت رفته است. ما خانواده ثروتمندی بودیم اما هیچ کدام از افراد خانواده پدرم به او کمک نکردند. عمویم «جراح زیبایی» است و وضع مالی‌اش خیلی خوب است.

همدستت در سرقت چه کسی بود؟

خانم سارق:وقتی نقشه سرقت را به دوستم«المیرا» گفتم، او درنهایت قبول کرد.

کلیدحانه را چگونه بدست آورده بودی؟

سارق:«به بهانه میهمانی به خانه عمویم رفتم» و در فرصتی مناسب «دسته کلید خانه او را سرقت کردم».

ازکجامی دانستید که در آن شب صاحبخانه نیست؟

خانم سارق:از خانواده شنیدم که آنها درآن شب مهمان هستند ودرآن شبی که آنها میهمان بودند با «المیرا» وارد خانه عمویم شدیم و سرقت را انجام دادیم.

چرالباس مردانه پوشیده بودید؟

خانم سارق: لباس پسرانه پوشیده بودیم تا شناسایی نشویم.

چطورشد «موبایل» را جا گذاشتی؟

خانم سارق:آن شب به‌ قدری عجله و استرس داشتم که حواسم به گوشی‌ام نبود. یعنی یادم رفته بود زنگ گوشی تلفن را قطع کنم، زمانی که به صدا درآمد آن را قطع کردم اما «یادم رفت گوشی‌ام را از روی میزی که گاوصندوق در نزدیکی آن بود، بردارم.»/پایان گزارش مشرق.

توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:دراین گزارش ویرایش انجام داده ام.

همشهری بنقل از سارق(سارینا) نوشت:اوایل دی‌ماه امسال(۱۴۰۳) گزارش سرقت از خانه یک جراح زیبایی به پلیس تهران اعلام شد. سارقان در این سرقت ۵۰هزار یورو و ۳۰ سکه تمام بهار آزادی را به سرقت برده بودند؛ اما نکته عجیب ماجرا این بود که سارقان، ‌گوشی موبایل خود را در خانه مالباخته جا گذاشته بودند. از سوی دیگر، شواهد نشان می‌داد که سرقت از سوی یک آشنا صورت گرفته است؛ چون سارقان به راحتی و با کلید، وارد خانه آقای جراح شده و خانه‌اش را خالی کرده بودند.‌بررسی دوربین‌های مداربسته نشان می‌داد که سارقان ۲دختر بودند که لباس مشکی به تن داشتند و ماسک ‌ زده بودند تا چهره‌هایشان مشخص نشود.

آن روز دسته کلید خانه عمویم را از کیف زن عمویم برداشتم. سپس منتظر ماندم. شبی که آنها «مهمان خانه عمه‌ام» شدند، بهترین زمان برای اجرای سرقت بود. آن شب من و«آزیتا» صورت‌هایمان را با ماسک پوشاندیم و یک دست لباس مشکی پوشیدیم و وارد خانه عمویم شدیم. سراغ یورو‌ها و سکه‌ها رفتیم و نقشه سرقت را اجرا کردیم، اما اصلا حواسم نبود و گوشی موبایلم را جا گذاشتم.
کی متوجه شدی که گوشی‌ات را جا گذاشته‌ای؟
خیلی ترسیده بودیم. ما که سارق حرفه‌ای نبودیم. سرقت را انجام دادیم و بعد برگشتیم به خانه آزیتا. تازه آنجا بود که وقتی فهمیدم گوشی‌ام را جا گذاشته‌ام. ۲دستی بر سرم کوبیدم، ‌برگشتم که گوشی را بردارم اما دیدم چراغ خانه عمویم روشن است و آنها برگشته‌اند.

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.