پیراسته فر

خبری تحلیلی

پیراسته فر

خبری تحلیلی

خلفای (اموی-عباسی)مدت خلافت هرکدام،باکدام امام هم عصربودند؟جدول

به دوتا ازخلفای اموی که به نیکی یادشده است(عُمَر بن عَبدالعَزیز)و «یزیدبن ولید»پرداخته ایم.

خلفای اموی وعباسی 

«خلفای عباسی»: مدت حکومت ۵۲۴ سال

اولین حاکم عباسی(بعدازسقوط امویان)فرزندِ«محمدبن علی بن عبدالله بن عیاس بن عبدالمطلب»(نوه حضرت عبدالمطلبحاکم اول ودوم وچهارم وپنجم(برادربودندفرزندان نوه عبدالمطلب بودند

 «اسامی خلفای بنی امیه»( در۹۰سال حکمرانی)  و ۵۲۴ سال «خلافت بنی عباس» را باذکرمدت خلافت خواهیددید.

«ابومسلم خراسانی»(بهزادان پسر وندادعبدالرّحمن بن مسلم»که پرچمشان رنگ لباسشان بود«سیاه جامگان»شناخته می شدنددرزمان امویان به قیام علیه آنهاپرداخت،وی با هماهنگی«ابراهیم امام»(فرزندامام کاظم) که زمانی«فرمانداریمن»بود،قیام شیعی را راه انداخت وموفقیتهایی هم داشته،مورخین «زوال حکومت امویان وپیروزی عباسیان را مرهون مبارزات سپاه ابومسلم» نوشته اند، ابومسلم درسال ۱۳۷هجری قمری،اواخرحکومت «سفّاح»،بدست «منصور»کشته شد.

«قلمرو حکومت عباسیان» همیشه یکسان نبوده،بیشترین فتوحات درزمان خلیفه«مطیع»(المطیع لله)متوفای ۳۶۳ق اتفاق افتادکه مدت حکمرانیشان هم زیادبوده وخلیفه«ناصر»که ۴۷ سال حکمرانی کرد،سرزمینهایی زیادی رابه اشغال خوددرآوردند که همین سرمستی ها«زوال حکومتشان راکلیدزد.»
در سال ۷۵هجری«عبدالملک مروان»حاکم عراق(بِشْربن‌ مروان‌ بن‌ حَکَم‌)راعزل کرد و«حَجّاج»راکه ۳۵ساله بودجایگزین «بِشْربن‌ مروان‌ بن‌ حَکَم‌» کرد،بااختیارتام.۲۰ سال حاکم وفرمانروای عراق بود/تامرگش،۵۵سالگی(سال۹۵هجری).

۱۱حاکم اول، تازمان مرگشان،حاکمیت داشتند.

«امین و مأمون»(فرزندان هارون الرشید از۲مادر)باهم جنگیدند،مأمون «امین» راکُشت وخودش جانشین برادرشد.

«المعتصم» هم فرزندِ«هارون الرشید»بود.

«الواثق،متوکل ومستعین»فرزندان معتصم بودند(نوه های هارون).

«معتمدومعتز»(فرزندان متوکل بودند)

بعضی ها ۲ دوره متناوب حاکم بودند،مثل(القاهر و المقتدر)

«المرتضی، أبو العباس»(عبدالله بن معتز بالله)یک روزحکومت کردند که مقتدرکودتاکرد،مجددبه تخت پادشاهی جلوس کرد.

نام حاکم/شروع حکومت/ مدت حکومت/ پایان حکمرانی/باکدام امام همزمان بود؟.

۱-«ابو العباس عبد الله سفاح»:از سال ۱۳۲ق/مدت حکومت:۴سال/پایان حکمرانی:سال۱۳۶ق

۲-«ابو جعفر عبد الله منصور»(بغدادپایتخت)از سال۱۳۷ق/مدت حکمرانی:۲۱سال پایان سلطنت:سال ۱۵۸ق۱۴۸/همزمان با تولدامام رضا.

۳-«ابو عبد الله محمد المهدی»:سال شروع حکمرانی:۱۵۸ق/مدت حکومت:۱۱سال/پایان حکمرانی:سال ۱۶۹ق

۴-«ابو محمد موسی الهادی»:آغاز سلطنت:سال ۱۶۹ق/مدت حکمت:۱سال/پایان حکمرانی:سال ۱۷۰ق/همزمان با دوره امام رضا(مدت امامت امام رضا ۲۰ سال)

۵-«ابو جعفر هارون الرشید»:آغازحکومت:سال۱۷۰ق/مدت حکمرانی:۲۳سال/پایان حکمرانی:سال۱۹۳ق(سال۱۸۳آغازامامت امام رضا)

۶-«ابو موسی محمد امین»(فرزندهارون-زبیده)آغاز حکمرانی:سال۱۹۳ق/مدت حکومت:۵ سال/پایان حکمرانی:سال۱۹۸ق(سال ۱۹۵تولدامام جواد)

۷-«ابو جعفر عبد الله مأمون»(فرزندهارون)آغازحکومت:۱۹۸ق(مدت حکومت۲۰سال)پایان حکمرانی:سال۲۱۸ق(سال ۲۰۳ آغازامامت امام جواد)

۸-«ابو اسحاق محمد معتصم»:آغازحکمرانی:سال۲۱۸ق/مدت حکمرانی:۹سال/پایان سلطنت:سال۲۲۷ق(سال۲۲۰شهادت امام جواد)

۹-«ابو جعفر هارون الواثق»:آغازحکومت:سال۲۲۷ق/مدت حکمرانی:۵ سال/پایان حکمرانی:سال۲۳۲ق(تولدامام هادی درسال۲۱۲مدینه)

۱۰-«ابو الفضل جعفر المتوکل»(پایتخت سامرا)آغازحکومت:سال۲۳۲ق/مدت حکمرانی:۱۵سال/پایان حکومت:سال۲۴۷ق(امامت حضرت هادی:سال۲۲۰)

۱۱-«ابو جعفر محمد المنتصر»:آغازحکمرانی:سال۲۴۷ق/مدت حکومت:۱سال/پایان حکمرانی:سال ۲۴۸ق(سال۲۳۴احضارامام هادی به سامرا)

۱۲-«ابو العباس احمد المستعین»:آغازحکومت:سال۲۴۸ق/مدت حکمرانی:۴سال/پایان حکمرانی:سال۲۵۲ق(مدت امامت امام هادی:۳۳سال)

۱۳-«ابو عبد الله محمد المعتز»:آغازحکمرانی:سال۲۵۲ق/مدت حکومت:۳ سال/پایان حکومت:سال ۲۵۵ق(شهادت امام هادی درسال۲۵۴)

۱۴-«ابو اسحاق محمد المهتدی»:آغازحکومت: سال ۲۵۵ق/مدت حکمرانی:۱سال/پایان سلطنت:سال۲۵۶ق(تولدامام عسکری درسال۲۳۲)

۱۵-«ابو العباس احمد المعتمد»/آغازحکومت:سال۲۵۶ق/مدت حکومت:۲۳سال/پایان حکومت:۲۷۹ق(امام عسکری در۲سالکی ازمدینه به سامرا منتقل شد)

۱۶-«ابو العباس احمد المعتضد»/آغازسلطنت: سال۲۷۹ق(مدت حکومت۱۰سال)سال۲۸۹ق پایان حکمرانی).

۱۷-«ابو محمد علی المکتفی»آغاز حکومت:سال ۲۸۹ق(مدت حکمرانی:۶ سال)پایان حکومت:سال۲۹۵ق.

۱۸-«ابو الفضل جعفر المقتدر»آغاز حکومت:سال۲۹۵ق/مدت حکمرانی:۱سال/پایان سلطنت:۲۹۶ق(شهادت امام عسکری:سال۲۶۰)

۱۹-«ابو منصور محمد القاهر»آغاز حکومت:سال۳۱۷ق(مدت حکومت:۱سال)پایان حکومت:سال۳۱۷ق.

۲۰-«ابو الفضل جعفر المقتدر»آغاز سلطنت:سال:۳۱۷ق(مدت حکمرانی۳ سال)پایان حکومت:سال۳۲۰ق.

۲۱-«ابو منصور القاهر»آغازحکمرانی:سال۳۲۰ق(مدت حکومت۲ سال)پایان خلافت:سال۳۲۲ق.

۲۲-«ابوالفضل الرضی»(فرزندمقتدر)آغاز خلافت:سال۳۲۲ق(مدت خلافت۷ سال)پایان خلافت:سال۳۲۹ق.

۲۳-«ابو اسحاق ابراهیم المتقی»(فرزندمقتدر)آغازخلافت:سال۳۲۹ق(مدت خلافت ۴ سال)پایان خلافت۳۳۳ق

۲۴-«ابو القاسم عبد الله المستکفی»آغازخلافت:۳۳۳ق(۱سال مدت خلافت)پایان خلافت:سال۳۳۴ق.

۲۵-«ابو القاسم فضل المطیع»آغازخلافت:سال۳۳۴ق(۲۹سال مدت خلافت)پایان خلافت:سال۳۶۳ق.

۲۶-«ابو الفضل عبد الکریم طائع»آغازحکومت: سال۳۶۳ق(مدت خلافت۱۸سال)پایان خلافت:سال۳۸۱ق.

۲۷-«ابو العباس احمد القادر»آغازخلافت:سال۳۸۱ق(۴۱سال خلافت)پایان حکومت:سال۴۲۲ق.

۲۸-«ابو جعفر عبد الله القائم»آغازخلافت:سال۴۲۲ق(۴۵سال خلافت)پایان سلطنت:سال۴۶۷ق.

۲۹-«ابو القاسم عبد الله مقتدی»آغازخلافت:سال۴۶۷ق(۲۰سال خلافت)پایان خلافت:سال۴۸۷ق.

۳۰-«ابو العباس احمد المستظهر»آغازخلافت:سال۴۸۷ق(۲۵سال خلافت)پایان حکمرانی:سال۵۱۲ق.

۳۱-«ابو منصور فضل المسترشد»آغاز خلافت:۵۱۲ق(۱۷سال خلافت)پایان حکومت: سال۵۲۹ق.

۳۲-«ابو جعفر منصور الراشد»آغازحکومت: سال۵۲۹ق(۱ سال خلافت)پایان خلافت:سال۵۳۰ق.

۳۳-«ابو عبد الله محمد المقتفی»آغازخلافت:سال۵۳۰ق(۲۵سال خلافت)پایان حکومت:سال ۵۵۵ق.

۳۴ -«ابو المظفر یوسف المستنجد»آغازحکومت:سال ۵۵۵ق(۱۲سال خلافت)پایان خلافت:سال۵۶۶ق.

۳۵ -«ابو محمد الحسن المستضیء»آغازخلافت:سال۵۶۶ق(۹ سال خلافت)پایان خلافت:سال۵۷۵ق.

۳۶ -«ابو العباس احمد الناصر»آغازخلافت:سال۵۷۵ق(۴۷سال خلافت)پایان خلافت:سال۶۲۲ق.

۳۷ -«ابو نصر محمد الظاهر»آغازخلافت:سال۶۲۲ق(۱سال خلافت)پایان خلافت:سال۶۲۳ق.

۳۸ -«ابو جعفر منصور المستنصر»آغازخلافت:سال۶۲۳(۱۷سال خلافت)پایان خلافت:سال۶۴۰ق.

«آخرین حاکم عباسیان»:«ابو احمد عبد الله مستعصم» که (۱۶ سال برتخت سلطنت نشست)درسال ۶۵۶ هجری قمری باهجوم مغولان سلطنت عباسیان پاشیده شد،آنهابه حلب(سوریه)کوچیدند وآنجاهم عرصه برآنهاتنگ شد،رفتند پرچمشان رادر«شام»برافراشتند که آنجاهم زیادداوم نیاوردند،رفتندمصر.

توضیح نگارنده-پیراسته فر:این مجموعه حاصل تحقیق ازمنابع معتبرومختلف ایرانی وعربی بعدازتطبیق وتلفیق،استخراج کرده ام.

مسجدجامع سامرا

این مسجد ۵۰ متر بالاتر از سطح دریا قرار دارد و به صورت ۵ حلقه دایره‌ای است که بر روی هم سوار شده‌اند و همه اینها بالای سطحی مربع شکل قرار دارند. این حلقه‌های دایره‌ای در پایان به اتاقکی منتهی می‌شوند.​

صحن «مسجدجامع سامرا» ۱۳۰ در ۱۱۰ متر است و در جنوب آن شبستان و در سه طرف دیگر رواق‌هایی قرار دارد.

شبستان مسجدجامع سامرا دارای ۲۵ فرش‌انداز بوده است که با ۲۴ ردیف نُه ستونیِ عمود بر دیوار قبله از یکدیگر مجزا می‌شده‌اند.

رواق‌های شرقی و غربی هر کدام ۲۳ فرش‌انداز با ۲۲ ردیفِ چهار ستونیِ موازی با دیوار قبله و رواق شمالی ۲۵ فرش‌انداز با ۲۴ ردیف چهار ستونی داشته‌اند.

در مجموع، «مسجدجامع سامرا دارای ۴۶۴ ستون بوده است

آثار باقی‌مانده نشان می‌دهد که ستون‌های مسجدجامع سامرا هشت گوش و آجری بوده و بر ته ستون‌هایی مربع شکل به ضلع ۲،۰۷ متر قرار داشته‌اند.

سطح ستون‌ها برای اینکه مرمرین به نظر آیند، گچ‌اندود و رنگ‌شده بود.

 

ابعاد دیوارهای مسجدجامع سامرا ۱۶۰×۲۴۰ متر است آنچه بر اهمیت معماری این مسجد می افزاید «گلدسته مسجدجامع سامرا» است که به «ملویه» شهرت دارد و در شمال برج و باروی مسجد و در فاصله ۲۵ متری آن ساخته شده است. ساختمان این گلدسته مخروطی شکل است که بر قاعده ای مربع به طول ۳۲ متر قرار دارد.

این مأذنه بر خلاف سنت تمام گلدسته ها، که راه رسیدن به بام آن از پله هایی است که درون مأذنه تعبیه شده، از بیرون آن می باشد؛ از این رو پله ها «گِرداگرد» سطح بیرونی گلدسته را «دور» زده و به بام آن که در ارتفاع ۵۳ متری از زمین است می رسد.

بنا به روایت مورخان، متوکل مبلغ ۵ میلیون درهم برای ساختمان این مسجد هزینه کرده است.

«مسجد جامع سامرا» برخوردار از مناره ای ۵۳ متری و حلزونی شکل. مسجد جامع سامرای عراق، در دوران عباسی ها ساخته شد که «مناره حلزونی»(ملویه) است.اعلام موفقیت طرح امنیتی سامراء/مشارکت میلیونی در مراسم سالروز شهادت امام هادی(ع)

​«مسجدجامع  سامرا» ۱۷ هکتار مساحت دارد و وسعت ساختمان خود مسجد نیز ۳۸۰۰۰ مترمربع است. این مسجد تا ۴ قرن بعد از ساختش به عنوان بزرگ‌ترین مسجد زمان خود محسوب می‌شد اما در سال ۱۲۷۸ به دست مغول‌ها تخریب شد.


یکی از اعجاب‌انگیزترین بخش‌های این مسجد، مناره ملویه (Malwiya) است که به وسیله یک پل به بنای اصلی مسجد متصل شده است.

توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:رفتن به بالای این مناره  کارآسانی نیست،چون بایدپنج دوربزنی باحفاطت نیم بند،یک دستگیره به ارتفاع یک متری دارد که هرآن احتمال سقوط است،معمولاً مناره هارا ازداخل می روندبالا ودراینجابایدبادورزدن بری بالا.

این مناره فرم حلزونی شکل دارد و با ارتفاع ۵۳ متر جزء بلندترین مناره‌های دنیای اسلام به شمار می‌رود. طراحی منحصر به فرد این مناره بیش از پیش بر اهمیت و جذابیت آن افزوده است.

نگارنده(پیراسته فر)روزجمعه۱۴اسفند۱۳۹۴بایکی ازدوستان مهندسی عتبه عسکریین (مهندس حسین) رفتیم برای تحقیق درباره مناره ملویه که ازنزدیک فضای مسجدومناره راببینم ،این همان مسجدی است که فقط دیوارهایش باقی مانده -درداخل محوطه قدیمی این دیوار ستونهایی بامهندسی دقیق ،محکم باقی مانده  ضخامت پایه ستونهای مسجد  درطول ۳۵ عدد ودرعرض ۲۳تابوده،هرستون مسجد که باقی مانده  یک متروبیست وپنج سانتی متراست.،من همه پله هارابادقت شمردم

پله هایی که یک فردرا به ارتفاع ۵۳ متری بالای این مناره می رساند۳۲۳پله است وهرپله طولش۲متر وعرضش ۷۰سانتی متر است.

این راه پرپیچ وخم فقط درکناره متصل به بدنه مناره دستگیره کشیده شده ولی درقسمت دیگرهیچ حفاظی ندارد وبمحض کوچکترین غفلت ویا تنه خوردن مردمی که درحال رفت وبرگشت این مسیرهستند ویا پیچ خوردن پاها ،افتادن  ،سقوط ومرگ،بعیدنیست،من که برای اولین باررفتم دلهره داشتم که نکند سقوط کنم.

درهمینجایی که من هستم-برجک-مأذنه مسجدبوده است

«مناره ملویه» این راه‌پله‌ها به صورت مارپیچ در قسمت بیرونی آن تعبیه شده‌اند(اینجا برجک-سقف- ملویه است)

این مناره پیچ در پیچ بر روی سطحی مربع شکل سوار شده است و در بالای راه‌پله‌ها به اتاقکی کوچک می‌رسد.

باسقوط صدام ۲۸ اسفند۱۳۸۱( ۱۹ مارس ۲۰۰۳)وحاکمیت چندساله امریکادرعراق ،جان ومال عرض عراقیان دست آمریکاافتاد آثار باستانی عراق نیزدرامان نمایند یاغارت کردند ویاتخریب،همین ملویه،اتاقک -سقف مناره شده بود،دیده بانی آمریکایی ها.

«چگونگی قتل متوکل»(توسط پسرش)،بعدازتوهین به حضرت علی درمجلس شراب.

«متوکل کیست؟»

«ابوالفضل جعفر بن معتصم»(متولد۲۰۶قمری)،وی درسال ۲۲۷ قمری از سوی برادرش (واثق) که خلیفه عباسی(متوکل) شد.

«متوکل» در ۱۴ سال و دو ماه خلافت خود برشیعیان سخت گرفت،کسی ازشیعیان حق گرفتن پُستهای دولتی رانداشت،درحالیکه درزمان سه خلیفه قبل از او( مأمون و معتصم و واثق)از آزادی نسبی برخوردار بودند.

«متوکل عباسی» مذهب اهل سُنَّت را «مذهب رسمی حکومت» اعلام کرد.

۲وزیرضدشیعی متوکل(محمد بن فضل جرجرایی و عبیدالله بن یحیی بن خاقان) هر دو از دشمنان سرسخت خاندان امام علی (ع) بودند،حقوق آنهاراازبیت المال قطع کرد وزمینه رابرای ترک سامرافراهم کرد،عجیب این است که اینجانب(پیراسته فر-نگارنده)برای یک تحقیقی به شهرسامرارفتم وباشیوخ آن شهرمصاحبه ای داشتم،آنهامی گفتند:«سامرا ۱۰۰درصدسُنی هستند»!

پرسیدم:اگربچه های شمابایک شیعی ازدواج کرد،کجازندگی می کند؟

پاسخ دادند،احترامشان بجا وامابایدبرونددریکی ازشهرهای شیعی،نزدیک ترین شهرشیعی به سامرا،شهربلد(استان صلاح الدین)است که در۴۰کیلومتری سامراقراردارد،دراین شهراکثرشان شیعه هستند.

امام هادی(ع)که بافرزندخردسالش (حسن)درسال ۲۳۴ قمری،به دستورمتوکل از مدینه به سامرا احضارشده بود بارهااحضاروبازجویی شد واورا در«حصر»نگه داشتند،رفت وآمدهای وی رارصدمی کردند،بارهامنزلش موردتفتیش قرارگرفت.

درزمان این خلیفه بود که  هر کسی برای زیارت کربلا می‌رفت، دستگیر می‌شد،دستور تخریب  قبرامام حسین(ع)توسط همین خلیفه شیعه ستیزدر سال ۲۳۶ قمری صادرشد،حتی این ملعون دستوردادکه قبورمدفون درکربلارا شخم بزنندو در آن زراعت کنند....

«متوکل عباسی» سه فرزندش، محمد، ابوعبدالله و ابراهیم را ولیعهد کرد و بخش‌هایی از سرزمین‌های اسلامی را به آنها سپرد. محمد با لقب منتصر، ولیعهد خلیفه عباسی شد، «ابوعبدالله» با لقب معتز، «ولیعهد منتصر» و «ابراهیم» با«لقب مؤید»،« ولیعهد معتز» شد.

«حکومت مصر و مغرب» رابه «منتصر»سپرد .

«حکومت ولایت خراسان و حومه »را به «معتز»  داد

حکمرانی«شامات وارمنستان و آذربایجان»را به «مؤید» سپرد.

اما فرمانروایی اصلی باخودش بود،متوکل  مشاورانی  منصوب برای نظارت برحکمرانی فرزندانش .
متوکل پس از چندی «منتصر» را از ولایتعهدی خلع کرد و «معتز» را جانشین او ساخت.

در جریان توهین آشکار متوکل به علی بن ابیطالب، منتصر در برابر پدرش ایستاد و برخی همین اقدام او را هم از دلایل عزل از ولیعهدی می‌دانند.

«مرگ متوکل»:
متوکل عباسی در سال ۲۴۷ قمری تصمیم گرفت «مُنتَصر»و «سرداران تُرک» را که با هم متحد شده بودند، از بین ببرد. «تُرکان»(قبیله ترک) مطلع شدند و با پشتیبانی منتصر، شبی در مستی متوکل او را در سامرا، مقر خلافتش، کشتند.

«چگونگی قتل متوکل»(توسط پسرش)،بعدازتوهین به حضرت علی، درمجلس شراب.

توضیح نگارنده-پیراسته فر:سایت آیت الله مکارم شیرازی -بهمن ۱۳۹۱می نویسد:متوکل، شبى که در بزم شراب در کاخ حکومت به مستى فرو رفته بود، با نقشه قبلى فرزندش «منتصر» و با همکارى ترکان، همراه وزیرش «فتح بن خاقان» کشته شد (شوال ۲۴۷) و منتصر به خلافت رسید. (۱)
ماجراى قتل متوکل بدین ترتیب بود که وى «ندیمى» داشت بنام «عباده مخنّث». «عباده» در مجلس متوکل «مُتَکّایى» روى «شکم» خود زیر لباسش مى بست و «سر» خود را که موهایش ریخته بود، برهنه مى کرد و در برابر متوکل به «رقص  وآواز»مى پرداخت،در مجلس بزمشان «امام علی» را «هجو»می کردند: «این مرد طاسِ شکم گنده آمده تا خلیفه مسلمانان شود» و مقصودشان از این جمله«امام علی» بود.

«متوکل » شراب مى خورد و خنده مستانه سر مى داد. در یکى از روزها که «عباده» طبق معمول به همین کیفیت مسخرگى مى کرد، «منتصر» در مجلس حاضر بود. وى از دیدن این منظره ناراحت شد و با اشاره، «عباده»را تهدید کرد.
عباده از ترس ساکت شد. متوکل پرسید: چه شده؟ عباده برخاست و علت را گفت. در این هنگام منتصر بپا خاست و گفت: اى امیر المؤمنین! آن کسى که این شخص اداى او را در مى آورد و مردم مى خندند، پسر عموى تو و بزرگ خاندان تو است و مایه افتخار تو محسوب مى شود(حضرت علی)، اگر خود مى خواهى گوشت او را بخورى بخور، ولى اجازه نده این سگ و امثال او از آن بخورند. متوکل با تمسخر، به آوازه خوانان دستور داد که همصدا این شعر را بخوانند:«غار الفتی لابن عمّه* رأس الفتی فی حِرِ امّه»(سر این جوان در... مادرش باد!)
 این جوان به خاطر پسر عمویش به غیرت در آمد. (۲)
به دنبال این قضیه بود که «منتصر» با نقشه قبلى با همکارى «تُرکان» پدرش را به قتل رساند. (۳)

توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:امام علی «اصلع» بود«صَلَع» به معنای ریختن موی جلو سر است« اصلع»به کسی می گویند که موی جلو سر او ریخته باشد 

پی نوشت:

۱. مسعودى، تاریخ بیهقی، ج ‏۴، ص ‏۳۸؛ حاج شیخ عباس قمى، تتمه المنتهى، ص ۲۳۸.
۲. ابن اثیر، الکامل فى التاریخ، ج‏۷، ص ‏۵ - ۶؛ امام هادى(ع) سازمان تبلیغات اسلامى،  ص ‏۶۳.
۳. سیره پیشوایان، مهدی پیشوایی، موسسه امام صادق- ص ۵۹۷./پایان توضیحات نگارنده-البته کمی ویراش کردم این متن را./

قلمروعباسیان-جایگاه ایران

ایران درآن زمان بعنوان «خراسان»شناخته می شود«امین»مرکزخلافتش را به خراسان منتقل کرد.

فرماندهان وامیران ایرانی درزمان عباسیان دست به قیام زدند وحکومتهایی تشکیل دادند،ازجمله آنها طاهریان، صفاریان و سامانیان بودند.

دردوره عباسیان-بیشتر«قیامهای امیران ایرانی» در«آل بویه» اتفاق افتاده است.

ازسال ۲۳۲قمری(زمان متوکل تا المستکفی)سال ۳۳۳هجری قمری ،قوم«تُرکان»به قیام پرداختند.،قیام(امپراطوری) سلجوقیان ،امیرانشان«تُرکان»بودند.

«تُرکان»درآسیای شمالی، مرکزی و غربی، مغولستان، سیبری جنوبی، شمال‌غربی چین و بخش‌هایی از اروپای شرقی ساکنند.

«ابومسلم خراسانی»(بهزادان پسر ونداد)«عبدالرّحمن بن مسلم»که پرچمشان رنگ لباسشان بود«سیاه جامگان»شناخته می شدنددرزمان امویان به قیام باآنهاپرداخت،وی با هماهنگی«ابراهیم امام»(فرزندامام کاظم) که زمانی«فرمانداریمن»بود،قیام شیعی را راه انداخت وموفقیتهایی هم داشته،مورخین «زوال حکومت امویان وپیروزی عباسیان را مرهون مبارزات سپاه ابومسلم» نوشته اند، ابومسلم درسال ۱۳۷هجری قمری،اواخرحکومت «سفاح»،بدست منصورکشته شد.

قلمروعباسیان همیشه یکسان نبوده،بیشترین فتوحات درزمان خلیفه«مطیع»بود،ردیف ۲۵ که مدت حکمرانیشان هم زیادبوده وخلیفه«ناصر»که ۴۷ سال حکمرانی کرد،سرزمینهایی زیادی رابه اشغال خوددرآوردند که همین سرمستی هازوال حکومتشان راکلیدزد.

در سال ۷۵هجری«عبدالملک مروان»حاکم عراق( بشر بن مروان)راعزل کرد و«حَجّاج»راکه ۳۵ساله بودجایگزین «بشر» کرد،بااختیارتام.۲۰ سال حاکم وفرمانروای عراق بود/تامرگش،۵۵سالگی(سال۹۵هجری).

«حَجّاج» در حکومت خود بر عراق بیش از صد و بیست هزار نفر را کُشت! که بیش از پنجاه هزار مرد و سی هزار زن که نیمی‌از آنان مجرد بودند در «زندان‌های مختلط»به سر می‌بردند که به آن‌ها آب آمیخته با نمک و آهک می‌دادند،هر زندانی که از آن می‌خورد رنگ چهره‌اش سیاه می‌شد.

خود «حجاج» اعتراف کرده بود که صد هزار کس را (بی‌گناه) کشته که فقط گناه آن‌ها این بود که گواهی می‌دادند«یزید میگسار» بوده است.

شکست «مصعب بن زبیر»(که باتخریب خانه کعبه همراه بود)ازجمله ازمحبوبیتش درنزدخلفای بنی امیه بود.

در«جنگ سیستان »درمبارزه با «عبدالرحمان ابن اشعث بن قیس»مردم زیادی کشته شدند،بیشترین کشته هاازشیعیان بودندو-موالی-ایرانیان  و فقهای مشهور عراق.
روایتی نیز از حضرت علی است که حکومت حجاج را در عراق پیش گویی کرده بود، «امام» مردم عراق را مورد نفرین کرده بود:«خداوندا، «جوان ثقیف»(حَجّاج) را بر آن‌ها مسلط کن که در خون و مال آن‌ها تحکم کند و مانند زمان جاهلیت رفتار نماید.»

حَجّاج نخستین کسی بود که برای کسانی که از شرکت در جنگ و لشکر تخلف کرده‌اند مجازات اعدام به کار برد.

«ابن خلکان»نوشت: برای حَجّاج در قتل و خونریزی و کیفر دادن چیزهای عجیبی است که تا به حال کسی مثل آن را نشنیده است.
حَجّاج ۲۰ سال حاکم وفرمانروای عراق بود. ده سال نخست را تقریبا به سرکوب هر جنبش و قیامی‌می‌گذرانید.

«ابوریحان بیرونی»در(آثارالباقیه)ازخوی ضدایرانی ضدشیعی حجاج می نویسد:وقتی «قتبیه بن مسلم»(فرمانده سپاه حجاج) بار دوم به «خوارزم» رفت و آن را بازگشود هرکس را که «خط خوارزمی» می‌نوشت و از تاریخ و علوم و اخبار گذشته آگاهی داشت از دم «تیغ» بی‌دریغ درگذاشت و «موبدان» و «هیربدان قوم» را یکسر هلاک نمود و کتابهاشان همه بسوزانید و تباه کرد تا آنکه رفته رفته مردم «اُمّی»(بیسواد) ماندند و از خط و کتابت بی بهره گشتند و اخبار آنها اکثر فراموش شد و از میان رفت.

«حَجّاج» ۱۵ سال درزمان خلافت عبدالملک و ۵ سال به درزمان خلافت ولید «حاکم عراق» شد.

یکی ازعجایب روزگار،زندگی «حجاج بن یوسف ثقفی» است،پدرش ازمفسران ومعلمان قرآن بود وخوش هم ازقاریان قرآن بود.

بین خلیفه(عبدالملک مروان)و«پدرِحجاج» رفاقت وروابط صمیمانه ای برقراربود، زمانی که پیامبراسلام(ص)بعلت تخلفات(جاسوسی) ،«حکم بن ابی العاص بن امیه»(پدرِمروان)را رابه «طائف» تبعیدکرد، «یوسف ثقفی» و«حَکَم»باهم روابط خانوادگی داشتند(پدرِحجاج) معلم فرزندانِ حَکَم بود وهمین سوابق ورفاقت موجب شد که «حَجّاج» به مقامهای بالایی برسد.

«حکم بن عاص»(عموی عثمان)درزمان عثمان ،حُکم تبعیدش رالغوکرد وبه مدینه برگرداند وهمچنان برمصادرامورش کرد.

حَجّاج ۲سال «حاکم»یک ناحیه ازحجازبودکه در سال‌های حکومتش بر حجاز، ۷۲ تا ۷۴«امیر الحاج» بود.واما آن حکمرانی رابرای خودش کوچک می دانست، او در دوران حکمرانی بر عراق نیز همچنان از«متولیان حج » و درایام حج  پسرش «محمد »را به جانشینش معرفی می کرد.وعلت نامیدن «حجاج»(زیادحج کننده)همین اقدامات بوده است.

«حَجّاج»درکنارجنایاتش، دست به اقدامات «عام المنفعه» هم می زد،مثلاً برای رفع مشکل «آب شُرب حُجاج کعبه»دستوردادچاه حفرکنند،مسجدساخت،سوره توحیدرادرسکه هامنقوش کرد،

علاوه براین جمع آوری قرآن وشیوه نقطه گذاری قرآن توسط «حَجّاج» انجام گرفت.

یکی ازخدمات «سلیمان بن عبدالملک» و «عمر بن عبدالعزیز«، خلع یدخاندان «حَجّاج»ازمصادراموربود.

در دوران خلافت «سلیمان بن عبدالملک»، خاندان «حَجّاج» در معرض شکنجه و تعقیب و مصادره اموال قرار گرفتند و به فرمان خلیفه اموی، «حَجّاج» را بر منابر لعن و نفرین کردند. در «دوران خلافت عمر بن عبدالعزیز»، خاندان و بستگان «حَجّاج» به یمن تبعید شدند.

«خُلفای اموی»(بنی اُمیّه) مدت خلاف ۹۰ سال

نام /سال حکومت/مدت حکومت/توضیحات-درزمان کدام امام همزمان بود؟

۱-«معاویه بن ابی سفیان»آغازخلافت:سال۴۱/پایان خلافت:رجب۶۰ق(مدت خلافت ۲۰ سال)دراین زمان «امام باقر»متولد۳صفر سال ۵۷.

۲-«یزید بن معاویه»سال خلافت:۶۰هجری قمری/پایان خلافت:سال۶۴(سه سال و هشت ماه خلافت)،پایان خلافت:ربیع اول سال۶۴ ق(امامت حضرت سجاد:محرم۶۱)

۳-«معاویة بن یزید»سال خلافت:۶۴ق/پایان خلافت: ذیقعده۶۴(مدت خلافت:شش ماه)،مدت امامت حضرت سجاد:۳۵ سال.

۴-«مروان بن حکم»آغازخلافت :سال۶۴/پایان خلافت: رمضان۶۵(یک سال خلافت)توسط زنش(اُم خالد) مسموم شد(همسرسابق یزید).

۵-«عبدالملک بن مروان»آغازخلافت:سال۶۵ق /پایان خلافت:شوال۸۶ (مدت خلافت ۲۱سال و ۶ ماه)

۶-«ولید بن عبدالملک»آغازخلافت:سال۸۶/پایان خلافت:جمادی الثانی ۹۶(مدت خلافت ۱۰سال)،شهادت امام سجاد۱۲ محرم ۹۵.

۷-«سلیمان بن عبدالملک مروان»آغازخلافت:سال۹۶ /پایان خلافت:صفر۹۹(دو سال و هشت ماه خلافت)،امامت حضرت باقرالعلوم:محرم ۹۵

۸-«عمر بن عبدالعزیز»آغازخلافت: سال۹۹ ،پایان خلافت:سال۱۰۱(مدت خلافت دو سال و نیم)،۱۹ سال و دو ماه امامت امام پنجم.

۹-«یزید بن عبدالملک»آغازخلافت:سال ۱۰۱/پایان خلافت:آخررجب۱۰۵(چهار سال و یک ماه حکمرانی).

۱۰-«هشام بن عبدالملک مروان»آغازخلافت:سال ۱۰۵/پایان خلافت:ربیع ثانی ۱۲۵(مدت خلافت ۲۰ سال)،شهادت امام باقر۷ ذی‌الحجه ۱۱۴.

۱۱-«ولید بن یزیدعبدالملک» خلافت درسال ۱۲۵ الی ۱۲۶هجری قمری)

مدت خلافت:یکسال و ۲ماه،بقتل رسید،دوران امامت جعفرصادق)

۱۲-«یزید بن ولید»آغازخلافت:۱۲۶/پایان خلافت:ذیفعده۱۲۶(مدت خلافت:شش ماه)،مدت امامت امام ششم ۳۴ سال.

۱۳-«ابراهیم بن الولید»آغازخلافت:سال۱۲۶،پایان خلافت:صفر۱۲۷(مدت خلافت:چهارماه)،همزمان بادوران امام صادق(۸۳-۱۴۸ق)

۱۴-«مروان بن محمد»آغازحکومت:سال ۱۲۷/پایان حکومت:ذی حجه۱۳۲(مدت حکومت:پنج سال)

توضیح نگارنده-پیراسته فر:یکی ازخلفای اموی که به نیکی یادشده است «عُمَر بن عَبدالعَزیز»است،سایت آیت الله مکارم شیرازی می نویسد: هیچ یک از خلفاى اموى در دوران زمامداران خود، به اندازه او کارهاى عام المنفعه و امور خیریه انجام نداده است.

«عُمَر بن عَبدالعَزیز»(متولد۶۲ق)«هشتمین خلیفه اموی» است که از سال ۹۹ تا ۱۰۱ قمری خلافت کرد. وی پیش از خلافت، ولایت مدینه را در زمان «ولید بن عبدالملک»بر عهده داشت.

«ولید بن عبدالملک» مسجد جامع «دمشق» را بناکرد و مسجد پیامبر و مسجد الاقصى را توسعه داد،در هر شهرى که محلى براى اقامه نماز وجود نداشت، مسجد ساخت، براى دفاع از مرزهاى کشور اسلامى پایگاهها و دژهاى گوناگون ایجاد نمود، راههاى ارتباطى متعدد احداث کرد، در نقاط مختلف کشور چاههاى آب حفر نمود، مدارس و بیمارستانهایى تاسیس کرد، مالیت ها و اعانه‏ هاى پراکنده را لغو نموده  ومقررى ثابتى از بیت المال براى بیماران زمینگیر و معلولین و نیازمندان معین کرد، آسایشگاه هایى براى نگهدارى نابینایان و افراد از پا افتاده و جذامیان احداث کرد و پزشکان و پرستارانى براى مراقبت از آنها معین نمود و دستور داد به غذا و استراحت آن‏ها رسیدگى نمایند،همچنین «دار الایتام »هایى جهت نگهدارى و تربیت و تعلیم کودکان بى سر پرست و یتیم به وجود آورد. غالب اوقات شخصا از شهر و بازار دیدن مى‏کرد وافزایش یا کاهش نرخها را کنترل مى‏نمود.

سایت آیت الله مکارم شیرازی درادامه می نویسد:«ولید» در دوران زمامدارى خود در تاسیس و توسعه و تعمیر مساجد و اماکن مقدس کوشش مى‏کرد و استانداران و فرمانداران خود را به این امور تشویق مى‏نمود. /پایان

توضیح مجددنگارنده:یکی دیگرازامویان که ازنیکان محسوب می شود«یزید بن ولید»است.

«سایت حوزه» می نویسد:آنچه درباره «یزید سوم»(یزیدبن ولید) نقل شده حکایت از شباهت رفتارهایش وی با «عمر بن عبد العزیز» دارد.

«ولید بن یزیدعبدالملک»که فردی ظالم ومیگساربود،وقتی مردم با«یزیدبن ولید»بیعت کردند،یزید برای مردم خطبه خواند و «ولید» را نکوهش نموده، بر او عیب گرفت و گفت که او را به سبب خصال زشتش کشته است و به مردم وعده‌های نیکو داد و گفت که در تقسم بیت المال، راه میانه را در پیش خواهد گرفت و مرزها را حفاظت خواهد کرد و بمردم گفت که اگر چنین نکند مردم حق دارند که او را خلع کنند.

مردم«حمص»از«مظالم ولید»به یزیدشکایت بردند،سیصد نفرازآنهاراقتل عام کرده بود وازقطع مقرری شکوه داشتندکه «یزیدبن ولید» ازآنهادلجویی کردوبرای آنان مقرری قرار داد و بزرگانشان را گرامی‌داشت و عطایایی را به آنان تقدیم داشت. او سپس معاویة بن یزید را عامل خویش در حمص قرار داد

«یزید بن ولید» قبرسیانی را که توسط «ولید بن یزید» به «شام» کوچانده شده بودند و موجبات نارضایتی فقها و مردم شام را فراهم آورده بودند به دیار خود باز گرداند.

هم‌چنین «یزید بن ولید» دستور حفر نهر ابن‌عمر را جهت تامین آب شرب مردم بصره صادر نمود گفته شده زمانی که «عبدالله بن عمر بن عبدالعزیز» به عنوان عامل یزید به عراق وارد شد اهل بصره نزد وی رفته از شوری آب خود به او شکایت بردند. عبدالله در این باب به یزید نامه نوشت و یزید پاسخ داد که اگر مخارج حفر این نهر به‌ اندازه‌ی خراج عراق باشد هزینه‌اش را بپردازد بدین ترتیب این نهر حفر شد./پایان توضیح نگارنده.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد