پیراسته فر

خبری تحلیلی

پیراسته فر

خبری تحلیلی

وظائف نیمکره راست وچپ مغز،امواج سینوسی،ارتباط(بیوریتم)ارگونومی

علم «بیوریتم »(Biorhythm)  روانشناس اتریشی«دکتر زیگموند فروید»(تولد۱۸۵۶-وفات۱۹۳۹) و همکارانش «ویلهلم فلیس» و «هرمان سووبودا» .

نتیجه تحقیقات این دانشمندان، این شدکه گفتند:«بیوریتم ها » بر اساس تاریخ تولد ،حالات وروحیات مارامی تواند تشخیص دهدکه چه روزی «حالِ خوشی» داریم وچه روزی «بی حالیم،بی انگیزه»....درادامه..

«قشر مغز» شامل ۶ لایه سلول عصبی است که حدود ۱۵ میلیارد سلول عصبی دارد. ضخامت آن ۲  تا چهار میلی متر  است.
«قشر مغز» به ۴ لوب تقسیم می شود: پیشانی، جداری، تمپورال و پس سری.

هر یک از این «لوب» ها وظیفه پردازش انواع مختلف اطلاعات را بر عهده دارند. در مجموع، قشر مغز ، مسئول فرآیندهای سطح بالاتر مغز انسان از جمله زبان، حافظه، استدلال، تفکر، یادگیری، تصمیم گیری، احساسات، هوش و شخصیت است.

«قشر مغز »دارای شش لایه «نورون» مجزا است و به عنوان «نئوکورتکس» طبقه بندی می شود. دو ناحیه از قشر مغز کمتر از شش لایه دارند. لایه اول فقط شامل سه لایه است، به عنوان آرشیکورتکس طبقه بندی می شود و شامل سازند هیپوکامپ است. لایه دوم شامل سه تا پنج لایه است که به عنوان «پالئوکورتکس» طبقه بندی می شود و شامل ناحیه حسی بویایی و قشر آنتورینال و «پریامیگدالوئید» مجاور است.

کدام نیمکره مخ تان فعال است؟چپ یاراست

منطقی هستیدیااحساسی؟

انسان ها یااحساساتشان غلبه دارد ویامنطق واستدلالشان ودریکی از۲مقوله پررنگتراست.

 شاخص  افراد احساسی          

۱- افرادی هستند که بر پایه احساسات و عواطف خود تصمیمات زندگی شان را می گیرند.

۲- نیمکره راست مغزشان فعال تر است.

ازویژگی های دیگر«احساسی ها»،داشتن روحیه خلاقیت، کلی نگری، بلند پروازی و رؤیایی بودن و دل رحم بودن است.

شاخص افراد منطقی

۱- افرادی هستند که براساس عقل و منطق و استدلال خود تصمیم گیری می کنند.

۲-نیم کره چپ مغزشان فعال تر است

  شما جزو کدام دسته هستید؟ 

یک آزمایش ساده می توانند ویژگی های شمارا آشکارکند

* افراد  احساسی قسمت (راست مغز) شان فعال تراست

* افراد منطقی قسمت (چپ مغز)آنهافعالتراست.

نحوه انجام  «تست»:

 مطابق تصویر (۱) دستانتان را در حالیکه انگشتان از هم فاصله دارند بلافاصله و بدون هیچ فکری مانند تصاویر (۲) و (۳) در هم گره کنید

اگر انگشت شست چپ مانند تصویر (۲) روی انگشت شست راست قرار گرفت شما فرد احساسی هستید

 اگر انگشت شست راست شما مانند تصویر (۳) روی انگشت شست دست چپ قرار گرفت شما فردی منطقی هستید.

مهماین است که شما چگونه راح ترید ونه نه اینکه توانایی شیوه دیگرراندارید، اگر بخواهید حالت عکس آنرا با انگشتان اجرا کنید قدری مشکل خواهد بود و حالتی که براحتی بر شما مقدور می باشد گویا نوع شخصیت شماست.

«بیوریتم» 

* اگر فرد احساسی هستید بیشتر تحت تأثیر سیکل احساسی «بیوریتم» تغییر حالت خواهید داد

* اگر فردی منطقی هستید با تغییرات سیکل تفکر و ادراک در چرخه بیوریتم تأثیر پذیر خواهید بود.

        

ویژگیهای -وظایف-نیمکره راست مغز :

۱- سمت چپ بدن را کنترل می کند

۲- مرکز درک تصاویر ،تشخیص چهره ها،حل معما

۳- درک رنگ و لحن صدا در این قسمت است

۴- تخیل وخلاقیت و اکتشافت درناحیه راست صورت می گیرد

۵- حرکات موزون بدن ،موسیقی دراین ناحیه است

۶- حس لامسه و درک اشیا سه بعدی در این قسمت است

۷- مرکز احساسات و عشق و دوست داشتن است

۸--جهت یابی توسط این قسمت مغز صورت می گیرد

ویژگیهای -وظایف-نیمکره چپ مغز:

۱- کنترل قسمت راست بدن را بعهده دارد

۲- پردازش اطلاعات و طبقه بندی دراین قسمت صورت می گیرد

۳-  مرکز محاسبه،ریاضیات وتجزیه و تحلیل است

۴- وظیفه نظم و طبقه بندی کردن را بعهده دارد.

۵- مخزن کلمات و اعداد است

۶- درمردان نیمکره چپ فعالتراست

نحوه فعال سازی نیمکره مخ

اگرچه هر دوی نیمکره مغز در حال فعالیت و انجام وظایف خود می‌باشند ولی  فعالیت یکی از دو نیمکره از نیمکره دیگر بیشتر شده و این باعث می‌شود که افراد راست مغز افراد احساسی و افراد چپ مغز افرادی منطقی باشند. در زندگی اجتماعی وجود این  دو عنصر در تعامل با هم ترکیب زندگی کنونی ما را حاصل نموده و پیشرفت جامعه از هر دو جهت رو به رشد است. اگر در زندگی دو زوج یکی احساسی و دیگر منطقی باشد و این دو از یکدیگر تبعیت کنند و بدون مخالفت با هم به عقاید و رفتارهای یکدیگر احترام بگذارند نتیجه حاصل یک زندگی کامل و مطلوب خواهد بود. حتی در جوامع کاری و کارهای گروهی بهتر است دو همکار در یک بخش کاری از دو گرایش احساسی و منطقی انتخاب شوند و اگر هر دو بدانند که مکمل یکدیگرند تعامل میان این دو نتیجهء کاری کاملی را در برخواهد داشت یکی با احساسات و خلاق خواهد بود و دیگری با برنامه‌ریزی و تحلیل مناسب، یک مجموعه کاری را رشد خواهند داد.

نوابع: هم احساسی هستند و هم منطقی، هر دو نیمکره مغزشان دارای فعالیت فراوان بوده و به همین خاطر می‌توانند به جهان هستی نگاه کاملی داشته باشند و نتیجه اعمالشان نیز بسیار موفقیت‌آمیز خواهد بود 

توضیح مدیریت سایت -پیراسته فر:درباره بیوریتم

بیحوصله بودن/حوصله داشتن-انگیزه نداشتن/باانگیزه بودن-غمگین بودن/شادبودن-بیحس بودن/حس داشتن-دست ودل به کارنرفتن/اشتیاق انجام کاری داشتن-...این فرازوفرودها درفواصل ساعات شبانه روز نمونه هایی از"بیوریتم "بدن است.

«مغز »بخشی از سیستم عصبی مرکزی است که در حفره جمجمه جمجمه وجود دارد. شامل قشر مغز ، سیستم لیمبیک ، گانگلیون پایه ، تالاموس ، هیپوتالاموس و مخچه است.


 سه روش مختلف وجود دارد که می توان مغز را برای مشاهده ساختارهای داخلی تقسیم کرد: یک بخش ساژیتال مغز را از چپ به راست برش می دهد ، همانطور که در شکل B نشان داده شده است ، یک بخش تاجی مغز را از جلو به عقب می برد ، همانطور که در شکل نشان داده شده است ، و یک بخش افقی مغز را از بالا به پایین برش می دهد.

غشاء مغزی
بیرونی ترین قسمت مغز یک قطعه ضخیم از بافت سیستم عصبی به نام قشر مغز است که به صورت تپه هایی به نام «ژیروس»(چین و شکنج های سطح نیمکره مغز) و حفره هایی به نام «سولسی»  جمع می شود. قشر از دو نیمکره - راست و چپ - تشکیل شده است که توسط یک غوطه بزرگ جدا می شود. بسته نرم افزاری فیبر ضخیم بنام corpus callosum (بدن سخت) دو نیمکره را به هم متصل می کند و اجازه می دهد اطلاعات از یک طرف به طرف دیگر منتقل شود. اگرچه برخی از عملکردهای مغز وجود دارد که بیشتر از نیمکره دیگر در یک نیمکره قرار دارند ، عملکردهای دو نیمکره تا حد زیادی زائد هستند. در حقیقت ، گاهی اوقات (به ندرت) نیمکره کامل برای درمان صرع شدید برداشته می شود. در حالی که بیماران به دنبال جراحی دچار برخی نقایص می شوند ، اما به طرز حیرت انگیزی می توانند مشکلات کمی داشته باشند ، به خصوص هنگامی که جراحی در کودکانی انجام می شود که سیستم عصبی بسیار نارس دارند.
این تصاویر (الف) تاجی و (ب) ساژیتال مغز انسان را نشان می دهد.
در جراحی های دیگر برای درمان صرع شدید ، جسم پینه‌ای (کورپوس کالوزوم) به جای برداشتن یک نیمکره کامل بریده می شود. این باعث ایجاد وضعیتی به نام تقسیم مغز می شود ، که بینشی در مورد عملکردهای منحصر به فرد دو نیمکره را ارائه می دهد. به عنوان مثال ، هنگامی که یک شی به میدان دید چپ بیماران ارائه می شود ، ممکن است آنها نتوانند به طور شفاهی آن شی را نامگذاری کنند (و ممکن است ادعا کنند که اصلاً یک شی را ندیده اند). این به این دلیل است که ورودی بینایی از میدان دید چپ عبور می کند و به نیمکره راست وارد می شود و سپس نمی تواند به مرکز گفتار ، که به طور کلی در سمت چپ مغز یافت می شود ، سیگنال دهد. نکته قابل توجه این است که اگر از بیمار شکاف مغزی خواسته شود با دست چپ شی خاصی را از میان گروهی از اشیا برداشت ، بیمار قادر به انجام این کار خواهد بود اما هنوز قادر به تشخیص صوتی آن نیست.هر نیمکره قشر شامل مناطقی به نام «لوب» است که در عملکردهای مختلفی نقش دارند. دانشمندان از تکنیک های مختلفی برای تعیین اینکه کدام مناطق مغز در عملکردهای مختلف دخیل هستند استفاده می کنند: آنها بیمارانی را که آسیب دیده اند یا بیماری هایی را تحت تأثیر قرار داده اند که مناطق خاصی را تحت تأثیر قرار می دهند ، بررسی می کنند و می بینند که چگونه این مناطق با نقص عملکردی ارتباط دارد. آنها همچنین مطالعات حیوانی را در جایی انجام می دهند که مناطق مغز را تحریک می کنند و می بینند آیا تغییراتی در رفتار وجود دارد. آنها از تکنیکی به نام تحریک «فرا مغناطیسی» (TMS) برای غیرفعال کردن موقت قسمتهای خاص قشر با استفاده از آهن ربا های قوی که در خارج از سر قرار گرفته اند استفاده می کنند. و آنها از تصویربرداری تشدید مغناطیسی عملکردی (fMRI) برای بررسی تغییرات جریان خون اکسیژن دار در مناطق خاص مغز استفاده می کنند که با وظایف خاص رفتاری ارتباط دارد. این تکنیک ها ، و روش های دیگر ، بینش خوبی در مورد عملکرد مناطق مختلف مغز دارند ، اما همچنین نشان داده اند که هر منطقه مغزی داده شده می تواند در بیش از یک رفتار یا روند درگیر شود ، و هر رفتار یا فرآیند داده شده به طور کلی شامل نورون ها در مناطق مختلف مغز است . همانطور که گفته شد ، هر نیمکره از قشر مغز پستانداران می تواند به چهار لوب عملکردی و مکانی مشخص شود: پیشانی ، جداری ، گیجگاهی و پس سری. شکل این چهار لوب قشر مغز انسان را نشان می دهد.

قشر مغز انسان شامل: لوب های پیشانی ، جداری ، گیجگاهی و پس سری است.
«لوب پیشانی» در جلوی مغز ، روی چشم ها قرار دارد. این لوب حاوی پیاز بویایی است که بوها را پردازش می کند.

«لوب فرونتال»(لوب پیشانی) همچنین شامل قشر حرکتی است که برای برنامه ریزی و اجرای حرکت مهم است. مناطقی که در نقشه قشر حرکتی قرار دارند به گروه های مختلف عضلانی ترسیم می شوند ، و همانطور که در شکل نشان داده شده است ، سازمانی نیز در این نقشه وجود دارد. به عنوان مثال ، نورون هایی که حرکت انگشتان را کنترل می کنند در کنار نورون هایی هستند که حرکت دست را کنترل می کنند.

«نورونهای لوب پیشانی» همچنین عملکردهای شناختی مانند حفظ توجه ، گفتار و تصمیم گیری را کنترل می کنند. مطالعات روی انسانهایی که به لوب های پیشانی خود آسیب رسانده اند ، نشان می دهد که بخشهایی از این ناحیه درگیر شخصیت ، معاشرت و ارزیابی خطر هستند.
قسمتهای مختلف قشر حرکتی گروههای مختلف عضلانی را کنترل می کند. گروه های عضلانی که در بدن همسایه هستند نیز معمولاً توسط مناطق همسایه قشر حرکتی کنترل می شوند. به عنوان مثال ، سلول های عصبی کنترل کننده حرکت انگشت نزدیک نورون هایی هستند که حرکت دست را کنترل می کنند.
«لوب جداری» در بالای مغز قرار دارد.

سلول های عصبی در لوب جداری در گفتار و همچنین خواندن نقش دارند.

دو مورد از عملکردهای اصلی »لوب آهیانه »پردازش احساسات تنی هستند - احساس لمس مانند فشار ، درد ، گرما ، سرما - و پردازش حس مالکیت - احساس جهت گیری قسمت های بدن در فضا. لوب جداری شامل یک نقشه حسی-حسی از بدن شبیه به قشر حرکتی است.

«لوب پس سری» در پشت مغز قرار دارد. این در درجه اول در بینایی - دیدن ، شناخت و شناسایی جهان بینایی نقش دارد.

«لوب گیجگاهی» در گوش مغز واقع شده و در درجه اول در پردازش و تفسیر اصوات نقش دارد. همچنین شامل هیپوکامپ (اسب دریایی) است - ساختاری که پردازش حافظه را پردازش می کند. هیپوکامپ در شکل نشان داده شده است. نقش هیپوکامپ در حافظه تا حدی با مطالعه یک بیمار معروف صرع ، HM مشخص شد ، که در تلاش برای درمان صرع ، هر دو طرف هیپوکامپ خود را برداشته بود. تشنجات او از بین رفت ، اما او دیگر نمی توانست خاطرات جدیدی ایجاد کند (اگرچه برخی از واقعیت های قبل از جراحی را به خاطر می آورد و می توانست کارهای حرکتی جدیدی را یاد بگیرد).

اتصال تکامل
قشر مخ در مقایسه با مهره داران دیگر ، پستانداران دارای مغز فوق العاده بزرگی برای اندازه بدن خود هستند. به عنوان مثال ، مغز تمساح کامل ، حدود یک و نیم قاشق چای خوری را پر می کند. این افزایش نسبت مغز به اندازه بدن به ویژه در میمون ها ، نهنگ ها و دلفین ها مشهود است. در حالی که این افزایش در اندازه کلی مغز بدون شک در تکامل رفتارهای پیچیده منحصر به فرد پستانداران نقش داشته است ، اما این کل ماجرا را بیان نمی کند. دانشمندان رابطه ای بین سطح نسبتاً بالای قشر و هوش و رفتارهای اجتماعی پیچیده ای را که برخی پستانداران نشان داده اند ، یافته اند. این افزایش سطح ، تا حدی به دلیل افزایش «چین خوردگی ورق قشر مغز» (sulci و gyri بیشتر) است. به عنوان مثال ، یک قشر موش صحرایی بسیار نرم و با تعداد بسیار کمی sulci و gyri است. قشرهای گربه و گوسفند دارای سولسی و ژیروس بیشتری هستند. شمپانزه ها ، انسان ها و دلفین ها حتی بیشتر هم دارند.
نسبت پستانداران نسبت مغز به بدن بیشتر از مهره داران دیگر است. در پستانداران ، افزایش تاشو و سطح قشر مغز با رفتار پیچیده ارتباط دارد.
«گانگلیای بازال»

نواحی بهم پیوسته مغز بنام گانگلیونهای قاعده ای (یا هسته های پایه) ، که در شکل B نشان داده شده است ، نقش مهمی در کنترل حرکت و وضعیت بدن دارند. آسیب به گانگلیون پایه ، همانند بیماری پارکینسون ، منجر به اختلالات حرکتی مانند راه رفتن مختلط هنگام راه رفتن می شود. گانگلیون پایه نیز انگیزه را تنظیم می کند. به عنوان مثال ، هنگامی که یک زنبور زننده منجر به آسیب دو طرفه گانگلیون پایه در یک تاجر 25 ساله شد ، او شروع به گذراندن تمام روزهای خود در رختخواب کرد و هیچ علاقه ای به هیچ کس یا کسی نشان نداد. اما وقتی او از خارج تحریک شد - مثل وقتی کسی خواست با او یک بازی کارت انجام دهد - او می توانست عملکرد طبیعی داشته باشد. جالب اینجاست که او و دیگر بیماران مشابه از کسالت و ناامیدی از وضعیت خود گزارش نمی کنند.

تالاموس
تالاموس (محفظه داخلی) ، که در شکل نشان داده شده است ، به عنوان دروازه ای به قشر و از قشر عمل می کند. ورودی های حسی و حرکتی را از بدن دریافت می کند و همچنین از قشر بازخورد دریافت می کند. این مکانیسم بازخورد می تواند آگاهی آگاهانه از ورودی های حسی و حرکتی را بسته به توجه و حالت تحریک حیوان تعدیل کند.

«تالاموس» به تنظیم هوشیاری ، برانگیختگی و حالت خواب کمک می کند. یک اختلال ژنتیکی نادر به نام بی خوابی خانوادگی کشنده باعث تخریب سلولهای عصبی تالاموس و گلیا می شود. این اختلال از جمله علائم دیگر از خوابیدن بیماران مبتلا جلوگیری می کند و در نهایت کشنده است.

«سیستم لیمبیک » احساسات و سایر رفتارها را تنظیم می کند. این شامل قسمتهایی از قشر مغز است که در نزدیکی مرکز مغز واقع شده است ، از جمله سنگ شکم شکمی و هیپوکامپ و همچنین تالاموس ، هیپوتالاموس و آمیگدالا.

هیپوتالاموس

در زیر تالاموس هیپوتالاموس قرار دارد که در شکل نشان داده شده است. هیپوتالاموس با ارسال سیگنال هایی به غده هیپوفیز ، غده غدد درون ریز به اندازه یک نخود که سیستم ترشح غدد درون ریز را کنترل می کند ، چندین هورمون مختلف را آزاد می کند که بر غدد دیگر و همچنین سلول های دیگر تأثیر می گذارد. این رابطه به این معنی است که هیپوتالاموس رفتارهای مهمی را کنترل می کند که توسط این هورمون ها کنترل می شوند. 

«ترموستات» بدن «هیپوتالاموس»است.

هیپوتالاموس ترموستات بدن است ،این عضوباید اطمینان حاصل می کند که عملکردهای کلیدی مانند آب و غذا ، مصرف انرژی و دمای بدن در سطح مناسب نگه داشته می شوند. 

«نورون »های موجود در «هیپوتالاموس» همچنین «ریتم »شبانه روزی را تنظیم می کنند ، « چرخه خواب» نیزنامیده می شود.

سیستم لیمبیک
سیستم لیمبیک مجموعه ای متصل از ساختارهای تنظیم کننده احساسات و همچنین رفتارهای مربوط به ترس و انگیزه است. این در تشکیل حافظه نقش دارد و شامل قسمتهایی از تالاموس و هیپوتالاموس و همچنین هیپوکامپ است. یک ساختار مهم در سیستم لیمبیک ، یک ساختار لوب گیجگاهی به نام آمیگدالا (بادام) است که در شکل نشان داده شده است. این دو آمیگدالا هم برای احساس ترس و هم برای شناخت چهره های ترسناک مهم هستند. زنجیر شکمبه به تنظیم احساسات و درد کمک می کند.

مخچه
مخچه (مغز کوچک) ، که در شکل نشان داده شده است ، در پایه مغز در بالای ساقه مغز قرار دارد. مخچه تعادل را کنترل می کند و به هماهنگی حرکت و یادگیری وظایف حرکتی جدید کمک می کند.

ساقه مغز

ساقه مغز ، که در شکل نشان داده شده است ، بقیه مغز را با نخاع متصل می کند. این شامل مغز میانی ، بصل النخاع و استخوانها است. نورونهای حرکتی و حسی از طریق ساقه مغز امتداد یافته و امکان پخش سیگنالهای بین مغز و نخاع را فراهم می کنند. مسیرهای عصبی صعودی در این قسمت از مغز عبور می کند و به نیمکره چپ مغز اجازه می دهد سمت راست بدن را کنترل کند و برعکس. ساقه مغز سیگنال های کنترل حرکتی را که از مغز به بدن ارسال می شوند ، هماهنگ می کند. ساقه مغز چندین عملکرد مهم بدن از جمله هوشیاری ، تحریک ، تنفس ، فشار خون ، هضم ، ضربان قلب ، بلع ، راه رفتن و تلفیق اطلاعات حسی و حرکتی را کنترل می کند.
قشر مغز انسان شامل لوب های پیشانی ، جداری ، گیجگاهی و پس سری است.

سیستم لیمبیک ، احساسات و سایر رفتارها را تنظیم می کند. این شامل قسمتهایی از قشر مغز است که در نزدیکی مرکز مغز واقع شده است ، از جمله سنگ شکم شکمی و هیپوکامپ و همچنین تالاموس ، هیپوتالاموس و آمیگدالا. 

فعالیت های مشترک نیمکره چپ عبارتند از:
 منطق و ریاضیات،زبان،جهت ها،پردازش منطقی،برنامه ریزی،

فعالیت های مشترک نیمکره راست عبارتند از:

احساسات را تجربه کند،کارهای خلاقانه،مفاهیم غیر کلامی،خودانگیختگی،حل بصری بصری،پردازش تصادفی.

بیوریتم (Biorhythm)چیست ؟

مراحل بیوریتم

علم بیوریتم ها(Biorhythm) به روانشناس اتریشی«دکتر زیگموند فروید»(تولد۱۸۵۶-وفات۱۹۳۹) و همکارانش «ویلهلم فلیس» و «هرمان سووبودا» نسبت داده شد.

نتیجه تحقیقات این دانشمندان، این شدکه گفتند:«بیوریتم ها » بر اساس تاریخ تولد ،حالات وروحیات مارامی تواند تشخیص دهدکه چه روزی «حالِ خوشی» داریم وچه روزی «بی حالیم،بی انگیزه».

«بیوریتم ها» شامل سه دوره هستند:

 یک چرخه فیزیکی ۲۳ روزه ، یک چرخه احساسی ۲۸ روزه و یک چرخه فکری ۳۳ روزه.

برای محاسبه سه چرخه دو پارامتر لازم استتاریخ تولد و تاریخ شروع محاسبات(روزمحاسبه). هر چرخه با استفاده از معادلات زیر به صورت موج سینوسی محاسبه می شود:

جسمی =خلاء (2Πt / ۲۳)
احساسی =خلاء (2Πt / ۲۸)
فکری = خلاء (2Πt / ۳۳)
جایی که Π = Pi و t = تعداد روزهای تولد است.

عدد پی (π)۳.۱۴ است

برای محاسبه بیوریتم های خود ، باید محاسبات خاصی را انجام دهید. اول از همه ، شما باید «شماره پایه» خود را برای روزآغازمحاسبه ، همان نقطه شروع ، که بر اساس آن تمام محاسبات بعدی انجام می شود.

1. سن خود را در 365 ضرب کنید

مثال: 565 36 365 \u003d 20440

مثال:یک نفرکه سنش ۵۴سال است ،در۶ فوریه ۲۰۱۳محاسبه کرده درحالیکه سال تولدش۱۷ سپتامبر ۱۹۵۶ است.

2. تعداد  سالهای «کبیسه» از سال تولد خود را بشمارید. این عدد را به محصول بدست آمده اضافه کنید.
مثال: سال تولد۱۹۵۶؛ بین سالهای ۱۹۵۶ و ۲۰۱۳ ، ۱۴ سال کبیسه می گذرد.
20440 + 14 = ۲۰۴۵۴
3. تعداد روزهای آخرین تولد خود را تا روز محاسبه حساب کنید (شامل هر دو روز شروع و پایان).

مثال:۶ فوریه ۲۰۱۳
روز تولد من ۱۷ سپتامبر است و امروز ۶ فوریه است. بنابراین من باید 16 روز سپتامبر ، 31 روز اکتبر ، 30 روز نوامبر ، 31 روز دسامبر ، 31 روز ژانویه و 6 روز فوریه را اضافه کنم.
16 + 31 + 30 + 31 + 31 + 6 = ۱۴۵

4- این مقدار را به عدد بدست آمده در مرحله 2 اضافه کنید - این عدد پایه شما خواهد بود.

مثال: 20454 + 145 \u003d 20599

5. حال این عدد را بر 23 تقسیم کنید تا تعداد بیوریتم جسمی بدست آید. باقیمانده به معنی عدد روزانه برای چرخه فیزیکی شما است. این همان چیزی است که شما روی نمودار ترسیم خواهید کرد.
سپس عدد پایه را بر 28 تقسیم کنید و مقدار بدست آمده به عدد بیوریتم عاطفی شما تبدیل می شود. باقیمانده شماره اصلی روز چرخه عاطفی را نشان می دهد.
با تقسیم عدد پایه بر 33 ، عدد بیوریتم خود را بدست می آورید و باقیمانده ، همانطور که حدس می زنید ، نشان می دهد چه روزی در چرخه ذهن شما قرار دارد.
20599: 23 \u003d 895 (14 باقیمانده) - یعنی اکنون سیکل 895 را دارم ، اما این اطلاعات در این مورد برای ما مهم نیستند ، مهمترین چیز برای ما باقی مانده است ، به این معنی که امروز چهاردهمین روز از چرخه فیزیکی من است. این به معنای این است ، من در زیر توضیح خواهم داد.
20599: 28 \u003d 735 (باقیمانده 19) - یعنی امروز نوزدهمین روز از چرخه احساسی من است
20599: 33 \u003d 624 (باقیمانده 7) - یعنی امروز هفتمین روز از چرخه فکری من است.
اگر این محاسبات برای شما بسیار پیچیده به نظر می رسید ،برای یافتن آغاز یک چرخه معین ، لازم است فقط یک بار انجام شود ، و سپس فقط تعداد مشخصی از روزها را برای هر چرخه محاسبه کنید: 23 - برای فیزیکی ، 28 - برای عاطفی و 33 - برای روشنفکر.

سپس سه موج سینوسی محاسبه شده بر روی نمودار رسم می شوند

دوره چرخه جسمی (Physical) هر ۲۳ روز یک بار تکرار می شود.

File:Biorhythm-EN.svg - Wikimedia Commons

دوره چرخه حسی (Emotional) هر ۲۸ روز یک بار تکرار می شود.

دوره چرخه ذهنی (Intellectual) هر ۳۳ روز یک بار تکرار می شود.
 هر یک از چرخه های سه گانه براساس موج سینوسی حرکت می کنند. هر فرکانس از این موج سه ناحیه دارد. 
ناحیه اول: ناحیه مثبت،پرانرژی«اکتیو» ( Active ) است که در بالای نقطه صفر قرار دارد . هر یک از چرخه ها که در این ناحیه قرار دارند، در مرحله شارژ است و قابلیت اعتماد دارد.
 ناحیه دوم :ناحیه منفی، کم ارزش یا «پسیو» ( Pasive ) است که در پایین نقطه صفر قرار دارد.
ناحیه سوم: نقطه بحرانی (Critical) است که دقیقا مرز نقطه صفر است و مرحله گذر از ناحیه مثبت به ناحیه منفی یا بالعکس است. 

هر یک از چرخه ها در این ناحیه در مرحله «دشارژ» یا ضعف قرار دارد. 

این نقاط بسیار حساس هستند و در این روزها هیچ چیز قابل حدس نیست و طبیعت, خلق و خو و رفتارهای فیزیکی, احساسی و ذهنی انسان به طرز وحشیانه و افسار گسیخته ای تغییر می کند و نباید اعتبار زیادی برای آنها قائل شد و لحظات بحرانی زندگی افراد معمولا روزهایی هستند که هریک از منحنی ها از حالت مثبت به حالت منفی میروند و میتوانند روزهای نحس و بدشانسی باشند.

از آنجا که هر یک از چرخه ها دارای فرکانس های متفاوتی هستند، نمودار بیوریتم انسان در هر روز می تواند شرایط متفاوتی داشته باشد و تفسیر خاص خود را بطلبد.
حال اگر تمامی منحنی های «بیوریتم» فردی در منفی ترین حالت ممکن قرار داشته باشد، به معنی آن است که انرژی حیاتی بدن در بدترین و آسیب پذیرترین شرایط قرار دارد و انسان نباید طبق عادت به واکنش های جسمی، روحی و ذهنی خود اعتماد کند.

نکته:اگر در هر لحظه یا هر روز یک خبر خوشحال کننده به کسی داده شودف صرف نظر از این که منحنی های درونی وی در چه ناحیه ای باشند, سرشاراز انرژی خواهد شد و این با بحث بیوریتم که به فعل و انفعالات درونی افراد وابسته است، ارتباطی نداشته و فقط یک تحریک بیرونی محسوب میگردد.

  هر یک از چرخه های نمودار بیوریتم ، بدینصورت است:

چرخه جسمی یا فیزیکی (Physical) ناحیه مثبت (Active) زمان مناسب برای انجام فعالیت های سنگین بدنی، مقاوم در برابر سختی ها و بیماریها، اشتیاق به ورزش، آمادگی برای سفرف جراحی، امور دندانپزشکی و …
 ناحیه منفی ( Passive) خستگی پذیریف نیاز به استراحت، دوره بهبودی و نیرو گرفتن،آرامش ( غیر فعال )،عشق به کار نقطه بحرانی ( Critical ) توانایی جسمی زیر سوال است, استعداد بیشتر برای خطا کردن, مستعد تصادف بودنف پرخاشگری .
چرخه حسی (Emotional) ناحیه مثبت (Active) تمایل به شرکت در جمع دوستان و فعالیت های گروهی, حسن نیت عمومی, شادی, توازن و همسازی، آمادگی جهت انجام آزمونها و مسابقات، ظاهر عمومی مناسب و خوب ( احساس خوش تیپی) 
ناحیه منفی ( Passive)حس منفی نسبت به انجام کارهای گروهی، احساس بسیار منفی در نقطه منت های شیب منفی نقطه بحرانی ( Critical ) کج خلقیف کم طاقتی، مشکل رویارویی با ساده ترین مسائل، عکس العمل کند، مستعد بروز تصادف چرخه ذهنی (Intellectual) ناحیه مثبت (Active) بیشترین فعالیت و نیروی فکری و ذهنی، مطالب جدید به سرعت و با آمادگی آموخته میشوند.
حافظه بهتر، افکار واضح و روشن ناحیه منفی (Passive) زمان مساعد برای تثبیت آنچه قبلا آموخته اید، تاخیر (وقفه) در امور عادی داشته باشید, به انجام امور جدید و نا آزموده نپردازید نقطه بحرانی (Critical) کاهش توانایی تمرکز، آشفتگی ذهنی ، زمان بسیار نامناسب برای تصمیم گیری، نیاز به زمان بیشتر برای امور فکری.
بطورخلاصه:ناحیه مثبت یشترین فعالیت و نیروی فکری و ذهنی، مطالب جدید به سرعت و با آمادگی آموخته می شوند همچنین حافظه بهتر و افکار واضح و روشن تر است.
ناحیه منفی زمان مساعد برای تثبیت آنچه قبلا آموخته اید, تاخیر (وقفه) در امور عادی داشته باشید, به انجام امور جدید و نا آزموده نپردازید.
نقطه بحرانی کاهش توانایی تمرکز, آشفتگی ذهنی, زمان بسیار نامناسب برای تصمیم گیری, نیاز به زمان بیشتر برای امور فکری دقیق.
ارتباط «بیوریتم» با «ارگونومی»
«ارگونومی»(Ergonomics) از دو واژه‌ی یویانی «ارگون»Ergon» به معنی کار، و «نومی» Nomoi» به معنی قوانین طبیعی تشکیل شده و به معنی دانش شناخت کار و رابطه‌ی افراد با آن کار است.
ارگونومی علم کشف و فهم تعامل میان انسان و دیگر عناصر یک سیستم، و ارائه‌ی نظریه، داده‌ها، اصول و روش‌هایی برای یک طراحی کارآمد به منظور بهینه‌سازی سلامت انسان و عملکرد کلی سیستم است.

بیوریتم یکی از جدیدترین موضوع ها در حیطه شناسایی «ارگونومی» ذهن افراد است که می توانند در تقلیل حوادث طبیعی ناشی از کار روزمره و کاهش اشتباهات  ظاهراً بدون دلیل، بسیار مؤثر واقع شود

بیوریتم با بررسی و شناخت جنبه های فکری، جسمی و روحی افراد می تواند در تقلیل حوادث طبیعی ناشی از کار روزمره و کاهش اشتباهات ظاهراً بدون دلیل، بسیار مؤثر واقع شود.  بررسی های انجام شده نشان می دهد ۷۰ درصد سوانح کارخانه های شیمیایی و پاک کننده در آمریکا در دهه ۸۰ زمانی رخ داده است که ریتم های عوامل انسانی در نقطه بحرانی قرار داشته است این بررسی ها نشان می دهد که چگونه نقطه ای بحرانی فیزیکی می تواند به وجود آورنده یک عدم تعادل باشد و مثلاًیک کارگر ماشین پرس که ۲۰ سال با یک نوع ماشین کار کرده و حتی یک حادثه کوچک نیز نداشته در یک روز بحرانی دوگانه در ریتم احساسی و فکری بی هیچ علتی سرعت ماشین را بالا برده و در نتیجه سه انگشتش قطع می شود اگر او بیوریتم خود را می شناخت و یا حدس می زد شاید احتمال کمتری برای این کار وجود داشت.

 برای شما هم اتفاق افتاده است که بعضی وقتها آنقدر خسته و بی رمق  وبیحوصله هستیم که دست ودلتان به هیچ کاری میل ندارند ،حتی از انجام کارهای ساده خودناتوانیم، واما گاهی اوقات چنان پرانرژی و سرحال و شاداب هستیم که جرئت وجسارات کارهای سخت وطاقت فرساراداریم «حس وحال خوب وبد»واین حالات ممکن است هیچ ارتباطی به حوادث فیزیکی نداشته باشند،این همان «بیوریتم»هست.

این حالت درشاعران ونویسندگان ،هنرمندان وزنان بیشترملموس ومشهوداست

سال «کبیسه» چیست؟
 هر یک سال ۳۶۵ روز و ۶ ساعت است. یعنی این مدت طول می کشد تا زمین یک دور کامل به دور خورشید بچرخد.
امااین ۶ ساعت نه درتقوبم آورده می شدونه اهنیتی داده می شود
برای همین هر ۴ سال که می گذرد این ۶ ساعتها را باهم جمع می کنند که یک شبانه روز کامل یعنی ۲۴ ساعت می شود.
برای همین ماه اسفند که در تقویم شمسی ۲۹ روز است هر ۴ سال یکبار ، یک روز به آن افزوده می شود و ۳۰ روز می گردد.
سالهایی که اسفند ۳۰ روز است یعنی تعداد روزهای سال بجای ۳۶۵ روز ، ۳۶۶ روز می شود . این سال را، سال کبیسه می گویند.

چرا چنین حالتی در ما رخ می دهد؟

این حالات به خاطر وجود بیوریتم در سیستم بدن ماست ، در واقع انرژی فیزیکی، حالات روحی و وضعیت احساسات ما و نیز توان فکری و قدرت یادگیری و حتی حس ششم ما همه به شکل دوره ای کم و زیاد می شوند و در وجود انسان سطوح انرژیهای مختلفی وجود دارد که از بدو تولد فرد شروع به زیاد شدن و سپس کم شدن و تکرار این دوره ادامه می یابد و تغییر این دوره ها باعث تغییر حالات مختلفی در انسان می شود. 

Biorhythm"بیوریتم"  معنی  Bio یعنی زیست استو معنی rhythm به معنای متداول آن«ریتم» یا «آهنگ» است،بیوریتم دانش شناخت ریتم های بدن انسان است.

دوره های بیوریتم

۳ دوره اصلی:

۱- فیزیکی چرخه متناوب جسمی (physical)

۲-احساسی چرخه متناوب حسی (emotional)

۳- ادراکی چرخه متناوب ذهنی و فکری«ادراکی» (intelletual)

دوره فرعی حس ششم است که به آن«دوره شهودی»می گویند

تفاوت بین ریتم بدن انسانها به دلیل زمان تولد آنهاست. یعنی هنگامی که شما متولد شدید به دلیل عواملی همه ریتمها از نقطه خاصی حرکت خود را آغاز کردند و با گذشت سالها به دلیل تفاوت در زمان پریود ریتمها , منحنی های بیوریتم با یکدیگر تداخل پیدا کردند.

 انواع سیکلهای بیوریتم       

صدها نوع سیکل در بدن انسان وجود دارد که سه سیکل جسمانی، هیجانی وفکری از اهمیت خاصی برخوردارند. هر سیکل حرکت خود را از بدو تولد آغاز می کند و پس از آن در طول دوره حیات فرد به طور سینوسی به سمت بالا و پایین دائما در حال حرکت است.زمانی که سیکل در منطقه مثبت حرکت می کند فرد دارای حداکثر انرژی بوده و هرچه به جلوتر می رود انرژی خود را از دست می دهد. زمانی که سیکل وارد منطقه منفی می شود انرژی از دست رفته به مرور جبران می شود.

 سیکل جسمانی Physical

این سیکل به خصلت مردانگی فرد بر میگردد و غده آدرنال در بدن هم زمان و هم آهنگ با سیکل جسمانی فعالیت می کند. دوره این سیکل ۲۳ روز است

 سیکل هیجانی Emotional

این سیکل بیشتر به خصلت زنانگی فرد باز می گردد و احساسات را تحت کنترل دارد،فعل وانفعالاتی که درچرخه پریود رخ می دهد،درخلق وخوی زن تأثیرگذاراست.

 سیکل فکری Intellectual

از سلولهای مغز نشات می گیرد و غده تیروئید همگام با این سیکل کار می کند. دوره ای به مدت ۳۳ روز دارد و توان یادگیری، تفکر تحلیلی ، منطق و تصمیم گیری فرد را تحت کنترل دارد. روزهای دوم تاشانزدهم  فرد به نحو مطلوب تری فکر کرده و تصمیم می گیردو درانجام کارها موفق تر عمل می کند اما در روزهای هفدهم تا سی وسوم ظرفیت و توانایی تفکر فرد کاهش می یابد.

تاریخچه کشف بیوریتم

تاریخ کشف این پدیده علمی به دهه۱۹ میلادی باز می گردد . در آن زمان «دکتر هرمان سوبودا»استاد روانشناس دانشگاه وین (اتریش ) در تحقیقات خود متوجه شد که حالت جسمی و احساسی بیماران او به صورت چرخه ی است . وی با ثبت دوره های بیماری و سکته قلبی و توهمات بیماران خود, متوجه شد که چرخه یا سیکل تکرار اوج و نزول انرژی فیزیکی و جسمی افراد هر ۲۳ روز یکبار تکرار می شود و چرخه شارژ و دشارژ انرژی احساسی افراد, هر ۲۸ روز یکبار تکرار می شود .

علمای روانشناسی

بترتیب ازچپ:زیگموند فروید، جی. استنلی هال و کارل گوستاو یونگ

ایستاده: آبراهام بریل، ارنست جونز، ساندور فرنسی در سال ١٩٠٨ در آمریکا

همزمان با او ( بدون اطلاع ازتحقیقات همدیدگر) در برلین هم«دکتر ویلهلم فلیس »پزشک و دوست نزدیک روانشناس بزرگ زیگموند فروید, ین چرخه های ۲۳ و ۲۸ روزه را با فروید در میان گذاشت که ضمن تایید, نظریه وی روی افراد مختلفی آزمایش شد .

نفرسومی که دراین حوزه فعال بود« پروفسور آلفرد تلتچه» که استاد علوم مهندسی بود, متوجه شد که قدرت استدلال و توانایهای ذهنی شاگردانش همیشه یکسان نیست و از یک سیکل ۳۳ روزه تبعیت می کند. این دوره ها نه تنها در مورد شاگردان ضعیف و متوسط اتفاق می افتاد بلکه در مورد دانشجویان قوی و مستعد هم همین اتفاق رخ می دهد و هوش و هوشیاری آنها نیز یک الگوی ریتمیک ۳۳ روزه را دنبال می کرد . به عبارت دیگر, قابلیت افراد بری جذب و تفسیر یده های جدید و توانمندی های ذهنی آنها, در یک سیکل ۳۳ روزه تکرار می شود. بعد از کشف این پدیده در جسم و روح و ذهن انسان, تحقیقات زیادی در آلمان, ژاپن و امریکانیز صورت گرفت.
 نظریه شارژ و دشارژ متناوب باتری های انرژی درون روح و جسم یک نظریه جدید نیست و از زمان های بسیار دور پر و خالی شدن متناوب و دوره های انرژی طبیعت یک امر بدیهی و جا افتاده محسوب می شود. نظریه ئین و یانگ در فلسفه هی چینی و ژاپنی نیز به روشنی بیانگر وجود همین پدیده است. بیوریتم فقط شکل ریاضی شده و قانونمند ین پدیده است.

روز آغازین همانطور که در شکل ملاحظه می کنید ابتدا نمودار در بالای خط مبنا در منطقه مثبت یا فعال حرکت کرده سپس به اوج خود رسیده و بعد شروع به حرکت به سمت پائین و وارد شدن به منطقه غیرفعال یا منفی زیر خط مبنا می کند. در واقع زمانی که یک دوره در منطقه مثبت قرار دارد فرد دارای حداکثر انرژی بوده و هرچه جلوتر می رود انرژی خود را از دست می دهد و زمانی هم که دوره مورد نظر وارد منطقه منفی می شود سطح انرژی پائین و آرام آرام انرژی از دست رفته جبران می شود.

دوره فیزیکی
بیشتر در مردان غالب است.توانایی های این دوره عبارتند از: قدرت, طاقت, منفی نسبت به بیماری , توانایی , هماهنگی چشم و دست و مقاومت نسبت به درد. این دوره بر جنبه هی فیزیکی بدن تاثیر می گذارد.

در دوره مثبت این سیکل شما در بهترین وضعیت هستید و از نظر فیزیکی در موضوعاتی که از لحاظ قدرت و تحمل نیاز به کار دارند موفق هستید.در ریتم پیینی دوره فیزیکال شما انرژی کمتری دارید و کمتر احساس سر حال بودن می کنید.دارای دوره ۲۳ روزه است که ۵/۱۱ روز آن در منطقه مثبت و پرانرژی به سر می برد و ۵/۱۱ روز دیگر آن در حالت سطح انرژی پائین و در نتیجه قدرت و استقامت نیز پایین می باشد.
دوره احساسی (عاطفی): 

این دوره در خانمها غالب است و ۲۸ روز طول می کشد. این دوره تنظیم کننده هیجانات , احساسات, خلق, فانتزی ها, مزاج, عواطف , خلاقیت و واکنشهاست. تواناییهای این دوره ثبات وضعیت روانی و خلق است.در طی مثبت (۱۴ روز اول) ایندوره شما احساس خلاق بودن , گرم و صمیمانه بودن می کنید و در روابطتان بازتر هستید در طی دوره منفی (۱۴ روز دوم) بیشتر تمایل به گوشه گیری دارید همکاری کمتری دارید و ممکن است خیلی تحریک پذیر و منفی باشید.
دوره ادراکی (عقلانی)

این دوره که ۳۳ روز طول می کشد تنظیم کننده هوش, منطق, وکنش های ذهنی_روانی, آگاهی , تصمیم گیری , قضاوت , قدرت , استدلال و حافظه است. به طور خلاصه تواناییهای دوره , توانایی بری یادگیری, حافظه, تفکر تحلیلی منطقی و تصمیم گیری است. در دوره مثبت (۱۶.۵ روز اول) به نظر می رسد که حدکثر پاسخگویی عقلانی را داشته باشید شما در پذیرش و فهم عقیده جدید فرضیه ها و روشها باز هستید. در دوره منفی (۱۶.۵ روز دوم) مشکل در گرفتن فرضیات و عقیده جدید وجود دارد.
دوره حس ششم (الهامات درونی،شهودی)
این دوره از دوره های فرعی محسوب می شود و مؤثر بر حس ششم و الهام و دریافت مستقیم می باشد و دارای دوره ۳۸ روزه «۱۹ روز مثبت و ۱۹ روز منفی» است.

فواید بیوریتم

اطلاع از بیوریتم بدنتان به غیر از سرگرمی به شما کمک می کند تا مثلا هنگامی که در قسمت منفی دوره عقلانی قرار دارید از تصمیم گیری های جدی بپرهیزید و یا وقتی که در دوره مثبت فیزیکی قرار دارید به کارهای عقب افتاده خود رسیدگی کنید.

Biorhythms

بدن انسان یک سری دوره های طبیعی دارد که چهار دوره آن توضیح داده شد. زمان تناوب این دوره ها متفاوت است بنابرین طبیعی است که با گذشت زمان, دوره ها با هم تداخل پیدا میکنند مثلا زمانی که شما در قسمت مثبت فیزیکی قرار دارید ممکن است منحنی دوره عقلانی در قسمت منفی قرار داشته باشد و الی آخر ....... اما وقتی کلمه تداخل ریتمها در بیوریتم به کار برده می شود منظور آن است که زمان تناوب دو و یا چند ریتم بر هم منطبق شده است.

استفاده کاربردی از بیوریتم

آگاهی داشتن از وضعیت سطوح انرژی فیزیکی، احساسی و ادراکی می تواند در افزایش بهره وری فرد کمک کند به عنوان مثال زمان اوج انرژی فیزیکی مناسب برای کارهای سنگین مسابقات ورزشی و اعمال جراحی و دندانپزشکی است و نیز برای مدیران و تاجران نیز اتخاذ تصمیم های مهم در دوره مثبت تفکر و ادراک نتیجه بهتری دارد و مهم تر از این ها دانستن روزهای بحرانی است که فرد باید بیشتر مراقب خود باشد چون امکان اشتباه و خطا برایش وجود دارد و از انجام کارهای حساس و پرخطر بپرهیزد.
در ژاپن و آلمان به خلبانها و رانندگان قطارهای پرسرعت در روزهای بحرانی اجازه کار نمی دهند و حتی در کارهای پرخطر صنعتی به کارگران در روزهای بحرانی مرخصی می دهند و این باعث شده که آمار حوادث و تلفات آنها تا حدود ۶۰ درصد کاهش یابد. به هر حال دانش بیوریتم می تواند در افزایش بهره وری و بازده شخصی بکار گرفته شود.

روز بحرانی چیست؟

نمودار بیوریتم به شکل سینوسی گاه در منطقه مثبت و گاه در منطقه منفی در حال بالا و پایین رفتن است و هیچکدام لزوماً خوب یا بد نیست، این حالت پر و خالی شدن مثل شارژ و دِشارژ باطری یک حالت طبیعی است، اما در نمودار روزهایی وجود دارد که حساس و روز بحرانی نامیده می شود. لحظه ای که نمودار از منطقه مثبت به منطقه منفی وارد و از خط مبنا می گذرد لحظه بحران یا روز بحرانی نامیده می شود. در واقع سطح انرژی یک لحظه صفر می شود مثل باطری که یک لحظه خالی می شود تا مجدداً زیر شارژ قرار گیرد. پدیده بحران مانند این است که جسم گرمی یک دفعه وارد محیط سرد می شود این گرم و سرد شدن مانند شوک در آن ریتم ایجاد ناپایداری می کند و روز بحران هر دوره ناپایداری و تزلزل و شوک در آن ریتم ایجاد می کند و باعث آشفتگی و یا احتمال بروز خطا و اشتباه و در نتیجه حادثه برای فرد است و به فرد توصیه می شود در این روز بیشتر مراقب خود باشد . روزهای بحران دوره فیزیکی، احساسی، ادراکی و حس ششم به ترتیب در روزهای ۵/۱۱ و ۱۴ و ۵/۱۶ و ۱۹ روز از ابتدای نمودار محسوب می گردد.

نمودار بیوریتم فصل ها 

اگر میزان حرکت و رشد نمودار را به میزان تابش خورشید مطابقت دهیم در خواهیم یافت که میزان تابش خورشید از ابتدای زمستان شروع به افزایش می کند و تا اولین روز تابستان رشد این نمودار ادامه دارد و از ابتدای زمستان تا ابتدای تابستان روزها بلندتر و شب ها کوتاه می شوند و اما از ابتدای تابستان تا اول زمستان از میزان تابش خورشید و گرمای آن هر روز کاسته می شود و روزها شروع به کوچک شدن و شبها تا شب یلدا بزرگتر می شوند وبر حسب ین روند تغییر در میزان تابش خورشید و گرمی آنست که فصل ها شکل میگرند و این حرکت سینوسی دقیقاً مشابه حرکت سینوسی نمودارهای بیوریتم ماست.