امام جمعه رشت خطاب به ادارات وبانکها گفت:اگرکسی پیش شما آمد وگفت من فامیل ویا بستگان ویا ازدوستان فلاحتی هستم ویا هر نسبت «سببی ونسبی»کارش را انجام ندهید (هیچ امتیازی برایش قائل نشوید)وبمن خبربدهید.
امروز جمعه «سیزدهم ماه رمضان ۱۴۴۶» مصادف با «۲۴ اسفند ۱۴۰۳» است.
سخنران پیش از خطبه امروز:«حجت الاسلام محمدصادق باقی زاده»بود که شعرخواند
نمازجمعه رشت ۲۴ اسفند ۱۴۰۳ آیت الله رسول فلاحتیامام جمعه رشت گفت:«آقازادگی یکی از آفات نظام جمهوراسلامی است.»
وی خطاب به بانکها وادارات گفت:اگرکسی پیش شما آمد وگفت «من فامیل ویا بستگان فلاحتی هستم»ویا «ازدوستان فلاحتی هستم» ویا هر نسبت «سببی ونسبی»، بمن خبربدهید وکارش را انجام ندهید(هیچ امتیازی برایش قائل نشوید).
شکوائیه امام جمعه رشت از «آقازاده ها» و«آقازادگی»
آیت الله فلاحتی درادامه گفت:مدیری که به بستگان واقوام من امتیاز بدهد«خائن»است.
نماینده ولی فقیه دراستان گیلان گفت: اعضای دفترم هم بایدمراقب باشند که از موقعیت خودسوءاستفاده نکنند.
وی درباره اعضای دفترش هم همان توصیه ها را به ادارات وسازمانها وبانکها داشت وگفت :اگرکسی پیش شما آمدوگفت من ازاعضای دفتر امام جمعه رشت هستم،ودرخواستی داشت که قانونی نبوده، بامن تماس بگیرد وآن آدم رامعرفی کنید تا بااوبرخوردکنم.
آیت الله رسول فلاحتی گفت:گذشت آن دورانی که عضو دفترامام جمعه برود یک اداره ای،وقتی با درخواست غیرقانونی اش موافقت نشود،«سیلی برصورت مدیربزند.»
توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:مسئولین دفتر امام جمعه رشت( به گواهی دوست ودشمن)ازپاکدست ترین وصادق ترین فرزندان جبهه وجنگ می باشند واین اشاره(سیلی زدن عضودفتر) مربوط به زمان آیت الله قربانی می باشد که رئیس دفترش(مهدی مجرد)چندین فقره درگیری با مسئولان استان داشته که یک مورد با «سردار ابراهیم قائد رحمتی»(فرمانده نیروی انتظامی گیلان) بود(۱۱ شهریور ۱۳۹۴مراسم تودیع)رئیس دفترامام جمعه رشت(مجرد) با ایشان درگیرمی شودتاحدی که کلاه فرمانده برزمین می افتد! ودرگیری دیگربا رئیس بانکی بود،وقتی درخواست وامش به تأخیرمی افتد.
«سردار ابراهیم قائد رحمتی»۱۴ سال درگیلان ماندگاربود
امام جمعه رشت درمورد حاکمیت و ولایت نیز باتوجه به روایات واحادیث مطالبی را بیان داشتند،ازجمله از امام صادق وامام رضا(ع) نقل کردند که هر قوم وملتی نیاز به امیروحاکمی دارد.
نمازجمعه رشت ۲۴ اسفند ۱۴۰۳ آیت الله رسول فلاحتی
نمازجمعه رشت ۲۴ اسفند ۱۴۰۳ آیت الله رسول فلاحتی
امام جمعه رشت با تاکید بر اینکه ما خادم ملت هستیم، اضافه کرد: هیچ فردی نباید از موقعیت دفتر به نفع خود استفاده کند لذا این کار را به هیچ وجه قبول نخواهم کرد و قطعاً برخورد میشود.
نمازجمعه رشت ۲۴ اسفند ۱۴۰۳ آیت الله رسول فلاحتی
سخنران پیش از خطبه امروز:«حجت الاسلام محمدصادق باقی زاده»
«حجت الاسلام محمدصادق باقی زاده»(شاعر)شعرجالبی دررثای امیرالمؤمنین(علی)علیه السلام خواند.
توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:این شاعر(حجت الاسلام محمدصادق باقی زاده) که شعررا با هیجان ازروی «گوشی موبایل» می خواند،البته خیلی مسلط بود براشعارش وبنظر می رسید مجری برنامه هایی بوده درسابق،چون درقامت یک مجری توانمند ظاهرشد.
«اشعاری که حجت الاسلام باقی زاده ازتریبون نمازجمعه رشت خواندند»:
خدا نور است نوری که جسم و روح می تابد/خدا نوریست از شادی که در اندوه می تابد.
نمی پرسد ک سَروی یا که چوبِ خُشکِ بی ارزش/چنان خورشید که یکسان به کاه و کوه می تابد.
وجودش واجب است و ناظم این چرخ گردان است/خدا حَی است و قَهّار است و رحمان است و سُبحان است.
شبیه بطن مادر که جنین اش را بغل کرده/ خدا از کثرت بودن همی از دیده پنهان است.
برای گریه کردن بود از هر روز،بهتر شب/که ما یک عُمر خوابیدیم با این دیده ی تر شب.
خدای نامه های نانوشته،خوب میداند/چه میخواهی که با گریه صدایش میزنی هرشب.
نه شکی و انکاری و نه ابهام و تردیدیست/جهان آیینه ای یکپارچه از عظم توحیدیست.
هزاران بار مبروک است سالِ پیش روی ما/که از شمسِ جمالِ مرتضی این سال خورشیدیست.
چنان که روز را از بودن خورشید میفهمند/موّحدهای عالَم در نجف توحید میفهمند.
علی فرمود روزی که گُنه در آن نشد، عید است/خوشا آنان که معنای درست از «عید» میفهمند.
نه از دیروز و نه امروز و نه فردا و نه حالا/گره خورده وجود ما به او در عالم بالا.
شبِ «نوروز» یعنی صبح فردا در نجف بودن/شب نوروز یعنی «روز از نو روزی از مولا».
نجف را خلق کردی ای خدا، از بهرِ دل بردن/کدام حلواست شیرین تر ز خرمای نجف خورن؟.
نجف را دوست دارم هم برای زندگی کردن/نجف را دوست دارم هم برای لحظه ی مُردن.
نمیخواهم از این دنیا یسارش را یمینش را/علی را دوست دارم ، همچنین آن سرزمینش را.
اگر چه دور هستم از نجف اما نخواهم برد/من از زیر زبانم طعم شیرین دهینش را.
علی گویان عالم نغمه ی مستانه میگیرند/غلامانش همیشه اُجرت شاهانه بخواهند.
اگر مولا بخواهد با دعای حضرت زهرا/زمان مرگ، ما را در نجف بر شانه میگیرند.
امیرا! لطف کردی فرصتِ صحبت فراهم شد/و دیار شما آخر نصیبِ این گدا هم شد.
مگر نوکر بَرد خیری که محروم است اربابش؟/ببخش از اینکه گفتم عاقبت تشییع خواهم شد.
حسینت را به روی خاک ها بی سر رها کردند/سر پیری؛ به اسم کوچکش او را صدا کردند.
تن او را به زیر نعل ها تشییع کردند و/سر او را اسیرِ سنگ ها و نیزه ها کردند.
***
شعردوم
شبی در عالم معنا شنیدم صحبت دف را/سرودم زان شب مستی چنین شعرِ مُرَدَّف را.
چو باران گریه میکردم ؛ ولی «دف» با طرب میزد/لبِ آن ساز ایرانی ؛ دم از شاه عرب میزد.
اگر رؤیا بخوانیمش ، به بیداران جفا کردیم/اگر رؤیا نداینمش ؛چنین مستی کجا کردیم؟.
هرانچه باده میخوردم مرا هُشیار تر میکرد/هرآنجه خواب میدیدم مرا بیدار تر میکرد.
کدامین مست هوشیار است؟ جز مست ولای تو/کدامین خرقه عریان است، یارا ! جز ردای تو؟
ردا بر دوش ؛ مِی در کف، نفس در سینه ها پنهان/علی پیدا ،خدا پیدا ،علی پنهان، خدا پنهان.
خدا سایه ندارد تا بگویم سایه اش هستی/ندارد خانه تا گویم که تو همسایه اش هستی.
اگر سجده نمیکردی؛ که میگفتم خدا هستی/چنان خالق تو با خلقِ خدایت آشنا هستی.
ندا آمد ملائک راهیِ کوی خدا هستند/یکایک بی قرار دیدنِ روی خدا هستند.
بشر بودم ولی با اسمانی ها سفر کردم/به شوق دیدنِ روی خدا شب را سحر کردم.
شبم را تا سحر با نغمه و «آوای دف» خفتم/نجف رفتم، نجف دیدم؛ نجف ماندم نجف خفتم.
به توحیدی رسیدم که خدا را مدح میکردم/نمیدانم خدا را ،یا شما را مدح میکردم؟.
نشستم چشم در چشم تو و ایوان. طلای تو/سرودم یک غزل از جان و دل آن شب برای تو.
عجب شعری ؛عجب وزنی ؛عجب تلمیح و تضمینی!/عجب قندی؛ عجب شهدی، عجب حلوای شیرینی!.
ملائک سجده می کردند و مولا، روی منبر بود/حرم چشم انتظار دیدنِ زهرای اطهر بود!.
کمی باران زد و «آسیه» با «هاجر» مشرف شد/پس از ان «ساره» با «مریم» به آن محضر مشرف شد.
زنی در بین زنهای بهشتی در حرم آمد/علی برخاست از منبر، بگفتا«دلبرم آمد».
حرم آیینه باران شد گلستان در گلستان شد/امیرِ بدر خندان شد سپس لطفش دوچندان شد.
صدا زد زائران امشب سحر مهمان زهرایند/همه مهمان نان سفره ی «اُمِّ اَبیها»یید
میان خانه ی بابا کنار سفره ی مادر/کنار کوثر قران؛ به لطف ساقی کوثر.
سری چرخاندم و دیدم صدای «فضِّه» می اید/صدای یاعلی از ربنای فضه می اید
کنیز فاطمه یک خورده نان از کبریا آورد/سپس یک خوشه انگور از ضریح مرتضی آورد.
عجب نانی و انگوری عجب نور علی نوری/عجب شهدی عجب شوری؛ عجب مصراع مسروری.
در ان ساعت به دست تک تک زُوّار دف بود/پر جبریل زیر انداز زوار نجف بود.
قمر استاد اختر بود در »نادعلی» خواندن/ و قنبر از همه سر بود در ناد علی خواندن/
انیس المومنین حیدر ؛امام المخلصین حیدر/امام العارفین حیدر؛ امیرالمومنین حیدر.
شِهابُ الثاقبی حیدر؛ تو حج واجبی حیدر/به قران کاتبی حیدر؛ جهان را صاحبی حیدر.
تو سیف الله یا حیدر!عزیزالله یاحیدر/خلیل الله یاحیدر! امین الله یاحیدر
علی عالی علی اعلی علی والا علی مولا/علی تنها علی یکتا علی آقا علی هذا.
علی ناصح، علی ناصر، علی زاهد، علی شافع/علی ساقی، علی باقی، علی فاتح، علی قاطع
علی همدم علی مرحم علی سرچشمه ی زمزمم/علی بر شانه هایش پرچم اسلام مستحکم
علی صاحب، عالی کاتب، علی ثاقب، علی واجب/علی ناقوس را تفسیر کرده در بر راهب
علی یعنی خدا در ظاهر یک مرد سرتاسر/علی گفتیم و وحی آمد خدا گفته است یا حیدر
خدا آن شب نجف بود و جمال یار را میدید/به زهرا خیره میشد، حیدر کرار را میدید.
تمام انبیاء از اولین تا اخرین بودند/تمام مؤمنین دورِ امیرالمؤمنین بودند.
به هرچه غیر مولا دیده ی ناکام می بستند/تمام حاجیان را در نجف «احرام »می بستند.
خدا هم «مَحرم» کوی امامت بود آن شب را/شبیه زائران، گرم زیارت بود آن شب را.
خداراشُکر ما از دوستداران علی هستیم/غلام و خاکسارِ خاکساران علی هستیم.
آیت الله فلاحتی (نمازجمعه ۱۴ مهر ۱۴۰۲):بعضی از آقازاده ها بلای انقلابند
امام جمعه رشت:«برخی از مدیران به تصور اینکه پست گرفتهاند گمان میکنند باید همه بستگان خود را به جایی برسانند که این موضوع در جامعه اسلامی پذیرفتنی نیست.»
توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:این تذکرامام جمعه رشت اشاره به دستگیری ۲ تا ازپسران معاون اول قوه قضائیه باشد که درارتباط با پرونده مفاسداقتصادی ابربدهکاربانکی(محمدرستمی صفا)باشد.که اخیراًاطلاع رسانی شده است.
سخنگوی قوه قضایئه در نشست خبری(۴ مهر ۱۴۰۲) خود بازداشت ۲ تن از فرزندان یکی از مقامات قوه قضاییه(حجت الاسلام محمدمصدق) را تایید کرد.