پیراسته فر

خبری تحلیلی

پیراسته فر

خبری تحلیلی

شأن نزول( آیه ۳۵ )سوره احزاب چیست؟

اعتراض اسماء به تبعیض زنان ومردان ونزول(آیه ۳۵ سوره احزاب)

علت نامگذاری به احزاب:از آنجا که بخش مهمى از این سوره به ماجراى «جنگ احزاب» (خندق) مى‏ پردازد.

تفسیرقرآن آیت الله رسول فلاحتی(امام جمعه رشت)رمضان ۱۴۴۴

شأن نزول «آیه ۳۵ سوره احزاب» چیست؟
«اسماء بنت عمیس» همسر «جعفر بن ابیطالب» وقتی شنید چیزى از آیات قرآن درباره زنان نازل نشده، خدمت پیامبر(ص) آمده عرض کرد: «جنس زن گرفتار خسران و زیان است چرا که در قرآن فضیلتى درباره آنها نیامده است!»
«سوره احزاب» در «مدینه» نازل شده و داراى ۷۳ آیه است‏.

تا سومین آیه این «سوره» در مورد ابوسفیان و بعضى دیگر از سران شرک نازل شد، که بعد از جنگ احد از پیامبر(ص) امان گرفته و وارد مدینه شدند، و پیشنهاد کردند: اى محمّد! بیا و از بدگوئى به خدایان ما صرف نظر کن، و بگو آنها براى پرستش کنندگانشان شفاعت مى کنند، تا ما هم از تو دست بر داریم، و هر چه مى خواهى درباره خدایت توصیف کنی آزاد هستى. این پیشنهاد پیامبر(ص) را ناراحت کرد و دستور داد آنها را از مدینه بیرون کنند، آیات فوق نازل شد، و به پیامبر(ص) دستور داد: به این گونه پیشنهادها اعتنا نکند.

«یا أَیُّهَا النَّبِیُّ اتَّقِ اللّهَ وَ لاتُطِعِ الْکافِرِینَ وَ الْمُنافِقِینَ إِنَّ اللّهَ کانَ عَلِیماً حَکِیماً»

۱- اى پیامبر! تقواى الهى پیشه کن و از کافران و منافقان اطاعت مکن که خداوند عالم و حکیم است.

«وَ اتَّبِعْ ما یُوحى إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ إِنَّ اللّهَ کانَ بِما تَعْمَلُونَ خَبِیراً»

۲-و از آنچه از سوى پروردگارت به تو وحى مى شود، پیروى کن که خداوند به آنچه انجام مى دهید آگاه است.

« وَ تَوَکَّلْ عَلَى اللّهِ وَ کَفى بِاللّهِ وَکِیلاً»

۳-و بر خدا توکل کن، و همین بس که خداوند حافظ و مدافع [انسان] باشد.
این آیات در مورد «ابوسفیان» و بعضى دیگر از سران کفر و شرک نازل شد، که بعد از جنگ «احد» از پیامبر اسلام(ص)» امان گرفتند و وارد «مدینه» شدند، و به اتفاق «عبداللّه بن ابى» و بعضى دیگر از دوستانشان خدمت رسول خدا(ص) آمده، عرض کردند: «اى محمّد! بیا و از بدگوئى به خدایان ما ـ بت هاى لات و عُزّى و منات ـ صرف نظر کن، و بگو آنها براى پرستش کنندگانشان شفاعت مى کنند، تا ما هم از تو دست بر داریم، و هر چه مى خواهى درباره خدایت توصیف کن، آزاد هستى».
این پیشنهاد پیامبر(ص) را ناراحت کرد، «عمر» برخاسته گفت: اجازه ده تا آنها را از دم شمشیر بگذرانم! پیغمبر(ص) فرمود: «من به آنها امان دادم، چنین چیزى ممکن نیست» اما دستور داد آنها را از «مدینه» بیرون کنند، آیات فوق نازل شد، و به پیامبر(ص) دستور داد: به این گونه پیشنهادها اعتنا نکند.

«مَا جَعَلَ اللَّهُ لِرَجُلٍ مِّن قَلْبَینِ فى جَوْفِه»(خدا در جوف کسى دو قلب ننهاده)

علامه طباطبایی(المیزان)نوشت:این آیه شریفه تعلیل مطلب قبل است(وَ لاتُطِعِ الْکافِرِینَ وَ الْمُنافِقِین) که رسول خدا (ص) را از اطاعت کُفّار و مُنافقین نهى مى کرد و به پیروى آنچه به وى وحى مى شود امر مى فرمود، جمله مورد بحث این امر و نهى را تعلیل مى کند و مى فرماید اطاعت خدا با اطاعت کفار و منافقین تنافى دارد، چون «قبول ولایت خدا و ولایت کفار متنافى است»، مثل توحید و شرک، که در یک قلب جمع نمى شود.

مؤلف المیزان درتبیین این آیه(مَّا جَعَلَ اللَّهُ لِرَجُلٍ مِّن قَلْبَینِ فى جَوْفِهِ)نوشت:این جمله کنایه است از اینکه ممکن نیست کسى بین دو اعتقاد متنافى و دو راى متناقض(کفروایمان) جمع کند، ممکن نیست یک فرد به هر دو معتقد باشد.

توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:اینکه  گفته اند،پیامبراسلام(ص) با پیشنهادکفارومنافقین مخالفت کرد ودستوراخراجشان راازمدینه داد باسیاق آیه همخوانی ندارد،چراکه اگرتمایل و توافقی باآنها صورت نگرفته بود، لزومی نداشته که آیه نازل شود ورسولش را نهی کندازتوافق باآنها،مضافاً اینکه به آنها«امان»داده بود،لذااعلام نارضایتی و دستوراخراجشان راباید،بعداز وحی(نزول آیه) دانست.

«کفار»خارج ازمدینه آمده بودند واما «منافقین» از بین اصحاب پیامبر(مؤمنان نمازگزار)بودند!.

علامه طباطبایی:در این آیه رسول خدا(ص) مأمور شده به تقواى از خدا، و در آن زمینه چینى شده براى نهى بعدى، یعنى نهى از اطاعت کافرین و منافقین.
در این سیاق، که «سیاق نفى» است، بین «کّفّار و منافقین» جمع شده، و هر دو را ذکر کرده، و از اطاعت هر دو نهى فرموده، از این معنا کشف مى شود که کُفّار از رسول خدا (ص) چیزى مى خواسته اند که مورد رضاى خداى سبحان نبوده، «منافقین هم که در صف مسلمانان بودند»(درخواست کُفّار را تایید مى کردند)و از آن جناب به اصرار مى خواستند که پیشنهاد کفار را بپذیرد، و آن پیشنهاد، امرى بوده که خداى سبحان به علم و حکمت خود بر خلاف آن حکم رانده بوده، و وحى الهى هم بر خلاف آن نازل شده بود.
و نیز کشف مى شود که آن امر، »امر مُهِمّى» بوده، که بیم آن مى رفته که اسباب ظاهرى بر خلاف آن مساعدت نکند، و بر عکس، بر وفق آن کمک کند، مگر آنکه خدا بخواهد جلو آن اسباب را بگیرد، لذا رسول خدا (ص) مأمور شده از اجابت کفار نسبت به خواهششان خوددارى کند، و آنچه به او وحى شده متابعت نماید، و از کسى نهراسیده و بر خدا توکل کند.
با این بیان روایتى که در شان نزول آیه وارد شده تایید مى شود، چون در آن روایت آمده که عده اى از «صنادید» و روساى قریش، «بعد از داستان جنگ احد به مدینه آمدند»، و از رسول خدا(ص) «امان» خواستند، و درخواست کردند که آن جناب با ایشان و بت پرستى ایشان کارى نداشته باشد، ایشان هم با او و یکتا پرستى اش کارى نداشته باشند، این آیه ها نازل شد که نباید دعوت ایشان را اجابت کنى، و رسول خدا(ص) هم از اجابت خواسته آنان خوددارى نمود./پایان تفسیرالمیزان.

توضیح بیشتر درمورد آیه ۴ «مَّا جَعَلَ اللَّهُ لِرَجُلٍ مِّن قَلْبَینِ فى جَوْفِه»(۲محبّت در یک قلب جمع نمی‌شود)

أمیرالمؤمنین ( ٍعَنْ صَالِحِ بْنِ مِیثَمٍ التَّمَّارِ قَالَ: وَجَدْتُ فِی کِتَابِ مِیثَمٍ یَقُولُ تَمَسَّیْنَا لَیْلَهًًْ عِنْدَ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِب):فَقَالَ لَنَا ... إِنَّ عَبْداً لَنْ یَقْصُرَ فِی حُبِّنَا لِخَیْرٍ جَعَلَهُ اللَّهُ فِی قَلْبِهِ وَ لَنْ یُحِبَّنَا مَنْ یُحِبُّ مُبْغِضَنَا إِنَّ ذَلِکَ لَا یَجْتَمِعُ فِی قَلْبٍ وَاحِدٍ ما جَعَلَ اللَّهُ لِرَجُلٍ مِنْ قَلْبَیْنِ یُحِبُّ بِهَذَا قَوْماً وَ یُحِبُّ بِالْآخَرِ عَدُوَّهُمْ وَ الَّذِی یُحِبُّنَا فَهُوَ یُخْلِصُ حُبَّنَا کَمَا یُخْلِصُ الذَّهَبَ لَا غِشَّ فِیه.

امام علی (صالح‌بن‌میثم تمّار گوید:-در کتاب میثم -چنین دیدم که گفته بود: شبی در محضر امیرالمؤمنین بودم )به ما فرمود: بنده‌ای که در محبّت ما کوتاهی نمی‌کند؛ بهترین چیز را در قلب خویش جای داده است و «هرکس دشمنان ما را دوست بدارد از دوستاران ما نیست» به خاطر اینکه «۲ محبّت در یک قلب جمع نمی‌شود» (خداوند برای یک فرد ۲ قلب قرار نداده است) که با یک قلب فردی را دوست داشته باشد و با قلب دیگر دشمنش را دوست داشته باشد و کسی که محبّت ما را به دل دارد، باید آن را خالص گرداند همان‌گونه که طلا را خالص و بدون غش قرار می‌دهد.(تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۲، ص۱۲ بحار الأنوار، ج۲۷، ص۸۳/ نورالثقلین)

خلاصه محتواى سوره احزاب:

محتواى سوره:
بحثهایى را که در این سوره آمده است مى‏توان به هفت بخش تقسیم کرد:
بخش اول: سر آغاز سوره است که پیامبر اسلام صلّى اللّه علیه و آله را به اطاعت خداوند و ترک تبعیت از کافران و پیشنهادهاى منافقان دعوت مى‏کند.
بخش دوم: به پاره‏ اى از خرافات زمان جاهلیت مانند مسأله «ظهار» که آن را وسیله طلاق و جدائى زن و مرد از هم مى‏دانستند، و همچنین مسأله پسر خواندگى (تبنّى) اشاره کرده و قلم بطلان بر آنها مى‏کشد.
بخش سوم: که مهمترین بخش این سوره است مربوط به جنگ احزاب و حوادث تکان دهنده آن، و پیروزى اعجازآمیز مسلمین بر کفار است.
بخش چهارم: مربوط به همسران پیامبر است که باید در همه چیز الگو و اسوه براى زنان مسلمان باشند.

بخش پنجم :به داستان «زینب» دختر «جحش» که روزى همسر پسر خوانده پیغمبر صلّى اللّه علیه و آله «زید» بود و از او جدا شد اشاره مى‏کند.
بخش ششم: از مسأله حجاب سخن مى‏گوید و همه زنان با ایمان را به رعایت این دستور اسلامى توصیه مى‏کند.
بخش هفتم :که آخرین بخش را تشکیل مى‏دهد، اشاره‏اى به مسأله مهم «معاد» دارد، و راه نجات در آن عرصه عظیم و همچنین مسأله امانت دارى بزرگ انسان یعنى مسأله تعهد و تکلیف و مسؤولیت او را شرح مى‏دهد.
از آنجا که بخش مهمى از این سوره به ماجراى «جنگ احزاب» (خندق) مى‏پردازد این نام براى آن انتخاب شده است.
فضیلت تلاوت سوره:

در حدیثى از پیامبر اسلام صلّى اللّه علیه و آله مى‏خوانیم: «کسى که سوره احزاب را تلاوت کند و به خانواده خود تعلیم دهد از عذاب قبر در امان خواهد بود».
و از امام صادق علیه السّلام نقل شده: «کسى که سوره احزاب را بسیار تلاوت کند در قیامت در جوار پیامبر و خاندان او خواهد بود».

البته این گونه فضائل و افتخارات براى تلاوتى است که مبدأ اندیشه گردد و اندیشه‏اى که افق فکر انسان را چنان روشن سازد که پرتوش در اعمال او ظاهر گردد.

در آیه (۳۵) سوره «احزاب» : «إِنَّ الْمُسْلِمِینَ وَ الْمُسْلِماتِ وَ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِناتِ وَ الْقانِتِینَ وَ الْقانِتاتِ وَ الصّادِقِینَ وَ الصّادِقاتِ وَ الصّابِرِینَ وَ الصّابِراتِ وَ الْخاشِعِینَ وَالْخاشِعاتِ وَ الْمُتَصَدِّقِینَ وَ الْمُتَصَدِّقاتِ وَ الصّائِمِینَ وَ الصّائِماتِ وَالْحافِظِینَ فُرُوجَهُمْ وَ الْحافِظاتِ وَ الذّاکِرِینَ اللّهَ کَثِیراً وَ الذّاکِراتِ أَعَدَّ اللّهُ لَهُمْ مَغْفِرَةً وَ أَجْراً عَظِیماً»؛ به یقین مردان مسلمان و زنان مسلمان، مردان با ایمان و زنان با ایمان، مردان مطیع فرمان خدا و زنان مطیع فرمان خدا، مردان راستگو و زنان راستگو، مردان صابر و شکیبا و زنان صابر و شکیبا، مردان با خشوع و زنان با خشوع، مردان انفاق کننده و زنان انفاق کننده، مردان روزه دار و زنان روزه دار، مردان پاکدامن و زنان پاکدامن، و مردانى که بسیار به یاد خدا هستند و زنانى که بسیار یاد خدا مى کنند، خداوند براى همه آنان مغفرت و پاداش عظیمى فراهم ساخته است.

هنگامى که «اسماء بنت عمیس» همسر «جعفر بن ابیطالب» با شوهرش از «حبشه» بازگشت، به دیدن همسران پیامبر(ص) آمد،

یکى از نخستین سؤالاتى که مطرح کرد، این بود: آیا چیزى از آیات قرآن درباره زنان نازل شده است؟ آنها در پاسخ گفتند: نه!.
«اسماء» به خدمت پیامبر(صلى الله علیه وآله) آمده عرض کرد: «اى رسول خدا، جنس زن گرفتار خسران و زیان است»!،

پیامبر فرمود: «چرا»؟
عرض کرد: «به خاطر این که در اسلام و قرآن فضیلتى درباره آنها همانند مردان نیامده است».


اینجا بود که آیه فوق نازل شد (و به آنها اطمینان داد که زن و مرد در پیشگاه خدا از نظر قرب و منزلت یکسانند).
«مجمع البیان»، ذیل آیه مورد بحث؛ «بحار الانوار»، ج ۲۲، ص ۱۷۶؛ «المیزان»، ج ۱۶، ص ۳۱۹.

توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:بعدازاعتراض «اسماء»بودکه خداوند دریک آیه ۱۰ بار زنان را درکنارمردان نام برده است(زن ومرد)۱-«إِنَّ الْمُسْلِمِینَ وَ الْمُسْلِمات»

۲-«وَ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِنات»

۳-«وَ الْقانِتِینَ وَ الْقانِتات»

۴-«وَ الصّادِقِینَ وَ الصّادِقات»

۵-«وَ الصّابِرِینَ وَ الصّابِرات»

۶-«وَ الْخاشِعِینَ وَالْخاشِعات»

۷-«وَ الْمُتَصَدِّقِینَ وَ الْمُتَصَدِّقات»

۸-«وَ الصّائِمِینَ وَ الصّائِمات»

۹-«وَالْحافِظِینَ فُرُوجَهُمْ وَ الْحافِظات»

۱۰-«وَ الذّاکِرِینَ اللّهَ کَثِیراً وَ الذّاکِرات»

بعدازتکرار ده گانه ،خداوند درادامه می فرماید:«برای این  مردان وزنان،مغفرت واجرعظیم مُهیّاکرده ایم»(این ۱۰ ویژگی راداشته باشند)أَعَدَّ اللّهُ لَهُمْ مَغْفِرَةً وَ أَجْراً عَظِیماً(خداوند براى آنها مغفرت و پاداش عظیمى فراهم ساخته است)

هنگامى که «اسماء بنت عمیس» همسر «جعفر بن ابى طالب» با شوهرش از «حبشه»(اتیوپی) بازگشت به دیدن همسران پیامبر صلّى اللّه علیه و آله آمد،

نخستین سؤالی که مطرح کرد این بود:« آیا چیزى از آیات قرآن در باره زنان نازل شده است؟»

آنها(زنان پیامبر) در پاسخ گفتند: نه!

«اَسماء» به خدمت پیامبر صلّى اللّه علیه و آله آمد، عرض کرد: «اى رسول خدا! جنس زن گرفتار خسران و زیان است!»

پیامبر صلّى اللّه علیه و آله فرمود: چرا؟

«اسماء بنت عمیس»پاسخ داد: به خاطر این که در اسلام و قرآن فضیلتى در باره زنان همانند مردان نیامده است!.
اینجا بود که آیه نازل شد(آیه ۳۵ سوره احزاب) و به آنها اطمینان داد که زن و مرد در پیشگاه خدا از نظر قرب و منزلت یکسانند.
تفسیر:آیت الله مکارم شیرازی تفسیر نمونه، ج‏۳

حجت الاسلام محسن قرائتی: شخصیت و ارزش مقام زن در اسلام- به دنبال بحث هایى که در باره وظائف همسران پیامبر صلّى اللّه علیه و آله در آیات گذشته ذکر شده در این آیه سخنى جامع و پرمحتوا در باره همه زنان و مردان و صفات بر جسته آنها بیان شده است، و ضمن بر شمردن ده وصف از اوصاف اعتقادى و اخلاقى و عملى آنان، پاداش عظیم آنها را در پایان آیه بر شمرده است.
مى‏گوید: «مردان مسلمان و زنان مسلمان» (إِنَّ الْمُسْلِمِینَ وَ الْمُسْلِماتِ).
«و مردان مؤمن و زنان مؤمنه» (وَ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِناتِ).
اشاره به این که اسلام همان اقرار به زبان است که انسان را در صف مسلمین قرار مى‏دهد، و مشمول احکام آنها مى‏کند، ولى ایمان تصدیق به قلب و دل است و اعمالى که به دنبال آن مى‏آید.
«و مردانى که مطیع فرمان خدا هستند و زنانى که از فرمان حق اطاعت مى‏کنند» (وَ الْقانِتِینَ وَ الْقانِتاتِ).
سپس به یکى دیگر از مهمترین صفات مؤمنان راستین، یعنى حفظ زبان پرداخته، مى‏گوید:

«و مردان راستگو و زنان راستگو» (وَ الصَّادِقِینَ وَ الصَّادِقاتِ).
و از آنجا که ریشه ایمان، صبر و شکیبایى در مقابل مشکلات است، و نقش آن در معنویات انسان همچون نقش «سر» است در برابر «تن» پنجمین وصف آنها را این گونه بازگو مى‏کند:

«و مردان صابر و شکیبا و زنان صابر و شکیبا» (وَ الصَّابِرِینَ وَ الصَّابِراتِ).


از طرفى مى‏دانیم یکى از بدترین آفات اخلاقى، کبر و غرور و حب جاه است، و نقطه مقابل آن «خشوع»، لذا در ششمین توصیف مى‏فرماید:

«و مردان با خشوع و زنان با خشوع» (وَ الْخاشِعِینَ وَ الْخاشِعاتِ).
گذشته از حب جاه، حب مال، نیز آفت بزرگى است، و اسارت در چنگال آن، اسارتى است دردناک، و نقطه مقابل آن انفاق و کمک کردن به نیازمندان است، لذا در هفتمین توصیف مى‏گوید:

«و مردان انفاق‏گر و زنان انفاق کننده» (وَ الْمُتَصَدِّقِینَ وَ الْمُتَصَدِّقاتِ).
سه چیز است که اگر انسان از شر آن در امان بماند از بسیارى از شرور و آفات اخلاقى در امان است، زبان و شکم و شهوت جنسى، به قسمت اول در چهارمین توصیف اشاره شد، اما به قسمت دوم و سوم در هشتمین و نهمین وصف مؤمنان راستین اشاره کرده، مى‏گوید:

«و مردانى که روزه مى‏ دارند و زنانى که روزه مى ‏دارند» (وَ الصَّائِمِینَ وَ الصَّائِماتِ).
«و مردانى که دامان خود را از آلودگى به بى‏عفتى حفظ مى‏کنند، و زنانى که عفیف و پاکند» (وَ الْحافِظِینَ فُرُوجَهُمْ وَ الْحافِظاتِ).
سر انجام به دهمین و آخرین صفت که تداوم تمام اوصاف پیشین بستگى به آن دارد پرداخته، مى‏گوید:

«و مردانى که بسیار به یاد خدا هستند، و زنانى که بسیار یاد خدا مى‏کنند» (وَ الذَّاکِرِینَ اللَّهَ کَثِیراً وَ الذَّاکِراتِ).
آرى! آنها با یاد خدا در هر حال و در هر شرایط، پرده‏ هاى غفلت و بى‏خبرى را از قلب خود کنار مى‏زنند، وسوسه‏ ها و همزات شیاطین را دور مى ‏سازند و اگر لغزشى از آنان سر زند، فورا در مقام جبران بر مى‏آیند.

در پایان آیه، پاداش بزرگ این گروه از مردان و زنانى را که داراى ویژگیهاى ده گانه فوق هستند چنین بیان مى‏کند: «خداوند براى آنها(مردان و زنانمغفرت و پاداش عظیمى فراهم ساخته است» (أَعَدَّ اللَّهُ لَهُمْ مَغْفِرَةً وَ أَجْراً عَظِیماً).
نخست با آب مغفرت گناهان آنها را- که موجب آلودگى روح و جان آنها است- مى‏ شوید، سپس پاداش عظیمى که عظمتش را جز او کسى نمى ‏داند در اختیارشان مى ‏نهد.

آیه ۳۷ سوره مبارکه احزاب در مورد ازدواج پیامبر (ص) با زینب دختر جحش نازل شده که می فرماید: به یادآور که به آن کس که خدا به او نعمت داد و تو نیز به او احسان کردی، گفتی همسرت را نگه دار و از خدا بترس!

تو آنچه در دل داشتی و می دانستی خدا بالاخره آشکارش خواهد کرد، از ترس (تکذیب) مردم پنهان کردی و خدا سزاوارتر است به اینکه از او بترسی، پس همین که زید بهره خود، از آن زن گرفت و طلاقش داد ما او را به همسری تو درآوردیم تا دیگر مؤمنان نسبت به همسر پسر خوانده های خود وقتی مطلّقه می شوند، دچار زحمت نشوند و آن را حرام نپندارند و امر خدا سرانجام شدنی است.

«زیدبن حارثه» برده آزاد شده ای بود که پیامبر (ص) او را فرزند خوانده خود قرار داد. و «دخترعمه»خود، زینب دختر جحش را به ازدواج او درآورد، زید بعد از مدتی زندگی مشترک با زینب، خدمت پیامبر (ص) آمده و مشورت کرد که اگر صلاح می دانید من او را طلاق دهم، رسول خدا (ص) او را از این کار نهی می کند ولی سرانجام زید همسرش را «طلاق» داد. بعد از طلاق وی، پیامبر (ص) با او ازدواج نمود.

در جاهلیت رسم بر این بود که پسرانی را به فرزند خواندگی بر می داشتند که در حقیقت فرزندشان نبودند، و از آن به "دعاء" و "تبنی" یاد می کردند. این رسم مخصوص عرب نبود، بلکه کشورهای مترقی آن زمان، مانند روم و فارس وقتی کودکی را به فرزند خوانده گی بر می داشتند احکام فرزندان صلبی را در باره آنان جاری می کردند؛ یعنی اگر دختر بود ازدواج با او را حرام می دانستند و اگر پسر بود ازدواج با همسر او برای پدرخوانده جایز نبود. اسلام این احکام را باطل کرده و مردود شمرد.(المیزان ج ۱۶).

خداوند در آیات ۴ و ۵ سوره احزاب فرزند بودن پسر خوانده ها را نفی می کند. یکی از مهمترین احکام فرزند خوانده پسر که در میان عرب بسیار قبیح شمرده می شد؛ ازدواج با همسر او؛ توسط پدر خوانده بود، به طوری که هر اقدام در از بین بردن آن، مخالفت زیادی را بر می انگیخت. پیامبر نیز در راه پیشرفت اسلام فرزند خوانده ای قبول کرد که خداوند برای نشان دادن ابطال حکم حرمت ازدواج با همسر پسر خوانده، به پیامبر امر کرد «زَوَّجْناکَها»» با همسر «مطلّقه» او ازدواج کند.

در ذیل آیه ۳۷ سوره احزاب به این موضوع اشاره شده است و شأن نزولی برای آن ذکر شده است. در تفسیر قمى در ذیل آیه "وَ ما جَعَلَ أَدْعِیاءَکُمْ أَبْناءَکُمْ" آمده است: پدرم از ابن ابى عمیر، از جمیل، از امام صادق (ع) برایم حدیث کرد، که فرمود: سبب نزول این آیه این بود که وقتى رسول خدا (ص) با«خدیجه»(دخترِخویلد) ازدواج کرد، به منظور تجارت از مکه به «عُکّاظ» رفت و در آنجا زید را دید که در معرض فروش قرار گرفته، او را جوانى زیرک و تیزهوش و عفیف یافت، پس وى را خریدارى کرد، و همین که به نبوت رسید، زید را به اسلام دعوت نمود، و زید مسلمان شد، از سوى دیگر، وقتى «حارثة بن شراحیل کلبى» از سرگذشت پسرش زید خبردار شد، به مکه آمد (تا فرزندش را از مولایش خریده و آزاد کند)، و «حارثه» مردى محترم و بزرگ بود، نزد ابو طالب آمده و گفت: اى ابو طالب! پسر من (در حادثه ‏اى) اسیر شده، و شنیده ‏ام که دست به ‏دست بفروش رفته، تا به دست برادرزاده ‏ات افتاده است، (از تو خواهش مى‏کنم) به ایشان پیشنهاد کنى یا پسرم را بفروشد، و یا عوض آن غلامى دیگر بگیرد، و یا آزادش کند.

ابو طالب با رسول خدا (ص) صحبت کرد، حضرت فرمود: من او را آزاد کردم هر جا مى‏خواهد برود، حارثه برخاست و دست زید را گرفت و گفت: پسر بر خیز و به شرافت و حسب و آبروى سابقت برگرد، زید گفت: به هیچ وجه تا زنده ‏ام از رسول خدا (ص) جدا نمى‏شوم، حارثه گفت: آیا دست از شرافت و دودمان خود بر مى‏دارى، و برده قریش مى‏شوى؟ زید مجدداً گفت: به هیچ وجه و تا وقتی که زنده ‏ام از رسول خدا (ص) جدا نمى‏شوم، پدرش خشمگین شد و گفت: اى گروه قریش شاهد باشید که من از او بیزارى جستم و او دیگر پسر من نیست، رسول خدا (ص) به حاضران خطاب کرد که شاهد باشید، زید پسر من است، از من ارث مى‏برد، و من از او ارث مى‏برم. از آن روز مردم به زید مى‏گفتند:" ابن محمد=پسر محمد" و رسول خدا (ص) او را دوست مى‏داشت، و نامش را "زید محبت" گذاشته بود.

بعد از آنکه رسول خدا (ص) به مدینه مهاجرت فرمود، زینب دختر جحش را به ازدواج زید درآورد(المیزان ج ۱۶) زید بعد از مدتی قصد جدایی از همسرش را داشت که پیامبر او را از این کار نهی فرمود(۳۷ احزاب) ، اما در نهایت زید او را طلاق داد. بعد از طلاق زینب توسط زید، پیامبر(ص) به امر خداوند و در جهت از بین بردن رسم جاهلی، قصد ازدواج با زینب را کرد،

البته چون این کار، امر بزرگی بود، پیامبر می ترسید که مردم نپذیرند، لذا خداوند می فرماید: "از (انکار) مردم نترس بلکه خداوند شایسته تر است که از او بر حذر باشی!".(۳۷ احزاب)

پیامبر گرامی اسلام در نهایت با زینب ازدواج کرد و این سنت غلط جاهلیت را برای همیشه از بین برد. خداوند در ادامه این آیه حکمت این ازدواج را از بین بردن سنت جاهلی می داند تا با از بین رفتن آن، دیگران در سختی نیفتند.خداوند می فرماید: تو را به ازدواج همسر پسر خوانده ات در آوردیم تا دیگر مؤمنان در ازدواج با چنین مواردی دچار مشکل و سختی نشوند.

شأن نزول آیات (۲۸ نا ۳۱) سوره «احزاب» چه می باشد؟
همسران پیامبر(ص) بعد از پاره اى از غزوات که غنائم سرشارى در اختیار مسلمین قرار گرفت، تقاضاهایى مانند افزایش نفقه، یا لوازم زندگى و ... داشتند. پیامبر(ص) که مى دانست، تسلیم شدن در برابر این گونه درخواست ها چه عواقبى براى «بیت نبوت» در بر خواهد داشت، از انجام این خواسته ها سر باز زد، و یک ماه تمام از آنها کناره گیرى نمود، تا این که آیات ۲۸ تا ۳۱ سوره احزاب نازل شد، و با لحن قاطع، و در عین حال توأم با رأفت و رحمت، به آنها هشدار داد.
در آیات (۲۸ ـ ۳۱) سوره «احزاب» می خوانیم: «یا أَیُّهَا النَّبِیُّ قُلْ لاَِزْواجِکَ إِنْ کُنْتُنَّ تُرِدْنَ الْحَیاةَ الدُّنْیا وَ زِینَتَها فَتَعالَیْنَ أُمَتِّعْکُنَّ وَ أُسَرِّحْکُنَّ سَراحاً جَمِیلاً * وَ إِنْ کُنْتُنَّ تُرِدْنَ اللّهَ وَ رَسُولَهُ وَ الدّارَ الاْخِرَةَ فَإِنَّ اللّهَ أَعَدَّ لِلْمُحْسِناتِ مِنْکُنَّ أَجْراً عَظِیماً * یا نِساءَ النَّبِیِّ مَنْ یَأْتِ مِنْکُنَّ بِفاحِشَة مُبَیِّنَة یُضاعَفْ لَهَا الْعَذابُ ضِعْفَیْنِ وَ کانَ ذلِکَ عَلَى اللّهِ یَسِیراً * وَ مَنْ یَقْنُتْ مِنْکُنَّ لِلّهِ وَ رَسُولِهِ وَ تَعْمَلْ صالِحاً نُؤْتِها أَجْرَها مَرَّتَیْنِ وَ أَعْتَدْنا لَها رِزْقاً کَرِیماً»؛ (اى پیامبر! به همسرانت بگو: «اگر شما زندگى دنیا و زرق و برق آن را مى خواهید بیائید با هدیه اى شما را بهره مند سازم و شما را به طرز نیکوئى رها سازم * و اگر شما خدا و پیامبرش و سراى آخرت را مى خواهید، خداوند براى نیکوکاران شما پاداش عظیمى آماده ساخته است». * اى همسران پیامبر! هر کدام از شما گناه آشکار و فاحشى مرتکب شود، عذاب او دو چندان خواهد بود؛ و این براى خدا آسان است. * و هر کس از شما براى خدا و پیامبرش خضوع کند، و عمل صالح انجام دهد، پاداش او را دو چندان خواهیم ساخت، و روزى پر ارزشى براى او آماده کردیم).
«شأن نزول»:
مفسران، شأن نزول هاى متعددى براى آیات فوق، ذکر کرده اند که، از نظر نتیجه چندان تفاوتى با هم ندارند.
از این شأن نزول ها استفاده مى شود: همسران پیامبر(صلى الله علیه وآله) بعد از پاره اى از غزوات که غنائم سرشارى در اختیار مسلمین قرار گرفت، تقاضاهاى مختلفى از پیامبر(صلى الله علیه وآله) در مورد افزایش نفقه، یا لوازم گوناگون زندگى داشتند.
طبق نقل بعضى از تفاسیر، «ام سلمه» از «پیامبر»(صلى الله علیه وآله) کنیز خدمتگزارى تقاضا کرد، «میمونه» حله اى خواست، و «زینب» بنت جحش پارچه مخصوص یمنى، و «حفصه» جامه مصرى، «جویریه» لباس مخصوص خواست، و «سوده» گلیم خیبرى! خلاصه، هر کدام درخواستى نمودند.
پیامبر(صلى الله علیه وآله) که مى دانست، تسلیم شدن در برابر این گونه درخواست ها ـ که معمولاً پایانى ندارد ـ چه عواقبى براى «بیت نبوت» در بر خواهد داشت، از انجام این خواسته ها سر باز زد، و یک ماه تمام از آنها کناره گیرى نمود، تا این که آیات فوق نازل شد، و با لحن قاطع، و در عین حال توأم با رأفت و رحمت، به آنها هشدار داد که اگر زندگى پر زرق و برق دنیا را مى خواهید مى توانید از پیامبر(صلى الله علیه وآله) جدا شوید، و به هر کجا مى خواهید بروید، و اگر به خدا و رسول خدا(صلى الله علیه وآله) و روز جزا دل بسته اید، و به زندگى ساده و افتخار آمیز خانه پیامبر(صلى الله علیه وآله) قانع هستید، بمانید و از پاداش هاى بزرگ پروردگار، برخوردار شوید.
به این ترتیب، پاسخ محکم و قاطعى به همسران پیامبر(صلى الله علیه وآله) که دامنه توقع را گسترده بودند، داد، و آنها را میان «ماندن» و «جدا شدن» از او مخیر ساخت.

تفسیر آیات ۴۰ تا ۳۶ سوره احزاب

آیه ۳۶. وَمَا کَانَ لِمُؤْمِنٍ وَلَا مُؤْمِنَةٍ إِذَا قَضَى اللَّهُ وَرَسُولُهُ أَمْرًا أَنْ یَکُونَ لَهُمْ الْخِیَرَةُ مِنْ أَمْرِهِمْ وَمَنْ یَعْصِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَقَدْ ضَلَّ ضَلَالًا مُبِینًا

و هیچ مرد با ایمان و زن با ایمانى را نرسد که چون خدا و پیام آورش به کارى فرمان دادند [و داورى نمودند] در کار خودشان اختیار داشته باشند [و به دلخواه عمل کنند]؛ و هرکس خدا و پیامبرش را نافرمانى کند، بى تردید دستخوش گمراهى آشکارى شده است.
*«خیره»( اختیارِ در گزینش و انتخاب)

آیه ۳۷. وَإِذْ تَقُولُ لِلَّذِی أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَیْهِ وَأَنْعَمْتَ عَلَیْهِ أَمْسِکْ عَلَیْکَ زَوْجَکَ وَاتَّقِ اللَّهَ وَتُخْفِی فِی نَفْسِکَ مَا اللَّهُ مُبْدِیهِ وَتَخْشَى النَّاسَ وَاللَّهُ أَحَقُّ أَنْ تَخْشَاهُ فَلَمَّا قَضَى زَیْدٌ مِنْهَا وَطَرًا زَوَّجْنَاکَهَا لِکَیْ لَا یَکُونَ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ حَرَجٌ فِی أَزْوَاجِ أَدْعِیَائِهِمْ إِذَا قَضَوْا مِنْهُنَّ وَطَرًا وَکَانَ أَمْرُ اللَّهِ مَفْعُولًا
و هنگامى را [به یاد آور] که به آن کسى که خدا به وى نعمت [اسلام و ایمان ] ارزانى داشته، و تو [نیز] به او نعمت آزادى داده بودى مى گفتى: همسرت را [به صورت شرافتمندانه و خداپسندانه اى ] براى خود نگاه دار، و از خدا پروا نما؛ و [در همان حال ] آنچه را که آشکارکننده آن بود، در ژرفاى جان پوشیده مى داشتى و از [نکوهش و جنجال آفرینى پاره اى از ]مردم مى ترسیدى؛ آنکه خدا سزاوارتر است که از او بیمناک باشى؛ آن گاه زمانى که«زید» نیازى را [که به همسر احساس مى کرد،] از او به پایان برد [و کام خویش را گرفت، و وى را طلاق داد]، ما او را به همسرى تو درآوردیم تا [از آن پس ]بر ایمان آوردگان در ازدواج با همسران پسرخواندگانشان، زمانى که نیازى را [که دارند] از آنان به سر آورده [و آنان را طلاق گفتند،] گناهى نباشد؛ و [خواست و] فرمان خدا هماره تحقّق پذیر است.

*«وطر»(نیاز و خواسته-کام گرفتن-رسیدن به خواسته و تقاضاى مشروع جنسى).
*«قضى»،قضاوت و داورى کردن و حکم صادرکردن).
*«ادعیاء»(جمع- دعى-پسرخوانده )

آیه ۳۸-مَا کَانَ عَلَى النَّبِیِّ مِنْ حَرَجٍ فِیمَا فَرَضَ اللَّهُ لَهُ سُنَّةَ اللَّهِ فِی الَّذِینَ خَلَوْا مِنْ قَبْلُ وَکَانَ أَمْرُ اللَّهِ قَدَرًا مَقْدُورًا
بر پیامبر، در آنچه خدا برایش مقرّر فرموده است، هیچ تنگنایى نیست؛ [این شیوه هماره و] سنّت خداست که [از دیرباز] در مورد کسانى که پیشتر [براى هدایت مردم آمدند و] درگذشتند [نیز جریان داشته است ]؛ و فرمان خدا هماره سنجیده و انجام شدنى است.
آیه ۳۹. الَّذِینَ یُبَلِّغُونَ رِسَالَاتِ اللَّهِ وَیَخْشَوْنَهُ وَلَا یَخْشَوْنَ أَحَدًا إِلَّا اللَّهَ وَکَفَى بِاللَّهِ حَسِیبًا
همان کسانى که پیام هاى [زندگى ساز] خدا را [به بندگانش ]مى رساندند و از او مى ترسیدند و از کسى جز خدا نمى هراسیدند؛ و حسابرسى خدا بسنده است.

آیه ۴۰.مَا کَانَ مُحَمَّدٌ أَبَا أَحَدٍ مِنْ رِجَالِکُمْ وَلَکِنْ رَسُولَ اللَّهِ وَخَاتَمَ النَّبِیِّینَ وَکَانَ اللَّهُ بِکُلِّ شَیْ ٍ عَلِیمًا
محمد(ص) پدر هیچ یک از مردان شما [مردم ] نیست، بلکه او فرستاده خدا و آخرین پیام آوران [او] است؛ و خدا هماره به هر چیزى داناست.

**

«امانت» درآیه (۷۲احزاب)که« انسان حمل کرد»آسمان وزمین وکوهها  نتوانستند،چیست؟

ما «امانت» [الهى و بار تکلیف] را بر آسمانها و زمین و کوهها عرضه کردیم پس از برداشتن آن سر باز زدند و از آن هراسناک شدند و[لى] انسان آن را برداشت راستى او ستمگرى نادان بود (۷۲احزاب)
إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمَانَةَ عَلَى السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَالْجِبَالِ فَأَبَیْنَ أَنْ یَحْمِلْنَهَا وَأَشْفَقْنَ مِنْهَا وَحَمَلَهَا الْإِنْسَانُ إِنَّهُ کَانَ ظَلُومًا جَهُولًا 

علامه طباطبایی(المیزان): «مُراد از امانت» مزبور کمالى باشد که از ناحیه تلبس(اتصاف ذات به مبدأ) و داشتن اعتقادات حق، و نیز تلبس به اعمال صالح، و سلوک طریقه کمال حاصل شود به اینکه از حضیض ماده به اوج اخلاص ارتقاء پیدا کند و خداوند انسان حامل آن امانت را براى خود خالص کند، این است آن احتمالى که مى تواند مراد از امانت باشد، چون در این کمال هیچ موجودى نه آسمان، و نه زمین، و نه غیر آن دو، شریک انسان نیست. از سویى دیگر چنین کسى تنها خدا متولى امور اوست، و جز ولایت الهى هیچ موجودى از آسمان و زمین در امور او دخالت ندارد، چون خدا او را براى خود خالص کرده.

پس مراد از امانت عبارت شد از ولایت الهى، و مراد از عرضه داشتن این ولایت بر آسمانها و زمین، و سایر موجودات مقایسه این ولایت با وضع آنهاست. و معناى آیه این است که : اگر ولایت الهى را با وضع آسمانها و زمین مقایسه کنى، خواهى دید که اینها تاب حمل آن را ندارند و تنها انسان مى تواند حامل آن باشد، و معناى «امتناع آسمانها و زمین»، و پذیرفتن و حمل آن به وسیله انسان این است که در انسان استعداد و صلاحیت تلبس آن هست، ولى در آسمانها و زمین نیست.

این است آن معنایى که مى توان آیه را بر آن منطبق کرد، و گفت «آسمانها و زمین و کوهها با اینکه از نظر حجم بسیار بزرگ، و از نظر سنگینى بسیار ثقیل و از نظر نیرو بسیار نیرومند هستند، لیکن با این حال استعداد آن را ندارند که حامل ولایت الهى شوند»، و مراد از «امتناعشان» از حمل این امانت، و اشفاقشان از آن، همین نداشتن استعداد است.

و لیکن انسان «ظلوم و جهول» نه از حمل آن امتناع ورزید، و نه از سنگینى آن و خطر عظیمش اشفاق کرد و به هراس افتاد، بلکه با همه سنگینى و خطرناکى اش قبولش کرد، و این سبب شد که انسان که یک حقیقت و نوع است، به سه قسم منافق و مشرک و مومن منقسم شود، و آسمان و زمین و کوهها داراى این سه قسم نباشند، بلکه همه مطیع و مومن باشند.

«اَسمابنت عُمَیس»کیست؟

اَسما ( دختر عُمَیس)عُمَیس بن معد بن حارث بن تیم بن کعب بن مالک ،مادر اَسما، زنی است به اسم: هند، دختر عوف بن زُهیر بن حارث بن کنانه.
خواهر مادری « میمونه » ( دختر حارث) همسر پیامبر (ص) است. یک خواهر دیگر مادری به نام « ام الفضل » داشت که زنِ عباس ( عموی پیامبر) بود؛ نیز دو خواهر پدر و مادری داشت که یکی «سلامه» و دیگری «سلمی» نامیده می شد، و «سَلمی» با «حمزه»عموی پیامبر (ص) ازدواج کرد.
او از زنان بزرگ در تاریخ اسلام و جزو نخستین زنانى است که به پیامبر صلى الله علیه و آله ایمان آوردند.

«اسماء» با «جعفر بن ابى طالب» ، ازدواج کرد و با او به «حبشه» هجرت کرد و براى او «سه فرزند» آورد: «عبد اللّه ، عون و محمّد»(عبدالله ،متولدحبشه)است.

پس از مرگ ابوبکر، اسما به عقد ازدواج امام على (ع) درآمد و محمد بن ابى بکر، فرزند اسما کـه در آن زمان طفل خردسالى بود، در خانه امام على (ع) و تحت تربیت مادرى چون اسما رشد و نمو کرد. او عشق اهل بیت را با شیر خود به او خورانید.

اسـما از حضرت على (ع) صاحب یک یا دو پسر به نام عون و یحیى شد که عون در کربلا به شهادت رسید.

وقـتـى خـبـر شـهـادت فرزند رشیدش ، محمد بن ابى بکر در مصر به او رسید، به مسجد پناه بـرد و صـبـر و تـحـمـل را پـیـشه کرد و غم و اندوه فرو خورد، بطورى که خون از پستانهایش بـیـرون زد. او شـهـادت فـرزنـدش را در راه خدمت به امام على (ع) پذیرفت و از جزع و فزع و بى تابى خوددارى نمود
بعداز درگذشت«جعفرطیار» به شهادت رسید «اَسماء بنت عُمَیس» به ازدواج «ابو بکر» درآمد و «محمّد بن ابى بکر» را به دنیا آورد که قهرمان پایدارى در ولایت على علیه السلام است .
اسماء ، همراه و همدم فاطمه زهرا علیها السلام بود . او بود که به فاطمه علیها السلام پیشنهاد داد تا جسد مطهّرش را در «تابوت» نهند و در غسل او ، امام را یارى داد .
اسماء پس از فوت ابو بکر ، به ازدواج امام على علیه السلام درآمد و یحیى را برایش به دنیا آورد و تا زمان شهادت امام علیه السلام با او بود .
هنگامی که فشار مشرکین مکه بر مسلمانان زیاد شد همراه همسرش جعفر به حبشه هجرت کرد و در حبشه فرزندانی از این دو بزرگوار متولد شد که از جمله آنان «عبدالله بن جعفر طیار»(شوهر حضرت زینب) سلام الله علیها  است. ایشان همراه با خانواده در سال هفتم هجری به مدینه آمدند و مورد استقبال حضرت محمد(ص) قرار گرفتند.
او از راویان حدیث و از کسانى است که حدیث «ردّ الشمس» را نقل کرده اند
أسماء بنت عمیس همراه همسر خود، جعفربن ابی طالب، در حبشه حضور داشته و تاریخ مراجعت آنها سال هفتم هجری بوده است.
پیامبر اسلام در شب زفاف فاطمه زهرا(س) وارد خانه او شد، در حالی که زنان در نزد وی نشسته بودند و بین آنها و حضرت علی(ع) پرده¬ای آویزان بود. همه زنان به امر رسول خدا(ص) خانه را ترک کردند، ولی أسماء بنت عمیس امتناع کرد و به پیامبر(ص) گفت: من نگهبان دخترت هستم؛ هر زن جوانی در شب زفاف نیازهایی دارد و کسی باید باشد که در صورت ضرورت، نیازهای او را برآورده سازد. پیامبر(ص) نیز او را دعا کرد و فرمود: از خدا می-خواهم از یمین، یسار، پشت سر و رو به رو نگهبان تو باشد.

«اسماء بنت عُمَیس» تا سال ششم هجری و فتح خیبر که پس از صلح حدیبیه اتفاق افتاد

اشکال:اسماء بنت عمیس درزمان وفات حضرت خدیه ونیز ازدواج فاطمه زهرا درحبشه بود وآنگاه چگونه...
آن کسی که درهنگام ازدواج فاطمه زهرا حضورداشت« سلمی بنت عمیس» (خواهر اسماء بنت عمیس) بوده است. سلمی همسر حمزه ، عموی پیامبر ـ صلی‌الله‌علیه‌وآله ـ بود. او بوده که هم هنگام وفات خدیجه ـ سلام‌الله‌علیها ـ و هم هنگام ازدواج فاطمه ـ سلام‌الله‌علیها ـ حضور داشته است و او نیز روایت را نقل کرده، اما به دلیل اینکه اسماء از خواهرش سلمی مشهورتر بوده، راویان به اشتباه این مطلب را از او نقل کرده‌اند.

هجرت به حبشه، مهاجرت گروهی از مسلمانان مکه به حبشه برای رهایی از ظلم و ستم مشرکان در سال‌های آغازین پس از بعثت بود. هجرت به حبشه در دو مرحله با دستور پیامبر اسلام(ص) صورت گرفت؛ در مرحله اول یازده زن و مرد مسلمان و در مرحله دوم ۸۳ نفر به سرپرستی جعفر بن ابی طالب به صورت مخفیانه مهاجرت کردند.
قریش در پی برگرداندن آنان به مکه، عمرو بن عاص و عبدالله بن ابی ربیعه را به حبشه فرستادند؛ اما نجاشی، پادشاه حبشه، با شنیدن سخنان جعفر بن ابی طالب از بازگرداندن مسلمانان خودداری کرد.

توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:مدت اقامت مسلمانان مهاجر درحبشه چقدربود؟

3 سال اول بعثت که مخفیانه بود وبعدازاظهاربعثت،تامدتی مشرکین مقاومت داشتندواما مشکلات زیادی برای مسلمانان ایجادنمی کردند واما بعدکه فعالیت پیامبرومسلمانان را برای بتهایشان احساس خطرکردند،شزوع به آزارواذیت کردتد،ازجمله محاصره اقتصادی(شعب ابی طالب)درسال هفتم.

هجرت به حبشه درسال پنجم بعثت رخ داده
مسلمانان به مدت دو ماه شعبان و رمضان در آن دیار ماندند و در شوال سال پنجم بعثت برگشتند. در مورد علت بازگشت مهاجرین، "ابن اثیر" و "واقدی" قائلند که مهاجران پس از شنیدن خبر مسلمان شدن اهل مکه بر اثر داستان "غرانیق" بازگشتند
زمانی که مهاجرین اول که در حبشه بودند، بر اثر شایعه‌ی دروغ مسلمان شدن مشرکین، به مکه بازگشتند. به نزدیکی شهر که رسیدند، متوجه شدند که این خبر شایعه‌ی دروغی بیش نبوده و مشرکین مکه مسلمان نشده‌اند. از این‌رو جمعی از آنها ناچار شدند، مخفیانه وارد شهر شوند و جمعی به بزرگان قریش پناهده شدند.

وفات اسماء بنت عمیس

درگذشت اسما را در سال ۳۸ق نوشته اند. البته در برخی منابع، درگذشت او پس از شهادت امام علی(ع) (۴۰ق) ذکر شده است. قبری در قبرستان باب‌الصغیر در دمشق به وی منسوب است.

«قبرستان باب الصغیر» شهر«دمشق»سوریه

علاوه بر«قبر اَسماء بنت عُمَیس»(همسر جعفر طیار):

*عبدالله بن جعفر طیار (شوهر حضرت زینب )
*بلال حبشی (مؤذن پیامبر).
*ام سلمه و ام حبیبه (همسران پیامبراسلام).
*ام کلثوم (دختر امام علی)
* سکینه (دختر امام حسین)
*میمونه (دختر امام حسن)
*عبدالله بن امام سجاد.
*عبدالله بن امام صادق )
*فضه(کنیز حضرت فاطمه زهرا)وحمیده (دختر مسلم بن عقیل) دراین قبرستان مدفون هستند.

دومین نمازجمعه(ماه رمضان۱۴۴۴)مسجدالاقصی۲۵۰ هزارنفر

۲۵۰ هزار فلسطین دومین نماز جمعه ماه رمضان (۹رمضان۱۴۴۴)در «مسجدالاقصی» اقامه کردند.۱۱ فروردین ۱۴۰۲

دومین نمازجمعه(ماه رمضان۱۴۴۴)مسجدالاقصی

 فارس نوشت: امروز ،جمعه(۳۱ مارس ۲۰۲۳) ۲۵۰ هزار فلسطینی برای اقامه نماز در دومین جمعه ماه مبارک رمضان، با وجود محدودیت‌های شدید نظامیان رژیم صهیونیستی به مسجدالاقصی رفتند.

News Main Image

طبق گزارش پایگاه اینترنتی شبکه «المیادین»، اداره اوقاف اسلامی در شهر قدس اعلام کرد که ربع میلیون(یک چهارم) فلسطینی نماز جمعه را امروز(۳۱ مارس ۲۰۲۳) در مسجد الاقصی اقامه کردند.

 دومین نمازجمعه(رمضان۱۴۴۴)درفلسطین

خبرگزاری فلسطینی «شهاب» نیز در گزارشی و درباره محدودیت‌ امنیتی ایجادشده توسط نظامیان اسرائیلی نوشت:

آنان محدودیت‌هایی را برای ورود هزاران فلسطینی از کرانه باختری به قدس اشغالی برای اقامه دومین نماز جمعه ماه مبارک رمضان اعمال کردند.

 دومین نمازجمعه(رمضان۱۴۴۴)درفلسطین

در ادامه این گزارش آمده است: فلسطینی‌ها از سحرگاه امروز از مناطق کرانه باختری به سمت پاسگاه‌های نظامی در اطراف شهر قدس برای ورود به مسجدالاقصی اقامه نماز جمعه حرکت کرده بودند.

نمازجمعه درفلسطین(مسجدالاقصی)

«شیخ عکرمه صبری»(امام جمعه مسجد الاقصی)رئیس شورای عالی اسلامی بیت المقدس

QNA Images

جمعیت ۲۵۰هزارنفری در حالی نماز را اقامه کردند که نظامیان صهیونیست از ورود بسیاری از فلسطینیان به قدس جلوگیری کرده بود.

توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:درست است که رژیم اسرائیل ،اشغالگراست واما اینکه نوشته اند« با وجود محدودیت‌های امنیتی نظامیان اسرائیل»۲۵۰هزارنفرفلسطینی  درقدس نمازبرگرارکردند! بایدبرای دشمنان هم درگفتارمان رعایت انصاف راداشته باشیم،درکدام سال وماه ویا جمعه،این تعدادنمازگزارآمده بودند؟ تدابیرشدیدامنیتی کجا وچی بوده؟

البته خبرگزاری فارس چون نتوانسته مدرکی پیداکند،عکسی ارنمازجمعه هفته پیش منتشرکرده همین هم جای تأمل دارد،چون درجمعه هفته پیش هیچ مشکلی پیش نیامد و یکصدهزارفلسطینی درکمال آرامش نمازرااقامه کردند. 

خبرگزاری فارس نوشت:این در حالی است که اداره اوقاف اسلامی قدس، جمعه هفته قبل (۲۴ مارس) که مصاد با نخستین جمعه ماه مبارک در فلسطین بود، اعلام کرد ۱۰۰ هزار نمازگزار مسلمان با وجود قوانین سخت‌گیرانه نظامیان رژیم صهیونیستی، خود را به مسجدالاقصی رساندند تا نخستین نماز جمعه ماه رمضان را باشکوه اقامه کنند.

نمازجمعه(اولین هفته ماه رمضان)مسجدالاقصی ۲۴ مارس ۲۰۲۳

...

اولین نمازجمعه مسجدالاقصی درماه رمضان ۱۴۴۴(۴ فروردین ۱۴۰۲)۲۴ مارس ۲۰۲۳

نمازجمعه(اولین هفته ماه رمضان)مسجدالاقصی ۲۴ مارس ۲۰۲۳(۴ فروردین ۱۴۰۲)

نمازجمعه(اولین هفته ماه رمضان)مسجدالاقصی ۲۴ مارس ۲۰۲۳(۴ فروردین ۱۴۰۲)

زندگینامه حضرت خدیجه(همسرپیامبر)مادرفاطمه زهرا

«حضرت خدیجه»پیش از ازدواج با رسول خدا(ص)، در آغاز با «هند بن بناس تمیمی»،و پس از وی با «عتیق بن عابد مخزومی» ازدواج کرد و از هر دوی آن ها دارای فرزند شد. پس از مرگ همسر دوم،باحضرت محمد(ص)​​​​​​​ازدواج کرد.

قاسم ، عبدالله ، زینب، رقیه، اُم کلثوم و فاطمه (فرزندان مشترک خدیجه وحضرت محمد)

ازدواج حضرت خدیجه با حضرت محمد ۱۵ سال قبل از بعثت بود(۲۵ سال زندگی مشترک)وفات ۶۵ سالگی،مدفن درقبرستان ابوطالب-مکه

زندگینامه حضرت خدیجه(مادرفاطمه زهرا)

حضرت خدیجه (س) ملقب به «امُ المُؤمنین» اولین همسر پیامبر اسلام(ص) و اولین زنی بود که اسلام آورد و همه اموال خود را در راه اهداف الهی پیامبر اعظم (ص) و گسترش و تقویت اسلام بخشش کرد و با ثروت بسیارش در راه تثبیت و پیشرفت اسلام بسیار مؤثر بود.

«حضرت خدیجه»(دختر خویلد بن اسدبن عبدالعزی) پس از مرگ شوهر دومش(۴۰ سالگی) با ، حضرت محمد(ص) که در سن ۲۵ سالگی بود ازدواج کرد.
اُمّ المؤمنین، حضرت خدیجه کبری(س) دختر خویلد بن اسدبن عبدالعزی نخستین همسر رسول خدا(ص)، از زنان شریف، اصیل و نامدار عرب و اسلام می باشد. وی با این که در عصر جاهلیت، در مکه معظمه دیده به جهان گشود و در آن شهر قبیله گرا و طایفه مدار رشد و کمال یافت، در عفت، نجابت، طهارت، سخاوت، حسن معاشرت، صمیمیت، صداقت، مهر و وفا با همسر، کم نظیر بود و وی را در آن عصر، طاهره و سیده نساء قریش می خواندند و در اسلام یکی از چهار بانویی که بر تمام بانوان بهشت فضیلت و برتری دارند، شناخته شد و جز دختر ارجمندش حضرت فاطمه زهرا(س)، هیچ بانویی این مقام و فضیلت را نیافت.

«خدیجه کبری» پیش از ازدواج با رسول خدا(ص)، در آغاز با «هند بن بناس تمیمی» معروف به «ابوهاله» و پس از فوتش با «عتیق بن عابد مخزومی» ازدواج کرد و از هر دوشوهرش دارای فرزند شد.

«حضرت محمد» یکی ازکارگزاران خدیجه کبری بود

خدیجه کبری(س)  پس از مرگ همسر دوم(مخزومی)،با درایت و خردمندی خویش صاحب دارایی فراوان شد و کاروان های متعددی برای بازرگانی به راه انداخت.

تصویر دیده نشده از بارگاه حضرت خیدجه (س) قبل از تخریب

مزارخدیجه کبری(قبل ازتخریب قبرستان ابوطالب)مکه

حضرت محمد(ص) که پیش از بعثت، بنا به سفارش عمویش ابوطالب(ع) در یکی از سفرهای کارگزاران خدیجه شرکت کرد و سود فراوانی نصیب وی نموده بود، علاقه خدیجه را به خویش جلب و زمینه ازدواج با وی را فراهم کرد.

اُمّ المؤمنین، حضرت خدیجه کبرى(س) دختر خویلد بن اسدبن عبدالعزى نخستین همسر رسول خدا(ص)، از زنان شریف، اصیل و نامدار عرب و اسلام مى‌باشد. ایشان با این‌که در عصر جاهلیت، در مکه معظمه دیده به جهان گشود و در آن شهر قبیله گرا و طایفه مدار رشد و کمال یافت، در عفت، نجابت، طهارت، سخاوت، حسن معاشرت، صمیمیت، صداقت، مهر و وفا با همسر، کم‌نظیر بود و ایشان را در آن عصر، طاهره و سیده نساء قریش مى‌خواندند و در اسلام یکى از چهار بانویى که بر تمام بانوان بهشت فضیلت و برترى دارند، شناخته شد و جز دختر ارجمندش حضرت فاطمه زهرا(س)، هیچ بانویى این مقام و فضیلت را نیافت.
خدیجه کبرى(س) با درایت و خردمندى خویش صاحب دارایى فراوان شد و کاروان‌هاى متعددى براى بازرگانى به راه انداخت.
حضرت محمد(ص) که پیش از بعثت، بنا به سفارش عمویش ابوطالب(ع) در یکى از سفرهاى کارگزاران خدیجه شرکت کرد و سود فراوانى نصیب ایشان نموده بود، علاقه خدیجه را به خویش جلب و زمینه ازدواج با ایشان را فراهم کرد.
خدیجه کبرى(س) در چهل سالگى با امین قریش، حضرت محمد(ص) که در سنّ بیست و پنج سالگى بود ازدواج کرد و زندگى شرافتمندانه و اصیلى را پایه‌ریزى کردند که در تاریخ بشریت‌ بى‌همتا و بى‌مانند است.
خدیجه کبرى(س) به پیامبر(ص) عشق و علاقه ویژه‌اى داشت و هنگامى که آن‌حضرت مبعوث به رسالت شد، تمام توان و دارایى‌هاى خویش را در اختیار آن‌حضرت گذاشت، تا در راه اسلام و بارورى آن هزینه کند. او نخستین زنى بود که به آن‌حضرت ایمان آورد و در این‌راه مشقت‌ها و آزارهاى فراوانى از سوى قریش و اهالى مکه متحمل گردید.

خدمات خدیجه کبری درشعب ابی طالب
ایشان تا زنده بود، در تمام صحنه‌ها یار و یاور رسول خدا(ص) و موجب تسلى قلب شریف آن‌حضرت بود و در روزگار سخت تبعید در شعب ابى‌طالب، هیچ‌گاه آن‌حضرت را تنها نگذاشت و با تمام وجود از ایشان پشتیبانى و نگهبانى مى‌کرد.

وفات حضرت خدیجه

سرانجام این بانوى فداکار، پس از یک عمر تلاش و کوشش و ۲۵ سال خدمت به رسول گرامى(ص) و دین مبین اسلام، پس از بازگشت از محاصره قریش در شعب ابى‌طالب به مکه معظمه، در دهم رمضان سال دهم بعثت، جان به جان‌آفرین تسلیم و روح مطهرش به اعلى علیین عروج نمود.

«عام الحُزن»جیست؟

پیامبراکرم(ص) در مدت کوتاهى، دو یار و پشتیبان خویش، یعنى عمویش ابوطالب و پس از وى، خدیجه کبرى(س) را از دست داد و از این باب، بسیار اندوهگین و ماتم‌زده بود و روزگار سختى را پشت سر مى‌گذاشت، به همین جهت، آن سال را «عام الحزن» (سال اندوه) نامیدند.

«قبرحضرت خدیجه کجاست؟»


پس از غسل و کفن بدن مطهر خدیجه کبرى(س)، پیامبر(ص) ایشان را در «حجون مکه» به خاک سپرد.

حضرت خدیجه (س) پس از ۲۵ سال زندگی مشترک با حضرت محمد (ص) در سال دهم بعثت در دهم ماه رمضان از دنیا رفت. مرقد او در «حجون مکه» در (قبرستان ابوطالب) کنار قبر عبدالمطلب، ابوطالب و عبدمناف است.

«قبرستان ابوطالب» در نزدیکی مسجدالحرام، به دلیل اینکه محل دفن بسیاری از اقوام پیامبر (ص) بوده است، به« قبرستان بنی‌هاشم» نیز معروف است.

در گذشته محل تدفین حضرت خدیجه (س) بارگاهی داشت که پی از تخریب این مکان مقدس توسط وهابیت، اکنون به تلی خاک تبدیل شده است. با این وجود برخی از زائران پی از تشرف به خانه خدا به این مکان مقدس نیز مشرف می‌شوند و قبرستان ابوطالب را زیارت می‌کنند. البته قبرستان ابوطالب محصور است و زائران اجازه ورود به آن را ندارند و باید از پشت نرده‌ها به زیارت بپردازند.

توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:این قبرستان در دامنه کوهی به نام حَجون قرار داشته و امروزه در شمال شرقی مکه و بر سر دو راهی منتهی به مسجدالحرام و کوه حَجون واقع است.

اسامی این قبرستان:این قبرستان به نام های « مَعْلاه»، «مقبره المَعْلاه »و «جَنّه المَعْلاه» ، «مقبره قریش» و «مقبره بنی هاشم» نیز شهرت دارد، 

در دوران جاهلیت و نیز اوایل ظهور اسلام، این گورستان، محوطه‌ای بود شامل دره ابی دُب (سمت راست کوه) و دره صُفی السبّاب (سمت چپ کوه) که به تدریج تا کوه و گردنه اذاخِر و محوطه خُرْمان، گسترش یافت. چون حَجون خارج از مکه بود،

قبرستان ابوطالب(مکه)

ابوالقاسم «کُنیه حضرت محمد» بعلت وجوداولین فرزندش(قاسم)بود.

خدیجه(س) در خانه پیامبر(ص) داراى دو پسر به نام‌هاى قاسم و عبدالله [معروف به طیب و طاهر ] و چهار دختر به نام‌هاى زینب، رقیه، ام کلثوم و حضرت فاطمه زهرا(س) گردید.
پیامبراکرم(ص) در شأن همسرش خدیجه(س) فرمود: سوگند به خدا، پروردگار کسى را بهتر از خدیجه نصیبم نکرد زیرا در حالى که مردم، کفر مى‌ورزیدند، او به من ایمان آورد؛ در حالى که مردم تکذیبم مى‌کردند، او مرا تصدیق کرد؛ در حالى که مردم محرومم کرده بودند، او با دارایى‌هاى خود با من مساوات کرد و خداوند از او به من فرزندانى عطا کرد که از سایر همسرانم چنین موهبتى نصیبم نشد.

حمزه یوسف(نخست وزیر مسلمان) اسکاتلند

​حمزه یوسف(نخست وزیر اسکاتلند)جانشین خانم «نیکولا استورجن»شد.

«بریتانیا» از چهار کشور(انگلیس، اسکاتلند، ولز و ایرلند شمالی) تشکیل شده است.

«حمزه یوسف»در صفحه توئیتر خود نوشت: «من و خانواده ام اولین شب خود را بعد از رای گیری امروز مجلس(نخست وزیری) می گذرانیم، لحظه ای خاص که طبق معمول بعد از افطار در ماه رمضان با هم به نماز می خوانم»

حمزه یوسف(وزیردارایی وبهداشت) اولین نخست وزیر مسلمان اسکاتلند

شونا رابینسون مسئولیت وزیر دارایی را بر عهده گرفت. مایکل متسون وزیر بهداشت خواهد بود. جنی گیلروت مسئولیت وزیر آموزش و پرورش را بر عهده گرفت.حمزه یوسف اولین رهبر مسلمان در پارلمان اسکاتلند در سال ۲۰۱۶میلادی(۱۳۹۵شمسی) شد. حمزه مدت هاست که برای حقوق اقلیت ها در اسکاتلند مبارزه می کند. حمزه گفت: در اینجا(اسکاتلند) رنگ پوست، مذهب و طبقه مانعی برای رهبری نیست. شما تنها در صورتی می توانید یک رهبر ایده آل باشید که ایمان و عشق به کشور داشته باشید.

پارلمان اسکاتلند روز سه‌شنبه  ۲۸ مارس ۲۰۲۷( ۰۸ فروردین ۱۴۰۲) تأیید کرد که «حمزه یوسف» جایگزین «نیکولا استورجن» به عنوان اولین وزیر، جوان‌ترین وزیر در این ایالت و رئیس اصلی مسلمانان در مقامات اروپای غربی خواهد شد.حمزة یوسف

«حمزه یوسف»۳۷ ساله، روز دوشنبه در رقابت مدیریت سراسری اسکاتلند برای به دست آوردن بالاترین شغل، با عهد برای احیای استقلال متزلزل اسکاتلند، به دست آورد.

حمزه یوسف، رهبر جدید حزب ملی اسکاتلند، پس از رأی گیری پارلمان، اولین نخست وزیر مسلمان این کشور شد.

«نیکلا استورجن»(نخست وزیر اسکاتلند) که درنوامبر سال ۲۰۱۴ (آبان ۱۳۹۳) به قدرت رسیده بود، پس از هشت سال در۱۵ فوریه ۲۰۲۳(۲۶ بهمن ۱۴۰۱)از سمت خود استعفا کرد. خانم استورجن همزمان اعلام کرد دیگر رهبر «حزب ملی اسکاتلند» هم نخواهد بود.

پارلمان اسکاتلند روز گذشته با انتصاب حمزه یوسف رهبر جدید حزب ملی اسکاتلند به عنوان نخست وزیر اسکاتلند موافقت کرد.
«حمزه یوسف» پس از رأی گیری گفت: «این روز برای من و خانواده ام روز افتخار است و امیدوارم برای اسکاتلند نیز روز افتخار باشد»
یوسف ۳۷ ساله جانشین نخست وزیر سابق نیکولا استورجن شد که به طور ناگهانی ماه گذشته پس از ۸ سال استعفای خود را اعلام کرد.

بعد فوزه بزعامة الحزب الوطنی الحاکم.. من هو حمزة یوسف رئیس حکومة أسکتلندا؟
حمزه یوسف پس از رای گیری داخلی سازماندهی شده توسط اعضای حزب، ریاست حزب ملی را به دست آورد و جانشین نخست وزیر سابق نیکولا استورجن در رهبری حزب شد و در نتیجه نخست وزیری را به دست گرفت.

হামজা ইউসুফের নেতৃত্বে মন্ত্রী পরিষদ গঠন
او پیش از این سمت وزیر بهداشت را بر عهده گرفت و نخست وزیر جدید حامی استقلال از ولیعهد بریتانیا است، زیرا پس از پیروزی در ریاست حزب ملی اعلام کرد: «ما نسلی خواهیم بود که به استقلال اسکاتلند دست خواهیم یافت. وی تاکید کرد که اسکاتلندی ها بیش از هر زمان دیگری به استقلال نیاز دارند.


از سوی دیگر، ریشی سوناک، نخست وزیر بریتانیا، به سرعت گفت که مشتاق همکاری با رهبر جدید حزب ملی اسکاتلند است، اما درخواست یوسف برای برگزاری همه پرسی جدید استقلال را رد کرد.
سخنگوی سوناک به خبرنگاران گفت که اسکاتلندی‌ها و همه بریتانیایی‌ها از سیاستمداران می‌خواهند که روی مسائلی که برایشان مهم‌تر است، مانند کاهش تورم، مقابله با افزایش استانداردهای زندگی و معوقه‌های بیمارستانی تمرکز کنند.
دولت محلی در اسکاتلند شامل 5.5 میلیون نفر است و می تواند در مورد بسیاری از مسائل از جمله آموزش، بهداشت و قوه قضاییه تصمیم گیری کند.

«بریتانیا» از چهار کشور(انگلیس، اسکاتلند، ولز و ایرلند شمالی) تشکیل شده است.

تفاوت «بریتانیا» با «انگلیس»چیست؟

توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:تفاوت «بریتانیا» با «انگلیس»چیست؟

نام اصلی بریتانیا :United Kingdom (پادشاهی متحده بریتانیای کبیر و ایرلند شمالی) است که علامت اختصاری آن«UK» است وشامل چهار کشور با نام های :«انگلیس(England)، اسکاتلند(Scotland)، ایرلند شمالی(Northern Ireland)» و ولز(Wales)،  است.

البته وقتی «انگلستان»گفته می شود،منظورهمان بریتانیااست.

انگلیس : مساحت ۱۳۰٬۳۹۵+جمعیت ۵۳ میلیون نفر

اسکاتلند: ۵میلیون وپانصدهرارجمعیت و ۷۸٬۳۸۷کیلومتر مربع مساحتش هست و دارای ۷۹۰ جزیره است که حدود ۹۰جزیره مسکونی است(۲٪جمعیت اسکاتلندراتشکیل می دهند).

ایرلندشمالی :مساحت ۷۰،۲۸۰ کیلومتر مربع وحدود۳میلیون نفرجمعیت دارد وپایتختش «دوبلین/بلفاست»می باشد.

کشورولز :با ۲۱ هزار کیلومتر مربع مساحت  دارای سه میلیون نفر جمعیت است پایتخت ولز« کاردیف» است

پایتخت اسکاتلند شهر تاریخی ادینبرو (ادینبورگ) است.

اسکاتلند و انگلستان تا سال ۱۷۰۷ کشورهایی با پادشاهی مستقل بودند واما ازاین تاریخ  با هم متحد شده، کشور «پادشاهی متحد بریتانیای کبیر» را به وجود آوردند.

که گاهی به آن «پادشاهی متحده» نیرمی گویند.

جزایر بریتانیا (British Isles)یعنی  محدوده ی بریتانیا و ایرلند.

تفاوت «ایرلند شمالی»  با «جمهوری ایرلند»  چیست؟

جمعیت بریتانیا(انگلستان)در حدود ۶۵ میلیون نفر برآورد می شود ( انگلیس ۵۳ میلیون، اسکاتلند ۶ میلیون، ایرلند شمالی ۳ میلیون نفر و ولز ۳ میلیون).

مساحت بریتانیا(انگلستان) حدود ۲۴۵۰۰۰ کیلومتر مربع می باشد که دارای ۸۰۰۰ کیلومتر خط ساحلی می باشد.


یوسف در جریان رای گیری که روز سه شنبه در پارلمان برگزار شد با ۷۱ رای برنده شد.

رئیس وزراء أسکتلندا

حمزه یوسف، نخست‌وزیر تازه منصوب شده اسکاتلند، به عنوان اولین مسلمانی که بالاترین مقام را در این کشور به دست آورد، در اولین روز حضور در اقامتگاه رسمی نخست‌وزیر اسکاتلند، یوسف تصویری از او در حالی که خانواده‌اش را در دست داشت به اشتراک گذاشت. دعا، در صفحه توییتر خود.

الأناضول تلتقی عائلة رئیس وزراء اسکتلندا فی باکستان (تقریر)

نخست وزیراسکاتلنددرکتار همسر (نادیا الناکلا)و۲ دخترش

حمزه یوسف در صفحه توئیتر خود نوشت: «من و خانواده ام اولین شب خود را بعد از رای گیری امروز مجلس می گذرانیم، لحظه ای خاص که طبق معمول بعد از افطار در ماه رمضان با هم به نماز می خوانم»

یوسف روز دوشنبه به عنوان رئیس حزب حاکم ملی اسکاتلند انتخاب شد و جانشین نیکولا استورجن شد که مارس گذشته از سمت نخست وزیری و همچنین رهبری حزب استعفا داد.


با پیوستن جوزف به سمت نخست وزیری اسکاتلند، او اولین فردی از یک اقلیت قومی بود که این سمت را در یک دولت واگذار شده بریتانیا به عهده گرفت و اولین مسلمانی بود که رهبری یک حزب بزرگ در این کشور را نیز بر عهده گرفت.

رئیس وزراء بریطانیا مع رئیسة وزراء اسکتلندا نیکولا ستورجون

نیکولا استورجن(نخست وزیرپیشین اسکاتلند) و(ریشی سوناک) نخست وزیر بریتانیا

یوسف در سال ۲۰۰۵ به حزب ملی اسکاتلند پیوست و همچنین اولین وزیر جنوب آسیا و اولین وزیر مسلمان کابینه بود که در دولت اسکاتلند خدمت کرد.
در ماه مه ۲۰۱۱، یوسف در سن ۲۶ سالگی به عنوان یک عضو اضافی برای منطقه گلاسکو به پارلمان اسکاتلند انتخاب شد و در آن زمان به جوانترین معاون منتخب پارلمان اسکاتلند تبدیل شد.

«حمزه هارون یوسف» درپارلمان اسکاتلند

«حمزه هارون یوسف»در سال ۲۰۰۵ به حزب ملی اسکاتلند پیوست و همچنین اولین وزیر جنوب آسیا و اولین وزیر مسلمان کابینه بود که در دولت اسکاتلند خدمت کرد.

در ماه مه ۲۰۱۱، یوسف در سن ۲۶ سالگی به عنوان یک عضو اضافی برای منطقه گلاسکو به پارلمان اسکاتلند انتخاب شد و در آن زمان به جوانترین معاون منتخب پارلمان اسکاتلند تبدیل شد.

حمزه یوسف پس از انتخاب از سوی حزب ملی اسکاتلند، اولین نخست وزیر مسلمان اسکاتلند شد و از خانواده ای مهاجر از پاکستان است.

خانواده یوسف اهل ایالت پنجاب هستند و پدرش مظفر یوسف در سال 1960 به همراه خانواده اش به اسکاتلند مهاجرت کرد و با مهاجر کنیایی شیتسا بوتا که در کنیا به دنیا آمد و در زمینه حسابداری کار می کرد ازدواج کرد.

تولد و تربیت
یوسف در سال 1985 به دنیا آمد، در اسکاتلند بزرگ شد و تحصیلات خود را در مدارس خصوصی، به ویژه مدرسه هاچسونز، که راه را برای او بعداً در دنیای سیاست باز کرد، برای ثبت نام در مقطع کارشناسی در دانشگاه گلاسکو باز کرد. اخذ مدرک لیسانس و سپس فوق لیسانس در رشته علوم سیاسی.


«حمزه یوسف» در سال ۲۰۱۹ با «نادیا النخلا» یک زن اسکاتلندی فلسطینی تبار که پدر و برادرش در نوار غزه زندگی می کنند، ازدواج کرد. او یک دختر با او داشت و بین سال‌های ۲۰۱۰ تا ۲۰۱۷ با جیل لیثگو، عضو سابق کمیته اجرایی حزب ملی اسکاتلند ازدواج کرد.

یوسف پیش از این پس از تجاوزات اسرائیل به غزه، ترس خود را برای خانواده همسرش ابراز کرده بود. او در سال ۲۰۲۱ در توییتر نوشت: "همسرش تمام شب گریه می کند. برادرش با همسر و سه فرزند خردسالش در غزه زندگی می کند. او به ما می گوید که موشک می بارد."

و در سال ۲۰۱۵، به عنوان وزیر امور خارجه اسکاتلند، دولت بریتانیا را متهم کرد که از بازدید او از غزه برای دیدن تأثیر ۵۰۰۰۰۰ پوندی کمک دولت اسکاتلند به منطقه جلوگیری می کند.

وی در نامه ای به فیلیپ هاموند، وزیر امور خارجه وقت، نوشت: «من ناامیدکننده و ناامیدکننده می دانم که وزارت امور خارجه مانع از بازدید وزرای اسکاتلند از پروژه های بشردوستانه در غزه می شود».

او سپس نامزدهای اکثریت قانونگذاران را در اوایل بعدازظهر سه شنبه برای رای گیری به عنوان وزیر اولیه جدید تضمین کرد و قرار است در مراسمی در روز چهارشنبه رسماً سوگند یاد کند.

یوسف پس از رای مثبت، اعتراف کرد که او "کفش های بسیار بزرگی برای پر کردن" پشت استرجن دارد، با این حال متعهد شد "برای اطمینان از اینکه اسکاتلند صدای سازنده و مترقی در صحنه جهانی است، ادامه دهد."

وی سپس افزود: "من برای استقلال جنگ سختی خواهم داشت" و در این مدت قول داد که "از اختیاراتی که در این مجلس است بهترین استفاده را بکنم."

روز دوشنبه، یوسف قول داده بود که «دورانی باشد که استقلال اسکاتلند را به ارمغان می‌آورد» و اشاره کرد که فوراً یک بار دیگر از لندن می‌خواهد تا اجازه یک رأی دیگر را بدهد.

 أنباء حول إصابة وزیر الدولة البریطانی لشؤون اسکتلندا بفیروس کورونا

با این حال، «آلستر جک»( وزیر مقامات اسکاتلند) که انتخاب یوسف را تبریک گفت، اشاره کرد که امیدوار است رئیس جدید SNP "وسواس خود را نسبت به استقلال کنار بگذارد".

نخست‌وزیر ریشی سوناک این احساس را تکرار کرد و به کمیته نظارتی از نمایندگان پارلمان در لندن گفت: «آنچه افراد در اسکاتلند به آن نیاز دارند این است که ببینند دولت‌ها به طور جمعی کار می‌کنند تا برایشان ارسال کنند.»

«خوش آمدید» چند ساعت زودتر از رای گیری، استورجن نامه رسمی استعفای خود را به پادشاه چارلز سوم فرستاد و برای آخرین بار اقامتگاه رسمی وزیر اصلی در ادینبورگ را ترک کرد.

او بعداً در توییتر نوشت که برای متحد دیرینه‌اش یوسف آرزوی «موثرترین کارها را دارد و آرزو می‌کند در هر مرحله از راه که در راه است».

او روز چهارشنبه پس از تایید رسمی پادشاه - که می‌خواهد او را به نفع یک رئیس دولت منتخب برای اسکاتلند بگیرد، سوگند یاد خواهد کرد.

Hamza Yusuf high-fives his daughter as he passes by.  She is sitting on her mother's lap in a crowded room.

رهبران SNP مفتخرند که اسکاتلند دموکراسی اصلی در اروپای غربی برای معرفی یک مسلمان به عنوان رئیس خود است.

From Pakistan to Scotland: Meet Humza Yousaf, Scotland’s 37-year-old new leader

همزه یوسف به همراه همسرش نادیا الناکلا (مرکز)، دخترش امل و دختر ناتنی (سمت چپ) در استادیوم موریفیلد در ادینبورگ، پس از اینکه اعلام شد که او رهبر جدید حزب ملی اسکاتلند است و وزیر اول آینده خواهد بود.

ناگفته های ۸ سال جنگ(نخست وزیرسابق عراق)نفوذایران/چگونگی تعامل باایران

وحشت سیاستمداران عراق ازنفوذایران

حیدرالعبادی: تجربه ۸ سال جنگ و منافع ایران ایجاب کند که عراق کشوری قدرتمند نباشد.

واقعیت آن است که اوضاع معلوم نیست همیشه بر یک منوال بماند و حتی شباهت مذهبی هم ممکن است تغییر کند «کسانی که با ایران جنگیدند سربازان شیعه بودند».

«طبیعی است که ایران نمی‌خواهد عراق دوباره کشوری قدرتمند شود»

اظهارات قابل تأمل نخست وزیر سابق عراق درباره نفوذایران وچگونگی تعامل وتقابل باایران

به گزارش«میدل ایست نیوز»، حیدر العبادی در مصاحبه با شبکه عراقی UTV گفت که ایران کشوری همسایه با عراق است که دو کشور ۸ سال جنگ داشته‌اند و این جنگ برای ایران ویرانگر بوده و هر دو کشور هزینه سنگینی بابت این جنگ پرداخته‌اند.

توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر: ۲۶ مارس ۲۰۲۳«حیدر العبادی» مصاحبه با شبکه عراقی UTV 

حیدر العبادی یخلف المالکی فی رئاسة الحکومة العراقیة

توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:نخست وزیر سابق عراق در یک گفتگوی تلویزیونی گفت: تجربه ۸ سال جنگ و منافع ایران ایجاب کند که عراق کشوری قدرتمند نباشد.



وی افزود که منافع ایران ایجاب می‌کند که آن وضعیت بازنگردد و در نهایت هر کشوری در جهان منافع خودش را دنبال می‌کند.

حیدرالعبادی درکاخ سفید

حیدر العبادی

العبادی گفت: این کاملا طبیعی است که ایران نمی‌خواهد عراق دوباره کشوری قدرتمند شود.

او در پاسخ به این پرسش که قدرت اصلی در عراق به دست نیرو‌های متحد ایران است و چه دلیلی برای نگرانی در ایران بابت عراق وجود دارد گفت

تمجید ترامپ از شجاعت مردم عراق در گفتگو با العبادی

: واقعیت آن است که اوضاع معلوم نیست همیشه بر یک منوال بماند و حتی شباهت مذهبی هم ممکن است تغییر کند و افزود که «کسانی که با ایران جنگیدند سربازان شیعه بودند».



العبادی افزود که در پی توجیه مسئله نیست، اما این نگرانی‌ها در ایران واقعی است و ایرانی‌ها منافع خود را می‌شناسند و قطعا تلاش می‌کنند که عراق به وضعیت سابق برنگردد.

او گفت که در نفوذ ایران در عراق تردیدی نیست هرچند عراق را یک کشور دوست و همسایه می‌دانند، اما در هر حال آنچه در ۸ سال جنگ گذشته چیز آسانی نبوده و ویرانگر بوده است.
نگاهی به تاریخچه ی حزب الدعوه ی عراق/نگاه ایران به حیدرالعبادی چگونه است؟
نخست وزیر اسبق عراق افزود که این به معنای انتقام‌گیری نیست و اگر همسایه تو به تو بدی کند ممکن است موضوع را پشت سر بگذاری، اما احتیاط لازم را هم پیش می‌گیری تا ضمانت کنی که دیگر به تو آزاری نرساند.
حیدر العبادی یلتقی سفیر إیران ویتحدث عن الحصارحیدرالعبادی گفت:  سازوکار تضمین این موضوع همان نفوذ است، اما مشکل در آن‌ها نیست در ماست که باید جلو آن نفوذ را بگیریم.

حیدر العبادی( نخست وزیر فدرال عراق)و مسعود بارزانی رئیس جمهور اقلیم کردستان

نخست وزیرعراق :بیشترین نفوذ را در «عراق »کشورهای«ایران » و ترکیه و امریکا دارند.



مخست وزیرسابق عراق گفت : بر عهده عراق است که روابط متوازن با همه کشور‌ها داشته باشد.

 

اما وقتی سیاستمداران عراقی برای رسیدن به قدرت سراغ این و آن می‌روند طبیعی است که این وضعیت پیش بیاید.