ماجرای« ملائک متخصص» چیست؟نقش این متخصصین در نزول پهپادآمریکایی!
بامداد ۳۰ خرداد۱۳۹۸ یک فروند پهپاد جاسوسی« R-Q 170» آمریکایی درحالیکه سپاه ایران ۲ سال درانتظارش بودکه بهش شلیک وساقطش کند «اماباپای خودش آمد» در حدفاصل شهربردسکن-کاشمر سالم فرودآمد(این یکی ازمعجزات الهی بود)،برتری پهپادی ایران درجهان بواسطه استخراج اطلاعات این پهپادبوده است(البته درآن زمان گفتند ساقطش کردیم!)
پهپاد آمریکایی(R-Q 170) چگونه سالم درایران فرودآمد؟
«سردارعلی بلالی» گفت: پهپادی که حتی ارتش آمریکا هم آن را نداشت و مستقیما دست CIA بوده است.وی بااشاره به صورتش گفت:دوربین حرارتی دراتاق تاریک صورتم را با استفاده ار تفاوت دمای نوک بینی،ایرو،گونه وچشم وگردن(که اختلاف دمادارند) می توانیدچهره مراببینید.
این هواپیمای جاسوسی CIA آمریکا،هوایی که واردموتورش میشود وباهوایی که از اگزوز خارج می شود یکسان است(اختلاف دماندارد)یعنی این هوا رامی بردداخل خنک می کندبعدمی دهدبیرون تا دوربینهای حرارتی نتوانندآن را مشاهده کنند(شناسایی نشود)چون سی آی ای(CIA)میخواهدعملیاتشهایش مخفیانه باشد.سردار بلالی گفت:حالاچجوری این پهپادجاسوسی آمریکا به دست ما افتاد؟
«مشاورفرمانده هوافضای سپاه پاسداران» گفت:ما ۲ سال دنبالش بودیم که این پهپادراپیداکنیم امانتوانستیم پیدایش کنیم.(به یاد آرید) هنگامی که استغاثه و زاری به پروردگار خود میکردید-ازخداخواستید-، پس دعای شما را اجابت کرد که من سپاهی منظم از هزار فرشته به مدد شما میفرستم.
عددهزار رادقت کنید(حالا مادراین جلسه ۵۰نفریم)خداهزار ملک ردیف شد،شماراکمک کرد.
خداچکارکرد(چگونه کمک کرد)۲۳ روز بعداز شهادت «حاج حسن طهرانی مقدم» درآذرماه سال ۱۳۹۰ این را(پهپادجاسوسی آمریکا)را سالم به ما هدیه کرد(تحویل داد)،فقط یخورده چرخهایش آسیب دیده بود.
وی گفت:چطور؟:دربردسکن خراسان رضوی (این قسمتش را بوق بذارید)آنجاروی زمین بود که این را مسئولین هوافضای سپاه آمدندبرداشتند وهمه دانش(اطلاعاتش)را تخلیه(استخراج)کردند.
تخصص ملائکه مرسل چه بود؟«فرشتگان متخصص»
سردار بلالی گفت:یکی از«ملائک»در«مُخ اپراتور»کارکرد، یکی «شیربنزین پهپادرابست»،یکی موقعیت را جغرافیایی اشتباه به اپراتوداد،گفت اینجا(ایران)قندهاره فرودبیا(بجای بردسکن خراسان رضوی-سمت کاشمر)
وی گفت:این پهپادها وبرتری های تکنولوژی پرنده های هوایی داریم بااستفاده ازدانش ااین پهپاد(آر-کیو ۱۷۰)است.
« ژنرال فرانک مک کنزی»(Gen. Frank McKenzie)«رئیس سنتکام ارتش آمریکا»بود،گفت:ایران بااین کارش«برتری هوایی آمریکارا به چالش کشید»
حسن طهرانی مقدم-سمت راست نفردوم...سردارمحسن رضایی(فرمانده سپاه)درحال توضیح به رهبرانقلاب
«سردارعلی بلالی» درپایان گفت:درودبرخدا،درودبرخداکه این پهپادرا بماداد،نوکرتیم خداکه اینو بمادادی ودرودبرایده «شهیدحاج خسن طهرانی مقدم»ودرودبربچه های متخصص هوافضا که همه دانش این پهپادراتخلیه کردند که امروز این پهپادهایی داردکه همه دنیاانگشت به دهن مانده اند، بواسطه این پهپادآمریکایی است، ازتمام اطلاعات این پهپادبه غنیمت گرفته شده استفاده کردیم درارتقای پهپادهایمان.
توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:باراک اوباما از ۰۱ بهمن ۱۳۸۷ تا ۰۱ بهمن ۱۳۹۵ رئیس جمهورآمریکابود.
دونالدترامپ از بهمن ۱۳۹۵ تا بهمن ۱۳۹۹ رئیس جمهورآمریکابوده است،یعنی ماجرای سقوط پهپاد درزمان دونالدترامپ بود،نه اوباما.
توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:شکارهواپیمای پهپاد آر-کیو ۱۷۰(R-Q 170)
«لاکهید مارتین RQ-170 سنتینل» با نام مستعار Wraith، یک هواپیمای بدون سرنشین آمریکایی (UAV) است که توسط لاکهید مارتین توسعه یافته و توسط ایالات متحده اداره می شود.
**
RQ-170 یک سیستم هواپیمای بدون سرنشین (UAS) با قابلیت مشاهده کم است که توسط نیروی هوایی توسعه، آزمایش و میدانی شده است. در حمایت از فرمانده نیروهای مشترک، شناسایی و مراقبت انجام خواهد داد.
برنامه RQ-170 نیروی هوایی از برنامه های توسعه پیشرفته لاکهید مارتین و تلاش های دولت برای توسعه سریع و تولید یک پهپاد با قابلیت مشاهده کم بهره می برد. RQ-170 به طور مستقیم از نیازهای فرماندهان رزمی برای اطلاعات، نظارت و شناسایی برای تعیین موقعیت اهداف پشتیبانی می کند.
RQ-170 توسط بال 432 فرماندهی رزم هوایی در پایگاه نیروی هوایی کریچ در شمال و اسکادران 30 شناسایی در محدوده آزمایشی تونوپه، نوا پرواز می شود.
دستیابی به پهپاد آمریکا در خاک ایران اشاره به دست یافتن به یک فروند هواپیمای پهپاد مدل آر-کیو ۱۷۰ متعلق به ایالات متحده آمریکا پس از تجاوز ۲۲۵ کیلومتری به حریم هوایی ایران در نزدیکی کاشمر دارد.
سپاه پاسداران ایران در تاریخ یکشنبه ۱۳ آذر ۱۳۹۰ اعلام کردند که یک فروند هواپیمای جاسوسی از نوع «لاکهید مارتین»(آر کیو ۱۷۰) «سنتینل» را در شرق ایران با کمترین خسارت ممکن سرنگون کرده و اکنون آن را در اختیار دارند. گزارشهایی مبتنی بر اینکه پهپاد آر کیو ۱۷۰ در حال جاسوسی علیه تأسیسات هستهای ایران بوده از سوی مقامات ایرانی مطرح شد ولی از سوی مقامات آمریکایی تأیید نشد. همچنین ادعا شده بود که در اختیار قرار گرفتن این هواپیما با استفاده از در اختیار گرفتن کنترل هواپیما صورت گرفتهاست. مقامات آمریکا نقص در سیستم موقعیتیاب را علت سقوط اعلام کردهاند. علاءالدین بروجردی رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی با اعلام این که در جلسه فوقالعاده صبح ۱۹ آذر ۱۳۹۰ دستیابی ایران به این نوع هواپیمای پیشرفته بررسی میگردد گفت: «اعضای این کمیسیون از وزارت امورخارجه درخواست کردند تا ابعاد حقوقی این مسئله را به صورت دقیق پیگیری کند.»
پنجشنبه ، ۱۷ آذر ۱۳۹۰ (۸ دسامبر ۲۰۱۱) ایران فیلمی را در تلویزیون رسمی کشور نشان داد که پهپاد سرنگون شده در آن به نمایش گذاشته شد. در این فیلم مشخص شد که پهپاد مورد نظر دچار صدمهٔ قابل ملاحظهای نشدهاست.
درروز دوشنبه ۵ دسامبر ۲۰۱۱(۱۴ آذر ۱۳۹۰) منابعی در ارتش آمریکا تأیید نمودند که هواپیمای بدون سرنشین از نوع آرکیو ۱۷۰ بوده و به علت نقص در سیستم موقعیتیابی ناپدید شدهاست. منابع رسمی تا زمان نمایش این هواپیما از سوی ایران از تأیید این خبر امتناع کردند/ویکی پدیا.
در نخستین ساعات بامداد امروز (پنجشنبه ۳۰ خرداد ۱۳۹۸) یک فروند پهپاد جاسوسی «گلوبال هاوک» آمریکا پس از تجاوز به حریم سرزمینی جمهوری اسلامی ایران در منطقه روبروی کوه مبارک استان هرمزگان، هدف آتش پدافند نیروی هوافضای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی قرار گرفت و سرنگون شد.
این پهپاد با آتش «سامانه پدافند موشکی سوم خرداد» نیروی هوافضای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی مورد هدف قرار گرفته و ساقط شده است.
**
بیانیه سپاه : در پی سرنگونی یک فروند پهپاد جاسوسی امریکایی پس از تجاوز به فضای سرزمینی ایران اسلامی در ساعات اولیه بامداد امروز مقابل منطقه کوه مبارک استان هرمزگان، روابط عمومی کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در اطلاعیهای به تشریح جزئیاتی از این اقدام پرداخت.
در این اطلاعیه آمده است: «پهپادگلوبال هاوک» در ساعت ۱۴ دقیقه بامداد امروز(پنجشنبه ۳۰ خرداد ۱۳۹۸) از یکی از پایگاههای نیروهای امریکایی در جنوب خلیج فارس به هوا برخاسته و بر خلاف قوانین هوانوردی کلیه تجهیزات مربوط به معرفی خود را خاموش نموده و در نهایت پنهانکاری، از تنگه هرمز به سمت چابهار ادامه مسیر میدهد
این اطلاعیه افزوده است: این هواپیمای بدون سرنشین در زمان بازگشت به سمت غرب منطقه در محدوده تنگه هرمز با تجاوز به فضای سرزمینی جمهوری اسلامی ایران، مشغول جمع آوری اطلاعات و جاسوسی میشود.
در ادامه اطلاعیه روابط عمومی کل سپاه تصریح شده است: در ساعت ۴ و پنج دقیقه بامداد(پنجشنبه ۳۰ خرداد ۱۳۹۸) در حالی که هواپیمای متجاوز وارد فضای سرزمینی کشورمان شده بود، توسط پدافند نیروی هوا فضای سپاه مورد هدف قرار گرفت و سرنگون گردید.
گفتنی است: هواپیمای گلوبال هاوک یا rq4c یکی از پیشرفتهترین هواپیماهای جاسوسی جهان محسوب میشود که بر اساس اطلاعات به دست آمده بیش از ۲۰۰ میلیون دلار میلیون دلار قیمت دارد.
منطقهای که پهپاد آمریکایی سرنگون شد
پدافند نیروی هوا فضای سپاه «پهپاد آرکیو-۴ آمریکایی» را که به فضای سرزمینی کشورمان تجاوز کرده بود، را در آسمان منطقه کوه مبارک استان هرمزگان با موفقیت سرنگون کرد.
کوه مبارک یکی از شهرهای استان هرمزگان در جنوب ایران و شرق استان هرمزگان است. این شهر در بخش بیابانی شهرستان جاسک و در کرانۀ دریای عمان واقع شده است. از طریق راه اصلی در ۱۵۵ کیلومتری میناب و ۶۵ کیلومتری جاسک قرار دارد.
توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر: دراطلاعیه سپاه پهپاد«RQ-170» ،«پهپاد آرکیو-۴ آمریکایی»معرفی شده است.
ﺟﺮﺝ ﺟﺮﺩﺍﻕ(مسیحی): من ۲۰۰ ﺑﺎﺭ ﻧﻬﺞ ﺍﻟﺒﻼﻏﻪ راخوانده ام
ابن ابی الحدید:من این خطبه را بیش از هزار بار خوانده ام(خطبه۲۲۱)
۴ سال و ۸ ماه زحمت برای تألیف «شرح نهج البلاغه»طولانیترین خطبه :خطبه ۱۹۲ میباشد که به خطبه «قاصعه »مشهور است.
کوتاهترین خطبه :خطبه ۶۱ نهجالبلاغه است، که در مورد خوارج است.
طولانیترین نامه : نامه ۵۳ است، که مشهور به «عهدنامه مالک اشتر» میباشد.
کوتاهترین نامه :نامه ۷۹ است که خطاب به فرماندهان لشکرها می باشد.
طولانیترین حکمت :حکمت ۱۴۷ میباشد که خطاب به «کمیل» بن زیاد نخعی است.
کوتاهترین حکمت:حکمت ۱۸۷ میباشد«الرحیل و شیک» که درباره کوچ کردن از دنیا است.
«خطبه ۲۲۱ نهج البلاغه» سخنی ازامام علی که پس از تلاوت آیه أَلْهَاکُمُ التَّکَاثُرُ - حَتَّىٰ زُرْتُمُ الْمَقَابِرَ فرمودند:شگفتا!چه هدفی دور،و چه زیارت کنندگانی نا آگاه؛و چه کاری بزرگ و سهمگین! جای رفتگان را خالى دیدند، آنها که سخت مایه عبرتند، و از جایگاهی دور به آنان دست یافتند!
آیا به گورهای پدرانشان افتخار می کنند!؟ یا به فزونی مردگانشان بر یکدیگر می نازند؟ آنها مایه عبرت باشند سزاوارتر است تا تفاخر، اگر با مشاهده وضع آنان به فروتنى روى آورند عاقلانه تر است تا آنان را وسیله فخر فروشى قرار دهند اما با دیده هاى کم سو به مردگان نگریستند، و با کوته بینى در امواج نادانى فرو رفتند، اگر احوال آنان را از خانه هاى ویران، و سرزمینهاى صاحبانش مُردند،بپرسند، پاسخ دهند: در لابه لای خاک رفتند و گم گشتند، و شما ناآگاهانه نیز دنباله روى آنان شدید بر فرق سر(اموات) پای می گذارید، و بر روى جسدهایشان بذر مى افشانید(محصول میکارید)، و در آنچه به دور انداخته اند مى چرید(میخورید)، و بر خانه هایی که ویران کردند مسکن گرفته اید، و روزهایی که میان شما و ایشان است بر شما گریه و نوحه مى کند(شماهم میمیرید ودیگران همینگونه عمل می کنند).
ابن ابی الحدید شارح اهل سنت نهج البلاغه میگوید«سوگند می خورم به همان کسی که تمام امتها به او سوگند یاد میکنند. این خطبه را از پنجاه سال قبل تاکنون بیش از هزار بار خواندهام و هر زمان آن را می خوانم، خوف و وحشت و بیداری عمیقی تمام وجود مرا در برمی گیرد و در قلب من اثری شگفت میگذارد و در اعضای پیکرم لرزشی پدید می آورد.»
۴ سال و ۸ ماه تلاش-برای تألیف «شرح نهج البلاغه»
توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:امروز(۱۹ مهر ۱۳۹۸)آیت الله فلاحتی درخطبه نمازجمعه رشت، فرازی ازسخنانش رابه نهج البلاغه اختصاص داد وازاعجاب
خطبه۲۲۱گفت: یک دانشمندمسیحی(ابن ابی الحدید) هزارباراین خطبه راخوانده ،ایشان توصیه کردندکه مستمعین هم درفرصتهایی که پیش می آیداین خطبه رابخوانند.
نگارنده،خیلی کنجکاوشد که دراین موردتحقیقی انجام دهد واین هم ماحاصل این تحقیق:
ابن ابی الحدید:۴ سال و ۸ ماه (برابر با مدت خلافت حضرت علی )وقت گذاشته تاشرح کاملی ازنهج البلاغه ارائه کرده ،البته این اثررابه درخواست ابن علقمی تالیف نمود)
کتاب«شرح نهج البلاغه»حاصل ۴سال تحقیق ومطالعات« ابن ابی الحدید» که دراوج پختگی علمی (۵۸ سالگی ،شروع ودر۶۳ به اتمام رسانده)هفت سال پیش از مرگش( ۶۵۶ ق)عمرابن ابی الحدید۷۰سال بوده است.
نگارش کتاب«شرح نهج البلاغه» ۴ سال و ۸ ماه تمام بطول انجامید که آغاز آن اولین روز ماه رجب سال۶۴۴بود و پایانش روز۳۰صفر۶۴۹که این زمان برابر مدت خلافت امیرالمؤمنین علی است و هرگز تصور نمی شد که در کمتر از ده سال انجام بگیرد.
«شرح نهج البلاغه » درخواست «ابن علقمی» بود.
ابن ابی الحدید شرح نهج البلاغه را به «مؤید الدین بن علقمی»، وزیر شیعی «مستعصم بالله »خلیفه عباسی (خلافت از ۶۴۰ -۶۵۶ قمری) هدیه کرد. ابن علقمی در مقابل این خدمت، صد دینار و خلعت به انضمام یک رأس اسب به او صله داد. و ابی الحدید نیز این هدایا در قصیده ای وزیر را ستایش کرد.
« ابن ابی الحدید»درآخرین جلد، شرح نهج البلاغه،( جلد ۲۰، ص ۳۴۹)می نویسد:نوشتن کتابم «نهج البلاغه» به اندازه حکومت علی زمان بُرد!
«دکترمحمود مهدوی دامغانی» (متولد۱۳۱۵) مورخ و مترجم شرح ابنابیالحدید بر نهجالبلاغه می گوید: اصل این اثر-شرح نهج البلاغه- در ۱۸ جلد نوشته شده است.
مذهب «ابن ابی الحدید»
ابن ابی الحدید در آغاز مقدمه بر کتابش،می نویسد: «مفضول (خلفای سه گانه)بر افضل (علی) مقدم است» بنابراین نمی تواند شیعه باشد.
سوم آنکه مکرر عقاید شیعه را به عنوان عقیده مخالف با اعتقاد خود و مشایخ خویش طرح و رد کرده است.
ابن ابی الحدید آثار و تألیفات بسیاری(۱۷کتاب) به یادگار مانده است،۳ اثر به نظم و بقیه به نثر هستند.
مرگ و قبر« ابن ابی الحدید»
« ابن ابی الحدید» در بغداد از دنیا رفت وقبرش در« رصافه» ناحیه شرقی رودخانه دجله و سمت غرب رودخانه کرخ -قراردارد،آرامگاه شیخ عبدالقادرگیلانی نیزدراین محل واقع شده است.
مؤلف نهج البلاغه کیست؟
خطیه ها(سخنان)حضرت علی را«سیدرضی»جمع آوری کرد.
سید رضی با دسترسی به منابع پیشینیان،خطابه هایی که تا حمله «طغرل بیگ» به بغداد و آتش زدن کتابخانهها، موجود بود، با ذوق سرشار ادبی خویش و وسعت اطلاعات بخشی از آن را گزینش کرد، به همین منظور در مقدمه کتاب میگوید: «… با این همه ادعا نمیکنم که همه سخنان امام را فراهم آوردهام و آنچه در این سو و آن سو بوده جمع کرده و چیزی از دست ندادهام. بلکه دور نیست که آنچه به دستم نیامده، بیش از این باشد که به من رسیده و آنچه در کمند جستجو افتاده کمتر از آن باشد که رمیده».
سیدرضی می گوید:برخى از دوستان از من خواستند کتابى تألیف کنم که سخنان برگزیده امیر مؤمنان(ع) در جمیع فنون و بخشهاى مختلف، از خطبهها، نامهها، مواعظ و ادب در آن گرد آید، زیرا مىدانستند این کتاب متضمّن شگفتىهاى بلاغت و نمونههاى ارزنده فصاحت و جواهر سخنان عرب و نکات درخشان از سخنان دینى و دنیوى خواهد بود که در هیچ کتابى جمع آورى نشده و در هیچ نوشتهاى تمام جوانب آن گرد آورى نگردیده است.
«ابن ابی الحدید» در شرح نهج البلاغه درباره« سیّد رضی» میگوید:
او دانشمندی ادیب و شاعری روشنفکر بود، در شعر و کاربرد تعابیر زیبا و معانی و قوی و نیرومند بود. به هر کدام از فنون شعر و سخن میپرداخت، افراد را در شگفتی قرار میداد. در عین حال نویسندهای بزرگ، مردی عفیف، شریف النفس، بلند همّت، سخت پایبند به دستورهای دینی و قوانین آن بود و از احدی هدیه نمیپذیرفت.
نماینده ولی فقیه دراستان گیلان(امام جمعه رشت)نام های خطبه ها
۱-خطبه متقین-همام( خطبه۱۸۳)
۲-خطبه شقشقیه (خطبه۳)
۳ - خطبه غرأ (خطبه۸۳)
۴ - خطبه اشباح (خطبه۹۱)
۵ - خطبه قاصعه (خطبه۱۹۲)
خطبههای نهجالبلاغه درحال حاضر ترتیب زمانی ندارند (براساس صدور خطبهها تنظیم نشدهاند).
زمان صدور خطبه ها:دوران قبل از خلافت و زمامداری (۲۵سال خانهنشینی، در مدینه)
اولین خطبهها از نظر زمانی خطبه ۲۳۵ است که حضرت به هنگام غسل دادن پیامبر(ص) بیان فرمودند.
آخرین خطبه از نظر زمانی خطبه ۱۴۹ است که حضرت در سال ۴۰ هجری در بیستم رمضان قبل از شهادت بیان فرمودند.
علت تفاوت خطبه ها «نهج البلاغه»ازنظرشماره
*درنسخه فیض الاسلام : نهج البلاغه شامل ۲۳۹ خطبه میباشد
* درنسخه صبحی صالح : نهج البلاغه شامل ۲۴۱ خطبه میباشد.
(۲خطبه ۵۲ و ۵۳ در نسخه فیضالاسلام یک خطبه محسوب شده است.)
درهر دو نسخه از نظر محتوا هیچ فرقی با هم ندارند و فقط در شمارهگذاری متفاوت هستند.
اختلاف در نسحه های« نهج البلاغه» یک شارح
اختلاف نسخه های نهج البلاغه از همان ابتدای تدوین نهج البلاغه وجود داشته است و ظاهرا علت اختلاف نسخه های نهج البلاغه این است که مرحوم سید رضی نهج البلاغه را در نسخه های متعددی تدوین کرده است. لذا گاهی از برخی مطالب کاسته و برخی مطالب دیگر را افزوده است و گاهی برخی خطبه ها و نامه ها یا کلمات قصار را مقدم و برخی را موخر ذکر نموده است. اقدامی طبیعی که نویسندگان در تدوین نسخه های متعدد از یک کتاب انجام میدهند. لذا اگر تصور شود که نویسنده ای در یک کتاب صد بار تجدید نظر کند صدبار تغییر در آن ایجاد کرده است به حسب آنچه که در نسخه های بعد مطلوب دانسته است.(شوشتری، محمد تقی ، بهج الصباغه فی شرح نهج البلاغه)
حاج سید علینقی اصفهانی آل محمددیباج معروف به«فیض الاسلام»(تولد۱۲۸۳-وفات۱۳۶۴شمسی)
نهجالبلاغه دارای ۲۴۱ خطبه ، ۷۹ نامه و۴۸۰ حکمت میباشد.
«دوره کاملی از شرح نهج البلاغه »که ناقص ماند!۲۷ جلد
قرار بود دوره ی کاملی از شرح نهج البلاغه باشد اما با رحلت مولف محترم در اثنای نگارش کتاب تنها تا خطبه ۱۶۶ شرح داده شد و مابقی خطب و نامه ها و حکم ناتمام باقی ماند.
اولین جلددر سال ۱۳۵۷ منتشر شدو آخرینش (جلد۲۷)در سال ۱۳۷۸ یعنی یکسال پس از فوتش منتشر شد.
علامه محمد تقی جعفری متولد ۱۳۰۲تبریز-متوفی ۲۵ آبان ۱۳۷۷
خلاصه اطلاعات درباره نهج البلاغه
طولانیترین خطبه :خطبه ۱۹۲ میباشد که به خطبه «قاصعه »مشهور است.
کوتاهترین خطبه ،خطبه ۶۱ نهجالبلاغه است، که در مورد خوارج است.
طولانیترین نامه : نامه ۵۳ است، که مشهور به «عهدنامه مالک اشتر» میباشد.
کوتاهترین نامه :نامه ۷۹ است که خطاب به فرماندهان لشکرها می باشد.
طولانیترین حکمت :حکمت ۱۴۷ میباشد که خطاب به «کمیل» بن زیاد نخعی است.
کوتاهترین حکمت:حکمت ۱۸۷ میباشد«الرحیل و شیک» که درباره کوچ کردن از دنیا است.
ابن ابی الحدید شارح اهل سنت نهج البلاغه میگویدسوگند می خورم به همان کسی که تمام امتها به او سوگند یاد میکنند. این خطبه را از پنجاه سال قبل تاکنون بیش از هزار بار خواندهام و هر زمان آن را می خوانم، خوف و وحشت و بیداری عمیقی تمام وجود مرا در برمی گیرد و در قلب من اثری شگفت میگذارد و در اعضای پیکرم لرزشی پدید می آورد.
هر زمان در مضامین آن دقت می کنم به یاد مردگان از خانواده و بستگان و دوستانم می افتم و چنان می پندارم که من همان کسی هستم که امام در لابه لای این خطبه توصیف می کند. چقدر واعظان و خطیبان و فصیحان در این خصوص گفتهاند و چقدر من در برابر سخنان آنان به طور مکرر قرار گرفتهام. اما در هیچ کدام تاثیری را که این کلام در دل و روح من میگذارد، ندیدهام. خطبه ۲۲۱ نهج البلاغه سخنی از علی ابن ابی طالب علیه السلام که پس از تلاوت آیه أَلْهَاکُمُ التَّکَاثُرُ - حَتَّىٰ زُرْتُمُ الْمَقَابِرَ ﴿٢و١﴾ بیان فرمودند:
شگفتا!چه هدفی دور،و چه زیارت کنندگانی نا آگاه؛و چه کاری بزرگ و سهمگین! جای رفتگان را خالى دیدند، آنها که سخت مایه عبرتند، و از جایگاهی دور به آنان دست یافتند!
آیا به گورهای پدرانشان افتخار می کنند؟ یا به فزونی مردگانشان بر یکدیگر می نازند؟و یا به تعداد فراوانى که در کام مرگ فرو رفته اند؟ آیا خواهان بازگشت اجسادى هستند که پوسیده شده و حرکاتشان به سکون تبدیل گشته؟ آنها مایه عبرت باشند سزاوارتر است تا تفاخر، اگر با مشاهده وضع آنان به فروتنى روى آورند عاقلانه تر است تا آنان را وسیله فخر فروشى قرار دهند اما با دیده هاى کم سو به مردگان نگریستند، و با کوته بینى در امواج نادانى فرو رفتند، اگر احوال آنان را از خانه هاى ویران، و سرزمینهاى تهی از زندگان، بپرسند، پاسخ دهند: در لابه لای خاک رفتند و گم گشتند، و شما ناآگاهانه نیز دنباله روى آنان شدید بر فرق سرشان پای می گذارید، و بر روى جسدهایشان بذر مى افشانید، و در آنچه به دور انداخته اند مى چرید، و بر خانه هایی که ویران کردند مسکن گرفته اید، و روزهایی که میان شما و ایشان است بر شما گریه و نوحه مى کند.
یکی از آثار ارزشمند مورد توجه شیعیان شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید است . این شرح را عزالدین ابی حامد عبدالحمید بن هبة الله المدائنی مشهور به ابن ابی الحدید (وفات۶۵۶- تولد۵۸۶ ق) پدید آورده که تحولی اساسی در نگارش شروح نهج البلاغه تلقی شده و در طی قرون و اعصار گذشته همواره موردتوجه علاقمندان کلام مولی علیه السلام بوده است .
«ابن ابی الحدید» نهج البلاغه را در ۲۰ جزء، از اول رجب سال ۶۴۴ ق شروع و در آخر صفر سال ۶۴۹ ق تمام کرد.یعنی تدوین این اثر، ۴ سال و ۸ ماه که برابر با مدت خلافت حضرت علی (ع) است (این اثررابه درخواست ابن علقمی تالیف نمود)
سخنان ابن ابی الحدید در شرح خطبه ۲۲۱ نهج البلاغه بسیار خواندنی است او می گوید:
من سوگند یاد می کنم به کسی که تمامی امّت ها به او قسم یاد می کنند که من این خطبه را از پنجاه سال قبل تاکنون بیش از هزار بار قرائت کردم، وهیچ گاه آن را نخواندم مگر این که در دل و اعضایم اثر کرد و آن را تأمّل نکردم مگر این که مردگانم را متذکر شدم و خود را مصداق سخن آن حضرت که درباره مرده ایراد فرمود پنداشتم. واعظان و خطیبان و فصیحان در این زمینه زیاد گفتند و من نیز مکرر بر آنها واقف شدم و در هیچ یک از آنها تأثیر این کلام را نیافتم.
ﺟﺮﺝ ﺟﺮﺩﺍﻕ :من ۲۰۰ ﺑﺎﺭ ﻧﻬﺞ ﺍﻟﺒﻼﻏﻪ راخوانده ام
ﺟﺮﺝ ﺟﺮﺩﺍﻕ ﻣﻮﻓﻖ ﺷﺪ ۲۰۰ ﺑﺎﺭ ﻧﻬﺞ ﺍﻟﺒﻼﻏﻪ ﺭﺍ ﺑﺨﻮﺍﻧﺪ.
ﺟﺮﺝ ﺟﺮﺩﺍﻕ می گوﯾﺪ : ﯾﮏ ﺭﻭﺯ ﺩﺭ ﯾﮏ ﻫﻤﺎﯾﺶ ﻓﺮﻫﻨﮕﯽ، ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺩﻭﺳﺘﺎﻥ ﻣﺴﻠﻤﺎﻧﻢ ﮐﺘﺎﺑﯽ ﺑﻪ ﻣﻦ ﻫﺪﯾﻪ ﺩﺍﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ ﺍﯾﻦ ﮐﺘﺎﺏ (ﻧﻬﺞ ﺍﻟﺒﻼغه) گفته ﻫﺎﯼ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺍﻣﺎﻣﺎﻥ ﻣﺎﺳﺖ.
ﺟﺮﺝ می گوید : ﺍﺯ ﺍﻭ ﭘﺮﺳﯿﺪﻡ ﺍﯾﻦ ﮐﺘﺎﺏ ﻣﺮﺑﻮﻁ ﺑﻪ ﭼﻪ ﺯﻣﺎﻧﯽ ﺍﺳﺖ؟
ﺩﻭﺳﺖ ﻣﺴﻠﻤﺎﻧﻢ ﮔﻔﺖ ۱۴۰۰ ﺳﺎﻝ ﭘﯿﺶ ﺣﺪﻭﺩﺍ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺷﺪﻩ!
ﺟﺮﺝ می گوید ﺑﺎ ﺧﻮﺩﻡ ﮔﻔﺘﻢ ﻣﻄﺎﻟﺐ ۱۴۰۰ﺳﺎﻝ ﭘﯿﺶ ﺑﻪ ﭼﻪ ﺩﺭﺩ ﻣﺎ ﻣﯽﺧﻮﺭﺩ؟
ﺍﻣﺎ ﺑﻪ ﺭﺳﻢ ﺍﺣﺘﺮﺍﻡ ﻭ ﺑﺎ ﺧﻮش رﻭﯾﯽ ﺍﯾﻦ ﻫﺪﯾﻪ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺘﻢ ﻭ ﺑﻪ ﻣﻨﺰﻝ ﺑﺮﺩﻡ.
ﯾﮏ ﺭﻭﺯ ﺍﺯ ﺭﻭﯼ ﺑﯽ ﺣﻮﺻﻠﮕﯽ ﮐﺘﺎﺏ ﻧﻬﺞ ﺍﻟﺒﻼغه ﺭﺍ ﻭﺭﻕ ﺯﺩﻡ ﻭ ﻧﮕﺎﻫﯽ ﮔﺬﺭﺍ ﺑﻪ ﻣﻄﺎﻟﺐ ﮐﺘﺎﺏ ﺍﻧﺪﺍختم.
علامه جعفری+جرج جرداق
ﯾﮏ ﻣﻄﻠﺒﯽ ﺧﻮﺍﻧﺪﻡ ﮐﻪ ﻧﻈﺮﻡ ﺭﺍ خیلی ﺟﻠﺐ ﮐﺮﺩ،متوجه شدم ﺍﯾﻨﮑﻪ ﻣﺎﺩﻩ ﺍﻭﻟﯿﻪ ﻫﻤﻪ ﮐﺎئنات ﻭ ﻣﻮﺟﻮﺩﺍﺕ ﻋﺎﻟﻢ ﺍﺯ ﺁﺏ ﺍﺳﺖ وآنگاه کتاب راگذاشتم کنارتااینکه دریک کنفرانسی بمناسبت تجلیل ازنهج البلاغه شرکت کردم،وقتی سخنان پرمعنای این کتاب راشنیدم ﺑﻪ ﯾﺎﺩ ﺁﻥ ﺟﻤﻠﻪ ﻧﻬﺞ ﺍﻟﺒﻼﻏﻪ ﺍﻓﺘﺎﺩﻡ ﻭ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺑﺎﺯﮔﺸﺖ ﻓﻮﺭﺍ ﺑﻪ ﺳﺮﺍﻍ ﺁﻥ ﺭﻓﺘﻢ ﻭ ﺷﺮﻭﻉ ﮐﺮﺩﻡ ﺑﻪ ﺧﻮﺍﻧﺪﻥ ﻣﻄﺎﻟﺐ ﺁﻥ ﻭ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﺗﺎﺳﻒ ﺧﻮﺭﺩﻡ ﮐﻪ ﭼﺮﺍ ﺍﺯ ﺍﻫﻤﯿﺖ ﺍﯾﻦ ﮐﺘﺎﺏ ﻏﺎﻓﻞ ﺑﻮﺩﻡ، وموفق شدم۲۰۰ ﺑﺎﺭ ﻧﻬﺞ ﺍﻟﺒﻼﻏﻪ ﺭﺍ ﺑﺨﻮﺍﻧم،ﻫﺮ ﺑﺎﺭ ﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﮐﺘﺎﺏ ﺭﺍ می خوﺍﻧﺪﻡ، ﻧﮕﺮش ها ﻭ ﯾﺎﻓﺘﻪ ﻫﺎ ﻭ ﺍﻓﻘﻬﺎﯼ ﺟﺪﯾﺪﯼ ﺍﺯ ﻋﻠﻮﻡ ﻣﺨﺘﻠﻒ ﺑﺮﺍﯾﻢ ﺁﺷﮑﺎﺭ می شد.
جُرج جُرداق(سال۱۳۷۵) به تهران آمدند وبه ملاقات رهبرانقلاب رفتند.
آقای جرج جرداق خدمت آقا(آیت الله خامنه ای) گزارش میداد که من کتابی راجع به امام علی (ع) نوشتهام و همچنین درخواست صله از مقام معظم رهبری کرد.
«آیت الله خامنه ای خطاب به جرداق»:«من به عنوان یک فرزند امیرالمؤمنین از شما تشکر میکنم. شما بر من منت گذاشتید و مطالبه صله کردید.»
آیت الله خامنه ای درادامه گفتند: صله شما بسیار بزرگ است ولی به یک شرط؛ شرط آن این است که کارتان را تمام کنید «الاحسان بالاتمام» تکمیل کار شما این است که «کتابی درباره حضرت زینب» دختر امیرالمؤمنین بنویسید، من قول میدهم اگر شما این کتاب را بنویسید خداوند علیّ اعلی صله بزرگی به شما خواهد داد.
«جُرج جُرداق» با این سخنان رهبر معظم انقلاب تشکر و خداحافظی کردوهنگام خذوج می گفت: «اِنَّ سیدّنا القائد بشّرنی بالاسلام.» یعنی رهبر معظم، من را به اسلام بشارت دادند(۳ بار این حرف را تکرار کرد)
وفات جرج جرداق: ۱۴ آبان ۱۳۹۳درسن۸۸سالگی
«سیدرضی» کیست؟(متولد ۳۵۹ ه.ق ،متوفی ۴۰۶ ه.ق)
پدرسیدرضی «حسین بن احمد» معروف به «طاهر ذوالمناقب» ازعلمای دربارآل بویه بود وامیرحاج دولت آل بویه،مادر سید رضی (سیّده فاطمه) خود بانویی عالم و فاضل بود،سید رضی درباره مادرش گفته است:
«لَو کانَ مِثلَکِ کُلُّ أُمٍّ بَرَّةٍ/ غَنِیَ البَنونَ بِها عَنِ الآباءِ»یعنی«اگر همه مادران مثل تو با فضیلت بودند/ فرزندان از وجود پدر بینیاز میشدند».
این خانم عالمه دست ۲فرزندنش(سیدمرتضی وسیدرضی) راگرفت بردپیش شیخ مفیدبرای طلبگی.
شیخ مفیدمی گوید:کتاب «احکام النساء» را به درخواست مادر سید رضی تألیف کردم.
«خواب شیخ مفید»:فاطمه زهرا دست ۲فرزندنش «حسنین»راگرفته بود،آوردپیس من...
شیخ مفید خواب می بیند که حضرت فاطمه زهرا(س) امام حسن و امام حسین(ع) را پیش او آورده و فرمود: «اى شیخ به این دو فرزند من فقه بیاموز».
شیخ پس از بیدارى به حیرت و تفکر فرو رفت. صبح همان شب، فاطمه، مادر سید مرتضى و سید رضى، با خدمتگزاران خود که دور او بودند دو پسر خود، سید مرتضى و سید رضى معروف به «علم الهدی» را که در آن موقع خردسال بودند، پیش شیخ مفیدآورده و گفت: «اى شیخ به این دو فرزند من فقه بیاموز.»
شیخ مفید(محمد بن محمد بن نعمان) در سال ۴۱۳ هجرى، در بغداد (۷۵ سالگی)رحلت کرد وقبرش در کاظمین،کنارضریح امامین کاظمین(ع)قراردارد.
سیدرضی:برخى از دوستان از من خواستند کتابى تألیف کنم که سخنان برگزیده امیر مؤمنان(ع) در جمیع فنون و بخشهاى مختلف، از خطبهها، نامهها، مواعظ و ادب در آن گرد آید، زیرا مىدانستند این کتاب متضمّن شگفتىهاى بلاغت و نمونههاى ارزنده فصاحت و جواهر سخنان عرب و نکات درخشان از سخنان دینى و دنیوى خواهد بود که در هیچ کتابى جمع آورى نشده و در هیچ نوشتهاى تمام جوانب آن گرد آورى نگردیده است.
«سید رضی» در سن ۴۷ سالگى و در سال ۴۰۶ هجرى(۴۷ سالگى) در شهر بغداد-کاظمین- رحلت کرد.
«ابن ابی الحدید» در شرح نهج البلاغه درباره« سیّد رضی» میگوید:
او دانشمندی ادیب و شاعری روشنفکر بود، در شعر و کاربرد تعابیر زیبا و معانی و قوی و نیرومند بود. به هر کدام از فنون شعر و سخن میپرداخت، افراد را در شگفتی قرار میداد. در عین حال نویسندهای بزرگ، مردی عفیف، شریف النفس، بلند همّت، سخت پایبند به دستورهای دینی و قوانین آن بود و از احدی هدیه نمیپذیرفت.
فرایندجمع اوری«خطبه های نهج البلاغه» از سال ۴۰۰ هجری الی ۴۰۶
ابی الحدید متکلم وشاعر و فقیه شافعی و اصولی معتزلی - شارح نهج البلاغه ،متوفی ۶۵۶ هجری قمری،مدائن(عراق) ،نام اصلی وی «فخرالدین ابوحامد عبدالحمید» است.
از تاریخ تدوین کتاب نهج البلاغه حدود هزار سال مى گذرد، یعنى از سال ۴۰۰ هجری که مرحوم سید رضى که این کتاب را تدوین کردند و این خطبه ها و نامه ها را جمع آورى کردند، بیش از ده قرن میگذرد.
با این وجود از قرنهای ابتدایی تاریخ اسلام، گردآوری کلمات حضرت امیر به ویژه خطبههای آن بزرگوار، مورد توجه بوده است.
برخی از کسانی که در کتب فهارس به عنوان جامع و گردآورنده خطب و قضاوتهای امام علی(ع) معرفی شدهاند، از این قرار است:
۱. عبیدالله بن ابی رافع(ازکاتبان زمان خلافت حضرت علی)
۲. ابو سلیمان، زید بن وهب جهنی کوفی (متوفی۸۴ﻫ)
۳. محمد بن قیس بجلی(متوفی۱۵۱قمری)
۴. اصبغ بن نباته(صحابی حضرت علی)
۵. اسماعیل بن مهران
۶. ابواسحاق ابراهیم بن هاشم قمی
۷. صالح بن ابی حماد رازی
۸. محمد بن عیسی اشعری
۹. ابراهیم بن نهمی
۱۰. محمد بن احمد کوفی صابونی
۱۱. عبدالعزیز جلودی
۱۲. عبدالعظیم حسنی(متوفی۲۵۲ قمری)
۱۳. ابراهیم ثقفی (متوفی ۲۸۳ ق)
۱۴. محمد بن خالد برقی
۱۵.ابوالحسن علی بن محمد مدائنی (متوفی ۲۲۵ ق)
۱۶. هشام کلبی (متوفی ۲۰۶ ق)، ابن ندیم در الفهرست تصریح کرده است که وی جامع خطب امیرالمؤمنین(ع) بوده است.
۱۷. جاحظ (متوفی ۲۵۵ ق)، صد کلمه از کلمات قصار حضرت را با عنوان «مطلوب کل طالب من کلام امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب» گردآوری کرده است.
بنابراین سید رضی با دسترسی به منابع پیشینیان که تعدادی از آنها بیان شد و تا حمله «طغرل بیگ» به بغداد و آتش زدن کتابخانهها، موجود بود، با ذوق سرشار ادبی خویش و وسعت اطلاعات بخشی از آن را گزینش کرد، به همین منظور در مقدمه کتاب میگوید: «… با این همه ادعا نمیکنم که همه سخنان امام را فراهم آوردهام و آنچه در این سو و آن سو بوده جمع کرده و چیزی از دست ندادهام. بلکه دور نیست که آنچه به دستم نیامده، بیش از این باشد که به من رسیده و آنچه در کمند جستجو افتاده کمتر از آن باشد که رمیده».ابن ابیالحدید معتزلی و شرح نهجالبلاغه
بیان شد که کتاب نهجالبلاغه گردآورده ابوالحسن محمد بن حسین بن موسی معروف به «سید رضی» است، این کتاب یکی از ستون روایی شیعه با صبغه ادبی – بلاغی است که از زمان تألیف تاکنون مورد توجه دانشمندان شیعه و سنی قرار گرفته و درباره آن پژوهشهایی صورت گرفته است.
از جمله این کارها، نوشتن شرحهایی است که از سوی دانشمندان بر این کتاب نوشته شده است و درباره فراوانی این شرحها باید گفت که پس از قرآن کریم هیچ کتابی همانند نهجالبلاغه مورد توجه ادیبان و شارحان حدیث واقع نشده است، با این وجود برخی از منابع از نوشتن ۱۰۱ شرح کامل در زمینه نهجالبلاغه سخن به میان آوردهاند.
از مهمترین این شروح، شرح «عزالدین ابوحامد عبدالحمید بن هبه الله مدائنی» معروف به «ابن ابی الحدید» است که در سال ۶۴۴ قمری به درخواست ابن علقمی – وزیر معتصم عباسی – به رشته تحریر در آمد و پس از گذشت ۴ سال و ۸ ماه این شرح خاتمه یافت.
شرح ابن ابی الحدید از نقطه نظر کلامی، ادبی و مباحث تاریخی از شرحهای بسیار ممتاز است که کمتر شرحی به پای آن میرسد، از نکتههای قابل توجه این شرح، استفاده از منابع و مصادری است که بیشتر آنها در گذر زمان از بین رفته بودند و ابن ابی الحدید با نقل مطالب آنها، این کتابها را به گونهای احیا کرده است.
از نکات مهم در شرح ابن ابی الحدید، توجه این دانشمند به ویژگیهای کلام علی (ع)، از جهت زیباییهای گوناگون و اعتبارسنجی آنها و نیز توجه وی به شبهههایی است که در انتساب نهجالبلاغه به علی (ع) وارد شده است.(جالب)
نظرشارح سنیمذهب نهجالبلاغه درباره امام علی
ابن ابی الحدید افزون بر رد شبهههای وارده بر اصالت نهجالبلاغه، در مواردی نیز مستقیماً به استدلال در اثبات اصالت نهجالبلاغه دست زده و به خصوص با استفاده از وحدت سبک و اسلوب خطبهها، نامهها و حکمتهای نهجالبلاغه انتساب محتوای نهجالبلاغه به علی(ع) را مسلم اعلام کرده است.
احتمالاً به دلیل این خدمت علمی است که برخی از دانشمندان اهل سنت مانند «ابن خَلِّکان»(متوفی ۲۵ رجب ۶۸۱) پس از درگذشت «ابن ابی الحدید»(متوفی۶۵۶ق)، نغمه تشکیک در اصالت نهجالبلاغه ساز کردند و این کتاب را نخست، از جهت تألیف به «سید مرتضی»(برادریسیدرضی) نسبت داده و دوم، از جهت صدور محتوای آن از علی(ع)، اثری مجعول توصیف کردهاند، در صورتی که توجه به فعالیتهای ابن ابی الحدید در شرح نهجالبلاغه و استدلالهای این دانشمند جای هیچ گونه تردید در انتساب نهجالبلاغه به سید رضی و اصالت محتوای آن به عنوان سخنان امام علی(ع) باقی نمیگذارد.
در استدلالهای ابن ابیالحدید در اثبات نهجالبلاغه روشهایی نظیر برخورد ایجابی با اصل نهجالبلاغه به شیوههای گوناگون، ذکر محاسن معنوی و علو معانی نهجالبلاغه، منبع شناسی سخنان امام علی(ع)، ذکر زمینهها و سبب صدر خطبهها و نامهها و ذکر اثر پذیری از کلام علی(ع) به وضوح به چشم میخورد.
پنجمین روز خلافت امام علی
در شرح خطبه ۱۰۵ که قسمتی از آن به ذکر ستایش علی به پیامبر(ص) است، – امام علی(ع) این سخنرانى را ۵ روز پس از به دست گرفتن قدرت سیاسى کشور در آخر ذى الحجّه سال ۳۵ هجرى ایراد فرمود- مینویسد: «من به استاد خود «ابوجعفر نقیب»(نقیب ابوجعفر یحیی بن أبی زید علوی،متوفی ۶۱۳) گفتم: من سخنان و خطبههای صحابه را دیده و ملاحظه کردهام، اما سخن و دعای هیچ کدام در تجلیل از رسول خدا(ص) به پای دعا و تجلیل و تعظیم علی(ع) از پیامبر(ص) نمیرسد، استادم (ضمن تصدیق) گفت: غیر از علی(ع) از کدام یک از صحابه کلام مُدوّنی وجود دارد که وصف آنان از رسول خدا(ص) را نشان دهد و آیا از آنان جز سخنانی پریشان و بیفایده مطلب دیگری وجود دارد و سپس گفت: علی دارای ایمانی قوی به پیامبر و … بود».
به همین ترتیب در «شرح خطبه ۲۱۶ »نخست به ویژگی خطبه از جهت فصاحت اشاره کرده و میگوید: اگر همه فصیحان عرب در مجلسی جمع شوند و این خطبه بر آنها خوانده شود، شایسته است که به سجده افتند، همان گونه که شعرا در پای شعر «عدی بن رقاع»(ابوداود عدی بن زید بن مالک بن عدی بن الرقاع بن عصر عاملی-مادح -متوفی ۱۰۰هجری) به سجده افتادهاند و سپس در مورد علو معانی خطبه بیان میدارد: «من به آن کس که شایسته قسم خوردن همه مردم است، سوگند میخورم که در حدود ۵۰ سال است که این خطبه را میخوانم، به طوری که تا به امروز بیش از هزار مرتبه آن را خواندهام، من در نوبتی این خطبه را نخواندم؛ جز آنکه خوف و ترس و پندپذیری قرار گرفتهام در روانم پدید آمد، قلب و روحم دچار لرزه شده و ترس و لرز اندامم را فرا گرفت، هرگز در این خطبه تأمل نکردم جز آنکه به یاد مردگان از بستگان و دوستان خود افتادم و نیز این تصور برایم پدید آمد که وصفالحال کلام علی قرار گرفتهام»./منبع :خبرگزاری فارس فروردین۱۳۹۲بااصلاحات مدیریت سایت.
«دکتر طه حسین»(تولد۱۹۷۳-توفی۱۸۸۹) نویسنده و منتقد ادبی مصری: من پس از وحی و سخن خدا جوابی با شکوهتر و شیواتر از این جواب ندیده و و نمیشناسم.
«خواجه نصیرالدین طوسی»،شاگردشیخ مفید(درکتاب تجرید الاعتقاد): علی علیه السلام داناتر از همگان بود.او حدسی نیرومند داشت و همیشه همراه رسولالله(ص) بود.بخشش او از همه افزون بود و پس از پیغمبر پارساترین و فرزانهترین مردم به شمار میآمد.ایمانش بر همه مقدم و سخنش از همه فصیح تر و اندیشه اش از همه محکمتر بود.او سرچشمه فیاضی بود که دانشمندان دانش های خود را به او استناد می دادند».
«امین رشیدنخله»(متوفی۱۳۹۶قمری)شاعروادیب لبنانی که به «امین الشعراء»معروف است، درجواب کسی که ازاین استادش خواسته بود۱۰۰کلمه ازبهترین کلام امیرالمؤمنین (ع)درنهج البلاغه را بهش معرفی کند تابخواند،می گوید:به خدا قسم نمیتوانم ،چگونه از میان صدها کلمه گوهربار ، صد کلمه آن را انتخاب کنم. من از انتخاب یک کلمه آن هم عاجز هستم، زیرا این کارمثل این است که ازمن بخواهید« دانه یاقوتی را از میان دانه های دیگربرگزینم»
خطبه ۲۲۱
شرح خطبه ۲۲۱ نهج البلاغه- عبرت گرفتن از اهل قبور
خطبه ۲۲۱ همه کلمات حضرت است، تقطیع نکرده؛ چون این کلام را وجود مبارک حضرت امیر (ع) بعد از تلاوت این دو آیه: اَلهکُمُ التَّکاثُرْ. حَتّی زُرْتُمُ المَقابِر(تکاثر)؛ بیان کرده، بخشی مربوط به لهو و لعب دنیاست، بخشی مربوط به برزخ است و برزخ را آنچنان تشریح کرده که گویا از برزخ آمده.
سخنان ابن أبی الحدید در عظمت خطبه ۲۲۱
ابن أبی الحدید بعد از اینکه این خطبه را نقل کرد و می خواهد شرح کند، این جمله ها را گفت: وَ کَمْ قالَ الواعِظُونَ وَ الخُطَباءُ وَ الفُصَحاءُ فِی هذَا المَعنَی؛ خیلی ها در این زمینه سخن گفتند، من هم خیلی از آنها را دیدم. وَ تَکَرَّرَ وُقُوفِی عَلَیهِ، من هم مکرراً آن نوشته ها را مطالعه کرده ام. فَلَمْ اَجِدْ لِشَیءٍ مِنهُ مِثلِ تَأثیرِ هذَا الکَلامِ فِی نَفسِی، امااز هیچ گفته ای به اندازه گفته علی بن أبیطالب متأثر نشدم؛ علت آن هم برای یکی ازاین دو نکته است. فَاِمّا اَنْ یَکُونَ ذلِکَ لِعَقیدَتی فِی قائِلِه،یا برای این است که من عقیده ام درباره گوینده این، خیلی شایسته است، او را به عظمت می شناسم. اُو کانَتْ نِیَّهُ القائِلِ صادِقَهً وَ یَقینُهُ کانَ ثابِتاً وَ اِخلاصُهُ کانَ مَحضاً خالصاً . یا برای آن است که او ازته دل موعظه کرد و در دلها نشست ومی نشیند؛ جمعش هم ممکن است.
« اَلا بِذِکرِ الله تَطمَئِنُّ القُلُوب »
در طلیعه این خطبه نورانی فرمود: یا لَهُ مَراماً مَا اَبعَدَه وَ زُوراً مَا اَغفَلَه وَ خَطَرَاً مَا اَفظَعَه. اینها یک مرام و مقصودی دارند که به آن نمی رسند. بشر به دنبال یک چیزی می گردد که او را آرام بکند. این متاع دنیا که باعث اضطراب و لرزش است، اینکه آرام بخش نیست! آن که آرام بخش است،أَلَا بِذِکْرِ اللَّـهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ ﴿٢٨رعد﴾ که این به دنبالش نیست؛ آن می شود کوثر؛ این که به دنبالش است مایه اضطراب است. آن اَلا بِذِکرِ اللهِ تَطمَئِنُّ القُلُوب یعنی آگاه باشید اگر خدا متذکّر شما شد و به یاد شما شد، دلهای شما آرام می شود.
نکوهش تفاخر به مردگان در کلام امیر مؤمنان
وَ زُوراً مَا اَغفَلَهُ؛ شما رفتید به زیارت قبرستان، امّا چیزی عائدتان نشد! شما باید مُتّعظاً برگردید. وَ خَطَراً مَا اَفظَعَهُ؛ یک کار سنگین و سهمگینی است که خیلی فَظیع و دردناک است. شما کوثر می خواهید، ولی به دنبال تکاثر می روید. تشنهاید، آب می خواهید؛ ولی به دنبال سراب می دوید. لَقَدِ اسْتَخْلَوا مِنهُمْ اَیَّ مُدَّکِر؛ شما نیاکانتان، آباء و اجدادتان را از دست دادید، جایشان خالی است. این باید باعث تذکر شما بشود، متذکّر بشوید؛ امّا متذکّر نشدید! رفتید قبرها را شمردید و ارقامتان را اضافه کردید؛ گفتید: أَنَا أَکْثَرُ مِنکَ مَالًا وَأَعَزُّ نَفَرًا ﴿٣٤کهف﴾. به جای اینکه تذکره باشد، غفلت شد. وَ تَناوَشُوهُمْ مِنْ مَکانٍ بَعید؛ « تَناوَشَ » یعنی ( تَناوَلَ ). شما باید نزدیک بروید، و اینها را از نزدیک تناول کنید؛ نه اینکه دستی از دور بر قبور داشته باشید.
اَفَبِمَصارِعِ آبائِهِمْ یَفخَرُون؛ « مَصرَع » یعنی آنجائی که کشتی می گیرند، یکی را به زمین می زنند. فرمود: آیا به قبور پدرانشان افتخار می کنند ؟ اَمْ بِعَدیدِ الهَلکَی یَتَکَثَّرُون؛ اینها که هلاک شدند، اینها را شماره کردید و ارقام قبیله تان را زیاد کردید و گفتید ما قبیله مان بیش از قبیله شماست! یَرتَجِعُونَ مِنهُمْ اَجساداً خَوَت؛ شما از اینکه به قبرستان رفتید و قبور را شماره کردید و تکاثر و تفاخر کردید، منظورتان چیست ؟ اینها را می خواهید برگردانید، اینها که بر نمی گردند؛ آثار اینها را میخواهید حفظ بکنید، با این تکاثر پروری که آثارشان حفظ نمیشود! وَ حَرَکاتٍ سَکَنَت؛ اینها قبلاً حرکاتی داشتند، ولی امّا سکون پیدا کردند.
توصیه حضرت امیر به عبرت گرفتن از اهل قبور
وَ لِاَنْ یَکُونُوا عِبَراً اَحَقُّ مِنْ اَنْ یَکُونُوا مُفتَخَراً. اینها باید وسیله عبرت باشند، نه وسیله فخر! اگر یک کسی یک صحنه تاریخی را ببیند و هیچ تحوّلی در او پیدا نشود؛ این تماشا کرده، نه عبرت گرفته! عبرت آن است که عبور بکند مِنَ الرَّذیلَهِ إلَی الفَضیلِه، مِنَ الجَهلِ إلَی العِلم، مِنَ الظُّلمِ إلَی العَدل، مِنَ الشَّرِ إلَی الخِیر. فَاعتَبِرُوا یا اُولِی الاَبصار(2حشر)، یعنی اگر کسی اهل بصیرت است، باید از یک رذیلتی که قبلاً داشت عبور بکند و به فضیلت برسد.
فرمود: وَ لِاَنْ یَکُونُوا عِبَراً اَحَقُّ مِنْ اَنْ یَکُونُوا مُفتَخَراً وَ لِاَنْ یَهبِطُوا بِهِمْ جَنابَ ذِلَّهٍ اَحجَی مِنْ اَنْ یَقُومُوا بِهِمْ مَقامَ عِزَّه؛ عقل را حِجر و نُهیِه می گویند، عقل را «حِجر » می گویند، برای اینکه حِجر هم به معنی منع است، هم این تَحجیری که می کنند، با حَجَر تَحجیر می کنند؛ برای آن است که بیگانه نیاید و آشنا نرود. عقل تَحجیر می کند، یعنی هویت انسان را حفظ می کند، نمی گذارد هر بیگانه ای وارد این محدوده بشود و دست درازی بکند و اگر کسی عقل نداشت، ذِی حِجر نیست. یا اُولُوا النُّهَی که می گویند، برای اینکه عقل نهی از منکر می کند. اگر کسی نهی از منکر نکرد، اُولُوا النُّهی نیست. فرمود: حجاب عقل در این است که این عبرت باشد، نه فخر؛ کاری از این گذشته ها حاصل نمی شود. اینها وقتی رفتند قبرستان و قبور را شمردند، اگر عاقل باشند باید که پیاده بشوند، دیگر غرور و مَنیّت و تکبّر و اینها را بگذارند کنار؛ هبوط کنند، نه سواره بدوند. کجا هبوط بکنند ؟ به طرف ذلّت.
این انسان در پیشگاه ذات أقدس إله که ذلیل شد، می شود عزیز. در بیانات نورانی حضرت امام سجاد (ع) در صحیفه سجادیّه و دعای عرفه آمده:اَنَا اَقَلُّ الاَقَلّین وَ اَذَلُّ الاَذَلّین مِثقالُ ذَرَّهِ اُو دُونَهَا (دعای۴۷صحیفه سجادیه). خدایا! برای تو از من ضعیف تر در عالم احدی نیست.چون خود را در کمال ذلّت در پیشگاه خدا می بیند، می شود عرشی.
مذمّت نگاه جاهلانه به قبور
لَقَدْ نَظَرُوا اِلِیهِمْ بِاَبصارِ العَشوَه؛ « عَشوِه » آن ضعف بصر است. فرمود: اینها رفتند قبرستان، امّا با دید خیلی ضعیف قبور را نگاه کردند. گاهی تعبیر حضرت این است که دستی از دور بر قبور داشتند، تَناوَشُ مِنْ مَکانٍ بَعید. گاهی میفرماید که: دیدند، امّا با ضعف بصر دیدند، خوب این قبور را بررسی نکردند؛ اینها کیاند، چهاند. لَقَدْ نَظَرُوا اِلِیهِمْ بِاَبصارِ العَشوِه وَ ضَرَبُوا مِنهُمْ فِی غَمرَهِ جَهالَهٍ؛ اینها در سستی و سُکر و فرو رفتگی و فرومایگی جهالت غرق شدند.
زبان حال مردگان در برابر جاهلان غافل
و اگر می توانستند از این قبور چیزی سئوال کنند، آنها جواب می دادند. وَ لَوِ اسْتَنطَقُوا عَنهُمْ عَرَصاتِ تِلکَ الدّیارِ الخاوِیَهِ وَ الرُّبُوعِ الخالِیَهِ لَقالَت؛ اگر اینها میتوانستند از این گورستان، از این قبرستان، از این آرامگاه چه سؤال بکنند؛ آنها اینجور جواب می دادند. منتها اینها نتوانستند سئوال بکنند و گرنه قبرستان جواب می دهد. این عرصه ها در جواب می گویند: ذَهَبُوا فِی الاَرضِ ضُلّالاً وَ ذَهَبْتُمْ فِی اَعقابِهِمْ جُهّالاً. آنها دو تا حرف می زدند؛ یکی درباره مرده ها، یکی درباره زندههای غافل. درباره مرده ها می گفتند: اینها گم شدند. درباره زنده ها می گویند: شما جاهلانه به دنبال گم شده ها می گردید. نه شما آنها را پیدا می کنید، نه در دست شما هستند!
تَطَّئُونَ فِی هامهِم؛ « تَطَّئُونَ » یعنی گام بر می دارید. ( هام ) جمع هامَه است، « هامَه » یعنی رأس. تَطَئُونَ فِی هامِهِمْ وَ تَستَنْبِطونَ فِی اَجسادِهِم؛ «ستَنْبِطُونَ » یعنی این مزرعه هایی که شما دارید، این باغ هائی که شما دارید، کشاورزی هائی که دارید روی خاک همان هاست! که شما بذر افشانی کردید، خاک آباء و اجدادتان الآن به صورت برنج و گندم در آمده! وَ تَرتَعُونَ فِیمَا لَفَظُوا؛ اینها انداختند، شما الآن دارید می چَرید! یک چیز تازه ای نیست! وَ تَسکُنُونَ فِیمَا خَرَّبُوا؛ اینها ساختند و دست دوّم شد و تخریب کردند، به شماها رسیده! وَ اِنَّمَا الاَیّامُ بِینَکُمْ وَ بِینَهُمْ بَواکٍ وَ نَوائِحُ عَلِیکُم؛ روزگار هم به حال شما می گرید، هم به حال آنها می گرید./آیت الله جوادی آملی
متن کامل خطبه ۲۲۱
(و من خطبة له (علیه السلام) ) فَإِنَّ تَقْوَى اللَّهِ مِفْتَاحُ سَدَادٍ وَ ذَخِیرَةُ مَعَادٍ وَ عِتْقٌ مِنْ کُلِّ مَلَکَةٍ وَ نَجَاةٌ مِنْ کُلِّ هَلَکَةٍ بِهَا یَنْجَحُ الطَّالِبُ وَ یَنْجُو الْهَارِبُ وَ تُنَالُ الرَّغَائِبُ فَاعْمَلُوا وَ الْعَمَلُ یُرْفَعُ وَ التَّوْبَةُ تَنْفَعُ وَ الدُّعَاءُ یُسْمَعُ وَ الْحَالُ هَادِئَةٌ وَ الْأَقْلَامُ جَارِیَةٌ وَ بَادِرُوا بِالْأَعْمَالِ عُمْراً نَاکِساً أَوْ مَرَضاً حَابِساً أَوْ مَوْتاً خَالِساً فَإِنَّ الْمَوْتَ هَادِمُ لَذَّاتِکُمْ وَ مُکَدِّرُ شَهَوَاتِکُمْ وَ مُبَاعِدُ طِیَّاتِکُمْ زَائِرٌ غَیْرُ مَحْبُوبٍ وَ قِرْنٌ غَیْرُ مَغْلُوبٍ وَ وَاتِرٌ غَیْرُ مَطْلُوبٍ قَدْ أَعْلَقَتْکُمْ حَبَائِلُهُ وَ تَکَنَّفَتْکُمْ غَوَائِلُهُ وَ أَقْصَدَتْکُمْ مَعَابِلُهُ وَ عَظُمَتْ فِیکُمْ سَطْوَتُهُ وَ تَتَابَعَتْ عَلَیْکُمْ عَدْوَتُهُ وَ قَلَّتْ عَنْکُمْ نَبْوَتُهُ فَیُوشِکُ أَنْ تَغْشَاکُمْ دَوَاجِی ظُلَلِهِ وَ احْتِدَامِ عِلَلِهِ وَ حَنَادِسُ غَمَرَاتِهِ وَ غَوَاشِی سَکَرَاتِهِ
وَ أَلِیمُ إِزْهَاقِهِ وَ دُجُوُّ إِطْبَاقِهِ وَ جُشُوبَةُ مَذَاقِهِ فَکَأَنْ قَدْ أَتَاکُمْ بَغْتَةً فَأَسْکَتَ نَجِیَّکُمْ وَ فَرَّقَ نَدِیَّکُمْ وَ عَفَّى آثَارَکُمْ وَ عَطَّلَ دِیَارَکُمْ وَ بَعَثَ وُرَّاثَکُمْ یَقْتَسِمُونَ تُرَاثَکُمْ بَیْنَ حَمِیمٍ خَاصٍّ لَمْ یَنْفَعْ وَ قَرِیبٍ مَحْزُونٍ لَمْ یَمْنَعْ وَ آخَرَ شَامِتٍ لَمْ یَجْزَعْ فَعَلَیْکُمْ بِالْجَدِّ وَ الِاجْتِهَادِ وَ التَّأَهُّبِ وَ الِاسْتِعْدَادِ وَ التَّزَوُّدِ فِی مَنْزِلِ الزَّادِ وَ لَا تَغُرَّنَّکُمُ الْحَیَاةُ الدُّنْیَا کَمَا غَرَّتْ مَنْ کَانَ قَبْلَکُمْ مِنَ الْأُمَمِ الْمَاضِیَةِ وَ الْقُرُونِ الْخَالِیَةِ الَّذِینَ احْتَلَبُوا دِرَّتَهَا وَ أَصَابُوا غِرَّتَهَا وَ أَفْنَوْا عِدَّتَهَا وَ أَخْلَقُوا جِدَّتَهَا أَصْبَحَتْ مَسَاکِنُهُمْ أَجْدَاثاً وَ أَمْوَالُهُمْ مِیرَاثاً لَا یَعْرِفُونَ مَنْ أَتَاهُمْ وَ لَا یَحْفِلُونَ مَنْ بَکَاهُمْ وَ لَا یُجِیبُونَ مَنْ دَعَاهُمْ فَاحْذَرُوا الدُّنْیَا فَإِنَّهَا غَدَّارَةٌ غَرَّارَةٌ خَدُوعٌ مُعْطِیَةٌ مَنُوعٌ مُلْبِسَةٌ نَزُوعٌ لَا یَدُومُ رَخَاؤُهَا وَ لَا یَنْقَضِی عَنَاؤُهَا وَ لَا یَرْکَدُ بَلَاؤُهَا
(منها) (فی صفة الزهاد) کَانُوا قَوْماً مِنْ أَهْلِ الدُّنْیَا وَ لَیْسُوا مِنْ أَهْلِهَا فَکَانُوا فِیهَا کَمَنْ لَیْسَ مِنْهَا عَمِلُوا فِیهَا بِمَا یُبْصِرُونَ وَ بَادَرُوا فِیهَا مَا یَحْذَرُونَ تَقَلَّبُ أَبْدَانِهِمْ بَیْنَ ظَهْرَانَیْ أَهْلِ الْآخِرَةِ یَرَوْنَ أَهْلَ الدُّنْیَا یُعَظِّمُونَ مَوْتَ أَجْسَادِهِمْ وَ هُمْ أَشَدُّ إِعْظَاماً لِمَوْتِ قُلُوبِ أَحْیَائِهِمْ .
از خطبه هاى آن حضرت علیه السّلام است (در پرهیزکارى و مرگ و فریفته نشدن بدنیا) قسمت اول خطبه پرهیزکارى و ترس از خدا کلید هدایت و رستگارى (دنیا و آخرت) و اندوخته براى
روز قیامت و سبب آزادى از هر بندگى (شهوتها و خواهشهاى نفس) و رهائى از هر تباهى است، با تقوى حاجت درخواست کننده روا مى گردد، و گریزان (از عذاب و سختى) رهائى مى یابد، و عطاءها و بخششهاى بسیار (از جانب حقّ تعالى) دریافت میشود، پس کار کنید (براى سفر آخرت توشه بردارید) در این حالیکه عمل بالا مى رود (قبول مى گردد) و توبه و بازگشت (از گناه) سود مى بخشد، و دعاء شنیده میشود (در خواست مى پذیرند) و زمان آرامش است (اضطراب و نگرانى مرگ در بین نیست) و قلمها (ى نویسندگان اعمال نیک و بد) بکار است (نه مانند بعد از مردن از نوشتن باز مانند) و بعبادات و طاعات بشتابید در برابر عمرى که (از جوانى به پیرى و از توانائى به ناتوانى) تغییر مى پذیرد، یا بیمارى و دردى که (از کار) باز دارد، یا مرگى که (زندگانى را) برباید، زیرا مرگ لذّت و خوشیهاى شما را نابود ساخته خواهشهاتان را از بین مى برد، و اندیشه هاتان را دور مى سازد، ملاقات کننده ایست که او را دوست نمى دارند، و مبارزى است که (هر چند دلیر و توانا باشى) شکست نمى خورد، و کینه جوئى است که بازخواست نمى شود، دامهاى آن شما را گرفته، و اندوه ها و تباهىهایش شما را احاطه نموده، و پیکانها (ى تیرها) یش شما را آماج قرار داده، و غلبه و توانائى آن در بین شما با اهمیّت است، و ستمش بر شما پى در پى مى رسد، و کم ممکن است ضرب شمشیرش از شما خطاء برود، پس نزدیک است تاریکى سایه هایش و زبانه کشیدن دردهایش و تیرگى بیهوشیهاى سختیهایش و درد جان گرفتنش و تارى پوشاندنش و بد مزگى چشیدنش شما را در یابد، و (چون مرگ خواهى نخواهى هر کس را در خواهد یافت) مانند آنست که ناگهان نزد شما آمده و راز گویان شما را خاموش ساخته، و مشاورینتان را متفرّق نموده، و آثار و نشانه هاتان را نابود، و شهرهاتان را بى صاحب کرده، و وراثتان را بر انگیخته که ارثتان را قسمت کنند بین خویشاوند خاصّى که (در آن هنگام بتو) سود نداشته، و خویشاوند اندوهگینى که جلو (مرگ را از تو) نگرفته، و بین خرسند شنوندهاى که (از مرگ تو) اندوهناک نگشته، پس بر شما باد سعى و کوشش (بطاعت و بندگى) و آماده بودن و توشه برداشتن (براى سفر آخرت) در جاى توشه گرفتن،
و زندگى دنیا شما را فریب ندهد چنانکه پیشینیان شما را که گذشتند و رفتند فریب داد، آنان که شیر آنرا دوشیدند (بهره بسیار بردند) و فریب آنرا خوردند (لذّت و خوشى آنان را از حساب و وارسى روز رستخیز غافل نمود) و شماره آنرا از بین بردند (روزهایش را به بیخبرى بسر رساندند) و تازه آنرا کهنه کردند (جوانى را به پیرى رساندند) خانه هاشان گورها و دارائیشان میراث دیگران گردید، هر که بر سر گورشان آید نمى شناسند، و بکسیکه برایشان بگرید اهمیّت نمى دهند، و بکسیکه آنها را بخواند پاسخ نمى دهند، پس از دنیا بپرهیزید که بسیار مکر کننده و فریب دهنده و بازى دهنده است، بخشندهاى است پس گیرنده، و پوشانندهاى است کننده (اگر چند روزى بکسى رو آورده کالایى باو ارزانى دارد بزودى باو پشت کرده از او پس مى گیرد) آسایش آن همیشگى نیست، و رنج آن بسر نمى رسد، و بلاء و درد آن آرام نمى گیرد (پس خردمند به چنین دنیایى دل نبسته تا ممکن است رضاء و خوشنودى خدا و رسول را بدست مى آورد).
قسمت دوم از این خطبه است در وصف پارسایان، پارسایان گروهى هستند (در ظاهر) از اهل دنیا که (در باطن) اهل آن نیستند، پس در دنیا مى باشند مانند کسیکه اهل آن نیست (چون دل بر آن نبسته آنرا سراى عاریت پنداشتهاند) عمل آنها در آن به آن چیزى است که (بعد از مرگ) مى بینند، و بدفع عذاب که از آن مى ترسند مى شتابند (اگر چه با اهل دنیا همنشینند ولى در حقیقت) بدنهاشان بین اهل آخرت در گردش است (سر و کارشان با آنها است) اهل دنیا را مى بینند که به مرگ جسدشان اهمیّت مى دهند، و ایشان به مرگ دلهاى زنده خود بیشتر اهمیّت مى دهند (مى بینند مردم دل باقى را رها کرده بتن فانى چسبیدهاند ولى اندیشه آنان اینست که چاره مرگ دل چه بوده و چه باید بکنند).
**
(پس یکى از یاران به پاخاست و با سخنى طولانى امام را ستود، حرف شنوایى و اطاعت از امام را اعلام داشت. آنگاه امام فرمود:) کسى که عظمت خدا در جانش بزرگ، و منزلت او در قلبش والاست، سزاوار است که هر چه جز خدا را کوچک شمارد. و از او سزاوارتر کسى که نعمت هاى خدا را فراوان در اختیار دارد، و بر خوان احسان خدا نشسته است، زیرا نعمت خدا بر کسى بسیار نگردد جز آن که حقوق الهى بر او فراوان باشد.
* روابط سالم و متقابل رهبر و مردم:
مردم از پست ترین حالات زمامداران در نزد صالحان این است که گمان برند آنها دوستدار ستایش اند، و کشور دارى آنان بر کبر و خود پسندى استوار باشد، و خوش ندارم، در خاطر شما بگذرد که من ستایش را دوست دارم، و خواهان شنیدن آن مى باشم. سپاس خدا را که چنین نبودم و اگر ستایش را دوست مى داشتم، آن را رها مى کردم به خاطر فروتنى در پیشگاه خداى سبحان، و بزرگى و بزرگوارى که تنها خدا سزاوار آن است.
گاهى مردم، ستودن افرادى را براى کار و تلاش روا مى دانند. اما من از شما مى خواهم که مرا با سخنان زیباى خود مستایید، تا از عهده وظایفى که نسبت به خدا و شما دارم بر آیم، و حقوقى که مانده است بپردازم، و واجباتى که بر عهده من است و باید انجام گیرد اداء کنم، پس با من چنانکه با پادشاهان سرکش سخن مى گویند، حرف نزنید، و چنانکه از آدم هاى خشمگین کناره مى گیرند دورى نجویید، و با ظاهر سازى با من رفتار نکنید، و گمان مبرید اگر حقّى به من پیشنهاد دهید بر من گران آید، یا در پى بزرگ نشان دادن خویشم، زیرا کسى که شنیدن حق، یا عرضه شدن عدالت بر او مشکل باشد، عمل کردن به آن، براى او دشوارتر خواهد بود. پس، از گفتن حق، یا مشورت در عدالت خوددارى نکنید، زیرا خود را برتر از آن که اشتباه کنم و از آن ایمن باشم نمى دانم، مگر آن که خداوند مرا حفظ فرماید.
پس همانا من و شما بندگان و مملوک پروردگاریم که جز او پروردگارى نیست. او مالک ما، و ما را بر نفس خود اختیارى نیست. ما را از آنچه بودیم خارج و بدانچه صلاح ما بود در آورد. به جاى گمراهى هدایت، و به جاى کورى بینایى به ما عطا فرمود.
توضیح نگارنده-پیراسته فر:«اِبْنِ اَبی الْحَدید» کیست؟
«اِبْنِ اَبی الْحَدید» عزالدین ابوحامد عبدالحمید بن هبةالله بن محمد بن محمد بن محمد بن حسین بن ابی الحدید مداینی، دانشمند، شاعر، ادیب، فقیه، متولد ذیالحجه ۵۸۶ق مدائن ،بمناسبت رفاقت با ابن علقمی، وزیر شیعه مستعصم عباسی، در شمار کاتبان دیوان دارالخلافة درآمد. وی ابتدا کتابت «دارالتشریفات» را برعهده داشت. در ۶۲۹ق به کتابت خزانه منصوب شد و مدتی بعد کاتب دیوان گردید. در صفر ۶۴۲ق بهعنوان ناظر «شهرحله» تعیین شد. سپس خواجۀ «امیر علاءالدین طَبّرْس» گردید و پس از آن ناظر بیمارستان عَضُدی و سرانجام ناظر کتابخانههای بغداد شد.
ابن ابیالحدید روابط نزدیکی با «ابن علقمی»( وزیر مستعصم عباسی) داشت و او و برادرش از حمایت وزیر برخوردار بودند. از اینرو، هنگامی که شرح نهج البلاغه و «قصاید السبع »را منتشر کرد، هدیههایی دریافت نمود.
وقتی در سال۶۴۲ق «مغولان» به بغدادحمله کردند« شرف الدین اقبال شرابی»فرمانده سپاه مستعصم بالله آنهاراسرکوب کرد،«ابیالحدید»این پیروزی رامرهون تدبیروزیردانشمند«ابن علقمی»دانست و قصیدهای در تهنیت و ستایش وی سرود که ابیاتی از آن در شرح نهج البلاغه آورده است.
البته۱۳سال بعد درحمله دوم مغولان،ابن ابیالحدید و برادرش موفقالدین»اسیرشدند که بارایزنی «ابن علقمی» و«خواجه نصیرطوسی» نجات یافتند وامادرپی سقوط بغداد دراوائل سال۶۵۶ق بدست اشرارمغول کشته شد.
«ابیالحدید»،اگرچه «حضرت علی راافضل از۳خلیفه اول می داند» وامانوشت «سپاس خداوندی را که مفضول را بر افضل مقدم داشت».
وفات پیامبر۲۸صفرسال یازده هجری..سقیفه بنی ساعده(مجلس خبرگان)برای تعیین رهبری
نام | شروع خلافت | مدت خلافت | پایان خلافت | توضیحات.نکته |
ابوبکر | ربیع الاول۱۱هجری | ۲سال و سه ماه و ۲۶ روز | ۷جمادی ثانی سال۱۳ | ابوبکر عبدالله بن ابیقحافة/ ۶۳ سالگی درگذشت/فتوحات:عراق وشام وایران |
عُمَر | ۷جمادی الاخرسال۱۳ | ۱۰سال و۶ماه و۴روز | ۹ربیع سال ۲۳ هجری | «عمربن خطاب» بدست فیروزابولؤلؤکشته شددرسن ۵۵ سالگی/توسعه فتوحات ابوبکر+طرابلس وآذربایجان |
عُثمان | ربیع سال ۲۳ | ۱۲سال | ذی حجه۳۵هجری | أبو عَبدِ اللهِ عُثمَانُ بْنُ عفَّان(ذوالنورین) |
علی | ذیحجه۳۵هجری | ۴ سال و ۹ ماه | ۲۱رمضان سال۴۰هجری | ۲۵سال مقاومت وصبوری |
آخرین حاکم عباسیان:ابو احمد عبد الله مستعصم که (۱۶ سال)برتخت سلطنت نشست،که درسال ۶۵۶ هجری قمری باهجوم مغولان سلطنتشان پاشیده شد،به حلب(سوریه)کوچیدند وآنجاهم عرصه برآنهاتنگ شد،رفتند پرچمشان رادر«شام»برافراشتند که آنجاهم زیادداوم نیاوردند،رفتندمصر. و۵۲۴ سال خلافت «بنی عباس«به پایان رسید.
توضیحات بیشتردرمورد «خلفای راشدین-سقیفه بنی ساعده »وچگونگی انتخاب ونیز«خلفای بنی عباس رادر۲پُست مربوطه-جداگانه- نگارنده مطالعه کنید.
دیدگاه امام خمینی درباره «نهج البلاغه»
ما مفتخریم که کتاب «نهجالبلاغه» که بعد از قرآن، بزرگترین دستور زندگی مادی و معنوی و بالاترین کتاب رهاییبخش بشر است و دستورات معنوی و حکومتی آن بالاترین راه نجات است، از امام معصوم ماست»
یام حضرت امام خمینی به کنگره هزاره نهج البلاغه است که در ۲۷ اردیبهشت ۱۳۶۰ با موضوع « تبیین عظمت ابعاد بیکران شخصیت امام علی (ع ) و نهج البلاغه در تهران برگزار گردید. این پیام فشرده حاوی نکات و تعابیر مهمی درباره نهج البلاغه و شخصیت والای امیرمومنان (ع ) می باشد.
بسم الله الرحمن الرحیم
در کنگره هزاره نهج البلاغه از چه صحبت خواهد شد و از کی معرفی دانشمندان بزرگ جهانی می خواهند مولا امیرالمومنین را معرفی کنند و به دیگران بشناسانند یا کتاب نهج البلاغه را ما با کدام موونه و با چه سرمایه ای می خواهیم در این وادی وارد شویم درباره شخصیت علی بن ابی طالب از حقیقت ناشناخته او صحبت کنیم یا با شناخت محجوب و مهجور خود اصلا علی ـ علیه السلام ـ یک بشر ملکی و دنیایی است که ملکیان از او سخن گویند یا یک موجود ملکوتی است که ملکوتیان او را اندازه گیری کنند اهل عرفان درباره او جز با سطح عرفانی خود و فلاسفه و الهیون جز با علوم محدوده خود با چه ابزاری می خواهند به معرفی او بنشینند! تا چه حد او را شناخته اند تا ما مهجوران را آگاه کنند.
دانشمندان و اهل فضیلت و عارفان و اهل فلسفه با همه فضایل و با همه دانش ارجمندشان آنچه از آن جلوه تام حق دریافت کرده اند در حجاب وجود خود و در آینه محدود نفسانیت خویش است و مولا غیر از آن است . پس اولی آن است که از این وادی بگذریم و بگویم علی بن ابی طالب فقط بنده خدا بود و این بزرگ ترین شاخصه اوست که می توان از آن یاد کرد و پرورش یافته و تربیت شده پیامبر عظیم الشان است و این از بزرگ ترین افتخارات اوست .کدام شخصیت می تواند ادعا کند که عبدالله است و از همه عبودیت ها بریده است جز انبیای عظام و اولیای معظم که علی ـ علیه السلام آن عبد وارسته از غیر و پیوسته به دوست که حجب نور و ظلمت را دریده و به معدن عظمت رسیده است در صف مقدم است . و کدام شخصیت است که می تواند ادعا کند از خردسالی تا آخر عمر رسول اکرم در دامن و پناه و تحت تربیت وی و حامل آن بوده است جز علی بن ابیطالب که وحی و تربیت صاحب وحی در اعماق روح و جان او ریشه دوانده . پس او بحق عبدالله است و پرورش یافته عبدالله اعظم است .
و اما «کتاب نهج البلاغه که نازله روح اوست برای تعلیم و تربیت ما خفتگان در بستر منیت و در حجاب خود و خودخواهی خود معجونی است برای شفا و مرهمی است برای دردهای فردی و اجتماعی و مجموعه ای است »دارای ابعادی به اندازه یک انسان و یک جامعه بزرگ انسانی از زمان صدور آن تا هر چه تاریخ به پیش رود و هر چه جامعه ها به وجود آید و دولتها و ملتها متحقق شوند و هر قدر متفکران و فیلسوفان و محققان بیایند و در آن غور کنند و غرق شوند.
« فیلسوفان و حکمت اندوزان بیایند و در جملات خطبه اول این کتاب الهی به تحقیق بنشینند و افکار بلند پایه خود را به کار گیرند و با کمک اصحاب معرفت و ارباب عرفان این یک جمله کوتاه را به تفسیر بپردازند »
و بخواهند بحق وجدان خود را برای درک واقعی آن ارضا کنند به شرط آن که بیاناتی که در این میدان تاخت و تاز شده است آنان را فریب ندهد و وجدان خود را بدون فهم درست بازی ندهند و نگویند و بگذرند تا میدان دید فرزند وحی را دریافته و به قصور خود و دیگران اعتراف کنند
و این است آن جمله : « مع کل شی لا بمقارنه و غیر کل بمزایله » (مَعَ کُلِّ شَیْء لاَ بِمُقَارَنَة، وَغَیْرُ کُلِّ شیء لا بِمُزَایَلَة -خطبه اول نهج البلاغه) و این جمله و نظیر آن که در کلمات اهل بیت وحی آمده است بیان و تفسیر کلام الله است که در سوره « حدید » است و برای متفکران آخر زمان آمده است : « و هو معکم اینما کنتم » .
اینک امید آن است که شما دانشمندان و متفکران متعهد که در کنگره ارجمند هزاره نهج البلاغه گرد هم آمدید ابعاد عرفانی و فلسفی و اخلاقی و تربیتی و اجتماعی و نظامی و فرهنگی و دیگر بعدها را به مقدار میسور بیان فرمایید و این کتاب بزرگ را به جوامع بشری معرفی نموده و عرضه دارید که این متاعی است که مشتری آن انسان ها و مغزهای نورانی است . صلوات و سلام بی پایان به رسول اعظم که چنین موجودی الهی را در پناه خود تربیت فرمود و به کمال لایق انسانیت رسانید. و سلام و درود بر مولای ما که نمونه انسان و قرآن ناطق است و تا ابد نام بزرگ او باقی است و خود الگوی انسانیت و مظهر اسم اعظم است . و سلام و درود بر شما دانشمندان که با زحمت پر ارج و سودمند خود راه رسیدن به اهداف عالی این کتاب مقدس را باز می نمایید. والسلام علی عبادالصالحین .
روح الله الموسوی الخمینی۲۷ اردیبهشت ۱۳۶۰
دیدگاه (آیت الله خامنه ای) درباره «نهج البلاغه»
رهبرانقلاب(آیت الله خامنه ای):
«عزیزان با نهجالبلاغه انس پیدا کنید. نهجالبلاغه، خیلی بیدار کننده و هوشیار کننده و خیلی قابل تدبر است. در جلساتتان، با نهج البلاغه و کلمات امیرالمؤمنین صلواتاللهوسلامهعلیه انس پیدا کنید.»(۱۳۷۸/۰۹/۰۱)
این نهجالبلاغه را باید خواند و فراگرفت. در دوران اخیر، بسیاری از متفکران و اندیشمندان غیرمسلمان ـ نه فقط مسلمانها ـ با نهجالبلاغه آشنا شدند؛ کلمات امیرالمؤمنین را خواندند و دیدند؛ حکمتهای مجسم در این بیانات را شنیدند و فراگرفتند و از عظمت این کلام و صاحب کلام بهتزده شدند. ما بهنهجالبلاغه بیش از این بایستی توجه کنیم؛ بیش از این باید فرا بگیریم؛ بیش از این باید از دریای مواج حکمت امیرالمؤمنین بهره ببریم؛ همهی ابعاد کار را روشن می کند، همهی درسها را به ما میدهد. علمای بزرگ اهل سنت درباره این کلمات تعبیراتی دارند که انسان شگفتزده میشود.| بیانات در دیدارمردم بوشهر در روز میلاد امام علی۱۳۸۹/۰۴/۰۵
شهیدمطهری(سیری درنهج البلاغه):امتیاز نهجالبلاغه برای فردی که سخنشناس باشد و زیبایی سخن را درک کند، نیاز به توضیح و توصیف ندارد. اساسا زیبایی درک کردنی است، نه وصف کردنی. نهجالبلاغه پس از نزدیک چهارده قرن برای شنونده امروز همان لطف و حلاوت و گیرندگی و جذابیت را دارد که برای مردم آن روز داشت است.
محل ترشح هورمون، «غُدّه »هاهستندوبعضی اندامها
غددواندامهایی که هورمون ترشح میکنند:
غده های اصلی درونریز: غده هیپوفیز،غده هیپوتالاموس ، غده آدرنال (فوق کلیه)،غده تیروئید،غده پاراتیروئید، غده پینه آل-صنوبری (اپی فیز)،غده پانکراس،
تخمدان،بیضهها،تیموس،غده هادر مجموع حدود ۲۵ نوع هورمون ترشح می کنند.
آنچه مشهوراست، هورمونها دو گروه «پُلیپپتیدی و استروئیدی» هستند، امابه چهار گروه تقسیم می شوند:
۱-پپتیدی:(انسولین و یا مثل LH و FSH گلیکوپپتیدی)
۲-استروئیدی:غده های جنسی هستند (استروژن ،تستسترون)
۳-پروستانوئیدی(پروستاگلاندینها)
۴-آمینی:(دوپامین ، آدرنالین و نورآدرنالین که ازفوق کلیوی ترشح می شوند)
هورمونی است که انسان را از لحاظ ذهنی هوشیار نگه می دارد. دوپامین از سلول های مغز و نخاع ترشح می شود. وقتی صحنه ای در یک فیلم شما را خوشحال می کند یا از دیدن منظره ای لذت می برید،
این هورمون به هورمون شادی معروف است و ازهیپوتالاموس ترشح می شود.این هورمون تقویت کننده ی خلق وخو، ضد افسردگی است و باعث می شود احساس شادی کنید. کمبودهورمون سروتونین در بدن موجب بی خوابی، اختلالات خلق و خو، احساس غم،افسردگی، رفتار پرخاشگرانه و اختلالات خوردن می شود .
اُکسی توسین هم نوعی انتقال دهنده ی عصبی و هم یکی از هورمون های شادی آوراست که اغلب به نام «هورمون عشق» نامیده می شود . اکسی توسین موجب کاهش استرس وافزایش تعاملات اجتماعی می شود وعشق را بین زوجین و والدین و فرزندان افزایش می دهد .
استروژن هورمونی است که از غدد جنسی ترشح می شود وبه شکل گیری سروتونین کمک می کند و مانع استرس و ثابت شدن خلق و خوی فرد می شود هورمون زنانه استروژن با شروع یائسگی کاهش می یابد .
هورمون پروژسترون سبب بهبود کیفیت خواب و مانع از اضطراب و تحریک پذیری و نوسانات خلق وخو می شود. استرس بیش ازحد و نداشتن رژیم غذایی سالم سطح این هورمون را کاهش می دهد .
تفاوت «پروژسترون و استروژن»
«پروژسترون»(Progesterone) و «استروژن»(Estrogen) دو هورمون مهم در بدن زنان هستند.
اینها «هورمون های استروئیدی»(steroid hormones) هستند که مسئول ویژگی های مختلف زنانه در بدن هستند. تخمدان ها یک جفت اندام تولید کننده تخمک هستند (یعنی سلول های تخمک تولید می کنند) که سلامت دستگاه تناسلی زنانه را حفظ می کنند. تخمدانها علاوه بر نقشی که در تولید تخمک دارند، غدد درونریز هستند، زیرا هورمونهایی – عمدتاً استروژن و پروژسترون – ترشح میکنند که برای رشد طبیعی تولید مثل و باروری حیاتی هستند.
«هورمون استروژن» چیست؟
«استروژن»(Estrogen) یک هورمون استروئیدی، پیام های فیزیولوژیکی را به اندام ها و سیستم های بدن منتقل می کند. این پیام ها برای هر اندام و سیستم بدن متفاوت است.
استروژن پیام هایی را به رحم می فرستد تا رشد کند و پوششی را که در طول قاعدگی قبلی ریخته شده جایگزین کند.
۳ استروژن اصلی طبیعی در زنان عبارتند از «استرون» (E1)، «استرادیول» (E2) و «استریول» (E3). استرادیول هم از نظر سطح مطلق سرمی و هم از نظر فعالیت استروژنیک استروژن غالب در طول سال های باروری است. در دوران یائسگی، استرون استروژن غالب در گردش است و در دوران بارداری استریول از نظر سطح سرمی، استروژن غالب در گردش است.
اگرچه «استریول» فراوانترین استروژن در بین سه استروژن است، اما ضعیفترین است، در حالی که «استرادیول» قویترین است و تقریباً ۸۰ برابر استریول قدرت دارد.
مدیریت سایت-پیراسته فر:ماهنامه مطب درمورد هورمونهای شادی آفرین»اینگونه می نویسد:
«سروتونین» شادی بخش
این هورمون از هیپوتالاموس ترشح می شود و به هورمون شادی معروف است. سروتونین مسئول انتقال اطلاعات در مغز است، کیفیت خواب ما دستش است و اثر آرام بخش دارد.
سروتونین خلق و خو را تنظیم می کند، از افسردگی پیشگیری می کند، فشار خون را تنظیم می کند، نقش مهمی در تنظیم چرخه قاعدگی در زنان دارد و باعث می شود احساس شادی کنید.
کمبودسروتونین چه عوارضی دارد؟
کمبود این هورمون باعث بی خوابی، اختلالات خلق و خو، احساس غم، افسردگی، رفتار پرخاشگرانه و اختلالات خوردن می شود. برای افزایش سطح سروتونین روزی ۳۰ تا ۴۵ دقیقه ورزش کنید، غذاهای غنی از کربوهیدارت بخورید، به طور منظم در معرض نور خورشید قرار بگیرد، به اندازه کافی بخوابید، مواد غذایی حاوی ویتامین ب را فراموش نکنید. ویتامین ب در غلات و حبوبات، انواع مغزها و جوانه ها وجود دارد.
«دوپامین» هورمون هوشیاری
هورمونی است که انسان را از لحاظ ذهنی هوشیار نگه می دارد. دوپامین از سلول های مغز و نخاع ترشح می شود. وقتی صحنه ای در یک فیلم شما را خوشحال می کند یا از دیدن منظره ای لذت می برید، هورمون دوپامین در بدن شما آزاد می شود. کمبود این هورمون موجب عدم تمرکز، عدم توجه، بدخوابی، تنبلی و بدخلقی می شود. افرادی که در طول روز به میزان زیاد قهوه یا نوشیدنی های انرژی زا می خورند از سطح دوپامین کمتری برخوردار هستند. برای افزایش سطح دوپامین، قبل از رفتن به رختخواب، اتاق خواب را بررسی کنید تا چیزی موجب اختلال در خواب تان نشود. می توانید قبل از خواب از دمنونش بادرنجبویه برای آرامش استفاده کنید.
غذاهایی که در«دوپامین»نقش دارند
دوپامین را می توان با خوردن غذاهای سرشار از پروتیین افزایش داد. خوردن میوه هایی مثل موز را فراموش نکنید. به طور منظم در معرض نور خورشید قرار بگیرید. غذاهای سرشار از آنتی اکسیدان را نیز در وعده های غذایی خود جای دهید.
هورمون«اندروفین» ضددرد
هورمونی که مانع درد است، از اضطراب جلوگیری می کند و به عنوان آرامبخش عمل می کند. اندروفین از غدد مخاطی و هیپوتالاموس ترشح می شود. این هورمون کمک می کند احساس مثبتی به زندگی داشته باشید. اندروفین یکی از مسکن های طبیعی بدن است. برای افزایش سطح اندروفین، حتما ورزش کنید. نیاز نیست به ورزش های سنگین روی بیاورید. 30 دقیقه پیاده روی در روز به افزایش این هورمون در بدن شما کمک شایان توجهی می کند.
غذاهای مناسب
عرق کردن نیز به آزادشدن این هورمون کمک می کند. حمام بخار و سونا موجب عرق کردن و شل شدن عضلات می شود و استرس را از شما دور می کند. مصرف غذاهای تند را نیز فراموش نکنید. فلفل یکی از مواد غذایی عالی محسوب می شود. غذاهای تند در تماس با گیرنده های روی زبان، سیگنال هایی مشابه با سیگنال های درد به مغز می فرستند که باعث آزاد شدن اندروفین در بدن می شود. اگر به طب سوزنی دسترسی دارید، می توانید آن را امتحان کنید.
«اکسی توسین» هورمون عشق
هومونهای شادی:«دوپامین»(dopamine)،«سروتونین»(serotonin)،«اکسی توسین»(oxytocin)،«اندورفین»(endorphin)
هورمونی که با عنوان هورمون عشق شناخته می شود. اکسی توسین در هیپوتالاموس ساخته شده و بعد به غده هیپوفیز منتقل می شود. این هورمون آدم ها را کنار هم نگه می دارد، اعضای خانواده را به هم نزدیک می کند، عشق را بین زوجین و والدین و فرزندان افزایش می دهد.
در دوران بارداری و شیردهی، هورمون اکسی توسین در بدن زنان ترشح شده و باعث ارتباط عمیق تر آنها با نوزادشان می شود. اکسی توسین استرس را کاهش می دهد و تعاملات اجتماعی را افزایش می دهد. این هورمون حامی قلب در مقابل انواع استرس هاست. برای افزایش سطح اکسی توسین، وقتی بیشتری را با دوستان، اعضای خانواده و افرادی که دوست دارید بگذرانید. به همنوعان خود کمک کنید. ماساژ را فراموش نکنید. سعی کنید به آدم ها عشق بورزید و عاشق بمانید.
هورمون«استروژن» ضداسترس
این هورمون جنسی زنانه از غدد جنسی ترشح می شود. استروژن مانع استرس محسوب می شود و خلق و خوی فرد را ثابت نگه می دارد. سیگار کشیدن و ورزش شدید میزان این هورمون را کاهش می دهد. برای افزایش سطح استروژن، می توانید از مواد غذایی مختلف استفاده کنید.
غذاهایی که درافزایش«استروژن»نقش دارند
میوه، سبزیجات و غلاتی چون سیب، خرما، آلو و گیلاس، هویج، گوجه فرنگی، کلم برکلی، خیار و بادنجان، جو دوسر، گندم و برنج، بذر کتان، تخمه آفتابگردان و رازیانه به افزایش سطح این هورمون در بن کمک می کند.
«ملاتونین» ساعت بدن
هورمون ضدپیری است و به عنوان ساعت بدن شناخته می شود. ملاتونین از غده پینه آل ترشح می شود. این هورمون خواب شبانه را تنظیم می کند. اگر سیگاری هستید و شب ها نمی خوابید، احتمالا از کمبود این هورمون رنج می برید. به هم خوردن دوره روز و شب، ترشح ملاتونین را شدیدا تحت تاثیر قرار می دهد. بهتر است شب ها زیاد سراغ گوشی موبایل نروید .
بمباران اطلاعات در ساعاتی که به خواب نیاز دارید، مغز را به طور مصنوعی تحریک و اذیت می کند. علاوه بر این بر بینایی نیز تاثیر می گذارد. برای افزایش سطح ملاتونین، دو ساعت قبل از خواب با ابزار تکنولوژی خداحافظی کنید. سعی کنید زندگی منظمی داشته باشید؛ برای مثال هر شب در ساعت مشخصی شام بخورد و به رختخواب بروید. در اتاقی که تهویه مناسبی دارد بخوابید. سعی کنید از سبزیجات و غذاهای سرشار از پروتیین استفاده کنید و این دو را همراه هم مصرف کنید. جسم و جان تان را در معرض هوای تازه قرار دهید.عصرایران بااندکی اصلاحات.
هورمون (عشق)اکسی توسین
«هورمون اُکسی توسین» (Oxytocin Hormone) توسط غده «هیپوتالاموس» تولید می شود و در غده هیپوفیز ذخیره می شود.
«لوب خلفی»( posterior lobe)، «غده هیپوفیز»(pituitary gland) ۲«هورمون»(hormone): «اکسی توسین»(oxytocin) و «آرژنین وازوپرسین»(arginine vasopressin) را ذخیره می کند.هر دو به گردش خون و مستقیماً وارد مغز می شوند و فرآیندهای فیزیولوژیکی مختلف را در بدن تنظیم می کنند.
عملکردهای هورمونی اکسی توسین
شکل ۱. خلاصه ای از عملکردهای هورمونی اکسی توسین (OT). اختصارات: آدرنالین (Adr)، پپتید ناتریورتیک دهلیزی (ANP)، کورتیکواستروئیدها (CorT)، اسیدهای چرب آزاد (FFA)، هورمون آزادکننده گنادوتروپین (GnRH)، محور هیپوتالاموس-هیپوفیز-آدرنال (HPA)، هیپوتالاموس هیپوفیز (PGH) محور، محور تیروئید هیپوفیز هیپوتالاموس (HPT)، اینترلوکین (IL)، و فاکتور نکروز تومور (TNF) -α.
شکل ۲. طرح کلی «عصب های عصبی»(neural innervations) نورون های OT در «سیستم عصبی مرکزی»(central nervous system). A-C. «نورون»(neuron) های OT مغناطیسی (A)، نورون های OT parvocellular (B) و اتصالات آنها (C). توجه داشته باشید که: نورونهای اکسیتوسین (OT، مثلثهای سبز) در بخش parvocellular (مثلثهای کوچکتر) هسته (paraventricular)«پارا بطنی» (pPVN) احتمالاً به گروههای عملکردی مختلف تعلق دارند. نورون های OT در هسته فوقاپتیک (SON) و PVN از طریق وثیقه های آکسون/آکسون (فلش های آبی بریده بریده) یا دندریت ها (فلش های چین دار قرمز) به یکدیگر متصل می شوند. فلشهای رو به پایین نشاندهنده بازداری ناشی از فعالسازی OT نورونهای بینالمللی GABAergic است. مخفف ساختارهای عصبی: بطن سوم (3rdV)، هسته های بزرگ سلولی (AMN)، قشر کمربندی قدامی (ACC)، آمیگدال (Amy)، هسته کمانی (Arc)، ناحیه بطن سوم قدامی شکمی (AV3 V)، هسته Barrington (BAR) هسته های بستر استریا ترمینالیس (BNST)، سیستم بولبو نخاعی (BSS)، پوتامن دمی (CPu)، کمپلکس واگ پشتی (DVC)، هیپوکامپ (Hipp)، سیستم پورتال هیپوفیزیال (HPS)، کولیکلوس تحتانی (IC)، جزیره ای قشر (InsC)، لوب میانی هیپوفیز (IPit)، ناحیه هیپوتالاموس جانبی (LHA)، سپتوم جانبی (LS)، قشر شنوایی چپ (LAC)، لوکوس سرولئوس (LC)، کمپلکس بدن پستانداران (MB)، برجستگی میانی ( ME)، قشر پیش پیشانی میانی (mPFC)، ناحیه پیشاپتیک میانی (MPOA)، هسته اکومبنس (NAc)، هسته تراکتوس سولیتریوس (NTS)، لامپ بویایی (OB)، هسته پارابراکیال (PBN)، هسته حرکتی فرنیک (PMN)، دور قنات خاکستری (PAG)، قشر پیریفرم (Pir)، هیپوفیز خلفی (PPit)، هسته رافه (RN)، شاخ پشتی ستون فقرات (SDH)، مولد انزال نخاعی (SEG). قسمت فشرده ماده سیاه (SNc)، گانگلیون فوقانی گردنی (SCG)، نورون تحریکی سمپاتیک (SEN)، هسته هیپوتالاموس بطنی (VMH)، ناحیه تگمنتال شکمی (VTA). اتصالات عصبی نورون های OT اشاره دارد
oxytocin
هورمون اکسی توسین به نام هورمون عشق، هورمون افزایشدهنده اعتماد، هورمون همدلی با دیگران، هورمون کاهنده اضطراب و استرس و هورمون افزایش دهنده ارتباط اجتماعی شناخته شده است.
یکی ازموقعیت هایی که هورمون اکسی توسین بوفورترشح می شود درمعاشقه ورابطه جنسی “زناشویی “است.
این هورمون به مقدار زیاد در زنان شیرده تولید می شود و باعث ترشح شیر مادر در سینه ها، بعد از تولد نوزاد می گردد.
این هورمون در تعاملات اجتماعی نقش مؤثری دارد.
هورمون اکسی توسین باعث انقباض رحم و سهولت زایمان می شود و بعد از تولد نوزاد، خونریزی زایمان را کنترل می کند.
شباهت عشق و مستی
عشق و مستی میتواند اساس علمی هم داشته باشد.
پژوهشگران دانشگاه برمینگام به این نتیجه رسیدهاند که تاثیر هورمون اکسیتوسین شباهت قابل توجهی به تاثیر الکل دارد.
اکسیتوسین نوروپپتیدی است که در هیپوتالاموس تولید و از هیپوفیز خلفی ترشح میشود.
نقش بسیار مهم اکسیتوسین در زایمان و پیوند مادر و فرزند مدتها است که شناخته شده اما در سالهای اخیر تاثیر مهم این ماده شیمیایی در تعاملات اجتماعی و رابطه عاشقانه نیز مورد توجه قرار گرفته و به همین دلیل هم به آن لقب “هورمون عشق” دادهاند.
اکسی توسین رفتارهای مثبت اجتماعی مثل انساندوستی، سخاوتمندی و همدلی را تقویت میکند و باعث میشود دیگران را بیشتر قابلاعتماد بدانیم.
در واقع تاثیرات اجتماعی-شناختی این هورمون به این دلیل است که مانند ترمزی در مقابل بازدارندههای اجتماعی مثل ترس، اضطراب و استرس عمل میکند.
دکتر ایان میچل استاد دانشکده روانشناسی دانشگاه برمینگام میگوید: “ما فکر کردیم این موضوعی است که ارزش بررسی دارد، بنابراین تحقیقاتی که درباره تاثیر اکسیتوسین و الکل وجود داشت گردآوری کردیم و متوجه شدیم بین این دو شباهت قابل توجهی وجود دارد.”
با اینکه این دو ماده گیرندههای متفاوتی در مغز دارند اما هر دو تاثیر مشابهی روی فعالیت نوعی پیامرسان عصبی (GABA) در قشر جلوی مغز (prefrontal) و دستگاه لیمبیک دارند.
برخی از افراد برای غلبه بر اضطراب و جرات پیدا کردن مثلا در قرار (date) اول یا در مصاحبه شغلی از الکل استفاده میکنند.
محققان به افراد مورد مطالعه از طریق اسپری داخل بینی اکسیتوسین دادند و متوجه شدند این هورمون تاثیر مشابهی ایجاد میکند.
علاوه بر مضرات مصرف زیاد الکل برای سلامتی، این ماده تاثیرات منفی اجتماعی هم دارد. الکل می تواند باعث شود افراد خشنتر، لافزنتر و حسودتر شوند و حتی به قیمت ضرر رساندن به دیگران، خودی را بر غیر ترجیح دهند.
این ماده باعث میشود ترس و منعی که معمولا ما را از دردسر دور نگه می دارد و از خطر کردن بی مورد باز میدارد برداشته شود.
در این تحقیق، اکسی توسین هم تاثیرات مشابهی را در افراد مورد مطالعه ایجاد کرد.
دکتر جیلسپی یکی دیگر از پژوهشگران این تحقیق میگوید تاثیر عصبی-شیمیایی اکسی توسین ممکن است در درمان برخی از مشکلات روانشناسی و روانپزشکی به کار گرفته شود.
توضیحات مدیریت سایت-پیراسته فر:ترشح هورمون اُکسی توسین فقط مختص آدم ها نیست،بلکه درحیوانان وحتی نباتات هم این ترشحات انجام می گیرد.
درتحقیقات وپژوهشهایی که انجام گرفته،دریافته اند،گیاهان وگلهایی که لمس ونوازش داده شده اند،رشدبیشتروبهتری داشته اند.
***
مدتها پس از اینکه تاثیر اکسیتوسین در زایمان، ترشح شیر و پیوند عاطفی مادر و فرزند شناخته شد، محققان شروع به بررسی این نکته کردند که آیا این هورمون در پیوند عاطفی بین زوجها هم نقش دارند یا نه.
این تحقیقات از جمله تحقیقات پروفسور روث فلدمن در دانشگاه بارایلان اسرائیل نشان داد که “بیشترین افزایش در میزان هورمون اکسیتوسین زمانی دیده میشود که فرداحساس خوبی به مادر دست می دهد” عاشق میشود”دلبسته ووابسته به فرزندمی شود.
بااین وجودافزایش این هورمون در زمان عاشق شدن”انتخاب همسر” حتی دو برابر میزان آن در زن باردار بود.
این تحقیق نشان داد که اکسی توسین در دوام رابطه هم نقش دارد و کسانی که در زمان عاشق شدن میزان بیشتری از این هورمون را در خون داشتند بیش از کسانی که میزان این هورمون در خونشان کمتر بود با هم میماندند و بیشتر با هم هماهنگ بودند. زوجهایی که اکسی توسین بیشتری داشتند بیشتر همدیگر را لمس میکردند و بیشتر جملههای هم را کامل میکردند.
در تحقیق دیگر، بیات دیتزن در دانشگاه زوریخ به تعدادی زوج اسپری بینی اکسی توسین داد و از آنها خواست پس از استفاده از آن با هم دیگر درباره موضوعی که در اغلب موارد باعث اختلاف می شود صحبت کند.
نتیجه این بود اکسی توسین باعث شد هم مردان و هم زنان بهتر با هم ارتباط برقرار کنند و میزان هورمون کورتیزول که به هورمون استرس معروف است در آنها پایینتر آمد.
آیا اکسی توسین باعث ارتباط عاطفی بهتر میشود یا اینکه عشق باعث ترشح آن میشود؟
برخی از تحقیقاتی که در زمینه ژنتیک انجام شده تا حدی به سوال جواب داده است. افرادی که به صورت ژنتیکی گیرنده های اکسی توسین کمتری دارند در حفظ روابط عاطفیشان با دشواری بیشتری روبرو میشوند.
برخی تحقیقات هم به این نتیجه رسیدند که اکسی توسین باعث بهتر شدن تشخیص عواطف در افراد مبتلا به اوتیسم شده است.
تاثیر اکسیتوسین در روابط عاطفی زوجها، برخی را به این فکر انداخته که برای کمک به زوجهایی که در رابطه خود مشکل دارند از اکسیتوسین استفاده کنند.
اگر زوجها با هم رابطه عاطفی نداشته باشند، اکسی توسین ترشح نمی شود.
منبع:BBC فارسی بااندکی اصلاحات
***
راههای راههای افزایش کسی توسین دربدن
تماس جسمی -درآغوش گرفتن(درآغوش عشق بودن) بودن، بوسه دادن وبوسه گرفتن، ونوازش کردن وموردنوازش عاشقانه قرارگرفتن، به سرعت منجر به افزایش اکسی توسین می شود.
در پژوهشی بر روی اکسیتوسین و چگونگی واکنش مردان به جنس مخالف، نشان داد که تحت تاثیر اکسیتوسین، هنگامیکه مردان چهرهی معشوقه خودرامی بینندند، دو ناحیهی مسئول احساسات پاداش و لذت در مغز روشن می شود.که این حالت دردیدن زنان دیگرحاصل نمی شود،اکسیتوسین یک سیستم پاداش را به راه میاندازد که وقتی در روابط عاشقانه هستیم فعال و ترشح میشود. تماس جسمی تحریککننده است. اکسیتوسین هنگام ارگاسم ترشح میشود و برای مردان فقط زمانی ترشح میشود که با کسی که عاشقش هستند مواجهه شوند.
نکته:بوسه وآغوش وحتی معاشقه ضروتاً با جنس مخالف وبرای لذات جنسی نیست،بلکه درآغوش عزیزت بودن ویااورادرآغوش گرفتن (مادر،پدر،خواهروبرادر،فرزند..)هم موجب ترشح “اُکسی توسین” می شود،اگرچه درآن وضعیت بیشترین ترشحات “هورمون عشق”راخواهیدداشت!
تعریف وتمجیدوتشویق-وقتی تعریفی میشنویم دربارهی خودمان احساس خوبی میکنیم. باور میکنیم که عاشقمان هستند و مورد احترام قرار داریم. اکسیتوسین در این سطح نیز عمل میکند. وقتی به شخص دیگری اهمیت میدهیم و با او مهربانیم یا بالعکس، هورمون ” احساس خوب ” افزایش مییابد. کلمات بسامدی قوی دارند. وقتی احساس کنیم عاشقم هستند و با آن ارتباط برقرا میکنیم اکسیتوسین افزایش مییابد. همین اتفاق هنگام تعریف کردن از دیگران نیز رخ میدهد،اکسیتوسین را افزایش میدهد.
توجه و سراپا گوش بودن-هرکسی میخواهد احساس پذیرفته شدن کند. همهی ما میخواهیم بدانیم شنیده و پذیرفته میشویم. گوش کردن راه فوق العادهای برای افزایش اکسی توسین است. وقتی در حضور کسی دیگر هستید میتوانید ارتباط را حس کنید. با دقت گوش کنید،مشغول هیچ کاردیگرنباشید که تمرکزتان بهم نخورد. زمان بگذارید که با دیگری ارتباط چهره به چهره(Face to Face)داشته باشید. احساس پاداشی خواهید کرد که بینهایت ارزشمند است. هم چنین گوش دادن به موسیقی موردعلاقه یاهر چیزیکه از آن لذت میبریم نیز میتواندموجب ترشح این هورمون شود.
لبخندرضایتبخش – لبخند ویاخنده واقعی اکسیتوسین ترشح میکنند.
لبخند زدن مسری است. یکی از آن چیزهایی است که وقتی به سمتتان نشانه رود جز بازگرداندنش به دیگری نمیتوانید کار دیگری کنید. تحقیقات نشان داده است که خنده و لبخند از طریق تغییرات فیزیولوژیک بسیاری سلامتی را بهبود میبخشد. بیشتر اوقات ناخودآگاه اتفاق میافتد. آدمهای خوشحال، برای لحظات شادیآور زندگی میکنند. اکسیتوسین آنها دائما در حال افزایش است. خنده احساس شادی ایجاد میکند که بزرگترین تعاملات اجتماعی زندگی است.
آرزوهای خوب داشتن-وقتی ذهنتان خالی است و آرامش دارید هورمونهایتان در تعادل هستند. اکسیتوسین هنگامیکه در حالت باهم خصومت ندارید افزایش مییابد. دعا وآرزوی خوب داشتن به ذهن اجازه میدهد از استرس رها شود. فشار خون را پایین میآورد و به بدن اجازه میدهد احساس تعادل کند. ذهن، جسم و روح راهی برای ارتباط مییابند.
ورزش-هنگامی که ورزش میکنیم اندورفینها و اکسیتوسین افزایش مییابند. اکسیژن به مغز و سایر بخشهای بدنمان میرود. ورزش فقط برای سالم ماندن و عملکرد صحیح بدنتان نیست. مقدار هورمونهای ترشح شده در مغز نیز سودمند است.
تخلیه احساسات منفی -مطالعات نشان داده است سرکوب عواطف ،عدم بروز احساسات منفی موجب کاهش سطح اکسیتوسین می شود.اگرغمی وغصه وخشمی دردل داریدبجای نگهداشتن بروزبدهید،بریزیدبیرون ،فردمورداعتمادی راپیداکنید که درکتان کندباهاش درددل کنید از ناراحتی هایتان بگوید تا سبک شوید،حتی گریه کنید،اشکهاتان رابریزید تا تخلیه روانی شوید،این روش حالتان راخوب می کند،موجب آرامشتان می شود.
شرکت درامورخیریه-وقتی میبخشیم، داوطلب میشویم و برای دیگران کاری میکنیم احساس خوبی میکنیم. هدیه بدهید،به کمک دیگران بشتابید، کارهای که موجب شادی دیگران می شود انجام دهید،وقت بگذاریدبرای امور خیریهها ،اینکه دعایخیر وتشکروتقدیر دیگران را داشته باشید،احساس خوبی به شما دست خواهدداد، بخشندگی عامل بزرگی در چگونگی احساسمان است. از خودتان ببخشید و ببینید چه حس فوقالعادهای خواهید داشت. اکسیتوسین احساس پیوند با دیگران را ایجاد میکند وخودتان نیز ازکارهای خوب دیگران تشکرکنید،لازم نیست که این کارخوب برای شخص شما باشد.
کارهای هنری شکوفایی استعدادها-خلاقیت کمک میکند ذهن روانیتان را از استرسزدایی کنید. وقتی در حال خلق کردن هستند نگران چیزی نیستید یا از چیزی نمیهراسید. وقتی رنگ میزنید، نقاشی میکشید، سازی مینوازید،میدوزید، مینویسید،درفضاهای مجازی پیامی را می نویسید ویاارسال می کند که عده زیادی بازدیدکننده دارد ولایک میخورد”فالوو” ، یا هر کار دیگری که شما را از روال تکراری زندگی خارج میکند، به هورمونهای خوب اجازه میدهید مغزتان را در کنترل بگیرند. اندورفینها ترشح میشوند و اکسیتوسین شارژ میشود.
تعلق خاطر به موجودزنده-اگرزندگیتان تکراری شده واحساس می کنید که کسی درکت نمی کند وبه شما عشق نمی ورزد،آمدن ورفتنان برای افرادخانواده تان اهمیتی ندارد،حیوان خانگی تهیه کنید،مثل پرنده،گربه ،سگ، روشی برای آرامش بخشیدن به ما دارند. وارد خانه میشوید و گربه و سگتان با بیقراری منتظر است تا به او عشق بورزید.
همان تاثیری که اکسیتوسین روی لمس فردی دیگر دارد، در نوازش حیواناتتان نیز عمل میکند. تحقیقات نشان میدهد لمس کردن ونوازش به هرکس(انسان ویاحیوان) ویاچیزی که بهش عشق بورزید فشار خون تان را پایین میآورد و سطح اکسیتوسین را افزایش میدهد،موجب آرامشتان می شود.
توضیحات مدیریت سایت-پیراسته فر:ازمجله اینترنتی آلامتوبهره گرفته شده است…ادامه..
ازموارددیگری که درخانم هاموجب ترشح اُکسی توسین دربدن می شود،خریدکردن ،میهمانی رفتن ومیهمانی دادن است (کسانیکه خیلی برایتان عزیزند ودیدنشان وگفتگو با آنان برایتان لذتبخش باشد) آنهاییکه دیدنشان حس خوبی به شمادست می دهد وگرنه بجای هرترشح اُکسی توسین”کورتیزول”ترشح خواهدشد!موجب دپرس شماخواهدشد!
اگردراین میهمانی ها ازسلیقه تان تعریف کنند وازچیدمان منزل وحتی ازلباستان ویاازتیپ تان ازغذایی که آماده کرده اید،تعریف وتمجید وتشکرجانانه کنند،به همان نسبت “اکسی توسینتان”ترشح می شود.
وعجیب این است،خیلی ازدختران ،خانمهاازمتلک هاوتیکه هایی که جنس مخالف تثارشان می کنند،احساس خوشایندی به آنهادست می دهد،حتی ممکن است بظاهرژست معترضانه بگیرند!ودرهرحالات خوشایندی “اکسی توسین”ترشح می شود،به همان اندازه ای که خوشایندباشد.
ازجمله موقعیت های دیگری که “اُکسی توسین” ترشح می شود،معمولاً درمردان بیشتراست ،هنرنمایی درحضوردیگران وتشویق آنهاست،مثل بازیهای ورزشی است.
ازهورمونهایی که درشادی وشادبودن مؤثرند:
اندورفین-(Endorphin)این هورمون درست مانند مورفین، به عنوان داروی مسکن و آرامبخش عمل میکند و درک ما را نسبت به درد از بین میبرد،خندیدن یکی از آسانترین روشها برای تحریک ترشح اندورفین است.
مورفینی است که به طور طبیعی در بدن تولید می شود. اندورفین، نوعی ماده شمیایی آرام بخش است. از واژه اندورفین برای انواع مواد آرام بخش درون ریز استفاده می شود که دلالت بر نوعی فعالیت دارویی می کند که به فعالیت کورتیکوسترویدها بسیار شبیه است.
این ماده نوعی پپتید است که از غدد مخاطی و هیپوتالاموس در مهره داران ترشح می شود.این پپتید کنترل کننده اعصاب، اندورفین از نظر توانایی ایجاد حالت بی احساسی نسبت به درد و داشتن احساس خوب جسمی، به داروهای حاوی تریاک شبیه است. در کل، این ماده به عنوان تسکین دهنده درد عمل می نماید.
ازجمله ازچیزهایی که میتواند سبب ترشح انوفین شود”غذاهای تند مثل فلفل تند”است!غذاهای تند در این است که آنها پاتوژن ها را می کشند و تعریق را افزایش می دهند که این مسئله عامل مهمی درخنک کردن بدن در آب و هوای گرم است
معروف ترین انواع اندورفین، نوع آلفا، بتا و گاما می باشند که در میان آنها، نوع بتا بهترین اثر را در کاهش درد دارد.
دوپامین(DOPAMINE) یک پیامرسان عصبی است که تاثیر مثبتی روی کنترل مراکز پاداش و لذت در مغز دارد.
دوپامین همچنین تحرک و واکنشهای عاطفی را نظم میدهد، و ما را قادر میسازد که پاداشها را هم ببینیم و هم به سوی آنها گام برداریم.
فعالیت دوپامین تنها مربوط به احساس های لذتی نبوده و در شرایطی که شخص انتظار اتفاقهای لذت بخش را نیز دارد، میزان فعالیت دوپامین افزایش پیدا می کند.
سروتونین(Serotonin)- (یا هیدروکسیتریپتامین ) یک انتقال دهنده عصبی است و به سلول های مغز کمک می کند تا با یکدیگر ازتباط شیمیائی برقرار کنند و اطلاعات خود را مبادله کنند این ماده اگر چه هورمون نیست ولی به نام هورمون شادی آور شناخته میشود چون نقش مهمی در ایجاد حس نشاط و شادی و لذت در انسان دارد . این هورمون همچنین موجب ایجاد تحرک و انرژی در بدن شده و احساس خوب بودن را تقویت می کند . همچنین روی سایر حالات روحی همچون : تنظیم خواب , اشتها , ایجاد حس نشاط ,یاد گیری و حافظه هم اثر زیادی دارد ،فقدان این هورمون موجب افسردگی وتنهایی غمبارمی شود.
هورمون مغزی دوپامین به ما توانایی و انرژی بیشتری می بخشد که کمبود آن باعث خستگی و بی حوصلگی در افراد می شود . در حالیکه
هفته گذشته زنی میانسال در حالی که به پهنای صورت اشک میریخت، وارد اتاق بازپرسی دادسرای تهران شد. او فریاد میزد دخترم «جسیکا» را ربودهاند، شما را به خدا او را نجات دهید. دخترم بدون من نمیتواند زندگی کند و من از دوری او میمیرم.
وی به بازپرس پرونده گفت: من و دخترم سوار خودروی پژو ام شدیم تا برای خرید بیرون برویم. خودرویم را مقابل بوستانی در شهرک غرب پارک کردم و برای خرید به فروشگاه رفتم. بعد از خرید زمانی که سمت خودرویم بازگشتم، دیدم خبری از دخترم «جسیکا» نیست. گفتم شاید او از خودرویم که روشن بوده پیاده شده و در بوستان برای خودش بازی میکند.
شاکی ادامه داد: وارد بوستان شدم و همه جا را جستوجو کردم، اما ردی از دخترم نبود. حتی از نگهبان پارک سراغ «جسیکا» را گرفتم اما او دخترم را ندیده بود. در انتهای بوستان کلاه دخترم افتاده بود. همین باعث شد مطمئن شوم او را ربودهاند. محلههای اطراف را هم جستوجو کردم، اما ردی از دخترم و افرادی که او را ربوده بودند به دست نیامد. او تنها مونسم در زندگی است و اگر بلایی سرش بیاید من هم زنده نمیمانم.
با توجه به شکایت این زن، بازپرس پرونده از زن میانسال خواست برای ادامه تحقیقات به پلیس آگاهی برود و عکس دختر ربوده شدهاش را برای یافتن وی در اختیار ماموران قرار دهد. در این مرحله شاکی با حضور در پلیس آگاهی اظهاراتی را که در دادسرا مطرح کرده بود دوباره بازگو کرد، اما فراموش کرده بود عکس جسیکا را در اختیار پلیس قرار دهد و قرارشد روز بعد عکس او را تحویل ماموران دهد.
ماموران با اطلاعاتی که از شاکی در ارتباط با محل ربایش دخترش به دست آورده بودند، برای ادامه تحقیقات در بوستان مورد نظر حاضر شدندکه بعد از پرسوجو از افراد حاضر در آنجا و نگهبان بوستان معلوم شد آنها نمیدانند چطور دختر شاکی ربوده شده و فقط با دیدن این زن و شنیدن صدای کمک خواهی او متوجه شده اند دختر او را از داخل خودرو ربودهاند.
«جسیکا»سگ من است ولی دخترم بود!
با جمع بندی این اطلاعات ماموران در جستوجوی آدمرباها و نجات دختر ربوده شده بودند تا این که روز بعد زن میانسال دوباره در پلیس آگاهی حاضر شد و عکس سگی را روی میز قرار داد و مدعی شد این جسیکاست.
در این هنگام ماموران متوجه شدند دختر خردسالی ربوده نشده بلکه یک قلاده سگ که متعلق به شاکی بوده از داخل خودرویش ربوده شده است.
ماموران دوباره به تحقیق از این زن پرداختند که وی به افسر تحقیق گفت: من این سگ را زمانی که کوچک بود پنج میلیون تومان خریدم. تنها بودم و مثل فرزندم از او نگهداری کردم. سگم مونس و همدم من بود و لحظهای مرا تنها نمیگذاشت. هرجا که میرفتم او با من همراه بود. آن روز که برای خرید رفتیم او را داخل خودرویم گذاشتم و زمانی که بازگشتم متوجه شدم جسیکا ربوده شده است.
وی افزود: این سگ برایم خیلی ارزشمند بود و مثل دخترم بود. ربوده شدن او باعث شد که من از نظر روحی دچار مشکل شوم. اگر او پیدا نشود من از غصه دوری او بیمار میشوم./منبع:دوشنبه، ۲۰ فروردین ۱۳۹۷ خبرآنلاین بنقل ازجام جم
نامه امام خمینی به همسرش:تصدقت شوم؛ الهى قربانت بروم، در این مدت که مبتلاى به جدایى از آن نور چشم عزیز و قوّت قلبم گردیدم متذکر(یاد) شما هستم و صورت زیبایت در آئینه قلبم منقوش است.
نامه های امام خمینی به همسرش(علاوه برنامه عاشقانه ازبیروت)
نامه عاشقانه امام خمینی به همسرشان
توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:نامه عاشقانه امام خمینی به همسرش درایام عید-فروردین ۱۳۱۲مصادف با(ذی قعده۱۳۵۱)بیروت-درهنگام سفرحج (لبنان)نوشته وبه ایران ارسال کرده است.
نامه های دیگری هم ازترکیه وعراق،امام به همسرش نوشته که درادامه می خوانید،همچنین نامه همسرامام به فرزندش(سیداحمد)راخواهیدخواند.
امام خطاب به همسر:تصدقت شوم؛ الهى قربانت بروم، در این مدت که مبتلاى به جدایى از آن نور چشم عزیز و قوّت قلبم گردیدم متذکر(یاد) شما هستم و صورت زیبایت در آئینه قلبم منقوش است.
عزیزم امیدوارم خداوند شما را بسلامت و خوش در پناه خودش حفظ کند. [حالِ] من با هر شدتى باشد میگذرد ولى بحمدالله تا کنون هرچه پیش آمد خوش بوده و الآن در شهر زیباى بیروت(درانتظارکشتی برای عزیمت به عربستان)هستم؛حقیقتاً جاى شما خالى است فقط براى تماشاى شهر و دریا خیلى منظره خوش دارد. صد حیف که محبوب عزیزم همراه نیست که این منظره عالى به دل بچسبد.
در هر حال امشب شب دوم است که منتظر کشتى هستیم، از قرار معلوم و معروف یک کشتى فردا حرکت میکند ولى ماها که قدرى دیر رسیدیم، باید منتظر کشتى دیگر باشیم. عجالتاً تکلیف معلوم نیست امید است خداوند به عزت اجداد طاهرینم که همه حجاج را موفق کند به اتمام عمل، از این حیث قدرى نگران هستیم ولى از حیث مزاج بحمدالله به سلامت، بلکه مزاجم بحمدالله مستقیم تر و بهتر است. خیلى سفر خوبى است جاى شما خیلى خیلى خالیست. دلم براى پسرت(مصطفی ۳ساله)قدرى تنگ شده است.
امید است هر دو (مصطفی+علی راحامله بود که بعدازتولددرگذشت) به سلامت و سعادت در تحت مراقبت آن عزیز و محافظت خدای متعال باشند اگر به آقا (پدرخانم) و خانمها (مادرومادرخانم) کاغذی نوشتید سلام مرا برسانید. من از قِبَل همه نایب الزیارة هستم.
به خانم شمس آفاق (حواهرزن) سلام برسانید و به توسط ایشان به آقای دکتر (علوی) سلام برسانید. به خاور سلطان و ربابه سلطان سلام برسانید.
صفحه مقابل را به آقای شیخ عبد الحسین بگویید برسانند.
ایام عمر و عزت مستدام. تصدقت، قربانت؛ روح اللَّه
عکس جوف در حال دلتنگی از حرکت نکردن(کشتی جهت عزیمت به جدّه)
فروردین ۱۳۱۲مصادف با(ذی قعده۱۳۵۱)بیروت-درهنگام سفرحج(صحیفه امام، ج۱، ص: ۲ و۳)
توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:نامه عاشقانه امام خمینی به همسرش درایام عید-فروردین ۱۳۱۲مصادف با(ذی قعده۱۳۵۱)بیروت-درهنگام سفرحج (لبنان)نوشته وبه ایران ارسال کرده است.
نامه های دیگر
*نامه امام به همسرش/زمان:۱۹ دی ۶/۱۳۴۳ رمضان ۱۳۸۴ ترکیه، بورسازمان: ۴ فروردین ۲۰/۱۳۴۴ ذیالقعده ۱۳۸۴
خدمت مخدره محترمه والده مصطفی - ابقاها الله و صبرها - سلام میرساند. انشاءالله تعالی شماها به سلامت و سعادت به سر برید. اینجانب بحمدالله تعالی سالم هستم. هیچ نگرانی نداشته باشید. خداوند تعالی آنچه مقدر فرموده است صلاح است و واقع خواهد شد. «عَسی أَنْ تَکْرَهُوا شَیْئاً وَ هُوَ خَیْرٌ لَکُمْ». مصطفی هم بحمدالله سلامت است، جای هیچ نگرانی نیست. فقط از اینکه از شماها بیاطلاعم قدری نگران هستم همه را به خدای تبارک و تعالی میسپارم. تمام بچهها و متعلقین آنها را سلام میرسانم. اگر این کاغذ رسید، جواب زودتر بنویسید و بفرستید خدمت حضرت«حجتالاسلام حاج آقا فضلالله خوانساری» شاید ایشان بتوانند به وسیلهای بفرستند. اگر جواب نوشتید تمام بچهها به خط خودشان یکی، دو کلمه بنویسند. به متعلقه مصطفی سلام برسانید. ایشان هم دو کلمه بنویسند به حضرتین آقایان اخوان سلام برسانید.
روحالله الموسوی الخمینی
*نامه امام به همسرش ازنجف
زمان:۵ شهریور ۱۷/۱۳۵۱ رجب ۱۳۹۲
بسمه تعالی
مخدره محترمه عزیزه
مرقوم اولش ،ما وقتی عازم کربلا بودم رسید. مرقوم دوم امروز واصل شد. دیشب از کربلا مراجعت نمودیم. من و مصطفی رفتیم صغری ۱۳ مریض بود. دیگران نیامدند. حالا خوب شده است لکن بسیار ضعف دارد. دیگران هم بحمدالله سلامت هستیم.
زمان: ۱۳ شهریور ۲۵.۱۳۵۱ رجب ۱۳۹۲
بسمه تعالی
خانم محترمه معظمه، مرقوم سوم شما واصل شد در جواب دو مرقوم چند روز قبل مصدع شدم، اینک جواب سوم: اولا کلمهای که راجع به فریده نوشته بودید که برای مختصر گرفتگی روحی صلاح دیدند او را به مشهد ببرم، اینجانب را مضطرب کرد. علاوه بر اینکه با نوشتن کاغذ از تهران و همراه بودن فریده، یک کلمه او ننوشته؛ علاوه اسمی از فرشته نبود و به نظر آمد که فرشته همراه نیست اینها مرا مشوش کرده فوری از سلامت او یا اگر دلتنگی خانوادگی دارند، مطلعم کنید. امید است دومی باشد که سهل است. ثانیا از عمل مینو خانم به طور اجمال نوشتهاید؛ نمیدانم چه عملی بوده، انشاءالله تعالی با سلامت گذشته است. ثالثا هیچ وقت به طور سربسته و اجمال چیزی ننویسید که موجب اضطراب ما شود. رابعا سفر مشهد انشاءالله به خیر بوده و زیارت شما قبول. مصطفی برای اول رجب آمدند کربلا کاغذ هم این چند روز به شما نوشتهاند. ماها همه بحمدالله تعالی سلامت هستیم فقط صغری ضعف زیاد دارد و رو به بهبودی است. اقلیما و مشهدی حسین سلام دارند. به عموم بستگان خصوصا دخترها سلام برسانید. از خارخازنجون هم مطلعم کنید. از شما امید دعا دارم. هوای اینجا رو به خوبی است، شبها تقریبا خوب است. سلام بر همه شماها
*نامه امام به همسر
زمان: ۶ مهر ۱۹/۱۳۵۱ شعبان ۱۳۹۲
بسمه تعالی
خانم محترمه!
مرقوم شریف از مشهد مقدس واصل شد. از سلامت شما و خانمهای دیگر مسرور شدم. لابد تاکنون به قم آمدهاید. مرقوم شده بود از من کاغذ ندارید. تمام مرقومات شما را جواب دادهام به وسیله آقای اعرابی، و به پست دادهام. انشاءالله تعالی تا رسیدن این کاغذ کارهای برگشتن تمام شده است. از سلامت خودتان مطلعم کنید. به همه دخترها سلام برسانید. برای همه شماها در زیارت کربلا و نجف زیارت می کنم و به همه دعا میکنم. ماها بحمدالله تعالی سلامت هستیم. مصطفی شبها و حسین ناهارها اینجاست، و گاهی مریم جمعه هم، همگی واسلام علیکم.
*نامه امام به همسر
زمان: ۱۵مهر ۱۳۵۱ (۲۸ شعبان ۱۳۹۲)
«صدیقه مصطفوی»، «فریده مصطفوی» و «زهرا مصطفوی»(دختران امام خمینی)مراسم تنفیذ رئیس جمهور (حجتالاسلام حسن روحانی ) ۱۲ مرداد ۱۳۹۶
بسمه تعالی
خانم محترمه عزیزهام
تاکنون چند کاغذ فرستادهام، نمیدانم رسیده است یا نه از شما به وسیله فریده اطلاع پیدا کردم. مرقوم مشهد واصل شد از تهران اطلاعی ندارم امید است همیشه خوش و خرم و مشغول دیدار خویشاوندان باشید، اگر چه ما را فراموش نمایید. وعده مراجعت نزدیک است و ما هم از نبودن شما خسته شدیم. حال همه بحمدالله تعالی خوب استف فقط حسین قریب ۱۰ روز پیش از این مبتلا به آپاندیش شد و در مستشفی نجف عمل شد و حالش خوب است و بخیهها را کشیدهاند. بقیه هم سالم هستند من کسالت های جزئی گاهی پیدا کردم و خوب شدم.
خدمت همه مخدرات خصوصا خانم سلام میرساند. خدمت حضرت حجتالاسلام والمسلمین آقای ثقفی و جناب آثای حاج حسن سلام می رسانم. والسلام علیکم
*نامه امام به همسر
زمان: ۲ آبان ۱۳۵۱(۱۶ رمضان ۱۳۹۲)
بسمه تعالی
خانم محترمه!
مرقوم مورخ ۱۲ شعبان و مرقوم مورخ ۲۸ شعبان با هم واصل شد. از سلامت شما و دیگران خوشوقت شدم. مدتی بود هیچ اطلاعی از شماها نداشتم تا کاغذ فریده که چند روز پیش رسید امروز نیز مرقوم شما و صدیقه و فهمیه و احمد هم واصل شد. ماها بحمدالله تعالی سلامت هستیم. حسین هم حالش خوب شد و از بیمارستان بیرون آمد. از آشتی آقا و خانم خوشوقت شدم. واقعا مژده خوبی بود. به هر دو سلام برسانید و تبریک از قبل من بگویید. ما عجالتا در انتظار شما به سر میبریم. از قراری که آقای سید علی خلخالی گفتهاند بهتر آن است که با هواپیمای روز شنبه که میرود کویت و از آنجا به بغداد میآید و معطلی ندارد بیاید. هواپیماهای دیگر معطلی دارد و صحیح نیست شما در کویت یا شام و بیروت بیجهت معطل شوید. من این نامه را به تهران میفرستم به حسب قاعده تا رسید آن شما تهران هستید راجع به مطلبی که مربوط به آقای پنسدیده است شاید به ایشان بنویسم. واسلام علیک
پدر اولاد شما
*نامه امام به همسر
زمان: ۲۱ تیر ۱۳۵۳(۲۱جمادی الثانی ۱۳۹۴ )
بسمه تعالی
خانم محترمه
مرقوم شما پس از مدتها انتظار واصل شد. مثل اینکه شما از نجف که حارج شدید دیگر از فکر ماها بیرون رفتید و خیال نکردید از دیر آمدن کاغذ، ما نگران میشویم. در هر حال انشاءالله تعالی خوش و سالم باشید. ماها بحمدالله تعالی سلامت هستیم و میگذرانیم، به همان نحو که دیدید، هوای اینجا مختلف است ولی روی هم رفته خوب است. از سلامت خودتان ولو به دو کلمه ما را در هفته یا لااقل در هر دو هفته مطلع کنید. اینجا تازهای نیست، همان مسایل است که موجب نگرانی است و باز معلوم نیست چه شود. انشاء الله خداوند اصلاح کند.
به همه اقوام و بستگان سلام برسانید، خصوصا صدیقه و فاطی خانم. حسن را میبوسم. شما بدانید که اگر از وقت رجوع بگذرد معلوم نیست ما بتوانیم تقاضا کنیم و آنها بدهند. حتما تعجیل کنید که وقت نیست ما بتوانیم تقاضا کنیم و آنها بدهند. حتما تعجیل کنید که وقت نگذرد. به حرف هیچ کس گوش ندهید والا در ایران ماندنی خواهند شد.
۲۱ ج ۹۴۲ - خودم
اقلیم به شما و فریده سلام میرساند. از وقتی شما رفتید حالش خوب است
*نامه امام به همسر
زمان: ۴ مرداد ۱۳۵۵ (۲۸ رجب ۱۳۹۶ )
بسمه تعالی
خانم عزیز
من الان تنها نشستهام و به برادرم که در این آخر عمر موفق نشدم او را ببینم فکر میکنم. مرقوم شما واصل شد. از حال آن مرحوم نوشته بودید. فوری کاغذی نوشتم به وسیله احمد؛ ولی تقدیر آن بود که حتی کاغذ را نبیند. تقدیر آن است که من به ملاقات عزیزانم نایل نشوم. از امشب مجلس ختم ر مسجد شیخ منعقد است. مقدر بود که من به مجلس عزای برادرم بروم؛ زنده باشم و تحمل مصیبت کنم.
تلگرافی به حضرت آقا کردم و تسلیت به فامیل گفتم. آدرس دیگران را نمیدانستم شما از قبل من به همه خصوصا خانواده محترم او و فرزندان عزیزش پس از سلام تسلیت بگویید. مصطفی بحمدالله سلامت و غالبا شام و ناهار اینجاست. از سلامت خودتان مطلعم کنید و به همه دخترها و احمد و خانمش سلام برسانید و از قول من تسلیت بدهید. من با حال بسیار افسرده این نامه را نوشتم. از خداوند تعالی سلامت همه شماها را خواهانم.
والسلام علیکم.
منبع :خبرگزاری فارس۱۵مهر۱۳۸۸
نامه های منتشر نشده همسر امام به حاج سید احمد آقا
***
قربان پسر عزیزم میروم. اولا امید است که وجود عزیزت در نهایت خوشی و خرمی بوده و با خوشی به زندگانی خود ادامه دهید...
تصدقت گردم، بیستوپنج روز است که هیچگونه خبری از عزیزان ارجمندم ندارم و نمیدانم این بیاطلاعی تا کی طول خواهد کشید و این دل شوریده مادر تا کی صبر خواهد نمود. در صورتی که میدانم گناه نه از تو و نه از من است و بهعهده روزگار جبار است. هفته اول ورود، نامه برای شما و همه خواهران دادهام، نمیدانم رسیده یا نه. در نامه نوشته بودم از طرف من چهارصد تومان بدهید به کبرای کرمچگانی البته با اجازه آقا بوده است، از آقای پسندیده بگیرید. از رسید نامه و انجام کار مرقوم دارید. انشاءالله که همه خوب و خوش، خصوصا حسن عزیز که خدا میداند و بس که چقدر دوستش دارم و چه اندازه دلم برایش ضعف میرود. انشاءالله که رفع کسالت و نقاهت هم شده و چاق و چله گردیده است. از طرف من و به یاد من پنج بوسه از صورتش بکنید: هر گونه دو تا، پیشانی یکی زیرا زیادتر هم شما حالش را ندارید و هم او راضی نیست ....امید است مادر عزیز حسن و پدر محترم حسن همگی خوب و سلامت بوده باشند. حال ماها، همگی خوب و سلامت هستیم و مهیای روزه گرفتن از چهارشنبه میباشند، هوا کمی بهتر شده.
آقاجانت که از بس که قرآن میخوانند حکم یک قاری را پیدا کردهاند، الساعه هم مشغولند. داداش که از فلاکس مرحمتی خیلی خوشحال گردید و همچنین آقا از ادکلن. بقیه بستگان سلامت و سلام میرسانند. به خانم عزیزم که همیشه زبانم در مدح ایشان باز است سلام من را ابلاغ دارید. به خاطر خدا زودبهزود برای من کاغذ بدهید زیرا به دیدارتان عادت کردهام که دوریتان زیاد متأثرم میکند. از زحمتهایی که به شما دادهام معذرت میخواهم. به خواهرها سلام من را ابلاغ دارید. تنها آرزویم این است که با هم رفیق و صمیمی همانطور که هستید باشید که صفا بین منسوبین نعمت بزرگی است که روح و اعصاب را راحت نگه میدارد. آنهایی که ندارند خوب میفهمند. به سکینه سلطان سلام برسانید نمیدانم عقد شده یا نه. البته مینویسید من عجله کردم، اینجاییها گفتند اگر نمیآمدید بعداً از بیروت میآوردیمتان، قسمت چنین بود. اقلیما عرض سلام دارد. قربانت مادر.
***
پسر عزیز و مهربانم
کوکب بخت مرا هیچ منجم نشناخت
یارب از مادر گیتی به چه طالع زادم
ده روز دیگر بیشتر نمانده که باز غربت تازهتری پیدا کنیم و نمیدانیم به کجای دنیا باید برویم. تکلیف هر کسی پیداست که میرود به وطن آبا و اجدادی خودش یا هر کجا را که بهتر بداند. ولی راجع به ما لازم به توضیح نیست که هیچ مملکتی ما را نمیپذیرد ولی هنوز امید به اینکه همین جا فعلا بمانیم داریم تا بعداً چه پیش آید. فعلا سبب شده است که من دست از سفری که زندهکننده روح و اعصاب بلکه ماده حیاتی دارد برای من، بردارم و به امیدش بنشینم. تاکنون موافقت نکردهاند اما از اظهار لطف و محبت شما که نسبت به آمدن من نموده بودید بسیار متشکر و سپاسگزارم زیرا جز پشتیبانی شما اولادها هیچ چیز دیگر نمیخواهم چون از صمیم قلب دوستتان دارم بلکه تمام وجودم خلاصه شده در شماها. حال مزاجی همگی از پدر، برادر و
سایرین خوب و سلامت. طلبه ها اعم از افغانی و ایرانی به فکر رفتن افتادهاند،
منتظر روز موعود که اول هفتمین ماه خودشان است برای این که تموز که مطابق ژوئیه فرانسه و ۲۱ جمادیالثانی میشود ۹/۴ شمسی. سرنوشت اجانب نجف معلوم خواهد شد.
هوای اینجا خیلی گرم شده، از اول صبح کولرها به کار است. آقاجانت مشغول وضو برای رفتن به درس هستند. خدمت فاطیخانم و همشیرهها سلام مرا ابلاغ دارید. نور چشم دلبندم حسن که همیشه با او حرف میزنم قربان میروم. من آرزویی ندارم جز دیدن روی ماه همگی خصوصا حسن. اقلیما عازم است خروجی هم گرفته، سلام میرساند، مشهدی حسین سلام میرساند به سکینهسلطان سلام برسانید.
آقاجانت و داداش و بقیه سلام میرسانند راجع باصلاح امور خانه ننوشته بودید، کوتاهی نکنید مصلحت نیست حتما خوب درک میکنید. آن هم مهیای آمدن هستند، از حضورشان استفاده کنید. دو هفته قبل برای فاطیخانم جواب کاغذش را دادم لابد رسیده. خالهجانشان حالش خوب است. فردا عازم هستیم بروم منزلشان کوفه، جای ایشان خالی است. بیش از این مزاحمت نمیشوم سلامتی تو را خواهانم.
قربانت مادرت
یگانه فرزند دلبندم
چه جرم رفت که با من سخن نمیگویی
چه کردهام که به هجران تو سزاوارم
نمیدانی دوریت دیگر تا چه اندازه کلافهام کرده و تا چه حد سر به گریبان شدهام. امروز که یازدهم ماه بود تاکنون که چهار ساعت از شب گذشته آنی از نظرم محو نشده و دایماً با تو و خانمت به انواع متفرقه مشغول صحبت بودهام تا این ساعت وقت به دست آوردهام و به مکالمه با تو پرداختهام. آقاجانت رفتهاند بیرونی و بعد حرم. اقلیما رفته حمام فعلا تنها نشستهام. پارسال این موقع با شماها مشهد بودم. ای خوشا به حال پارسال! نمیدانم به دیدارت نایل میشوم یا عمرم کفاف نمیدهد. به جان عزیزت همیشه سلامتی و محفوظیت شماها را از بلیات ارضی و سمایی از ائمه خود خواستارم و به آنها شما را میسپارم. حال من و پدر و برادر و بقیه همگی خوب، سلامت. همه اهل دو منزل روزه هستند الا گاهی حسین و مریم و به کلی من روزه نیستم. البته من به جهت معلوم شرعاً و عرفاً معذورم نمیدانم، شماها با روزه چه میکنید. آقاجانت روزه میگیرند، حالشان تاکنون الحمدلله خیلی خوب بوده است. هوای اینجا خیلی خوب است شب، روز توی اطاق راحت هستیم.
کاغذی که توسط مسافر برای من و پدر نوشته بودی رسید. عزیزم مینویسی کاغذ نمیدهید به خدا هر چه نامه دادهای فورا جواب نوشتهایم ولی چون مسافر نیست زیادی ندادهایم. امید است که وجود عزیزت سلامت، با خوشی سرگرم زندگی بوده باشید. انشاءالله فاطیجان هم حالش خوب، با کمال صمیمیت و محبت مشغول زندگانی خود میباشد. خواهرها انشاءالله حالشان خوب است، از قول من به آنها سلام برسانید. جواب کاغذهای هر دو را دادهام. به فاطیخانم سلام برسانید، به سکینه سلطان سلام برسانید، آقاجانت و داداش و بقیه سلامت، سلام میرسانند. اقلیما عرض سلام دارد. صغرا هنوز نیامده، خیلی منتظر صغرا هستند و صدای واعظ صحن میآید، شبها خیلی تنها هستم. در ماه رمضان رفت و آمد نیست. مشکل است معصومه خانم هم کم میآید لذا شبها خیلی تنها هستم. دلم نمیآید کاغذ را تمام کنم لابد از یادت رفته نمک صدف بدهی صغرا بیاورد. مکرر نوشتهام چیز کوچک را انسان فراموش میکند. از خالهجان فاطیخانم خبر دارم حال خودش و بچههایش خوب است. بیش از این مزاحمت نمیشم شاید وقت قرائت کم باشد. کاغذ زود به زود بده، متشکرم.
قربانت مادرت
***
پسر عزیزم، احمد جانم
بقربانت جانم
چه کنم با هجرانت
مأیوسم از دیدارت
جز به طول شب هجران نتوان کرد بیان
بس که شرح غم هجران تو بیپایان است
از اول بسی شوق دیدارت را در دل میپروراندم ولی حالا مایوسم کردند و با آمدنم موافقت نکردند، از این ناامیدی چنان ضربه به روح من خورده و چنان رنجی میبرم که جز خود و خدایم کسی با خبر نیست. بغض گلویم را فشار میدهد، اشکم جاری شده میخواهم کسی مطلع نشود، بس کنم و صبر کنم چاره جز صبر نیست، تقدیر چنین است. بهتر است روح نازنینت را رنجور نسازم.
نامه مورخه ۷ تیر دیروز که ۴ مرداد بود، نایل گردید. بسیار به موقع بود بلکه از موقع گذشته زیرا متجاوز از یک ماه و نیم بود از شما کاغذی نرسیده و موجب نگرانی حال مادر گردیده است. میترسیدم گرفتاری برای خودش پیش آمده، از فهیمه هم همینقدر است، کاغذ نیامده؛ او را حمل گرفتاریهای دائم میکنم. در نامه شما از سلامتی همگی مطلع شدم، بسیار ممنونم. راهی جز نامه برای اطلاع که ندارم. مادر جان اشاره شده بود به رابطه باریک، مادر بقربانت بین من با تو رابطه باریکی است تمام وجودم به تو مربوط است تمام دلم احمدگویان و زبانم حسن گویان است، به جان خودت دلم برای حسن ریزریز است. اگر بتوانم یک کمی دیگر تحمل کنم، جان سختی دارم و بدان دعاگوی سلامت و خوشی همگیتان هستم.
حال مزاجی پدر و مادر، داداش و بقیه بحمدالله خوب و سلامت و زندگی را میگذرانیم. یکی غم رفتن اجنبیها .... یکی غم ماندن در این شهر ... کی نوبت به ما میرسد کار دنیا همیشه افراط و تفریط بوده.
راجع به رژیم نوشته بودی، خبر نداری از بعد از ماه رمضان گذشته رژیم سخت گرفتهاند، برنج و روغن سرخ کرده نمیخورند لذا غذای بدون این چیز جز آبگوشت و کباب نیست آن هم بدون چربی، خیلی هم ضعیف شدهاند؛ اگر بگویم پوست استخوان دروغ نگفتم ولی الحمدالله سلامت هستند. برای ما هم مفید است خصوصا یک ماه است اقلیم آمده، کلفت ندارم و پیدا هم نمیشود. گرما هم شدید است، از اول صبح ساعت هشت کولر کار میکند شبها با اذیت خواب میرویم، اگر بگویم آتش میبارد دروغ نگفتم. لابد اقلیما آمده پیش شما دو دست لباس برای حسن که اسباب خجالت است فرستادم. به خدا بهتر از این نبود، خود اقلیم دید چقدر گشتم. در حقیقت دهات است اینجا العفو. دو قواره پارچه یکی سرمهای و یکی سفید، داداش داده برای خازجون، لطفا به او برسانید. کاغذ قبلی که دو هفته قبل نوشتهام، باز نوشتهام؛ ترسیدم او نرسد. در اوایل رجب نوشتم که یاد سفر خوانسار و اصفهان هم در آن کرده بودم، خوشا پارسال خوشا پارسال. آقا و داداش و بقیه سلام میرسانند. به فاطمه خانم و صدیقه خانم و فریده خانم، فرشته خانم سلام برسانید. آقای اعرابی، یکی از دوستان در شام دیده بود حالشان خوب بود. خالهجان فاطیجان حالش خوب است، دیروز اینجا بودند. آمنه خانم عازم مکه است.
قربانت مادرت
قربانت گردم ـ مرقومه کریمه که مورخه ۱۵ شوال بود دیروز واصل وزیارت گردید. چشم وصل مادر، پدر روشن و از زیارت خطت مژده سلامتی و صحتت مملو از شعف و مسرت گردیدیم.
ای وقت تو خوش که وقت ما کردی خوش.
در این ایام درهای امید به روی همه بستند و همه افسرده و پریشان خاطر مشغول جمعآوری اثاث و عائله خود هستند و ترک دیار و مسکن خود را میکنند. در حین، سه کاغذ برایم رسید، از عزیزترین کسانم. الحمدلله الهی این راه باریک که پست و تلگراف باشد بریده نشود والا دیگر قابل تحمل نیست. حال پدر و مادر، برادر، بقیه و همگی خوب و سلامت و به توسط چند مسافر چند کاغذ برای همگی فرستادم. حتی برای فهیمه به توسط مسافر تهرانی به توسط آقای بنابی و آقای چهلاخترانی و آقای سبزواری. اگر نرساندهاند، مطالبه کنید. کاغذ برای همگیتان دادهام. فعلا روحاً همه ناراحت و مزاجاً الحمد لله همگی سلامت و منتظر سرنوشت و مقدر الهی هستیم، تا خدا چه خواهد. آقاجانت درخواست خروجی برای لبنان کردهاند، هنوز موافقت نشده، دعا کنید بشود که دیگر اینجا قابل زندگانی نیست.
خدمت دختر عزیزم فاطیخانم سلام برسانید امیدوارم که عمه جون خوش و راحت بوده باشد. خاله جانشان دیروز منزل معصومه خانم بود، حالش خوب و بچههایش سلامت بودند با بچههایشان بودند.
از پیشآمد مشهدی رضا بسیار متاثر شدم، از قول من به او سلام برسانید و تسلیت مفصل و اظهار همدردی بکنید؛ هم جوان بوده، بچه کوچک داشت انصافا خیلی مشکل است، خدا صبر بدهد. خدمت آقای پسندیده عرض سلام برسانید، اشکالی ندارد به خواهرها سلام برسانید. مطلبی ندارم بنویسم، دلم نمیآید کاغذ را تمام کنم. الساعه دو و نیم بعد از ظهر است .آقاجانت خوابیده من زیر پوستین پهلوی بخاری نشستهام برای نور دیدگانم کاغذ مینویسم. تو و فریده که کاغذهایتان دیروز آمد؛ از فریده دو کاغذ و از شما یک کاغذ، پست هوایی. مادر جان دعا کن تو جوانی، خدا ما را هم از اینجا نجات بدهد. بعد از رفتن تمام دوستان و خویشان (که نداریم) و آشنایان، غریبی که قابل تحمل نیست، تنهایی بر ما سایه میافکند. بیش از این مزاحمت نمیشوم سلامت و سعادت شما را خواستارم. قربانت مادر
سلامها را یادم رفت آقاجانت و داداش به شما سلام میرسانند. معصومه خانم و حسین و مریم عرض سلام و دستبوسی دارند.
***
پسر ارجمندم قربانت شوم
نامه مورخه ۱۸ محرم در پانزدهم صفر واصل. بیست و هشت، هفت روز که چیزی نیست! از سلامت خودت و بستگان عزیزت بسیار مسرور و خوشحال گردیدم. امیدوار و آرزومندم همیشه خوش، و زندگی را در کمال راحتی و خوشی بگذرانی. حال من و پدر و برادر بحمد الله خوب و سرگرم کارهای خودمان هستیم. آقا، درس و بحث که به واسطه اربعین تعطیل شده، بالای کرسی نشستهاند. هوای نجف را ملاحظه کن که تاکنون کرسی است. من هم خودم را به کار خانه مشغول میکنم. داداش و حسین هم پیاده رفتهاند کربلا، قافله پیاده راهی زیاد است ما هم فردا عازم رفتن هستیم، نایبالزیاره و دعاگو میباشیم.
همیشه اگر آمدن شما را نخواهم، آمدن خودمان خانوادگی را به خدمت شما زیاد میخواهم ولی گوش کسی با این حرفها بدهکار نیست تا مشیت خودش چه قرار گیرد. جز دوری شماها هیچگونه ناراحتی نیست ولی آن هم طاقتفرسا شده مخصوصا اگر خرابی معده و اعصابم هم ضمیمه آن گردد. مثل این چند روزه باز معده بداخلاقی میکند. اگر ادامه پیدا کند یک دکتری میروم. به خانم عزیزم فاطیجان سلام مفصل من را ابلاغ دارید. چند روز قبل خالهجانشان را دیدم با بچههایشان خوب خوش بودند. عبا را داداش گفت هر وقت مسافر آمد بفرستید، به پست ندهید زیرا عجله نیست، تابستان
در پیش است. کتاب «نوین» نرسیده گیرنده هم در اینجا نیست. به خانمهای عزیزم صدیقهجان و فریدهجان و فرشته جان سلام مرا ابلاغ دارید.... به سکینه سلطان سلام برسانید. زیاد مزاحمت نمیشم.
قربانت مادرت
***
تصدقت شوم، واقعاً شوم، نمیدانی چهقدر دلم برایت تنگ شده و چه اندازه مشتاقم بیایم و همگی را ببینم و از این یأس چه ناراحتیهایی را تحمل کردم و میکنم و باز به امید دیدارتان بودهام. نامه مورخه ۴ رمضان روز قبل رسید. راستی جای تعجب است کاغذ بین ایران و عراق بیست روز آن هم با طیاره. خداوند انشاءالله همه کارها را سهل و آسان کند، تاکنون باید زودتر رسیده بود. حال ماها همگی خوب و سلامت. من هم مثل شما از روزه گرفتن معذورم ....الان ساعت ده صبح است آقاجانت خوابیدهاند، من هم بعد از ختم قرآن بهترین کار برایم مکاتبه با تو بود و مشغول شدم؛ لذیذترین لذتها.
عزیزم من مرتب ماهی دو کاغذ برای شما میفرستم اوایل ماه و اواخر ماه، به تاریخها توجه داشته باش. اگر نمیرسد بنویس خودم راساً پست کنم. مشهدی حسین پست میکند. تعجبم که کاغذهای ماه شعبان نرسیده. البته نامه اوایل ماه است. خلاصه چاره نیست همین است باید ساخت. ما مینویسیم، خواه برسد خواه نرسد.
هوای اینجا سرد شده پشتبام با لحاف میخوابیم ولی عشق دیدارتان داغ شده، فردا عازم کربلا هستیم، برای عید فطر.
جای شما خالی نایبالزیاره هستم به خانم« فاطی خانم» سلام برسانید. دیدن کردم با خاله جانشان سلامتند. به صدیقهجان و فریده، فرشته سلام برسانید. حسن عزیز را تصدقم. آقاجانت و بقیه، داداش سلام میرسانند. به سکینه سلطان سلام برسانید. قربانت، خودم.
من مادرزادی سارق به دنیا آمدم و انگار خلاف در خونم بود.
سارق منازل تهران :با کمک هوش مصنوعی یک برنامه نوشته و روی تلفن همراه تمام اعضای گروه نصب کردهام؛ برنامهای که درست مثل «دستگاه گنجیاب» عمل میکند، این برنامه «طلا» را در هر جایی که باشد پیدا میکند...باکارت تلفن درهارا بازمیکردم ویا بادیلم میشکستم(وقتی اطمینان پیدامیکردم که درخانه کسی نیست)
با پیشرفت علم و تکنولوژی،دانشم را گسترش داده ام «هکر»ماهری هستم هر سایت و قفلی در فضای مجازی را میتوانم ورودکنم.
هوش مصنوعی یک سارق
سرقت از منازل با استفاده از نرم افزار طلایاب
هکر نابغه که با ساخت برنامه طلایاب و نصب روی گوشی همراه همدستان سارقش از خانههای پایتخت سرقت می کرد وقتی سهم یکی از دوستانش را نداد، لو رفت و راز سرقتهای سریالی این باند حرفهای برملا شد.
اواخر سال گذشته وقوع سرقتهای سریالی از خانههای پایتخت به پلیس گزارش شد؛ سرقتهایی که ۷ سارق نقابدار آنها را انجام میدادند و برای آنکه رد و سرنخی از خود به جا نگذارند، در تمامی سرقتها، دستکش به دست داشتند و غیر از چشمهایشان، تمام صورت مردان تبهکار پوشیده بود.
متهمان برای اجرای نقشهشان، با «دیلم» در ورودی خانهها را میشکستند و وسایل باارزش را به سرقت میبردند. سارقان بیش از ۱۰ میلیارد تومان از خانهها سرقت کرده بودند.
با اینکه متهمان هیچ رد و سرنخی از خود به جا نگذاشته بودند، اما چند روز قبل مرد جوانی با پلیس تماس گرفت و هویت مردی را برملا کرد که به نظر میرسید سارق باشد.
مرد جوان که شایان نام داشت در تماسی که با فوریتهای پلیسی داشت، گفت: یکی از دوستانم به نام امین از من خواسته یک طلافروش به او معرفی کنم.
امین میخواهد مقدار زیادی طلا بفروشد، در حالی که وضع مالی او آنقدر خوب نیست که این همه طلا داشته باشد. تصور میکنم طلاها سرقتی باشد.
به دنبال این تماس، مشخصات امین استعلام شد و بررسیها نشان میداد مرد جوان سارقی سابقهدار است که آخرین بار زمستان سال گذشته از زندان آزاد شده است؛ متهمی که بعد از آزادی، سرقتهایش را با تشکیل یک باند، از سر گرفته بود.
بدین ترتیب امین بازداشت شد و گرچه مرد جوان منکر سرقتها بود، اما کارآگاهان پلیس موفق شدند ۶ عضو دیگر این باند را نیز دستگیر کنند و متهم وقتی با مدارک و شواهد پلیسی روبهرو شد بهناچار به «سرقتهای سریالی از منازل اعیانی» اعتراف کرد. به دستور بازپرس دادسرای ویژه سرقت، متهمان در اختیار اداره آگاهی قرار داده شدند و تحقیقات برای شناسایی جرایم احتمالی اعضای این باند ادامه دارد.
هکری که سارق شد
خودش میگوید نابغه است و با پیشرفت علم و تکنولوژی، او هم دانش خود را گسترش داده و نهتنها در دنیای واقعی دست به سرقت میزند بلکه هکری است که کمتر سایت و قفلی در فضای مجازی برای او بسته میماند.
چرا بعد از هر بار دستگیری، زندان و آزادی دوباره مرتکب جرم میشوی؟
شنیدهاید که میگویند یک نفر فلان کار در خونش است؟ «من هم مادرزادی سارق به دنیا آمدم و انگار خلاف در خونم بود.»
در این باند چه نقشی داشتی؟
فرمانده باند سرقت:من طراح و همهکاره باند من هستم.
«من با کمک هوش مصنوعی یک برنامه نوشته و روی تلفن همراه تمام اعضای گروه نصب کردهام»،برنامهای که درست مثل دستگاه گنجیاب عمل میکند و طلا را در هر جایی که باشد پیدا میکند.
تصور نمیکنم باند خلافکاری باشد که چنین تکنولوژیهایی داشته باشند. هوشم باعث شده از تمامی سارقان حتی آنهایی که تحصیلکرده هستند و ادعا دارند باهوش هستند، خاصتر و نابغهتر باشم.
دقیقاً این برنامه چه کاری انجام میدهد؟
سارقان چطوری می فهمیدند که دراین خانه کسی نیست؟
فرمانده بانده سرقت:با همدستانم وارد خانههایی میشدیم که «چراغهایشان خاموش بود» مثل تمام سارقان، زنگ در ورودی را میزدیم و اگر کسی پاسخ نمیداد، متوجه میشدیم خانه خالی است. با «دیلم» و «کارت تلفن»، در ورودی را باز میکردیم و وارد خانهها میشدیم.
طلایاب «آلارم»(هشدارمی داد)که اینجاطلا هست
بعد از ورود به خانه «برنامه طلایاب روی موبایل همراهمان را فعال میکردم» درست مثل دستگاه گنجیاب که هر جا طلا باشد بوق میزند و صدا میدهد، تلفنهای ما هم به محض پیدا کردن طلا، صدا میدهد.
طلاها بیشتر کجا بود؟
خانم ها «طلا»را درکجای منزل پنهان می کنند؟
این برنامه، «داخل گونی برنج، زیر تخت، لابهلای رختخواب» و هر جایی را که طلا باشد به شما نشان میدهد. اینطوری دست خالی از خانهای بیرون نمیآییم و از طرفی هم زمان زیادی برای سرقت نمیبرد.
از برنامهنویسی و هک قبلاً هم استفاده کرده بودی؟
تا دلتان بخواهد. سایتهای مختلف را بارها هک کرده بودم. حساب بانکی پدرم و گاهی اوقات برنامهای را که روی گوشیهای تلفن همراهم بود دستکاری میکردم تا دیگر همدستانم متوجه نشوند طلا پیدا کردهام و آنها را برای خودم برمیداشتم.
چرا این کار را میکردی؟
بخاطر اینکه سهم من از سرقتها خیلی کم بود، چون طراح و برنامهنویس بودم و کار سرقت را برای همدستانم راحتتر کرده بودم. حقم این بود که با این ترفندها، کمی سهمم را بالا ببرم.
چه شد که به دام پلیس افتادی؟لورفتی
رودست خوردم. به یکی از دوستانم گفتم طلافروش مطمئنی را به من معرفی کند تا طلاهایم را بفروشم. طلافروش سراغ داشتم اما از آنجا که همدستانم با او در رابطه بودند، میترسیدم لو بدهد که من طلای زیادتری دارم.
دوستم(شایان)مرالوداد
موبایل «نامزد دوستم» را هک کرده بودم
به همین دلیل از «شایان» خواستم و او هم به من طلافروشی را معرفی کرد. قرار بود سهمی هم به خاطر واسطهگری شایان به او بدهم، اما از آنجا که قبلاً شایان از من خواسته بود گوشی تلفن همراه دختر مورد علاقهاش را هک کنم، با خودم گفتم این کار به ازای آن محبتی که در حقش کردم و دیگر برای معرفی طلافروش به او پول نمیدهم، اما «شایان» انتظارداشت به او طلا بدهم نامردی کرد و «مرا لو داد».
توضیح مدیریت سایت پیراسته فر:منابع مأخوذه:سایت مشرق ، از روزنامه ایران و روزنامه جوان با اندکی ویرایش./ ۲۶ مرداد ۱۴۰۳