«برای برداشتن گامهای استوار در آینده، باید گذشته را درست شناخت و از تجربهها درس گرفت؛ اگر از این راهبرد غفلت شود، دروغها به جای حقیقت خواهند نشست و آینده مورد تهدیدهای ناشناخته قرار خواهد گرفت.»
«در گام دوم انقلاب، جوانان باید شانه خود را زیر کارهای بزرگ و کوچک قرار دهند، همچنانکه در گام اول نیز با هدایت های امام، جوانان، کشور را به پیش می بردند.»

توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:«بیانیه گام دوم انقلاب»پیام آیت الله سیدعلی خامنه ای (۲۲ بهمن ۱۳۹۷)
انقلاب کبیر اسلامی ایران در حالی چهلمین سالگرد پیروزی خود را پشت سر گذاشت و قدم به دههی پنجم حیات خود نهاد که اگرچه دشمنان مستکبرش گمانهای باطلی در سر داشتند اما دوستانش در سراسر جهان، امیدوارانه آن را در گذر از چالشها و به دست آوردن پیشرفتهای خیرهکننده، همواره سربلند دیدهاند.
در چنین نقطهی عطفی، رهبر حکیم انقلاب اسلامی با صدور «بیانیهی گام دوم انقلاب» و برای ادامهی این راه روشن، به تبیین دستاوردهای شگرف چهار دههی گذشته پرداخته و توصیههایی اساسی بهمنظور «جهاد بزرگ برای ساختن ایران اسلامی بزرگ» ارائه فرمودهاند.
بیانیهی «گام دوم انقلاب» تجدید مطلعی است خطاب به ملت ایران و بهویژه جوانان که بهمثابه منشوری برای «دومین مرحلهی خودسازی، جامعهپردازی و تمدنسازی» خواهد بود و «فصل جدید زندگی جمهوری اسلامی» را رقم خواهد زد.
این گام دوم، انقلاب را «به آرمان بزرگش که ایجاد تمدن نوین اسلامی و آمادگی برای طلوع خورشید ولایت عظمیٰ(ارواحنافداه) هست» نزدیک خواهد کرد.
متن کامل این بیانیه به شرح زیر است.
بسم الله الرّحمن الرّحیم
الحمدلله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا محمّد و آله الطّاهرین و صحبه المنتجبین و من تبعهم باحسان الی یوم الدّین.
ورود انقلاب اسلامی به دومین مرحلهی خودسازی، جامعهپردازی و تمدنسازی (۱)
از میان همهی ملّتهای زیر ستم، کمتر ملّتی به انقلاب همّت میگمارد؛ و در میان ملّتهایی که بهپاخاسته و انقلاب کردهاند، کمتر دیده شده که توانسته باشند کار را به نهایت رسانده و بهجز تغییر حکومتها، آرمانهای انقلابی را حفظ کرده باشند. امّا «انقلاب پُرشکوه ملّت ایران که بزرگترین و مردمیترین انقلاب عصر جدید است»، «تنها انقلابی است که یک چلّهی پُرافتخار را بدون خیانت به آرمانهایش پشت سر نهاده و در برابر همهی وسوسههایی که غیر قابل مقاومت به نظر میرسیدند، از کرامت خود و اصالت شعارهایش صیانت کرده» و «اینک وارد دوّمین مرحلهی خودسازی و جامعهپردازی و تمدّنسازی شده است.»
«درودی از اعماق دل بر این ملّت؛ بر نسلی که آغاز کرد و ادامه داد و بر نسلی که اینک وارد فرایند بزرگ و جهانیِ چهل سال دوّم می شود.»
پیروزی انقلاب اسلامی؛ آغازگر عصر جدید عالم(دین و دنیا را در کنار هم مطرح کرد)
آن روز که جهان میان شرق و غرب مادّی تقسیم شده بود و کسی گمان یک نهضت بزرگ دینی را نمیبُرد، «انقلاب اسلامی ایران، با قدرت و شکوه پا به میدان نهاد؛ چهارچوبها را شکست؛ کهنگی کلیشهها را به رخ دنیا کشید؛ دین و دنیا را در کنار هم مطرح کرد و آغاز عصر جدیدی را اعلام نمود.»
طبیعی بود که سردمداران گمراهی و ستم واکنش نشان دهند، امّا این واکنش ناکام ماند.
«چپ و راستِ مدرنیته، از تظاهر به نشنیدن این صدای جدید و متفاوت، تا تلاش گسترده و گونهگون برای خفه کردن آن، هرچه کردند به اجلِ محتوم خود نزدیکتر شدند.»
«اکنون با گذشت چهل جشن سالانهی انقلاب و چهل دههی فجر»، یکی از آن دو کانون دشمنی نابود شده و دیگری با مشکلاتی که «خبر از نزدیکی احتضار میدهند»، دستوپنجه نرم میکند! و «انقلاب اسلامی با حفظ و پایبندی به شعارهای خود همچنان به پیش میرود.»
شعارهای جهانی، فطری، درخشان و همیشهزندهی انقلاب اسلامی
«برای همهچیز میتوان طول عمر مفید و تاریخ مصرف فرض کرد، امّا شعارهای جهانی این انقلاب دینی از این قاعده مستثنا است»؛ آنها هرگز بیمصرف و بیفایده نخواهند شد، زیرا "فطرت بشر" در همهی عصرها با آن سرشته است. آزادی، اخلاق، معنویّت، عدالت، استقلال، عزّت، عقلانیّت، برادری، هیچ یک به یک نسل و یک جامعه مربوط نیست تا در دورهای بدرخشد و در دورهای دیگر افول کند. «هرگز نمیتوان مردمی را تصوّر کرد که از این چشماندازهای مبارک دلزده شوند.»
«هرگاه دلزدگی پیش آمده، از رویگردانی مسئولان از این ارزشهای دینی بوده است و نه از پایبندی به آنها و کوشش برای تحقّق آنها.»
دفاع ابدی از نظریهی نظام انقلابی
«انقلاب اسلامی همچون پدیدهای زنده و بااراده، همواره دارای انعطاف و آمادهی تصحیح خطاهای خویش است، امّا تجدیدنظرپذیر و اهل انفعال نیست.»
انقلاب اسلامی-«به نقدها حسّاسیّت مثبت نشان میدهد و آن را نعمت خدا» و هشدار به صاحبان حرفهای بیعمل میشمارد، امّا به هیچ بهانهای از ارزشهایش که بحمدالله با ایمان دینی مردم آمیخته است، فاصله نمیگیرد. انقلاب اسلامی پس از نظامسازی، به رکود و خموشی دچار نشده و نمیشود و میان جوشش انقلابی و نظم سیاسی و اجتماعی تضاد و ناسازگاری نمیبیند، بلکه «از نظریّهی نظام انقلابی تا ابد دفاع میکند.»
جمهوری اسلامی و فاصلهی میان بایدها و واقعیتها
«جمهوری اسلامی، متحجّر و در برابر پدیدهها و موقعیّتهای نو به نو، فاقد احساس و ادراک نیست، امّا به اصول خود بشدّت پایبند و به مرزبندیهای خود با رقیبان و دشمنان بشدّت حسّاس است.»
(جمهوری اسلامی)با خطوط اصلی خود هرگز بیمبالاتی نمیکند و برایش مهم است که چرا بماند و چگونه بماند.
«بیشک فاصلهی میان بایدها و واقعیّتها، همواره وجدانهای آرمانخواه را عذاب داده و میدهد»، امّا «این، فاصلهای طیشدنی است و در چهل سال گذشته در مواردی بارها طی شده است و بیشک در آینده، با حضور نسل جوان مؤمن و دانا و پُرانگیزه، با قدرت بیشتر طی خواهد شد.»
انقلاب اسلامی؛ مایهی سربلندی ایران و ایرانی
انقلاب اسلامی ملّت ایران، قدرتمند امّا مهربان و باگذشت و حتّی مظلوم بوده است. «مرتکب افراطها و چپرویهایی که مایهی ننگ بسیاری از قیامها و جنبشها است، نشده است.»
(انقلاب اسلامی)در هیچ معرکهای حتّی با آمریکا و صدّام، گلولهی اوّل را شلّیک نکرده و در همهی موارد، پس از حملهی دشمن از خود دفاع کرده و البتّه ضربت متقابل را محکم فرود آورده است.
«این انقلاب از آغاز تا امروز نه بیرحم و خونریز بوده و نه منفعل و مُردّد.» با صراحت و شجاعت در برابر زورگویان و گردنکشان ایستاده و از مظلومان و مستضعفان دفاع کرده است. این جوانمردی و مروّت انقلابی، این صداقت و صراحت و اقتدار، این دامنهی عمل جهانی و منطقهای در کنار مظلومان جهان، مایهی سربلندی ایران و ایرانی است، و همواره چنین باد.
برای برداشتن گامهای استوار در آینده، باید گذشته را درست شناخت
آیت الله سیدعلی خامنه ای:اینک در آغاز فصل جدیدی از زندگی جمهوری اسلامی، «این بندهی ناچیز مایلم با جوانان عزیزم، نسلی که پا به میدان عمل میگذارد تا بخش دیگری از جهاد بزرگ برای ساختن ایران اسلامی بزرگ را آغاز کند، سخن بگویم. سخن اوّل دربارهی گذشته است.»
«عزیزان! نادانستهها را جز با تجربهی خود یا گوش سپردن به تجربهی دیگران نمیتوان دانست.»
آیت الله سیدعلی خامنه ای:بسیاری از آنچه را ما دیده و آزمودهایم، نسل شما هنوز نیازموده و ندیده است.
آیت الله سیدعلی خامنه ای:«ما دیدهایم و شما خواهید دید.»
(خطاب رهبرانقلاب به جوانان)«دهههای آینده دهههای شما است» و شمایید که باید کارآزموده و پُرانگیزه از انقلاب خود حراست کنید و آن را هرچه بیشتر به آرمان بزرگش که ایجاد تمدّن نوین اسلامی و آمادگی برای طلوع خورشید ولایت عظمیٰ (ارواحنافداه) است، نزدیک کنید.
«برای برداشتن گامهای استوار در آینده، باید گذشته را درست شناخت و از تجربهها درس گرفت؛ اگر از این راهبرد غفلت شود، دروغها به جای حقیقت خواهند نشست و آینده مورد تهدیدهای ناشناخته قرار خواهد گرفت.»
آیت الله سیدعلی خامنه ای:دشمنان انقلاب با انگیزهای قوی، تحریف و دروغپردازی دربارهی گذشته و حتّی زمان حال را دنبال میکنند و از پول و همهی ابزارها برای آن بهره میگیرند.
آیت الله سیدعلی خامنه ای:«رهزنان فکر و عقیده و آگاهی بسیارند؛ حقیقت را از دشمن و پیادهنظامش نمیتوان شنید.»
آغاز انقلاب و نظام اسلامی از نقطهی صفر
آیت الله سیدعلی خامنه ای:«انقلاب اسلامی و نظام برخاسته از آن، از نقطهی صفر آغاز شد»؛ اوّلاً: همهچیز علیه ما بود، چه رژیم فاسد طاغوت که علاوه بر وابستگی و فساد و استبداد و کودتایی بودن، اوّلین رژیم سلطنتی در ایران بود که به دست بیگانه -و نه به زور شمشیر خود- بر سرِ کار آمده بود، و چه دولت آمریکا و برخی دیگر از دولتهای غربی، و چه وضع بشدّت نابسامان داخلی و عقبافتادگی شرمآور در علم و فنّاوری و سیاست و معنویّت و هر فضیلت دیگر.
ثانیاً: هیچ تجربهی پیشینی و راه طیشدهای در برابر ما وجود نداشت. بدیهی است که قیامهای مارکسیستی و امثال آن نمیتوانست برای انقلابی که از متن ایمان و معرفت اسلامی پدید آمده است، الگو محسوب شود. انقلابیون اسلامی بدون سرمشق و تجربه آغاز کردند و «ترکیب جمهوریّت و اسلامیّت» و ابزارهای تشکیل و پیشرفت آن، جز با هدایت الهی و قلب نورانی و «اندیشهی بزرگ امام خمینی»، به دست نیامد. و این نخستین درخشش انقلاب بود.
تقابل دوگانهی جدید «اسلام و استکبار»؛ پدیدهی برجستهی جهان معاصر
آیت الله سیدعلی خامنه ای:پس آنگاه انقلاب ملّت ایران، "جهان دوقطبی آن روز را به جهان سهقطبی تبدیل کرد" و سپس با سقوط و "حذف شوروی و اقمارش" و پدید آمدن قطبهای جدید قدرت، تقابل دوگانهی جدید «اسلام و استکبار» پدیدهی برجستهی جهان معاصر و کانون توجّه جهانیان شد. از سویی نگاه امیدوارانهی ملّتهای زیر ستم و جریانهای آزادیخواه جهان و برخی دولتهای مایل به استقلال، و از سویی نگاه کینهورزانه و بدخواهانهی رژیمهای زورگو و قلدرهای باجطلب عالم، بدان دوخته شد.

بدینگونه مسیر جهان تغییر یافت و «زلزلهی انقلاب، فرعونهای در بسترِ راحت آرمیده را بیدار کرد؛ دشمنیها با همهی شدّت آغاز شد» و اگر نبود قدرت عظیم ایمان و انگیزهی این ملّت و رهبری آسمانی و تأییدشدهی امام عظیمالشّأن ما، تاب آوردن در برابر آنهمه خصومت و شقاوت و توطئه و خباثت، امکانپذیر نمیشد.
آیت الله سیدعلی خامنه ای: مدیریت جهادی و اعتقاد به اصل «ما میتوانیم»؛ عامل عزت و پیشرفت ایران در همهی عرصهها
بهرغم همهی این مشکلات طاقتفرسا، جمهوری اسلامی روزبهروز گامهای بلندتر و استوارتری به جلو برداشت.
آیت الله سیدعلی خامنه ای: "مدیریت جهادی" و «اعتقاد به اصل ما میتوانیم»؛ "عامل عزت و پیشرفت ایران در همهی عرصهها"
بهرغم همهی این مشکلات طاقتفرسا، جمهوری اسلامی روزبهروز گامهای بلندتر و استوارتری به جلو برداشت.
پیام گام دوم انقلاب(۲۲ بهمن ۱۳۹۷)رهبرانقلاب:«این چهل سال»(ازپیروزی انقلاب اسلامی ایران)، شاهد جهادهای بزرگ و افتخارات درخشان و پیشرفتهای شگفتآور در ایران اسلامی است. عظمت پیشرفتهای چهلسالهی ملّت ایران آنگاه بدرستی دیده میشود که این مدّت، با مدّتهای مشابه در انقلابهای بزرگی همچون "انقلاب فرانسه" و «انقلاب اکتبر شوروی» و "انقلاب هند" مقایسه شود. مدیریّتهای جهادی الهامگرفته از ایمان اسلامی و اعتقاد به اصل «ما میتوانیم» که امام بزرگوار به همهی ما آموخت، ایران را به عزّت و پیشرفت در همهی عرصهها رسانید.
برکات بزرگ انقلاب اسلامی:
آیت الله سیدعلی خامنه ای:انقلاب به یک انحطاط تاریخی طولانی پایان داد و کشور که در دوران پهلوی و قاجار بشدّت تحقیر شده و بشدّت عقب مانده بود، در مسیر پیشرفت سریع قرار گرفت؛ در گام نخست، رژیم ننگین سلطنت استبدادی را به حکومت مردمی و مردمسالاری تبدیل کرد و عنصر ارادهی ملّی را که جانمایهی پیشرفت همهجانبه و حقیقی است در کانون مدیریّت کشور وارد کرد؛ آنگاه جوانان را میداندار اصلی حوادث و وارد عرصهی مدیریّت کرد؛ روحیه و باور «ما میتوانیم» را به همگان منتقل کرد؛ به برکت تحریم دشمنان، اتّکاء به توانایی داخلی را به همه آموخت و این منشأ برکات بزرگ شد:
یک) ثبات و امنیت و حفظ تمامیت ارضی ایران
اوّلاً: ثبات و امنیّت کشور و تمامیّت ارضی و حفاظت از مرزها را که آماج تهدید جدّی دشمنان قرار گرفته بود ضمانت کرد و معجزهی پیروزی در جنگ هشتساله و شکست رژیم بعثی و پشتیبانان آمریکایی و اروپایی و شرقیاش را پدید آورد.
دو) «موتور پیشران کشور» در عرصهی علم و فنّاوری و ایجاد زیرساختهای حیاتی و اقتصادی و عمرانی
ثانیاً: موتور پیشران کشور در عرصهی علم و فنّاوری و ایجاد زیرساختهای حیاتی و اقتصادی و عمرانی شد که تا اکنون ثمرات بالندهی آن روزبهروز فراگیرتر میشود. هزاران شرکت دانشبنیان، هزاران طرح زیرساختی و ضروری برای کشور در حوزههای عمران و حملونقل و صنعت و نیرو و معدن و سلامت و کشاورزی و آب و غیره، میلیونها تحصیلکردهی دانشگاهی یا در حال تحصیل، هزاران واحد دانشگاهی در سراسر کشور، دهها طرح بزرگ از قبیل «چرخهی سوخت هستهای، سلّولهای بنیادی، فنّاوری نانو، زیستفنّاوری» و غیره با رتبههای نخستین در کلّ جهان، شصت برابر شدن صادرات غیرنفتی، نزدیک به ده برابر شدن واحدهای صنعتی، دهها برابر شدن صنایع از نظر کیفی، «تبدیل صنعت مونتاژ به فنّاوری بومی»، برجستگی محسوس در رشتههای گوناگون مهندسی از جمله در صنایع دفاعی، درخشش در رشتههای مهم و حسّاس پزشکی و جایگاه مرجعیّت در آن و دهها نمونهی دیگر از پیشرفت، محصول آن روحیه و آن حضور و آن احساس جمعی است که انقلاب برای کشور به ارمغان آورد.«ایرانِ پیش از انقلاب، در تولید علم و فنّاوری صفر بود، در صنعت بهجز مونتاژ و در علم بهجز ترجمه هنری نداشت.»
سه) به اوج رسانیدن مشارکت مردمی و مسابقهی خدمترسانی
ثالثاً: مشارکت مردمی را در مسائل سیاسی مانند انتخابات، مقابله با فتنههای داخلی، حضور در صحنههای ملّی و استکبارستیزی به اوج رسانید و در موضوعات اجتماعی مانند کمکرسانیها و فعّالیّتهای نیکوکاری که از پیش از انقلاب آغاز شده بود، افزایش چشمگیر داد. پس از انقلاب، مردم در مسابقهی خدمترسانی در حوادث طبیعی و کمبودهای اجتماعی مشتاقانه شرکت میکنند.
چهار) ارتقاء شگفتآور بینش سیاسی آحاد مردم
رابعاً: بینش سیاسی آحاد مردم و نگاه آنان به مسائل بینالمللی را به گونهی شگفتآوری ارتقاء داد. تحلیل سیاسی و فهم مسائل بینالمللی در موضوعاتی همچون جنایات غرب بخصوص آمریکا، مسئلهی فلسطین و ظلم تاریخی به ملّت آن، مسئلهی جنگافروزیها و رذالتها و دخالتهای قدرتهای قلدر در امور ملّتها و امثال آن را از انحصار طبقهی محدود و عزلتگزیدهای به نام روشنفکر، بیرون آورد؛ اینگونه، روشنفکری میان عموم مردم در همهی کشور و همهی ساحتهای زندگی جاری شد و مسائلی از این دست حتّی برای نوجوانان و نونهالان، روشن و قابل فهم گشت.
پنج) سنگین کردن کفهی عدالت در تقسیم امکانات عمومی کشور
خامساً: کفّهی عدالت را در تقسیم امکانات عمومی کشور سنگین کرد. نارضایتی این حقیر از کارکرد عدالت در کشور به دلیل آنکه این ارزش والا باید گوهر بیهمتا بر تارک نظام جمهوری اسلامی باشد و هنوز نیست، نباید به این معنی گرفته شود که برای استقرار عدالت کار انجام نگرفته است. واقعیّت آن است که دستاوردهای مبارزه با بیعدالتی در این چهار دهه، با هیچ دورهی دیگر گذشته قابل مقایسه نیست. در رژیم طاغوت بیشترین خدمات و درآمدهای کشور در اختیار گروه کوچکی از پایتختنشینان یا همسانان آنان در برخی دیگر از نقاط کشور بود. مردم بیشتر شهرها بویژه مناطق دوردست و روستاها در آخر فهرست و غالباً محروم از نیازهای اوّلیّهی زیرساختی و خدمترسانی بودند. جمهوری اسلامی در شمار موفّقترین حاکمیّتهای جهان در جابهجایی خدمت و ثروت از مرکز به همهجای کشور، و از مناطق مرفّهنشین شهرها به مناطق پاییندست آن بوده است. آمار بزرگ راهسازی و خانهسازی و ایجاد مراکز صنعتی و اصلاح امور کشاورزی و رساندن برق و آب و مراکز درمانی و واحدهای دانشگاهی و سد و نیروگاه و امثال آن به دورترین مناطق کشور، حقیقتاً افتخارآفرین است؛ بیشک این همه، نه در تبلیغات نارسای مسئولان انعکاس یافته و نه زبان بدخواهان خارجی و داخلی به آن اعتراف کرده است؛ ولی هست و حسنهای برای مدیران جهادی و بااخلاص نزد خدا و خلق است. البتّه عدالت مورد انتظار در جمهوری اسلامی که مایل است پیرو حکومت علوی شناخته شود، بسی برتر از اینها است و چشم امید برای اجرای آن به شما جوانها است که در ادامه بدان خواهم پرداخت.
شش) افزایش چشمگیر معنویت و اخلاق در فضای عمومی جامعه
سادساً: عیار معنویّت و اخلاق را در فضای عمومی جامعه بگونهای چشمگیر افزایش داد. این پدیدهی مبارک را رفتار و منش حضرت امام خمینی در طول دوران مبارزه و پس از پیروزی انقلاب، بیش از هر چیز رواج داد؛ آن انسان معنوی و عارف و وارسته از "پیرایههای مادّی"، در رأس کشوری قرار گرفت که مایههای ایمان مردمش بسی ریشهدار و عمیق بود. هرچند "دست تطاول تبلیغات مروّج فساد و بیبندوباری در طول دوران پهلویها" به آن ضربههای سخت زده و «لجنزاری از آلودگی اخلاقی غربی» را به درون زندگی مردم متوسّط و بخصوص جوانان کشانده بود، ولی رویکرد دینی و اخلاقی در جمهوری اسلامی، دلهای مستعد و نورانی بویژه جوانان را مجذوب کرد و فضا به سود دین و اخلاق دگرگون شد.
دفاع مقدس(جنگ ۸ ساله)ماجراهای صدر اسلام را زنده و نمایان کرد
آیت الله سیدعلی خامنه ای:«مجاهدتهای جوانان در میدانهای سخت از جمله دفاع مقدّس، با ذکر و دعا و روحیهی برادری و ایثار همراه شد و ماجراهای صدر اسلام را زنده و نمایان در برابر چشم همه نهاد.»
پدران و مادران و همسران با احساس وظیفهی دینی از عزیزان خود که به جبهههای گوناگون جهاد میشتافتند دل کندند و سپس، آنگاه که با پیکر خونآلود یا جسم آسیبدیدهی آنان روبهرو شدند، مصیبت را با شکر همراه کردند. مساجد و فضاهای دینی رونقی بیسابقه گرفت.
صف نوبت برای اعتکاف
آیت الله سیدعلی خامنه ای:صف نوبت برای اعتکاف از هزاران جوان و استاد و دانشجو و زن و مرد و صف نوبت برای اردوهای جهادی و جهاد سازندگی و بسیج سازندگی از هزاران جوان داوطلب و فداکار آکنده شد.
پیاده روی اربعین
آیت الله سیدعلی خامنه ای:نماز و حج و روزهداری و «پیادهروی زیارت» و مراسم گوناگون دینی و انفاقات و صدقات واجب و مستحب در همهجا بویژه میان جوانان رونق یافت و تا امروز، روزبهروز بیشتر و باکیفیّتتر شده است. و اینها همه در دورانی اتّفاق افتاده که سقوط اخلاقی روزافزون غرب و پیروانش و تبلیغات پُرحجم آنان برای کشاندن مرد و زن به "لجنزارهای فساد، اخلاق و معنویّت" را در بخشهای عمدهی عالم منزوی کرده است؛ و «این معجزهای دیگر از انقلاب و نظام اسلامی فعّال و پیشرو است.»
هفت) ایستادگی روزافزون در برابر قلدران و زورگویان و مستکبران جهان
سابعاً: «نماد پُرابّهت و باشکوه و افتخارآمیز ایستادگی در برابر قلدران و زورگویان و مستکبران جهان» و در رأس آنان آمریکای جهانخوار و جنایتکار، روزبهروز برجستهتر شد.
در تمام این چهل سال، تسلیمناپذیری و صیانت و پاسداری از انقلاب و عظمت و هیبت الهی آن و گردن برافراشتهی آن در مقابل دولتهای متکبّر و مستکبر، خصوصیّت شناختهشدهی ایران و ایرانی بویژه جوانان این مرز و بوم بهشمار میرفته است. قدرتهای انحصارگر جهان که همواره حیات خود را در دستاندازی به استقلال دیگر کشورها و پایمال کردن منافع حیاتی آنها برای مقاصد شوم خود دانستهاند، در برابر ایران اسلامی و انقلابی، اعتراف به ناتوانی کردند. ملّت ایران در فضای حیاتبخش انقلاب توانست نخست دستنشاندهی آمریکا و عنصر خائن به ملّت را از کشور برانَد و پس از آن هم تا امروز از سلطهی دوبارهی قلدران جهانی بر کشور با قدرت و شدّت جلوگیری کند.
* انقلاب چهلساله و گام بزرگ دوم
جوانان عزیز! اینها بخشی محدود از سرفصلهای عمده در سرگذشت چهلسالهی انقلاب اسلامی است؛ انقلاب عظیم و پایدار و درخشانی که شما به توفیق الهی باید «گام بزرگ دوّم» را در پیشبرد آن بردارید.
«محصول تلاش چهلساله، اکنون برابر چشم ما است»: کشور و ملّتی مستقل، آزاد، مقتدر، باعزّت، متدیّن، پیشرفته در علم، انباشته از تجربههایی گرانبها، مطمئن و امیدوار، دارای تأثیر اساسی در منطقه و دارای منطق قوی در مسائل جهانی، رکورددار در شتاب پیشرفتهای علمی، ر کورددار در رسیدن به رتبههای بالا در دانشها و فنّاوریهای مهم از قبیل هستهای و سلّولهای بنیادی و نانو و هوافضا و امثال آن، سرآمد در گسترش خدمات اجتماعی، سرآمد در انگیزههای جهادی میان جوانان، سرآمد در جمعیّت جوان کارآمد، و بسی ویژگیهای افتخارآمیز دیگر که همگی محصول انقلاب و نتیجهی جهتگیریهای انقلابی و جهادی است. و بدانید که اگر بیتوجّهی به شعارهای انقلاب و غفلت از جریان انقلابی در برهههایی از تاریخ چهلساله نمیبود -که متأسّفانه بود و خسارتبار هم بود- بیشک دستاوردهای انقلاب از این بسی بیشتر و کشور در مسیر رسیدن به آرمانهای بزرگ بسی جلوتر بود و بسیاری از مشکلات کنونی وجود نمیداشت.
اقتدار انقلاب اسلامی و تغییر چالشها و شکست مستکبران

جوانان؛ محور تحقق نظام پیشرفتهی اسلامی
امّا "راه طیشده فقط قطعهای از مسیر افتخارآمیز به سوی آرمانهای بلند نظام جمهوری اسلامی است." دنبالهی این مسیر که به گمان زیاد، به دشواریِ گذشتهها نیست، باید با همّت و هشیاری و سرعت عمل و ابتکار شما جوانان طی شود. مدیران جوان، کارگزاران جوان، اندیشمندان جوان، فعّالان جوان، در همهی میدانهای سیاسی و اقتصادی و فرهنگی و بینالمللی و نیز در عرصههای دین و اخلاق و معنویّت و عدالت، باید شانههای خود را به زیر بار مسئولیّت دهند، از تجربهها و عبرتهای گذشته بهره گیرند، نگاه انقلابی و روحیهی انقلابی و عمل جهادی را به کار بندند و ایران عزیز را الگوی کامل نظام پیشرفتهی اسلامی بسازند.
نیروی انسانی مستعد و کارآمد با زیربنای عمیق و اصیل ایمانی و دینی؛ مهمترین ظرفیت امیدبخش کشور
نکتهی مهمّی که باید آیندهسازان در نظر داشته باشند، این است که در کشوری زندگی میکنند که از نظر ظرفیّتهای طبیعی و انسانی، کمنظیر است و بسیاری از این ظرفیّتها با غفلت دستاندرکاران تاکنون بیاستفاده یا کماستفاده مانده است. همّتهای بلند و انگیزههای جوان و انقلابی، خواهند توانست آنها را فعّال و در پیشرفت مادّی و معنوی کشور به معنی واقعی جهش ایجاد کنند.
مهمترین ظرفیّت امیدبخش کشور، نیروی انسانی مستعد و کارآمد با زیربنای عمیق و اصیل ایمانی و دینی است. جمعیّت جوان زیر ۴۰ سال که بخش مهمّی از آن نتیجهی موج جمعیّتی ایجادشده در دههی ۶۰ است، فرصت ارزشمندی برای کشور است. ۳۶ میلیون نفر در سنین میانهی ۱۵ و ۴۰ سالگی، نزدیک به ۱۴ میلیون نفر دارای تحصیلات عالی، رتبهی دوّم جهان در دانشآموختگان علوم و مهندسی، انبوه جوانانی که با روحیهی انقلابی رشد کرده و آمادهی تلاش جهادی برای کشورند، و جمع چشمگیر جوانان محقّق و اندیشمندی که به آفرینشهای علمی و فرهنگی و صنعتی و غیره اشتغال دارند؛ اینها ثروت عظیمی برای کشور است که هیچ اندوختهی مادّی با آن مقایسه نمیتواند شد.
فهرست طولانی فرصتهای مادی کشور
بهجز اینها، فرصتهای مادّی کشور نیز فهرستی طولانی را تشکیل میدهد که مدیران کارآمد و پُرانگیزه و خردمند میتوانند با فعّال کردن و بهرهگیری از آن، درآمدهای ملّی را با جهشی نمایان افزایش داده و کشور را ثروتمند و بینیاز و به معنی واقعی دارای اعتمادبهنفس کنند و مشکلات کنونی را برطرف نمایند. ایران با دارا بودن یک درصد جمعیّت جهان، دارای ۷ درصد ذخایر معدنی جهان است: منابع عظیم زیرزمینی، موقعیت استثنائی جغرافیایی میان شرق و غرب و شمال و جنوب، بازار بزرگ ملّی، بازار بزرگ منطقهای با داشتن ۱۵ همسایه با ۶۰۰ میلیون جمعیّت، سواحل دریایی طولانی، حاصلخیزی زمین با محصولات متنوّع کشاورزی و باغی، اقتصاد بزرگ و متنوّع، بخشهایی از ظرفیّتهای کشور است؛ بسیاری از ظرفیّتها دستنخورده مانده است. گفته شده است که ایران از نظر ظرفیّتهای استفادهنشدهی طبیعی و انسانی در رتبهی اوّل جهان است. بیشک شما جوانان مؤمن و پُرتلاش خواهید توانست این عیب بزرگ را برطرف کنید. دههی دوّم چشمانداز، باید زمان تمرکز بر بهرهبرداری از دستاوردهای گذشته و نیز ظرفیّتهای استفادهنشده باشد و پیشرفت کشور از جمله در بخش تولید و اقتصاد ملّی ارتقاء یابد.
* گام دوم و سرفصلها و توصیههای اساسی در پرتو امید و نگاه خوشبینانه به آینده
اکنون به شما فرزندان عزیزم در مورد چند سرفصل اساسی توصیههایی میکنم. این سرفصلها عبارتند از: علم و پژوهش، معنویّت و اخلاق، اقتصاد، عدالت و مبارزه با فساد، استقلال و آزادی، عزّت ملّی و روابط خارجی و مرزبندی با دشمن، سبک زندگی.
امّا پیش از همهچیز، نخستین توصیهی من امید و نگاه خوشبینانه به آینده است. بدون این کلید اساسیِ همهی قفلها، هیچ گامی نمیتوان برداشت. آنچه میگویم یک امید صادق و متّکی به واقعیّتهای عینی است. اینجانب همواره از امید کاذب و فریبنده دوری جستهام، امّا خود و همه را از نومیدی بیجا و ترس کاذب نیز برحذر داشتهام و برحذر میدارم. در طول این چهل سال -و اکنون مانند همیشه- سیاست تبلیغی و رسانهای دشمن و فعّالترین برنامههای آن، مأیوسسازی مردم و حتّی مسئولان و مدیران ما از آینده است. خبرهای دروغ، تحلیلهای مغرضانه، وارونه نشان دادن واقعیّتها، پنهان کردن جلوههای امیدبخش، بزرگ کردن عیوب کوچک و کوچک نشان دادن یا انکار محسّنات بزرگ، برنامهی همیشگی هزاران رسانهی صوتی و تصویری و اینترنتی دشمنان ملّت ایران است؛ و البتّه دنبالههای آنان در داخل کشور نیز قابل مشاهدهاند که با استفاده از آزادیها در خدمت دشمن حرکت میکنند. شما جوانان باید پیشگام در شکستن این محاصرهی تبلیغاتی باشید. در خود و دیگران نهال امید به آینده را پرورش دهید. ترس و نومیدی را از خود و دیگران برانید. این نخستین و ریشهایترین جهاد شما است. نشانههای امیدبخش -که به برخی از آنها اشاره شد- در برابر چشم شما است. رویشهای انقلاب بسی فراتر از ریزشها است و دستودلهای امین و خدمتگزار، بمراتب بیشتر از مفسدان و خائنان و کیسهدوختگان است. دنیا به جوان ایرانی و پایداری ایرانی و ابتکارهای ایرانی، در بسیاری از عرصهها با چشم تکریم و احترام مینگرد. قدر خود را بدانید و با قوّت خداداد، به سوی آینده خیز بردارید و حماسه بیافرینید.
و امّا توصیهها:
یک) علم و پژوهش
۱) علم و پژوهش: دانش، آشکارترین وسیلهی عزّت و قدرت یک کشور است. روی دیگر دانایی، توانایی است. دنیای غرب به برکت دانش خود بود که توانست برای خود ثروت و نفوذ و قدرت دویستساله فراهم کند و با وجود تهیدستی در بنیانهای اخلاقی و اعتقادی، با تحمیل سبک زندگی غربی به جوامع عقبمانده از کاروان علم، اختیار سیاست و اقتصاد آنها را به دست گیرد. ما به سوءاستفاده از دانش مانند آنچه غرب کرد، توصیه نمیکنیم، امّا مؤکّداً به نیاز کشور به جوشاندن چشمهی دانش در میان خود اصرار میورزیم. بحمدالله استعداد علم و تحقیق در ملّت ما از متوسّط جهان بالاتر است. اکنون نزدیک به دو دهه است که رستاخیز علمی در کشور آغاز شده و با سرعتی که برای ناظران جهانی غافلگیرکننده بود -یعنی یازده برابر شتاب رشد متوسّط علم در جهان- به پیش رفته است. دستاوردهای دانش و فنّاوری ما در این مدّت که ما را به رتبهی شانزدهم در میان بیش از دویست کشور جهان رسانید و مایهی شگفتی ناظران جهانی شد و در برخی از رشتههای حسّاس و نوپدید به رتبههای نخستین ارتقاء داد، همهوهمه در حالی اتّفاق افتاده که کشور دچار تحریم مالی و تحریم علمی بوده است. ما با وجود شنا در جهت مخالف جریان دشمنساز، به رکوردهای بزرگ دست یافتهایم و این نعمت بزرگی است که بهخاطر آن باید روز و شب خدا را سپاس گفت.
امّا آنچه من میخواهم بگویم این است که این راه طیشده، با همهی اهمّیّتش فقط یک آغاز بوده است و نه بیشتر. ما هنوز از قلّههای دانش جهان بسیار عقبیم؛ باید به قلّهها دست یابیم. باید از مرزهای کنونی دانش در مهمترین رشتهها عبور کنیم. ما از این مرحله هنوز بسیار عقبیم؛ ما از صفر شروع کردهایم. عقبماندگی شرمآور علمی در دوران پهلویها و قاجارها در هنگامی که مسابقهی علمی دنیا تازه شروع شده بود، ضربهی سختی بر ما وارد کرده و ما را از این کاروان شتابان، فرسنگها عقب نگه داشته بود. ما اکنون حرکت را آغاز کرده و با شتاب پیش میرویم ولی این شتاب باید سالها با شدّت بالا ادامه یابد تا آن عقبافتادگی جبران شود. اینجانب همواره به دانشگاهها و دانشگاهیان و مراکز پژوهش و پژوهندگان، گرم و قاطع و جدّی دراینباره تذکّر و هشدار و فراخوان دادهام، ولی اینک مطالبهی عمومی من از شما جوانان آن است که این راه را با احساس مسئولیّت بیشتر و همچون یک جهاد در پیش گیرید. سنگ بنای یک انقلاب علمی در کشور گذاشته شده و این انقلاب، شهیدانی از قبیل شهدای هستهای نیز داده است. بهپاخیزید و دشمن بدخواه و کینهتوز را که از جهاد علمی شما بشدّت بیمناک است ناکام سازید.
دو) معنویّت و اخلاق
۲) معنویّت و اخلاق: معنویّت به معنی برجسته کردن ارزشهای معنوی از قبیل: اخلاص، ایثار، توکّل، ایمان در خود و در جامعه است، و اخلاق به معنی رعایت فضیلتهایی چون خیرخواهی، گذشت، کمک به نیازمند، راستگویی، شجاعت، تواضع، اعتمادبهنفس و دیگر خلقیّات نیکو است. معنویّت و اخلاق، جهتدهندهی همهی حرکتها و فعّالیّتهای فردی و اجتماعی و نیاز اصلی جامعه است؛ بودن آنها، محیط زندگی را حتّی با کمبودهای مادّی، بهشت میسازد و نبودن آن حتّی با برخورداری مادّی، جهنّم میآفریند.
شعور معنوی و وجدان اخلاقی در جامعه هرچه بیشتر رشد کند برکات بیشتری به بار میآورد؛ این، بیگمان محتاج جهاد و تلاش است و این تلاش و جهاد، بدون همراهی حکومتها توفیق چندانی نخواهد یافت. اخلاق و معنویّت، البتّه با دستور و فرمان به دست نمیآید، پس حکومتها نمیتوانند آن را با قدرت قاهره ایجاد کنند، امّا اوّلاً خود باید منش و رفتار اخلاقی و معنوی داشته باشند، و ثانیاً زمینه را برای رواج آن در جامعه فراهم کنند و به نهادهای اجتماعی دراینباره میدان دهند و کمک برسانند؛ با کانونهای ضدّ معنویّت و اخلاق، به شیوهی معقول بستیزند و خلاصه اجازه ندهند که جهنّمیها مردم را با زور و فریب، جهنّمی کنند.
ابزارهای رسانهای پیشرفته و فراگیر، امکان بسیار خطرناکی در اختیار کانونهای ضدّ معنویّت و ضدّ اخلاق نهاده است و هماکنون تهاجم روزافزون دشمنان به دلهای پاک جوانان و نوجوانان و حتّی نونهالان با بهرهگیری از این ابزارها را به چشم خود میبینیم. دستگاههای مسئول حکومتی دراینباره وظایفی سنگین بر عهده دارند که باید هوشمندانه و کاملاً مسئولانه صورت گیرد. و این البتّه به معنی رفع مسئولیّت از اشخاص و نهادهای غیرحکومتی نیست. در دورهی پیشِرو باید دراینبارهها برنامههای کوتاهمدّت و میانمدّت جامعی تنظیم و اجرا شود؛ انشاءالله.
سه) اقتصاد
۳) اقتصاد: اقتصاد یک نقطهی کلیدیِ تعیینکننده است. اقتصاد قوی، نقطهی قوّت و عامل مهمّ سلطهناپذیری و نفوذناپذیری کشور است و اقتصاد ضعیف، نقطهی ضعف و زمینهساز نفوذ و سلطه و دخالت دشمنان است. فقر و غنا در مادّیّات و معنویّات بشر، اثر میگذارد. اقتصاد البتّه هدف جامعهی اسلامی نیست، امّا وسیلهای است که بدون آن نمیتوان به هدفها رسید. تأکید بر تقویت اقتصاد مستقلّ کشور که مبتنی بر تولید انبوه و باکیفیّت، و توزیع عدالتمحور، و مصرف بهاندازه و بیاسراف، و مناسبات مدیریّتی خردمندانه است و در سالهای اخیر از سوی اینجانب بارها تکرار و بر آن تأکید شده، بهخاطر همین تأثیر شگرفی است که اقتصاد میتواند بر زندگی امروز و فردای جامعه بگذارد.
انقلاب اسلامی راه نجات از اقتصاد ضعیف و وابسته و فاسد دوران طاغوت را به ما نشان داد، ولی عملکردهای ضعیف، اقتصاد کشور را از بیرون و درون دچار چالش ساخته است. چالش بیرونی تحریم و وسوسههای دشمن است که در صورت اصلاح مشکل درونی، کماثر و حتّی بیاثر خواهد شد. چالش درونی عبارت از عیوب ساختاری و ضعفهای مدیریّتی است.
مهمترین عیوب، وابستگی اقتصاد به نفت، دولتی بودن بخشهایی از اقتصاد که در حیطهی وظایف دولت نیست، نگاه به خارج و نه به توان و ظرفیّت داخلی، استفادهی اندک از ظرفیّت نیروی انسانی کشور، بودجهبندی معیوب و نامتوازن، و سرانجام عدم ثبات سیاستهای اجرائی اقتصاد و عدم رعایت اولویّتها و وجود هزینههای زائد و حتّی مسرفانه در بخشهایی از دستگاههای حکومتی است. نتیجهی اینها مشکلات زندگی مردم از قبیل بیکاری جوانها، فقر درآمدی در طبقهی ضعیف و امثال آن است.
راهحلّ این مشکلات، سیاستهای اقتصاد مقاومتی است که باید برنامههای اجرائی برای همهی بخشهای آن تهیّه و با قدرت و نشاط کاری و احساس مسئولیّت، در دولتها پیگیری و اقدام شود. درونزایی اقتصاد کشور، مولّد شدن و دانشبنیان شدن آن، مردمی کردن اقتصاد و تصدّیگری نکردن دولت، برونگرایی با استفاده از ظرفیّتهایی که قبلاً به آن اشاره شد، بخشهای مهمّ این راهحلها است. بیگمان یک مجموعهی جوان و دانا و مؤمن و مسلّط بر دانستههای اقتصادی در درون دولت خواهند توانست به این مقاصد برسند. دوران پیشِرو باید میدان فعّالیّت چنین مجموعهای باشد.
آیت الله سیدعلی خامنه ای:جوانان عزیز در سراسر کشور بدانند که همهی راهحلها در داخل کشور است. اینکه کسی گمان کند که «مشکلات اقتصادی صرفاً ناشی از تحریم است و علّت تحریم هم مقاومت ضدّ استکباری و تسلیم نشدن در برابر دشمن است؛ پس راهحل، زانو زدن در برابر دشمن و بوسه زدن بر پنجهی گرگ است» خطایی نابخشودنی است. این تحلیل سراپا غلط، هرچند گاه از زبان و قلم برخی غفلتزدگان داخلی صادر میشود، امّا منشأ آن، کانونهای فکر و توطئهی خارجی است که با صد زبان به تصمیمسازان و تصمیمگیران و افکار عمومی داخلی القاء میشود.
چهار) عدالت و مبارزه با فساد
۴) عدالت و مبارزه با فساد: این دو لازم و ملزوم یکدیگرند. فساد اقتصادی و اخلاقی و سیاسی، تودهی چرکین کشورها و نظامها و اگر در بدنهی حکومتها عارض شود، زلزلهی ویرانگر و ضربهزننده به مشروعیّت آنها است؛ و این برای نظامی چون جمهوری اسلامی که نیازمند مشروعیّتی فراتر از مشروعیّتهای مرسوم و مبنائیتر از مقبولیّت اجتماعی است، بسیار جدّیتر و بنیانیتر از دیگر نظامها است. وسوسهی مال و مقام و ریاست، حتّی در عَلَویترین حکومت تاریخ یعنی حکومت خود حضرت امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) کسانی را لغزاند، پس خطر بُروز این تهدید در جمهوری اسلامی هم که روزی مدیران و مسئولانش مسابقهی زهد انقلابی و سادهزیستی میدادند، هرگز بعید نبوده و نیست؛ و این ایجاب میکند که دستگاهی کارآمد با نگاهی تیزبین و رفتاری قاطع در قوای سهگانه حضور دائم داشته باشد و بهمعنای واقعی با فساد مبارزه کند، بویژه در درون دستگاههای حکومتی.
البتّه نسبت فساد در میان کارگزاران حکومت جمهوری اسلامی در مقایسه با بسیاری از کشورهای دیگر و بخصوص با رژیم طاغوت که سرتاپا فساد و فسادپرور بود، بسی کمتر است و بحمدالله مأموران این نظام غالباً سلامت خود را نگاه داشتهاند، ولی حتّی آنچه هست غیر قابل قبول است. همه باید بدانند که طهارت اقتصادی شرط مشروعیّت همهی مقامات حکومت جمهوری اسلامی است. همه باید از شیطانِ حرص برحذر باشند و از لقمهی حرام بگریزند و از خداوند دراینباره کمک بخواهند و دستگاههای نظارتی و دولتی باید با قاطعیّت و حسّاسیّت، از تشکیل نطفهی فساد پیشگیری و با رشد آن مبارزه کنند. این مبارزه نیازمند انسانهایی باایمان و جهادگر، و منیعالطّبع با دستانی پاک و دلهایی نورانی است. این مبارزه بخش اثرگذاری است از تلاش همهجانبهای که نظام جمهوری اسلامی باید در راه استقرار عدالت به کار برد.
عدالت در صدر هدفهای اوّلیّهی همهی بعثتهای الهی است و در جمهوری اسلامی نیز دارای همان شأن و جایگاه است؛ این، کلمهای مقدّس در همهی زمانها و سرزمینها است و بهصورت کامل، جز در حکومت حضرت ولیّعصر (ارواحنافداه) میسّر نخواهد شد ولی بهصورت نسبی، همه جا و همه وقت ممکن و فریضهای بر عهدهی همه بویژه حاکمان و قدرتمندان است. جمهوری اسلامی ایران در این راه گامهای بلندی برداشته است که قبلاً بدان اشارهای کوتاه رفت؛ و البتّه در توضیح و تشریح آن باید کارهای بیشتری صورت گیرد و توطئهی واژگونهنمایی و لااقل سکوت و پنهانسازی که اکنون برنامهی جدّی دشمنان انقلاب است، خنثی گردد.
با این همه، اینجانب به جوانان عزیزی که آیندهی کشور، چشمانتظار آنها است صریحاً میگویم آنچه تاکنون شده با آنچه باید میشده و بشود، دارای فاصلهای ژرف است. در جمهوری اسلامی، دلهای مسئولان بهطور دائم باید برای رفع محرومیّتها بتپد و از شکافهای عمیق طبقاتی بشدّت بیمناک باشد. در جمهوری اسلامی کسب ثروت نهتنها جرم نیست که مورد تشویق نیز هست، امّا تبعیض در توزیع منابع عمومی و میدان دادن به ویژهخواری و مدارا با فریبگران اقتصادی که همه به بیعدالتی میانجامد، بشدّت ممنوع است؛ همچنین غفلت از قشرهای نیازمند حمایت، بههیچرو مورد قبول نیست. این سخنان در قالب سیاستها و قوانین، بارها تکرار شده است ولی برای اجرای شایستهی آن، چشم امید به شما جوانها است؛ و اگر زمام ادارهی بخشهای گوناگون کشور به جوانان مؤمن و انقلابی و دانا و کاردان -که بحمدالله کم نیستند- سپرده شود، این امید برآورده خواهد شد؛ انشاءالله.
پنج) استقلال و آزادی
۵) استقلال و آزادی: استقلال ملّی به معنی آزادی ملّت و حکومت از تحمیل و زورگویی قدرتهای سلطهگر جهان است. و آزادی اجتماعی بهمعنای حقّ تصمیمگیری و عمل کردن و اندیشیدن برای همهی افراد جامعه است؛ و این هر دو از جملهی ارزشهای اسلامیاند و این هر دو عطیّهی الهی به انسانهایند و هیچ کدام تفضّل حکومتها به مردم نیستند. حکومتها موظّف به تأمین این دو اند. منزلت آزادی و استقلال را کسانی بیشتر میدانند که برای آن جنگیدهاند. ملّت ایران با جهاد چهلسالهی خود از جملهی آنها است. استقلال و آزادی کنونی ایران اسلامی، دستاورد، بلکه خونآوردِ صدها هزار انسان والا و شجاع و فداکار است؛ غالباً جوان، ولی همه در رتبههای رفیع انسانیّت. این ثمر شجرهی طیّبهی انقلاب را با تأویل و توجیههای سادهلوحانه و بعضاً مغرضانه، نمیتوان در خطر قرار داد. همه -مخصوصاً دولت جمهوری اسلامی- موظّف به حراست از آن با همهی وجودند. بدیهی است که «استقلال» نباید به معنی زندانی کردن سیاست و اقتصاد کشور در میان مرزهای خود، و «آزادی» نباید در تقابل با اخلاق و قانون و ارزشهای الهی و حقوق عمومی تعریف شود.
شش) عزت ملی، روابط خارجی، مرزبندی با دشمن
۶) عزّت ملّی، روابط خارجی، مرزبندی با دشمن: این هر سه، شاخههایی از اصلِ «عزّت، حکمت، و مصلحت» در روابط بینالمللیاند. صحنهی جهانی، امروز شاهد پدیدههایی است که تحقّق یافته یا در آستانهی ظهورند: تحرّک جدید نهضت بیداری اسلامی بر اساس الگوی مقاومت در برابر سلطهی آمریکا و صهیونیسم؛ شکست سیاستهای آمریکا در منطقهی غرب آسیا و زمینگیر شدن همکاران خائن آنها در منطقه؛ گسترش حضور قدرتمندانهی سیاسی جمهوری اسلامی در غرب آسیا و بازتاب وسیع آن در سراسر جهان سلطه.
اینها بخشی از مظاهر عزّت جمهوری اسلامی است که جز با شجاعت و حکمت مدیران جهادی به دست نمیآمد. سردمداران نظام سلطه نگرانند؛ پیشنهادهای آنها عموماً شامل فریب و خدعه و دروغ است. امروز ملّت ایران علاوه بر آمریکای جنایتکار، تعدادی از دولتهای اروپایی را نیز خدعهگر و غیر قابل اعتماد میداند. دولت جمهوری اسلامی باید مرزبندی خود را با آنها با دقّت حفظ کند؛ از ارزشهای انقلابی و ملّی خود، یک گام هم عقبنشینی نکند؛ از تهدیدهای پوچ آنان نهراسد؛ و در همهحال، عزّت کشور و ملّت خود را در نظر داشته باشد و حکیمانه و مصلحتجویانه و البتّه از موضع انقلابی، مشکلات قابل حلّ خود را با آنان حل کند. در مورد آمریکا حلّ هیچ مشکلی متصوّر نیست و مذاکره با آن جز زیان مادّی و معنوی محصولی نخواهد داشت.
هفت) سبک زندگی
۷) سبک زندگی: سخن لازم دراینباره بسیار است. آن را به فرصتی دیگر وامیگذارم و به همین جمله اکتفا میکنم که تلاش غرب در ترویج سبک زندگی غربی در ایران، زیانهای بیجبران اخلاقی و اقتصادی و دینی و سیاسی به کشور و ملّت ما زده است؛ مقابله با آن، جهادی همهجانبه و هوشمندانه میطلبد که باز چشم امید در آن به شما جوانها است.
در پایان از حضور سرافرازانه و افتخارانگیز و دشمنشکن ملّت عزیز در بیستودوّم بهمن و چهلمین سالگرد انقلاب عظیم اسلامی تشکّر میکنم و پیشانی سپاس بر درگاه حضرت حق میسایم. سلام بر حضرت بقیّةالله (ارواحنافداه)؛ سلام بر ارواح طیّبهی شهیدان والامقام و روح مطهّر امام بزرگوار؛ و سلام بر همهی ملّت عزیز ایران و سلام ویژه به جوانان.
دعاگوی شما
سیّدعلی خامنهای
۲۲ بهمنماه ۱۳۹۷
«ژنرال فیض حمید»(رئیس پیشین سازمان اطلاعات ارتش پاکستان) بازداشت شد/۲۰ آذر ۱۴۰۴
«رئیس سابق آژانس اطلاعات ارتش» (آی.اس.آی)به جرم فعالیت های ضد امنیت کشور به ۱۴ سال حبس با اعمال شاقه محکوم شد.

فیض حمید، رئیس سابق سازمان اطلاعات پاکستان (ISI) در کنار عمران خان
به گزارش ارتش پاکستان، ژنرال فیض حمید رئیس سابق آژانس اطلاعات ارتش پاکستان از سوی دادگاه نظامی این کشور به جرم سوء استفاده از اختیارات، منابع دولتی و مشارکت در فعالیتهای سیاسی علیه امنیت ملی به ۱۴ سال حبس با اعمال شاقه محکوم شد.
روابط عمومی ارتش پاکستان امروز با صدور بیانیهای اعلام کرد: متهم به چهار اتهام مربوط به مشارکت در فعالیتهای سیاسی، نقض قانون اسرار رسمی که به ضرر امنیت و منافع کشور است، سوءاستفاده از اختیارات و منابع دولتی و ایجاد ضرر و زیان غیرقانونی به افراد محاکمه شد.
در این بیانیه افزوده شد: مشارکت محکوم در دامن زدن به ناآرامیهای سیاسی و بیثباتی با همدستی عناصر سیاسی و برخی موارد دیگر، به طور جداگانه بررسی میشود.
اواخر مرداد سال گذشته رئیس سابق سازمان اطلاعات ارتش پاکستان (ISI) در ارتباط با پرونده فساد و نقض قوانین نظامی بازداشت و تحت محاکمه نظامی قرار گرفت.
مدت خدمت «ژنرال فیض حمید» به عنوان رئیس وقت «سازمان آی.اس.آی» (ISI) به عنوان نهاد قدرتمند اطلاعاتی و امنیتی پاکستان در مهر ۱۴۰۰ به پایان رسید. وی سپس به عنوان فرمانده جدید نیروهای ارتش در شهر پیشاور منصوب شد.
نخست وزیر پاکستان، عمران خان، و فرمانده ارتش، ژنرال قمر جاوید باجوا.
«عمران خان»(نخست وزیر برکنار شده پاکستان) درصدد تمدید دوره «فیض حمید» بود و این موضوع جنجال بی سابقهای میان ارتش و دولت وقت این کشور ایجاد کرد و سرانجام عمران خان مجبور به عقب نشینی از تصمیم خود شد و ژنرال دیگری جایگزین فیض حمید شد.

یک رسانه پاکستانی نوشت:«فیض حمید» مدتها فرمانده ارشد سازمان اطلاعات نظامی پاکستان (ISI) بود، ابتدا به عنوان «مدیر کل ضد اطلاعات پاکستان» (DGCI) که بر تمام عملیات داخلی نظارت داشت، و بعداً به عنوان رئیس ISI که به ژنرال سه ستاره ارتقا یافت. او همچنین به طور گسترده مظنون به "توطئه" با «عمران خان»(نخستوزیر سابق پاکستان)
و «ژنرال قمر جاوید باجوا»(رئیس سابق ستادارتش پاکستان)«COAS»برای ارتقاء خود به عنوان رئیس ارتش به جای «ژنرال سید عاصم منیر» رئیس فعلی ارتش پاکستان است.
دیدار«فرمانده ستاد ارتش پاکستان»(فیلد مارشال سید عاصم منیر) با«سرلشکر محمدباقری»»(رئیس ستاد کل ارتش ایران)روز سه شنبه ۲۷ مه ۲۰۲۵(۰۶ خرداد ۱۴۰۴)۱۷ روز قبل از شهادت سرلشرباقری.
آصف علی زرداری رئیس جمهور پاکستان پس از تصویب اصلاحیه اخیر در قانون اساسی این کشور که به نحوی بر قدرت فرماندهی ارتش افزوده است، حکم انتصاب «فیلد مارشال سید عاصم منیر»را با حفظ سمت فعلی خود (فرمانده ارتش پاکستان) به عنوان رئیس جدید نیروهای دفاعی پاکستان امضا کرد./۱۳ آذر ۱۴۰۴
پس از آنکه حمید در تلاشهایش «شکست خورد»، درخواست بازنشستگی زودهنگام از ارتش را داد و برای آخرین بار در دسامبر ۲۰۲۲ یونیفرم خود را از تن درآورد. قرار بود او در آوریل ۲۰۲۳ بازنشسته شود.
رسانه پاکستانی نوشت: فیض حمید به دلیل تخلفات متعدد قانونی، مانند سوءاستفاده از قدرت برای ثروتاندوزی شخصی، تضعیف نظم و انسجام نهادی داخلی ارتش و ISI، و حفظ ارتباطات پشت پرده با گروه تروریستی ممنوعه تحریک طالبان پاکستان (TTP) که از نوامبر ۲۰۲۲ حملات خود را در این کشور افزایش داده است - پس از آنکه حمید «نتوانست ارتقای خود را تضمین کند» به سمت چهار ستاره مورد نظر فرماندهی کل ارتش، تحت بازجویی قرار گرفته است.
«ژنرال فیض حمید» که گمان میرود طرفدار مذاکره با این سازمان شبهنظامی غیرقانونی باشد، در سپتامبر ۲۰۲۱ به عنوان رئیس ISI به کابل سفر کرد تا حاکمان طالبان افغانستان را «متقاعد» کند تا TTP را برای مذاکره تحت فشار قرار دهند.
«نجف حمید»(برادر فیض حمید) اخیراً از سمت خود به عنوان یک مقام محلی تعیین حدود زمین یا تحصیلدار، در زادگاهشان، چکوال، تعلیق شد. همچنین ادعا میشود که رئیس سابق ISI از اختیارات فوقالعاده خود برای بازداشت غیرقانونی صاحبان مسکن، صرافان، بازرگانان، صنعتگران و سایر شهروندان ثروتمند استفاده کرده تا ثروت را برای خود و نزدیکانش مصادره کند.
«ژنرال فیض حمید»(رئیس پیشین سازمان اطلاعات ارتش پاکستان) حبس محکوم شده است.

توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:وقتی پشتت خالی باشد،مدرک تحصیلیت بی ارزش(جعلی)است، رئیس اطلاعات کشور هم بوده باشی،ضدانقلاب محسوب میشوی!
رئیس جمهوری پاکستان «قاضی دادگاه عالی اسلامآباد» را بعلت«جعلی بودن مدرک دانشگاهی» برکنار کرد.
طبق پرونده ارائه شده به دادگاه، جهانگیری در امتحان بخش اول LL.B با نام "طارق جهانگیری فرزند محمد اکرم" حاضر شده است، در حالی که برای بخش دوم از نام "طارق محمود فرزند قاضی محمد اکرم" به همراه شماره ثبت نام جعلی استفاده کرده است.
دفتر ریاستجمهوری اعلام کرد: «آصف علی زرداری» تصمیم برکناری طارق محمود جهانگیری را با مشوره «شهباز شریف»(نخستوزیر پاکستان)، اتخاذ کرده است و برای اجرای حکم دادگاه عالی اسلامآباد.
مدرک تحصیلی قاضی دادگاه عالی پاکستان(طارق محمود جهانگیری)جعلی است،اخراج شد.

روز پنجشنبه ۱۸ دسامبر ۲۰۲۵(۲۷ آذر ۱۴۰۴) یک هیئت قضایی دو نفره دادگاه عالی پاکستان، در یک جلسهٔ علنی حکم کرد که تعیین «قاضی طارق محمود جهانگیری» که از سال ۲۰۲۰ به عنوان قاضی در همین دادگاه کار میکرد، غیرقانونی بوده است و او را از ادامه کار منع کرد.
دادگاه این حکم را پس از آن صادر کرد که مدرک دانشگاهی آقای جهانگیری در رشته حقوق «جعلی» ثابت شد.
دادگاه تصریح کرد که هنگام انتصاب، مدرک دانشگاهی آقای جهانگیری معتبر نبودهاست و براساس ماده ۱۷۵ قانون اساسی پاکستان تعیین او در مقام قاضی غیرقانونی بودهاست. بنابراین، او نمیتواند در سمت خود باقی بماند و وزارت عدلیه باید حکم انتصاب او را لغو کند.
شهزاد ملک، خبرنگار BBCاردو، در گزارشی از اسلامآباد میگوید، در جریان رسیدگی به این پرونده، خود قاضی جهانگیری در دادگاه حاضر نبود اما دو وکیل مدافع او در جلسه دادگاه حضور داشتند.
خبرنگار بیبیسی میافزاید که رفتار اکرم شیخ، وکیل مدافع جهانگیری، درجلسه دادگاه بسیار تند بود. او گفت که تصمیم دیوان عالی اسلامآباد برای قابلرسیدگی دانستن این دادخواست، درست نیست.
در جریان شنیدن دلایل مربوط به مدرک دانشگاهی قاضی برکنارشده، «عمران صدیقی»(مسئول بایگانی دانشگاه کراچی) به دادگاه عالی اسلامآباد گفت:«دانشگاه کراچی مدرک قاضی جهانگیری را لغو کرده بود.»
قاضی دارای مدرک جعلی در دوران دانشجویی تقلب کرده بود!

«کالج اسلامیه»(دانشکده علوم اسلامی) وابسته به «دانشگاه کراچی»(پاکستان) نیز اعلام کرده که «طارق محمود جهانگیری» هرگز دانشجوی این مرکز نبودهاست.
آقای «طارق محمود جهانگیری» ادعا میکند که «مدرک تحصیلی حقوق» را از «کالج اسلامیه»اخذکرده است.
مسئول آرشیو دانشگاه کراچی گفت که «جهانگیری« در دوران دانشجویی در جریان امتحان «در حال تقلب» دیده شده بود و یک کمیته مربوطه او را به مدت ۳ سال از حضور در امتحان محروم کرده بود. قرار بود او در سال ۱۹۹۲ دوباره اجازه شرکت در امتحان را پیدا کند. مسئول آرشیو دانشگاه کراچی مدعی است، جهانگیری با استفاده از «فرم ثبتنام جعلی» در آزمون کسب مدرک حقوق شرکت کرد.
توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:«قاضی طارق محمود جهانگیری»، روز دوشنبه ۱۵ دسامبر ۲۰۲۲(۲۴ آذر ۱۴۰۴)در یک جلسه دادگاه حاضر شد و به قرآن کریم سوگند یاد کرد که مدارک تحصیلی او واقعی است وی گفت: مدرک تحصیلی را از دانشگاه کراچی اخذکرده ام.
اما صلاحالدین یکی دیگر از وکیلان مدافع آقای جهانگیری، در دادگاه گفت: «یک و نیم سال است که علیه جهانگیری تبلیغ میشود که گویا او مدرک دانشجویی واقعی ندارد.»
این وکیل گفت:«دانشگاه کراچی در دادگاه پذیرفت که در صدور مدرک او اختلالی رخ دادهاست؛ مدرکی صادر شده اما سپس لغو شدهاست.»
وکیل مدافع آقای جهانگیری افزود: «این پرونده در مورد مدرک جعلی نیست، بلکه درباره لغو مدرک به علت اختلال در روند صدور آن است، و باید مشخص شود که آیا دانشگاه کراچی پس از ۴۰ سال، حقیقت را خواهد گفت یا نه.»
دادگاه موضوع مطرحشده در دادخواست را درست دانست و مدرک دانشگاهی جهانگیری را جعلی اعلام کرد.
در حکم دادگاه آمده است:«طارق محمود جهانگیری شایستگی انتصاب به عنوان قاضی در دادگاه اسلامآباد را نداشته است» و به مسئولان مربوطه دستور لغو حکم وی را صادرکرده است.
طبق پرونده ارائه شده به دادگاه، جهانگیری در امتحان بخش اول LL.B با نام "طارق جهانگیری فرزند محمد اکرم" حاضر شده است، در حالی که برای بخش دوم از نام "طارق محمود فرزند قاضی محمد اکرم" به همراه شماره ثبت نام جعلی استفاده کرده است.
پس از دو ساعت جلسه استماع، منشی دادگاه گفت که حکم تفصیلی بعدا منتشر میشود.
ماجرای جعلی بودن مدرک جهانگیری چه زمانی مطرح شد؟
درپنجشنبه ، دهم جولای ۲۰۲۴(۱۹ تیر ۱۴۰۴) وکیل میان داوود در دادگاه عالی اسلامآباد دادخواستی ثبت کرد و مدعی شد که اطلاعاتی به دست آورده که نشان میدهد مدرک حقوق قاضی جهانگیری ممکن است «جعلی» باشد. بنابراین خواستار تحقیق در این زمینه شد.
دفتر ثبت دادگاه به این دادخواست اعتراض کرد، و در یازدهم جولای رئیس وقت دادگاه «عامر فاروق» جلسهای برای رسیدگی به این درخواست برگزار کرد. اما پیش از صدور حکم، او قاضی دیوان عالی منصوب شد. پس از آن موضوع به رئیس فعلی سرفراز دوگر ارجاع شد.
همزمان برخی وکیلان در دادگاه عالی دادخواستی ثبت کردند و این دادگاه حکم توقیف دادرسی را صادر کرد. اما پس از آن انجمن وکیلان دادگاه عالی اسلامآباد نیز به این پرونده پیوستند.
با آنکه حکم توقیف همچنان پابرجا بود، در ۲۲ سپتامبر(۳۱ شهریور ۱۴۰۴) کمیسیون آموزش عالی ایالت سند، درخواست داد که به دلیل آسیب به اعتبارش، به این پرونده سریعتر رسیدگی شود و آنها نیز به عنوان طرف دعوا در پرونده اضافه شوند.
دادگاه عالی سند تاریخ رسیدگی را ۲۵ سپتامبر تعیین کرد. قاضی جهانگیری به همراه همکارش «قاضی ثمن رفعت» از اسلامآباد به کراچی رفت و درخواست کرد که به او اجازه دفاع بدهند در جلسه دادگاه حاضر شود چون این پرونده مربوط به مدرک او است. اما دادگاه این درخواست را رد کرد.
در تاریخ قضایی پاکستان این سومین بار است که اعتبار مدرک دانشگاهی یک قاضی ساقط شده است.
استاندار گلگت ،بلتستان بامدرک جعلی
در سه شنبه ۴ ژوئیه ۲۰۲۳(۱۳ تیر ۱۴۰۲ ) دادگاهی در منطقه «گلگت ،بلتستان» پاکستان در جریان بررسی پرونده مدارک تحصیلی جعلی، «خالد خورشید»(سروزیر گلگت بلتستان) را، رد صلاحیت کرد.

نکته:«خالد خورشید» از رهبران حزب تحریک انصاف پاکستان است که بسیاری از هواداران این حزب در شبکههای اجتماعی دلیل برکناری وی را انتقام سیاسی احزاب مخالف از «عمران خان» نخست وزیر سابق این کشور میدانند
پیش از این مدرک تحصیلی، «صفدر شاه»(قاضی دیوان عالی) نیز زیر سئوال رفته بود.
«صفدر شاه در دوران حکومت نظامی ضیاءالحق، از اعضای هیأت هفتنفره دیوان عالی بود که دوالفقار علی بوتو، نخستوزیر پیشین پاکستان را در یک پرونده قتل محکوم کرد» با اینحال، او در میان قضاتی بود که رأی به تبرئه بوتو دادند.
پس از مطرح شدن این اتهام، صفدر شاه از سمت خود استعفا داد و به خارج از کشور رفت.

براساس زندگینامه آقای جهانگیری، او مدرک دانشگاهی خود در رشته حقوق را از کالج اسلامیه وابسته به دانشگاه کراجی بهدست آورده است.
او در دورههای حکومت حزب مسلم لیگ شاخه نواز و حزب مردم پاکستان نیز سمتهای مختلف حقوقی از جمله، معاون دادستان اسلامآباد را بر عهده داشته است. آقای جهانگیری در یکی از پروندههای دادگاهی شاهد خاقان عباسی، نخستوزیر پیشین پاکستان، وکیل مدافع او بود.
اسم او زمانی در رسانههای پاکستان مطرح شد که در سال ۲۰۲۳ به پولیس دستور داد تا از بازداشت عمران خان، نخست وزیر سابق پاکستان که اکنون زندانی است، در پروندههای که هنوز ثبت نشدهاند، خودداری کند.
همچنین جهانگیری از جمله قاضیان دادگاه عالی اسلامآباد بود که در اعتراض به ادعای دخالت نهادهای استخباراتی ارتش در امور قضایی نامههایی به «فائز عیسی»(رئیس وقت دیوان عالی)نوشتند. در این نامهها آمده بود که نهادهای استخباراتی نه تنها در امور دادگاهها دخالت میکنند بلکه زندگی شخصی قاضیان را نیز زیر نظر دارند.
پس از آنکه قاضیان دادگاه عالی اسلامآباد این دخالتها و تصمیم حکومت برای انتقال قضات از دادگاه لاهور، سند و بلوچستان به اسلامآباد را در دیوان عالی پاکستان به چالش کشیدند، دیگر به جهانگیری در هیچ هیأت قضایی برای رسیدگی به پروندههای مهم عضویت داده نشد.
توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:وقتی پشتت خالی باشد،مدرک تحصیلیت بی ارزش(جعلی)است، رئیس اطلاعات کشور هم بوده باشی،ضدانقلاب محسوب میشوی!
«دکتر سیداحمد موسوی»(پس از حجت الاسلام مهدی کروبی، سردارحسین دهقان، مسعود زریبافان، حجت الاسلام سیدمحمدعلی شهیدی محلاتی، امیرحسین قاضی زاده هاشمی و سعید اوحدی) هفتمین رئیس بنیادشهیدکشور است.
«سعیداوحدی» از شنبه ۲۰ مرداد ۱۴۰۳(جایگزین سید امیرحسین قاضی زاده هاشمی)شده بود.(۱۶ ماه درکابینه دکترپزشکیان)
«رئیس جدید بنیادشهید و امورایثارگران»(دکترسیداحمدموسوی تبریزی)
امروز شنبه ۲۹ آذر ۱۴۰۴:«دکترمسعود پزشکیان»(رئیسجمهور) در حکمی به استناد اصل یکصد و بیست و چهارم قانون اساسی و نظر به مراتب تعهد، تجارب و شایستگی، «سید احمد موسوی» را به عنوان «معاون رئیسجمهور و رئیس بنیاد شهید و امور ایثارگران» منصوب کرد.

دکترسیداحمد موسوی رئیس جدید بنیادشهید
«دکتر سید احمد موسوی» فارغالتحصیل رشته جراحی استخوان و مفاصل و «از نخبگان آذربایجان شرقی» است که سابقه ایثارگری و جانبازی در دفاع مقدس و خدمت در بنیاد شهید را دارد.
«دکتر سید احمد موسوی» همچنین دبیر کل اسبق جمعیت هلال احمر و رئیس سابق ستاد محسن رضایی بوده است.
«محمدجعفر قائمپناه»(معاون اجرایی رئیس جمهور) در شبکه اجتماعی ایکس(X) نوشت: «ضمن تشکر از زحمات ارزشمند همکارم جناب آقای سعید اوحدی، انتصاب جناب آقای دکتر میراحمد موسوی به ریاست بنیاد شهید و امور ایثارگران را تبریک میگویم.برای ایشان که مفتخر به سالها سابقه ایثارگری و جانبازی در دفاع مقدس و خدمت در بنیاد شهید است، آرزوی توفیق خدمت را دارم.»

«علت برکناری سعیداوحدی چیست؟»: سازمان اقتصادی کوثر، بانک دی و بیمه دی از متعلقات بنیادشهیدمی باشد.
اخیراً تحقیق و تفحص از بنیاد شهید و امور ایثارگران توسط «مجتبی رحماندوست» نماینده مجلس شورای اسلامی مطرح شده که امضای ۲۶ نماینده دیگر رابهمراه دارد.
توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:«سعیداوحدی» از شنبه ۲۰ مرداد ۱۴۰۳(جایگزین سید امیرحسین قاضی زاده هاشمی)شده بود(۱۶ ماه درکابینه دکترپزشکیان).

«آخرین حضور سعید اوحدی درکابینه دکترپزشکیان»
«سعید اوحدی» هم اکنون با حکم رئیس جمهور ،بعنوان «مشاور رئیس جمهور در امور ایثارگران» منصوب شده است.

مراسم تودیع - معارفه(رئیس بنیاد شهید و امور ایثارگران) سعید اوحدی - میر احمد موسوی ۳ دی ۱۴۰۴

«مراسم تودیع سعید اوحدی و معارفه میر احمد موسوی»(رئیس بنیاد شهید و امور ایثارگران)صبح چهارشنبه (۳ دی ۱۴۰۴) با حضور محمدرضا عارف معاون اول رئیسجمهور در ساختمان بنیاد شهید برگزار شد.

«حجت الاسلام سید رمضان موسوی مقدم»( نماینده رهبری در بنیاد شهید و امور ایثارگران)، «محمدجواد ایروانی» (عضو مجمع تشخصی مصلحت نظام)و معاونین و مدیران بنیاد شهید نیز حضور داشتند.
«مصاحبه مرتضی غرقی»(خبرنگار امور بینالملل صداوسیمای ایران) با «سرگئی لاوروف»(وزیر امور خارجه روسیه)درمسکو شامگاه سهشنبه سه شنبه ۱۶ دسامبر ۲۰۲۵(۲۵ آذر ۱۴۰۴)
تأکید وزیرامورخارجه روسیه به تعهد روسیه در حمایت از ایران در برابر فشارهای غربی.
وزیر امور خارجه روسیه:روسیه به عنوان یکی از اعضای دائم شورای امنیت، مدافع نظم جدید عادلانه است...جهان را در آستانه آشوبی فزاینده....اتحادیه اروپا مهمترین تهدید برای ثبات جهانی است...«بوروکراسی غاصبانه بروکسل، احیای ایدئولوژی نازیسم در اروپا»
این مصاحبه که در حالی انجام شد که تنشهای خاورمیانه و اوکراین همچنان داغ است.

«وزیرامورخارجه روسیه»گفت: اگر بخواهیم آنچه را در جهان رخ میدهد را تحلیل کنیم و تحولاتی که شما در نقاط جهان مورد اشاره قرار دادید بررسی کنیم باید بگویم من اقدام اتحادیه اروپا و نخبگانی که در بروکسل قدرت را قبضه کردهاند به عنوان یکی از تهدیدات اصلی وشاید مهمترین تهدید میدانم. آنها تلاش میکنند دولتهای ملی را مطیع خود کنند و آنها را مجبور میکنند تا منافع مردم خود را نادیده بگیرند، آنها را وادار میکنند از نتایج انتخاباتی و رفراندومهایی که دربرخی کشورهای اروپایی برگزار میشود چشمپوشی کنند و تسلیم رفتار غاصبانه بروکسل و بوروکراسی آنها شوند؛ بوروکراسی که هیچکس آن را انتخاب نکرده و ترکیب آن بر اساس سازش بین دولتهای قانونی تعیین میشود.
این اولین بار نیست که اروپا منشأ تمام مصائب واتفاقات ناگوارمیشود. اتفاقاتی همچون بردهداری و جنگهای صلیبی که در آن سعی میکردند با شمشیر هر مقاومتی را از بین ببرند؛ استعمارگرایی و البته دو جنگ جهانی که در اروپا آغاز شد. جنگی که ناشی از جاهطلبیهای توهمآمیزی بود که رهبران اروپایی داشتند؛ و اکنون اروپا بار دیگر تلاش میکند خواستهها و امیال خود را به همه دیکته کند؛ شرایطی که ظاهراً با بحران اوکراین مرتبط است. آنها از بحران اوکراین برای تثبیت خود استفاده میکنند، اما در حقیقت هدف آنها این است که چوب لای چرخ ایالات متحده آمریکا و کسانی که خواهان حل و فصل عادلانه مسائل هستند بگذارند و برای آنها توطئه و شر ایجاد کنند.

وزیرامورخارجه روسیه گفت::خطرناکترین و غمانگیزترین نکته این است که نزد این نخبگان در «بروکسل»(پایتخت بلژیک)، و پایتختهایی مانند برلین، لندن، پاریس و حتی منطقه بالتیک، «تئوری و اقدامات نازیسم در حال احیا شدن است.»
رویکردهای نازیها و نادیده گرفتن آشکار آنچه رژیم نازی در اوکراین انجام میدهد کاملاً مشهود است. درست همانطور که «آدولف هیتلر» و پیش از او «ناپلئون نباپارت» اینکار را انجام داد. «هیتلرنیز همچون ناپلئون عملاً اروپا را زیر سلطه اسلحه برد و تمام اروپا را زیر پرچم و آرم نازیها علیه اتحاد جماهیر شوروی بر انگیخت.» اکنون نیز اروپا و یا بهتر بگویم «دولت جوبایدن بایدن تا همین اواخر تلاش می کرد همین مسیر را طی کند.» متحد کردن کشورهای اروپایی در «حمایت مالی و تسلیحاتی از اوکراین» و دادن «پرچم نازی» به دست آنها که البته خود رژیم «کییف»(اوکراین) پس از «کودتای ۲۰۱۴» نیزآن را به دست گرفته بود مناقشه را آغاز کرد. حالا «اروپا تحت پرچم نازیسم»، با ارسال کمکهای مالی واطلاعاتی غرب و همچنین ارسال سلاحهای مدرن به اوکراین اینبار با نیروهای اوکراینی با کشور ما میجنگد.
احیای این نظامیگری، زمانی است که «مرتس» صدراعظم آلمان اعلام میکند: «ما هدفگذاری کردهایم که، دوباره به اولین قدرت نظامی اروپا تبدیل شویم» البته فراموش کرده است که دفعه قبل که آلمان به قدرت اصلی نظامی اروپا تبدیل شد، این کار را از طریق شعارهای نازیسم و فتح کشورهای پیرامونی آلمان هیتلری انجام داد و اسلاوها و یهودیان را به بردگی گرفت و آنها را در کورههای اردوگاههای اقامت اجباری سوزاند. اینکه اکنون بسیاری از فعالان در آلمان و کشورهای دیگر اروپایی همچون فنلاند که نزدیکترین متحد هیتلر بود با زنده کردن یاد پدربزرگهای خود و بستگانشان که در «اساس» خدمت میکردند ازعناصر اصلی حزب نازی بودند نمیتواند باعث نگرانی نشود.
شکست اروپا در اوکراین
لاوروف:البته نمیخواهم این تصور ایجاد شود که تمام مصائب جهان ناشی از قاره اروپاست. این ترکیب بسیار خطرناکی از جاهطلبیهای اروپاییها است که در اوکراین شکست خوردهاند، زیرا روسیه از منافع قانونی خود، ومنافع امنیتی و منافع مردمی دفاع میکند که حکومت کودتایی ۲۰۱۴ آنها را غیر انسانی نامید و صحبت کردن به زبان مادریشان را ممنوع و فعالیت کلیسای قانونی ارتدوکس اوکراین را ممنوع اعلام کرد که تصور آن دشوار است.
اکنون اتفاقاتی که بین اسرائیل و کشورهای مسلمان افتاده هیچکدام از آنها دین را ممنوع اعلام نکردهاند. اما اوکراینیها ها و نازیها اینکار را میکنند.
این مجموعه مشکلاتی که برشمردید، توجه تحلیلگران سیاسی را به خود جلب کرده است و اخیراً صحبتهای زیادی در مورد استراتژی جدید امنیت ملی ایالات متحده مطرح شده است. یکی از اهداف اصلی این استراتژی این است که اروپا جایگاه خود را بداند و کارهای مربوط به خود را انجام دهد. آنهایی که مداخله مستقیم در امور داخلی کشورها و لغو نتایج انتخابات در رومانی و سپس مولداوی و تعدادی دیگر از کشورها کردهاند، که دستکاری و جعل آنها آشکار است. در استراتژی امنیت ملی ایالات متحده امریکا آمده است: اروپا باید سرش به کار خودش باشد و امید به این موضوع نبندند که که آمریکا دائماً از ماجراجویی آنها دفاع خواهد کرد، به این معنی که آمریکا مسائل مهمتری، از جمله تمرکز بر آمریکای لاتین و منطقه آسیا-اقیانوسیه دارد. واضح است که ایالات متحده میخواهد سیاست خود را در درجه اول حول محور مقابله با چین متمرکزکند، که اکنون قدرتمند شده است و هر سال توسعه اقتصادی و قدرت مالی فزایندهای را طی میکند؛ که البته امریکا نمیخواهد نفوذ سیاسی و اقتصادی اش در جایگاه دوم باقی بماند. ما هم مخالف رقابت نیستیم. همانطور که میدانید، رقابت باید منصفانه باشد. وقتی رقبا تلاش میکنند با تعرفههای ۱۰۰٪ یا ۵۰۰٪ روی طرف مقابل فشار بیاورند، این رفتار جهانی شدن نیست که ایالات متحده پس از جنگ جهانی دوم ما را به آن دعوت میکرد.
آمریکاییها وقتی تحریمها را اعمال میکنند، مستقیماً میگویند که دلیل آن مواضع سیاسی فلان کشور یا فلان شخص است که البته این نابرابری و بیاحترامی به حقوق بشر است، این دیکته کردن و تحمیل است. وقتی این تحریمها مربوط به ممنوعیت فعالیت بزرگترین شرکتهای جهانی همچون شرکت خصوصی روسیه «لوکاویل» و شرکت دولتی «روسنفت» میشود من چیزی جز تمایل به سرکوب رقبا با روشهای ناپاک نمیبینم. این بدان معناست که غرب، از جمله ایالات متحده، دیگر توان کافی برای مبارزه منصفانه را ندارند و مجبور است برای حفظ سلطه خود به روشهای ناپاک، ضد دموکراتیک و ضد بازار متوسل شود.
اما میخواهم پاسخم به سوال شما را با این جمله به پایان برسانم که متأسفانه همه اینمسائل بر درگیریهای دیگر سایه میاندازد، مانند بحران در خاورمیانه، مسئله تشکیل دولت فلسطین؛ و این بُعد خارجی، مانند موضوعات مربوط به«برنامه هستهای ایران»٬ بنابر این هر اتفاقی که در سطح جهانی میافتد، یک رقابت است.
برخورد قدرتهای بزرگ، آنطور که خودشان میدانند، تلاشی برای به حاشیه راندن این مسائل است. مسائل و مناقشات قدیمی که حل نشده، منظورم مسئله فلسطین و مسائل مربوط به برنامه هستهای ایران هستند که ناخوشایند است، همچنین آخرین تحولات پیرامون برنامه هستهای در طول یک سال و نیم گذشته، حتی یک سال گذشته، اقدامات کاملاً خصمانه و غیرقانونی اروپاییها که تلاش کردند فروپاشی «برنامه جامع اقدام مشترک»(برجام) را به گردن ایران بیندازند، اگرچه ایران هرگز این سند را نقض نکرد تا اینکه ایالات متحده در سال ۲۰۱۸ اعلام کرد که دیگر به این تصمیم شورای امنیت سازمان ملل متحد پایبند نیست. اکنون کل نظم جهانی در مورد ایران به شدت در معرض آزمایش قرار گرفته است. در ارتباط با ایران این توافقنامه را ایالات متحده به سطل زباله انداخت و سپس غربیها بویژه اروپاییها هم از امریکا تبعیت کردند و سپس شروع به متهم نمودن ایران به اجرا نکردن برنامه جامع اقدام مشترک کردند. اگرچه، تأکید کردم که این موضوع آنقدر واضح است که غرب مجبور به ابداع ترفندهای حیلهگرانه شد. من معتقدم که این یک ننگ برای دیپلماسی اروپا بود که آنها با فریبکاری تصمیم به بازگرداندن تحریمها علیه جمهوری اسلامی ایران گرفتند.
دیپلماتهای صادق و درستکار اینگونه رفتار نمیکنند. کلاهبرداران و دزدها اینگونه رفتار میکنند. در واقع، دزدی در خون اروپاییها است، همانطور در موضوع مسدود شدن داراییهای روسیه مشهود است. اتفاقاً، داراییهای ایران نیز تا حدی مسدود شده است، همانطور که داراییهای ونزوئلا و بسیاری از کشورهای دیگر دا غربیها مسدود کرده اند. به نظر میرسد این تمایل به دزدی به صورت ژنتیکی در بسیاری از همکاران غربی ما ریشه دوانده است. اکنون آنها واقعاً شروع به بحث و جدل بین خود کردهاند. آیا دزدیدن پول روسیه امکانپذیر است؟ برخی صداهای سالم در آنجا شنیده میشود، اما آنها به سادگی سعی میکنند این صداها را در فریادهای بروکسل غرق و خاموش کنند.

وزیرامورخارجه روسیه گفت::بیدلیل نیست که بسیاری از رسانههای روسیه و خارجی«اورسولا فون درلاین» را «فیورر اورسولا»(Führer Ursula) مینامند. خب، دومین نمونه بارز، فلسطین است. این فقط یک قطعنامه شورای امنیت نیست بلکه تعداد زیادی قطعنامه در شورای امنیت و مجمع عمومی سازمان ملل وجود دارد که ایجاد یک کشور فلسطینی را به عنوان سنگ بنای حل و فصل اوضاع خاورمیانه و یک شرط، عادیسازی روابط کشورهای عربی و مسلمان با اسرائیل را الزامی میکند. یک طرح شناختهشدهی ابتکار صلح عربی بود که عربستان سعودی از سال ۲۰۰۲ آن را ترویج کرده و اتفاقاً به یک ابتکار مشترک مسلمانان تبدیل شده است، زیرا این ابتکار را سازمان همکاری کشورهای اسلامی تصویب کرده است و این امر در هرجایی اتفاق نیافتاد بلکه در اجلاس تهران اتفاق افتاد؛ بنابراین این موضع کلی مسلمانان است که آنچه را طبق قانون حق دارند، آنچه بارها و بارها به آنها وعده داده شده است، بدهید و سپس روند عادی سازی روابط با اسرائیل آغاز خواهد شد، اما نتانیاهو و کابینه نظامی اش اعلام کردند که هیچ کشور فلسطینی وجود نخواهد داشت. اکنون ما طرح صلح ترامپ را داریم و اتفاقاً هر دو طرف؛ اسرائیل میگوید که حماس شرایط را نقض میکند، بنابراین اجرای بیشتر این طرح صلح جای سوال دارد. حماس این را میگوید و به مواردی از نقض تعهدات آنها اشاره میکند. بنابراین، ما در کنار کسانی بودیم که از ابتکار عمل ترامپ استقبال کردند، زیرا این امر امکان پایان دادن به یک مرحله بسیار مهم بشردوستانه از این بحران را فراهم کرد: بازگرداندن اجساد کشتهشدگان، آزادی گروگانهای باقی مانده، اسرای جنگی باقی مانده و اعضای زندانی حماس. اما حدس زدن اینکه در آینده چه اتفاقی خواهد افتاد برای من بسیار دشوار است، اما پوزش من را بپذیرید که اینقدر عمیق وارد این وقایع شدم.

وزیرامورخارجه روسیه گفت:اما خودتان من را تحریک کردید که مسائل گسترده جهانی را مطرح کنم. اما چیزی که نگرانکننده است این است در غرب میگویند باید اصولی باشد که نظم جهانی روی آن ایجاد شود، یعنی هر چیزی که برای آنها منفعت باشد اسم آن اصول نظم جهانی میشود. حتی همین اصولی که همیشه غربیها از آنها سوءاستفاده کردهاند هم رعایت نمیکنند یعنی وقتی که باید کوزوو را به رسمیت بشناسند، میگویند این حق ملتها برای تعیین سرنوشت است. وقتی پس از کودتای دولتی در اوکراین مردم در «کریمه» و دیگر بخشهای اوکراین رأی دادند، گفتند این دیگر تعین سرنوشت نیست، بلکه حفظ تمامیت ارضی است. بنابراین، هرجور بخواهند با رویدادهای جهانی که از نظر تاریخی بسیار مهم هستند، رفتار میکنند. حقوق بینالملل از بین رفته است، من مثالهایی آوردم: برنامه هستهای ایران نابود شدبا اینکه تصمیم از سوی شورای امنیت گرفته شده بود. منشور سازمان ملل میگوید که همه موظف هستند، تصمیم شورای امنیت را اجرا کنند، چنین منطقی در مورد فلسطین هم هست. تصمیمات زیادی گرفته شده است. اما اسرائیل میگوید نمیخواهم این تصمیمات را اجرا کنم و هیچ دولتی تشکیل نخواهد شد و آمریکا هم در این مورد اگرچه بصورت علنی حمایت نکرده، عملاً از مواضع اسرائیل در این مورد حمایت میکند.
در زمان حمله اسرائیل و سپس ایالات متحده علیه ایران، ما این حملات را که هیچ مبنا و مشروعیت بینالمللی نداشت محکوم کردیم و نکته اصلی این است که تاکنون هیچ مدرک مستدلی مبنی بر اینکه ایران تخلفی کرده باشد ارائه نشده است نه از سوی آژانس بینالمللی انرژی اتمی، نه اسرائیلیها و نه آمریکاییها تاکنون نتوانستهاند مدرکی ارائه کنند. ما آمادهایم از تلاشهای جمهوری اسلامی ایران برای عبور از این بحران، از جمله در روابط با آژانس و درکل در روابط با غرب، حمایت کنیم. ما موضع شما را درک میکنیم. آقای رئیسجمهور پوتین بارها به آقای پزشکیان و نمایندگان ایشان گفتهاند که ما موضعی را اتخاذ خواهیم کرد که رهبری جمهوری اسلامی ایران برای خود و در جهت منافع مردم ایران انتخاب میکند.
(سرگئی لاوروف): روابط با ایران یکی از اولویتهای ماست و همچنین از منظر روابط دوجانبه میان ایران و روسیه، در ماه اکتبر ۲۰۲۵ توافقنامه مشارکت راهبردی لازمالاجرا شد که توسط روسای جمهوری دوکشور پوتین و پزشکیان در جریان سفری که در اوایل سال جاری رئیسجمهوری شما به روسیه داشت، امضاء و نهایی شد. این توافقنامه اصول همبستگی متقابل و حمایت متقابل ما را در مسائل اصولی توسعه روابط بینالملل تعیین میکند و البته این توافقنامه گامهای اضافی که برای توسعه همکاریهای دوجانبه، افزایش روابط اقتصادی، سرمایهگذاری، تجارت و طرح های زیربنایی ضروری است نیز مشخص کرده است؛ که البته در این زمینه، نقش تعیینکننده بر عهده کمیسیون مشترک همکاریهای تجاری، اقتصادی و علمی-فنی دو کشور است. ریاست این کمیسیون را وزیر نفت شما، آقای پاکنژاد و وزیر انرژی ما، آقای تسیویلیف بر عهده دارند. این ساختاری بسیار قابل اعتماد و کارآمد است و شامل تدوین گامهای مشخص برای اجرای جنبههای تجاری، اقتصادی و سرمایهگذاری توافقنامه مشارکت راهبردی خواهد بود.

توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:دیدار«محسن پاک نژاد»(وزیر نفت ایران)با«سرگئی تیسیلیوف»(وزیر انرژی روسیه)،«الکسی میلر»(مدیرعامل شرکت گازپروم روسیه) و«سعید توکلی»(مدیرعامل شرکت ملی گاز ایران) ۲۶ شهریور ۱۴۰۴
اگر در مورد اقتصاد صحبت کنیم، امکانات اضافی با روابط بین ایران و اتحادیه اقتصادی «اوراسیا»(EAEU) گشوده میشود. ایران حدودا از سال ۲۰۲۳ دارای موافقتنامه تجارت آزاد با اتحادیه اقتصادی اوراسیا است و بعنوان عضو ناظر در اتحادیه اقتصادی اوراسیا فعالیت دارد. این یک مورد بسیار نادر است که چنین وضعیتی به کشوری که عضو سازمان نیست فرصت داده شده است؛ و البته موافقتنامه تجارت آزاد فرصتها و امکانات بیشتری را برای ایران و اعضای اتحادیه اقتصادی اوراسیا جهت افزایش حجم تجارت فراهم میکند. ما با ایران برنامههای بزرگی برای توسعه فضای مشترک ژئواکونومیک خود در چارچوب روندهایی که در اوراسیا جریان دارد، داریم؛ جایی که فرآیندهای همگرایی روز به روز شدیدتر و به نظر من رقابتیتر میشوند.
چون نه تنها کشورهای اوراسیایی در بخشهای مربوط به قاره مشترک بزرگ ما، بلکه بازیگران فرامنطقهای که کشورهای جزو ساحلی خزر، آسیای مرکزی و کشورهای قفقاز جنوبی نیستند و قبل از همه دوستان غربی ما، دائماً سعی میکنند در فرآیندهایی که اینجا جریان دارد نفوذ کنند، سعی میکنند منافع یکجانبه خود را بر این فرآیندها تحمیل کنند و سعی میکنند به کشورهای مناطق مربوط تصمیماتی را دیکته کنند که اول از همه مورد پسند غرب باشد. این کاملاً ادامه سیاست استعماری و نواستعماری است که جوهرهاش این است که غرب همیشه میخواسته به حساب دیگران زندگی کند.
ما شاهد همین موضوع در منطقه خزر هستیم، جاییکه غرب تلاش میکند «پنج کشور ساحلی خزر» را از هم دور کند و راهحلهایی را تحمیل میکند که اجماع کشورهای ساحلی خزر محقق نشود. البته در آخرین اجلاس سران کشورهای ساحلی دریای خزر در سال ۲۰۱۸، کنوانسیونی در مورد وضعیت حقوقی دریای خزر امضا شد که در آن به صراحت اعلام شده است که تمام مسائل مربوط به دریای خزر از جمله استفاده از منابع منطقه خزر، تأمین حفاظت از محیط زیست، استفاده از ساختارهایی که امنیت را تضمین میکنند، منحصراً به دست پنج کشور ساحلی خزر حل و فصل شود که تمام کشورهای "پنجگانه" این کنوانسیون را تصویب کردند؛ که منتظر تصویب ایران هستیم و با توجه به تحولات سریع و طوفانی در جهان و در اطراف این بخش از اوراسیا، بسیار مهم است که اصل عدم مداخله کشورهای غیر ساحلی در امور خزر را نهایی و تثبیت کنیم؛ بنابراین ما روی تصویب این کنوانسیون توسط تهران بسیار حساب میکنیم.
علاوه بر این، ایران خود با ابتکار برگزاری نشست سران کشورهای ساحلی خزر در تهران در اوت ۲۰۲۶ پیشگام شده است. امیدوارم تا آن زمان کنوانسیون به طور کامل از نظر حقوقی و عملیاتی اجرایی شود. در ضمن، از طرح های مشخصی که با ایران توسعه میدهیم، طبیعتاً کریدور حمل و نقل بینالمللی شمال-جنوب است. این کریدور سه مسیر دارد: غربی، شرقی و مسیر دریای خزر. در هر سه مسیر ما با دوستان ایرانی خود همکاری بسیار نزدیکی داریم، از جمله ساخت سریع قطعه راهآهن رشت-آستارا که اجازه میدهد ترانزیت بدون وقفه و یکپارچه از دریای بالتیک تا خلیج فارس برقرار شود؛ بنابراین ما برنامههای دوجانبه بسیار جدی داریم، همانطور که برنامههای همکاری در عرصه بینالمللی داریم: این شامل بریکس، سازمان همکاری شانگهای، و اتحادیه اقتصادی اوراسیا است. همچنین سازمان ملل و سازمان همکاری اسلامی که ما با آنها تعامل نزدیکی داریم؛ بنابراین پلتفرمهای بینالمللی به طور فعال توسط کشورهای ما به همراه سایر طرفداران رویکردهای عادلانه و مبتنی بر حقوق بینالملل در امور جهانی استفاده قرار می شوند. در عین حال، ایران و روسیه هر دو کشور عضو گروه دوستان دفاع از منشور سازمان ملل هستند.
خبرنگار :شما به توافق جامع راهبردی ایران و روسیه اشاره کردید و جزئیاتش را هم توضیح دادید. با توجه به اینکه به توافق راهبردی میان دو کشور حال انتظار این بود حجم مبادلات اقتصادی دو کشور بیشتر از این مقداری که الان هست باید باشد. در حال حاضر این عدد متاسفانه در حدود ۵ میلیارد دلار در سال است. شما فکر میکنید که راهکار بهبود این توسعه روابط و بالا بردن حجم مبادلات تجاری و همکاریهای اقتصادی چیست؟
وزیر خارجه روسیه : بله، خب امکانات ما واقعاً خیلی بیشتر از سطح فعلی مبادلات تجاری است، اگرچه به یاد داشته باشیم که علاوه بر تجارت کالا در برابر کالا یا خدمات، ما همکاریهای سرمایهگذاری هم داریم. علاوه بر کریدور شمال-جنوب، طرح برجستهای مانند نیروگاه اتمی بوشهر هم وجود دارد که ساخت آن ادامه دارد و مراحل جدیدی برنامهریزی شده و در حال کار هستند. این هم بعد بسیار مهمی از همکاری ماست. اما در مورد اینکه چطور مبادلات تجاری و کلاً روابط اقتصادی را گسترش دهیم باید به هر شکل ممکن فعالان اقتصادی دو طرف را تشویق کنیم و برایشان مسیر فعالیت را هموار کنیم و نکته مهمتر اینکه ساختارهای دولتی، تعهدات خود را به موقع انجام دهند، زیرا وقتی در مورد همان نیروگاه اتمی بوشهر حجم قابل توجهی بدهی به دلایل مختلف انباشته میشود ساخت و ساز نمیتواند پیش برود، چون نیاز به تامین مالی دارد. البته من الان در مورد دلایل صحبت نمیکنم، اما به عنوان یک واقعیت این را میگویم.
راه آهن رشت- آستارا
در مورد «کریدور شمال-جنوب» ما بیصبرانه منتظر پایان کار خرید قطعات زمین در داخل ایران توسط دولت هستیم که اجازه میدهد ساخت این قطعه ۱۶۰ کیلومتری راهآهن(رشت-آستارا) را فعالانه شروع و به پایان برسانیم. عوامل اصولی در اجرای این طرح وجود دارند و من در آنها هیچ مشکلی نمیبینم، با توجه به اینکه رؤسای جمهور ما و دولتهای ما برای توسعه روابط همهجانبه و رفع هرگونه موانع مصنوعی عزم جدی دارند. البته عوامل عملی وجود دارد که ساختارهای مشخص وزارتخانهها، شرکتها و «کورپوریشنها» (Corporation) باید، با نهایت دقت و وسواس تعهدات خود را انجام دهند؛ بنابراین من مطمئنم که ما چشماندازهای بسیار خوبی داری برای توسعه روابط داریم .
خبرنگار : در چند بند از توافق جامع راهبردی میان ایران و روسیه همکاریهای نظامی و دفاعی پیش بینی شده است. به نظر شما آیا این همکاریها میتواند نظم جدید امنیتی در منطقه اوراسیا و مقابله با تهدیدات خارجی باشد؟
(سرگئی لاوروف): به اعتقاد من قطعاً هر همکاری که توان دفاعی شرکتکنندگان در فرآیندهای مربوط را تقویت کند و آمادگی رزمی آنها را تحکیم نماید، سهم بسیار مهم و اساسی در تقویت صلح دارد؛ و هر متجاوزی هوس نکند نقشههای تهاجمی خود را عملی کند؛ و البته در این رابطه، ابتکارات زیادی در گذشته وجود داشته، از جمله اعلام خاورمیانه و شمال آفریقا به عنوان منطقه عاری از سلاحهای هستهای. ما میدانیم که همکاران غربی ما خیلی کمک نکردند که این روند به شکل مثبت پیش برود. فرمت بسیار خوب و آیندهای روشن وجود دارد که قطعاً به تقویت امنیت در منطقه کمک خواهد کرد، منظورم روابط بین جمهوری اسلامی ایران و شورای همکاری خلیج فارس، شش همسایه شما در خلیج فارس است. ما هم به هر شکل امیدواریم که عادیسازی روابط بین ایران و این پادشاهیهای عربی، به ویژه عادیسازی روابط ایران با عربستان سعودی، امکان پیشبرد قالبهای تقویت امنیت را فراهم میآورد. روسیه حدود دو دهه است که کنفرانسی را که به تدوین مفهوم امنیت در منطقه خلیج فارس با مشارکت مستقیم کشورهای ساحلی و مشارکت کشورهایی که با شما و همکاران عرب شما همسایه هستند، اختصاص داشته باشد، مورد حمایت قرار داده است. من معتقدم این ابتکار روز به روز اهمیت پیدا میکند، بهویژه زمانی که تلاش میشود در قبال برنامه هستهای ایران تبعیض قائل شده و حقوق قانونی ایران را سلب کنند. بسیار مهم است که طبق ارزیابی ما، همسایگان عرب شما از تلاشها برای افزایش فشار بر جمهوری اسلامی حمایت نمیکنند. در عین حال همکاریهای نظامی-فنی البته یکی از پایههای اساسی، به اصطلاح یکی از مبانی اصلی تقویت روند به سمت تحکیم روابط است. متأسفانه، تمام توافقات در مورد امنیت و حفظ سطح تسلیحات زمانی شکل گرفتند که طرفین به بینتیجه بودن روشهای نظامی حل مناقشات پی بردند، بازدارندگی هستهای هم بر همین اصل استوار است، یعنی بر اصل بازدارندگی متقابل؛ و بله، ما آماده هستیم. ما سازمان پیمان امنیت جمعی را داریم، ما میخواهیم با جمهوری اسلامی و دیگر همسایگانمان؛ از جمله در چارچوب این ساختار همکاری کنیم.
اما وقتی درگیری اوکراین آغاز شد، در همان ابتدای این درگیری، و در واقع سالها قبل از آنکه غرب در اوکراین کودتا کند، از سال ۲۰۰۸ ما بارها به همسایگان اروپایی و آمریکایی خود پیشنهاد دادیم که در مورد اصول امنیت در اروپا توافق کنیم. سپس ابتکار سال ۲۰۱۰ و سال ۲۰۲۱ بود، ما به غرب گفتیم که شما با تحریک اوکراین علیه فدراسیون روسیه و تجهیز تسلیحاتی این کشور راه بسیار خطرناکی را در پیش گرفتهاید، بیایید در مورد اصول امنیت توافق کنیم، پیمانی که عدم گسترش ناتو را تضمین کند. همه اینها توسط غرب نادیده گرفته شد و با تکبر رد شد و این چیزی است که ما الان داریم. هماکنون صداهای رسایی، از جمله در آمر یکا و در برخی کشورهای اروپایی و همچنین در ساختارهای منطقهای مشترک ما و شما مانند، سازمان همکاری شانگهای، از این حمایت میکنند که اصل محدودیت تسلیحات و کنترل تسلیحات شامل شفافیت، دوباره احیا شود و همه این طرحها دوباره شکل گیرند، و ایران و روسیه طرفداران فعال چنین رویکردی هستند.
خبرنگار : شما به رفتار تبعیض آمیز غرب با برنامه هستهای ایران اشاره کردید که البته مواضع مثبت روسیه در این خصوص درخور قدردانی است. در حال حاضر برخی دیدگاهها در ایران وجود دارد که میگوید بعد از بمباران بخشهایی از تاسیسات هستهای ایران دیگر ضرورتی وجود ندارد که ایران درمعاهده ان پی تی باقی بماند و از شیوه نامه های آژانس تبعیت کند. نظر شما در این مورد چیست؟

وزیر خارجه روسیه : در اینباره بحثهای مفصلی بین رؤسای جمهور ما، پوتین و پزشکیان انجام شد، تماسهایی در سطوح دیگر داشتیم، با همکارم جناب آقای «عباس عراقچی»،

و مشاور رهبر معظم آقای «علی لاریجانی»، این مسائل خیلی مفصل بحث شد؛ و ما به طور قاطع از حقوق بی قید و شرط جمهوری اسلامی ایران، مانند هر کشور دیگری، برای دسترسی به انرژی هستهای صلحآمیز دفاع میکنیم. ایران به عنوان یک عضو با حسن نیت در پیمان منع گسترش (NPT)، تمام حقوق مندرج در ان را دارد.

وزیرامورخارجه روسیه گفت:وقتی برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) در شورای امنیت توافق و تصویب شد، یا بهتر بگویم تأیید شد، این یک اجماع بود، این تصمیم شورای امنیت بود. ایران تعهداتی را در زمینه شفافیت و دسترسی آژانس بینالمللی انرژی اتمی به تأسیسات و برنامههای هستهای خود پذیرفت که فراتر از مجموعه تعهدات کشورهای عضو (NPT) بود. ایران تعهدات بیشتری همچون شیوه نامه الحاقی را پذیرفت؛ و آن زمان آژانس این را به عنوان سهمی بسیار قابل توجه در تقویت اعتماد از طریق افزایش شفافیت برای کشورهای غربی که سوءظنهایی داشتند، برجسته کرد؛ و به نظر ما همه سوءظنها برطرف شده بود. اما وقتی آمریکا ۳ سال بعد از تصویب برجام در شورای امنیت از آن خارج شد و اعلام کرد که دیگر تعهدی را انجام نخواهد داد تحول بسیار تأسفباری بود و ما تلاش کردیم با اروپاییها همکاری کنیم تا واشنگتن را متقاعد کنیم به اجرای تعهداتش بازگردد. اما اروپاییها ترجیح دادند همه تقصیرها را گردن جمهوری اسلامی ایران بیندازند و مکانیسمی را فعال کردند، همان به اصطلاح "اسنپ بک" که واقعاً در چارچوب برجام توافق شده بود
امابله، من میدانم که در جامعه ایران نظرات زیادی بعداً مطرح شد و الان هم این نظرات وجود دارد. من درک میکنم که در هر کشوری سیاستمدارانی هستند، و ایران واقعاً کشوری است که در آن میتوان متنوعترین نظرات را در فضای رسانهای و امور سیاسی شنید، در عین حال ما در همه مراحل مذاکرات، ما از جمهوری اسلامی ایران حمایت کردیم.
وزیرامورخارجه روسیه گفت:شما به آخرین نکته اشاره کردید که «آیا ارزش دارد که ایران در NPT بماند یا نه؟»؛ ما معتقدیم که ارزش دارد ماندن و نباید سعی کرد این موضوع را با انتقاد از همه وقایع، به افکار عمومی کشاند. من درک میکنم که آژانس گزارشی منتشر کرد که که چندان بیطرفانه نبود؛ ابهامات ظریفی در آن ذکر شده بود. آقای گروسی توضیح میداد که این کاملاً در چارچوب اختیارات اوست، اما به یاد بیاورید با چه اشتیاقی اروپاییها؛ فرانسویها، آلمانیها و انگلیسیها به این گزارش چنگ انداختند. همین گزارش بود که مبنایی برای ارائه قطعنامه ضد ایرانی شد و در نهایت همین گزارشهای آژانس برای فعالسازی مکانیسم بازگشت تحریمها استفاده شد.
روسیه(کانال ارتباطی)ایران-آمریکا
(سرگئی لاوروف): ما با جمهوری اسلامی ایران نیز همکاری میکنیم. ما کانالهای ارتباطی با دولت ایالات متحده داریم. اروپا نمیخواهد با ما گفتوگو کند؛ همه آنها دچار جنون خود بزرگ بینی هستند و این انتخاب خودشان است. در واقع، با چنین رؤسایی چیز خاصی برای گفتوگو وجود ندارد.
وزیرخارجه روسیه گفت: «ما رویکردهای خود را درباره چگونگی عادیسازی روابط جمهوری اسلامی ایران و آمریکاییها را تشریح میکنیم» ما آماده ارائه کمک هستیم، وارد جزئیات نمیشوم، اما مسائل کاملاً مشخصی وجود دارد که هم دوستان ایرانی ما مطلع هستند و هم آمریکاییها، که علاقهمند هستند که این مناقشه هم توسط رئیسجمهور ترامپ حل شود،، اما میدانید، برای مثال، من اخیراً با همکارم وزیر امور خارجه مصر گفتوگو کردم و او بسیار نگران بود که توافقی که چند ماه پیش بین ایران و آژانس در قاهره منعقد شد، ایران آن را دیگر تعهدآور نمیداند. من برای او توضیح دادم که این اتفاق به دلیل آن افتاده که آژانس انرژی اتمی بلافاصله پس از توافق قاهره، گزارشی منتشر کرد که سه کشور اروپایی از آن به صورت ناجوانمردانه و با حقه و با دستکاری، برای پیشبرد تصمیم غیرقانونی و نامشروع خود با هدف اعمال مجدد تحریمها استفاده کردند؛ و من، کاملاً درک میکنم که در آن موقعیت، ایران نمیتواند طوری رفتار کند که گویی هیچ اتفاقی نیفتاده و دوباره با آژانس وارد گفتوگو شود، وقتی که آقای گروسی میگوید: «ما بر دسترسی به تأسیساتی که مورد بمباران قرار گرفتند، اصرار داریم.» در حالی که بمباران تأسیساتی که تحت نظارت آژانس هستند، نقض فاحش تمام قواعد و مقررات است؛ بنابراین شما در ابتدای سوال به ما گفتید که آژانس این بمبارانها را محکوم نکرده است. اقدامات و مواضع آژانس، به بیان ملایم، احساسات ناخوشایندی در ایران ایجاد کرده و این برای من کاملاً قابل درک است. اما این سوال را باید بیشتر به سمت آقای گروسی و همکارانش مطرح کرد تا اصل بیطرفی به طور کامل رعایت شود، تا آنها در برخی مواقع گامهای سیاسی برندارند و به یک طرف یا طرف دیگر کمک نکنند. همانطور که اشاره شد، نیروگاه هستهای زاپروژیا، که ناظران آژانس تقریباً یکسال است آنجا حضور دارند و هر بار که اوکراینیها تأسیسات این نیروگاه هستهای را بمباران میکنند، ناظران آژانس با شرمندگی میگویند که نمیدانند این پهپادها و گلولهها از کجا آمدهاند. این نیز نادرست است. بنابراین، ما جهت از سرگیری همکاری ایران با آژانس، به هر طریق ممکن طرفین را تشویق خواهیم کرد. اما این همکاری باید صادقانه و مبتنی بر اصولی باشد که جمهوری اسلامی ایران را راضی کند و نقض نشود.
خبرنگار : مطالبی را که در خصوص روابط بین ایران و روسیه گفتید واقعا مثال زدنی است و این رابطه بسیار خوبی است که میتواند به یک مدل برای دیگر کشورها تبدیل شود. رسانههای غربی از دیرباز تلاش میکنند که اینگونه القا کنند که در شرایط بحرانی به روسیه نمیشود اعتماد کرد. پاسخ شما به آنها چیست؟
علت حمله روسیه به اوکراین؟
وزیر خارجه روسیه : چرا به حرفهای پوچ پاسخ دهیم؟ آیا پشت این اظهارات آنها مثالی وجود دارد که با آن بخواهند دیگران را متقاعد کنند که به روسیه اعتماد نکنند؟ من چنین دلایل نشنیدهام. اگر مثال آنها، همانطور که میگویند، «حمله بیدلیل و غیر موجه روسیه به اوکراین» باشد ، خوب میدانید، برخی دیپلماتها چنین استدلالهایی را میاورند! غرب همه اینها و هر آنچه مربوط به واقعیتهای عینی است را نادیده میگیرد. ما در سازمان ملل و سازمان امنیت و همکاری اروپا مرتباً یادآوری میکنیم. من حدود ده بار با سفرای مقیم مسکو دیدار کردهام و در روزهای آینده نیز دوباره دیدار خواهم داشت، جایی که ما شواهد مستند و تحلیل خود از وضعیت بحران اوکراین را ارائه میدهیم. موضوعاتی که به غرب از همان ابتدا هشدار داده شده بود. اگر اروپا میخواست بخش فعالی از حل و فصل اوکراین باشد، فرصتهای زیادی داشت. اما انها همه این فرصتها، به سمت شکست سوق دادند. سال ۲۰۱۴، زمانی که کودتا در اوکراین سازماندهی شد، اروپا در آستانه آن کودتا تضمین کرده بود که بین رئیسجمهور و اپوزیسیون توافقی حاصل خواهد شد و انتخابات زودهنگام برگزار میشود. اما هیچ کاری نکرد. کودتا اتفاق افتاد، اروپا سکوت کرد و در جایگاه گوش به فرمانی خود به دولت وقت آمریکا باقی ماند، بعد از آن توافق مینسک امضا شد، آلمان و فرانسه با این ادعا که میانجیگری کرده اوکراین و روسیه را آشتی دادند، فخر فروشی کردند. باز هم این توافقنامهها توسط شورای امنیت به تصویب رسید. سپس فرانسویها، آلمانیها و حتی اوکراینیها که در سال ۲۰۱۵ آنها را امضا کردند، آقای «پترو پروشنکو»( رییس جمهور سابق اوکراین) گفتند: «نه، ما فقط میخواستیم زمان بخریم. هیچکس قصد انجام هیچکدام از آنها را نداشت.» و در سال ۲۰۲۲، در ماه آوریل، زمانی که خود اوکراینیها، پس از آغاز عملیات نظامی ویژه، یک راه حل صلح آمیز به ما پیشنهاد کردند که ما با آن موافقت کردیم و دو طرف ان را امضا کردند. سند پاراف شده بود، اما پس از آن اروپاییها به رهبری بریتانیا، و با حمایت فعال بروکسل و دیگران، به اوکراین گفتند: «نه، باید به جنگ ادامه دهی.» بنابراین، کسانی که ما را متهم میکنند، وقتی با آنها مصاحبه میکنید از آنها نمیپرسید: «حقایق کجاست؟ حقایقی که حداقل یک بار ثابت کند روسیه تعهدات خود را انجام نداده است؟» این را کسانی میگویند که سعی دارند تقصیر را از سر خود بردارند و به گردن دیگری بیندازند. این افراد دروغ میگویند. باید همه چیز را به نام واقعی خودش خواند و همیشه حقیقت را گفت.
توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:روسیه دربامدادپنجشنبه ۲۴فوریه ۲۰۲۲(۵ اسفند ۱۴۰۰) با ۱۹۰ هزار نیرو حمله به اوکراین را آغاز کرد.
فدراسیون روسیه هم درسطح شخص رئیسجمهور و در سطوح مختلف در بحث با دوستان ایرانی درباره وضعیت موجود شرکت داشت. ما در مورد چگونگی برخورد با این وضعیت و چگونگی و شرایط احیای روابط با آژانس انرژی اتمی و همان کشورهای غربی البته در صورت علاقه مندی شما ایدههایی داشتهایم و داریم که با دوستان ایرانی خود در میان گذاشتهایم. اما تصمیم نهایی، قطعاً و بدون شک، بر عهده سران جمهوری اسلامی ایران است.
خبرنگار: در حال حاضر آمریکا، اسرائیل و غرب برای اعمال فشار حداکثری بر ایران متحد شدهاند، بفرمایید رویکرد روسیه در مقابل این سیاست فشار حداکثری بر روی ایران چیست؟
(سرگئی لاوروف): ما با جمهوری اسلامی ایران نیز همکاری میکنیم. ما کانالهای ارتباطی با دولت ایالات متحده داریم. اروپا نمیخواهد با ما گفتوگو کند؛ همه آنها دچار جنون خود بزرگ بینی هستند و این انتخاب خودشان است. در واقع، با چنین رؤسایی چیز خاصی برای گفتوگو وجود ندارد. اما ما رویکردهای خود را درباره چگونگی عادیسازی روابط جمهوری اسلامی ایران و آمریکاییها را تشریح میکنیم. ما آماده ارائه کمک هستیم، وارد جزئیات نمیشوم، اما مسائل کاملاً مشخصی وجود دارد که هم دوستان ایرانی ما مطلع هستند و هم آمریکاییها، که علاقهمند هستند که این مناقشه هم توسط رئیسجمهور ترامپ حل شود، اما میدانید، برای مثال، من اخیراً با همکارم وزیر امور خارجه مصر گفتوگو کردم و او بسیار نگران بود که توافقی که چند ماه پیش بین ایران و آژانس در قاهره منعقد شد، ایران آن را دیگر تعهدآور نمیداند. من برای او توضیح دادم که این اتفاق به دلیل آن افتاده که آژانس انرژی اتمی بلافاصله پس از توافق قاهره، گزارشی منتشر کرد که سه کشور اروپایی از آن به صورت ناجوانمردانه و با حقه و با دستکاری، برای پیشبرد تصمیم غیرقانونی و نامشروع خود با هدف اعمال مجدد تحریمها استفاده کردند؛ و من، کاملاً درک میکنم که در آن موقعیت، ایران نمیتواند طوری رفتار کند که گویی هیچ اتفاقی نیفتاده و دوباره با آژانس وارد گفتوگو شود، وقتی که آقای گروسی میگوید: «ما بر دسترسی به تأسیساتی که مورد بمباران قرار گرفتند، اصرار داریم.» در حالی که بمباران تأسیساتی که تحت نظارت آژانس هستند، نقض فاحش تمام قواعد و مقررات است؛ بنابراین شما در ابتدای سوال به ما گفتید که آژانس این بمبارانها را محکوم نکرده است. اقدامات و مواضع آژانس، به بیان ملایم، احساسات ناخوشایندی در ایران ایجاد کرده و این برای من کاملاً قابل درک است. اما این سوال را باید بیشتر به سمت آقای گروسی و همکارانش مطرح کرد تا اصل بیطرفی به طور کامل رعایت شود، تا آنها در برخی مواقع گامهای سیاسی برندارند و به یک طرف یا طرف دیگر کمک نکنند. همانطور که اشاره شد، نیروگاه هستهای زاپروژیا، که ناظران آژانس تقریباً یکسال است آنجا حضور دارند و هر بار که اوکراینیها تأسیسات این نیروگاه هستهای را بمباران میکنند، ناظران آژانس با شرمندگی میگویند که نمیدانند این پهپادها و گلولهها از کجا آمدهاند. این نیز نادرست است. بنابراین، ما جهت از سرگیری همکاری ایران با آژانس، به هر طریق ممکن طرفین را تشویق خواهیم کرد. اما این همکاری باید صادقانه و مبتنی بر اصولی باشد که جمهوری اسلامی ایران را راضی کند و نقض نشود.
خبرنگار : مطالبی را که در خصوص روابط بین ایران و روسیه گفتید واقعا مثال زدنی است و این رابطه بسیار خوبی است که میتواند به یک مدل برای دیگر کشورها تبدیل شود. رسانههای غربی از دیرباز تلاش میکنند که اینگونه القا کنند که در شرایط بحرانی به روسیه نمیشود اعتماد کرد. پاسخ شما به آنها چیست؟
وزیر خارجه روسیه : چرا به حرفهای پوچ پاسخ دهیم؟ آیا پشت این اظهارات آنها مثالی وجود دارد که با آن بخواهند دیگران را متقاعد کنند که به روسیه اعتماد نکنند؟ من چنین دلایل نشنیدهام. اگر مثال آنها، همانطور که میگویند، حمله بیدلیل و غیر موجه روسیه به اوکراین باشد، خوب میدانید، برخی دیپلماتها چنین استدلالهایی را میاورند! غرب همه اینها و هر آنچه مربوط به واقعیتهای عینی است را نادیده میگیرد. ما در سازمان ملل و سازمان امنیت و همکاری اروپا مرتباً یادآوری میکنیم. من حدود ده بار با سفرای مقیم مسکو دیدار کردهام و در روزهای آینده نیز دوباره دیدار خواهم داشت، جایی که ما شواهد مستند و تحلیل خود از وضعیت بحران اوکراین را ارائه میدهیم. موضوعاتی که به غرب از همان ابتدا هشدار داده شده بود. اگر اروپا میخواست بخش فعالی از حل و فصل اوکراین باشد، فرصتهای زیادی داشت. اما انها همه این فرصتها، به سمت شکست سوق دادند. سال ۲۰۱۴، زمانی که کودتا در اوکراین سازماندهی شد، اروپا در آستانه آن کودتا تضمین کرده بود که بین رئیسجمهور و اپوزیسیون توافقی حاصل خواهد شد و انتخابات زودهنگام برگزار میشود. اما هیچ کاری نکرد. کودتا اتفاق افتاد، اروپا سکوت کرد و در جایگاه گوش به فرمانی خود به دولت وقت آمریکا باقی ماند، بعد از آن توافق مینسک امضا شد، آلمان و فرانسه با این ادعا که میانجیگری کرده اوکراین و روسیه را آشتی دادند، فخر فروشی کردند. باز هم این توافقنامهها توسط شورای امنیت به تصویب رسید. سپس فرانسویها، آلمانیها و حتی اوکراینیها که در سال ۲۰۱۵ آنها را امضا کردند، آقای پوروشنکو، رئیسجمهور وقت اوکراین گفتند: «نه، ما فقط میخواستیم زمان بخریم. هیچکس قصد انجام هیچکدام از آنها را نداشت.» و در سال ۲۰۲۲، در ماه آوریل، زمانی که خود اوکراینیها، پس از آغاز عملیات نظامی ویژه، یک راه حل صلح آمیز به ما پیشنهاد کردند که ما با آن موافقت کردیم و دو طرف ان را امضا کردند. سند پاراف شده بود، اما پس از آن اروپاییها به رهبری بریتانیا، و با حمایت فعال بروکسل و دیگران، به اوکراین گفتند: «نه، باید به جنگ ادامه دهی.» بنابراین، کسانی که ما را متهم میکنند، وقتی با آنها مصاحبه میکنید از آنها نمیپرسید: «حقایق کجاست؟ حقایقی که حداقل یک بار ثابت کند روسیه تعهدات خود را انجام نداده است؟» این را کسانی میگویند که سعی دارند تقصیر را از سر خود بردارند و به گردن دیگری بیندازند. این افراد دروغ میگویند. باید همه چیز را به نام واقعی خودش خواند و همیشه حقیقت را گفت.
خبرنگار: شما به موضوع سوریه اشاره کردید. با توجه به اینکه بشار اسد یکی از متحدان شما و ایران بود چه اتفاقی افتاد که حکومت بشار اسد سقوط کرد و نکته دیگراینکه جولانی گفت که ما درروزهای پایانی حکوکت بشار اسد با روسیه هماهنگ بودیم. آیا همینطور بوده؟
وزیر خارجه روسیه : نه، آقای جولانی با ما هیچ هماهنگی نکرد و هیچ رویکردی را هماهنگ نکرد. ما با آقای اسد روابط بسیار نزدیکی داشتیم. ما در سال ۲۰۱۵ به کمک دولت او آمدیم، زمانی که دمشق عملاً محاصره شده بود و هر لحظه ممکن بود در برابر حملاتی که اپوزیسیون تدارک دیده بود سقوط کند. بله، ما به کمک آمدیم، حضور نظامی خود را آنجا ایجاد کردیم، دو پایگاه هوایی و دریایی را افتتاح کردیم و فعالانه برای نابودی کانونهای تروریستی تلاش کردیم. با دیگر کشورهای جامعه بینالملل، قبل از همه با جمهوری اسلامی ایران و با جمهوری ترکیه همکاری کردیم. میتوانم بگویم روند، نسبتاً مثبت پیش میرفت. ما کنفرانس مردم سوریه در سوچی را به یاد داریم، فکر میکنم سال ۲۰۱۸ بود، توافقات مشخصی حاصل شد.
اما توافقاتی که ما با ایرانیها و دوستان ترکیهای به آن دست مییافتیم، هر بار به نوعی اجرا نمیشد. البته همه چیز به دولت بشار اسد وابسته نبود، در مسئله اصولیِ آشتی و وفاق ملی و دعوت از همه نیروهای قومی و سیاسی و مذهبی به گفتوگو فرصتهای زیادی از دست رفت - الان اینجا نمیخواهم نتیجهگیریهای تاریخی بکنم اما اینطور بیان میکنم.
ما در سوریه وقتی حوادث یک سال پیش شروع شد، ما در سوریه واحدهای رزمی نداشتیم. ما دو پایگاه داشتیم، هوایی و دریایی؛ و آن سرعتی که اپوزیسیون به رهبری آقای جولانی، آقای الشراع، سرزمینها را میگرفتند، خب، در واقع غیرمنتظره بود. مقاومتی عملاً وجود نداشت؛ و الان ما در تماس با مقامات جدید هستیم، آقای الشراع بازدیدی از روسیه داشت، من سه بار با وزیر خارجه جدید دیدار کردم، هیئتهای بیندولتی به جمهوری عربی سوریه سفر کردند، از جمله برای بحث درباره چشمانداز توافقاتی که در مسائل تجاری و اقتصادی منعقد شده بود. در جریان تمام این تماسها ما حتماً بر اهمیت اصولیِ حفظ وحدت دولت سوریه تأکید میکنیم، برای این کار نیاز به گفتگوی فراگیر ملی است، که شامل علویها، سنیها، دروزیها، و همه گروههای قومی، سیاسی و مذهبی باشد؛ و اینجا مسئله کردها، دائماً در ۱۵ سال اخیر در مرکز توجه قرار دارد، خیلیها سعی میکنند آن را در راستای منافع خودشان به بازی بگیرند. آمریکاییها در شمال شرق چنین منطقهای را تحت کنترل نیروهای دموکراتیک سوریه نگه میدارند، و از دولت گذشته تا به حال تمایلات جداییطلبانه را ترویج میکنند، این روند ادامه دارد. ما معتقدیم این یک مینِ تأخیری دیگر است، بنابراین مهمترین چیز آغاز گفتگوی فراگیر ملی است، امری که در سوریه، از جمله در دوران حکومت بشار اسد، کمبودش احساس میشد.
خبرنگار : بله خیلی متشکرم از توضیحات شما. همونطور که مستحضر هستید دو رژیم آمریکا و اسرائیل دارای سلاح اتمی هستند و همواره ایران را تهدید میکنند. به نظر شما ایران برای بازدارندگی مهار این تهدیدات چه تمهیداتی باید اتخاذ نماید؟
(سرگئی لاوروف): من که قبلاً به شما گفتم که ما حملات بی دلیل و غیر موجه علیه تأسیسات هستهای جمهوری اسلامی ایران را محکوم کردیم، همانطور که در زمان خودش ترورهای سیاسی سیاستمداران و نظامیان ایرانی را محکوم کردیم؛ و اکنون این موضوع را بسیار مفصل با همکاران ایرانیمان مورد بحث قراردادیم، به زودی من دیدار دیگری با همکارم وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران، عباس عراقچی خواهم داشت، این بحث را ادامه خواهیم داد. ایرانیها رویکرد ما را میدانند. آنها میدانند که ما چطور برای خروج از این بحران چه در رابطه با آژانس بینالمللی انرژی اتمی و چه در رابطه با ایالات متحده آمادهایم کمک کنیم.
در دیپلماسی ساز و کارهایی وجود دارد که مرسوم نیست علنی شوند، ما آنها را هم به کار میگیریم. دوستان ایرانی ما ارزیابیهای ما را میدانند. تصمیم درباره اینکه آیا گفتوگو با ایالات متحده را از سر بگیرند یا نه. ما شنیدیم که ایران به از سر گیری این گفتوگو علاقهمند است و در مورد آزانس هم آیا گفتوگو با آژانس را از سر بگیرند، ما هم اینجا میدانیم که ایران مایل است آن را احیا کند، اما تصمیمگیری با مقامات در تهران است. ما آماده خواهیم بود هرگونه کمکی یا اقدامی انجام دهیم که توسط رهبران ایران که برای منافع مردم تشخیص میدهند درست است انجام دهیم.
خبرنگار : اروپاییها عمدتاً به بهانه صلح و امنیت دولتها را سرنگون میکنند. نکتهای که حضرتعالی در ابتدای فرمایشتون داشتید. زمانی که در جنگ ۱۲ روزه اسرائیل به ایران حمله کرد، فریدریش مرتس»(صدراعظم آلمان) گفتش که این جزو کارهای کثیفی بوده که اسرائیل به جای اروپاییها انجام داده. برداشت شما از این اظهارات مرتس چیست؟
وزیر خارجه روسیه: من قبلاً به شما گفتم که ما درباره جایگاه اتحادیه اروپا در امور منطقهای و بینالمللی چه فکر میکنیم، نمیخواهم توجه زیادی به این اختصاص دهم. آقای مرتس حرفهای زیادی زده است که مطلقاً نشاندهنده نژادپرستی و نازیسم است؛ بنابراین عادات قدیمی و آن ژنهایی که آقای مرتس از خویشاوندان خود به ارث برده است، از بین نرفته و حفظ شده است. این تحقیر، این تکبر و این احساسِ، از این که این واژه را بگویم واهمهای ندارم -، نماینده یک نژاد خاص بودن، در آن جملهای که شما نقل کردید و همچنین در بسیاری از اظهاراتش درباره اینکه آلمان در آینده چه باید باشد، نمود پیدا کرده است. اینها کاملاً ایدههای انتقامجویانه آشکار و تا حد زیادی، همانطور که گفتم، انسانستیزانه است.
خبرنگار : ترامپ اخیراً طرح صلحی را در قبال جنگ اوکراین ارائه کرده است. ارزیابی شما از این طرح چیست و خطوط قرمز روسیه در این طرح چیست؟
(سرگئی لاوروف): من قبلاً به شما گفتم وضعیت در اوکراین چطور پیش میرود. فرآیند مذاکراتی وجود دارد. موضع ما روشن است: علل اولیه را از بین ببرند. علل اولیه عبارتند از تهدیدات علیه فدراسیون روسیه که با پیشروی ناتو به شرق دقیقاً در مرزهای ما و کشیدن اوکراین به آن ایجاد شد، و رد کردن بحث درباره پیشنهادهای ما در مورد تدابیر امنیتی متقابلِ جمعی، و تهدید نابودیِ هر چیز روسی در سرزمینهایی که قرنها سرزمینهای مردم روس، فرهنگ روس و تاریخ روس بوده است و به حکم تصادف تاریخی در ترکیب اوکراین قرار گرفتهاند؛ و وقتی آنهایی که در نتیجه کودتا به قدرت رسیدند این افراد را «غیر انسان» نامیدند، اعلام کردند که جایگاه زبان روسی را از بین خواهند برد، شبهنظامیان را فرستادند تا در فوریه ۲۰۱۴ پارلمان کریمه را تصرف کنند و قسم خوردند که همه چیز روسی را نابود کنند. وقتی زلنسکی، رئیسجمهور شد، به همه کسانی که در اوکراین زندگی میکنند و حس میکنند بخشی از فرهنگ روسی هستند توصیه کرد گورشان را گم کنند و به روسیه بروند، این همه مسائل عملا به مدت ۱۰ سال روی هم انباشته شدند؛ و وقتی ما به همه هشدار میدادیم که این فشار بر مردم سرانجام منفجر خواهند شد، کسی به ما گوش نکرد؛ بنابراین الان باید این علل اصلی حذف شوند. خوب است که آمریکاییها این را فهمیدند. آنها به وضوح گفتند که موضوع ناتو اصلا نمیتواند در میان باشد، و به وضوح گفتند که آن سرزمینهایی که قرنها روسها در آن زندگی میکردند باید دوباره روسی شوند، و به روسیه الحاق شوند؛ و زبان روسی، فرهنگ روسی، حقوق کلیسای ارتدکس قانونی اوکراین باید احیا شوند.
میدانید، اروپا شبیه یک دکترِ بی سواد است که نمیخواهد بفهمد که تو با چه بیماریای نزد او آمدهای، بلکه فقط یک قرص یا شربتی به تو میدهد تا ۵ دقیقه حالت کمی بهتر شود. اما این پزشکان اروپایی بیماری را تشخیص نمیدهند. اما آمریکاییها تلاش میکنند متوجه شوند و آخرین تماسها با آنها این امید را ایجاد میکند که آنها عمیقتر موضع ما را درک میکنند و عمیقتر درک میکنند که چه باید کرد تا این مناقشه به طور قابل اطمینان و پایدار حل و فصل شود. نه اینکه صرفا یک آتشبس دیگر برقرار شود تا دوباره ارسال سلاح به اوکراین را سرازیر کنند؛ بنابراین روند ادامه دارد، ما منتظر واکنش آمریکاییها هستیم در این خصوص که گفتگوی امریکاییها با اوکراین چه نتایجی داشته است اما وقت ما و شما هم تمام شده، ما دیگر داریم دور خودمان میچرخیم. (احتمالا روی صحبت آقای لاوروف با مصاحبه کننده است)
خبرنگار : الان در حال حاضر به نظر میرسد که اروپاییها مانع اصلی در صلح اوکراین هستند.خبرنگار : الان در حال حاضر به نظر میرسد که اروپاییها مانع اصلی در صلح اوکراین هستند.«اوربان نخست وزیر مجارستان» گفته است که هشدار داده...
سوال آخراینکه «اگر ایران دچار جنگی فراتر از جنگ ۱۲ روزه بشود، آیا روسیه در کنار ایران خواهد ایستاد؟»
وزیر خارجه روسیه: ما با ایران، همانطور که گفتم، قرارداد مشارکت راهبردی داریم و ما همیشه در حمایت از ایران، و حمایت از حقوق قانونی جمهوری اسلامی ایران عمل خواهیم کرد. ایران در ماههای اخیر چندین بار به صراحت گفته است که علاقهای به جنگ ندارد، علاقهای به درگیریهای جدید ندارد و علاقهمند است هرگونه مشکلی را از طریق گفتوگو رفع کند و باز هم تأکید میکنم هر مشکلی که در راه باشد بر اساس احترام به حقوق حاکمیتی و قانونی جمهوری اسلامی ایران. ما از این موضع کاملاً حمایت میکنیم.