سردارمحمدجعفر اسدی: آشنایی من با سردارقاسم سلیمانی به روزهای اولیه دفاع مقدس برمیگردد که ایشان به جبهه آمده بود و بنا شد که یک تعدادی از برادران، تیپها را درست کنند؛ حسین خرازی تیپ ۱۴ امام حسین، احمد کاظمی تیپ ۸ نجف، قاسم سلیمانی تیپ ۴۱ ثارالله، احمد متوسلیان تیپ ۲۷ حضرت رسول و عبدالمحمد رئوفینژاد تیپ ۷ ولیعصر(عج) که همه اینها بعداً تبدیل به لشکر شدند.
در آن ایام ما برخورد کردیم به یک برادر کرمانی(قاسم سلیمانی) که بنا بود تیپ درست کند، در پایگاه منتظران شهادت (گلف) بود، ایشان آمد پیش ما و یک صحبت اولیه کرد و ما هم سفارشات لازم را کردیم که امکانات لازم تیپ را به ایشان بدهیم چون حکم را داده بودند، احکام را آقای محسن رضایی و قبلش آقای غلامعلی رشید که عملیات بود میداد.
این باب آشنایی ما با برادر سلیمانی شد. ما هم یک تیپ بهنام تیپ ۳۳ المهدی(عج) را از برادر عزیزمان «سردار علی فضلی»در آن زمان تحویل گرفتیم و عموماً کنار هم بودیم و تیپ المهدی، لشکر شد.
سردارمحمدجعفر اسدی:تا «سال ۱۳۷۶ که من از استان فارس به تهران آمدم و جانشین فرمانده نیروی زمینی شدم»
و «قاسم سلیمانی هم ازکرمان آمد فرمانده نیروی قدس شد».
خاطرات سردارمحمدجعفراسدی از(همسایه اش)سردارقاسم سلیمانی
خاطرات سردارمحمدجعفراسدی از سردارسلیمانی
سردارمحمدجعفراسدی:حاج قاسم در سوریه برای آزادسازی ۲ شهر شیعهنشین «نبل» و «الزهرا» حدود ۴۰ شبانه روز خودش پای کار بود و همه امور را پیگیری میکرد. او واقعاً یک همت والا در کارهایی که شروع میکرد، داشت. خودش صفر تا صد کارها را انجام میداد. حتی شناسایی در حد نفر را نیز انجام میداد. یعنی مکانهایی که فرمانده گردان، گروهان و دسته به آنجا نمیرفتند، حاج قاسم خودش به تنهایی آنجا میرفت و خودش شناسایی را انجام میداد. او میگفت: بچههای مردم را نمیتوانم همین طوری جایی بفرستم که نمیدانم آنجا کجاست.
سردارمحمدجعفر اسدی: آشنایی من با سردارقاسم سلیمانی به روزهای اولیه دفاع مقدس برمیگردد که ایشان به جبهه آمده بود و بنا شد که یک تعدادی از برادران، تیپها را درست کنند؛ حسین خرازی تیپ ۱۴ امام حسین، احمد کاظمی تیپ ۸ نجف، قاسم سلیمانی تیپ ۴۱ ثارالله،
احمد متوسلیان تیپ ۲۷ حضرت رسول
و عبدالمحمد رئوفینژاد تیپ ۷ ولیعصر(عج) که همه اینها بعداً تبدیل به لشکر شدند.
در آن ایام ما برخورد کردیم به یک برادر کرمانی(قاسم سلیمانی) که بنا بود تیپ درست کند، در پایگاه منتظران شهادت (گلف) بود، ایشان آمد پیش ما و یک صحبت اولیه کرد و ما هم سفارشات لازم را کردیم که امکانات لازم تیپ را به ایشان بدهیم چون حکم را داده بودند، احکام را آقای «محسن رضایی» و قبلش آقای «غلامعلی رشید» که عملیات بود میداد.
فرماندهان جنگ...عبدالمحمد رئوفینژاد،حسین علائی،محسن رضایی،محمدعلی جعفری،سیدرحیم صفوی ،محمدباقری،محمدابراهیم همت،مهدی باکری،حسن درویش ،رضاچراغی،کاظم رستگار،مرتضی صفاری،حجتالاسلام بشردوست،محمدنبی رودکی،علیرضا رزم حسینی،محمد دانشراد،محمود مسافری ۱۳۶۲..عیدنوروز ۱۳۶۲ «شهرشوش» قبل ازعملیات والفجر ۱
۱- ناشناس
۲- حجتالاسلام بشردوست(نماینده امام در قرارگاه خاتم الانبیاء)
۳- سردارمحمدنبی رودکی(فرمانده لشکر ۱۹ فجر)
۴- سردارکریم نصراصفهانی (فرمانده تیپ ۴۴ قمر بنیهاشم)
۵- سردارحسین علائی(مسئول ستاد قرارگاه خاتم الانبیاء) و مدیرعامل هواپیمایی آسمان
۶-ناشناس
۷- سردارمحمدعلی جعفری (فرمانده سپاه ۱۱ قدر-و فرمانده کل سپاه)
۸- سردارمرتضی صفاری (فرمانده آموزش قرارگاه خاتم الانبیاء ) و فرمانده دانشگاه افسری و تربیت پاسداری امام حسین(ع)
۹- سردارشهید حسن درویش(فرمانده تیپ امام حسن )
۱۰- سردارشهید کاظم رستگار(فرمانده لشکر ۱۰ سیدالشهداء)
۱۱- سردارمحسن رضایی (فرمانده کل سپاه در ۸سال جنگ) و دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام
۱۲- سردارعلیرضا رزم حسینی،جانشین عملیات قرارگاه خاتمالانبیاء(ص) و استاندار کرمان
۱۳- سردارشهید مهدی باکری(فرمانده لشکر ۳۱ عاشورا)
۱۴- ناشناس
۱۵- سردارمحمد دانشراد از فرماندهان قرارگاه خاتم الانبیاء (ص)
۱۶- محمود مسافری(محافظ محسن رضائی)
۱۷- ناشناس
۱۸-سردار رحیم صفوی(اولین فرمانده نیروی زمینی سپاه) و مشاور فعلی مقام معظم رهبری
۱۹-ناشناس
۲۰- سردارشهید محمدابراهیم همت (فرمانده لشکر ۲۷ محمد رسول الله(ص)
۲۱- سردارشهید رضا چراغی (جانشین لشکر ۲۷ محمد رسول الله(ص)
۲۲- سردارمحمد باقری (فرمانده اطلاعات قرارگاه خاتم الانبیاء (ص)
۲۳- سردار عبدالمحمد رئوفینژاد (فرمانده لشکر ۷ ولیعصر ،استاندارکرماندردولت احمدی نژاد)
ین باب آشنایی ما با برادر سلیمانی شد. ما هم یک تیپ بهنام تیپ ۳۳ المهدی(عج) را از برادر عزیزمان «سردار علی فضلی»در آن زمان تحویل گرفتیم و عموماً کنار هم بودیم و تیپ المهدی، لشکر شد.
تا سال ۱۳۷۶ که من از استان فارس به تهران آمدم و جانشین فرمانده نیروی زمینی شدم، قاسم هم همان زمان آمد و فرمانده نیروی قدس شد.«سردارعلی فضلی» به همراه فرماندهان دیگر درکنار رهبرانقلاب
سردارعلی فضلی
لشکرهای نیروهای ایرانی درسوریه(زینبیون،حیدریون،حزبالله ورزمندگان سوری)
یگانهایی که در سوریه ایجاد کرد شش یگان نمونه بود، «لشکر فاطمیون»(افغانها)،«لشکر زینبیون»(پاکستان)، «لشکر حیدریون»(عراق)،«لشکر حزبالله»(لبنان)، «لشکر سوریها» و...، یعنی اینطور نبود که بگوید "من از این مجموعه استفاده میکنم ولاغیر"، نه، حتی از مذاهب مختلف، مسیحی، سنی، شیعه، دروزی همه اینها را بهکار میگرفت.
«سردار سلیمانی در کشور قائل به چپ و راست نبود، ملاکش خدمت به مردم بود»
سردارمحمدجعفراسدی:حاج قاسم در کشور هم مثل بعضیها راست و چپ و این چیزها نداشت به هرکسی که خدمت میکرد هر عنوانی که داشت احترام میگذاشت، نمیگفت مثلاً "این چپ است من راست"، و یا بالعکس، میگفت "این فرد خادم است و باید به او احترام گزارده شود"،
به بچههایی که در جبهه بودند چه در جبهه دفاع مقدس و چه در جبهه سوریه و لبنان و عراق و یمن و فلسطین و افرادی که مرامشان جبههای بود احترام میکرد، کاری نداشت که از کدام خط و ربط هستند./۱۱ دی ۱۴۰۲تسنیم
قاطعیت سردارسلیمانی:
ماجرای تهیه و ارسال شبانه مهمات برای بالکان توسط حاج قاسم
سردارمحمدجعفراسدی:آن ایام که حاج قاسم فرمانده نیروی قدس شد، درگیری در «بالکان» (جنگ بوسنی) بود من هیچوقت فراموش نمیکنم، ساعت نزدیک یک بعد از نصف شب بود، من خانه بودم، تلفن زنگ زد و گوشی را برداشتم دیدم قاسم است، سلام و احوالپرسی کردم، احوالپرسی را قطع کرد ـ یک اصطلاحی کرمانیها دارند میگویند «به خود بگرد» یعنی« بِجُنب» و زود باش ـ گفتم "چه شده؟"، گفت "مهمات میخواهم، اینها را بنویس"، گفتم "این موقع؟!"، گفت "سؤال نکن، بنویس"،
یک لیستی را گفت و من هم نوشتم، گفت "تا قبل از اذان صبح اینها را میخواهم"! گفتم "مرد حسابی، من الآن از کجا اینها را بیاورم؟"، گفت "من اینها را میخواهم، مگر تو جانشین نیروی زمینی نیستی؟! من اینها را میخواهم"!
من آن شب زنگ زدم به آقای«اسماعیلی کوثری»( فرمانده لشکر ۲۷)، گفت "بچهها الآن کرج هستند و من اینجا دسترسی ندارم"،
سردارمحمدجعفراسدی:همانطور که قاسم با من برخورد کرده بود با آقای کوثری برخورد کردم و گفتم که "آقا، یک قفل است دیگر، آن را میشکنید، بعد مهمات را مستقیم به نیروی قدس ببرید".
میخواهم بگویم آنقدر این آدم (حاج قاسم) مصمم بود که تا قبل از نماز صبح مهمات آورده شد و بار کردند و به بالکان فرستاد، این تصمیم و شجاعت و جوانمردی ایشان اقتضا میکرد که کار خیلی خوب پیش برود.
اقدامات سردارسلیمانی درعراق مبارزه با داعش
« سردار سلیمانی ۱۲ قرارگاه در عراق ایجاد کرد»
قاسم سریع آنجا را سازماندهی کرد و ۱۲ قرارگاه تشکیل داد و قرار شد ۴ قرارگاه بغداد را حفظ کنند، و ۸ قرارگاه جلوی حرکت داعش را بگیرند.
ازچپ:نفردوم(سردارقاسم سلیمانی)،نفربعدی(سرداراحمدکاظمی) نفرپنجم(سردارمهدی زین الدین) ،نفراول سمت راست:سردارمحمدنبی رودکی.
نشسته ازچپ:سردارعبدالمحمد رئوفی نژاد،نفروسط (سردارمهدی باکری)
سردارمحمدجعفراسدی:همان روزهای اول و دوم بهخاطر خباثتی که داعش نشان داده بود، موجب شده بود مردم با یک تماس تلفنی از جانب عوامل داعش شهرها را خالی کنند و در نتیجه شهرها به دست داعش میافتاد، در این زمان حاج قاسم وارد شد و خودش جلو افتاد، با فرماندهی حاج قاسم نیروها با داعش مقابله کردند و آنها را پس زدند و بعد از حفظ بغداد، نجف و کربلا شروع به پیشروی کردند،
لذا سیاسیون، نظامیون، روحانیون و همه مردم عراق دیدند که یک شخصیتی مثل قاسم سلیمانی آمد و نجاتشان داد، این نتیجه همت بلند، خاکی بودن، شجاع بودن و برنامهریزی قاسم بود.